حکایت تاریخ

در حديث است كه «من خرج علي امام عادل فدمه هدر»؛ كسي كه در اسلام، عليه امام عادلْ خروج و قيام كند، خونش هدر است. اسلامي كه اين قدر به خونِ مردم اهميت مي‌دهد، در اين‌جا، چنين برخوردي دارد. به هنگام قيام امام حسين عليه‌السّلام كساني بودند كه پسر پيغمبر، پسر فاطمه‌ي زهرا و پسر اميرالمؤمنين را عليهم‌السّلام را به عنوان خروج كننده بر امام عادل معرفي كردند! امام عادل كيست؟ يزيد بن معاويه! آن عدّه، در معرفي امام حسين عليه‌السّلام به عنوان خروج كننده، موفّق شدند.

ادامه نوشته

توصیه‌های مهم امام خامنه ای در خصوص حفظ نشاط انتخاباتی

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني دفتر مقام معظم رهبري،همزمان با ایام سالروز فتح خرمشهر، صبح دوشنبه مراسم دانش آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ع) با حضور حضرت آیت الله خامنه ای فرمانده معظم کل قوا برگزار شد.
حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مراسم، گام بلند و حماسی و پرشور ملت ایران در انتخابات پیش روی ۲۴ خرداد را بشارت دهنده موفقیت ها و دستاوردهای بزرگتر برای انقلاب و نظام اسلامی دانستند و با توصیه به مردم برای دقت در اظهارات و شعارهای کاندیداهای محترم بمنظور شناخت و انتخاب فرد اصلح و همچنین توصیه مؤکد به کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری برای تثبیت اصول و مواضع عاقلانه و حکیمانه نظام اسلامی و پرهیز از ریخت و پاش، تخریب و بداخلاقی، در تبلیغات، تأکید کردند: به توفیق الهی، فردای این کشور و ملت، فردایی روشن، عزتمدارانه و برای همه الگو خواهد بود.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ما نمی دانیم که چه کسی رییس جمهور خواهد شد و نمی دانیم که خداوند متعال دلهای مردم را به سوی چه کسی هدایت خواهد کرد اما می دانیم که حضور مردم در پای صندوق های رأی که اعلام حضور قدرتمندانه ملت در عرصه حرکت و تاخت به سوی آرمان ها است، قطعاًٌ زمینه ساز عزت، مصونیت، آبروی بین المللی و خوشحالی دوستان و ناراحتی دشمنان خواهد شد.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تبلیغات بدخواهان ملت ایران برای دلسرد کردن مردم از حضور در پای صندوق های رأی گفتند: علت این تبلیغات گسترده این است که اگر مردم وارد میدان شوند و حرکت پرشور خود را نشان دهند، برای معاندان، گران تمام خواهد شد.

ایشان با اشاره به اظهار نظر مقامات امریکایی درخصوص انتخابات ایران افزودند: کسانی در مورد انتخابات ایران اظهار نظر می کنند که زندان گوانتانامو و هواپیماهای بدون سرنشین آنها بر فراز روستاهای محروم پاکستان و افغانستان و جنگ افروزی در منطقه و حمایت بی قید و شرط از رژیم جنایتکار صهیونیستی، مایه بی آبرویی و لکه ننگ آنها است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه انتقاد آنها از جمهوری اسلامیِ آبرومند و سرافراز، ارزش جواب دادن ندارد و در خور اعتنای ملت ایران و مسئولان نیست، گفتند: اما این اظهارات برای آحاد ملت عبرت انگیز است زیرا نشان دهنده میزان بسیار بالای حساسیت انتخابات برای آنها است.

حضرت آیت الله خامنه ای خاطرنشان کردند: جبهه معاندان، ۳۴ سال است که به هنگام برگزاری هر انتخابات، جنجال آفرینی می کنند و در عین حال همواره هم ناموفق بوده اند، و به لطف الهی این بار نیز ملت بزرگ ایران، به آنها تو دهنی خواهند زد.

ایشان، مردم را به دقت و تأمل در اظهارات و مواضع کاندیداهای محترم فراخواندند و تأکید کردند: مردم باید کسی را ترجیح دهند که زمینه ساز عزت برای آینده انقلاب و کشور باشد و توانایی حل مشکلات و ایستادگی قدرتمندانه در مقابل جبهه معاندان و الگو کردن جمهوری اسلامی در چشم مستضعفان جهان را داشته باشد.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تفاوت تشخیص های مردم در انتخابات، خاطرنشان کردند: این تفاوت تشخیص ها، و علاقه مندی های متفاوت به کاندیداها نباید منجر به رودررو قرار گرفتن افراد شود.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: برای انتخاب و گزینش عالی ترین مقام اجرایی کشور که بسیار حساس و مهم است، در کشور، ساز و کار قانونی وجود دارد و بر اساس آن عمل خواهد شد، بنابراین اختلاف نظرها نباید موجب بروز کدورت شود.

ایشان چند توصیه هم به داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری داشتند و گفتند: کاندیداهای محترم نیز باید کار را با حماسه و شور و غیرتمندی به پیش ببرند اما بدون چالش.

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: ظرافت کار اینجاست که باید در فضای رقابت های انتخاباتی، نشاط و تحرک و گفتگوهای گرم و داغ وجود داشته باشد اما نفرت پراکنی نباشد.

توصیه دیگر حضرت آیت الله خامنه ای به داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری، درخصوص نحوه تبلیغات و هزینه های آن بود.

ایشان تأکید کردند: مردم درخصوص نحوه تبلیغات داوطلبان و همچنین نحوه هزینه ها و ریخت و پاش ها قضاوت خواهند کرد و کسانی که برای تبلیغات انتخابات، از بیت المال یا پول مشتَبه به حرامِ برخی افراد دیگر استفاده کنند، نخواهند توانست اطمینان مردم را به سوی خود جلب کنند.

رهبر انقلاب اسلامی گفتند: آنچه که در تبلیغات و شعارهای داوطلبان اهمیت دارد، این است که مواضع عزت آفرین، صحیح، عاقلانه و حکیمانه انقلاب و نظام اسلامی تثبیت شود.

حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: مبادا در تبلیغات، به برخی افراد معاند در خارج و یا حتی در داخل، چراغ سبز نشان دهیم زیرا دشمن در تلاش است تا مردم را مأیوس و ناامید کند و متأسفانه برخی حنجره ها و زبان ها و قلم های بی تقوا هم در داخل حرف آنها را تکرار می کنند.


فرمانده کل قوا در بخش دیگری از سخنان خود در جمع دانشجویان، اساتید و فرماندهان دانشگاه افسری امام حسین علیه السلام، پاسداری از انقلاب را یکی از ویژگی های ممتاز دانشجویان این دانشگاه برشمردند و افزودند: یکی از لوازم پاسداری از انقلاب، داشتن شناخت درست و عمیق از مبانی نظری و اصول انقلاب اسلامی و پایبندی به آنها است.


رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در طول انقلاب اسلامی، کسانی بودند که با احساسات و بدون شناخت عمیق از مبانی نظری انقلاب، وارد میدان شدند و بعد از مواجه شدن با یک تندباد، راهشان تغییر کرد و از مسیر انقلاب خارج شدند.


حضرت آیت الله خامنه ای یکی دیگر از لوازم پاسداری از انقلاب را شناخت دقیق تاریخ انقلاب دانستند و افزودند: تاریخ انقلاب اسلامی در واقع عینیتِ مبانی نظری آن است و نشان دهنده آزموده و تجربه شدنِ مبانی نظری در میدان عمل است.


ایشان با اشاره به تمرکز بیش از حد رسانه های بیگانه بر برخی نقاط ضعف کوچک و بزرگنمایی دهها برابری آن، خاطرنشان کردند: هدف آنها به فراموشی سپرده شدن تجربه های موفق نظام اسلامی و القای نادرستی مبانی نظری انقلاب در مرحله عمل است، بنابراین همه مردم بویژه جوانان باید از تاریخ انقلاب آگاهی کامل داشته باشند.


فرمانده کل قوا تأکید کردند: یکی از وظایف مهم مسئولان و فرماندهان دانشگاه امام حسین علیه السلام و همچنین مسئولان و اساتید همه دانشگاهها، آشنا کردن جوانان با تاریخ انقلاب اسلامی است.


حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: آشنایی نسل جوان با تاریخ انقلاب اسلامی زمینه ساز آینده ای اطمینان بخش و قطعی خواهد بود.


ایشان خاطرنشان کردند: از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، هر قدمی که انقلاب برداشته، نوید دهنده قدم بعدی بوده است و به همین دلیل هرگز دچار بن بست نشدیم و در دالان یأس و ناامیدی قرار نگرفتیم.


رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: همواره فرج و مسیر حرکت به سوی آرمانها، در مقابل ما باز بوده است و اگر در مواقعی پیشرفت مناسب نداشتیم به دلیل کوتاهی و سستی خودمان بوده است و نه بن بست بودن راه پیش رو.

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش چهارم

آمريكا و جهان سوم

ــ تحميل سلطه و ايجاد وابستگي

ــ ترويج فساد اخلاقي

ــ مديريت بحرانها

ادامه نوشته

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش سوم

آمريكا و سازمانهاي بين المللي

سازمان ملل محلي است كه درآن بايد از حقوق ملتها دفاع شود؛ اما رئيس جمهور آمريكا همانند يك جبار و زورگو از تريبونهاي سازمان ملل عليه ملت مظلوم فلسطين و در دفاع از رژيم دژخيم و نژادپرست صهيونيستي سخنراني كرده است. امروز حيله گري آنها همين ايجاد كنفرانس است براي شناسايي اسرائيل؛ همين كنفرانس ژنو و مجامع جهاني كه امريكا كارگرداني مي كند.سازمان ملل و كميتة حقوق بشر و سازمانهاي مختلف گوشه و كنار عالم منتظرند ببينند امريكا با چه كسي بد است، تا به بهانة حقوق بشر روي او فشار بياورند.

حكومت صهيونيستي، با بولدوزر خانه هاي مردم را در بيت المقدس ويران مي كند و زن و مرد و بچة كوچك و نوعروس و خانوادة تازه ازدواج كرده و خانواده هايي را كه چند قرن در اين سرزمين زندگي كرده اند، آواره مي كند تا شهرك يهودي نشين بسازد. دنيا در مقابل اين فاجعه ـ به هر حال ـ فريادي بلند مي كند، اعتراضهايي مي كند؛ اما تا مي خواهند در شوراي امنيت عليه اين حادثة ظالمانة واضح ـ كه هيچ انسان با انصافي نمي تواند بگويد چقدر اين ظلم بزرگ است ـ قطعنامه اي گذرانند، رژيم ايالات متحدة آمريكا اين قطعنامه را وتو مي كند. قطعنامه اي كه يقيناً يكي از معدود قطعنامه هاي عادلانة شوراي امنيت است، به وسيلة آمريكاي ظالم زورگوي هيچ چيز نفهم قلدر، وتو مي شود و رد مي گردد! وضعيت سياست بين المللي اين است.

حادثة ديگر كه اوج رذالت و دنائت دشمن را نشان داد، سرنگون شدن هواپيماي ايراني به وسيلة مزدوران امريكايي بود. با آنكه امريكاييها مي دانستند هواپيماي ما مسافربري و بي دفاع و غير نظامي است؛ ولي با كمال وقاحت آن را سرنگون كردند وقعر آبهاي دريا فرستادند. دنيا با اين جنايت چگونه برخورد كرد؟

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش دوم

آمريكا و ملت آمريكا

الف ـ افكار عمومي ملت آمريكا

ب ـ خيانت دولت آمريكا به ملت آمريكا

 

ادامه نوشته

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش اول

 1- روحيه استكباري آمريكا

2- آمريكا مظهر سلطه

3- جنايتهاي آمريكا

4- قدرت پوشالي آمريكا

5- قدرت حيواني آمريكا

 

ادامه نوشته

راه سعادت در كلام ولايت

چرا دشمنان نمی خواهند مردم در انتخابات شرکت چشمگیر داشته باشند
امام خامنه ای : دشمن می خواهد مردم را نسبت به آینده ی خودشان بدبین و نا امید کند ... دشمن می خواهد بگوید مردم ایران نسبت به مسئولینشان خوش بین نیستند و به آنها اعتماد ندارند  . دشمن می خواهد بگوید فاصله میان مردم و مسئولین به وجود آمده و این فاصله هر روز بیشتر میشود . این چیزها را دشمن دارد تفهیم میکند و سمپاشی میکند . دشمن میخواهد بذر تردید و شک و بی اعتمادی و بدبینی در جامعه بپاشد .27/8/68  

نظرتان در مورد افرادی که به نوعی مردم را نسبت به انتخابات نا امید می کنند چیست ؟
امام خامنه ای : هر کس مردم را نسبت به انتخابات بدبین کند یا آنها را از نتیجه انتخابات نا امید کند یا فضا را با شایعه پراکنی و تهمت زنی و درگیریهای دروغین ملتهب بکند و از آرایش بیرون بیاورد ، خیانت کرده است ، هرکس میخواهد باشد .
13/11/77

معمولآ در فصل انتخابات شایعه میشود که در این انتخابات تقلب میشود و یا اینکه این انتخابات صوری است . به نظر شما علت آن چیست ؟
امام خامنه ای : دشمن به همان اندازه ای که از اجتماع آراء در روز انتخابات ناراحت است ، به همان اندازه هم در صدد است که اگر این تجربه به وسیله ی ملت ایران با موفقیت انجام شد ، شیرینی انتخابات را به دهان مردم تلخ کند . از مدتی پیش دارند برای این قضیه برنامه ریزی میکنند . شایعه ی تقلب در انتخابات و صوری بودن آنرا مطرح کردند ، لطیفه و مثل درست کردند و در دهان مردم انداختند ، بعضی هم البته نا آگاهانه آنها را تکرار می کنند .
من باید عرض بکنم ، شایعه ی این که در انتخابات تقلب شده از طرف دشمن است .31/2/76


چه چیزهایی آفت یک انتخابات اسلامی است ؟
امام خامنه ای : دروغ ، اهانت ، دستگاه های یکدیگر را متهم کردن ، شایعه پراکنی ،افترا به رقیب ، تحریک عصبیت های گوناگون ، این ها هیچکدام با انتخابات اسلامی سازگار نیست .

15/5/82

چه نصیحتی برای آن دسته از افراد دارید که دائم در حال متشنج کردن فضای سیاسی جامعه هستند ؟
امام خامنه ای : من به این کسانی که همینطور یک گوشه نشسته اند و فضا را با تشنج سیاسی و با پر کردن از موهومات و شایعات خراب میکنند نصیحت میکنم که دست از جان مردم بردارند ، بگذارند مردم کار خودشان را بکنند .26/11/78


پیام حضرتعالی برای آن دسته از افرادی که ژست ملی گرایی و علاقه به کشور را میگیرند و از طرفی انتخابات را تحریم میکنند چیست ؟
امام خامنه ای : هرکس که می خواهد این کشور و این ملت عزیز ، سربلند و موفق باشد ، باید در صحنه های اجتماعی و سیاسی این کشور حضور داشته باشد ، که مظهر اعلای آن هم ، همین انتخابات است .
15/7/77

محورهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش (19/11/1390)

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 خوشامد عرض ميكنيم به شما عزيزان، برادران، جوانان، و تبريك عرض ميكنيم اين ايام متبرك و پرخاطره را؛ هم عيد شريف ميلاد پيامبر مكرم و امام صادق (عليهما السّلام)، هم بيست و دوى بهمن، و هم نوزدهم بهمن، كه يك خاطره‌ى فراموش نشدنى و يك نقطه‌ى درخشان در اوراق نورانى ايام انقلاب محسوب ميشود.

 *بزرگداشت نوزده بهمن ضمن اینکه یک ارزش است حاوی دو نکته میباشد:

1- درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته: درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور،(مثل حادثه 19 دی)

 بزرگداشت نوزده بهمن كه ما اصرار داريم هر سال اين بزرگداشت صورت بگيرد و در اين سالهاى متمادى در چنين روزى ما با عزيزان نيروى هوائى ديدار كرديم و شنيديم و گفتيم، فقط به منظور زنده نگهداشتن يك خاطره نيست - اگرچه خود زنده نگهداشتن خاطرات گرامى و باشكوه، يك ارزش است - آنچه براى ما مهم است، دو نكته‌ى ديگر است: يكى درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته است. وقتى ما مثلاً خاطره‌ى نوزدهم بهمن را مرور ميكنيم، يك درسى از اين حادثه فرا ميگيريم؛ آن درس، درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور است؛ اين يك عبرت شد. درست است كه بدنه‌ى ارتشِ دوران قبل از انقلاب، بدنه‌ى طاغوتى نبود؛ سران طاغوتى بودند، بدنه جزو ملت بودند؛ اين چيز روشنى است، براى ما از اول روشن بود، براى مردم هم در طول سالهاى متمادى واضح و روشن شد؛ ليكن بروز اين مردمى بودن، نقش‌آفرينى در عرصه‌ى حركت مردمى، يك چيز ديگر است. اين نميشد، مگر آن وقتى كه از درون ارتش يك حركتى كه برجسته باشد، چشم‌نواز باشد، چشمگير باشد، به وقوع بپيوندد؛ و نوزده بهمن اين كار را انجام داد.

 * حادثه‌ى نوزده بهمن يك خطشكنىِ بزرگ بود، يك كار عظيم بود

  شما امروز وقتى به حادثه‌ى نوزده بهمن نگاه كنيد، ممكن است اهميت آن حادثه خيلى به چشم نيايد؛ ولى ما كه آن روز بوديم، بنده كه آن روز خودم ناظر اين جريان بودم و در مدرسه‌ى علوى در جمع برادران نيروى هوائى حضور پيدا كردم و حركت شجاعانه‌ى آنها را ديدم، احساس من و احساس افرادى از قبيل من كه آن اوضاع را ديدند، احساس ديگرى است. حادثه‌ى نوزده بهمن يك خطشكنىِ بزرگ بود، يك كار عظيم بود. افسر، درجه‌دار و همافر بيايند، علناً و با صراحت با انقلاب هم‌آوائى كنند و نگاه كنند تو چشم نگهبانان رژيم طاغوت و به آنها «نه» بگويند؛ اين خيلى كار بزرگى بود. اين اقدام اثر خودش را بخشيد. يك اقدام بجا و بهنگام كارى كرد كه احساسات خفته و بدون تظاهر، آن كار را نميتوانست انجام بدهد. در همه‌ى عرصه‌ها و زمينه‌ها، اقدام و ابتكار، يك چنين اثرى دارد. آن روز ميدان و عرصه، آن ميدان بود؛ در دوران جنگ، عرصه، عرصه‌ى ديگرى بود؛ امروز عرصه، عرصه‌ى ديگرى است. در هر برهه‌اى، در هر ميدان و عرصه‌اى، حضور بهنگام، كار بهنگام، اقدام بموقع، ميتواند چنان اثر بزرگى را داشته باشد. اين يك.

 2- درس گرفتن ما از اين حادثه براى آينده ( يكى از آفات اجتماعات و مجموعه‌ها و ملتها و گروهها، متوقف ماندن در افتخارات گذشته است)

  دوم: ما از اين حادثه درس بگيريم براى آينده؛ در گذشته متوقف نشويم. يكى از آفات اجتماعات و مجموعه‌ها و ملتها و گروه‌ها، متوقف ماندن در افتخارات گذشته است. هى افتخارات گذشته را به ياد خودمان بياوريم، به آنها بباليم، اما متناسب با آنها، در زمان حاضر، در حال، حركتى انجام ندهيم. البته امروز نيروى هوائى و ارتش ما با آن روز قابل مقايسه نيست؛ زمين تا آسمان تفاوت پيدا كرده است. كارهاى بزرگى انجام گرفته، كارهاى ماندگارى انجام گرفته - در اين شكى نيست - ليكن به آينده نگاه كنيد. آينده، آينده‌ى مهمى است؛ آينده‌ى خطيرى است. يك كشور اگر بخواهد عزت خود را، هويت خود را، منافع خود را، امنيت خود را به دست بياورد، احتياج دارد به ابتكار، به كار. با نشستن، با خوابيدن، با غفلت از اطراف، نميشود به اهداف عالى دست پيدا كرد. اينكه مى‌بينيد جامعه‌ى اسلامى و كشورهاى اسلامى چند صد سال - دويست سال، سيصد سال – دچار عقب‌ماندگى شدند، كه امروز چوب آن عقب‌ماندگى را همه‌ى ما داريم ميخوريم، اين به خاطر غفلتها بود. در اينجا، در منطقه‌ى غربى ما، در مناطق ديگر اسلامى، كبكبه‌ى ظاهرى حكومتها بود، اما حركتِ متناسب با زمان و آينده نبود. ديگران علم آموختند، تجربه آموختند، فناورى آموختند، حركت خودشان را براى فتح دنيا آغاز كردند؛ ما در شبكه‌ى صيد آنها قرار گرفتيم، همه چيزمان را از دست داديم. منظورم از «ما» فقط ايران نيست؛ ايران، كشورهاى منطقه، كشورهاى شمال آفريقا، كشورهاى شرقى ما؛ همه‌ى منطقه‌ى اسلامى دچار غفلت شديم. اين غافل شدن، به دبدبه و كبكبه‌ى ظاهرى دل‌خوش كردن، به فكر حركت كردن نبودن، به فكر ساختن آينده نبودن، اينجور ضررهائى را دارد.

البته وقتى ملتها بيدار شدند، اين بيدارى به دنبال خودش، به طور خودكار تحركاتى را مى‌آورد؛ منتها سرعت و بُطئ دارد. اين حركتها ميتواند حركتهاى سريع و كارآمد و خوبى باشد كه از متوسط سرعت دنيا پيشى بگيرد، ميتواند حركتهاى بطيئى باشد كه باز به ديگران نرسيم؛ چون ديگران هم كه بيكار نيستند. ما داريم كار ميكنيم، تلاش ميكنيم، همت ميكنيم، ميسازيم. مگر ديگران اين كار را نميكنند؟ ديگران هم در جبهه‌ى مقابل ما دارند همت ميكنند، ميسازند، تلاش ميكنند. ما بايد كارى كنيم كه سرجمع تلاشهاى ما شتابى به ما بدهد كه از شتاب جبهه‌ى مقابلمان بيشتر باشد؛ آن وقت ميتوانيم به آينده اميدوار باشيم.

 *تلاش مضاعف (تلاشهاى هدفدار و پرمغز و پرمايه ) توصيه‌ى هميشگى من به:

1- همه‌ى جوانان و امروز به شما عزيزان نيروى هوائى و به همه‌ى ارتش و به همه‌ى نيروهاى مسلح، هم در سازماندهى، هم در ساخت ابزار و تجهيزات و قطعات، هم در آموزش، هم در تربيت اخلاقى و تقويت آن عامل اصلى معنوى

2- دولت، مسئولين، بخشهاى مختلف كشور

 اين توصيه‌ى هميشگى من است به همه‌ى جوانان اين كشور، و امروز به شما عزيزان نيروى هوائى و به همه‌ى ارتش و به همه‌ى نيروهاى مسلح. هم در سازماندهى، هم در ساخت ابزار و تجهيزات و قطعات، هم در آموزش، هم در تربيت اخلاقى و تقويت آن عامل اصلى معنوى بايد تلاش را مضاعف كنيد. همه بايد تلاش را مضاعف كنند؛ دولت، مسئولين، بخشهاى مختلف كشور، از جمله نيروهاى مسلح كه يك بدنه‌ى عظيمى از اندامهاى مؤثر كشور را تشكيل ميدهند. اين تلاشها بايستى تلاشهاى هدفدار و پرمغز و پرمايه‌اى باشد.

 *ما نميگوئيم اين حركتها را ما به وجود آورديم؛ اين حرف منطقى نيست؛ اما منطقى هم نيست كه بگوئيم بيدارى يك ملت با اين هياهوى عظيمى كه اين بيدارى در طول اين سه دهه ايجاد كرده، تأثيرى در بيدارى ديگران نداشته

*نظام اسلامی ما، مادرِ بيدارى و حركت اسلامى بود.

 خوشبختانه امروز حقانيت حركت جمهورى اسلامى آشكار شده. شما مى‌بينيد شعارهائى كه تا ديروز ملت ايران بر زبان جارى ميكرد، امروز در كل اين منطقه همه‌گير شده است. كشورهائى كه جزو دنباله‌روان و پياده‌نظامهاى حقير جبهه‌ى استكبار بودند، امروز به همت مردمشان جزو نيروهاى ترقى‌خواه در كنار ملت ايران قرار دارند؛ همان هدفها را دنبال ميكنند، همان شعارها را ميدهند؛ اين پيشرفت شماست؛ اين معنايش اين است كه ملت ايران توانسته است در طول سه دهه براى خود ياورانى، همراهانى، همگامانى پيدا كند. ما نميگوئيم اين حركتها را ما به وجود آورديم؛ اين حرف منطقى نيست؛ اما منطقى هم نيست كه بگوئيم بيدارى يك ملت با اين هياهوى عظيمى كه اين بيدارى در طول اين سه دهه ايجاد كرده، تأثيرى در بيدارى ديگران نداشته؛ اين هم منطقى نيست، اين هم كاملاً مسلّم است. امروز هم در دنيا تحليلها و تفسيرها همه‌اش همين است؛ ميگويند اينجا مادر بيدارى و حركت اسلامى بود. همين روزها در تحليلهاى تحليلگران خارجى كه در مطبوعات و رسانه‌ها و سايتهاى گوناگون خبرى منعكس ميشود،

روى همين معنا تكيه ميشود. اين، حقانيت حركت ما را نشان ميدهد.

  *حركت نظام اسلامى ،به سمت:

يك هويت حقيقىِ ماندگارِ مستحكمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمها

هويت اسلامى

اتكاء به خداى متعال

احساس عزت از مسلمان بودن

تكيه‌ى بر ظرفيتها و نيروهائى كه خداى متعال به ما بخشيده است :(چه نيروهاى شخصى يك‌يك ما،چه نيروهاى عظيم جمعىِ ملى،چه نيروهاى انسانى،چه نيروهاى طبيعى ما )

فراخوانى دنيا به سمت ارزشهاى معنوى.

 حركت نظام اسلامى و جمهورى اسلامى و انقلابى كه اين حركت را به وجود آورد، به سمت يك هويت حقيقىِ ماندگارِ مستحكمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمهاست؛ هويت اسلامى، اتكاء به خداى متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تكيه‌ى بر ظرفيتها و نيروهائى كه خداى متعال به ما بخشيده است - چه نيروهاى شخصى يك‌يك ما، چه نيروهاى عظيم جمعىِ ملى، چه نيروهاى انسانى و چه نيروهاى طبيعى ما - و فراخوانى دنيا به سمت ارزشهاى معنوى.

 *اثرات تمدن مادى غرب :

عدم سود بردن ازمادیگری، رواج دادن آزادى‌هاى جنسى- رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى-

عدم تأمین عدالت، رفاه عمومى ، امنيت

عدم حفظ خانواده و انجام تربيت درست نسلهاى بعدى

عدم دستاورد بشرى،انسانى  

عدم خوشبخت کردن خودشان

عدم خوشبخت کردن جوامعى كه در زير سايه‌ اينها و با تقليد از اينها زندگى كردند.

عدم سود بردن ازمادیگری، رواج دادن آزادى‌هاى جنسى- رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى-

عدم تأمین عدالت، رفاه عمومى ، امنيت

دستیابی، يك عده‌اى كمپانى‌دارها، بانكدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف

  دنيا از غرق شدن در ماديگرى سودى نبرد؛ دنيا از رواج دادن آزادى‌هاى جنسى سودى نبرد؛ بشريت از آنچه كه حركتهاى مادى در اروپا به وجود آوردند - رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى - سودى نبرد؛ نه عدالت را تأمين كرد، نه رفاه عمومى را تأمين كرد، نه امنيت را تأمين كرد، نه خانواده را حفظ كرد، نه توانست تربيت نسلهاى بعدى را بدرستى انجام دهد؛ در همه‌ى اينها ضرر كردند. بله، يك عده‌اى كمپانى‌دارها، بانكدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف دست پيدا كردند - اينها بود - اما تمدن مادى غرب دستاورد بشرى نداشت، دستاورد انسانى نداشت؛ خودشان را خوشبخت نكردند، جوامعى را هم كه در زير سايه‌ى اينها و با تقليد از اينها زندگى كردند، خوشبخت نكردند.

 * خط اسلام:

خط ميانه وخط عدالت است در همه‌ى زمينه‌ها ( يعنى هر چيز را به جاى خود نهادن )

خط متوسط انسانى

نه افراط كليساهاى كاتوليكى و ارتدوكسى و سختگيرى‌هاى غلط

نه ولنگارى‌هائى كه نقطه‌ى مقابل آن در جوامع غربى بر اثر حركت مادى‌شان به وجود آمد

 پيام انقلاب اسلامى، پيام رهائى از اين حركت بدبختى‌زا و فلاكت‌آور است. توجه به معنويت، توجه به اخلاق الهى، در عين حال پرداختن به نيازهاى بشرى؛ همان چيزى كه در اسلام هست؛ حد متوسط. نه افراط كليساهاى كاتوليكى و ارتدوكسى و سختگيرى‌هاى غلط، نه ولنگارى‌هائى كه نقطه‌ى مقابل آن در جوامع غربى بر اثر حركت مادى‌شان به وجود آمد؛ هيچكدام از اينها درست نيست؛ هر دو غلط است. خط اسلام، خط ميانه است؛ خط عدالت است. عدالت يك معناى فراگير و شاملى دارد. در همه‌ى زمينه‌ها عدالت - يعنى هر چيز را به جاى خود نهادن - بايد مد نظر باشد؛ خط متوسط انسانى؛  "و كذلك جعلناكم امّة وسطا لتكونوا شهداء على النّاس ".(1)

امروز ملت ايران جزو پيشروان اين حركت است. جامعه‌سازى ميكنيم، نظام‌سازى ميكنيم، حركت عمومى و مردمى داريم. سى و سه سال از انقلاب ميگذرد. در هيچ جاى دنيا جشنِ يادبود و سالگرد انقلاب، اينجور مردمى نيست. اين تنها انقلاب ماست كه در هر بيست و دوى بهمنى، جشن را مردم ميگيرند. در سرتاسر كشور ميليونها انسان به خيابانها مى‌آيند، تظاهرات ميكنند، شعار ميدهند؛ اين در هيچ انقلابى وجود نداشته. انقلابهاى بزرگى بوده؛ بعضى از اينها را ما در زمان خودمان شاهد قضايايش بوديم، بعضى‌ها را هم در تاريخ خوانديم: سالگرد انقلابها بيايند، چند نفر آنجا بايستند، يك

گروهى هم جلويشان رژه بروند، سلام نظامى بدهند. سالگرد انقلابها اينجورى برگزار ميشد. يك جشنى بگيرند، يك عده‌اى دعوت بشوند، بخورند و بنوشند. برگزارى سالگرد انقلاب به وسيله‌ى خود مردم، مخصوص انقلاب اسلامى است. بيست و دوى بهمنِ هر سال، در آن سرماهاى گوناگون، گاهى برف، گاهى يخبندان، گاهى هواى سردِ سوزنده، مردم آمدند توى ميدان؛ امسال هم به توفيق الهى، با هدايت الهى، با دست قدرت الهى، خواهيد ديد كه باز مردم به ميدان مى‌آيند. اين حركت، حركت مردمى است؛ و اين به توفيق الهى ادامه دارد. حركتِ عمومى است در كشور، و نيروهاى مسلح يك بخش عمده‌اى از اين حركت مردمى را برعهده دارند.

 * خصوصيات يك مجموعه‌ى نظامىِ اسلامى

1- پرداختن به خودسازی و تربيت معنوى

2- تقویت سطح آموزشها، سازماندهى، انضباط ، آگاهیها ، برادرى و مهربانى در بين رده‌هاى مختلف

3- رقابت مثبت بین رسته‌هاى گوناگون و بخشهاى مختلف - فنى، پشتيبانى، رزمى - اما با روح برادرى، همكارى، هم‌افزائى و صميميت

4- از همه بالاتر، روحيه‌ى آمادگى و فداكارى ( آن چيزى كه ديگر هيچ كس از جبهه‌ دشمنان شما آن را ندارد.)  

 من به همه‌ى جوانهاى عزيزمان در نيروهاى مسلح، در نيروى هوائى سفارش ميكنم كه به خودسازى بپردازند، به تربيت معنوى خود بپردازند؛ سطح آموزشها را، سطح سازماندهى  را، انضباط را، آگاهى‌ها را، برادرى و مهربانى در بين رده‌هاى مختلف را هرچه ميتوانند، تقويت كنند؛ اينها نشانه‌هاى ارتش اسلامى و دينى است. انضباط هست، برادرى بين رده‌هاى مختلف هم هست؛ انضباط هست، رقابت مثبت بين رسته‌هاى گوناگون و بخشهاى مختلف - فنى، پشتيبانى، رزمى - وجود دارد، اما با روح برادرى، همكارى، هم‌افزائى و صميميت؛ اين آن خصوصيات يك مجموعه‌ى نظامىِ اسلامى است. و از همه بالاتر، روحيه‌ى آمادگى و فداكارى است؛ كه اين آن چيزى است كه ديگر هيچ كس از جبهه‌ى دشمنان شما آن را ندارد. جوانهاى ما در دوره‌ى جنگ هم اين را عملاً نشان دادند؛ بعد از جنگ هم تا امروز در هر جائى كه لازم شده، اين را ارائه كردند و نشان دادند. آنها حاضرند جانشان را كف دست بگيرند، بيايند وسط ميدان؛ اين آن چيزى است كه خيلى ارزش دارد. اين روحيه‌ى فداكارى و ايستادگى و حساب كردن پاى خدا را حفظ كنيد؛ پاكيزگى و طهارت و تقواى معنوى را روزبه‌روز افزايش دهيد؛ ان‌شاءاللَّه خداى متعال هم از همه جهت به شما كمك خواهد كرد.

 از خداى متعال ميخواهيم ان‌شاءاللّه مسئولان نيروى هوائى، كاركنان نيروى هوائى، خانواده‌هاى محترمشان و فرزندانشان و همسرانشان را مشمول تفضلات خودش قرار بدهد و توفيق بدهد كه در هر بخشى از بخشهاى اين سازمان مهم و عظيم و تعيين‌كننده، افراد بتوانند وظائفشان را به بهترين وجهى ايفاء كنند                                                                        والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته     

 1) بقره: 143

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهایی از بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه اول

* تقواى الهى ، اصلِِ حركت يك انسان به سمت كمال و تعالى

 *دو تشکر در دهه فجر:

1- شكر الهى به جهت توفیق تشکیل این نهضت تاریخ ساز به دست ملت ايران و رهبرى امام بزرگوار

 

 2- تشكر از ملت ايران  به جهت وفادارى ، جوانمردى ، گذشت ، ايثار ، شجاعت ، بصيرت و حفظ حضور دائمى خود در طول اين سى و سه سال

  * ملت ايران با پيروزىِ اين انقلابها، به‌طور نسبى از غربت در آمد

     بخش اول:مسیر طی شده در این سه دهه،دستاوردها و آینده ای که در انتظار انقلاب ماست.

    *خصوصیات انقلاب ما:

1-از بین بردن رژیم ضد اسلام، ديكتاتور و مستبد و سر کار آوردن رژیم اسلامی و مردمسالار

2-از بین بردن وابستگى‌اى كه در دوران پهلوى‌ها به فجيع‌ترين و فضيح‌ترين وضع خود رسيده بود و ارائه استقلال همه جانبه به ملت ما

3-ازبین بردن اختناق نفسگير و دادن آزادى به اين ملت

 4- ازبین بردن تحقیر شدگی و دادن عزت ملی به اين ملت

 5- ازبین بردن ضعف نفس و خودكم‌بينى در ملت ودادن اعتماد به نفس ملی به ملت

 6-ملت ما از مسائل سياسى منزوى بود انقلاب ما را تبديل كرد به يك ملت آگاه و سياسى

 *تثبیت این اصول و نهادینه شدن آنها و عدم سطحی و مقطعی بودن این تحولات

* شعارها مثل انگشت اشاره‌اى هستند كه به هدفها اشاره ميكنند و آنهارا ترسيم ميكنند.

*باقی ماندن شعارهای تثبیت شده دریک نظام،به معنای عدم تغییر هدفها و وجود آنها به همان شکل اول است.

 *لزوم شناخت پیشرفتها و ضعفهای کشور،چرا که تجاهل،پنهان کردن و نشناختن ضعفها موجب نهادینه شدن ، ماندن و برطرف نشدن آنهاست. 

*مهم حرکتی است که با وجود نقاط مثبت و منفى و اُفت و خیزها ادامه داشته و هرگز متوقف نشده.  

 نقاط قوت:

 1- غلبه‌ى بر چالشها

2- گسترش خدمات به ملت كماً و كيفاً

 3- پيشرفتهای علمى:

 فناورى هسته‌اى  علوم هوافضا

علوم پزشكى

زيست‌فناورى

نانوفناورى 

سلولهاى بنيادى 

شبيه‌سازى

ساخت ابررايانه‌ها

فناورى انرژى‌هاى نو

راديوداروهاى مهم

داروهاى ضد سرطان

*به اذعان مراکز علمی معتبر دنیا سریعترین رشد علمی در دنیا در ایران اتفاق افتاده است.رتبه اول علمی در منطقه و هفدهم در دنیا

 4- پيشرفتهاى كشور در زمینه:

ارتباطات

راه‌ها

ارتباطاتِ مخابراتى

 زيرساختهاى گوناگونِ فنی ،مهندسی ،صنعتى

5- انتقال ارزشهاى انقلاب به نسل دوم و سوم:

- شهیدان احمدی روشن و رضایی نژاد نسل سوم انقلابندکه اینجور با شجاعت و شهامت درس          خوانده،مقامات عالی را طی کرده،و با فهم اینکه مورد تهدیدند،میروند.

- حرکت عظیم جوانها بعد از شهادت شهید احمدی روشن

 6- ارتقاء جهش‌وار در اثرگذارى در مسائل عمده‌ى منطقه و مسائل جهان

7-بنيه‌ى قوى و ساخت محكم كشور و نظام در مواجهه‌ى با دشمنى‌ها

8- ارتقاء كمّى و كيفى مراكز علمى

*اتفاق افتادن همه‌ پيشرفتهاى علمى ،اجتماعى و فنى در شرائط تحريم

 ضعفها:

1- گرايش به دنياطلبى

2- اسراف و مصرف‌زدگى

3-عدم پيشرفت اخلاقى و تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى به موازات پيشرفتهاى علمى

4-نرسیدن به نقطه مورد نظر اسلام در عدالت اجتماعی

*برای از بین بردن این ضعفهاباید:

1- نگاه به آينده

2- مسئولیت پذیری به خصوص مسئولين كشور و خدمتگزاران مردم

 ۳- تقصيرها را گردن هم نيندازيم

 ۴- عدم غفلت از ارزشهای اصولی

 ۵- حفظ اتحاد و همدلى

 ۶- فريب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوريم

 ۷- پرهيز از تنبلى و كم ‌كارى و کار جهادی

  بخش دوم :مسایل منطقه و جهان

 الف) مسایل منطقه

*موفقیت ملتهاى منطقه در به زیر کشیدن چهار طاغوت خطرناكِ خبيث

*رأی مردم مصر و تونس به اسلام ، در مصر حدود هفتاد و پنج درصد و در تونس هم شبيه همين

* ضعف و انزواى رژيم صهيونيستى،که از آثار این حرکتهاست

*ملت بحرین مظلومتر از همه ،چرا که  مورد سكوت و بايكوت همه‌ى رسانه‌هاى دنيا قرار دارند.

*ادعای دروغ حکام بحرین مبنی بر دخالت ایران در قضایای بحرین

ما اگر در بحرين دخالت ميكرديم، اوضاع در بحرين جور ديگرى ميشد!

* ما در آنجا یی که دخالت میکنیم صریح میگوئیم، از جمله: دخالت در قضایای ضدیت با اسرائیل که نتیجه آن پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود.

 ب)مسائل جهان

1- آمریکا :

در قضایای داخلی: دچار ضعف شده؛ هم ضعف اقتصادى و مالى، هم ضعف سياسى

در قضایای منطقه ای ، شکست در سياست خاورميانه‌اى وشکست در قضيه‌ى فلسطين و عراق

2- اروپا:

- دچار مشکلات لا ینحل اقتصادی است، (ضعف اقتصادى و مالى و پولی، ضعف سياسى) 

  3- غربیها:

در مسائل اقتصادى و سياسى و در تصميمات بين‌المللى دچار ضعفند؛ از جمله همين تصميم به تحريم ما

*تحریمها به دو جهت به نفع ماست:

الف)رو آوردن ما به استعداد و ظرفيت داخلى و در نتیجه شکوفایی  روزبه‌روز استعدادها مثل چشمه ا‌ى جوشان

ب)هدف غربیها از فشار به ایران عقب نشینش از قضایای هسته ای است ،ایران عقب نشینی نخواهد کرد پس موجب:

شکسته شدن هیبت غرب و تهدیدهای آنها درچشم ملتهای قیام کننده

افزایش عزت و قدرت ملت ایران در چشمشان

* تهديدهاى آمريكا:

الف) تهدید به جنگ، به ضرر آمريكاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمريكاست،چون نشان‌دهنده عجز آمريكا از مقابله‌ منطقى و گفتمانى است،  

ب) شکسته شدن اعتبار آمريكا در چشم ملتها و در چشم ملت خودش،در نتیجه: وقتی ، يك نظامى از لحاظ گفتمان، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، ديگر اميدى به بقاى اين رژيم نيست ،"مثل رژيم شوروى سابق"

 ج) آنها و ديگران بدانند - ميدانند هم - كه ما هم در برابر تهديد به جنگ و تهديد به تحريم نفتى، تهديدهائى داريم كه در وقت خودش، - وقتى كه لازم باشد- ان‌شاءاللَّه اعمال خواهد شد.

 بخش سوم:انتخابات

* از مظاهر حضور مردمی : بيست و دوى بهمن و انتخابات که :

 مصونيت‌بخش كشور

حافظ هیبت این ملت

قدرت معنوی ملت را به رخ دشمنان  می کشد

موجب بالا رفتن اعتبار و ارزش ملى

تضمین کننده آینده کشور باشد 

مانعی  است برای تعرض دشمن

مجلس صالح و سالم و قوى ميتواند تأثیر گذار باشد بر عملكرد همه دستگاه‌هاى كشور(عملكرد دولت، قوه‌ى قضائيه و حتّى نيروهاى مسلح)

*تلاش دشمن در جهت مأیوس کردن و ناامیدی مردم از شرکت در انتخابات و همصدا شدن افراد غافل با آنها

*لزوم بزرگ نکردن مسائل کوچک و القاء بحران نکردن

*آنچه در انتخابات لازم است:

-رقابت سالم، بدون تهمت‌زنى و بدگوئى به يكديگر

-مردم در صورت شناخت نامزدهاى انتخاباتى طبق تشخیص خودشان ، عمل کنند و اگر نميشناسند، از افراد بصير و متدين در گزينشهاى انتخاباتى استفاده کنند.

- دقت كامل مجريان انتخابات در اجراى درست

- پیرامون مسئله صلاحیتها،شوراى نگهبان:

- از لحاظ قانونى موظف است صلاحيتها را احراز كند، ، يك قدرى سطح آن را باسماحت‌تر نگاه كنند

- تسلیم بودن و تبعیت همگی ما در برابر تصمیمی که یک مقام مسئول قانونیِ مورد اعتماد میگیرد

- افراد رد صلاحيت شده ، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحيتى نيستند.بلکه طبق قانون، در انتخابات نميتواند به عنوان نامزد شركت كنند، ممكن است مقامى كه او را رد صلاحيت كرده، اشتباه كرده باشد،ممكن است براى اين كار صلاحيت نداشته باشد،ولی صلاحيتهاى فراوان ديگرى داشته باشد.  

 -عدم غفلت مسئولان از توطئه دشمن

 - رأی نیاورندگان درانتخابات، مواظب باشند ،كلاهى كه بر سر رأى‌نياوردگان سال 88 رفت، بر سر آنها نرود؛  همه‌ى - نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان: خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنيت بدانند، انتخابات را متهم نكنند

- كسى آب به آسياب دشمن نريزد

- در تبليغات، القاء فضاى اختلاف و نااميدى نشود

خطبه دوم 

*تبریک نخستین سالگرد بهار بیداری اسلامی

* تعلق رأی مردم به اسلامگرایان ،از جمله در تونس و مصر

*اسلامگرایی با صفاتی همچون: ضدّصهيونيستى بودن، ضدّ ديكتاتورى بودن، استقلال‌طلبى، آزاديخواهى و پيشرفت‌طلبى در سايه قرآن، مسير محتوم و اراده قاطع همه ملتهاى مسلمان

 * مگر جوانان و روشنفكران در واشنگتن و لندن و مادريد و رُم و آتن، با الهام از ميدان تحرير به خيابانها نيامدند؟!

*مخالفت ملتهای عرب با دیکتاتورهایشان سیطره دست نشاندگان و طواغیت ،فقر و عقب ماندگی ، تحقیر و وابستگی، افراطی گری ،خشونت مذهبی ،بازگشت به عقب، تعصبات فرقه ای و قشری گری با برچسب اسلامگرایی

*رهایی مسلمان معاصر، بدون افراط خشك‌سرانه و تفريط غربگرايانه ،با ترکیب معنویت عدالت و عقلانیت  و با روش مردم سالاری دینی از پسِ تحقير و استبداد و عقبماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعيض صدساله

 *خصوصیات رژیمهای عربی كه در معرض خشم مردم‌شان قرار گرفته‌اند:

دين‌ستيزى، سرسپردگى و دست‌نشاندگى غرب (آمريكا، انگليس و ...) همكارى باصهيونيست‌ها و خيانت به فلسطين، ديكتاتورى‌هاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقب‌ماندگى كشور در كنار ثروتهاى انبوه خانواده‌هاى حاكم، تبعيض  و بى‌عدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگويى قانونى

*معيار اصالت يا انحراف انقلابها همين آرمانها خواهد بود

*تلاش غرب برای سیطره دوباره خود بر جهان عرب با:

بازسازى رژيمهاى قديمى به شيوه جديد

 تخليه احساسات توده‌ها

 جابجايى اصول و فروع

  تغيير مهره‌هاى خود

 اصلاحات صورى و تصنّعى

 ظاهرسازى دمكراتيك

 *غرب پس از شكست تاكتيك اسلام‌ستيزى و خشونت علنى، به تاكتيك بَدَل‌سازى و توليد نمونه‌هاى تقلّبى روی آورده جهت قلمداد کردن:

عمليات تروريزم ضد مردمی  به جای «شهادت‌طلبى»

«تعصّب و تحجّر و خشونت»  بجاى «اسلام‌گرايى و جهاد»

«قوميت‌گرايى و قبيله‌بازى»، بجاى «اسلام‌خواهى و امّت‌گرايى»

«غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى»  بجاى «پيشرفت مستقل»

 «سكولاريزم» را بجاى «علم‌گرايى»،

«سازشكارى» بجاى «عقلانيت»،

 «فساد و هرج و مرج اخلاقی را بجاى«آزادى»،

 «ديكتاتورى» را بنام «نظم و امنيت»،

«مصرف‌زدگى، دنياگرايى و اشرافى‌گرى» بنام «توسعه و ترّقى»

 «فقر و عقب‌ماندگى» را بنام «معنويت‌گرايى و زهد»

*دو قطبی امروز ميان مستضعفين جهان به رهبرى جنبش مسلمين با مستكبران به رهبرى آمريكا و ناتو و صهيونيزم

مؤلّفه‌هايى كه از اطراف گوناگون در صحنه انقلابها حضور دارند:

 1- آمريكا، ناتو، رژيم صهيونيستى و متحدّين و وابستگانشان در برخى رژيم‌هاى عربى

2 - ملتها و جوانان

3- احزاب و فعالان سياسى اسلامى و غيراسلامى

*اهداف و موقعیت هر کدام:

الف-گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و ساير نهضت‌ها بوده و خواهند بود.به دلیل:

1-خطر اضمحلال مشروعيت و اينك موجوديّت قطب سرمايه‌دارى و الگوى ليبرال دمكراسى غرب حتى در خود اروپا و آمريكا

2- فروپاشى اخلاقى و  اجتماعى

3- بحرانهاى بى‌سابقه اقتصادى،

4- شكستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزّه

5- سقوط يا تزلزل اكثر ديكتاتورهاى وابسته و دست‌نشانده آنان در كشورهاى مسلمان و عربى و بويژه از دست دادن مصر

6- بخطر افتادن رژيم صهيونيستى از شمال و غرب و از درون بنحوى بى‌سابقه

7- افشاء شدن ماهيت وابسته سازمانهاى بين‌الملل و برخوردهاى گزينشى و سياسى با مسئله دمكراسى و حقوق بشر

8- تناقض‌گويى و پريشانگويى در موضعگيرى دوگانه در برابر مسايل ليبى، مصر، بحرين، يمن، ...

بزرگترین هدف گروه اول پس از ناتوانی از مهار  وسرکوب ملتها:

تلاش در جهت تسلّط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثّر

 حفظ حدّاكثرى ساختارهاى قبلى رژيم‌هاى فاسد و اكتفاء به رفورم‌هاى سطحى و نمايشى

 بازسازى نيروهاى بومى خود در كشورهاى انقلاب كرده

 تطميع، تهديد و احتمالاً در آينده، ترور

 تلاش براى خريدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن يا ارتجاع در انقلابها

سردكردن، مأيوس كردن يا درگير كردن مردم با مسائل فرعى و با يكديگر

دامن زدن به تضادهاى قومى و قبيله‌اى يا مذهبى و يا حزبى

جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغيير ماهيت جنبش‌ها

كنترل مستقيم يا غيرمستقيم بر ذهن و زبان انقلابيون و كشاندن آنان به درون بازيهاى سياسى و يا تفرقه‌اندازى ميان آنان و از طريق آنان، ميان گروههاى مردمى

 تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعده‌هايى دروغ همچون كمك مالى

هدف اصلى برخى رژيم‌هاى وابسته و محافظه‌كار عرب با سرمایه دلارهای نفتی، شكست مردم مصر، تونس، يمن، ليبى و بحرين و ... و حفظ ثبات و تضمين بقاء رژيم صهيونيستى و ضربه به جبهه مقاومت در منطقه است.

 ب- گروه دوم و اصلى: ملتها

*مردم مصر و تونس و ليبى بدانند كه آنچه اينك دارند، هنوز يك انقلاب ناتمام است

 *امروز مصر، بايد دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطين قرار گيردبا:

زير پا گذاشتن و سوزاندن پيمان خيانت كمپ‌ديويد

عدم تأمین انرژى و گاز رژيم رو به زوال صهيونيستى  از جيب ملت فقير و گرفتار خود

 ج-گروه سوم: احزاب و نخبگان سياسى در مصر و ساير كشورهاى بپاخاسته

*دو آفت بزرگ پس از پیروزی: غرور و ساده‌انگاری

*افکار شیطانی قدرتهاى ضربه خورده جهان و منطقه برای احزاب و نخبگان سیاسی:

حذف و انتقام

فريب دادن و متزلزل كردن و ترساندن و به طمع انداختن شما

نابود كردن انقلابها و پديد آوردن اوضاع – و العیاذ بالله – بدتر از گذشته

این دوره شب قدر تاریخ کشورهای شماست

* به آمریکا و ناتو اميد نبنديد و از آنان، حساب نبريد

*تنها به خداى متعال، اعتماد كنيد و فقط مردم خود را باور كنيد

*شروع انحراف در نهضت‌هاى كنونى، تن دادن به بقاء رژيم صهيونيستى است

 *مسئله اصلی شما در صورت ماندن وادامه انقلابها چگونگى نظام‌سازى، قانون‌نويسى و مديريت كشور و انقلابها است که همان مسئله مهم تمدن‌سازى اسلامى مجدّد در عصر جديد است.

 کار اصلی شما در این جهاد بزرگ:

جبران یک تاريخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دينى و فقر و وابستگى حاكم بر كشورهايتان در كوتاهترين زمان‌ها

جامعه سازی با رويكرد اسلامى، و به شيوه‌اى مردم‌سالارانه و رعايت عقلانيت و علم

از سر گذراندن تهدیدهای داخلى و خارجى

نهادینه کردن «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «ليبراليزم» و «برابرى» منهاى «ماركسيزم» و «نظم» منهاى «فاشيزم غرب»

حفظ تقيّد خويش به شريعت مترقّى اسلام  بى‌آنكه گرفتار جمود و تحجّر شويد

چگونه مستقل شويد بى‌آنكه منزوى شويد، چگونه پيشرفت كنيد بى‌آنكه وابسته شويد، چگونه مديريت علمى كنيد بى‌آنكه سكولاريزه و محافظه‌كار شويد.

*پیشنهاد دو الگوی «اسلام تكفيرى» و «اسلام لائيك»، از سوى غرب به جای اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى

*همه دمکرات باشید :اگر معنای دمکرات  مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابها است

*هیچ کدام دمکرات نباشید: اگر بمعناى افتادن به دام ليبرال دمكراسى درجه دوم و تقليدى باشد

*همگی سلفی باشید اگر سلفی گری به معنای : اصولگرايى در كتاب و سنّت و وفادارى به ارزشهاى اصيل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احياء شريعت و نفى غربزدگى

*سلفی گری اگر به معنای تعصّب و تحجّر و خشونت ميان اديان يا مذاهب اسلامى باشد  باعث ترويج سكولاريزم و بى‌دينى خواهد شد

* بدبین بودن به اسلامی که:

مطلوب واشنگتن و لندن و پاريس است چه از نوع لائيك و غربگرا و چه از نوع متحجّر و خشن آن

كه رژيم صهيونيستى را تحمل مى‌كند ولى با مذاهب اسلامى ديگر بيرحمانه مواجه مى‌شود

دست آشتى به سوى آمريكا و ناتو دراز مى‌كند ولى در داخل به جنگهاى قبيله‌اى و مذهبى دامن مى‌زند

اشداء بامؤمنين و رحماء با كفّار است

اسلام آمريكايى و انگليسى كه شما را به دام سرمايه‌دارى غرب و مصرف‌زدگى و انحطاط اخلاقى مى‌كشانند.

* غرب در صدد انتقام اقتصادى، نظامى، سياسى و تبليغاتى است

 * اعلام آمادگى جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران براى همكارى و خدمت به شماست و خدمت ما و شما به همدیگر.

 *انقلاب اسلامى ايران، موفق‌ترين تجربه اسلامى عصر جديددر عرصه های: خودباورى ملتها، مردم‌باورى نخبگان، نفى اسطوره شكست‌ناپذيرى رژيم‌های طاغوتی و ارباب‌شان، شكستن غرور كمونيزم و سرمايه‌دارى، ارائه مدلهاى كارآمد در پيشرفت‌هاى بزرگ كشور با حفظ مردم‌سالارى و دفاع از ارزشهاى اساسی

* حقيقت در مورد ايران اسلامى:

 متهم شدن ایران در رسانه های سرمایه داری و صهیونیزم به علت تنها نگذاشتن برادران عرب خود در فلسطین ،لبنان و عراق و به رسمیت نشناختن اشغالکران

  ما به آزادى قدس شريف و تمامی سرزمين فلسطين می‌انديشيم، اين است آن جرم بزرگ ملت ايران و جمهوری اسلامی

 ما هرگز انقلاب اسلامى را، انقلابى صرفاً شيعى يا ملى‌گرا و ايرانى ندانسته و نخوانده‌ايم

 گامهای بزرگ و بی نظیر ایران اسلامی در عرصه های: علم، تكنولوژى، حقوق اجتماعى، عدالت اجتماعى، توسعه، بهداشت، تأمين كرامت زنان و حقوق اقليتهاى دينى

  معادله مقاومت در منطقه با كمك جمهورى اسلامى تغيير يافت

 براى انقلاب اسلامى، كمك به مجاهدان اهل سنّت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شيعى حزب‌الله و أمل، به يك اندازه، واجب شرعى است

 اعتقاد و التزام ملت  و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع به:

قيام ملتها و نه به ترور

وحدت اسلامى نه غلبه و تضادّ مذاهب

برادرى مسلمين نه به برترى قومى و نژادى

به جهاد اسلامى نه خشونت عليه بيگناهان

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

گزیده‌ای از بیانات مقام معظم رهبری در طول ۲۱ سال اخیر درباره «جوانان و بیداری اسلامی»

 http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gifامروز مسجد‌ها كانون جنبش‌هاست
در مقابل فرهنگ كفر و استكبار، مسلمين را ضعيف بار آورده بودند كه احساس ضعف مى‌كردند. در جاهايى كه امروز ميليونها مسلمان توانسته‌اند سهم و حقى در حكومتها به دست بياورند، تا قبل از انقلاب اسلامى، كسى جرأت نمى‌كرد دم از اسلام بزند. در اين كشورهاى اسلامى كه امروز ائمه‌ى جمعه و جماعاتشان، تشكيلات به وجود مى‌آورند و مسجدها رونق پيدا مى‌كنند و كانون تحرك مى‌شوند، تا ديروز مسجدها متعلق به يك‌مشت پيرمرد از كار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جاى جوانان‌ و كانون جنبش‌هاست.
سخنرانى در ديدار با كاركنان قوه قضائیه و سازمان تبلیغات اسلامی ۰۶/۰۴/۱۳۶۹

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif حركتی به نام خدا
در مصر هم جوانها هستند كه دارند خيلى كارها را ميكنند؛ همچنين كسانى كه با جسم خودشان، با جان خودشان، با همه‌ى وجود خودشان، رنج و محنت حاكميت آن طواغيت را، آن طاغوت را لمس و حس كردند. حركت، حركت از مساجد است؛ حركت نمازجمعه‌اى است؛ حركت به نام خداست؛ اينها خيلى ارزش دارد. و حركت، حركت عمومى است.
بیانات در مردم آذربایجان شرقی ۲۷/۱۱/۱۳۸۹

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif اسلام؛ یگانه امید جوانان مسلمان
اسلام كه بتدريج به دست فراموشى سپرده مى‌شد و هرگز هيچ اميدى را در دل جستجوگر انسانهاى دردمند و بى‌تاب بر نمى‌انگيخت، اكنون به يگانه اميد روشن ملتهاى مسلمان، مخصوصا جوانان و بيداردلان و دردمندان تبديل يافته است؟ آرى، فهم و تحليل درست اين حوادث شگفت‌آور، اگرچه براى مغزها و ذهنهاى بيگانه از حقيقت اسلام و بى‌خبر از سرگذشت واقعى اسلام ناممكن است، ليكن براى صاحبان بصيرت،پاسخ در يك كلمه است: معجزه‌ى انقلاب.
پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره) ۱۰/۰۳/۱۳۶۹

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif نسل جوان اسلام را فراموش نكرده است
حقيقت آن است كه مسلمين در يكى دو دهه‌ى اخير در شرق و غرب جهان اسلام و حتى در كشورهاى غير اسلامى، نهضت حقيقى و عميقى را شروع كرده‌اند، كه بايد نهضت «تجديد حيات اسلام» ناميده شود. اينك، اين نسل جوان و تحصيلكرده و برخوردار از معارف زمان است، كه بعكس توقّع مستعمران ديروز و مستكبران امروز، نه تنها اسلام را، فراموش نكرده، بلكه با ايمانى پر شور، كه با استفاده از پيشرفت معارف بشرى، بسى روشن‌بينانه‌تر و ژرف‌تر نيز شده است، بدان روى آورده و گمشده‌ى خود را در آن مى‌جويد.
پيام به حجاج بيت‌الله الحرام ۲۸/۰۲/۱۳۷۲

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif توجه جوانان به جنبه سیاسی دین
امروز دين در مركز توجّهات جهانى قرار دارد. امروز براى سياسيّون، متفكّران، متخصّصان مسائل و علوم اجتماعى و بسيارى از توده‌هاى مردم بخصوص جوانان‌ در بسيارى از نقاط عالم و به‌طور خاص در كشورهاى اسلامى، دينِ مورد توجّه، اسلام شريف و احكام مقدّس اسلامى است. يقيناً بخش عمده از حادثه‌اى كه برخلاف انتظار و برخلاف طبيعت جريان عادّى جهانى در يكى، دو دهه اخير به وجود آمده است، مربوط به پيروزى دين و اسلام در اين كشور و تشكيل نظام اسلامى است. لذاست كه امروز مطالعات بر روى دين در سرتاسر دنيا، از جنبه سياسى دين جدا نيست؛ دين را مجرّد از تأثير سياسى آن نگاه نمى‌كنند و موضع‌گيريها بر اين اساس است؛ همچنان كه دلهايى كه متوجّه دين شده است مثل جوانان‌ و نسلهاى نوخاسته دنياى اسلام و بعضى از مناطق ديگر عالم دنبال دينِ مجرّد از حضور سياسى و اجتماعى نيست‌.
بیانات در آغاز درس خارج فقه 28/06/1378

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جوانان با شعار اسلام وارد میدان میشوند
سياست بسيار حساسِ تعيين‌كننده‌ى خاورميانه‌اى آمريكا بكلى شكست خورده است؛ اين را همه دارند مى‌بينند و همه به آن اعتراف ميكنند. در فلسطين شكست خوردند. مزدوران و ياران و همپيمانان نزديك خود را از دست دادند. يك روز فقط رژيم طاغوتِ فاسدِ پهلوى از دست آنها رفته بود؛ امروز رژيمهاى ديگرى از دست آنها رفتند يا در شرف از دست رفتنند؛ بنابراين متزلزلند. امروز آمريكا در منطقه‌ى غربى آسيا - يعنى همين منطقه‌ى شمال آفريقا و منطقه‌اى كه اسم آن را «خاورميانه» گذاشتند - منزوى است. امروز اسلام در اين منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامى وارد ميدان ميشوند. يك روزى در سى سال پيش، چهل سال پيش، در همين كشورهاى شمال آفريقا، اگر كسى ميخواست از انگيزه‌هاى ملى و انقلابى حرفى بزند، به شعارهاى چپ متوسل ميشد؛ امروز اين حرفها دورافتاده است، اين حرفها به زباله‌دان تحويل داده شده است. امروز در اين منطقه، حرف رائج، سكه‌ى رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن.
بیانات در دانشگاه امام حسین(ع) ۱۰/۰۳/۱۳۹۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جوانان محاسبات استكبار را به هم ریخته‌اند
جوانان و جوانمردان بسيارى در كشورهاى مسلمان به نام اسلام و در آرزوى حكومت عدل اسلامى به جهاد سياسى و فرهنگى و اجتماعى روى آورده‌اند و عزم ايستادگى در برابر تحميل و سلطه بيگانگان مستكبر را در جوامع خود گسترش مى‌دهند. در مناطقى از دنياى اسلام كه نقطه اوج آن كشور مظلوم فلسطين است، مردان و زنان بى‌شمارى با بذل جان در زير پرچم اسلام و با شعار استقلال و عزت و آزادى، حماسه‌اى دايمى و همه روزه پديد آورده و قدرت‌هاى مادى مستكبر را در برابر دليرى خود، زبون ساخته‌اند. آرى، بيدارى اسلامى، محاسبات استكبارى را به هم ريخته و معادلات جهانى مطلوب مستكبران را تغيير داده است.
پيام به حجاج بيت الله الحرام ۰۸/۱۱/۱۳۸۲

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif برنامه‌ریزی دشمن برای نسل‌ جوان
جوان در هر جامعه و كشورى، محور حركت است.... جوان و جوانى، يكى از درخشندگى‌هاى آفرينش الهى است. دشمنان جوامع از جمله جوامع اسلامى اين نكته را خوب تشخيص داده‌اند و بخصوص روى آن انگشت گذاشته‌اند. اين مربوط به امروز نيست؛ از يك قرن پيش تاكنون اين‌گونه بوده است.

در كشورهاى اسلامى، براى ضايع كردن نسل جوان، برنامه‌ى همه‌جانبه‌يى شروع شد. مى‌دانيد كه دوران استعمار يعنى دست‌اندازى كشورهاى غربى به كشورهاى آسيايى و آفريقايى نزديك به دويست سال قبل شروع شد. آن‌ها مى‌دانستند كه اين وضع ادامه پيدا نمى‌كند، و اگر جوانان رشد كنند، بافرهنگ بشوند، بااراده باشند، نمى‌گذارند آب خوش از گلوى بيگانگان و چپاولگران پايين برود؛ لذا براى فاسد كردن نسل جوان برنامه‌ريزى كردند... البته كشورهاى اسلامى خصوصيتى داشتند، كه همان «اسلام» بود؛  اسلام و تبليغات اسلامى، جلوى آن موج سهمگين ايستاد... امروز يكى از كارهاى اساسى استكبار اين است كه نسل جوان را در كشورهاى اسلامى و هر كشور اسلامى كه بيدارتر است، بيشتر از صحنه بيرون كند.

هر حركتى كه منجر به اين بشود كه نسل جوان احساس كند بايد از صحنه‌ى مقاومت كناره بگيرد، اين حركت، با واسطه يا بى‌واسطه، مربوط به امريكا و نظام استكبارى است؛ اين يك معيار كلى است.
بیانات در ديدار دانشجويان و دانش‌آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه ۱۵/۰۸/۱۳۷۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جوانان از قرآن درس بگیرند!
امروز جوانان‌ به بخشى از آيات قرآن خيلى احتياج دارند و آن، چيزهايى است كه عزت اسلام و عزت جامعه‌ى اسلامى و توحيد عملى جوامع اسلامى در آن‌هاست. جوانان‌ ما در همه جاى دنياى اسلام بايستى اين‌گونه آيات را روان و حفظ باشند و از آن‌ها درس بگيرند. حتّى من يك‌وقت به اين ائمه‌ى جماعتى كه در بعضى از كشورهاى عربى و اسلامى، آياتى را در قرائت نماز انتخاب مى‌كنند، گفتم آياتى را انتخاب بكنيد كه مى‌تواند در سرنوشت ملتهاى اسلامى به طور ويژه اثر بگذارد.

البته مردم بايد همه‌ى آيات الهى را ياد بگيرند و ياد هم مى‌گيرند، ليكن بعضى از مفاهيم قرآنى وجود دارد كه دست استعمار سعى كرده است ماها را از آن‌ها دور نگه بدارد. ما را از جهاد دور نگهداشتند. ما را از اينكه كفار نبايد بر مسلمين مسلط باشند، دور نگهداشتند. ما را از آياتى كه وحدت مسلمين در آن‌ها هست، دور نگهداشتند. همين آياتى كه الآن تلاوت شد «و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن الله» و آياتى كه معنايش حاكميت عملى اسلام بر زندگى جوامع است، بايستى همه‌ى مردم آنها را ياد بگيرند.
بيانات در ديدار با قاريان قرآن: محمّد محمود طبلاوى، ابو العينين شعيشع و احمد رزيقى ۱۶/۰۳/۱۳۷۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif خودتان را آنطور كه اسلام می‌پسندد بسازید!
عزيزان من اسلام به جوانان‌ مؤمن و عالم و شجاع و سالم نيازمند است تا بتوانند در مقابل دشمنان از آن دفاع كنند و دين خدا را كه مايه‌ى سعادت انسانها است به انسانها هديه كنند. سعى كنيد خود را آن‌طور كه اسلام مى‌پسندد، بسازيد و براى آينده‌ى اسلام و مسلمين مفيد باشيد و خدا را از خود خشنود نماييد.
پاسخ به نامه‌ى يك نوجوان لبنانى ‌۰۴/۰۴/۱۳۷۵

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif توصیه به جوانان: دشمن را بشناسید!
شناختن دشمن مهم‌ است. دشمن سعى مى‌كند خود را دوست جلوه دهد و شعارهاى ملتها را عوض كند؛ كمااينكه شعار ضدّيت با صهيونيسم را در ميان بعضى از دولتمردان عرب، تبديل به يك شعار انحرافى كردند! يكى از كارهايشان تبديل كردن شعارهاست. ملت و دولتى تسليم مى‌شود كه دشمن را درست نشناسد، يا دچار فساد و بدبختى باشد؛ اما اگر دشمن‌شناسى بود كه من اين توصيه را به جوانان‌ دارم آن‌وقت شعارها،شعارهاى روشن و آگاهانه‌اى خواهد بود و آنچه كه دشمن مى‌خواهد، به فضل پروردگار به دست نمى‌آورد.
بيانات در ديدار دانشجويان و دانش‌آموزان به‌مناسبت سالروز تسخير لانه‌ى جاسوسى امريكا ۱۲/۰۸/۱۳۷۸

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif امروز افق ديد جوانان دنياى اسلام و مد نگاه آنها به سوى اسلام است
امروز دلهاى امت مسلمان نسبت به اسلام گرايش بى‌سابقه‌يى در طول قرنهاى متمادى پيدا كرده است. بعد از تسلط سياسى و فرهنگى غليظ و گسترده‌ى غرب و شرق در طول دهها سال بر كشورهاى اسلامى، امروز افق ديد جوانان دنياى اسلام و مد نگاه آنها به سوى اسلام است؛ اين يك واقعيت است؛ خود غربى‌ها و مستكبران عالم هم به اين اعتراف مى‌كنند. آنها بارها تكرار كرده‌اند كه در هر كشورى از كشورهاى اسلامى اگر انتخابات آزادى انجام بگيرد، منتخبان ملت، عناصر معتقد و پايبند به اسلام و مروج اسلام خواهند بود. براى همين است كه ادعاى دمكراسى‌خواهى غرب امروز دچار تناقض است. از يك طرف پرچم دمكراسى و مردم‌سالارى را در دست گرفته‌اند؛ از سوى ديگر جرات نمى‌كنند اين پرچم را در دنياى اسلام به معناى واقعى كلمه برافرازند؛ چون مى‌دانند در هر كشورى از كشورهاى اسلامى اگر آرا و انتخاب مردم در آن نقش پيدا كند، بدون ترديد اسلام‌خواهان زمام قدرت و حكومت را در دست خواهند گرفت و منتخبان ملت، مسلمانها خواهند بود.
بيانات در ديدار كارگزاران نظام و قشرهاى مختلف مردم‌‌ ۱۱/۰۶/۱۳۸۴

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif افقهای ناكامی صهیونیزم
بیداری اسلامى، شرق و غرب جهان اسلام را به جنب و جوش آورده و احساس هويت و شخصيت را در آنان باز آفريده است. پرچم عزت و اقتدار اسلامى در ايران به اهتزاز در آمده؛ ملت مظلوم فلسطين با تمسك به شعار اسلام، افقهاى صهيونيزم را به ياس و ناكامى انباشته؛ جوانان در كشورهاى اسلامى به ميدان مطالبات آرمانى پانهاده و در برابر تجاوزگران و مستكبران عالم تهديدى بزرگ آفريده‌اند.
پيام به كنگره‌ی عظیم حج ۳۰/۱۱/۱۳۸۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif پیش به سوی هدف نهائی...
هدف نهائى را بايد امت واحده‌ى اسلامى و ايجاد تمدن اسلامى جديد بر پايه‌ى دين و عقلانيت و علم و اخلاق، قرار داد. آزادى فلسطين از چنگال درنده‌ى صهيونيستها نيز هدفى بزرگ است. كشورهاى بالكان و قفقاز و آسياى غربى پس از هشتاد سال از چنگال شوروى سابق نجات يافتند؛ چرا فلسطين مظلوم نتواند پس از هفتاد سال از اسارت صهيونيستهاى ظالم نجات يابد؟

نسل امروز كشورهاى اسلامى اين ظرفيت را دارد كه به چنين كارهاى بزرگى بپردازد. نسل جوان امروز مايه‌ى افتخار نسلهاى پيشين خويش است. به قول شاعر عرب:

قالوا: ابوالصخر من شيبان قلت لهم/كلا لعمرى ولكن منه شيبان‌ و كم اب قد علا بابن ذرى شرف/كما علا برسول الله عدنان‌

به نسل جوان خود اعتماد كنيد، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده كنيد، و از تجربه‌هاى مجربان و پيران، آنها را بهره‌مند سازيد.
بیانات در اجلاس بین‌المللی بيدارى اسلامى‌ ۲۶/۰۶/۹۰
 

محورهایی از بیانات مقام معظم رهبری در 19 دی 1390

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(دوشنبه) در دیدار هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهای مختلف مردم قم در سخنان مهمی حادثه نوزدهم دی قم را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا دانستند و با اشاره به نقش صبر و بصیرت در موفقیت‌های مستمر نظام اسلامی، به تبیین دو عامل مهم ناكارآمدی توطئه‌های دشمنان و استمرار زنجیره‌های اقتدار ملت ایران یعنی ایستادگی قاطعانه نظام بر اصول، و حضور هوشمندانه مردم در صحنه پرداختند و تأكید كردند: بر خلاف تصور و تحلیل‌های جبهه استكبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلكه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و به لطف و فضل الهی حضور مردم در انتخابات آینده مجلس به عنوان یكی از مظاهر دخالت مردم در سرنوشت كشور، حضوری پرشور و دشمن‌شكن خواهد بود و همه مسئولان و نامزدها نیز وظیفه دارند كه با پایبندی كامل به قانون، زمینه یك انتخابات سالم و رقابتی را بوجود آورند.
در این دیدار كه همزمان با سالروز قیام مردم قم در نوزدهم دی سال 1356، برگزار شد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، این حركت ماندگار مردم قم را به مثابه جرقه‌ای در فضای بشدت خفقان‌آمیز و اختناق‌آور دوران رژیم ستمشاهی دانستند و افزودند: این قیام سرآغاز حوادث گوناگون بعدی و سلسله اربعین‌ها در كشور شد و حادثه نوزدهم دی قم، در واقع زمینه‌ساز پیروزی انقلاب اسلامی، ایستادگی مردم ایران و شكسته شدن ابهت پوشالی امریكا و رژیم صهیونیستی، الگو شدن ملت ایران و در نهایت شكل‌گیری بیداری اسلامی و حوادث مهم و سرنوشت‌ساز منطقه بود.
ایشان صبر و بصیرت را دو عامل مهم برای استمرار موفقیت‌ها و پیروزی‌های ملت‌ها برشمردند و خاطرنشان كردند: ملت ایران تجربه بزرگ موفقیت‌های ناشی از بصیرت و صبر را در مقابل چشم ملت‌های دیگر قرار داده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بصیرت یعنی گم نكردن راه و هدف و گرفتار بیراهه‌ها نشدن و صبر هم به معنای ایستادگی قاطعانه نسل‌های پی در پی در مسیر است و هنر انقلاب اسلامی این بوده است كه مردم در مدت بیش از سی سال، این دو عامل را حفظ كرده‌اند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تقویت بصیرت و صبر و استمرار موفقیت‌ها و زنجیره‌های اقتدار ملت ایران در مقابل زورگویی و زیاده‌خواهی‌های جبهه كفر و استكبار را منوط به دو عامل دیگر دانستند و افزودند: ایستادگی قاطعانه هویت جمعی نظام اسلامی بر اصول و منحرف نشدن از آن‌ها و همچنین حضور هوشمندانه مردم در صحنه، موجب می‌شود كه هیچیك از توطئه‌ها و كیدهای دشمن تأثیرگذار نباشند.
ایشان با اشاره به تلاش گسترده و متراكم جبهه استكبار به سردمداری امریكا و صهیونیست‌ها برای تضعیف این دو عامل، خاطرنشان كردند: با وجود همه تلاش‌ها، این دو عامل همچنان وجود دارد و به لطف خداوند در آینده هم خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر این دو عامل از هم جدا می‌شدند، قطعاً، موفقیت‌های نظام اسلامی دچار اختلال می‌شد، زیرا اگر مسئولان و مدیران نظام مصمم باشند اما مردم در صحنه نباشند،  كارها پیش نمی‌رفت، همانگونه كه اگر مسئولان و مدیران نظام دچار تردید می‌شدند، این موضوع در فهم و درك و تصمیم‌گیری آنان در مقابل لشكر كفر و ضلالت، تأثیرگذار بود و نظام دچار اختلال می شد و به دنبال آن نیز مردم از صحنه خارج می‌شدند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به توسل جبهه استكبار به همه ترفندها و روش‌ها برای ایجاد رخنه و تردید در اراده مسئولان و همچنین مأیوس كردن مردم، تأكید كردند: مقامات غربی بارها تكرار كرده اند كه هدف از تحریم‌ها و فشارها بر ضد ایران، خسته و از صحنه خارج كردن مردم و وادار كردن مسئولان به تجدید نظر در محاسبات خود است، اما آنها اشتباه می‌كنند و به هدف خود نخواهند رسید زیرا این روسیاه‌های بد محاسبه‌گر، تصور می‌كنند نظام اسلامی در شرایط شعب ابی طالب است، در حالیكه ملت ایران امروز در شرایط بدر و خیبر قرار دارد.
ایشان افزودند: در شرایطی كه ملت ایران با سرافرازی به بسیاری از مراحل پیروزی دست پیدا كرده است و نشانه‌های پیروزی‌های جدید را نیز به چشم می‌بیند، جبهه استكبار تلاش دارد با ترساندن مردم و مسئولان از تحریم‌ها، در اراده آنان اختلال ایجاد و مردم را از صحنه خارج كند، در حالیكه ملت ایران این راه پرافتخار را با بصیرت انتخاب كرده است و برای پیمودن آن مجاهدت فراوان كرده و خون عزیزترین‌های خود را نثار كرده است.
رهبر انقلاب اسلامی حركت مستمر ملت ایران در مسیر رسیدن به قله‌ها را متوقف ناشدنی خواندند و خاطرنشان كردند: دشمن در حالی قصد دارد در عزم و اراده مردم و مسئولان رخنه ایجاد كند كه اقتدار و توانایی‌های امروز نظام جمهوری اسلامی ایران با 20 و یا 30 سال پیش قابل مقایسه نیست و هیمنه ظاهری جبهه استكبار در سال‌های گذشته نیز، اكنون جای خود را به ضعف و ناتوانی روزافزون داده است.
حضرت آیت‌الله خامنه ای افزودند: اراده مسئولان برای حركت در مسیر الهی، دین و سعادت دنیا و آخرت، مستحكم است و مردم نیز همواره پای ثابت این حركت عظیم خواهند بود.
ایشان، انتخابات را یكی از عرصه‌های نمایش حضور مردم دانستند و خاطرنشان كردند: از مدتها قبل، از مركز و قرارگاه فرماندهی جبهه كفر و استكبار گرفته تا پادوها و پیاده‌نظام این جبهه در داخل و خارج، تلاش گسترده‌ای  بكار گرفته شده تا حضور مردم در انتخابات مجلس كمرنگ باشد اما به لطف و فضل الهی، حضور مردم در این انتخابات دشمن‌شكن خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر اینكه انتخابات موجب نشاط جدید و دمیده شدن خون تازه در پیكره نظام اسلامی خواهد شد، افزودند: عرصه انتخابات در كنار این ویژگی‌های برجسته و مهم، آفت‌هایی هم دارد كه باید مراقب بود این آفت‌ها پیش نیایند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انتخابات سال 88 را یادآور بهترین و بدترین خاطره‌ها دانستند و تأكید كردند: بهترین خاطره‌ها، حضور عظیم و خیره‌كننده چهل میلیونی مردم در پای صندوق‌های رأی بود و بدترین خاطره‌ها مربوط به جرزنی‌های سیاسی برخی افراد ناباب، نادان و بعضاً معاند، در انتخابات بود.
ایشان با تأكید بر اینكه در هر انتخاباتی ممكن است عده‌ای معترض باشند، خاطرنشان كردند: در چنین شرایطی، قانون، راه را معین كرده است، اما در انتخابات سال 88 عده ای راه قانون‌شكنی، تحمیل هزینه به كشور و مردم، شاد كردن دشمن، و اجرای برنامه‌های مورد نظر دشمن را برگزیدند ولی راه به جایی نبردند زیرا مردم در صحنه بودند و تا زمانی كه ملت در صحنه است، هیچكس در كشور، نمی تواند، كارهای خلاف قانون را به پیش ببرد.
رهبر انقلاب اسلامی قضایای بعد از انتخابات سال 88 را یك تجربه و درس، خواندند و افزودند: انتخابات مظهر حضور مردم و نتیجه آن، مظهر خواست و رأی مردم است و همه باید به آن احترام بگذارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأكید بر لزوم برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی خاطرنشان كردند: رقابت غیر از خصومت و تهمت‌زنی متقابل است، رقابت به معنای اثبات خود با نفی دیگران نیست. رقابت، دادن وعده‌های خلاف قانون، برای جلب نظر مردم نیست.
ایشان همه مجریان و مسئولان، و نامزدها را به رعایت آداب و شروط انتخابات سالم فراخواندند و افزودند: مجریان برگزاری انتخابات اعم از دولت و وزارت كشور و همچنین شورای نگهبان باید تمام تلاش خود را برای امانت‌داری رأی مردم و برگزاری انتخاباتی سالم انجام دهند و همه بدانند هیچ چیزی بالاتر از قانون نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری برگزاری بیش از 30 انتخابات سالم در 32 سال گذشته، خاطرنشان كردند: در انتخابات مختلف، چه در زمان حیات امام(ره) و چه بعد از ایشان، هیچ موردی كه انتخابات را ناسالم كرده و یا نتیجه آنرا تغییر داده باشد، وجود نداشته و همان رأی و انتخاب مردم، واقع شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه سخنان خود نكاتی را درخصوص نامزدهای انتخابات گوشزد كردند و از همه مردم خواستند این نكات را به دقت دنبال كنند.
ایشان افزودند: نامزدها باید با قصد خدمت وارد عرصه انتخابات شوند زیرا اگر كسانی با هدف قدرت‌طلبی و بدست آوردن ثروت و یا انگیزه‌های ناسالم دیگر وارد انتخابات شوند، به مردم و كشور خدمت نخواهند كرد.
رهبر انقلاب اسلامی، ارتباط نامزدها با مراكز ثروت و قدرت را بسیار مخرب دانستند و خاطرنشان كردند: این، همان شیوه‌ای است كه در به‌اصطلاح دموكراسی های دنیا بویژه در امریكا مرسوم است و نامزدها با حمایت مالی كمپانی‌ها، شركت‌ها و افراد ثروتمند، وارد انتخابات می‌شوند و بعد از پیروزی در انتخابات نیز وامدار این افراد هستند و به جای خدمت به مردم، در جهت منافع صاحبان قدرت و ثروت، قانون وضع می‌كنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استفاده از بیت‌المال برای انتخابات را یكی دیگر از نكاتی دانستند كه مردم باید بشدت در مورد آن حساس باشند.
ایشان افزودند: استفاده از بیت‌المال در انتخابات اشكال مضاعف دارد، ضمن آنكه هر فردی را هم نمی‌توان براحتی متهم به اینگونه مسائل كرد.
ایشان مردم را به دقت و حساسیت در انتخاب نامزدها فراخواندند و تأكید كردند: برای تشخیص درست دو راه وجود دارد : یا انسان خودش تحقیق كند و به نتیجه برسد و یا استفاده از نظرات افرادی كه بین انسان و خدا حجت ایجاد می‌كنند.
رهبر انقلاب اسلامی اظهار امیدواری كردند با لطف خداوند و حضور پرشور مردم و انتخاب درست آنان، مجلسی در شأن نظام اسلامی تشكیل شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتخابات مجلس را برای  ملت‌های اسلامی نیز مهم و تأثیرگذار خواندند و افزودند: به همین دلیل است كه دستگاه‌های خبیث استكبار اعم از امریكا، انگلیس، صهیونیست‌ها و دیگران تلاش دارند تا این انتخابات را مخدوش و برای ملت‌های دیگر مأیوس‌كننده جلوه دهند.
ایشان تأكید كردند: ملت ایران در زمینه انتخابات و انقلابی بودن، پیشكسوت ملت‌ها است و قطعاً نگاه ملت‌های دیگر، به این انتخابات دوخته شده است.

امام خامنه اي: فتنه ۸۸ يک "بيماری" بود که با حضور عظيم مردمی دفع شد

امام خامنه ای به نقش عاشورای حسینی و محرم، در تحقق حماسه نهم دی هم اشاره کردند و افزودند: همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی (ره) فرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای 9 دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای با یادآوری وقایع تلخ فتنه ۸۸ افزودند: این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.

به گزارش دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه نهم دی، اراده خداوند متعال و ایمان به توفیق الهی را عامل اصلی هدایت قلبها و دلهای ملت ایران برای حضور در عرصه‌های مختلف برشمردند و خاطرنشان کردند: حضور عظیم و خروشان مردمی در ۹ دی ۸۸، تجلّی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب یعنی روح دیانت حاکم بر دلهای مردم بود.

ایشان در تبیین حقیقت حماسه نهم دی به دو عنصر "حضور گسترده مردمی" و " ایمان دینی مردم " اشاره کردند و خاطرنشان کردند: نهم دی ۸۸، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده های الهی تبیین شود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در تشریح اولین عنصر یعنی اهمیت حضور گسترده مردم در صحنه های مختلف افزودند: هنر اصلی امام خمینی(ره)، وارد کردن مردم به صحنه بود و در هرجایی که مردم با شجاعت، بصیرت و عمل متناسب با ایمان خود، وارد میدان شدند تمام مشکلات، و بزرگترین موانع در مقابل اراده مردم از بین می‌رود.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در هر نقطه از جهان چنانچه مردم با هدف و شعار مشخص و ایمان و عمل متناسب، به عرصه بیایند هیچ عاملی قادر به مقاومت نیست و این یک نسخه کلی برای تمام ملتهاست، که امام خمینی (ره) به آن عمل کرد و ملت ایران هم با اعتماد به امام راحل عظیم الشان، آن را بصورت عملی اثبات کرد.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین در تبیین ایمان دینی مردم، به عنوان دومین عنصر اهمیت حادثه ماندگار نهم دی افزودند: آن معجزه‌گری که همه مردم را بسیج کرده، به صحنه می آورد و با وجود همه سختی ها آنان را در صحنه نگه می‌دارد، ایمان قلبی و دینی است چرا که بر اساس ایمان دینی، شما در هر شرایطی پیروز خواهید بود و شکست معنایی ندارد.

رهبر انقلاب اسلامی، حماسه نهم دی را از این منظر کاملاً شبیه صدر اسلام و همچنین روزهای پیروزی انقلاب دانستند و خاطرنشان کردند: در این روز، مردم براساس وظیفه دینی خود به میدان آمدند تا نشان دهند بر خلاف تبلیغات فتنه گران، مردم ایران ضمن پایبندی به نظام جمهوری اسلامی از عزم و اراده دینی استوار برخوردارند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با یادآوری وقایع تلخ فتنه ۸۸ افزودند: این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.

رهبر انقلاب اسلامی به نقش عاشورای حسینی و محرم، در تحقق حماسه نهم دی هم اشاره کردند و افزودند: همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی (ره) فرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای ۹ دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.

ایشان بر ضرورت پاسداشت این حماسه بزرگ تأکید کردند و دو توصیه نیز به دست اندرکاران ستاد بزرگداشت نهم دی داشتند: اولاً در بزرگداشت نهم دی جنبه های شعاری غلبه پیدا نکند و ثانیاً به عمق شعارها که حرف اصلی ملت ایران بود، توجه شود.

در ابتدای این دیدار آیت الله جنتی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به عملکرد ۳۲ ساله این شورا در هماهنگی مراسمهای بزرگ و گسترده مردمی گفت: حماسه مردم در ۹ دی ۸۸ بسیار فراتر از پیش بینی ها بود و ضد انقلاب را به کلی مأیوس کرد.

منبع: http://www.basirat.ir/

بسيج در ديدگاه مقام معظم رهبري

چرایی استثناء بودن بسیج

 هفته‌ى بسيج هم يك مقطع مهم است؛ يك يادبود بزرگ است. خوب، هفته‌هاى زيادى را اعلام كردند، داريم در طول سال؛ اما اين يكى يك امتيازات استثنائى دارد؛ چرا؟ چون خود بسيج يك استثناء است؛ يك حادثه‌ى بى‌نظير است. اينى كه در يك كشور، از يك حقيقت، از يك نظام، مردم با همه‌ى وجود خودشان، با بهترين عناصرشان، با مؤمن‌ترين انسانهايشان دفاع كنند و حد و مرزى در عرصه‌هاى مختلف جهاد و دفاع نشناسند، در جاى ديگرى من سراغ ندارم؛ لااقل در اين دنياى نزديك به زمان خودمان - كه دنياى انقلابها و تحولها و نظامهاى گوناگون بوده - بنده چنين چيزى را سراغ ندارم؛ اين مخصوص انقلاب ماست؛ و اين دل نورانىِ امام بزرگوار ما بود كه به اين حقيقت دست يافت و به الهام الهى و به كمك الهى اين را تحقق بخشيد و زمينه‌ى عظيمِ دلهاى منور مردم مؤمن، يك چنين محصولى را به انقلاب داد. بسيج اين است.

 حقیقت معنای بسیج

 وقتى با حقيقت معنا به بسيج نگاه شود، بسيج رمز پايدارى و ماندگارى و عزت ملى است. جمعى از بهترين و مؤمن‌ترين مردم در هر عرصه‌اى كه كشور و نظام به آن احتياج دارد، بى‌محابا وارد شوند، همه‌ى توان خودشان را كف دست بگيرند، بياورند توى ميدان، اجر و مزدى هم نخواهند، نام و نشانى هم برايشان مطرح نباشد؛ اين خيلى چيز مهمى است. ما عادت كرده‌ايم؛ مثل خيلى چيزهاى مهمى كه انسان به آنها عادت ميكند و اهميت آنها را توجه نميكند. چنين چيزى در جاى ديگرى نيست.

 عرصه های فعالیت بسیج

 خوب، اولين عرصه‌اى كه بسيج را به خود جذب كرد، عرصه‌ى دفاع از استقلال كشور و از مرزهاى كشور بود. بحث جان بود، بحث كنار گذاشتن همه‌ى لذتهاى زندگى بود؛ پير و جوان هم نشناخت؛ همه آمدند: زنها آمدند، مردها آمدند، نوجوانها آمدند، پيرهاى سالخورده آمدند وارد ميدان شدند و امتحان دادند. كدام امتحان از اين بالاتر؟ آن زمان هم بودند كسانى كه حاضر نبودند از جانشان يا از مالشان يا از استراحتشان، هيچ مايه‌اى براى كشور و براى انقلاب و براى استقلال كشور بگذارند؛ ليكن يك جمع كثيرى از مردم آمدند وسط ميدان، همه چيزشان را آوردند وسط ميدان - از جان، از مال، از آسايش، از آبرو - و استقلال و عزت كشور را حفظ كردند.

 مطمئن باشيد اگر حضور بسيج مستضعفين در هشت سال دفاع مقدس نبود، امروز سرنوشت كشور چيز ديگرى بود؛ دشمن مسلط ميشد و اين حركت عمومى، اين هيجان عمومى، اين جوانى كه خودش مى‌آمد، همه‌ى خانواده‌ى خودش را هم در پشت جبهه در حال و هواى دفاع از انقلاب و دفاع از كشور و دفاع از نظام قرار ميداد، پديد نمى‌آمد؛ اين خيلى حادثه‌ى عظيمى بود.

 بعد از دوران جنگ هم در همه‌ى حوادث، بسيج جلودار بوده است، پيشرو بوده است، خطشكن بوده است. اگر بحث اقتدار سياسى و ايستادگى سياسى مطرح بوده، اين جريان عظيمِ بسيج مردم در سرتاسر كشور اين شعار را تثبيت كردند، به رخ دنيا كشيدند؛ اگر بحث فرهنگى بوده است، اگر بحث سازندگى بوده است، چقدر در سرتاسر اين كشور كارهاى عظيم به وسيله‌ى نيروهاى بسيجى انجام گرفت. حتّى در ميدانهاى علمى ؛ در عرصه هاى علمى، جوانان مؤمن كه خصوصيتشان همين است كه مؤمن‌اند، دنبال نام و نشان نيستند، از همه‌ى ظرفيت استفاده ميكنند؛ هدف هم آرمانهاى نظام اسلامى است. معناى بسيجى اين است. جوانهائى با اين خصوصيات وارد ميدان شدند.

 امروز افتخارات كشور، ساخته و پرداخته‌ى دست همين انسانهاى خدوم و باارزش است. نشناختن اين حقائق - يعنى نشناختن معناى بسيج - خود اين، ظلم به بسيج است.

 گستردگی معنای بسیج

بعضى تصور كردند بسيج منحصر است در همين تعداد گردانهاى بسيجى يا سازمانهاى نظامى بسيجى - اينها البته جزو بهترين بسيجى‌ها هستند - اما بسيج فقط اين نيست؛ بسيج گسترده است، در همه‌ى عرصه‌ها. شايد صدها برابر يا بيش از صدها برابر آن تعدادى كه در قالبهاى نظامى هستند، در قالبهاى غير نظامى هستند، در بخشهاى مختلف؛ در دانشگاه يك جور، در كارگاه يك جور، در قشرهاى مختلف مردم يك جور، در روستاها يك جور، در شهرها يك جور، در ميان عشاير يك جور، در حوزه‌هاى علميه يك جور. بسيج حضور دارد؛ يك حضور فراگير و مقتدر و تمام‌نشدنى. بسيج نه به پول وابسته است، نه به عنوان و جاه و جلال وابسته است، نه به دستور از بالا وابسته است. معيار بسيج، بصيرت است و ايمان. ايمان از دل او ميجوشد، او را به كار وادار ميكند؛ بصيرت هم به او تفهيم ميكند كه چگونه حركت كند، معيارها را چگونه تشخيص بدهد، راه را چگونه طى كند. اين معناى بسيجى است.

 خاص بودن بسیج در سازمان یابی

 هيچ تشكل ديگرى قابل مقايسه‌ى با مجموعه‌ى بسيج نيست. اين شكل سازمان‌يابى بسيجى هم ديگر قابل تكرار نيست، قابل تقليد نيست؛ اين مخصوص خود بسيج است، خصوصيت هم متعلق به بسيج است. نشناختن اين، ظلم است به بسيج. و وقتى انسان حقيقت بسيج را ميداند، آن وقت ميفهمد سرّ مخالفتها و دشمنى‌ها و عنادهائى كه هدايت ميشود از طرف دشمنان انقلاب و دشمنان كشور و دشمنان نظام به سوى بسيج؛ علت اين دشمنى‌ها را انسان ميفهمد. قله‌هاى بلند، بيشتر آماج قرار ميگيرند. نشانهاى برجسته، زودتر مورد توجه واقع ميشوند و آماج دشمنى قرار ميگيرند.

 علت مخالفت دشمنان با بسیج

 دشمنان ميدانند كه حضور بسيجى، واقعيت بسيج در كشور و در ميان ملت ايران چقدر اهميت دارد؛ لذا همت ميگمارند بر اينكه اين حقيقت مؤثر و كارآمد و نافذ را مورد تهاجم قرار بدهند. البته اين مظلوميت است. مظلوميت، مطلقاً به معناى ضعف نيست. قوى‌ترين انسانهاى دنيا هم مظلوم واقع شدند. اميرالمؤمنين نيرومندترين انسان دورانهاى گوناگون است و مظلوم‌ترين انسانها هم هست. انقلاب ما و نظام جمهورى اسلامى جزو مقتدرترين و نافذترين پديده‌هاى دوران معاصر است، اما مظلوم هم هست. شخص امام بزرگوارمان - يك انسان مقتدر و قوى كه ميتوانست دنيا را تكان بدهد و تكان داد - جزو مظلوم‌ترين انسانهاى زمان خودش بود. بنابراين مظلوميت منافات ندارد با اقتدار. بسيج مظلوم است، ولى مقتدر است، نافذ است، اثرگذار است؛ اين اثرگذارى باقى خواهد ماند و بايد اين را روزبه‌روز خود عناصر بسيجى و مجموعه‌هاى بسيجى تقويت و عميق‌تر كنند. تا بسيج هست، نظام اسلامى و جمهورى اسلامى از سوى دشمنان تهديد نخواهد شد؛ اين يك ركن اساسى است. در قضاياى مختلف هم بسيج كارآمدى خود را كاملاً نشان داده است.

 بایسته های بسیج

 آنچه مهم است براى مجموعه‌هاى گوناگون مؤمن - كه در همه جاى كشور، در همه‌ى قشرها، بدون هيچگونه اختلافى حضور دارند؛ كه اسم آنها اسم بسيج است؛ توصيف آنها به بسيج، يك توصيف حقيقى و واقعى است - اين است كه مراقبت كنند، آسيب‌شناسى كنند، نگذارند نقشه‌هاى دشمن در آسيب زدن و آفت وارد كردن توفيق پيدا كند؛ اين مهم است. در همه‌ى حركتهاى موفق، دو كار لازم است: يك كار، پيش‌بينى‌هاى راه براى پيشرفت؛ كار دوم، ملاحظه‌ى نقصها و آفت‌زدائى‌ها و شناخت آسيبها، براى اينكه ضعفها برطرف شود. اين هم پيش‌بينى است؛ اين هم مثل پيش‌بينى راه پيشرفت، جزو واجبات و فرائض هر حركت است.

  لزوم تنوع عرصه‌هاى حضور بسيج

 از جمله‌ى چيزهاى مهمى كه بايد مورد توجه قرار بگيرد، تنوع عرصه‌هاى حضور بسيج است. اين رويكردى كه اخيراً براى بسيج اعلام شد - رويكرد علم، نوآورى علمى، كار فرهنگى - بسيار چيز مباركى است. خيلى كارها هست كه بايد انجام بگيرد، كه جز با روحيه‌ى بسيجى و با همين ايمان جوشان امكان‌پذير نيست. مطمئن باشيد تا بسيج در اين كشور هست، تا اين روحيه‌ى صدق و صفا و خدمت بى‌مزد و منت در ميان مردم ما - بخصوص جوانان ما - وجود دارد، دشمن هيچگونه لطمه‌اى به اين انقلاب و به اين نظام و به اين كشور نخواهد توانست وارد كند.

  محورهای بيانات مقام معظم رهبری در ديدار جمع كثيرى از بسيجيان كشور

حجاب در ديدگاه مقام معظم رهبري

معناى حجاب‏

حجاب براى زن، به معناى ذلت نيست؛ بلكه به معناى عصمت و حفظ زن است و نه فقط عصمت و حفظ زن، بلكه عصمت و حفاظت زن و مرد هر دوست. حجاب به معناى چادر نيست؛ اما چادر در نزد ما ايرانى‏ها كه زن‏هاى ما از قديم داشتند، بهترين نوع حجاب است؛ بدون چادر هم حجاب ممكن است. حجاب به معناى پوشيدن سالم [است‏]؛ نه پوشيدنى كه از نپوشيدن بدتر است. به تعبيرروايات، پوشيده عريان كه در عين پوشيدگى، مثل انسان برهنه و عريان است. آن پوشيدن، به درد نمى‏خورد؛ حجاب نيست؛ پوشيدن سالم كه سر و مو و گردن و بدن و تمام سر تا پاى بدن زن را پوشانده باشد؛ البته صورت و دو دست را بسيارى فقها مستثنا مى‏دانند؛ البته در مواردى كه صورت بدون آرايش و ساده باشد؛ اين هم معناى حجاب.
البته زن‏هاى ايرانى، روش چادر را پيدا كرده‏اند كه بسيار هم روش خوبى است و هم زيباست و منافى با زيبايى زن نيست و هم حجاب حافظ كامل است. به هر حال، حجاب را چه به شكل ايرانى، چه به شكل عربى، چه به شكل كشورهاى ديگر كه در هر يك از كشورهاى اسلامى زن‏ها يك جور حجاب خود را حفظ مى‏كنند، هر جورى كه حجاب حفظ بشود، اين نظر اسلام، تأمين شده است، اين، يكى از پيش‏گيرى‏هاى اسلام است.1
اسلام در باب حجاب، پوشش را معين نكرده است؛ مقصود را معين كرده است. مقصود اين است كه ديدار زن و مرد و ملاقات طبيعى آنها، به صورت روزمره، تبديل به يك عامل تحريك نشود و اين، هدف اسلام است.
در كشورهاى اسلامى، خانم‏هايى هستند كه مقيدند حجاب شرعى را كه آيات قرآن به آن ناطق است، رعايت كنند؛ ولى شما ببينيد همه آنها يك نوع رعايت مى‏كنند؛ متدين‏ها و مقيدهايشان را مى‏گويم؟ در كشورهاى شمال آفريقا حجابى دارند كه شما اصلاً با آن آشنا نيستيد؛ در كشورهاى شرقى، يعنى هند و پاكستان، حجابى دارند كه باز هم شما با آن آشنا نيستيد. اينها هم ناشى از همان شرايط فرهنگى و اجتماعى است.۲

حجاب، به معناى منزوى كردن زن نيست‏

مسئله حجاب، به معناى منزوى كردن زن نيست. اگر كسى چنين برداشتى از حجاب داشته باشد، اين، يك برداشت كاملاً غلط است. مسئله حجاب به معناى جلوگيرى از اختلاط و آميزش بى‏قيد و شرط زن و مرد در جامعه است؛ زيرا آميزش و اختلاط بى‏قيد و شرط، هم به ضرر جامعه و هم به ضرر زن و مرد، به خصوص به ضرر زن است.3
حجاب و عفت
هميشه ما در طول زمان هر وقت گفتيم حجاب و عفت، عده‏اى گفتند آقا حجاب به عفت چه كار دارد؛ خيلى‏ها حجاب دارند؛ عفت ندارند؛ خيلى هم عفت دارند؛ حجاب ندارند. در طول زمان، هر وقت ما اين حرف را مى‏گفتيم،... بعضى اين را مى‏گويند؛ در حالى كه اين، حرف درستى نيست. عفت يك چيز است؛ حجاب يك چيز ديگر؛ اما عفت، آن چيز غيرقابل دسترسى و غيرقابل تأثيرپذيرى و آن صخره آسيب‏ناپذير در انسان نيست؛ مثل همه خلقيات و خصلت‏هاى انسانى، در معرض تهاجم قرار مى‏گيرد. يكى از چيزهايى كه مى‏تواند آن را از تهاجم به دور بدارد و عفاف زن و طهارت او و تقواى او و حالت پرهيز و عصمت را در او نگه دارد، نداشتن معاشرت نامناسب در محيط زندگى و محيط كار و محيط جامعه است. معاشرت نامناسب، يعنى معاشرتى كه در او جهات فرهنگى و اخلاقى خاص رعايت نشده باشد. آن چيزى كه مى‏تواند به اين نگه‏دارى و مصون‏سازى و جداسازى كمك كند، حجاب است. بهترين چيز، حجاب است؛ حجاب از طرف زن و حجاب از طرف مرد. حجاب مرد هم نگاه نكردن است: حجاب، يعنى مانع؛ يعنى فاصل در زن.4
از نظر غرب و فرهنگ غربى، يكى از ارزش‏هايى كه براى زن متصور است، اين است كه با وجود خود و با شخصيت خود، وسايل التذاذ و بهره‏مندى ديگران را فراهم آورد؛ لذا وقتى ما بر اساس فرهنگ اسلامى اعلام مى‏كنيم كه اسلام براى معاشرت زن و مرد، محدوديتى قائل شده و معاشرت بى‏قيد و شرط زن و مرد را جايز ندانسته، ما را متهم مى‏كنند كه شما به زن اهانت مى‏كنيد؛ در حالى كه اهانت آن چيزى است كه در فرهنگ غرب نسبت به شخصيت زن ديده مى‏شود.5
اين مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه كردن و نگاه نكردن، همه به خاطر اين است كه قضيه عفاف در اين بين، سالم نگه داشته شود. اسلام به مسئله عفاف زن اهميت مى‏دهد؛ البته عفاف مرد هم مهم است. عفاف، مخصوص زنان نيست؛ مردان هم بايد عفيف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانى و برترى جسمانى، مى‏تواند به زن ظلم كند و برخلاف تمايل زن رفتار نمايد، روى عفت زن بيشتر تكيه و احتياط شده است. شما امروز هم كه در دنيا نگاه كنيد، مى‏بينيد يكى از مشكلات زنان در دنياى غرب، به خصوص در كشور ايالات متحده امريكا، همين است كه مردان با تكيه به زورمندى خودشان، به عفت زن تعدى و تجاوز مى‏كنند. آمار منتشر شده از سوى مقامات رسمى خود آمريكا را من ديدم كه يكى مربوط به دادگسترى آمريكا و يكى هم مربوط به يك مقام ديگرى بود. آمارها واقعاً وحشت‏انگيز است؛ در هر شش ثانيه، يك تجاوز به عنف در كشور آمريكا صورت مى‏گيرد! ببينيد چقدر مسئله عفت مهم است.6


1. از سخنان رهبر معظم انقلاب در يكى از خطبه‏هاى نماز جمعه، 17.5.65.
2. بيانات رهبر معظم انقلاب در مصاحبه با مجله شاهد بانوان، 28.2.67.
3. بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار گروهى از خواهران پزشك سراسر كشور، 26.10.68.
4. بيانات رهبر معظم انقلاب در سمينار نقش زن در جامعه، 11.12.64.
5. بيانات رهبر معظم انقلاب در كنگره بين‏المللى زن و انقلاب، جهانى اسلام 17.11.66.
6. اجتماع خواهران در ورزشگاه آزادى به مناسبت جشن ميلاد كوثر، 30.7.76.

منبع: http://hejab-eslami.blogfa.com/

تبيين جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري در دهه چهارم انقلاب اسلامي-4

گفتار چهارم:

دشمنان بسيج

همانطور که در ابتداي مقاله نيز اشاره شد از همان ابتداي شکل گيري, بسيج با دشمنان داخلي و خارجي مختلفي مواجه بود که قصد داشتند به هر نحو ممکن بسيج را از صحنه به در برند. اين افراد در تلاشند تا با بکارگيري حربه "انکار ضرورت بسيج" و "متهم کردن بسيج" بسيج را تخريب کرده و پايگاه اجتماعي بسيج را تضعيف نمايند و زمينه اضمحلال آن را فراهم آورند.

حضرت آيت الله خامنه اي رهبر در بيانات متعددي به بررسي مواضع دشمنان بسيج پرداخته و علل اين کينه و عداوت را مشخص نموده است. در کلام و رهنمودهاي معظم له نکات برجسته زير به چشم مي‌خورد:

1- انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت كشور

فرق است بين آن نيروهايي كه به عنوان وظيفه‌ي سازماني وارد ميدان دفاع مي‌شوند، با نيروهايي كه به دنبال وظيفه‌ي ايمان و عشق و به دنبال دستور قاطع عواطف برخاسته از اعماق جان وارد ميدان مي‌شوند. اين بسيج است.

انكار بسيج، انكار بزرگترين ضرورت و مصلحت براي كشور است. ما در ميدان جنگ هم اگر بسيج را نداشتيم، كميتمان لنگ بود. در دوران بعد از پايان جنگ هم اگر بسيج نمي‌بود و اگر امروز هم نباشد، كميت اين انقلاب و اين نظام و همه‌ي حركتهاي سازنده‌ي اين كشور لنگ است. انكار بسيج و بي‌احترامي به آن، يا نابخردانه است، يا خائنانه است. تا زماني كه براي اين كشور امنيت لازم است و تا وقتي كه اين كشور و اين ملت به امنيت احتياج دارد - يعني هميشه؛ چون هميشه احتياج به امنيت هست - به نيروي بسيج، به انگيزه‌ بسيجي، به سازماندهي بسيجي و به عشق و ايمان بسيجي احتياج هست.(62)

2- دشمنان ملت؛ دشمنان بسيج

ابراز دشمني با بسيج، يعني ابراز دشمني با مجاهدت و تلاش و نشاط و كار در همه‌ ميدان‌ها. خيلي روشن است كه آرزومندان ناكامي اين ملت، از بسيج ناراحتند. هر كس آرزومند است كه اين ملت ناكام بشود و شكست بخورد، از حضور بسيج ناراحت است. همه‌ دشمنان، همه‌ حاسدان، همه دل‌بستگان به دشمن در داخل، از بسيج خوششان نمي‌آيد.(63)

3- موفقيتهاي بسيج، خار چشم دشمنان

از اول انقلاب تا امروز، بسيج خار چشم دشمنان بوده؛ چه دشمنان داخلي و چه دشمنان خارجي. هميشه بسيج مورد تهاجم لفظي و عملي دشمنان قرار داشته است. سمپاشي و لجن‌پراكني عليه بهترين جوانان اين كشور كه در صفوف بسيج مستقرند، مخصوص يك دوره از دوره‌هاي پس از انقلاب نيست؛ از اول بوده، تا امروز هم بوده است؛ خواهد بود؛ بعد از اين هم خواهد بود.

البته دشمنان موفقيت‌هاي بسيج را مي‌بينند. بسيج در ميدان دفاع مقدس از خود حركتي نشان داد كه براي دنيا شگفت‌آفرين بود. حضور بسيج در ميدان‌هاي جنگ و دفاع مقدس، هم به عنوان يك عمل نظامي، و هم به عنوان روحيه‌دهي به رزمندگان مستقر در سازمانهاي نظامي - يعني ارتش و سپاه - تأثيرات معجزآسايي داشته است. آن‌جايي كه بسيج بود، روحيه و معنويت هم بود؛ طبعا ايستادگي و مقاومت هم بود و بر اثر آن همه، پيروزي هم نصيب مي‌شد.(64)

4- نقش بسيج در دفاع از انقلاب اسلامي، علت دشمني دشمنان

خدا را شكر مي‌كنيم كه از روز اول انقلاب، نيروي خود جوش مردم در همه‌ي ميدانها حاضر بود و امام، قدر اين نيرو را دانست و آحاد ملت قدر اين جريان جوشنده‌ي عظيم را در ميان خودشان دانستند؛ آنهايي كه خودشان حاضر نبودند، يا آمادگي نداشتند كه در اين ميدانهاي خطر وارد شوند، آن جوانان آماده و عناصر از خود گذشته را تحسين و تشويق كردند. اين آن چيزي است كه دستگاههاي اقتدار جهاني را، دستگاههاي استكبار را، آن كساني را كه مي‌خواهند سرنوشت كشورها و ملتها را بناحق در دست گيرند، خشمگين مي‌كند.

اين‌جاست كه بايد راز حمله‌ي تبليغاتي به بسيج را فهميد. چرا در تبليغات جهاني و راديوها به بسيج اهانت مي‌شود؟ چرا كساني كه هميشه چشم به دهان بيگانگان دارند تا حرف آنها را تكرار كنند، نسبت به بسيج زبان به ناسزا مي‌گشايند؟ چون نقش بسيج را در حفظ استقلال ملي، در حفظ غرور ملي، در حفظ افتخارات ملي، در تأمين منافع ملي و بالاخره و بالاتر از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوري اسلامي مي‌دانند؛ به جد با بسيج دشمنند؛ اما دشمني آنها فايده‌اي ندارد. (65)

جمع بندي:

در آستانه طليعه چهارمين دهه انقلاب اسلامي، و طرح دو اصل کليدي "پيشرفت" و "عدالت" توسط تئوريسينانقلاب اسلامي - حضرت آيت الله خامنه‌اي - به عنوان دو هدف مهم و برجسته دهه چهارم انقلاب اسلامي، مجموعه بسيج نيز بايد ضمن توجه به رهنمودهاي رهبري معظم انقلاب اسلامي، نسبت خود را با دو اصل مذکور مشخص نمايد و خود را براي ورود به اين دوران جديد آماده سازد. براي تحقق اين امر بسيج نيازمند بازتعريف و ساماندهي جديدي است و صاحب نظران در اين مجموعه بايد با شناخت نقط قوت و ضعف بسيج و توانمنديها و ظرفيتهاي آن طرح جامع بسيج براي ورود به دهه چهارم انقلاب را فراهم آورندچرا حضرت امام(ره) در ضرورت توجه به بسيج مي فرمايند:« من دست يكايك شما پيشگامان رهايي را مي‌بوسم و مي‌دانم كه اگر مسئولين نظام اسلامي از شما غافل شوند به آتش دوزخ الهي خواهند سوخت. بار ديگر تاكيد مي‌كنم كه غفلت از ايجاد ارتش بيست ميليوني، سقوط دردام دوابرقدرت جهاني رابه دنبال خواهد داشت»(پيام به مناسبت هفته بسيج سال1367)

پي‌نوشتها:

1- حضرت امام خميني(ره)، 4/9/58، 2 -22/4/71، 3-5/7/68، 4-27/8/71، 5-21/7/80، 6-2/6/84، 7-5/9/76، 8-30/8/75‌، 9-8/9/74، 10-21/8/80، 11-3/9/78، 12 -7/9/84، 13-30/8/75، 14-21/5/71، 15-3/9/78، 16-5/3/84، 17-7/9/84، 18-7/9/84، 19-5/3/84، 20-5/3/84، 21-7/9/84، 22-29/7/79، 23-14/7/77، 24-30/8/75، 25-7/9/84، 26 -21/5/71، 27-5/3/84، 28-5/9/76، 29 -8/9/74، 30 -3/9/78، 31-29/7/79، 32-24/8/79، 33-14/7/77، 34-5/3/84، 35-27/8/71، 36-5/9/76، 37-2/9/77، 38-29/7/79، 39-7/9/84، 40-8/9/74، 41-7/9/84، 42-8/9/74، 43-7/9/84، 44-21/5/71، 45-7/9/84، 46-7/9/84، 47-3/9/73، 48-21/8/80، 49-21/8/80، 50-2/8/80، 51-6/6/68، 52-7/9/79، 53-22/4/71، 54-5/9/69، 55-21/8/80، 56-5/3/84، 57-27/8/71، 58-14/7/77، 59-27/8/71، 60-27/8/71، 61-6/4/68، 62-21/8/80، 63-27/8/71، 64-5/3/84، 65-7/9/84، 24-30/8/75، 25-7/9/84، 26 -21/5/71، 27-5/3/84، 28-5/9/76، 29 -8/9/74، 30 -3/9/78، 31-29/7/79، 32-24/8/79، 33-14/7/77، 34-5/3/84، 35-27/8/71، 36-5/9/76، 37-2/9/77، 38-29/7/79، 39-7/9/84، 40-8/9/74، 41-7/9/84، 42-8/9/74، 43-7/9/84، 44-21/5/71، 45-7/9/84، 46-7/9/84، 47-3/9/73، 48-21/8/80، 49-21/8/80، 50-2/8/80، 51-6 /6/68، 52-7/9/79، 53-22/4/71، 54-5/9/69، 55-21/8/80، 56-5/3/84، 57-27/8/71، 58-14/7/77، 59-27/8/71، 60-27/8/71، 61-6/4/68، 62-21/8/80، 63-27/8/71، 64-5/3/84، 65-7/9/84.

منبع: بصيرت  http://www.basirat.ir/

اهميت حجاب و عفاف در حفظ حقوق و جايگاه زنان از منظر مقام معظم رهبري

اهميت حجاب و عفاف در حفظ حقوق و جايگاه زنان

در راستاي دفاع از شخصيت حقيقي زن، رعايت حجاب و عفاف مهم ترين مسئله محسوب مي شود؛ چرا که از ديدگاه مقام معظم رهبري عامل اصلي پيشرفت مادي و تعالي معنوي زنان حفظ حجاب و عفت است. ايشان مي فرمايند: «ما كه روي حجاب اين‏قدر مقيديم، به خاطر اين است كه حفظ حجاب به زن كمك مي‏كند تا بتواند به آن رتبه معنوي عالي خود برسد و دچار آن لغزشگاههاي بسيار لغزنده‏يي كه سر راهش قرار داده‏اند، نشود.»

بنابراين به بيان ايشان «هر حركتي كه براي دفاع از زنان انجام مي‏گيرد، بايد ركن اصلي آن رعايت عفاف زن باشد. در غرب به خاطر اين‏كه به اين نكته توجّه نشد - يعني مسأله عفت زنان مورد اهتمام قرار نگرفت و به آن اعتنايي نكردند - كار به اين بي‏بندو باريها كشيد. نبايد بگذارند عفّت زن - كه مهمترين عنصر براي شخصيت زن است - مورد بي‏اعتنايي قرار گيرد. عفّت در زن، وسيله‏اي براي تعالي و تكريم شخصيت زن در چشم ديگران، حتّي در چشم خودِ مردان شهوتران و بي‏بندوبار است. عفّت زن، مايه احترام و شخصيت اوست. اين مسأله حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه كردن و نگاه نكردن، همه به خاطر اين است كه قضيه عفاف در اين بين سالم نگهداشته شود. اسلام به مسأله عفاف زن اهميت مي‏دهد. البته عفاف مرد هم مهمّ است. عفاف مخصوص زنان نيست؛ مردان هم بايد عفيف باشند. منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسماني و برتري جسماني، مي‏تواند به زن ظلم كند و برخلاف تمايل زن رفتار نمايد، روي عفّت زن بيشتر تكيه و احتياط شده است.» (30/7/76)

1- لزوم رعايت حجاب در محيط دانشگاهي:

« محيط دانشگاهها بسيار مهمّ است. در محيط دانشگاهها، خانمهاي دانشجو و استاد بايد بكوشند روحيه و فرهنگ اسلامي را ترويج كنند. اجازه ندهيد به كساني - اگر خداي نكرده در دانشگاههاي كشور هستند - كه نسبت به حجاب اسلامي يا زنان و دانشجويان دخترِ مسلمان بي‏احترامي كنند. اجازه ندهيد كه اينها بتوانند افكار فاسد را منتشر كنند. محيط دانشگاه بايد محيط اسلامي باشد؛ محيطي براي رشد انسان طراز اسلام؛ انساني كه الگويش فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏عليهاست. و اين، براي آينده كشور فوق‏العاده مهم است.» (25/9/71)

2- پرهيز از تحت الشعاع قرار گرفتن عفت و حجاب به خاطر کار کردن:

«اسلام با كاركردن زن موافق است. نه فقط موافق است، بلكه كار را تا آن‏جا كه مزاحم با شغل اساسي و مهمترين شغل او، يعني تربيت فرزند و حفظ خانواده نباشد، شايد لازم هم مي‏داند. اما اين كار نبايد با كرامت و ارزش معنوي و انساني زن منافات داشته‏باشد. نبايد زن را تذليل كنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمايند. تكبر از همه انسانها مذموم است، مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم! زن بايد در مقابل مرد نامحرم متكبّر باشد. «فلا تخضعن بالقول»؛ در حرف‏زدن مقابل مرد نبايد حالت خضوع داشته‏باشد. اين، براي حفظ كرامت زن است. اسلام اين را مي‏خواهد و اين الگوي زن مسلمان است.» (25/9/71)

3- بحث پوشش زن نبايد از هجوم تبليغاتي غرب متأثر باشد:

« بايد توجه كنيد كه هيچ بحثي در اين زمينه‏هاي مربوط به پوشش زن، از هجوم تبليغاتي غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بياييم با خودمان فكر كنيم كه حجاب داشته باشيم، اما چادر نباشد؛ اين فكر غلطي است. نه اين‏كه من بخواهم بگويم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مي‏گويم چادر بهترين نوع حجاب است؛ يك نشانه ملي ماست؛ هيچ اشكالي هم ندارد؛ هيچ منافاتي با هيچ نوع تحركي هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناي تحرك و كار اجتماعي و كار سياسي و كار فكري باشد، لباس رسمي زن مي‏تواند چادر باشد و - همان‏طور كه عرض كردم - چادر بهترين نوع حجاب است. البته مي‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همين‏جا هم بايستي آن مرز را پيدا كرد. بعضيها از چادر فرار مي‏كنند، به خاطر اين‏كه هجوم تبليغاتي غرب دامنگيرشان نشود؛ منتها از چادر كه فرار مي‏كنند، به آن حجاب واقعي بدون چادر هم رو نمي‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مي‏دهد! شما خيال كرده‏ايد كه اگر ما چادر را كنار گذاشتيم، فرضاً آن مقنعه كذايي و آن لباسهاي "و ليضربن بخمرهنّ علي جيوبهنّ " و همانهايي را كه در قرآن هست، درست كرديم، دست از سر ما بر مي‏دارند؟ نه، آنها [غرب]به اين چيزها قانع نيستند؛ آنها مي‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عيناً اين‏جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه كه عمل مي‏شد.» (25/9/71)

منبع: http://amrebemaruf.blogfa.com

جايگاه زن در نگاه اسلامي از منظر مقام معظم رهبري

جايگاه زن در نگاه اسلامي:

در مقابل نگاه ناقص و اهانت آميز غرب به موضوع زن، ديدگاه اسلام نگاهي سازنده به زنان دارد؛ چرا که « اسلام برخلاف آنجوري كه هميشه در نظامهاي طاغوتي وجود داشته است كه با چشم ديگري اصلاً به زن نگاه ميكردند، به زن شخصيت ميدهد. در اسلام وقتي براي مؤمن نمونه ميخواهند مشخص بكنند، نمونه‌ي زن معين ميكنند. «و ضرب اللَّه مثلا للّذين امنوا امرأت فرعون»؛ اين نفر اول، «و مريم ابنت عمران»، نفر دوم؛ نمونه براي للذين آمنوا، دو زن. نمونه براي للذين كفروا هم دو زن: «امرأت نوح و امرأت لوط كانتا تحت عبدين من عبادنا ... فخانتاهما».يعني زن را نه فقط محور و عبرت و آئينه‌اي براي زنان، بلكه براي كل جامعه قرار ميدهد. ميشد يك مرد انتخاب بكنند. نه، اين در مقابله‌ي با آن نگاه انحرافي و غلطي است كه نسبت به زنان وجود داشته. اين نگاه، هميشه هم تحقيرآميز نبوده؛ اما هميشه غلط بوده.»(28/7/88)

مقام معظم رهبري بعد از ترسيم اين ديدگاه کلي اسلام در مورد زنان، به نکات ديگري اشاره مي کنند که به طور مشخص نشان دهنده نگاه پيشرفته اي اسلام به حقوق و جايگاه زنان است. در اين نگاه، پيشرفت و تعالي زنان در عرصه اجتماع بدون استفاده ابزاري از آنها و تحت ظلم قرار گرفتن آنها مورد هدف است. خطوط اصلي بيانات معظم له در اين باره در ذيل ارائه مي شود:

1- جلوگيري از تحت ستم بودن زن: « هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان اين است كه زن تحت ستم نباشد و مردْ خود را حاكم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقي هست. مرد حقوقي دارد، زن هم حقوقي دارد و اين حقوق به‏شدّت عادلانه و متوازن ترتيب داده شده است.» (30/7/76)

2- زن و مرد از يک جنس هستند: «شما بينيد اين آيه‏ي شريفه در مورد زن و مرد - عمدتاً در داخل خانواده - چه مي‏فرمايد. «و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا» يعني از جمله‏ي نشانه‏هاي قدرت الهي يكي اين است كه براي شما انسانها، از نوع خودتان و از جنس خودتان همسراني قرار داد؛ براي شما مردان، زنان را و براي شما زنان، مردان را. از خودتان هستند؛ «من انفسكم»، جنس جداگانه‏اي نيستند، در دو رتبه جداگانه نيستند؛ همه يك حقيقتند، يك جوهر و يك ذاتند. البته در بعضي از خصوصيات، با هم تفاوتهايي دارند؛ چون وظايفشان دو تاست.» (30/7/76)

3- جلوگيري از پايمال شدن حقوق زنان: «طبيعت الهي زن و مرد در محيط خانواده، طبيعتي است كه براي زن و براي مرد رابطه‏اي فيمابين به وجود مي‏آورد كه آن رابطه، رابطه عشق و مهرباني است: «مودّة و رحمة». اگر اين رابطه تغيير پيدا كرد، اگر مرد در خانه احساس مالكيت كرد، اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه كرد، اين ظلم است. اگر زن محيط امن و توأم با امنيتي براي درس خواندن، براي كار كردن، براي احياناً كسب درآمد و براي استراحت نداشته باشد، اين ظلم و ستمكاري است. هر كس كه موجب اين ظلم شود، بايد قانون و جامعه اسلامي با او مقابله كند.» (30/7/76)

«چنانچه نگذارند زن به تحصيلات صحيح و به علم و معرفت دست پيدا كند، اين ظلم است. اگر شرايط طوري باشد كه زن فرصت پيدا نكند به خاطر زيادي كار و فشار كارهاي گوناگون، به اخلاق خود، به دين خود و به معرفت خود برسد، اين ظلم است. اگر زن امكان پيدا نكند كه از مايملك خود به طور مستقل و با اراده خود استفاده كند، اين ظلم است. اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهري تحميل شود - يعني خود او در انتخاب شوهر نقشي نداشته باشد و اراده و ميل او مورد اعتنا قرار نگيرد - اين ظلم است. اگر زن، چه آن وقتي كه داخل خانه با خانواده زندگي مي‏كند و چه در صورتي كه از شوهر جدا مي‏شود، نتواند از فرزند خود بهره عاطفي لازم را ببرد، اين ظلم است. اگر زن استعدادي دارد - مثلاً استعداد علمي دارد، استعداد براي اختراعات و اكتشافات دارد، استعداد سياسي دارد، استعداد كارهاي اجتماعي دارد - اما نمي‏گذراند از اين استعداد استفاده كند و اين استعداد شكوفا شود، ظلم است.» (30/7/76)

4- دفاع اخلاقي از زن در خانواده: «يك نكته ديگر كه بايد مورد توجّه باشد، دفاع اخلاقي و قانوني از زن، بخصوص در داخل خانواده است. دفاع قانوني با اصلاح قوانين و ايجاد قوانين لازم و دفاع اخلاقي با طرح اين مسأله و مواجهه با كساني كه اين را درست نمي‏فهمند و زن را در خانه، مستخدمِ مورد ستمِ مرد، بدون تمكّن از خودسازي معنوي تلقّي و اين‏گونه هم عمل مي‏كنند. بايد با اين فكر با قوّت و شدت مقابله شود؛ البته به شكل كاملا منطقي و عقلاني.» (30/7/76)

معظم له در پايان اين بحث هشدار مي دهند که در زمينه دفاع از حقوق و جايگاه زنان « از بحثهاي انحرافي در اين زمينه‏ها بايد اجتناب شود. بعضي كسان به عنوان اين كه از زن دفاع مي‏كنند، به بحثهاي انحرافي كشانده مي‏شوند و بعضي از مسائل از قبيل ديه و امثال اينها را مطرح مي‏كنند؛ در حالي كه اينها بحثهاي انحرافي است.» (30/7/76)

منبع: http://amrebemaruf.blogfa.com

تبيين جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري در دهه چهارم انقلاب اسلامي-3

گفتار سوم:

وظايف و انتظارات از بسيج

تعيين اينکه امروز چه بايد کرد؟ و کدام يک از مسايل بايد در اولويت قرار گيرد؟، سوالاتي است که همواره بايد توسط افراد و مجموعه هاي انقلابي مورد بازپرسي قرار گيرد. بسيج نيز در اين ميان بايد وظايف خود را مرور کرده و در نسبت خود با انقلاب اسلامي، وظيفه خود را مشخص و معين نمايد.حضرت امام خميني(ره) در همان پيام فوق پيرامون وظيفه بسيج مي فرمايند:« طلاب علوم ديني و دانشجويان دانشگاهها بايد با تمام توان خود در مراكز شان، از انقلاب و اسلام دفاع كنند و فرزندان بسيجي ام دراين دو مركز پاسدار اصول تغيير ناپذير «نه شرقي و نه غربي» باشند»

همچنين فرمانده معظم کل قوا به عنوان، فرمانده ارشد بسيج و مراد همه بسيجيان، در اين زمينه همواره وظايفي را براي اين مجموعه تعريف و ترسيم مي‌نمايند برخي از اين وظايف برشمرده به شرح زير است:

1- حمايت از شعارهاي جهاني انقلاب اسلامي

نظام جمهوري اسلامي پرچم معنويت و اخلاق را بلند كرد. برافراشتن پرچم اخلاق، فقط از موضع موعظه‌گري قابل تأمين نيست؛ با حركت عظيم و اقتدار ناشي از حضور مردم، اين پرچم در دنيا برافراشته شده است. امروز ما در منبرهاي عظيم جهاني و بين‌المللي، از عدالت و مظلوميت ملتها سخن مي‌گوييم و اين به بركت نظام جمهوري اسلامي است.حضور مردم و بسيج حقيقي دلها و جسمها و جانها مي‌تواند پشتوانه‌ اين حركت عظيم جهاني باشد. اين مسؤوليت عظيم بسيج است.(45)

2- مسئوليت بسيج در دفاع از هويت ملي و ديني

از بزرگترين مسؤوليتهاي يك مجموعه‌ي بسيج در كشور اين است كه از هويت ملي و ديني پاسداري مي‌كند و بايد پاسداري كند.(46)

3- وظيفه خطير بسيج در عرصه سازندگي کشور

امروز بسيج عناصر مؤمن و فداكار، علاوه بر دفاع مسلحانه از كشور و انقلاب، بايد سازندگي كشور را نيز هدف ديگر خود قرار دهد. امروز، روزي است كه همه‌ي نيروها بايد همه‌ي سرمايه‌هاي علمي، فكري، تخصصي، تجربي، مادي و معنوي خود را همچون بسيجيان ميدان جنگ، پشت سر دولت به ميدان سازندگي وارد كنند؛ دولت به شكل بسيجي عمل كرده و نيروهاي كارآمد بسيجي را به حضور در ميدان سازندگي تشويق كند و با برنامه‌ريزي جامع، جايگاه هر قشر و هر فردي را در جهاد بازسازي كشور معين كند، و آحاد مردم نيز با ترجيح مصلحت سازندگي بر مصالح شخصي، فداكارانه در اين ميدان مجاهدت كنند.(47)

4- ضرورت حفظ آمادگي دائمي

انتظاري كه امام از بسيج داشت، آمادگي و حضور دائمي بود؛ زيرا بسيج، پشتوانه‌ اصلي انقلاب است.(48)

5- ضرورت دشمن شناسي

بسيج، در سرتاسر كشور هوشيار باشد. همه‌ي نيروهاي مسلح - ارتش، سپاه و نيروهاي انتظامي - بايد هوشيار باشند. همه بايد هوشيار باشند؛ اما بسيج، احتياج به هوشياري مضاعف دارد. آحاد بسيج در هرجا هستند - در شهر، در ده، در عشاير، در دانشگاه، در حوزه‌ علميه، در دبيرستان، در بازار، در اداره، در كارخانه - بايد هوشيار باشند. دشمن، براي ضربه زدن به انقلاب و اسلام، از يك راه نمي‌آيد؛ از راههاي مختلف مي‌آيد. بايد چشمتان را باز كنيد، متوجه باشيد و دشمن را بشناسيد. امام بزرگوار، اين خطوط را براي ما درست مشخص كردند.(49)

6- بسيج و قطع اميد استکبار جهاني از جمهوري اسلامي

شما جوانها بايد دائم در صحنه باشيد. بايد دائم نشان دهيد كه جمهوري اسلامي آسيب‌ناپذير است. نيروي مؤمن بسيج و نيروهاي حزب‌اللهي در سرتاسر كشور و آحاد مؤمن در اين كشور، بايد كاري كنند كه اميد امريكا و صهيونيستها و بقيه‌ي قدرتهاي دشمن از جمهوري اسلامي به كلي قطع شود.(50)

7- مقابله با اشاعه فساد و توطئه هاي دشمن

دشمن براي شايع‌كردن فساد در بين جوانان اين كشور، برنامه‌ريزي مي‌كند. چه كسي بايد در مقابل اين اشاعه‌ي فساد بايستد؟ چه كسي بايد در مقابل خرابكاريها بايستد؟ چه كسي بايد در مقابل توطئه‌هايي كه دشمن به وسيله‌ي عوامل خود در داخل كشور انجام مي‌دهد و ممكن است يك عده آدم ساده‌لوح را هم به دنبال خود بكشاند، بايستد؟ بسيج؛ همين نيروي عظيم.(51)

8- حفظ فضاي سالم در كشور

امروز وظيفه بسيج، حفظ فضاي سالم در كشور و منزوي كردن زشتي و آلودگي و غفلت و ريا و نفاق و شرك است. امروز نسل نوخاسته‌ كشور، با كمال صفا و پاكي به دنبال حقيقت مي‌دود و تشنه آن است. در كجاي كشور، شما جوانان نوخاسته - پسر و دختر - را مي‌بينيد كه تشنه حقيقت و معنويت و فهميدن و درست فهميدن نباشند؟ اين نسل پرعدد امروز كشور ما با صفاي ذاتي جواني خود و با تربيت اسلامي جامعه‌ي ما، دنبال حقيقت است؛ اما در كمين اين نسل، گرگان درنده و روبهان حيله‌گري هستند. در كمين نسل نوخاسته‌ جوان ما كساني نشسته‌اند كه مي‌خواهند او را بفريبند، يا بدرند و از بين ببرند.(52)

9- بسيج و باز كردن ميدان‌هاي تازه‌ زندگي

تجدد و نوگرايي حقيقي و باز كردن ميدان‌هاي تازه‌ي زندگي، مطلوب اسلام است؛ اصلا اسلام اين را از انسان خواسته؛ اين به بركت تأمل، تعمق، كار درست، كار فكري، تلاش عملي، مجاهدت، استقبال از كار و از خطر در همه‌ي ميدان‌ها، و همتها را بلند كردن به‌دست مي‌آيد. اين كارها مربوط به كيست؟ مربوط به بسيج است. اگر بسيج را درست معنا كنيم، همين است.(53)

10- تقويت و افزايش بصيرت و آگاهي

اساس بسيج در جمهوري اسلامي، بر آگاهي است. در اين‌جا نظام جمهوري اسلامي هرگز نخواسته است عده‌اي بيايند و چشمهايشان را ببندند و با اطاعت كوركورانه و بي‌خبر از آنچه كه اتفاق مي‌افتد، به ميدان بروند و اسلحه‌ها را بكشند و بناي جنگيدن بگذارند. اين را ما نخواستيم. جمهوري اسلامي و امام اين جمهوري - رضوان و رحمت خدا بر او - عكس اين حركت كردند. ملت ما با آگاهي راه‌افتاد، ميدان را انتخاب كرد و در آن ميدان جنگيد. كساني كه در جبهه‌هاي نبرد، در هشت سال جنگ تحميلي و قبل از آن و مقداري بعد از آن ايستادند و جنگيدند، علي بصيرةٍ جنگيدند. مكرر در مكرر از زبانشان شنيديم كه «ما براي خاك نمي‌جنگيم؛ ما براي يك وجب زمين نمي‌جنگيم؛ ما براي اهداف و آرمانهايمان مي‌جنگيم.» اين، همان معرفت است.

من مي‌خواهم عرض كنم: جوانان عزيز! بسيجيان عزيز! هر جاي كشور كه هستيد، اين بصيرت را روزبه‌روز زياد كنيد. نگذاريد بعضي از نيازهاي مادي و مسائل كوچك، جلو بصيرتها را بگيرد. بصيرتتان را حفظ كنيد و دشمنتان را بشناسيد. دشمن، ترفندهاي گوناگون دارد؛ و آن ملتي موفق مي‌شود كه فريب نخورد... بصير باشيد در شناسايي دشمن. بصير باشيد در شناسايي ترفندهاي دشمن.(54)

11- ضرورت خودسازي و هوشمندي و پايداري

امروز دانشگاه، بيش از هميشه به بسيج دانشجويي و بسيج دانشجويان در صراط مستقيم انقلاب نيازمند است، و تشكل بسيج دانشجويي، بيش از هميشه به خودسازي و هوشمندي و پايداري.(55)

12- ضرورت خودسازي و مراقبت

قرآن به ما مي‌گويد: «و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون.» يعني سست نشويد، غمگين نشويد، شما بالاتر از ديگران هستيد. به دنبال اين جمله، قيدي دارد: «ان كنتم مؤمنين»؛ اگر مؤمن باشيد. همه‌ي اين حرفهايي كه زديم، مربوط به آن‌وقتي است كه رابطه‌ي ما با خدا خوب باشد؛ مربوط به آن وقتي است كه شما جوانان عزيز، با تقوا باشيد؛ مربوط به آن وقتي است كه شما زن و مرد، سعي كنيد دينتان را حفظ كنيد؛ در مقابل جاذبه‌هاي گناه، تسليم نشويد و در مقابل وسوسه‌ شيطان، مقاومت كنيد. شما مي‌توانيد و امتحان كرديم كه شما مي‌توانيد. بالاترين وسوسه‌هاي شيطان، وسوسه‌ حفظ نفس است. چقدر شما در زير گلوله‌ بارانهاي پي‌درپي دشمن و آتشهاي انبوهي كه دشمن، در جنگ بر سرتان مي‌ريخت، جلو رفتيد و نترسيديد!

بدانيد امروز يكي از سلاحهاي دشمناني كه مرگ بر آنها مي‌گوييد، اين است كه در مقابل جوانان ما دانه بپاشند - دانه‌ گناه، دانه‌ جاذبه‌هاي گناه، جاذبه‌هاي فساد - تا بلكه بتوانند آنها را جذب كنند. نفس قوي بايد بايستد و تسليم اين جاذبه‌ها نشود. مراقب باشيد! جوانان بسيجي ما مؤمنند، مطهرند، پاكند. اما ممكن است در ميان آنها افرادي پيدا شوند كه روح قوي نداشته باشند و تسليم ترفند دشمن و شيطان گردند. اين‌جا، تقوا به درد مي‌خورد. تقوا يعني اين‌كه دايم مراقب خودمان باشيم و نگذاريم كه اشتباه كنيم. يكي از سلاحهاي ما، دعاست؛ «لايملك الّا الدعاء.» ما دعا را داريم؛ سلاح دعا را داريم؛ سلاح تضرع را داريم و سلاح بكاء را داريم.

پيش خدا تضرع كنيد و همه چيز را با تضرع، از خدا بخواهيد. اين بازوي قوي، اين اراده‌ي نيرومند و پولادين، با دعاست كه كارايي پيدا خواهد كرد. در ميدان جنگ هم، پيغمبر اكرم و اميرالمؤمنين عليهماالسّلام دعا كردند و با تضرع از خداي متعال خواستند. امام عزيز ما هم در جنگ دعا مي‌كرد. دل ما به دعاهاي آن بزرگوار و دعاهاي مؤمنين و صالحين، قرص بود.(56)

13- ضرورت حفظ و تقويت ارتباط با خدا

يك ويژگي اين است كه در بسيج ملت ايران، مايه‌ي اصلي، ارتباط با خداست. جوان بسيجي يا هر قشري از قشرهاي آن؛ يعني مرد و زن و پير و جوان بسيجي، داراي يك ارتباط معنوي و صميمي با خداست. اين، مايه‌ي اصلي كار است. آن عاملي كه موجب مي‌شود انسان در ميدانها خسته نشود، ياد خداست. آن نيرويي كه انسان را در مقابل همه‌ي قدرتها با قوت كامل نگه مي‌دارد، توكل به خداست. اگر توكل و اعتماد به خدا و ارتباط با خدا بود، حركت مردمي و بسيجي، حركتي پايدار و ماندگار خواهد بود. و اگر نبود، يك هيجان و اشتعال در برهه‌اي از زمان پيدا مي‌شود، ولي باقي نمي‌ماند و از بين مي‌رود. شما اگر نگاه كنيد، در دنيا كشوري را با خصوصيات كشور ايران پيدا نخواهيد كرد كه توانسته باشد در مقابل آن همه دشمن بايستد، بر آنها غالب شود، موانع را بردارد، راه خود را بگشايد، و در جهت اهداف خود حركت كند.آن چيزي كه تا امروز، اين حركت را در ايران اسلامي اين‌طور مستقيم به سمت هدف هدايت كرده است، همين ايمان شما، ارتباطتان با خدا و روحيه‌ي دعا و تضرعي است كه در نيروهاي بسيجي ما وجود دارد. اين، همان دعاي كميلي است كه شما مقيد بوديد و هستيد بخوانيد. اين، همان نماز جمعه‌هاي شماست. اين، همان توسلات و توجهات شما به ائمه عليهم‌السّلام است. و اين پيوند و رابطه‌ي معنوي است كه همه چيز را حفظ كرده است. اين، يك خصوصيت است كه در جاهاي ديگر نيست، و بايد آن را حفظ كنيد. (57)

14- اخلاق اجتماعي بسيج در ارتباط با مردم

شما بسيجي ها بايد به گونه اي رفتار کنيد که احترام و محبت مردم جلب شود. شما بايد نمونه اخلاق و تواضع و مهرباني و رعايت مقررات باشيد. آن کسي بسيجي تر است که مقررات را بيشتر رعايت مي کند، به خاطر آنکه اين فرد بيشتر از همه براي نظام دل مي سوزاند و مقررات، لوازم قطعي اداره درست نظام است.(58)

15- تلاش براي افزايش محبوبيت بسيجيان در جامعه

هر جوان بسيجي، مرد بسيجي، زن بسيجي، دانش‌آموز بسيجي، دانشجوي بسيجي، كارگر بسيجي و روحاني بسيجي مي‌تواند محور باشد و انسانهايي را به خود جذب كند و با سخن و اخلاق و رفتار و درس خواندن و كار كردن و احساس مسؤوليت و آگاهي سياسي و اطلاعات ديني و معنوي خود، مثل شمعي دلها را روشن كند و ديگران را اميدوار به آينده و آماده‌ي به كار براي حضور در ميدانها قرار دهد. ببينيد چه مسؤوليت بزرگ و سنگين و درعين‌حال شيرين و هيجان‌انگيزي است.

اين در صورتي به وجود مي‌آيد و به وقوع مي‌پيوندد كه در داخل سازمان نيروي مقاومت بسيج، كار اداره‌ي فكري و عملي و قلبي و اخلاقي و روحي و سياسي از همه جهت، آن‌چنان منظم و با تدبير صورت گيرد كه بتواند چنين محصول عظيمي داشته باشد.(59)

16- مساجد را رها نكنيد!

مساجد را رها نكنيد. نيروي مقاومت بسيج، بهترين جايي كه دارد، همين مساجد است. منتها مساجد را مسجد نگه داريد. با امام جماعت مسجد، با عبادت كنندگان مسجد و با مؤمنيني كه در مسجدند، برادرانه صميمي باشيد - كه بحمداللَّه هستيد - و آن را حفظ كنيد و بيشتر كنيد. اول وقت، نماز را به جماعت، پشت سر پيشنماز هر مسجدي كه در آن هستيد، بخوانيد. در مراسم ديني مسجد و تبليغات آن شركت كنيد. در مراسم دعا و قرآن و مراسم مذهبي شركت كنيد. شما و امام جماعت آن مسجد - هر كس كه هست - مشتركاً مسجد را حفظ كنيد. براي مسجد، جاذبه درست كنيد تا بچه‌ها، جوانان و زن و مرد محله، مجذوب مسجدي شوند كه شما در آن هستيد و بيايند. مسجد، پايگاه بسيار مهمي است.(60)

17- انتظارات از محفل بسيجيان

من به شما برادران و خواهران عزيز - كه فرزندان من هستيد - مؤكدا توصيه مي‌كنم كه به عمق‌ها توجه كنيد و آن را بطلبيد؛ از ظواهر هم دست نكشيد. اين خطاست كه كسي خيال يا توهم كند كه بايد باطن را درست كرد، ظاهر مهم نيست؛ نخير، همين ظاهر، انسان را به وادي‌هاي گوناگوني مي‌كشاند. ظاهر ديني، ظاهر اسلامي، پايبندي به تعبد ديني، همين مجالس دعا، همين مجالس توسل به ائمه (عليهم‌السلام) لازم است؛ منتها همه‌ي اينها را با دانايي همراه كنيد.

در مجلس روضه‌خواني و سينه‌زني بسيج وقتي شعر خوانده مي‌شود، بايد با معنا، با مضمون، جهتدار و همراه با درس باشد.

وقتي در آن‌جا سخنراني مي‌شود، بايد در جهت تعميق فكر و انديشه باشد. وقتي نماز جماعت مي‌خوانيد، نماز شما بايد همراه با توجه به پروردگار و خشوع در مقابل او باشد. وقتي اعتكاف مي‌كنيد، وقتي روزه مي‌گيريد، وقتي اجتماعات مذهبي تشكيل مي‌دهيد، بايد همراه با توجه به خداي متعال و همراه با اخلاص باشد. كليد موفقيت اينهاست.(61)

ادامه دارد......

تبيين جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري در دهه چهارم انقلاب اسلامي-2

گفتار دوم:

بسيجي کيست؟

بازتعريف هويت بسيج و بسيجي و تعمق و تدبر در فهم آن يکي از ضروري‌ترين نيازها و وظايف امروز نسل امروز بسيج در آستانه آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي است. بي‌شک از آنجا که بسيج فرزند عزيز و صالح رهبر کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) و شاگرد خلف ايشان حضرت آيت الله خامنه‌اي است، براي رسيدن به شناختي حقيقي از معناي بسيجي و مولفه‌ها و شاخصه‌هاي هويت بسيجي، بايد به سراغ آراء و نظرات ايشان رفت و کلام اين دو بزرگوار را مرور نمود.

در اين گفتار در پاسخ به سوال بسيجي کيست، مولفه هايي از رهنمودهاي حضرت آيت الله خامنه اي استخراج شده و در ذيل چهار سرفصل: الف- ماهيتو مشخصات بسيج؛ ب- مولفه‌هاي هويت‌بخش بسيجي اسوه؛ ج- عرصه‌هاي حضور بسيج؛ د- مظهر يک بسيجي کامل؛ طبقه بندي گرديده است.

الف- معناي بسيج

1- حركت عظيم ملت ايران، همراه با آگاهي؛

2- احساس آميخته‌ي با عقلانيت؛

3- حركت و عمل آميخته‌ي با مبناي فكري؛

4- عملگرايي همراه با آرمان‌گرايي؛

5-ديدن افق‌هاي دوردست؛ اينها مجموعه‌يي است كه ذهنيت و هويت بسيج را تشكيل مي‌دهد.(6 )

6-اگر بخواهيم بسيج را در يك تعريف كوتاه معرفي كنيم، بايد بگوييم: بسيج، عبارت است از مجموعه‌اي كه در آن، پاكترين انسانها، فداكارترين و آماده به كارترين جوانان كشور، در راه اهداف عالي اين ملت و براي به كمال رساندن و به خوشبختي نائل كردن اين كشور، جمع شده‌اند.

7- بسيج، عبارت است از تشكيلاتي كه در آن، افراد متفرق و تنها، به يك مجموعه‌ي عظيم و منسجم و به يك گروه آگاه، متعهد، بصير و بيناي به مسائل كشور و به نياز ملت، تبديل مي‌شوند؛

8- مجموعه‌اي كه دشمن را بيمناك و دوستان را اميدوار و خاطرجمع مي‌كند. معناي بسيج، اين است.

9- بسيج در حقيقت، مظهر يك وحدت مقدس، ميان افراد ملت است.

10- بسيج در واقع، مظهر عشق و ايمان و آگاهي و مجاهدت و آمادگي كامل، براي سربلند كردن كشور و ملت است. همه‌ي انسانهايي كه اين خصوصيات را دارند، در واقع جزو بسيجند.(7 )

11-بسيج حرکتي خردمندانه؛ حركت بسيج هم، از روز اول تا امروز، يك حركت خردمندانه بوده است. به تبليغات دشمنان، كه بهترين جوانان ما و فداكارترين و با صفاترين و نورانيترين عناصر اين ملت را، به تعصب و تحجر رمي مي‌كنند، كاري نداريم.(8 )

12- بسيج حرکتي عميق و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام: بسيج يک حرکت بي ريشه و سطحي و صرفاً ازروي احساسات نيست، بسيج يک حرکت منطقي و عميق و اسلامي و منطبق بر نيازهاي دنياي اسلام – و به طريق اولي – جامعه اسلامي است. قرآن کريم مي فرمايد: «هو الذي ايدک بنصره و بالمؤمنين» اي پيامبر، خداي متعال تو را، هم به وسيله نصرت خودش و هم از طريق مؤمنين مؤيد قرار داد و کمک کرد. اين خيل عظيم مؤمنيني که در اينجا مورد اشاره آيه قران قرار گرفته اند، عبارت ديگري است از آنچه که امروز به نام بسيج در جامعه ما قرار دارد.(9 )

13- بسيج يعني حضور در صحنه؛ بسيج، يعني حضور در ميدانهايي كه نظام اسلامي، وظيفه‌ي انساني و الهي و نيازهاي كشور، حضور او را در آن ميدانها لازم مي‌داند و او را به آنها فرا مي‌خواند. بسيجي، هر يك از آحاد ملت است كه در هرجايي كه به حضور او نياز هست، آماده باشد. (10)

14- بسيج يعني حضور با ايمان‌ترين‌ها براي دفاع از کشور: بسيج، يعني حضور بهترين و با نشاطترين و باايمان‌ترين نيروهاي عظيم ملت در ميدانهايي كه براي منافع ملي و براي اهداف بالا، كشورشان به آنها نياز دارد. هميشه بهترين و خالصترين و شرافتمندترين و پرافتخارترين انسانها، اين خصوصيات را دارند. بسيج در يك كشور، معنايش آن زمره‌اي است كه حاضرند اين پرچم افتخار را بر دوش بكشند و برايش سرمايه‌گذاري كنند؛ كه آسان هم نيست.( 11)

15- امروز همه‌ جوانان ما، پيران ما، دانشجويان ما، روحانيون ما، بزرگان ما، كوچكان ما و قشرهاي مختلف مافهميده‌اند كه سعادتشان در اين است كه اسلام را با بصيرت و با روشن‌بيني و خردمندي بفهمند و آن را به‌كار گيرند تا بتوانند از دشمنيها بكاهند، دشمنيها را دفع كنند. اين همان بسيج است؛ حقيقت بسيج يعني اين. ارتش بيست ميليوني كه امام فرمودند، يعني اين(.12)

16- بسيج به اين معناست كه جوانان ملت و عناصر كاري ملت، در ميدانهاي سخت، احساس كنند كه به اميد خدا و با توكل بر او، داراي چنان قدرت و توانايي هستند كه مي‌توانند در مقابل دشمنان بايستند. اين، معناي بسيج است.(13)

17- بعضي خيال مي‌كنند بسيج يك سازمان دولتي است؛ اما اين‌طور نيست.(14) بسيج مجموعه‌اي غير رسمي در خدمت انقلاب: بسيج معنايش اين است كه آن روزي كه ميدان دفاع از مرزهاي كشور يا از استقلال كشور يا از سربلندي كشور مطرح باشد و باز بشود، اين فقط سازمانهاي رسمي نيستند كه وارد ميدان مي‌شوند؛ بلكه آحاد ملت به اينها كمك مي‌كنند و وارد ميدان مي‌شوند؛ همچنان كه در طول اين بيست سال در دوران جنگ و قبل از جنگ و بعد از جنگ وارد شدند. اين معناي بسيج است.( 15)

اگر هر كدام از دستگاه‌هاي گوناگون كشور روحيه‌ي بسيجي پيدا كنند، توفيقات‌شان بيشتر مي‌شود... فرهنگ بسيجي است كه مي‌تواند بر همه‌ي تحولات اين كشور فايق بيايد و حركت اين كشور را تضمين كند. (16)

ب) مؤلفه‌هاي هويت بخش بسيج

1- معنويت؛ 2- شجاعت؛ 3 –غيرت؛ 4- استقلال؛ 5- آزادگي؛ 6- اسير خواستهاي حقير نشدن.( 17 )7- بيدار شدن؛ 8- حساس بودن؛

9- انگيزه داشتن؛10- اميد؛ 11- تكيه به هدايت الهي و اعتماد به كمك الهي.(18)

12- ايمان عميق؛تلاش مخلصانه؛هشياري در شناخت دشمن؛گذشت و ايثار در برابر دوست؛و ايستادگي و مقاومت شجاعانه و خستگي‌ناپذير؛ اين آن حقيقت والايي كه امام بزرگوار ما به خاطر آن، بسيجي بودن را افتخار خود مي‌دانست. (19)

13- روشن‌بيني؛ حركت منطقي و خردمندانه؛ محاسبات دقيق، كار دقيق و نتايج علمي جزو خصوصياتي بوده كه از روز اول تا امروز، در بسيج مردمي محسوس بوده است.(20 )

14- عنصر مؤمن انقلابي علاقه‌مند به سرنوشت ميهن؛ 15- علاقه‌مند به سرنوشت كشور؛ 16- يك فرد فداكار.( 21)

17- بسيج همچنين يعني: انسان باهمتي كه غيرت ديني و دانايي فكري و نيازشناسي و ابتكار و جوشش ذهني و خلاقيت دارد ووارد ميدان مي‌شود.(22 )

18- بسيجي، يعني: دلِ با ايمان،مغزِ متفكّر، داراي آمادگي براي همه‌ ميدانهايي كه وظيفه‌اي انسان را به آن ميدانها فرا مي‌خواند. اين معناي بسيجي است.(23)

19- از همه‌ي قشرها يك بسيجي، آن كسي است كه مقدورات و امكان خود را در راه هدف‌هاي عظيم اين ملت به ميدان مي‌آورد؛ خود را سهيم مي‌كند؛ خود را مسؤول مي‌داند و مايل نيست كنار بنشيند، تا ديگران تلاش كنند، او هم نگاه كند؛ يا آن‌جايي كه سودمند است، سودش را ببرد؛ و يا تا يك گوشه‌اش ساييده شد، بنا كند به ايراد گرفتن و اعتراض كردن؛ اين‌جور انسان هم در جامعه داريم؛ بسيجي آن كسي است كه اين‌گونه نيست. (24)

20- روحيه‌ي بسيجي يك روحيه‌يي است كه اگر در هر نقطه‌يي و در هر قشري به‌وجود بيايد، در آن‌جا فعاليت و نشاط و حركت و حيات را مضاعف و چند برابر مي‌كند؛ اين معناي بسيج است. (25)

21- شرط ديگر اين است كه در مقابل اين حركت و كار، از كسي مزد نخواهد. مزد، مربوط به جايي است كه كسي از بيرون به ما انگيزه مي‌دهد - اين كار را بكن، اين پول را بگير - وقتي ما از درون و عمق جان و از عشقمان انگيزه مي‌گيريم، از چه كسي مي‌خواهيم مزد بگيريم؟ مزد دادن، تحقير ماست؛ تحقير انساني است كه از درون دارد مي‌جوشد. اينها خصوصيات يك انسان بسيجي است؛ فرهنگ بسيج يعني اين. هيچ ملت باشرفي از وجود مجموعه‌ بسيجي در درون خود بي‌نياز نيست. (26)

22- جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حرکت بسيج: مكتب بسيج، مكتب مجاهدت معنوي و مخلصانه است. اين مجاهدت، براي ملت و كشور و بالاتر از همه براي دين خدا و سرافرازي پرچم آزادگي اسلامي در همه‌ي دنياست. اين مجاهدت خطراتي دارد. بالاترين خطر براي انسان، جان باختن است. در مكتب بسيج، نام اين جان باختن «شهادت» است. جهاد و شهادت، دو فصل بزرگ حركت بسيجي است. (27)

مولفه‌هاي دانشجوي بسيجي

حضرت امام خميني(ره) در پيام خويش به مناسبت هفته بسيج در سال 1367 در ضرورت و هويت تشكل بسيج دانشجويي مي فرمايند:« بسيج بايد مثل گذشته و با قدرت و اطمينان خاطر به كار خود ادامه دهد و امروز يكي از ضروري ترين تشكلها بسيج دانشجو و طلبه است.»

1- دانشجوي بسيجي، آن عنصر نوراني و پاكنهادي است كه در حال فراگرفتن دانش و آماده‌سازي علمي و فكري خود براي شركت در پيشرفت مادي ملت و كشورش، چراغ ايمان و هدايت را نيز در دل خود و در محيط دانشگاه فروزان مي‌كند و فضا را با صلاح و صفا و نورانيت خود نوراني مي‌سازد.

2- دانشجوي بسيجي كسي است كه دشمن كمين‌گرفته را از ياد نمي‌برد و غافلانه، خود و دانشگاه و كشورش را به دست تطاول دشمن نمي‌سپرد.

3- دانشجوي بسيجي، جواني خود را مغتنم مي‌شمرد و از لحظه‌هاي گرانبهاي آن براي خودسازي علمي و فكري و روحي بهره مي‌گيرد.

4- دانشجوي بسيجي، پيكار فرهنگي و فكري و عقلاني را نيز مانند حضور در ميدانهاي جنگ، با تكيه بر هوشمندي و تلاش و توكل به پيش مي‌برد و خود را در همه حال، سرباز اسلام و انقلاب و فرزند خميني كبير مي‌شمرد.

5- بسيج دانشجويي در عين آن‌كه يك تشكل نظم‌يافته و برخوردار از سازماندهي است، نه در جناحهاي سياسي، هضم و حل مي‌شود و نه خود را رقيب سازمانهاي دانشجويي متعارف مي‌شمرد.

6- هر دانشجويي با هر سليقه‌ي سياسي، اگر پايبند به ارزشهاي انقلاب و آماده‌ي حضور در عرصه‌ي مبارزه‌ي فرهنگي و سياسي با استكبار و ايادي آشكار و نقابدار آن است، مي‌تواند در خيل بسيجيان دانشگاه و عضوي از بسيج دانشجويي باشد.(27)

ج) بسيج شامل چه كساني است؟

1- آن كسي كه با ايمان است، دنبال اهداف والاست، حاضر است از وجود خود براي كشورش، براي اسلامش، براي نظام اسلامي و براي آحاد ملتش، با وجود خود، با استعداد خود، با جان و تن خود سرمايه‌گذاري كند،او بسيجي است؛ در هر كجا كه باشد.(28 )

2- در حقيقت همه‌ انسانهاي مؤمن، آگاه، بصير، عاشق، متعهد، علاقه‌مند و آماده به كار،در هر ميداني از ميدانها كه براي ملت مفيد است، حضور دارند، جزو بسيجند.(29)

3- همه‌ي جوانان، همه‌ي انسانها و همه‌ي مردان و زناني كه در اين كشور، دلشان با نور ايمان، منوّر است، در قبال مسؤوليت عظيمي كه بر دوش ملت ايران نهاده شده است، احساس وظيفه مي‌كنند. اين پرچم پرافتخاري كه دست ملت ايران سپرده شده است، يعني پرچم سربلندي اسلام، پرچم عزّت اسلام، پرچم نام‌آوري و شكست ناپذيري اسلام؛ اينها امروز دست ملت ايران است. همه‌ي كساني كه نسبت به اين وظيفه‌ي بزرگ، احساس مسؤوليت مي‌كنند، در حقيقت بسيجي هستند. هرجا وظيفه‌اي باشد، انسان بسيجي در ميدان آن وظيفه، حاضر است.(30)

4- در ميان جوانان هركس كه اين احساس مسؤوليت و اين احساس علاقه‌ي به اهداف را، همراه با اخلاص در وجود خود حس مي‌كند، او بسيجي است. چه در نيروي مقاومت باشد، چه نباشد؛ چه رسما كارت بسيج گرفته باشد، چه نگرفته باشد.(31 )

5- هر کس که در دل براي سرنوشت خود، سرنوشت اين ملت و آينده ايران اسلامي ارزش قائل است، براي استقلال و هويت ملت خود ارزشي قائل است، آن کسي که از تسلط قدرتهاي بيگانه بيزار است، برايش آينده اين کشور و اين ملت و آينده دنياي اسلام يک هدف بزرگ محسوب مي شود؛ آن کسي که از رنجهاي ملت فلسطين دلش خون است؛ آن کسي که مايل است بيش از يک ميليارد مسلمان دنيا قدرت عجيبي را تشکيل بدهند که بشريت را به سمت کمال هدايت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگيرند، آن کسي که اين احساسات و اين درکها را دارد و حاضر است در اين راه قدمي بردارد،او بسيجي است.(32 )

6- آن مادري كه با عشق به فرزند خود - كه عشق مادران به فرزندان‌شان، چيزي شبيه افسانه‌هاست؛ افسانه‌يي كه هر روز در زندگي ما، هزاران و هزاران بار واقعيت و تجسم پيدا مي‌كند - با طوع و رغبت، او را راهي جبهه‌ي دفاع مي‌كند و بعد كه جنازه‌ي فرزند شهيدش را تحويل مي‌گيرد، به جاي اظهار پشيماني، به جاي اظهار گله، اظهار سرافرازي و افتخار مي‌كند، مظهر يك بسيجي كامل است.(33)

7- آن خانواده‌هايي كه در دوران سخت اين كشور، در همه‌ي مشكلاتي كه بر سر راه اين ملت وجود داشت، خود را سهيم دانستند؛ با زبان‌شان، با پول‌شان، با كار دستي‌شان، با حضورشان، همان كاري را كه مي‌توانستند انجام بدهند، آن را به ميدان آوردند، اينها بسيجي‌اند. (34)

ح) عرصه‌هاي حضور بسيج

بسيج يعني به صحنه آمدن و به ميدان آمدن. چه ميداني؟ ميدان چالش‌هاي حياتي و اساسي. ميدان‌ها و چالش‌هاي اساسي زندگي چيست؟ فقط آن وقتي است كه به كشوري حمله شود و مردم آن كشور به صحنه بيايند تا از مرزهاي خودشان دفاع كنند؟ البته كه نه؛ اين فقط يكي از موارد به ميدان آمدن است.

1- آن وقتي هم كه هويت ملي و سياسي يك ملت مورد مناقشه قرار مي‌گيرد، جاي به ميدان آمدن است.

2- آن وقتي هم كه به فرهنگ و اعتقادات و باورهاي ريشه‌دار يك ملت اهانت مي‌شود و آن را تحقير مي‌كنند، جاي به ميدان آمدن است.

3- آن وقتي هم كه نسل برگزيده‌ي يك ملت احساس مي‌كنند از غافله‌ي دانش عقب مانده‌اند و بايد علاجي بكنند، جاي به ميدان آمدن است.

4- آن وقتي هم كه احساس بشود پايه‌هاي يك زندگي مطلوب و عادلانه در كشور احتياج به تلاش دارد تا ترميم و يا استوار شود، جاي به ميدان آمدن است.

5- آن وقتي هم كه جبهه‌هاي فكري و فرهنگي دنيا براي تسخير ملتها با ابزارهاي فوق مدرن مي‌آيند تا ملتي را از سابقه و فرهنگ و ريشه‌ي خود جدا كنند و براحتي آن را زير دامن خودشان بگيرند، جاي به ميدان آمدن است.

همه‌ي اينها انسانهايي را مي‌طلبد كه نياز را احساس كنند؛ آدمهاي گيج و غافل و سرگرم نيازهاي حقير اصلا اين نيازها را احساس نمي‌كنند. (35)

6- عدم محدود نمودن بسيج به ميدان جنگ: وقتي كه بسيج را با نظر تحليلي و دقيق نگاه مي‌كنيم، مي‌بينيم كه ميدان نبرد نظامي، تنها ميدان حضور بسيج نبود. اين، كار خدا بود كه بسيج ملت ايران بتواند در سخت‌ترين ميدانها كه همان ميدان جنگ است، چنان قدرتي از خود نشان دهد كه ديرباورترين افراد هم قبول كنند كه ملت ايران داراي توانايي است.(36)

7- بسيج مرد همه ميدانهاي ملي: همه‌ي ميدانهايي كه بسيج در آن حضور پيدا كرده است، ميدانهاي ملي است؛ ميدانهاي مربوط به همه‌ي ملت - مثل ميدان دفاع مقدس، ميدان سازندگي و خدمات عمومي - است. هيچ‌وقت كشور، از يك مجموعه‌ي عظيمي كه از بهترين فرزندان كشور و با اين خصوصيات تشكيل شده است، بي‌نياز نيست.(37)آن‌جايي كه نيازمند رفتن به عرصه‌ي نظامي است، او پيشاهنگ است؛ جوان و پير هم نمي‌شناسد؛ دور و نزديك هم نمي‌شناسد؛ آن جايي كه جاي حضور در عرصه‌ي سياسي و ميدان سياست است، او فعال و پرنشاط است؛ آن جايي كه در عرصه‌هاي بين‌المللي بايد حضور پيدا كرد - عرصه‌هاي گوناگون بين‌المللي؛ عرصه‌ي سياسي، عرصه‌ي فرهنگي، عرصه‌ي ورزشي - او در آن‌جا، مظهر عزت ملت و كشور خود است. با اين روحيه، با اين احساس، در آن‌جا حاضر مي‌شود؛آن جايي كه جاي علم است، جاي تحقيق است، جاي صبر كردن بر مشكلات نوآوري علمي است، از جان و ذهن خودش مايه مي‌گذارد؛ آن جايي كه جاي پول خرج كردن است، اگر پولي دارد، پول خرج مي‌كند. اين، بسيجي است.(38)

8- بسيج يعني نيروي كارآمد كشور براي همه ميدانها: بسيج، يعني نيروي كارآمد كشور براي همه‌ي ميدانها. ميدان جنگ مطرح بود، بسيج كارآمدي خود را ثابت كرد. ميدانهاي ديگر هم كه پيش بيايد - و تا به‌حال خيلي از آنها پيش آمده است - باز بسيج كارآمدي خود را اثبات مي‌كند. همان جوان دلباخته و عاشقي كه در ميدان جنگ، چشم به دهان فرمانده داشت و فرمانده‌اش را از شدت اخلاص و فداكاري و شيفتگي خود متحير مي‌كرد، همان جوان وارد دانشگاه هم كه مي‌شود، استاد خود را متحير مي‌كند؛ وارد آزمايشگاه علمي هم كه مي‌شود، همين‌طور است؛ در ميدان تحليل سياسي هم كه وارد مي‌شود، همين‌گونه است. (39)

9- بسيج مرد همه ميدانهاي سخت: در ميان آحاد عظيم ملت شصت و پنج ميليوني ما، كساني كه اگر جان لازم باشد، مي‌دهند؛ اگر مال لازم باشد، مي‌دهند؛ اگر حضور به تن و جسمشان لازم باشد، آن را حاضر مي‌كنند؛ اگر بحث سازندگي باشد، پا وسط ميدان مي‌گذارند؛ اگر بحث دفاع باشد، در وسط ميدان مي‌آيند؛ اگر لازم باشد براي هدفهاي كشور، خود را از لحاظ علمي آماده كنند، اين كار را مي‌كنند؛ هرچه هدفهاي والا از آنها بخواهند، حاضرند آن را تقديم بكنند؛ آن جمعي كه اين خصوصيت را دارند، اسمشان بسيج است.(40)

10- توان بسيجي در خدمت جهاد عمومي کشور: بسيج، يعني مجموعه انسان‌هايي كه نيروي خودشان را به ميدان مي‌آورند تا در جهاد عمومي كشور و ملت‌شان، در جهت رسيدن به قله‌ها، فعال باشند و با آنها همكاري كنند و در كارشان سهيم باشند؛ اين، معناي بسيج است.(41)

11- بسيج دلسوز انقلاب در همه عرصه‌ها: امروز هم، بسيجي براي کشور دل مي سوزاند براي آباداني کشور تلاش مي کند، براي حفظ استقلال ملي، هرچه بتواند کار مي کند و از جان خود هم مي گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن مي خواهد از روزنه‌اي، چه اقتصادي و سياسي و چه فرهنگي – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او مي‌ايستد و با مشت به صورتش مي‌کوبد.(42)

12- بسيج مرد عرصه ايستادگي در برابر دشمن: اگر روزي دشمني به كشوري حمله‌ نظامي كند. چه كسي در مقابلش مي‌ايستد؟ كسي كه از همه به سرزمين خود علاقه‌مندتر است؛ به ملت خود علاقه‌مندتر است؛ به زخارف دنيوي بي‌علاقه‌تر است؛ احساس مسؤوليت بيشتري مي‌كند و متعهدتر است. چنين كسي مي‌رود دفاع مي‌كند. شما ديديد كه در دوران جنگ، چه كساني رفتند دفاع كردند. عمده‌ ميدان ما را، بسيج پر كرد.(43)

د- مظهر يک بسيجي کامل

علي‌بن‌ابيطالب مصداق كامل يك بسيجي فداكار انقلاب است. بسيجي يعني اين. يعني همه‌ي وجودش وقف اسلام است. وقف است براي آنچه پيغمبر مي‌خواهد و خدا را خشنود مي‌كند. اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه و السلام هيچ مايه‌اي براي شخص خود نگذاشت. در آن ده سال - ده سال حيات پيغمبر - اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه والسلام هر كاري كه كرد، براي پيشرفت اسلام بود. اين‌كه مي‌بينيد مي‌گفتند فاطمه‌ي زهرا و اميرالمؤمنين و فرزندانشان گرسنه ماندند، علتش همين است. والا اين جوان اگر به فكر كاسبي بود، مي‌توانست بهتر از هر كاسبي، به كسب بپردازد. اين همان علي است كه بعدها در دوران پيري‌اش چاه مي‌كند؛ چاهي كه مثل گردن شتر، آب از آن بيرون مي‌زد. آن‌وقت، هنوز دست و رويش را از گرد و غبار كار نشسته، مي‌نشست و وقف نامه‌ي چاه را مي‌نوشت! آن حضرت از اين كارها زياد كرده است. چقدر نخلستانها آباد كرده بود. چرا بايد اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه و السلام، در جواني گرسنه بماند؟ در روايت است كه فاطمه‌ي زهرا سلام‌الله‌عليها خدمت پيغمبر رفت. آن‌قدر گرسنگي كشيده بود كه پيغمبر زردي گرسنگي را در صورت او مشاهده كرد؛ دل پيغمبر سوخت و براي دخترش دعا فرمود. همه‌ي تلاش اميرالمؤمنين عليه‌الصلاه والسلام در راه خدا و براي پيشرفت اسلام بود. آن حضرت براي خودش كاري نمي‌كرد. اين، همان مصداق كامل بسيجي است.

من به بسيجيانِ عزيزِ فعّالِ اين كشورِ علوي و فاطمي عرض مي‌كنم: اميرالمؤمنين عليه‌الصّلاةوالسّلام را الگوي خودتان قرار دهيد كه بهترين و بزرگترين الگو براي بسيجيان مسلمان در همه‌ي عالم، علي‌بن‌ابيطالب عليه‌السّلام است.(44)

ادامه دارد.....

نقد نگاه غرب به موضوع زن از منظر مقام معظم رهبري

نقد نگاه غرب به موضوع زن:

يکي از مباحث اساسي مقام معظم رهبري پيرامون جايگاه زن، نقد نگاه غرب و آشکار کردن ظلم هاي مدعيان کنوني دفاع از حقوق زن نسبت به زنان است. از منظر معظم له، اسلام نگاه بسيار پيشرفته اي به جايگاه زنان دارد و اتفاقا اين غرب است که با نگاه ابزاري به زن و سوء استفاده از آن مقام و موقعيت وي را تنزل داده است:

«دنياي استكباري سرشار از جاهليّت، در اشتباه است كه خيال مي‏كند ارزش و اعتبار زن به اين است كه خود را در چشم مردان آرايش كند تا چشمهاي هرزه به او نگاه كنند و از او تمتّع گيرند و او را تحسين نمايند. بساط آن‏چيزي كه امروز به‏عنوان «آزادي زن» در دنيا و از سوي فرهنگ منحطّ غربي پهن‏شده‏است، برپايه اين است كه زن را در معرض ديد مرد قرار دهند تا از او تمتّعات جنسي ببرند. مردان از آنها لذّت ببرند و زنها وسيله التذاذ مردان شوند. كساني كه در دنياي جاهل و غافل و گمراه تمدّن غربي ادّعا مي‏كنند طرفدار حقوق بشرند، در حقيقت ستمگران به زن هستند.»

بر همين اساس معظم له، غرب را ملزم به پاسخگويي درباره چرايي پايمال کردن حقوق زنان مي‌دانند و مي فرمايند:

«اين، يكي از آن ميدانهايي است كه ما در مقابل دنياي استكباري مدّعي هستيم. من بارها به گويندگان و مبلّغين قضيه زن عرض كرده‏ام: اين ما نيستيم كه بايد از موضع خودمان دفاع كنيم؛ اين فرهنگ منحط غرب است كه بايد از خودش دفاع كند. آنچه را كه ما براي زن عرضه مي‏كنيم، چيزي است كه هيچ انسان انديشمند با انصافي نمي‏تواند منكر شود كه «اين براي زن خوب است.» ما زن را به عفّت، به عصمت، به حجاب، به عدم اختلاط و آميزش بي‏حد و مرز ميان زن و مرد، به حفظ كرامت انساني، به آرايش نكردن در مقابل مرد بيگانه - براي آن‏كه چشم او لذّت نبرد - دعوت مي‏كنيم. اين بد است؟ اين كرامت زن مسلمان است. اين كرامت زن است. آنهايي كه زن را تشويق مي‏كنند كه خود را به گونه‏اي آرايش دهد كه مردان كوچه و بازار به او نگاه كنند و غرايز شهواني خودشان را ارضا كنند، بايد از خودشان دفاع كنند كه چرا زن را تا اين حد پايين مي‏آورند و تذليل مي‏كنند؟! آنها بايد جواب بدهند. فرهنگ ما، فرهنگي است كه انسانهاي والا و انديشمند غرب هم آن را مي‏پسندند و رفتارشان همين‏طور است. در آن‏جا هم خانمهاي عفيف و سنگين و متين و زنهايي كه براي خودشان ارزشي قائلند، حاضرنيستند خودشان را براي ارضاي غرايز شهواني بيگانگان و هرزه‏چشمها وسيله‏اي قرار دهند. فرهنگ منحط غربي، از اين قبيل زياد دارد.»(25/9/71)

ب)نارسائي هاي فرهنگ غرب در مورد زن:

«اساسا نگرش غربي نسبت به زن، يك نگرش مبني بر عدم برابري و عدم تعادل است. شما به شعارهايي كه در غرب داده مي‏شود، نگاه نكنيد؛ اين شعارها پوچ است و حاكي از واقعيت نيست. فرهنگ غربي را از اين شعارها نمي‏شود فهميد. فرهنگ غربي را بايد در ادبيّات غربي جستجو كرد. كساني كه با ادبيّات اروپايي، با شعر اروپايي، با رمان و داستان و نمايشنامه‏هاي اروپايي آشنا هستند، مي‏دانند كه در چشم فرهنگ اروپايي، از دوران قرون وسطي‏ و بعد از آن تا اواسط قرن فعلي، زن موجود درجه دوم بوده است! هر چه بر خلاف اين ادّعا كنند، خلاف مي‏گويند. شما به نمايشنامه‏هاي معروف شكسپير انگليسي نگاه كنيد، ببينيد با چه نفسي و با چه زباني و با چه ديدي در اين نمايشنامه‏ها و ساير ادبيّات غربي به زن نگاه مي‏شود! مرد در ادبيات غربي، سرور و ارباب زن و اختياردار اوست، كه بعضي از نمونه‏هاي اين فرهنگ و آثار آن، امروز هم باقي است.»

« پايه تمدن امروز اروپايي، همان فرهنگ رومي است. يعني امروز آنچه كه بر سر تا پاي فرهنگ اروپايي و غربي و به تبع آنها فرهنگ امريكايي و خرده‏ريزهاي غرب حاكم است، همان اصول و خطوطي است كه در امپراتوري روم وجود داشته؛ همانهاست كه امروز ملاك و معيار است. آن زمان هم زنان را به بالاترين مقام مي‏رساندند، احترامشان مي‏كردند و به آرايشها و زيورها تزيينشان مي‏كردند؛ اما براي چه؟ براي اشباع يكي از خاكي‏ترين و مادّي‏ترين خصلتهاي بشري در مرد! اين، چه‏قدر توهين و چه‏قدر تحقير نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است!»(4/10/1370)

«امروز هم وقتي زني با مردي ازدواج مي‏كند و به خانه شوهر مي‏رود، حتّي نام خانوادگي او عوض مي‏شود و نام خانوادگي مرد را بر خود مي‏گذارد. در فرهنگ اروپايي، وقتي زن با همه موجودي و املاك خود ازدواج مي‏كرد و به خانه شوهر مي‏رفت، نه فقط جسم او در اختيار شوهر قرار مي‏گرفت، بلكه تمام اموال و املاك و داراييهاي او هم كه از پدر و خانواده‏اش به او رسيده بود، متعلّق به شوهر مي‏شد! اين حقيقتي است كه غربيها نمي‏توانند آن را انكار كنند.»

«نكته مهم اين است كه حتّي وقتي در اروپا براي زن حقّ مالكيت معيّن شد - طبق بررسي موشكافانه جامعه‏شناسان خودِ اروپا - به خاطر اين بود كه كارخانه‏ها كه تازه بساط فناوري مدرن و صنعت در غرب را گسترده بودند، احتياج به كارگر داشتند؛ اما كارگر كم بود و احتياج به كارگرِ زياد احساس مي‏شد. لذا براي اين كه زنان را به كارخانجات بكشانند و از نيروي كارشان استفاده كنند - كه البته مزد كمتري هم هميشه به زنان مي‏دادند - اعلان شد كه زن داراي حقّ مالكيت است! در اوايل قرن بيستم بود كه اروپاييان حقّ مالكيت را به زن دادند. اين، آن نگرش افراطي و غلط و ظالمانه نسبت به زن در غرب و در اروپاست. يك افراطِ اين‏چنين، در مقابل تفريط هم دارد. وقتي نهضتي به نفع زنان در چنان فضايي به وجود مي‏آيد، طبعاً دچار تفريط هايي از طرف مقابل مي‏شود. لذا شما مي‏بينيد در طول چند ده سال، آن‏چنان فساد و بي‏بند و باري در غرب به وسيله آزادي زنان به راه افتاد و رواج پيدا كرد كه خود متفكّران غربي را دچار وحشت كرد! امروز دلسوزان و مصلحان، انسانهاي خردمند و باانگيزه در كشورهاي غربي، از آنچه پيش آمده است، متوحّش و ناراحتند و البته نمي‏توانند هم جلوِ آن را بگيرند.»(30/7/76)

منبع: http://amrebemaruf.blogfa.com

تبيين جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري در دهه چهارم انقلاب اسلامي-1

گفتار اول:

آيا دوران بسيج پايان يافته است؟

حوادث پر التهاب ماههاي ابتدايي شکل‌گيري انقلاب اسلامي، ضرورت بسيج همگاني ملت براي دفاع از امنيت کشور در برابر ناآراميهاي ايجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ايجاد کرده بود. در اين ميان ماجراي تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان پيرو خط امام و آشکار شدن تبديل اين سفارتخانه به پايگاهي براي جاسوسي و توطئه‌افکني عليه نظام جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي را در شرايط ويژه "رويارويي مستقيم امريکا با ايران" قرار داد. تهديد امريکاييها براي حمله نظامي به ايران به قصد آزادي جاسوسان، دغدغه اي بود که ضرورت وجود نيروي منسجم، آموزش ديده، نظامي، انقلابي و مردمي براي دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامي را بيش از گذشته فراهم آورد.

در چنين شرايطي بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني(ره) در 5 آذر 1358 تشکيل گرديد. حضرت امام در همان ايام در ديدار با جمعي از پاسداران درباره ضرورت دفاع از کشور فرمودند:

«مملكت اسلامى بايد همه‏اش نظامى باشد. تعليمات نظامى داشته باشد... يك مملكت بعد از يك چند سالى بشود يك كشورى با 20 ميليون جوان كه دارد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد. بيست ميليون ارتش داشته باشد. و اين يك همچه مملكتى آسيب بردار نيست.»(1)

با تشكيل بسيج رهبر كبير انقلاب اسلامي در ضرورت تشكيل اين نهاد مردمي و اهميت آن بيانات وپيام هاي زيادي ابراز فرمودند. ايشان در پيام سال 1367 كه به مناسبت هفته بسيج صادر نمودند، مي فرمايند: «تشكيل بسيج درنظام جمهوري اسلامي ايران يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاي فراواني كه با ايثاروخلوص و فداكاري و شهادت طلبي، كشور و انقلاب اسلامي را بيمه كردند ولي حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم چه كسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهد بود.»

حضرت امام خميني (ره) در همين پيام مي فرمايند:

بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق ميدهد.

بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش برگلدسته هاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامي و بي نشان گرفته‌اند.

بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‌اند.

من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه ميخورم و ازخدا ميخواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه دراين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي‌ام.

از آن روز تا کنون بسيج در عرصه‌هاي مختلفي حضور موفقيت آميز داشت که بي شک هيچ مجموعه ديگري نمي‌توانست جايگزين آن شود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با فرماندهان گردانهاي عاشوراي بسيج سراسر کشور اين دوران باشکوه حضور بسيج در صحنه دفاع از انقلاب را چنين توصيف مي‌کنند:

«اين نيروهاي مردمي، كه اگر نبودند - اين بسيج اگر نبود، اين نيروي عظيم حزب الله اگر نبود - در جنگ هم شكست مي‌خورديم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم در اين چندسال شكست مي‌خورديم و آسيب‌پذير بوديم. كارخانه‌ي ما را مي‌خواستند به تعطيلي بكشانند؛ نيروي حزب‌اللهي از داخل كارخانه مي‌زد به سينه‌شان. مزرعه‌ي ما را در اوايل انقلاب مي‌خواستند آتش بزنند؛ نيروي حزب‌اللهي از همان وسط بيابانها و روستاها و مزارع، مي‌زد توي دهانشان. خيابانها را مي‌خواستند به اغتشاش بكشند؛ نيروي حزب‌اللهي مي‌آمد سينه سپر مي‌كرد و در مقابلشان مي‌ايستاد. جنگ هم كه معلوم است! اين، آن نيروي اصلي كشور است. نظام اسلامي متكي به اين نيروست.»( 2)

پايان 8 سال دفاع مقدس و مقاومت همه جانبه ملت در برابر متجاوزين, سرآغاز فصلي نو پيش روي انقلاب اسلامي بود: "دوران بازسازي و سازندگي"! در اين ميان برخي زمزه ها به گوش مي‌رسيد که با پايان يافتن شرايط جنگي کشور, و فرا رسيدن دوران صلح و آرامش، زمان آن فرا رسيده است که برخي نهادهاي انقلابي - از جمله مجموعه بسيج مستضعفين - نيز به پايان کار خود رسيده و انحلال خود را اعلام نمايند. به عبارتي ديگر پايان جنگ تحميلي به معناي پايان عمر بسيج تعبير گرديد. اين نداهاي شوم از سه خاستگاه متفاوت مطرح شنيده مي‌شد:

1- دشمنان انقلاب اسلامي و در راس آنها امريکا که بيشترين ضربه را از بسيج و بسيجيان خورده بودند، از طريق جنگ تبليغاتي و رسانه‌اي خود اين خط را دنبال مي‌کردند.

2- خاستگاه دوم اين ادعا نزد کساني بود که در طول دهه اول انقلاب بطور مستقيم در صحنه‌هاي پرخطر انقلاب حضور نداشتند و تنها از دور نظاره‌گر حوادث بودند. عافيت طلباني که مشکلات و مصائب را از نزديک لمس نکرده و در يک همسويي با بيگانگان متاثر از القائات ايشان همان سخنان را تکرار مي‌کردند.

3- گروه سوم نيز برخي جريانهاي سياسي بودند که به نهادهاي انقلابي از جمله بسيج به عنوان مانعي پيشروي اغراض و اهداف سياسي خويش در بهره گيري بيشتر از قدرت مي نگريستند, و بدين جهت طرح بازنشستگي بسيج را مطرح مي ساختند.

در اين بين ايدئولوگ و مفسر بزرگ انقلاب اسلامي چنين ابراز مي‌دارند که: «من در جواب آن سؤال آغازين كه جايگاه بسيج در كشور ما بعد از دوران جنگ كجاست؟ مي‌گويم كه بسيج بايد با همان روحيه و شور و قدرت دوران جنگ باقي بماند و جوانان آموزش ببينند و سازماندهي شوند و آمادگي و حضور پيدا كنند.»(3)

معظم له در نقد ديدگاه سه جريان مذکور مي‌فرمايند: «خيلي ها مي‌خواستند بعد از تمام شدن جنگ، چنين وانمود كنند كه بسيج تمام شد. اين، يك تلقين شيطاني بود، كه شايد دستهاي دشمن هم در آن بي‌تأثير نبود. اما من عرض مي‌كنم كه بسيج تمام شدني نيست. بسيج بايد روزبه‌روز توسعه پيدا كند و قوي شود. روحيه‌ي بسيجي و معرفت بسيجي بايد فراگير شود، تا اين كشور بتواند بار سنگيني را كه بردوش دارد - كه همان بار هدايت الهي و سعادت انسانهاست - به سر منزل برساند. لذا، بسيج، تمام شدني نيست.»( 4)

ايشان در جايي ديگر تاکيد مي‌فرمايند: «بعضي تصور كردند كه با پايان جنگ، بسيج هم پايان خواهد گرفت. بعضي هم صلاح‌انديشي كردند كه با پايان دوران جنگ، ديگر احتياجي به بسيج نيست! فكرهايي كه از نور بصيرت معنوي برخوردار نيست، بهتر از اين محصولي نمي‌دهد. بسيج، آن روز از مرزهاي نظامي جغرافيايي كشور دفاع كرد و در ميدان رزم توانست خود را نشان دهد؛ اما مگر مرزهاي دفاعي انقلاب فقط به مرزهاي جغرافيايي منحصر مي‌شود؟»(5)

مواضع حکيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي پاياني است بر جنگ رواني که بر عليه بسيج آغاز شده و تداوم دارد. هر چند هنوز برخي نداها با تاکيد بر ادعاهاي گزاف پيشين به گوش مي‌رسد، اما امروز آنچه بايد مورد توجه بسيج و بسيجيان قرار گيرد تبيين چگونگي تداوم بسيج در سير تکامل انقلاب اسلامي است.

در آستانه ورود انقلاب اسلامي به دهه چهارم حيات طيبه خويش، لازمه تداوم حضور پرشور بسيج در صحنه دفاع از انقلاب اسلامي، ارائه پاسخي صحيح و دقيق به سه سوال اساسي است؛ سوالاتي که عدم ارائه پاسخ صحيح به آن حضور دقيق و پرثمر بسيج در اين دوران را کمرنگ خواهد نمود. اين سوالات را چنين مي‌توان مطرح کرد:

بسيجي کيست و از چه ويژگيها و شاخصه هايي برخوردار است؟

مهمترين وظايف و اولويتهاي امروز بسيج و بسيجي چيست؟

دشمنان بسيج چه کساني هستند؟

پاسخ به سوالات فوق را در گفتارهاي بعدي دنبال مي‌کنيم.

ادامه دارد.....

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در دانشگاه افسرى امام على (ع ) 19/8/1390

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

لزوم سپاس خداوند بر اين توفيقهاي بزرگ

به همه‌ى دانش‌آموختگان عزيزِ دانشگاه‌هاى ارتش جمهورى اسلامى ايران و نيز به همه‌ى جوانان عزيزى كه سردوشى گرفتند و وارد خيل عظيمِ مجاهدان ارتش جمهورى اسلامى ايران شدند، تبريك عرض ميكنم.براى ما هم عيدى است، شايسته‌ى تبريكى است كه اين تعداد جوانهاى مؤمن، باصفا، نورانى، دانش‌آموخته و دانش‌طلب، وارد مجموعه‌ى عظيم نيروهاى مسلح و ارتش جمهورى اسلامى ميشوند. حقيقتاً در هر يك از بازديدهائى كه با شما جوانان مؤمن ديدارى هست، خداى متعال را از اعماق جان سپاس ميگوئيم، خدا را شكر ميكنيم. شما هم بر اين توفيقهاى بزرگ، خدا را سپاس بگوئيد.

 دانشگاههاي ارتش از جهات علمي ،دانشجويان،اساتيد وفرمانده و آمادگي هاي مجاهدانه ي مومنانه در ميان نيروهاي مسلح در دنياي اسلا م بي سابقه است


دانشگاه‌هاى ارتش جمهورى اسلامى ايران كانون علم و جهاد است. آنچه انسان روزبه‌روز بيشتر احساس ميكند، عطر معنويت و تدين و ايمانى است كه در اين دانشگاه‌ها استشمام ميشود؛ اين جاى خرسندى است، جاى خوشحالى است. دانشگاهى از جهات علمى، فعال؛ دانشجويان علاقه‌مند، اساتيد خوب، فرمانده‌اى كه خود يك چهره‌ى علمى است؛ علاوه‌ى بر اين، فضاى آمادگى‌هاى مجاهدانه‌ى مؤمنانه؛ رزمايش و آموزشهاى رزمى در هواى گرم ماه رمضانِ مرداد ماه و تير ماه؛ روزه گرفتن جمع زيادى از دانشجويان دانشگاه در همه‌ى هفته‌ها - هفته‌اى يك روز و بعضى بيشتر؛ اين اطلاعى است كه من دارم - اينها چيزهائى است كه نه در كشور و ميهن ما، در دنياى اسلام، در ميان نيروهاى مسلح، بى‌سابقه است.

 نيروهاي مسلحي كه براي خدا درس مي خوانند آموزش مي بينند و زحمت ميكشند عزت اسلام مسلمين و كشورند

 اينها آفريده‌ى همت بلند ملتى است كه بر برافراشتن پرچم ايمان و اسلام و ديانت، همت گماشته است. نيروهاى مسلحى كه براى خدا، در راه خدا و براى آرمانهاى الهى درس ميخوانند، آموزش مى‌بينند، زحمت ميكشند، خود را آماده ميكنند و هنگامى كه فرصت مجاهدت و دفاع دست بدهد، با فداكارى وارد ميدان ميشوند، عزت اسلام و مسلمينند، عزت كشورند.

 عزت نيروهاي مسلح ازدو جهت است:

 1-در راه علم ،جهاد وبازلال معنويت و ايمان جواني خود را مي گذرانيد

 شما عزيز و عزتمنديد. عزت شما از دو جهت است: يكى از اين جهت كه در راه علم، در راه جهاد و با زلال معنويت و ايمان، جوانىِ ارجمند خودتان را ميگذرانيد؛ اين عزت است. «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين»؛(1) عزت متعلق به خدا و پيامبر و مؤمنان است. و شما با اين شيوه، در خيل مؤمنان داخليد.

 2- مايه‌ى عزت كشور خود و ملت خود هستيد

 جهت دوم اين است كه شما مايه‌ى عزت كشور خود و ملت خود هستيد. آن كشور و آن ملتى كه بتواند ثابت كند كه آماده است براى استقلال خود، براى حفظ هويت خود، براى آرمانهاى خود، براى موجوديت خود، ايستادگى كند و مردانه دفاع كند، عزيز است. عزت آن ملت را حتّى دشمنان در اعماق وجود خودشان تصديق ميكنند؛ اگرچه از روى عناد حاضر نباشند بر زبان بياورند. امروز عزت شما را - كه نوك پيكان استوارِ دفاع ملى هستيد - دشمنان شما هم تصديق ميكنند؛ بسيارى بر زبان هم مى‌آورند.

دشمن بيمناك است نه از تجاوز شما كه از ايستادگي شما و از فكر حمله به شما

 خداى متعال ميفرمايد: «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخيل ترهبون به عدوّ اللَّه».(2) آمادگى شما، دشمن را بيمناك ميكند؛ نه بيمناك از تجاوز شما - كه شما اهل تجاوز نيستيد - بيمناك از ايستادگى شما، بيمناك از فكر حمله‌ى به شما.

در دنياى مادى  آن ملتى از آسيب محفوظ ميماند كه ثابت كند آماده‌ى دفاع است. نيروهاى مسلح ما،  اين را ثابت كردند. 

  در دنيائى كه هنوز متأسفانه تكيه‌ى به قدرت سرنيزه و اسلحه ميتواند در ارتباط ميان ملتها و كشورها تعيين‌كننده باشد، در دنيائى كه قلدرانى با داشتن مشتهاى پولادين بخواهند سرنوشت ملتها را در دست بگيرند - در دنياى مادى - آن ملتى از آسيب محفوظ ميماند كه ثابت كند آماده‌ى دفاع است. نيروهاى مسلح ما، ارتش جمهورى اسلامى عزيز ما، اين را ثابت كردند. اين، عزت است؛ اين براى يك كشور، عزت‌آفرين است؛ اين را بايد حفظ كنيد. همه‌ى سرمايه‌هاى مادى و معنوى خودتان را بايد حفظ كنيد؛ ديانتتان را، ايمانتان را، انگيزه‌تان را، تقوا و پاكدامنى و پارسائى‌تان را، و عزم راسختان براى دفاع را در طول مدت خدمت و در همه‌ى عمر.

 ما اهل تجاوز به هيچ ملت و كشوري نيستيم،اما هرگونه تجاوز بلكه هر گونه تهديد را با استواري و قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم.

  ما اهل تجاوز به هيچ ملتى و هيچ كشورى نيستيم؛ ما هرگز اقدام به جنگ خونين نميكنيم - ملت ايران اين را به اثبات رسانده است - اما ما ملتى هستيم كه هرگونه تجاوز را، بلكه هرگونه تهديد را، با استوارى و با قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما ملتى نيستيم كه بنشينيم تماشا كنيم قدرتهاى پوشالىِ مادى كه از درون كرم‌خورده و موريانه‌خورده‌اند، ملت استوار و پولادين ايران را تهديد كنند. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم.

آمريكا ،دست نشاندگانش و سگ نگهبانش رژيم صهيونيستي بدانندپاسخ ملت ايران به هر گونه تعرض ،تجاوز بلكه هر تهديدي ،پاسخي خواهد بود كه آنها را از درون متلاشي خواهد كرد

  هر كسى فكر تجاوز به جمهورى اسلامى ايران در مخيله‌اش خطور كند، بايد خود را آماده‌ى دريافت سيلى‌هاى محكم و مشتهاى پولادين كند؛ از سوى ملت مقتدر ايران، از سوى نيروهاى مسلح؛ ارتش جمهورى اسلامى ايران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسيج مردمى، و پشت سر همه، ملت بزرگ ايران. و بدانند؛ هم آمريكا بداند، هم دست‌نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژيم صهيونيستى در اين منطقه بداند؛ پاسخ ملت ايران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلكه هر گونه تهديدى، پاسخى خواهد بود كه از درون، آنها را از هم خواهد پاشيد و متلاشى خواهد كرد.

 در عرصه علم،كار،صنعت،مديريت و سياستو نيروهاي مسلح در عرصه رزم نظامي همه بايد آماده باشند


 خود را براى تداوم اين عزت ملى و اقتدار بين‌المللى آماده نگه داريد. همه بايد آماده باشيم. همه بايد براى حفظ ارزشهاى والاى ماندگار در طول تاريخ، خود را آماده نگه دارند؛ در عرصه‌ى علم، در عرصه‌ى كار، در عرصه‌ى صنعت، در عرصه‌ى مديريت و سياست، و در نوك پيكان، براى دفاع ملى، نيروهاى مسلح؛ عرصه‌ى رزم نظامى.

 ساخت مستحكم نظام جمهورى اسلامى و اتحاد ملى، بزرگترين بازدارنده ،لزوم حفظ اين ساخت مستحكم و استوار توسط همه


 ما مطمئنيم كه ساخت مستحكم نظام جمهورى اسلامى و اتحاد ملى و نزديكى دلها ميان آحاد ملت، بزرگترين بازدارنده است. همه موظفند اين ساخت استوار و مستحكم را حفظ كنند و استحكام بيشترى به آن ببخشند. از خداوند متعال براى يكايك شما جوانان عزيزم، فرزندان عزيزم، و براى اساتيد شما، براى فرماندهان شما، براى همه‌ى كسانى كه در پديد آمدن اين پديده‌ى زيبا و پرشكوه دخيل بوده‌اند، توفيق، حسن عاقبت و عزت و سربلندى مسئلت ميكنم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) منافقون: 8

2) انفال: 60

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از پيام مقام معظم رهبري به گنگره‌ی عظيم حج

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

الحمد للَّه ربّ العالمين و صلوات اللَّه و تحيّاته على سيّد الأنام محمّد المصطفى و ءاله الطّيّبين و صحبه المنتجبين.

*خانه خدا كانون هدايتي است كه آياتٍ بيّنات الهي از آن ساطع ميشود

 اكنون بهار حج، با طراوت و صفاى معنوى و شكوه و حشمت خداداد، فرا رسيده و دلهاى مؤمن و مشتاق را پروانه‌وار بر گرد كعبه‌ى توحيد و وحدت، به پرواز درآورده است. مكه و منا و مشعر و عرفات، منزلگاه انسانهاى خوشبختى است كه به نداى: «و اذّن فى النّاس بالحجّ ...» پاسخ گفته و به حضور در ميهمانى خداى غفور و كريم سرافراز گشته‌اند. اينجا همان خانه‌ى مبارك و كانون هدايتى‌است كه آياتٍ بيّنات الهى  از آن ساطع و چتر امان برفراز سر همگان در آن گسترده است.

*توصيه ها:

شستشو ي دل در زمزم صفاو ذكر وخشوع

گشودن چشم باطن به آيات روشن حضرت حق

روي اوردن به اخلاص و تسليم كه نشانه هاي عبوديت حقيقي اند

زنده كردن خاطره پدري كه اسماعيلش را به قربامگاه برد

شناخت راه روشن و آشكار رسيدن به دوستي رب جليل

قدم نهادن در راه دوستي رب جليل با همت مومنانه و نيت صادقانه


 دل را در زمزم صفا و ذكر و خشوع شستشو دهيد؛ چشم باطن را به آيات روشن حضرت حق بگشائيد؛ به اخلاص و تسليم، كه نشانه‌ى عبوديت حقيقى است، روى آوريد؛ خاطره‌ى آن پدرى را كه با طوع و تسليم، اسماعيلش را به قربانگاه برد، بارها و بارها در دل زنده كنيد؛ و بدينگونه راه روشن و آشكارى را كه براى رسيدن به دوستى ربّ جليل در برابر ما گشوده است، بشناسيد و قدم نهادن در آن را به همّت مؤمنانه و نيت صادقانه‌ى خود بسپاريد.

*مقام ابراهيم يكي از آيات بينات است كه نشانه:

1-مقام اخلاص و گذشت و ايثار اوست

2-مقام ايستادگي او در خواست نفساني ،عواطف پدرانه و سيطره كفر و شرك و نمرودِ زمانه

 مقام ابراهيم يكى از همان آيات بيّنات است. جاى پاى ابراهيم (عليه‌السّلام) در كنار كعبه‌ى شريف، تنها نمادى از مقام ابراهيم است. مقام ابراهيم، مقام اخلاص و گذشت و ايثار اوست؛ مقام ايستادگى او در برابر خواست نفسانى و عواطف پدرانه و نيز در برابر سيطره‌ى كفر و شرك و سلطه‌ى نمرود زمانه است.

*همت و شجاعت و عزم راسخ هر يك از ما مي تواند ما را به هدفهايي كه پيامبرا ن الهي ما را به آن فراخوانده و و عده عزت و سعادت در دنيا و آخرت را به رهپو يان آن داده اند،روانه سازد

 اين هر دو راه نجات، هم‌اكنون در برابر يكايك ما آحاد امت اسلامى گشوده است. همت و شجاعت و عزم راسخِ هريك از ما ميتواند ما را روانه به سوى همان هدفهائى سازد كه پيام‌آوران رسالت الهى، از آدم تا خاتم، بشر را به سوى آن فراخوانده و وعده‌ى عزت و سعادت در دنيا وآخرت را به رهپويان آن داده‌اند.


*قيام وانقلاب در برخي كشورهاي مهم اسلامي در رأس همه مسائل

 در اين محضر عظيمِ امت اسلامى، شايسته است كه حج‌گزاران به مهمترين مسائل جهان اسلام بپردازند. اكنون در رأس همه‌ى اين مسائل، قيام و انقلاب در برخى كشورهاى مهم اسلامى است. در ميانه‌ى حجّ سال گذشته و حج امسال، حوادثى در دنياى اسلام پديد آمده است كه ميتواند سرنوشت امت اسلامى را دگرگون ساخته و آينده‌اى درخشان و سرشار از عزت و پيشرفت مادى و معنوى را نويد دهد. در مصر و تونس و ليبى طاغوتهاى ديكتاتور و فاسد و وابسته، از سرير قدرت سرنگون شده‌اند و در برخى كشورهاى ديگر، امواج پرخروش قيام مردمى، كاخهاى زر و زور را به ويرانى و نابودى تهديد ميكند.

*حقايق آشكار شده از صحفه تازه گشوده تاريخ امت ما

 اين صفحه‌ى تازه گشوده از تاريخ امت ما، حقايقى را آشكار ميسازد كه همه از آيات بينات الهى است و به ما درسهاى  حياتبخش ميدهد. اين حقايق بايد در همه‌ى محاسبات ملتهاى مسلمان به كار گرفته شود.
 

۱-سر برآوردن نسل جوان  با اعتماد به نفس
 

نخست آنكه اكنون از دل ملتهائى كه دهها سال در سيطره‌ى سياسى بيگانگان بوده‌اند، نسل جوانى‌سر برآورده است كه با اعتماد به نفسِ تحسين‌برانگيز به استقبال خطر رفته و به روياروئى  با قدرتهاى مسلّط برخاسته و همت به دگرگون‌سازىِ وضعيت گماشته است.


2-نفوذ و حضور نمايان و پرشكوه اسلام علي رغم تسلط و تلاش حاكمان سكولار براي دين زدايي در اين كشورها


 ديگر آنكه به رغم تسلط و تلاش حاكمان سكولار و تلاشهاى پيدا و پنهان آنان براى دين‌زدائى در اين كشورها، اسلام، با نفوذ و حضورى نمايان و پرشكوه، هدايتگر دلها و زبانها گشته و چون چشمه‌اى جوشان در گفتار و كردار توده‌هاى ميليونى، به اجتماعات و رفتارهاى آنان طراوت و حيات بخشيده است. مأذنه‌ها و مصلاّها و تكبيرها و شعارهاى اسلامى، نشانه‌ى آشكارى از اين حقيقت، و انتخابات اخير تونس برهان قاطعى بر اين مدعا است. بى‌گمان انتخابات آزاد در هر كشور اسلامى ديگر هم نتيجه‌اى جز آنچه در تونس پيش آمد، نخواهد داشت.


3-ملتها با نيروي خداد عزم و اراده قادر به تغيير سرنوشت خود هستند


 ديگر آنكه در حوادث اين يك سال، به همه نشان داده شد كه خداوند عزيز و قدير، در عزم و اراده‌ى ملتها آنچنان قدرتى تعبيه كرده است كه هيچ قدرت ديگر را ياراى مقاومت در برابر آن نيست. ملتها با اين نيروى خداداد قادرند سرنوشت خويش را تغيير دهند و نصرت الهى را نصيب خود سازند.


4- جغرافياى سياسى اين منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال كامل آنان رقم خواهد خورد،علي رغم تلاشهاي آمريكا براي سيطره بر اين بخش حساس جهان

 ديگر آنكه دولتهاى مستكبر و در رأس آنان امريكا، كه در طول دهها سال با ترفندهاى سياسى و امنيتى، دولتهاى منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود، جاده‌ى بى‌مانعى براى سيطره‌ى روزافزون اقتصادى و فرهنگى و سياسى بر اين بخش حساس جهان پديد آورده بودند، اكنون نخستين آماج بيزارى و نفرت ملتهاى اين منطقه‌اند. اطمينان بايد داشت كه نظامهاى برآمده از اين انقلابها هرگز به نامعادله‌ى خفتبار پيشين تن نخواهند داد و جغرافياى سياسى اين منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال كامل آنان رقم خواهد خورد.


5-آشكار شدن طبيعت مزور و منافقِ قدرتهاي غربي براي مردم اين كشورها


 ديگر آنكه طبيعت مزوّر و منافقِ قدرتهاى غربى براى مردم اين كشورها آشكار شد. در مصر و تونس و ليبى - هركدام به نوعى - آمريكا و اروپا تا توانستند، در نگهدارى از مهره‌هاى خود كوشيدند و هنگامى كه عزم ملتها برخواست آنان فائق آمد، به روى مردم پيروز لبخند مزورانه‌ى دوستى زدند.

*نياز امت اسلامي به دو عنصر اساسي

 حقايق گرانبها و آيات بينات الهى در حوادث يك سال اخير در اين منطقه بيش از اينها است و براى‌اهل تدبر، ديدن و شناختن آن دشوار نيست. ليكن با اين همه، امروز همه‌ى  امت اسلامى و بويژه ملتهاى به‌پاخاسته، نيازمند دو عنصر اساسى‌اند:


1- تداوم ايستادگى و پرهيز شديد از سست شدن عزم راسخ


 نخست: تداوم ايستادگى و پرهيز شديد از سست شدن عزم راسخ. فرمان الهى به پيامبر اعظم (صلّى اللَّه عليه و ءاله و سلّم) در قرآن چنين است: «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لاتطغوا» و «فلذلك فادع و استقم كما امرت»، و نيز از زبان حضرت موسى (عليه‌السّلام): «و قال موسى لقومه استعينوا باللَّه و اصبروا انّ الارض للَّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبه للمتقين».


*مصداق بزرگ تقوا در اين دوره براي ملتهاي به پا خاسته فمتوقف نساختن حركت مبارك خود و سرگرم نشدن به دستاوردهاي اين مقطع


 مصداق بزرگ تقوا در اين دوره براى ملتهاى به‌پاخاسته آن است كه حركت مبارك خود را متوقف نسازند و خود را سرگرم دستاوردهاى اين مقطع نكنند. اين است بخش مهم از تقوائى كه دارندگان آن، به وعده‌ى «عاقبتِ نيك» سرافراز گشته‌اند.


2- هشيارى در برابر حيله‌هاى مستكبران بين‌المللى و قدرتهائى كه از اين قيامها و انقلابها لطمه ديده‌اند. ابزار آنان تطميع ،تهديد و فريب است


 دوم: هشيارى در برابر حيله‌هاى مستكبران بين‌المللى و قدرتهائى كه از اين قيامها و انقلابها لطمه ديده‌اند. آنها بيكار نميمانند و با همه‌ى توان سياسى و امنيتى و مالى، براى برقراريِ دوباره‌ی نفوذ و قدرت خود در اين كشورها، به ميدان مى‌آيند. ابزار آنان، تطميع و تهديد و فريب است. تجربه‌ها نشان داده است كه درميان خواص، هستند كسانى كه اين ابزارها در آنان كارگر ميشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته يا ندانسته به خدمت دشمن درمى‌آورد. چشم بيدار جوانان و روشنفكران و عالمان دينى بايد بدقت مراقبت كند.


*مهمترين خطر دخالت و تأثيرگذاريِ جبهه‌ی كفر و استكبار در ساخت نظام جديد سياسی در اين كشورها


 مهمترين خطر، دخالت و تأثيرگذاريِ جبهه‌ی كفر و استكبار در ساخت نظام جديد سياسی در اين كشورها است. آنان همه‌ى كوشش خود را به كار خواهند برد تا نظامهاى جديد، هويت اسلامى و مردمى نيابد.

*لزوم تلاش جهت تامين اسلاميت و مردمي بودن نظام نوين با توجه به برجستگي نقش قانون اساسي و شرط اتحاد ملي جهت پيروزيهاي آينده

همه‌ى دلسوزان در اين كشورها و همه‌ى آنان كه به عزت و كرامت و پيشرفت كشور خود دلبسته‌اند، بايد تلاش كنند تا اسلاميت و مردمى بودن نظام نوين، به تمام و كمال تأمين شود. نقش قانون اساسى‌ها در اين ميان، برجسته است. اتحاد ملى و به رسميت شناختنِ دگرسانى‌هاى مذهبى، قبيله‌اى و نژادى، شرط پيروزى‌هاى آينده است.

*نجات ملتهاي بيدار و مبارز از ظلم وكيد آمريكا و مستكبران غربي در گرو برقراري تعادل قوا در جهان به نفع آنان و رسيدن به مرز قدرت بزرگ جهاني است

 ملتهاى شجاع و به‌پاخاسته در مصر و تونس و ليبى و ديگر ملتهاى بيدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و كيد آمريكا و ديگر مستكبران غربى، تنها و تنها در آن است كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان براى اينكه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّى با جهانخواران حل كنند، بايد خود را به مرز قدرت بزرگ جهانى برسانند؛ و اين جز با همكارى و همدلى و اتحاد كشورهاى‌اسلامى به دست نخواهد آمد. اين، وصيت فراموش‌نشدنى امام خمينى عظيم است.

*نجات از خطرهاي ايجاد شده توسط آمريكا و ناتو جز با تشكيل قطب قدرتمند جهان اسلام ميسر نيست

 آمريكا و ناتو به بهانه‌ى قذافىِ خبيث و ديكتاتور، ماهها بر سر ليبى و مردم آن آتش ريختند. و قذافى همان كسى بود كه پيش از قيام شجاعانه‌ى ملت ليبى، درشمار دوستان نزديك آنان به شمار ميرفت؛ او را در آغوش ميگرفتند، با دست او از ثروت ليبى ميدزديدند و براى خام كردن او، دستش را ميفشردند يا ميبوسيدند. ... پس از قيام مردم، همين او را بهانه كردند و تمام زيرساختهاى ليبى را به ويرانى كشاندند. كدام دولت توانست از فاجعه‌ى كشتار مردم و ويرانى كشور ليبى به دست ناتو جلوگيرى كند؟ تا چنگ و دندان قدرتهاى خونخوار و وحشى غربى شكسته نشود، هميشه چنين خطرهائى براى كشورهاى‌اسلامى  متصور است و نجات از آن، جز با تشكيل قطب قدرتمند جهان اسلام ميسر نيست.

*نشانه هاي ضعيف تر شدن غرب و آمريكا و  صهيونيزم از هميشه :

گرفتاريهاي اقتصادي

ناكاميهاي پي در پي در افغانستان و عراق

اعتراضهاي عميق مردمي در آمريكا و ديگر كشورهاي غربي

مبارزات و جانفشانى‌هاى مردم فلسطين و لبنان،

قيامهاى دليرانه‌ى مردم در يمن و بحرين و برخى ديگر از كشورهاى زير نفوذ آمريكا

 غرب و آمريكا و صهيونيزم، امروز از هميشه ضعيف‌ترند. گرفتاريهاى اقتصادى، ناكامى‌هاى‌پى‌درپى‌در افغانستان و عراق، اعتراضهاى عميق مردمى در آمريكا و ديگر كشورهاى غربى - كه دامنه‌ى آن روزبه‌روز گسترده‌تر شده است - مبارزات و جانفشانى‌هاى مردم فلسطين و لبنان، قيامهاى دليرانه‌ى مردم در يمن و بحرين و برخى ديگر از كشورهاى زير نفوذ آمريكا، همه و همه حامل بشارتهاى بزرگى براى امت اسلامى و بويژه كشورهاى انقلابى جديد است.

*لزوم بهره بري بيشتر مردان و زنان مومن در سراسر جهان به ويژه در مصر و تونس و ليبي براي تشكيل قدرت بين الملل اسلامي واعتماد خواص به وعده نصرت الهي

 مردان و زنان مؤمن در سراسر جهان اسلام و بويژه در مصر و تونس و ليبى، از اين فرصت براى تشكيل قدرت بين‌الملل اسلامى، بيشترين بهره را ببرند. خواص و پيشروان نهضتها به خداى بزرگ توكل و به وعده‌ى نصرت او اعتماد كنند و صفحه‌ى تازه‌گشوده‌ى تاريخ امت اسلامى را با افتخارات ماندگار خود، كه مايه‌ى رضاى‌الهى  و زمينه‌ساز نصرت اوست، مزين سازند.

والسّلام على عباد اللَّه الصّالحين‌

سيّدعلى حسينى خامنه‌اى‌
5 آبان 1390
29 ذيقعده 1432

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانش‌آموزان و دانشجويان(11/8/90)

در آستانه‌ى روز ملى مبارزه با استكبار جهانى‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 *سيزده آبان روز مبارزه با استكبار، در واقع روز شروع سقوط هيبت استكباري آمريكا

خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى شما جوانان عزيز، دانش‌آموزان، دانشجويان و مسئولان محترم. مبارك باد بر شما سيزدهم آبان، كه روز مبارزه‌ى با استكبار نام نهاده شده. در واقع بايد گفت: روز شروع سقوط هيبت استكبارى آمريكا.

*مايه و قوام اصلي هم هحركتهاي بزرگ و پيروز،ذكر الهي است

 اين ايام، ايام دهه‌ى ذى‌حجه است. شما جوانان عزيز، دلهاى نورانى، روحيه‌هاى شاداب، فرزندان عزيز من، توجه داشته باشيد كه يكى از بهترين روزها و شبهاى دوره‌ى سال، از لحاظ فضيلت و امكان ارتباط دلها با خدا، همين روزهاست. مايه و قوام اصلى همه‌ى حركتهاى بزرگ و پيروز، ذكر الهى است؛ ياد خدا بودن، با خدا ارتباط داشتن. در قرآن ميفرمايد: «و يذكروا اسم الله فى ايّام معلومات».(1) در حديث دارد كه «ايام معلومات» كه خداى متعال به ذكر در اين ايام دستور داده است، همين ده روز اول ذى‌حجه است.

* همچنان كه امروز فرصت پيشرفت، شكوفائى، حركتهاى بزرگ سياسى و انقلابى و اجتماعى مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خداى متعال و ذكر الهى و مستحكم كردن رابطه‌ى قلبى با خدا هم متعلق به شماست.

 در اين ده روز، روز عرفه وجود دارد، كه روز دعا و استغفار و توجه است. دعاى سراسر عشق و شور و سوز در روز عرفه، كه سيدالشهداء امام حسين (عليه‌السّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشان‌دهنده‌ى آن روحيه‌ى شيدائى و عشق و شورى است كه پيروان اهل‌بيت در يك چنين ايامى بايد داشته باشند. اين ايام را قدر بدانيد. فرصت مال شماست. همچنان كه امروز فرصت پيشرفت، فرصت شكوفائى، فرصت حركتهاى بزرگ سياسى و انقلابى و اجتماعى مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خداى متعال و ذكر الهى و مستحكم كردن رابطه‌ى قلبى با خدا هم متعلق به شماست.

* بهترين وسيله‌براي زنده كردن ذكر الهي، ترك گناه است.

بهترين وسيله‌اى كه ميتواند ذكر الهى را براى شما و براى ما زنده كند، ترك گناه است. اين كار، براى شما آسانتر از پيرهاست. شما جوانها دلهاى نورانى داريد، زمينه‌هاى آماده‌اى داريد؛ از خداى متعال كمك بخواهيد. قدر اين دوره‌ى درخشان جوانى را بدانيد، رابطه‌ى خودتان را با خدا مستحكم كنيد و در اين راه پرافتخارى كه ملت ايران آغاز كرده است و شما امروز در نقاط اوج اين راه قرار داريد، ان‌شاءالله با همه‌ى وجود، با همه‌ى توان، ادامه بدهيد و پيش برويد.

*برجستگي سيزده آبان به علت:قدرت الهي،اراده مبارزه و ايستادگي در راه مبارزه

 سيزدهم آبان هم - كه دو روز ديگر است - در حقيقت به معناى واقعى كلمه، يكى از ايام‌الله است؛ فرصتى است براى فكر كردن و استنتاج كردن و بر اساس اين استنتاج، آينده را ساختن و براى آينده برنامه‌ريزى كردن؛ چون آينده مال شماست. چگونه حركت كنيم كه بتوانيم خودمان را، ملتمان را، كشورمان را، تاريخمان را، بلكه امت اسلامى را به اوج برسانيم؟ راه چيست؟ اين را بايد با تفكر و تدبر در اين عبرتها به دست آورد. يكى از اين عبرتها در همين سيزدهم آبان است. قدرت الهى از يك طرف - كه همه‌چيز در همين جمله‌ى «قدرت الهى» مندرج است - و بعد اراده‌ى مبارزه و ايستادگى در راه مبارزه، كه متكى به قدرت الهى و توفيق الهى است، از طرف ديگر، سيزدهم آبان را يك برجستگى بخشيده است.

*  امام به خاطر ايستادگي در مقابل طرح كاپيتولاسيون به وسيله مزدوران آمريكا در 13 آبان 43 تبعيد شدند پانزده سال بعد  فرزندان امام، يعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان  آمريكا را از ايران تبعيد كردند

 امام عزيز ما، آن مرد يگانه‌ى تاريخ ما، در مقابل طرح كاپيتولاسيون و مصونيت آمريكائى‌ها - كه آن روز در ايران همه‌كاره بودند - ايستاد و به خاطر اين اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائى، به وسيله‌ى مزدوران آمريكا از ايران تبعيد شد. در آن روز و در اين تبعيد، هيچ كس در كنار امام نبود. البته دلهاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانه‌اش ربودند و در غربت كامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ايران تبعيد كردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زيادى نيست؛ مثل برق ميگذرد - فرزندان امام، يعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ى جاسوسى آمريكا در تهران را تسخير كردند؛ آمريكا را از ايران تبعيد كردند. ببينيد فعل و انفعال حركت مردمىِ متكى به اراده‌ى الهى و قدرت الهى، چه كار ميكند.

*مردم در انقلاب، شاه را از ايران راندند؛ در 13 آبان، آمريكا را از ايران راندند

امام در آن غربت در تبعيد ايستاد، با كمال استقامت راه را دنبال كرد و مردم را كم‌كم و بمرور آورد وارد صحنه كرد. امام مردم را بيدار كرد؛ احساس استقلال و آرمان‌خواهىِ همراه با مجاهدتى كه در آن هيچ خوف و ترسى وجود ندارد، در مردم زنده كرد. مردم به ميدان آمدند و انقلاب پيروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ايران راندند؛ در 13 آبان، آمريكا را از ايران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگتر از انقلاب اول. اين يك عبرت است. يعنى يك ملت وقتى در راه درست، با هدايت صحيح و با بصيرت، ايستادگى و استقامت ميكند، هيچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همه‌ى مانعها برداشته شد. اين مسئله، محال به نظر مى‌آمد. حكومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتيبانى همه‌ى قدرتهاى مادى دنيا، از ايران برچيده شود؟ باوركردنى بود؟ اما اراده‌ى اسلامى و ايمانى ملت ايران به رهبرى امام، اين امر محال را ممكن كرد؛ اين امر نشدنى، واقع شد. همه در مقابل چشمشان اين را بوضوح ديدند و آن را لمس كردند.

* پرچم تسلطِ ظالمانه‌ى متكبرانه‌ى آمريكا از بام ايران پائين كشيده شد؛ زير پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد

 و از اين بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانه‌ى متكبرانه‌ى آمريكا از بام ايران پائين كشيده شد؛ زير پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد. اين هم نشدنى به نظر ميرسيد. اين هم يك كار ناممكن به نظر ميرسيد. تحليل ميكردند، ميگفتند، مينوشتند كه ايران اسلامى چون در مقابل آمريكا ايستاده است، پس قطعاً شكست ميخورد و مجبور به عقب‌نشينى ميشود. تحليلهاى مادى اين را ميگفت، اين را نشان ميداد. خيلى از روشنفكرنمايان ما كه خود را اهل تحليل سياسى و زير و رو كردن حوادث و استنتاج از حوادث ميدانستند، اينجور تحليل ميكردند. اما بعكس شد؛ اسلام پيروز شد، جمهورى اسلامى پيروز شد، آمريكا مجبور به عقب‌نشينى شد.

*به فضل الهي و همت مردم و پيشروي جوانان عزيز ،ايران اسلامي در همه توطئه هاي 32 ساله استكبار پيروز شد. بعد از اين هم همين جور خواهد بود

 از آن روز تا امروز، سى و دو سال ميگذرد. جوانهاى عزيز! در اين سى و دو سال، هيچ سالى نبوده است كه از سوى استكبار به رهبرى آمريكا و صهيونيسم، عليه ايران توطئه‌اى يا توطئه‌هائى شكل نگيرد؛ به قصد شكست دادن ملت ايران، به قصد شكست دادن انقلاب و نظام جمهورى اسلامى. و به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، به همت مردم عزيز ما، و در هر دوره، به همت پيشروى جوانان عزيز ما، ايران اسلامى در همه‌ى اين توطئه‌ها پيروز شد و آمريكا شكست خورد. بعد از اين هم همين جور خواهد بود. تحليل درست، اين است. نگاه درست به آينده، اين است.

*  تصميم بگيريد، هدف را درست انتخاب كنيد و دنبال اين هدف(در زمينه‌ى  علمى،اقتصادى،اجتماعى،اخلاق، گسترش تفكر اسلامى و بيدارى اسلامى در جهان )، با استقامت حركت كنيد

شماها ان‌شاءالله پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، پيش روى خودتان عمر داريد. براى اين عمر طولانى - كه خداى متعال ان‌شاءالله با بركت و رحمت و فضلِ خود به شما عنايت كند - بايد برنامه‌ريزى كنيد. پايه‌ى برنامه‌ريزى اين است: تصميم بگيريد، هدف را درست انتخاب كنيد و دنبال اين هدف، با استقامت حركت كنيد؛ در اين صورت هيچ قدرتى در مقابل شما ياراى ايستادگى نخواهد داشت. هدفهاى شما در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى اقتصادى، در زمينه‌ى اجتماعى، در زمينه‌ى اخلاق، در زمينه‌ى گسترش تفكر اسلامى و بيدارى اسلامى در جهان است؛ اينها آرزوهاى بزرگ شماست.

* دشمنان شما هر كه باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتى كه در دنيا باشد، مجبور به عقب‌نشينى خواهد شد

 راه فقط همين است. درست تشخيص بدهيد، تصميم قطعى بگيريد، حركت كنيد، راه بيفتيد، به خداى متعال تكيه و اعتماد كنيد؛ به نتيجه خواهيد رسيد. دشمنان شما هر كه باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتى كه در دنيا باشد، مجبور به عقب‌نشينى خواهد شد؛ همچنان كه در قضيه‌ى انقلاب، در قضيه‌ى 13 آبان، در قضاياى جنگ تحميلى، در قضيه‌ى محاصره‌ى اقتصادى و در همه‌ى توطئه‌هاى ديگر تا امروز اينجورى بوده.

* مردم سالاري ديني كه متكي به فلسفه درست و متكي به زمينه فكري و اعتقاديِ مستحكم  و از لحاظ علمي پيشرونده و قابل اجرا است ،دست ما را پر كرده است.

 دست ما پر است. ما فكر درست داريم. جمهورى اسلامى يك انديشه‌ى سياسىِ نوئى به دنيا عرضه كرده است: مردم‌سالارى دينى. اين انديشه‌ى سياسى نو، متكى به فلسفه‌ى درست، متكى به زمينه‌هاى فكرى و اعتقادىِ مستحكم و از لحاظ عملى قابل اجرا و پيشرونده است. اين فكر، اين راه، اين فلسفه و اين تجربه‌اى كه در طول اين سى و دو سال در اختيار ملت ايران است، دست ما را پر كرده است.

* قصد دشمن ازمتهم كردن جمهوري اسلامي به يك حركت تروريستي مهمل و بي منطق و غلط ،نجات از گرفتاريهاي خودشان و متهم كردن شريف ترين عناصر مبارز و مجاهد در جمهوري اسلامي است

دشمن تلاش ميكند. نبايد فكر كرد كه دشمن از فعاليت منصرف خواهد شد؛ نه، داريد مى‌بينيد. در همين روزها، در بحبوحه‌ى گرفتارى‌هاى آمريكا در قضيه‌ى اين حركت مردمىِ وسيعِ جنبش وال استريت در نيويورك و در ساير شهرها و ايالات آمريكا، دولت آمريكا به نظرش رسيد كه به خيال خودش و به قول خودش، باز يك برگ ديگرى رو كند. يك سناريوى مسخره‌ى تروريستى درست كردند كه جمهورى اسلامى را متهم كنند به يك حركت تروريستىِ مهمل، بى‌منطق و غلط؛ كه هر كس از اهل معرفت و فن در دنيا آن را ديد، رد كرد، محكوم كرد. متوسل و متشبث به اين چيزها ميشوند، براى اينكه شايد بتوانند خودشان را از آن گرفتارى‌ها نجات بدهند، آن را تحت تأثير و تحت‌الشعاع قرار بدهند؛ شايد بتوانند بر جمهورى اسلامى فشار وارد كنند. البته اين مسئله را دنبال خواهند كرد. قصدشان اين است كه شريف‌ترين عناصر مبارز و مجاهد در جمهورى اسلامى را متهم به تروريست كنند. آنها خودشان تروريستند. امروز تروريست بزرگ در دنيا، دولت آمريكاست.

* ما امروز صد سند غير قابل خدشه در اختيار داريم كه نشان ميدهد دولت آمريكا پشت سر ترورها و تروريستهائى بوده است كه در ايران يا در منطقه واقع شده است. ما با اين صد سند، آبروى آمريكا را در دنيا خواهيم برد

در اين قضيه هم دست ما پر است. ما امروز صد سند غير قابل خدشه در اختيار داريم كه نشان ميدهد دولت آمريكا پشت سر ترورها و تروريستهائى بوده است كه در ايران يا در منطقه واقع شده است. ما با اين صد سند، آبروى آمريكا را در دنيا خواهيم برد؛ آبروى اين مدعيان حقوق بشر و مبارزه‌ى با تروريسم را در دنيا پيش افكار عمومى خواهيم ريخت؛ اگرچه امروز هم آبروئى ندارند.


*شكست آمريكا در افغانستان ، عراق ، شمال آفريقا ،خود آمريكا و كشورهاي غربي و نظام سرمايه داري

 آمريكا شكست‌خورده است. آمريكا در افغانستان شكست‌خورده است. در مقابل ملت افغانستان، آمريكا نتوانسته است وجهه‌ى خود را حفظ كند؛ ادعاهاى دروغ خود را ثابت كند. در مقابل ملت عراق، آمريكا شكست‌خورده است. همين چند روز قبل از اين، نمايندگان و نخبگان سياسى ملت عراق به اتفاق، مصونيت نظاميان آمريكا در عراق را رد كردند؛ نظر دادند كه بايد آمريكا از عراق بكلى خارج شود. و خارج خواهد شد؛ چاره‌اى ندارد. آمريكا بعد از سالها تلاش و هزينه‌هاى مادى و انسانى فراوان، ناچار است از عراق خارج شود؛ ناچار است از افغانستان خارج شود؛ ناچار است شكست را بپذيرد.
 اينها در شمال آفريقا شكست خوردند؛ حسنى مبارك را نتوانستند حفظ كنند، بن‌على را نتوانستند حفظ كنند - اينها همه مزدورهاى آمريكا بودند، اما ملتها بر اينها فائق آمدند - در ليبى، رفيقشان قذافى را نتوانستند حفظ كنند. تا همين آخر هم، قبل از مرگ ذليلانه‌ى قذافى، اينها ارتباطاتى داشتند، شايد بتوانند با هم تفاهم كنند. ملتها نفاق استكبار را، نفاق آمريكائى‌ها و غربى‌ها را، چه در قضيه‌ى مصر، چه در قضيه‌ى تونس، چه در قضيه‌ى ليبى ديدند، در قضاياى ديگر هم خواهند ديد. اينها منافقند، اينها دورويند.

*مبارزه حق با باطل تا سرنگوني استكبار ادامه پيدا خواهد كرد. 

امروز در خود آمريكا، در خود كشورهاى غربى، در خود نظام سرمايه‌دارى و به اصطلاح ليبرال‌دموكراسى - كه هم «ليبرال»اش دروغ است، هم «دموكراسى»اش دروغ است - اينها شكست‌خورده‌اند. امروز مردم آمريكا در سرتاسر ايالات آمريكا، و مردم در هشتاد كشور جهان عليه اين نظام ايستادگى كردند. ممكن است مردم را سركوب كنند، اما اين آتش خاموش نخواهد شد. نميتوانند دفاع كنند؛ دستشان خالى است. دنيا جريان ديگرى پيدا كرده است و بدانيد به حول و قوه‌ى الهى، مبارزه‌ى حق - كه با سردمدارى ملت ايران و با پرچم اسلام آغاز شده است - با باطل، با طاغوتها، با فرعونها و با فرعون استكبار، تا سرنگونى استكبار ادامه پيدا خواهد كرد.

* مبارزه‌ى با يك ملت بصير،صبور، آگاه و  ملتى كه جوانانش متكى به خدا و پايدار در اين راهند، به جائى نميرسد؛ آنها شكست ميخورند، اما ملت ايران پيروز خواهد شد.

 تحليلگران - به قول خودشان - در اتاقهاى فكرشان مى‌نشينند مطالعه ميكنند، بررسى ميكنند، مى‌بينند نقطه‌ى كانونى و مركزى اين حركت، جمهورى اسلامى است؛ لذا متوجه شماها ميشوند؛ متوجه جوانهاى ما، متوجه مسئولان ما كه محكم ايستادند و اين راه را با جرأت، با قدرت، با توكل به خدا، با خوشبينى به آينده و با اميدِ تمام دارند ادامه ميدهند. آن وقت عليه ملت ايران توطئه ميكنند؛ خب، بكنند. سى و دو سال است كه دارند عليه ملت ايران توطئه ميكنند. البته در هر توطئه‌اى، براى ملت ايران زحمت‌افزائى كردند، اما ملت ايران پيروز شده است و پس از هر توطئه‌اى كه خنثى شده، ملت ايران يك پله بالاتر رفته. ما را تحريم ميكنند. ممكن است تحريم فشارى به وجود بياورد، اما ملت ايران را يك درجه جلو ميبرد؛ توانائى او را بيشتر ميكند. به خيال خودشان علم و فناورى را بر روى جوانهاى ايرانى بستند، اما جوانان ايرانى خودشان از درون خودشان جوشيدند. امروز در زمينه‌ى علم و فناورى، پيشرفت ما نسبت به گذشته، نميشود گفت دو برابر و سه برابر است؛ ده‌ها برابر است. مبارزه‌ى آنها به جائى نميرسد. مبارزه‌ى با يك ملت بصير، ملت صبور، ملت آگاه، ملتى كه جوانانش متكى به خدا و پايدار در اين راهند، به جائى نميرسد؛ آنها شكست ميخورند، اما ملت ايران پيروز خواهد شد.

* قطعاً ملت ايران در همه‌ى اين چالشهائى كه امروز با آن مواجه است و احياناً در آينده هم با آنها مواجه خواهد بود، بينى دشمن را به خاك خواهد ماليد.
 

شما جوانها بايد براى آينده، بيشترين بار اين مسئوليت را بر دوش بگيريد و خودتان را بسازيد؛ نگذاريد دشمن با توطئه‌هاى تبليغاتى، با دروغ‌پردازى، اميد را از دلها بزدايد؛ نگذاريد بين شما اختلاف ايجاد كنند؛ نگذاريد بين ملت و مسئولين، ايجاد اختلاف و جدائى كنند؛ آنها اين را ميخواهند؛ آنها از اين يكپارچگى ميترسند؛ آنها از اين شعارهاى مستحكم شما ميترسند؛ آنها از عزم و اراده‌ى جدى مسئولين ميترسند؛ ميخواهند اين عزم و اراده را متزلزل كنند. وقتى ملت در كنار مسئولين ايستاده است، هيچ مسئولى احساس ترديد نميكند؛ احساس تزلزل نميكند و پيش ميرود. اين براى كشور ما لازم است؛ تا امروز بوده است، ان‌شاءالله در آينده هم خواهد بود. قطعاً ملت ايران در همه‌ى اين چالشهائى كه امروز با آن مواجه است و احياناً در آينده هم با آنها مواجه خواهد بود، بينى دشمن را به خاك خواهد ماليد.

 رحمت خدا بر شهداى عزيز ما. رحمت خدا بر صبر ملت ما. رحمت خدا بر پدران و مادران صبورى كه مشكلات را تحمل كردند، فقدان جوانهاشان را تحمل كردند و ايستادند و به نسلهاى بعدى درس دادند. و رحمت خدا بر امام بزرگوار ما، كه اين راه را او باز كرد، او جلو افتاد، او ايستاد تا همه‌ى ما دلگرم شديم و به دنبال او حركت كرديم و اين راه طولانى را طى كرديم. اميدواريم همه‌ى شما مشمول ادعيه‌ى زاكيه‌ى حضرت بقيةالله باشيد.

والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

 1) حج: 28

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان و برگزیدگان كرمانشاه(26/7/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

*اين جلسه موجب معرفت بيشتر نسبت به كرمانشاه و برگزيدگان اين استان

 اين جلسه، بسيار جلسه‌ى شيرين و مطلوب و به‌يادماندنى‌اى بود، متنوع، با مطالبى پرمغز و پرمضمون. از بياناتى كه كردند، من حقيقتاً بهره بردم و استفاده كردم. همچنين اين جلسه موجب ميشود كه يك معرفت بيشترى نسبت به كرمانشاه و برگزيدگان اين استان و استعداد نخبه‌پرورى اين استان، براى بنده و امثال بنده به وجود بيايد. يكى از آقايان فرمودند كه استان سينه‌ى ستبر ايران است - كه چه تعبير زيبا و پرمغزى است - ميخواهم عرض بكنم كه علاوه‌ى بر اين، چهره‌ى زيباى ايران هم هست؛ علم و هنر و ادب و تلاش انقلابى و ورزش و روحيه‌هاى پهلوانى و همه چيز بحمدالله با هم در اين استان جمع شده است.

*آشنايي با برخي چهره هاي نخبه اين استان 

البته من از قبل از انقلاب با بعضى از چهره‌هاى نخبه و برجسته‌ى استان آشنا بودم؛ از جمله، مرحوم يدالله بهزاد كه دوست قديمى ما بود. ايشان مكرر مشهد مى‌آمدند. مرحوم بهزاد ضمن دارا بودن از طبع شعرِ خيلى خوب - بخصوص در قصيده و قطعه، كه ايشان انصافاً در كشور برجسته و ممتاز بود - همان روحيه و خلقيات پهلوانىِ كرمانشاه هم در ايشان بود. ايشان يك سفر مشهد آمده بود، و همان موقع من تحت تعقيب بودم؛ از مشهد خارج شده بودم، رفته بودم يك محل دوردستى. يك وقت ديدم آقاى بهزاد و بعضى از دوستان ديگرِ انجمن ادبى مشهد آمدند آنجا براى ديدن ما؛ با اينكه اين كار خطرناك بود. اين مرد اهل كارهاى مبارزاتى به آن شكل نبود، اما رفاقت و دوستى و صميميت، او را به اين وادى كشانده بود. اينها تحسين‌برانگيز است.

با مرحوم كيوان سميعى هم - كه حقاً و انصافاً يك دانشمند محقق و كم‌نظير بود - آشنا بودم. ايشان علاوه بر كتابى كه در شرح حال مرحوم سردار كابلى نوشته - كه خود آن كتاب با اينكه شرح حال است، اما پر از مطلب و تحقيق و مضمون است - يك كتاب ديگرى هم دارد كه هر چه فكر كردم، اسمش يادم نيامد ...(1) بله، درست است؛ «تحقيقات ادبى» است. واقعاً  انسان احساس ميكند كه اين مرد در حد محمد قزوينى و شخصيتهاى اينجورى قرار ميگيرد، از لحاظ تحقيق، اطلاعات وسيع در زمينه‌ى ادبيات، تاريخ و همه چيز؛ انصافاً شخصيت برجسته‌اى بود.مرحوم آقاى نجومى (رضوان‌الله عليه) هم كه ما از اوائل انقلاب خدمت ايشان رسيديم و با ايشان آشنا شديم؛ انصافاً مرد جامعى بود - هم فقيه بود، هم اديب بود، هم هنرمند بود - شخصيت كم‌نظيرى در بين روحانيون بود.البته در گذشته، از دوران قم هم با نخبگان روحانى اين استان آشنا بوديم؛ مرحوم آقاى حاج آقا مجتبى حاج آخوند (رحمة الله عليه)، مرحوم شهيد حاج آقا بهاء محمدى عراقى و بعضى ديگر از دوستان؛ در عين حال بايد عرض كنم كه چهره‌ى حقيقى علمى و هنرى و ادبى كرمانشاه، آنچنان كه بايد، شناخته شده نيست؛ و اين جاى افسوس و دريغ است.

 * حق اين است كه مسئولين تبليغات كشور و صدا و سيما، به كمك خود زبدگان و نخبگان اين منطقه، كرمانشاه را معرفى كنند

 حق اين است كه مسئولين تبليغات كشور و صدا و سيما، به كمك خود زبدگان و نخبگان اين منطقه، كرمانشاه را معرفى كنند. حالا يك بخش، مربوط به گذشته‌ى كرمانشاه است، يك بخش مربوط به امروزِ كرمانشاه است. امروز خوشبختانه استعدادها خيلى بالاست؛ كه امروز در بياناتى كه دوستان در اينجا كردند، نمونه‌اى از اين استعداد بالاى استان مشاهده شد. كسى مثل آقاى پروفسور شمسى‌پور واقعاً جزو مفاخرند. اينها نه فقط مايه‌ى افتخار استان هستند، بلكه حقاً و انصافاً جزو مفاخر كشورند. شناخته شدن اينها اميدبخش است. اين جوانهاى عزيزى كه صحبت كردند، هر كدام در بخش خود نويدبخشند؛ نويدبخش يك آينده‌ى بهتر براى كل كشورند.دو روز پيش هم كه در دانشگاه بوديم، بعضى از جوانها در آنجا مطالبى گفتند و پيشنهادهائى كردند كه من لذت بردم. ممكن است برخى از آنچه كه در ذهن و آرزوى اين جوانان هست، با واقعيت تطبيق نكند، يعنى بلندپروازى به حساب بيايد؛ ليكن همين خوب است، همين مطلوب است كه جوانهاى ما بلندپروازى كنند، افقهاى بلند و دوردست را در نظر بگيرند و به سمت آن حركت كنيم.

 *در دوران رژيم طاغوت، زمينه براى رشد استعدادهاى گوناگون واقعاً وجود نداشت، امروز اين زمينه و فضا هست

امروز خوشبختانه در كشور، اين همت، اين انگيزه و اين زمينه وجود دارد؛ اما يك روزى نبود. در دوران رژيم طاغوت، زمينه براى رشد استعدادهاى گوناگون واقعاً وجود نداشت. آن كسانى كه در خودشان به صورت شخصى انگيزه‌هائى وجود داشت، دنبال انگيزه‌هاى شخصى حركت كرده بودند؛ هميشه هم همين جور است. يك وقت هست يك كاروان به راه مى‌افتد، يك كاروان ملى حركت ميكند؛ اين، زمينه لازم دارد، فضا لازم دارد. امروز اين زمينه و فضا هست، اما ديروز نبود. لذا آنچه كه ما از مفاخر علمى و ادبى و هنرى و دينى و غيره در گذشته داريم، ميتوانيم اميدوار باشيم كه در آينده ان‌شاءالله به همت و توان و تلاش و كوشش جوانان ما و مردان و زنان مؤمن ما و به توفيق الهى، چندين برابرِ آنها موجودى خواهيم داشت.

 انگيزه هاي ديدار با برگزيدگان:

 1-تكريم برگزيدگان در جامعه به صورت يك سنت درآيد

 ديدار برگزيدگان - كه من در استانهاى مختلف اينجور ديدارى را معمولاً تدارك ميكنم و اين ديدارها براى خود من خيلى مفيد است - در درجه‌ى اول، براى تكريم برگزيدگان است؛ تكريم خلاقيت است. ما ميخواهيم اين را به صورت يك سنت در جامعه شاهد باشيم كه به كسانى كه صاحب دانشند، صاحب خلاقيتند، يك تلاش برجسته‌اى را كرده‌اند يا ميتوانند بكنند، احترام گذاشته شود. بسيارى از كسانى كه كشورها را با تلاش علمى خودشان، با فكر خودشان پيش ميبرند، انتظار پاداش مادى ندارند؛ اما انتظار قدرشناسى دارند. ما ميخواهيم اين قدرشناسى انجام بگيرد. نه اينكه فقط اين بنده‌ى حقير قدرشناسى كنم - كه خب، اين چيز مهمى نيست - ميخواهيم اين به صورت يك سنت در كشور ما، در جامعه‌ى ما، در بين مردم ما رائج شود؛ كه اگر يك نقطه‌ى برجسته‌اى در انديشه، در فكر، در تلاش و مجاهدت ديده شد، به آن احترام گذاشته شود. انگيزه‌ى اول ما اين است.

* اطلاع و آگاهى و آشنائى با چهره هاي برجسته، اولين مرتبه‌ى تقدير از اينهاست.

  خوشبختانه در همه‌ى نقاط كشور هم از اين نقطه‌هاى برجسته وجود دارد. من در بعضى از استانها مشاهده كردم كه يك دانشمندى، عالمى، كتابى را در زمينه‌ى مورد علاقه‌ى بنده منتشر كرده، بنده هم با اينكه اهل كتاب خواندنم و غالباً از منشورات و كتابها مطلعم، اما اسم اين كتاب حتّى به گوش من نرسيده، حتّى اسم اين مؤلف را هم نشنيده‌ام؛ تعجب كردم. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه ما ذخائر و گنجينه‌هاى فراوانى داريم كه پنهان است؛ بايد اينها را آشكار كنيم، چهره‌هاى برجسته‌مان را بايد بشناسيم، بايد مردم بدانند. نفس اين اطلاع و آگاهى و آشنائى، اولين مرتبه‌ى تقدير از اينهاست.

 2-الگو سازي

 علاوه بر اين، آن نكته‌ى دومِ مورد نظر ما به وجود مى‌آيد؛ كه انگيزه‌ى دوم من از تشكيل اين جلسات، الگوسازى است.

 امروز سعى ميشود در زمينه‌هاى گوناگون براى جوامع مختلف الگو تراشيده بشود. حقيقتاً سياستهائى اين را دنبال ميكنند. وقتى شما مى‌بينيد فرضاً يك موجود منحرف دوجنسى بدون اينكه يك هنر فوق‌العاده برجسته‌اى داشته باشد، يكهو اول در تمام رسانه‌هاى آمريكائى و بعد غربى، اسم و رسم پيدا ميكند و مجلات معتبر و پرتيراژ غربى عكسهاى او را، زندگينامه‌ى او را، سنين مختلف او را، شكلهاى گوناگون زنانه و مردانه‌ى او را منعكس ميكنند، اين را نميشود حمل بر يك امر تصادفى كرد؛ اين، فكرشده است. اينها الگوسازى‌هائى است براى منحرف كردن نسلهاى بشرى. آماج حمله هم فقط ايران نيست.

 *يكي از مواد پروتكلهاي صهيونيستي ،دور نگه داشتن نسلهاي بشري از رويه ها و روشهاي انساني متعارف،با الگوسازي

  با مشاهده‌ى اين چيزها، در ذهن انسان تأييد ميشود آن چيزى كه سالها قبل به عنوان پروتكلهاى صهيونيستى در دنيا منتشر شد و به زبانهاى مختلف ترجمه شد؛ كه يكى از مواد آن پروتكلها اين بود كه بايد نسلهاى بشرى از رويّه‌ها و روشهاى انسانىِ متعارف دور بشوند؛ دچار انحرافات اخلاقى بشوند. حالا هدف چيست، جاى بحث فراوانى دارد. يكى از اصول كارهاى فراهم كنندگان اين تفكر انحرافى و خطرناك صهيونيستى، همين بوده. انسان روزهاى اول شايد باور نميكرد، اما بتدريج انسان باور ميكند. ميخواهند الگوسازى كنند؛ حالا اين نوعِ بدترش است، اما شكلهاى گوناگون ديگرى هم دارد.

 *يكي از كارهاي لازم :ارائه الگو در بخشهاي مختلف، براي نسل جوان و نونهال

 ما نياز داريم براى جوان خودمان، براى نسل نونهال خودمان، الگوهائى را از بخشهاى مختلف مشخص كنيم؛ آن كس كه علاقه‌ى به علم دارد، آن كس كه علاقه‌ى به هنر دارد، آن كس كه علاقه‌ى به ادبيات دارد، آن كس كه علاقه‌ى به تاريخ دارد، آن كس كه علاقه‌ى به كارهاى عملى دارد، آن كس كه علاقه‌ى به كشاورزى يا صنعت يا فناورى دارد، هر كدام بتوانند الگوهاى شايسته‌ى خودشان را پيدا كنند. اين يكى از كارهاى لازم ماست، كه تشكيل اين جلسات به ما كمك ميكند.

 3- نشان دادن استعداد ذاتى كشور و ملت ؛ نه به بيگانگان، بلكه به خودمان

 يك نكته‌ى ديگر هم كه مهم است، نشان دادن استعداد ذاتى كشور و ملت ماست؛ نه به بيگانگان، بلكه به خودمان. يكى از چيزهائى كه ما را بايد نسبت به موقعيتهاى خودمان بشدت هوشيار كند، اين است كه در طول ده‌ها سال تبليغات شده بود كه ايرانى ناكارآمد است؛ بايد از ديگران بياموزد، بايد از ديگران تقليد كند، بايد به دامن ديگران متوسل و متشبث شود. در دوران جوانى و نوجوانى‌هاى ما اين جزو چيزهاى رائج بود. تا صحبت يك چيزى ميشد، ميگفتند اينجا كه خب، نميشود اين چيزها را بسازند. ميخواستند توى يك شهر بر روى يك خيابانى پل بسازند، بايد مهندس خارجى مى‌آمد؛ اگر ميخواستند يك سد بسازند، بايد چندين شركت خارجى و مهندسين  و متخصصين خارجى مى‌آمدند؛ يكى ديواره‌ى سد را ميساخت، يكى توربين را ميساخت، يكى بقيه‌ى دستگاه‌ها را ميساخت؛ اصلاً تصور نميشد. حتّى تا اوائل انقلاب، اين فكر بود. من فراموش نميكنم؛ بنا بود يك نيروگاه گازى را يك جائى بسازند - از قبل از انقلاب نيمه‌كاره مانده بود - به مسئولينش ميگفتيم اين كار را انجام بدهيد؛ آمدند پيش من - من آن وقت رئيس جمهور بودم - گفتند آقا اصلاً امكان ندارد. آنها باورشان نمى‌آمد. خب، امروز مهندسين كشور ما، جوانان ما، پيشرفته‌ترين نيروگاه‌ها را در شكلهاى مختلف، در انواع مختلفِ خودش دارند ميسازند. ما امروز ميتوانيم نيروگاه هسته‌اى بسازيم. اين استعدادها شناخته شده نبود.

 *گذشته ما نشان‌دهنده‌ى وجود يك استعداد برتر و يك ذخيره‌ى استعدادىِ سرشار در اين منطقه‌ى از جغرافياى عالم است

 سالهاى متمادى روى اين قضيه كار شد. از حدود صد و پنجاه سال پيش كه بتدريج فرهنگ غربى، روش غربى، نمودارهاى تمدن غربى و پيشرفت فناورى غربى وارد كشور شد، بتدريج اين مسئله جا افتاد؛ هم گفته شد و تأكيد شد، هم در عمل اينجور معلوم شد كه از ايرانى كارى برنمى‌آيد. فراموش كردند كه تاريخ ما، ميراث گذشته‌ى ما سرشار از افتخارات علمى است. آن روزى كه در دنياى غرب خبرى نبود، آن روزى كه آنجا اگر يك پيشرفت علمى به وجود مى‌آمد، يك كشف علمى ميشد، كاشف را به جرم جادوگرى آتش ميزدند، آن روزى كه تاريكى علمىِ مطلق بر منطقه‌ى اروپا حاكم بود - كه در اين زمينه حرفها هست - آن روز كشور ما پيشرو كشورهاى اسلامى بوده. اين پيشرفتها مال دنياى اسلام است، اما ايران پيشانى كشورهاى اسلامى بود در پيشرفتهاى گوناگون علمى؛ در فلسفه، در علوم عقلى، حتّى در علوم شرعى، در فقه، در حديث. بيشترين كتابهاى حديث در آن دوره‌ها - چه حديث اهل سنت، چه حديث شيعه - مال ايرانى‌هاست؛ نويسندگان ايرانى، محدثين ايرانى، فقهاى ايرانى؛ آن وقت تا برسد به علوم طبيعى، در پزشكى، در داروسازى، در مهندسى، در ستاره‌شناسى و در بقيه‌ى علوم. خب، اين گذشته‌ى ماست؛ اين نشان‌دهنده‌ى وجود يك استعداد برتر و يك ذخيره‌ى استعدادىِ سرشار در اين منطقه‌ى از جغرافياى عالم است. ما چرا بايد اين را فراموش ميكرديم؟ فراموش كرديم. امروز ميخواهيم نشان بدهيم كه اينجورى نيست.

خب، البته در زبان بارها بنده گفته‌ام، اين قضيه را تكرار كرده‌ام، شايد اوائل هم شعارى به نظر مى‌آمد، كه ميگفتيم استعداد ايرانى از متوسط استعداد بشرىِ بين‌المللى بالاتر است؛ اين را ما اطلاع داشتيم. بعضى‌ها فكر ميكردند اين شعار است؛ اما خب، الحمدلله دارد يواش يواش نشان داده ميشود.

 *در رشد پيشرفت علمي حركتمان به سمت جلو، سرعت بسيارى داشته؛ چندين برابر سرعت متوسط عالم

 همين رشد پيشرفت علمى كه اشاره كردند - كه بنده هم بارها اين را گفته‌ام - اين يك واقعيتى است؛ اين آمارهاى بين‌المللى است. درست است كه ما آنجائى كه بالفعل از لحاظ علمى رسيديم، عقب‌تر از بالفعل دنياست، به مراحلى و منازلى؛ اما اين به خاطر عقب‌ماندگى قديمى ماست. حركتمان به سمت جلو، سرعت بسيارى داشته؛ چندين برابر سرعت متوسط عالم. اگر همين سرعت را حفظ كنيم، بلكه افزايش بدهيم، مسلّماً به خطوط مرزى علم خواهيم رسيد و اين خطوط مرزى را خواهيم شكست و جلو خواهيم رفت؛ اين اتفاق خواهد افتاد. جوان كشور ما بايد اين را باور كند؛ يكى از راه‌هاى باورش همين است. امروز اينجا جوان مى‌آيد صحبت ميكند؛ حرف نو، نكته‌ى نو و پيشنهاد جديد را با روحيه‌ى خوب در اينجا ارائه ميدهد. استادان برجسته و بزرگ در علم، در هنر، در خطاطى، در بقيه‌ى رشته‌ها مى‌آيند حرف ميزنند؛ مطالب نو، نكته‌هاى نو ميگويند. اينها بايد منعكس بشود تا جوان كشور ما باور كند.

 *امروز علم در دنيا يك ابزارى براى تبعيض و عدم تعادل اجتماعات و عقب‌رفتگى اجتماعات شده. ما بايد اين را برگردانيم.

 نكته‌ى ديگرى هم كه من بايد عرض كنم، اين است كه برجستگى‌هاى يك جامعه در اين زمينه‌هاى ذهنى و فكرى و علمى بايد در خدمت تعالى انسان قرار بگيرد. امروز در دنيا اينجور نيست؛ امروز در دنيا نه علم در خدمت تعالى انسان است، نه هنر و نه بقيه‌ى چيزها. خب، يك نمونه‌ى هنر، سينماست. قله‌ى سينماى دنيا، هاليوود است. اين دستگاه‌هاى هنرى دنيا چقدر به اخلاق بشرى، به معنويت انسان، به اميدبخشى به انسان كمك ميكنند؟ عكس قضيه است؛ نميشود گفت صفر، مبالغى زير صفر! يعنى بنيانهاى اخلاقى را، بنيانهاى فكرى را، تعالى بشرى را تخريب ميكنند. امروز در دنيا، هنر در خدمت تعالى انسان نيست؛ علم هم همين جور. علم در خدمت سرمايه‌دارى است، در خدمت ثروت‌اندوزان است. دانش بشرى امروز در خدمت كسانى است كه كمپانى‌هاى بزرگ اقتصادى مال اينهاست؛ جنگها را اينها راه مى‌اندازند، انسانها را اينها ميكُشند، كشتارهاى جمعى را اينها ميكنند؛ علم در خدمت اينهاست. علم در خدمت مردم محروم افغانستان نيست. علمى كه به افغانستان رفته، همان هواپيمائى است كه بالاى سرشان ميرود، بمبارانشان ميكند. علمى كه آن روز به عراق آمد، ابزارهاى شيميائى بود كه حلبچه را به آن روز درآورد. در اين مناطق، علم اينجورى است. علم در خود كشورهاى غربى هم همين طور است. بله، ثروتِ يك جمعى را، يك اقليتى را بالا برده؛ خود آن ثروت موجب شده كه علم پيشرفت پيدا كند؛ اما علم شده يك ابزارى براى تبعيض و عدم تعادل اجتماعات و عقب‌رفتگى اجتماعات. ما بايد اين را برگردانيم.

 *علم به طور طبيعى و ذاتى يك پديده‌ى الهى است ،ما بايستى برجستگى‌هاى جامعه را در خدمت معنويت انسان قرار بدهيم.

 ذات علم، اينجورى نيست. علم به طور طبيعى و ذاتى يك پديده‌ى الهى است، يك نعمت الهى است، يك موهبت الهى است؛ هنر هم همين جور، قريحه‌هاى هنرى هم همين جور؛ اينها همه موهبتهاى پروردگار است. اختيار و انتخاب انسان است كه اين موهبتها را در راه درست يا در راه غلط قرار ميدهد. انسان مادىِ بى‌خداىِ تمدن صنعتى اينها را در خدمت غير خدا قرار داده، انسان خدائىِ الهىِ معنوىِ جمهورى اسلامى و دنياى اسلام ميتواند همه‌ى اينها را در خدمت انسان قرار بدهد. اين را بايد هدف قرار داد، اين را بايد مورد توجه قرار داد. ما بايستى برجستگى‌هاى جامعه را در خدمت معنويت انسان قرار بدهيم.

 *از جمله واجبترين كارهاي مسئولان،قدر دانستن استعدادها و نبوغهاي برتر است

 من آنچه كه در پايان عرايضم - چون اذان نزديك است - عرض ميكنم، اين است كه خوشبختانه ما در سرتاسر كشور نشانه‌هاى وجود نبوغها و برجستگى‌ها و برترى‌هاى استعدادى را شاهديم؛ اين را بايد قدر بدانيم. مسئولين كشور، از جمله واجبترين كارهايشان همين است. امروز در ميان همين پيشنهادهائى كه شد، يكى اين بود كه اساتيد برجسته متمركز بشوند، در جاهائى مورد توجه قرار بگيرند، از وجود اينها استفاده بشود؛ اين كاملاً درست است. جوانهاى برجسته همين جور. بنياد نخبگان - كه الحمدلله تلاشهاى خوبى دارد - همين جور بايد دنبال كند. ما بايستى اين جريان نوآور جامعه را كه به معناى واقعى كلمه مشغول خلاقيت است، تقويت كنيم. ان‌شاءالله اين به آينده‌ى خوبى براى كشور منتهى خواهد شد.

من از ديدار امروز خوشحالم. همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز را به خدا ميسپارم. از اين كتابها و نوشته‌ها و مدالى(2) كه شما عزيزان، اينجا به ما لطف كرديد، من تشكر ميكنم. اميدوارم ان‌شاءالله همه‌ى شما مشمول لطف و تفضل پروردگار قرار بگيريد.

 والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1)يكى از حاضران: «تحقيقات ادبى»

2)خانم مريم هاشمى فرود، بانوى ووشوكار كرمانشاهى كه در رقابتهاى ووشوى جهان توانست به مقام قهرمانى دست يابد، مدال طلاى خود را تقديم رهبر معظم انقلاب اسلامى كرد.

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان كرمانشاه(24/7/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 براى من اين جلسه‌ى پرشكوه و پرمغز، بسيار شيرين و دلنشين است؛ جمع عظيم و كثير جوانان دانشجو و اساتيد محترم اين استان، كه بايد به اين تعداد بزرگ و كميت عظيم دانشجو و استاد در اين استان، ماشاءالله گفت. مطالبى هم كه دوستان بيان كردند، چه آنچه كه رئيس محترم، دانشمند و مؤمن اين دانشگاه بيان كردند، چه آنچه كه جوانان عزيزمان گفتند، در اينها مطالب قابل توجه و قابل پيگيرى‌اى بود.

*اهميت ديدار با جوانان از دو جهت:

 1-حضور در ميان جوانان به انسان روحيه جواني و نشاط ميبخشد 

 براى من ديدار با شما جوانان عزيز از دو جهت مهم است: يكى اينكه خود حضور در ميان جوانان، شنيدن از آنها، گفتن با آنها، به انسان روحيه‌ى جوانى و نشاط ميبخشد؛ كه ما امروز در مسئوليتهاى مختلف به اين روحيه‌ى نشاط نيازمنديم. در يك چنين جمعهائى، حالت ابتكار و نوآورى و طلبگارىِ قله‌هاى بلند موج ميزند؛ و اين همان چيزى است كه براى ما مطلوب است.

2-نسل جوان، بار انقلاب را بر دوش داشته است و دارد و در آينده هم خواهد داشت

 جهت دوم اين است كه نسل جوان، بار انقلاب را بر دوش داشته است و دارد و در آينده هم خواهد داشت. اين مخصوص جوان دهه‌ى 60 نيست؛ جوان دهه‌ى 90 هم كه شما هستيد، بار سنگينى را بر دوش داريد. و من مى‌بينم و مشاهده ميكنم كه بحمدالله جوان كشور ما، بخصوص جوانان دانشجو و تحصيلكرده، اين بار را بخوبى پيش ميبرند و ان‌شاءالله به منزل خواهند رساند. هم امروز كه روز مجاهدت و ايستادگى و بصيرت و صبر در گذرگاه انقلاب است، و هم در آينده كه مسئوليتها و مأموريتهاى زيادى در عرصه‌هاى مختلف بر دوش شما جوانان خواهد بود - در عرصه‌ى علمى، در عرصه‌ى سياسى، در عرصه‌ى اجتماعى، در عرصه‌هاى ديپلماسى، در عرصه‌هاى اقتصادى و فنى و همه‌ى عرصه‌هاى زندگى - نقش جوانان برجسته است. پس شما، هم امروز مسئول و مشغول تلاش هستيد، هم ان‌شاءالله در آينده چنين خواهد بود. بنابراين ديدار با جوانان، گفتن با آنان و شنيدن از آنان، داراى اهميت است.

 *بهره مندي از جواني به معناي لذت بردن از شهوات مادي نيست ،بهره مندي از جواني اين است كه جواني را در اطاعت خدا بگذراند،يكي از مهمترين مصداقهاي اطاعت خدا ترك گناه است.

 پيغمبر اكرم از جوانى از صحابه‌ى خودشان خوششان آمد و براى او دعائى كردند و فرمودند: «اللّهمّ امتعه بشبابه»؛(1) يعنى پروردگارا ! او را از جوانىِ خود متمتع كن، بهره‌مند كن. معلوم ميشود همه‌ى جوانان از جوانىِ خود بهره‌مند نميشوند كه پيغمبر براى اين جوان چنين دعائى را كرد. تمتع از جوانى، بهره‌مندى از جوانى به چه معناست؟ خطاست اگر خيال كنيم بهره‌مندى از جوانى به معناى لذت بردن از شهوات مادى جوانى است، سرگرمى‌هاى جوانى است، استفاده‌ى از لهويات در دوره‌ى جوانى است؛ اين نيست بهره بردن از جوانى. در يك بيان ديگرى پيغمبر اكرم فرمودند: «ما من شابّ يدع لذّة الدّنيا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة الله الّا اعطاه الله اجر اثنين و سبعين صدّيقا»؛(2) يعنى جوانى كه دامن خودش را پاك نگه ميدارد، از شهوات مادى دورى ميگزيند، در پيش خداى متعال اجر هفتاد و دو صديق را دارد. «در جوانى پاك بودن شيوه‌ى پيغمبرى است». مثالى هم كه خداى متعال به عنوان الگو در مقابل جوانان گذاشته است، يوسف پيغمبر است. تمتع از جوانى به اين نيست؛ تمتع از جوانى اين است كه انسان - همچنان كه در اين حديث هست - «اهرم شبابه فى طاعة الله»؛ جوانى را در اطاعت خدا بگذراند. اطاعت خدا هم فقط نماز خواندن نيست. البته نماز خواندن خيلى با فضيلت و مهم است و سازنده است، اما فقط اين نيست. در عرصه‌ى وسيع زندگى، مصداقهاى زيادى براى اطاعت خدا هست؛ كه يكى از مهمترين آنها ترك گناه است، آلوده نكردن دامن است. درس هم كه شما ميخوانيد، اطاعت خداست؛ ابتكار هم كه ميورزيد، اطاعت خداست؛ همين كارهائى كه اين جوانهاى عزيز اينجا گفتند - در زمينه‌ى مسائل شيمى، انرژى، علوم انسانى، پزشكى و غيره - تلاش در اين راه‌ها، همه اطاعت خداست.

 خب، در جمع جوانان حرفهاى گفتنى زياد است و ما خيلى حرف براى گفتن داريم؛ البته جوانها هم براى گفتن به ما خيلى حرف دارند؛ بايد از همين فرصتها استفاده كرد؛ ليكن به مناسبت مسائلى كه در منطقه است، اين انقلابهائى كه واقع شد، نهضتهائى كه به وجود آمد، نظامهاى طاغوتىِ مرتجعِ مستكبرِ وابسته‌اى كه برخلاف انتظار و برخلاف همه‌ى تحليلها سرنگون شد و همچنين پيامدهاى اينها، لازم است بحثهائى با نگاه به اين قضيه اتفاق بيفتد؛ كه من ان‌شاءالله شرح خواهم داد.

*تلاشها براي ايجاد نظام جايگزين در انقلابهاي منطقه( يا نظام وابسته به غرب يا نظام سكولار يا نظام اسلامي)

 اين پيامدهائى كه گفتم، كشمكشهاى آشكار و پنهانى است كه الان بر سر نظامهاى جايگزين وجود دارد. فرض كنيد در مصر - كه البته اين براى كسانى كه قضايا را دنبال ميكنند، محسوس و مشهود است - يقيناً دستهاى استكبار و عوامل استكبار سعى ميكنند حالا كه نظام وابسته ساقط شد، شايد بتوانند يك نظامى را سر كار بياورند كه باز وابستگى‌اش به غرب محفوظ باشد؛ يك نظامى بر سر كار بيايد كه وابسته‌ى به غرب باشد؛ برنامه‌هاى غرب را، برنامه‌هاى آمريكا را بر طبق ميل آنها اجرا كند؛ منتها با يك شكل مدرنترى. عده‌اى مايلند اين نظام جديد از شكل پيرِ فرسوده‌ى منفورِ حسنى مباركى در بيايد، يك شكل ظاهرالصلاح‌ترى به خودش بگيرد. يك عده‌اى دنبال اين هستند و دارند تلاش ميكنند و پول خرج ميكنند. بعضى اين را نميخواهند، اما دنبال اين هستند كه يك نظام سكولار بر سر كار بيايد؛ نظامى كه تعهد دينى نداشته باشد. اينها هم دارند كار ميكنند، تلاش ميكنند. عده‌اى هم به دنبال ايجاد يك نظام اسلامى هستند. البته تفسيرها و تعبيرها از نظام اسلامى مختلف است. بنابراين كشمكشهائى در اين زمينه‌ها وجود دارد؛ تلاش براى ايجاد نظام جايگزين.

 * شاكله‌ى نظام جمهورى اسلامى(خوب بودن ما ،خوب عمل كردن ما ،آبرومند بودن ما) يكي از عوامل اثر گذار در عرصه كشاكش و تصميم گيري انقلابها است
 

 به طور طبيعى يكى از عواملى كه ميتواند در اين عرصه‌ى كشاكش و تصميم‌گيرى و اثرگذار براى آينده، اثر بگذارد، نظام جمهورى اسلامى ايران، رفتار دولتمردان، رفتار مردم و به طور كلى شاكله‌ى نظام جمهورى اسلامى است. من آن روز هم در جمع مردم عزيز كرمانشاه گفتم؛ امروز خوب بودن ما، خوب عمل كردن ما، آبرومند بودن ما اثرگذار است در كشورهائى كه يا انقلاب كردند يا در شرف انقلابند. خداى نكرده بى‌آبرو شدن ما، ناكارآمد نشان داده شدن ما، مكدر بودن چهره‌ى ما، تأثيرات منفىِ متقابلى روى آنها خواهد گذاشت. لذا اين مهم است كه ما چه هستيم، چه باشيم و چگونه عمل كنيم.

*اهميت بازخواني از هويت كلي و شاكله كلي انقلاب

 خب، به اين جهت، من امروز اينجا يك بازخوانى‌اى از هويت كلى و شاكله‌ى كلى انقلاب مطرح ميكنم. براى خود ما هم مهم است. ما نميتوانيم سرمان را پائين بيندازيم و نفهميم در دنيا چه ميگذرد، همين طور جلو برويم. اينجور حركت كردن كه انسان چشم و گوش بسته، بدون توجه، بدون نگاه به اطراف، بدون نگاه به واقعيتها، بدون نگاه به افقهاى دوردست حركت كند، غالباً به گمراهى و اشتباه منجر خواهد شد. پس خودمان هم بايد يك نگاهى بكنيم، يك بازخوانى‌اى بكنيم.من امروز بخشى از اين بازخوانى را اينجا انجام ميدهم. البته ان‌شاءالله اين، برنامه‌ى كلى‌تر و عمومى‌تر ما خواهد بود. اگر به خودمان نگاه كرديم، ديديم انحرافى در ما وجود دارد، ببينيم اين زاويه در اين مسير ما كجا پيدا شده است؟ زاويه‌ى از خط مستقيم در چه نقطه‌اى به وجود آمده است؟ عامل آن چيست؟ اينها بايد بررسى شود. سؤالهائى مطرح ميشود. تا جائى كه وقت باشد، من دو سه تا سؤال را عرض ميكنم و درباره‌اش توضيح ميدهم.

سوال:

  مسئله‌ى پيرى و جوانى نظام چگونه قابل تحليل است؟آيا نظام اسلامي پيرو فرسوده خواهد شد؟آيا راهي براي پير نشدن نظام اسلامي وجود دارد؟اگر نظام اسلامي پير و فرسوده شد آيا راه علاجي براي آن وجود دارد؟

 يك سؤال اين است كه مسئله‌ى پيرى و جوانى نظام چگونه قابل تحليل است؟ هر موجود زنده‌اى دوران جوانى‌اى دارد، دوران پيرى‌اى دارد. وضع نظام اسلامى در اين زمينه چيست و چگونه خواهد شد؟ آيا نظام اسلامى پير خواهد شد؟ فرسوده خواهد شد؟ ازكارافتاده خواهد شد؟ براى اينكه چنين وضعى پيش نيايد، آيا راهى وجود دارد؟ اگر يك وقتى چنين حالتى پيش آمد، آيا علاجى براى آن متصور است و وجود دارد؟ اينها سؤالات مهمى است. اين سؤالات بايد در مراكز فكر و تصميم‌گيرى و تصميم‌سازى - عمدتاً در حوزه و دانشگاه - بين اصحاب فكر مطرح شود؛ بايد روى اينها فكر شود، بحث شود؛ شما جوانها هم رويش فكر كنيد.

* زنجيره منطقي نظام اسلامي:

 1-انقلاب اسلامي(حركت انقلابي كه نظام مرتجع ،وابسته و فاسد راسرنگون مي كند)

 2-تشكيل نظام اسلامي(هويت كلي كه تعريف مشخصي دارد ،جمهوري اسلامي ، يعنى نظامى كه در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است)

 3-تشكيل دولت اسلامي(منظور از دولت، فقط قوه‌ى مجريه نيست؛ يعنى مجموع دستگاه‌هاى مديريتى كشور كه اداره‌ى يك كشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره كننده‌ى كشور)

 4-تشكيل جامعه اسلامي(جامعه‌اى كه در آن، آرمانهاى اسلامى، اهداف اسلامى، آرزوهاى بزرگى كه اسلام براى بشر ترسيم كرده است، تحقق پيدا كند )

 5-تشكيل امت اسلامي

 من يك نكته‌اى را در اينجا عرض بكنم. يك زنجيره‌ى منطقى وجود دارد؛ پيش‌ها اين را گفتيم، بحث شده. حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشكيل نظام اسلامى است، بعد تشكيل دولت اسلامى است، بعد تشكيل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشكيل امت اسلامى است؛ اين يك زنجيره‌ى مستمرى است كه به هم مرتبط است. منظور از انقلاب اسلامى - كه حلقه‌ى اول است - حركت انقلابى است؛ والّا به يك معنا انقلاب شامل همه‌ى اين مراحل ميشود. اينجا منظور ما از انقلاب اسلامى، يعنى همان حركت انقلابى و جنبش انقلابى كه نظام مرتجع را، نظام قديمى را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون ميكند و زمينه را براى ايجاد نظام جديد آماده ميكند. حلقه‌ى بعد، نظام اسلامى است. منظور من در اينجا از نظام اسلامى، يعنى آن هويت كلى كه تعريف مشخصى دارد، كه كشور، ملت و صاحبان انقلاب - كه مردم هستند - آن را انتخاب ميكنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب كردند: جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى يعنى نظامى كه در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است. ما از اين حلقه هم عبور كرديم. منظور از دولت اسلامى اين است كه بر اساس آنچه كه در دوره‌ى تعيين نظام اسلامى به وجود آمد، يك قانون اساسى درست شد؛ نهادها و بنيانهاى اداره‌ى كشور و مديريت كشور معين شد. اين مجموعه‌ى نهادهاى مديريتى، دولت اسلامى است. در اينجا منظور از دولت، فقط قوه‌ى مجريه نيست؛ يعنى مجموع دستگاه‌هاى مديريتى كشور كه اداره‌ى يك كشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره كننده‌ى كشور. بخش بعد از آن، جامعه‌ى اسلامى است؛ كه اين، آن بخش بسيار مهم و اساسى است. بعد از آنكه دولت اسلامى تشكيل شد، مسئوليت و تعهد اين دولت اسلامى اين است كه جامعه‌ى اسلامى را تحقق ببخشد. جامعه‌ى اسلامى يعنى چه؟ يعنى جامعه‌اى كه در آن، آرمانهاى اسلامى، اهداف اسلامى، آرزوهاى بزرگى كه اسلام براى بشر ترسيم كرده است، تحقق پيدا كند. جامعه‌ى عادل، برخوردار از عدالت، جامعه‌ى آزاد، جامعه‌اى كه مردم در آن، در اداره‌ى كشور، در آينده‌ى خود، در پيشرفت خود داراى نقشند، داراى تأثيرند، جامعه‌اى داراى عزت ملى و استغناى ملى، جامعه‌اى برخوردار از رفاه و مبراى از فقر و گرسنگى، جامعه‌اى داراى پيشرفتهاى همه‌جانبه - پيشرفت علمى، پيشرفت اقتصادى، پيشرفت سياسى - و بالاخره جامعه‌اى بدون سكون، بدون ركود، بدون توقف و در حال پيشروى دائم؛ اين آن جامعه‌اى است كه ما دنبالش هستيم. البته اين جامعه تحقق پيدا نكرده، ولى ما دنبال اين هستيم كه اين جامعه تحقق پيدا كند. پس اين شد هدف اصلى و مهمِ ميانه‌ى ما.

 *هدف نهايي كمال الهي ومعنوي است،و تشكيل جامعه اسلامي هدف مياني براي رسيدن به آن هدف نهايي است  

 چرا ميگوئيم ميانه؟ به خاطر اينكه اين جامعه وقتى تشكيل شد، مهمترين مسئوليت اين جامعه اين است كه انسانها بتوانند در سايه‌سار چنين اجتماعى، چنين حكومتى، چنين فضائى، به كمال معنوى و كمال الهى برسند؛ كه: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا ليعبدون»؛(3) انسانها به عبوديت برسند. «ليعبدون» را معنا كردند به «ليعرفون». اين معنايش اين نيست كه «عَبَدَ» به معناى «عَرَفَ» است - عبادت به معناى معرفت است - نه؛ بلكه به معناى اين است كه عبادت بدون معرفت معنى ندارد، امكان ندارد، عبادت نيست. بنابراين جامعه‌اى كه به عبوديت خدا ميرسد، يعنى به معرفت كامل خدا ميرسد، تخلق به اخلاق‌الله پيدا ميكند؛ اين، آن نهايت كمال انسانى است. بنابراين هدف نهائى، آن است؛ و هدف قبل از آن، ايجاد جامعه‌ى اسلامى است، كه هدف بسيار بزرگ و بسيار والائى است. خب، وقتى يك چنين جامعه‌اى به وجود آمد، زمينه براى ايجاد امت اسلامى، يعنى گسترش اين جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ كه حالا آن مقوله‌ى ديگرى و بحث ديگرى است.


*مفاهيمي مانند :عدالت،آزادي،تكريم انسان، با معانى اسلامىِ خودش مورد نظر ماست، نه با معانى غربى خودش

  اين چيزى كه به عنوان هدف ذكر شد، يك امر بسيار والاست. من اول اين را عرض بكنم؛ اين مفاهيمى كه گفته شد - مفهوم عدالت، مفهوم آزادى، مفهوم تكريم انسان - با معانى اسلامىِ خودش مورد نظر ماست، نه با معانى غربى خودش. آزادى در منطق اسلامى معنائى دارد، غير از آن معنائى كه آزادى در منطق غرب دارد. تكريم انسان، احترام به انسان، ارزش دادن به انسانيتِ انسان در مفهوم اسلامى مغاير است با اين مفهوم در معناى غربى و تلقى غربى. يكى از مشكلات ما در طول اين سالها اين بوده كه افرادى آمده‌اند مفاهيم اسلامى را با مفاهيم غربى ترجمه كرده‌اند، حرفهاى غربى‌ها را تكرار كرده‌اند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالى كه انقلاب اسلامى براى اين نيست.آزادى غربى در زمينه‌ى اقتصاد، همين مطالبى است كه مى‌بينيد؛ همين «اقتصاد آدام اسميتى» و رسيدن به اين وضع ديكتاتورى اقتصادى موجود دنيا، كه الان دارد انحلال و فروريختگى خودش را بتدريج نشان ميدهد. مراد ما از آزادى كه اين نيست. آزادى انسانى به معناى آزادى اخلاقىِ بى‌بندوبارىِ فرهنگىِ غربى نيست. ما نبايد براى اينكه خودمان را در چشم غربى‌ها شيرين كنيم، دم از حرفى بزنيم كه آنها ميزنند؛ كه حرفِ غلط است، باطل است و امروز دارد بطلان خودش را نشان ميدهد. ما از احترام به انسان، احترام به زن حرف ميزنيم؛ اين نبايستى اشتباه بشود با آنچه كه در غرب در زير اين مفاهيم ترجمه ميشود و گفته ميشود و بيان ميشود. مفاهيم اسلامى مورد نظر است؛ عدالت با معناى اسلامى خود، آزادى با معناى اسلامى خود، كرامت انسان با معناى اسلامى خود؛ كه اينها همه در اسلام روشن است، مبيّن است. غربى‌ها هم براى خودشان يك حرفهائى دارند. در اين زمينه‌ها، در اين ارزشگذارى، راه آنها، راه كج و منحرفى است.


* غربى‌ها به همان مفاهيمِ مورد ادعاى خودشان هم هرگز عمل نكردند؛

حمله به افغانستان به بهانه ايجاد دموكراسي ،در صورتيكه باطن قضيه اين است كه آمريكا يا ناتو به افغانستان احتياج دارد

 البته در عمل - اين را همه بدانند؛ البته شما ميدانيد - غربى‌ها به همان مفاهيمِ مورد ادعاى خودشان هم هرگز عمل نكردند. يعنى سررشته‌داران، سردمداران و قدرتمندان غربى هرگز پاى همان عدالتى كه گفتند، پاى همان آزادى‌اى كه گفتند، نايستادند؛ اينها را به عنوان يك تابلو مطرح كردند و زير اين تابلو هر كار خواستند، كردند. فرض بفرمائيد به افغانستان حمله ميكنند، زير تابلوى ايجاد دموكراسى، اما باطن قضيه اين نيست؛ باطن قضيه اين است كه آمريكا يا ناتو به افغانستان احتياج دارد، براى اينكه آنجا يك پايگاه ثابت بسازد، از آن پايگاه چين را بپايد، هند را بپايد، ايران را بپايد، آسياى جنوب غربى را بپايد.

تهاجم به عراق به بهانه مبارزه با سلاح اتمي،اما هدف، تسلط بر يك كشور ثروتمندِ نفت‌خيز در همسايگى جمهورى اسلامى، و تسلط بر دنياى عرب، و حمايت از اسرائيل، و تكميل زنجيره‌ى استكبار در اين منطقه بود.

عراق را با عنوان مبارزه‌ى با سلاح اتمى مورد تهاجم قرار ميدهند، اما باطن قضيه اين نيست. البته بعد آمدند داستانسرائى كردند و گفتند بله، گشتيم، پيدا نكرديم؛ اشتباه كرده بوديم! اينجورى نيست. مگر ميشود كسى به خاطر يك گزارش غلط و اشتباه و تأييد نشده، اين همه خرج، هزينه‌ى انسانى، هزينه‌ى مالى بر خودش هموار كند و به عراق حمله كند؟ هدف از حمله‌ى به عراق، مبارزه‌ى با سلاح شيميائى نبود؛ بلكه تسلط بر يك كشور ثروتمندِ نفت‌خيز در همسايگى جمهورى اسلامى، و تسلط بر دنياى عرب، و حمايت از اسرائيل، و تكميل زنجيره‌ى استكبار در اين منطقه بود.

 حمله هوايي به ليبي به بهانه زدن قذافي،اما هدف جاده صاف كردن براى شركتهاى نفتى است،داشتن مركزي براي حكومت بر اين منطقه

 همين حالا نيروهاى ناتو مرتباً به ليبى حمله‌ى هوائى ميكنند. الان چند ماه است كه اين حملات هوائى بدون هيچگونه مجوز واقعى، انسانى، قانونى و بين‌المللى ادامه دارد؛ حرفشان اين است كه ميخواهيم قذافى را بزنيم! قضيه اين نيست. مسئله، جاده صاف كردن براى شركتهاى نفتى است. ليبى يك منطقه‌اى است كه هم مشرف به مصر است، هم مشرف به تونس است، هم مشرف به سودان است، هم مشرف به الجزائر است، كنار مديترانه است، يك قدمى اروپاست. اينها ميخواهند اينجا يك مركزى داشته باشند، بتوانند بر اين منطقه حكومت كنند؛ اسمش را ميگذارند مبارزه‌ى با قذافى! در حالى كه قضيه اين نيست.

 * دموكراسى‌اى كه امروز در غرب رائج است  عمدتاً اين دموكراسى دروغين است؛ واقعى نيست

 يعنى غرب همين مفاهيم و اهدافى را هم كه خودش ادعا ميكرد، غالباً پوششى قرار داد براى مقاصد شيطانى. بنابراين اگر ما ميگوئيم عدالت، اگر ما ميگوئيم آزادى، مقصودمان همان حرفهائى نيست كه آنها ميگويند؛ همان دموكراسىِ دروغين. من با قاطعيت عرض ميكنم؛ دموكراسى‌اى كه امروز در غرب رائج است - حالا يك جاهائى استثناء است - عمدتاً اين دموكراسى دروغين است؛ واقعى نيست. پس منظور ما مفاهيمى است برگرفته‌ى از منطق اسلام و قرآن و آنچه كه در معارف اسلامى است.

* تشكيل جامعه اسلامي هدفي است كه كهنه شونده نيست 

 پس تشكيل جامعه‌ى اسلامى شد هدف؛ با همين خصوصيات، با همين شاخصهائى كه گفته شد. اين هدف هرگز كهنه‌شونده نيست. مطالبه‌ى عدالت هرگز منسوخ نميشود. از اولِ تاريخ بشر تا امروز، انسانها به دنبال عدالت بوده‌اند. هر جا قيامى از طرف مردم هست، غالباً بر ضد بى‌عدالتى است، بر ضد تبعيض است. انسانها دنبال آزادى هستند. خداى متعال انسان را آزاد آفريده است؛ «لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرّا»؛(4) خدا تو را آزاد آفريده است. انسان دنبال آزادى است؛ اين يك خواسته‌ى فطرى است، اين كهنه‌بشو نيست.

 بنابراين وقتى انسان اهداف و آرمانهاى نظام اسلامى را نگاه ميكند - يعنى جامعه‌ى اسلامى با اين خصوصيات - مى‌بيند اينها هيچ وقت كهنه نميشود. انسان هميشه دنبال اين آرمانهاست. هرچه هم كه حركت بكند، جا براى حركتِ بيشتر وجود دارد. مثلاً يكى از آرمانهاى شما پيشرفت است. پيشرفت نهايت ندارد، آخر ندارد. «فوق كلّ ذى علم عليم»؛(5) هرچه شما دانش داشته باشيد، بالاتر از آن، دانشى متصور است. يعنى عرصه، يك عرصه‌ى تمام‌شدنى نيست. پس اينها كهنه نميشود؛

 *ساز و كارها ونهادسازي ها براي ايجاد جامعه اسلامي ممكن است كهنه شود كه قابل نو شدن است

  ليكن در راه رسيدن به اينها، آن حلقه‌ى قبلى، گفتيم دولت اسلامى است. دولت اسلامى، يعنى سازوكارها و نهادسازى‌هاى لازم براى ايجاد آن جامعه‌ى اسلامى؛ اينها چرا، ممكن است كهنه شود. ممكن است اقتضائات در دنيا جورى بشود كه اين سازوكار، اين هندسه‌ى نظام، كامل نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هيچ اشكال ندارد. نظام اسلامى اين ظرفيت را دارد. اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها كهنه‌بشو نيست؛ اما سازوكارها، چينش اين نهادهائى كه ميخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.

 * نو شدن به معناى اين است كه اقتضائات بيرونى و واقعيتها گاهى يك چيزى را اقتضاء ميكند، يك روز چيز ديگرى را اقتضاء ميكند؛ اين، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است.

 البته نو شدن به معناى اين است كه اقتضائات بيرونى و واقعيتها گاهى يك چيزى را اقتضاء ميكند، يك روز چيز ديگرى را اقتضاء ميكند؛ يك نمونه‌ى عملىِ عينى‌اش همين سياستهاى اصل 44 در باب اقتصاد است. يك روز تقسيم منابع اقتصادى در كشور به آن شكلى بود كه در صدر اصل 44 قانون اساسى آمده است. اسم آوردند؛ اين نهادها، اين بنيادها متعلق به بخش عمومى است، اينها متعلق به بخش خصوصى است - احصاء كردند، مشخص كردند - ليكن در ذيل همين اصل آمده است كه اين تا هنگامى است كه به شكوفائى اقتصاد كشور كمك كند. معنايش چيست؟ معنايش اين است كه اگر شرائط جورى شد كه اين تنظيم و اين ترتيب به شكوفائى و پيشرفت اقتصاد كمك نميكند، ميتواند تغيير پيدا كند؛ و تغيير پيدا كرد. اين، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است.

 فرض بفرمائيد ما يك روزى در قانون اساسى نخست‌وزير و رئيس جمهور داشتيم، با يك شكل خاصى؛ بعد تجربه به ما نشان داد كه اين درست نيست. امام دستور دادند گروهى از خبرگان ملت، از دانشگاهيان، از روحانيون، از مجلس شوراى اسلامى، از برجستگان و نخبگان بنشينند و آنچنان كه بر طبق نياز است، آن را تغيير بدهند. همين كار را هم كردند. يا در زمينه‌ى قضا همين جور. در آينده هم اينها قابل تغيير است.

 امروز نظام ما نظام رياستى است؛ يعنى مردم با رأى مستقيمِ خودشان رئيس جمهور را انتخاب ميكنند؛ تا الان هم شيوه‌ى بسيار خوب و تجربه‌شده‌اى است. اگر يك روزى در آينده‌هاى دور يا نزديك - كه احتمالاً در آينده‌هاى نزديك، چنين چيزى پيش نمى‌آيد - احساس بشود كه به جاى نظام رياستى مثلاً نظام پارلمانى مطلوب است - مثل اينكه در بعضى از كشورهاى دنيا معمول است - هيچ اشكالى ندارد؛ نظام جمهورى اسلامى ميتواند اين خط هندسى را به اين خط ديگر هندسى تبديل كند؛ تفاوتى نميكند. و از اين قبيل.

 *همين نگاهِ دوباره و نوسازى و بازسازى هم بايستى ناظر به اصول باشد(اصولي مانند شايسته سالاري و عدالت)

 البته همين تغيير هم بايد متكى به اصول باشد. همين نگاهِ دوباره و نوسازى و بازسازى هم بايستى ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاسته‌ى از اصول اسلامى باشد. مثلاً فرض بفرمائيد شايسته‌سالارى. احساس بشود كه شايسته‌سالارى، به اين شكل، بهتر تحقق پيدا ميكند؛ يا عدالت، به اين شكل، بهتر تحقق پيدا ميكند.

 *در همه‌ى نظامات جمهورى اسلامى، اصل شايسته‌سالارى بايد رعايت شود.گزينش بايد بر طبق معيارها و صلاحيتها باشد، نه بر طبق اميال و چيزهاى شخصى

 در زمينه‌ى شايسته‌سالارى، من باز اين حديث را از پيغمبر اكرم براى شما بخوانم. در فتح مكه، پيغمبر يك جوان نوزده ساله را گذاشتند حاكم مكه. پيغمبر مكه را كه فتح كردند، لازم بود حاكم يا فرماندارى آنجا بگذارند. اين همه پيرمردها و بزرگان بودند، اما پيغمبر يك جوان نوزده ساله را منصوب كرد. بعضى‌ها اشكال كردند كه آقا اين سنش كم است، چرا او را گذاشتيد؟ طبق اين روايت، پيغمبر فرمود: «لا يحتجّ محتجّ منكم فى مخالفته بصغر سنّه»؛ كسانى كه با انتصاب اين شخص براى فرماندارى مكه مخالفند، استدلالشان را اين قرار ندهند كه چون سنش كم است، جوان است؛ اين استدلال، استدلال درستى نيست. يعنى اگر استدلال ديگرى داريد، خيلى خوب، بيائيد بگوئيد؛ اما كم بودن سن، جوان بودن، استدلال درستى نيست. «فليس الاكبر هو الافضل بل الافضل هو الاكبر»؛(6) آن كسى كه بزرگتر است، لزوماً برتر نيست؛ بلكه آن كسى كه برتر است، در واقع بزرگتر است. افضل، يعنى شايسته‌تر. اين شايسته‌سالارى است؛ خب، اينها بايد رعايت شود. در همه‌ى نظامات جمهورى اسلامى، در قوه‌ى مجريه، در قوه‌ى مقننه، در قوه‌ى قضائيه، در نيروهاى مسلح، در نهادهاى گوناگون، اين اصل شايسته‌سالارى بايد رعايت شود. شايسته‌گزينى؛ گزينش بايد بر طبق معيارها و صلاحيتها باشد، نه بر طبق اميال و چيزهاى شخصى. اين در اسلام خودش يك اصل است. تمام اين تغييرها و تبديلهائى كه در اسلام وجود دارد، بر اساس اين است.

*سياستهاي نظام در زمينه اقتصادي و ديپلماسي ممكن است تغيير كند، ليكن اين تغيير هم بايد بر اساس اصول اسلامى باشد

 سياستها هم همين جور. سياستهاى نظام هم ممكن است تغيير پيدا كند؛ يك روزى يك سياست اقتصادى در كشور حاكم باشد، يك روز ديگر به اقتضاى نيازها، يك سياست ديگر؛ منتها هر دو بايد از اسلام گرفته شده باشد. اين تغيير هم بايستى مبتنى باشد بر اصول اسلامى. سياست ديپلماسى ما ممكن است در يك شرائطى تغيير پيدا كند، ليكن اين تغيير هم بايد بر اساس اصول اسلامى باشد. اينجور نيست كه اگر چنانچه كسى سليقه‌اش اينجور است، يا منفعت شخصى‌اش اينجور است، يا بقايش در مسند قدرت اينجور اقتضاء ميكند، حق داشته باشد كه اين سياست را يا اين خط را تغيير دهد؛ نه، لازم است بر طبق معيارها باشد. البته در خود قانون اساسى تضمينهاى لازم براى اين معنا هم پيش‌بينى شده است.

*آرمانهاي نظام به دليل فطري بودن قابل تغيير نيست؛ اما نظاماتى كه ما را به اينها ميرساند، احياناً قابل تغيير است؛ بستگى به اين دارد كه اقتضائات زمانه چگونه باشد.

  بنابراين نتيجه‌اى كه ميتوانيم بگيريم، اين است كه نظام اسلامى آرمانهايش غير قابل تغيير است؛ علت اين است كه آرمانها، آرمانهاى فطرى است. نگاه به اين آرمانها، نگاه هوس‌گونه و از سر هوسِ گذرا نيست؛ بلكه نياز طبيعى و جوشيده‌ى از فطرت انسان است. نياز به عدالت، نياز به آزادى، نياز به پيشرفت، نياز به رفاه عمومى، نياز به خُلقيات عالى، اينها نيازهاى فطرى انسان است. جامعه‌ى اسلامى يعنى اين. ما دنبال اين هستيم. اين قابل تغيير نيست؛ اما نظاماتى كه ما را به اينها ميرساند، احياناً قابل تغيير است؛ بستگى به اين دارد كه اقتضائات زمانه چگونه باشد.

*نظام اسلامي هم ثبات دارد هم تحول
 

 بنابراين با اين ديد، نظام جمهورى اسلامى، هم ثبات دارد، هم تحول دارد. ثبات وجود دارد،يعنى حركت، يك حركت مستمرى است به سمت آرمانها؛ تذبذب و عوض كردن راه وجود ندارد؛ حركت در خط مستقيم به سمت آرمانهاى معين است؛ اما سازوكارها عوض ميشود. يك وقت انسان به سمت يك هدفى ميرود، ناچار است سوار اتومبيل بشود، در يك بخشى ناچار است سوار قطار بشود، در يك بخشى ناچار است سوار هواپيما بشود، در يك بخشى هم ممكن است لازم باشد پياده حركت كند؛ اما هدف تغييرناپذير است، اگرچه شكل حركت تغييرپذير است.

 پاسخ به سوال:  مسئله‌ى جوانى و پيرى نظام چگونه قابل حل است؟

 1- نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجديدنظر در آرمانها نيست؛ زيرا اين آرمانها فطرى است

 2- نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد

 3- اين تغيير بايد بر اساس اصول باشد

 

"پس نظام اسلامي فرسوده بشو نيست،متحجر بشو و از راه باز مانده نيست"

 بنابراين اگر بخواهيم اين بخش را خلاصه كنيم، در پاسخ به اين سؤال كه مسئله‌ى جوانى و پيرى نظام چگونه قابل حل است، بايد بگوئيم: اولاً نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجديدنظر در آرمانها نيست؛ زيرا اين آرمانها فطرى است. دوم، نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد. نكته‌ى سوم هم همين است كه اين تغيير بايد بر اساس اصول باشد. پس آرمانها كه شاكله‌ى كلى نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغيير نيست. نظام جمهورى اسلامى يك چنين نظامى است. با اين نگاه، نظام فرسوده‌بشو نيست، متحجربشو نيست، از راه‌بازمانده نيست و نخواهد شد؛ هميشه ميتواند جوان باقى بماند.

* جوانى و پيرى، ملاك كاملى نيست. بعضى از نظامها در همان جوانى‌شان هم بدند. نظام سلطنتى، نظام استبدادى. . نظامى كه بر مبناى اخلاق است، بر مبناى معرفت است، بر مبناى اصول اسلامى است، بر مبناى آرمانهاى فطرى است، اگر صدها سال هم از عمرش بگذرد، پيربشو نيست

 البته اين را هم اضافه بكنيم؛ جوانى و پيرى، ملاك كاملى نيست. بعضى از نظامها در همان جوانى‌شان هم بدند. نظام سلطنتى، نظام استبدادى، نظامى كه با زور يا با كودتا به وجود مى‌آيد، همان اوّلش هم كه جوان است،  نظام ملعون و مطرودى است. نظامى كه بر مبناى اخلاق است، بر مبناى معرفت است، بر مبناى اصول اسلامى است، بر مبناى آرمانهاى فطرى است، اگر صدها سال هم از عمرش بگذرد، پيربشو نيست؛ ميتواند هميشه زنده باشد، هميشه شاداب باشد، هميشه زاينده و پيشرونده باشد؛ مهم اين است. با اين ديد به نظام جمهورى اسلامى نگاه كنيد. البته نظام ما با گذشت سى سال، در اول عمرش قرار دارد؛ يعنى در مقابلِ رژيمهائى كه در دنيا حاكمند - دويست سال، سيصد سال - اين نظام هنوز نظام جوانى است. نظام ما از نشاط جوانى - به معناى واقعى كلمه - برخوردار است. اما در افق آينده هم كه نگاه ميكنيم، اين حالت، حالت ماندگار و هميشگى است. يك نظام بالنده، بانشاط، پيشرونده و پيرنشونده؛ اين نظامِ جمهورى اسلامى است.

 *ولايت فقيه يعني يك مديريت زنده و بالنده و پيشرونده

 يك مسئله، مسئله‌ى رهبرى است؛ چيزى كه در دنيا معمول نيست، در جمهورى اسلامى هست. ولايت فقيهى كه امام بزرگوار ما معنا كردند، تعريف كردند، مطرح كردند و بعد پياده كردند و بعد خود آن بزرگوار مظهر تام و تمام و كاملش بود - كه هر كس ايشان را از نزديك ميشناخت، هرچه كه ميگذشت، خصوصيات برجسته و ممتاز اين مرد بيشتر براى او آشكار ميشد - يعنى يك مديريت زنده و بالنده و پيشرونده.

 *رهبري يك مديريت اجرايي نيست بلكه ناظر بر مديران اجرايي است ، به اين معنا كه از حركت كلى نظام مراقبت كند.

  يك جمله‌اى را امام بيان كردند: ولايت مطلقه‌ى فقيه. يك عده‌اى با مغالطه خواستند اين قضيه را به نحوى مشوب كنند و يك معناى غلط و تفسير غلطى بدهند. گفتند معناى ولايت مطلقه اين است كه رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، مطلق از همه‌ى قوانين است؛ مثل يك اسبِ مهار كنده شده‌اى، هر جا بخواهد، هر كار بخواهد، ميتواند بكند. مسئله اين نبود، اين نيست. امام بزرگوار خودش از همه بيشتر به رعايت قوانين، به رعايت اصول، به رعايت مبانى، به رعايت جزئيات احكام شرعى مقيد بود؛ و اين وظيفه‌ى رهبرى است. در نظام جمهورى اسلامى، رهبرى فقط تابع اين نيست كه كسى او را به خاطر اينكه شرائط را از دست داده، عزل كند؛ اگر اين شرائط در او وجود نداشته باشد، خودش به خودى خود عزل‌شده است؛ اين خيلى چيز مهمى است. رهبرى يك مديريت است؛ البته مديريتِ اجرائى نيست. اين اشكال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضى از تبليغات ادامه دارد. اينجور تلقى كنند كه رهبرى يك مديريت اجرائى است؛ نه، مديريت اجرائى، مشخص است. مديريت اجرائى در بخش قوه‌ى مجريه ضوابط مشخصى دارد، معلوم است، مسئولين معينى دارد؛ در قوه‌ى قضائيه هم - كه آن هم مديريت اجرائى است - همين طور، هر كدام مسئوليتهائى دارند؛ قوه‌ى مقننه هم كه معلوم است. رهبرى، ناظر بر اينهاست. به چه معنا؟ به اين معنا كه از حركت كلى نظام مراقبت كند.

 *رهبرى، يك مديريت كلان ارزشى است. گاهى اوقات فشارها، مضيقه‌ها و ضرورتها، مديريتهاى گوناگون را به بعضى از انعطافهاى غير لازم يا غير جائز وادار ميكند؛ رهبرى بايستى مراقب باشد، نگذارد چنين اتفاقى بيفتد

 در واقع رهبرى، يك مديريت كلان ارزشى است. همين طور كه اشاره كردم، گاهى اوقات فشارها، مضيقه‌ها و ضرورتها، مديريتهاى گوناگون را به بعضى از انعطافهاى غير لازم يا غير جائز وادار ميكند؛ رهبرى بايستى مراقب باشد، نگذارد چنين اتفاقى بيفتد. اين مسئوليتِ بسيار سنگينى است. اين مسئوليت، مسئوليت اجرائى نيست؛ دخالت در كارها هم نيست. حالا بعضى‌ها دوست ميدارند همين طور بگويند؛ فلان تصميمها بدون نظر رهبرى گرفته نميشود. نه، اينطور نيست. مسئولين در بخشهاى مختلف، مسئوليتهاى مشخصى دارند. در بخش اقتصادى، در بخش سياسى، در بخش ديپلماسى، نمايندگان مجلس در بخشهاى خودشان، مسئولان قوه‌ى قضائيه در بخش خودشان، مسئوليتهاى مشخصى دارند. در همه‌ى اينها رهبرى نه ميتواند دخالت كند، نه حق دارد دخالت كند، نه قادر است دخالت كند؛ اصلاً امكان ندارد. خيلى از تصميمهاى اقتصادى ممكن است گرفته شود، رهبرى قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نميكند؛ مسئولينى دارد، مسئولينش بايد عمل كنند. بله، آنجائى كه اتخاذ يك سياستى منتهى خواهد شد به كج شدن راه انقلاب، رهبرى مسئوليت پيدا ميكند. در تصميم و عملِ رهبرى بايد عقلانيت در خدمت اصول قرار بگيرد، واقع‌بينى در خدمت آرمان‌گرائى‌ها قرار بگيرد.

*  در قضيه‌ى هسته‌اى، در آن دوره‌ى اول كه تلاطمهائى بود، بعضاً اقدامهائى انجام ميگرفت كه شايد مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانى عمومى گفتم اگر چنانچه اين كارها انجام نگيرد، خودم وارد ميشوم. و همين هم شد. اين معناى رهبرى است

  در قضيه‌ى هسته‌اى، در آن دوره‌ى اول كه تلاطمهائى بود، بعضاً اقدامهائى انجام ميگرفت كه شايد مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانى عمومى گفتم اگر چنانچه اين كارها انجام نگيرد، خودم وارد ميشوم. و همين هم شد. اين معناى رهبرى است؛ اين يك چيزى است كه از اسلام گرفته شده است؛ يك نكته‌ى مثبتى است در نظام اسلامى.

 دستگاه‌هاى گوناگون - قوه‌ى قضائيه، قوه‌ى مجريه، قوه‌ى مقننه - مثل همه‌ى دنيا، كارهاى موظف قانونى خودشان را دارند انجام ميدهند، با اختيارات كاملى كه در قانون اساسى معين شده؛ اما حركت كلان و كلى نظام اسلامى به سمت آن آرمانها بايد منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، بايد گريبان رهبرى را گرفت، او را بايستى مسئول دانست؛ او مسئول است كه نگذارد. البته اين مسئله، مثالهاى زيادى دارد؛ چون وقت كم است، به يكى از آنها اشاره‌ى مختصرى ميكنم.

 * مسئله‌ى روابط با آمريكا،  اين به حركت عمومى نظام ضرر ميزد، فايده‌اى هم براى وضع معيشت و زندگى مردم نداشت. اينجا ممانعت شد.

 مسئله‌ى روابط با آمريكا، كه در اين چند سال چه كارها كردند، چه تلاشها كردند، در دوره‌هاى مختلفِ دولتهاى گوناگون، تحت تأثير عوامل مختلف. خب، اين به حركت عمومى نظام ضرر ميزد، فايده‌اى هم براى وضع معيشت و زندگى مردم نداشت. اينجا ممانعت شد. و مسائل گوناگونى از اين قبيل هست.

 * با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم. حزبى كه مورد نظر ماست، عبارت است از يك تشكيلاتى كه نقش راهنمائى و هدايت آحاد مردم را به سمت يك آرمانهائى ايفاء ميكند.


يك مسئله‌ى ديگر هم در ذهنم بود كه مطرح كنم - مسئله‌ى حزب و تحزّب - گمان ميكنم وقت كم است؛ لذا مختصر عرض ميكنم. در كشورهائى كه ملاحظه ميكنيد انقلاب شده، احزاب وسط ميدانند. اين سؤال پيش مى‌آيد كه نگاه ما به تحزّب و حزب چيست. الان وقت كم است و من نميتوانم تفصيلاً بگويم؛ ان‌شاءالله يك وقتى در اين باره به تفصيل صحبت ميكنم. به طور اجمال بگويم ما با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم. اين كه خيال كنند ما با حزب و تحزّب مخالفيم، نه، اينطور نيست. قبل از پيروزى انقلاب، پايه‌هاى يك حزب بزرگ و فعال را خود ما ريختيم؛ اول انقلاب هم اين حزب را تشكيل داديم، امام هم تأييد كردند، چند سال هم با جديت مشغول بوديم؛ البته بعد به جهاتى تعطيل شد. همان وقت به ما اشكال ميكردند كه تحزّب با وحدت عمومى جامعه مخالف است. من آن وقت يك سخنرانى مفصلى كردم، كه بعد هم پياده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان «وحدت و تحزّب». تحزّب ميتواند در جامعه انجام بگيرد، در عين حال وحدت هم صدمه‌اى نبيند؛ اينها با هم منافاتى ندارد. منتها آن حزبى كه مورد نظر ماست، عبارت است از يك تشكيلاتى كه نقش راهنمائى و هدايت آحاد مردم را به سمت يك آرمانهائى ايفاء ميكند.

دو جور حزب داريم:

 1- كانال‌كشى براى هدايتهاى فكرى(سياسي يا ديني و عقيدتي) اين مورد تأييد است

 ما دوجور حزب داريم: يك حزب عبارت است از كانال‌كشى براى هدايتهاى فكرى؛ حالا چه فكرى به معناى سياسى، چه فكرى به معناى دينى و عقيدتى. اگر چنانچه كسانى اين كار را بكنند، خوب است. قصد عبارت از اين نيست كه قدرت را در دست بگيرند؛ ميخواهند جامعه را به يك سطحى از معرفت، به يك سطحى از دانائى سياسى و عقيدتى برسانند؛ اين چيز خوبى است. البته كسانى كه يك چنين توانائى‌اى داشته باشند، به طور طبيعى در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأى خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ ليكن اين هدفشان نيست. اين يك جور حزب است؛ اين مورد تأييد است. ميدان باز است؛ هر كس ميخواهد بكند، بكند.

2- مجموعه‌اى براى كسب قدرت. من اينجور حزبى را تأييد نميكنم

 يك جور حزب، تقليد از احزاب كنونى غربى است - حالا من گذشته را كارى ندارم - احزاب كنونى غربى به معناى باشگاه‌هائى براى كسب قدرت است؛ اصلاً حزب يعنى مجموعه‌اى براى كسب قدرت. يك گروهى با هم همراه ميشوند، از سرمايه و پول و امكانات مالىِ خودشان بهره‌مند ميشوند، يا از ديگران كسب ميكنند، يا بندوبست‌هاى سياسى ميكنند، براى اينكه به قدرت برسند. يك گروه هم رقيب اينهاست؛ كارهاى مشابه اينها را انجام ميدهد تا آنها را از قدرت پائين بكشد، خودش بشود جايگزين. الان احزاب در دنيا غالباً اينگونه‌اند. اين دو حزبى كه در آمريكا به نوبت در رأس كار قرار ميگيرند، از همين قبيلند؛ اينها در واقع باشگاه‌هاى كسب قدرتند. اين نه، هيچ وجهى ندارد. اگر كسانى در داخل كشور ما با اين شيوه دنبال تحزّب ميروند، ما جلويشان را نميگيريم. اگر كسى ادعا كند كه نظام جلوى تشكيل احزاب را گرفته است، يك دروغ واضحى گفته؛ چنين چيزى نيست؛ اما من اينجور حزبى را تأييد نميكنم. اينجور حزب‌سازى، اينجور حزب‌بازى معنايش عبارت است از كشمكش قدرت؛ اين هيچ وجهى ندارد. اما حزب به معناى اول، يعنى يك كانال‌كشى در درون جامعه، براى گسترش فكر درست - چه فكر عقيدتى و اسلامى، چه فكر سياسى و تربيت كادرهاى گوناگون - بسيار خوب است؛ اين چيز نامطلوبى نيست. اجمال قضيه اين است؛ حالا تفاصيلش را ان‌شاءالله در وقتهاى ديگرى عرض ميكنيم.

 * مسئله‌ى ترور و جنجال تبليغاتى اخير يك سناريو است. بدانند جمهورى اسلامى با هر توطئه‌اى، با هر حركت مخرب و مزاحمى، با همه‌ى توان مقابله خواهد كرد

 يك جمله هم اشاره بكنم به اين سناريوى اخير آمريكائى‌ها. اين مسئله‌ى ترور و جنجال تبليغاتى اخير يك سناريو است. آمريكائى‌ها يك حرفى بزنند، از آن طرف هم آنهائى كه در اروپا هستند، به كمكشان بيايند - مثل اين كه آن پاس بدهد، اين بزند - يك بازى سياسى را در دنيا راه بيندازند؛ عوامل گوناگون خودشان، از وابستگانشان در منطقه و خارج منطقه را هم به كار بگيرند و يك جنجال درست كنند؛ اين يك سناريوى آمريكائى است. البته ما با دقت رصد ميكنيم. ما مراقبت ميكنيم ببينيم پشت صحنه‌ى اين سناريو چيست. و بدانند جمهورى اسلامى با هر توطئه‌اى، با هر حركت مخرب و مزاحمى، با همه‌ى توان مقابله خواهد كرد. قطعاً نيات شيطانى‌اى وجود دارد. ما اين نيات را تا حدودى شناسائى كرديم، بيشتر هم شناسائى خواهيم كرد. ما نگاه ميكنيم ببينيم اينها چه كار ميخواهند بكنند.

 * مطمئناً ملتهاى اروپا آن روزى كه بفهمند مشكلاتشان ناشى از سلطه‌ى صهيونيزم است، اين حركتها تشديد هم خواهد شد.

 البته يكى از هدفهاى ابتدائى‌شان احتمالاً اين است كه مسائل آمريكا را تحت‌الشعاع قرار بدهند. در هشتاد كشور، از اين حركت عظيمى كه امروز به وجود آمده، مردم دارند دفاع ميكنند؛ از اين جنبش فتح «وال استريت» دارند حمايت ميكنند؛ اين چيز كوچكى نيست، خيلى چيز مهمى است. مطمئناً ملتهاى اروپا آن روزى كه بفهمند مشكلاتشان ناشى از سلطه‌ى صهيونيزم است، اين حركتها تشديد هم خواهد شد.

 امروز بسيارى از مشكلاتى كه در كشورهاى اروپائى، مثل انگليس، مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل ايتاليا وجود دارد، ناشى از اين است كه سياستهاى شبكه‌ى خبيث صهيونيستى بر دولتهاى اين كشورها حاكم است. اينها از سرمايه‌داران و كمپانى‌داران صهيونيست كه در دنيا زيادند، چشم ميزنند و حساب ميبرند. در آمريكا هم همين جور است. تملق‌گوئى به صهيونيستها، يك شيوه‌ى معمول در بين قدرتمندان آمريكاست. در اروپا هم كم و بيش همين جور است.

  * اين حركت سركوب ميشود، اما از بين نميرود؛ آتش زير خاكسترى خواهد ماند و يك روزى آنچنان شعله خواهد كشيد كه همه‌ى اين بناى پوشالى استكبارى و سرمايه‌دارى را خواهد سوزاند و خاكستر خواهد كرد.

وقتى ملتها - چه ملت آمريكا، چه ملتهاى اروپا - بدانند كه خيلى از اين بدبختى‌ها ناشى از سلطه‌ى شيطانى و اهريمنى اين شبكه است، يقيناً انگيزه‌شان بيشتر خواهد شد، حركتشان شديدتر خواهد شد. ممكن است امروز آمريكا با پليس، بلكه با ارتش، مردم را سركوب كند - كه سابقه هم دارد؛ چند سال قبل از اين در شيكاگو يك حركتى به وجود آمد، ارتش را وارد كردند؛ گمانم زمان كلينتون بود، حاكميت آن مجموعه‌ى قبل از بوش - هيچ ابائى ندارند؛ ارتش را وارد ميكنند، مردم را سركوب ميكنند، ميزنند، ميكُشند، زندانهاى سخت ميكنند؛ اين حركت سركوب ميشود، اما از بين نميرود؛ آتش زير خاكسترى خواهد ماند و يك روزى آنچنان شعله خواهد كشيد كه همه‌ى اين بناى پوشالى استكبارى و سرمايه‌دارى را خواهد سوزاند و خاكستر خواهد كرد.

 * ما همه در صحنه هستيم، همه جزو ملتيم، همه سربازان انقلاب و نظام اسلامى هستيم. بدانند اينجا يك پيكرِ يكپارچه‌ى متحدِ مستحكمى است در مقابل هر توطئه‌اى خواهد ايستاد و باج هم به كسى نميدهيم

 البته ما در حال حاضر مسئولين آمريكائى را برحذر ميداريم از اين كه حركت ناشايست و شيطانى‌اى - چه در زمينه‌هاى سياسى، چه در زمينه‌هاى امنيتى - از آنها سر بزند. بدانند جمهورى اسلامى زنده است، بيدار است. آنها اگر چنانچه پشت به مردم خودشان دارند، ما رو به مردم خودمان داريم. آنها اگر چنانچه منفور مردم خودشان هستند، منفور اكثريتشان هستند - كه قضيه اينجور است - در جمهورى اسلامى قضيه بعكس است. اين اجتماعات عظيم مردم، امروز و در همه‌ى موارد ديگر، نشان‌دهنده‌ى عزم راسخ مردم است. ما همه در صحنه هستيم، همه جزو ملتيم، همه سربازان انقلاب و نظام اسلامى هستيم. بدانند اينجا يك پيكرِ يكپارچه‌ى متحدِ مستحكمى است، در مقابل هر توطئه‌اى خواهد ايستاد و باج هم به كسى نميدهيم. خطاست اگر خيال كنند فشار مى‌آورند، بعد باج ميگيرند. البته اين، كار معمول قدرتهاست. از كارهاى رائج قدرتهاى مستكبر بين‌المللى همين است؛ يك دولتى را پيدا ميكنند، آدمهاى ضعيف و غير متكى به مردم در رأس اين دولتهايند؛ به آنها يك فشارى مى‌آورند، يك شايعه‌اى درست ميكنند، سپس از آنها باج ميگيرند. جمهورى اسلامى در اين سى و دو سال نشان داده كه به كسى باج نخواهد داد، اين فشارها هم روى او اثر نميكند؛ «و لمّا رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الّا ايمانا و تسليما».(7) ما وقتى اين فشارها را ملاحظه ميكنيم، اين شيطنتها و توطئه‌ها را از طرف خبيث‌ترين شياطين عالم نسبت به خودمان مشاهده ميكنيم، ميفهميم وعده‌ى الهى راست است؛ ميگوئيم «هذا ما وعدنا الله و رسوله». خدا وعده فرموده بود كه وقتى در راه مستقيم حركت كنيد، شيطانها و كجروان با شما مقابله ميكنند؛ بسم‌الله، اين نمونه‌اش است. اين را خدا قبلاً به ما فرموده بود، آيات قرآن به ما گفته بود. «و صدق الله و رسوله»؛ سخن خدا راست است. «و ما زادهم الّا ايمانا و تسليما»؛ اين، ايمان ما را به وعده‌ى الهى بيشتر ميكند. خداوند فرموده است: «لينصرنّ الله من ينصره».(8) هر كس خدا را نصرت كند، دين خدا را نصرت كند، راه خدا را نصرت كند، آرمانهاى الهى را نصرت كند، خدا يقيناً او را نصرت و پيروز خواهد كرد. و بدانيد اين در انتظار ملت عزيز ايران است.

 بسيار جلسه‌ى خوبى بود. براى من، اين اجتماع عظيم، اين اجتماع پرشور، اين دلهاى پاك و صاف، فراموش‌نشدنى است.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد، فضل و لطف و رحمت خود را بر اين جوانان عزيز، بر مردم عزيز كرمانشاه نازل كن. پروردگارا! دشمنان ملت ايران را منكوب و نابود كن. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را در صراط مستقيم خود ثابت‌قدم بدار. قلب مقدس ولى‌عصر را از ما راضى و خشنود كن. روح مطهر شهيدان و روح مطهر امام بزرگوار را از ما راضى و خشنود بفرما.

    والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1) الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 52
2) مجموعة ورام، ج 2، ص 60
3) ذاريات: 56
4) نهج البلاغه، نامه‌ى 31
5) يوسف: 76
6) بحارالانوار، ج 21، ص 121
7) احزاب: 22
8) حج: 40

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

پيام مقام معظم رهبري به  بيستمين اجلاس سراسری نماز (19/7/1390)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم

انسان، به سرشت و طبيعت خود، مشتاق و نيازمندِ نيايش و خشوع در برابر خداوند است كه آفريننده‌ی همه‌ی نيكيها و زيبائيها است؛ و نماز، برآورنده‌ی اين نياز است. اديان الهی با تشريع نماز، كام تشنه‌ی فطرت انسان را سيراب ميكنند و او را از سرگشتگی و گمراهی در فرو نشاندن اين عطش طبيعی نجات می‌بخشند. تكرار نماز در هر روز و شب، فرصت و نعمتی است كه آدمی را از غرقه شدن در غفلت ميرهاند؛ به او مجال حضور دلْ ‌آگاهانه در برابر خدا می‌بخشد؛ جان او را صيقل ميدهد و گوهر باطن او را درخشان می‌سازد.

ذِكر و نماز و نيايش آنگاه كه با سامان زندگی اجتماعی درهم می‌آميزد معجزه‌ی اسلام را در آرايش منظومه‌ی احكام عباديِ آن آشكار ميسازد. مسجد، مظهری از اين درهم‌ آميختگی است. نماز در مسجد و با جماعت مؤمنان، همگانی نشستن بر گِردِ سفره‌ی ميهمانی خداوند است، و اين خود، بارِشِ رحمت الهی را انبوه‌تر و دل‌نشين‌تر می‌سازد.

به بركت نماز، فضای مسجد نورانی و عطرآگين ميگردد و سخن حق و ‌آموزش دين و اخلاق و سياست در آن بيش از هر جای ديگر بر دل و جان می‌نشيند و به زندگی فرد و جامعه، سمت و سوی خدائی ميدهد.

مسجد را با اين نگاه بايد نگريست. روح مسجد، كالبد زندگی را پرنشاط و پرانگيزه ميسازد. در هر جا سامان زندگی است، مسجد، مركز و كانون اصلی است. در بنای شهر و روستا، در مدرسه و دانشگاه، در مراكز جمعيتی از بازارهای كسب و كار تا فرودگاهها و جاده‌ها و پايانه‌های سفری و تا آسايشگاهها و بيمارستانها و بوستانها و گردشگاهها، در همه و همه بايد مسجد را همچون قطب و محور بنا نهاد.

مسجد در همه جا بايد پاكيزه، زيبا و آرامبخش باشد. مديريت محتوايی و معنويِ مسجد كه بر دوش روحانی مسجد است بايد خردمندانه و مسئولانه، و حتی عاشقانه باشد. حوزه‌های علميه برای آماده‌سازی روحانيانی در اين طراز، وظيفه‌ئی ذاتی و طبيعی دارند.

اگر مسجد، كيفيت شايسته‌ی خود را بيابد، هزينه‌های مادی و معنوی بسياری از دوش جامعه و مردم و مسئولان برداشته خواهد شد.

به اميد آن روز، و با سلام بر حضرت بقية‌الله اروحنا فداه.
                                                                     والسلام عليكم و رحمة‌الله
  
                                                                        سيد علی خامنه‌ای

                                                                          19/ مهر/1390

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع مردم گيلان‌غرب(23/7/1390)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

و الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين‌ سيّما بقيّةاللَّه فى الأرضين‌.

خداى متعال را بسيار سپاسگزارم كه عمرى داد و توانستيم بار ديگر اين شهر مقاوم و مردم غيور و عزيز آن را از نزديك زيارت كنيم. حقاً در دوران دفاع مقدس، اين شهر امتحان خوبى پس داد. جوانان عزيزى كه امروز در مجموعه‌ى مردم گيلانغرب و مجموعه‌ى شهرستان زندگى ميكنند، بايد به خود ببالند كه پدران آنها، مادران آنها، گذشتگان آنها يك چنين عظمت و شكوهى را در يك دورانِ بسيار سخت از خود نشان دادند. من آن روزها چند بار به گيلانغرب آمدم؛ هم در خود شهر، هم در ارتفاعات نزديك به اين شهر - منطقه‌ى كوه‌هاى برآفتاب و مناطق استقرار نيروهاى خودمان - و غربت نيروهاى مدافع را در اين منطقه به چشم ديدم؛ ليكن با همه‌ى اين غربت، نشانه‌هاى شجاعت و دلاورى اين مردم هم آشكار بود. شهرى كه نه فقط به وسيله‌ى بمباران، بلكه به وسيله‌ى تهاجم زمينى هم تهديد ميشد، توانست بايستد، مقاومت كند و مردم، شهر را تخليه نكنند. اين يادبود بسيار عظيمى است از آن دوران سخت، و واقعاً جاى افتخار دارد.

 بعضى از شما جوانهاى عزيز در ايام جنگ نبوديد، بعضى كودكان خردسالى بوديد. من نميخواهم بگويم جوانهاى ما به كار پدران خود و گذشتگان خود ببالند - اگرچه جاى باليدن و افتخار كردن هست - ميخواهم اين نكته را عرض بكنم كه جوانِ امروز بداند در يك چنين فضائى، در يك چنين منطقه‌اى، با يك چنين خاندانهائى، پرورش يافته است.

*امروز دفاع ازمرزهاي هويت ملي ،شخصيت ديني و اسلامي،و مرزهاي عقيدتي هست،جوان امروز ميتواند در ميدان شرف و افتخارِ دفاع از شخصيت ملى، از عزت ملى، از هويت ملى، از عقيده‌ى مستحكم اسلامى نقش ايفاء كند

 درست است كه امروز دفاع از مرزهاى جغرافيائى نيست، دوران جنگ مسلحانه‌ى دفاع از كشور امروز در اينجا مطرح نيست، اما دفاع از مرزهاى هويت ملى چرا؛ اين مطرح است؛ دفاع از مرزهاى شخصيت دينى و اسلامى چرا؛ دفاع از مرزهاى عقيدتى چرا؛ اينها هست. همه‌مان مسئوليم. جوانِ امروز اگر در آن دوره نبوده است تا در مقابل دشمن بايستد و از هجوم او ممانعت كند و از خانه‌ى خود و شهر خود دفاع كند، امروز ميتواند در ميدان شرف و افتخارِ دفاع از شخصيت ملى، از عزت ملى، از هويت ملى، از عقيده‌ى مستحكم اسلامى نقش ايفاء كند. دختران و پسران جوان، زنان و مردان مؤمن، در اين منطقه‌ى دفاعىِ حساسِ كنونى، همه ميتوانند نقش ايفاء كنند. اين روحيه بايد حفظ شود. مسئولان اين منطقه بايد توجه كنند كه يك چنين زمينه‌ى با ارزش انسانى و معنوى و روحى در اين منطقه وجود دارد؛ همچنان كه زمينه‌هاى مادى وجود دارد.

من در كرمانشاه گفتم، به شما هم عرض ميكنم؛ اين منطقه، منطقه‌ى مستعدى است؛ از لحاظ آب، از لحاظ خاك، از لحاظ آب و هوا، از لحاظ جهات گوناگون، استعدادهاى بالفعل‌نشده‌اى وجود دارد؛ آن وقت همان طور كه امام جمعه‌ى محترم شما الان گفتند و درست گفتند - و من خوشم آمد از اين كه امام جمعه نيازهاى مردم را، نيازهاى شهر را، مسئله‌ى خود بداند و دنبال كند - نرخ بيكارى بالاست و علاوه‌ى بر آن، عوارض بيكارى، يعنى چيزهائى از قبيل اعتياد، در اين منطقه وجود دارد.

 *جوانها با بروز و رواج اعتياد و با رسوخ فرهنگهاي فساد انگيز در جامعه تان مبارزه كنيد

 من ميخواهم از جوانها اظهار توقع كنم. جوانهاى عزيز! با بروز و رواج اعتياد در جامعه‌تان مبارزه كنيد؛ با رسوخ فرهنگهاى فسادانگيز در جامعه‌تان مبارزه كنيد. امروز شما مرزدارانِ منطقه‌ى دفاع مقدسِ از عقيده و عمل و رفتار اجتماعى هستيد؛ همچنان كه همه‌ى ملت ايران مدافعانِ از هويت ملى و از شخصيت عظيم ملت ايران هستند.
 مسئولان هم بايستى ان‌شاءاللَّه به فكر باشند. ما در اين سفر اطلاعات خودمان را تكميل كرديم. مسئولين هم ان‌شاءاللَّه مى‌آيند، با آنها هم در ميان گذاشته خواهد شد. به قدرى كه براى دولت امكان باشد، توانائى داشته باشد، قطعاً خدمات لازم ارائه خواهد شد.

*حفظ خاطرات دوران دفاع مقدس، يكى از چيزهائى كه در حفظ همين مرز هويت ملى تأثير زياد دارد

  يكى از چيزهائى كه در حفظ همين مرز هويت ملى تأثير زياد دارد، عبارت است از حفظ خاطرات آن دوران دفاع مقدس و دوران باشكوه. اين كه در شهر شما يك بانوى مسلمان و شجاع در مقام دفاع ميتواند سرباز دشمن را اسير كند و نيروى مهاجم را به خاك و خون بكشد، اين را نگه داريد و براى خودتان حفظ كنيد. اين كه اين شهر توانسته است در سخت‌ترين شرائط در مقابل تهاجم دشمن بايستد، اين را براى خودتان نگه داريد و حفظ كنيد. البته براى گيلانغرب حفظ خاطرات دوران دفاع مقدس لازم است؛ عيناً حفظ اين خاطرات، براى مردم قصر شيرين، براى مردم اسلام‌آباد غرب لازم است. در آن مناطق هم مردان و زنان مدافع و مبارزى حضور داشتند، تلاش كردند و با همه‌ى وجود در مقابل دشمن ايستادند. اين حفظ هويت اسلامى ملت ايران آنقدر اهميت دارد كه براى آن، مردان بزرگ، دانشمندان بزرگ، مجاهدان بزرگ، شخصيتهاى برجسته بايد احساس مسئوليت كنند.

* امروز دنياى استكبار همه با هم يكى شدند، جمع شدند، براى اينكه هويت اسلامى ملت مبارز و قهرمان ايران را به انزوا بكشانند

  شما ببينيد امروز دنياى استكبار همه با هم يكى شدند، جمع شدند، براى اينكه اين هويت را انكار كنند؛ براى اينكه هويت اسلامى ملت مبارز و قهرمان ايران را به انزوا بكشانند. هر كس امروز عرصه‌ى سياستهاى بين‌المللى و بازى‌هاى بين‌المللى را در مقابل چشم داشته باشد، ببيند مستكبرين در آمريكا، در اروپا، در كشورهاى وابسته‌ى به آنها، براى در هم شكستن مقاومت ملت ايران دارند خودشان را ميكُشند، يقه ميدرانند، شايد بتوانند ملت ايران را وادار به عقب‌نشينى كنند، ميفهمد كه اين ايستادگى عمومى مردم بر سر آرمانها و ارزشهاى انقلاب چقدر ارزشمند و مهم است.

*تهمت بي معني و مهمل مدافع تروريسم بودن جمهوري اسلامي بي فايده و بي اثر است 

 هر چند صباحى يك بار سياستگذارانشان، طراحانشان - به قول خودشان - در اتاقهاى فكر مى‌نشينند و عليه نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران يك طرحى ميريزند؛ اما خداى متعال اين طرحهاى عقيم را خنثى ميكند. در اين چند روز اخير، در همه‌ى مطبوعات و رسانه‌هاى تصويرى و صوتى و مكتوب و غيره - كه وابسته‌ى به شبكه‌ى صهيونيستى بين‌المللى بود - هياهو و جنجال كردند، يك تهمت بى‌معنى و مهملى را به چند نفر ايرانى در آمريكا نسبت دادند، اين را بهانه‌اى قرار دادند براى اينكه جمهورى اسلامى را به عنوان مدافع تروريسم مطرح كنند! نگرفت، نميگيرد. اينگونه توطئه‌ها مرتب و پى‌درپى از سوى آنها انجام ميگيرد، اما بى‌فايده و بى‌اثر.

 * امروز در ميان ملتها، هيچ دولتى در دنيا به قدر آمريكا منفور و منزوي نيست

 ميگويند ميخواهيم ايران را منزوى كنيم؛ اما خودشان منزوى شدند. امروز در ميان ملتها، هيچ دولتى در دنيا به قدر آمريكا منفور نيست. امروز آمريكا منفورترين دولتها و رژيمها در چشم ملتهاى منطقه است. شما منزوى هستيد كه منفوريد.

 رئيس جمهور آمريكا دو سال قبل به مصر رفت تا يك مقدار تملق اسلام و مسلمانها بكند، بلكه بتواند افكار عمومى دنياى اسلام را به خودش متوجه و منعطف كند. نتيجه چه شد؟ يك اقليت كوچك - يعنى گروه حاكم؛ همين حسنى مبارك معزولِ بركنار شده - طرفدارى كردند، اما عموم ملت مصر و عموم ملتهاى منطقه فريب اين ظاهرسازى را نخوردند. امروز شما مى‌بينيد شعار ضد آمريكا در همان كشورها برپاست.

* جنبش وال استريت نشانه منزوي بودن آمريكا

 رئيس جمهور آمريكا به كشور افغانستان - كه كشور تحت اشغال آنهاست و صد و چند ده هزار نيروى آمريكائى و ناتو در افغانستان هستند - سفر ميكند، اما جرأت نميكند از پايگاه بگرام، كه پايگاه آمريكائى است، خارج شود؛ با هيچكدام از رجال سياسى افغانستان در كابل  و غير كابل نتوانست ملاقات كند؛ رفت به پايگاه، از پايگاه آمد بيرون! شما از اكثريت مردم ميترسيد، از اكثريت ملتها ميترسيد. امروز شما از اكثريت ملت خودتان در آمريكا هم ميترسيد؛ نشانه‌اش اين حركت و جنبش وال استريت است كه به نيويورك محصور نماند؛ در شهرهاى متعدد ديگر در آمريكا مردم اظهار نفرت ميكنند. پس شما منزوى هستيد.

 *ايران طرفدار ملتهاست، طرفدار مظلومين است. جمهورى اسلامى با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه ميكند، در مقابل زورگوئى و زياده‌خواهى ظالمان و مستكبران هم با همه‌ى وجود مى‌ايستد و عقب‌نشينى نميكند.

 براى اينكه جمهورى اسلامى را منزوى كنند، «ايران‌هراسى» را عمومى كنند، مرتباً حرف پشت سر حرف مى‌آورند. نه؛ ايران طرفدار ملتهاست، طرفدار مظلومين است. جمهورى اسلامى با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه ميكند، در مقابل زورگوئى و زياده‌خواهى ظالمان و مستكبران هم با همه‌ى وجود مى‌ايستد و عقب‌نشينى نميكند. براى همين است كه ملتها هر جائى كه جمهورى اسلامى را ميشناسند، به جمهورى اسلامى علاقه‌مندند، طرفدار جمهورى اسلامى‌اند، شعارهاى جمهورى اسلامى براى آنها دلنشين است؛ بعكسِ شما سران رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا، كه در عراق منفوريد، در افغانستان منفوريد، در مصر منفوريد، در تونسِ بعد از انقلاب منفوريد، در ليبى كه نيروهاى نظامى وارد كرديد و تحرك نظامى داريد، منفوريد؛ حتّى در اروپا منفوريد.

* دشمن با تلاش خود، با فعاليت خود، با جان كندن خود، در مبارزه‌ى با ملت ايران به جائى نميرسد و ايستادگى ملت، ايستادگى جوانان ما براى حفظ هويت ملى و شخصيت اسلامى‌شان، بر همه‌ى اين تلاشها فائق مى‌آيد.

  چند سال قبل در يكى از كشورهاى اروپائى طبق معمول يك اقليتى نشستند جايزه‌ى صلح نوبل را براى رئيس جمهور فعلى آمريكا تصويب كردند - اينها يك اقليتى بودند؛ انگيزه‌هاى سياسى، روابط سياسى بر اين كار آنها حاكم بود - بعد رئيس جمهور آمريكا رفت كه جايزه را بگيرد، مردم همان كشور عليه رئيس جمهور تظاهرات كردند! شما با اقليتها هستيد، شما با مجموعه‌هاى يك درصدى هستيد، مجموعه‌هاى عظيمِ نود درصدى مردم با شماها مخالفند؛ اين درست نقطه‌ى مقابل جهتگيرى و حركت جمهورى اسلامى است. لذا دشمن با تلاش خود، با فعاليت خود، با جان كندن خود، در مبارزه‌ى با ملت ايران به جائى نميرسد و ايستادگى ملت، ايستادگى جوانان ما براى حفظ هويت ملى و شخصيت اسلامى‌شان، بر همه‌ى اين تلاشها فائق مى‌آيد. و من از شما جوانهاى عزيز ميخواهم قدر اين وضعيت را بدانيد و خودتان را روزبه‌روز براى آينده‌ى پرافتخارِ سربلند آماده‌تر كنيد.

*جوانها با نفوذ دشمنان، با تأثير فرهنگى دشمنان، با عوامل سست‌كننده‌اى كه دشمن در جامعه تزريق ميكند، مقابله و مبارزه كنيد

خوشبختانه امروز ميدان علم باز است، ميدان فعاليتهاى فناورى باز است؛ مسئولين كشور ميدانهاى اقتصادى را هم بايد باز كنند تا جوانهاى اين كشور با اعتماد به نفس وارد ميدانهاى گوناگون بشوند. اين كشور مال شماست. نسل ما آنچه كه در توان داشته است، در طول سالهاى متمادى انجام داده است. امروز كشور مال جوانهاست، متعلق به جوانهاست. در بخشهاى گوناگون، جوانها بايد خودشان را آماده نگه دارند. با نفوذ دشمنان، با تأثير فرهنگى دشمنان، با عوامل سست‌كننده‌اى كه دشمن در جامعه تزريق ميكند، شما جوانها مقابله و مبارزه كنيد. اسلام را به عنوان نجاتبخش مادى و معنوى بدانيد و بشناسيد.

* پرچم اسلام ان‌شاءاللَّه همه‌ى اين منطقه را نجات خواهد داد

 پرچم اسلام ان‌شاءاللَّه همه‌ى اين منطقه را نجات خواهد داد. امروز ما داريم مشاهده ميكنيم كه روزبه‌روز نهضت اسلامى در اين منطقه‌ى عظيم اسلامىِ خاورميانه رو به گسترش است؛ دشمن در حال انزواست، در حال عقب‌نشينى است و حركت اسلامى على‌رغم حركتى كه دشمن براى خاموش كردن آن ميكند، در راه پيشروى است.

* من ترديدى ندارم كه آينده متعلق به اسلام است

 من ترديدى ندارم كه آينده متعلق به اسلام است، آينده در قلمرو اسلام است و شما جوانها ان‌شاءاللَّه به توفيق الهى آن روزى را كه پرچم اسلام در همه‌ى اين مناطق به اهتزاز دربيايد و يك مجموعه‌ى متحد اسلامىِ مقتدر و باعزت تشكيل بشود، خواهيد ديد.

 من مجدداً ابراز خرسندى ميكنم از حضور در ميان مردم عزيز گيلانغرب و همچنين مردم اسلام‌آباد و قصرشيرين كه زحمت كشيدند تشريف آوردند و در اين اجتماع، بعضى حضور دارند. همچنين عذرخواهى ميكنم اگر نتوانستم به شهرهاى ديگر بروم. فرصتها و امكانات محدود است؛ اگرچه ميل ما و ارادت ما به مردم اين مناطق، يك ارادت همگانى است.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را به خدمتگزارىِ واقعى و مخلصانه براى اين ملت موفق بفرما. پروردگارا! دشمنان اين ملت را مغلوب و منكوب كن. پروردگارا! آرزوهاى بزرگ و آرمانهاى والاى اين ملت را برآورده بفرما. قلب مقدس ولى‌عصر (ارواحنا فداه) را از همه‌ى ما راضى و خشنود كن. ارواح طيبه‌ى شهدا و روح مطهر امام بزرگوار را از ما راضى كن.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه(22/7/1390)


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

والحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيةاللَّه فى الأرضين‌.

 اگرچه از گذشته، هم از دور، هم از نزديك، منطقه‌ى  كرمانشاه و مردم كرمانشاه را تا حدود زيادى ميشناختم، اما در اين دو سه روز كوتاهى كه خداوند توفيق داد با شما مردم عزيز در بخشهاى مختلف ملاقات كردم و مطالعه كردم و رفتارها را ديدم، ارادتم به كرمانشاه و كرمانشاهى بيشتر شد. خدا را سپاسگزاريم كه توفيق و هدايت خود را شامل اين مردم باصفا، مؤمن، صادق، داراى مروت و فتوت و جوانمردى كرده و بحمداللَّه نسل جوان و رو به رشدِ اين منطقه و اين استان، همان خصوصيات مثبت و برجسته و ممتازى را كه گذشتگان آنها از خلقيات اجتماعى براى آنها به ارث گذاشتند، حائز شده و مهمتر اين كه فكر انقلاب، جريان انقلاب، روحيه‌ى انقلابى، منطق انقلاب و سخن انقلاب در اين استان زنده است.

 * سلامت جسمى و توانائى جسمانى، براى مردانى كه اهل معنا، معنويت، فكر و  اهداف والا هستند، چيز لازمى است و بسيار مفيد و كمك‌كار آنهاست.


برنامه‌هاى امروز هم برنامه‌هاى خوبى بود. از برنامه‌ريزان محترم اين جلسه هم تشكر ميكنيم؛ هم سرود دسته‌جمعى‌شان، هم ورزش باستانى‌شان خوب بود. از جوانهائى كه ميل به ورزش دارند، آمادگى ورزش دارند، بجد ميخواهيم كه اين احساس توانائى را در خودشان جدى كنند. مجموعه‌ى نسل حاضر ما در كنار پيشرفتهاى معنوى، پيشرفتهاى فكرى و چيزهائى كه انقلاب به ما هديه داده است - كه من اجمالاً عرض خواهم كرد - آمادگى‌هاى جسمانى خودشان را تأمين كنند. سلامت جسمى و توانائى جسمانى، براى مردانى كه اهل معنا، اهل معنويت، اهل فكر و اهل اهداف والا هستند، چيز لازمى است و بسيار مفيد و كمك‌كار آنهاست.

*مورد توجه قراردادن سپاه به عنوان يك نهاد و شاخه‌ى برآمده‌ى برومندى از ريشه‌ى اين انقلاب و بسيج هم به عنوان يك حادثه‌ى بديع و بى‌نظير در مجموعه‌ى حوادث انقلاب

 امروز در اين جلسه، مسئله و بحث بر سر سپاه و بسيج است. سپاه به عنوان يك نهاد، يك شاخه‌ى برآمده‌ى برومندى از ريشه‌ى اين انقلاب و اين نظام، و بسيج هم به عنوان يك حادثه‌ى بديع و بى‌نظير در مجموعه‌ى حوادث انقلاب، بايد مورد توجه قرار بگيرد.

*لزوم واژه سازي و نهاد سازي در هر نهضتي بر اساس تفكرات و مباني پايه اي نهضت  

 يكى از چيزهائى كه در هر حركت عمومى و در هر نهضت لازم است، اين است كه بر اساس تفكرات و مبانى پايه‌اى اين نهضت و اين جريان، هم بايستى «واژه‌سازى» بشود، هم بايستى «نهادسازى» بشود. وقتى يك فكر جديد - مثل فكر حكومت اسلامى و نظام اسلامى و بيدارى اسلامى - مطرح ميشود، مفاهيم جديدى را در جامعه القاء ميكند؛ لذا اين حركت و اين نهضت بايد واژه‌هاى متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌هاى بيگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.

* ما براى نظام مطلوب خودمان، اسم جديد ميگذاريم؛ ميگوئيم مردم‌سالارى اسلامى، يا جمهورى اسلامى. ليبرال‌دموكراسى را قبول نداريم

 ما مردم‌سالارى را قبول داريم، آزادى را هم قبول داريم، اما ليبرال‌دموكراسى را قبول نداريم. با اينكه معناى لغوى «ليبرال‌دموكراسى»، همين آزادى و همين مردم‌سالارى است، اما واژه‌ى ليبرال‌دموكراسى در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با يك مفاهيمى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم؛ نميخواهيم آن اسم را بر روى مفهوم پاكيزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاريم؛ لذا ما براى نظام مطلوب خودمان، اسم جديد ميگذاريم؛ ميگوئيم مردم‌سالارى اسلامى، يا جمهورى اسلامى؛ يعنى نام جديد انتخاب ميكنيم.

 *انقلاب اصطلاح استكبار ، استضعاف ، مردمى بودن را آورد

 يا براى تقسيم درست ثروت و استفاده‌ى همگان از ثروتهاى عمومى، كه يكى از اهداف والا و اساسى اسلام است، از واژه‌ى «سوسياليسم» استفاده نميكنيم. با اينكه سوسياليسم هم از لحاظ معناى لغوى ناظر به همين معناست، ليكن با يك مفاهيم ديگرى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم؛ با يك واقعيتهائى در تاريخ و در جامعه همراه شده كه ما آنها را قبول نداريم. لذا ما به جاى استعمالات و اصطلاحاتى كه بين چپ‌روها و ماركسيستها و اينها معروف بود، اصطلاح «استكبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمى بودن» را مطرح كرديم و آورديم. ما آورديم، يعنى انقلاب آورد، نه اينكه اشخاص خاصى در اين زمينه تأثير حتمى و قاطعى داشته باشند.

* نهادسازي يعني يك انقلاب بايد دستگاههاي مجري خود را بوجود آورد،متحول كردن دستگاههاي موجود و بوجود آوردن دستگاه متناسب با خواست خود

 همين طور است نهادسازى. وقتى يك انقلاب و يك حركت تحقق پيدا ميكند، بايستى دستگاه‌هاى مجرى خود را - آن مجموعه‌هائى كه آن هدفها را بايد دنبال كنند - به وجود بياورد. يكى از كارها اين است كه دستگاه‌هاى موجود جامعه را متحول كند، يكى ديگر اين است كه دستگاه متناسب با خواست خود را به وجود بياورد. هر دو سخت است، هر دو جزو كارهاى دشوار است.

 *انقلاب اسلامي هم واژه سازي را انجام داد هم نهاد سازي را.ارتش تبديل شد به يك ارتش انقلابي . در كنار اين، نهاد نوپا و تازه‌اى از خود انقلاب روئيد و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود

  انقلاب اسلامى هر دو را انجام داد. فرض كنيد در مقوله‌ى نظامى، ارتش كه ساخته و پرداخته‌ى فرهنگ ديگرى و نظام ديگرى و كسان ديگرى بود، تبديل شد به يك ارتش انقلابى، به يك ارتش متدين و مؤمن؛ ساختهايش هم تغيير پيدا كرد، روشهايش هم تغيير پيدا كرد، شعارهايش هم تغيير پيدا كرد؛ در آن، تحول به وجود آمد.

 *روئیدن نهاد سپاه از خود انقلاب

 در كنار اين، نهاد نوپا و تازه‌اى از خود انقلاب روئيد و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود؛ كه اگر اين دومى نميشد، اوّلى هم امكان‌پذير نبود. اينها هنرهاى انقلاب است كه امام بزرگوار ما مظهر اِعمال اين هنرها و فهم دقيق از نياز جامعه و نياز آينده بود و اين را با قدرت، با قاطعيت و با پيگيرى انجام داد.

* اقدام امام در سازماندهي بسيج يكي از كارهاي معجزه آساي انقلاب بود

 اين حركت عظيم بسيج، اين اقدامى كه امام در سازماندهى بسيج كرد - مطالبه‌ى سازماندهى بسيج را امام كرد، ارتش بيست ميليونى را امام مطرح كرد - يكى از همان كارهاى معجزآساى انقلاب بود كه امام انجام داد.

 *يكي از اركان آمادگي در مقابله با دشمنان مسئله بسيج بود

 من آن روز عرض كردم؛ وقتى يك نظامى، يك كشورى، يك ملتى با اين آرمانهاى والا و بظاهر دست‌نيافتنى - مقابله‌ى با ظلم جهانى، مقابله‌ى با سلطه‌ى بين‌المللى قدرتها، مقابله‌ى با نظام سلطه، مقابله‌ى با استضعاف و استكبار، هر دو - سر كار مى‌آيد، طبعاً دشمنان گردن‌كلفتى دارد، دشمنان بزرگى دارد، قدرتهاى بزرگى به ميدان او مى‌آيند براى مقابله‌ى با او؛ لذا بايد آمادگى‌هاى لازم را در خود به وجود بياورد. يكى از اركان اين آمادگى‌ها، همين مسئله‌ى بسيج بود.

 *«ارتش بيست ميليونى» را امام مطرح كردند؛ ما عرض كرديم «ارتش ده‌ها ميليونى»

امام با اين مضمون فرمودند كه وقتى بيست ميليون انسانِ آماده‌ى مبارزه‌ى با سلاح در يك جامعه‌اى باشد، هيچ قدرتى در دنيا طمع نميورزد؛ ميفهمد هزينه‌ى تهاجم به اين مجموعه، هزينه‌ى زيادى است. «ارتش بيست ميليونى» را امام مطرح كردند؛ البته بيست ميليون در مقايسه‌ى با جمعيت آن روز كشور كه حدود چهل ميليون بود؛ بعد ما عرض كرديم «ارتش ده‌ها ميليونى». واقع قضيه هم همين است.

*معناي ارتش بيست ميليوني:همه آماده دفاع و مبارزه اند

  البته اين معنايش اين نيست كه همه‌ى جامعه نظامى ميشوند، همه تفنگ دست ميگيرند؛ معنايش اين است كه همه آماده‌ى دفاع ميشوند، آماده‌ى مبارزه‌اند. ملتى كه همه آماده‌ى مبارزه‌اند، اين ملت ديگر شكست نخواهد خورد. هر توطئه‌اى در مقابل اين ملتِ اينچنينى، اينجور با اين سطح از آمادگى، نقش بر آب خواهد شد. امام يك چنين ابتكارى را كرد.

 *نگاه اهتمام ورزانه امام نسبت به بسيج تا آخر عمر، نشانه شناخت درست نياز ملت در حال و آينده است 

 لذا در آذر 58 امام بسيج را اعلان كردند، تشكيل دادند؛ تا آخر عمر هم امام نسبت به بسيج، همين نگاه اهتمام‌ورزانه را داشتند. «بسيج مدرسه‌ى عشق است»، «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام است»، «بسيج لشكر مخلص خداست»؛ اينها تعبيرات امام بزرگوار است. اين نشانه‌ى درست شناختن نياز اين كشور و اين ملت و اين نظام است در حال و آينده؛ اين يك چيزى است كه هميشه به آن احتياج است؛ پنجاه سال ديگر هم همين نياز وجود دارد.

*بسيج سال 58 نيازهاي آن روز را تأمين كرد ، امروز بسيج ما در زمينه‌ى علم، ابتكارونوآورى، پيشرو است

 البته بسيجى كه در سال 58 تشكيل شد، نيازهاى آن روز را تأمين ميكرد - اين يك نياز بود - امروز بسيج نوع نيازهاى ديگرى را برآورده ميكند. مسائلى كه امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسيج ما در زمينه‌ى علم، در زمينه‌ى ابتكار، در زمينه‌ى نوآورى، پيشرو است. اين هم هنر امام بود.

 *درخواست امام براي تشكيل بسيج دانشجو و طلبه،نشان دهنده نياز كشور به روحيه بسيجي در همه زمينه ها

  امام در همين نوشته‌اى كه در آذر 67 مرقوم كردند - يعنى آخر عمرشان، تقريباً ده سال بعد از آن نوشته‌ى اول - از دانشجويان و طلاب ميخواهند كه بسيج تشكيل بدهند؛ بسيج دانشجو و بسيج طلبه. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه نيازى كه كشور به روحيه‌ى بسيجى دارد، مربوط ميشود به همه‌ى زمينه‌ها، از جمله زمينه‌هائى كه در قلمرو حوزه‌هاى علميه است و زمينه‌هائى كه در قلمرو دانشگاه‌هاست.

 *امامِ با آن عظمت، ميگفت من افتخارم اين است كه يك بسيجى‌ام.

  امروز در حوزه‌ى علميه هم فضلاى بسيجى ما، علماى بزرگ بسيجى ما حضور دارند، افتخار هم ميكنند. امام هم افتخار ميكرد. امامِ با آن عظمت، ميگفت من افتخارم اين است كه يك بسيجى‌ام. در دانشگاه هم همين جور است. در دانشگاه هم بسيج دانشجو، بسيج استاد، يك پديده‌ى پيشرونده و پيشرو محسوب ميشود.

* بسيج، حركت برخاسته‌ى از ايمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتكار است.

 امروز ما در همه‌ى زمينه‌ها مسائلى داريم كه آن روز نداشتيم. آن روز اين پيشرفتهاى علمى نبود. اول انقلاب، همّ و غمّ نظام و بسيج و سپاه و همه‌ى مسئولين كشور و انقلاب اين بود كه اين موجوديت جديد را حفظ كنند؛ اين نهالى كه تازه از سرزمين اين مملكت روئيده بود، نگذارند از بين برود و بركنده شود. در همين غرب كشور، در منطقه‌ى جنوب شرقى كشور، در منطقه‌ى شمال شرقى كشور، در منطقه‌ى جنوب غربى كشور، در مناطق گوناگون، مستكبرين، دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، دشمنان ايران حوادثى را به راه انداخته بودند. آن روز جوانان مؤمن و دلباخته، با روحيه‌ى خودجوش بسيجى توى ميدان مى‌افتادند و جان خودشان را فدا ميكردند؛ كه من مثالهاى كرمانشاه‌اش را، هم ديروز در ديدار با خانواده‌هاى شهدا بعضى را اشاره كردم، هم در صحبت پريروز؛ كه يك ماه بعد از انقلاب، انسان ميديد اين حركتهاى خودجوش مردمى، اين جوانها، از همين كرمانشاه دارند حركت ميكنند. بسيج اين است. بسيج، حركت برخاسته‌ى از ايمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتكار است.

 *در همه‌ى زمينه‌ها بايد ابتكار كرد

 در همه‌ى زمينه‌ها بايد ابتكار كرد. من حالا نگاه ميكردم به همين ورزش باستانى؛ به قول قديمى‌ها، اين نيم‌گودى كه اينها اجرا كردند، پر از ابتكار بود. خب، ما گودهاى ورزش باستانى را در دوران جوانى ديديم؛ مكرر، همه جا، همه جور؛ يك روش ثابت و مستقرى داشت، هميشه و همه جا هم همان تكرار ميشد. البته بد هم نبود، خوب بود، اما اين همه نوآورى در آن نبود. امروز من مى‌بينم كه اين جوانها همان پايه‌هاى ورزشىِ قديمى را گرفته‌اند، اين را با انواع و اقسام ابتكارها و زيبائى‌ها و ظرافتها مُذهّبش كردند، خراطى كردند، نقاشى كردند، يك چيز زيبائى از آب درآوردند؛ اين ابتكار است. حالا اين در زمينه‌ى ورزش باستانى است؛

 *ابتكار در نيروهاي مسلح: ابتكار در نوع فرماندهى،در نوع جنگيدن، در نوع جنگ‌افزار و  در نوع سازماندهى

 در همه‌ى زمينه‌ها اين ابتكار ممكن است. ابتكار در نوع فرماندهى، ابتكار در نوع جنگيدن، ابتكار در نوع جنگ‌افزار، ابتكار در نوع سازماندهى؛ اين مال محدوده‌ى نيروهاى مسلح.

 *ابتكار در بيرون نيروهاي مسلح:

الف- ابتكار در عرصه ديپلماسي كه ناشي از روحيه بسيجي، روحيه‌ى جوان، مبتكر، پيشرو، داراى اعتماد به نفس است

بعد برويم بيرونِ نيروهاى مسلح. ابتكار در نوع ديپلماسى. عرصه‌ى عظيم ديپلماسى با انواع شيطنتها همراه است. عرصه‌ى ديپلماسى، عرصه‌ى شيطنت است؛ مى‌بينيد ديگر. البته خدا را شكر كه دشمنان ما را از كسانى قرار داده كه نميفهمند چه كار بايد بكنند؛ هى اقدام ميكنند، هى غلط ميكنند، اشتباه ميكنند، هى پاشان توى چاله ميرود؛ عبرت هم نميگيرند، دوباره همان را تكرار ميكنند؛ مثل همين حرفهائى كه در تبليغاتشان، در اظهاراتشان ميگويند و انجام ميدهند. عرصه‌ى ديپلماسى، يك چنين عرصه‌اى است؛ هوشمندى لازم است، ابتكار عمل لازم است، نوع برخورد مبتكرانه لازم است؛ اينها ناشى از همين روحيه‌ى انقلابى‌اى است كه ما از آن تعبير ميكنيم به روحيه‌ى بسيجى، روحيه‌ى جوان، مبتكر، پيشرو، داراى اعتماد به نفس.

ب-ابتكار در زمينه اقتصاد، فعاليتهاى توليدى ، در زمينه‌ى پيشرفت علمى و تحقيقى

 در زمينه‌ى اقتصاد هم همين جور، در زمينه‌ى فعاليتهاى توليدى هم همين جور، در زمينه‌ى پيشرفت علمى و تحقيقى هم همين جور. بنابراين منطقه‌اى كه ما نام بسيج را بر آن اطلاق ميكنيم و روحيه‌ى بسيجى را در آن گسترش ميدهيم، يك منطقه‌ى محدود نيست، فقط منطقه‌ى نظامى نيست؛ همه‌ى بخشهاى كشور ميتوانند داراى روحيه‌ى بسيجى باشند.

 علم‌آموزى بسيجى، ثروت‌اندوزى بسيجى، ديپلماسى بسيجى، سياست‌ورزى بسيجى، مديريت بسيجى، سازماندهى بسيجى؛ مفهوم بسيج شامل حال همه‌ى اين زمينه‌ها ميشود؛ معنايش هم عبارت است از نوآورى و ابتكار و اخلاص.

 *پايه‌ى اصلى كار بسيجى، اخلاص است.گمنام يعنى دنبال نام و نشان نبودن كه اين ناشى است از روحيه‌ى اعتماد به خدا 

پايه‌ى اصلى كار بسيجى، اخلاص است. «گمنام»، از جمله‌ى تعبيرات امام است: «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام». گمنام يعنى دنبال نام و نشان نبودن. گفت: «در كيش ما تجرد عنقا تمام نيست/در قيد نام ماند اگر از نشان گذشت».(1) براى خدا كار كردند، كه اين ناشى است از روحيه‌ى اعتماد به خدا؛ ميدانيم كه پيش خداى متعال ضايع نميشود. شما در خلوت عبادت ميكنيد، با خدا حرف ميزنيد، كسى هم نميفهمد؛ خاطرتان هم جمع است كه خدا دارد مى‌بيند، اين عبادت را محسوب ميكند؛ كرام‌الكاتبين الهى نميگذارند اين عبادت شما مثل عملى كه انجام نشده، بماند؛ نه، تحقق پيدا كرده، اين را يادداشت ميكنند؛ آن وقت «فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره»؛(2) همين را مى‌بينيد. عين همين در فعاليتهاى اجتماعى است. شما يك حركتى را انجام ميدهيد براى خدا، يك اقدامى را ميكنيد براى خدا، يك تصميمى را ميگيريد براى خدا، هيچ كس هم نميفهمد؛ براى اين تصميم، پيش هيچ كس هم تفاخر نميكنيد؛ اين را خداى متعال ميفهمد، ميداند، مينويسد. به خداى متعال اعتماد داريد، به خداى متعال حسن ظن داريد. حالا گيرم ديگران نفهميدند. مگر ديگران چقدر به ما مزد ميدهند؟ در مقابل مزد الهى، اين مزدهاى دنيوى مگر چقدر است؟ بسيجى اينجورى فكر ميكند؛ لذاست كه اخلاص به خرج ميدهد، مخلصاً للَّه كار را انجام ميدهد. اخلاص، يكى از خصوصيات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستى‌ها و خودمحورى‌ها و اينها بركنار خواهد شد؛ ثروت‌اندوزى براى خود، دست دراز كردن به اينجا، به آنجا، ديگر ممنوع خواهد شد. اينها همه‌اش ناشى از شرك است؛ شرك پنهان. وقتى كه اخلاص بود، شرك نبود، اينها ديگر از بين خواهد رفت. روحيه‌ى بسيجى اين است. در مديريتهاى كشور، در نظام عمومى كشور و سازماندهى عمومى كشور، در فعاليتهاى گوناگون، در فعاليتهاى مرسوم دولتى، در فعاليتهاى شخصى، همه جا روحيه‌ى بسيجى ميتواند خودش را نشان بدهد.

 *آمادگي دفاعي همراه با ابتكا رو نو آوري لازم است.حمايت كامل از سازماندهي هاي بسيج ،با در نظر گرفتن عمق فكر و بصيرت

 البته براى بخش نظامى و آمادگى‌هاى دفاعى، يك امتياز وجود دارد. وقتى ما ميگوئيم همه جا بسيج هست، معنايش اين نيست كه از بسيجِ بيست ميليونى‌اى كه امام گفت - يا ده‌هاميليونىِ بعد از امام - غفلت كنيم؛ نه، نه؛ آن لازم است. با آرزوها و آمال و نگاه‌هاى بلندنظرانه‌اى كه ملت ما دارد، آمادگى دفاعى لازم است و هميشه بايد وجود داشته باشد؛ همراه با ابتكار، همراه با نوآورى. لذاست كه ما از سازماندهى‌هاى بسيج كاملاً حمايت ميكنيم. عمق فكر و بصيرت هم در اين سازماندهى‌ها بايد مورد ملاحظه قرار بگيرد. يعنى جوانان عزيز ما بدانند، آگاهانه حركت كنند؛ بدانند دنبال چه هستند.

*درفضاي نظام سلطه و استكبار ،ملتي پيدا شده كه حرف حق مي زند،پاي اين حرف ايستاده و به خاطر اين ايستادگي اين فكر به تدريج جاي خود را در منطقه و جهان باز كرده است

 در بين مجموعه‌ى اين حركاتى كه در اطراف جهان وجود دارد؛ اين آميختگى حق و باطل، اين تسلط و هيمنه‌ى ظالمانه و شيطانىِ انسانهاى شيطان‌صفت بر زندگى ديگران؛ در اين فضاى كذائى، كه فضاى استكبار است، همان فضاى نظام سلطه است كه ما بارها تكرار كرده‌ايم، يك ملتى پيدا شده كه حرف حق ميزند، دنبال حق است، دنبال حقوق انسانهاست، دنبال استقرار عدالت است. اين ملت، ملت عزيز ايران است؛ به بركت اسلام، به بركت انقلاب. ملت ايران پاى اين حرف ايستاده است. به خاطر ايستادگى ملت ايران، اين فكر بتدريج جاى خود را در اين منطقه باز كرده، بلكه در جهان باز كرده؛ حالا ما در اين منطقه‌اش را داريم مى‌بينيم. اين يك حقيقتى است.

 *شیطانهای عالم زور خودشان را ميزنند و همه‌ى همت خودشان را به ميدان مى‌آورند براى مقابله‌ى با نظام اسلامی.اگر اين طرف ايستادگى داشته باشد، ، اميد را در دل خود از دست ندهد ، قطعاً پيروزى با اين طرف است؛ اين يكى از سنتهاى الهى است.

بديهى است كه شيطانهاى عالم دست برنميدارند؛ تا وقتى از پا نيفتند، دست برنميدارند. حكومت منحرف و كج و غلط شوروى تا وقتى بود، مثل همين نظام ليبرال‌سرمايه‌دارى و - به قول خودشان - ليبرال‌دموكراسى، با اسلام و جمهورى اسلامى مخالف بود. ميدانيد اينها در صد تا مسئله با هم مخالف بودند، اما در چند مسئله با همديگر توافق داشتند؛ يكى از آن مسائل و در رأس آنها، مبارزه‌ى با قيام اسلام و پيشرفت اسلام و نظام جمهورى اسلامى بود. ولى خب، نظام منحرفِ شيطانىِ شوروى نابود شد، اين يكى هم نابود خواهد شد؛ اما تا هستند، زور خودشان را ميزنند و همه‌ى همت خودشان را به ميدان مى‌آورند براى مقابله‌ى با نظام اسلامى؛ البته بلاشك بى‌فايده است. اگر اين طرف ايستادگى داشته باشد، صبر داشته باشد، اميد را در دل خود از دست ندهد و دنبال كند، قطعاً پيروزى با اين طرف است؛ اين يكى از سنتهاى الهى است. خداى متعال صادق است، اصدق القائلين است؛ «و لينصرنّ اللَّه من ينصره»،(3) «ان تنصروا اللَّه ينصركم».(4)

* شما پيروز خواهيد شد، چون برحقيد، و چون ايستادگى ميكنيد ولى تا فرا رسيدن آن پيروزى نهائى، مبارزه، درگيرى و چالش ادامه دارد.


يك جبهه‌اى دارد حق را تعقيب ميكند، دنبال ميكند؛ جبهه‌ى مقابل او به دنبال باطل است. يك وقت هست كه اين جبهه‌ى حق ميترسند؛ خب بله، معلوم است كه شكست ميخورند؛ حقند، اما شكست ميخورند. يك وقت هست كه بى‌صبرى نشان ميدهند، البته شكست ميخورند؛ يك وقت حرف حق دارند، اما به لوازمش عمل نميكنند، دنبال دنيا و ماديت و عشرتند، البته شكست ميخورند. خداى متعال چك سفيدى نداده است كه شما چون برحقيد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ نه، شما پيروز خواهيد شد، چون برحقيد، و چون ايستادگى ميكنيد. اگر بايستيد، پيروز خواهيد شد. ولى تا فرا رسيدن آن پيروزى نهائى، مبارزه، درگيرى و چالش ادامه دارد.

*پيروزى حتمى و سريع با روحيه بسيجي در ارتش،سپاه،يگانهاي بسيج،دستگاههاي دولتي،دستگاههاي انتظامي،دستگاه ديپلماسي

 در دل نظام اسلامى بايد يك نيروى دفاعىِ قادر، بيدار، مستحكم و آماده به كارى هميشه وجود داشته باشد؛ اين همان روحيه‌ى بسيجى است. ارتش هم ميتواند روحيه‌ى بسيجى داشته باشد، سپاه هم ميتواند روحيه‌ى بسيجى داشته باشد، يگانهاى بسيج هم كه با همين مبنا تشكيل شدند، ميتوانند روحيه‌ى بسيجى داشته باشند، دستگاه‌هاى دولتى هم ميتوانند روحيه‌ى بسيجى داشته باشند، دستگاه‌هاى انتظامى هم ميتوانند روحيه‌ى بسيجى داشته باشند، دستگاه ديپلماسى هم ميتواند روحيه‌ى بسيجى داشته باشد. اگر اين شد، پيروزى حتمى و سريع خواهد شد. به بسيجى با اين چشم نگاه كنيم، به روحيه‌ى بسيجى با اين چشم نگاه كنيم؛ و اين روحيه را هرچه ميتوانيم، زنده بداريم.

*از اساسي ترين كارهايي كه بر عهده بسيج است ، حمايت و دفاع از اصول مسلّم اسلامى است. مراقب است كه انحراف به وجود نيايد؛ هر جا انحرافى مشاهده شد، بسيج در مقابل آن مى‌ايستد

 از جمله‌ى اساسى‌ترين كارهائى كه بر عهده‌ى بسيج است و در بافت درونىِ هويت بسيج دخالت دارد، عبارت است از حمايت و دفاع از اصول مسلّم اسلامى. اين هم در بيانات امام هست؛ اصول تغييرناپذير اسلامى. اينجا بسيج، يك نقش فرادوره‌اى پيدا ميكند. بسيج نگاه ميكند ببيند كه اين حركت عمومى انقلاب و نظام از مسيرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است كه انحراف به وجود نيايد؛ هر جا انحرافى مشاهده شد، بسيج در مقابل آن مى‌ايستد. اين از جمله‌ى خصوصياتى است كه مربوط به بسيج است؛ يعنى در مقابل انحرافات مى‌ايستد.

 * از خصوصيات بسيج ،خط مستقيم به سمت اهداف والاى انقلاب اسلامى، بدون هيچگونه انعطاف و انحراف

 خط مستقيم به سمت اهداف والاى انقلاب اسلامى، بدون هيچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصيات بسيج اين است. اين ديگر نگاهى از بالاست، نگاهى فرادوره‌اى است؛ در واقع فرازمانى است. در بعضى از بخشها ممكن است اشكالاتى پيش بيايد؛ حركت عمومى بايد حركت مستقيمى باشد. اين نگاه، نگاه بسيجى است.

 *يك عده‌اى اشتباه ميكنند؛ خيال ميكنند بسيجى يعنى كسى كه پابند به مقررات نيست، پابند به قوانين نيست، پابند به ضوابط مستقر در جامعه نيست

 يكى از چيزهائى هم كه من لازم است عرض كنم، اين است كه بسيج با همين خصوصياتى كه گفته شد، پايبند به قوانين و مقررات و ارزشهائى است كه در قالب نظام مجسم شدند. ابتكار بايد به وجود بيايد، نوآورى بايد به وجود بيايد، اما بى‌انضباطى نه. يك عده‌اى اشتباه ميكنند؛ خيال ميكنند بسيجى يعنى كسى كه پابند به مقررات نيست، پابند به قوانين نيست، پابند به ضوابط مستقر در جامعه نيست؛ نخير، اين اشتباه است، اين خطاست. البته اگر چنانچه هويت كلى بسيج كه گاهى در مجموعه‌ى نظام خودش را نشان ميدهد - يعنى شامل رهبرى و مجموعه‌ى قانونگذار و اينها - ببيند يك ضابطه‌اى مانع است، آن ضابطه را عوض ميكند. ضابطه را عوض ميكند، نه اينكه بى‌ضابطگى و بى‌انضباطى به خرج بدهد. از دوره‌ى جنگ، در زبان بعضى‌ها بود كه بسيج بى‌هوا حركت ميكند - ميگفتند بسيجِ بى‌ترمز - علت هم اين بود كه در ميدانهاى جنگ، در عرصه‌هاى نبرد، بسيجى‌ها همين طور هى پا به زمين ميكوبيدند، اصرار داشتند كه حمله انجام بگيرد؛ ميخواستند زودتر تهاجم كنند. آن روحيه‌ى هيجان و نشاط جوانى، آنها را به سمت ميدانها ميكشاند. خب، فرمانده‌ها همه جا مصلحت نميدانستند؛ نگه ميداشتند. يك نوع كشمكشِ اينجورى هميشه در بخشهاى مختلف جبهه‌هاى نبرد وجود داشت.

 *ميگفتند بسيج بى‌ترمز است. اين به اين معنا نيست كه بسيج بى‌انضباط است، يا بايد بى‌انضباط باشد، يا بى‌انضباطى يك ارزش است؛ ابداً. انضباط و بر طبق مقررات عمل كردن يك ارزش است

 ميگفتند بسيج بى‌ترمز است. اين به اين معنا نيست كه بسيج بى‌انضباط است، يا بايد بى‌انضباط باشد، يا بى‌انضباطى يك ارزش است؛ ابداً. خود نفس انضباط، منضبط بودن، منتظم بودن، يك ارزش است. اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) به فرزندانش وصيت ميكند: «اوصيكم بتقوى اللَّه و نظم امركم»؛(5) كارتان را منظم داشته باشيد، نظم داشته باشيد. اگر نظم از بين رفت، اگر اين آهنگِ درست از بين رفت، ناهنجارى به وجود مى‌آيد؛ در همه جا همين جور است. نظم است كه زمينه براى موفقيت فراهم ميكند. يك نيروى نظامى هم اگر نظم نداشته باشد، بكلى بى‌فايده ميشود. اين تشريفاتى كه شما در نيروهاى نظامى ملاحظه ميكنيد، اين رژه و سان و درجه و لباس و منظم بودن، اينها همه‌اش اين نيست كه بخواهند ظاهر را درست كنند؛ نه، اين عادت دادن نيروى نظامى به انضباط است، به نظم است. شما از اينجا بايد حركت كنيد، از اين خط يك قدم آن طرف‌تر نبايد پا را بگذاريد؛ اين نظم است. خوشبختانه امروز، هم در سپاه، هم در ارتش مى‌بينيم كه اين چيزها كاملاً رعايت ميشود. نظم چيز لازمى است. اگر نظم را از يك مجموعه‌ى نظامى، از يك واحد نظامى بگيرند، هيچ فايده‌اى ندارد. فرض كنيد يك تيپ نظامى هزار نفر آدمند. خب، هزار نفر آدم كه اين كارائى‌ها را ندارد. هزار نفر آدم وقتى در قالب يك تيپ، چند گردان، هر گردانى چند گروهان، هر گروهانى چند دسته، با فرماندهى‌هاى منظم، با حد مشخص، با دستور كارىِ منظم تشكيل شد، آنگاه اين تيپ اين توانائى را پيدا ميكند؛ والّا هزار نفر آدم، بدون اين نظم، بدون اين برنامه، بدون اين دستور، از او كارى برنمى‌آيد. نظم اينقدر مهم است. بنابراين انضباط ارزش است، بى‌انضباطى ارزش نيست؛ بى‌قانونى ارزش نيست، بر طبق مقررات عمل كردن ارزش است؛ اين را توجه داشته باشند.

 *اگر يك وقتى واقعاً ديده شد مقرراتى وجود دارد كه جلوى ابتكار را، جلوى حركت را، جلوى پيشرفت را ميگيرد، آن كسانى كه بايد آن مقررات را تغيير بدهند، تغيير بدهند و مانع را بردارند

 اين از اين طرف؛ از آن طرف هم بعضى‌ها براى اينكه حركتهاى ابتكارى را، حركتهاى برخاسته‌ى از روحيه‌ى بسيجى را به حاشيه و انزوا برانند، به بعضى از مقررات دست‌وپاگير تمسك نكنند؛ اين هم اين طرف قضيه است. اگر يك وقتى واقعاً ديده شد مقرراتى وجود دارد كه جلوى ابتكار را، جلوى حركت را، جلوى پيشرفت را ميگيرد، آن كسانى كه بايد آن مقررات را تغيير بدهند، تغيير بدهند و مانع را بردارند. از آن طرف، بى‌قانونى و خروج از مقررات انجام نگيرد؛ از اين طرف، دست‌وپاگيرى مقررات و مزاحمت مقررات از ميان برداشته شود. مديريتهاى كلان در بخشهاى مختلف بايد به اين چيزها توجه كنند. به هر حال اين يك بخشى بود از نگاهى كه ما به بسيج داريم.

* حركت انقلاب اسلامى، يك حركت موفق است؛ تجربه‌ى روى زمين ما اين را نشان ميدهد

 من به شما عرض بكنم؛ آينده‌ى كشور، آينده‌ى بسيار روشنى است. على‌رغم همه‌ى آنچه كه دشمنان ما هى خواسته‌اند و هى گفته‌اند و بعضى حنجره‌هاى غرض‌ورز و زبانهاى آلوده‌ى به بدخواهى آنها را تكرار كردند، تبليغ كردند، يك عده‌اى هم ساده‌لوحانه باور كردند، حركت انقلاب اسلامى، يك حركت موفق است؛ تجربه‌ى روى زمين ما اين را نشان ميدهد. ما خيالبافى نميكنيم؛ نميخواهيم توهّم‌سازى كنيم و خودمان را با توهّماتِ خودمان خوشحال كنيم؛ نه، واقعيات را نگاه ميكنيم، مى‌بينيم نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران در سايه‌ى اين نظام، در اين سى و دو سال، روزبه‌روز پيشرفت كردند؛ آن هم پيشرفتهائى بسيار برجسته‌تر از پيشرفتهاى متعارف و معمول ملتها. بعضى از ملتها هستند كه مديريتهاى خوبى دارند، كارهاى خوبى ميكنند؛ ولى اين حركت ملت ايران، موفقانه‌تر و كاميابانه‌تر بوده از آنچه كه در دنيا وجود دارد و متعارف است. در همه‌ى زمينه‌ها همين جور است؛ ما پيشرفت كرده‌ايم.

 *پيشرفت كردن معنايش اين نيست كه مشكلات نيست؛ معنايش اين است كه حركت به سمت كامل شدن و بهتر شدن است؛ و اين وجود دارد

 بعضى از مشكلات در جامعه وجود دارد. پيشرفت كردن معنايش اين نيست كه مشكلات نيست؛ معنايش اين است كه حركت به سمت كامل شدن و بهتر شدن است؛ و اين وجود دارد. در همه‌ى زمينه‌ها همين‌طور است؛ در زمينه‌ى سياسى، در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى تجربه‌هاى مختلف در عرصه‌هاى گوناگون، كه ميتواند الهام‌بخش مديرانى باشد كه در قسمتهاى مختلف كشور يا در مديريتهاى كلان كشور حضور دارند؛ اين ميتواند به آنها كمك كند.

*به اعتقاد من، با نگاه و تشخيص من، امروز  پايبندى به مبانى و ارزشهائى كه انقلاب بر اساس آنها به وجود آمد، بيشتر از گذشته است

  و از همه مهمتر، پايبندى به ارزشهاست. پايبندى به مبانى و ارزشهائى كه انقلاب بر اساس آنها به وجود آمد، خيلى چيز مهمى است. به اعتقاد من، با نگاه و تشخيص من، امروز اين پايبندى بيشتر از گذشته است. خب، اول انقلاب هيجانهاى جوانها خيلى زياد بود - كه ناشى از همان شعله‌ى انقلاب بود - اما عمق در همه جا وجود نداشت.

*جوانِ امروز ما عميق‌تر است. ناهنجارى هست؛ بايد نگاه كنيم ببينيم اين ناهنجارى‌ها به سمت سلامت يافتن و عافيت يافتن است يا نه؛ اگر ديديم به سمت سلامت است، بفهميم كه كار، كار موفقى است

 بنده آن روز هم با دانشجوها سر و كار داشتم؛ هفته‌اى يك بار ميرفتم دانشگاه، پاسخ به سؤالات ميدادم. در تهران و هر جاى ديگر هم كه ميرفتم، همين جور بود؛ با سؤالات دانشجوها و ذهن دانشجوها مواجه بودم. امروز نگاه‌ها خيلى عميق‌تر، بنيانى‌تر و برخاسته از ژرف‌نگرى بيشتر در مبانى است. آن روز هيجان بود، حركت بود، حركت هم حركت بسيار موفق و باارزشى بود، فداكارى‌هاى فراوانى هم شد؛ اما جوانِ امروز ما عميق‌تر است. امروز آن مايه‌هاى هيجانى هم نيست، تبليغات دشمن هم فراوان است، در عين حال جوانِ امروز اينجورى است. حالا بعضى‌ها از همه‌ى اين مثبتات چشم ميپوشند، نگاه ميكنند به موارد آسيب‌يافته و ناهنجار؛ فقط ناهنجارى‌ها را مى‌بينند؛ اين غلط است. ناهنجارى هست؛ بايد نگاه كنيم ببينيم اين ناهنجارى‌ها به سمت سلامت يافتن و عافيت يافتن است يا نه؛ اگر ديديم به سمت سلامت است، به سمت درست شدن است، به سمت فهميدن است، بفهميم كه كار، كار موفقى است؛ آن هم در اين دنيا؛ دنيائى كه مسائل تبليغاتى از اطراف به جوان مؤمن و سالم ما تهاجم كردند.

 *آگاهى‌هاى اسلامىِ عميق را در حوزه‌ى كارىِ خودتان گسترش بدهيد

جوانهاى عزيز! اين ديدگاه را پايه‌اى قرار بدهيد براى حركت خودتان. سعى كنيد در محيط پيرامونى اثر بگذاريد. سعى كنيد اين تعمق را بيشتر كنيد. سعى كنيد آگاهى‌هاى اسلامىِ عميق را در حوزه‌ى كارىِ خودتان گسترش بدهيد. امروز خوشبختانه وسائل اين كارها هم فراهم است. همين نوشته‌هاى شهيد مطهرى و نوشته‌هاى فضلا و علماى برجسته‌اى كه امروز در قم و تهران و جاهاى ديگر هستند، چيزهاى خوبى است، معارف خوبى است، مطالب خوبى است؛ در آنها معنويت هست، عقلانيت هست، دقت هست، آينده‌نگرى هست. ذهن خودتان را به اين معارف تبديل كنيد و اين را در محيط پيرامون خودتان گسترش بدهيد.

 *هرچه ميتوانيد، ارتباط معنوى و شخصى خودتان با خداوند متعال را تقويت كنيد

 البته يك روحى هم در اينجا وجود دارد و آن، ارتباط با خداست. هرچه ميتوانيد، ارتباط معنوى و شخصى خودتان با خداوند متعال را تقويت كنيد؛ اين خيلى باارزش است. اين نگاه جوانانه‌ى شما، يك سخن گفتنِ از روى دل با خدا، يك استغفار، يك تهليل و تكبير، يك استغاثه، تضرع پيش پروردگار عالم، از شما جوانها، آثار خيلى زيادى را بر جا ميگذارد؛ اين را فراموش نكنيد.

 *جلسات معنويت و دعا همراه با شناخت مفاهيم و معرفت باشد

 اين جلساتى هم كه داريد - جلسات معنويت و دعا و اينها - سعى كنيد آنها را همراه كنيد با معرفت. دعاى كميل، همراه با شناخت مفاهيم دعاى كميل و معرفت دعاى كميل؛ دعاى ندبه، همين جور؛ و بقيه‌ى كارهائى كه انجام ميگيرد، با معرفت باشد. از علماى محترم، خوب و صاحب فكر - كه بحمداللَّه هستند - استفاده بشود.

*ملت ايران به كمك همين روحيه‌هاى جوان و مؤمن و بسيجى و داراى ابتكار، ان‌شاءاللَّه قله‌هاى اقتدار جهانى را فتح خواهد كرد

 اين حركت، حركت موفقى است و ملت ايران به كمك همين روحيه‌هاى جوان و مؤمن و بسيجى و داراى ابتكار، ان‌شاءاللَّه قله‌هاى اقتدار جهانى را فتح خواهد كرد و به دست خواهد آورد و ان‌شاءاللَّه پرچم اسلام را بر اين قله‌ها خواهيد كوبيد؛ همچنان كه سى سال پيش كسى خيال نميكرد كه شعار اسلام و قرآن و ايمان به مبانى اسلامى در كشورى مثل تونس يا در كشورى مثل مصر بلند شود. امروز اين شعارها را مشاهده ميكنيد. ان‌شاءاللَّه اين روند رو به گسترش است.

 پروردگارا ! به محمد و آل محمد، فضل و رحمت و كرامات خود را بر اين دلهاى پاك و روشن نازل بفرما. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ما را در هر نقطه‌اى از كشور و در هر بخشى از بخشهاى مجموعه‌ى اين كشور قرار داريم، موفق بدار كه بتوانيم بر طبق رضاى تو عمل كنيم. پروردگارا ! دشمنان اين ملت را منكوب و سركوب كن. پروردگارا ! وسائل عزت و شرف و افتخار دينى و اسلامى اين ملت را روزبه‌روز براى او فراهم‌تر بفرما. پروردگارا ! ارواح طيبه‌ى شهيدان عزيز ما را با پيغمبر و اوليائش محشور بفرما. پروردگارا ! روح مطهر امام بزرگوار ما را با اوليائش محشور كن.

 والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) كليم كاشانى‌
2) زلزال: 7
3) حج: 40
4) محمد: 7
5) نهج‌البلاغه، نامه‌ى 47

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در مراسم مشترك نيروهاى مسلح‌ كرمانشاه(21/7/1390)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 به همه‌ى فرماندهان عزيز و آحاد يگانهاى مستقر در اين ميدان و همه‌ى نيروهاى مسلح فداكار و شجاع در استان كرمانشاه، از ارتش، سپاه، بسيج، نيروى انتظامى و عشاير، درود ميفرستم و از خداوند متعال توفيقات روزافزون براى همه‌ى شما مسئلت ميكنم.

 اين پادگان و اين منطقه، يادآور خاطرات بسيار شكوهمندى است. دلاورمردان، فداكاران، كسانى كه دلهاشان لبالب از عشق به اسلام و ايران عزيز بود، در اين منطقه فداكارى‌ها كردند. همت آنان بر كوه‌هاى استوار اين منطقه فائق آمد. دشمن مسلحِ مؤيدِ از سوى شياطين را به مدد الطاف الهى و نزول ملائكه‌ى الهى توانستند شكست بدهند و براى كشورشان آبرو، حيثيت، عزت و مصونيت به وجود بياورند. ياد آن روزها را فراموش نخواهيم كرد. آن روزها براى ما درس است و همواره اين نويد را به خودمان داديم و ميدهيم كه جوانان ما، عزيزان ما، نيروهاى مسلح ما در سازمانهاى مختلف، روزبه‌روز آمادگى‌شان، ايمانشان، عزم و تصميمشان، بيشتر، پيشتر و استوارتر خواهد شد.

*امتيازنيروهاي مسلح در بين همه خدمتگذاران اسلام و كشور:

 1-حافظ امنيتند

  نيروهاى مسلح اين امتياز را در بين همه‌ى خدمتگزاران اسلام و كشور دارا هستند كه اولاً حافظ امنيتند. اگر امنيت از يك كشورى، از يك ملتى سلب شود، راه همه‌ى پيشرفتها به روى او بسته خواهد شد. امنيت، بستر و فضاى اساسى و لازم و حياتى براى همه‌ى كارهاست. علم، پيشرفت، تكنولوژى، ثروت و معنويت در سايه‌ى امنيت حاصل خواهد شد. نيروهاى مسلح نظام جمهورى اسلامى ايران، حافظان امنيتند؛ وظيفه‌ى خود را حفظ امنيت مرزهاى كشور و فضاى عمومى كشور ميدانند؛ و اين امتياز بزرگى است.

2- در عرصه‌ى خدمت، جان خود را در كف ميگيرند و به ميدان مى‌آيند

 دومين امتياز نيروهاى مسلح اين است كه در عرصه‌ى خدمت، جان خود را در كف ميگيرند و به ميدان مى‌آيند. جوانان و فرماندهان و رزمندگان نيروهاى مسلح، در عرصه‌ى خدمت، خود را با شوق آماده‌ى فداكارى ميكنند و وارد ميشوند؛ اين خاصيت ايمان اسلامى آنهاست. اينجا خبرى از تحميل نيست، خبرى از فشار نيست؛ اينجا انگيزه از درون ميجوشد.

3- در ميدان با انگيزه ايمان حاضر مي شوند

 اگر قدرتهاى مادى دردسرِ اعصابِ فروريخته‌ى سربازان خود را در مناطق گوناگون عالم دارند، نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى از اين امتياز و افتخار برخوردارند كه نيروهاى آنها با انگيزه‌ى ايمان در ميدان حاضر ميشوند؛ اين امتياز بزرگى است. جانبازى، فداكارى و آمادگى براى دادن جان، اينهاست كه پوشيدن لباس مقدس رزمندگى و نظامى را براى هر انسانى داراى افتخارى بزرگ ميكند؛ اين را قدر بدانيد، به آن بباليد و به شرائط آن عمل كنيد.

 4- نيروهاى مسلح در چشم مردم، محترم و داراى تكريمند

 عزيزان من! نظام جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران و كشور عزيز ما در طول سه دهه‌ى گذشته نشان داده است كه داراى اقتدار روزافزون است. جنگ تحميلىِ هشت ساله بر كشور ما و مردم ما به همه نشان داد كه تهاجم به جمهورى اسلامى پرهزينه است. فقط رژيم صدام در مقابل ما نبود؛ رژيم صدام و نيروهاى مسلح صدامى از سوى شياطين بزرگ عالم و شيطان بزرگ - آمريكا - تأييد ميشد، حمايت ميشد. شكست نيروهاى مهاجم به كشور ما، در واقع شكست عمده قواى قدرتهاى مسلح عالم و سياستهاى شيطانى آنها بود؛ فهميدند با كى طرفند؛ با نظام اسلامى. مردم شجاع كشورمان پشتيبان نيروهاى مسلح بوده‌اند و هستند. خداى متعال به شما كمك ميكند؛ دلهاى مردم را نسبت به شما مهربان كرده است. امروز نيروهاى مسلح در چشم مردم، محترم و داراى تكريمند. اينها امتيازات بزرگى است.

 *توسعه اسلام هراسي و ايران هراسي با شيوه هاي احمقانه و ابلهانه و بارها تكرار شده توسط قدرتهاي استكباري،كه تا كنون نتيجه اي نداشته است

 برادران عزيز! جوانان عزيز! فرماندهان محترم! وظيفه‌ى امروز ملت ما يك وظيفه‌ى خطير و حساسى است. امروز فرصتهاى بسيارى در مقابل ما قرار دارد. قدرتهاى استكبارى با سياستهاى گوناگون سعى ميكنند ايران‌هراسى و اسلام‌هراسى را در دنيا توسعه بدهند. مى‌بينيد كارهاى گوناگون آنها را. براى ايران‌هراسى، براى اسلام‌هراسى، شيوه‌هاى احمقانه، ابلهانه، بارها تكرار شده و بى‌خاصيتى آنها نشان‌داده‌شده، مجدداً به وسيله‌ى سياستگذاران درمانده و پريشان غربى و همپيمانانشان تكرار ميشود. اين شيوه‌ها تاكنون نتيجه‌اى نداشته است. اينها نتوانسته‌اند مقصود شيطانى خود را عمل كنند.

 *امروز ايران، ملت ايران، نيروهاى مؤمن كشور ما در چشم كشورهاى اسلامى و ملتهاى منطقه عزيز است

امروز ايران، ملت ايران، نيروهاى مؤمن كشور ما در چشم كشورهاى اسلامى عزيزند؛ امروز نظام جمهورى اسلامى در چشم ملتهاى منطقه عزيز است؛ اين درست نقطه‌ى مقابل آن سياستى است كه آنها خواسته‌اند اعمال كنند. باز هم اين سياستها را تكرار ميكنند، باز هم تودهنى خواهند خورد؛ باز هم آزموده‌ها را مى‌آزمايند، باز هم طعم تلخ شكست را خواهند چشيد.

 *رژيم آمريكا نميتواند از باتلاقى كه به دست خودش در افغانستان به وجود آورده، خودش را خارج كند؛ چون راهش را بلد نيست.با راه‌هاى مادى، با نگاه مادى، با نگاه متكبرانه، با روحيه‌ى تجاوزكارانه و طلبگارانه نميشود  كارها را پيش برد. كار، با منطق، با عقل، با معنويت پيش ميرود.

امروز رژيم مستكبر آمريكا دچار مشكلات است. باتلاق فراهم‌آورده‌ى به دست خودشان در مناطق گوناگون، آنها را دارد غرق ميكند. رژيم آمريكا نميتواند از باتلاقى كه به دست خودش در افغانستان به وجود آورده، خودش را خارج كند؛ چون راهش را بلد نيست. آنها نميتوانند خودشان را خلاص كنند. با راه‌هاى مادى، با نگاه مادى، با نگاه متكبرانه، با روحيه‌ى تجاوزكارانه و طلبگارانه نميشود در دنيائى كه امروز مردم در آن بيدارند، كارها را پيش برد. كار، با منطق، با عقل، با معنويت پيش ميرود؛ اين همان روشى است كه نظام جمهورى اسلامى در پيش گرفته.

 عزيزان من! خوشوقت باشيد، خوشحال باشيد. ان‌شاءاللَّه مشمول رحمت الهى هستيد، مشمول تأييدات الهى هستيد. خداى متعال به شما كمك ميكند. آياتى را در ابتداى مراسم تلاوت كردند: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل عليهم الملائكة الّا تخافوا و لا تحزنوا»؛(1) بيم نكنيد، اندوهگين نشويد، خدا با شماست. «نحن اوليائكم فى الحياة الدّنيا و فى الاخرة»؛(2) فرشتگان در همين دنيا هم به امر پروردگار پشتيبان شما هستند.

 پروردگارا ! تو را به اوليائت، به كلام مقدس قرآن و به روح مؤمن شهيدان سوگند ميدهيم، ما را روزبه‌روز به عهد و پيمانى كه با تو بسته‌ايم، پايبندتر قرار بده. پروردگارا ! اين جوانان عزيز را، اين فرماندهان مسئول و متعهد را مشمول لطف و رحمت و هدايت خود قرار بده. ارواح شهيدان ما را با اوليائشان، با پيغمبر و شهداى كربلا محشور كن.

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) فصلت: 30
2) فصلت: 31

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/