آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش اول
متأسفانه محيط زندگي بشر از تصرفات و عملكرد گروههاي استكباري در سرتاسر دنيا سرشار است. البته، در رأسشان آمريكاست. اينكه دولتي در آن سر دنيا به خود حق مي دهد علي رغم منافع ملتهاي منطقه، منافع خودش را تأمين بكند، اين همان روح استكباري است و چيز ديگري نيست. اينكه دولتي به خود حق مي دهد كه اگر دولتي مخالف او بود، صريحاً و علناً و بدون هيچ خجالتي بگويد: من او را برمي اندازم، اين روح استكبار است؛ همين چيزي كه امروز از آمريكا نسبت به بسياري از دولتهاي آمريكاي لاتين و بعضي جاهاي ديگر دنيا سرمي زند. استكبار چون جوابي ندارد و منافعش در خطر است و منفعتش با سقوط آن دولت بيشتر تأمين مي شود، اين موضع را مي گيرد.… اين كه امروز مشاهده مي كنيد كه آمريكائيها با خونسردي تمام، از كشتار هزاران انسان حرف مي زنند و انفجار بمب در هيروشيما و كشتار هزاران انسان را عادي تلقي مي كنند و مي گويند: آن اقدام به مصلحت بود و ما چنين كاري را لازم دانستيم، اين همان روح استكباري است. اگر هواپيمايي را با سرنشينانش ساقط مي كنند و مورد اعتراض قرار مي گيرند، مي گويند: قضيه يي بود كه تمام شد، صحبتش را نكنيد!1
قدرتهاي مستكبر جهاني و در رأس آنها ايالات متحدة آمريكا براي ملتهاي ديگر حق حرف زدن و اظهارنظر كردن هم قايل نيستند و هر كاري را كه براي سياست خودشان مفيد و لازم بدانند ـ ولو به ضرر ملّت يا ملتها باشد ـ انجام مي دهند.2
2- آمريكا مظهر سلطه
امروز مظهر نظام سلطه آمريكاست؛ يعني: هر سيئه اي كه در دنيا بر اساس نظام سلطه به وجود آيد، بخشي از گناه آن حتماً به گردن آمريكاست. نظام سلطه معنايش اين است كه اگر رژيم آمريكا در نقطه اي از دنيا براي خود منافعي فرض كرد ـ ولو منافغ نامشروع و منافعي بر خلاف همة پيمانهاي بين المللي ـ حق دارد در آن جا حضور قدرتمندانه و نظامي پيدا كند و هر كسي كه با منافع او مخالفت كند، او را بكوبد. يك وقت است كه اين كارها را مخفيانه مي كنند و يك وقت هم است كه اين كارها را با صراحت و وضوح انجام مي دهند و صريحاً اعلام مي دارند كه فلان سازمان و يا دولت و يا جمعيت با منافع ما تضاد داشته است. اين براي آمريكا حقي را ايجاد مي كند كه آن سازمان يا آن شخص يا آن دولت و يا آن ملّت را در هر نقطه كه باشد، بكوبد. اين نظام سلطه است؛ يعني: قانون جنگل و نظام غير انساني و خلاف فطرت انسان.
3- جنايتهاي آمريكا
كداميك از جنايتهاي عمده است كه حكام آمريكا انجام نداده باشند؟ آنها چقدر حكومت ملي را سرنگون كردند؟ دستگاه جاسوسي آمريكا ـ سيا ـ چقدر در آفريقا، در آمريكاي لاتين، در قارة آمريكا، در خاورميانه و در آسيا، آنجايي كه لازم دانسته است، وارد شده و حكومتي را كه با آن موافق نبوده، توطئه و دسيسه چيني كرده، تا آن را سرنگون كند؟ از اين قبيل فراوان است. همين رئيس جمهوري فعلي آمريكا ـ آقاي بوش ـ كه يك وقت در رأس دستگاه امنيتي و جاسوسي آمريكا بوده است، خود او مي داند كه در اين دستگاه چه كارها كرده اند. شايد خود ايشان، بسياري از اين كارها را انجام داده است؛ غارت ملتها، حملة به ملتها، دروغ پراكني، توسعة فساد در عالم، تحميق بسياري از قشرهاي مردم، حتي در كشور آمريكا. اينها كارهايي است كه سردمداران آمريكا و بقية قدرتمندان ظالم و ستمگر عالم انجام داده اند.
امروز كه با تحولات شوروي و اروپا، بلوك شرق منهدم گشته و شوروي از جايگاه ابرقدرتي فرو افتاده و رژيم آمريكا در صحنه اي به ظاهر بي رقيب، به تظاهرات مستانه و غرورآميز خود سرگرم است و بدون پايبندي به قيود و رسوم معمول روابط جهاني قلدرانه، مطامع خود را بر مصالح همة ملتها ترجيح داده و در هر كاري خودسرانه دخالت مي كند و براي تأمين آنچه منافع خود فرض كرده، عنان گسيخته هر جنايتي را مرتكب مي شود و بي محابا تا موفق به خون بي گناهان مي آلايد و هر دو بلوك سابق شرق و غرب را، عرصة حضور نظامي و جاسوسي و تبليغات و بهره كشي خود قرار داده است.
به عنوان حمله به دشمن، به يك عده انسان بي دفاع حمله مي كنند؛ يا در سودان كارخانه اي را از بين مي برند؛ معاوم نيست چه تعداد انساني را از بين مي برند و نابود مي كنند؛ فقط به اين عنوان كه ما تشخيص داديم، يا حدس زديم، يا فهميديم كه دست دشمن ما در اينجاست. اين روش غلطي است؛ اين يك جنايت است. هر كس مرتكب اين جنايت بشود، محكوم است. دولت آمريكا هم محكوم است؛ او يك تروريسم است. حركت او يك حركت تروريستي است؛ تروريسم دولتي است. جرمش هم بزرگتر از اين است كه افراد غير مسئول مرتكب كارهاي تروريستي بشوند.
4- قدرت پوشالي آمريكا
خيلي از نظامها، ظاهر مستحكم و باطن پوكي دارند، به تشر قدرت ظاهري و قبض و بسط حكومتي وابسته اند و مردم به عنوان مبناي حقيقي قدرت، در آن نظامها مطلقاً حذف شده اند و حضوري ندارند. آن نظامها، هر چند ظاهر با ثباتي هم داشته باشند؛ اما باطن پوكي دارند. غالب نظامهاي مرتجع و وابسته به قدرتهاي جهاني ـ مخصوصاً آمريكا ـ از اين قبيلند.
5- قدرت حيواني آمريكا
ببينيد خليج فارس و قلمرو دولت ايالات متحدة آمريكا كجاست! منافع خودشان را در اينجا تشخيص داده اند! براي خودشان در اين منطقة با اين فاصله، منفعت تعريف كرده اند! حالا اين تعريف مورد تأييد عقلا، منصفين و حقوقدانان عالم باشد يا نباشد، براي آنها اهميتي ندارد؛ چون متكي به قدرت حيواني هستند.