تحریم های آمریکا



آژانس بين المللي انرژي اتمي روز پنجشنبه اين قطعنامه را كه «نگراني جدي» آن ها درباره پيشرفت هاي برنامه هسته اي ايران ابراز مي كند، تصويب كردند، اما علاوه بر آن تأكيد كردند كه خواستار حل صلح آميز موضوع برنامه هسته اي ايران هستند.
به گزارش خبرگزاري رويترز، كوبا به اين قطعنامه راي مخالف داد و به گفته ديپلمات هايي كه در اين نشست كه پشت درهاي بسته در مقر آژانس بين المللي انرژي اتمي در وين برگزار شد سه كشور تونس، مصر و اكوادور به اين قطعنامه راي ممتنع دادند.كشورهاي 1+5 متن اين قطعنامه را كه هدف از آن افزايش فشار به ايران است روز چهارشنبه تهيه و تنظيم كردند و در آن درخواست هاي غيرقانوني شوراي امنيت از ايران را مورد استناد قرار دادند.
آفريقاي جنوبي صبح روز پنجشنبه با ارائه اصلاحيه اي كه به گفته برخي ديپلمات هاي غربي مي توانست زبان اين قطعنامه را در قبال ايران تضعيف كند اين نشست را دچار سردرگمي و آشفتگي كرد، اما در طول يك نشست سه ساعته به مصالحه دست يافتند.پيشنهاد آفريقاي جنوبي مطابق با موضع برخي از كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهدها (نم) بود كه برنامه هسته اي ايران را تهديدآميز نمي دانند.اصلاحيه پيشنهادي آفريقاي جنوبي درباره بخشي از متن قطعنامه بود كه از ايران مي خواهد يك توافق نامه چارچوبي با آژانس بين المللي انرژي اتمي را كه هنوز مورد توافق قرار نگرفته است و چگونگي تحقيقات آژانس درباره مطالعات ادعايي را مشخص مي كند، بلافاصله به اجرا بگذارد.بي بي سي درباره پيشنهاد آفريقاي جنوبي به عنوان عضو شاخص نم گفته است اين پيشنهاد به كلي فضا را به نفع ايران تغيير داد و تعديل كرد.اين شبكه انگليسي تأكيد كرد درخواست آفريقاي جنوبي بر انجام تغييرات در بيانيه و تعويق راي گيري براي آن از آنجا كه اين كشور عضو نم است، اولين نشانه مؤثر واقع شدن برگزاري اجلاس غيرمتعهدها بر مصوبات شوراي حكام است.
شبكه آمريكايي سي ان ان نيز اعلام كرده است آمريكا از اينكه متن پيشنهادي اش در مورد ايران در شوراي حكام به نفع ايران تغيير كرد، ناراضي است.خاطرنشان مي شود جلسه شوراي حكام به علت اختلاف نظر اعضا درباره تصويب قطعنامه پيرامون برنامه هسته اي ايران دو بار به تعويق افتاد.گفتني است علي اصغر سلطانيه، نماينده كشورمان در آژانس در اين جلسه با ارائه گزارشي از همكاري هاي قانوني و فراقانوني ايران در موضوع فعاليت هاي صلح آميز هسته اي خود، تداوم اين پرونده را سياسي و عاري از دلايل فني و مستند دانست.
وي پس از نشست نيز گفت؛ قطعنامه مذكور از ايران و آژانس مي خواهد تا به گفت وگوهاي خود براي حل مسائل في مابين ادامه دهند و مديركل آژانس قرار است در گزارش بعدي خود نتايج گفت وگوهاي ايران و آژانس را اعلام كند. سلطانيه تأكيد كرد، در اين قطعنامه هيچ ضرب الاجلي براي ايران تعيين نشده است.وي ادامه داد، تصويب چنين قطعنامه هايي تنها حل و فصل مسائل ميان ايران و آژانس را پيچيده مي كند.
بيانيه «نم»
همچنين در واكنش به صدور اين قطعنامه، جنبش عدم تعهد (نم) بيانيه اي 15 بندي صادر و ديپلماسي و گفت وگو را تنها راه حل پرونده هسته اي ايران دانست.در بخشي از اين بيانيه آمده است؛ «ايران هنوز اسناد مربوط به مطالعات ادعايي را دريافت نداشته است. در اين چارچوب جنبش عدم تعهد از درخواست هاي پيشين مديركل خطاب به آن دسته از اعضايي كه اطلاعاتي را در ارتباط با «مطالعات ادعايي» به دبيرخانه ارائه كرده اند، براي موافقت با اينكه آژانس تمامي اسناد مربوطه را با ايران ارائه كند، كاملاً حمايت مي كند. جنبش عدم تعهد يكبار ديگر نگراني هاي خود را نسبت به ايجاد موانع در اين خصوص كه فرآيند راستي آزمايي آژانس را با مانع مواجه مي سازد، ابراز مي دارد. جنبش عدم تعهد در اين رابطه، خاطرنشان مي سازد كه مديركل قبلاً طي سند GOV/2009/55 گزارش كرده:
الف. آژانس بطور مستقل ابزارهاي محدودي را براي اثبات صحت مدارك ارائه شده كه اساس مطالعات ادعائي را تشكيل مي دهند در اختيار دارد.
ب. محدوديت هاي اعمال شده از سوي برخي اعضا در قبال در اختيار گذاشتن اطلاعات به ايران، انجام مذاكرات مشروح را با ايران در اين خصوص براي آژانس مشكلتر مي سازد.»
الف ـ علت فعالیتهای آمریکا در منطقه
ــ وحشت از اتحاد اسلامی
دشمنان جهانی اسلام یعنی استکبار جهانی و شرق و غرب متجاوز و آمریکای تجاوزکار و غارتگر که از اعماق وجود با اسلام مخالفند؛ از وحدت اسلامی و آشنایی ملتهای مسلمان با یکدیگر، دچار وحشت شده اند. امریکا از مسلمانان اصول گرا وحشت دارد؛ زیرا می داند که جهاد و شهادت طلبی آنها نیز امری اصولی و اسلامی است. امروز امریکا از ما می ترسد و باید هم بترسد. اگر مسلمین دست در دست هم بگذارند و با هم صمیمی باشند، ولو عقایدشان مخالف با یکدیگر باشد، اما آلت دست دشمن نشوند، دنیای اسلام سربلند خواهد شد. آن وقت مگر امریکا و غیر امریکا جرأت می کنند که به دنیای اسلام بیایند و یک جا را پایگاه قرار بدهند و منافع کشورهای اسلامی و ملتهای مسلمان را تهدید کنند؟
ــ سهل انگاری دولتهای منطقه
اگر ملتهای اسلامی بیدار بودند، مگر کمکهای امریکا در آن صورت می توانست اسرائیل را نجات بدهد؟ کوتاهی دولتهای اسلامی در مبارزه با رژیم غاصب اسرائیل، آمریکا را به راه انداختن مذاکرات مستقیم اعراب و اسرائیل تشویق کرد و متأسفانه برخی از سران عرب، بی آنکه به ابعاد بسیار وسیع این ضربه استکباری توجه کنند، تن به این خفت دادند.
ــ ضعف و غفلت مسلمانانغفلت مسلمانان از این نیروی لایزال، همواره موجب آن شده است که دشمنان اسلام و غارتگران ثروتهای مسلمین بتوانند حیله گرانه بر سرنوشت ملتهای اسلامی تسلط یابند و در این مقطع زمان، دست پلید اردوگاه کفر و استکبار و در رأس آن رژیم جبار و عنود آمریکا، در سرزمینهای اسلامی با همین وسیله به هر تصرف دلخواه خود دست زده، در جان و مال مسلمین دست تطاول گشوده است.
امروز آمریکا در رأس یک مجموعة استکباری، در این منطقه از ضعف مسلمانان استفاده می کنند. چرا باید در منطقه اسلامی محض بیایند و به بهانة تأمین منافع خودشان چنین وضعیت رقتبار و فاجعه آمیزی را بوجود بیاورند؟ چرا باید آمریکا جرأت کند که چنین کاری را انجام بدهد؟ اگر همة مسلمانان ـ ملتها و دولتها با هم ـ می ایستادند، این حادثة فجیع بوقوع نمی پیوست. آنان از تفرق و ضعف روحیة مسلمین استفاده می کنند و قدرتی دروغین برای خود در برابر چشم ساده اندیشان می نمایانند. استکبار در همة صحنه هایی که مسلمانان براستی در برابر زورگویی آنان ایستاده اند، شکست خورده یا در مقاصد خود ناکام گردیده است .
ب ـ شیوة حضور در منطقه
ــ ارعاب و تطمیع
آمریکا آنها ( کشورها ) را وابسته به خود کرد؛ از چه راه؟ از راه مرعوب کردن، تطمیع کردن، محتاج کردن و فشار. آمریکائیها انواع فشارها را روی این کشورها و ملتهای مستقل وارد آوردند. آنها هم رابطه شان را با آمریکا به کلی قطع نکرده بودند؛ در آمریکا سفیر داشتند و آمریکائیها هم در کشور آنها بودند. آنها مرتب وسوسه می کردند؛ می رفتند؛ می آمدند و حتی دل رهبران انقلاب ملت را خالی می کردند و آنها را می ترساندند. بعد که مرعوب شدند، آنها را از صحنه خارج کردند؛ چرا که وقتی کسی مرعوب شد، با اندک چیزی می شود او را از میدان خارج کرد. این سرنوشت اغلب انقلابهاست.
ج ـ سیاستهای آمریکا در منطقه خاورمیانه
ــ تسلط بر منافع
آمریکا قصد دارد در منطقةمهم و حساس و حیاتی خلیج فارس ـ که تا چند سال دیگر تمام دنیا محتاج آن خواهد بود ـ را تحت نظر خود داشته باشد. آمریکائیها علی رغم آن که قبلاً گفته بودند قصد باقی ماندن در کویت را ندارند، امروز در حال ساختن پایگاه و طرح ریزی برای حضور طولانی در منطقه هستند. آنها دروغ می گفتند و امروز هم در ادعای طرفداری از حقوق بشر، دوستی با ایران و ملتهای منطقه و طرف نبودن با اسلام دروغ می گویند.
ــ تشکیل دولتهای وابسته
اینها مایلند در ایران و در هر کشور دیگری رژیمهایی بر سر کار باشند که از مردم منقطع باشند؛ به آن قدرتها متصل باشند؛ منافع مردم را زیر پا لگد کنند؛ منافع کمپانیهای جهاتخواران را تأمین کنند؛ بر طبق تشخیص مردم و به خیر و صلاح آنها حرکت نکنند و طبق اشارة انگشت استکبار حرکت کنند. رژیمهای مرتجعی که شما می بینید، اینگونه اند و چقدر هم برای این زمامداران آمریکا محبوب و مطلوبند؛ اما نظام مقدس اسلامی، نظامی است که همة مردم بیدار و هوشیارند؛ با اراده تصمیم می گیرند؛ در صحنة مسایل زندگی حضور دارند.
ــ استفادة ابزاری از دولتها
این روزها، همة دنیا متوجه قضایای خلیج فارس و تجاوز عراق به کویت و لشکرکشی و حشرکشی آمریکا به منطقه و جنجال فدرتها و دولتها و همانهایی است که تا دیروز پشت سر صدام ایستاده بودند؛ کسانی که به نفع او تحلیل می کردند، مقاله می نوشتند، بازی سیاسی می کردند و قطعنامه می دادند، چون او در مقابل اسلام ایستاده بود. حالا چهرة صدام در مجلات و روزنامه های اینها، یکشبه به یک غول وحشتناک تبدیل شده است!
ــ طرح صلح خاورمیانه
آمریکائیها آستینها را بالا زده اند و به خیال خودشان برای اینکه قضیة فلسطین را بکلی به فراموشی دچار کنند و به کل، اسم فلسطین را از یادهای مردم دنیا ببرند، فرمول صلح و مذاکرات صلح و میز مذاکرات درست کردند.
ــ برتری اسرائیل
آمریکائیها با فشار بر دسته ای از کشورها می کوشند آنها را مجبور کنند که یک ظلم، غصب و جنایت بزرگ؛ یعنی غصب فلسطین را نادیده بگیرند.
در فلسطین اشغالی عمده ترین عامل خیره سری و گستاخی صهیونیستها و مهمترین عامل به سازش کشانیدن بیشتر دولتهای عرب در برابر زیاده طلبی اسرائیل، آمریکاست. بدون پشتیبانی آمریکا، دولتهای مرتجع منطقه ـ که به سرسپردگی در برابر آمریکا شناخته شده اند ـ تبدیل به مدافع دولت غاصب و مدعی فلسطینیان ضد سازش نمی شدند و آنهایی که باید طبق وظیفة اسلامی خود با اسرائیل مقابله کنند، لباس مقابله با مخالفان اسرائیل را نمی پوشیدند و بدون حمایت بی قید و شرط آمریکا، دولت غاصب نمی توانست فاجعة عظیمی مانند کشتار حرم شریف ابراهیمی (ع) را پدید آورده و آن چنان بی دغدغه خود را از عواقب آن برکنار دارد.
ــ تثبیت اسرائیل در منطقه
آمریکا در صدد است با تثبیت رژیم اشغالگر همه سررشته های زندگی در این منطقة حساس را بدست گیرد و خود را از نگرانی خیزش اسلامی در خاورمیانه و آفریقا نجات دهد.
از قرائن چنین استنباط می شود که سیاست آینده آمریکا بر تحرک دولتهای عرب منطقه به تعارض تبلیغاتی و لفظی و مبارزه با جمهوری اسلامی ایران تمرکز یافته است. آمریکا در صدد است تا با دولتهای عرب منطقه تفهیم کند که برای برخوردار شدن از حمایتها و کمکهای تسلیحاتی او باید جبهة خود را به سوی ایران متمایل کنند و دیگر با اسرائیل کاری نداشته باشند.
آمریکا در بحبوحة آنچه پیروزیهای پس از پایان ((جنگ سرد)) نامیده می شود وبه برکت سکوت رعب آمیزی که بر برخی از کشورهای این منطقه حاکم گشته و با تکیه بر حضور نظامی غاصبانه در خلیج فارس، در صدد است مشکل خود و مشکل صهیونیستهای غاصب را حل کند، اسرائیل از سوی اعراب به رسمیت شناخته شود و داعیه ((فلسطین)) برای همیشه پایان یابد. خلاصی اسرائیل از دغدغة معارضات دولتهای عربی آن دست آموز آمریکا را اولاً وظیفة اصلی اش؛ یعنی مبارزه با حرکتهای اسلامی در این منطقه ـ که بزرگترین خطر حدی برای آمریکاست ـ آماده می سازد؛ ثانیاً نفوذ امریکا را بر کشورهای این منطقة حیاتی فطعی کرده منطقه را به صورت خانة امن آمریکائیان در می آورد و شیطان بزرگ صاحب اختیار بی دردسر خاورمیانه می شود.ــ حمایت از جنایتهای اسرائیل در لبنان و فلسطین
فلسطینیان مسلمان از سوی صهیونیستهای غاصب، به وحشیانه ترین وجهی، سرکوب و شکنجه می شوند؛ آنگاه امریکا آن آدمکشان ددصفت و شکنجه گر را کمک و آن مظلومان مسلمان با مدافعان لبنانی آنان را به تروریسم متهم می کند. رژیم صهیونیستی، تحت حمایت امریکا، مردم بی دفاع فلسطین و لبنان را هدف تهاجم وحشیانه خود قرار داده است و لذا ما بدون هیچ تردیدی ادعای امریکا در طرفداری از حقوق بشر، حرکتی وقیحانه و شرم آور می دانیم.
اسرائیل که جنوب لبنان را بمباران می کند و مرکز تجمع کودکان را ویران می سازد و جنایت بارترین حرکت را از خود نشان می دهد؛ با پشتیبانی کدام کشور، این فجایع را مرتکب می شود؟! قطعاً اگر پشتیبانی امریکا از اسرائیل نبود، این کشور امکان ادامة حیات نداشت. و حقیقت امریکاست که دارد جنوب لبنان را بمباران می کند. امروز باحمایت آمریکا لینان را مورد تجاوز قرار داده است، هر زمان لازم بداند به اردن و سوریه نیز تجاوز خواهد کرد. رژیم صهیونیستی رژیمی گستاخ و وحشی و بی اعتنا به قوانین انسانی و مقررات بین المللی است که با برخورداری از حمایت امریکا به هر جنایتی دست می زند.
(در فاجعة الخلیل) به نظر ما دولت غاصب ـ که مستقیماً مسؤول است ـ حامیان دولت غاصب هم در این قضیه مسؤولند که در رأس آنها امریکاست که در طول این سالهای متمادی همیشه از صهیونیستها در همه جا دفاع کرد. هر جایی مشکلی برای آنها پیدا شد، فوراً امریکا سینه اش را سپر کرد. این یهودیهای امریکایی، سرمایه دارهای بزرگ، هر کار خواستند، به وسیلة قدرت امریکا و پول امریکا و نفوذ سیاسی امریکا در دنیا برای این غده سرطانی ـ که در دل ملتهای اسلامی به وجود آمده است ـ انجام دادند.
ــ تهدید کشورها جهت رابطه با اسرائیل
امریکائیها با انواع اهرمهایی که در اختیار دارند و با حربه های سیاسی؛ مثل حقوق بشر و حربه های اقتصادی؛ مثل دخالت در مجامع جهانی و بنیانهای اقتصادی بین المللی به یکایک کشورهای اطراف منطقة فلسطین و حتی کشورهای دوردست آنقدر فشار می آورند که دولتهای ضعیفی که با اسرائیل رابطه ندارند، مجبور بشوند با ابین رژیم غاصب رابطه برقرار کنند.
ــ طرح اختلاف بین مسلمانان
امریکا می داند که اتحاد، همدستی و همکاری کشورهای حاشیة خلیج فارس با دولت مقتدر مردمی و بلند آوازة جمهوری اسلامی ایران قدرت عظیمی را در این منطقه حساس نفت خیز جهان به وجود خواهد آورد؛ بنابراین برای چپاول ذخایر منطقه، سیاست قدیمی استعماری؛ یعنی: ایجاد تفرقه میان همسایگان را به اجرا گذاشته است.
اگرچه استعمار از دیرباز، ایجاد تفرقه را جزو هدفهای خود قرار داده بود؛ اما بعد از پیروزی انقلاب و بعد از آن که این کانون وحدت اسلامی به وجود آمد، تلاش امریکا و دستیاران آن، برای ایجاد تفرقه بین مسلمانان شدیدتر شد و برادرکشی را بین مسلمانان به وجود آورد. امروز در سرتاسر آفاق اسلامی، قلمهای مزدوری که با دلارهای نفتی و پول کیسة مرتجعان همپیمان امریکا تغذیه می شود، هدف و وظیفه شان این است که بین مسلمین اختلاف بیندازند. می دانستند که چون انقلاب اسلامی جاذبه دارد و کانون این انقلاب، مسلمین را در همة نقاط عالم به خود جلب خواهد کرد، این خطر برای امریکا و استکبار وجود دارد که سرمایه گذاریهای آنها برای ایجاد تفرقه بین مسلمین هدر برود، لذا تلاششان را زیادتر کردند. امروز در دنیا، برای ساختن مسجد ضرار، پول خرج می شود. برای ساختن دستگاهها و ایجاد پایگاههایی به مقصود و منظور ضربه زدن به وحدت اسلامی و ایجاد درگیری و اختلاف بین فرق اسلامی، پول خرج می شود. اشخاصی مثل شیطان هستند که همان گونه که او به پروردگار عالم عرض کرد:
(( لا غوینهم اجمعین )) و وجود خود را وقف اغوا و اضلال
بندگان خدا کرد، اینها هم وجود خود را برای ایجاد اختلاف، وقف کرده اند. متأسفانه در همه و اغلب کشورهای اسلامی، کسانی با تکیه به سیاستهای امریکا، همین کار را می کنند.
آمريكا و جهان سوم
ــ تحميل سلطه و ايجاد وابستگي
ــ ترويج فساد اخلاقي
ــ مديريت بحرانها
آمريكا و سازمانهاي بين المللي
سازمان ملل محلي است كه درآن بايد از حقوق ملتها دفاع شود؛ اما رئيس جمهور آمريكا همانند يك جبار و زورگو از تريبونهاي سازمان ملل عليه ملت مظلوم فلسطين و در دفاع از رژيم دژخيم و نژادپرست صهيونيستي سخنراني كرده است. امروز حيله گري آنها همين ايجاد كنفرانس است براي شناسايي اسرائيل؛ همين كنفرانس ژنو و مجامع جهاني كه امريكا كارگرداني مي كند.سازمان ملل و كميتة حقوق بشر و سازمانهاي مختلف گوشه و كنار عالم منتظرند ببينند امريكا با چه كسي بد است، تا به بهانة حقوق بشر روي او فشار بياورند.
حكومت صهيونيستي، با بولدوزر خانه هاي مردم را در بيت المقدس ويران مي كند و زن و مرد و بچة كوچك و نوعروس و خانوادة تازه ازدواج كرده و خانواده هايي را كه چند قرن در اين سرزمين زندگي كرده اند، آواره مي كند تا شهرك يهودي نشين بسازد. دنيا در مقابل اين فاجعه ـ به هر حال ـ فريادي بلند مي كند، اعتراضهايي مي كند؛ اما تا مي خواهند در شوراي امنيت عليه اين حادثة ظالمانة واضح ـ كه هيچ انسان با انصافي نمي تواند بگويد چقدر اين ظلم بزرگ است ـ قطعنامه اي گذرانند، رژيم ايالات متحدة آمريكا اين قطعنامه را وتو مي كند. قطعنامه اي كه يقيناً يكي از معدود قطعنامه هاي عادلانة شوراي امنيت است، به وسيلة آمريكاي ظالم زورگوي هيچ چيز نفهم قلدر، وتو مي شود و رد مي گردد! وضعيت سياست بين المللي اين است.
حادثة ديگر كه اوج رذالت و دنائت دشمن را نشان داد، سرنگون شدن هواپيماي ايراني به وسيلة مزدوران امريكايي بود. با آنكه امريكاييها مي دانستند هواپيماي ما مسافربري و بي دفاع و غير نظامي است؛ ولي با كمال وقاحت آن را سرنگون كردند وقعر آبهاي دريا فرستادند. دنيا با اين جنايت چگونه برخورد كرد؟
آمريكا و ملت آمريكا
الف ـ افكار عمومي ملت آمريكا
ب ـ خيانت دولت آمريكا به ملت آمريكا
2- آمريكا مظهر سلطه
3- جنايتهاي آمريكا
4- قدرت پوشالي آمريكا
5- قدرت حيواني آمريكا
در سال / 1902م عبدالعزيز بن عبدالرحمان معروف به ابن سعود و ملقب به شاهين صحرا در بيست سالگي خود با اقدامي اسطوره مانند موفق شد رياض را تصرّف کند و سلطنت عربستان سعودي را بنيان نهد. مباني دولتي که وي تأسيس کرد مبتني برشمشيربوده و پيشينه آن به قرن هجدهم ميلادي مي رسد ، و هدف از حکومت درواقع ترويج مذهب حنبلي( وهابي) بود. يک روحاني متعصب نجدي به نام شيخ محمد بن عبدالوهاب در اواسط قرن هجدهم موفق شد تحصيلات «سلفي» و نظرات نوظهور خود را در نجد ترويج کند و امير شهر دِرِعيَّه را مريد و طرفدار خود سازد. در سال/1744 م بين اين به ظاهرعالم نجدي و امير محمد ابن سعود، امير دِرعيه پيماني بسته شد که به موجب آن، امير سعودي از سوي خويش پشتيباني و اطاعت از شيخ و ساير علماي وهابي را برعهده گرفت و شيخ نيز قبول کرد که خود و اولاد و پيروانش پيوسته راهنما و مدافع و ياور امير سعودي باشند و تمام نيرو و نفوذ خود را در حمايت از آن خاندان به کار برند. اين همان پيماني است که عبدالعزيز و ساير ملوک سعودي و نيز مشايخ آل شيخ پيوسته محترم شمرده اند. ابن عبدالوهاب و فرزندانش تا امروز حامي جدي سلطنت سعودي و عهده دار امور شرعي و فرهنگي و قانوني و قضائي بوده اند و شاهان سعودي پيوسته فرمان پذير ايشان بوده و به حکم و فتواي شوراي ديني وهابي به شاهي مي رسند يا از سلطنت ـ چنانکه درباره سعود بن عبدالعزيز عمل شد ـ خلع مي گردند.
عرصه های نفوذ وهابیت :
الف) حوزههای دينی
حوزههای علميه وهابيت، به تدريج به شكل دانشگاه درآمده است كه مهم ترين آنها عبارتند از: 1- دانشگاه اسلامی مدينه منوّره ؛ اين دانشگاه كه اكنون به يك مركز اسلامی جهانی تبديل شده، دارای پنج دانشكده شريعت، تبليغ و اصول دين، قرآن و مطالعات سياسی، روايات شريفه و مطالعات اسلامی و زبان عربی است. 2- دانشگاه ام القرای مكه؛ اين مركز علمی، دارای دانشكدههای تعليم و تربيت، مطالعات و كتابداری است و كتابخانه مجهز آن بيش از 000/50 جلد كتاب دارد و بيش از 000/20 دانشجو از سراسر جهان در آن به تحصيل اشتغال دارند.
گفتنی است در اين دو دانشگاه، دانشجويان خارجی همراه دانشجويان داخلی، با هزينه دولت عربستان و با دريافت كمك هزينه تحصيلی، به تحصيل، اشتغال دارند و پس از بازگشت به كشورشان، به تبليغ وهابيت میپردازند .البته دانشگاه ملك سعود رياض، با ايجاد دانشكده آداب و دانشگاه ملك عبدالعزيز جده با ايجاد دانشكده تربيت در مدينه نيز به گونهای در اين امر سهيم هستند.
ب( رهبران مذهبی
رهبران مذهبی وهابيت، نقش مهمی در مسائل مختلف اين كشور دارند. در دوران معاصر، آنان دارای گرايشات گوناگون بودهاند و بر يك گونه و يك نظر نيستند؛ قشر سنتی آنها، تندرو و مدافع سياست و عملكرد حكومت است.روحانيون جوان و بنيادگرايی به وجود آمدهاند كه به عنوان جناح غير رسمی، خود را احياگر واقعی سلفی گری و وهابيت میدانند و از سياستهای دولت به ويژه در مورد ارتباط با جهان غرب انتقاد میكنند. عبدالله العبيكان، سفر الحوالی، سلمان العودة، الشعيبی، شيخ طريری و... نماد اين طرز تفكر هستند. آنان پس از جنگ دوم خليج فارس، نامه سرگشاده اعتراضي به پادشاه نگاشته و منتشر ساختند.
افزون بر آن، اخيراً گرايشات اعتدالی در ميان روحانيون وهابی، رو به افزايش نهاده است و برخی از آنان بدفهمی نسبت به آموزههای اعتقادی و فقهی ديگر مذاهب اسلامی و تكفير و مشرك خواندن آنها را برنتافته، به انتقاد از تندرویهای مذهبی وهابيت پرداختهاند.
نهادهای دينی درعربستان :
1- خاندان آل شيخ
بر اساس توافق نخستين، رهبری مذهبی و اداره وزارت و سازمانهای آموزشی، مذهبی و فرهنگی و قضايی در اختيار شيخ محمد بن عبدالوهاب، فرزندان و نوادگان وی میباشد؛ بدين رو طايفه آل شيخ دارای موقعيت و جايگاه خاصی در رهبری دينی وهابيت و عربستان میباشند.
2- هيأت علمای بزرگ(هيئت كبار العلماء )
در رأس مؤسسههای دينی عربستان، «هيأت علمای بزرگ» قرار دارد. اين سازمان كه در سال 1373 قمری در زمان ملك فصيل تأسيس شد و اكنون مركب از 21 تن از علمای برجسته عربستان میباشد.
وظيفه اصلی اين سازمان صدور فتوی در مسائل مذهبی و سياسی است. رياست اين سازمان كه به حكم پادشاه منصوب میگردد، مفتی كل كشور «مفتی المملكة» ناميده میشود. اكنون مفتی كل و رئيس اين سازمان، شيخ عبدالعزيز بن عبداله آل الشيخ است كه از سال 1420 پس از مرگ بن باز، توسط ملك فهد به اين سمت منصوب شده است.
3- امامان جمعه و جماعت و مبلغان
در عربستان، بيش از 6 هزار نماز جمعه و در اغلب 30 هزار باب مسجد جامع و معمولی آن، نماز جماعت برگزار میگردد. در اين مساجد، حدود 90 هزار امام جماعت و مؤذن به انجام وظيفه مشغول هستند.
افزون بر امامان جمعه و جماعت، پژوهشگران و مبلّغان وهابيت نيز برای تعميق فضای دينی كشور از كليه وسايل و امكانات اطلاع رسانی بهره برداری نموده و به ترويج وهابيت در كشورهای مختلف میپردازند..
4- مراكزو سازمانهای وابسته
در تشكيلات حكومتی عربستان، سازمان هايی همچون وزارت حج، اوقاف و ... برای انجام امور مذهبی تأسيس شده و به انجام امور دينی میپردازند.
عربستان و پتانسيل تغییر:
1- تغییرات اجتماعی
رشد طبقه متوسط شهرنشین، افزایش شمار افراد تحصیل کرده و سیر صعودی استفاده از وسایل ارتباطی جدید همچون اینترنت از مظاهر اصلی تحولات اجتماعی اخیر در عربستان بوده است. نسل جدید متفاوت از پدران خود می اندیشد امروزه تاثیر وسائل ارتباط جمعی بر کسی پوشیده نیست لذا جوان عربستانی نمی تواند شاهد تحولات گسترده فرهنگی و علمی در پیرامون خود باشد در حالیکه در داخل کشورش، باید خطوط قرمز طراحی شده از سوی حاکمیت را محترم بشمارد . مقایسه زندگی در ابعاد گوناگون آن می تواند این پتانسیل قوی را آماده دریافت نسخه جدید از بیرون نماید که اکنون شرایط رخ داده در پیرامون عربستان فرصت مغتنمی برای نیروهائی می باشد که ثبات عربستان را یک رکود در حوزه های مختلف ارزیابی می کنند.
بنابر آماری که یکی از موسسات معتبر در سال 2005 میلادی اعلام کرد، 40 درصد از جمعیت عربستان را کودکان و نوجوانان زیر 15 سال تشکیل می دهند. این جمعیت در کنار جمعیت قابل توجه افراد 15 تا سی ساله این کشور بیانگر این است که عربستان در آینده ای نزدیک به یکی از جوان ترین کشورهای خاورمیانه تبدیل می شود. بدون ترديد این جوانان به دلیل تحصیلات و آگاهی بالا و استفاده از وسایل ارتباطی جدید دارای ارزش هایی بسیار متفاوت با نسل های پیش از خود و نیز با ساختارها و ارزش های رسمی کنونی در کشورشان هستند.
2- نارضایتی عمومی
الف) اقتصادی
فقر در عربستان یکی از معضلاتی است که نظام این کشور سالها است که با ان درگیر می باشد . اگر چه کشورها ی دیگر نیز با این پدیده روبرو می باشند ولی نکته ای که در مورد عربستان جای تامل دارد این است که ریاض با برخورداری از 261 میلیارد بشکه نفت که قریب یک چهارم نفت جهان را در خود جای داده است ،شكاف عميق فقر و غنا قابل توجيه نمي باشد . به گونه اي كه امروز فقر و بی عدالتی در توزیع ثروت تبدیل به چالشی مهم برای حاکمیت سعودی گردیده است.
شاهزادهها و خانوادههای حاکم که دستشان در خزانه است و بی هیچ محدودیتی برداشت میکنند، دولت دلارهای نفتی را با سخاوت تمام بین شاهزاده های خانواده حاکم تقسیم میکند. بزرگترین و رایجترین شیوه رسمی توزیع ثروت در خاندان سعودی پرداخت حقوق ماهیانه به تک تک اعضای خاندان پادشاهی است.
بر اساس آمار دفتر رفاه و خدمات خاندان پادشاهی حقوق این افراد از کمترین فرد که کوچکترین عضو و فرعیترین شاهزاده است از 800 دلار آغاز و تا 270 هزار دلار در هر ماه به یکی از نوادگان عبدالعزیر بن سعود میرسد. ولی فرزندان و نوهها ماهیانه حدود13 هزار دلار دریافت میکنندكه این مبالغ جدای از هزینههای ازدواج و ساخت کاخهاست.
سرمایه های کلان نفتی عربستان تنها در اختیار چندین شاهزاده است که فرزندان ملک عبدالله و نوادگان ملک عبدالعزیز هستند، عدد دقیقی در اختیار نیست ولی معارضان عربستانی میگویند برای مثال نزدیک به یک هشتم درآمد نفتی تنها در اختیار حلقه محدودی از شاهزاده ها و پسران ملک عبدالله است و با در نظر گرفتن این نکته که عربستان روزانه 8 میلیون بشکه تولید نفت دارد با احتساب قیمت های نفت در بازار جهانی اعدادی نجومی بدست میآید.
شاهزاده "طلال بن عبدالعزیز" رییس برنامه توسعه موسوم به "اجفند" از آغاز حرکتی اصولی برای مبارزه با فقر در عربستان سعودی پرده برداشت . وی حرکت کند یا بی توجهی برخی از افراد را دلیل نرسیدن به نتایج قوی در این زمینه عنوان کرد. ولي اشاره ای به نام این افراد نکرد طلال بن عبدالعزیز در همین رابطه پیشنهاد کرد بانک فقرا در عربستان تأسیس شود. اينكه گفته مي شود اکثریت مردم عربستان خانه مسکونی و خودروی شخصی دارند اشتباه است زیرا بیشتر مردم عربستان از داشتن خانه شخصی محرومند. براساس این گزارش چهل درصد از مردم عربستان فقیر هستند و هفتاد درصد توان خرید خانه شخصی ندارند و از پایین بودن سطح آموزش رنج می برند. درهمین حال نود درصد از کارکنان بخش خصوصی در عربستان نیز اتباع خارجی هستند.
شیخ 'یوسف الاحمد' عضو هيئت تدريس در دانشگاه محمد بن سعود ، در یک فیلم ویدیویی که در اینترنت منتشر شد، اعلام کرد با توجه به میزان بالای فقر و نرخ 22 درصدی بیکاری در عربستان، بزرگترین کشور صادرکننده نفت در جهان ممکن است به قیام مردمی این کشور منجر شود و انقلاب، گریبان حکام آلسعود را نیز بگیرد روزنامه العرب به نقل از شیخ الاحمد نوشت: کوتاهی دولت پس از سیل ویرانگر سال گذشته و امسال در شهر جده - دومین شهر بزرگ عربستان که دهها کشته و هزاران بی خانمان برجای گذاشت، خشم مردم عربستان را برانگیخت. بنابر آمارهای دولتی معلمان بیکار تعدادشان از مرز 12 هزار نفر نیز گذشته و بیش از 7 سال است که نتوانسته اند شغلی در مدارس عربستان پیدا کنند.
ب) سیاسی
اکنون نظام مطلقه عربستان با هر معترضی برخورد و آنها را به بهانه های مختلف راهی زندانهای مخوفی می کنند که به هیچ یک از معیارهای انسانی قابل تطبیق نمی باشد به نحوی که سازمانهای دیده بان حقوق بشر نیز اقدامات دولت عربستان در سرکوب فعالان سیاسی را محکوم کرده و تاکید دارد، زندانیان سیاسی از شرایط غیر انسانی در عربستان برخوردار هستند .
سازمانهای بین المللی بارها در مورد وضعیت عقب مانده حکومت سیاسی در عربستان و عدم مشارکت مردم هشدار دادهاند ولی دولت ریاض بی توجه به این هشدارها بوده است.
برخی جمعیتهای مدنی در عربستان شمار زندانیان سیاسی را 3000 نفر می دانند و این رقم برای جمعیتی که تعداد آن فراتر از 25 میلیون نفر نیست، رقم بسیار بالایی است.مردم عربستان از فوریه ۲۰۱۱ میلادی تاکنون به طور مرتب با برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز در استان الشرقیه و عمدتا در منطقه قطیف و شهر عوامیه ، اصلاحات، آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به تبعیض گسترده را خواستار هستند.مفتی عربستان سعودی نیز هشدار داده، ادامه بی توجهی دولت به فقر و بیکاری در این کشور، به بروز انقلابی مشابه مصر و تونس در عربستان می انجامد.
بیداری اسلامی:
موضوع حضور ملت ها در صحنه برای احیا مطالبات دینی و اقتصادی در مناطقی رخ داده است که واشنگتن آنها را با سرمایه گذاری های کلان در راستای اهداف و سیاستهای کاخ سفید هدایت می نمود . خیزش ملتها کشورهائی را در بر گرفت که حاکمان آنها يا وابسته به کاخ سفید بودند و یا مراودات آشکار و پنهانی با ولد نامشروع واشنگتن (اسرائيل) در منطقه داشتند . این زلزله دولتمردان تل آویو را نگران و هم پیمانانش را در خاورمیانه مستاصل نمود. به بیان دیگر شعار اسلام گرایان که عامل وحدت بخش می باشد با نفرت نسبت به صهیونیست ها ارتباط مستقیم دارد .خواسته های مردم در کشورهائی که بیداری اسلامی را تجربه کردند در سپهر دیانت توام با مرگ و نیستی برای اسرائیل غاصب می باشد.
شکل گیری بیداری اسلامی در منطقه تبدیل به دومینیوی سقوط حاکمان مستبد و وابسته جهان عرب گردید که کشورهای عربی در مقابل این موج بیداری اسلامی به سه دسته تقسیم گردیدند.
گروه اول توان مقاومت در مقابل طوفان سهمگین دگرگونی را نداشته و نهایت تسلیم اراده مرد م شدند و قدرت نامشروع را به صاحبان اصلی آن واگذار کرده مانند کشورهای تونس ، لیبی و مصر.
گروه دوم کشورهائی که با حمایت خارجی و استفاده از ضعف مردم در نداشتن لیدر قوی در کشمکش قدرت همچنان در فرازو فرود قرار دارند ؛ مانند بحرین و یمن .
گروه سوم کشورهائی هستند که امواج متلاطم مردمی آنها را وادار نمود که با دادن امتیازهائی مردم را وادار به عقب نشینی نموده و فعلا بر کرسی متزلزل قدرت تکیه بزنند که این کشورها با سرکوب و وبرخورد پلیسی شدید ضمن انکه وعد ه هائی نیز به مردم دادند فعلا توانستند ادعا کنند در زمره کشورهای نوع اول و دوم نیستند . عربستان و اردن و دیگر شیوخ حاشیه خلیج فارس را می توان در ردیف این کشورها مطرح نمود.
بیداری اسلامی جغرافیای این کشور را به گونه ای تحت تاثیر قرار داد که افزون بر شرق عربستان و پتانسیل شیعیان ، اهل سنت نیز مراتب اعتراض خود را به نابسامانی های موجود اعلام کردند . گفتنی است ملک عبد ا ... برای نجات از سرنوشت محتوم هم قطاران عرب خود اصلاحاتی محدود انجام داد تا از این رهگذر این دوران سخت را سپری کند.
به گفته 'یوگنی ساتانوفسکی' رییس مؤسسه خاورمیانه در مسکو، موج انقلابی به زودی تمام عربستان را در بر خواهد گرفت و این کشور را به دو قسمت شرقی و غربی تجزیه خواهد کرد.
'رابرت فیسک' خبرنگار خاورمیانه روزنامه انگلیسی 'ایندیپندنت' در گزارشی اختصاصی نوشت: بدترین کابوس عربستان سعودی، رسیدن بیداری و خیزش عربی جدید به این کشور است که اکنون در حال انداختن سایه طولانی خود بر خاندان آل سعود است. بدون تردید موضع گیری دولتمردان ریاض در قبال بیداری اسلامی خشم مردم این کشور را برانگیخت زیرا دولت سعودی گزینه واشنگتن در منطقه بود که در مقابل ملت های منطقه ایستاد . این کشور پناهگاه بن علی دیکتاتور تونس گردید ، علی عبد ا صالح خونریز یمن را مدتی میزبانی نمود . شورای نظامی مصر را تطمیع كرد که در صورت امکان از محاکمه مبارک منصرف شوند . این اقدامات سعودی سبب گردید معترضین و مخالفین در عربستان به صحنه آمده و خواهان مطالبات سرکوب شده خود باشند ضمن انکه تاکنون هزینه های آن را نیز پذیرفته اند . بدون شک بیداری اسلامی یکی از مهمترین مولفه های تغییر در عربستان می باشد که می تواند بین شیعه نابرخوردار و منزوی با اهل سنت معترض به سلطنت مطلقه، مخرج مشترکی ایجاد کند و از انها ظرفیت قابل اعتنائی برای سرنگونی سیستم پادشاهی فرزندان عبد العزیز فراهم نماید .
شیعیان عربستان :
الف ) جایگاه شیعه در عربستان
شیعیان حدود 15 درصد از مردم عربستان را تشکیل می دهند. آنان غالبا در مناطق شرقی (احساء ، قطیف) سکونت دارند. این مناطق در سال 1913م به دولت جدید عربستان ملحق شده است. هنگامی که ملک عبدالعزیز منطقه شرقی را به قلمرو خود ضمیمه کرد شیعیان با او توافق کردند که بتوانند شعایر مذهبی خود را آزادانه به جا آورند. برخی از شیعیان نیز در حجاز و بویژه مدینه منوره سکونت دارند. شیعیان اسماعیلی و زیدی نیز در “نجران” و جنوب سکونت دارند. تنها در ریاض 30 هزار شیعه هستند که برای کار و تجارت به آنجا آمده اند.
با وجود در اقلیت بودن شیعیان در عربستان، سکونت آنان در ناحیه استراتژیک و میادین نفتی «قوار» و «قطیف» جایگاه ممتازی به آنان داده است. شایان ذکر است که میدان نفتی قوار، بیش از 60 میلیارد بشکه که دو برابر کل ذخایر نفتی آمریکا است، ذخیره قطعی نفتی دارد. هزینه استخراج نفت از این منطقه در حدود هر بشکه، سه دلار ارزیابی میشود. این در حالی است که تنها هزینه استخراج کمتر از این رقم در منطقه خلیج فارس متعلق به عراق می باشد .
ب) تبعیض علیه شیعه
1- سیاسی
پیوند آل سعود با وهابیت مخرج مشترک محرومیت شیعه از حضور در مسئولیت های مهم این کشور شده است . حکام فعلی تا زمانی که در مصدر قدرت باشند و همچنان مطیع آموزه های وهابی قرار گیرند امیدی به رفع تبعیض های سیاسی در جامعه عربستان نمی رود . شیعیان از تصدی پستهای میانی و عالی در حاکمیت محرومند. مقامات امنیتی، کشوری، نظامی و پلیس بهطور کامل در اختیار وابستگان سعودی و سنیها است. حتی در استان شرقی هم شیعیان به مشاغل مهم منصوب نمیشوند. مدیریت مدارس، دانشگاهها، سفارتخانهها به جز موارد نادر همچون شیعه بودن سفیر عربستان در ایران در اوایل دهه 1380 (ه.ش) و ارگانهای دیگر در زادگاه شیعیان، متعلق به آنان نیست. شیعیان استان «الاحساء» حتی از تصدی معاونت دبستان هم محرومند. به عبارت دیگر شیعه در این کشور به عنوان شهروند درجه 2 مورد توجه قرار می گیرد .
2- اقتصادی
شیعیان با وجود برخورداری از انگیزه و توان فراوان، و قرار گرفتن در جغرافیای نفت خیز این کشور ، محرومترین گروه در عربستان هستند. به عنوان نمونه بعد از درخواست های فراوان و اعتراضات گسترده در خصوص کمبودها و نداشتن زیر ساخت های اقتصادی و محروم بودن از امکانات بهداشتی ، در سال 1987 نخستین بیمارستان در قطیف ساخته شد . «رابرت لاسی» پژوهشگر دانشگاه واشنگتن اظهار میدارد: «اگر استان شرقی (عربستان) تحت حاکمیت حکام سعودی نبود، غنیترین کشور حوزه خلیجفارس شده و از تمامی کشورهای منطقه ثروتمندتر بود.» کمیته بینالمللی حقوق بشر در سال 1996.م اعلام کرد: استان شرقی عربستان یکی از محرومترین مناطق عربستان است، دولت در قیاس با سایر مناطق، در استان شرقی بسیار کند عمل کرده است و در بخشهای آموزشی، پزشکی و جادهسازی سرمایهگذاری مناسبی نمیکند.
3- مذهبي
دولت سعودی گرچه مذهب تشیع را عملا پذیرفته اما قانونی در این باره وضع نکرده و شیعیان در قبال فشارها و حملات رسانه ای، دستاویز قانونی محکمی برای دفاع از خود ندارند. در امور دینی مثل نماز جماعت و جمعه و جلسات قرآن آزادی وجود دارد. هر چند اگر احساس شود که این فعالیت ها در حال گسترش است، جلوگیری می کنند. اهانتهای نویسندگان سلفی به شیعیان در روزنامه ها و شبکه های تلوزیونی و سایتهای اینترنتی عربستان همواره بوده و ممانعت نشده است .آلسعود حتی برای ساختن بناهای مذهبی مانند حسینیه و مسجد، پوشیدن لباس مخصوص (به عنوان نمونه لباس مشکی در ایام سوگواری) بر زبان آوردن اعتقادات و برگزاری مراسم مذهبی، محدودیتهای خاصی را بهطور قانونی و بهطور عرفی برای شیعیان بهوجود آورده است.
فساد خاندان آل سعود :
سلطه اختاپوسی فرزندان عبد العزیز بر سرزمین وحی آنها را وادار به غارت سرمایه های ملی نموده است به گونه ای که اکنون اسم برخی از آنها انعکاس رسانه ای داشته است . من جمله شاهزاده «عبدالعزیز بن فهد بن عبدالعزیز آل سعود»، یکی از وزرای سعودی و رئیس سابق دفتر نخستوزیری و شاهزاده «طلال بن عبدالعزیز آل سعود»، دو چهره ای هستند که از انها به عنوان راس هرم فساد مالی در عربستان یاد می شود.
قدرت مالی و ثروت نفتی هنگفت شاهزادههای سعودی تضادی اساسی را با مردم این کشور ایجاد کرده است. شاهزادگان در رفاه، ثروت و فساد غرق شدهاند و از طرفی مردم عادی اکثراً زندگی سختی را میگذرانند. به گونه ای که برخی از افراد ناگزیرند برای گذران زندگی خود حتی در قبرستانهای ریاض زندگی کنند . در این میان وضعیت اقلیتها شامل شیعیان، اسماعیلیها، زیدیها وحتی بعضی از عشایر بدتر است.خیلی از این شاهزادهها هم اکنون در عربستان حضور فیزیکی ندارند، اما در بسیاری از کشورهای جهان سرمایهگذاریهای گسترده داشتهاند. 50 درصد از درآمدهای نفتی بین همین 6 هزار شاهزاده تقسیم میشود.همچنین 700 میلیارد دلار از سرمایههای بورس «وال استریت»، بزرگترین بورس جهان در اختیار شاهزادههای سعودی است. آنان ثروتهای مردم عربستان را میبلعند و بدترین ستمها را بر مردم به ویژه شیعیان در القطیف، الاحساء و ... روا میدارند.
یکی از دیپلماتهای سابق آمریکا در این باره میگوید: هزینههای هواپیمای "تورنادو" 25 میلیون دلار در بازارهای جهانی است، اما عربستانیها در مقابل هر هواپیمایی از این نوع بین 75 تا 65 میلیون دلار هزینه میکنند و در یک پیام تلگراف محرمانهای که برای یکی از سفارتخانههای غربی ارسال شده، آمده است که یک سوم درآمدهای کشور به بودجه کشور اختصاص پیدا نمیکند، بلکه به جیب خانواده سلطنتی میرود. بنابراین باید گفت که درآمدهای نفتی کشور عربستان صرف خانواده سلطنتی میشود.
بنابراین یکی از مولفه های اشتیاق افکار عمومی در عربستان برای تغییر نارضایتی گسترده از فساد اقتصادی خاندان حاکم می باشد که فقط به 2 نفر اشاره گردید . هر کدام از شاهزاده ها به فراخور برخورداری از قدرت از نعمت موجود این کشور برخوردار می گردند.
زنان:
در عربستان زنان از زمان تولد تا مرگ زیر سایه مردان زندگی می کنند. تربیت زنان طوری است که نه فقط خود را زیردست مردان می دانند بلکه این باور در ذهن و روح آنها کاشته می شود که زن عامل گناه و منشأ بدبختی است! قوانین این کشور در مورد حق مالکیت و ازدواج زنان به گونه ای است که آنها پس از مردان در درجه دوم اهمیت قرار دارند. قشر زنان به دلیل نوع جنسیت از حقوق اجتماعی محروم می باشند که عقبه فکری و تئوریک نظام سلطنتی یعنی وهابیت بر محرومیت زنان از حقوق اجتماعی صحه می گذارد.شيوخ وهابي كه اسلام را با نسخه محمد بن عبد الوهاب تئو ريزه مي كنند ، نگاه بسيار بد بينانه اي را به جنس زن داشته و با صدور فتاواي عجيب و غير عقلائي بيشترين ظلم را به قشر زن در كشور عربستان روا مي دارند . كه ذيلا به دو نمونه از فتاوا ي آنان در مورد زنان اشاره مي گردد .
دست زدن زنان به موز و خیار حرام است!
يكي از روحانيون القاعده فتوا داده است که زنان حق دست زدن به موز و خیار را ندارند. این مفتی وهابی در فتوای خود در این باره مدعی تحریک زنان توسط این دو میوه شده است. این مفتی در ادامه این فتوای مضحک خود آورده بود که در صورتی که زنان تمایل به خوردن این دو نوع میوه دارند، باید از شخص دیگری، برای مثال یک مرد مانند همسر و یا پدر خود کمک بگیرند و از آنان بخواهند این میوه ها را بریده و در اختیار آنان قرار دهند.
جايز نبودن صحبت كردن دختر با پدر!
شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت در عربستان سعودی در فتوایی که اخیرا صادر کرد، صحبت کردن دختر با پدرش را تنها در صورتی حلال دانست که مادرش نیز حضور داشته باشد. این مفتی وهابی در ادامه گفت: نشستن دختر نزد پدر و صحبت کردن با وی اگر در حضور مادرش نباشد، شیطان را به میان می کشاند و ممکن است به گناه منجر شود، به ویژه اگر آن دختر لباس های نامناسب پوشیده باشد.
تا چندی پیش، زنان عربستان از شرکت در انتخابات و داشتن حق رأی محروم بودند. آنها حق داشتن تلفن همراه و حق رانندگی ندارند و بدون اجازه یکی از اقوام مذکر نزدیک خود، امکان رفتن به مسافرت یا انجام هر گونه فعالیتی را نخواهند داشت. مواردی که در هیچ کجای پهنه این گیتی نمی توان نمونه ای برای آن در نظر گرفت . زن موجودی ضعیف ، ناقص و فاقد ارزش در مقایسه با مرد تلقی شده که جامعه و سنتهای اجتماعی امکان هر گونه برخوردی را با ان دارد .زنان این کشور مجبورند که برای رفت و آمد از تاکسی استفاده کنند و یا با خرید خودرو شخصی و استخدام راننده به رفت و آمد بپردازند که در این صورت باید مقدار زیادی از حقوق ماهیانه خود را صرف این کار کنند.
علاوه بر این مسائل، تعدد زوجات یکی از بدترین مشکلات زنان عربستان است. خیلی از مردان سعودی شریک زندگی خود را عوض می کنند. اما زنی که طلاق داده می شود بدون حامی و بی سرپناه می شود. بسیاری از زنان این کشور حاضرند زن سوم یا چهارم مردی بشوند اما در اجتماع تنها و بی سرپناه نمانند و گرفتار فقر نشوند. شیخ البراک مفتی وهابی در اظهار نظری دایره محرومیت اجتماعی زنان را افزایش داده است : مشارکت زنان در انتخابات با توجه به اینکه تشبه به کفار به شمار می آید شرعا حرام است و هیچ زنی حق ندارد در انتخابات شرکت کند یا در پست های مشاورتی دولتی استخدام شود. اکنون زنان در چنین شرایطی که نظام سیاسی برای آنها ایجاد نموده است به عنوان یک مولفه انقلاب و انفجار در این سرزمین مطرح می باشند. همچنانکه تا کنون بارها در فراخوانی های مختلف تلاش نموده اند جنبش اجتماعی زنان را راه اندازی و با موضوع رانندگی زن گام به گام مطالبات دیگر را نیز خواستار شوند.
چالش قدرت در عربستان :
1- سنت و مدرنیته
پیوند آل سعود و ال شیخ اکنون تبدیل به یک چالش مذهبی برای خاندان حاکم گردیده است که حل این مشکل در شرایط کنونی بعید به نظر می رسد وهابیون سنتی خواهان برخورد و سخت گیری در اجرای احکام اسلامی با تفسیر خودشان هستند . انان با هر گونه مظاهر تمدنی مخالفند به نحوی که برخی ساختمانها به دلیل عدم وجود دستشوئی و آسانسور جداگانه برای بانوان مورد تحریم علمای متعصب وهابی قرار می گیرد . نوگرائی در درون حاکمیت با سنت گرائی نیروهای تامین کننده مشروعیت حاکمیت در تضاد و چالش جدی قرار دارد که حکومت تلاش می کند با افزایش اعتبارات اسلامی منتقدین را جذب نماید.
اقدام وزارت آموزش عربستانسعودي در مختلط كردن مدارس كه به دستور هيات بازنگري در ساختار آموزشي اين كشور انجام شده است يكي از دلايل اصلي بالا گرفتن اختلاف بين هواداران عبدالله بنعبدالعزيز، پادشاه اين كشور و تندروهاي سلفي ارزيابي می شود . ملكعبدالله طي حكمي شيخ سعدبن ناصرالشتري را به خاطر انتقاد شديدش از مختلط بودن كلاسهاي درس دانشگاه جديدالتأسيس علوم و تكنولوژي ملك عبدالله در جده از عضويت در شوراي عالي علماي عربستانسعودي بركنار كرد.رسانههاي مستقل عربستانسعودي اين اقدام را به مثابه ضربه مهلكي به پيكره سلفيها ارزيابي كرده و اعتقاد دارند اين حكم زمينهساز بروز اختلاف بين خاندان آلسعود و افراطيون خواهد بود.
شایان ذکر است که چالش های مشابه در گذشته نیز در عرصه سیاسی به ویژه سیاست خارجی از انعکاس گسترده رسانه ای برخوردار بود ه است . در نوامبر 1979 میلادی وهابیان افراطی که حاکمان ریاض را مرتد دانسته و خواستار بازگشت به اصول، سنتها و ارزشهای دینی بودند، با غلبه بر نیروهای امنیتی سعودی، مسجدالحرام را به تصرف خود در آوردند. در سال 1991 میلادی (1370 ه.ش) به دنبال افزایش حضور آمریکاییها در خلیج فارس و عربستان، 700 نفر از علمای وهابی به رهبری «عبدالعزیز بنباز» مفتی بزرگ عربستان بیانیهای عمومی صادر کردند که با انتقاد از سیاستها و رویههای دولتی، اعلام نمودند که خواهان اجرای کامل اصول سلفیگری هستند. اقدامهای این چنینی از سوی وهابیون افراطی تفاوت فاحش دیدگاه آنان را با رهبران ریاض هویدا ساخته و چالشی آشکار را در برابر خاندان آل سعود به وجود آورده است.
- فرزندان
عبدالعزیز بن سعود در سال 1932 پس از غلبه بر سایر قبایل این سرزمین توانست بر اریکه قدرت تکیه بزند و سلسله پادشاهی آل سعود را بنیان گذارد، سلطنتی که تا به امروز با به تخت نشستن پسران وی همراه بوده است.
ابن سعود با تكيه بر مذهب وهابيت و بر اساس آداب قبيله ای، به وسيله رؤسای قبايل صحراگرد، آنها را در اختيار گرفت و با ازدواج با دختر سران قبايل، با آنان پيوند سببی ايجاد نمود و تعداد 30 پسر و بسياری دختر از زنان گوناگون باقی گذاشت و از اين طريق حاكميت خود بر عربستان را تضمين نمود. بعد از مرگ عبد العزیز تاکنون 5 فرزند وی عهده دار حکومت گردیده که اکنون بعد از فوت 2 ولیعهد در مدت 8 ماهه چالش هائی برای جایگزینی مطرح گردیده است .
- ملك سعود بن عبدالعزيز: 1373 الی1384 ﻫ . ق. به مدت 11 سال
- ملك فيصل بن عبدالعزيز: 1384 الی 1395 ﻫ . ق. به مدت 11 سال
- ملك خالد بن عبدالعزيز: 1395 الی 1402 ﻫ . ق. به مدت 7 سال
- ملك فهد بن عبدالعزيز: 1402 الی 1426 ﻫ . ق. به مدت 24 سال
- ملك عبدالله بن عبدالعزيز : 1426 ﻫ . ق. ادامه دارد
نزاع بر سر قدرت میان شاهزادگان سعودی به عنوان مسئلهای دیرینه در خاندان پادشاهی، همواره حاکمیت را با چالش مواجه کرده است. دلیل این امر منشور عبدالعزیز است.ملک عبدالعزیز، اولین پادشاه عربستان منشوری دارد که به نام منشور عبدالعزیز معروف است. در این منشور آمده است: "تا زمانی که پسران من زندهاند، قدرت به نوههایم نخواهد رسید." از این حیث برخلاف نظامهای سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر میرسد، در خاندان سعودی، قدرت به برادران پادشاه انتقال مییابد.
پس از مرگ سلطان ، منشور عبد العزیز مبنی براین که بايد پادشاهي در ميان بزرگترين افراد شما باشد؛ مگر آنكه فرد بزرگتر از پذيرش آن كناره گيري كند. آنگاه قدرت به بزرگترين فرد از نظر سني پس از وي واگذار مي شود و مدل انتخاب هیئت بیعت که مسئولیت انتخاب ولیعهد را به عهداه دارد ، زیر سوال رفت و موجب اعتراض برخی از فرزندان عبدالعزیز گردید ، ولی اقدامات قبلی ملک عبد ا ... فرصت هر گونه اعتراض را از منتقدین و مخالفین سلب نمود و نایف را به ولیعهدی انتخاب نمود.
پس از مرگ نایف موضوع انتخاب امیر سلمان بدون مشورت با هیئت بیعت صورت پذیرفت و بار دیگر ناکارآمدی این فرمولی انتقال مسالمت امیز قدرت را تحت الشعاع قرار داد و اعتراضات در مقابل اقدامات پادشاه که در موضوع انتخاب نایف نیز مسبوق به سابقه بود حکایت از رویاروئی قدرت در خاندان سعودی می نماید . به عبارت دیگر این رفتار پادشاه بیانگر این واقعیت می باشد که به هنگامه افزون طلبی منشور پدر و مکانیزم انتقال قدرت رنگ می بازد . شایان ذکر است که ملک عبد ا .. مدعیان قدرت را با پرداخت رشوه های کلان متقاعد نموده است . که برخی خبرها این رقم را تا 350 میلیون دلار عنوان نموده اند.
نزاع شاهزادگان سنت گراها و غرب گراها:
شکاف دیگری که در میان شاهزادگان سعودی شکل گرفته است را میتوان حاصل نزاع میان شاهزادگان غرب گرا و شاهزادگان سنت گرا عنوان کرد. در کنار شاهزادگان سنت گرایی که حفظ جایگاه و منزلت خود را تداوم ساختار قبیلهای در عربستان میدانند، گروهی از شاهزادگان سعودی نیز که معمولا تحصیل کرده کشورهای اروپایی و آمریکا هستند، خواستار مدرن شدن ساخت حکومت در این کشور هستند. هرچند سیستم حکومتی عربستان تلاش میکند تا هیچ گاه اختلافهای درون خاندان سعودی به بیرون درز نکند با این حال مخالفتهای علنی شاهزادگان غرب گرا هر از چند گاهی برای سعودیها دردسر ساز میشود. از جمله شاهزادگان غرب گرای سعودی میتوان به" بسمه بنت فهد بن عبدالعزیز"، که بارها سیاست علمای وهابی در رابطه با زنان را مورد انتقاد قرار داده است، "طلال بن عبدالعزیز"، شاهزاده لیبرالی که در دهه شصت به دلیل حمایت از اصلاحات در قانون اساسی به مصر گریخت اما پس از عفو "فیصل" پادشاه وقت عربستان، به این کشور بازگشت و اخیرا از عضویت در هیات بیعت عربستان استعفا داده است .
همچنین "ولید بن طلال بن عبدالعزیز"، میلیاردر سعودی و موسس و مدیر مجموعه کانالهای موسیقی روتانا را مي توان نام برد كه در زمره غرب گرا جاي مي گيرد.
شکل گیری اپوزیسیون :
سیستم بسته و استبدادی عربستان به گونه ای در نقض حقوق شهروندان افراط نمود تا این که از درون خاندان سعودی اپوزیسیون در خارج از کشور اعلام موجودیت نمود .شاهزاده "طلال محمد الرشید" درباره اعلام موجودیت جبهه معارض خود چنین میگوید: "ما تولد جبهه معارض دمکراتیک سعودی را اعلام و تأکید می کنیم، این جبهه تلاش خواهد کرد که پایه های دموکراسی و آزادی برحق را در سراسر عربستان سعودی پایهگذاری و مؤسسات و نهادهایی را در کشور تأسیس کند که تضمین کننده ارزشهایی همچون مساوات و برابری و عدالت در عربستان باشند .
شاهزاده طلال که از سال 1980 میلادی پناهنده فرانسه شده، در پیام خود افزوده است: "این جبهه رژیم سعودی را بین دو گزینه مخیر میکند، یا آزادی سلب شده از ملت را به آنها بازگرداند و زندگی شهروندان عربستانی را بر عدل و مساوات و برابري پایهریزی کند یا اینکه به صورت مسالمتآمیز از قدرت کناره گیری کند. معارضان حکومت فعلی عربستان را غارتگر اموال مردم و ناقض حقوق آنها معرفی می کند و اعلام نموده است در صورت عدم اعاده حقوق مردم ، شهروندان عربستانی را به قیام عمومی علیه حاکمیت دعوت خواهند نمود . محمد دوم فرزند طلال رشید، اعلام نموده است در این مسیر با دیگر گروههای مخالف هماهنگ خواهیم بود از جمله "جنبش اسلامگرای اصلاح طلب" که مقر آن در لندن است، تا از این رهگذر انتقال مسالمت قدرت را پیگیری نمائیم.
نسل دومی ها مدعیان جدید قدرت:
منشور عبد العزیز ، کهولت سن فرزندانش ، تحولات پیرامونی عربستان و جهان معاصر همگی نسل دوم عبد العزیز را بر آن داشته تا منتظر مکانیسم انتقال قدرت به شکل مسالمت آمیز نمانند زیرا اين امكان وجود داردكه سازو کار طراحی شده ،آنها را از رسیدن به قدرت مورد نظر محروم نماید . به همین دلیل بتدریج موضوع ورود نوه ها به عرصه کلان قدرت در ساخت سنتی و استبدادی عربستان از انعکاس گسترده ای رسانه ای برخوردا ر بوده است . نوه هاي زيادي شيوه معمول و موجود را بر نمي تابند ولي هنوز اسامي انها رسانه اي نگرديده است ولي در بين طيف ياد شده 2 نفر اقداماتشان و خواسته هاي آنها انعكاس رسانه اي داشته كه ذيلا به انها اشاره مي گردد .
1- بندر بن سلطان
بندر بن سلطان برادر زاده ملک عبدالله و پسر امیر سلطان ولیعهد متوفي عربستان سعودی است. وی نیز همانند پدر و عمویش بیمار است و به لطف داروهای گران قیمت و درمان های سلطنتی در بیمارستان های آمریکا روزگار می گذراند. بندر بن سلطان شاید از معروف ترین و پر نفوذ ترین افراد خاندان سعودی به حساب آید. او 22 سال و در بین سال های 1983 تا 2005 میلادی سفیر عربستان در آمریکا بود و نزدیکی بسیاری با خانواده بوش –رئیس جمهور پیشین آمریکا- دارد. وی از حمایت آمریکائی ها برخوردار است و شاید همین موقعیت و ولیعهدی پدرش جسارت وی را به گونه ای افزایش داد که دست به کودتا بزند که البته این کودتا نافرجام باقی ماند .
گفتنی است مدتی که بند رسفیر در امریکا بوده است با سیا ارتباطات زیادی داشته است. روزنامه فایننشیال تایمز در آگوست سال 2009 در مقالهای نوشت، بندربن سلطان در سال 2008 قصد داشت، تا از طریق کودتا قدرت را در عربستان بدست بگیرد و کل نظام حاکم بر این کشور را تغییر دهد. گفته شده که در پی این کودتا چندین افسر ارشد ارتش عربستان بازداشت و بندربن سلطان از نظر سیاسی منزوی شد. او که مدتی در خارج از کشور بود، دوباره به عربستان بازگشت و مورد استقبال شدید تعدادی از عموها و برادرانش قرار گرفت.
2- متعب بن عبدالله
از دیگر کسانی که از او به عنوان پادشاه بعدی عربستان سعودی نام برده می شود «متعب بن عبدالله» پسر ملک عبدالله است. او چندی پیش از سوی ملک عبدالله به عنوان رئیس گارد ملی انتخاب شد و از آنجا که معمولاً رئیس گارد ملی، ولیعهد محسوب میشود بسیاری دلیل انتصاب او به این سمت از سوی پدرش را آمادگی برای احراز وظیفه سلطنت می دانند. وی همچنین به عضویت شورای وزیران عربستان سعودی نیز درآمده است.
حال باید دید در آینده چه سرنوشتی برای حکومت خاندان آل سعود رقم می خورد. کودتای بندر بن سلطان برادر زاده پادشاه و پسر ولیعهد این مسئله را در صحنه سیاسی حکومت پادشاهی عربستان تداعی می کند که در آینده نیز هیچ کس نمیتواند تضمین کند شاهزادگان سعودی که علی الظاهر فعلا مهر سکوت بر لب زدهاند اقدامی علیه پادشاه و ولیعهد کشور خود انجام ندهند یا حداقل پس از مرگ آنها ریاض را به صحنه تاخت و تاز قدرت تبدیل نکنند.
نتیجه :
حوادث داخلی عربستان و شتاب جابجائی قدرت که عنصر اصلی آن کهولت سن فرزندان عبد العزیز می باشد بیانگر وقوع یک رخداد سیاسی قابل اعتنائی در سرزمین وحی می باشد . مدل حکومتی ریاض امروزه در جهان نمونه منحصر به فردی است که این کشور را از همه مدل های موجود جهان متمایز کرده است . سرعت تحولات پیرامونی و شکل گیری نظامهای جدید مبتنی بر حقوق ملتها در جهان عرب چالشی در بین مدعیان قدرت ایجاد کرده و آنها را به لیبرال و سنتی تقسیم نموده است . عربستان در انتظار انفجار یک انقلاب مطالبات مردمی به سر می برد . لذا به نظر می رسد شاهزادگان سعودی باید کاخ های ریاض و جده را با لباس مبدل ترک کرده و به سرعت از کشور متواری شوند . در گیری مدعیان قدرت بستر حضور بیشتر مردم را در صحنه میدانی فراهم خواهد نمود . بدون شک رخدادهای کشورهای عربی که منجر به بیداری اسلامی شد، دامن حاکمان ریاض را نیز خواهد گرفت و آنها ناگزیر یا اصلاحات را پذیرفته و نظام تبدیل به دموکراسی (مبتني بر آراء مردمي )خواهد شد و یا اینکه مسیر استقامت در مقابل مردم را طی خواهند نمود که در آن صورت وقوع یک زلزله سیاسی در این کشور اجتناب ناپذیر خواهد بود .
در فوريه 2005- اسفندماه 1384- ساموئل هانتينگتون استراتژيست معروف آمريكايي و صاحب تئوري «جنگ تمدن ها» در يك همايش بين المللي با عنوان دموگرافي كه در نيكوزيا، پايتخت قبرس برپا شده بود گفت؛ «مرتجع ترين كشور منطقه خاورميانه يعني عربستان سعودي كه در آن هيچگونه انتخاباتي نيست و مردم آن كمترين نقشي در حاكميت ندارند و يك خانواده به گونه قرون وسطايي بر آن كشور ثروتمند حكومت مي كند، نزديك ترين روابط دوستانه را با آمريكا دارد و در همان حال، آمريكا با جمهوري اسلامي ايران كه دموكراتيك ترين كشور منطقه است و مجلس و دولت آن با رأي مردم انتخاب مي شوند، بيشترين دشمني ها را دارد. البته مي دانم كه ديپلماسي آمريكا در نگاه به عربستان و ايران، قابل توضيح نيست و متناقض به نظر مي رسد، اما در آينده از كشور عربستان خبرهاي قابل توجهي به گوش خواهد رسيد.»
منبع:http://www.basirat.ir/
| |||