سالروز ولادت امام جواد(ع)بر مسلمانان مبارك

حضرت جواد الأئمه(ع) بنابر مشهور در دهم رجب سال 195هـ به دنيا آمده اند.

پدر بزرگوار آن حضرت امام رضا(ع) و مادر آن حضرت جناب سبيکه يا دره است که حضرت رضا(ع) نام ايشان را "خيزران" نهادند.

نام آن حضرت محمد و کنيه ايشان ابوجعفر و مشهورترين القاب آن حضرت تقي و جواد است. حضرت رضا(ع) آن حضرت را با کنيه ياد مي کردند و مي فرمودند: "أبوجعفر به من نامه نوشته است" و نامه هايي که از آن حضرت مي رسيد در نهايت جلالت و زيبايي بود و هنگامي که امام(ع) مي خواستند نامه براي امام جواد(ع) بنويسند آن حضرت را به بزرگي و احترام مورد خطاب قرار مي دادند.

يک روز در ايام کودکي حضرت جواد(ع) آن حضرت را نزد پدر بزرگوارش امام رضا(ع) آوردند. آن حضرت فرمودند: "اين مولودي است که براي شيعه مبارکتر از او بدنيا نيامده است"، چرا که چهل سال و چند ماه از سن مبارک امام رضا(ع) گذشته بود و آن حضرت هنوز اولادي نداشتند و برخي از شيعيان در امر امامت نگران بودند، هنگاميکه خداوند جواد الأئمه(ع) را به مولايمان حضرت رضا(ع) داد نگراني و شک و ترديد مردم بر طرف شد.

آن حضرت شش فرزند داشت: أبوالحسن حضرت هادي(ع)، أبوطالب جناب زيد، أبوجعفر جناب موسي مبرقع، حکيمه خاتون، خديجه خاتون، أم کلثوم.

اصول رقابت سیاسی از ديد مقام معظم رهبري(2)

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

ب) نبایدها


۱- وجهه‌ كشور را تخریب نكنید
گروههاى مختلف، جناحهاى مختلف، سياستها و جهتگيريهاى مختلف، در مقابله با دشمن، بايد با هم باشند و كارى نكنند كه دشمن سوء استفاده كند. اختلاف سياسى مانعى ندارد؛ اختلاف نظر مانعى ندارد؛ مبارزات انتخاباتى به شكل سالم، مانعى ندارد؛ اما خراب كردن يكديگر، خراب كردن چهره‌ى كشور اشكال دارد. ۱۳۷۱/۰۱/۱۵

۲- ذهنیت مردم را تخریب نكنید
خراب كردن ذهن مردم و چهره‌ى مسؤولين دلسوز، اشكال دارد. ايجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم، اشكال دارد. با وحدت و يكپارچگى، «كأنهم بنيان مرصوص»، مثل يك دژ پولادين، در مقابل دشمن بايستيد. ۱۳۷۱/۰۱/۱۵

۳- برای پيروز شدن به كارهای ظالمانه متوسل نشوید
يكى از خصوصيات سياست‌‌‌‌‌ورزى اميرالمؤمنين اين بود كه براى پيروز شدن، به ظلم و به دروغ و به كارهاى ظالمانه متوسل نميشد. يك عده‌‌‌‌‌اى در اوائل حكومت اميرالمؤمنين آمدند كه آقا شما اين افرادى كه تو جامعه هستند - اين متنفذين - يك مقدارى ملاحظه‌‌‌‌‌ى اينها را بكن و سهم بيشترى از بيت‌‌‌‌‌المال به اينها بده، مخالفت اينها را موجب نشو و دلهايشان را جلب كن! فرمود: «أ تأمرونّى ان أطلب النّصر بالجور»؛ شما ميخواهيد من پيروزى را به وسيله‌‌‌‌‌ى ظلم براى خودم دست و پا كنم؟ «واللَّه لا اطور به ما سمر سمير و ما أمّ نجم فى السّماء نجما»؛ امكان ندارد اميرالمؤمنين با ظلم، با راه غلط و خطا، با شيوه‌‌‌‌‌هاى غير اسلامى دوست براى خودش درست كند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۴- بامخالفان و معارضان خود يك جور رفتار نكنید
يكى از خصوصيات ديگر اميرالمؤمنين اين است كه رفتارش با مخالفان و معارضان يك جور نيست؛ همه را به يك چوب نميراند. اميرالمؤمنين فرق ميگذارد بين افرادى و جريانهائى، با افرادى و جريانهاى ديگرى. درباره‌‌‌‌‌ى خوارجِ - البته در مقابل انحراف و انحطاط و توسل به ظواهر دينى - بدون اعتقاد، على ايستاد؛ هم در مقابل معاويه ايستاد - آنوقتى كه قرآنها را سر نيزه كردند، اميرالمؤمنين فرمود: واللّه اين مكر است، اين خدعه است، اين فريب است؛ اينها به قرآن اعتقادى ندارند - هم در آنوقتى كه خوارج با آن ظواهر دينى، با آن صوت حزين قرآن‌‌‌‌‌خوانى در مقابل حضرت قرار گرفتند، حضرت ايستاد. يعنى آنجائى كه كسانى بخواهند با ظواهر دينى كار بكنند و پيش بروند، اميرالمؤمنين مى‌‌‌‌‌ايستاد؛ حالا چه معاويه بود، چه خوارج بود؛ تفاوتى نميكرد. اما در عين حال يك جور با اينها برخورد نميكرد. ايستادگى بود، اما نصيحت اميرالمؤمنين و رفتار خود او هميشه اين بود. لذا فرمود «لاتقاتلوا الخوارج بعدى»؛ بعد از من با خوارج نجنگيد؛ جنگ با خوارج نكنيد؛ «فليس من طلب الحقّ فاخطأه كمن طلب الباطل فأدركه»؛ آن كسى كه دنبال حق هست، منتها اشتباه ميكند - دنبال حق است؛ از روى جهالت، از روى قشرى‌‌‌‌‌گرى خطا ميكند، اشتباه ميكند - او مثل كسى نيست كه دنبال باطل ميرود و به باطل ميرسد؛ اينها يك جور نيستند. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۵- دیگران را تخریب نكنید!
از بداخلاقيهاى انتخاباتى بايد بشدت پرهيز كنند؛ بدگويى كردن، اهانت كردن، تهمت زدن، براى عزيز كردن خود و يا نامزد مورد نظر خود، ديگران را و رقبا را در چشم مردم خوار كردن، اينها راهها و روشهاى صحيح و اسلامى نيست. رقابت بايد باشد؛ رقابت مثبت و پرشور، اما با رعايت موازين اخلاقى. ۱۳۸۶/۱۰/۱۵
از طرف علاقه‌مندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقیهاى انتخاباتى، شایسته‌ى ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونیت‌دار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتك آبرو قرار دادن در شبنامه‌ها، در مطبوعات، در پایگاههاى اینترنتى و غیره، این‌ها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همه‌ى كسانى كه نسبت به نامزدهاى مختلف علاقه‌مندى‌اى دارند، درخواست می‌كنم، اصرار می‌كنم كه این علاقه‌مندى خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم كردن دیگران نشان ندهید. هرچه می‌خواهید، از نامزد مورد علاقه‌ى خودتان تمجید كنید، تعریف كنید؛ اما دیگران را تخریب نكنید. این علامت بدى است. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲
انتخابات یك عرصه‌ى ظهور و بروز وحدت ما، عقلانیت ما، شعور ملى ما می‌تواند قرار بگیرد. بعضى خیال می‌كنند انتخابات، زمزمه‌هاى انتخابات، فضاى انتخاباتى، مایه‌ى اختلاف است؛ نه، می‌تواند مایه‌ى اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع كننده‌ى به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت... در همین انتخابات اگر بد عمل بكنیم، به هم بد بگوئیم، با هم كینه‌ورزى كنیم، به یكدیگر تهمت بزنیم، برخلاف قوانین و مقررات رفتار كنیم، می‌تواند وسیله‌ى سقوط و ضعف و انحطاط باشد؛ دست خود ماست؛ امتحان الهى است. ۱۳۸۶/۰۷/۲۱

۶- اختلاف نظر را به تنازع نرسانید
در مردم‌سالارى اسلامى، گفتگو با عربده‌كشى و چاقوكشى در بعضى از دمكراسی‌ها تفاوت دارد. این‌جا گفتگو مى‌كنند؛ به قول امام، مثل مباحثه‌هاى طلبگى. در مجلس و جاهاى دیگر مباحثه كنند، حتّى بر سر مسأله‌اى دعوا كنند؛ اما كینه از هم به دل نگیرند؛ بعد هم پهلوى همدیگر بنشینند و با هم صحبت كنند. نگذارند اختلاف‌نظر به تنازع برسد. این تنازع موجب فشل و ضعف قوا خواهد شد. دروغ، اهانت، دستگاه‌ها یكدیگر را متّهم كردن، شایعه‌پراكنى، افتراء به رقیب، تحریك عصبیّتهاى گوناگون؛ این‌ها هیچكدام با انتخابات اسلامى سازگار نیست. این خطاب به همه‌ى جناحهاست؛ خطاب به اشخاص یا جناح معیّنى نیست؛ این وظیفه‌ى همه‌ى ماست. همه‌ى جناح‌ها باید این چیز‌ها را رعایت كنند. همه هم در چارچوب قانون حركت كنند. ۱۳۸۲/۰۵/۱۵

۷- از وعده‌های غیر عملى پرهیز كنید
مردم توجه باید داشته باشند كه تبلیغات رنگین و متنوع ملاك نیست؛ وعده‌هاى غیر عملى ملاك نیست... وعده‌هاى غیر عملى دادن، وعده‌هاى بزرگ دادن، این‌ها ملاك نیست؛ باید مردم توجه كنند؛ گاهى علامت منفى هم هست. ۱۳۸۶/۱۰/۱۲

۸- از وعده‌های خلاف قانون پرهیز كنید
رقابت این نیست كه كسانى بیایند براى جلب نظر مردم، وعده‌هاى خلاف قانون اساسى، خلاف قوانین عادى بدهند؛ این‌ها نباید باشد. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

۹- خود را با نفی دیگران اثبات نكنید
رقابت این نیست كه كسى اثبات خود را متوقف بر نفى دیگرى بداند. ۱۳۹۰/۱۰/۱۹

۱۰- از بیت المال سوء استفاده نشود
همه دقّت داشته باشند كه درست حركت كنند. كار غيرقانونى نكنند؛ كار غيراخلاقى نكنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بيت‌المال صرف و خرج نشود؛ از يكديگر بدگويى نكنند؛ به يكديگر اهانت نكنند. اين ملت هم ملت روشن و متديّنى است؛ ملتى است كه به آرمانهاى انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب مى‌تواند اين كشور را نجات دهد. بدانيد! اگر ارزشهاى انقلابى فراموش شد، هيچ قدرتى نخواهد توانست مشكلات اين كشور را برطرف كند و آن را بسازد. ۱۳۷۴/۱۱/۲۰

۱۱- در تبليغات، اسراف نشود
در اين تبليغات، خرج و اسراف هم نشود. بنده گمان مى‌كنم اگر كسى براى خدا از اسراف در تبليغات و كارهاى ناباب اجتناب كرد، خداى متعال به او كمك خواهد كرد و او را در مقصودى كه دارد، موفّق خواهد گرداند. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴

۱۲- انتخابات ابزار قدرت طلبی نشود
يك مطلب هم خطاب به نامزدهاى محترمى كه يا تا حالا اعلام حضور كرده‌اند يا بعد از اين اعلام حضور خواهند كرد، عرض بكنم. كسانى كه براى انتخابات خود را نامزد ميكنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله‌اى است براى بالا بردن توان كشور، براى آبرومند كردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت‌طلبى نيست. اگر بناست اين انتخابات براى اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستى به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناى فعاليتهاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار كنند و حرفى بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

۱۳- از مكر و فریب دوری كنید
در اين سياست‌‌‌‌‌ورزى، اميرالمؤمنين يكى از خصوصياتش اين است: از مكر و فريب دور است. در يك جمله‌‌‌‌‌اى از حضرت نقل شده كه: «لو لا التّقى لكنت ادهى العرب»؛ اگر تقوا دست و پاى مرا نمى‌‌‌‌‌بست، از همه‌‌‌‌‌ى آحاد و مكاران عرب، مكر و حيله را بهتر بلد بودم. يك جاى ديگر در مقام مقايسه‌‌‌‌‌ى معاويه با خودش - چون معاويه به دهاء و مكر در حكومت معروف بود - به حسب آنچه كه نقل شده، فرمود: «واللَّه ما معاوية بأدهى منّى»؛ معاويه از من زرنگتر نيست. منتها على چه كند؟ وقتى بناى بر رعايت تقوا و رعايت اخلاق دارد، دست و زبانش بسته است. روش اميرالمؤمنين اين است. تقوا كه نبود، دست و زبان انسان باز است، ميتواند همه چيز بگويد، خلاف واقع ميتواند بگويد، تهمت ميتواند بزند، دروغ به مردم ميتواند بگويد، نقض تعهدات ميتواند بكند، دلبستگى به دشمنانِ صراط مستقيم ميتواند پيدا كند. وقتى تقوا نبود، اينجورى است. اميرالمؤمنين ميفرمايد: من سياست را با تقوا انتخاب كردم، با تقوا اختيار كردم؛ اين است كه در روش اميرالمؤمنين، مكارى و حيله‌‌‌‌‌گرى و كارهاى كثيف و اين چيزها وجود ندارد؛ پاكيزه است. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۱۴- تبلیغات باید با فضای پروپاگاندای معمول دنیا تفاوت داشته باشد
فضاى انتخابات، باید فضاى سالمى باشد؛ فضاى تبلیغات، باید با فضاى پروپاگاندهاى معمول دنیا تفاوت داشته باشد.
امروز در دنیا، دمكراسى، یك دمكراسى حقیقى نیست؛ زیرا فشار تبلیغات پُر زرق و برق توخالى، با سخنان فریب‌آمیز، آن‌چنان بر ذهن مردم سنگینى مى‌كند، كه امكان انتخاب درست را به مردم نمى‌دهد؛ نمى‌گذارند مردم فكر كنند. هر كس كه مقدارى از كارهاى انتخاباتى كشورهاى به اصطلاح دمكراتیك را مشاهده كرده باشد، این معنا برایش واضح است. حرفهایى كه مى‌زنند، وعده‌هایى كه مى‌دهند، قیافه‌هایى كه مى‌گیرند، تملقهایى كه از بعضى از قشر‌ها یا گروه‌ها مى‌گویند، ارتباطهایى كه با جناحهاى خاصى برقرار مى‌كنند تا نظر آن‌ها را جلب بكنند، این‌ها كارهاى سالمى نیست؛ كارهایى است كه وقتى در یك مجموعه‌ى مردمى انجام گرفت، فضا را مسموم مى‌كند و قدرت فكر كردن به آن‌ها نمى‌دهد.
تبلیغ، صحیح و حق است؛ اما با معناى واقعى كلمه، با حفظ حدود شرعى كلمه، به دور از فریب، به دور از كارهاى دروغین و نمایشى، به دور از متهم كردن این و آن. نمى‌شود ما بگوییم كه مسؤولان انتخابات، نسبت به این قضیه هیچ مسؤولیتى ندارند؛ این شرط سلامت انتخابات است. ۱۳۷۰/۰۹/۲۷

۱۵- بحث دل‌آزار «برنده و بازنده» را كنار بگذارید
توصیه این‌جانب به جریان‌ها و گروه‌ها و احزاب سیاسى آن است كه بحث دل آزار برنده و بازنده را به كنار بگذارند و به اختلافات دشمن شاد كن دامن نزنند، برنده‌ى این انتخابات ملت است و همه‌ى كسانى كه در انتخاب شركت داشته‌اند اعم از آن‌ها كه خود یا نامزد مورد علاقه‌شان راى آورده یا نیاورده‌اند، همه برنده‌اند، بازنده‌ى این انتخابات، امریكا و صهیونیسم و دشمنان ملت ایرانند همه با همدلى به یكدیگر و به دولت خدمتگزار كمك كنید تا گره‌ها یكى پس از دیگرى گشوده شود. ۱۳۸۲/۱۲/۰۲

اصول رقابت سیاسی از ديد مقام معظم رهبري(1)

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

الف) بایدها


۱- رقابت انتخاباتی در چهارچوب نظام باشد
 اين انتخاباتها يكى از بزرگترين محسّناتش اين است كه از ركود جلوگيرى ميكند. بهترين شكل ادامه‌ى يك نظام اجتماعى اين است كه در عين ثبات، تحول داشته باشد. ركود بد است و ثبات خوب است. ثبات يعنى استقرار؛ يعنى اين چهارچوب، اين هندسه، در جاى خود محفوظ باشد، مستقر باشد، ريشه‌دار باشد؛ در عين حال در داخل اين چهارچوب، تحولات، مسابقات و رقابتها وجود داشته باشد. اين بهترين شكل است كه كشتى نظام در درياهاى طوفانى بتواند بدون دغدغه حركت كند. «و هى تجرى بهم فى موج كالجبال»؛ اين درباره‌ى كشتى نوح است. كشتى حركت ميكند، در بين امواج گوناگون هم هست؛ ليكن اين امواج سهمگين نميتوانند استقرار او را از بين ببرند. اين استقرار بايست وجود داشته باشد. البته در درون اين استقرار، در درون اين چهارچوب، تحول وجود دارد.
 بنابراين همه‌ى تحولات بايد در چهارچوب باشد. اگر چنانچه كسى وارد ميدان رقابت انتخاباتى و مسابقه‌ى انتخاباتى بشود، اما بخواهد چهارچوب را بشكند، او از قاعده‌ى نظام خارج شده است، از قواعد حركت انتخاباتى خارج شده؛ اين غلط است، اين درست نيست. بايد همه چيز در چهارچوب نظام باشد. اين چهارچوب، قابل تغيير نيست. ۱۳۸۸/۱۲/۰۶

۲- به قانون اساسی و خط امام پایبند باشید
در مسئله‌ی انتخابات و غير انتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون  باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثی كه در سال 88 پیش آمد ــ كه برای كشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد كه كسانی نخواستند به قانون تمكین كنند؛ نخواستند به رأی مردم تمكین كنند. ممكن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد كه منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمكین كنم. آنچه كه اكثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب كردند، باید همه تمكین كنند؛ همه باید زیر بار بروند. خوشبختانه سازوكارهای قانونی برای رفع اشكال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این راهكارهای قانونی استفاده كنند. این كه وقتی آنچه كه اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را به شورش خیابانی دعوت كنیم ــ كه این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یكی از خطاهای جبران‌ناپذیر است. این تجربه‌ای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یك چنین حوادثی خواهد ایستاد. ۱۳۹۲/۰۱/۰۱
آن كسانى كه نظام، اسلام، قانون اساسى و امام را قبول دارند، بايد به ميدان رقابت بيايند؛ منتها رقابت سالم و نه رقابت لجوجانه و عنادآميز. ۱۳۸۲/۱۰/۱۸

۳- مرزها با دشمن كمرنگ نشود
انتخابات مال ملت ايران است، مال جمهورى اسلامى است، مال اسلام است؛ مرزهاشان را با دشمن مشخص و متمايز كنند. من بارها به بعضى از افراد سياسى كه فعاليتهائى دارند و گاهى يك مخالف‌خوانيهائى ميكنند، تذكر داده‌ام، نصيحت كرده‌ام؛ گفته‌ام مواظب باشيد مرزهاى ميان شما و دشمن كمرنگ نشود؛ پاك نشود. مرز وقتى كمرنگ شد، احتمال اينكه كسانى از اين مرز عبور كنند يا دشمن از اين مرز عبور كند و بيايد اين طرف يا دوست و خودى غافل شود و از مرز عبور كند و برود به دامن دشمن، زياد خواهد بود. مرزها را روشن كنيد؛ مشخص كنيد. ۱۳۸۶/۱۰/۱۹

۴- با كرامت رفتار كنید
در انتخابات با كرامت رفتار كنند همه؛ چه آنهائى كه نامزد ميشوند، چه آنهائى كه طرفدار آنهايند، چه آنهائى كه مخالف با بعضى از نامزدها هستند. جناحهاى مختلف كشور، بداخلاقى و بدگوئى و اهانت وتهمت و اين حرفها را مطلقاً راه ندهند. اين از آن چيزهائى است كه اگر پيش بيايد، دشمن از او خوشحال می‌شود. ۱۳۸۶/۱۰/۱۹

۵- با مخالفان خود حرف بزنید و استدلال كنید
يكى از خصوصيات اميرالمؤمنين در ممشاى سياسى‌‌‌‌‌اش اين بود كه با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف ميزد و استدلال ميكرد. در نامه‌‌‌‌‌هائى كه حتّى به معاويه نوشته است - با اينكه دشمنى بين معاويه و اميرالمؤمنين شديد بود، در عين حال او نامه مينوشت، اهانت ميكرد، حرفهاى خلاف ميگفت - استدلال ميكرد بر اينكه روش تو غلط است. با طلحه و زبير كه آمدند با اميرالمؤمنين بيعت كردند - اينها به عنوانى كه ميخواهيم عمره برويم، از مدينه خارج شدند، رفتند به طرف مكه. اميرالمؤمنين مراقب بود، از اول هم گفت كه اينها قصدشان عمره نيست. رفتند و كارهائى كردند؛ حالا تفاصيلش زياد است - حضرت اينجور ميفرمايد: «لقد نقمتما يسيرا و ارجأتما كثيرا»؛ شما يك چيز كوچك را وسيله و مايه‌‌‌‌‌ى اختلاف قرار داديد، اين همه نقاط مثبت را نديده گرفتيد؛ دم از دشمنى ميزنيد، دم از مخالفت ميزنيد. با اينها متواضعانه اميرالمؤمنين حرف ميزند، توضيح ميدهد؛ ميگويد: من دنبال دشمن نميگردم. ۱۳۸۸/۰۶/۲۰

۶- در میدان سیاست صادقانه عمل كنید
اين سلوك سياسى اميرالمؤمنين است. وقتى نگاه ميكنيم، مى‌‌‌‌‌بينيم كه اين سلوك سياسى عيناً با رفتار معنوى آن بزرگوار، همخوان و قابل تطبيق است. و اميرالمؤمنين در همه جا، همان على بن ابى‌‌‌‌‌طالبِ برجسته‌‌‌‌‌ى ممتازى است كه دنيا نظير او را نديده است.پايه‌ى همه‌ى خيرات در جامعه، تقواست. تقواى فردى؛ يعنى هر كس بين خود و خدا سعى كند از جاده‌ى صلاح و حق تخطى نكند و پا را كج نگذارد. تقواى سياسى؛ يعنى هر كس كه در كار سياست است، سعى كند با مسائل سياسى صادقانه و دردمندانه و از روى دلسوزى برخورد كند. سياست به معناى پشت هم اندازى و فريب و دروغ گفتن به افكار عمومى مردم، مطلوب اسلام نيست. سياست يعنى اداره‌ى درست جامعه؛ اين جزو دين است. تقواى سياسى، يعنى انسان در ميدان سياست، صادقانه عمل كند. ۱۳۸۱/۰۱/۱۶

۷- به امنیت ملی پایبند باشید
تقواى خدا به اين است كه فريب دشمن را نخوريم و تسليم تحميل دشمن نشويم. دشمن مى‌خواهد بين ما اختلاف بيندازد. دشمن آرزو مى‌كند كه بين مسؤولان اختلاف باشد. دشمن آرزو مى‌كند كه در ايران جنگ داخلى باشد. دشمن نمى‌تواند ببيند كه جمهورى اسلامى توانسته است اين كشور را امن و آرام نگه دارد. در هرجايى و به هر بهانه‌اى، چه جهالت كسى يا كسانى، چه غرض‌ورزى كسى يا كسانى، اگر ماجرايى درست كند كه امنيت را به هم بزند، دشمن خوشحال مى‌شود. ۱۳۷۹/۰۱/۲۶
همه‌ى نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نكنند؛ كسى آب به آسیاب دشمن نریزد؛ در تبلیغات، القاء فضاى اختلاف و ناامیدى نشود، تا ان‌شاءاللَّه انتخابات خوبى داشته باشیم. ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

۸- انتخابات را وسیله‌اى براى ناامیدی دشمن كنید
جناحهاى مختلف، جریانهاى مختلف، گرایشهاى مختلف، با شوق و ذوق و علاقه‌مندى همه‌ى عواملشان را بسیج كنند و انتخابات را به عنوان یك هدف عالى، هدف خوب، هدف شیرین مورد توجه قرار بدهند و به دعوا و جنجال و اهانت و پنجه به روى هم كشیدن قضایا را نكشانند. انتخابات را وسیله‌اى بكنید براى اینكه دشمنان را ناامید بكنید و ان‌شاءاللَّه این انتخابات هم مثل بقیه‌ى انتخابات‌ها مایه‌ى عزت روزافزون اسلام باشد. ۱۳۸۶/۰۶/۳۱

۹- بر سر خدمت رقابت كنید
انتخابات می‌تواند مایه‌ى اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع كننده‌ى به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت. هر گروهى سعى كنند براى خدمتگزارى به این ملت، سهم متناسب با خودشان را كه لایق خودشان می‌دانند، به دست بیاورند؛ هیچ اشكالى ندارد. این رقابت مثبت به جامعه نشاط می‌بخشد، ما را زنده‌دل می‌كند، روح جوانى را بر جامعه‌ى ما حاكم می‌كند. ۱۳۸۶/۰۷/۲۱

۱۰- انصاف را رعایت كنید
رقابتها را منصفانه كنند، حرفها را منصفانه كنند، از جاده‌ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبيعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد ميكند؛ اين رد و ايراد فى نفسه اشكالى ندارد؛ اما مشروط بر اينكه تويش بى‌انصافى نباشد، كتمان حقيقت نباشد. ميدان براى همه باز است؛ بيايند در ميدان انتخابات خود را بر مردم عرضه كنند. اختيار با مردم است؛ مردم هر جورى كه فهميدند، تشخيص دادند، هشيارى آنها به آنها كمك كرد، ان‌شاءاللَّه همان جور عمل خواهند كرد. ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

۱۱- فقط آنچه می‌توانید انجام دهید به مردم بگویید!
من از نامزدهاى انتخاباتى خواهش مى‌كنم در تبليغات، حرفهاى واقعى بزنند و كارهايى كه مى‌توانند انجام دهند و آنچه واقعاً عقيده‌شان هست، آن را به مردم بگويند. مردم را آزاد بگذارند تا هركس را خواستند، انتخاب كنند. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴

يا صاحب الزمان(عج)

السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی

باز هم جمعه شد و غصّه ی من تازه شده
درد این بی خبری بی حد و اندازه شده

باز هم جمعه شد و چشم به ره مانده شدم
باز از دوری تو خسته و درمانده شدم

باز هم جمعه شد و از تو خبر نشنیدم
باز از بی خبری های دلــــم نالــیدم

باز هم درد فراقـت کـمرم را خم کرد
باز دوری تو چشمان مرا پر نم کرد

باز هم جمعه شد و چشم به در منتظرم
شاید آورد صبا از مه رویت خبرم

اللهم عجل لولیک الفرج.

 

آداب رقابت انتخاباتی از ديد مقام معظم رهبري

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

بلیغِ به دور از دروغ؛ شرط سلامت انتخابات

فضاى انتخابات، باید فضاى سالمى باشد؛ فضاى تبلیغات، باید با فضاى پروپاگاندهاى معمول دنیا تفاوت داشته باشد.
امروز در دنیا، دمكراسى، یك دمكراسى حقیقى نیست؛ زیرا فشار تبلیغات پُر زرق و برق توخالى، با سخنان فریب‌آمیز، آن‌چنان بر ذهن مردم سنگینى مى‌كند، كه امكان انتخاب درست را به مردم نمى‌دهد؛ نمى‌گذارند مردم فكر كنند. هر كس كه مقدارى از كارهاى انتخاباتى كشورهاى به اصطلاح دمكراتیك را مشاهده كرده باشد، این معنا برایش واضح است. حرفهایى كه مى‌زنند، وعده‌هایى كه مى‌دهند، قیافه‌هایى كه مى‌گیرند، تملقهایى كه از بعضى از قشر‌ها یا گروه‌ها مى‌گویند، ارتباطهایى كه با جناحهاى خاصى برقرار مى‌كنند تا نظر آن‌ها را جلب بكنند، این‌ها كارهاى سالمى نیست؛ كارهایى است كه وقتى در یك مجموعه‌ى مردمى انجام گرفت، فضا را مسموم مى‌كند و قدرت فكر كردن به آن‌ها نمى‌دهد.
تبلیغ، صحیح و حق است؛ اما با معناى واقعى كلمه، با حفظ حدود شرعى كلمه، به دور از فریب، به دور از كارهاى دروغین و نمایشى، به دور از متهم كردن این و آن. نمى‌شود ما بگوییم كه مسؤولان انتخابات، نسبت به این قضیه هیچ مسؤولیتى ندارند؛ این شرط سلامت انتخابات است.
بیانات در دیدار با وزیر و مسؤولان وزارت كشور و استانداران 1370/09/27
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
 پرهیز از تهمت، تخریب و هتك آبرو
از طرف علاقه‌مندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقیهاى انتخاباتى، شایسته‌ى ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونیت‌دار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتك آبرو قرار دادن در شبنامه‌ها، در مطبوعات، در پایگاههاى اینترنتى و غیره، این‌ها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همه‌ى كسانى كه نسبت به نامزدهاى مختلف علاقه‌مندى‌اى دارند، درخواست می‌كنم، اصرار می‌كنم كه این علاقه‌مندى خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم كردن دیگران نشان ندهید. هرچه می‌خواهید، از نامزد مورد علاقه‌ى خودتان تمجید كنید، تعریف كنید؛ اما دیگران را تخریب نكنید. این علامت بدى است.
بیانات در اجتماع عظیم مردم یزد 1386/10/12
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
 تحریك عصبیت‌ها با انتخابات اسلامی سازگار نیست
معمولاً قبل از انتخابات جنجالهایى در كشور به‌وجود مى‌آید كه غالباً هم ماهیّت تبلیغاتى دارد. من از همه‌ى قواى سه‌گانه - نمایندگان مجلس، مسؤولان در دولت، مسؤولان در قوّه‌ى قضاییّه - خواهش مى‌كنم سعى كنند فضاى سیاسى كشور را متعادل نگه دارند تا مردم در یك فضاى متعادل به موسم انتخابات برسند. مردم به انتخابات علاقه دارند. آنچه مردم را مى‌رماند، برخى از صحنه‌هاى ناخشنود كننده‌اى است كه در سطوح ما به چشم آن‌ها مى‌آید. فضا باید متعادل، منطقى و عقلایى باشد. گفتگوى انتقادى اشكالى ندارد؛ اما گفتگو با هاى و هوى فرق دارد. در مردم‌سالارى اسلامى، گفتگو با عربده‌كشى و چاقوكشى در بعضى از دمكراسی‌ها تفاوت دارد. این‌جا گفتگو مى‌كنند؛ به قول امام، مثل مباحثه‌هاى طلبگى. در مجلس و جاهاى دیگر مباحثه كنند، حتّى بر سر مسأله‌اى دعوا كنند؛ اما كینه از هم به دل نگیرند؛ بعد هم پهلوى همدیگر بنشینند و با هم صحبت كنند. نگذارند اختلاف‌نظر به تنازع برسد. این تنازع موجب فشل و ضعف قوا خواهد شد. دروغ، اهانت، دستگاه‌ها یكدیگر را متّهم كردن، شایعه‌پراكنى، افتراء به رقیب، تحریك عصبیّتهاى گوناگون؛ این‌ها هیچكدام با انتخابات اسلامى سازگار نیست. این خطاب به همه‌ى جناحهاست؛ خطاب به اشخاص یا جناح معیّنى نیست؛ این وظیفه‌ى همه‌ى ماست. همه‌ى جناح‌ها باید این چیز‌ها را رعایت كنند. همه هم در چارچوب قانون حركت كنند.
بیانات در دیدار كارگزاران نظام 1382/05/15
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
انتخابات امتحان الهی است
انتخابات یك عرصه‌ى ظهور و بروز وحدت ما، عقلانیت ما، شعور ملى ما می‌تواند قرار بگیرد. بعضى خیال می‌كنند انتخابات، زمزمه‌هاى انتخابات، فضاى انتخاباتى، مایه‌ى اختلاف است؛ نه، می‌تواند مایه‌ى اتحاد باشد؛ می‌تواند تشجیع كننده‌ى به سرعت عمل و پیشرفت باشد؛ با رقابت مثبت. هر گروهى سعى كنند براى خدمتگزارى به این ملت، سهم متناسب با خودشان را كه لایق خودشان می‌دانند، به دست بیاورند؛ هیچ اشكالى ندارد. این رقابت مثبت به جامعه نشاط می‌بخشد، ما را زنده‌دل می‌كند، روح جوانى را بر جامعه‌ى ما حاكم می‌كند. در همین انتخابات اگر بد عمل بكنیم، به هم بد بگوئیم، با هم كینه‌ورزى كنیم، به یكدیگر تهمت بزنیم، برخلاف قوانین و مقررات رفتار كنیم، می‌تواند وسیله‌ى سقوط و ضعف و انحطاط باشد؛ دست خود ماست؛ امتحان الهى است.
‌بیانات در دیدار كارگزاران نظام در روز عید سعید فطر 1386/07/21
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
 به اختلافات دشمن شادكن دامن نزنید
توصیه این‌جانب به جریان‌ها و گروه‌ها و احزاب سیاسى آن است كه بحث دل آزار برنده و بازنده را به كنار بگذارند و به اختلافات دشمن شاد كن دامن نزنند، برنده‌ى این انتخابات ملت است و همه‌ى كسانى كه در انتخاب شركت داشته‌اند اعم از آن‌ها كه خود یا نامزد مورد علاقه‌شان راى آورده یا نیاورده‌اند، همه برنده‌اند، بازنده‌ى این انتخابات، امریكا و صهیونیسم و دشمنان ملت ایرانند همه با همدلى به یكدیگر و به دولت خدمتگزار كمك كنید تا گره‌ها یكى پس از دیگرى گشوده شود.
پیام‌ تشكر در پی حضور پرشكوه مردم در انتخابات دوره هفتم مجلس 1382/12/02
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
انتخابات وسیله ناامیدی دشمن
من خواهش می‌كنم همیشه، در همه‌ى دوران‌ها، انتخابات‌ها را وسیله‌اى قرار بدهید براى قوت ملى، براى افزایش اقتدار ملى؛ نه براى تضعیف نظام و تضعیف آبروى ملت. جنجالهائى كه بعضاً از طرف بعضى از احزاب و گروه‌ها و جریانهاى سیاسى و جناحهاى بداخلاق در اطراف انتخابات می‌شود، تضعیف كننده‌ى كشور و ملت و نظام است. جناحهاى مختلف، جریانهاى مختلف، گرایشهاى مختلف، با شوق و ذوق و علاقه‌مندى همه‌ى عواملشان را بسیج كنند و انتخابات را به عنوان یك هدف عالى، هدف خوب، هدف شیرین مورد توجه قرار بدهند و به دعوا و جنجال و اهانت و پنجه به روى هم كشیدن قضایا را نكشانند. انتخابات را وسیله‌اى بكنید براى اینكه دشمنان را ناامید بكنید و ان‌شاءاللَّه این انتخابات هم مثل بقیه‌ى انتخابات‌ها مایه‌ى عزت روزافزون اسلام باشد.
بیانات در دیدار مسئولان و كارگزاران نظام‌ 1386/06/31
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
 فعالین سیاسی با دشمن مرزبندی كنند
انتخابات مال ملت ایران است، مال جمهورى اسلامى است، مال اسلام است؛ مرز‌هاشان را با دشمن مشخص و متمایز كنند. من بار‌ها به بعضى از افراد سیاسى كه فعالیتهائى دارند و گاهى یك مخالف‌خوانیهائى می‌كنند، تذكر داده‌ام، نصیحت كرده‌ام؛ گفته‌ام مواظب باشید مرزهاى میان شما و دشمن كمرنگ نشود؛ پاك نشود. مرز وقتى كمرنگ شد، احتمال اینكه كسانى از این مرز عبور كنند یا دشمن از این مرز عبور كند و بیاید این طرف یا دوست و خودى غافل شود و از مرز عبور كند و برود به دامن دشمن، زیاد خواهد بود. مرز‌ها را روشن كنید؛ مشخص كنید.
بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم قم به مناسبت سالروز قیام ۱۹ دی‌ماه‌ 1386/10/19
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
 نامزد‌ها حرفهای واقعی بزنند!
من از نامزدهاى انتخاباتى خواهش مى‌كنم در تبلیغات، حرفهاى واقعى بزنند و كارهایى كه مى‌توانند انجام دهند و آنچه واقعاً عقیده‌شان هست، آن را به مردم بگویند. مردم را آزاد بگذارند تا هركس را خواستند، انتخاب كنند. در این تبلیغات، خرج و اسراف هم نشود. بنده گمان مى‌كنم اگر كسى براى خدا از اسراف در تبلیغات و كارهاى ناباب اجتناب كرد، خداى متعال به او كمك خواهد كرد و او را در مقصودى كه دارد، موفّق خواهد گرداند.
بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه تهران‌ 1382/11/24
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
 وعده‌های غیرعملی ملاك نیست
مردم توجه باید داشته باشند كه تبلیغات رنگین و متنوع ملاك نیست؛ وعده‌هاى غیر عملى ملاك نیست. من با خودِ نماینده‌هاى محترم در دوره‌هاى مختلف وقتى مواجه شدم، به این‌ها گفتم: آقایان و خانمهاى نماینده! وظیفه‌ى نماینده این نیست كه وعده‌ى عمرانى و فلان پروژه، فلان كار را در منطقه‌ى انتخابى خود به مردم بدهد؛ این‌ها كار اجرائى است، كار دولت است. وظیفه‌ى نماینده این است كه بتواند قانون مورد نیاز كشور را پیدا كند، آن قانون را جعل كند. وقتى قانون شد - یعنى قاعده‌اى گذاشته می‌شود - دستگاههاى اجرائى و قضائى مجبورند برطبق قانون عمل بكنند و عمل می‌كنند. وعده‌هاى غیر عملى دادن، وعده‌هاى بزرگ دادن، این‌ها ملاك نیست؛ باید مردم توجه كنند؛ گاهى علامت منفى هم هست.
بیانات در اجتماع عظیم مردم یزد 1386/10/12
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
اثبات خود نه نفی دیگران!
انتخابات باید سالم باشد، رقابتى باشد. رقابت غیر از خصومت است، رقابت غیر از تهمت‌زنىِ متقابل است؛ این‌ها را باید همه مواظب باشیم. رقابت این نیست كه كسى اثبات خود را متوقف بر نفى دیگرى بداند. رقابت این نیست كه كسانى بیایند براى جلب نظر مردم، وعده‌هاى خلاف قانون اساسى، خلاف قوانین عادى بدهند؛ این‌ها نباید باشد. كسانى كه وارد عرصه‌ى انتخابات می‌شوند، چه از طرف مجریان و مسئولان، چه از طرف كسانى كه نامزد می‌شوند، بایستى به آداب و شروط یك حركت عمومىِ سالم پایبند باشند، متعهد باشند؛ این لازم است.
بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی 1390/10/19
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif
خود را مسئول امنیت بدانید
همه‌ى نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان، خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنیت بدانند. انتخابات را متهم نكنند؛ كسى آب به آسیاب دشمن نریزد؛ در تبلیغات، القاء فضاى اختلاف و ناامیدى نشود، تا ان‌شاءاللَّه انتخابات خوبى داشته باشیم.
خطبه‌های نماز جمعه تهران 1390/11/14

شهادت امام هادي (ع) تسليت باد


امام علی النقی (هادی) ـ علیه السّلام ـ امام دهم شیعیان جهان است که در نیمه ذی حجه سال 212 هـ. ق در شهر صریا (حومه مدینه) به دنیا آمد. پدرش امام جواد ـ علیه السّلام ـ و مادر گرامیش سمانه نام دارد
حضرت امام هادی ـ علیه السّلام ـ در 8 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده دار مقام امامت گردید و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.
امامت امام هادی ـ علیه السّلام ـ مقارن با خلافت 6 خلیفه عباسی بود. مقارن بود با 7 سال باقیمانده از خلافت معتصم برادر مأمون، با واثق پسر معتصم به مدت 5 سال، متوکل برادر واثق 16 سال، منتصر پسر متوکل به مدت 6 ماه، مستعین پسر عموی منتصر 4 سال و معتز پسر دیگر متوکل که سه سال خلافت کرد. امام هادی پس از گذشت یک سال از خلافت معتز در سامرا مسموم شده و به شهادت رسید و جسم پاک حضرت در سامرا در خانه مسکونی حضرت مدفون گردید
نکته مهم در شهادت امام هادی ـ علیه السّلام ـ این است که حضرت در سامراء به شدت تحت نظر بود و به خاطر کنترل بسیار شدید و خفقان حاکم و منع دوستان و شیعیان از دیدار با حضرت و عقوبت سخت متخلفین حتی نزدیکترین یاران امام نیز از حال و وضع امام بی خبر یا بسیار کم اطلاع بودند. و به همین دلیل است که منابع اشاره دقیقی به نحوه شهادت امام ندارد. منابع فقط شهادت حضرت در زمان معتز را ذکر کرده اند بدون ذکر زمان دستور خلیفه به مسموم کردن و اینکه چه کسانی مأمور این جنایت شدند و چه زمانی این عمل پلید از آنان سر زد و حتی در روز شهادت حضرت هم اتفاق نظر نیست.
امام هادی ـ علیه السّلام ـ در طول دوران امامت خود از سرکشان و حاکمان فاسد بنی عباس رنجها و محنت های زیادی کشید «و در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود».
«متوکل وجود امام هادی ـ علیه السّلام ـ را خطر بزرگی برای حکومت خویش احساس می کرد، لذا تصمیم گرفت تا با دو روش هم زمان در یک اقدام از بحرانی تر شدن اوضاع جلوگیری کند. یکی حمله به یاران امام و نابود کردن آثار شیعیان تا حدی که قبر مطهر امام حسین ـ علیه السّلام ـ را نیز تخریب کرد و دوم دور کردن امام از مدینه که پایگاه سازمان تشیع بود.
«عبدالله بن محمد فرماندار مدینه از دشمنان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بود و از امام نزد متوکل سعایت می کرد و پیوسته قصد آزار آن جناب را داشت. امام هادی ـ علیه السّلام ـ در نامه ای به متوکل سعایت و دروغگویی او را یاد آوری کرد ولی متوکل که زمینه را برای تبعید امام از مدینه و تحت نظر گرفتن مناسب می دید در نامه ای ظاهرا محترمانه از حضرت خواست به سامرا بیاید»
نامه متوکل رسید و حضرت آماده رفتن به سامرا شد «وقتی آن حضرت به سامرا رسید متوکل ( با آن همه وعده و احترام که در نامه اش بود) یک روز خود را پنهان کرد و آن حضرت را در کاروانسرایی که به کاروانسرای گداها معروف بود فرود آورد».
سپس متوکل دستور داد: «حضرت را کاملا تحت نظر گیرند و خانه شان را محاصره کرده و مانع دیدار شیعیان با ایشان و استفاده دانش پژوهان از آن سرچشمه علم و معرفت گردند و حتی ایشان را در تنگنا و محاصره اقتصادی قرار داد و رساندن حقوق شرعیه و هدایا را از داخل و خارج بر حضرت ممنوع کرد و متخلفان را عقوبتی سخت نمود»
این وضعیت جز در حکومت شش ماهه منتصر تا زمان شهادت امام ادامه داشت و در زمان معتز شدت گرفت.
یکی دیگر از سختگیری های متوکل در آزار امام هادی ـ علیه السّلام ـ این بود که «گاه بگاه به مأموران خود دستور می داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و آنجا را بازرسی کنند به امید آنکه سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست آورند. لکن در این حمله های شبانه جز کتاب های علمی و ادعیه چیزی یافت نشد»
گاهی متوکل فرمان می داد «حضرت را در هر حالتی که هست به دربار آورند. در یکی از این احضارها امام در حالی بر متوکل وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جامها و سبوهای شراب و در میان گروه های خنیاگر و رقاصه افتاده بود.امام بی توجه به موقعیت خطیر و خطرات احتمالی به شدت او را سرزنش و ملامت کرد و به نصیحت گویی و یاد آوری قیامت پرداخت و فسق و فجور و می خوارگی و بدکارگی او را محکوم ساخت. متوکل بر آشفت و دستور داد ایشان را در زندان محبوس سازند»حضرت روانه زندان شد و «شخصی از حضرت شنید که می فرمودند انا اکرم علی الله من ناقه صالح» و سپس این آیه را خواندند «تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب»
بیش از سه روز نگذشت که متوکل به دست فرزندش منتصر به هلاکت رسید»
منتصر گر چه بر امام سخت نگرفت ولی این آرامش نسبی امام و شیعیان پس از شش ماه تمام شد و دوباره آزار و حصر و شکنجه و قتل راهکار اساسی خلافت در مقابل شیعیان بود«امام هادی ـ علیه السّلام ـ با حاکمان ستمگر سازش نکرد و آنها از مبارزه منفی و عدم همکاری حضرت هراس داشتند و رنج می بردند تا اینکه تنها راه خویش را خاموش کردن نور خدا پنداشتند و بدین ترتیب امام هادی ـ علیه السّلام ـ نیز مانند امامان پیشین به مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه در زمان معتز مسموم گردید».
منابع معتبر و مورخان شیعه شهادت حضرت را در « ماه رجب سال 254 ه.ق» می دانند. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی شهادت حضرت را در روز دوشنبه سوم رجب سال 254 ه.ق می داند گر چه برخی منابع شهادت حضرت را در ماه جمادی الثانی یا 27 رجب نیز ذکر کرده اند
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ زندگانی امام علی الهادی، باقر شریف رضی.
2ـ منتهی الآمال، شیخ عباس قمی.
3ـ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی.
4ـ زندگی پیشوای دهم امام هادی، عقیقی بخشایشی
.

مشایی یعنی احمدی‌نژاد

«محمود احمدی‌نژاد» رئیس جمهور کشورمان که اسفندیار رحم‌مشایی را برای ثبت نام کاندیداتوری یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ستاد انتخابات همراهی می‌کرد، طی سخنانی به صراحت از وی حمایت کرد.

 اقدام احمدی نژاد در وزارت کشور


مشاهده فیلم سخنرانی احمدی‌نژاد در وزارت كشور در حمایت از مشایی:

http://farsnews.com/media.php?nn=13920221001360




آقای احمدی‌نژاد؛ تا آخر عمرتان باید روزه بگیرید!

رئیس‌جمهور قانونمندم آرزوست... !

رئیس‌جمهور ایران، در اقدامی که در تاریخ دموکراسی بی سابقه است، یکی از کاندیداهای ریاست‌جمهوری را با خود به ستاد انتخابات کشور برد تا برای کاندیداتوری ثبت نام کند!
احمدی نژاد روز گذشته در محل وزارت كشور و در زمانی كه مشایی(مشاور ارشد رئیس جمهور) را برای ثبت نام برای یازدهمین دوره ریاست جمهوری همراهی می‌كرد ابزار داشت:
سه روز روزه و چهار هزار صلوات نذر کرده‌ام و امروز به اینجا آمدم.
احمدی‌نژاد، نه تنها مشایی را با خود به ستاد انتخابات در وزارت کشور برد، بلکه سخنان تبلیغاتی قابل توجهی نیز برای او در محل ستاد انتخابات مطرح کرد تا برای هزارمین بار ثابت کند که به چیزی به نام قانون، اساساً ارزش و احترامی قائل نیست. البته این تخلف که شگفتی حاضران در محل را به همراه داشت، از چشم خبرنگاران دور نماند و از او پرسیدند که آیا احساس نمی کند که الآن در حال تخلف است؟ و احمدی‌نژاد هم در پاسخ با خنده ای گفت: نه؛ من امروز در مرخصی هستم! این در حالی است که هر کسی با هر بهره هوشی می‌فهمد که رئیس‌جمهور، چه در مرخصی باشد و چه در دفتر کارش، "رئیس‌جمهور" است و مرخصی، صرفاً یک مقوله اداری و نه هویتی است.

اینجا میتینگ انتخاباتی نیست، ستاد انتخابات کشور است و نفر سمت چپ، نه رئیس ستاد انتخاباتی کاندیدای مورد نظر، که رئیس‌جمهور ایران است!


تا پیش از این، رؤسای جمهور وقت، برغم آن که هر کدامشان کاندیدای مطلوب خود را داشتند، ولی می‌کوشیدند قواعد و مقررات را رعایت کنند و حتی طوری سخن نگویند که شائبه حمایت از یک فرد خاص به وجود بیاید. آیا آنها عقل شان نرسیده بود که در ایام تبلیغات، به اصطلاح مرخصی بگیرند و برای کاندیدای خود تبلیغ کنند؟!
قطعاً اگر این "کلاه شرعی مضحک" روا بود، آنها هم عقل شان به این می‌رسید ولی آنان این نکته را می‌دانستند که در عین حال مجری انتخابات نیز هستند ؛ موضوعی که احمدی‌نژاد درباره آن، تغافل و تجاهل می‌کند، گو این که او، نه رئیس‌جمهور همه ملت و مجری انتخابات که رئیس ستاد انتخاباتی یکی از کاندیداهاست. او شأن ریاست جمهوری را در این حد فروکاسته است.

احمدی‌نژاد در سخنان تبلیغاتی اش برای مشایی، از نذر ۱۴ هزار صلوات و سه روز روزه اش نیز برای مشایی خبر می‌دهد، از نقاط قوتش می‌گوید و تصریح می‌کند که مشایی یعنی احمدی‌نژاد و احمدی‌نژاد یعنی مشایی و در عین حال، دست او را می‌گیرد و بالا می‌برد. جالب اینجاست که عکس و خبر این «شوی تبلیغاتی» در سایت رسمی ریاست جمهوری نیز منتشر می‌شود تا مشخص شود که حتی مسوولان سایت ریاست جمهوری هم این نکته بدیهی و ساده را می‌فهمند که رئیس‌جمهور در مرخصی هم رئیس‌جمهور است.

اقدام روز شنبه احمدی‌نژاد در ستاد انتخابات کشور، فقط تبلیغات غیرقانونی یک رئیس‌جمهور برای یک کاندیدا نبود، بلکه پیامی از سوی احمدی‌نژاد بود مبنی بر این که حاضر است برای مشایی، هر تخلفی را مرتکب شود کما این که در روز روشن، تخلفی چنان آشکار و شگفت انگیز را بی هیچ التفاتی به قانون مرتکب شد.

احمدی‌نژاد که ۸ سال با هیچ کدام از تخلفاتش هیچ برخوردی نشد،بر این باور است که این بار هم برای این تخلف و تخلفات بعدی اش، هیچ تاوانی پس نخواهد داد. او نه بازدارندگی درونی دارد و نه تا کنون بازدارنده های بیرونی درباره او کاری کرده اند ؛ پس احتمال هر رفتاری از رئیس‌جمهور می‌رود، هر چند که او، دوبار به قرآن کریم سوگند خورده که نگاهبان قانون باشد و چه باک که سوگند هم بشکند که آن هم راه دارد: او که از نذر روزه برای مشایی می‌گوید، سه روز روزه هم برای کفاره سوگندشکنی می‌گیرد که این سه روز گرسنگی کشیدن، می‌ارزد به بقای در قدرت برای سال های متمادی آتی! هر چند که اگر او بخواهد برای همه قانون شکنی هایش که برخلاف سوگندش بوده روزه بگیرد، باید تا آخر عمر روزه باشد و ای بسا الباقی روزه ها نیز بر ذمه پسر بزرگترش بیفتد. رئیس‌جمهور قانونمندم آرزوست... !

ولادت حضرت امام محمد باقر(ع) مبارك




معرفی امام محمد باقر (ع)

 امام محمد باقر (ع) در روز جمعه یا دوشنبه یا سه شنبه غره ماه رجب یا سوم ماه صفر سال 57 هجری یا به روایتی دیگر سال 56 هجری، در مدینه به دنیا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذی حجه یا ربیع الاول و یا ربیع الاخر سال 114 هجری، در همان شهر بدرود حیات گفت. بنابراین، آن حضرت 57 سال در این جهان زیست. از این مدت چهار سال با جدش امام حسین (ع) و پس از وی 35 سال با پدرش زندگی کرد و هیجده سال بقیه عمرش را به تنهایی به سر برد. بنابر روایتی که در کافی از قول امام صادق (ع) نقل شده است، وی 19 سال و دو ماه بیش از پدرش زیسته است و در همین دوران، مامت شیعیان را عهده دار بوده است. امام باقر (ع) در مدت امامت خود چند صباحی از خلافت ولید بن عبد الملک و نیز خلافت سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک را درک کرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملک وفات یافت. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده که با آنچه بعدا خواهیم گفت، صحیح می نماید. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:

 آن حضرت در سال 114 هجری، در سن 57 سالگی زندگی را به درود گفته که از این مدت سه یا چهار سال را در جوار جد بزرگوارش امام حسین (ع) و 34 سال و ده ماه یا 39 سال با پدرش و 19 یا مطابق قول دیگر 18 سال پس از پدرش زیسته است که همین مدت دوره امامت آن حضرت محسوب می شود. امام باقر (ع) در طول سالهایی که مامت شیعیان را عهده دار بود، دوران خلافت ولید بن یزید و سلیمان و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و برادرش، هشام، و ولید بن یزید و برادرش. ابراهیم، را درک کرد و در اوایل خلافت ابراهیم، رحلت یافت. ابو جعفر بن بابویه گوید که ابراهیم بن ولید بن یزید، امام باقر (ع) را مسموم ساخت. در دو نسخه ای که از این کتاب در دسترس بود همین مطلب به چشم می خورد. ولی در این گفته از جانب ابن شهر آشوب یا نساخ و یا هر دو سهوی رخ داده که از دید آگاهان پوشیده نیست. چون در میان خلفای یاد شده تنها یک تن به نام ولید بن یزید وجود داشته و این همان کسی است که نامش در آخر عبارت ذکر شده. و نام درست کسی که در آغاز وایت به او اشاره شده ولید بن عبد الملک است که ولید بن یزید الخ نام، درست آن ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید بن عبد الملک و ابراهیم و برادرش می باشد. علاوه بر این هشام در سال 125 هجری، وفات یافت و پس از او ابراهیم به خلافت رسید که او هم در سال 127 هجری، کشته شد و اگر امام باقر (ع) در سال 114 هجری، وفات یافته باشد، چنان که ابن شهر آشوب نیز همین سخن را می گوید، می توان به آسانی پی برد که وفات آن حضرت در زمان خلافت هشام روی داده است نه ابراهیم.

 در کتاب کشف الغمة آمده است: محمد بن عمرو می گوید، بنابر روایتی که در دست ما است آن حضرت در سال 117 هجری، وفات یافت و دیگران تاریخ رحلت آن حضرت را در سال 118 هجری، ذکر کرده اند.

 امام باقر (ع) در قبرستان بقیع و در کنار آرامگاه علی بن حسین، پدرش، و حسن بن علی عموی بزرگوارش، به خاک سپرده شده است.

 مادر آن حضرت

 مادر آن حضرت، فاطمه دختر حسن بن علی بود که با کنیه ام عبد الله و بنابر قول دیگر، ام الحسن خوانده شده است. بنابراین امام باقر (ع) از سلاله پدر و مادری هاشمی علوی و فاطمی به شمار می آید. بدین جهت او نخستین کسی است که از نسل امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به دنیا آمده است.

 کنیه آن حضرت

 کنیه وی را بعضی ابو جعفر و برخی ابو جعفر اول خوانده اند.

 لقب امام

 آن حضرت القاب بسیاری داشت که از آن میان لقب «باقر یا باقر العلم »از همه مشهورتر است.

 چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟

 در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدین لقب می خواندند زیرا علوم را می شکافت و باز می کرد. در صحاح آمده است: «تبقر، یعنی توسع در علم ». و در قاموس گفته شده است: محمد بن علی بن حسین را باقر می خواندند چون در علم تبحر داشت. در لسان العرب نیز ذکر شده است: آن حضرت را باقر می خواندند چرا که علم را می شکافت و به اصل آن پی می برد و فروع علم را از آن استنباط می کرد و دامنه علوم را می شکافت و وسعت می داد. ابن حجر در صواعق می نویسد: «او را باقر می خواندند و این کلمه از«بقر الارض »اخذ شده است، یعنی آنکه زمین را می شکافد و مکنونات آن را آشکار می کند. زیرا او نیز گنجینه های نهانی معارف و حقایق احکام و حکمتها و لطایف را که جز از دید کوته نظران و ناپاکان پنهان نبود، آشکار می کرد. »از این رو درباره وی گفته می شد که آن حضرت شکافنده علم و جامع آن و نیز آشکار کننده و بالا برنده علم و دانش است. در تذکرة الخواص نیز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زیرا در اثر سجده های فراوان، پیشانی اش شکاف برداشته بود. برخی هم گویند چون آن حضرت از دانش بسیار برخوردار بود او را باقر می خواندند. آنگاه به نقل سخن جوهری در صحاح می پردازد.

 شیخ صدوق در علل الشرایع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفی پرسیدم چرا به امام پنجم، باقر می گفتند؟گفت: «چون علم را می شکافت و اسرار آن را آشکار می کرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته اند برای هیچ یک از فرزندان حسن و حسین (ع) این اندازه از علوم، از قبیل تفسیر و کلام و فتوا و احکام و حلال و حرام فراهم نشد که برای امام باقر (ع) . محمد بن مسلم نقل کرده است که از آن حضرت سی هزار حدیث پرسش کردم.

 نقش انگشتری امام باقر (ع)

 شیخ صدوق در کتابهای عیون اخبار الرضا و امالی از قول امام رضا (ع) نقل کرده است که فرمود: «نقش انگشتری امام حسین (ع) «ان الله بالغ امره »بود و علی بن حسین (ع) انگشتری پدر خود را به دست می کرد. محمد بن علی نیز همان انگشتری امام حسین (ع) را خاتم قرار می داد. اما در فصول المهمه آمده است که نقش انگشتری آن حضرت «رب لا تذرنی فردا بود»نویسنده این کتاب[فصول المهمه]همچنین اضافه کرده است: ثعلبی در تفسیر خود نوشته است بر روی انگشتری امام باقر (ع) این کلمات نقش بسته بود:

 ظنی بالله حسن

و بالنبی الموتمن

و بالوصی ذی المنن

و بالحسین و الحسن »

شیخ صدوق نیز مانند این روایت را در کتاب عیون اخبار الرضا از پدرش از امام صادق (ع) نقل کرده است. شیخ طوسی در تهذیب از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: نقش انگشتری پدرم این عبارت بود: «العزة لله جمیعا». در کتاب حلیة الاولیا نیز از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: نقش انگشتری پدرم «القوة لله جمیعا»بود. در کتاب کافی از یونس بن ظبیان و حفض بن غیاث نقل شده است که بر روی انگشتری ابو جعفر محمد بن علی (ع) که بهترین کس از سلاله آل محمد (ص) بود، عبارت «العزة لله »نقش بسته بود. در کتاب مکارم الاخلاق از کتاب العباس از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «نقش انگشتری ابو جعفر (باقر (ع) ) «العزة لله »بود»البته بعید نیست که آن حضرت چندین انگشتری داشته که بر روی هر یک عبارتی متفاوت از دیگری حک شده بوده است.

 شاعر آن حضرت، کثیر عزه و کمیت و برادرش ورد، و سید حمیری بوده اند. دربان آن حضرت نیز جابر جعفی نام داشته است.

 خلفای معاصر با امام باقر (ع)

 در زمان امام باقر (ع) ولید بن عبد الملک و سلیمان بن عبد الملک و عمر بن عبد العزیز و یزید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک خلافت داشته اند. برخی هم نامهای ولید بن یزید بن عبد الملک و یزید بن ولید بن عبد الملک و ابراهیم بن ولید بن عبد الملک را بر تعداد فوق افزوده اند.

 فرزندان امام باقر (ع)

 شیخ مفید در ارشاد می نویسد: امام باقر (ع) هفت فرزند داشت. ابو عبد الله جعفر بن محمد، [فرزند بزرگ ایشان]، کنیه امام باقر (ع) را به همین علت ابو جعفر می گفتند. فرزند دیگرش عبد الله نام داشت که مادر این دو ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابو بکر بود. دو فرزند دیگر آن حضرت ابراهیم و عبید الله نام داشتند که از مادری به نام ام حکیم، دختر اسد بن مغیره ثقفی زاده شدند. از این دو پسر نسلی به وجود نیامده. علی و زینب دو فرزند دیگر آن حضرت بودند که از مادری کنیز به دنیا آمده اند. ام سلمه هم فرزند دیگر امام بود که او هم از مادری کنیز متولد شده بود. برخی گفته اند: زینب همان ام سلمه بوده است. در کتاب اعلام الوری نیز همین قول آمده است. ابن شهر آشوب در کتاب مناقب، اولاد امام باقر (ع) ، را هفت تن دانسته و آنها را مانند شیخ مفید برشمرده است مگر با این تفاوت که عبد الله افطح را نیز جزو فرزندان امام باقر (ع) محسوب کرده و گفته است: به جز فرزندان امام صادق (ع) ، اولاد امام باقر (ع) همگی از دنیا رفتند و نسلی از پس خود به یادگار نگذاشتند.

 دوران امامت امام محمد باقر (ع)

 دوران امامت امام محمد باقر (ع) با اوج ستم ها و شهوترانی های امویان و استفاده‏های ناروای آنها از بیت‏المال مسلمانان مصادف شد. شدت اختناق و بیداد چنان بود که خلفا آشکارا به دشمنی با آل محمد(ص) می‏پرداختند و نام  آنان را از دیوان بیت‏المال حذف می کردند.

در زمان امام باقر (ع)، نزدیک به یک قرن از وفات پیامبر اسلام (ص) سپری شده و نسل جدید از از احکام اسلام و عقاید آگاهی درستی نداشت. و تلاش های شصت ساله امویان در محو آثار دین و ایجاد شبهات اعتقادی به بار نشسته بود.

در این دوران حاکمان اموی به دلیل تعارضات داخلی از نهضت عظیم علمی امام باقر (ع)، غافل بودند، به همین دلیل امام باقر (ع) تاحد زیادی موفق به نشر معارف اسلامی گردیدند. البته اوضاع خشونت‏آمیز این دوره به گونه‏ای بود که امام باقر (ع) بارها تقیه می‏کرد و سرانجام نیز بر سر تعارضات مبنایی با نظام خلافت ظالمانه، توسط هشام به شهادت رسید.

 اخلاق و فضایل امام محمد باقر (ع)

 امامان معصوم، نسخه عملی آیات نورانی قرآن مجید هستند. همه آنچه از اخلاق و فضایل و ویژگی های انسان کامل است در وجود آنان در حد اعلی موج می زند. یکی از بارزترین ویژگیهای امام جامعیت اوست

همه ی فضایل و ویژگی های انسان کامل در وجود امام محمد باقر (ع) متبلور بود. مرجعیت علمی و پاسخگویی به پرسشهای مردم، عبادت و تهجد و شب زنده داری، کار و تلاش در اوج زهد و تقوا، حضور سازنده و مؤثر در جامعه، شکیبایی و بردباری در روابط اجتماعی، رسیدگی به محرومان، صمیمیت و محبت با دوستان، محبت و عاطفه نسبت به خانواده، رعایت حقوق و نیازهای روحی همسران، عدم تحمیل ایده‏های خویش بر همسران، رعایت جمال و زی شرافتمندانه، اهتمام به حقوق مالی مردم و....تنها پاره ای از ویژگی های امام محمد باقر (ع) است.

 سیره ی عملی امام محمد باقر(ع)

 امام معصوم آینه تمام نمای زندگی شرافتمندانه انسانهای موحد و متعالی است. سیره و روش زندگی امامان علاوه بر این که بهترین روش آموزش معارف نورانی اسلام است، بالا ترین دلیل بر قابلیت عمل واجرایی بودن دستورات دین نیز هست. رمز موفقیت و گسترش چشم گیر اسلام برخورداری آن از چنین الگوهای کامل عملی بوده است.

تمام زندگی امام محمد باقر (ع) برای همه ی روزگاران بهترین الگو برای جویندگان سعادت است به همین دلیل سیره ی عملی امام محمد باقر (ع) بزرگترین تأثیر علمی و عملی را برای جامعه خویش داشته است .

مرجعیت علمی و پاسخگویی به پرسشهای مردم، عبادت و تهجد و شب زنده داری، کار و تلاش در اوج زهد و تقوا، حضور سازنده و مؤثر در جامعه، شکیبایی و بردباری در روابط اجتماعی، رسیدگی به محرومان، انفاق و ایثار صمیمیت و محبت با دوستان، محبت و عاطفه نسبت به خانواده، رعایت حقوق و نیازهای روحی همسران، عدم تحمیل ایده‏های خویش بر همسران، رعایت جمال و زی شرافتمندانه، اهتمام به حقوق مالی مردم و دهها سیره ی عملی دیگر بهترین دلیل حقانیت وقابل عمل بودن مکتب انسان ساز اسلام است که در وجود رهبران راستین آن متجلی شده است.

 شخصیت و آثار علمی امام محمد باقر

 دانش همه ی امامان معصوم (ع) یکسان و همگی از سر چشمه‏ی وحی سیراب می شوند. آنان آموزگاری نداشتند و در مکتب بشری درس نخوانده بودند.

دانش امام باقر (ع) نیز همانند دیگر امامان از سر چشمه‏ی وحی بود اما زمینه مراجعات وسیع دانش پ‍ژوهان و ابراز علم برای حضرت و فرزند گرامی شان امام جعفر صادق(ع) فراهم گشت.

تشکیل حلقه های درسی سنگین، احتجاجات، مناظرات و مباحثات امام محمد باقر (ع) با دانشمندان و مدعیان یکه تازی در میدان علم، همگان را به تواضع در پیشگاه علم آنحضرت وادار کرد.

«عبد الله بن عطاء مکی‏» می‏گفت: هرگز دانشمندان را نزد کسی چنان حقیر و کوچک نیافتم که نزد امام باقر (ع) یافتم. «حکم بن عتیبه‏»که در چشم مردمان جایگاه علمی والایی داشت در پیشگاه امام باقر چونان کودکی در برابر آموزگار بود.

شخصیت آسمانی و شکوه علمی امام باقر (ع) چنان خیره کننده بود که‏ «جابر بن یزید جعفی‏»به هنگام روایت از آن گرامی می‏گفت: «وصی اوصیاء و وارث علوم انبیاء محمد بن علی بن الحسین مرا چنین روایت کرد...».

 شهادت امام باقر(ع)

حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19 سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زين العابدين ( ع ) زندگى كرد و در تمام اين مدت به انجام دادن وظايف خطير امامت , نشر و تبليغ فرهنگ اسلامى , تعليم شاگردان , رهبرى اصحاب و مردم , اجرا كردن سنتهاى جد بزرگوارش در ميان خلق , متوجه كردن دستگاه غاصب حكومت به خط صحيح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم , كه تنها خليفه راستين خدا و رسول (ص) در زمين است , پرداخت و لحظه‌اى از اين وظيفه غفلت نفرمود .

سرانجام در هفتم ذيحجه سال 114 هجرى در سن 57 سالگى در مدينه به وسيله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست .

پيكر مقدسش را در قبرستان بقيع - كنارپدر بزرگوارش - به خاك سپردند .

 زنان و فرزندان
فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشته‌اند : ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق ( ع ) و عبدالله كه مادرشان ام‌فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر بود .

ابراهيم و عبيدالله كه از ام حكيم بودند و هر دو در زمان حيات پدر بزرگوارشان وفات كردند .

على و زينب و ام سلمه كه از ام ولد بودند .

جلیلی با پراید آمد هاشمی با بنز!

در آخرین روز ثبت نام انتخابات ریاست جمهوری اتفاقات چالش برانگیز و شاید هم غیر منتظره‌ای افتاد. از همه مهمتر آمدن هاشمی بود كه تا نیم ساعت قبل از ثبت نام هم خبر از نیامدن او بود.

از طرف دیگر آمدن دكترجلیلی بود كه آن هم به نحوی تا قبل از ثت نام اعلام رسمی برای آمدن نكرده بود.
نكته جالبی كه اتفاق افتاد این بود كه آقای هاشمی با چند بنز و كارناوال تبلیغاتی به محل وزارت كشور آمد ولی دكتر جلیلی با یك پراید آمد!

جلیلی با پراید آمد، هاشمی با بنز!

هاشمی با بنز

انتخابات ریاست جمهوری از ديد مقام معظم رهبري

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif حضور در انتخابات یك عمل صالح است
يكى از خصوصياتى كه در مورد اسفراين نظر بنده را جلب كرد، شركت بالاى اين مردم عزيز در انتخاباتهاى گوناگون است؛ اين خيلى مهم است. استان خراسان شمالى يكى از رتبه‌هاى بالاى شركت در انتخابات را دارد؛ آن وقت در استان خراسان شمالى، شهر اول در اين منطقه، اسفراين است. حضور در انتخابات، آگاهى است؛ بصيرت است. حضور در پاى صندوق رأى، يك كارى از سر بيكارى نيست؛ يك عمل است؛ يك عمل صالح است. من حالا در باب انتخابات ان‌شاءالله در اين سفر، در ديدارهاى ديگرى كه با مردم خواهم داشت، عرايضى عرض خواهم كرد - وارد آن مقوله نميشوم - اما خود اينكه يك مردمى، يك مجموعه‌اى در يك شهر، در يك استان و در كل كشور نسبت به آينده احساس وظيفه كند، نسبت به مديريت كشور احساس وظيفه كند و بخواهد در آن دخالت كند و ورود در صحنه پيدا كند، چيز ارزشمندى است؛ اين ضد آن غفلتى است كه دشمن ميخواهد بر ما تحميل كند.[1]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif رقیب انتخاباتی خود را «شیطان اكبر» به حساب نیاورید
بصيرت در اين دوران و در همهى دورانها به معناى اين است كه شما خط درگيرى با دشمن را تشخيص دهيد؛ كجا با دشمن درگيرى است؟ بعضىها نقطهى درگيرى را اشتباه ميكنند؛ خمپاره و توپخانهى خودشان را آتش ميكنند به سمت يك نقطهاى كه آنجا دشمن نيست، آنجا دوست است. بعضىها رقيب انتخاباتى خودشان را «شيطان اكبر» به حساب مىآورند! شيطان اكبر آمريكاست، شيطان اكبر صهيونيسم است؛ رقيب جناحى كه شيطان اكبر نيست، رقيب انتخاباتى كه شيطان اكبر نيست. من طرفدار زيدم، شما طرفدار عمروئى؛ من شما را شيطان بدانم؟ چرا؟ به چه مناسبت؟ در حالى كه زيد و عمرو هر دو ادعاى انقلاب و اسلام ميكنند، در خدمت اسلام و در خدمت انقلابند. خط درگيرى با دشمن را مشخص كنيم.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif هر چیز به وقت خود
اسم رقيب انتخاباتى را آورديم. انتخابات در پيش است؛ البته نزديك نيست. بعضى از حالا وارد عرصهى انتخابات ميشوند. نه، ما اين را اصلاً تأييد نميكنيم؛ هر چيزى در وقت خود، در جاى خود.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif مشاركت عظیم مردم در انتخابات
 آن چيزى كه در مورد انتخابات خواستهى ماست، فكر ماست، آرزوى ماست، اين چند چيز است:اول اينكه شركت مردم در انتخابات، يك مشاركت عظيمى باشد؛ اين مصونكننده است. همهى تلاش دستاندركاران، امروز و فردا و روز انتخابات و در اثناى مقدمات و مؤخرات، بايد اين باشد: حضور مردم، حضور گستردهاى باشد.

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif گزینش خوب و به صلاح انقلاب
 ديگر اينكه از خدا بخواهيم و خودمان هم چشممان را باز كنيم؛ كارى كنيم كه نتيجهى انتخابات، يك گزينش خوب و همراه با صلاح و صرفهى انقلاب و كشور باشد. اين معنايش اين نيست كه اگر ما كسى را نپسنديديم، با او بداخلاقى كنيم، برخورد تند و سخت و غلط بكنيم؛ نه. آن كسانى كه خودشان را صالح ميدانند، براى خودشان اهليت قائلند، وارد ميدان شوند. ما هم كه ميخواهيم انتخاب كنيم، نگاه كنيم، حقيقتاً با معيارهائى كه معتقديم و بين همهى ماها مشترك است، بسنجيم. شايد بشود گفت كه بين همهى ايرانىها - معتقدين به انقلاب - اين معيارها تقريباً مشترك است. در هر كسى كه اين معيارها را مشاهده كرديم، كوشش كنيم، تلاش كنيم، كار كنيم - كار سالم - كه انتخابات به سمت انتخاب يك چنين كسى برود.
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif انتخابات مایه بی‌آبرویی برای كشور نشود
 نكتهى اساسى سوم - كه امروز من به همين اندازه اكتفاء ميكنم؛ البته بعدها ممكن است حرفهاى زيادى در مورد انتخابات داشته باشيم - اين است كه انتخابات براى كشور مايهى آبروست، مايهى افتخار است. همه مراقب باشند كه انتخابات مايهى بىآبروئى براى كشور نشود؛ آنطورى كه در سال 88 يك عدهاى سعى كردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود كنند، جنجال سياسىِ طبيعىِ انتخابات را تبديل كنند به يك فتنه؛ كه البته ملت ايران در مقابلش ايستاد و هر وقت هم شبيه آن اتفاق بيفتد، ملت در مقابل آن خواهد ايستاد. [2]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif فرض ما بر سلامت انتخابات است
 سلامت انتخابات هم مسئلهى اساسى و مهمى است. منتها فرض ما بر اين است كه مسئولين كشور با وجدان اسلامى و الهى وارد ميشوند و انتخابات ما سالم است. در گذشته هم كه در دولتهاى مختلف انتخابات انجام گرفته است - چه انتخابات رياست جمهورى، چه انتخابات مجلس، چه ديگر انتخابها - فرض ما بر اين بوده است كه انتخابات، انتخابات سالمى است. البته مراقبتهاى گوناگون از جهات مختلف لازم است انجام بگيرد.[3]
 
http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif آرامش سیاسی كشور حفظ شود
ما در چند ماه بعد از اين، مسئلهى انتخابات را داريم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، بايد همت همهى مسئولين اين باشد كه آرامش سياسى كشور را حفظ كنند؛ نگذارند فضاى سياسى كشور، جنجالى و متلاطم شود؛ اين جزو چيزهائى است كه هوشمندى مسئولان كشور انشاءاللّه بايد بتواند اين را تحقق ببخشد.
 
البته مردم واقعاً هوشيار و بصيرند. انسان چه بگويد در قبال اين هوشيارى و بصيرت مردم؟ عامهى مردم هميشه به مصالح كشور با نظر درستى نگاه كردهاند؛ اين تجربهى ماست. در طول اين سه دهه، هر جا مسئوليتى متوجه مردم بوده است، به بهترين وجه آن را انجام دادهاند. دشمنان خواستند مردم را از ميدانهاى لازمالحضورِ خودشان دور كنند، نتوانستند؛ خواستند مردم را دچار تشتت آراء كنند، اختلاف كنند، كه گريبان يكديگر را بگيرند، از مصالح كشور و پيشرفت كشور غافل شوند، نتوانستند. مردم از خودشان بصيرت نشان دادند. حقاً و انصافاً بصيرت مردم مثالزدنى است؛ اين هم كار خداست. دلها دست خداست، ارادهها مقهور ارادهى الهى است. مردم مؤمنند، متوجه به حقايقند؛ سفارش ما بيشتر به مسئولين است، به سياستمداران است، به مديران گوناگون است؛ مراقب باشند دشمن نتواند اين آرامش و استقرار و طمأنينهاى را كه به فضل الهى در كشور وجود دارد و دشمن سعى كرده اين را به هم بزند و نتوانسته، به هم بزند؛ سعى كنند اين آرامش و استقرار را حفظ كنند؛ نگذارند تلاطم به وجود بيايد. گاهى يك حرف، گاهى يك عمل نسنجيده، گاهى يك اقدام نابجا، موجب تلاطم در محيط سياسى ميشود؛ بايد خيلى مراقب باشند.[4]   

يا صاحب الزمان(عج)

گفتم به مهدي بر من عاشق نظر کن

گفتا تو هم از معصيت صرف نظر کن


گفتم به نام ناميت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نيکت سرفرازم


گفتم که ديدار تو باشد آرزويم
گفتا که در کوي عمل کن جستجويم

گفتم بيا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگي با حق وفا کن

گفتم به مهدي بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ايمان منجلي کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمناي سکينه
گفتا بشوي از دل غبار حقد و کينه

گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلي را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبي تنگ دارم
گفتا ز قول بي عمل من ننگ دارم

گفتم دمي با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب ديده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با ياد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رويت بي قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم

چهل نكته درباره‌ی انتخابات از بيانات مقام معظم رهبري

. سرمايه‌گذاری انسانی
انتخابات سرمايه‏گذارى عظيم ملت ايران است؛ مثل اين‌كه شما سرمايه‏ى سنگين و عظيمى را در بانك می‌گذاريد، بانك با آن كار می‌كند و شما از سودش استفاده می‌كنيد؛ انتخابات يك چنين چيزى است. ملت ايران سرمايه‏گذارى عظيمى را می‌كند، سپرده‏گذارى بزرگى را انجام می‌دهد و سود آن را می‌برد. آراء يكايك شما مردم سهمى است از همان سرمايه‏گذارى و سپرده‏گذارى. هر رأيى كه شما در صندوق مى‏اندازيد، مثل اين است كه يك بخشى از پول آن سپرده را داريد تأمين می‌كنيد. يك رأى هم اهميت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ايران بيشتر در چشم مخالفان و دشمنانش ديده خواهد شد؛ براى ملت ايران حرمت بيشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنيا خوشحال می‌شوند. عظمت ملت ايران را حضور مردم در انتخابات نشان می‌دهد.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388

2. ثمره مردم‌سالاری دينی

انتخابات در كشور ما يك حركت نمايشى نيست. پايه‏ى نظام ما همين انتخابات است. يكى از پايه‏ها، انتخابات است. مردم‏سالارى دينى با حرف نمی‌شود؛ مردم‏سالارى دينى با شركت مردم، حضور مردم، اراده‏ى مردم، ارتباط فكرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات كشور صورت می‌گيرد؛ اين هم جز با يك انتخابات صحيح و همگانى و مشاركت وسيع مردم ممكن نيست. اين مردم‏سالارى، عامل پايدارى ملت ايران است. اين‌كه شما توانسته‏ايد در طول اين سى‌سال از نهيب ابرقدرت‌ها نترسيد، اين‌كه ابرقدرتها هم غير از نهيب نتوانستند ضربه‏ى اساسى به شما بزنند، اين‌كه جوانان كشور در ورود به ميدان‌هاى گوناگون اين شجاعت و اخلاص را نشان می‌دهند، ناشى از مردم‏سالارى دينى است.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388
3. هديه‌ی امام
انتخابات نماد حركت اسلامى در كشور ماست. انتخابات، هديه‌ى اسلام به ملت ماست. امام بزرگوار ما حكومت اسلامى به روش انتخاباتى را به ما ياد داد. حكومت اسلامى در ذهن‌ها و خاطره‌ها به شكل خلافت‌هاى موروثى به يادگار مانده بود؛ خيال مى‌كردند حكومت اسلامى يعنى مثل خلافت بنى‌اميه و بنى‌عباس يا خلافت تركان عثمانى؛ يك نفر با نام و شكل ظاهرى خليفه، اما با باطن و عمل فرعون و پادشاهان مستبد؛ بعد هم كه از دنيا مى‌رود، يك نفر را به جاى خود معين كند. در ذهن مردم دنيا، حكومت اسلامى به اين شكل تصوير مى‌شد؛ كه بزرگترين اهانت به اسلام و حكومت اسلامى بود. امام، حكومت اسلامىِ به روش انتخابات مردم و حضور مردم و تعيين منتخب مردم را - كه لبّ اسلام است - بار ديگر براى مردم ما معنا كرد و در جامعه‌ى ما تحقق بخشيد.
بيانات در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/3/8413
4. مسئله‏ى اول، شركت در انتخابات
انتخاب رئيس جمهور يعنى انتخاب رئيس قوه‏ى مجريه و كسى كه اغلب امكانات كشور در اختيار اوست. و مى‏بينيد اگر چنان‌چه رئيس جمهورى شور و نشاط و شوق و اراده داشته باشد، چه خدمات بزرگى را براى اين كشور انجام می‌دهد؛ می‌خواهند اين نباشد. من عرض می‌كنم: همه بايد اصرار داشته باشيد كه در انتخابات شركت كنيد. به نظر من مسئله‏ى اول در انتخابات، مسئله‏ى انتخاب اين شخص يا آن شخص نيست؛ مسئله‏ى اول، مسئله‏ى حضور شماست. حضور شماست كه نظام را تحكيم می‌كند، پايه‏هاى نظام را مستحكم می‌كند، آبروى ملت ايران را زياد می‌كند، استقامت كشور را در مقابل دشمنى‏ها زياد می‌كند و دشمن را از طمع ورزيدن به كشور و از فكر ضربه زدن و توسعه و فساد و فتنه منصرف ميكند. اين يك مسئله‏ى بسيار مهم است؛ پس مسئله‏ى اول، شركت در انتخابات است.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388
5. برای حضور حداكثری تلاش كنيد
مسأله‌ى اول، مشاركت است. در زمينه‌ى مشاركت مردم، هر طور كه مى‌توانيد، روى خانواده‌ها و دوستانتان كار كنيد. مشاركت، يكى از اساسى‌ترين مسائل است. حضور مردم براى پيشرفت و صيانت كشور لازم است. نه اين‌كه اگر عده‌ى زيادى شركت نكردند، اين‌ها به نظام «نه» گفته‌اند؛ به‌هيچ‌وجه اين‌طورى نيست. آن‌هايى كه به‌خاطر «نه» گفتنِ به نظام نمى‌آيند، درصد خيلى كمى‌اند. يك‌عده به‌خاطر بى‌حالى نمى‌آيند؛ يك‌عده به‌خاطر بى‌حوصلگى نمى‌آيند؛ يك‌عده روز جمعه كار ديگرى دارند و نمى‌آيند؛ اين‌ها را شما راه بيندازيد. والّا كسانى‌كه معتقد به نظام و قانون اساسى نيستند و دلشان براى بيگانگان و نفوذ آن‌ها پر مى‌زند و منتظر آمدن بيگانگان هستند، درصد بسيار كمى‌اند.
بيانات در ديدار دانشجويان بسيجى 5/3/1384
6. رأی دادند تا نه بگويند!
اين‌ها هيچ‌وقت دست از بدگويى كردن نسبت به جمهورى اسلامى و هر تشكيلاتى در دنيا كه با آن موافق نباشند، برنمى‌دارند. اگر مردم ايران در يك انتخابات پرشور شركت كنند، يك‌طور حرف مى‌زنند؛ اگر شركت نكنند، يك‌طور ديگر حرف مى‌زنند... در انتخابات دوم خرداد سال هفتادوشش- كه انتخابات پرشورى شد؛ جمعيت عظيمى شركت كردند كه البته بى‌سابقه نبود و آن درصد قبلاً هم در بعضى از انتخابات‌هاى ديگر شركت كرده بودند؛ اما در آن انتخابات درصد بسيار خوبى شركت كردند- راديوهاى بيگانه گفتند ملت ايران جمع شدند و رأى در صندوق‌ها ريختند، براى اين‌كه به جمهورى اسلامى بگويند نه! شما را به خدا ببينيد؛ مردم به دعوت رهبرى، نظام و مسؤولان آمدند و مسؤولى را براى جمهورى اسلامى انتخاب كردند. وقتى كه شلوغ بود و جمعيت پاى صندوق‌ها با درصد بالا شركت كردند، آن‌طور گفتند؛ در انتخابات شوراها هم كه در شهرهاى بزرگ، مخصوصاً تهران، شركت مردم خيلى پايين بود، باز گفتند مردم شركت نكردند؛ يعنى به جمهورى اسلامى گفتند نه! بنابراين و به‌نظر آن‌ها اگر مردم در انتخابات شركت كنند، گفته‌اند نه؛ اگر شركت هم نكنند، گفته‌اند نه! تبليغات دشمن اين‌گونه است. هرچه هم مردم شركت كنند، تبليغات دشمن هست.
ديدار استادان و دانشجويان قزوين26/9/1382

7. آبروی ملی

از حدود يك سال پيش، دستگاه‌هاى تبليغاتى دشمنان ملت ايران، با يك شيب ملايمى شروع كردند عليه اين انتخابات حرف زدن و اقدام كردن و مطلب ساختن؛ دستگاه‌هاى امنيتى‏شان هم مشغول شدند به خبرگيرى و گمانه‏زنى و پيشنهاد دادن. روى اين انتخابات حساسند... در درجه‏ى اول، هدفشان تعطيل شدن انتخابات است كه انتخابات نباشد... درست در نقطه‏ى مقابل خواست دشمنان، همه‏ى ما بايد در انتخابات حضور فعالى داشته باشيم. انتخابات آبروى ملى ماست؛ انتخابات يكى از شاخص‌هاى رشد ملى ماست؛ انتخابات وسيله‏اى براى عزت ملى است. وقتى ببينند كه ملت ايران با شور و با شعور و با درك كامل و آگاهى پاى صندوق‌هاى رأى می‌روند، معنايش چيست؟ معنايش اين است ملت براى خود حق و توان تصميم‏گيرى قائل است؛ می‌خواهد در آينده‏ى كشور اثر بگذارد و مسئولان كشور و مديران اصلى كشور را انتخاب كند.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388
8. بهانه‌های بنی‌اسراييلی!
بنده معتقدم كه در اين انتخابات، ملت بايد به عنوان يك تكليف و يك حق شركت كند... دشمنان ما مى‌خواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ براى اين‌كه بتوانند شاهدى بياورند كه در ايران مردم‌سالارى و دمكراسى نيست. وقتى ما انتخابات برگزار مى‌كنيم، حربه‌ى آنها گم مى‌شود. بنابراين اولين خواسته‌هاى آن‌ها برگزار نشدن انتخابات است... گام دوم اين است كه اگر نتوانستند، انتخابات را متهم كنند. خواهند گفت در انتخابات تقلب شده؛ خواهند گفت انتخابات تبعيض‌آميز است؛ خواهند گفت چرا فلانى رد صلاحيت شد... آن‌جايى هم كه رد صلاحيت نيست، باز همين حرف‌ها را مى‌گويند. در انتخابات دور دوم شوراها مطلقاً رد صلاحيت نبود. همان آدم‌هايى كه واقعاً به نظام عقيده‌يى ندارند، آمدند در انتخابات شركت كردند و به‌خاطر بى‌اعتنايى مردم رأى هم نياوردند؛ اما باز هم حرف مى‌زنند! به‌هرحال اين‌ها انتخابات را زير سؤال مى‌برند. دشمن با يك انتخابات موفق، سراسرى و پُرشور مخالف است.
بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌هاى استان كرمان 19/2/84
9. از كاه، كوه نسازيد!
انتخابات در دوره‏هاى گذشته سالم بوده. در مواردى كه شبهاتى پيش مى‏آمد، ما فرستاديم تحقيق كردند، دنبال كردند. در يكى از مجالس گذشته شايعاتى پيدا شد، بعضى‏ها دلايلى آوردند، حرف‌هايى زدند كه انتخابات ناسالم است؛ توقع داشتند كه در برخى از شهرهاى مهم از جمله تهران، انتخابات ابطال شود. ما افراد وارد و مطلعى را فرستاديم تحقيق كردند، مطالعه كردند؛ ديدند نه، خدشه در انتخابات نيست. در بين هزارها صندوق ممكن است در دو تا، پنج تا صندوق خدشه‏هايى به وجود بيايد. اين، انتخابات را خراب نمی‌كند. اين هم مال بعضى از اوقات بوده است. گاهى يك گروهى، يك جناحى - از اين جناح‌هاى معمولى كشور كه شماها اين جناح‏بندى‏ها را می‌شناسيد - كه بر سر كار بودند، نتيجه‏ى انتخابات به ضرر آن‌ها و به نفع جناح مقابل شده؛ مكرر اين اتفاق افتاده. چطور اين انتخابات را كسى ممكن است زير سؤال ببرد؟
بيانات در ديدار جمعى از معلمان، پرستاران و كارگران 9/2/1388
10. ورودى‌هاى ميدان سياست بايد كنترل شود
يقيناً ورودى‌هاى ميدان سياست بايد كنترل شود. ميدانِ اداره‌ى كشور و مديريت كشور است؛ مگر شوخى است؟ يك كشور را مى‌خواهند دست يك نفر بسپرند؛ لذا بايد ورودى‌هاى اين ميدان كنترل شود و معلوم گردد كسى كه دارد مى‌آيد، كيست؛ اصلاً عُرضه‌ى اين كار را دارد يا ندارد؛ بعد، اعتقاد به اين كار دارد يا ندارد؛ بعد، اصلاً مى‌فهمد در كشور چه كار بايد كرد يا نه. ملاك‌هايى وجود دارد؛ بايد كسانى باشند كه اين ملاك‌ها را ببينند و بسنجند؛ قانون اساسى اين را پيش‌بينى كرده. شما معيارها را مى‌دانيد. خوشبختانه كشور ما كشور جوانى است؛ لذا چهره‌ى جوان كشور اقتضاء مى‌كند كه يك نشاط خوب و قوى و جوانانه در كل دستگاه اجرايى وجود داشته باشد. نگاه كنيد ببينيد واقعاً چه كسى طرفدار انقلاب و طرفدار دين و طرفدار عدالت و طرفدار عدم تبعيض بين فقير و غنى است؛ چه كسى كفايت و دنبال‌گيرى و نشاط لازم را دارد؛ چنين كسى را پيدا كنيد.
بيانات در ديدار دانشجويان بسيجى 5/3/1384
11. از جاده‌ی انصاف خارج نشويد
كسانى كه براى انتخابات خود را نامزد می‌كنند، بدانند كه انتخابات يك وسيله‏اى است براى بالا بردن توان كشور، براى آبرومند كردن ملت؛ انتخابات فقط ابزارى براى قدرت‏طلبى نيست. اگر بناست اين انتخابات براى اقتدار ملت ايران باشد، پس نامزدها بايستى به اين اهميت بدهند و اين را در تبليغاتشان، در اظهاراتشان و در حضورشان رعايت كنند. مبادا نامزدها در اثناى فعاليت‌هاى انتخاباتىِ خودشان جورى رفتار كنند و حرفى بزنند كه دشمن را به طمع بيندازند. رقابت‌ها را منصفانه كنند، حرف‌ها را منصفانه كنند، از جاده‏ى انصاف خارج نشوند. خوب، به طور طبيعى هر نامزدى حرفى دارد و حرف مقابل خود را رد ميكند؛ اين رد و ايراد فى نفسه اشكالى ندارد؛ اما مشروط بر اين‌كه تويش بى‏انصافى نباشد، كتمان حقيقت نباشد. ميدان براى همه باز است؛ بيايند در ميدان انتخابات خود را بر مردم عرضه كنند. اختيار با مردم است؛ مردم هر جورى كه فهميدند، تشخيص دادند، هشيارى آن‌ها به آن‌ها كمك كرد، ان‏شاءاللَّه همان جور عمل خواهند كرد.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388
12. مردم چه تقصيری دارند؟
آن كسانى هم كه دستى در تبليغات دارند، فضاى سياسى كشور را آشفته نكنند؛ بدگويى از اين، اهانت به آن، معارضه‌ى جناح‌هاى سياسى با هم. مردم چه تقصيرى كرده‌اند كه بايستى ذهن آن‌ها به خاطر انگيزه‌هاى مختلف سياسى اشخاص و گروه‌ها و جناح‌ها و مجموعه‌ها، آشفته و مغشوش شود. اين‌ها بگذارند فضاى انتخابات سالم باشد. البته هركس حق دارد از خود و نامزد انتخاباتى خود دفاع و حمايت كند؛ اين مانعى ندارد. تبليغات در حد متعارف و بدون اسراف و زياده‌روى، خيلى خوب است؛ اما اهانت، تخريب و بدگويى - اين‌كارهايى كه جزو رسوم زشت بعضى از كشورهاى غربى است - را كنار بگذارند؛ بگذارند مردم در يك فضاى آرام، با تشخيص، با بصيرت و بدون سراسيمگى انتخاب كنند.
خطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر به امامت رهبر معظم انقلاب اسلامی 2/8/1385


13. رحمت الهی آلوده نشود
بعضى از تخريب‌ها البته از روى بى‌توجهى بود؛ بعضى از آقايان و نامزدها يا طرفداران آن‌ها با محاسباتى، حرف‌هايى نسبت به نظام زدند كه واقع‌بينانه نبود؛ خيلى از مثبتات نظام، از كارهاى بزرگ نظام ناديده گرفته شد و سياه‌نمايى شد. و پيشرفت‌هاى عظيمى كه به وسيله‌ى دولت‌ها در اين سال‌ها به وجود آمده، نديده گرفته شد؛ اين‌ها از روى غفلت بود، ليكن بعضى از اين تخريب‌ها از روى غفلت نبود. تعدادى از نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى مورد تخريب قرار گرفتند؛ تخريب‌هاى غير منصفانه و ناجوانمردانه... اين، حادثه‌ى بدى بود. رحمت الهى را نبايد با اين‌گونه كارها آلوده كرد.
بيانات در ديدار رئيس و مسؤولان قوه‌ى قضائيه و خانواده‌هاى شهداى فاجعه‌ى هفتم تير 7/4/1384
14. آب در آسياب دشمن نريزيد
دشمنان ايران و ايرانى می‌دانند كه مايه‏ى ايستادگى و اقتدار اين ملت و اراده‏ى مستحكم او، همين ايمان اسلامى او بود؛ می‌خواهند اين را از او بگيرند. آن‌ها تبليغات جهانى را در همين جهت سازماندهى می‌كنند. ما بايد هوشيار باشيم؛ مسئولين ما بايد هوشيار باشند؛ نامزدهاى انتخابات بايد هوشيار باشند. مبادا نامزدهاى انتخابات رياست جمهورى در تبليغات خود براى دل‌خوشى دشمنان حرفى بر زبان جارى كنند. رضايت خدا را بايد در نظر گرفت، رضايت اولياء را بايد در نظر گرفت. آن چيزى را بايد معيار قضاوت قرار داد كه مايه‏ى ايستادگى ملت است، مايه‏ى استحكام ملت است، مايه‏ى استقامت مردم است و او پايبندىِ محكم به اسلام است.
بيانات در جمع تعدادى از خانواده‏هاى شهداء 3/3/1388
15. مردم را نگران نكنيد
نامزدهاى محترمى كه تاكنون نام‏نويسى كرده‏اند و مشغول تبليغات و اظهاراتى هستند... سعى كنند با انصاف عمل كنند. اثبات و نفى‏شان با توجه به حق و صدق باشد. چيزهايى را كه انسان می‌شنود، باور نمی‌كند كه از زبان نامزدها و آن كسانى كه دنبال اين مسئوليت‌ها هستند، از روى صدق و صفا خارج شده باشد. گاهى انسان حرف‌هاى عجيب و نسبت‌هاى عجيبى می‌شنود. اين حرف‌ها مردم را نگران می‌كند؛ كسى را هم به گوينده‏ى اين حرف‌ها دلبسته و علاقه‏مند نمی‌كند! نامزدهاى محترم توجه داشته باشند: اذهان عمومى را تخريب نكنند. اين همه نسبت خلاف دادن به اين و آن، تخريب‌كننده‏ى اذهان مردم است؛ واقعيت هم ندارد؛ خلاف واقع هم هست. بنده كه از همه‏ى اين آقايان اوضاع كشور را بيشتر می‌دانم و بهتر خبر دارم، می‌دانم كه بسيارى از اين مطالبى كه بعنوان انتقاد درباره‏ى وضع كشور و وضع اقتصاد و اين‌ها می‌گويند، خلاف واقع است؛ اشتباه می‌كنند. ان‏شاءاللَّه اشتباه است. اميدواريم كه خداوند متعال براى اين ملت خير و صلاح و آبادانى كامل را مقدر فرموده باشد.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388
16. اختيارات بی‌نظير در اختيار رييس‌جمهور
انتخابات يك حادثه‌ى مهم است؛ چون مردم اختيار كشور را براى مدت چهار سال به دست انسانى خواهند داد؛ و اوست كه مى‌تواند در اين مدت بودجه و درآمد و نيروى انسانى و سازمان‌هاى كشور را به‌كار بگيرد؛ يا درست، يا خداى نكرده نادرست؛ يا كامل، يا خداى نكرده ناقص؛ يا همراه با صحت عمل، يا خداى نكرده دچار شائبه‌هاى سوءعمل؛ يا با توجه به نيازهاى مردم، متوجه به باز كردن گره‌هاى زندگى مردم، متوجه به رفع مشكلات انبوهى كه وجود دارد، يا خداى نكرده بى‌اعتنايى به اين‌ها. پس انتخابات از اين جهت بسيار مهم است كه ملت ايران مى‌خواهد اداره‌ى كشور را براى چهار سال به دست انسانى بسپرد كه از لحاظ قانونى اختيارات بسيار وسيعى دارد، امكانات بى‌نظيرى در اختيار دارد و مى‌تواند ملت و كشور را چهار سال و يا حتّى بيش از چهار سال جلو ببرد؛ و مى‌تواند متوقف نگه دارد يا خداى نكرده به عقب برگرداند.
بيانات در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/3/1384
17. توصيه به نامزدها
به آقايان محترمى كه در اين ميدان هستند، اين چند توصيه را عرض مى‌كنيم: در تبليغاتشان ارزش‌هاى نظام را نديده نگيرند؛ همديگر را تخريب نكنند و از دادن آمارهاى سست بپرهيزند... با مردم با كمال صداقت حرف بزنند؛ هرچه عقيده‌شان هست، به مردم بگويند. اگر بخواهند در دل مردم اثر بگذارند، اين صداقت، بيشتر در دل مردم اثر مى‌گذارد. آن چيزى كه حقيقتاً عقيده و نيت آن‌هاست، آن را به مردم بگويند؛ اختيار با مردم است كه چيزى را انتخاب كنند. وحدت ملى را خدشه‌دار نكنند. طورى نباشد كه به خاطر جذب يك دسته يا يك گروه، حرفى بزنند كه وحدت ملت خدشه‌دار شود. وعده‌هايى كه معلوم است نمى‌توانند به آن‌ها عمل كنند، به مردم ندهند. آن‌چه كه در چارچوب قانون اساسى است و امكانات مملكت از امكانِ آن حكايت مى‌كند، آن را به مردم بگويند. بله، به مردم قول بدهند كه اگر رأى آوردند، با همه‌ى قوا و قدرتِ خودشان و با اتّكال به خدا و با اتّكاى به مردم، مديريت عالى و كلان كشور را در دست مى‌گيرند و پيش مى‌برند؛ «خذها بقوّة»؛ با قوت اين مأموريت را به دست بگيرند و پيش بروند و در هيچ‌جا ضعف نشان ندهند.
بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/02/1380
18. هميشه نگران تبليغاتم
يكى از كارهايى كه بنده - چه در تبليغات انتخابات مجلس و چه در انتخابات رياست جمهورى - هميشه نگران آن هستم، اين است. نه خودشان تبليغات پُرخرج كنند، نه به طرفدارانشان اجازه دهند. بعضى افراد ممكن است بگويند به ما ربطى ندارد؛ اين كار پُرخرج را ديگران مى‌كنند. شما بگوييد نكنند. خوشبختانه آن‌گونه كه اطّلاع پيدا كردم، ساعت‌هاى فراوانى براى نامزدها وقت گذاشته‌اند كه از طريق تلويزيون و راديو با مردم حرف بزنند... خيلى خوب؛ اين بهترين تبليغات است. راديو و تلويزيون همه‌جا وجود دارد؛ چه نيازى هست كه براى تبليغات گوناگونِ رنگينى كه بعضى جاها مى‌كنند، پول زيادى مصرف شود كه احياناً بعضى افراد هم نتوانند خودشان آن خرج را كنند و مجبور باشند از كسانى بگيرند و خداى نكرده وام‌دار شوند؟
بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران 28/2/1380
19. گره را باز كنيد!
مردم از دعواهاى سياسى و اختلافات سياسى و من خوبم و تو بدى خسته‌اند؛ مردم اين چيزها را دوست نمى‌دارند. در كشور كارهاى زيادى هست كه بايد انجام بگيرد؛ كارهاى زيادى هم انجام گرفته است. مشكلات فراوانى وجود دارد كه بايد برطرف شود؛ گره‌هايى هست كه بايد باز شود. در كشور بايد فساد ريشه‌كن شود؛ تبعيض نباشد؛ به طبقه‌ى مستضعف و محروم - بخصوص مستضعفينِ بى‌دست و پا - به‌طور ويژه توجه شود؛ اين‌ها وظايف اسلامى ماست؛ وظايفى است كه قانون اساسى بر دوش همه‌ى مسؤولان كشور گذاشته است؛ هيچ‌كس نمى‌تواند خود را از اين كارها بركنار بدارد. دعواهاى لفظى، شعارهاى لفاظى‌گونه، اسم از مفاهيم مبهم و بى‌سروته آوردن، مشكل مردم را حل نمى‌كند؛ مردم احتياج دارند به اين‌كه در ميدان عمل و كار، با لجن‌هايى كه نمى‌گذارد اين درياچه‌ى مصفا طراوت لازم را داشته باشد، مبارزه شود.
بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 25/3/1384
20. رييس جمهوری برای همه
اختلاف نظرهايى كه در دوران انتخابات پيش مى‌آيد، ممكن است كدورت‌هايى را بين بعضى از برادران و خواهران به‌وجود بياورد؛ نگذاريد اين كدورت‌ها باقى بماند. فرض كنيد يكى از شما دو رفيق، طرفدار يك نفر هستيد؛ ديگرى هم طرفدار يك نفر ديگر. در مقام بحث و مجادله، شما مى‌خواهى حرف خودت را ثابت كنى؛ او هم مى‌خواهد حرف خودش را ثابت كند؛ لذا ممكن است از هم كدورت پيدا كنيد. اين كدورت‌ها روز جمعه بايد زير خاك دفن شود و تمام گردد. كسى كه روز جمعه با انتخاب مردم برگزيده شد، او ديگر رئيس جمهور همه است؛ چه كسانى كه به او رأى داده‌اند، چه كسانى كه به ديگرى رأى داده‌اند... همه موظفند نسبت به كسى كه رئيس جمهور شد، همكارى و همدلى نشان دهند. كسى كه شوراى نگهبان او را تأييد كرده است، در واقع مُهر صلاحيت به او زده است. اختلاف و دعوا سر پيدا كردن صالح‌تر است.
بيانات در ديدار اقشار مختلف مردم 25/03/1384
21. هركس برنامه‌هاى خودش را بگويد
من به همه‌ى كسانى كه نامزد انتخابات رياست جمهورى هستند و طرفداران آن‌ها صميمانه عرض مى‌كنم كه فضاى كشور را فضاى دشمنى و نقار و تشنج و اختلاف نكنند. البته ملت اين‌طور نيستند؛ گروهى هستند كه اگر مجموع‌شان را بشمريم، به چند هزار نفر نمى‌رسند - بالاخره هر كس طرفدارانى دارد – اين‌ها فضاى روزنامه‌ها و دستگاه‌هاى ارتباط جمعى را متشنج مى‌كنند. فضا بايد دوستانه باشد؛ هر كس حرف‌هاى خودش را بزند و برنامه‌هاى خودش را بگويد و كارى را كه خودش مى‌تواند بكند، بيان كند؛ به ديگران چه كار دارند؟ فضا را متشنج نكنند؛ فضا را برادرانه و صميمانه بكنند.
بيانات در ديدار خانواده‌هاى شهدا 3/3/1384
22. مسابقه خدمت
انتخابات در كشور ما بايد مسابقه‌اى براى خدمت باشد، نه مسابقه‌اى براى كسب قدرت. انتخابات اسلامى اين‌گونه است. آن‌جايى كه دعوا بر سر قدرت است، آن‌طورى مى‌شود كه شما در بعضى از انتخابات دنيا مشاهده مى‌كنيد. يك نمونه‌اش را هم در انتخابات اخير امريكا ديديد. آن‌جا دعوا بر سر قدرت است؛ دست به يقه‌اند؛ هر طرف مى‌خواهد قدرت را به حزب و مجموعه‌ى خودش منتقل كند. مسأله، مسأله‌ى كسب قدرت است. صريحاً هم مى‌گويند: تلاش مى‌كنيم تا به قدرت و مقام برسيم. در منطق اسلامى، قدرت و عزّت و آبرو و خوش‌نامى و امكانات، فقط و فقط براى خدمت به مردم و حركت دادن خود و جامعه و كشور در راه نظام مقدّس اسلامى و رسيدن به آرمانهاى بلندى است كه انسان‌ها نيازمند آنند. اين مسند، مسابقه براى خدمت و زحمت‌كشى است.
بيانات در جمع كثيرى از مردم استان گيلان در استاديوم شهيد عضدى شهرستان رشت 11/2/1380

23. خصوصيات كانديدای اصلح
به همه‌ى برادران و خواهران و همه‌ى ملت عزيز ايران سفارش مى‌كنم كه فضاى انتخابات را، هم گرم و هم سالم نگه دارند. كسانى كه به يك نامزد انتخاباتى علاقه‌مندند، مراقب باشند به خاطر علاقه‌ى به او، نامزد ديگر را تخريب نكنند؛ اين بين مردم اختلاف و نقار ايجاد مى‌كند؛ علاوه بر اين‌كه تخريب اساساً كار درستى نيست و فايده‌يى هم ندارد. كسى كه با تخريب يك نامزد انتخاباتى مى‌خواهد آراء او را كم كند، به مقصود خودش دست پيدا نمى‌كند؛ هم يك كار غلط و خلاف منطق و در موارد بسيارى خلاف شرع انجام مى‌گيرد، هم فايده‌يى گير او نمى‌آيد. فضا را سالم نگه داريد. شما از نامزد خودتان حمايت كنيد، ديگران هم از نامزد خودشان حمايت كنند و به او رأى دهند. در پيدا كردن نامزد مورد نظر دقت كنيد. به كسى گرايش پيدا كنيد كه به دين مردم، به انقلاب مردم، به دنياى مردم، به معيشت مردم، به آينده‌ى مردم و به عزت مردم اهميت مى‌دهد.
بيانات در مراسم شانزدهمين سالگرد ارتحال امام خمينى (ره) 14/3/1384
24. حمايت از معيارها
البته بديهى است كه رهبرى از فرد خاصى حمايت نمى‌كند؛ از معيارها حمايت مى‌كند. ما دنبال اين هستيم كه اين معيارها تحقق پيدا كند. بنده دنبال اين هستم كه شخصى سر كار بيايد و قوه‌ى مجريه را اداره كند كه خود را خدمت‌گزار مردم بداند و توانايى داشته باشد و به آرمان‌هاى امام و نظام اسلامى معتقد و پايبند باشد و حقيقتاً عدالت و مبارزه‌ى با فساد براى او حائز اهميت باشد.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/1384

25. انتخاب اصلح، تشخيص خود مردم

درباره‏ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه‏زنى و شايعه و اين‌ها همشيه بوده و خواهد بود. بنده يك رأى دارم، آن را در صندوق مى‏اندازم. به يك نفرى رأى خواهم داد، به هيچ‌كس ديگر هم نخواهم گفت كه به كى رأى بدهيد، به كى رأى ندهيد؛ اين تشخيص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمايت می‌كنم، دفاع می‌كنم؛ بعضى سعى می‌كنند براى اين كار معناى نادرستى جعل و ابداع كنند. نه، من از دولت‌ها هميشه دفاع می‌كنم؛ منتها اگر دولتى بيشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس كردم حملات غير منصفانه‏اى می‌شود، بيشتر دفاع می‌كنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من می‌گويم بايد منصف باشيم. رفتارها را نگاه كنيم؛ اين ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى‏انصافى است. حمايت كردن از خدمت‌گزاران در كشور، وظيفه‏اى است كه هم من دارم، هم همه دارند؛ اين مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نيست.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1388
26. ذوب در هدف
دنبال آرمان‌هاى حقيقى در قالب و لباس عملى آن بگرديد. نه بايد دنبال ايده‌آل‌هايى بود كه عملى و اجرايى نيستند، نه بايد به كم قانع شد و از آن آرمان‌ها دور ماند. آنچه همواره بايد مورد نظر باشد، چشم‌انداز بيست‌ساله است؛ اين چشم‌انداز خيلى مهم است. و من به شما عرض كنم؛ به شهادت افرادى كه كارشناس و متخصص اين كار هستند، اين چشم‌انداز كاملاً عملى است؛ يعنى به ‌هيچ‌وجه در آن، بلندپروازى‌هاى بيهوده و بى‌پشتوانه وجود ندارد. درست نگاه كنيد، دقت كنيد و چشم‌انداز بيست‌ساله را بخوانيد. ما ملت ايران با اين قانون اساسى جامع و با اين اركان نظام- اگر خوب كار كنند و درست كار كنند- مى‌توانيم در ظرف بيست سال كشور خود را به نقطه‌ى اوج و قله‌اى كه در اين چشم‌انداز تصوير شده، برسانيم. سياست‌ها را در نظر داشته باشيد. سياست‌ها بر اساس اين چشم‌انداز تنظيم شده است. قانون‌ها بايد با سياست‌ها هماهنگ باشد؛ يعنى در دل سياست‌ها جا بگيرد و به سمت اين چشم‌انداز حركت كند. آن چشم‌انداز هم بر پايه‌ى اسلام است. بايد همه‌ى وقت و همت و شغل را مصروف همين اهداف كرد و در واقع ذوب در اين اهداف شد.
ديدار با نمايندگان هفتمين دوره‌ى مجلس شوراى اسلامى 27/3/1383
27. پيشرفت و عدالت، دو روی سكه
برای دهه‌ی چهارم... دو شاخص عمده وجود دارد كه بايد اين دو را حتماً بدست بياوريم: يكی پيشرفت است، يكی عدالت. ما مثل بعضی از كشورها و نظام‌های دنيا فقط به پيشرفت فكر نمی‌كنيم؛ ما پيشرفت را همراه با عدالت می‌خواهيم... خيلی از كشورها هستند كه از لحاظ علمی پيشرفت كرده‌اند و به آمارها و شاخصهای اقتصادی آنها كه نگاه می‌كنيم، ملاحظه می‌كنيم كه مثلاً درآمد سرانه‌ی آنها خيلی هم بالاست؛ اما مسئله‌ی مهم اين است كه اين درآمد سرانه در ميان ملت چه جور تقسيم می‌شود؛ اين آن نكته‌ای است كه نظام‌های غير الهی و نظام‌های رونوشت‌كرده‌ی از نسخه‌های استكباری، ديگر به آن توجه نمی‌كنند. ما نمی‌توانيم توجه نكنيم؛ ما می‌خواهيم كشورمان از همه‌ی جهات ـ از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سياسی ـ به پيشرفت برسد، مردم به رفاه دست پيدا كنند؛ اما در كنار پيشرفت، می‌خواهيم كشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ اين مهم است. نه عدالتِ بدون پيشرفت مطلوب است، نه پيشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پيشرفت يعنی برابری در عقب‌ماندگی، برابری در فقر؛ اين را نمی‌خواهيم. پيشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی‌كنيم؛ پيشرفت، همراه با عدالت.
بيانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1/1/1387
28. عزت، حكمت و مصلحت
عزت و حكمت و مصلحت، يك مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بين‌المللى ماست... ما نمى‌خواهيم عزتمان را با تكيه بر نژاد و ناسيوناليسم و حرف‌هايى كه متأسفانه همه‌ى دنيا با تكيه به آن‌ها دور خودشان يك حصار مى‌كشند، ثابت كنيم... نه! ما براى خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ايمان توحيدى- كه خاصيت و شاخصه‌ى تفكر اسلامى است- و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلايق الهى و لزوم خدمت به آن‌ها قايليم. هر ملتى ذخيره‌اى دارد. ملت ما هم ذخاير خيلى فراوانى دارد؛ ذخاير فرهنگى، پرونده‌ى بسيار درخشان در صحنه‌ى علم جهانى، در صحنه‌ى سياست جهانى، در صحنه‌هاى گوناگون. ما بناى فخرفروشى نداريم. اگر خوبى، براى خودت هستى؛ اگر پولدارى، براى خودت هستى؛ اگر قدرتمندى، براى خودت هستى؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علايق انسان با انسان است. بنابراين، عزت يعنى تحميل هيچ‌كس را قبول نكردن... حكمت، يعنى حكيمانه و سنجيده كار كردن. هيچ‌گونه نسنجيدگى را نبايد در اظهارات ديپلماتيك و هرآنچه كه مربوط به سياست خارجى و ارتباطات جهانى است، راه داد. همه‌چيز بايد سنجيده باشد. آدم نبايد هرچه به دهانش آمد، بگويد. بايد ملاحظه كنيم كه آيا اين سخن با موازين منطق و خرد منطبق است، يا منطبق نيست. اگر منطبق نيست، آن را كنترل كنيم. بايد حكيمانه برخورد كنيم. فقط در حرف زدن نيست؛ در معاشرت‌ها و برخوردها هم بايد حكيمانه برخورد كرد... مراد مصلحت شخص من و شما نيست، كه اگر ما اين اقدام را كرديم، ممكن است برايمان گران تمام بشود. نه، گران هم كه تمام بشود، مگر ما كه هستيم؟ اگر كارى به مصلحت كشور و به مصلحت انقلاب است، ولى به مصلحت شخص من نيست، گو مباش؛ چه اهميتى دارد؟ مصلحت، يعنى مصلحت انقلاب، و اين مصلحت همه‌جانبه است؛ يعنى از رفتار شخصى ما شروع مى‌شود.
سخنرانی در ديدار با مسؤولان وزارت امور خارجه و سفرا و كارداران جمهورى اسلامى ايران 18/04/1370
29. سه ركن مديريت
سه بخش عمده در مسؤول وجود دارد؛ سه آمادگى و احساس مسؤوليت: اوّل اين‌كه، براى نفسِ كار و عمل آماده باشد. تنبلى و بى‌حالى و سهل‌انگارى و كار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اوّلين بلايى است كه ممكن است يك مدير را از صلاحيت كافى و لازم ساقط كند. جدّى بودن در كار، آرام نداشتن براى كار، احساس مسؤوليت براى اصل اقدام و كار و وظيفه‌اى كه بر عهده گرفته، بسيار مهم است... دوم، مسأله‌ى آمادگى و استعداد و تعهّد براى انجام كار است؛ به همان نحوى كه سياست‌هاى كلّى و برنامه‌هاى اساسى كشور آن را اقتضا مى‌كند. اگر كشور، سياست مشخّصى را در مقوله‌اى پذيرفته است، كسى كه اجراى بخشى از بخش‌هاى كشور را مى‌پذيرد، بايد آن را در همان جهت كار و به همان سمت و با همان هدف پيش ببرد و هدايت كند؛ ولو خود او، آن سياست را به طور كامل تثبيت نكرده باشد... ركن سوم، حفظ طهارت و تقواست. حفظ پاكيزگى در عمل است. اجتناب از هرگونه خداى ناكرده اختلاط با اهداف غير مشروع يا اهداف غير مقبول و غيراخلاقى است. اين، شأن سوم است. مدير خوب، مديرى است كه هر كارى را به عهده مى‌گيرد، با رعايت اصول اخلاقى صحيح، انجام دهد. در نظام اسلامى، چيزى كه به شدّت با آن مقابله مى‌شود، رسوخ فساد است. در نظام اسلامى، با اعتقاد بد و نادرست، اين‌طور مقابله نمى‌شود كه با عمل غير صحيح و عمل غيراخلاقى و خداى ناكرده رسوخ فساد مبارزه مى‌شود.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم دوره‌ى دوم رياست جمهورى 12/5/1372
30. ساده‌زيستِ دردآشنا!
من نسبت به شخص، هيچ‏گونه نظرى ابراز نمی‌كنم؛ اما شاخص‌هايى وجود دارد. بهترين، آن كسى است كه درد كشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم يگانه و صميمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافی‌گرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافی‌گرى و تجمل‏پرستى است... اينى كه ما گفتيم امسال، سال حركت به سوى اصلاح الگوى مصرف است... يكى از اساسى‏ترين كارها براى اين‌كه ما جلوى اسراف را بگيريم اين است كه مسئولين كشور، خودشان، كسانشان، نزديكانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافی‌گرى نباشند. چطور می‌توانيم اگر خودمان اهل اسراف باشيم، به مردم بگوييم اسراف نكنيد... اولين كار اين است كه ما مسئولين كشور را، افرادى انتخاب كنيم كه مردمى باشند، ساده‏زيست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد كنند. اين هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگرديد؛ برسيد؛ و به آن‌چه كه رسيديد و تشخيص داديد، با قصد قربت اقدام كنيد؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات برويد و خداى متعال اجر خواهد داد.
بيانات در جمع مردم استان كردستان‏ در ميدان آزادى سنندج‏ 22/2/1388

31.  زمان‌شناس و مدبر

رهبرى در پشتيبانى از رئيس جمهور هيچ‌گونه درنگى نمى‌كند. كسى را كه مردم انتخاب كنند و رئيس جمهور قانونى كشور شود، هميشه مورد احترام و تكريم و حمايت جامع رهبرى در همه‌ى دولت‌ها بوده؛ بعد از اين هم بايد باشد. اما آن‌چه در درجه‌ى اول اهميت قرار دارد، اين است كه اهتمام همه‌ى مردم، نخبگان مردم و مسؤولان گوناگونِ بخش‌هاى مختلف اين باشد كه رئيس جمهورى انتخاب شود كه بتواند گره‌هاى زندگى مردم را در دوران كنونى باز كند؛ وظايف اين دوره را بشناسد و با قوت و اقتدار به آن عمل كند.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/84
32. دستانی كه بايد كام‌ها را شيرين كند
رييس جمهور يكى از مؤثرترين، و در دستگاه اجرايى مؤثرترين عنصر براى حل مسائل كشور است. در ميان مسؤولان كشور، هيچ مسؤولى به قدر رييس جمهور در قانون اساسى ما امكانات و توانايى‌ها و عرصه‌ى عظيم خدمت‌گزارى ندارد. بودجه‌ى كشور و همه‌ى مسؤولان طراز اول اجرايى كشور در اختيار اوست؛ اوست كه مى‌تواند كشور را آباد كند و از لحاظ علمى و صنعتى و مسائل انسانى و يا از لحاظ امنيت، كشور را به پيش ببرد؛ كفايت و توانايى‌هاى اوست كه مى‌تواند زندگى را در كام مردم شيرين كند. آن‌چه مورد نياز ملت و كشور است، رئيس‌جمهورِ كارآمد و باكفايت است. مسؤوليت‌هاى حساس و تاريخىِ امروز بر دوش رئيس قوه‌ى مجريه‌ى ماست. قانون همه چيز را در اختيار رئيس قوه‌ى مجريه قرار داده است.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/84
33. مؤمن به هدف‌هاى انقلاب
هر دوره خصوصيتى دارد و هر كدام از مسؤولان در دوره‌هاى گذشته كارهايى انجام دادند. امروز ما احتياج داريم كه در كشورمان تلاش و پيشرفت و رشد علمى و فناورى، همراه با عدالت اجتماعى و مبارزه‌ى با فساد باشد. آن‌چه براى رئيس جمهور آينده بسيار مهم است، اين است كه با همه‌ى وجود در پى كار و تلاش براى مردم باشد. لذا من در اول سال عرض كردم؛ آن‌چه كشور احتياج دارد، رئيس جمهور بانشاط، مصمم، كاردان، توانا، پيگير و با حوصله است؛ رئيس جمهورى كه قدر مردم را بداند؛ با مردم صميمى باشد؛ براى مردم مجاهدت كند؛ براى مردم كار و تلاش كند؛ ظرفيت‌هاى كشور را آن‌چنان به‌كار بگيرد كه مردم بتوانند از اين ظرفيت‌ها در همه‌جا بهره‌مند شوند؛ رئيس جمهورى كه اعماق كشور و روستاهاى دورافتاده براى او با تهران تفاوتى نداشته باشد؛ حق مردم شهرهاى بزرگ و كوچك در نظر او يكسان باشد؛ بتواند براى رفع تبعيض و پُر كردن شكاف ميان ثروتمندان و فقرا تلاش و كار كند؛ رئيس جمهورى شجاع، با تدبير و مؤمن به هدف‌هاى انقلاب و نظام باشد.
بيانات در اجتماع بزرگ مردم كرمان 11/2/1384
34. يا دين يا مردم‌سالاری!
اگر كسى سر كار بيايد كه مطيع و تسليم آن‌ها باشد - كه البته ما چنين كسى را نداريم كه سر كار بيايد و مطيع آن‌ها باشد - البته آن‌ها خوشحال خواهند شد و حرفى هم ندارند؛ اما اگر كسى آمد كه احساس كردند به انقلاب و اسلام و منافع ملى پايبند است و به مبارزه‌ى با دشمنان بين‌المللى و تسليم نشوى در مقابل زورگويى‌هاى آن‌ها معتقد است، خواهند گفت مردم‌سالارى وجود ندارد؛ اگر شخص متدين باشد، بيشتر هم خواهند گفت. آن‌ها معتقدند كه مردم‌سالارى، مردم‌سالارىِ سكولاريزه شده است؛ بايد حتماً از دين جدا شود تا اسمش را مردم‌سالارى بگذارند.
بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌هاى استان كرمان 19/2/1384
35. اصول‌گرای اصلاح‌طلب
بنده دعواى اصلاح‌طلب و اصولگرا را هم قبول ندارم؛ من اين تقسيم‌بندى را غلط مى‌دانم. نقطه‌ى مقابل اصولگرا، اصلاح‌طلب نيست؛ نقطه مقابل اصلاح‌طلب، اصولگرا نيست. نقطه‌ى مقابل اصولگرا، آدم بى‌اصول و لاابالى است؛ آدمى كه به هيچ اصلى معتقد نيست؛ آدم هرهرى مذهب است. يك روز منافع او يا فضاى عمومى ايجاب مى‌كند كه بشدت ضد سرمايه‌گذارى و سرمايه‌دارى حركت كند، يك روز هم منافع‌اش يا فضا ايجاب مى‌كند كه طرفدار سرسخت سرمايه‌دارى شود؛ حتّى به شكل وابسته و نابابش! نقطه‌ى مقابل اصلاح‌طلبى، افساد است. بنده معتقد به اصولگراى اصلاح‌طلبم؛ اصول متين و متقنى كه از مبانى معرفتى اسلام برخاسته، با اصلاح روش‌ها به صورت روزبه‌روز و نوبه‌نو.
بيانات در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاه‌هاى استان كرمان 19/2/1384
36. جوان‌ها به‌هوش باشند...
نسل جوان ما خوشبختانه امروز يك نسل غالب در سرتاسر كشور است. جوان‌ها به‌هوش باشند، بيدار باشند. معيارها مشخص است. در انتخابات، اين آگاهى بايد اثر كند؛ در بيان خواسته‏هاى ملت اين آگاهى بايد تأثير بگذارد؛ در حضور گوناگون، در مسائل مختلف، اين آگاهى بايستى اثر بگذارد. ملت ايران در انتخاب‌هاى خود - معيارهاى انتخابات را من آن روز عرض كردم، اين هم مكمل آن‌هاست - توجه كند؛ كسانى با رأى ملت سر كار نيايند كه در مقابل دشمنان بخواهند دست تسليم بالا ببرند و آبروى ملت ايران را ببرند. كسانى سر كار نيايند كه بخواهند با تملق‏گويى به غرب، به دولت‌هاى غربى، به دولت‌هاى زورگو و مستكبر، به خيال خودشان بخواهند براى خودشان موقعيتى در سطح بين‏المللى دست و پا كنند. اين‌ها براى ملت ايران ارزشى ندارد. كسانى سر كار نيايند كه دشمنان ملت ايران طمع بورزند كه به وسيله‏ى آن‌ها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا كنند، مردم را از دينشان، از اصولشان، از ارزش‌هاى انقلابی‌شان دور كنند. ملت بايد آگاه باشد. اگر كسانى بر سر كار بيايند كه در مراكز گوناگون سياسى يا اقتصادى به جاى اين‌كه به فكر ادامه‏ى راه امام و ارزش‌ها و اصول ترسيم شده‏ى به وسيله‏ى امام باشند، به فكر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستكبر بين‏المللى باشند، براى ملت ايران مصيبت خواهد بود. اين آگاهى براى ملت لازم است.
بيانات در ديدار مردم بيجار 28/2/1388
37. انتظار مردم: تلاش و جديت دولت
انتظار مردم از دولت و رئيس جمهور منتخب اين است كه تلاش و جديت كنند. تصور بنده - با شناختى كه در طول اين مدت از احساسات مردم دارم - اين است كه مردم مايلند تلاش و كار و قاطعيت و جديت را در عمل مسؤولان مشاهده كنند. گاهى نتيجه‌يى دير به دست مى‌آيد. بعضى از اهداف، كارِ يك سال و دو سال نيست؛ تلاش مستمرى لازم دارد. همين قدر كه مردم ببينند مسؤول عالى كشور و ديگر مسؤولان دارند كار و تلاش مى‌كنند، خشنود و راضى مى‌شوند. مردم از ما كار لازم دارند؛ خدمت مى‌طلبند و توقع دارند؛ و حق به جانب آن‌هاست.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 12/5/1384
38. قدرت عبادت است اگر...
من به رئيس جمهور محترم برادرانه توصيه مى‌كنم؛ در همه‌ى حالات، همين احساسى را كه امروز بيان كرديد - احساس خدمتگزارى به مردم - براى خودتان حفظ كنيد. قدرت اگر با هدفِ خدمت به مردم باشد، عبادت است. شايد هيچ عبادتى بالاتر از عبادتِ مسؤولى نيست كه به خاطر تلاش و خدمت به مردم، از راحت و آسايش و امنيتِ خود صرف‌نظر مى‌كند. اين روحيه‌ى خدمتگزارى، خاكسارى، تواضع در مقابل مردم و شناخت عظمت مردم را براى خودتان حفظ كنيد، كه اين نعمت بزرگى است. از خداى متعال لحظه‌يى غافل نشويد. اين توفيقات به فضل و لطف الهى به ما داده مى‌شود. بايد خود را قابل رحمت و تفضلاتِ روزافزون الهى كنيم. با ياد خدا و با توكل به خدا و با اخلاص در عمل، بايد بتوانيم جلب رحمت الهى بكنيم. اگر جلب رحمت الهى شد، همه‌ى مشكلات آسان مى‌شود و موانع از سر راه برخواهد خاست.
بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست جمهورى 12/5/1384
39. حرف‌های بدون امتياز
جوان‌هاى ما، اهل فكر ما، اهل فرهنگ ما تأمل كنند؛ مسئولين كشور به سمت سياست‌هاى اسلامى حركت كنند. اينى كه يا مسئولان ما، يا در دوره‏هاى انتخابات مثل وضع كنونى، نامزدهاى انتخاباتى ما براى جلب توجه ديگران حرف‌هاى غربى‏ها را تكرار كنند، اين هيچ امتيازى محسوب نمی‌شود. امتياز اين نيست كه ما آن چيزى را بگوييم كه غرب مى‏پسندد. اين‌ها كسانى‏اند كه با فكر ايرانى، فكر اسلامى، هويت اسلامى و ايرانى مخالفند.
بيانات در ديدار مردم مريوان 26/2/1388
40. حجت درونی
بعضى‌ها هستند كه خيلى وسوسه مى‌كنند - آيا اين، آيا آن؟ آيا اين، آيا آن؟ - آخرش هم يا مجبور مى‌شوند به طاق جفت و استخاره متوسل شوند و يا اصلاً از خير رأى دادن مى‌گذرند. نه، انسان فكر مى‌كند؛ به كسى مى‌رسد و مى‌گويد: خدايا! نتيجه‌ى تحقيقات من اين است. من طبق حجت درونى خودم - كه عقل و تفكر است- و بر اساس مشورتى كه با ديگران داشته‌ام، رأى مى‌دهم. خداى متعال قبول مى‌كند؛ ولو اين تشخيص، درست نباشد. بنابراين نبايد وسوسه كرد. معيارها، معيارهاى روشنى است. جوسازى و تبليغات دروغين و براق و رنگين نبايد انسان را از شناخت حقيقت دور بدارد.
بيانات در ديدار دانشجويان بسيجى 5/3/1384

پاسخ رهبر انقلاب به ۱۰ پرسش درباره مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریكا

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

. آیا تقابل ملت ایران با دولت آمریكا صرفا به پس از انقلاب اسلامی برمیگردد؟

مبارزه از قبل از سال 43 شروع شد؛ يعنى از سال 32 با كودتاى 28 مرداد كه به وسيله‌ى آمريكائى‌ها در ايران انجام گرفت و حكومت دكتر مصدق را سرنگون كردند. مأموران آمريكائى رسماً آمدند ايران، با چمدانهاى پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضى از سياستمداران خودفروخته را تطميع كردند و كودتاى 28 مرداد سال 32 را در اينجا راه انداختند و حكومت مصدق را سرنگون كردند. جالب اين است كه بدانيد حكومت مصدق كه به وسيلهى آمريكائى‌ها سرنگون شد، هيچگونه خصومتى با آمريكائى‌ها نداشت. او در مقابله‌ى با انگليسى‌ها ايستاده بود و به آمريكائى‌ها اعتماد كرده بود؛ اميدوار بود كه  آمريكائى‌ها به او كمك كنند؛ با آنها روابط دوستانه‌اى داشت، به آنها اظهار علاقه ميكرد، شايد اظهار كوچكى ميكرد. با اين دولت، آمريكائى‌ها اين كار را كردند. اينجور نبود كه دولتى كه در تهران سر كار است، يك دولت ضد آمريكائى باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استكبارى اقتضاء كرد، آمريكائى‌ها با انگليسها همدست شدند، پولها را برداشتند آوردند اينجا و كار خود را كردند.
تقريباً ده سال از اين قضيه گذشت، حادثه‌ى قيام مردم در پانزده خرداد و انقلاب اسلامى و مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى پيش آمد. يعنى اينها ده سال فشار آوردند، كتك زدند، زندان كردند، اعدام كردند، هر كار خواستند در اين كشور كردند؛ بالاخره يك انفجارى در ده سال بعد از اين قضيه در خرداد 42 اتفاق افتاد. اينجا هم طرف قضيه اگرچه حكومت ظالم طاغوت و حكومت پهلوى بود، اما آمريكائى‌ها پشت سر اين حكومت قرار داشتند؛ آنها بودند كه آن را تقويت ميكردند و به وسيله‌ى او بر همه‌ى امور كشور ما مسلط شده بودند. اين مبارزه ادامه پيدا كرد تا سال 43؛ آمريكائى‌ها ناگزير شدند مستقيماً داخل مسائل بشوند. امام بزرگوار را در سال 43 تبعيد كردند. اينجا هم به حسب ظاهر، آنها توانستند حرف خودشان را پيش ببرند و به خيال خودشان ملت ايران را مغلوب كنند؛ اما ملت ايران مغلوب نشد.
بعد از سال 43 كه حكومت مطلقه‌ى محمدرضا پهلوى به پشتيبانى آمريكائى‌ها در كشور هزاران فاجعه آفريد و آمريكائى‌ها هم هرچه توانستند، به غارت و چپاول و توسعه‌طلبى و تجاوز در ايران ادامه دادند؛ ده‌ها هزار مستشارشان در ايران بردند، خوردند، پول گرفتند، شكنجه تعليم دادند، هزاران جنايت در ايران كردند، بالاخره در سال 56 و دنبالهاش سال 57 اين حركت عظيم ملت ايران به رهبرى امام بزرگوار شروع شد. اين دفعه، اين مبارزه ديگر مبارزهاى نبود كه اميد پيروزى براى دشمن وجود داشته باشد. ملت ايستاد، مقاومت كرد، فداكارى كرد؛ مردانش، زنانش، حتّى دانش‌آموزانش در خيابانها كشته شدند؛ اما سرانجام در سال 1357 ملت ايران پيروز شد. يعنى در اين مبارزه‌ى طولانى از سال 32 تا سال 57 - در طول مدت بيست و پنج سال مبارزه - بالاخره آن كه پيروز ميدان شد، ملت ايران بود.
بیانات در دیدار دانش‌آموزان‌ و دانشجویان 1391/08/10

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  2. 16 آذر در تاریخ ما با چه ویژگی‌هایی باید شناخته شود؟
جنبش دانشجوئى خصلت و خاصيتش در كشور ما لااقل اينجور است - شايد در خيلى از كشورهاى ديگر هم باشد - كه ضد استكبارى، ضد سلطه، ضد ديكتاتورى و طرفدار عدالت است. شروع اين حركت يا مقطع شناخته شده‌ى اين حركت، همين 16 آذر است.
جالب است توجه كنيد كه 16 آذر در سال 32 كه در آن سه نفر دانشجو به خاك و خون غلتيدند، تقريباً چهار ماه بعد از 28 مرداد اتفاق افتاده؛ يعنى بعد از كودتاى 28 مرداد و آن اختناق عجيب - سركوب عجيب همه‌ى نيروها و سكوت همه - ناگهان به وسيله‌ى دانشجويان در دانشگاه تهران يك انفجار در فضا و در محيط به وجود مى‌آيد. چرا؟ چون نيكسون كه آن وقت معاون رئيس جمهور آمريكا بود، آمد ايران. به عنوان اعتراض به آمريكا، به عنوان اعتراض به نيكسون كه عامل كودتاى 28 مرداد بودند، اين دانشجوها در محيط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات ميكنند، كه البته با سركوب مواجه ميشوند و سه نفرشان هم كشته ميشوند. حالا 16 آذر در همه‌ى سالها، با اين مختصات بايد شناخته شود. 16 آذر مال دانشجوى ضد نيكسون است، دانشجوى ضد آمريكاست، دانشجوى ضد سلطه است.
 دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ 1387/09/24


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  3. مصادیق دشمنی‌ دولت آمریكا علیه ملت ما چه بوده است؟

كمك به حركتهای تروریستی
دولت آمريكا از اول با اين انقلاب با روى عبوس و چهره‌ى ترش و با لحن مخالفت روبه‌رو شد. البته آنها با محاسبات خودشان حق هم داشتند. ايران قبل از انقلاب در مشت آمريكا بود؛ منابع حياتى‌اش در اختيار آمريكا، مراكز تصميم‌گيرى سياسى‌اش در اختيار آمريكا، عزل و نصب مراكز حساس در اختيار آمريكا؛ مرتعى بود براى چراى آمريكائيان و نظاميان آمريكائى و غير آنها. خوب، اين از دستشان گرفته شد. ميتوانستند مخالفت خود را اينجور خصمانه ابراز نكنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمريكا - چه رؤساى جمهور جمهورى‌خواهشان، چه رؤساى جمهور دمكراتشان - با نظام جمهورى اسلامى بدرفتارى كرد؛ اين چيزى نيست كه بر كسى پوشيده باشد. اولين كارى كه از طرف امريكائى‌ها انجام گرفت، تحريك مخالفين پراكنده‌ى جمهورى اسلامى و كمك به حركتهاى تجزيه‌طلب و تروريستى در كشور بود؛ از اول اين كار را شروع كردند. در هر نقطه‌اى از نقاط كشور كه حركتهاى تجزيه‌طلب در آنجا زمينه‌اى داشت، انگشت آمريكائى‌ها را ما ديديم؛ گاهى پول آنها را، و حتى در مواردى عناصر آمريكائى را ما در آنجا ديديم؛ اين براى مردم ما خسارت زيادى داشت. متأسفانه اين كار هنوز هم ادامه دارد.

تصرف دارائی‌های ایران
بعد تصرف و حبس دارائى‌ها و اجناس ايران. رژيم گذشته پول بى‌حسابى را در اختيار آمريكائى‌ها گذاشته بود، براى اينكه از آنها هواپيما بگيرد، بالگرد بگيرد، سلاح بگيرد. بعضى از اين وسائل، آنجا تهيه هم شده    وقتى انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را كه ميلياردها دلار بود، ندادند؛ و عجيب‌تر اينكه اين وسائل را در يك انبارى جمع كرده بودند، نگه داشته بودند، انباردارى براى خودشان قائل شدند، خود را طلبگار كردند و از حساب قرارداد الجزائر انباردارى برداشتند! مالى را از يك ملت غصب كنند، پيش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انباردارى‌اش را هم بگيرند! اين رفتارى بوده كه از آن روز شروع شده، الان هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ايران آنجاست.

چراغ سبز به صدام و كمك به او در جنگ با ایران
به صدام چراغ سبز دادند؛ اين يك اقدام ديگر دولت آمريكا بود براى حمله‌ى به ايران. صدام اگر چراغ سبز آمريكا را نميگرفت، بعيد بود به مرزهاى ما حمله كند. هشت سال جنگ را بر كشور ما تحميل كردند؛ قريب سيصد هزار جوانهاى ما، مردم ما در اين جنگ به شهادت رسيدند. در طول اين هشت سال - بخصوص در سالهاى آخر - هميشه آمريكائى‌ها پشت سر صدام بودند و به او كمك ميكردند - كمك مالى، كمك تسليحاتى، كمك كارشناسى سياسى - خبرهاى ماهواره‌اى ميدادند و امكانات خبررسانى داشتند. تحرك نيروهاى ما را در جبهه در ماهواره‌هايشان ثبت ميكردند، بعد آن را همان شبانه براى قرارگاه‌هاى صدام ميفرستادند كه از آنها عليه جوانهاى ما و نيروهاى ما استفاده كند. در مقابل جنايات صدام چشمهايشان را بستند.

شلیك به هواپیمای مسافربری ما
بعد در آخر جنگ، هواپيماى مسافربرى ما را در آسمان خليج فارس افسر آمريكائى با موشكى كه از ناو جنگى شليك كرد، ساقط كرد. قريب سيصد نفر مسافر در اين هواپيما بودند، كه همه‌شان كشته شدند. بعد به جاى اينكه آن افسر توبيخ شود، رئيس جمهور وقت آمريكا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اينها را فراموش كند؟ ميتواند فراموش كند؟

اهانت به ملت ایران
از تروريستهاى جنايتكارى كه در داخل كشور ما مرد را، زن را، جماعت را، فرد را كشتند، علماى بزرگ تا بچه‌هاى خردسال را ترور كردند و كشتند، حمايت كردند؛ به اينها اجازه دادند كه در كشورشان فعاليت كنند؛ دائما عليه كشورمان تبليغات خصمانه كردند. رؤساى جمهور آمريكا در طول اين سالها - بخصوص در دوره‌ى هشت ساله‌ى رئيس جمهور زائل‌شده‌ى قبلى - هر وقت عليه ملت ايران، عليه كشور ما، عليه مسئولين ما، عليه نظام جمهورى اسلامى صحبتى كردند و حرف مهمل و چرندى گفتند، اهانتى به ملت ايران كردند. در طول اين سالها هميشه همين جور بوده است.

آشفته‌سازی امنیت منطقه ما به خاطر دشمنی با جمهوری اسلامی
امنيت منطقه‌ى ما را، امنيت خليج فارس را، افغانستان را، عراق را دچار اغتشاش و آشفتگى كردند؛ براى مقابله‌ى با جمهورى اسلامى - و البته در واقع براى پر كردن جيب كمپانى‌هاى سلاح - سيل سلاحها را به كشورهاى منطقه سرازير كردند؛ از رژيم صهيونيستى بى‌قيد و شرط حمايت كردند...
هر وقت شوراى امنيت خواست عليه رژيم صهيونيستى قطعنامه‌اى بگذراند، آمريكا سينه‌اش را سپر كرد، آمد جلو و دفاع كرد و نگذاشت.

تهدید و توهین نسبت به ملت و مسئولین ایران
در هر مناسبتى و بى‌مناسبت كشور ما را تهديد كردند. دائم گفتند حمله ميكنيم، گفتند طرح نظامى روى ميز ماست، چنين ميكنيم، چنان ميكنيم. هر وقت عليه كشور ما حرف زدند، ملت ما را تهديد كردند. البته اين تهديدها در ملت ما اثر نكرد، اما آنها دشمنى خودشان را از اين راه نشان دادند. به ملت ايران، به دولت ايران، به رئيس جمهور ايران بارها اهانت كردند. يكى از آمريكائى‌ها چند سال قبل گفت ريشه‌ى ملت ايران را بايد كند! در همين سالهاى اخير يكى از مسئولين آمريكائى گفت ايرانى خوب و معتدل ايرانى‌اى است كه مرده باشد! به اين ملت بزرگ، به اين ملت با شرف، به اين ملتى كه فقط گناهش اين است كه از هويت و استقلال خود دفاع ميكند، اينجور اهانتها كردند.

تحریم ما به قصد دشمنی
 سى سال كشور ما را تحريم كردند، كه البته اين تحريم به سود ما تمام شد. ما بايد از آمريكائى‌ها از اين بخش تشكر كنيم. اگر ما را تحريم نميكردند، ما امروز به اين نقطه‌اى از علم و پيشرفت كه رسيده‌ايم، نميرسيديم. تحريم هميشه ما را وادار كرده كه به خود بيائيم، به خود فكر كنيم، از درون خود بجوشيم. ولى آنها قصدشان اين خدمت نبود، آنها ميخواستند دشمنى كنند.
بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) 1388/01/01
 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  4. علت اصلی دشمنی دولت آمریكا با ملت ایران و جمهوری اسلامی چیست؟
علت دشمنى عميق و آشتى‌ناپذير استكبار و در رأس آنها آمريكا و شبكه‌ى صهيونيستى دنيا با جمهورى اسلامى، اين حرفهائى كه گاهى گوشه و كنار گفته ميشود - چه چيزهائى كه آنها شعارش را ميدهند، چه تصوراتى كه بعضى در داخل ميكنند - نيست. مسئله اين است كه جمهورى اسلامى يك «نفى» با خود دارد، يك «اثبات».
نفى استثمار، نفى سلطه‌پذيرى، نفى تحقير ملت به وسيله‌ى قدرتهاى سياسى دنيا، نفى وابستگى سياسى، نفى نفوذ و دخالت قدرتهاى مسلط دنيا در كشور، نفى سكولاريسم اخلاقى؛ اباحيگرى؛ اينها را جمهورى اسلامى قاطع نفى ميكند.
يك چيزهائى را هم اثبات ميكند: اثبات هويت ملى، هويت ايرانى، اثبات ارزشهاى اسلامى، دفاع از مظلومان جهان، تلاش براى دست پيدا كردن بر قله‌هاى دانش؛ نه فقط دنباله‌روى در مسئله‌ى دانش، و فتح قله‌هاى دانش؛ اينها جزو چيزهائى است كه جمهورى اسلامى بر آنها پافشارى ميكند. اين نفى و اين اثبات؛ اينها دليل دشمنى آمريكا و دشمنى شبكه‌ى صهيونيستى دنياست.
 دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ 1387/09/24


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  5. علت بنیادین مقابله ما با دولت آمریكا چیست؟
آيه‌ى شريفه‌ى قرآن مى‌فرمايد: «فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن باللَّه فقداستمسك بالعروة الوثقى». اين، اعتصام به حبل‌اللَّه را براى ما معنا مى‌كند. تمسك به حبل‌اللَّه چگونه است؟ با ايمان باللَّه و كفر به طاغوت.
امروز طاغوت اعظم در دنيا، رژيم ايالات متحده امريكاست؛ زيرا صهيونيسم را او به وجود آورده است و آن را تأييد مى‌كند. امريكا جانشين طاغوت اعظم قبلى يعنى انگليس است. امروز تجاوز رژيم ايالات متحده و همفكرانش و همكارانش، دنياى اسلام را در وضعيت دشوارى قرار داده است و دنياى اسلام در پيشرفت خود، در موضعگيرى خود، در ترقى مادى و معنوى خود، زير فشار امريكا و همكاران و همفكران اوست.
در بسيارى از بخشهاى امت اسلامى ايمان باللَّه هست؛ اما كفر به طاغوت نيست. كفر به طاغوت لازم است. بدون كفر به طاغوت،تمسك به عروه‌ى وثقاى الهى امكانپذير نيست. ما كشورها و دولتها و ملتها را به اين كه به جنگ با امريكا بشتابند، دعوت نمى‌كنيم؛ ما دعوت مى‌كنيم كه تسليم امريكا نشوند.
 بیانات‌ در دیدار شركت كنندگان در همایش كنفرانس وحدت اسلامى‌ 1385/05/30
 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  6. آیا رابطه با امریكا خطر او را برای ما كم می‌كند؟
رابطه‌ى سياسى با آمريكا براى ما مضر است. اولاً خطر آمريكا را كم نميكند. آمريكا به عراق حمله كرد؛ در حالى كه با هم رابطه‌ى سياسى داشتند، سفير داشتند؛ اين آنجا سفير داشت، آن هم اينجا سفير داشت. رابطه كه خطر جنون‌آميز و سيطره‌طلبانه‌ى هيچ قدرتى را از بين نميبرد. ثانياً وجود رابطه براى آمريكائى‌ها - نه امروز، هميشه اينطور بوده - وسيله‌اى بوده است براى نفوذ در قشرهاى مستعد مزدورى در آن كشور. انگليسى‌ها هم همين طور بودند. انگليسى‌ها هم در طول ساليان متمادى سفارتخانه‌شان مركز ارتباط با سفلگان ملت بود؛ كسانى كه حاضر بودند خودشان را به دشمن بفروشند. سفارتخانه‌ها يكى از كارهايشان اين است...
اينها اين خلأ را در ايران دارند؛ احتياج به پايگاه دارند، و پايگاه ندارند؛ اين را ميخواهند. احتياج به رفت و آمد آزاد و بى‌دغدغه‌ى مأموران جاسوسى و مأموران اطلاعاتى‌شان و ارتباطات نا مشروع آنها با عناصر سفله و مزدور دارند؛ اما اين را ندارند. ارتباط، اين را براى آنها تأمين ميكند. حالا مينشينند آقايان وراجى كردن و حرف زدن و استدلال كردن، كه نبود رابطه‌ى با آمريكا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطه‌ى با آمريكا براى ما مفيد است. آن روزى كه رابطه‌ى با آمريكا مفيد باشد، اول كسى كه بگويد رابطه را ايجاد بكنند، خود بنده هستم.
 بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌هاى استان یزد 1386/10/13
 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  7. چرا با آمریكا مذاكره نمی‌كنیم؟
مذاكره‌ى در سايه‌ى تهديد و فشار، مذاكره نيست. يك طرف مثل ابرقدرتها بخواهد تهديد بكند و فشارى بياورد و تحريمى بكند و يك دست آهنى‌اى را نشان بدهد و از آن طرف هم بگويد خيلى خوب، بنشينيم پشت ميز مذاكره! اين مذاكره، مذاكره نيست. اينجور مذاكره‌اى را ما با هيچ كس نميكنيم. آمريكا هميشه با اين چهره براى مذاكره وارد ميدان شده است.
 آمريكا صادقانه مثل يك مذاكره‌كننده‌ى معمولى وارد ميدان نميشود، مثل يك ابرقدرت وارد مذاكره ميشود. ما با چهره‌ى ابرقدرتى مذاكره نميكنيم. ابرقدرتى را بگذارند كنار، تهديد را بگذارند كنار، تحريم را بگذارند كنار، براى مذاكره يك هدف و نهايت مشخصى فرض نكنند كه بايد مذاكره به آنجا برسد. جمهورى اسلامى زير بار اين فشارها نخواهد رفت؛ او هم به سبك خود به هر فشارى پاسخ خواهد داد. به زورگوئى متوسل نشوند، از نردبان ابرقدرتى كه نردبان پوسيده‌اى هم هست، پائين بيايند، اشكالى ندارد؛ اما تا وقتى كه آنجور است، امكان ندارد.
 بیانات در دیدار كارگزاران نظام 1389/05/27
 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  8. بعد از این مدت مبارزه كدام كشور پیروز میدان بوده است؟

ماندن انقلاب، نشانه پیروزی ملت ایران
اين در خور تأمل است. وقتى ما فهميديم كه در اينجا آن كه پيروز شده است، اراده و تصميم قاطع يك ملت همراه با ايمان و توكل به خداست، اين درسى ميشود براى همهى ملتها؛ اين يك اصلى ميشود در همهى تحولات تاريخى؛ فلسفهى جديد تاريخ، مبتنى بر اصول اسلامى، با نگاه كردن به اين حادثه، به بار مىنشيند، تدوين ميشود و مورد قبول همه قرار ميگيرد؛ و اين واقعيت اتفاق افتاده است؛ يعنى ملت ايران در تمام اين مدت و تا امروز، پيروز اين ميدان عظيم است. به چه دليل؟ به طرف ايران نگاه كنيد؛ دليلش اين است كه اينها ميخواستند انقلاب را از بين ببرند، اما انقلاب ماند؛ انقلاب نه فقط ماند، بلكه روزبهروز قوىتر شد. امروز نسل جوان ما كه در زمان انقلاب نبوده است، در دورهى جنگ تحميلى نبوده است، امام را نديده است، با همان انگيزه و با همان عزم و تصميمى درس ميخواند، كار ميكند، زندگى ميكند و نفس ميكشد كه جوان دوران انقلاب با آن عزم و تصميم، انقلاب را به وجود آورد. اينها نشانههاى بارز زنده بودن انقلاب است.

پیشرفت روز به روز ایران اسلامی
علاوهى بر همهى اينها، نظام اسلامى را ملاحظه كنيد؛ نظام اسلامى استحكام پيدا كرد، ريشه دوانيد، حرف خودش را به دنيا منتقل كرد، ملتها را در مقابل عظمت خود وادار به اذعان و اعتراف كرد، خود را در چشم ملتهاى مسلمان و غير مسلمان بزرگ كرد. امام بزرگوار ما حتّى در چشم دشمنان خود، يك شخصيت عظيم و عاليرتبه است. ملت ايران به عنوان يك ملت پولادين، يك ملت مقاوم، يك ملت مؤمن، يك ملت با بصیرت، در دنيا معرفى شده است و در كشور، نظام اسلامى توانسته كشور را متحول كند.
 ايرانى كه امروز شما مىبينيد، ايرانِ دوران قبل از انقلاب نيست. ايرانِ دوران قبل از انقلاب، يك كشورِ عقبمانده بود؛ يك كشورِ فراموش شده بود؛ يك ملتِ بىابتكار بود. با اين همه استعداد، با اين همه مواريث تاريخى، با اين فرهنگ غنى، اين ملت هيچ بروز و ظهورى نه در صحنهى علم دنيا داشت، نه در صحنهى سياست دنيا داشت، نه در صحنهى فناورى دنيا داشت، نه حرف نوئى براى دنيا داشت، نه ابتكارى در زمينهى مسائل منطقه و مسائل دنيا داشت؛ تابع محض بود. در داخل كشور، بجز يك مناطق معدودى كه مورد توجه مسئولان و سردمداران رژيم بود، بقيهى مناطق كشور دچار ويرانى و دچار ناآبادانى بود...
 ايرانِ امروز اين پيشرفتها را دارد؛ اين كارها، اين ابتكارات، اين بروز جوانها در ميدان علم و سازندگى و حضور قوى در همهى بخشها. اين حرفها آن زمان وجود نداشت. كشور پيش رفته؛ اين پيروزى است. انقلاب زنده ماند، نظام روزبهروز بارورتر و ريشهدارتر شد، ملت روزبهروز آگاهىاش بيشتر شد.

افول ارزشهای آمریكائی
 در دنيا هيچ كس نيست كه شك داشته باشد در اين كه آمريكا در اين سى سال، بيش از سى رتبه از لحاظ اقتدار و وجاهت جهانى سقوط كرده؛ همه اين را مىبينند و ميدانند؛ خود آمريكائىها هم به همين اقرار ميكنند. همين سياستمداران قديمىِ كهنهكارِ آمريكائى، دولتها و دولتمردان فعلى را - كه بايد گفت دولتمردان و دولتزنان (!) فعلى را - مسخره ميكنند كه شما آمريكا را از آنجا رسانديد به اينجا. راست هم ميگويند؛ امریكا سقوط كرده. امروز هيچ دولتى در دنيا به قدر دولت آمريكا منفور نيست. اگر امروز دولتهاى منطقهى ما و دولتهاى ديگر جرأت كنند و يك روزى را به عنوان روز برائت و نفرت از دولت آمريكا معين كنند و به مردم بگويند در اين روز بيائيد راهپيمائى كنيد، بزرگترين راهپيمائى تاريخ در دنيا اتفاق خواهد افتاد! اين از موقعيت آبروئى آمريكا.
 
از لحاظ موقعيت منطقى و فكرى آمريكا: بالاخره يك دولت و يك ملت متكى است به آن فكر و منطقى كه ارائه ميدهد. ملتها فقط با پول كه در دنيا اعتبار پيدا نميكنند؛ بايد فكر و منطقى وجود داشته باشد. آمريكائىها ميگفتند ما يك اصولى داريم - به قول خودشان - ارزشهائى داريم؛ ارزشهاى آمريكائى. براى اين اصول و ارزشها، در دنيا هى سر و صدا ميكردند. امروز نگاه كنيد ببينيد وضعيت ارزشهاى آمريكائى به كجا رسيده...
  ميشود اينجور نتيجه‌گيرى كرد كه قدرت آمريكا، دولت آمريكا، استكبار آمريكا كه در مقابل ملت ايران قرار گرفته بود و اين مبارزه‌ى طولانى را از سال 32 با ملت ايران شروع كرده بود - كه امسال سال 91 است - در اين مبارزه، آن كه شكست خورده، همان دولت مستكبرِ متكبرِ خودبزرگ‌بين آمريكاست؛ و آن كه پيروز شده، ملت سرافرازِ مصممِ مقتدرِ ايران است.
دیدار دانش آموزان و دانشجویان 1391/08/10
 

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  9. آمریكا چه زمانی از دشمنی با ملت ایران دست خواهد برداشت؟
توطئه‌ها ادامه پيدا خواهد كرد، تا يك مقطعى؛ آن مقطع عبارت است از اقتدار همه‌جانبه‌ى كشور كه اين، كارِ شما دانشجوها، كارِ شما نسل جوان است. آن وقتى‌كه توانستيد كشور را به اقتدار علمى و به اقتدار اقتصادى برسانيد و آن وقتى‌كه توانستيد عزت علمى را براى كشور فراهم كنيد، آن روز البته توطئه‌ها كم خواهد شد؛ مأيوس‌ خواهند شد. تا وقتى به آن نقطه نرسيده‌ايم، منتظر توطئه‌ها بايد بود و آماده‌ى مقابله‌ى با اين توطئه‌ها بايد بود. و إن شاء اللَّه هرروزى كه بگذرد، شما قوى‌تر خواهيد بود، دشمن شما ضعيف‌تر خواهد شد و آن روزى كه پيروزى نهائى نصيب ملت بشود، إن شاء اللَّه روز دورى نخواهد بود.
 دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ 1387/09/24


http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif  10. سرانجام مبارزه‌ی تاریخی ملت ایران با دولت مستكبر آمریكا چه خواهد بود؟
ما يقين داريم كه در اين كارزارى كه بين حق و باطل، امروز راه افتاده است - كارزار بين اسلام و معارف اسلامى و بيدارى اسلامى از يك سو، و طمع‌ورزيهاى استكبارى سياستهاى شياطين عالم و در رأس آنها شيطان بزرگ يعنى دولت امريكا از يك طرف ديگر - پيروزى با ماست؛ پيروزى با طرف حق است. در اين، هيچ ترديدى وجود ندارد. همه‌ى قرائن اين را نشان ميدهند و تأييد ميكنند. طبيعتِ سنن الهى هم همين است؛ يعنى غير از اين معنى ندارد. آن گروهى كه طرفدار حقند اگر بايستند و اقدام بكنند، شكى نيست كه بر باطل پيروز خواهند شد. سنتهاى الهى در جهت تقويت حق است و انتظار طبيعى از جريان سنن الهى در تاريخ، اقتضاء اين را دارد. ما هم داريم به تجربه اين را مشاهده ميكنيم.
بیانات در دیدار میهمانان شركت كننده در چهارمین مجمع جهانى اهل بیت (ع) 1386/05/28

فیلمی منتشر نشده از هاشمی رفسنجانی/ وقتی هاشمیِ 78، هاشمیِ 88 را نقد می‌کند!

رجانیوز - گروه سیاسی: بررسی مواضع پیشین اکبر هاشمی رفسنجانی در زمان حضور در ساختار سیاسی کشور و مقایسه آن با سخنان و مواضعی که وی در سال 88 و در جریان آشوب‌های خیابانی اتخاذ کرد که نهایتا منجر به کسب عنوان «تکیه‌گاه فتنه» از سوی مردم شد، نشان می‌دهد که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تا چه اندازه به حرف‌های خود پایبند است.

به گزارش رجانیوز، فیلم کوتاه زیر، بخشی از خطبه‌های نماز جمعه هاشمی در سال 78 و در واکنش به حوادث موسوم به کوی دانشگاه است که بازخوانی آن، کمک زیادی به تحلیل نحوه عملکرد هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 می‌کند.

اکبر هاشمی رفسنجانی در حالی در این سخنرانی خود در سال 78، «دعوت به تجمعات خیابانی» را نقد می‌کند که علاوه بر مواضع حمایت‌آمیزش از فتنه 88، عفت مرعشی، همسر او نیز در روز 22 خرداد 88 مردم را دعوت می‌کند که اگر موسوی رای نیاورد به خیابان‌ها بریزند.
 
 
 لازم به ذکر است که این فیلم منتشر نشده، بخشی از مستند «مصاف 1»، ساخته مرکز مستند سفیر است که ساعت 15 امروز، سه شنبه 17 اردیبهشت در سالن شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران رونمایی خواهد شد.


چرا هاشمي و خاتمي سوژه ضدانقلاب شده‌اند؟

 «هم آقاي هاشمي و هم آقاي خاتمي خوب مي‌دانند که بدون گرفتن موافقت حاکميت وارد بازي‌اي خواهند شد که بازي پرخطري خواهد بود. معلوم هم نيست که در آن فضاي قطبي شده در مجموع اصلاح‌طلبان سود ببرند. وضعيت اصلاح‌طلبان از لحاظ حضور در سايت قدرت الان نسبت به سال 88 وضعيت متزلزل‌تري است. وضعيت اصلاح‌طلبان حتي در نهادهاي اجتماعي هم وضعيت متزلزل‌تري است.»

به گزارش کیهان، اين مطلب را عليرضا نامور حقيقي از مخالفان مقيم کانادا در مصاحبه با راديو فردا عنوان کرد. وي درباره آشفتگي جبهه اصلاح‌طلبان مي‌گويد: اصلاح‌طلبان بايد در اين مورد دورانديشي مي‌کردند. بايد از تير و خرداد شروع مي‌کردند به برگزيدن جريان دوم به عنوان کانديدايي که (به جاي آقاي هاشمي و آقاي خاتمي) به عنوان نفر دوم اصلاح‌طلب مي‌خواهد بيايد. اين ضعف به آقاي خاتمي هم برمي‌گردد. يعني اگر آقاي خاتمي در دوران رياست‌جمهوري خودش يک معاون اول قدرتمند برگزيده بود، او مي‌توانست براي انتخابات رياست‌جمهوري کانديداي مناسبي باشد. از سوي ديگر، مهمترين نقشي که هاشمي مي‌تواند داشته باشد اين است که تعادل قوا بدهد، بازي‌سازي کند؛ بدون اينکه خودش مستقيما درگير شود و بخواهد بازي با ريسک بالا بکند. آقاي هاشمي در بازي با ريسک بالا ممکن است آسيب ببيند و اين آسيب به جريان‌هاي بوروکرات هوادار خودش هم صدمه خواهد زد.
 
اما در مقابل تقي رحماني عضو گروهک‌ ملي مذهبي و مقيم پاريس مي‌گويد: الان لااقل آقاي خاتمي و آقاي هاشمي بايد کانديدا شوند تا اگر صلاحيتشان را رد کردند اصلاح‌طلبان بتوانند بگويند که کانديداي اصلي، يا بازيکن اصلي ما، روي نيمکت نشست. با کارت قرمزي که ناحق داور به اين بازيکن داد. اگر اينها وارد نشوند سه تا اصلاح‌طلب ضعيف مي‌مانند.
 
وي در عين حال با تاکيد بر سرمايه‌گذاري روي وجه سلبي هل دادن هاشمي و خاتمي به وسط ميدان مي‌گويد: از نظر من نه آقاي خاتمي نه آقاي رفسنجاني و هيچ دولتمرد ديگري نمي‌تواند در کوتاه‌مدت دموکراسي بياورد. حتي اصلاح‌طلبان هم نمي‌توانند چنين کاري کنند. لازم است در درون حاکميت ايران فضايي باز شود که بتوان نفس کشيد تا جامعه مدني ايران خفه نشود. به نظر من چاره‌اي جز ورود خاتمي و هاشمي نيست. اگر رد صلاحيت شدند آن بحث ديگري است.
 
در همين حال وب سايت ضدانقلاب «راديو کوچه»، در تحليلي با عنوان «هاشمي روزنه اميد» نوشت: هاشمي به درستي در ميان اپوزيسيون جمهوري اسلامي به عنوان يکي از بانيان اين نظام شناخته مي‌شود... اپوزيسيون در شرايطي که توان و آلترناتيو ديگري براي تغيير نظام ندارد، بد نمي‌بيند تا حداقل در برابر حضور هاشمي سنگ‌اندازي نکند و نظاره‌گر جنگي باشد که بدون شک در آن پيروزي هر کدام از طرفين دعوا به تضعيف جمهوري اسلامي خواهد انجاميد(!)
منبع: رجانيوز

هشدارهای ولی‌امر مسلمین به سران عرب

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

از سرنوشت صدام عبرت بگیرید

دنياى سياست جهانى، دنياى بى‌تقوائى است. بى‌تقوائى موجب شده است كه مستكبران عالم حتى به دوستان خودشان هم وفا نكنند. ديديد بر سر صدام ملعونِ روسياه چه آوردند؟ تا وقتى به او احتياج داشتند، او را تقويت كردند. همين آمريكائى‌هادر دوران جنگ تحميلىِ بر ما، آنچه توانستند به صدام حسين كمك كردند و پشتيبانى دادند. از نقشه‌ى هوائى و اطلاعات جاسوسى تا كمك تسليحاتى، تا تقويت روحى، تا وادار كردن وابستگانِ به خود به پشتيبانى مالى، همه‌جور؛ چون به او احتياج داشتند، اميدوار بودند او بتواند خدشه‌اى بر چهره‌ى پرقدرت و مغرور ملت ايران وارد كند. وقتى مأيوس شدند، تاريخ مصرفش تمام شد، به آن شكلى كه ديديد او را درآوردند، منافع خودشان را جور ديگرى دنبال كردند؛ اين براى كسانى كه حُسن‌ظن و اميد به اين ابرقدرتهاى بى‌تقوا و ناپرهيزگار دارند، درس عبرت است.
12/2/1387

چه جوابی در برابر رسول‌الله دارید؟
مصيبت اين حادثه‌ی هولناك برای هر مسلمان بلكه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه‌ی جهان بسی گران و كوبنده است، ولی مصيبت بزرگتر سكوت تشويق‌آميز برخی دولت‌های عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصيبتی از اين بالاتر كه دولت‌های مسلمان كه بايد در برابر رژيم غاصب و كافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمايت می‌كردند، رفتاری پيشه كنند كه مقامات جنايتكار صهيونيست، گستاخانه آن‌ها را هماهنگ و موافق با اين فاجعه‌آفرينيِ بزرگ معرفی كنند؟
سران اين كشورها چه جوابی در برابر رسول‌الله صلی‌الله‌عليه‌و‌آله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملت‌های خود كه يقيناً عزادار اين فاجعه‌اند خواهند داد؟ به يقين امروز دل مردم مصر و اردن و ساير كشورهای اسلامی از اين كشتار، پس از آن محاصره‌ی طولانی غذايی و دارويی لبالب از خون است.
پيام درباره قتل عام مردم مظلوم غزه 87/10/8



سرنوشت خیانتكاران عرب
خيانتكاران عرب هم بدانند كه سرنوشت آنان بهتر از يهوديان جنگ احزاب نخواهد بود كه خداوند فرمود: "و اَنزَلَ الَّذين ظَاهَرُوهُم مِن اَهلِ الكِتَاب وَ مِن صَيَاصِيِهم ..."
ملتها با مردم و مجاهدان غزه‌اند. هر دولتی كه بر خلاف اين عمل كند فاصله‌ی خود و ملّتش را عميق‌تر ميكند و سرنوشت چنين دولتهايی معلوم است. آنها نيز اگر به فكر زندگی و آبروی خودند بايد سخن اميرالمؤمنين عليه‌السلام را به ياد آورند كه فرمود: "المَوتُ فی حَياتِكُم مَقهورين وَ الحَياةُ فی مَوتِكم قاهِرين".
پيام به اسماعيل هنيّه نخست وزير دولت قانونی حماس 1387/10/27

عاقبت دولت‌های ذليل، مطيع و وابسته
هر كس در دنياى اسلام، امروز قضيه‌ى غزه را يك قضيه‌ى منطقه‌اى و شخصى و محلى بداند، دچار همان خواب خرگوشى‌اى است كه پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، اين قضيه‌ى غزه، فقط قضيه‌ى غزه نيست؛ قضيه‌ى منطقه است. فعلاً آنجا نقطه‌ى ضعيفتر است، تهاجم را از آنجا شروع كردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نميدارند. دولتهاى كشورهاى مسلمانى كه حول و حوش آن منطقه هستند و كمكى كه بايد بكنند و ميتوانند بكنند، نميكنند، دارند اشتباه ميكنند؛ اشتباه ميكنند. هر چه در اين منطقه ميخ اسرائيل بيشتر فرو برود، تسلط استكبار بيشتر بشود، بدبختى اين دولتها و ضعف و ذلت اين دولتها بيشتر خواهد شد. چرا ملتفت نيستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت ميكشانند. يك دولت ذليل و مطيع و وابسته، يك ملت را مطيع و ذليل و وابسته ميكند. اين است كه ملتها بايد به خود بيايند.
بیانات در دیدار مردم قم 1387/10/19

دولت‌های عرب امتحان بسيار بدى دادند
همه‌ى دولتها در مقابل فلسطين مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غير مسلمان. هر دولتى كه ادعاى طرفدارى از انسانيت را دارد، مسئول است؛ منتها وظيفه‌ى مسلمانها وظيفه‌ى سنگين‌ترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و بايد به اين وظيفه عمل بكنند و هر دولتى كه به وظيفه‌ى خود در قضيه‌ى  فلسطين عمل نكند، لطمه‌ى آن را خواهد ديد؛ چون ملتها بيدار شدند و از دولتها مطالبه ميكنند و دولتها مجبورند نسبت به اين قضيه تن بدهند و تسليم بشوند...
بسيارى از دولتهاى عرب، در قضيه‌ى غزه و قبل از او در قضاياى ديگر، امتحان بسيار بدى دادند. هر وقت صحبت مسئله‌ى فلسطين شد، هى گفتند مسئله‌ى فلسطين مسئله‌ى عربى است! آن وقتى كه وقت عمل آمد، مسئله‌ى فلسطين بكلى از همه‌ى معادلاتشان حذف شد و به جاى اينكه به فلسطين كمك كنند، به فلسطينى كمك كنند، به برادر عرب خودشان كمك كنند - اگر به اسلام هم عقيده ندارند، اقلاً به عربيت خودشان پابند باشند - همه از ميدان عقب كشيدند! بسيار امتحان بدى دادند. اينها هم در تاريخ خواهد ماند. و اين سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نيست، در دنيا هم اينجور است. همچنانى كه نصرت خداوند نسبت به شماها كه داريد مبارزه ميكنيد، مال آنجا نيست.
بیانات در دیدار شركت‌كنندگان همایش غزه 1388/12/8


آزمون دولت‌های عرب
دولتهای عربی در معرض آزمونی دشوار قرار گرفته‌اند. ملتهای بیدار عرب از آنان اقدامی قاطع و جازم مطالبه میكنند. كنفرانس اسلامی و اتحادیه‌ی عرب نباید به كمتر از برداشتن كامل محاصره‌ی غزه و توقف كامل دست‌اندازی به خانه‌ها و سرزمینهای فلسطینی در كرانه‌ی غربی و محاكمه‌ی جنایتكارانی چون نتانیاهو و ایهود باراك، قانع شوند.
پیام در پی جنایت دریایی رژیم صهیونیستی در سواحل غزه 1389/3/11

دروازه‌ی آمریكا به روی شما بسته است!
آمريكائى‌ها به خاطر اين نوكرى [به حسنی مبارك] پاداش هم ندادند. امروز هم به او پاداش نميدهند. امروز هم هر ساعتى كه او از مصر فرار كند و خارج بشود - به اميد خدا - مطمئن باشد كه اولين دروازه‌اى كه به روى او بسته خواهد بود، دروازه‌هاى آمريكاست؛ راهش نميدهند؛ همچنان كه بن‌على را راه ندادند، همچنان كه محمدرضا را راه ندادند. اينها اينجورى‌اند. اين كسانى كه دلشان براى دوستى آمريكا و رفاقت با آمريكا و اطاعت از آمريكا ميتپد، اين نمونه‌ها را ببينند. اينها مثل شيطانند. در دعاى صحيفه‌ى سجاديه ميفرمايد شيطان وقتى كه من را دچار ميكند، بعد نگاه ميكند آن طرف - به تعبير بنده - به من ميخندد، به من پشت ميكند، اعتنائى نميكند. اينها اينجورند. آمريكائى‌ها به وسيله‌ى اين افراد حقير و ضعيف، دنبال منافع خودشانند.
بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران 1389/11/15

عاقبت دیكتاتورهای تاریخ‌مصرف‌دار
آنچه كه تا امروز در مورد اين كشورها و ديگر كشورها همواره در رفتار آمريكائى‌ها ديده شده، پشتيبانى از ديكتاتورها بوده است. از حسنى مبارك تا آخرين لحظه‌اى كه ميشد دفاع كنند، دفاع كردند؛ بعد ديدند ديگر نميشود، آن وقت انداختنش دور! اين هم يك درس عبرتى است براى سردمداران وابسته‌ى به آمريكا كه بدانند آن وقتى كه ديگر تاريخ مصرف خود را طى كنند و فايده‌شان را از دست بدهند، اينها مثل يك پارچه‌ى كهنه‌اى آنها را دور مى‌اندازند و به آنها اعتنائى نميكنند! اما اينها تا آخرين لحظه از ديكتاتور دفاع و حمايت كردند.
بیانات در حرم مطهر رضوی 1390/1/1

عاقبت اشتباه سعودی نفرت ملت منطقه است
به نظر ما دولت سعودى اشتباه كرد، نبايد اين كار را ميكرد؛ خودش را در منطقه منفور ميكند. خب، آمريكائى‌ها هزاران كيلومتر با اينجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممكن است برايشان آنقدر اهميت نداشته باشد؛ ليكن سعودى در اين منطقه دارد زندگى ميكند؛ ملتها از او متنفر باشند، مبغوض ملتها باشد، برايش خيلى خسارت سنگينى است. آنها اشتباه كردند اين كار را كردند. هر كس ديگر هم اين كار را بكند، اشتباه كرده.
بیانات در حرم مطهر رضوی 1390/1/1


با وحشی‌گری عقده‌های مردم را غلیظ‌تر می‌كنید

ما نظرمان را صريح گفته‌ايم؛ ما از اخم قدرتهاى پوشالى دنيا هرگز نترسيديم، ملاحظه نكرديم و نخواهيم كرد. ما حرف حق و موضع حق را صريح بيان ميكنيم. موضع حق اين است كه مردم بحرين حق دارند؛ معترضند، اعتراضشان هم بجاست. با هر انسان صاحب بينشى در دنيا ميخواهيد اين را در ميان بگذاريد، وضعشان را بگوئيد، نوع حكومت كردن به اين مردم مظلوم را بگوئيد، نوع كارى كه حكامِ آنجا در استفاده‌ى از اين كشور كوچك كردند، تشريح كنيد، تا ببينيد دستگاه حاكم را محكوم ميكنند يا محكوم نميكنند. اشتباه ميكنند با مردم مواجه ميشوند؛ فايده‌اى ندارد. خب، ممكن است شما يك فشارى بياوريد، وحشيگرى‌اى بكنيد، يك چند صباحى يك آتشى را خاموش كنيد؛ ليكن خاموش نخواهد شد، روزبه‌روز عقده‌هاى مردم را بيشتر و غيظ آنها را شديدتر خواهيد كرد. يك وقت آنچنان زمام كار از دستتان در خواهد رفت كه ديگر هيچ جورى نشود بخيه زد. اشتباه ميكنند؛ هم آنها اشتباه ميكنند، هم آن كسانى كه از خارج از بحرين نيرو وارد ميكنند، بشدت در اشتباهند؛ خيال ميكنند با اين حرفها ميشود حركت يك ملت را از بين برد.

بیانات در جمع مردم استان فارس 1390/2/3

هداف سلفی‌ها از هتک حرمت‌ها در سوریه

  ببین فرزندان خمینی و ایرانی‌ها الآن چه حالی دارند وقتی می‌بینند که چه بلایی بر سر قبور روافض (شیعیان) آورده‌ایم اما نمی‌دانند که بزودی همین کار را با بقیه قبور آنان هم خواهیم کرد و بزودی سراغ قبر سیده زینب و رقیه هم می‌رویم و پیکر آنان را هم از خاک بیرون می‌کشیم و سرهای بت‌های آنان را خرد می‌کنیم و از بین می‌بریم.

به گزارش افکارنیوز ، این سخنان درحالی از سوی گروه‌های تروریستی سلفی – وهابی منتشر می‌شود که تمامی جهان اسلام از علاقه وافر شیعیان و به خصوص ایرانیان نسبت به اهل بیت (ع) و یاران پیامبر آگاهی دارند.

با این حال باید دید چرا زمانی که گره جنگ داخلی در سوریه هر روز کور‌تر می‌شود گروه‌های تروریستی اقدام به چنین اهانت‌های تحریک آمیزی کرده‌اند، اقدامی که می‌تواند بخش بزرگی از شیعیان را به سود رژیم بشار اسد به صحنه نبرد داخلی در سوریه بکشاند و در ظاهر کار را برای تروریست‌های موسوم به ارتش آزاد سخت‌تر کند.

پس از گذشت ماه‌ها از آغاز ناآرامی‌ها در کشور سوریه که در دنباله تحولات جهان عر ب به وقوع پیوست، مخالفان بشار اسد با مقاومت غیر منتظره رژیم مواجه شدند. پیش از آغاز ناآرامی‌ها آنان تصور می‌کردند برای براندازی اسد با کار چندان دشواری روبرو نباشند در حالی که بر خلاف پیش بینی‌ها و تحلیل‌های آغازین رژیم بشار اسد از حمایت گسترده لااقل بخشی از مردم سوریه برخوردار بود که به وی امکان داد در برابر حملات همه جانبه تروریست‌ها با وجود حمایت از سوی بسیاری از قدرتهای منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای مقاومت کرده تروریست‌ها را زمین‌گیر کند.

از سوی دیگر انتظار تروریست‌ها مبنی بر دخالت نظامی مستقیم آمریکا و غرب در اوضاع سوریه به دلیل ممانعت چین و روسیه در شورای امنیت و حمایت صریح جمهوری اسلامی ایران از خط مقاومت برآورده نشد و دولت آمریکا که معمولاً در جریاناتی از این دست نقش رهبری را بر عهده می‌گرفت با توجه به تجربه‌های ناگوار دخالت مستقیم نظامی در عراق و افغانستان حاضر نشد خود را در جنگی دیگر داخل کند جنگی که می‌توانست باتلاقی هولناک‌تر از عراق و افغانستان برای آمریکا به ارمغان بیاورد.

از بخت بد تروریست‌ها، در آن سوی اقیانوس‌ها دولت آمریکا به دلیل مواجه شدن با پیامدهای بحران اقتصادی امکان به دست گرفتن ابتکار عمل در صحنه سیاسی را از دست داده و توجه خود را به بازسازی اقتصاد طوفان زده خود معطوف داشته بود ضمن آنکه دولت دمکرات‌ها به رهبری اوباما اساساً عطای حضور نظامی دوباره در منطقه را به لقایش بخشید و خارج کردن نیروهای نظامی خود از عراق و افغانستان را در دستور کار قرار داد. موضوعی که با توجه به پیامدهای جنگ علیه تروریسم در عراق و افغانستان به یکی از اولویت‌های سیاست خارجه اوباما تبدیل شد.

در این میان اما آمریکایی‌ها دست بر قضا تجربه موفقیت آمیز لیبی را پیش روی خود دیدند، پس از آغاز ناآرامی‌ها علیه سرهنگ معمر قذافی، غرب توانست بدون پیاده کردن حتی یک سرباز در لیبی نتیجه را تا حد امکان به سود خود تغییر دهد الگویی که می‌توانست در مورد دیگر کشورهای عربی نیز تکرار شود با این تفاوت که این بار روسیه نیز با توجه به تجربه لیبی به طور جدی در مقابل ایجاد منطقه پرواز ممنوع در سوریه ایستادگی کرد تا الگوی لیبی برای سوریه قابل تکرار نباشد.

اکنون و با گذشت ماه‌ها از بروز خشونت‌ها در سوریه همگان می‌دانند این کشور تبدیل به باتلاقی شده که در انتظار بلعیدن یک نیروی خارجی است، درستی این ادعا زمانی مشخص می‌شود که ادعای استفاده از سلاح شیمیایی توسط نیروهای دولتی که زمانی خط قرمز اوباما اعلام شده بود هم ، نتوانست پای آمریکایی‌ها را به سوریه باز کند.

سیاست جدید آمریکا برای منطقه خاورمیانه بر میدان دادن به کشورهایی نظیر ترکیه، قطر و عربستان قرار گرفت که در عین حال فرماندهی عملیات روانی علیه رژیم بشار اسد را نیز خود آمریکایی‌ها بر عهده گرفتند.

طولانی‌تر شدن جنگ در سوریه امید‌ها را برای دستیابی به پیروزی کم رنگ‌تر کرد و از سوی دیگر اختلاف‌های جدی میان گروه‌های معارض سوری بوجود آمد، اختلافاتی که نقطه اوج آن را می‌توان در دلایل استعفای معاذ الخطیب رهبر منتخب ارتش آزاد جستجو کرد.

صحنه جنگ در سوریه باید تا حد امکان تغییر می‌یافت، همزمان رژیم صهیونیستی و ترکیه که به طور ظاهری روابط خود را قطع کرده بودند راه آشتی در پیش گرفتند و در سوی دیگر ناآرامی‌ها در عراق گسترش یافت.

جمهوری اسلامی ایران اما همچنان بر موضع خود مبنی بر حمایت از خط مقاومت ایستادگی کرد تا بتواند ابتکار عمل را در تحولات منطقه‌ای در دست داشته باشد در همین حال وارد کردن ایران به جنگی ناخواسته و قرار دادن این کشور در مقابل افکار عمومی اهل تسنن می‌توانست برگ برنده‌ای برای مخالفان اسد باشد، تله‌ای که ایران با زیرکی از گرفتار شدن در آن پرهیز کرد.

ناآرامی در عراق با هدف زمین‌گیر کردن دولت نزدیک به تهران می‌توانست گام نخست باشد اما باید اقدامی انجام می‌شد که ایران ناگزیر از ورود نظامی به سوریه شود.

در همین راستا تکفیری‌های ارتش آزاد فرمان یافتند تا با هتک حرمت و تهدید قبور صلحا و اهل بیت (ع) زمینه‌ای را در دستور کار قرار دهند تا ایران نتواند در برابر ورود نظامی به سوریه مقاومت کند.

چه بسا اقدام وقیحانه تروریست‌ها در صورت تکرار و خدای ناکرده محقق شدن وعده‌های آنان در مورد دیگر اماکن متبرکه شیعه می‌توانست ایران را به سوریه بکشاند. در صورت کلید خوردن چنین توطئه وحشیانه‌ای اما باید مراقب بود هرگونه اظهار نظر تند و احساسی می‌تواند به طور ناخودآگاه مبدل به بازی در پازل دشمنان شود.

مقام معظم رهبري:محکومیت تعرض به قبر صحابی جلیل القدر حجر بن عدی

ایشان با اشاره به حادثه تلخ و غمبار اهانت به مزار صحابی جلیل القدر حُجر بن عَدی تأکید کردند:

مسلمانان بویژه نخبگان و بزرگان علمی، سیاسی و دینی جهان اسلام باید وظیفه خود را در مقابل این تفکر پلید انجام دهند و مانع از گسترش آتش فتنه شوند.

يا زهرا(س)

شکر،.. ای مـــادرِ من قبــــرِ شمــا پنهان است ..
قبرِ مخفی شده ات ، حکمتِ جاویــدان است ..
بر سرِ سفره ی حیــــدر همه شان سیر شدند ...
حرمت نــــان و نمک در روشِ مـــردان است !..
کــــــــربلا کینه ی اینان مگراز بین نرفت؟...
قبــــر آتش زدن از بخش کدام ایمــــان است!؟...
صبـــــرِ ما کم شده،خونِ دلمــــان می جوشد...
صبح نزدیک نشد؟ مـــاه چرا پنهان است!؟..
همه چون لشگر عبـــــــاس فقط منتظریم...
تیغ ها تیــــز و فقط منتظرِ فرمــــــــان است..

پاسخ رهبر انقلاب به ۲۰ پرسش درباره «بیداری اسلامی»

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

1- ریشه شكل‌گیری بیداری اسلامی چیست؟

بيدارى اسلامى يك حقيقتى است كه اتفاق افتاده است. بعد از دهها سال متمادى تسلط دشمنان اسلام و دشمنان مسلمين بر جوامع اسلامى، چه به شكل استعمار مستقيم، چه به شكل استعمار جديد و استعمار غير مستقيم، چه به صورت سلطه‌ى فرهنگى يا سلطه‌ى اقتصادى يا سلطه‌ى سياسى؛ بعد از سالهاى متمادى كه ملتهاى مسلمان فشرده شدند در زير اين فشارهاى عظيم سلطه‌ى غربى و دولتهاى اروپائى و آمريكائى بر كشورهاشان، بتدريج هسته‌ى بيدارى، يقظه‌ى اسلامى رشد كرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان ميدهد. مردم دنياى اسلام امروز احساس ميكنند كه وسيله‌ى عزتشان، وسيله‌ى سربلندى‌شان، وسيله‌ى استقلالشان، اسلام است. ۱۳۹۱/۱۱/۱۰
اين جنبشها و انقلابهاى منطقه را كه نگاه كنيد، مى‌بينيد همه مرتبط با عزت ملت است. اين انقلابها، از يمن و بحرين بگيريد تا مصر و ليبى و تونس و همچنين كشورهائى كه هنوز آتش زير خاكسترند و يك روزى شعله‌ور خواهند شد، همه‌ى اينها انگيزه‌شان بازگشت به عزت ملى و عدالت اجتماعى و آزادى، و همه در سايه‌ى اسلام است. ۱۳۹۰/۰۳/۱۴
مردم هم آمدند توى صحنه. اين، خصوصيت اين قضيه است. چرا آمدند؟ آن چيزى كه آنها را كشاند، به صورت واضحى مسئله‌ى عزت و كرامت انسانى آنها بود. در مصر، در تونس و همچنين در كشورهاى ديگر، غرور مردم به دست اين حاكمان ظالم جريحه‌دار شده بود. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
 
۲- چرا قيام‌های منطقه، اسلامی هستند؟
اينكه ميگوئيم بيدارى اسلامى، اين حرف پايه‌دار است، ريشه‌دار است. ملتهاى مسلمان عدالت را ميخواهند، آزادى را ميخواهند، مردم‌سالارى را ميخواهند، اعتناى به هويت انسانها را ميخواهند؛ اينها را در اسلام مى‌بينند، نه در مكاتب ديگر؛ چون مكاتب ديگر امتحان‌داده و شكست‌خورده‌اند. بدون مبناى فكرى هم كه نميشود به اين اهداف بلند دست پيدا كرد. آن مبناى فكرى بر حسب ايمان و اعتقاد ملتهاى منطقه عبارت است از اسلام و بيدارى اسلامى. ماهيت جنبشها اين است. ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
دشمنان از كلمه‌ى «بيدارى اسلامى» ميترسند؛ سعى ميكنند عنوان «بيدارى اسلامى» براى اين حركت عظيم به كار نرود. چرا؟ چون وقتى اسلام در هيئت حقيقى خود، در قواره‌ى واقعى خود بروز و ظهور پيدا ميكند، تن اينها ميلرزد. اينها از اسلامِ برده‌ى دلار نميترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافيگرى نميترسند؛ از اسم اسلامى كه امتداد و انتهائى در عمل و در توده‌ى مردم نداشته باشد، نميترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام توده‌ى مردم، اسلام توكل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهى كه فرمود: «و لينصرنّ الله من ينصره»، ميترسند. وقتى اسم اين اسلام مى‌آيد، نشانى از اين اسلام پيدا ميشود، مستكبرين عالم به خودشان ميلرزند - «كأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة» - لذا نميخواهند عنوانِ بيدارى اسلامى باشد. ولى ما معتقديم نخير، اين يك بيدارى اسلامى است، بيدارى حقيقى است، و رسوخ پيدا كرده است، امتداد پيدا كرده است، به اين آسانى‌ها هم دشمنان نميتوانند آن را از راه خودش منحرف كنند. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
 
۳- راهبرد دشمن در برابر بیداری اسلامی چیست؟
امروز مهمترين دستاويز دشمن براى مقابله‌ى با بيدارى اسلامى، ايجاد اختلاف است. مسلمان را در مقابل مسلمان قرار دادن، مسلمان را به دست مسلمان از بين بردن، اينها را به هم مشغول كردن؛ چه چيزى بهتر از اين براى دشمنان استقلال اسلامى كه مسلمانان را به هم مشغول كنند؟ ۱۳۹۱/۱۱/۱۰
غربيها و آمريكا  بعد از آنكه عوامل خود را در اين كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پيش گرفتند: يكى فرصت‌طلبى، يكى شبيه‌سازى. فرصت‌طلبى‌شان اين بود كه خواستند اين انقلابها را مصادره كنند؛ يعنى سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهى كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بياورند. آنها در اين كار شكست خوردند. دوم، شبيه‌سازى بود. شبيه‌سازى يعنى شبيه آنچه را كه در مصر و در تونس و در ليبى و در بعضى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ايران - ايرانِ مردم‌سالارى دينى، ايرانِ ملت - پياده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعيف، فرومايه، حقيقتاً دستخوش هوى‌هاى نفسانى، سعى كردند شايد بتوانند اين كار را بكنند. خواستند در اينجا حركتِ شكست‌خورده، حركت كاريكاتورىِ مضحك به وجود بياورند؛ اما خب، ملت ايران توى دهنشان زد. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
روحانيان و رجال دين‌‌شناس كمابيش در همه جا  مرجع فكرى و سنگ صبور روحى مردم بوده‌‌اند و هرجا كه در هنگامه‌‌ى تحولات بزرگ، در نقش هدايتگر و پيشرو ظاهر شده و در پيشاپيش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حركت كرده‌‌اند، پيوند فكرى ميان آنان و مردم افزايش يافته و انگشت اشاره‌‌ى آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. اين به همان اندازه كه براى نهضت بيدارى اسلامى داراى سود و بركت است، براى دشمنان امت و كينه‌‌ورزان با اسلام و مخالفان حاكميت ارزشهاى‌‌اسلامى ، دغدغه‌‌آفرين و نامطلوب است و سعى ميكنند اين مرجعيت فكرى را از پايگاه‌‌هاى دينى سلب كرده و قطبهاى جديدى براى آن بتراشند؛ كه به تجربه دريافته‌‌اند كه با آنان ميتوان بر سر اصول و ارزشهاى ملى  براحتى معامله كرد! چيزى كه در مورد عالمان باتقوا و رجال دينىِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

۴- انقلاب‌های منطقه بر چه اصولی متكی است؟
در چنين انقلابهائى، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانيفستهاى پيش‌ساخته‌ى گروهها و حزبها، بلكه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبيت ميشود. با اين محاسبه بروشنى ميتوان تشخيص داد كه اصول انقلابهاى كنونى منطقه، مصر و ديگر كشورها، در درجه‌ى اول اينها است:
احياء و تجديد عزت و كرامت ملى كه در طول زمان با ديكتاتورى حاكمان فاسد و با سلطه‌ى سياسى آمريكا و غرب، در هم شكسته و پايمال شده است.
برافراشتن پرچم اسلام كه عقيده‌ى عميق و دلبستگى ديرين مردم است و برخوردارى از امنيت روانى و عدالت و پيشرفت و شكوفائى‌اى كه جز در سايه‌ى شريعت اسلامى به دست نخواهد آمد.
ايستادگى در برابر نفوذ و سلطه‌ى آمريكا و اروپا كه در طول دو قرن بيشترين لطمه و خسارت و تحقير را بر مردم اين كشورها وارد آورده‌اند.
مبارزه با رژيم غاصب و دولت جعلى صهيونيست كه استعمار چون خنجرى در پهلوى كشورهاى منطقه فرو برده و وسيله‌اى براى ادامه‌ى سلطه‌ى اهريمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمين تاريخى خود بيرون رانده است. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
 
۵- نقش خواص در هدایت جریان بیداری اسلامی چیست؟
ايجاد يك فكر، يك گفتمان، يك جريان فكرى در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست انديشمندان جامعه است؛ آنها هستند كه ميتوانند فكر ملتها را به يك سمتى هدايت كنند كه مايه‌ى نجات ملتها شود؛ همچنان كه خداى نخواسته ميتوانند به سمتى ببرند كه مايه‌ى بدبختى و اسارت و تيره‌روزى ملتها شود.اين دومى متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخير در برخى از كشورها، از جمله در كشور خود ما اتفاق افتاد. روايتى است از رسول مكرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبدالله، كه ميفرمايد: «لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قيل يا رسول‌الله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذكر كرد، بعد چند دسته‌ى ديگر را. بنابراين اساتيد دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمى در هر كشورى ميتوانند سررشته‌دار حركت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسيدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلى آمد، كار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشيارى و بيدارى بود، آن وقت كار درست خواهد شد. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
 
۶- بیداری اسلامی از نظر تاریخی برای ما چه اهمیتی دارد؟
مسيرى كه ما حركت ميكنيم، مسير مهمى است؛ يك مسيرى است كه ميتواند تاريخ جهان را متحول كند؛ كمااينكه دارد تاريخ منطقه را متحول ميكند؛ مى‌بينيد. كى خيال ميكرد كه در منطقه‌ى مهمِ حساسِ شمال آفريقا و غرب آسيا - همين منطقه‌اى كه اروپائى‌ها دوست دارند به آن «خاورميانه» بگويند - اين حوادث مهم اتفاق بيفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثى هم كه اتفاق مى‌افتد، به زيان غرب و بخصوص به زيان آمريكا و تهديد رژيم صهيونيستى است. ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
ما در طول تاريخمان، چنين وضعيتى را در كشورهاى اسلامى نداشتيم. اينكه احساس هويت، احساس بيدارى، نه در يك ملت، بلكه در كشورهاى متعددى از كشورهاى اسلامى پديد بيايد و اين احساس بيدارى، اين احساس هويت، متكى به اسلام باشد، اين را ما در گذشته هرگز نداشتيم؛ اين مال امروز است؛ اين يك نشانه است، نشانه‌ى تحول است. چون مسلمانها يك ميليارد و نيم از جمعيت دنيا را تشكيل ميدهند، ده‌ها كشور شامل اكثريتهاى مسلمان هستند و كشورها هم جاهاى حساسى قرار دارند، بنابراين اين بيدارى يك امر عادى نيست؛ نشان‌دهنده‌ى يك تحول در ساخت و نقشه و هندسه‌ى جديد دنياست. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲
 
۷- ارتباط جنبش وال استریت با بیداری اسلامی چیست؟
امروز جوانان نيويورك و كاليفرنيا هم شعارهاى مردم مصر و تونس را تكرار ميكنند، از آنها الهام ميگيرند؛ انكار هم نميكنند. جوانان مصر و تونس هم از حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامى الهام گرفته‌اند و فرا گرفته‌اند و پنهان نكردند. و معلم اول در عصر جديد، بسيجىِ امام بزرگوار ما بود؛ كه همه از بسيجىِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداكاران اين انقلاب ياد گرفتند كه چگونه ميتوان اسطوره‌هاى قدرت مادى را شكست، چگونه ميتوان به نام خدا بتها را شكست، چگونه ميتوان ايستاد، چگونه ميتوان مقاومت كرد. ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
 
۸- آیا انقلاب‌های منطقه توطئه‌ای امریكایی است؟
تفسيرهاى وهم‌آلودى وجود دارد كه تصور ميكنند آنچه كه در مصر يا در ليبى يا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمريكاست كه دارد مديريت ميكند. اينجور نيست، اينها توهم است. بله، آمريكائى‌ها بدشان نمى‌آمد كه به جاى عنصرى مثل مبارك، يك عنصر دموكراتِ مردمى‌اى داشته باشند كه به قدر مبارك تابع آنها باشد - اين برايشان بهتر بود - اما چنين چيزى امكان نداشت و ندارد. اگر يك عنصر دموكراتِ ميهن‌دوستى باشد، مثل مبارك امكانات كشور را در اختيار آمريكا نميگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائيل، موضع يك صهيونيست نميشود. بنابراين، اين عملى نبود.
اين كه ما تصور كنيم اينها براى آنكه وجهه‌ى خودشان را درست كنند، مبارك را كنار زدند تا يكى ديگر را سر جايش بياورند، يك توهم محض است. آمريكائى‌ها اگر مديريت اين حركتها را به عهده داشتند، نميگذاشتند مبارك به اين وضع رقتبار دچار شود - اين براى آنها خيلى ضرر داشت - نميگذاشتند مردم بيايند توى ميدان. مگر وقتى مردم آمدند توى خيابان، ديگر ميشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبير رايج - كه اهانت‌آميز است، نميخواهم - مگر ميشود اين غول را دوباره به شيشه برگرداند؟ امكان ندارد. آنها اگر ميتوانستند يك حركت طبق ميل خودشان انجام بدهند، جور ديگرى انجام ميدادند.
البته شكى نيست كه دستگاه‌هاى ديپلماسى فعال دنيا، سياستهاى فعال دنيا، در رأسشان آمريكا - كه در امر ديپلماسى، مثل بقيه‌ى عرصه‌هاى ديگر، فعاليتش خيلى زياد است - سعى ميكنند بر اين موج سوار بشوند، دارند تلاش ميكنند؛ نبايد گذاشت موفق شوند. ميخواهند سوار شوند، اما بعيد هم هست كه بتوانند؛ لذا عقب‌نشينى ميكنند. سر قضيه‌ى مبارك، شما ديديد؛ خود رئيس جمهور آمريكا در همان ده بيست روز، چند جور موضع متناقض گرفت: يك بار حمايت كرد، يك بار رد كرد؛ دوباره حمايت كرد، دوباره رد كرد! نميدانستند چه اتفاقى دارد مى‌افتد. بنابراين، اين فكرهاى توهم‌آميز را بايد كنار گذاشت. ۱۳۹۰/۱۰/۰۷
 
۹- مردم يا احزاب، كداميك مهمترند؟
به نظر من مهمترين عنصر در اين انقلابها، حضور واقعى و عمومى مردم در ميدان عمل و صحنه‌ى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصله‌ى عميقى است ميان چنين حضورى با قيامى كه به وسيله‌ى يك جمع نظامى يا حتى يك گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بى‌تفاوت مردم يا حتى مورد رضايت آنان انجام ميگيرد. در حوادث دهه‌ى پنجاه و شصت در تعدادى از كشورهاى آفريقا و آسيا، بار سنگين انقلاب را نه قشرهاى گوناگون مردم و جوانان از همه جاى كشورها، كه دستجات كودتاگر يا هسته‌هاى كوچك و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصميم گرفتند و عمل كردند و آنگاه كه خودشان يا نسل پس از آنها بر اثر انگيزه‌ها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض كردند، انقلابها به ضد خود تبديل شد و دشمن بار ديگر بر آن كشورها تسلط يافت. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
 
۱۰- مهم‌ترین اولویت انقلاب‌های پیروز شده چیست؟
نظام‌سازى كار بزرگ و اصلى شما است. اين كارى پيچيده و دشوار است. نگذاريد الگوهاى لائيك يا ليبراليسم غربى، يا ناسيوناليسم افراطى، يا گرايشهاى چپ ماركسيستى، خود را بر شما تحميل كند.
ملتهاى انقلاب كرده و آزاد شده، يكى از مهمترين خواسته‌هايشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مديريت كشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ يعنى حاكمان با رأى مردم برگزيده ميشوند و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شريعت اسلامى است. اين خود ميتواند در كشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شيوه‌ها و شكلهاى گوناگون تحقق يابد، ولى با حساسيت كامل بايد مراقب بود كه اين با دموكراسى ليبرال غربى اشتباه نشود. دموكراسى لائيك و در مواردى ضد مذهب غربى با مردمسالارى اسلامى كه متعهد به ارزشها و خطوط اصلى اسلامى در نظام كشور است، هيچ نسبتى ندارد. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
اگر در اين كشورهائى كه انقلاب كردند، نظام‌سازى نشود، آنها را خطر تهديد ميكند...  بايد در اين كشورهائى كه انقلاب كردند، نظام‌سازى شود؛ بايد يك قاعده‌ى مستحكمى به وجود بيايد. اين هم يكى از مسائل مهم است. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱
 
۱۱- درستی مسیر نهضت‌های بیداری اسلامی را چگونه باید فهمید؟
درستى مسير نهضتهاى بيدارى اسلامى را از جمله بايد در موضعگيرى آنان در قبال مسئله‌‌ى فلسطين جستجو كرد. از 60 سال پيش تاكنون داغى‌‌بزرگتر از غصب كشور فلسطين بر دل امت اسلامى  نهاده نشده است. فاجعه‌‌ى فلسطين از روز اوّل تاكنون، تركيبى از كشتار و ترور و ويرانگرى و غصب و تعرض به مقدسات اسلامى بوده است. وجوب ايستادگى و مبارزه در برابر اين دشمن حربى و غاصب، مورد اتفاق همه‌‌ى مذاهب اسلامى و محلّ اجماع همه‌‌ى جريانات صادق و سالمِ ملّى بوده است. هر جريانى در كشورهاى اسلامى كه اين وظيفه‌‌ى دينى و ملى را به ملاحظه‌‌ى خواست تحكّم‌‌آميز آمريكا يا به بهانه‌‌ى توجيه‌‌هاى غيرمنطقى، به دست فراموشى بسپارد، نبايد انتظار داشته باشد كه به چشم وفادارى به اسلام يا صداقت در ادعاى ميهن‌‌دوستى به او نگريسته شود. اين يك محك است. هر كس شعار آزادى قدس شريف و نجات ملت فلسطين و سرزمين فلسطين را نپذيرد يا به حاشيه ببرد و به جبهه‌‌ى مقاومت پشت كند، متهم است. امت اسلامى بايد در همه جا و همه وقت، اين معيار و شاخصِ نمايان و اساسى را در مدنظر داشته باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
 
۱۲- چشم انداز پیش روی بیداری اسلامی چیست؟
ترسيم هدف بلندمدت براى بيدارى اسلامى در كشورهاى مسلمان، نقطه‌‌ى است متعالى و والائى كه بيدارى ملتها را بايد سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائى اين نقطه است كه ميتوان نقشه‌‌ى راه را ترسيم كرد و هدفهاى ميانى و نزديك را در آن مشخص نمود.
 اين هدف نهائى نميتواند چيزى كمتر از «ايجاد تمدن درخشان اسلامى» باشد. امت اسلامى با همه‌‌ى ابعاض خود در قالب ملتها و كشورها، بايد به جايگاه تمدّنىِ مطلوب قرآن دست يابد. شاخصه‌‌ى اصلى و عمومى اين تمدن، بهره‌‌مندى انسانها از همه‌‌ى ظرفيتهاى مادى و معنوى‌‌اى است كه خداوند براى تأمين سعادت و تعالى آنان، در عالم طبيعت و در وجود خود آنان تعبيه كرده است. آرايش ظاهرى اين تمدن را در حكومت مردمى، در قوانين برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئى به نيازهاى نوبه‌‌نوى بشر، در پرهيز از تحجر و ارتجاع و نيز بدعت و التقاط، در ايجاد رفاه و ثروت عمومى، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنى بر ويژه‌‌خوارى و ربا و تكاثر، در گسترش اخلاق انسانى، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و كار و ابتكار، ميتوان و بايد مشاهده كرد. نگاه اجتهادى و عالمانه به عرصه‌‌هاى گوناگون، از علوم انسانى تا نظام تعليم و تربيت رسمى، و از اقتصاد و بانكدارى تا توليد فنى و فناورى، و از رسانه‌‌هاى مدرن تا هنر و سينما، و تا روابط بين‌‌الملل و غيره و غيره، همه از لوازم اين تمدن‌‌سازى است.
تجربه نشان داده است كه اينها همه، كارهاى ممكن و در دسترس توانائيهاى جوامع ما است. نبايد با نگاه شتابزده يا بدبينانه به اين چشم‌‌انداز نگريست. بدبينى به توانائيهاى‌‌خود، كفران نعمت الهى است؛ و غفلت از امداد الهى و كمك سنتهاى آفرينش، فرو لغزيدن به ورطه‌‌ى: «الظّانّين باللَّه ظنّ السّوء» است. ما ميتوانيم حلقه‌‌ى انحصارات علمى و اقتصادى و سياسىِ قدرتهاى سلطه‌‌گر را بشكنيم و امت اسلامى را پيشروِ احقاق حق اكثريت ملتهاى جهان كه اينك مقهور اقليت مستكبرند، باشيم.
تمدن اسلامى ميتواند با شاخصه‌‌هاى ايمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، انديشه‌‌ى پيشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامى و به همه‌‌ى بشريت هديه دهد و نقطه‌‌ى رهائى از جهان‌‌بينى مادى و ظالمانه و اخلاقِ به لجن كشيده‌‌اى كه اركان تمدن امروزىِ غربند، باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
 
۱۳- نقش انقلاب اسلامی در شكل‌گیری بیداری اسلامی چه بوده است؟
بعد از انقلاب، عزت و عظمت اين ملت در چشم ملتهاى جهان، تأثيرش در قضاياى منطقه، دشمنان را مبهوت كرده؛ دشمنان به اقرار و اعتراف وادار شدند. امروز شما نگاه كنيد؛ توى اين سايتهائى كه خبرهاى خارجى را مى‌آورند، دائم از نفوذ ايران، از تسلط ايران، از حضور ايران در قضاياى منطقه ذكر ميشود؛ حتّى با انگيزه‌هاى مغرضانه، اما اعتراف ميكنند.
من يك جمله‌اى را از يك مقام غربى نقل كنم. بنده دأبم نيست از قول اين سياستمدارها و معاريف غربى چيزى بگويم؛ اما اين جمله‌ى جالبى است. او ميگويد: دو چيز است كه اگر در ميان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهاى مختلف مسلمان از اين دو چيز آگاه شوند، ديگر همه‌ى تابوهاى غرب - يعنى اصول جزمى غرب - در هم خواهد شكست و باطل خواهد شد. اين دو چيز چيست؟ اين متفكر غربى ميگويد: يكى قانون اساسى جمهورى اسلامى است؛ كه اين قانون اساسى، يك حكومت مردمى و پيشرفته‌ى امروزى و در عين حال دينى را در چشم مسلمانان جهان ممكن ميسازد. اين قانون اساسى نشان ميدهد كه ميتوان يك حكومتى داشت كه هم متجدد باشد، امروزى باشد، پيشرفته باشد و هم كاملاً دينى باشد. قانون اساسى اين را تصوير ميكند. ميگويد چنين چيزى ممكن است. اين يك. دوم، كارنامه‌ى موفقيتهاى علمى و اقتصادى و سياسى و نظامى جمهورى اسلامى است؛ كه اگر اين دست مسلمانها برسد، مى‌بينند كه آن امرِ ممكن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او ميگويد اگر ملتهاى مسلمان از اين امكان و وقوع نسبى كه هم ممكن است، هم در ايرانِ امروزِ اسلامى به طور نسبى واقع شده است، مطلع شوند، اين نظام‌سازى را پيش چشم داشته باشند، ديگر جلوى سلسله‌ى انقلابها را نميتوان گرفت.
امروز اين اتفاق افتاده است. البته اين اتفاق، امروز نيفتاده است؛ سى سال است. يك مطلبى تدريجاً و آرام آرام در ذهن ملتها جا ميگيرد، رشد ميكند، پخته ميشود، بعد به اين صورتى كه امروز در شمال آفريقا و در مناطق ديگر مشاهده ميكنيد، بروز ميكند. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
 
۱۴- ارتباط پیشنهاد مذاكره با ایران از طرف امریكا و حوادث بیداری اسلامی چیست؟
غرض آنها حل مشكلات و مسائل نيست غرضشان يك كار تبليغاتى است براى اينكه به ملتهاى مسلمان نشان دهند كه ببينيد اين نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ايستادگى، اما عاقبت مجبور شد بيايد باب مصالحه و گفتگو را با ما باز كند. وقتى ملت ايران اينجور است، شماها چه ميگوئيد ديگر؟ اين را براى خاموش كردن و نااميد كردن ملتهاى سربرافراشته‌ى مسلمان كه امروز در بسيارى از كشورهاى اسلامىِ اينها نسيم بيدارى وزيده است و به خاطر اسلام احساس عزت ميكنند، لازم دارند. از اول انقلاب، اين يكى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، يكى از هدفهاى آنها همين بود كه ايران را پاى ميز مصالحه و بده‌بستان بكشانند؛ بگويند بالاخره ديديد ايران هم كه ادعا ميكرد مستقل است، ايستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بيايد بنشيند پاى ميز مذاكره؟ امروز هم همين هدف را دنبال ميكنند. اين، مطلب مهمى است. ۱۳۹۱/۱۱/۲۸
 
۱۵- تجربیات انقلاب اسلامی ایران كه می‌تواند به نهضت اسلامی كشورهای دیگر كمك كند چیست؟
ما با خطرهایی پس از پيروزى انقلاب اسلامى روبه‌رو شديم و آنها را شناختيم و تجربه كرديم و به خواست خدا و رهبرى امام خمينى و بصيرت و فداكارى مردممان، از بيشتر آنها بسلامت گذشتيم. البته توطئه‌ها از سوى دشمن و عزم راسخ از سوى ملت ما همچنان ادامه دارد.
 من اين آسيبها را به دو قسم ميكنم: آنها كه در درون خود ما ريشه دارد و از ضعفهاى ما بر ميخيزد، و آنها كه دشمن به طور مستقيم آن را برنامه‌ريزى ميكند.
 دسته‌ى اول، چيزهائى از اين قبيل است: احساس و گمان اينكه با سقوط حاكم وابسته و فاسد و ديكتاتور، كار تمام شد. راحتىِ خيالِ ناشى از احساس پيروزى و به دنبال آن كم شدن انگيزه‌ها و سست شدن عزمها، نخستين خطر است. و آنگاه اين خطر مهيبتر ميشود كه اشخاص در صدد تصاحب سهم ويژه در غنيمتِ به دست آمده باشند.
 ماجراى جنگ اُحد و غنيمت‌جوئى مدافعان تنگه كه به شكست مسلمانان انجاميد و مجاهدان از سوى خداوند متعال سرزنش شدند، يك نمونه‌ى نمادين است كه هرگز نبايد از يادها برد. مرعوب شدن از هيمنه ظاهرى مستكبران و احساس ترس از آمريكا و ديگر قدرتهاى مداخله‌گر، آسيب ديگرى از اين دسته است كه بايد از آن پرهيز كرد. نخبگان شجاع و جوانها بايد اين ترس را از دلها بيرون كنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمايتهاى آنها افتادن نيز آسيب بزرگ ديگرى است كه به طور ويژه بايد پيشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس بايد شناخت و از كيد او كه در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و كمك پنهان ميشود، بايد ملت و انقلاب را مصون ساخت. روى ديگر اين صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را بايد با تدبير و حزم در هم آميخت. در مقابل شيطان جن و انس، بايد همه‌ى ذخائر الهى در وجود خود را به كار گرفت. ايجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابيون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه، نيز آفتى بزرگ است كه با همه‌ى توان بايد از آن گريخت.
 آسيبهاى دسته‌ى دوم را غالباً ملتهاى اين منطقه در حوادث گوناگون آزموده‌اند. نخستين آسيب، بر روى كار آوردن عناصرى است كه خود را متعهد به آمريكا و غرب ميدانند. غرب ميكوشد پس از سقوط ناگزير مهره‌هاى وابسته، اصل سيستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ كند و سر ديگرى را بر روى اين بدن بگذارد و بدين وسيله سلطه‌ى خود را همچنان ادامه دهد. اين به معناى هدر رفتن همه‌ى تلاشها و مجاهدتها است. در اين مرحله اگر با مقاومت و هشيارى  مردم مواجه شوند، ميكوشند تا بديلهاى انحرافى گوناگون در پيش پاى نهضت و مردم بگذارند. اين سناريو ميتواند پيشنهاد مدلهاى حكومتى و قانون اساسى‌هائى باشد  كه كشورهاى اسلامى را بار ديگر در دام وابستگى فرهنگى و سياسى و اقتصادى به غرب بيفكند، و ميتواند نفوذ ميان انقلابيون و تقويت مالى و رسانه‌اى يك جريانِ نامطمئن و به حاشيه راندن جريانهاى اصيل در انقلاب باشد. اين نيز به معنى بازگرداندن سلطه‌ى غرب و تثبيت مدلهاى نوسازى شده‌ى غربى و بيگانه از اصول انقلاب و در نهايت، تسلط آن‌ها بر اوضاع است.
 اگر اين تاكتيك نيز به نتيجه نرسد، تجربه‌ها به ما ميگويد كه آنگاه روشهائى چون هرج و مرج و تروريزم و جنگ داخلى ميان پيروان اديان يا قوميتها يا قبائل و احزاب و يا حتى ميان ملتها و دولتهاى همسايه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحريم و بلوكه كردن سرمايه‌هاى ملى و نيز هجوم همه جانبه‌ى تبليغاتى و رسانه‌اى را در پيش خواهند گرفت. مقصود آنان از اين همه، خسته و نوميد كردن مردم و مردد و پشيمان كردن مبارزان است، كه ميدانند در اين صورت، شكست دادن انقلاب، ممكن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر يا بدنام كردن برخى از آنان و از سوئى خريدن كسانى از سست‌عنصران، نيز در شمار روشهاى متداول قدرتهاى غربى و مدعيان تمدن و اخلاق است.
 در ايران اسلامى، اسناد لانه‌ى جاسوسى كه به دست انقلاب افتاد، نشان داد كه همه‌ى اين توطئه‌ها، بدقت از سوى رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا براى ملت ايران برنامه‌ريزى شده بود. براى آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاكميت وابسته در كشورهاى انقلابى، اصلى است كه همه‌ى اين روشهاى كثيف را تجويز ميكند. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
 
۱۶- سیاست ایران در قبال نهضت‌های بیداری اسلامی چیست؟
ايران به دنبال ايرانى كردن اعراب يا شيعى كردن ساير مسلمين نيست؛ ايران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) و احياء امت اسلامى است. براى انقلاب اسلامى، كمك به مجاهدان اهل سنت سازمانهاى حماس و جهاد و مجاهدان شيعى حزب‌اللّه و امل، به يك اندازه واجب شرعى است و احساس تكليف ميكند. ملت و حكومت ايران با صداى بلند و قاطع اعلام ميكند كه به قيام ملتها و نه به ترور، به وحدت اسلامى نه غلبه و تضاد مذاهب، به برادرى مسلمين نه به برترى قومى و نژادى، به جهاد اسلامى نه خشونت عليه بى‌گناهان، ان‌شاءاللّه معتقد و ملتزم است.
 براى سعادت همه‌ى ملتهاى مسلمان دعا كنيم و در كنار آن، وظيفه‌ى سنگين خود را بشناسيم و به آن عمل كنيم و بدانيم كه «و اللّه غالب على امره». ۱۳۹۰/۱۱/۱۴
 
۱۷- آیا تحولات سوریه انقلاب است؟
امروز آمريكا براى شبيه‌سازى كارى كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبى و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را - كه در خط مقاومت است - دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم بود، اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيستها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آنجائى كه حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمى است؛ آنجائى كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آنجا حركت انحرافى است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگرى را حفظ خواهيم كرد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۹
تبليغات غرب و رسانه‌‌هاى منطقه‌‌اىِ وابسته و مزدور، جنگ ويرانگر در سوريه را نزاع شيعه و سنّى وانمود ميكنند و حاشيه‌‌ى امنى براى صهيونيستها و دشمنان مقاومت در سوريه و لبنان پديد مى‌‌آورد. اين در حالى است كه دو طرف نزاع در سوريه، نه سنّى و شيعه، بلكه طرفداران مقاومت ضدصهيونيستى و مخالفان آنند. نه دولت سوريه يك دولت شيعى، و نه معارضه‌‌ى سكولار و ضد اسلامِ آن يك گروه سنّى‌‌اند. تنها هنر گردانندگان اين سناريوى فاجعه‌‌آميز آن است كه توانسته‌‌اند از احساسات مذهبىِ ساده‌‌انديشان در اين آتش‌‌افروزى مهلك استفاده كنند. نگاه به صحنه و دست‌‌اندركاران سطوح مختلف آن، ميتواند مسئله را براى هر انسان منصفى روشن كند. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
آنان با كمك عوامل خود در منطقه، در سوريه بحران مى‌آفرينند تا ذهن ملتها را از مسائل مهم كشورهاى خود و خطراتى كه در كمين آنها است، منصرف ساخته و به ماجراى خونينى كه خود تعمداً به‌وجود آورده‌اند، معطوف كنند. جنگ داخلى در سوريه و كشتار جوانان مسلمان به دست يكديگر، جنايتى است كه به‌وسيله‌ى آمريكا و صهيونيسم و دولتهاى مطيع آنان آغاز شده و در آتش آن دميده ميشود. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
واقعیت قضایای سوریه یك جنگ نیابتی با دولت سوریه از طرف برخی دولت‌ها به سردمداری امریكا و برخی قدرت‌های دیگر و با هدف تأمین منافع رژیم صهیونیستی و ضربه زدن به مقاومت در منطقه است. در این میان، مردم سوریه وجه‌المصالحه و قربانی این توطئه شده‌اند كه این وضعیت باید هرچه زودتر متوقف شود. ۱۳۹۱/۰۶/۱۰
 
۱۸- راه حل ایران برای مسئله سوریه چیست؟
چه كسى ميتواند باور كند كه دولتهاى حامى ديكتاتوريهاى سياه در مصر و تونس و ليبى، اكنون حامى دموكراسى‌خواهى ملت سوريه شده‌اند؟ ماجراى سوريه، ماجراى انتقامگيرى از حكومتى است كه سه دهه به‌تنهائى در برابر صهيونيستهاى غاصب ايستاده و از گروههاى مقاومت در فلسطين و لبنان دفاع كرده است.
ما طرفدار ملت سوريه و مخالف هرگونه تحريك و دخالت خارجى در آن كشوريم. هرگونه اصلاح در آن كشور بايد به‌وسيله‌ى خود ملت و با روشهاى كاملاً ملّى‌صورت گيرد. اينكه سلطه‌طلبان بين‌المللى  به كمك دولتهاى منطقه‌اىِ گوش‌به‌فرمان، در كشورى به بهانه‌اى بحران بيافرينند و آنگاه به دستاويز وجود بحران، خود را به ارتكاب هر جنايتى در آن كشور مُجاز شمارند، خطرى جدى است كه اگر دولتهاى منطقه بدان نپردازند، بايد منتظر فرارسيدن نوبت خود از اين خدعه‌ى استكبارى باشند. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
هرگونه اصلاح در آن كشور بايد به‌وسيله‌ى خود ملت و با روشهاى كاملاً ملّى‌صورت گيرد. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
جمهوری اسلامی ایران بر اساس اعتقادات و آموزه‌های دینی خود، آماده‌ی هرگونه تلاش برای حل بحران سوریه است. اما حل بحران سوریه یك شرط طبیعی دارد كه عبارت است ازجلوگیری از ارسال سلاح به گروه‌های بی‌مسئولیت داخل سوری.وضعیت كنونی سوریه نتیجه‌ی ارسال سیل‌گونه‌ی سلاح از بیشتر مرزهای سوریه به داخل این كشور و برای گروه‌های مخالف است. ۱۳۹۱/۰۶/۰۸
دولت سوریه در قضایای كنونی مورد ظلم واقع شده است و این دولت باید ضمن گرفتن هرگونه بهانه از مخالفان و بهانه‌جویان و ادامه‌ی اصلاحات سیاسی، واقعیت شرایط و پشت پرده‌ی توطئه در سوریه را برای افكار عمومی ملت‌های عرب تشریح و افشاء كند. ۱۳۹۱/۰۶/۱۰
 
۱۹- آیا ایران در پی صدور الگوی ولایت فقیه است؟
بوقهای تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند كرد كه ایران میخواهد دخالت كند، میخواهد مصر را شیعه كند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر كند و میخواهد و میخواهد... این دروغها را سی سال است میگویند تا ملتهای ما را از یكدیگر جدا و از كمك یكدیگر محروم كنند ومزدوران آنها هم آن را تكرار میكنند. «يُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا  وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ  فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ». با این ترفند‌ها، هرگز وظائفی را كه اسلام بر دوش ما گذاشته است رها نخواهیم كرد. و الله من وراء القصد. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵
 
۲۰- آیا حمایت ایران از انقلاب مردم بحرین حمایتی شیعی است؟
مسئله‌ى بحرين از لحاظ ماهيت، درست مثل مسائل ديگر كشورهاى منطقه است. يعنى مسئله‌ى بحرين با مسئله‌ى مصر، با مسئله‌ى تونس، با مسئله‌ى ليبى هيچ فرقى ندارد؛ ملتى هستند، حكومتى بر سر آنهاست كه حقوق آنها را ناديده ميگيرد. ملت بحرين با اين قيامشان چه ميخواستند؟ خواسته‌ى اساسى آنها اين است كه انتخابات انجام بگيرد، هر يك نفر آدم يك رأى داشته باشد؛ اين چيز زيادى است؟ اين توقع زيادى است؟
اينجا غربى‌ها فرصت را مغتنم شمردند، براى اينكه در قضاياى منطقه دخالت كنند، با طرح يك مسئله‌ى جديد؛ مسئله‌ى شيعه و سنى. چون مردم بحرين بيچاره‌ها شيعه‌اند، بنابراين هيچ كس در دنيا نبايد از آنها حمايت كند! تلويزيونهائى كه جزئيات قضاياى منطقه را پخش ميكردند، نسبت به قضاياى بحرين سكوت كنند، كشتار مردم بحرين را منعكس نكنند؛ يك عده‌اى هم دربيايند در كشورهاى حاشيه‌ى خليج فارس -  چه سياستمدار، چه روزنامه‌نگار - گزافه‌گوئى كنند، بگويند مسئله‌ى بحرين جنگ بين شيعه و سنى است! چه جنگ بين شيعه و سنى؟ اعتراض يك ملت است به ظلمى كه دارد به او ميشود؛ درست همان جورى كه در تونس بود، همان جورى كه در مصر بود، همان جورى كه در ليبى است، همان جورى كه در يمن است؛ فرقى ندارد.
متأسفانه بعضى از كسانى كه آدم خيال ميكند انگيزه‌ى سوئى هم ندارند، در اين دام افتادند. اگر خيرخواهانى در اين بين وجود دارند، من به آنها اعلام ميكنم: مسئله را مسئله‌ى شيعه و سنى نكنيد؛ اين بزرگترين خدمت به آمريكاست؛ اين بزرگترين خدمت به دشمنان امت اسلامى است كه حركت عمومىِ ضد استبدادى يك ملت را حمل ميكنند به دعواى شيعه و سنى؛ دعواى شيعه و سنى وجود ندارد.

ما بين غزه و فلسطين و تونس و ليبى و مصر و بحرين و يمن تفاوتى نميگذاريم. در همه جا ظلم به ملتها محكوم است. حركت ملتها با شعار اسلام و در جهت آزادى، مورد تأييد ماست. اوج وقاحت آمريكائى‌ها آنجائى است كه دخالت تانكهاى دولت سعودى را كه آمدند توى خيابانهاى منامه‌ى بحرين، دخالت نميدانند؛ اما وقتى مراجع تقليد ما، علماى ما، خيرخواهان ما ميگويند مردم را نكُشيد، ميگويند شما دخالت كرديد! اين دخالت است؟! اينكه ما به يك دولتى، يك رژيم ظالمى خطاب كنيم، بگوئيم مردمِ خودتان را نكُشيد، اين دخالت است؛ اما آمدن تانكهاى بيگانه توى خيابانهاى بحرين، دخالت نيست! اين اوج وقاحت آمريكائى‌ها و اذنابشان در منطقه است كه اينجور حركت ميكنند، اينجور حرف ميزنند، اينجور تبليغات ميكنند. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱