محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبری در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث (9/4/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

*روز مبعث برترين وبزرگترين وپربركت ترين روزهاي همه ايام سال 

  اگر عظمت و اهميت ايام به اين باشد كه خداى متعال لطفى را در روزى بر بشريت نازل كرده باشد، يقيناً روز مبعث عظيم‌ترين و مهمترين همه‌ى روزهاى سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگيختن پيامبر اعظم براى بشريت از همه‌ى نعمتهاى الهى در طول تاريخ بزرگتر است. بنابراين ميتوان به‌جرأت اين را گفت كه روز مبعث، برترين و بزرگترين و پربركت‌ترين روزهاى همه‌ى ايام سال است. خاطره‌ى آن روز را بايد گرامى بداريم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم كنيم.

 *بعثت هنگامي اتفاق افتاد كه صدها سال بود بشر در ميان خود سفير  الهي نديده بود

 اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) فرمود: «ارسله على حين فترة من الرّسل و طول هجعة من الأمم»؛ بعثت در هنگامى اتفاق افتاد كه دوران طولانى‌اى بود بشريت از حضور انبياى الهى محروم بود. از ظهور حضرت عيسى حدود ششصد سال ميگذشت. صدها سال بود كه بشر در ميان خود سفير الهى نديده بود. نتيجه چه بود؟ «و الدّنيا كاسفة النّور ظاهرة الغرور»؛(1) دنيا تاريك بود، ظلمانى بود، معنويت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهى و غرور به سر ميبرد. در يك چنين شرائطى، خداى متعال پيغمبر را فرستاد.

 *همه دنيا وهمه تمدنهاي امروز مديون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجري مسلمانان است

  نبى مكرم، آن عنصر شايسته‌اى بود كه براى يك چنين حركت عظيمى، براى طول تاريخ بشريت، خداوند او را آماده كرده بود. لذا توانست در طول بيست و سه سال يك جريانى را به راه بيندازد كه اين جريان با همه‌ى موانع، با همه‌ى مشكلات، تا امروز تاريخ را جلو رانده و پيش برده است. بيست و سه سال، زمان كوتاهى است. سيزده سال از اين مدت هم با مبارزاتِ غريبانه گذشت. در مكه اول با پنج نفر و ده نفر و پنجاه نفر شروع شد و جمعيت معدودى در زير فشارهاى طاقت‌فرساى دشمنان متعصب، كور و جاهل توانستند مقاومت كنند. ستونهاى مستحكمى ساخته شد براى اينكه جامعه‌ى اسلامى و تمدن اسلامى بر روى اين ستونها قرار بگيرد. بعد هم خداوند متعال شرائطى را پيش آورد كه پيغمبر توانست به مدينه هجرت كند و اين نظام و اين جامعه را به وجود بياورد و اين تمدن را پى‌ريزى كند. همه‌ى مدتى هم كه پيغمبر اكرم اين نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده كرد و پيش راند، ده سال شده است؛ يعنى يك مدت كوتاه. يك چنين حوادثى معمولاً در طوفان امواج حوادث دنيا گم ميشود، از بين ميرود، فراموش ميشود. ده سال خيلى مدت كوتاهى است؛ اما در همين مدت پيغمبر اكرم توانست اين نهال را غرس كند، آبيارى كند، وسيله‌ى رشد و نمو آن را فراهم كند؛ يك حركتى را ايجاد كند كه اين حركت يك تمدنى را آفريد و اين تمدن بر اوج قله‌ى تمدن بشرى در دوران مناسب خود قرار گرفت. يعنى در قرن سوم و چهارم هجرى، در همه‌ى دنياى آن روز، با سابقه‌ى تمدنها، با حكومتهاى مقتدر، با ميراثهاى گوناگون تاريخى، هيچ تمدنى به عظمت و رونق تمدن اسلامى مشاهده نشده است؛ اين هنر اسلام است.

 و اين در حالى است كه از بعد از دوران نبى مكرم اسلام، از بعد از همان دوران ده‌ساله، حوادث گوناگون و تلخى هم براى امت اسلامى به وجود آمد؛ موانع به وجود آمد، اختلافات به وجود آمد، درگيرى‌هاى داخلى پيدا شد. با همه‌ى اينها، انحرافاتى كه در طول زمان به وجود آمد، ناخالصى‌هائى كه در جريان اسلام پيدا شد و رشد كرد، پيام پيغمبر اكرم و پيام بعثت در طول سه چهار قرن توانست آن عظمت را به وجود بياورد كه همه‌ى دنيا و همه‌ى تمدنهاى امروز مديون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجرى مسلمانان است. اين يك تجربه است.

 *نجات بشر و حركت بشر به سوي كمال به بركت اسلام ممكن است ولا غير

 بشريت اگر بينديشد و انصاف را رعايت كند، تصديق خواهد كرد كه نجات بشر و حركت بشر به سوى كمال، به بركت اسلام ممكن خواهد شد و لاغير. ما مسلمانها قدرناشناسى كرديم؛ ما نمك خورديم و نمكدان را شكستيم؛ ما قدر اسلام را ندانستيم؛ ما پايه‌هائى را كه پيغمبر اكرم براى بناى جوامع برجسته و متكامل انسانى بناگذارى كرده بود، در ميان خود نگه نداشتيم؛ ما ناشكرى و ناسپاسى كرديم و چوبش را هم خورديم.

 *پايه هاي اصلي جامعه اسلامي:ايمان،عقلانيت،مجاهدت وعزت

اسلام اين توانائى را داشت و دارد كه بشريت را به سعادت برساند، به كمال برساند و از لحاظ مادى و معنوى او را رشد دهد. اين پايه‌هائى كه پيغمبر گذاشتند - پايه‌ى ايمان، پايه‌ى عقلانيت، پايه‌ى مجاهدت، پايه‌ى عزت - پايه‌هاى اصلى جامعه‌ى اسلامى است.

 *دنباله روي از خط نبي معظم اسلام با:

1- تقويت ايمان در دلها ودر عمل خود

2-  بهره مندي از خرد انساني

3-  جهاد في سبيل الله در ميادين مختلف

4-  مغتنم شمردن حس عزت و كرامت انساني

ايمانمان را در دلهاى خود و در عمل خود تقويت كنيم؛ از خرد انسانى، كه هديه‌ى بزرگ الهى به بشر است، استفاده كنيم؛ جهاد فى‌سبيل‌الله را  چه در ميدانهاى نبرد نظامى، آن وقتى كه لازم باشد؛ چه در ميدانهاى ديگر، ميدان سياست، ميدان اقتصاد و ديگر ميدانها - دنبال كنيم و حس عزت و كرامت انسانى و اسلامى را براى خودمان مغتنم بشماريم.

 اينها وقتى در يك جامعه‌اى زنده بشود، اين جامعه همان حركت اسلامى را، همان خط نبى معظم اسلام را يقيناً دنبال خواهد كرد. به بركت پيام اسلام، به بركت نداى امام بزرگوار، ما ملت ايران توانستيم بخشى از آن را در زندگى خودمان تحقق ببخشيم؛ آثار و ثمراتش را داريم مشاهده ميكنيم.

 *آينده اي روشن وشروع فصلي جديد درتاريخ منطقه خاورميانه و شمال آفريقابا استضائه از نور اسلام و استفاده از جهتگيري دست مبارك پيامبراكرم(ص)

  امروز دنياى اسلام متوجه شده است. اين حركاتى كه امروز در برخى كشورهاى شمال آفريقا و منطقه‌ى خاورميانه مشاهده ميشود، همان استفاده و استضائه‌ى از نور اسلام و استفاده‌ى از جهتگيرى دست مبارك پيغمبر اكرم است. لذاست كه آينده‌ى اين منطقه، آينده‌ى اين كشورها، به توفيق الهى، به حول و قوه‌ى الهى، آينده‌ى روشنى است.

  غربى‌ها بيخود لجاجت ميكنند، بيخود بر مواضع غلط خودشان پافشارى ميكنند. آنچه امروز در مصر و در تونس و در برخى كشورهاى ديگر به جريان افتاده است و مشاهده ميشود، معنايش اين است كه تاريخ اين منطقه ورق خورده است و فصل جديدى شروع شده است. آن موازنه‌ى غلطِ ظالمانه‌اى كه از صد سال پيش، صد و پنجاه سال پيش، مستكبران غربى، مستعمران غربى در اين منطقه به وجود آورده بودند و ميخواستند اين را حاكم بر سرنوشت اين منطقه‌ى عظيم و حساس بكنند، به هم خورده است؛ فصل جديدى شروع شده است.

 *به نتيجه رسيدن قطعي اين حركتهاعليرغم تلاش غربيها وآمريكادرجهت انحراف و مخفي كردن جنبه اسلامي آن

  البته امروز قدرتهاى مستكبر غربى جان‌سختى به خرج ميدهند؛ نميخواهند در مقابل اين واقعيت بزرگ و غيرقابل انكار تسليم شوند كه ملتهاى منطقه بيدار شدند، ملتهاى منطقه به اسلام برگشته‌اند؛ ليكن حقيقت همين است. نفس اسلامى در كشورهاى مسلمان دميده شده است. وابستگان و حكام دست‌نشانده‌ى آمريكا و غرب با اين ملتها كارى كردند كه اين ملتها احساس كردند كه جز قيام، جز حركت عظيم عمومى، جز انقلاب، راهى در مقابل آنها نيست؛ لذا قدم در اين راه گذاشتند و دارند پيش ميروند. اين حركتها يقيناً به نتيجه خواهد رسيد.

   البته غربى‌ها خيلى تلاش ميكنند. امروز همه‌ى دستگاه‌هاى تبليغاتى و سياسى و اقتصادى آمريكا و بعضى از مزدورانشان در اين منطقه به كار افتاده است تا اين انقلابهاى مردمى را، اين قيامهاى بزرگ را از مسير اصلى منحرف كنند؛ جنبه‌ى اسلامى آن را مخفى كنند، مكتوم كنند، انكار كنند؛ كسانى را پيدا كنند كه با فريب مردم بر سر كار بيايند و همه‌ى معادله‌ها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. اين تلاشها را دارند ميكنند، ليكن فايده‌اى ندارد؛ ملتها بيدار شده‌اند. وقتى ملتى بيدار شد، وقتى ملتى وارد عرصه شد، جان خود را كف دست گرفت و آمد، ديگر نميشود او را برگرداند، نميشود او را فريب داد. ما اميدواريم اين مسير دشوار ملتهاى مسلمانِ قيام كرده و آنهائى كه اين زمينه در آنها هست، ان‌شاءالله ادامه پيدا كند و اين مسير هرچه كوتاه‌تر شود. نتيجه قطعى است؛ راه ممكن است طولانى باشد، ممكن است كوتاه باشد.

 * علاج مشكلات ايجاد شده بواسطه دشمنان درانقلابهاي منطقه،بيداري مردم و نخبگان و مسئولان دلسوز

 امروز آمريكائى‌ها به كمك صهيونيستها، به كمك برخى از همپيمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش ميكنند اين انقلابها را منحرف كنند، بر اينها مسلط شوند، بر روى امواج اينها سوار شوند؛ ليكن فايده‌اى ندارد. البته براى ملتها دردسر درست ميكنند - اين دردسرها طبيعى است - اختلاف ايجاد ميكنند؛ ما همه‌ى اين چيزها را تجربه كرده‌ايم. در انقلاب ما هم اختلاف ايجاد كردند، نفوذ پيدا كردند، اقوام را به جان هم انداختند، درگيرى‌هاى داخلى درست كردند، يك دشمن خارجى را تحريك كردند كه به ما حمله‌ى نظامى كند، لشكركشى كند؛ اينها همه اتفاق افتاد، اما ملت ايستاد، راه را با قدرت ادامه داد، بر همه‌ى اينها فائق آمد، بعد از اين هم فائق خواهد آمد. بنابراين، اين مشكلات هست.

  امروز مشاهده ميكنيد در مصر، در جاهاى ديگر، اختلافات داخلى ايجاد ميكنند، درگيرى ايجاد ميكنند، يقيناً سلسله‌ى ترورها و فتنه‌انگيزى‌ها را به راه خواهند انداخت. علاج عبارت است از همين بيدارى مردم، بيدارى نخبگان؛ نخبگان علمى، نخبگان سياسى، مسئولان دلسوز و علاقه‌مند به سرنوشت كشور. اينها بايد بيدار باشند، مراقبت كنند و ان‌شاءالله كار به بهترين وجهى ادامه پيدا خواهد كرد. اين همان ادامه‌ى بعثت پيغمبر و حركت نبوى است كه امروز به اين شكل دارد خود را نشان ميدهد.

 *حركت اسلامي يعني:ملتها وقتي از اسلام بهره مند باشند،عزت طلبند،كرامت طلبند

 ملتهاى مظلوم دنبال كرامت خودشان هستند؛ همان عزت و كرامتى كه يكى از پايه‌هاى دعوت پيغمبر بود. در طول سالهاى متمادى، دشمنان و مستكبران و اشغالگران و مداخله‌گران، ملتهاى ما را استثمار كردند؛ در عين حال آنها را تحقير كردند، ذليل كردند. ملتها وقتى كه از اسلام بهره‌مند باشند، عزت‌طلبند، كرامت‌طلبند. اين همان حركت اسلامى است. حركت اسلامى معنايش اين است.

  ما ملتهاى مسلمان بايد هشيار باشيم. نخبگان كشورهاى اسلامى بايد بيدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهاى بى‌مورد و كم‌اهميت نكنند؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات سليقه‌اى و بحثهاى حاشيه‌اى را وارد نكنند. آنچه كه در اين منطقه دارد اتفاق مى‌افتد، عظمتش بيش از اين حرفهاست.

*حركتهاي مورد قبول و حمايت ما :حركتهاي ضد استكباري و ضد صهيونيستي و ديكتاتورهاي داخلي است

 ما ملت ايران هم خوشحال و خوشوقتيم از اين كه مى‌بينيم ملتهاى مسلمان دارند حركت ميكنند و آزادى و كرامت خودشان را به دست مى‌آورند. از آغاز پيدايش و پيروزى اين انقلاب در ايران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حركتهاى منطقه، قيامهاى منطقه، روشن بوده است. هر جائى كه حركت بر ضد استكبار است، بر ضد صهيونيسم است، بر ضد دولت غاصب صهيونيستى در كشور عزيز فلسطين است، اين حركت، حركت مقبول و مورد حمايت و تأييد ماست. هر جا حركت عليه آمريكاست، عليه اين ديكتاتورىِ بين‌المللى است - كه امروز آمريكا يك ديكتاتورى بين‌المللى به وجود آورده است - هر جا حركت عليه ديكتاتورى‌هاى داخلى است، براى احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقيم.

 *معيار قرار دادن بصيرت در انقلابها

 بايد همه هوشيار باشند؛ هم ما هوشيار باشيم، هم ملتها هوشيار باشند؛ بدانند دسائس و حيله‌هاى دشمنان متنوع است، پيچيده است. بصيرت را معيار كار خودمان قرار بدهيم. ملتها توجه داشته باشند؛ آمريكائى‌ها و صهيونيستها و مزدورانشان و همراهانشان سعى ميكنند انقلابها را منحرف كنند؛ كشورهائى را كه در آنها بيدارى به وجود آمده است، مورد توجه قرار ميدهند؛ هرچه ميتوانند، تلاش ميكنند حركت اين ملتها را منحرف كنند.

  *مشهود بودن دست آمريكا و صهيونيسم در قضيه سوريه

 ملت مظلوم بحرين هم مثل ملت مصر است، مثل ملت تونس است، مثل ملت يمن است؛ آنجا هم قضيه همين است؛ تفكيك بين اينها معنا ندارد. مامى‌بينيم متأسفانه كسانى به جاى اينكه به حرف دل ملتها توجه كنند، راهى را ميروند، حركتى را ميكنند كه دشمنان اين ملتها اين حركت را دارند دنبال ميكنند. امروز آمريكا براى شبيه‌سازى كارى كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبى و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را - كه در خط مقاومت است - دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم بود، اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيستها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آنجائى كه حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمى است؛ آنجائى كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آنجا حركت انحرافى است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگرى را حفظ خواهيم كرد.

 *ايستادگي ومقاومت و اتحاد ملت و وحدت كلمه و همكاري مسئولان،عامل يأس دشمنان   

 البته ميدانيم دشمنان نظام جمهورى اسلامى خشمگين ميشوند، عصبانى ميشوند، بر توطئه‌هاى خودشان عليه ما مى‌افزايند. ما در مقابل اين توطئه‌ها ايستادگى كرديم. ملت آبديده شده است. ملت ايران در طول اين سى سال، در مقابل انواع توطئه‌ها ايستاده است؛ استقامت كرده است؛ آبديده شده است. دلشان را خوش ميكنند به بعضى از حوادث داخلى، خوشحالى ميكنند.

 خوشبختانه امروز دستگاه‌هاى گوناگون كشور، با اميد، با شوق، مشغول كارهاى خودشان هستند. در همين مدتهاى اخير، در همين سال اخير، شما ببينيد چقدر كار در كشور انجام گرفته است. ما از كشورى كه وارد كننده‌ى فرآورده‌هاى نفتى بود، تبديل شديم به كشورى كه اين فرآورده‌ها را صادر ميكنيم. در زمينه‌هاى مختلف، بحمدالله كشور مشغول است. همين مسئله‌ى كوچك كردن دولت - اقدامى كه دولت و مجلس مشتركاً انجام دادند - كار بسيار مهم و بزرگى است؛ اينها بايستى دنبال شود و ان‌شاءالله دنبال ميشود.

 ملت ايران با ايستادگى خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با اميد بى‌پايان خود به كمك الهى، و مسئولان كشور با وحدت كلمه، با همكارى‌هاي خود،ان‌شاءالله خواهند توانست يك بار ديگر اميد دشمنان ملت ايران را تبديل به نوميدى و يأس كنند.

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام در روز عيد مبعث

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

 تبريك عرض ميكنم اين عيد بزرگ و اين روز شريف را به حضار محترم اين مجلس، مسئولان محترم كشور، سفيران محترم كشورهاى اسلامى و به عموم ملت عزيز ايران و به امت بزرگ اسلامى و به همه‌ى جامعه‌ى بشريت.

 اگر عظمت و اهميت ايام به اين باشد كه خداى متعال لطفى را در روزى بر بشريت نازل كرده باشد، يقيناً روز مبعث عظيم‌ترين و مهمترين همه‌ى روزهاى سال است؛ چون نعمت بعثت و برانگيختن پيامبر اعظم براى بشريت از همه‌ى نعمتهاى الهى در طول تاريخ بزرگتر است. بنابراين ميتوان به‌جرأت اين را گفت كه روز مبعث، برترين و بزرگترين و پربركت‌ترين روزهاى همه‌ى ايام سال است. خاطره‌ى آن روز را بايد گرامى بداريم و عظمت آن حادثه را در نظرمان مجسم كنيم.

 اميرالمؤمنين (عليه الصّلاة و السّلام) فرمود: «ارسله على حين فترة من الرّسل و طول هجعة من الأمم»؛ بعثت در هنگامى اتفاق افتاد كه دوران طولانى‌اى بود بشريت از حضور انبياى الهى محروم بود. از ظهور حضرت عيسى حدود ششصد سال ميگذشت. صدها سال بود كه بشر در ميان خود سفير الهى نديده بود. نتيجه چه بود؟ «و الدّنيا كاسفة النّور ظاهرة الغرور»؛(1) دنيا تاريك بود، ظلمانى بود، معنويت رخت بربسته بود، بشر در جهالت و گمراهى و غرور به سر ميبرد. در يك چنين شرائطى، خداى متعال پيغمبر را فرستاد.

 نبى مكرم، آن عنصر شايسته‌اى بود كه براى يك چنين حركت عظيمى، براى طول تاريخ بشريت، خداوند او را آماده كرده بود. لذا توانست در طول بيست و سه سال يك جريانى را به راه بيندازد كه اين جريان با همه‌ى موانع، با همه‌ى مشكلات، تا امروز تاريخ را جلو رانده و پيش برده است. بيست و سه سال، زمان كوتاهى است. سيزده سال از اين مدت هم با مبارزاتِ غريبانه گذشت. در مكه اول با پنج نفر و ده نفر و پنجاه نفر شروع شد و جمعيت معدودى در زير فشارهاى طاقت‌فرساى دشمنان متعصب، كور و جاهل توانستند مقاومت كنند. ستونهاى مستحكمى ساخته شد براى اينكه جامعه‌ى اسلامى و تمدن اسلامى بر روى اين ستونها قرار بگيرد. بعد هم خداوند متعال شرائطى را پيش آورد كه پيغمبر توانست به مدينه هجرت كند و اين نظام و اين جامعه را به وجود بياورد و اين تمدن را پى‌ريزى كند. همه‌ى مدتى هم كه پيغمبر اكرم اين نظام نوپا را پرداخت، ساخت، آماده كرد و پيش راند، ده سال شده است؛ يعنى يك مدت كوتاه. يك چنين حوادثى معمولاً در طوفان امواج حوادث دنيا گم ميشود، از بين ميرود، فراموش ميشود. ده سال خيلى مدت كوتاهى است؛ اما در همين مدت پيغمبر اكرم توانست اين نهال را غرس كند، آبيارى كند، وسيله‌ى رشد و نمو آن را فراهم كند؛ يك حركتى را ايجاد كند كه اين حركت يك تمدنى را آفريد و اين تمدن بر اوج قله‌ى تمدن بشرى در دوران مناسب خود قرار گرفت. يعنى در قرن سوم و چهارم هجرى، در همه‌ى دنياى آن روز، با سابقه‌ى تمدنها، با حكومتهاى مقتدر، با ميراثهاى گوناگون تاريخى، هيچ تمدنى به عظمت و رونق تمدن اسلامى مشاهده نشده است؛ اين هنر اسلام است.

 و اين در حالى است كه از بعد از دوران نبى مكرم اسلام، از بعد از همان دوران ده‌ساله، حوادث گوناگون و تلخى هم براى امت اسلامى به وجود آمد؛ موانع به وجود آمد، اختلافات به وجود آمد، درگيرى‌هاى داخلى پيدا شد. با همه‌ى اينها، انحرافاتى كه در طول زمان به وجود آمد، ناخالصى‌هائى كه در جريان اسلام پيدا شد و رشد كرد، پيام پيغمبر اكرم و پيام بعثت در طول سه چهار قرن توانست آن عظمت را به وجود بياورد كه همه‌ى دنيا و همه‌ى تمدنهاى امروز مديون آن تمدن قرن سوم و چهارم هجرى مسلمانان است. اين يك تجربه است.

 بشريت اگر بينديشد و انصاف را رعايت كند، تصديق خواهد كرد كه نجات بشر و حركت بشر به سوى كمال، به بركت اسلام ممكن خواهد شد و لاغير. ما مسلمانها قدرناشناسى كرديم؛ ما نمك خورديم و نمكدان را شكستيم؛ ما قدر اسلام را ندانستيم؛ ما پايه‌هائى را كه پيغمبر اكرم براى بناى جوامع برجسته و متكامل انسانى بناگذارى كرده بود، در ميان خود نگه نداشتيم؛ ما ناشكرى و ناسپاسى كرديم و چوبش را هم خورديم. اسلام اين توانائى را داشت و دارد كه بشريت را به سعادت برساند، به كمال برساند و از لحاظ مادى و معنوى او را رشد دهد. اين پايه‌هائى كه پيغمبر گذاشتند - پايه‌ى ايمان، پايه‌ى عقلانيت، پايه‌ى مجاهدت، پايه‌ى عزت - پايه‌هاى اصلى جامعه‌ى اسلامى است.

 ايمانمان را در دلهاى خود و در عمل خود تقويت كنيم؛ از خرد انسانى، كه هديه‌ى بزرگ الهى به بشر است، استفاده كنيم؛ جهاد فى‌سبيل‌الله را  چه در ميدانهاى نبرد نظامى، آن وقتى كه لازم باشد؛ چه در ميدانهاى ديگر، ميدان سياست، ميدان اقتصاد و ديگر ميدانها - دنبال كنيم و حس عزت و كرامت انسانى و اسلامى را براى خودمان مغتنم بشماريم.

 اينها وقتى در يك جامعه‌اى زنده بشود، اين جامعه همان حركت اسلامى را، همان خط نبى معظم اسلام را يقيناً دنبال خواهد كرد. به بركت پيام اسلام، به بركت نداى امام بزرگوار، ما ملت ايران توانستيم بخشى از آن را در زندگى خودمان تحقق ببخشيم؛ آثار و ثمراتش را داريم مشاهده ميكنيم.

 امروز دنياى اسلام متوجه شده است. اين حركاتى كه امروز در برخى كشورهاى شمال آفريقا و منطقه‌ى خاورميانه مشاهده ميشود، همان استفاده و استضائه‌ى از نور اسلام و استفاده‌ى از جهتگيرى دست مبارك پيغمبر اكرم است. لذاست كه آينده‌ى اين منطقه، آينده‌ى اين كشورها، به توفيق الهى، به حول و قوه‌ى الهى، آينده‌ى روشنى است.

 غربى‌ها بيخود لجاجت ميكنند، بيخود بر مواضع غلط خودشان پافشارى ميكنند. آنچه امروز در مصر و در تونس و در برخى كشورهاى ديگر به جريان افتاده است و مشاهده ميشود، معنايش اين است كه تاريخ اين منطقه ورق خورده است و فصل جديدى شروع شده است. آن موازنه‌ى غلطِ ظالمانه‌اى كه از صد سال پيش، صد و پنجاه سال پيش، مستكبران غربى، مستعمران غربى در اين منطقه به وجود آورده بودند و ميخواستند اين را حاكم بر سرنوشت اين منطقه‌ى عظيم و حساس بكنند، به هم خورده است؛ فصل جديدى شروع شده است.

 البته امروز قدرتهاى مستكبر غربى جان‌سختى به خرج ميدهند؛ نميخواهند در مقابل اين واقعيت بزرگ و غيرقابل انكار تسليم شوند كه ملتهاى منطقه بيدار شدند، ملتهاى منطقه به اسلام برگشته‌اند؛ ليكن حقيقت همين است. نفس اسلامى در كشورهاى مسلمان دميده شده است. وابستگان و حكام دست‌نشانده‌ى آمريكا و غرب با اين ملتها كارى كردند كه اين ملتها احساس كردند كه جز قيام، جز حركت عظيم عمومى، جز انقلاب، راهى در مقابل آنها نيست؛ لذا قدم در اين راه گذاشتند و دارند پيش ميروند. اين حركتها يقيناً به نتيجه خواهد رسيد.

 البته غربى‌ها خيلى تلاش ميكنند. امروز همه‌ى دستگاه‌هاى تبليغاتى و سياسى و اقتصادى آمريكا و بعضى از مزدورانشان در اين منطقه به كار افتاده است تا اين انقلابهاى مردمى را، اين قيامهاى بزرگ را از مسير اصلى منحرف كنند؛ جنبه‌ى اسلامى آن را مخفى كنند، مكتوم كنند، انكار كنند؛ كسانى را پيدا كنند كه با فريب مردم بر سر كار بيايند و همه‌ى معادله‌ها را باز دوباره به نفع غرب برگردانند. اين تلاشها را دارند ميكنند، ليكن فايده‌اى ندارد؛ ملتها بيدار شده‌اند. وقتى ملتى بيدار شد، وقتى ملتى وارد عرصه شد، جان خود را كف دست گرفت و آمد، ديگر نميشود او را برگرداند، نميشود او را فريب داد. ما اميدواريم اين مسير دشوار ملتهاى مسلمانِ قيام كرده و آنهائى كه اين زمينه در آنها هست، ان‌شاءالله ادامه پيدا كند و اين مسير هرچه كوتاه‌تر شود. نتيجه قطعى است؛ راه ممكن است طولانى باشد، ممكن است كوتاه باشد.

 امروز آمريكائى‌ها به كمك صهيونيستها، به كمك برخى از همپيمانان و مزدوران خودشان در منطقه تلاش ميكنند اين انقلابها را منحرف كنند، بر اينها مسلط شوند، بر روى امواج اينها سوار شوند؛ ليكن فايده‌اى ندارد. البته براى ملتها دردسر درست ميكنند - اين دردسرها طبيعى است - اختلاف ايجاد ميكنند؛ ما همه‌ى اين چيزها را تجربه كرده‌ايم. در انقلاب ما هم اختلاف ايجاد كردند، نفوذ پيدا كردند، اقوام را به جان هم انداختند، درگيرى‌هاى داخلى درست كردند، يك دشمن خارجى را تحريك كردند كه به ما حمله‌ى نظامى كند، لشكركشى كند؛ اينها همه اتفاق افتاد، اما ملت ايستاد، راه را با قدرت ادامه داد، بر همه‌ى اينها فائق آمد، بعد از اين هم فائق خواهد آمد. بنابراين، اين مشكلات هست.

 امروز مشاهده ميكنيد در مصر، در جاهاى ديگر، اختلافات داخلى ايجاد ميكنند، درگيرى ايجاد ميكنند، يقيناً سلسله‌ى ترورها و فتنه‌انگيزى‌ها را به راه خواهند انداخت. علاج عبارت است از همين بيدارى مردم، بيدارى نخبگان؛ نخبگان علمى، نخبگان سياسى، مسئولان دلسوز و علاقه‌مند به سرنوشت كشور. اينها بايد بيدار باشند، مراقبت كنند و ان‌شاءالله كار به بهترين وجهى ادامه پيدا خواهد كرد. اين همان ادامه‌ى بعثت پيغمبر و حركت نبوى است كه امروز به اين شكل دارد خود را نشان ميدهد.

 ملتهاى مظلوم دنبال كرامت خودشان هستند؛ همان عزت و كرامتى كه يكى از پايه‌هاى دعوت پيغمبر بود. در طول سالهاى متمادى، دشمنان و مستكبران و اشغالگران و مداخله‌گران، ملتهاى ما را استثمار كردند؛ در عين حال آنها را تحقير كردند، ذليل كردند. ملتها وقتى كه از اسلام بهره‌مند باشند، عزت‌طلبند، كرامت‌طلبند. اين همان حركت اسلامى است. حركت اسلامى معنايش اين است.

 ما ملتهاى مسلمان بايد هشيار باشيم. نخبگان كشورهاى اسلامى بايد بيدار باشند؛ خودشان را سرگرم بگومگوهاى بى‌مورد و كم‌اهميت نكنند؛ اختلافات مذهبى، اختلافات قومى، اختلافات سليقه‌اى و بحثهاى حاشيه‌اى را وارد نكنند. آنچه كه در اين منطقه دارد اتفاق مى‌افتد، عظمتش بيش از اين حرفهاست.

 ما ملت ايران هم خوشحال و خوشوقتيم از اين كه مى‌بينيم ملتهاى مسلمان دارند حركت ميكنند و آزادى و كرامت خودشان را به دست مى‌آورند. از آغاز پيدايش و پيروزى اين انقلاب در ايران، مواضع انقلاب نسبت به مسائل منطقه، حركتهاى منطقه، قيامهاى منطقه، روشن بوده است. هر جائى كه حركت بر ضد استكبار است، بر ضد صهيونيسم است، بر ضد دولت غاصب صهيونيستى در كشور عزيز فلسطين است، اين حركت، حركت مقبول و مورد حمايت و تأييد ماست. هر جا حركت عليه آمريكاست، عليه اين ديكتاتورىِ بين‌المللى است - كه امروز آمريكا يك ديكتاتورى بين‌المللى به وجود آورده است - هر جا حركت عليه ديكتاتورى‌هاى داخلى است، براى احقاق حق ملتهاست، ما با آنها موافقيم.

 بايد همه هوشيار باشند؛ هم ما هوشيار باشيم، هم ملتها هوشيار باشند؛ بدانند دسائس و حيله‌هاى دشمنان متنوع است، پيچيده است. بصيرت را معيار كار خودمان قرار بدهيم. ملتها توجه داشته باشند؛ آمريكائى‌ها و صهيونيستها و مزدورانشان و همراهانشان سعى ميكنند انقلابها را منحرف كنند؛ كشورهائى را كه در آنها بيدارى به وجود آمده است، مورد توجه قرار ميدهند؛ هرچه ميتوانند، تلاش ميكنند حركت اين ملتها را منحرف كنند.

 ملت مظلوم بحرين هم مثل ملت مصر است، مثل ملت تونس است، مثل ملت يمن است؛ آنجا هم قضيه همين است؛ تفكيك بين اينها معنا ندارد. ما مى‌بينيم متأسفانه كسانى به جاى اينكه به حرف دل ملتها توجه كنند، راهى را ميروند، حركتى را ميكنند كه دشمنان اين ملتها اين حركت را دارند دنبال ميكنند. امروز آمريكا براى شبيه‌سازى كارى كه در مصر و در تونس و در يمن و در ليبى و امثال اينها انجام گرفته است، متوجه شده است كه سوريه را - كه در خط مقاومت است - دچار مشكل كند. ماهيت قضيه در سوريه با ماهيت قضيه در اين كشورها متفاوت است. در اين كشورها حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم بود، اما در سوريه دست آمريكا آشكار و مشهود است؛ صهيونيستها دنبال قضيه هستند. ما نبايد اشتباه كنيم. ما نبايد معيار را فراموش كنيم. آنجائى كه حركت ضد آمريكا و ضد صهيونيسم است، آن حركت، حركت اصيل و مردمى است؛ آنجائى كه شعارها به نفع آمريكا و صهيونيسم است، آنجا حركت انحرافى است. ما اين منطق را، اين بيان را، اين روشنگرى را حفظ خواهيم كرد.

 البته ميدانيم دشمنان نظام جمهورى اسلامى خشمگين ميشوند، عصبانى ميشوند، بر توطئه‌هاى خودشان عليه ما مى‌افزايند. ما در مقابل اين توطئه‌ها ايستادگى كرديم. ملت آبديده شده است. ملت ايران در طول اين سى سال، در مقابل انواع توطئه‌ها ايستاده است؛ استقامت كرده است؛ آبديده شده است. دلشان را خوش ميكنند به بعضى از حوادث داخلى، خوشحالى ميكنند.

 خوشبختانه امروز دستگاه‌هاى گوناگون كشور، با اميد، با شوق، مشغول كارهاى خودشان هستند. در همين مدتهاى اخير، در همين سال اخير، شما ببينيد چقدر كار در كشور انجام گرفته است. ما از كشورى كه وارد كننده‌ى فرآورده‌هاى نفتى بود، تبديل شديم به كشورى كه اين فرآورده‌ها را صادر ميكنيم. در زمينه‌هاى مختلف، بحمدالله كشور مشغول است. همين مسئله‌ى كوچك كردن دولت - اقدامى كه دولت و مجلس مشتركاً انجام دادند - كار بسيار مهم و بزرگى است؛ اينها بايستى دنبال شود و ان‌شاءالله دنبال ميشود.

 ملت ايران با ايستادگى خود، با مقاومت خود، با اتحاد خود، با اميد بى‌پايان خود به كمك الهى، و مسئولان كشور با وحدت كلمه، با همكارى‌هاى خود، ان‌شاءالله خواهند توانست يك بار ديگر اميد دشمنان ملت ايران را تبديل به نوميدى و يأس كنند.

 از خداوند متعال ميخواهيم كه به بركات فراوان خود بر اين ملت بيفزايد؛ و به بركت اين روز شريف و اين عيد مبارك، و به احترام وجود مقدس خاتم‌الانبياء، ان‌شاءالله ملت ايران و ملتهاى مسلمان را مشمول تفضلات و نصرت خود قرار بدهد و قلب مقدس ولى‌عصر (ارواحنا فداه) را از همه‌ى ما راضى و خشنود كند.

    والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته

1) نهج‌البلاغه، خطبه‌ى 8

محور هايي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار شركت كنندگان مسابقات قرآني(۱۴/۴/۹۰)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌


دو غفلت ما درباره قرآن:

        1)غفلت از اينكه قرآ ن وسيله اجتماع ما مسلمانهاست

  آنچه كه در اين مسابقات بين‌المللى جلو چشم انسان قرار ميگيرد، اين است كه قرآن مايه‌ى جمع است، مايه‌ى وحدت است. ما مسلمانها عوامل اتحاد زيادى داريم، يكى‌اش و شايد اهمش قرآن است. همه‌ى مسلمين، همه‌ى ملتهاى مسلمان در مقابل قرآن خاضعند؛ از قرآن ميخواهند درس بگيرند؛ ميخواهند خود را به قرآن نزديك كنند. اين خيلى فرصت مهمى است. دشمنان اسلام و دشمنان قرآن سعى كرده‌اند بين ملتهاى مسلمان فاصله بيندازند، آنها را از هم جدا كنند، گاهى حتّى آنها را روبه‌روى هم قرار بدهند و دشمنِ هم وانمود كنند. اين ناشى است از غفلت از قرآن. وقتى ملتهاى مسلمان، همه اين كتاب آسمانى، اين پيام آسمانى، اين هديه‌ى عظيم الهى را قبول دارند، چه چيزى بهتر از اين وسيله‌ى اجتماع و اتحاد؟ همه بنشينيم سر اين سفره‌ى معنوى؛ همه استفاده كنيم از اين مايه‌ى عزت و قدرت اسلامى و الهى.

         2)غفلت از باور به مفاهيم قرآني و اعتراف به آنچه خداي متعال به ما در قرآن وعده كرده

 ما دو غفلت داريم: يكى غفلت از اين كه قرآن وسيله‌ى اجتماع ما مسلمانهاست. دوم، غفلت از باور به مفاهيم قرآنى و اعتراف به آنچه كه خداى متعال به ما در قرآن كريم وعده كرده است. وعده‌هاى الهى را هم بايد باور كنيم. اگر وعده‌هاى الهى را باور كرديم، آن وقت راه به سوى عزت، به سوى وحدت، به سوى اقتدار در مقابل امت اسلامى باز خواهد شد، امت اسلام از عقب‌ماندگى نجات پيدا خواهد كرد. همين آياتى كه الان اين استاد محترم مصرى تلاوت كردند: «ان ينصركم اللَّه فلا غالب لكم»؛(1) اگر خدا شما را نصرت بكند، هيچ قدرتى بر شما غلبه نخواهد كرد. «و ان يخذلكم فمن ذالّذى ينصركم من بعده»؛(2) اگر خدا شما را نصرت نكند، كمك نكند، كى به شما كمك خواهد كرد؟ يك سطر درخشان است. اين را ملتها بنويسند، پرچم كنند، بزنند جلو چشمشان، بالاى سرشان.

  • چگونگي كسب نصرت الهي

 «ان ينصركم‌اللَّه فلا غالب لكم»؛ اگر خدا شما را يارى كند، هيچ قدرتى بر شما غلبه نميكند. چه كار كنيم كه خدا ما را يارى كند؟ اين يك مسئله است. چه كار كنيم كه نصرت خدا شامل حال ما بشود؟ اين را هم خود قرآن به ما گفته: «ان تنصروااللَّه ينصركم»(3)، «و لينصرنّ‌اللَّه من ينصره»(4)؛ شما خدا را نصرت كنيد، دين خدا را نصرت كنيد، براى خدا قيام كنيد، خدا شما را نصرت خواهد كرد. هر جا ملتها براى دين خدا قيام كردند، نيروشان را آوردند وسط صحنه، خداى متعال آنها را نصرت كرد. و وقتى خدا آنها را نصرت كرد، ديگر هيچ كس نتوانست بر آنها غلبه پيدا كند. ما نمونه‌اش را در خودمان ديديم. ما آزموديم، تجربه كرديم كه «انّ اللَّه لا يغيّر ما بقوم حتّى يغيّروا ما بأنفسهم»(5). اين را ما ملت ايران آزمايش كرديم؛ اين را در عمل آزموديم. در خودمان تغيير ايجاد كرديم، خداى متعال هم اوضاع ما را تغيير داد. عجيب هم اين است كه اگر يك قدم ما برداريم، خدا ده قدم برميدارد. ما اندكى خودمان را تغيير داديم، خدا مبالغى به ما كمك كرد، اوضاع ما را تغيير داد.

  •  پوچي تمام قدرتها در برابر نصرت الهي

امروز هم داريم در دنيا مى‌بينيم. الان ملت مصر را نگاه كنيد. همان اللَّه‌اكبر است و همان نماز جماعت است و همان شعارهاى اسلامى است؛ آمدند توى ميدان، خداى متعال نصرت داد. مگر آمريكا ميخواست كه اين اتفاقات در مصر بيفتد؟ مگر جبهه‌ى خبيثِ صهيونيستى كه در همه‌ى قدرتهاى غربى نفوذ دارد، ميخواستند اين اتفاق بيفتد؟ مگر وابستگان سياسى‌شان در منطقه به خودشان حاضر بودند اين فكر را راه بدهند كه يك چنين اتفاقى خواهد افتاد؟ اما افتاد. چرا؟ چون «ينصركم اللَّه فلا غالب لكم». خدا كه نصرت كرد، ديگر همه‌ى قدرتها پوچند. اينجورى ملتها بايد عزتشان را به دست بياورند. «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين»؛(6) عزت مال خداست. «تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء»؛(7) او عزت ميدهد. از خدا عزت را بخواهيد.

  •  ايران اسلامي امروز:معجزه دعوت قرآن و خبر قرآن به ماست

 خب، با قرآن بايستى آشنا شد. به قرآن بايد با همه‌ى وجود، با همه‌ى دل ايمان آورد، ايمان ظاهرى كافى نيست. با همه‌ى دل بايستى قرآن را و وعده‌ى الهى را باور كرد. امروز هم باورش آسانتر از ديروز است. امروز، يعنى در اين دوره‌اى كه ما داريم، من و شما داريم زندگى ميكنيم، اين قدر آيات و بشائر الهى وجود دارد كه دل انسان را آسان ميكند؛ چون دارد مى‌بيند همانى كه حضرت ابراهيم عرض كرد: «و لكن ليطمئنّ قلبى»،(8) اين اطمينان براى انسان پيدا ميشود. دارد مى‌بيند ديگر؛ در مقابل چشم ماست. چه بود ايران؟ ايرانِ طاغوت، ايرانِ آمريكا، ايرانِ پيوسته‌ى با صهيونيستهاى غاصب؛ او چه بود، حالا چيست: قطب قدرتمند مقابله‌ى با استكبار و صهيونيسم، سند محكم ملتهاى مسلمان؛ اينها را داريم جلوى چشممان مشاهده ميكنيم. اين معجزه‌ى دعوت قرآن و خبر قرآن و آگاهى‌هائى است كه قرآن به ما ميدهد. اين را بايد حفظ كنيم.

  • حفظ قرآن هدف نيست،وسيله است براي آسان خواندن،آسان تكرار كردن و امكان تدبر پيدا كردن

 آنچه من حالا در اين جلسه ميخواهم به طور خاص به قرآنى‌هاى عزيز كشورمان بگويم اين است كه به سمت حفظ قرآن بيشتر برويد. حفظ، وسيله است البته؛ حفظ وسيله است. حفظ، هدف نيست. حفظ قرآن، وسيله است؛ وسيله است براى اين كه انسان، آسان بخواند، آسان تكرار كند و امكان تدبر پيدا كند. جوانها بروند از استعدادشان، از حافظه‌شان استفاده كنند؛ بچه‌ها را، جوانها را بكشانيد به سمت حفظ قرآن. البته امروز با گذشته‌ى ما قابل مقايسه نيست، خيلى جلو هستيم؛ اما كم است. آنچه كه الان در كشور ما وجود دارد، كم است. بروند به سمت حفظ قرآن. وقتى كه حفظ شد، حفظ حاصل شد، آن وقت توان و فرصت براى تدبر بيشتر پيدا خواهد شد و همين تدبر است كه كليد است. كليد اصلى، همين تدبر در قرآن و فكر كردن در قرآن است. به هر حال ما به همه‌ى قرآنيان عزيز كشورمان و همچنين كسانى كه ميهمان اين جلسات هستند، خوشامد ميگوئيم؛ اميدواريم ان‌شاءاللَّه خداوند بركاتش را به احترام قرآن بر همه‌ى شماها نازل كند و ما را در دنيا و آخرت با قرآن محشور كند.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1)آل‌عمران:160
2)همان‌
3)محمد:7
4)حج:40
5)رعد:11
6)منافقون:8
7)آل‌عمران:26
8) بقره: 260

با تشكر فراوان از خواهران كريمي

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در ديدار فرماندهان سپاه پاسداران(13/4/90 )

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرحيم

نامگذاري ميلاد سيد الشهداء( عليه السلام) به روز پاسدار، يك ابتكار پر مغز

 اين ابتكار جالب كه روزى به نام پاسدار را ارتباط بدهند با ميلاد مسعود سيدالشهداء (سلام الله عليه)، يك ابتكار پرمغز و جهت‌دهى است. بايد از كسانى كه اول اين فكر به ذهن آنها رسيده است و ما را متوجه به اين معنا كردند، تشكر كرد؛ زيرا داعيه‌ى سپاه پاسداران، داعيه‌ى بزرگى است: پاسدارى از انقلاب اسلامى، كه حالا مختصرى عرض خواهيم كرد.

  • تحقق معناي پاسداري در دوران ده ساله امام حسين (عليه السلام)با:

1)تبيين وانذار

2)تحرك تبليغاتي

3)بيدار كردن و حساس كردن وجدانهاي عناصر خاص(خواص)

4)ايستادگي در مقابل يك انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان

5)صبر در مقابل اظهارات ،وسوسه هاو ترديد افكني هاي افراد صاحب نفوذ،آگاه و آقا زاده هاي مهم اسلام

 اين معنا ـ معناى پاسدارى ـ با همه‌ى ابعاد آن، با همه‌ى ابزارها و وسائل ممكن، در وجود مقدس سيدالشهداء (سلام الله عليه) متجسد است؛ نه اين‌كه ديگران نكردند يا نخواستند بكنند، بلكه به اين معنا كه خانه‌ى پُرِ اين حركت در رفتار دوران ده‌ساله‌ى امامت سيدالشهداء (سلام الله عليه) تحقق پيدا كرده است. تمام راه‌هائى كه ميشود فرزند پيغمبر از آن راه‌ها استفاده كند براى حفظ ميراث عظيم اسلام ـ كه ميراث جد او و پدر او و پيروان راستين آنهاست ـ در زندگى سيدالشهداء محسوس است؛ از تبيين و انذار، از تحرك تبليغاتى، از بيدار كردن و حساس كردن وجدانهاى عناصر خاص ـ همين خواص كه ما تعبير ميكنيم ـ در آن خطبه‌ى منا، اينها همه در طول زندگى سيدالشهداء است. بعد هم ايستادگى در مقابل يك انحراف بزرگ با قصد مجاهدت با جان؛ نه اين‌كه امام حسين از سرنوشت اين حركت بى‌اطلاع بود؛ نه، اينها امام بودند. مسئله‌ى معرفت امام و علم امام و آگاهى وسيع امام بالاتر از اين حرفهائى است كه ماها در ذهنمان ميگنجد؛ بلكه به معناى ترسيم يك دستورالعمل مى‌ايستد، تسليم نميشود، مردم را به يارى ميطلبد، بعد هم وقتى يك عده‌اى پيدا ميشوند ـ كه همان اهل كوفه باشند ـ و اظهار ميكنند كه حاضرند در كنار آن بزرگوار در اين راه قدم بگذارند، حضرت درخواست آنها را اجابت ميكند و به طرف آنها ميرود؛ بعد هم در ميانه‌ى راه پشيمان نميشود. بيانات امام را كه انسان نگاه ميكند، مى‌بيند حضرت عازم و جازم بوده است براى اين كه اين كار را به پايان ببرد. اين‌كه در مقابله‌ى با حركت انحرافى فوق‌العاده خطرناك آن روز، امام حسين (عليه الصّلاة و السّلام) مى‌ايستد، اين ميشود يك درس، كه خود آن بزرگوار هم همين را تكرار كردند؛ يعنى كار خودشان را به دستور اسلام مستند كردند: «انّ رسول الله قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلاّ لحرمات الله ناكثا لعهد الله مخالفا لسنّة رسول‌الله يعمل فى عبادالله بالاثم و العدوان فلم يغيّر عليه بفعل و لا قول كان حقاّ على الله ان يدخله مدخله»؛(1) حضرت اين را بيان كردند. يعنى من وظيفه‌ام اين است، كارى كه دارم انجام ميدهم، بايستى ابراز مخالفت كنم، بايد در جاده‌ى مخالفت و ايستادگى قدم بگذارم، سرنوشت هرچه شد، بشود؛ اگر سرنوشت پيروزى بود، چه بهتر؛ اگر شهادت بود، باز هم چه بهتر. يعنى اينجورى امام حسين (عليه السّلام) حركت كردند.

 اين شد ايثار كامل و اسلام را هم حفظ كرد. همين حركت، اسلام را حفظ كرد. همين حركت موجب شد كه ارزشها در جامعه پايدار بشوند، بمانند. اگر اين خطر را نميپذيرفت، حركت نميكرد، اقدام نميكرد، خونش ريخته نميشد، آن فجايع عظيم براى حرم پيغمبر، دختر اميرالمؤمنين و فرزندان خاندان پيغمبر پيش نمى‌آمد، اين واقعه در تاريخ نميماند. اين حادثه‌اى كه ميتوانست جلوی آن انحراف عظيم را بگيرد، بايد به همان عظمت آن انحراف در ذهن جامعه و تاريخ، شوك ايجاد ميكرد و كرد.  اين فداكارى امام حسين است.

البته به زبان هم گفتن اينها آسان است. كارى كه امام حسين (عليه السّلام) كردند، يك كار فوق‌العاده‌اى است. يعنى ابعاد آن از آنچه كه ما امروز محاسبه ميكنيم، خيلى بالاتر است. ما جوانبش را، ريزه‌كارى‌هايش را غالباً نديده ميگيريم. من يك بار در يك صحبتى، صبر امام حسين (عليه السّلام) را تشريح كردم. صبرش فقط اين نبود كه بر تشنگى صبر كند، بر كشته شدن ياران صبر كند؛ اينها صبرِ آسان است. صبرِ سخت‌تر اين است كه ديگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هى بگويند آقا نكنيد، اين كار غلط است، اين كار خطرناك است. هى ايجاد ترديد كنند. كى‌ها؟ افرادى مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبير، عبدالله عباس؛ اين شخصيتهاى برجسته‌ى بزرگ آن روز دنيا، آقازاده‌هاى مهم اسلام، اينها هى بگويند نكن اين كار را. هر كه باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فكر ميكند كه من ديگر تكليفى ندارم، اينها كه دارند اينجورى ميگويند، دنيا هم كه دارد آنجورى حركت ميكند، بگوئيم و بگذريم. آن كه در مقابل اين اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، ترديدافكنى‌ها، راه شرعى درست‌كردن‌ها بايستد و دلش نلرزد و قدم در اين راه بگذارد، او همان كسى است كه ميتواند اين تحول عظيم را به وجود بياورد. و امام بزرگوار ما در اين جهت تشبّه كردند و اقتفاء كردند به سيد و سالار شهيدان، كه من يك وقتى گفتم و حالا نميخواهيم وارد اين مقوله بشويم؛ شرحش مفصل است. اين پاسدارىِ امام حسين است.

  • انصافاً سپاه  از روز اول تا امروز به قول خودش عمل كرده 

 سپاه در واقع با اين نامگذارى، با لطافت ميخواهد بگويد كه من در اين راه قدم ميگذارم؛ خيلى خب مبارك است و خيلى بزرگ و مهم است، جا هم دارد. ميشود آدمهاى عيبجو و نكته‌بين و نكته‌سنج بيايند بگويند فلان جا اين اشتباه بود، فلان جا غلط بود، فلان كس اينجورى رفتار كرد. بر همه‌ى جريانها و واحدها و آدمها و شخصيتهاى حقيقى و حقوقى ميشود ايراد گرفت؛ اما اگر منصفانه به حركت سپاه پاسداران نگاه كنيم، از روز اول تا امروز، مى‌بينيم انصافاً سپاه به قول خودش عمل كرده؛ حقاً و انصافاً سپاه در اين راه ايستاده است. آدمها مى‌آيند و ميروند؛ اما آن هويت جمعى محفوظ ميماند؛ يكسان است.

  • نسلهاي آينده سپاه بايد در حركت تكاملي عالَم از لحاظ معرفت،بصيرت،آگاهي،فداكاري،آماده به كاري،درست،بجا و بهنگام كارانجام دادن، يك قدم جلوتر ازنسلهاي گذشته بردارد   

 من در آخرين ديدارى كه با عزيزان سپاهى داشتم، يك نكته‌اى را عرض كردم كه آن نكته مهم است؛ فقط اشاره‌اى ميكنم و آن اين است كه گفتم نسلهاى متجدد سپاه، متبدل سپاه، نسلهاى آينده‌ى سپاه بايد سعى كنند يك قدم جلوتر و بالاتر از نسلهاى گذشته بردارند. يعنى عالَم رو به رشد است، رو به تكامل است؛ حركت، حركت تكاملى است، پس جا دارد اگر ما انتظار داشته باشيم، توقع داشته باشيم كه جوانِ وارد شده‌ى در سپاهِ امروز، از لحاظ معرفت، بصيرت، آگاهى، فداكارى، آماده‌به‌كارى، درست كار انجام دادن، بجا كار انجام دادن، به هنگام كار انجام دادن ـ كه اينها خصوصياتى است كه سپاه از خودش در طول اين سالها نشان داده است ـ يك قدم سپاه را از نسل گذشته بالاتر ببرد

  • آگاهي از اعماق جنگ ظريف و خطرناك امروز دشمن توانايي و هوشمندي بيشتري را ميطلبد

  به سپاهِ امروز كه انسان نگاه كند، ببيند كه كيفيت بالاست. اين ممكن هم هست؛ نگوئيد چطور چنين چيزى ممكن است. نه، كاملاً ممكن است. يعنى شما نگاه كنيد به شرائطى كه آن روز بود: جنگى وجود داشت و حضور دشمن در خاك ما؛ چه قبل از جنگ تحميلى هشت ساله، حضور ضد انقلاب مسلح، چه بعد هم كه جنگ شروع شد، خود اين يك عامل و انگيزه‌ى قوى‌اى بود كه آدمهاى بى‌تفاوت را هم حركت ميداد و مى‌آورد داخل آن صحنه‌ى عجيب و پرشور. امروز آن جنگ نيست؛ يك جنگ ظريف‌ترى هست و البته خطرناك‌ترى. آگاهى از اعماق اين جنگ يك توانائى بيشتر و هوشمندى بيشترى را ميطلبد. اگر ما ديديم امروز كسانى وارد اين ميدان هستند و تلاش ميكنند و مبارزه ميكنند و با بصيرت در وسط ميدان مى‌ايستند، پس جا دارد كه بگوئيم اين از لحاظ انگيزه، از لحاظ عمل، كمتر از او نيست. اگر بهتر عمل كند، بهتر هم هست. در آينده هم همين جور ميتواند باشد؛ همت را اين بايد قرار داد.

  •  انقلاب يك حركت پيشرونده و پر شتاب به سمت اهداف ترسيم شده و تغيير ناپذير:

1)هدف نهايي:تعالي و تكامل و قرب الهي

2)هدف پايين تر:انسان سازي

3) هدف پايين تر از آن:ايجاد جامعه اسلامي با همه مشخصات آثار كه در آن استقرار عدالت،توحيد و معنويت باشد

 امروز من عرض ميكنم هويت سپاه كه هويت پاسدارى است، به معناى يك مفهوم محافظه‌كارانه تلقى نشود. پاسدارى يعنى نگه داشتن، حفظ كردن. اين حفظ كردن را ميتوان با يك تفسير محافظه‌كارانه معنا كرد. يعنى بگوئيم وضع موجود انقلاب را حفظ كنيم؛ من اين را نميگويم. حفظ انقلاب به معناى حفظ وضع موجود نيست. چرا؟ چون انقلاب در ذات خود يك حركت پيشرونده است، آن هم پيشرفت پرشتاب. به كجا؟ به سمت هدفهاى ترسيم شده، هدفها عوض نميشوند. اين اصول و ارزشهائى كه بر روى آن بايستی ايستادگى كرد و براى آن جان داد، اصول و ارزشهائى هستند كه در اهداف، مشخص شده‌اند. هدف نهائى، تعالى و تكامل و قرب الهى است. هدف پائين‌تر از آن، انسان‌سازى است؛ هدف پائين‌تر از آن، ايجاد جامعه‌ى اسلامى است با همه‌ى مشخصات و آثار، كه استقرار عدالت در آن باشد، توحيد باشد، معنويت باشد. اينها اهداف هستند. اين اهداف عوض‌شدنى نيستند؛ يعنى ما نميتوانيم بيائيم مايه بگذاريم تا از هدف كم كنيم. بگوئيم خيلى خب، يك روز ميخواستيم عدالت برقرار كنيم، حالا ميگوئيم عدالت كه نميشود، يك نيمه‌عدالتى برقرار كنيم! نه، عدالت. اين، هدف است. توحيد، استقرار شريعت اسلامى به طور كامل، اينها اهداف است، اينها تغييرپذير نيست. ليكن در جهت حركت به سمت اين اهداف، سرعتها قابل كم و زياد شدن است، شيوه‌ها قابل تغيير يافتن است، تدابير ممكن است جورواجور باشد. در اين جهت، انقلاب پيشرونده و پيش‌برنده است.

  • پاسداري از انقلاب يعني پاسداري از حركت انقلابي و پيشرفت انقلابي،نه به معناي حفظ وضع موجود

 حفظ انقلاب يعنى حفظ همين حالت پيشروندگى و پيش‌برندگى. پاسدارى از انقلاب، به اين معناست. اگر ما اينجور نگاه كرديم و مفهوم پاسدارى را اينجور فهميديم، آن وقت آن طراوت و شور و هيجانى كه در حركت پاسدارى هست، مضاعف خواهد شد.

جوانِ امروز اكتفا نميكند به ظواهرى كه حالا در جامعه‌ى ما به هر حال تا حدود زيادى هست، بلكه اعماق را، مغزها را، سيرتها را مورد توجه قرار ميدهد؛ دنبال آنها حركت ميكند. ايمانهاى عميق، آگاهى‌هاى بيشتر؛ اينها چيزهائى است كه ما بايد دنبالش باشيم. پس اين پاسدارى است به معناى صحيح، به معناى كامل، به معناى درست؛ پاسدارى از حركت انقلابى و پيشرفت انقلابى.

  • دو حركت لازم در سپاه جهت پاسداري از حركت انقلابي و پيشرفت انقلابي:

1- حركت دروني سپاه شامل دو بعد:

  الف)- بعد معنوي:پرداختن به ارزشها به معناي حقيقي كلمه

 ب)- بعد مادي:تشكيلات،بعد علمي و تحقيقاتي،ساخت و ساز و توليد ،آموزشهاي نظامي و نظامي گري

خب اگر بخواهيم اين كار بشود، دو حركت در سپاه بايد انجام بگيرد: يك حركت، حركت درونى سپاه است؛ در درون خود، يعنى خود را تكامل ببخشد. يك حركت، حركت به معناى يك جزء پيش‌برنده‌ى مجموعه‌ى كل نظام و انقلاب است، يعنى تأثيرگذارى در بيرون. اين دو تا حركت به موازات هم بايد پيش برود. اگر ما از آن حركت اول غافل بوديم، در درون مجموعه‌ى سپاه و خانواده‌ى سپاه آن حركت پيشرونده و ترقى‌بخش و تعالى‌بخش را انجام نداديم، حركت دوم، يعنى تأثير سپاه در پيشبرد مجموعه‌ى انقلاب، ناكام خواهد ماند. دست و پائى هم اگر بزند، دست و پاى غلطى خواهد بود؛ چون:

ذات نايافته از هستى بخش

كى تواند كه شود هستى‌بخش

 پس دو تا حركت لازم است: آن حركت درونى، همانى است كه فرمانده‌ى محترم سپاه، به ابعادى از آن اشاره كردند، كه درست است؛ من تأييد ميكنم، همين كارها بايد انجام بگيرد. اين حركت درونى يك بعد مادى و يك بعد معنوى دارد. بعد معنوى همين پرداختن به ارزشها به معناى حقيقى كلمه، يعنى مشخص كردن شاخصهاى ارزشى پاسدارى و عرضه كردن خود و ديگران بر اين شاخصها به قصد پيشرفت، به قصد صيرورت صحيح و كامل به سمت آن هدفها است. اين بعد معنوى‌اش است، بعد مادى‌اش هم همين كارهاى خوبى است كه در سپاه دارد انجام ميگيرد؛ بعد تشكيلات، بعد علمى و تحقيقاتى، بعد ساخت و ساز و توليد، بعد آموزشهاى نظامى و نظاميگرى و از اين قبيل. اينها همه بايد در كنار هم انجام بگيرد. يك مجموعه‌ى زنده‌ى پرنشاطِ هميشه‌جوان كه فرسودگى و پيرى در آن راه ندارد، آن وقت از سپاه به وجود خواهد آمد كه خوشبختانه امروز زمينه‌هايش آماده است، زيرساختهايش آماده است، تجربياتش موجود است، انگيزه‌هايش بحمدالله هست. اين ميشود حركت درونى. اين مجموعه به عنوان يك مجموعه‌ى شاخص، يك خط الگوى روشن وجود خواهد داشت. ممكن است كسانى از جوانهاى ما، از مردم ما وارد سپاه هم نشوند، اما اين الگو را براى زندگى خودشان انتخاب كنند؛ الگوى معنويت درست، و الگوى فكر و تدبير و راه درست و حركت صحيح در زمينه‌هاى سازندگى.

  2- حركت به معناي يك جزء پيشبرنده مجموعه كل نظام و انقلاب يعني تأثير گذاري در بيرون

 بعد نوبت به تأثير اين حركت در حركت مجموعه‌ى انقلاب ميرسد. اين هم به خودى خود حاصل خواهد شد. وقتى يك مجموعه‌ى زنده، پرنشاط، باطراوت، پيشرونده، بشدت پايبند به مبانى و اصول و ارزشها در نظام وجود دارد و دارد حركت ميكند و زنده است و همه جا را مى‌بيند و آگاهى دارد و بصيرت دارد و تأثير ميگذارد، اين قهراً در پيشبرد مجموعه اثر تعيين كننده خواهد داشت ـ البته اين مخصوص سپاه هم نيست؛ من اين حرف را عيناً براى حوزه‌هاى علميه هم ميگويم، براى نهادهاى دولتى هم ميگويم، منتها اندازه‌ها و وزن اينها با هم يكسان نيست؛ هر كدام جايگاهى دارند، وزنى دارند. حالا فعلاً درباره‌ى سپاه صحبت ميكنيم ـ و ما به اين حركت سازنده و پيشرونده و متكامل احتياج مبرم داريم. يعنى اسلام، امروز نيازمند به اين حركت است.

  • بي سابقه بودن حضور توده هاي مردمي،با گرايش توحيدي و الهي درحركتهاي منطقه نسبت به گذشته    

 حركت نظام جمهورى اسلامى اثر خودش را در دنيا بخشيده است، تأثيرات عميقى گذاشته است، قدرتهاى استكبارى و شيطانى را تضعيف كرده است، راه‌هاى تازه‌اى در مقابل ملتها باز كرده است. يك فصل تازه‌اى در دنيا شروع شده است، يعنى هرچه انسان نگاه ميكند، ديگر نظيرى براى آن نيست. البته بنده، هم در عمر خودم در دوره‌ى جوانى، هم در تاريخ، تحولات گوناگونى را كه در جاهاى گوناگون دنيا از جمله در منطقه‌ى ما اتفاق افتاده است، يا ديده‌ام يا خوانده‌ام. اين انقلابهائى كه در كشورهاى آفريقائى، آمريكاى لاتين، انقلابهاى چپ در دهه‌ى 60 ميلادى ـ يعنى پنجاه سال قبل مثلاً ـ اتفاق افتاد، اينها را ديديم؛ نه اين‌كه ندانيم كه سابقه‌ى تاريخى اين تحولات چيست و چه جورى است؛ نه، اينها را ديده‌ايم. اما اين كه امروز دارد اتفاق مى‌افتد، بي سابقه است؛ اين ديگر نظير ندارد. در آن حوادثى كه در دهه‌ى 60 ميلادى پيش مى‌آمد ـ چه در آفريقا، چه در آمريكاى لاتين، چه در برخى از كشورهاى آسيا ـ آنچه كه اتفاق مى‌افتاد، غلبه‌ى يك حزب و يك تشكيلات بود بر سرنوشت يك ملت؛ با يك گرايش مادى و ماركسيستى، كه معنويت و خدا در آن وجود نداشت. ميگفتند مردمى؛ اما مردمى بودنش به اين بود كه يك حزبى غالباً هم با كودتا مى‌آمد سر كار. همين احزاب و رژيمهاى به اصطلاح انقلابى كه در شمال آفريقا سر كار آمدند، همه‌شان با كودتا سر كار آمدند؛ مثل جمال عبدالناصر، مثل همين قذافى و ديگران. حركتِ مردمى و انقلاب به معناى حقيقى نبود. آنچه امروز دارد اتفاق مى‌افتد، حضور مردم است با تنشان، با جانشان؛ اينها مردمند. ممكن است احزاب هم به معنائى حضور داشته باشند يا تأثير هم داشته باشند؛ اما آن كه توى ميدان است، يك مجموعه‌ى نظامى نيست، يك مجموعه‌ى كودتاگر نيست؛ مجموعه‌هاى مردمى‌اند، توده‌هاى مردمى‌اند، آن هم با گرايش توحيدى و خدائى و الهى؛ با الله اكبر، با نماز جماعت. حالا تبليغات آمريكائى و صهيونيستى بگذار انكار كنند ؛ خب بكنند، واقعيت كه با انكار آنها عوض نميشود. واقعيت اين است. اين اصلاً سابقه ندارد. تا آنجائى كه ما در دورانهاى انقلابها ديده‌ايم و شنيده‌ايم و خوانده‌ايم، يك چنين چيزى با اين فراگيرى اصلاً سابقه ندارد.

  • موج بعدي اين حركتها در مناطق خيلي دور دست تر هم وجود دارد و چنين چيزي پيش خواهد آمد       

 اين يك چيز جديد است.  يعنى واقعاً تاريخ منطقه و به تبع آن تاريخ دنيا ورق خورده است؛ يك فصل جديدى آغاز شده. ما اينجا چه كاره‌ايم؟ من هيچ نميخواهم ادعا كنم و بگويم انقلاب اسلامى همه‌كاره بود ـ حالا بعضى هم حساسند از اين‌كه گفته بشود منشأ اين انقلابها، انقلاب اسلامى است ـ نه، اصلاً چنين ادعائى هم نميكنيم، لازم هم نيست چنين ادعائى بكنيم؛ اما مسئله اين است كه امروز همان حركتى كه ما ملت ايران سى سال قبل، سى و دو سال قبل شروع كرديم، عيناً همان حركت را با يك تفاوتهاى منطقه‌اى و بومى و جغرافيائى و تاريخى، در دنياى اسلام در چندين كشور داريم مشاهده ميكنيم. و من عرض كردم موج بعدى اين كار در مناطق خيلى دوردست‌تر هم وجود دارد و چنين چيزى پيش خواهد آمد، كه اين براى ما تشويق‌آميز است، اين براى ما مبشّر است، مژده‌بخش است؛ نشان ميدهد كه ما اميدمان به آينده بايد بيشتر باشد.

 

  • انقلاب اسلامي،الگوي جلوي چشم ملتهاي مسلمان عليرغم خواست دشمن، با :كارهاي علمي ،فني و تحقيقاتي،به بركت اسلام و روحيه انقلابي

 البته دشمن با همه‌ى توان روى همين نقطه دارد كار ميكند. نميخواهد اين الگو جلوى چشم ملتهاى مسلمان گرفته بشود، بگويند ببينيد ايران به كجا رسيد. اما چه بخواهند، چه نخواهند؛ بپسندند، يا نپسندند، اين اتفاق افتاده است. همين كارهاى علمى و فنى و تحقيقاتى‌اى كه شماها و سازمانهاى ديگرِ نيروهاى مسلح دارند ميكنند و آنچه كه در خارج از نيروهاى مسلح، در دانشگاه‌ها، در مراكز گوناگون تحقيقاتى، امروز دارد در كشور انجام ميگيرد، اينها چيزهائى است كه آينده‌ها را به طور دقيق تصوير و ترسيم ميكند؛ يعنى مهره‌هاى آينده را، يكى يكى دارد ميچيند. اينهاست كه معين ميكند آينده مال كيست. اين البته به بركت اسلام و روحيه‌ى انقلابى است، اين روحيه را بايستى تقويت كرد. بنابراين، پاسدارى از انقلاب را به اين معنا بگيريم. به اين معناى متحول، متطور، پيشرونده.

  • سرگرم نشدن دستگاه هاي انقلاب به كارهاي غير مفيد و احياناً مضر از جمله اختلافات

 يكى از چيزهائى هم كه حالا در عرصه و در ميدان لازم است به آن توجه كنيم، اين است كه: مراقب باشيم دستگاه‌هاى انقلاب سرشان گرمِ كارهاى غيرمفيد و احياناً مضر در اين حركت پيشرونده نشود، كه يكى از اينها، همين مسئله‌ى اختلافات است، كه من اگر روى اينها تكيه ميكنم، به خاطر اين است.

  • دفاع در مقابل جرياني كه در برابر انقلاب قد علم ميكند،وظيفه هر كسي است 

 يك وقت هست كه يك جريانى در مقابل انقلاب مى‌آيد قد علم ميكند به قصد كوبيدن انقلاب، خب، وظيفه‌ى هر كسى است كه دفاع كند. انقلاب از خودش دفاع ميكند، مثل هر موجود زنده‌ى ديگرى. انقلابى كه نتواند در دوران فتنه، در دوران ايجاد كودتاهاى گوناگون ـ سياسى و نظامى و امثال اينها ـ از خودش دفاع كند، زنده نيست. اين انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع ميكند، غالب هم ميشود، پيروز هم ميشود، برو برگرد هم ندارد؛ كمااينكه در سال 88 ديديد اين كار اتفاق افتاد. يك وقت اين است قضيه.

  • در قضيه اختلاف نظر،اختلاف سليقه و عقيده مشتعل كردن آنها مضر است

 يك وقت نه، قضيه، قضيه‌ى ايستادگى در مقابل يك حركت براندازانه و اينچنين نيست؛ اختلاف نظر، اختلاف سليقه، اختلاف عقيده احياناً است. اينها را بايستى هرچه ممكن است فرو كاست. اينجور چيزها را هرچه ممكن است بايد كم كرد. مشتعل كردن اين اختلاف نظرها مضر است.

  • در مقابل حرف غلط، تبيين و روشنگري،حركت متين، مستدل و مستند، به دور از هو و جنجال لازم است

 يك مسئله اين است كه اگر يك كسى يك حرف غلطى زد، آيا كسى بايد به او جواب بدهد يا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شيوه‌ى خودش را دارد، راه خودش را دارد، كار خاص خودش است. يك وقت هست كه حالا كه كسى يك حرف غلطى زد، ما بيائيم مثلاً صدجا اين حرف غلط را تابلو كنيم، شعار كنيم كه آقا، فلانى اين حرف غلط را زد، تا همه بدانند. اين است كه اشتباه است، خطاست. من با حركت روشنگرانه از سوى هر كسى، از سوى هر نهادى، هيچ مخالفتى ندارم، بلكه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئله‌ى تبيين. يعنى اصلاً جزو راهبردهاى اساسى كار ما از اول، مسئله‌ى تبيين بوده است. تبيين لازم است؛ اما اين معنايش اين نيست كه ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنيم. مراقب باشيد. اين را همه بايد مراقب باشند؛ بخصوص سپاه. سپاه مراقب باشد. در جريانهاى سياسى، در جريانهاى گوناگون فكرى و سليقه‌اى مطلقاً مشتعل كردن فضا مناسب نيست. حالا شماها الحمدلله همه‌تان بصيريد، آگاهيد، لابد از جريانات خبر داريد و الان همين اوضاعى را كه توی كشور هست، مى‌بينيد كه متأسفانه اين عليه آن، آن عليه اين؛ و دستگاه‌هاى خارجى چه خوشحالى‌اى ميكنند؛ تحليل ميگذارند رويش: بله، بينشان اختلاف افتاد، نابود شدند، از بين رفتند(!) آرزوهاى خودشان را هى مرتباً تكرار ميكنند. خب، پيداست كه اين مسئله نقطه‌ى ضعف ماست. نبايد بگذاريم اين نقطه ضعف ادامه پيدا كند يا افزايش پيدا كند. اينها را بايد توجه داشت. حركت، حركت متين، مستدل و مستند باشد. اگر كسانى اختلاف‌نظرهائى دارند، با استدلال بيان كنند. عرض كردم، من معتقد به تبيين هستم. در دوران مبارزات هم، اختلاف ما با چپی‌ها و ماركسيست‌هائى كه آن وقت مبارزه ميكردند، سر همين بود كه ما ميگفتيم بايد تبيين كرد، آنها به تبيين اعتقاد نداشتند؛ يك چيز ديگرى ميگفتند، يك تفسير ديگرى داشتند. كار انقلاب از اساس با تبيين، روشنگرى، بيان منطقى، مستدل و دور از هو و جنجال بود. اگر هو و جنجال وارد شد، حرف منطقى را هم خراب خواهد كرد. ممكن است چهار نفر جذب شوند، اما چهار نفر آدم هوشمندتر دفع ميشوند. اين، حرف ماست؛ اين، عرض ماست.

  • نيازهاي سپاه به يك حركت پيشرونده:

 حركت، حركت پيشرونده باشد. به خيلى چيزها نياز هست. من اينجا يادداشت كردم؛ از جمله صفِّ واحد بودن، كه همين مسئله‌ى وحدتى است كه عرض كرديم. «انّ الله يحبّ الّذين يقاتلون فى سبيله صفّا كانّهم بنيان مرصوص»؛(2) مثل يك ستون مستحكم، مثل يك ديوار حصين و نفوذناپذير در مقابل تهاجم دشمن بايستى ايستاد. حالا شما جوانهاى عزيز كه در سپاه هستيد؛ روحانيون عزيز، علما، طلاب جوان و مؤمن و فعال كه در دفتر نمايندگى مشغول به كار هستيد، دو چيز را بدانيد: يكى اين‌كه همه‌تان خيلى كار داريد؛ هم جوانهاى سپاهى، هم روحانيون محترم؛ خيلى كار جلوتان داريد كه بايد انجام بدهيد. دوم اين‌كه بدانيد كه همت اگر بكنيد، اين كارها را حتماً ميتوانيد انجام بدهيد و يك برهه‌اى از زمان كه بگذرد، ناگهان مى‌بينيد در يك نقطه‌ى بالاترى قرار داريد؛ يعنى پيشروندگى حتمى است. تلاش كه بود، همت كه بود، اميد كه بود، حتماً پيشروندگى هست؛ يعنى برو برگرد ندارد. اين را بايستى مجموعه‌ى سپاه در نظر داشته باشند. البته برنامه‌ريزى‌هاى گوناگون در صدر تشكيلات سپاه يك امر لازم و دائمى و هميشگى است كه بايستى انجام بگيرد، دارد هم انجام ميگيرد و خوب هم هست. و اميدواريم ان‌شاءالله خداى متعال كمكتان كند. امروز همين مقدار بس است. اميدواريم خداوند شماها را مشمول لطف خودش قرار بدهد.

  • از كارهاي خيلي لازم رسيدگي به خانواده شهداست با:تلطف،احوالپرسي و خبرگيري

  اين را هم به مسئولين محترم سپاه، چون حالا اغلب اينجا هستيد، عرض كنم، كه يكى از كارهاى خيلى لازم كه من الان به آقاى سردار فرماندهى كل سپاه هم اين را تذكر دادم، اين است كه به خانواده‌هاى شهدايتان رسيدگى كنيد. رسيدگى هم مهمترينش و بهترينش عبارت است از تلطف و احوالپرسى و خبرگيرى؛ همه‌اش كمك نيست، خيلى‌ها هم به كمك احتياج ندارند؛ اما به محبت و ملاطفت و همراهى و همدلى، همه احتياج دارند؛ از بالا تا پائين همه دوست ميدارند كه مورد ملاطفت قرار بگيرند. بعضى از شهداى سرافراز ما بحمدالله شهرت همگانى دارند، همه اينها را ميشناسند؛ خيلى‌ها هم هستند كه نه، پيش اهل آسمانها البته مشهورند؛ آنها را ملائكه‌ى خدا خوب ميشناسند؛ اما در بين ماها، شايد خيلى معروف نيستند؛ به اينها بپردازيد، سراغ اينها برويد و اميدواريم ان‌شاءالله دوستان يك عملكرد منسجم و مدونى در اين زمينه پيش‌بينى كنند.

با تشكر فراوان از خواهران كريمي

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در ديدار رئیي و مسئولان قوه قضائيه(6/4/1390)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

تأثير صبر و بصيرت در برابر محنتها: 

  حادثه‌ى هفتم تير يك محنت واقعى بود؛ حقيقتاً يك ضربه و يك حادثه‌ى تلخ و تكان دهنده‌اى بود براى كشور و براى نظام. در قلب دستگاه مديريت كشور، شخصيتى مثل شهيد مظلوم مرحوم آيةالله بهشتى و ديگر بزرگان، فعالان از قوه‌ى قضائيه، از مجلس شوراى اسلامى، از دولت، از نخبگان سياسى، از نخبگان علمى، يك چنين حادثه‌اى به وجود بيايد، يك چنين فاجعه‌اى رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اينجا يك نكته‌اى وجود دارد كه در طول تاريخ، اين نكته قابل مشاهده و لمس است و آن اين است كه هرگاه ملتى، جماعتى، فردى در مقابل يك محنتى كه بر آن جمع يا بر آن فرد يا بر آن ملت وارد ميشود، صبر و بصيرت به خرج داد، آن محنت براى او تبديل ميشود به نعمت. راز پيروزى حق، پيروزى كلمه‌ى حق، انتشار حق، انتشار توحيد در طول تاريخ در ميان بشر همين نكته است. انبياى عظام الهى، و در مواردى ملتهائى كه تحت حاكميت اين بزرگان بودند، اين همه محنت را تحمل كردند؛ بايد در طول تاريخ نامى از پيام پيغمبران نمانده باشد؛ بايد فكر آنها، ايده‌ى آنها، راه آنها در زير تندباد حوادث تلخ بكلى نابود شده باشد، در هم پيچيده شده باشد، از بين رفته باشد. شما مى‌بينيد بعكس است؛ يعنى هرچه تاريخ جلوتر آمده، پيام نبوتها در ميان مردم، در افكار مردم، زنده‌تر شده است. رازش همين نكته است: صبر و بصيرت در مقابل محنتها.

 نقش صبر و بصيرت مردم در مقابله بادشمن در قضيه هفت تير و لزوم حفظ آن     

  مردم ما در قضيه‌ى هفت تير اين هنر را به خرج دادند: به جاى اينكه نااميد شوند، به جاى اينكه اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند، به جاى اينكه از دشمن بترسند و در مقابل دشمن زانو بزنند، به جاى ضعف و انكسار و انهزام، ملت ما به خاطر بصيرتى كه داشتند و به طور دائم به وسيله‌ى امام بزرگوار در آنها تزريق ميشد و در ميان مردم دامن زده ميشد، صبر كردند، ايستادگى كردند و موج را عليه دشمن برگرداندند.

 من خبرهاى هفت تير را بعدها شنيدم. در آن روزِ هفت تير و روزهاى بعد از هفت تير، من در حال عادى و معمولى نبودم - بيهوش و نيمه بيهوش بودم - ليكن وقتى شنيدم كه آنچه اتفاق افتاده است، چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد كردند، حقيقتاً مثل يك ناظرى كه از بيرون نگاه ميكند، شگفت‌زده شدم. مردم ما بايد اين را حفظ كنند. اين را بايد ما به عنوان يك درس - درسى كه آن را عمل كرديم، آن را به تاريخ پس داديم - حفظ كنيم.

 لزوم ايستادگي در مقابل زورگويان عالم

  براى ملتى مثل ملت ايران كه با يك چنين هدف والائى - رسيدن به ارزشهاى اسلامى و تحقق مبانى اسلام در جامعه و انتشار آن در عالم - وارد ميدان شده است، قهراً حادثه زياد است. خب، شما به اسلامى عمل ميكنيد كه با ظلم مخالف است، با زور مخالف است، با زير بار رفتن ملتها در مقابل دشمنان و زورگويان مخالف است، حتّى در مقابل زورگوئى‌هاى دنيا نسبت به ديگران هم بى‌تفاوت نيست. در مقابل اين مجرا و اين حركت، كى با شما مخالف خواهد شد؟ زورگويان عالم، ظالمين عالم، استعمارگران، مستبدان بين‌المللى، ديكتاتورهاى ظالم و خشن؛ اينها همه در مقابل شما صف‌آرائى ميكنند. اينها پول دارند، رسانه دارند، قدرت سياسى دارند، قدرت تبليغاتى دارند؛ لذا محنت درست ميكنند. در مقابل اينها بايد ايستاد. ملت ما اين امتحان را داده و موفق هم شده است.

 تبديل محنتهاي تحميلي به نردباني براي عروج :با صبر و بصيرت

  امروز نظام جمهورى اسلامى در مقايسه‌ى با هفتم تير 1360 از لحاظ اقتدار، از لحاظ پيشرفت، از لحاظ توانائى‌هاى گوناگون، از لحاظ اعتبار بين‌المللى و ايجاد اميد در ملتها، از زمين تا آسمان تفاوت كرده است . اين به خاطر همين ايستادگى ملت عزيز ما بوده است. پس اين اصل را ما از حادثه‌ى هفتم تير به ياد داشته باشيم كه هرگاه محنت و سختى‌اى كه بر ما تحميل ميشود، با صبر ما، با استقامت ما، با بصيرت ما مواجه شود، آن محنت تبديل ميشود به نردبانى براى عروج، براى ارتقاء و براى پيشرفت؛ و شد، ان‌شاءالله بعد از اين هم خواهد شد.

  نياز قوه قضائيه به دو عنصر: اقتدار و اعتماد

  در مورد قوه‌ى قضائيه: قوه‌ى قضائيه به دو عامل نياز دارد تا بتواند موفق باشد. در هر نظامى، در هر اجتماعى، قوه‌ى قضائيه حل و فصل كننده‌ى اختلافات و حاكم كننده‌ى عدل در مقابل ظلم و تجاوز و فساد و اينهاست. براى اينكه قوه‌ى قضائيه در اين هدف والا موفق بشود، به دو چيز احتياج دارد: يكى قدرت و اقتدار - كه بايد قوى باشد - دوم، اعتماد؛ يعنى مردم بايد به او اعتماد داشته باشند. قوه‌ى قضائيه اين دو چيز را نياز دارد.

 الف) تأمين اقتدار قوه قضائيه با :زير ساختهاي انساني و فني 

 اقتدار قوه‌ى قضائيه را ميتوان با همين زيرساختهاى انسانى و فنى - كه در اين زمينه، شرحى از پيشرفتها را رئيس محترم قوه دادند؛ بنده هم تا حدود زيادى در جريان كارهائى كه انجام گرفته است، هستم - تأمين كرد. قوه‌ى قضائيه با استحكام درونى، با تربيت و به كار گرفتن انسانهاى شايسته، فاضل، امين و درستكار، قوّت و اقتدار پيدا ميكند. با وضع قوانين درست، با نظارتهاى متناسب، با بهره‌گيرى از پيشرفتهاى گوناگون فنى و سازمانى و استفاده‌ى از همه‌ى دنيا، اين اقتدار به وجود مى‌آيد. ما از اين كه از ديگران ياد بگيريم - مكرر عرض كرده‌ايم - خجالت نميكشيم. ما از هر ملتى، از هر كشورى، از هر نظام قضائى‌اى در دنيا كه يك نكته‌ى خوب و روشن در كار خود داشته باشد، استفاده خواهيم كرد، از او ياد ميگيريم. البته چشم‌بسته به روشها و حرفهاى اين و آن نميگرويم؛ اين غلط است. چون در دنيا اينجور رفتار ميكنند، پس ما هم بايد اينجور رفتار كنيم؛ نه، اين غلط است. «و ان تطع اكثر من فى الارض يضلّوك عن سبيل الله ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون».از روش اين و آن اطاعت و تبعيت نميكنيم. غربى‌ها اينجورى عمل ميكنند، شرقى‌ها اينجورى عمل ميكنند، فلان كشور اينجورى عمل ميكند، پس ما هم بكنيم؛ نه، اين غلط است. ما از تشخيص خودمان تبعيت ميكنيم. يعنى وقتى ديديم در نظام قضائىِ فلان كشور دورافتاده - بزرگ يا كوچك - اين نكته وجود دارد كه كار آنها را در امر قضا سهل كرده است و اين فوائد را داشته است، عقل ما وقتى اين را تشخيص داد، آن وقت اين را عمل ميكنيم. اين تبعيت از او نيست، اين تبعيت از عقل است؛ اين خوب است. اينها براى قوه‌ى قضائيه اقتدار مى‌آورد. تلاش زياد، ابتكارِ روزبه‌روز و نوآورى اقتدار مى‌آورد. نميتوان همين طور نشست تا امور در جريان عادى خودش پيش برود؛ مسئولين قوه بايد نگاه كنند، ضعفها را پيدا كنند، مشكلات را پيدا كنند، گره‌هاى كور را پيدا كنند، اينها را با ابتكار برطرف كنند؛ ذهنهاى برتر و ذهنهاى ممتاز ميتوانند كمك كنند؛ بحمدالله در درون قوه هم هستند، از بيرون قوه هم استفاده بشود. زيرساختهاى فنى تأمين بشود، زيرساختهاى انسانى تأمين بشود؛ اين ميشود اقتدار قوه‌ى قضائيه؛ يك قوه‌ى قوى و مقتدر كه توانائى حركت به سمت اهداف خودش را دارد. اين ركن اول.

 ب) تأمين اعتماد مردم: با عدالت و عمل دقيق و حكيمانه به قانون           

 ركن دوم - كه اعتماد مردم است - با تأمين عدالت امكان‌پذير خواهد شد، با عمل دقيق و حكيمانه‌ى به قانون تأمين خواهد شد. مردم بايد اعتماد پيدا كنند. وقتى ديدند كه قوه‌ى قضائيه به قول خود در اجراى عدالت عمل ميكند، اطمينان پيدا ميكنند. حتّى آن كسى هم كه عليه او حكم داده شده است، وقتى بين خودش و قلبش و خدايش خلوت ميكند، تصديق ميكند كه نه، حق با آن است. ممكن است در زبان و در ظاهر زير بار نرود، اما قلباً قبول خواهد كرد. بنابراين يك حالت اعتمادى به قوه‌ى قضائيه به وجود مى‌آيد. اين اعتماد لازم است.

  عدالت مهم است. اگر بخواهيم عدالت در قوه‌ى قضائيه جريان دائمى و عمومى و فراگير پيدا كند، بايستى تقوا و نگاه بيطرفانه در حوادث كوچك و بزرگى كه به قوه‌ى قضائيه ارجاع ميشود، حاكم شود؛ اين را بايد همه رعايت كنند، از بالا تا پائين. اين يك نكته‌ى بسيار مهمى است. اين، اعتماد ايجاد خواهد كرد.

 تشكيك در گزارشهاي مسئولان برجسته نظام ، ضد حالت اعتماد مردم است.

 يك چيزى كه ضد حالت اعتماد مردم است، اين است كه افرادى عليه قوه - چه اين قوه، چه قوه‌ى مجريه يا قوه‌ى مقننه - بنا كنند تشكيك كردن. عادت بدى پيدا شده است - البته اين جديد هم نيست، اينها هميشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسائل ارتباط جمعى متكثر است، همه‌گير است، فراگير است، بيشتر خود را نشان ميدهد - اين عادت بد، تشكيك كردن در گزارشهاست. قوه‌ى قضائيه گزارش ميدهد، يك نفر مى‌آيد ميگويد كه از كجا معلوم اينها راست است. يك شبهه‌اى به وجود مى‌آورد. قوه‌ى مجريه گزارش ميدهد، يكى پيدا ميشود و ميگويد آقا از كجا معلوم اين آمارها درست باشد. تشكيك ايجاد ميكند. عين همين قضيه در مورد قوه‌ى مقننه هم هست. نميشود زحمات يك مجموعه‌ى انسانىِ فعال را با يك ان قلت بيجا و القاء شبهه‌ى بى‌مورد، همه را انسان زير پا له كند؛ اين غلط است. البته جلوى حرف كسانى كه اختيار حرف زدن خود را ندارند، نميشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانه‌هائى كه احساس مسئوليت ميكنند، متوجه باشند؛ بى‌دليل گزارشهاى رسمى مسئولان برجسته‌ى نظام را زير سؤال نبرند. هم در قوه‌ى قضائيه اين حرف هست، هم در قوه‌ى مجريه اين حرف هست، هم در قوه‌ى مقننه اين حرف هست. زير سؤال بردن فعاليتها، زحمات را ضايع ميكند. انسان مى‌بيند اين ايام در مورد آمارهاى قوه‌ى مجريه خدشه ميكنند، در مورد اظهارات و آمارهاى قوه‌ى قضائيه خدشه ميكنند، در مورد اقدامهاى مثبت و فعاليتهاى خوب قوه‌ى مقننه و مجلس القاء شبهه ميكنند؛ اين، اعتماد مردم را از بين ميبرد. ما به عنوان كسى كه مستمع و شنونده و مخاطب اين گزارشهاست، بايد هوشيارانه نگاه كنيم، اما گزارشها را تلقى به قبول كنيم. بايد تلقى به قبول كنيم. البته در مواردى ممكن است يك آمار دروغ، آمار غلط، آمار اشتباهى هم داده شود؛ اين را نبايد تعميم داد و شبهه كرد؛ اين، اعتماد مردم را از دستگاه‌هاى نظام، از بدنه‌هاى نظام سلب ميكند، ضايع ميكند. مسئولين به اين نكته توجه داشته باشند. بنابراين، اين اعتماد هم خيلى مهم است.

 تا وقتي از طريق قانوني جرمي ثابت نشده، كسي حق ندارد آبروي يك مسلماني را ببرد

  يك مطلب ديگرى كه در باب قوه‌ى قضائيه و عملكرد قوه و بازخوردهاى اين عملكرد در بيرون بايد مورد توجه قرار بگيرد - كه الان رئيس محترم قوه هم اشاره كردند - اين است: خب، قوه‌ى قضائيه با متهم مواجه است. يك نفرى متهم به يك معنائى ميشود؛ قوه‌ى قضائيه وظيفه دارد از راه‌هائى كه قانون معين كرده، برود تحقيق كند، تفحص كند و مشخص كند كه اين اتهام وارد است يا وارد نيست. صرف متهم شدن كه جرم نيست. به هر كسى ممكن است يك اتهامى وارد شود. تا وقتى كه از طريق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بيرون قوه، نه در تريبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، كسى حق ندارد آبروى يك مسلمانى را ببرد؛ اين بسيار مسئله‌ى مهمى است. بعضى اوقات انسان مى‌بيند روى قوه‌ى قضائيه فشار مى‌آورند كه آقا افشاء كنيد. نه آقا، هيچ لزومى ندارد افشاء كردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معيناً خواسته است كه مردم مجازات را ببينند، يا مجازات شونده را بشناسند؛ اينها موارد خاصى است، مال همه جا نيست. بخصوص وقتى كه در فضاى جامعه روحيه‌ى تعميم وجود دارد كه يك چيزى را به غير مورد خودش تعميم ميدهند، اينجا انسان خيلى بايد احتياط كند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبايستى كسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نبايد قرار داد؛ چون وقتى گفتيد متهم است، افكار عمومى تفكيك نميكند بين متهمى كه هيچ گناهى نكرده است، با آن كسى كه شواهدى بر گناه او وجود دارد.  

 عدم لزوم انتشار اسم افراد مجرم وآبرو ريزي از آنها،حتي پس از اثبات جرم ومجازات ، مگر در موارد خاصي 

 حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض كردم، مگر يك موارد خاص؛ «و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين». چند موردِ اينجورى داريم. حتّى اگر چنانچه فرض كنيم يك نفرى جرمى هم كرده است، اين جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، اين شخص به مجازات محكوم هم شده است - فرض كنيد رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر كنيم تا بچه‌ى اين آدم كه دارد مدرسه ميرود، ديگر رويش نشود مدرسه برود؟ چه اشكال دارد كه اين مدتِ زندانش را بگذراند، بيايد بيرون، خودش و خانواده‌اش زندگى عادى‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمى كرد، مجازات شد، تمام شد ديگر. بايد حتماً آبروريزى بشود؟ اين از نكات بسيار مهمى است.

 عدم زير سوال بردن عملكرد قوه قضائيه    

  البته مخاطب اين حرف فقط قوه‌ى قضائيه نيست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانه‌ها مخاطبند. نه از آن طرف بايستى عملكرد قوه‌ى قضائيه را زير سؤال برد؛ هر اقدامى كه قوه‌ى قضائيه ميكند، بگويند نخير، يك كاسه‌اى زير نيم‌كاسه هست، يك غرضى هست - نخير، كسى نبايد اينجور عمل كند، اينجور حرف بزند -   

عدم آشكار شدن اتهام افراد در افكار عمومي  

 نه از اين طرف، افراد به صرف اينكه متهم به يك معنائى شدند، اين اتهام آشكار شود، واضح شود، در افكار عمومى مطرح شود. افكار عمومى از اين مسئله چه لذتى ميبرد؟ براى افكار عمومى چه فايده‌اى دارد كه بداند زيدى، عمروئى، بكرى متهم به فلان عمل خلافى است؟ بايد به اينها توجه كرد.
 عرض كردم؛ آنچه كه تضمين‌كننده‌ى همه‌ى اين مطالب است، تقواست. تقوا اين است كه ما مراقب حرفمان، مراقب كارمان، مراقب جهتگيرى‌مان، مراقب رفتارمان باشيم. كوچكترين اعمال ما ثبت ميشود؛ «فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره. و من يعمل مثقال ذرّة شرّا يره».(3) اعمال ما، گفتار ما، الفاظ ما همه ثبت ميشود؛ بعد ما را به سؤال و جواب ميكشند. دادگاه عدلى وجود دارد كه در آن دادگاه عدل بايد انسان جواب بدهد. زير جواب ميمانيم. تقوا يعنى همين را رعايت كنيم، همين را مواظبت كنيم.

 پيشرفتهاي قوه قضائيه نويدي براي آينده

 بحمدالله قوه‌ى قضائيه از اول انقلاب تا امروز در هر دوره‌اى يك قدم جلوتر گذاشته است؛ در هر دوره‌اى پيشرفتهاى باارزشى داشته است. امروز هم بحمدالله پيشرفتهاى قوه‌ى قضائيه و كارهائى كه در قوه‌ى قضائيه دارد انجام ميگيرد، حقيقتاً اميدوار كننده است. انسان وقتى نگاه ميكند به اين نشاط، به اين همت، به اين روحيه‌ى ابتكار، به اين اميدى كه در مسئولين قوه وجود دارد و دارند حركت ميكنند - بحمدالله حركت عالمانه، حركت مبتكرانه - خرسند ميشود؛ اينها نويد آينده است.

با تشكر فراوان از همكاري خواهران كريمي

بيانات مقام معظم رهبري در ديدار رئيس و مسئولان قوه قضائيه

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم

 اولاً خوشامد عرض ميكنيم به برادران و خواهران عزيز، كاركنان و مسئولان و قضات محترم قوه‌ى قضائيه و خانواده‌هاى معظم و معزز شهيدان واقعه‌ى تلخ هفتم تير. و تشكر ميكنيم از جناب آقاى آملى، رياست محترم قوه، كه در گزارش پرمغز و عالمانه‌ى خودشان نكات بسيارى را در مورد قوه‌ى قضائيه مطرح كردند و اقدامات شايسته‌ى تحسين و تقديرى را كه در قوه‌ى قضائيه انجام گرفته است، به اطلاع عموم مردم رساندند. از خداوند متعال درخواست ميكنيم كه به ايشان و به همكارانشان در سطوح مختلف قوه‌ى قضائيه كمك كند، توفيق بدهد و آنها را بر ادامه‌ى اين راه نورانى و پرخير و بركت ان‌شاءالله يارى كند. از شخص ايشان - كه بحمدالله رتبه‌ى برجسته‌اى در علم و ابتكار و نشاط و انگيزه و همت بلند دارند - همين انتظار هم هست. ان‌شاءالله خداوند از همه قبول كند.

 يك جمله راجع به ماجراى هفت تير عرض كنيم، يك جمله هم راجع به قوه‌ى قضائيه به عرض حضار محترم برسانيم. حادثه‌ى هفتم تير يك محنت واقعى بود؛ حقيقتاً يك ضربه و يك حادثه‌ى تلخ و تكان دهنده‌اى بود براى كشور و براى نظام. در قلب دستگاه مديريت كشور، شخصيتى مثل شهيد مظلوم مرحوم آيةالله بهشتى و ديگر بزرگان، فعالان از قوه‌ى قضائيه، از مجلس شوراى اسلامى، از دولت، از نخبگان سياسى، از نخبگان علمى، يك چنين حادثه‌اى به وجود بيايد، يك چنين فاجعه‌اى رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اينجا يك نكته‌اى وجود دارد كه در طول تاريخ، اين نكته قابل مشاهده و لمس است و آن اين است كه هرگاه ملتى، جماعتى، فردى در مقابل يك محنتى كه بر آن جمع يا بر آن فرد يا بر آن ملت وارد ميشود، صبر و بصيرت به خرج داد، آن محنت براى او تبديل ميشود به نعمت. راز پيروزى حق، پيروزى كلمه‌ى حق، انتشار حق، انتشار توحيد در طول تاريخ در ميان بشر همين نكته است. انبياى عظام الهى، و در مواردى ملتهائى كه تحت حاكميت اين بزرگان بودند، اين همه محنت را تحمل كردند؛ بايد در طول تاريخ نامى از پيام پيغمبران نمانده باشد؛ بايد فكر آنها، ايده‌ى آنها، راه آنها در زير تندباد حوادث تلخ بكلى نابود شده باشد، در هم پيچيده شده باشد، از بين رفته باشد. شما مى‌بينيد بعكس است؛ يعنى هرچه تاريخ جلوتر آمده، پيام نبوتها در ميان مردم، در افكار مردم، زنده‌تر شده است. رازش همين نكته است: صبر و بصيرت در مقابل محنتها.

 مردم ما در قضيه‌ى هفت تير اين هنر را به خرج دادند: به جاى اينكه نااميد شوند، به جاى اينكه اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند، به جاى اينكه از دشمن بترسند و در مقابل دشمن زانو بزنند، به جاى ضعف و انكسار و انهزام، ملت ما به خاطر بصيرتى كه داشتند و به طور دائم به وسيله‌ى امام بزرگوار در آنها تزريق ميشد و در ميان مردم دامن زده ميشد، صبر كردند، ايستادگى كردند و موج را عليه دشمن برگرداندند.

 من خبرهاى هفت تير را بعدها شنيدم. در آن روزِ هفت تير و روزهاى بعد از هفت تير، من در حال عادى و معمولى نبودم - بيهوش و نيمه بيهوش بودم - ليكن وقتى شنيدم كه آنچه اتفاق افتاده است، چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد كردند، حقيقتاً مثل يك ناظرى كه از بيرون نگاه ميكند، شگفت‌زده شدم. مردم ما بايد اين را حفظ كنند. اين را بايد ما به عنوان يك درس - درسى كه آن را عمل كرديم، آن را به تاريخ پس داديم - حفظ كنيم.

 براى ملتى مثل ملت ايران كه با يك چنين هدف والائى - رسيدن به ارزشهاى اسلامى و تحقق مبانى اسلام در جامعه و انتشار آن در عالم - وارد ميدان شده است، قهراً حادثه زياد است. خب، شما به اسلامى عمل ميكنيد كه با ظلم مخالف است، با زور مخالف است، با زير بار رفتن ملتها در مقابل دشمنان و زورگويان مخالف است، حتّى در مقابل زورگوئى‌هاى دنيا نسبت به ديگران هم بى‌تفاوت نيست. در مقابل اين مجرا و اين حركت، كى با شما مخالف خواهد شد؟ زورگويان عالم، ظالمين عالم، استعمارگران، مستبدان بين‌المللى، ديكتاتورهاى ظالم و خشن؛ اينها همه در مقابل شما صف‌آرائى ميكنند. اينها پول دارند، رسانه دارند، قدرت سياسى دارند، قدرت تبليغاتى دارند؛ لذا محنت درست ميكنند. در مقابل اينها بايد ايستاد. ملت ما اين امتحان را داده و موفق هم شده است.

 امروز نظام جمهورى اسلامى در مقايسه‌ى با هفتم تير 1360 از لحاظ اقتدار، از لحاظ پيشرفت، از لحاظ توانائى‌هاى گوناگون، از لحاظ اعتبار بين‌المللى و ايجاد اميد در ملتها، از زمين تا آسمان تفاوت كرده است . اين به خاطر همين ايستادگى ملت عزيز ما بوده است. پس اين اصل را ما از حادثه‌ى هفتم تير به ياد داشته باشيم كه هرگاه محنت و سختى‌اى كه بر ما تحميل ميشود، با صبر ما، با استقامت ما، با بصيرت ما مواجه شود، آن محنت تبديل ميشود به نردبانى براى عروج، براى ارتقاء و براى پيشرفت؛ و شد، ان‌شاءالله بعد از اين هم خواهد شد.

 در مورد قوه‌ى قضائيه: قوه‌ى قضائيه به دو عامل نياز دارد تا بتواند موفق باشد. در هر نظامى، در هر اجتماعى، قوه‌ى قضائيه حل و فصل كننده‌ى اختلافات و حاكم كننده‌ى عدل در مقابل ظلم و تجاوز و فساد و اينهاست. براى اينكه قوه‌ى قضائيه در اين هدف والا موفق بشود، به دو چيز احتياج دارد: يكى قدرت و اقتدار - كه بايد قوى باشد - دوم، اعتماد؛ يعنى مردم بايد به او اعتماد داشته باشند. قوه‌ى قضائيه اين دو چيز را نياز دارد. اقتدار قوه‌ى قضائيه را ميتوان با همين زيرساختهاى انسانى و فنى - كه در اين زمينه، شرحى از پيشرفتها را رئيس محترم قوه دادند؛ بنده هم تا حدود زيادى در جريان كارهائى كه انجام گرفته است، هستم - تأمين كرد. قوه‌ى قضائيه با استحكام درونى، با تربيت و به كار گرفتن انسانهاى شايسته، فاضل، امين و درستكار، قوّت و اقتدار پيدا ميكند. با وضع قوانين درست، با نظارتهاى متناسب، با بهره‌گيرى از پيشرفتهاى گوناگون فنى و سازمانى و استفاده‌ى از همه‌ى دنيا، اين اقتدار به وجود مى‌آيد. ما از اين كه از ديگران ياد بگيريم - مكرر عرض كرده‌ايم - خجالت نميكشيم. ما از هر ملتى، از هر كشورى، از هر نظام قضائى‌اى در دنيا كه يك نكته‌ى خوب و روشن در كار خود داشته باشد، استفاده خواهيم كرد، از او ياد ميگيريم. البته چشم‌بسته به روشها و حرفهاى اين و آن نميگرويم؛ اين غلط است. چون در دنيا اينجور رفتار ميكنند، پس ما هم بايد اينجور رفتار كنيم؛ نه، اين غلط است. «و ان تطع اكثر من فى الارض يضلّوك عن سبيل الله ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون».(1) از روش اين و آن اطاعت و تبعيت نميكنيم. غربى‌ها اينجورى عمل ميكنند، شرقى‌ها اينجورى عمل ميكنند، فلان كشور اينجورى عمل ميكند، پس ما هم بكنيم؛ نه، اين غلط است. ما از تشخيص خودمان تبعيت ميكنيم. يعنى وقتى ديديم در نظام قضائىِ فلان كشور دورافتاده - بزرگ يا كوچك - اين نكته وجود دارد كه كار آنها را در امر قضا سهل كرده است و اين فوائد را داشته است، عقل ما وقتى اين را تشخيص داد، آن وقت اين را عمل ميكنيم. اين تبعيت از او نيست، اين تبعيت از عقل است؛ اين خوب است. اينها براى قوه‌ى قضائيه اقتدار مى‌آورد. تلاش زياد، ابتكارِ روزبه‌روز و نوآورى اقتدار مى‌آورد. نميتوان همين طور نشست تا امور در جريان عادى خودش پيش برود؛ مسئولين قوه بايد نگاه كنند، ضعفها را پيدا كنند، مشكلات را پيدا كنند، گره‌هاى كور را پيدا كنند، اينها را با ابتكار برطرف كنند؛ ذهنهاى برتر و ذهنهاى ممتاز ميتوانند كمك كنند؛ بحمدالله در درون قوه هم هستند، از بيرون قوه هم استفاده بشود. زيرساختهاى فنى تأمين بشود، زيرساختهاى انسانى تأمين بشود؛ اين ميشود اقتدار قوه‌ى قضائيه؛ يك قوه‌ى قوى و مقتدر كه توانائى حركت به سمت اهداف خودش را دارد. اين ركن اول.

 ركن دوم - كه اعتماد مردم است - با تأمين عدالت امكان‌پذير خواهد شد، با عمل دقيق و حكيمانه‌ى به قانون تأمين خواهد شد. مردم بايد اعتماد پيدا كنند. وقتى ديدند كه قوه‌ى قضائيه به قول خود در اجراى عدالت عمل ميكند، اطمينان پيدا ميكنند. حتّى آن كسى هم كه عليه او حكم داده شده است، وقتى بين خودش و قلبش و خدايش خلوت ميكند، تصديق ميكند كه نه، حق با آن است. ممكن است در زبان و در ظاهر زير بار نرود، اما قلباً قبول خواهد كرد. بنابراين يك حالت اعتمادى به قوه‌ى قضائيه به وجود مى‌آيد. اين اعتماد لازم است.

 عدالت مهم است. اگر بخواهيم عدالت در قوه‌ى قضائيه جريان دائمى و عمومى و فراگير پيدا كند، بايستى تقوا و نگاه بيطرفانه در حوادث كوچك و بزرگى كه به قوه‌ى قضائيه ارجاع ميشود، حاكم شود؛ اين را بايد همه رعايت كنند، از بالا تا پائين. اين يك نكته‌ى بسيار مهمى است. اين، اعتماد ايجاد خواهد كرد.

 يك چيزى كه ضد حالت اعتماد مردم است، اين است كه افرادى عليه قوه - چه اين قوه، چه قوه‌ى مجريه يا قوه‌ى مقننه - بنا كنند تشكيك كردن. عادت بدى پيدا شده است - البته اين جديد هم نيست، اينها هميشه بوده است؛ اما خب، حالاها چون وسائل ارتباط جمعى متكثر است، همه‌گير است، فراگير است، بيشتر خود را نشان ميدهد - اين عادت بد، تشكيك كردن در گزارشهاست. قوه‌ى قضائيه گزارش ميدهد، يك نفر مى‌آيد ميگويد كه از كجا معلوم اينها راست است. يك شبهه‌اى به وجود مى‌آورد. قوه‌ى مجريه گزارش ميدهد، يكى پيدا ميشود و ميگويد آقا از كجا معلوم اين آمارها درست باشد. تشكيك ايجاد ميكند. عين همين قضيه در مورد قوه‌ى مقننه هم هست. نميشود زحمات يك مجموعه‌ى انسانىِ فعال را با يك ان قلت بيجا و القاء شبهه‌ى بى‌مورد، همه را انسان زير پا له كند؛ اين غلط است. البته جلوى حرف كسانى كه اختيار حرف زدن خود را ندارند، نميشود گرفت؛ اما مسئولان متوجه باشند. رسانه‌هائى كه احساس مسئوليت ميكنند، متوجه باشند؛ بى‌دليل گزارشهاى رسمى مسئولان برجسته‌ى نظام را زير سؤال نبرند. هم در قوه‌ى قضائيه اين حرف هست، هم در قوه‌ى مجريه اين حرف هست، هم در قوه‌ى مقننه اين حرف هست. زير سؤال بردن فعاليتها، زحمات را ضايع ميكند. انسان مى‌بيند اين ايام در مورد آمارهاى قوه‌ى مجريه خدشه ميكنند، در مورد اظهارات و آمارهاى قوه‌ى قضائيه خدشه ميكنند، در مورد اقدامهاى مثبت و فعاليتهاى خوب قوه‌ى مقننه و مجلس القاء شبهه ميكنند؛ اين، اعتماد مردم را از بين ميبرد. ما به عنوان كسى كه مستمع و شنونده و مخاطب اين گزارشهاست، بايد هوشيارانه نگاه كنيم، اما گزارشها را تلقى به قبول كنيم. بايد تلقى به قبول كنيم. البته در مواردى ممكن است يك آمار دروغ، آمار غلط، آمار اشتباهى هم داده شود؛ اين را نبايد تعميم داد و شبهه كرد؛ اين، اعتماد مردم را از دستگاه‌هاى نظام، از بدنه‌هاى نظام سلب ميكند، ضايع ميكند. مسئولين به اين نكته توجه داشته باشند. بنابراين، اين اعتماد هم خيلى مهم است.

 يك مطلب ديگرى كه در باب قوه‌ى قضائيه و عملكرد قوه و بازخوردهاى اين عملكرد در بيرون بايد مورد توجه قرار بگيرد - كه الان رئيس محترم قوه هم اشاره كردند - اين است: خب، قوه‌ى قضائيه با متهم مواجه است. يك نفرى متهم به يك معنائى ميشود؛ قوه‌ى قضائيه وظيفه دارد از راه‌هائى كه قانون معين كرده، برود تحقيق كند، تفحص كند و مشخص كند كه اين اتهام وارد است يا وارد نيست. صرف متهم شدن كه جرم نيست. به هر كسى ممكن است يك اتهامى وارد شود. تا وقتى كه از طريق قانونى جرم ثابت نشده است، نه در خود قوه، نه در بيرون قوه، نه در تريبونها و منبرهاى رسمى، نه در وسائل ارتباط جمعى، كسى حق ندارد آبروى يك مسلمانى را ببرد؛ اين بسيار مسئله‌ى مهمى است. بعضى اوقات انسان مى‌بيند روى قوه‌ى قضائيه فشار مى‌آورند كه آقا افشاء كنيد. نه آقا، هيچ لزومى ندارد افشاء كردن. در موارد خاصى، بله، شارع مقدس مشخصاً و معيناً خواسته است كه مردم مجازات را ببينند، يا مجازات شونده را بشناسند؛ اينها موارد خاصى است، مال همه جا نيست. بخصوص وقتى كه در فضاى جامعه روحيه‌ى تعميم وجود دارد كه يك چيزى را به غير مورد خودش تعميم ميدهند، اينجا انسان خيلى بايد احتياط كند. تا وقتى جرمى ثابت نشده است، قطعاً نبايستى كسى را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نبايد قرار داد؛ چون وقتى گفتيد متهم است، افكار عمومى تفكيك نميكند بين متهمى كه هيچ گناهى نكرده است، با آن كسى كه شواهدى بر گناه او وجود دارد. حتّى بعد از اثبات جرم هم چه لزومى دارد؟ عرض كردم، مگر يك موارد خاص؛ «و ليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين».(2) چند موردِ اينجورى داريم. حتّى اگر چنانچه فرض كنيم يك نفرى جرمى هم كرده است، اين جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، اين شخص به مجازات محكوم هم شده است - فرض كنيد رفته زندان - چه لزومى دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر كنيم تا بچه‌ى اين آدم كه دارد مدرسه ميرود، ديگر رويش نشود مدرسه برود؟ چه اشكال دارد كه اين مدتِ زندانش را بگذراند، بيايد بيرون، خودش و خانواده‌اش زندگى عادى‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمى كرد، مجازات شد، تمام شد ديگر. بايد حتماً آبروريزى بشود؟ اين از نكات بسيار مهمى است.

 البته مخاطب اين حرف فقط قوه‌ى قضائيه نيست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانه‌ها مخاطبند. نه از آن طرف بايستى عملكرد قوه‌ى قضائيه را زير سؤال برد؛ هر اقدامى كه قوه‌ى قضائيه ميكند، بگويند نخير، يك كاسه‌اى زير نيم‌كاسه هست، يك غرضى هست - نخير، كسى نبايد اينجور عمل كند، اينجور حرف بزند - نه از اين طرف، افراد به صرف اينكه متهم به يك معنائى شدند، اين اتهام آشكار شود، واضح شود، در افكار عمومى مطرح شود. افكار عمومى از اين مسئله چه لذتى ميبرد؟ براى افكار عمومى چه فايده‌اى دارد كه بداند زيدى، عمروى، بكرى متهم به فلان عمل خلافى است؟ بايد به اينها توجه كرد.

 عرض كردم؛ آنچه كه تضمين‌كننده‌ى همه‌ى اين مطالب است، تقواست. تقوا اين است كه ما مراقب حرفمان، مراقب كارمان، مراقب جهتگيرى‌مان، مراقب رفتارمان باشيم. كوچكترين اعمال ما ثبت ميشود؛ «فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره. و من يعمل مثقال ذرّة شرّا يره».(3) اعمال ما، گفتار ما، الفاظ ما همه ثبت ميشود؛ بعد ما را به سؤال و جواب ميكشند. دادگاه عدلى وجود دارد كه در آن دادگاه عدل بايد انسان جواب بدهد. زير جواب ميمانيم. تقوا يعنى همين را رعايت كنيم، همين را مواظبت كنيم.

 بحمدالله قوه‌ى قضائيه از اول انقلاب تا امروز در هر دوره‌اى يك قدم جلوتر گذاشته است؛ در هر دوره‌اى پيشرفتهاى باارزشى داشته است. امروز هم بحمدالله پيشرفتهاى قوه‌ى قضائيه و كارهائى كه در قوه‌ى قضائيه دارد انجام ميگيرد، حقيقتاً اميدوار كننده است. انسان وقتى نگاه ميكند به اين نشاط، به اين همت، به اين روحيه‌ى ابتكار، به اين اميدى كه در مسئولين قوه وجود دارد و دارند حركت ميكنند - بحمدالله حركت عالمانه، حركت مبتكرانه - خرسند ميشود؛ اينها نويد آينده است.

 اميدواريم خداوند متعال از همه‌ى شماها قبول كند و شما را مشمول دعاى حضرت بقيةالله (ارواحنا فداه) قرار دهد و ان‌شاءالله قلب مقدس آن بزرگوار را از شما راضى كند. خداوند ان‌شاءالله ارواح طيبه‌ى شهداى عزيزمان و روح مطهر امام بزرگوار را از همه‌ى ما راضى و خشنود كند.

    والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته

1) انعام: 116
2) نور: 2
3) زلزله: 7 و 8

10فرمان گروه انحرافي

 

بصيرت:گروه انحرافي براي حضور در انتخابات آتي، به استان‌هاي كشور چشم دوخته است. آنها براي اين حضور، ۱۰ فرمان راهبردي را در دستور كار قرار داده‌اند.گروه انحرافي از مدت‌ها قبل به صورت مستقيم و غير مستقيم در حال آماده كردن مقدمات حضور خود و چهره‌هاي وابسته‌ به خود در انتخابات مجلس نهم شوراي اسلامي است.منحرفين، بر طبق آنچه كه پيش‌بيني مي‌شد و در اخبار منتشر شده نيز بيان شده است؛ قصد دارد با استفاد از سياست "گريز از مركز " به جاي حضور پر رنگ در فضاي انتخاباتي پايتخت، در استان‌هاي كشور حضور يابد و با دست يازيدن به راهبردها و دستورالعمل‌هايي كه عمدتا از جانب ليدر اصلي اين گروه پراكنش يافته‌اند، زمينه حضور خود در مجلس نهم شوراي اسلامي را فراهم كند.

 به گزارش فارس، راهكارهاي گروه انحرافي براي حضور در فضاي انتخاباتي استان‌ها شامل فرمان‌ها و دستورالعمل‌هايي است كه هريك منتج به پياده سازي سياست‌ها و اهداف اين گروه در به دست آوردن برخي كرسي‌هاي مجلس مي‌شود.

اهدافي چه از قبيل اينكه شخصي با تابلوي همين جريان و يا حمايت از چهره‌هاي اصلي جريان انحراف وارد گود انتخابات شود و يا اينكه اشخاصي به مجلس راه يابند كه در پايبندي به اعتقادات متزلزل باشند و در واقع بتوانند به صورت ناخودآگاه به عنوان مهره گروه انحرافي در مجلس عمل كنند.

و آن راهبردها و فرمان‌ها؛

*فرمان اول: استفاده از رانت و پول‌هاي دولتي

در واقع گروه انحرافي و ليدرهاي اصلي آن در تمام اين مدت نشان د‌اده‌اند كه در پول‌خواري و استفاده اشرافي از رانت‌هاي دولتي و پول بيت‌المال يد طولايي دارند.در همين زمينه مي‌توان به صحبت‌هاي مرتضي نبوي كه چندي قبل در گفت‌وگو با فارس عنوان شد اشاره كرد:

"امروز شاهديم كه اشرافيتي جديد در ادامه جريان شكل گرفته از آغاز انقلاب به وجود آمده و البته در درون جريان اصولگرايي نيز نضج گرفته است. "اين در حاليستكه شائبه‌هاي مطرح شده در زمينه فعاليت‌هاي مشكوك اقتصادي گروه انحرافي در مقولات مختلف نيز زبانزد خاص و عام است.آنها در پرونده‌هايي همچون ايران خودرو، برخي بانك‌هاي خصوصي، مناطق آزاد تجاري، برخي شركت‌هاي وابسته موسسات دولتي و ... حضور پررنگي دارند و افشا‌گري‌هاي چهره‌ها و رسانه‌هاي مبرّز و دستگيري‌هاي برخي مديران وابسته به گروه انحرافي كه در مناصب اقتصادي حضور دارند، مؤيد همين ادعاست.با اين اوصاف مي‌توان اذعان كرد كه "مشكل اقتصادي " تنها مشكلي است كه گروه انحرافي براي فعاليت‌هاي انتخاباتي خود با آن مواجه نيست.چندي قبل يكي از چهره‌هاي گروه انحرافي، پس از قطع بودجه شورايعالي ايرانيان خارج از كشور گفته بود: "اكنون بودجه را از جاي ديگري! تأمين مي‌كنيم "

*فرمان دوم : استفاده از شخصيت‌هاي خاكستري نسبت به گروه انحرافي

علامه مصباح يزدي، چندي قبل در يكي از سخنراني‌هايشان نكته‌اي موجز را بيان كردند كه شايد آنطور كه بايد و شايد مورد توجه قرار نگرفت.ايشان در ادامه هشدارهاي خود پيرامون فعاليت‌هاي مشكوك گروه انحرافي، اين جمله را بيان كردند:"حال اگر كسي رياست، پول و سوابق داشته باشد و خدمات دولت نهم و دهم نيز در اختيار او قرار گيرد و چه بسا رييس جمهور هم بگويد؛ هر چه دارم از او بوده است! چه تأثيراتي مي‌تواند داشته باشد؟ "اين نكته نغز را مي‌توان به مقامات كوچكتر نيز بسط داد.در واقع گويا دور نيست روزي كه فرمانداري، بخشداري يا هر مقام ديگري اين نكته را خطاب به مردم يك منطقه بيان كند كه اين آب و گاز و خدمات را با دستور فلان مقام ايجاد كرديم.

به ديگر بيان اينكه "فلان مقام " كه از قضا از چهره‌هاي گروه انحرافي و يا وابستگان به آن هم هست، مي‌تواند با موج سواري بر روي خدمات ايجاد شده توسط افرادي كه شايد در ظاهر هيچ تعلقي به گروه انحرافي از خود نشان نداده‌اند و خاكستري محسوب مي‌شوند، نام خود را به عنوان نفر اول مطرح سازد و در نتيجه اين اوست كه به عنوان علت‌العلل تمام خدمات انجام شده در يك روستا يا يك شهر مطرح مي‌شود.

* فرمان سوم : مذاكره با فتنه‌گران و تلاش براي فعال‌سازي آراي خاموش

آنچه همه از گروه انحرافي و مواضع ليدرهاي آن به عنوان يك صفت هميشگي سراغ دارند، سكوت آنان در قبال فتنه‌گران و فرقه سبز است. آنها هيچگاه در اين زمينه اظهار نظري مبني بر برائت نداشته‌اند و حتي نزديكان ليدر اصلي گروه انحرافي بارها بيان كرده‌اند كه آنها به جذب آراي كسانيكه در انتخابات رياست جمهوري به احمدي نژاد رأي ندادند نيز فكر مي‌كنند.

اين نكته به عنوان يك راهبرد اصلي، مد نظر گروه انحرافي در استان‌هاي كشور است. آنها مذاكره با كساني را در دستور كار دارند كه اگرچه در ماجراي فتنه تبديل به مهره سوخته نشدند اما مي‌توانند با اندكي مذاكره به مواضعي همسو با گروه انحرافي دست يابند و به عنوان كانديداي آنها و يا مهره آنها مطرح باشند. ضمن آنكه منحرفين، در اين زمينه راهبرد رويكرد به طيف‌هاي مخالف را نيز در دستور كار دارند و طرفدارسازي از بين مخالفان احمدي نژاد را براي خود از ياد نبرده‌اند.بر طبق اخبار موثق، ليدر اصلي گروه انحرافي در يكي از نشست‌هاي انتخاباتي اين گروه گفته است:"بايد طوري عمل كنيم كه همه ۱۳ ميليون راي موسوي را جذب كنيم. "

*فرمان چهارم : استفاده از آنها يي كه مي‌توانند مهره باشند

برخي افرادي كه از هم اكنون در حال آماده سازي خود براي حضور در انتخابات و فراهم كردن مقدمات آن در استان‌ها هستند، افرادي به‌ شمار مي‌روند كه در واقع داراي شخصيت‌هايي متزلزل هستند و به دليل ضعف اعتقادي، از مواضعي همسو با تفكرات گروه انحرافي برخوردارند.استفاده از اين افراد به عنوان يك راهبرد اصلي گروه انحرافي براي به دست گيري كرسي‌هاي مجلس نهم مد نظر است.

چندي قبل يكي از چهره‌هاي مبرز و شهره به اصولگرايي در يكي از استان‌هاي كشور كه البته روحاني هم هست در يك مصاحبه مطبوعاتي گفته بود: "معتقدم مقابله با اين نوع تهديدات از جمله جمع كردن ماهواره‌ها راه حل مناسبي نيست زيرا با پيشرفت هاي امروزي به گونه‌اي ديگر مي‌توان از اين وسايل استفاده كرد! "و نيز معاون سياسي ـ امنيتي استانداري يكي از استان‌هاي كشور نيز چندي قبل در اظهار نظري پيرامون مكتب ايراني گفته بود: "مكتب ايراني حسين فهميده‌ها را در برابر تانك دشمن قرار داد و تانك‌هاي استكبار زبون را به خاك ماليد. "اين صحبت‌ها از آن رو مطرح مي‌شود تا شاهدي باشد بر اين حقيقت كه گروه انحرافي و تفكراتش، در استان‌هاي كشور معتقداني مغرض يا غير مغرض نيز دارد.

*فرمان پنجم : مقدس نمايي براي استفاده از احساسات مذهبي

آنها در مقدس‌ نمايي، تظاهر به داشتن ارتباطات غريبه و استفاده از مغيّبات يد طولايي دارند. اگرچه شايد در قبال اين قبيل تفكرات و اقدامات آنان، گزافه‌گويي هايي نيز شده باشد اما حقيقت آن است كه آنان با اعتقاد به اينكه از "اصل دين و حقيقت! " حرف مي‌زنند و يا با "منبع فيض " در ارتباط هستند همواره تلاش كرده‌اند به نوعي خود را وصل به مغيّبات جلوه دهند كه البته بايد گفت در اين راه قدم‌هاي غلطي را نيز برداشته‌اند.

اين مسئله كه بارها در حرف‌ها و رفتارهاي آنان جلوه‌گر شده و در مقاطعي نيز دستاويز و علت برخي اقدامات آنان قرار گرفته، گوياي آن است كه اينان باز هم از اين حربه خرافي استفاده خواهند كرد و در اين راه حتما عده‌اي ساده لوح به سوي آنان دست اقبال خواهند گشود.در همين زمينه، علامه مصباح يزدي در يكي از سخنراني‌هايشان مي‌گويند:"اين شخص منحرف با اين بهانه كه فوق العاده است و ارتباطات معنوي با امام زمان عجّل الله تعالي فرجه و اصحاب ايشان دارد، تأثير عجيبي بر رئيس‌جمهور گذاشته و اعتمادش را جلب كرده است.

صرف اينكه يك نفر عمامه‌اي بر سر بگذارد يا خود را اهل زهد و پارسايي و ارتباط با عوالم ديگر نشان دهد، نمي‌توان به وي اعتماد كرد، گرچه كه برخي از روي ساده‎لوحي فريب اين افراد را هم مي‌خورند.وي يكي از شگردهاي اين جريان انحرافي را معرفي سركرده آن به عنوان يك انسان مقدس و متدين و اهل ارتباط دانست. "

*فرمان ششم : فرا رسيدن موعد پرداخت بدهي توسط آنان كه مقروض‌اند

گروه انحرافي پس از آغاز به كار دولت با سياست "موتور روشن و چراغ خاموش " اقدامات خود را به پيش برد و قصد داشت با همين سياست نيز اهداف خود را صورت دهد كه البته موج افشاگري‌ها دامنگير آن شد.آنها در تمام اين مدت به اين سبب كه نقشه راه خود براي آينده را نيز ترسيم كرده بودند، دست به تغيير و تحولات مديريتي و دولتي در سطوح مختلف و در تمام استان‌هاي كشور زدند. به ديگر سخن اينكه آنان صرفاً با ملاك "تعهد به گروه انحرافي " پست‌ها و سمت‌هايي را به برخي افراد اعطا كرده‌اند كه اكنون و در شرايط گذار به مرحله انتخابات مجلس، وقت جبران مافات اين افراد در قبال ناحقي كه گروه انحرافي بر گردنشان دارد، فرا رسيده است.

جبران مافاتي كه يا به صورت دفاع تمام قد از گروه انحرافي و مواضع و تفكرات غلط آنان صورت گرفته و خواهد گرفت و يا به صورت در اختيار گذاري امكانات و اموال بيت‌المال در اختيار آنها و يا وابستگان به آنها.به اين جمله كه توسط يكي از مديران دولتي در يكي از استان‌ها بيان شده و نشانگر عرض ارادت به گروه انحرافي است دقت كنيد:"بايد از ظرفيت مديران مازندراني كه در مركز كشور فعاليت دارند براي توسعه استان استفاده شود در حاليكه جايگاه ملي بودنشان نيز بايد حفظ شود.(منظور، ليدر گروه انحرافي است!)و البته در همين رابطه مي‌توان به خبر نامه سرگشاده ۱۳ استاندار در حمايت از گروه انحرافي نيز اشاره كرد.

*فرمان هفتم : بهره‌برداري از چهره‌هاي زرد

عده بسياري ماجراي ديدار ليدر اصلي گروه انحرافي از نمايشگاه عكس برخي هنرپيشه‌ها، خريدن تابلوهاي او و تعاريف عرفاني از آثارش را به ياد دارند.

ماجرايي كه البته پس از آن نيز با ديدار از نمايشگاه عكس يك بازيگر زن ديگر و يا ديدار با اعضاي گروه تئاتر مفسد انگيز "هدا گابلر " ادامه يافت.در اثناي همين ديد و بازديدها و قول و قرارها بود كه يكي از بازيگران سرشناس كشور گفت:"بايد از ظرفيت آقاي مشايي استفاده كنيم! "اين گونه رفتارها و استفاده از بازيگران و خوانندگان و ... كه مسبوق به سابقه است، در واقع ذخيره روز مباداي گروه انحرافيست براي روزگاري كه آنها به رأي اين افراد و طرفداران آنها نياز وافر دارند.افرادي كه در ماجراي فتنه ۸۸ ديديم چگونه دستاويز برنامه‌هاي انتخاباتي سران فتنه قرار گرفته‌اند و در قالب كليپ و اعلام موضع، چگونه در چارچوب منافع آنان اداي دين! مي‌كنند.

*فرمان هشتم : استفاده سوء از سمت‌هاي در اختيار گروه انحرافي

گروه انحرافي و چهره‌هاي شناخته شده و ناشناس آن بر برخي پست‌هاي دولتي، سيطره دارند. پست‌هايي كه از سطوح كلان كشور سرآغاز مي‌گيرد و تا رده‌هاي بسيار پايين‌تري در استان‌هاي كشور ادامه دارد.

تقريباً تمامي فعالان سياسي كشور و منتقدان گروه انحرافي بارها بيان كرده‌اند كه اين گروه در دولت لانه كرده است.

بديهيست كه منحرفين براي دست يازيدن به اهداف خود، در گام اول از سمت‌ها و اختيارات دولتي كه دارند استفاده خواهند كرد. چه اينكه انجام اقداماتي مثل اعطاي وام توسط سازمان ميراث فرهنگي به يك بازيگر زن براي برگزاري نمايشگاه، انجام اقداماتي مثل جشن جهاني نوروز كه در راستاي اهداف گروه انحرافي برگزار شد و ... نمادي از همين اقدامات است.

از ديگر سو نبايد اين نكته را نيز از ياد برد كه گروه انحرافي از زمان آغاز حركت خود سمت‌هايي را در دولت ايجاد و يا تقسيم كرده است كه در واقع بايد همين جريان و چهره‌هايش را منشأ اصلي آن دانست.

و حال اين خطر نيز وجود دارد كه صاحبان سمت‌هاي ايجاد شده يا تقسيم شده، دقيقا به عنوان مهره گروه انحرافي و در چارچوب اهداف انتخاباتي اين گروه عمل كنند.

*فرمان نهم : شخصيت‌شويي با استفاده از آبروي رئيس جمهور

يكي از فرمول‌هاي اساسي گروه انحرافي و سران آن، همواره استفاده از وجهه مردمي و مذهبي رئيس جمهور احمدي نژاد بوده است.

آنها نشان داده‌اند كه نه تنها براي پيشبرد اهداف خود از اين فرصت استفاده مي‌كنند بلكه براي فرار از انتقادات نيز، موارد ذكر شده را مستمسك قرار خواهند داد.براي مثال، ليدر اصلي گروه انحرافي، چند سال قبل در گفت‌وگو با ويژه نامه نوروزي همشهري اين مطلب را بيان كرده بود كه احمدي نژاد راه ولايت است و با توجه به اينكه ولايت پاك است پس ما راه رسيدن به ولايت كه احمدي نژاد باشد را نيز پاك مي دانيم. وي با ذكر اين جمله عملا منش خود و گروهش را پاسخگويي به انتقادات بيان كرد.

اين منحرفين همچنين جمله مشهوري دارند كه همه ما بارها و بارها آن را شنيده‌ايم. "هدف رئيس جمهور است. "آنها همواره تأكيد و تصريح دارند كه اگر كسي آنها را مورد انتقاد قرار مي‌دهد در واقع قصد دارد كه رئيس جمهور را مورد خطاب قرار دهد.

و البته تأسف‌بار تر اينكه رئيس جمهور نيز به اين جمله اعتقاد دارد. هم او بود كه در مراسم توديع بقايي از سازمان ميراث فرهنگي اعلام كرده بود: "آقاي بقايي سيبل شده است. "البته اين قسمت اول فرمول دو قسمتي‌ آنها در استفاده از وجهه رئيس جمهور است. در گام دوم آنها با همين امكان، قصد حضور در ميان مردم و در واقع مصادره آراي رئيس جمهور احمدي نژاد را به نفع خود دارند.

*و فرمان دهم :استفاده از ظرفيت دانشگاه آزاد و مديريت آن

قديمي‌ها ضرب المثلي دارند كه مي‌گويد: "آب مي گردد و گودال را پيدا مي‌كند. "محمدشريف ملك زاده، دبير شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور كه اخيراً نيز بازداشت شده است، يكي از مديران جاسبي، رئيس دانشگاه آزاد بود كه البته در رده مديران نزديك به ليدر اصلي گروه انحرافي نيز قرار گرفت.اين نكته جدا از آنكه معاني واضحي در ارتباط گيري گروه انحرافي با دانشگاه آزاد دارد، مؤيد اين نكته نيز هست كه در واقع مديران نزديك به تفكر رياست دانشگاه آزاد هستند كه مي‌توانند به چهره‌هاي انحرافي نزديك شوند.خبر ديگري نيز از ديدار ليدر اصلي گروه انحرافي با تعدادي از دانشجويان و اعضاي دانشگاه آزاد موجود است كه طي چند روز گذشته و با ماهيت انتخاباتي برگزار شده است.

با توجه به گستردگي حضور دانشگاه آزاد در اقصي نقاط كشور و از طرفي شائبه‌هاي طرح شده در زمينه مديريت سوء اين دانشگاه، ظن قوي وجود دارد، كه گروه انحرافي براي حضور انتخاباتي در استان‌ها، از امكانات دانشگاه آزاد اسلامي استفاده خواهند كرد.

 
 

 

اعلام استعفاي محمد شريف ملك زاده به صالحي

متن كامل استعفاي محمد شريف ملك زاده از معاونت اداري مالي وزارت امور خارجه:

جناب آقاي دكتر صالحي
وزير محترم امور خارجه
با سلام و احترام فراوان
ضمن تشكر از حسن اعتماد جنابعالي به اينجانب، صرف نظر از جوسازي‌هاي ناجوانمردانه و ظلم فراواني كه در اين مدت در حق اينجانب روا داشته‌اند، راضي نيستم آن برادر گرامي به‌خاطر حقير بيش از اين متحمل فشارهاي غيرمنصفانه قرار گيرد و از اين جهت براي حفظ آرامش كه نياز مبرم كشور در شرايط حاضر است، خواهشمند است با استعفاي اينجانب از مسووليت معاونت اداري و مالي وزارت امور خارجه موافقت فرماييد.
ضمنا اينجانب كليه اتهامات ناجوانمردانه نسبت داده شده به خود را با صراحت هرچه تمام‌تر تكذيب مي‌نمايم. اينجانب تاكنون در هيچ محكمه‌اي داراي پرونده نبوده و فاقد هرگونه سابقه سوء مي‌باشم.
لازم مي‌دانم ضمن تشكر از رياست محترم جمهوري اعلام دارم به عنوان سرباز كوچك نظام و ولي امر مسلمين جهان حضرت آيت‌الله خامنه‌اي مقام معظم رهبري در هر موقعيتي تمام مساعي خود را در خدمت به كشور و انقلاب اسلامي به‌كار خواهم بست.
محمد شريف ملك‌زاده

پاسخ علي اكبر صالحي به استعفانامه ملك‌زاده:

بسمه تعالي
برادر عزيز جناب آقاي دكتر ملك‌زاده
حسبنا الله و نعم الوكيل نعم المولي و نعم النصير
خودت را به خداوند بزرگ و متعال واگذار كن كه يقينا بهترين پناهگاه است.
با استعفاي جنابعالي موافقت مي‌شود و برايتان از خداوند متعال عاقبت بخيري مسئلت دارم.
صالحي

 علي‌اكبر صالحي وزير امور خارجه در نامه‌اي خطاب به علي لاريجاني رئيس‌ مجلس شوراي اسلامي، موافقت خود با استعفاي محمدشريف ملك‌زاده معاون اداري و مالي وزارت خارجه را اعلام كرد كه متن نامه به شرح زير است:

با سلام؛ احتراما به پيوست تصوير نامه موافقت اين‎جانب با استعفاي جناب آقاي محمدشريف ملك‌زاده جهت استحضار جناب‎عالي، نمايندگان محترم و صدور دستورات مقتضي ايفاد مي‌گردد.


لازم به توضيح است برخي از استيضاح‌كنندگان وزير امور خارجه تاكيد كرده بودند عدم كنار گذاشتن ملك‌زاده منتج به استيضاح قطعي وزير خارجه خواهد شد و علي لاريجاني رئيس‌ مجلس شوراي اسلامي نيز بعد از قبول استعفاي ملك‌زاده از سوي صالحي گفته بود كه استيضاح منتفي نشده است.

نامه سرگشاده دانشجويان خطاب به رئيس‌جمهور

جناب آقاي رئيس‏جمهور!
با سلام
اين روزها كه دلسوزانه تحولات اقتصادي ارزشمندي را در حوزه‏هايي نظير بانكداري اسلامي، هدفمند كردن يارانه‏ها، اصلاح قانون كار و... دنبال مي‏كنيد و بالواقع به شعار جهاد اقتصادي الگوي عمل مي‏پوشانيد، از باب آنچه در حواشي دولت اصول‌گرا مي‏گذرد، بغضي گلوگير رفيق راهمان شده است. از همين باب دست به قلم شديم تا به عنوان حاميان سوم تيري گفتمان احمدي‏نژاد به او عرض شكايت بريم.

ما نه از آنانيم كه از آغاز دولت هر روز بر تلاش‏هاي شبانه‏روزيش تاختند و نه از آنان كه دستاوردهاي عظيم و گرانقدرش را ناچيز انگاشتند.
نمي‏توانيد ما را اين‌گونه متهم كنيد. ما نسلي از جنس سوم تيريم. همان حاميانيم كه يك روز تخطي رئيس مجمع از خط رهبري را مورد اعتراض قرار داديم، يك روز مقابل مجلس شوراي اسلامي ايستاديم تا نقصشان را گوشزد كنيم و روز ديگر بر روند ناصواب قوه‌قضائيه خرده گرفتيم و البته همه را در دايره انقلاب ديده و مي‏ديديم.

ما عهدي با خدايمان داشتيم كه هنوز نيز بر سر آنيم و عهدي با شما كه در سوم تير بستيم تا سرباز رهبري بمانيم. يادتان هست حتماً آن روزهايي را كه گفتيد نخواهيد گذاشت تيرها متوجه رهبري شود. يادتان هست حتماً آن روزهايي را كه تبليغات سياه و سفيد ستادها دست به دست مي‏گشت و آن مادران كه طلا براي ستادها مي‏فرستادند و ما و شما كه دوشادوش هم از ولايت مي‏گفتيم و عدالت. ما همان نسليم كه اكنون 2 گروه مي‏خواهند كه ديگر نباشيم.

آقاي رئيس‏جمهور!

اگر شما خاطرات آن روزها را در گرماگرم جدال‏هاي سياسي و كاري فراموش كرده‏ايد، ما اما همه را خوب به خاطر داريم و مدام از خود مي‌پرسيم كجاست آن رئيس‏جمهوري كه قرار بود سپر رهبري باشد و چرا تاكنون بارها و بارها رهبري سپرش شده است؟ مگر رهبري نفرمود "اتقوا من مواضع التهم؟ " اين آقاي ولايت‌مدار چرا به دستور ايشان در باب پرهيز از قرار دادن دولت در موضع تهمت گوش نمي‏كند؟ آيا او در قبال همين يك سؤال ساده پاسخ و دفاعي دارد؟ چرا كاري مي‏كند كه شايعات بدتر قوت بگيرد؟ چرا يازده روز در خانه نشست و بساط جنجال رسانه‏هاي بيگانه را فراهم كرد تا رهبري با آن ادبيات سخن بگويند؟ چرا اين آقاي ولايت‌مدار بعد از شنيدن سخنان محزون رهبري كه در آن خود را "حقير " خواندند، دق نكرد؟ اين است رسم سپر بودن براي رهبري؟!

كجاست آن حمايت‏هاي بي‏دريغ آقا؟ چرا اين قدر همه چيز تغيير كرده؟ چرا دولت عرصه ميدان‏داري يك جريان خاص و حذف حاميان سوم تيري شده است؟ چرا آقاي مصباح را گروهي خاص كه منتسب به دولتند، بي‏شرمانه و وقيحانه اقتدارگرا نام مي‏نهند؟ اين چه رسم انتقاد از شهيد مطهري زمان است؟ آيا اين ادبيات همان ادبيات فتنه‌گران 88 نيست؟ اين بازي به سود چه كسي است و به ضرر چه كسي؟ جدال دولت و حوزه به نفع كيست؟ چرا صف‏بندي‏هاي اين جريان خاص كه مي‏كوشد رئيس‏جمهور را هر روز تنها و تنهاتر كند با اصلاح‏طلبان جدي نيست؟ چرا صف‏بندي‏ها عوض شده و تاريخ كارگزاران سازندگي و شكل‏گيري اصلاح‏طلبان و قدرت‌طلباني نو در حال تداعي است؟ ماجراي عزل و نصب‏هاي حاشيه‏ساز در درون دولت و در وزارت خارجه چيست؟ چرا اصرار بر حاشيه‏سازي است؟ چرا رئيس‏جمهور قرار است هر روز تنها و تنهاتر شود؟

آقاي احمدي‏نژاد!

به خاطر داريد آن روزي را كه نشريه همت و موج انديشه بسته شد؟ حضرتعالي آن روز تصريح كرديد "اين قبيل برخوردها را قبول نداريم و معتقديم اين رفتارها نشان‌دهنده روحيه ديكتاتوري است و همگان بدانند كه اين كشور ديكتاتوربردار نيست و مسائلي كه 30 سال قبل بود، تمام شده است. " يادتان هست آن روز كه رئيس قوه‌قضائيه هم در انتقاد از شما برآمد، لحن خبرنگار و پاسخ شما را از پيش طراحي شده خواند و ناشي از تحريك محركان و تشويق مشوشان؟!...

اكنون هفته‏نامه انقلابي 9 دي به عنوان يكي از پايگاه‏هاي ارزشمند جريان انقلابي با بهانه‏هاي واهي توقيف شده است. چرا خبري از آن خروش انقلابي شما نيست؟ چرا سايت‌هاي فتنه و سايت‏هاي جريان مردود بايد بنويسد اما رسانه‏هاي انقلاب نه؟! كجاست رئيس‏جمهوري كه ساعت‏ها پاي انتقادات تند و تيز دانشجوياني كه حاميش بودند مي‏نشست و يك به يك پاسخ مي‏گفت؟ چرا تلاش برخي براي جدا كردن احمدي‏نژاد و حاميانش، تلاش برخي براي بني‏صدرسازي از احمدي‏نژاد و تلاش برخي براي حذف جريان سوم تير كارگر افتاده است؟ چرا ديگر رئيس‏جمهور با حاميانش نشست و برخاست نمي‏كند؟

آقاي احمدي‏نژاد!

9 دي گواهي است بر تلاش‏هايي كه براي ايجاد 2قطبي‏هاي جديد و خطرناك در كشور رقم مي‏خورد. وقتي جريان سوم تير از ميانه حذف شد و روزنامه و خبرگزاري دولت هم در دستان كسي افتاد كه 2 خط حرف منطقي نمي‏تواند بنويسد، راه براي حذف شما باز شده است. اكنون جريان خواص مردود و جرياني كه در حاشيه دولت وجود دارد بر سر حذف جريان سوم تير متفق‏القولند و چه جالب كه پيوندي اين چنين در برخورد با هفته‏نامه 9 دي عيان مي‏شود تا زودتر از آنكه بايد بفهميم در كشور چه در حال رخ دادن است.

آقاي رئيس‏جمهور!

دست به قلم شديم تا از شما بخواهيم به سوم تير بازگرديد. به متن جريان انقلابي و هيئت‏ها برگرديد. انتقادهاي تند و تيزشان را بشنويد اما برگرديد. دست به قلم شديم تا بگوييم دلمان براي محمود احمدي‏نژاد سوم تير تنگ شده است. دست به قلم شديم تا بگوييم دعوت ما را براي نشستن با دانشجويان منتقد خود پذيرا باشيد. دست به قلم شديم تا بگوييم برخي در تلاشند اطراف شما را هرچه مي‏توانند خلوت‏تر كنند. دست به قلم شديم تا بگوييم اگر عملكردتان براي حاميان دلسوزتان قابل توجيه نيست، چه در صورت درستي انتقاد و چه در غير آن اشكال از شماست. چون از صف سوم تيري‏ها بريديد. چون نشست و برخاست‏هايتان كم‏كم با گروهي اندك و خاص شكل گرفت. چون كاناليزه شديد. چون پايگاه حوزوي خود را كنار گذاشتيد و بزرگاني كه در حوزه حامي شما بودند را فراموش كرديد. چون هيئت‏ها را كنار گذاشتيد و در يك كلام چون عوض شديد.

دست به قلم شديم تا بگوييم جريان اطراف شما درصدد تشديد 2 قطبي شما و حاميانتان است. خواستيم هشدار بدهيم. دست به قلم شديم تا بگوييم بس كنيد. حاشيه‏سازي‏ها را كنار بگذاريد. به قرار گرفتن دولت در موضع تهمت پايان دهيد. دست به قلم شديم تا بگوييم بر مبناي همان عهد كه در سوم تير بستيم فقط و فقط پاي رهبري خواهيم ايستاد و شما را هم با خط‏كش اطاعت از رهبري مي‏سنجيم و متناسب با آن مواضع خود را تراز مي‏كنيم. دست به قلم شديم تا بگوييم غصه‏هاي رهبري كم نيست. واي بر ما اگر بر اين غصه‏ها با تك‏روي‏ها و عملكرد جاهلانه‏مان بيفزاييم و بعد خود را ولايتمدار هم بدانيم.

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار جمعى از شعراى آئينى در آستانه‌ى سالروز ميلاد حضرت اميرالمؤمنين(ع)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 اولاً از اشعارى كه دوستان خوانديد، لذت برديم؛ بخصوص بعضى از سروده‌ها، همه‌ى معيارها و ميزانهاى خوشحال‌كننده‌ى در جهت پيشرفت شعر را با خودش همراه داشت. ثانياً آنچه كه انسان در اين جلسه و گاهى بعضى جلسات ديگر مشاهده ميكند، وجود استعدادهاى بسيار قوى و غنى و اميدواركننده است. بنده پيش‌بينى ميكنم كه ان‌شاءاللَّه در آينده‌ى نه چندان دورى، ما يك اوج شعرىِ مجددى داشته باشيم از همين استعدادهاى جوان. البته بايد پيش بروند، بايد تكميل كنند، بايد شعرها پخته‌تر و عميق‌تر بشود و قطعاً خواهد شد. ان‌شاءاللَّه در دوران ما يك بناى رفيعى به وجود خواهد آمد كه يادآور دورانهاى اوج شعر در كشور ماست؛ چون شعر در دورانهاى تاريخى، پست و بلند داشته؛ در بعضى از دورانها، شعر اوج داشته. ما ان‌شاءاللَّه در آينده‌ى نه چندان دورى اين را خواهيم داشت.

 اما آنچه كه مناسب اين جلسه است كه من به عنوان توصيه به برادران عرض كنم، چند تا نكته است. يك نكته اين است كه اين شعرى كه شما اسمش را شعر آئينى گذاشتيد و نامگذارى نامناسبى هم نيست - حالا شما شعر مذهبى را به نام شعر آئينى معرفى ميكنيد، عيبى ندارد - جزو بهترين عرصه‌هاى به كار بردن قريحه‌ى خداداد شعر و اين موهبت بزرگ است. اين قريحه، يك نعمت بزرگى است كه خدا به كسى عطا ميكند؛ اين نعمت را نبايد كفران كرد. شكرانه‌ى اين نعمت اين است كه انسان با اين قريحه يك چيزى بياورد وسط و به انسانها و افكار عرضه كند كه براى آنها مفيد باشد. نه اينكه من بخواهم خشك و جامد بگويم؛ با قطع نظر از سود و استفاده‌ى مستمع، شاعر به فكر دل خودش نباشد و حرف دل و احساسات خودش را نگويد؛ نه، اشكالى ندارد؛ يعنى بنا بر اين نيست كه ما سخن گفتن شاعر از دل و براى دل خود را نفى كنيم؛ ليكن ميخواهيم اين را بگوئيم كه در مقام تقويم و ارزيابى، اگر بناست شعر محتوائى داشته باشد، بهترين محتواها همين محتواهاى شعر دينى و شعر مذهبى است با عرض وسيع و گسترده‌اى كه دارد.

 در بخشهائى از غزلهاى حافظ هم شعر مذهبى وجود دارد. البته من عقيده ندارم كه همه‌ى غزلهاى حافظ اينجورى است، اما بخش مهمى از غزلهاى حافظ در واقع شعر مذهبى به اين معنائى است كه مورد نظر ماست؛ يعنى بيان معرفت و بيان حقايق الهى است در يك قالب خاصى؛ كمااينكه مثنوى مولوى هم يك گنجينه‌اى از همين افكار الهى و معارف الهى است. بنابراين اينها محتواها و مضمونهاست، كه بهترين مصرف شعر اينهاست. البته انسان وقتى به تاريخ شعر نگاه ميكند، مى‌بيند اين تقيد و احتياط به وسيله‌ى شاعران ما در طول تاريخ به كار نرفته؛ يعنى اين گوهر يكدانه را - به قول ناصرخسرو، «دُر درى» را - ريختند به پاى خوكها، مدح گفتند و چيزهاى بيخود و بى‌معنى به كار بردند؛ بعضى‌ها هم آن را در يك معانى مبتذلِ احساسى و شهوانى به كار بردند. اينها در واقع اسراف است؛ مصرف كردن قريحه‌ى شعرى در غير جاى خود و مورد خود است.

 البته در بين شعراى ما، شعرائى كه از اين قريحه حداكثر استفاده را كردند و بهترين شعرها را گفتند، كم هم نيستند؛ ما در دورانهاى مختلف، از اينها داريم؛ هم در زمان خودمان داشتيم، هم در زمانهاى گذشته داشتيم؛ هم در سبكهاى مختلف، از دوران قديم، شاعرى مثل سنائى را داريم، شاعرى مثل ناصرخسرو را داريم. اينها اين قريحه را به كار بردند؛ آن كارى كه بايد بكنند، انصافاً كردند. همچنين سعدى را داريم. در دورانهاى بعد هم همين جور؛ شاعرى مثل صائب را داريم. البته صائب شعر بى‌تقيد به معانى و معارف كم ندارد، ليكن شعر معرفتى هم انصافاً خيلى دارد. اينها شعر اخلاق، شعر معرفت، آن هم در حد عالى و در بهترين حدى كه واقعاً ميشود انسان شعر غزلى تعريف و بيان كند، گفته‌اند. بيدل هم همين جور. همه‌ى ديوان بيدل تقريباً شعر معرفتى است. من يك وقتى چند سال قبل از اين به دوستان مداح سفارش ميكردم كه به ديوان صائب نگاه كنند و شعرهاى اخلاقى را، شعرهاى معرفتى را، شعرهاى عرفانى را در آن پيدا كنند؛ كه كم هم نيست. اينها مضامين بسيار پخته‌اى است كه دلها را روشن ميكند.

 در هيچ پرده نيست نباشد نواى تو

عالم پر است از تو و خالى‌است جاى تو

 هر چند كائنات گداى درِ تواند

هيچ آفريده نيست كه داند سراى تو

 ببينيد، وقتى يك مداحى با صداى خوش و با آهنگ زيبا اينها را در يك مجلسى بخواند، چه انقلابى در دل براى مستمع به وجود مى‌آيد. از اين شعرها بايد استفاده كرد. ديگران هم همين جور.

 من همين جا اين نكته را هم اضافه كنم - كه البته يادداشت هم كرده‌ام، ليكن حالا همين جا بگويم - بعضى از آقايان مداحها به ما ميگويند كه آقا اين شعرهاى قلمبه سلمبه را كه بخوانيم، مردم نميفهمند. خب، بله، بعضى از شعرها واقعاً همين جور است؛ از سطح تفكر عمومى مردم بالاتر است؛ يعنى يك آدم اديب و شاعر و باذوق هم بايد دقت كند تا معنا را بفهمد؛ اينها را ما توصيه نميكنيم؛ ليكن توجه داشته باشيد، ذهن مردم و تلقى مخاطب با خواندن شما بالا مى‌آيد. اين را من به مداحها ميگويم؛ يعنى شما ميتوانيد ذهن مردم را بالا بياوريد. شعرهاى خوب، الفاظ زيبا، مضامين عالى و معارف قوى خوانده بشود؛ خب، مردم مجبور ميشوند گوش كنند. وقتى شما خوب ميخوانيد، گوش ميكنند و طبعاً ذهنشان بالا مى‌آيد. حتماً ما بايد اين را جزو وظائف خودمان بدانيم كه سطح ديد و سطح ذوق و تأمل مردم را بالا بياوريم.

 نكته‌ى بعد اين است كه مناجات هم جزو شعر آئينى است. شعر آئينى فقط مسئله‌ى مدح و مرثيه نيست؛ مناجات هم جزو شعر آئينى است. براى اينكه مضمون مناجات را درست پيدا كنيم، بهترين مرجع، دعاهاست. دوستان با صحيفه‌ى سجاديه انس پيدا كنيد. اين قريحه‌اى كه من در شماها مى‌بينم، خيلى خوب ميتوانيد مضامين صحيفه‌ى سجاديه را در قالب اشعارِ بسيار زيبا بياوريد. مرحوم بهجتى اردكانى - دوست قديمى ما - سى چهل سال پيش بخشى از دعاى ابوحمزه را به شعر آورده بود، كه براى من خواند. قسمتهاى سخت دعا هم بود - كه خود عبارت هم سخت است، مضمون هم سخت است - در عين حال ايشان توانسته بود اين دعا را به شعر بياورد. من الان در ميان اين جوانها مى‌بينم قريحه‌ها و ذوقهائى كه از ذوق مرحوم بهجتى بالاتر است. من الان در همين جلسه، قدرتهاى شعرى‌اى دارم مى‌بينم كه از قديمى‌ها و گذشتگان ما قوى‌تر و تيزتر و تواناتر هستند. شما ميتوانيد مضامين دعاى عرفه‌ى سيدالشهداء (سلام اللَّه عليه) را به شعر بياوريد. دعاى عرفه‌ى امام حسين عاشقانه است. حضرت سجاد هم براى روز عرفه دعا دارند - در صحيفه‌ى سجاديه، دعاى چهل و هفتم، دعاى روز عرفه است - آن هم بسيار دعاى پرمغز و پرمضمونى است؛ اما دعاى امام حسين عاشقانه است، يك چيز ديگر است. اگر چنانچه آشنا بشويد، انس پيدا كنيد، دقت كنيد، از يك فقره‌ى اين دعا ميتوانيد يك قصيده، يك مجموعه، يك قطعه، يك غزلِ خيلى قشنگ از آب در بياوريد. بنابراين براى مناجات و توحيد، از صحيفه و از دعاها استفاده كنيد.

 براى مناقب ائمه، از زيارتها، بخصوص زيارت جامعه‌ى كبيره استفاده كنيد. بنابراين شما ديگر هيچ احتياجى نداريد كه مبالغاتى را در ذهن خودتان خلق كنيد. آنچه كه بايد در باب ائمه (عليهم‌السّلام) گفته شود، در زيارت جامعه هست. شما ميتوانيد يك فقره از فقرات زيارت جامعه را - حالا شايد صدها فقره است - انتخاب كنيد و با توجه به قريحه‌ى شعرى و تخيل و فرآورى ذهنى خودتان، يك غزل زيبا و ناب از آب در بياوريد. ظرفيت اين معارف اينقدر بالاست.

 معارف بلند اسلامى و قرآنى را از خود قرآن و از نهج‌البلاغه و از بعضى از روايات اهل‌بيت - روايات اصول كافى در بخشهائى - اخذ كنيد.  بااين منابع، انس پيدا كنيد. شعر آئينى خيلى دامنه‌ى وسيعى دارد و شما ميتوانيد بر روى ذهنيت جامعه اثر بگذاريد. روايتى است در تحف‌العقول، كه وصيت امام صادق (عليه‌السّلام) است به عبداللَّه‌بن‌جندب. همين طور قسمت قسمت است: يا ابن جندب، يا ابن جندب. اين روايت، پر از حكمت است. واقعاً همه‌ى چيزهائى كه ما براى خلقيات شخصى‌مان، معاشرتهاى اجتماعى‌مان، فعاليتهاى عمومى‌مان و براى بناى تمدن اسلامى نياز داريم، در اين روايت و نظائرش پيدا ميشود. اينى كه عرض كردم، يك نمونه و مثال است؛ از اين قبيل نمونه‌ها زياد است و ميتوانيد مراجعه كنيد. بنابراين شعر آئينى را متكى و مستند كنيد به اين معارف حقه‌ى الهيه، با اين منابعى كه عرض شد.

 يك مسئله‌ى ديگر: انسان وقتى اين قريحه‌ها را مى‌بيند، اين ذوقهاى جوشان را مى‌بيند، واقعاً به شوق مى‌آيد. روى اين چند چيز خيلى تكيه كنيد: يكى مضمون‌يابى است. شما وقتى ميخواهيد يك مطلب را بيان كنيد، اين را با مضامين گوناگونى ميشود بيان كرد. مضمون‌سازى براى بيان يك حقيقت، يك هنر بزرگ شعرى است؛ كه البته مركز و منبع اصلى‌اش هم شعرهاى سبك هندى است؛ همين شعر صائب و شعر بيدل و شعر عرفى و شعر كليم. به اينها كه مراجعه كنيد، مى‌بينيد دستگاه مضمون‌سازى و مضمون‌يابى در آنجا فوق‌العاده وسيع است. خوشبختانه در تعبيرات دوستان هم مضمونهاى نو و زيبا كم نيست؛ من اين را مى‌بينم. يك مطلب را به چند لباس ميشود پوشاند؛ اسم هر لباسى را ما ميگذاريم يك مضمون. معناى مضمون‌دار اين است. پس يكى مسئله‌ى مضمون‌يابى است.

 ديگرى، تركيب‌سازى‌هاى نو است. خب، الان در دوره‌ى انقلاب، زبان رائج متداول حرف زدن وارد شعر شده - چيزى كه در قبل از انقلاب معمول نبود - البته به شكلهاى مختلف؛ بعضى قوى هستند و از اين زبان به شكل خيلى زيبائى استفاده ميكنند، بعضى هم يك خرده سطحش پائين‌تر است. هيچ اشكالى ندارد كه ما از همين زبان محاوره‌ى معمولى و رائجِ خودمان براى بيان آن معانى و معارف استفاده كنيم؛ منتها با تركيبهاى نو، شكلهاى نو، واژه‌گزينى‌هاى نو.

 مسئله‌ى ديگر، مسئله‌ى درست‌گوئى است. دوستان بايد به اين نكته توجه كنند كه شعر بايستى از لحاظ موازين زبان، درست باشد؛ فعلها درست به كار برود، در جاى خود به كار برود؛ ارتباط بخشهاى جمله، ارتباط منطقى و قانونى باشد.

 نكته‌ى ديگرى كه به نظر من براى مجموعه‌ى دوستانى كه شعر مذهبى ميگويند، مهم است، مسئله‌ى تأثير محيط است. البته منظور من محيط عمومى جامعه نيست. بديهى است كه محيط جامعه روى انسان اثر دارد. وضع اقتصادى، وضع سياسى، وضع اجتماعى، روى هر انسانى يك اثرى ميگذارد، روى شاعر هم اثر ميگذارد، طبعاً روى شعرش هم اثر ميگذارد؛ اين را نميخواهم بگويم. محيطهاى خاص، حلقه‌هاى فرهنگىِ خاص روى ذهنها اثر ميگذارد. من ميخواهم بگويم شما جوان مؤمنِ مقيد و محب اهل‌بيت كه با يك عشق و شورى راجع به اهل‌بيت صحبت ميكنيد، شعر ميگوئيد، راجع به معارف الهى، راجع به توحيد، اينجور عاشقانه و زيبا سخنورى و سخن‌سرائى ميكنيد، توجه داشته باشيد كه محيطها شما را به سمت و سوهاى ديگر نكشاند. يعنى خودتان مراقب خودتان باشيد. در اين راه به خودتان ثبات قدم بدهيد و روزبه‌روز آن را تقويت كنيد؛ چون محيطهاى شعرى و هنرى و ادبى روى انسان اثر ميگذارد.

 من هميشه يك مثالى در ذهنم هست. شاعر مورد نظرم كه حالا اسم خواهم آورد، شاعر بزرگى است؛ محمد جان قدسىِ مشهدى. ايشان جزو شعراى برجسته‌ى سبك هندى است در دوره‌ى صفويه - قرن يازدهم - اشعارش جزو قوى‌ترين شعرهاست. من اعتقادم اين است كه بعد از صائب در آن سبك، واقعاً مثل محمد جان شايد يكى دو تا بيشتر نباشند. او در مشهد كه بوده، يكى از خادمان آستان قدس و مداح حضرت رضا بوده و شعرهايش شعرهاى دينى است و ديوانش هم پر از اين اشعار است. ديوان حاج محمد جان را نگاه كنيد؛ از اين قصائد زياد دارد. او بعد به هند سفر ميكند. همنشينى با امراى هند و سلاطين هند و آن دستگاه‌هاى بى‌بندوبارى كه آن روز بودند، اين آقا را كأنه از اين رو به آن رو ميكند. انسان ميتواند اين را در غزلهاى او ببيند. من خيلى اوقات به اين فكر هستم. اين شعر مال محمد جان قدسى است:

 پارسا در مجلس رندان نشستن خوب نيست‌

هر كه امشب مى نمينوشد به ما منسوب نيست‌

 در چنين فصلى كه بلبل مست و گلشن پر گل است‌

گر همه پيمانه‌ى عمر است خالى خوب نيست‌

 يعنى يك مستِ رندِ الواتِ عرق‌خور تحويل محيط مجموعه‌ى شعرى داده شده؛ از كى؟ از آن انسانِ پارساى پاكِ متعبدى كه در مشهد مدح امام رضا را ميگفت! خب، آن محيط اينجور پرورش ميدهد. بنابراين مراقب محيطها باشيد؛ و اين هم با ارتباطهاى پيوسته‌ى شما با همديگر حاصل خواهد شد. به نظر من جلسات شعراى مادح اهل‌بيت - چه جوانها، چه پيشكسوتها و قديمى‌ها - با يكديگر، بايد جلسات مستمرى باشد. البته معنايش اين نيست كه لزوماً يك جلسه باشد؛ نه، بايد جلساتى وجود داشته باشد براى همين كه در اين محيط، استعدادهاى جوشان جوان رشد پيدا كند.

 نكته‌ى آخر هم اين است كه به برخى از موضوعات در شعرهاى آئينى كم پرداخته ميشود؛ از جمله موضوعات مربوط به مسائل انقلاب، مسائل جنگ و دفاع مقدس. البته در يك دوره‌اى خيلى خوب بود. همين آقاى مؤيد در زمان جنگ وقتى جنازه‌هاى شهدا را به مشهد مى‌آوردند، شايد هر روزى يا هر چند روزى يك غزل ميگفت و مداحها اينها را ميخواندند. ديگران هم ميگفتند. الان جاى اين اشعار خالى است. هشت سال دفاع مقدس از لحاظ زمانى هشت سال بود، اما از لحاظ استمرار معنوى و فكرى و فرهنگى ممكن است قرنها ادامه داشته باشد. حماسه‌اى كه در دفاع مقدس به وجود آمد، انگيزه‌اى كه پشت سر اين حماسه وجود داشت، ريز حوادثى كه در اين مدت اتفاق افتاد، اينها چيزهائى نيست كه در ظرف ده سال و پانزده سال و بيست سال تمام شود. يكى از امانتدارها شما هستيد؛ بايد اين امانت را حفظ كنيد، بايد منتقل كنيد.

 البته حوادثِ روز به روز و نو به نو در انقلاب هست كه بايد به همه‌ى اينها رسيد، ليكن آن را هم نبايستى فراموش كرد. يكى از همين چيزهائى كه مربوط به جنگ است و از چيزهائى است كه ذهن من را مشغول ميكند، اين جانبازهائى هستند كه بعد از مدتى به شهادت ميرسند؛ اين خودش يك موضوع ويژه است؛ اين غير از شهيدى است كه در جبهه شهيد شده و درباره‌اش هم شعر گفته شده؛ اين انسانى است كه يك تجربه‌اى را گذرانده و رنجى را تحمل كرده، آخرش هم شهيد شده. بگرديد موضوعات اينجورى را پيدا كنيد. همچنين در موضوعات مربوط به مرثيه، مرثيه‌ى سيدالشهداء و قضاياى كربلا. خب، انسان مى‌بيند زبان‌حالهائى كه گفته ميشود، زبان‌حالهاى زيادى است؛ البته ممكن است بعضى‌اش هم مطابق با واقع نباشد، يعنى چيزهائى نباشد كه انسان بتواند آنها را تأييد كند؛ ليكن زمينه‌هائى وجود دارد. من مثلاً درباره‌ى مصيبت حضرت اباالفضل (عليه الصّلاة و السّلام) به نظرم ميرسيد كه يكى از بخشهاى مهم و جذابى كه ميتواند اين مصيبت را بيان كند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّى ويك امّ البنين»، يا آن شعر ديگرى كه به ايشان منسوب است. خب، اين دو تا شعر است. البته اينها ترجمه‌ى شعرى هم شده، ترجمه‌ى خيلى جالبى نيست، خيلى قوى نيست؛ اما خود اين يك عرصه است: مادرى است؛ صورت قبر چهار جوانش را كه در كربلا شهيد شدند، در بقيع ميكشد و نوحه‌سرائى ميكند و حماسه مى‌آفريند. همه‌اش اشك ريختن و تو سر زدن هم نيست - البته اشك ريختن هست، اشكالى هم ندارد - بلكه حماسه‌آفرينى است، افتخار به اين جوانهاست. اين يك عرصه‌ى خيلى خوبى است، كه از اينگونه عرصه‌ها براى مصيبت خيلى بايد استفاده كرد. يا توصيف بعضى از حالات روحى قهرمانان كربلا، از جمله شبيه آنچه كه عمان سامانى گفته، كه لحظات رفتن حضرت سيدالشهداء به عرصه‌ى ميدان را تصوير ميكند - حالا چقدر واقعيت دارد، من نميدانم؛ البته روضه‌خوانها ميخوانند - كه حضرت زينب آمدند جلو، راه را گرفتند و گفتگوئى بين اين دو بزرگوار انجام گرفت. عمان از اين گفتگو استفاده كرده براى تشريح شخصيت حضرت زينب.

 كاى عنان گير من آيا زينبى‌

يا كه آه دردمندان در شبى‌

 كه بعد دنبالش اين است: «زن مگو مردآفرين روزگار». ببينيد، از اين مناسبت - مناسبت گفتگوى اين برادر و خواهر - استفاده ميكند براى اينكه شخصيت حضرت زينب (سلام اللَّه عليها) را تشريح كند. اينها ميدانهاى مهمى است. يعنى شرح حالها و زبان حالها فقط بيان آن حالى كه در آن لحظه قهرمان داستان دارد، نباشد؛ بلكه ميتواند شرح خصوصيات او، شخصيت او، ظرافتهاى روح او و عظمتهائى كه در وجود او هست، باشد؛ اينها همه ميدانهاست.

 به هر حال ان‌شاءاللَّه خداوند شماها را موفق و مؤيد بدارد و بتوانيد در اين عرصه هرچه بيشتر پيش برويد. امروز براى من روز خوبى بود. من خيلى لذت بردم از شعرهائى كه دوستان خواندند. من دعاتان ميكنم. ان‌شاءاللَّه خداوند روزبه‌روز ذهنهاى شما را فعالتر، قريحه‌ى شما را سرشارتر، زبانتان را گوياتر و جهت كار را مستقيم‌تر و بهتر قرار دهد.

    والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

نکات «کيهان» از ماجرای مدحی

اشتباه نكنيد! آقاي مدحي را وزارت اطلاعات از ابتدا به عنوان عامل نفوذي نفرستاده بود بلكه در ميانه راه ايشان را جذب كرده است وگرنه سربازان گمنام امام زمان(عج)، بسيار هوشمندتر از آنند كه مامور نفوذي خود را با تابلو بفرستند.
کيهان امروز در یادداشتی با عنوان «بمب خنده و گاز اشک آور!» نوشت:

1- فرض كنيد با تعدادي از دوستان خود در اتاقي نشسته ايد كه شخصي وارد مي شود و خبر مي دهد، هم اكنون آسمان كوير لوت ابري است و باران شديدي در حال باريدن است و هيچ سند و شاهد ديگري غير از گفته خويش ارائه نمي كند. در اين حالت، فقط هنگامي خبر او را باور مي كنيد كه به راستگويي و دقت نظر وي اطمينان داشته باشيد، يعني او را «مخبر موثق» بدانيد. اما، در حالت دوم اگر شخصي به شما بگويد مايع درون اين ليوان، يك محلول اسيدي است و چند برگ كاغذ «تورنسل» هم در اختيار شما بگذارد، براي باور كردن سخن او نيازي نيست كه از راستگويي و دقت نظر وي مطمئن باشيد، زيرا با فرو كردن كاغذ تورنسل در محلول درون ليوان و مشاهده تغيير رنگ آن مي توانيد نسبت به اسيد بودن يا نبودن محلول مورد نظر اطمينان پيدا كنيد.

موضوع يادداشت پيش روي، گفتني هايي است درباره نفوذ وزارت اطلاعات در چرخه عملياتي سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه كه اخيرا نمونه اي از آن فاش شد. گفتني هاي اين يادداشت براي همگان قابل فهم است و نيازي به اثبات جداگانه ندارد. چيزي شبيه «قضيه بديهي» كه به قول «اهل منطق»، «تصور» آن به تنهايي باعث «تصديق» خواهد بود. ممكن است شماري از دوستان اعتراض كنند كه برخي نكات اين يادداشت مي تواند هوشياري دشمن را در پي داشته باشد و از اين روي غيرضروري تلقي شود كه در پاسخ بايد به بيان چند سال قبل رهبر معظم انقلاب اشاره كرد. ايشان طي سخناني به چند نمونه از اشتباهات آمريكا در برخورد با جمهوري اسلامي ايران اشاره فرمودند و در ضمن به اين سؤال مقدر نيز پاسخ دادند كه اين اشتباهات از نوعي نيست كه دشمن قادر به تصحيح آن باشد و از تكرار نمونه هاي مشابه پيشگيري كند.

2- چهارشنبه شب هفته گذشته وزارت اطلاعات فيلم مستندي با عنوان «الماس فريب» را از شبكه اول سيما پخش كرد و مردم كشورمان را در جريان نفوذ يكي از عوامل خود به درون چرخه عملياتي سرويس هاي اطلاعاتي «سيا»، «موساد» و «MI6» قرار داد. يا بهتر است گفته شود از شكار يك فراري جذب شده به سرويس هاي مورد اشاره و تبديل او به «منبع اطلاعاتي» خود و بهره گيري از وي در «فريب عملياتي» و نهايتا فراخوان و بازگرداندن او به داخل كشور خبر داد. اين فيلم مستند، بلافاصله بعد از پخش با عكس العمل و بازتاب گسترده و كم نظيري در داخل و خارج كشور روبرو شد. سرويس هاي اطلاعاتي دشمن انگشت حيرت به دندان گرفته بودند كه چه آسان فريب خورده و نفوذي وزارت اطلاعات را به حياط خلوت اپوزيسيون راه داده اند، گروه هاي اپوزيسيون به وحشت افتاده بودند كه نفوذي هاي ديگر چه كساني هستند و اما، در ايران اسلامي، مردم ضمن تقدير از عمليات هوشمندانه وزارت اطلاعات، نمي توانستند پوزخند خود به حماقت دشمن مخصوصاً سرويس اطلاعاتي موساد را پنهان كنند و از ژرفاي دل به سراسيمگي اپوزيسيون قهقهه نزنند.

وزارت اطلاعات در ايران «بمب خنده» و در اسرائيل «گاز اشك آور» منفجر كرده بود!

3-يك سرويس اطلاعاتي، هويت عامل نفوذي خود را تنها در دو حالت فاش مي كند و از عمليات نفوذ، پرده برمي دارد.

الف: حالت اول، هنگامي است كه عامل نفوذي از ميانه راه جذب شده باشد. يعني ابتدا به سرويس اطلاعاتي حريف پيوسته و به خدمت آن درآمده باشد ولي بعدها به هر علت- از جمله پشيماني و عذاب وجدان- نشانه هايي از آمادگي خود براي بازگشت نشان داده و سرويس اطلاعاتي خودي با دريافت هوشمندانه اين نشانه ها به سراغ وي رفته و او را جذب كرده باشد. در اين حالت عامل جذب شده با دريافت دستور العمل از سرويس خودي، به كسب اطلاعات بيشتر از ميدان فعاليت قبلي، نفوذ عميق تر به حياط خلوت حريف و اخلال در چرخه عملياتي دشمن مي پردازد.

از آنجا كه مأموريت اين دسته از نفوذي ها- جذب شده در ميانه راه- به تدريج تغيير مي كند، احتمال شناسايي آنها از سوي سرويس حريف بالا مي رود و سرويس شكاركننده براي پيشگيري از شناسايي عامل نفوذي خود، بعد از كسب اطلاعات كافي از ميدان فعاليت وي و انجام عمليات فريب روي سرويس اطلاعاتي دشمن عامل نفوذي خود را از چرخه نفوذ بيرون مي كشد و روي سرنوشت او ريسك نمي كند.

ب: حالت دوم هنگامي است كه يك سرويس اطلاعاتي از عوامل نفوذي قابل توجهي در حوزه فعاليت حريف برخوردار است. در اين حالت، افشاي هويت عامل نفوذي- مخصوصاً اگر از ميانه راه جذب شده باشد- اولا؛ با توجه به حضور نفوذي هاي ناشناخته ديگر، به عمليات و چرخه نفوذ لطمه اي نمي زند و ثانياً؛ نشان دادن «ضرب شست» و تحميل برتري خود به حريف است. يعني دقيقاً همان اقدامي كه وزارت اطلاعات كشورمان با تهيه و پخش مستند «الماس فريب» انجام داد و برتري سربازان گمنام امام زمان- ارواحنا له الفداء- را به رخ دشمن كشيد.

4- همين جا بايد به يكي از صدها نمونه حماقت و كم شعوري سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه در جذب و به كارگيري آقاي «مدحي» اشاره كرد. موساد به يقين مي دانست كه وي برخلاف آنچه ادعا كرده بود، يكي از «سرداران سپاه»! و يا «مسئولان اطلاعاتي نظام»! و يا «يك شخصيت با نفوذ در مراكز و كانون هاي حساس جمهوري اسلامي ايران» نبوده است و مي دانست كه وي بنا به دلايلي از كشور خارج شده و به كسب و كار تجاري مشغول بود. بنابراين چرا، سرويس هاي اطلاعاتي موساد، سيا و سپس MI6 انگليس آقاي مدحي را بعد از شكار در «بانكوك» و به فاصله چند ماه، از «فرش» به «عرش»! بردند؟! و به حياط خلوت گروههاي اپوزيسيون و پشت صحنه سرويس هاي اداره كننده اين گروهها، راه دادند؟

سرويس هاي اطلاعاتي دشمن بايد مي دانستند كه اينگونه افراد نمي توانند براي آنها مأموران قابل اعتمادي باشند و احتمال بازگشت آنان به هويت فراموش شده خويش هميشه وجود دارد. در اواسط دهه 60 آمريكا از دادن پناهندگي به تعدادي از ايرانيان فراري كه در پاكستان منتظر اخذ ويزا بودند، خودداري كرد. وقتي خبرنگار نيويورك تايمز از «كنت تيمرمن» مسئول وقت ميز ايران در سازمان «سيا» علت را پرسيد؛ «تيمرمن» در پاسخ گفت؛ اين عده به هر حال شيعه و مسلمانند و با انگيزه هاي بي ريشه از ايران خارج شده اند، و بيم آن مي رود كه در يك روز عاشورا و يا ماه رمضان دوباره هويت فراموش شده خود را به ياد آورند و به عوامل جمهوري اسلامي ايران در آمريكا تبديل شوند (نقل به مضمون).

و اما، اگر عوامل سرويس هاي موساد و سيا و MI6 با دقت به چهره آقاي «مدحي» نگاه مي كردند، مي توانستند آثار «سجده» را بر پيشاني او ببينند. اثر سجده -در اكثر قريب به اتفاق موارد- نشانه دلبستگي شخص به اسلام و نماز و روزه است و بديهي است كه اينگونه افراد، اگر هم در مقطعي از زمان هويت ديني خود را فراموش كنند، احتمال بازگشت دوباره آنان به اصل خويش بسيار زياد است. افرادي با اين پيشينه چگونه مي توانند همنشيني با مشتي عرق خور، زن باره، بي شخصيت را تحمل كنند و با دشمنان تابلودار اسلام و مردم مسلمان وطن خويش هم پياله شوند؟!

اشتباه نكنيد! آقاي مدحي را وزارت اطلاعات از ابتدا به عنوان عامل نفوذي نفرستاده بود بلكه در ميانه راه ايشان را جذب كرده است وگرنه سربازان گمنام امام زمان(عج)، بسيار هوشمندتر از آنند كه مامور نفوذي خود را با تابلو بفرستند.

5- در اواخر آوريل 2011- فروردين سال جاري- نشريه آمريكايي «هافينگتون پست» طي مقاله اي مستند به قلم دو پژوهشگر بلندآوازه- فلينت و هيلاري من لوورت» خطاب به اوباما و ساير سران كشورهاي اروپايي نوشته بود، «براي اثبات شكست غرب و پيروزي جمهوري اسلامي ايران در جنگ نرم چه دليلي گوياتر از اين كه امروزه مردم مسلمان در همه جاي جهان اسلام به ايران دلبسته اند و از آمريكا و اسرائيل و غرب ابراز تنفر مي كنند».

در دنياي امروز و چالش هاي آن، «اطلاعات» و «سرويس هاي اطلاعاتي» از اصلي ترين عناصر فرمول قدرت هستند و از سوي ديگر سرويس هاي اطلاعاتي عريض و طويل و پرهزينه و پرسابقه آمريكا و متحدانش طي 32 سال گذشته بيشترين فعاليت اطلاعاتي خود را روي جمهوري اسلامي ايران متمركز كرده اند. بنابراين اگر توان اطلاعاتي مجموعه آنها بر توان اطلاعاتي ايران اسلامي برتري داشت بايستي جمهوري اسلامي ايران تاكنون ده ها بار سقوط كرده باشد! و آيا اكنون كه چنين نيست، نبايد پذيرفت كه پيروزي و برتري جمهوري اسلامي ايران در جنگ نرم با همان فرمول منطقي «لوورت» در عرصه جنگ اطلاعاتي نيز مصداق دارد؟

6- حالا نگاه كنيد و ببينيد كه سرويس هاي اطلاعاتي حريف چه در و پيكر گشاد و چه دروازه بان هاي پخمه و كم شعوري دارند؟! مي گويند فلاني از زندان مرخصي گرفته و از طريق كوهستان و مرزهاي غيرقانوني خود را به آمريكا و اروپا رسانده است و همين اندازه براي اعتماد و اطمينان به دشمني وي با جمهوري اسلامي كافي است! يعني سيستم اطلاعاتي جمهوري اسلامي ايران با آن ويژگي و كارآمدي و تجربه منحصربفرد خود دست روي دست مي گذارد و بعد از مرخصي و فرار فلان مجرم، باز هم به مجرمان ديگر مرخصي مي دهد تا اين فرارهاي زنجيره اي ادامه داشته باشد؟! يعني به اندازه شما عقل و درك ندارد؟!

7- به گواهي انبوه اظهارنظرها و مصاحبه ها و نوشته هاي عوامل نشان دار سرويس هاي اطلاعاتي حريف و سركردگان گروه هاي اپوزيسيون، بعد از پخش مستند «الماس فريب» وحشت و دلهره از حضور نفوذي هاي ديگر مثل خوره به جان آنها افتاده است و حق دارند! چگونه مي توانند نفوذي ها را در ميان خود شناساسي كنند؟ هيچ راهي ندارند چرا كه اولين اصل در نفوذ، همرنگ شدن كامل عوامل نفوذي با محيط نفوذ است. ظاهر عوامل نفوذي از ضدانقلاب ترين ضدانقلاب ها نيز ضدانقلابي تر است! باور نمي كنيد؟ چند ماه ديگر صبر كنيد تا گازهاي اشك آور ديگري در.... و .... منفجر شود.
اين سخن نه خلاف است و نه گزاف. صبر كنيد!

8- نكته درخور توجه اينكه، بعد از پخش مستند «الماس فريب» نوچه هاي دست چندم سرويس هاي اطلاعاتي به دست و پا افتاده و بعضا به خاطر فريب خوردگي خويش عذر تقصير مي آورند و يا برخي از رسانه هاي وابسته به فتنه 88 در داخل كشور به طور تلويحي ابراز نگراني مي كنند و حال آن كه شكست واقعي متوجه سرويس هاي موساد و سيا و MI6 است و نوچه هاي دست چندم ياد شده براي پنهان كردن اين شكست بزرگ ماموريت جيليز و ويليز يافته اند.

9- و بالاخره؛ خداي مهربان سايه رهبر معظم انقلاب را بر سر ملت هاي مسلمان و مردم شريف ايران مستدام بدارد كه با نگاهي حكيمانه از اقدام مشكوك جريان انحرافي جلوگيري كردند و مانع از عزل آقاي مصلحي، وزير كارآمد اطلاعات شدند. و دست مريزاد به سربازان گمنام امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- كه به قول امام راحلمان(ره) با وجود «نام آوري»، نام و نشان در بي نشاني دارند.

اخبار ويژه برخی روزنامه های 24خرداد1390

  ايران

شكوائيه يك وكيل

é خبر اول اين كه شادي رصدي، وكيل مدافع محمدعلي طاهري كه به اتهام رمالي دستگير شده بود، شكوائيه‌اي به روزنامه ارسال نموده كه در آن از محققين ويژه‌نامه سياسي روزنامه در افشاي پشت پرده شارلاتانيزم رسانه‌اي جريان خاص تشكر شده است. وي با اشاره به سوابق و موفقيت‌هاي موكل خويش به ترور شخصيت دانشمندان ايران اسلامي از سوي اين جريان اعتراض كرده است..

هتاكي اقتدارگرايان

é خبر ديگر اين كه بعد از انتشار دو يادداشت در روزنامه با محوريت توجه به سخنان مقام معظم رهبري در پرهيز از ايجاد تنش در جامعه، نويسنده يادداشت‌هاي فوق مورد هتاكي شديد قرار گرفت.هتاكان كه اكنون در تيم رسانه‌اي يكي از كانديداهاي احتمالي انتخابات آتي اردو زدند، با فراموش كردن اصول اخلاقي و آزادي بيان، فارغ از هرگونه تحليلي به نويسنده يادداشت‌هاي فوق حمله كردند.گفتني است در اين بين رسانه‌هاي ضد‌انقلاب با ذوق‌زدگي خاصي با استناد به اين هتاكي ها ، خبر از وجود حاكميت دوگانه در كشور را دادند..

واكنش به ادعاي دخالت دولت در انتخابات

é شنيديم كه محمود عباس زاده مشكيني در پاسخ به سخنان اخير علي لاريجاني مبني بر اين كه «قوه مجريه نبايد كاري كند كه متهم به دخالت در انتخابات شود»، گفت: به نظر بنده قوه مجريه كاري نكرده است كه متهم به دخالت در انتخابات شود.مديركل سياسي وزارت كشور در ادامه تأكيد كرد: مجلس محترم براي اختصاصي كردن شرايط ورود به مجلس به نفع نمايندگان قدم‌هايي برداشته است.

مشكيني همچنين خاطرنشان كرد: متهم كردن دولت به دخالت در انتخابات دليل، سند و مدرك مي‌خواهد ولي وقتي اين گونه شائبه‌ها از زبان خواص مطرح مي‌شود و بدون دليل و سند نيز باشد، تيتر رسانه‌ها مي‌شود.بنابراين به نظر بنده اين گونه اقدامات يادآور اقدام كساني است كه يك سال پيش از انتخابات دور دهم رياست جمهوري كميته صيانت از آرا تشكيل دادند و در نهايت منجر به فتنه سال 88 شد.

هدي صابر اعتصاب غذا نداشت

é يك خبر ديگر اين كه رئيس بهداري بازداشتگاه اوين و پزشك معالج هدي صابر در اين بازداشتگاه تأكيد كردند كه مرحوم صابر اعتصاب غذا نداشت و علت مرگ وي سكته قلبي وسيع بوده است. رئيس بهداري بازداشتگاه اوين درخصوص مرگ هدي صابر، يكي از فعالان موسوم به ملي مذهبي گفته: وي سال گذشته كه در زندان بود، در چند مورد به علت بيماري‌هاي معمولي مثل سرماخوردگي، ضعف و بي‌حالي و سرگيجه به بهداري بازداشتگاه مراجعه كرد و در يكي از موارد به دستور پزشك معالج از او نوار قلبي نيز گرفته شد گرچه مورد خاصي مشاهده نشد. وي در پاسخ به برخي ادعاها مبني بر اين كه صابر در زندان اعتصاب غذا كرده بود، گفته: براساس قانون داخلي بازداشتگاه، هرگونه اعتصاب غذايي، توسط افسر نگهبان ثبت و به اطلاع مسئولان بازداشتگاه رسانده مي‌شود.

حاشيه هاي نشست خبري ديروز سخنگوي قوه قضائيه

é با خبرشديم كه كنفرانس خبري سخنگوي قوه قضائيه حاشيه هايي داشت از جمله اينكه اژه اي در پاسخ به ادعاي يك خبرنگار سايت زنجيره اي مبني بر تعقيب قضايي مقامات ارشد دولتي گفت: عبارت مقامات ارشد دولتي را من به كار نبرده ام اما برخي افراد دستگير شده اند.سايت تابناك با تحريف گفته سخنگوي قوه قضائيه از قول وي ادعا كرد كه تعدادي از اطرافيان رئيس جمهور دستگير شده اند.

نگراني كميسر حقوق بشر از تداوم كشتار توسط صهيونيست‌ها

é دست آخر اين كه كميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل با صدور بيانيه‌اي از كشتار غيرنظاميان در بلندي‌هاي جولان به دست نظاميان رژيم صهيونيستي، بشدت ابراز نگراني كرد. خانم پيلي از تداوم آتش نيروهاي امنيتي رژيم صهيونيستي به سوي غيرنظاميان تظاهركننده در خط آتش‌بس جولان كه طي سه هفته گذشته 30 تا 40 كشته برجا گذاشته است ابراز نگراني كرد و گفت اسرائيلي‌ها بيش از حد از قوه قهريه استفاده مي‌كنند. كميسر عالي حقوق بشر سازمان ملل از صهيونيست‌ها خواست به تعهدات خود در قبال قوانين بين‌المللي و حقوق بشري پايبند باشند.

وطن امروز

دام فريب رجوی برای قربانيان اشرف

با توجه به کوچک‌تر شدن فضا بعد از حمله ارتش عراق، گروهک منافقین اطراف تمام مقرها را خاکریز زده و برای جلوگیری از حمله احتمالی ارتش عراق علاوه بر کندن خندق اقدام به نصب سیم‌خاردار و فنس در اطراف مقرها کرده که این کار فرار افراد را سخت‌تر کرده است. سرکرده فرقه تروریستی نفاق برای نگه داشتن اندک اعضای فرار نکرده در اشرف دست به اجرای طرح فریب برای اعضاي این فرقه زده است. گزارش ندای انقلاب حاکی از آن است که در مقر اشرف اوضاع منافقین بسیار متشنج است و بعد از حمله 19 فروردین ارتش عراق روحیه نفرات چه در سطح فرماندهان و چه در سطح عناصر جزء بشدت کاهش یافته، طوری که نسبت به حرف‌های گذشته رجوی که اظهار داشت ما در پیکار پیروز شدیم و این آخرین حمله ارتش عراق بود دچار تردید شده‌اند! گفتنی است پس از درگیری‌های اخیر در تشکیلات منافقین نشست عمومی برگزار نشده لیکن رجوی گفته است که بعد از تشییع جنازه کشته شده‌ها نشست خواهد گذاشت! گزارش‌ها حاکی است، رجوی همچنین با فریب‌کاری مدعی شده است: «هر کسی می‌خواهد برود به ما اطلاع بدهد ما آنها را به نیروهای عراقی تحویل می‌دهیم. هرکسی بگوید نمی‌خواهد دیگر مبارزه کند و پیش عراقی‌ها هم نمی‌خواهد برود ما وی را تا زمان مناسبی که خودمان بتوانیم بفرستیم مثل میهمان نگهداری می‌کنیم!»لازم به یادآوری است که بسیاری از افراد گزینه اول را انتخاب کرده‌‌اند لیکن بشدت از سوی گروهک تحت فشار قرار گرفته و تا امضای سوگندنامه فرقه، دست از سر آنان بر نداشته‌اند! یادآوری این نکته ضروری است که گروهک منافقین در یک طرح فریب ادعا کرده است: اگر دولت عراق شروط ما را قبول کند و از مقر اشرف بیرون برود و عذرخواهی کند ما حاضریم در قالب گروه‌های 05 تا 001 نفره به کشورهای ثالث برویم!

حمایت از نفاق با دریافت 40 هزار دلار توسط ورشكستگان سیاسی آمریكایی

سازمان منافقین که نام آن در فهرست سازمان‌های تروریستی وزارت خارجه ایالات متحده جای دارد با رایزنی در واشنگتن تلاش می‌کند نام خود را از این فهرست خارج کند. به گزارش « عروج» سازمان منافقین در ادامه گردهمایی‌های برنامه‌ریزی شده اخیر خود روز پنجشنبه در واشنگتن جلسه‌ای را تشکیل داد. این گردهمایی كه با حضور افراد بازنشسته سیاسی آمریكا برگزار شده بود با موضوع تغییر مشی آمریکا در خاورمیانه برگزار شد. با نگاهی به افراد شركت‌كننده و مبالغ دریافتی به خوبی می‌توان به ورشكستگی این گروهك تروریستی آگاه شد. افراد شركت كننده عبارت بودند از: جان هیل معاون پیشین وزارت خارجه در امور سیاسی- نظامی، پورتر گاس، رئیس پیشین سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، مایكل ماكس دادستان پیشین ایالات متحده و فيليپ کراولی سخنگوی پیشین وزارت امور خارجه آمریکا.در همین باره وال استریت ژورنال گزارش داد: سازمان مجاهدین خلق کسانی را برای سخنرانی دعوت کرده است که بین 25تا 40 هزار دلار برای هر سخنرانی پول می‌گیرند. گفتنی است این طیف كه به «سیاستمداران پاركینگی» معروف هستند برای گذران امور زندگی با دریافت مبالغی برای هر گروهی كه باشد سخنرانی می‌كنند. همه این تحركات، براي تغيير در تصمیم‌ وزارت خارجه آمریكا درباره ماهیت این گروهك تروریستی و خروج نام آن‌ها از ليست سياه آمريكاست.بزودی جلسه‌ای در این باره برگزار خواهد شد.

جمهوری اسلامی

* عجيب‌ترين ادعاي خسارت را عراق عليه ايران مطرح مي‌كند. شبكه خبري الشرقيه اعلام كرد: عراق در برابر سرازير شدن آبهاي سطحي ايران به خاك اين كشور ادعاي خسارت خواهد كرد. به گزارش آينده، اين شبكه عراقي در بخش اخبار كوتاه خود اعلام كرد: نماينده عراق در سازمان فائو اعلام كرده است كه آبهاي مازاد كشاورزي سرازير شده از ايران به خاك عراق، به اين كشور آسيب و زيان زيادي وارد كرده است و بغداد در اين رابطه ادعاي خسارت خواهد كرد. جالب است كه چندي قبل يك عضو فراكسيون اتحاد اسلامي كردستان در مجلس عراق در اظهاراتي عجيب مدعي شد حكومت عراق بابت خسارت جنگ 8 ساله، هيچ تعهدي نسبت به ايران ندارد! "سامي اتروشي" عضو كميسيون اقتصادي مجلس عراق در گفتگو با سايت رسمي حزب اتحاد اسلامي كردستان گفت: عراق به هيچ وجه خسارات ايران را پرداخت نخواهد كرد زيرا هيچ تعهدي نسبت به آن ندارد و تنها خسارت كشور كويت را پرداخت خواهد كرد. اظهارنظرهاي مسئولين عراقي اين پيام را با خود به همراه دارد كه سهل‌انگاري مقامات مسئول كشورمان در پيگيري موضوع دريافت غرامت جنگ تحميلي از عراق، سبب خواهد شد تا در آينده نه تنها چنين موضوعي محقق نشود بلكه طرف عراقي ژست طلبكاري نيز به خود بگيرد.

* معاون اول قوه قضائيه، سكوت رئيس‌جمهور در مقابل جريان انحرافي و بي‌عملي در برابر تخلفات را نادرست دانست. به گزارش خبر آنلاين، حجت‌الاسلام سيدابراهيم رئيسي در حاشيه مراسم شهداي موتلفه در جمع خبرنگاران در واكنش به سكوت محمود احمدي‌نژاد در نشست خبري اخيرش مقابل جريان انحرافي گفت: "در مقابل انحراف نبايد سكوت كرد، بايد اعلام موضع كرد." وي در پاسخ به سئوال خبر آنلاين كه به اعلام آمادگي رئيس‌جمهور مبني بر رسيدگي به جرم نزديكانش اشاره داشت گفت: "قوه قضاييه بدون اغماض به هر نوع تخلف و جرمي كه اعلام شود رسيدگي مي‌كند و مردم عزيزمان يقين بدانند كه دستگاه قضايي بناي هيچ‌گونه اغماض و مسامحه‌اي براي رسيدگي به تخلفات و خلاف قانون هيچ كسي را نخواهد داشت." دو روز قبل، احمد توكلي نماينده مجلس شوراي اسلامي گفته بود يكسال قبل سه نفر از قضات عالي‌رتبه كه يكي از آنها آقاي رئيسي بود با رئيس‌جمهور به تفصيل درباره تخلفات مالي معاون اول وي صحبت كرده و به وي اعلام نمودند كه تخلفات وي محرز و قطعي است ولي رئيس‌جمهور براي آنها يك سخنراني طولاني كرد و تاكنون هيچ اقدامي در اين زمينه صورت نگرفته است!

خراسان

آينده مدعي شد

در نشست مشترک جامعه مدرسين و جامعه روحانيت ،حسيني بوشهري، عضو جامعه مدرسين، عليه يکي از مقامات کشور مطالبي بيان کرده و خواستار تصميم‌گيري فوري درباره انتخابات مجلس نهم شده است. هر چند اين مواضع با استقبال يا سکوت برخي حضار در جلسه همراه شده، اما آيت‌الله مهدوي کني، رييس‌ مجلس خبرگان ،جمع را توصيه به صبر کرده و با عنوان اينکه سعي کنيد از رهبري جلو نيفتيد، به نقل خاطره‌اي از ديدارش با امام (ره) پرداخته است.وي اظهار داشته است: بنده در زمان رياست‌جمهوري بني‌ صدر خدمت امام رسيدم و توضيحاتي ارائه کردم، ايشان هم خوب به مطالب بنده گوش دادند و در انتها فرمودند؛‌ بحث بني‌صدر خيلي مهم نيست. بعد با انگشت اشاره کردند و گفتند من با يک انگشت او را کنار مي‌زنم.

البرز مدعي شد

طي هفته گذشته " 14 نفر " از زائرين ايراني زن که عليرغم تذکرات در رعايت حجاب خود کوتاهي مي کردند توسط سازمان حج به ايران باز گرداننده شدند.

آتي مدعي شد

خباز عضو کميسيون اقتصادي مجلس گفت: قرار بود بيش از 45 ميليارد براي خريد هواپيماي رياست محترم جمهوري هزينه شود.وي با اشاره به اينکه خريد اين هواپيما ارتباطي با ماجراي خريد در دولت اصلاحات ندارد، افزود: دولت در آبان ماه 1389 مصوب کرده بود که يک هواپيماي جديد ايرباس 330 براي رياست جمهوري خريداري شود.اين نماينده مجلس اضافه کرد: مصوبه هيأت وزيران ديماه سال 89 به دست ما رسيد و ما در هيأت تطبيق با آن مخالفت کرده و به دولت بازگردانديم. خباز در پايان مي گويد: نمي دانم آن هواپيما، سرانجام خريداري شد يا نه.

جهان خبرداد

محافل و رسانه هاي ضدانقلاب و گروه هاي مخالف داخلي و خارجي در دو هفته اخير تمام توان خود را براي به راه انداختن آنچه "راهپيمايي سکوت" در سالروز انتخابات ۲۲ خرداد۸۸ ناميدند، بکار گرفتند اما آنچه روز يکشنبه در خيابان وليعصر رخ داد براي آنان تلخ و نااميد کننده بود.

جهان مدعي شد

وزير ارشاد به زودي اعضاي جديد هيات مديره روزنامه ايران را منصوب مي کند و به اين ترتيب حميد بقايي به عنوان عضو جديد هيات مديره اين روزنامه منصوب مي شود.ابراهيم عزيزي( معاون برنامه ريزي رئيس جمهور) بهداد(معاون سياسي رئيس دفتر رئيس جمهور)محمد زاده(معاون مطبوعاتي وزير ارشاد )و علي اکبر جوان فکر مدير عامل ايرنا و سرپرست روزنامه ايران به همراه بقايي جايگزين اعضاي سابق مي شوند.

قدس

رييسي: در برابر انحراف نبايد سکوت کرد

خبرآنلاين- حجة الاسلام سيد ابراهيم رئيسي- معاون اول قوه قضاييه- در حاشيه مراسم شهداي موتلفه در جمع خبرنگاران در واکنش به سکوت محمود احمدي نژاد در نشست خبري اخيرش مقابل جريان انحرافي گفت: در مقابل انحراف نبايد سکوت کرد. در مقابل انحراف بايد اعلام موضع کرد.

چرا جنازه هدي صابر دير تحويل شد؟

فارس - رامين طلايي رئيس بيمارستان مدرس گفت: علت اينکه در روز شنبه جسد متوفي تحويل نشد اين بود که مدارک شناسايي وي در بيمارستان موجود نبود و امکان صدور گواهي فوت براي وي وجود نداشت.

سروري: روزنامه ايران با رسانه هاي ضدانقلاب همسو شده

فارس- پرويز سروري عضو کميسيون امنيت ملي مجلس با بيان اينکه لفظ «اقتدارگرا» لفظي بوده که جريانات ضدانقلاب و فتنه گر عليه نيروها و نهادهاي انقلابي استفاده مي کردند، گفت: روزنامه ايران رسماً با رسانه هاي ضدانقلاب همسو شده است.روزنامه ايران روز يکشنبه در يادداشتي با انتقاد از شخصيتهايي مانند آية ا... مصباح يزدي، رئيس قوه قضائيه و فرمانده کل سپاه، آنها را اقتدارگرا خوانده بود.

تور مديران با پول مردم

خانه ملت - داريوش قنبري نماينده مردم ايلام درمجلس با بيان اينکه چند روزي است 100 نفر از مديران سطح بالاي استان ايلام با توري تفريحي به استانهاي تهران و قم سفر کرده اند، گفت: هزينه بالاي اين تور از اعتبارات فرهنگي استان ايلام اختصاص داده شده است.

هفته نامه 9 دي توقيف شد

فارس- هفته نامه 9 دي به صاحب امتيازي حميد رسايي در جلسه ديروز هيأت نظارت بر مطبوعات توقيف شد.

در اين جلسه عنوان شد؛ اين نشريه زمينه مصوب اقتصادي نداشته، اما در دو صفحه مجزا به مسايل اقتصادي مي پرداخته است و در شماره اخير خود نيز کاريکاتوري را خلاف اصول اخلاقي به چاپ رسانده است.

بازداشت تعدادي در سالگرد 22 خرداد

ايرنا- تعداد معدودي آشوب طلب که درصدد ايجاد ناامني و برهم زدن نظم عمومي شهر تهران بودند،روز يک شنبه توسط نيروهاي انتظامي بازداشت شدند.

بقايي به جاي مصلحي

جهان- بقايي عضو هيأت مديره روزنامه ايران مي شود.گفته مي شود سال گذشته به مديرعامل سابق مؤسسه ايران دستور داده شده بود جوانفکر و بقايي جايگزين سعيدلو و مصلحي در هيأت مديره مؤسسه ايران شوند که اين دستور عملي نشده بود.

بقايي: هر کس سندي دارد منتشر کند

فارس- در حالي که در هفته هاي اخير گزارشهايي در خصوص تخلفات چهره هاي شاخص گروه انحرافي در رسانه ها منتشر شده که از جمله آنها گزارش مربوط به حکم «انفصال 4 ساله حميد بقايي از خدمات دولتي» و تخلفات وي در جريان «پروژه مجتمع تالارهاي بين المللي ايران - کيش» بود، بقايي، معاون اجرايي رئيس جمهور و سرپرست نهاد رياست جمهوري، خواستار انتشار اسناد مربوط به تخلفاتش شد.

مي خواهند پدرم را تضعيف کنند

مشرق - فريدالدين حدادعادل فرزند دکتر غلامعلي حدادعادل شرکت در انتخابات مجلس را تکذيب کرد.وي انتشار اين دست اخبار را تلاشي براي تضعيف عملکرد و مواضع پدرش دانست.

کيهان

سخنگويي كه مي تواند مرغ پخته را بخنداند

اين شوراي هماهنگي سبز هم شده حكايت همان بچه اي كه هر كس خرابكاري مي كرد، يكي در گوشش مي زد و تقصير را گردن او مي انداخت.چند تن از عناصر زنجيره اي متواري و خارج نشين با هدف سهم خواهي از دلارهايي كه اردشير اميرارجمند و شركا از آمريكا مي گيرند، به وي و شوراي ناشناخته او حمله ور شده اند. از جمله نيك آهنگ- ك در اين زمينه نوشت: امير ارجمند از اينكه با او شوخي بكنيد چندان خوشحال نمي شود. وقتي قرار مي شود يك سخنگو به جاي پاسخ بپيچاند، ديگر پاسخگو نيست، پيچاننده است. اردشير امير ارجمند تكليفش با كساني كه فاقد هويتند و او خود را سخنگوي آنها مي نامد و مي گويد عضو شورايشان هم نيست[!] شايد معلوم باشد اما شنونده غير حامي، حتي اگر مرغ پخته باشد حتماً قاه قاه زير خنده خواهد زد.

وي با اشاره به توجيهات اميرارجمند درباره علت امتناع از مصاحبه با صداي آمريكا يادآور شد: امير ارجمند با بي بي سي فارسي حرف مي زند، با صداي آمريكا و «پارازيت» حرف نمي زند. با راديو فردا كه با پول آمريكا اداره مي شود حرف مي زند اما صداي آمريكا در دايره ممنوعه است. اين از نگاه من يك تناقض بزرگ است. مي دانم كه برخي از دوستان حلقه پاريس و شعبات اين طرف و آن طرف شان، از اين حرف هاي من آزرده مي شوند. لطفاً به جاي حمله و فرافكني و بازي «چشم در مقابل چشم»، بعد هم بازي فيس بوكي و رسانه هاي پاريسي- بروكسلي نگاهي انتقادي به مجموعه خودشان بياندازند. به نظر من مشاور موسوي، مشاوريني نامناسب و ضعيف دارد. گمانم منافع سياسي مانع برخورد قوي و انتقادي است.

نويسنده وبلاگ دارا ايراني نيز معتقد است: به راستي اين شوراي هماهنگي چيست؟ ممكن است گفته شود كه اگر اعضاي آن معلوم شوند، ديگر كسي به حرفشان گوش نمي دهد. مشكل بزرگ هم همين است. خدا مي داند در پس پرده اين شورا چه خبر است و توسط چه كساني اداره مي شود. لابد در دلشان به ساده دلي ما مي خندند. از نظر من اين شورا، بخشي از جمهوري اسلامي است و الان هم اگر به حرف هاي اينها گوش دهيم رژيم تا 100 سال ديگر هم از جايش تكان نخواهد خورد.دو تن از عناصر فراري نيز در مطالب مشابهي در بالاترين نوشته اند:«اينكه مدام حضرات شوراي هماهنگي تظاهرات سكوت اعلام مي كنند، احتمال مي رود مزدوران حكومت در شورا هم نفوذ كرده باشند. كجاي دنيا با سكوت، جنبش كرده اند كه ما دومي اش باشيم؟».

«با احترام به دوستان، بنده به اين شورا مشكوكم. شخصيت ها به كرات از هويت و موضع آنها پرسيده اند. اين سؤال مطرح است كه اعضاي شورا كه فراخوان مي دهند چرا هويت خود را فاش نمي كنند؟ تصور مي كنم كاسه اي زير نيم كاسه باشد. چرا تمام استراتژي هاي آنها در جهت هماهنگي با اصلاح طلبان بنا نهاده مي شود؟ آيا از مرام خاتمي براي شركت در انتخابات دفاع مي كنند؟ چرا مكان استقرار خود را روشن نمي كنند؟ چرا تصميم گيري هاي آنها گاه آب به آسياب رژيم مي ريزد. انگار روز 22 خرداد بين آنها و عوامل حكومت هماهنگي شده بود! نمي خوام دوستانم رو به سخره بگيرم اما ماجراي 22 خرداد شبيه يك تئاتر بود. من نمي دانم دم خروس را باور كنم يا قسم حضرت عباس را!».

بركناري هيئت مديره روزنامه ايران

اعضاي هيئت مديره روزنامه ايران به زودي تغيير مي كنند.

به دنبال بركناري مديرمسئول اين روزنامه و جايگزيني كاوه اشتهاردي با علي اكبر جوانفكر، به زودي اعضاي جديد هيئت مديره منصوب مي شوند.به گزارش «جهان» حميد بقايي، ابراهيم عزيزي، محمدجعفر بهداد، محمدجعفر محمدزاده، و علي اكبر جوانفكر جايگزين اعضاي سابق مي شوند. پيش از اين حيدر مصلحي، علي سعيدلو، عبدالرضا شيخ الاسلام، غلامحسين الهام، كاوه اشتهاردي و ميثم نيلي اعضاي هيئت مديره روزنامه ايران را تشكيل مي دادند. گفته مي شود در ماه هاي پاياني سال گذشته به كاوه اشتهاردي مديرعامل سابق موسسه ايران دستور داده شده بود آقايان جوانفكر و بقايي را جايگزين سعيدلو، مصلحي در هيئت مديره موسسه ايران كند اما وي اين تغييرات را نپذيرفت.

نكنه نفر بعدي باشي؟!

5 روز پس از پخش فيلم مستند «الماس فريب» يكي از عناصر جذب شده توسط وزارت اطلاعات از شوك درآمده و اعلام موضع كرد.مهرداد خوانساري ضمن انتشار بيانيه اي اعلام كرد چند روز ديگر، همراه اميرحسين جهانشاهي درباره ماجراي ارتباط با رضا مدحي و تشكيل دولت در تبعيد و پروژه گوادلوپ توضيح مي دهد. وي كه آماج حملات تند گروهك هاي ضد انقلاب قرار داشته، نوشت: تاكنون خيلي از چهره هاي مختلف اپوزيسيون برون مرزي و مدعيان مبارزه مستقر در رسانه هاي گروهي نظرات و ديدگاه هاي خود را كه اكثراً همراه با نوعي ستايش از درايت و فهميدگي خودشان مي باشد، به خورد خوانندگان، بينندگان و شنوندگان كنجكاو و هيجان زده داده اند. اينجانب و اميرحسين جهانشاهي در «موج سبز» مسئوليت كامل هر قدمي را كه برداشته ايم، با اتكاء به نفس كامل مي پذيريم. برخي دوستان بي درنگ اين آب گل آلود را فرصت مغتنم براي وجيه المله نشان دادن خود و نشان دادن سادگي ديگران شمرده اند. من به اين افراد هشدار مي دهم با متانت و صبر و تأمل قدم بردارند. ما بيدي نيستيم كه با اين وزش بادها مأيوس شويم.خوانساري با وجود حاشيه روي فراوان توضيح نداده كه طي 2 سال گذشته چه اطلاعات ارزشمندي را از طريق مدحي به وزارت اطلاعات ايران ارائه كرده و كدام شبكه هاي اپوزيسيون را لو داده است.

ايران اتمي با بهترين تصميم ها قدرت و اراده خود را به رخ غرب مي كشد

دو روزنامه آمريكايي با انتشار مقاله اي مشترك هشدار دادند واشنگتن سرگرم مسائل ديگر شده و تمركز خود بر روي برنامه هسته اي شتابان ايران را از دست داده است.وال استريت ژورنال و كريستين ساينس مانيتور دراين گزارش تحليلي يادآور شده اند: در 6 ماه اخير، انقلاب تاريخي اعراب- از بحرين تا تونس- توجه جهاني و آمريكا را به خود معطوف كرده اما بزرگترين واقعه اي كه در خاورميانه در حال شكل گيري است، پيشرفت مداوم جمهوري اسلامي در زمينه برنامه هسته اي است. ايراني ها در 6 ماه گذشته حدود 970 كيلوگرم اورانيوم را تا حد قابل استفاده براي رآكتور غني سازي كرده است. با اين مقدار، اورانيوم غني شده ايران به 4150 كيلوگرم مي رسد. افزون بر اين، 57 كيلوگرم اورانيوم با غناي 20درصد در آن كشور موجود است، كه با احتساب مجموع اين ارقام، ذخيره اورانيوم جمهوري اسلامي به 90درصد مقدار لازم براي توليد بمب مي رسد واشنگتن مي گويد ايران اتمي را برنمي تابد اما صرفاً به تهديد و صدور قطعنامه بسنده كرده است. تهران اينگونه برخورد را نشانه ضعف دولت آمريكا تلقي كرده و در پي گيري برنامه هسته اي اش جسورتر شده است.

اين دو روزنامه همچنين نوشتند: هيچ كس نمي داند چرا ايراني ها به برنامه اتمي خود سرعت داده اند. آنها درصدد افزايش سرعت غني سازي هستند. هنري سوكولسكي از كارشناسان هسته اي در واشنگتن معتقد است ايراني ها در حال كوتاه كردن زمان تصميم گيري هستند. او مي گويد ما مثل هميشه سر خود را با مسائل نه چندان مهم گرم مي كنيم در حالي كه ايراني ها عزم خود را در اين مسير جزم كرده و توانسته اند در كوتاه ترين بازه زماني، بهترين تصميم ها را بگيرند. ايراني ها با اين حركت اراده خود را به رخ غرب مي كشند و تأكيد مي كنند كه با وجود تمام تحريم ها ما راه خود را رفتيم.اين دو روزنامه در پايان نوشتند: زمان يافتن راهكاري ديپلماتيك براي پرونده هسته اي ايران فرا رسيده است.

كدوم تظاهرات؟ كو گارد ويژه يعني العربيه هم بايد ما را دست مي انداخت؟!

رسانه هاي وابسته به طيف هاي مختلف اپوزيسيون معتقدند سناريوي قدم زدن در پياده روهاي بالاشهر تهران در دومين سالگرد انتخابات، يكي از افتضاح ترين اقدامات پس از ماجراي درازگوش تروا بوده است. تحليلگران اين رسانه ها حتي نوشتند كه بانيان طرح اخير اسباب دست انداخته شدن اپوزيسيون توسط رسانه هاي خارجي را فراهم كرده اند. پيش از اين كه گزيده اي از انبوه تحليل هاي ياد شده را بخوانيد، خاطرنشان مي شود تبليغاتچي هاي اصلي راهپيمايي سكوت در پياده رو در رسانه هايي نظير بي بي سي، صداي آمريكا و راديو فردا، پريشب و ديروز ترجيح دادند روايت ماجرا را با كمترين پوشش بگذرانند. براي مثال شبكه بي بي سي اگرچه شب 22 خرداد با امير ارجمند مصاحبه كرده بود و هرچند كه در افتضاح 25 بهمن اقدام به گزارش لحظه به لحظه كرده بود اين بار به اعتبار گزارش هاي سفارت انگليس در تهران ترجيح داد سكوت اختيار كند و روز 23 خبري چند سطري بدون هيچ عكس و فيلمي منتشر كند.

رسانه هاي مذكور غالبا به اعتبار اين كه هيچ اتفاقي در روز 22 خرداد رخ نداده بود، عكس هاي آرشيوي سال هاي 88 و 89 را منتشر كردند. براي مثال سايت راديو فردا عكس چند پليس را در خبر كوتاه خود گذاشته و زيرنويس كرده بود: «عكس مربوط به سال 88 است»! صداي آمريكا نيز زير عكس گزارش خود نوشت: «عكس، تظاهرات 25 بهمن»! ويدئوي منتشره از سوي سايت روزنت هم عبور و مرور هميشگي خودروها در خيابان ولي عصر را نشان مي داد. سايت خودنويس در توجيه فقدان عكس و فيلم از راهپيمايي سكوت!! نوشت «جمعيت به طرز غيرقابل باوري در پياده رو زياد بود اما به دليل جو پادگاني، امكان گرفتن عكس و فيلم وجود نداشت»! در جواب اين گونه توجيهات، يك كاربر بالاترين با امضاي «سلام سبز» نوشت: «امروز از ساعت 6 تا 9 شب ميدان ولي عصر و ميدان ونك را بالا و پايين كردم ولي همه فكر من اين بود كه هميشه در مواردي كم اهميت تر از امروز، گارد ويژه 2 ساعت قبلش توي محل تجمع بود اما امشب من يه دونه هم نديدم.»

به اعتبار همين واقعيت هاي آشكار بود كه بالاترين به قلم «عليرضا-ر» از عناصر متواري مقيم پاريس مطلبي آميخته با طعنه و استهزا منتشر كرد. وي مي نويسد: «ميگم نرفتي خيابون؟ ميگه نه بابا! امتحاناي برديا شروع شده! چيزي كه به آن مي گويند مردم، دقيقاً يعني اين. يعني همين آدم هاي سيب زميني كه توي شهر پرند. اتفاقاً همه جا هم هستند؛ فيس بوك دارند، آي دي بالاترين دارند. اما الان مهم اين است كه مي گويد امتحاناي برديا شروع شده و خودم هم كلاس زبان داشتم. حالا گيرم امتحان برديا هم شروع نشده باشه، آخه 22 خرداد بايد صاف بيفته وسط كلاس زبان آدم؟ اين هم شد مناسبت؟(!)

وي ادامه مي دهد: «خود من يكبار نوشتم كه چرا موسوي و كروبي دستگير شدند اما ايران قيامت نشد. علتش را امروز متوجه شدم؛ امتحاناي برديا شروع شده! بعضي وقتها فكر مي كنم اينكه خاتمي به بيشتر از رأي و صندوق فكر نمي كند، بخاطر اين است كه براي اينها به چيزي بيشتر از اين نمي شود فكر كرد. بدبخت لابد با خودش مي گويد اينها اگر هر چهار پنج سال يكدفعه همين تا سر كوچه و پاي صندوق بيايند شق القمر كرده اند حالا تغيير حاكميت بخورد توي سر... من! توي سر همين مني كه شعورم نمي رسد، نمي فهمم كه وقتي امتحاناي برديا شروع شده يعني بايد درجا بروم يك اسم فرانسوي تو مايه هاي ژان و ژيگول و ژانگولر براي خودم دست و پا بكنم يك كافه در پاريس بزنم آبجو ببندم به خيك خلق الله. يعني كارم تمام شده، خودم حاليم نيست. براي كه دارم حرف مي زنم و مي نويسم و خودم را جر مي دهم؟ آنقدر خودخواه شده ام كه حتي يك لحظه پيش خودم فكر نمي كنم كه يارو كلاس زبان دارد. خب وقت نمي كند حرفهاي من را بشنود، حالا اينكه اصرار من براي اينكه به زور بكنم توي مخش كه اينهائي كه من دارم مي گويم حرف تو هم هست، به چه دليليه والا خودم هم نمي دانم. اي تو روحت برديا!

در همين حال نويسنده وبلاگ «قصه ما» كه گزارش تمسخرآميز شبكه سعودي العربيه را ديده، چنين نوشته است: جناب شوراي هماهنگي قدم زدن در پياده رو يعني چي؟ امروز كه گزارش العربيه رو ديدم، احساس كردم ما رو دست انداخته مخصوصاً اونجا كه تأكيد مي كرد جمعيت 700-800 هزار نفري در پياده روهاي تهران مشاهده مي شود. وقتي كسي كه ادعاي هماهنگي جنبش رو داره، با يك بيانيه سطح پايين فراخوان ميده از يك سايت كه اون ور آب آپ ديت ميشه چه انتظاري ميشه داشت؟ آخه ما بايد شاهد گزارش تمسخرآميز العربيه باشيم؟

بالاترين همچنين در مطلب ديگري با امضاي جنبش ناهماهنگ دانوب نوشت: روز اعتراض است. همين جوري راه ميري و صبر مي كني تا خبري بشه. خب كه چي؟ اينم شد كار، بعد هم بيايي به فلان سايت و تلويزيون فحش بدي كه اصلن خبر نداد. خب، چيو پوشش بده واقعن؟!!! آدم به سايه خودشم اعتماد نمي كنه. جرأت نمي كني با موباليت عكس بگيري ولي با اين حال ميخايم تغيير ايجاد كنيم. عمرن اگه بتونيم. چي شد اون قيامتي كه ميني ست بشه، چهار ماهه كه از كروبي و موسوي هيچ خبري نيست. اي كساني كه چپيدين توي فيس بوك و بالاترين و نت، فرت و فرت خبر به روز مي كنيد! اگه واسه جهانه كه فارسي نمي دونن. اگه هم براي داخل كه هي بشينيم پشت كامپيوتر كه چي بشه حالا؟

يكي ديگر از كاربران اين شبكه ضد انقلاب در وبلاگ balbal90 اين طور عصبانيت خود را خالي كرد كه: برنامه تجمع 25 خرداد! جمع كنيد بابا! با اين گندي كه زديم، ديگه رويي هم براي حرف زدن داريم؟ به خاطر همون عمل نابخردانه و مسخره اسب تروا، ضربه بزرگي خورديم. همون 4 ماه پيش كه موسوي و كروبي رو گرفتن، آب تو دل كسي تكون نخورد.

اخبار ويژه برخي روزنامه هاي 21 خرداد1390

خراسان

خبرآنلاين مدعي شد

حميد سجادي وزير ورزش و جوانان مي شود. وي هم اکنون معاون سازمان تربيت بدني و تحصيلات آکادميک را تا درجه دکتراي فيزيولوژي ورزش ادامه داده و مدرس دانشگاه آزاد اسلامي در تربيت بدني است. او سابقه رياست ورزش کيش و مديريت سايپا را هم در کارنامه دارد.

آفتاب نوشت

آيت ا... مکارم شيرازي با بيان اين که اخيرا برخي از حوادث در مملکت واقع مي شود که بسيار دردناک است، گفت: اخيرا 300هزار سي دي مستهجن در کشور و توسط سپاه کشف شده است و عامل آن محکوم به حکمي شده است ولي متأسفانه آن حکم شکسته شده است.

تابناک مدعي شد

با گذشت نزديک به يک ماه از رفتن «روح ا... احمدزاده» از استانداري فارس و نشستنش بر کرسي رياست سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و به دنبال آن تعيين دو سرپرست به فاصله دو روز براي استانداري اين استان مهم و پهناور، هنوز مديريت اين استان تثبيت نشده و شنيده ها حکايت از غيبت 15 روزه معاون سياسي و تداوم بي ثباتي در مديريت اين استان دارد.

روزنامه جمهوري اسلامي

* نمايندگان زن مجلس فرانسه نسبت به فضاي نامناسب مجلس اين كشور اعتراض و انتقاد كردند و خواستار برخورد با نمايندگان مرد خاطي شدند. روزنامه فرانسوي كانكشن نوشت: در پي رسوايي اخير رئيس صندوق بين‌المللي پول، نمايندگان زن مجلس فرانسه با راه اندازي كمپيني نسبت به رفتارهاي نامناسب اخلاقي نمايندگان مرد در برابر نمايندگان زن انتقاد كردند و خواستار اخراج نمايندگان خاطي از مجلس شدند. "والري بوير" وزير ورزش فرانسه اخيراً در سخناني اظهار داشت كه به دليل رفتارهاي نامناسب اخلاقي نمايندگان مرد مجلس از پوشيدن دامن كوتاه در هنگام حضور در مجلس خودداري خواهد كرد. نمايندگان مرد مجلس فرانسه در واكنش به اقدام نمايندگان زن اعلام كردند: زناني كه اين جنبش را به راه انداخته‌اند بايد از خود خجالت بكشند اين اقدام باعث پايين آوردن سطح مجلس خواهد شد. از ميان 576 نماينده مجلس فرانسه 113 نماينده زن وجود دارد كه 18 درصد از كرسي‌ها را به خود اختصاص داده‌اند.

* از يزد خبر مي‌رسد روز پنجشنبه بلوار دانشجو تا بلوار جمهوري اسلامي اين شهر به جولانگاه مروجين فرهنگ بي‌بندوباري غرب تبديل شد. عصر پنجشنبه، اقدام خلاف چند دختر كه سوار بر ماشين همراه با پخش آهنگ‌هاي مبتذل مشغول به رقصيدن بودند اعتراض مردم را برانگيخت. متأسفانه پليس 110 نيز بعد از آنكه توسط مردم از ماجرا اطلاع يافت به علت راه بندان شديدي كه در اثر اقدام دختران بي‌بندوبار پديد آمده بود نتوانست سريعاً با آنان برخورد نمايد. خبرنگار روزنامه جمهوري اسلامي در يزد اضافه مي‌كند در سالهاي اخير، مردم شهر دارالعباده و دارالمؤمنين يزد شاهد اين هستند كه تعدادي از مروجان فرهنگ بي‌بندوباري سوار بر موتورسيكلت و بعضاً ماشين، خود را به كاروان‌هاي عروسي مي‌رسانند و با سد معبر به رقص و پايكوبي در سطح شهر مي‌پردازند ولي متأسفانه مسئولين ذي ربط برخوردي بازدارنده با آن‌ها نداشته‌اند و مردم شاهد گسترش فرهنگ مبتذل و بي‌بند و باري هستند.

* عليرضا افشار، قائم مقام وزير كشور در امور اجتماعي و فرهنگي در گفتگو با "نسيم"، از اجراي طرح شناسايي و مقابله با عرفان‌هاي كاذب، رمالي و جن گيري در 10 استان كشور خبر داد. به گزارش شفاف، افشار با بيان اين مطلب افزود: بخشي از طرح تحول اجتماعي به جلوگيري از نشر انديشه‌هاي انحرافي، عرفان‌هاي دروغين و رمالي و جن گيري در ميان خانواده‌ها و جوانان اختصاص دارد كه بر اين اساس، وزارت كشور در قراردادي با يك موسسه غيردولتي، از اين موسسه خواسته است تا در ده استان كشور اقدام به شناسايي مدعيان دروغين، انديشه‌هاي انحرافي، رمال‌ها و جن گيرها در محلات كند. وي اضافه كرد: پس از شناسايي اين افراد، چنانچه وسعت كار آنها محدود و خانوادگي باشد در بار اول به آنها تذكر داده مي‌شود و چنانچه به تذكرات توجه نكنند يا داراي وسعت عمل يا وابستگي خاصي باشند به دستگاه قضايي معرفي مي‌شوند.

كيهان

زلزله در اپوزيسيون! نفوذي بعدي كيست؟ (خبر ويژه)

پخش مستند «الماسي براي فريب» كه گوشه هاي نفوذ سيستم اطلاعاتي جمهوري اسلامي در عمق محافل ضدانقلاب مقيم اروپا و آمريكا را به تصوير كشيده، باعث يك زلزله تمام عيار در اين محافل شده است.

اين محافل با حمله شديد به عناصر مرتبط با رضا مدحي طي دو سال گذشته، از خود پرسيده اند نفر بعدي كه به ايران مي گريزد و از اندروني اپوزيسيون خبر مي برد چه كسي خواهد بود؟ رجب مزروعي؟ اردشير امير ارجمند؟ مجتبي واحدي؟ محسن مخملباف يا...؟ آنچه مي خوانيد گزيده اي از اين بازتاب هاست كه در عين حال ابعادي از ضربه وارده به ضد انقلاب را روايت مي كند.

سايت صهيونيستي بالاترين در واكنشي نوشت: رضا مدحي كه خود را به گروه هاي اپوزيسيون نزديك كرده بود، به تازگي سر از تهران درآورده است. او خود را تاجر الماس معرفي كرد و با هدف نزديك شدن به اپوزيسيون، گره جنبش جمع ياران را راه اندازي كرده به افرادي مانند اميرحسين جهانشاهي، نوري زاده، خوانساري، مخملباف، عبدالله مهتدي و دهها نفر ديگر نزديك شده بود. او همچنين تلاش كرده بود تعدادي از روزنامه نگاران را در خارج بخرد.

بالاترين در مطلب ديگري كنترل خود را از دست داده و مي نويسد: كدام خري اين مدحي را جذب كرد؟ بارها به رفقاي دوروبر مي گفتيم جو زده عمل نكنيم تا رو دست نخوريم. واقعا براي برخي دوستان مقيم خارج متأسفيم كه كلي ادعا دارند ولي فقط آبروي اپوزيسيون را مي برند. اي نوري زاده خائن! امروز مي فهميم كه اپوزيسيون خارج واقعا هيچ است.

پايگاه اينترنتي ايران گلوبال نيز در واكنشي قابل تأمل نوشت: «استهزاي فريب خوردگاني كه خام مأمور وزارت اطلاعات شده بودند و مي پنداشتند مشغول برپا ساختن «دولت در تبعيد»اند، زماني براه مي افتد كه در پي همايش سكولارهاي سبز در تورنتو مي رويم تا مقدمات «همايشي ممكن» را براه بياندازيم و اين نخستين باري نيست كه اين آقايان به نام اپوزيسيون ايراني در پروژه سازي هاي خود همه مبارزات و اميد براي دست يازي به آزادي را به سخره مي گيرند سال هاست كه همين مافيا با تسلط اش بر رسانه ها در خيال و روياي بهره وري هاي شخصي، جنبش سياسي اپوزيسيون را بازيچه خود قرار داده اند. وجود اينها چيزي جز توهين به اپوزيسيون نيست».

اين پايگاه ضدانقلابي مي افزايد: امروز با بر ملا شدن چنين گندابي مي توان به عمق فاجعه حضور اين مافيا در زندگي سياسي اپوزيسيون پي برد. مي توان به نقش آفريني شان در رسانه هاي فارسي زبان در تاييد و انكار اين و آن جريان انديشيد و دريافت كه سي و دو سال دكان هاي دونبشه سياست و انديشه چه زخم هايي بر پيكر اپوزيسيون فرود آورده اند. اين رويداد خيانتي بزرگ بود.

اما بخوانيد از پايگاه اينترنتي خودنويس كه مي پرسد پس از غافلگيري اخير، در نوبت بعدي بايد منتظر سورپرايز كدام يك از افراد ديگري بود كه خود را به عنوان اپوزيسيون در اروپا و آمريكا جا زده اند؛ «بر مدحي ها سرزنشي وارد نيست كه آنها براساس مأموريت جمهوري اسلامي، انجام وظيفه مي كنند اما سوالات بسياري درباره مداحان مدحي ها وجود دارد. دو سال است كه فرياد مي زنيم و مي نويسيم اين جماعت كه با چپاول سرمايه هاي مردم ايران در خارج كشور آشيانه گزيده و مدام به نام مردم ايران در رسانه ها و توسط به اصطلاح مفسرين خبري و سياسي تبليغ شده و جنبش سبز را ملك مشاع خويش مي دانند به هيچ عنوان قابل اعتماد نيستند و نبايد به زنده و مرده اين عناصر اعتماد كرد. هرچه ما بيشتر نوشتيم بيشتر متهم به تفرقه گشتيم. بي پرده از آقاي نوري زاده كه مدعي بود با بدنه سپاه ارتباط دارد و مدحي به او اطلاعات مي دهد، مي پرسيم در برابر اين رسوايي چه پاسخي داريد؟ مورد مشكوك مشابه سناريوي كمپين سفارت سبز توسط حيدري كنسول ايران در نروژ است. ارتباط حيدري با جهانشاهي و مدحي چه مي تواند باشد؟»

«خودنويس» اضافه كرد: اينك بايد از آقاي نوري زاده پرسيد كه اين جريان نفوذي تا كجا مي تواند در ميان اپوزيسيون پيش رفته باشد و چه تضميني وجود دارد كه فردا، آقايان اميرارجمند و يا واحدي و مزروعي در صداوسيماي جمهوري اسلامي آفتابي نشوند؟ آيا وقت آن نرسيده است دست وابستگان رژيم همچون مدحي و مداحان آنها و كساني كه سعي در ارتباط گرفتن با آنها براساس منافع شخصي مي نمايند، از ميان اپوزيسيون جنبش سبز كوتاه شود؟

سايت اپوزيسيوني «راديو كوچه» يكي ديگر از رسانه هاي ضدانقلابي بود كه با عصبانيت نوشت: آنچه در الماس فريب مشهود است اينكه بخشي از اپوزيسيون خارج كشور عملكرد بسيار ضعيفي در اين ماجرا داشته و آثار و نتايج بسيار زيانباري را متوجه اپوزيسيون خواهد كرد. با پخش اين فيلم، اطلاعيه اخير وزارت اطلاعات مبني بر دستگيري 30 جاسوس آمريكا و متلاشي كردن يك شبكه پيچيده جاسوسي و خرابكاري وابسته به سازمان سيا معناي بيشتري پيدا مي كند. متاسفانه در اثر سهل انگاري برخي اعضاي اپوزيسيون در همكاري با مدحي و گروه ياران بي شماري از افرادي كه در داخل ريسك همكاري با خارج را پذيرفته بودند، در معرض خطر دستگيري و حتي اعدام قرار گرفته اند. از سوي ديگر فراموش نكنيم كه به قول معروف با «تو زرد از آب درآمدن» فردي كه خودش و گروه خيالي اش دو سال تمام سوژه اپوزيسيون بوده، انتشار خبرها، تحليل ها و اظهارات جعلي و بي اساسش ضربه اي سخت بر پيكر اعتماد به جنبش وارد خواهد آورد كه بازسازي آن كار آساني نخواهد بود. اين اتفاق شايد زنگ خطري را براي كنشگران و مبارزان و اعضاي اپوزيسيون خارج از كشور به صدا درآورده باشد تا به اين راحتي فريب هركسي را نخورده و به قيمت اضافه كردن يك فرد به جمع مخالفان رژيم با آبرو و جان و امنيت مخالفان بي شماري بازي نكنند.

در همين حال سايت بالاترين در نوشته ديگري با نگراني پرسيده است: نوري زاده ادعا مي كرد كه مدحي 13سال منبع او بوده اما حالا همين فرد سرباز گمنام رژيم از آب درآمده است. به راستي چرا و با چه انگيزه اي عليرضا نوري زاده وي را براي اولين بار به عنوان مبارز در رسانه ها به مردم معرفي كرد؟ بعد از عليرضا مدحي چه كسان ديگري به تهران خواهند رفت؟ محسن مخملباف و عليرضا نوري زاده و اميرعباس فخرآور و محمدي؟ كدام يك؟ همين نوري زاده و تلويزيون كانال يك بودند كه مدحي چماقدار رژيم را تطهير مي كردند و او را به عنوان مبارز و... معرفي مي كردند، خود نوري زاده هم از مدتها پيش توسط اربابان مدحي خريداري شده و در زمان شاه هم براي ساواك كار مي كرد، نوري زاده عاشق كاركردن براي سرويس هاي اطلاعاتي است.

اين رسانه وابسته به اپوزيسيون پرسيده است: اين بابارو چه جوري به ايران برگردانده اند؟ نوري زاده آدم شهرت طلبي است كه به هر دست و پازدني است مي خواهد خود را شخص مهمي معرفي كند و اين هم سرانجام كارش.

وبلاگ «يار دبستاني» از همكاران شبكه بالاترين نيز اين گونه نوشته كه؛ آشنايي من با مدحي 7 ماه قبل در يكي از مسنجرها بود. مدحي با كمال صراحت ادعا كرده بود جمهوري اسلامي تا 3 ماه ديگر سقوط خواهد كرد. وقتي اين را گفت ديگر مطمئن شدم كه كلكي در كار اوست(!)

در اين ميان بخوانيد از اميرفرشاد ابراهيمي كه همين چند ماه پيش تهديد كرده بود به ايران بازمي گردد و همه پته اپوزيسيون كلاهبردار را روي آب مي ريزد. او اكنون مي نويسد؛ بسياري از همان ابتدا با ترديد به سخنان مدحي مي نگريستند و بسياري متعجب از اينكه چطور فردي كه به گفته خود از دل نظام آمده، هنوز از گرد راه نرسيده، اين چنين مطرح مي شود و دربستر حوادث ملتهب قرار گرفته است. اما هرچه بود اكنون وي در تهران است.

ابراهيمي مي نويسد: بي شك اولين كساني كه تريبون هاي اطلاع رساني خود را آن هم در حد وسيع و گسترده و مداوم در اختيار اين فرد معلوم الحال گذاشته و از او يك «قهرمان ملي» و «سردار تواب» ساختند بايد پاسخگو باشند. جواب نااميد كردن آنهايي كه ساعتها مي نشستند پاي راديوها و تلويزيونها و برنامه هاي هيجاني وي را مي ديدند و به سقوط جمهوري اسلامي اميدوار مي شدند را چه كسي اكنون بايد بدهد؟

تو يكي ديگه لطفاً ... شو! (خبر ويژه)

انتشار تحليلي از طنزنويس خارج نشين نشريات زنجيره اي كه اپوزيسيون را دعوت به عبرت گرفتن از رفتارهاي هيجاني كور مي كرد، دور تازه اي از زد و خوردها را در درون اسب ترواي اپوزيسيون كليد زد.

«ا-ن» كه اكنون در بروكسل روزگار مي گذراند بهمن سال 88 به خاطر دفاع از پروژه «اسب تروا براي 22 بهمن و فتح ميدان آزادي»! مورد شماتت فراوان گروهك هاي اپوزيسيون قرار گرفت. وي چند روز پيش از موضع دعوت به عقلانيت و خردورزي درآمده و نوشته بود كه با هزار نفر نمي شود در ايران انقلاب درست كرد و تتمه مخالفان را براي آسيب ديدن به خيابان فرستاد چرا كه شرايط انقلاب اصلاً فراهم نيست.

انتشار اين رهنمود آن هم از جانب كسي كه خود باعث به تله افتادن شماري از افراد ميداني گروهك ها شده بود، لج برخي از عناصر وابسته به اپوزيسيون را درآورد چنان كه يكي از همكاران بالاترين با قلمي طعنه آميز و آميخته به اغلاط املايي تعمدي نوشته است: آقاي [ن] گويا خارج نشيني بر شما هم اثر كرد و اون محسن سازگارايي كه فرمان فتح راديو تلويزيون را در 22 بهمن 1388 داده بود!! شما را از راه به در كرد! صد رحمت به اسب ترواي شما. اگه يه ميليون آدم ميومد، حرف شماها واقعن عملي مي شد. اشكال كار شما اين بود كه آرزو را واقعيت تصور كرده بوديد و درجه التهاب را اشتباه خانده بوديد و چه دكتر خترناكي! در حالي كه رهبران شاخه مسلمانان رحماني و دمكرات جنبش سبز، كه اصلن طرح راه پيمايي 25 بهمن، ايده آن ها و مشاورينشان بود، دعوت به سكوت مي كردند، از خودت بگير تا برسي به آقا محسن و مريم و مسعود مرده و بني صدر و سلطنت طلب و غيرو، همه گفتيد برويد بيرون و تا پيروزي به خانه برنگرديد و دو شاخ گنده نصيب ما كرديد در همان روز 25 بهمن... البته شما اگر عمرن گفته باشيد لنگش كن.

طعنه اخير بالاترين اشاره به آخرين نوشته نبوي در روزنت است كه با لحني آميخته به غلط كردم اذعان كرد، وقتي مي نويسد لنگش كن، مورد اعتراض واقع مي شود و وقتي هم مي نويسد لنگش نكن، باز مورد اعتراض و ناسزا قرار مي گيرد!

قلم 6 سفير سابق اروپايي درباره حقانيت ايران روان شد (خبر ويژه)

سفيران سابق 6 كشور اروپايي در تهران در يادداشتي مشترك اعلام كردند بر پايه موازين حقوق بين المللي، موضع آمريكا و اتحاديه اروپا عليه برنامه هسته اي ايران فاقد هرگونه وجاهت قانوني است.

به گزارش تابناك، دراين يادداشت كه لس آنجلس تايمز منتشر كرده، آمده است: بر پايه موازين حقوق بين الملل، مواضع اتحاديه اروپا و آمريكا در قبال برنامه هسته اي ايران، وجاهت قانوني را كه اين كشورها به آن اعتقاد دارند، ندارد، به ويژه كه اين كشورها با استناد به مقوله خطر تهديد صلح از سوي ايران، تحريم هاي اجبارآميزي عليه اين كشور وضع كرده اند اما آيا مي توان گفت كه غني سازي اورانيوم توسط ايران تهديدآميز است؟ در واقع هيچ ماده اي در حقوق بين الملل و حتي قانون منع گسترش سلاح هاي هسته اي وجود ندارد كه ايران را از غني سازي اورانيوم منع كرده باشد،اين در حالي است كه كشورهاي ديگري هم در دنيا هستند كه اورانيوم غني مي كنند؛ اما هيچ كس آنان را تهديدي براي صلح جهاني نمي داند. به علاوه، اين حقيقتي است كه فعاليت هاي هسته اي ايران توسط آژانس انرژي اتمي در حال نظارت است و تاكنون اطلاعاتي جدي درباره انحراف برنامه هسته اي ايران نيز توسط اين بازرسان منتشر نشده است.

يادداشت مذكور با امضاي مشترك ريچارد دالتون، استين كريستينسن، پائول مالتزان، گيليوم متن، فرانسيس نيكولاد و روبرتو توسكانو سفراي پيشين انگلستان، سوئد، آلمان، بلژيك، فرانسه و ايتاليا در ايران منتشر شده است.

دورخيز جريان انحرافي براي انتخابات (خبر ويژه)

يك عضو بدنام حلقه انحرافي كه پيش از اين به دلالي در دانشگاه آزاد مي پرداخت، اكنون نقش مشابهي را براي حلقه مذكور ايفا مي كند.

نامبرده اخيرا با سوء استفاده از برخي ناهماهنگي ها در جريان ادغام وزارتخانه ها و خلأ پيش آمده، از طرف حلقه انحرافي مامور شده تا مديران چند شركت را احضار نموده و با آنها براي نقش آفريني در انتخابات اتمام حجت كند. اين فرد كه ظاهرا پيش از اين قرار بوده با ايرانيان مقيم خارج ارتباط بگيرد، اكنون مديران چند شركت را بدون هيچ وجاهت حقوقي و قانوني احضار كرده و تذكر داده كه اگر به نفع حلقه متبوع وي نتوانند در انتخابات- به شكل منطقه اي و استاني- نقش آفريني كنند، بايد با جايگاه مديريتي خود خداحافظي كنند! وي حتي تهديد كرده كه در صورت عدم تحرك كافي، افراد جايگزين هم مشخص شده اند.

گزارش رجانيوز حاكي است: يكي ديگر از افراد موثر در جريان نفوذي نيز كه عمدتا در حوزه صنعت فعاليت مي كند، به رايزني با مديران صنعتي پرداخته و از آنها مي خواهد تمام ظرفيت خود را براي جذب راي به ويژه در شهرهاي كوچك از طريق ارائه تسهيلات به نام فرد مورد حمايت اين جريان به كار بگيرند.

به دليل تغييرات در راس سه وزارتخانه مهم رفاه، صنايع و نفت كه شركتهاي زيرمجموعه زيادي نيز در زيرمجموعه اين وزارتخانه ها قرار دارد، جريان نفوذي با سوء استفاده از اشراف نداشتن سرپرستان وزارتخانه ها، در حال نفوذ دادن مهره هاي وابسته به خود است.

كيهان آمادگي دارد در صورت تداوم اين تحرك انحرافي توسط فرد بدسابقه مذكور، گزارشهاي بيشتري را منتشر كند.

رياض به اتاق فتنه اسرائيل در منطقه تبديل شده است (خبر ويژه)

يك نويسنده عرب به افشاي ابعادي از روابط آل سعود و رژيم صهيونيستي پرداخت.

به گزارش اسلام تايمز، صادق الاسعد در گزارش خود يادآور شده است: برخي خبرها حاكي از آن است كه ايهود اولمرت نخست وزير سابق رژيم صهيونيستي با يك مقام بلندپايه عربستان (احتمالا ملك عبدالله) در اردن ديدار كرده است. همچنين اين گزارشها از انجام ديدارهاي جمعي از مسئولان اسرائيلي با بندربن سلطان از شاهزادگان بانفوذ سعودي حكايت دارد و از جمله منابع آگاه به انجام چنين ديدارهايي را در سالهاي 2006 و 2007 بين شاهزاده بندر و مقامات اسرائيلي تاكيد دارند هرچند كه ملاقات اولمرت و ملك عبدالله در اردن را تاييد نمي كنند.

اين گزارش مي افزايد: «تركي فيصل سفير سابق عربستان در آمريكا با مئير داگان رئيس پيشين موساد ديدار كرده است. همچنين منابع كانادايي از وجود فعاليتهاي مشترك عربستان- اسرائيل در خاورميانه، آسياي ميانه، شاخ آفريقا و منطقه قفقاز خبر مي دهند كه در پي برخي اهداف است از جمله؛ تضعيف قدرت مصر در دوره پس از سقوط مبارك به واسطه حمايت از گروههاي سلفي و وهابي، هدف قراردادن دوستان ايران نظير سوريه و همچنين آموزش برخي عناصر براي ايجاد هرج و مرج در مناطق مختلف به كمك انگليس. اين آموزشها در عربستان انجام مي شود.»

يادآور مي شود در جريان حمله رژيم صهيونيستي به جنوب لبنان و باريكه غزه، برخي گزارشها از هماهنگي و حمايت همه جانبه رژيم سعودي نسبت به جنگ افروزي اسرائيل حكايت مي كرد. همان زمان بود كه گروههاي مقاومت منطقه نام شبكه العربيه را به العبريه تغيير دادند.

ايران

لغو ممنوعيت خروج خبرنگار صدا وسيما از ايتاليا

خبر اول اين كه قاضي تحقيقات مقدماتي دادستاني ميلان حکم ممنوعيت خروج از کشور آقاي «حميد معصومي‌نژاد» خبرنگار واحد مرکزي خبر در ايتاليا و آقاي «علي دميرچي لو» شهروند ايراني را لغو کرده است.براساس اين گزارش، سيد محمد علي حسيني سفير جمهوري اسلامي ايران در ايتاليا اعلام كرده: با تلاش‌ها و پيگيري‌هاي مستمر به‌عمل آمده، براساس درخواست دادستاني کل ميلان، دادسراي اين شهر در حکمي ممنوعيت خروج از کشور اين دو شهروند ايراني را لغو کرده است.

سفير جمهوري اسلامي ايران در ايتاليا با تقدير از تعامل خوب دادستاني ميلان با اين پرونده، اظهار اميدواري کرده با توجه به اين‌که مرحله تحقيقات مقدماتي در شرف خاتمه است، بزودي اين پرونده مختومه اعلام مي‌شود.به گفته حسيني براساس اين حکم، خبرنگار واحد مرکزي خبر و علي دميرچي لو مي‌توانند همانند ديگر شهروندان ايراني از کشور ايتاليا خارج و براساس موازين قانوني به اين کشور بازگردند.گفتني است، پليس ايتاليا 12 اسفند 1388 حميد معصومي‌نژاد خبرنگار صدا و سيما و علي دميرچي لو را به اتهام واهي قاچاق اسلحه بازداشت و روانه زندان کرد.

سي.ان.ان:حكومت ايران مستحكم و قدرتمندتر شده است

خبر ديگر اين كه شبكه خبري سي.ان.ان در گزارشي اعتراف كرده كه امريكا اكنون با حكومتي مستحكم در ايران روبه‌رو است. اختلافات اخير بين مسئولان ايران واقعيتي بود كه اتفاق افتاد، اما اكنون روابط آنها بهبود يافته و ايران قدرتمندتر هم شده است. براساس اين گزارش، شبكه سي.ان.ان با اذعان بر اين كه امريكا نتوانست از اختلافات اخير مسئولان در ايران بهره‌اي ببرد، گزارش داد: به خاطر همفكري مسئولان جمهوري اسلامي، امريكا اكنون با حكومتي مستحكم در ايران روبه‌رو است و اين براي امريكا خوب نيست. به گزارش سي.ان.ان، يكي از كارمندان اسبق سيا كه تحليلگر مسائل سياسي هم هست، بر اين باور است كه ارتباط‌هاي محكمي در حكومت ايران وجود دارد و امريكا نتوانسته از اختلافات اخير بين مسئولان جمهوري اسلامي بهره‌اي ببرد.

در ادامه اين گزارش آمده است: به خاطر همفكري مسئولان جمهوري اسلامي، امريكا اكنون با حكومتي مستحكم در ايران روبه‌رو است و اين براي امريكا خوب نيست.

سي.ان.ان افزود: اختلافات اخير بين مسئولان ايران واقعيتي بود كه اتفاق افتاد اما اكنون روابط آنها بهبود يافته و ايران قدرتمندتر هم شده است.

اسرائيل و امريكا منفورترين كشورها از نظر مردم تركيه

شنيديم كه نتايج يك نظر سنجي مركز مطالعاتي نشان مي‌دهد كه مردم تركيه رژيم صهيونيستي را دشمن نخست و امريكا را دومين دشمن خود مي‌دانند. مركز مطالعات سياسي و اقتصادي «تسيو» تركيه گزارش داده: حدود چهار درصد از ترك‌ها، رژيم اسرائيل را دشمن اول كشورشان مي‌دانند. نتايج اين نظرسنجي همچنين نشان مي‌دهد: 33 درصد از شركت‌كنندگان در نظر سنجي مذكور، كاخ سفيد را دشمن كشورشان دانسته‌‌اند.

آموزش شورشيان مسلح در سوريه توسط ناتو

دست آخر اين كه يک کارشناس سوري گفته برخي اطلاعات موثق نشان مي‌دهد، سازمان پيمان آتلانتيک شمالي «ناتو» گروه‌هاي مسلح را براي خرابکاري در سوريه آموزش داده است.«طالب ابراهيم» كه با شبكه خبري العالم گفت‌وگو مي‌كرد ادامه داد: سوريه به مواضع درست خود اطمينان دارد و تظاهرات مسالمت‌آميز مردم را سرکوب نمي‌کند اما سازمان‌هاي مسلح بسيار قدرتمندي هستند که در خارج از سوريه آموزش ديده‌اند و با سوء‌استفاده از شرايط عليه دولت سوريه مي‌جنگند.وي افزود: بخشي از اين آموزش‌ها برعهده نيروهاي ناتو و رسته موسوم به «دلتا» بوده است که در اين زمينه اطلاعات موثقي در دست است.طالب ابراهيم تأکيد کرد: روسيه به خوبي اين موضوع را درک مي‌کند و به همين علت به پيش نويس قطعنامه‌اي که برخي کشورهاي غربي قرار است عليه سوريه در شوراي امنيت مطرح کنند، رأي نخواهد داد زيرا در غير اين صورت وضعيت گسترش خواهد يافت و همان روندي را که ليبي طي کرد، خواهد پيمود.اين کارشناس سوري در ادامه با بيان اين‌که «سوريه از عادلانه بودن مسئله‌اي که از آن دفاع مي‌کند، آگاه است»، خاطرنشان کرد: به همين علت است که سوريه آماج جنگ وحشيانه قرار گرفته و شاهد صحنه‌هاي بي‌سابقه، خونين و وحشتناک در طول تاريخ خود است

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در بيست و دومين سالگرد امام خمينی(ره)(14/3/1390)

  • امام حركت بيداري ملتهاي مسلما ن را پيش بيني مي كرد

 امسال سالگرد امام با يك حادثه‌ى مهم ديگر نيز همراه و همزمان است و آن، بيدارى اسلامى است؛ حادثه و حماسه‌اى كه امام بزرگوار ما انتظار آن را ميكشيدند، آرزوى آن را داشتند و از آن خبر هم داده بودند. امام بزرگوار حركت بيدارى ملتهاى مسلمان را پيش‌بينى ميكرد و خداوند متعال تفضل فرمود، اين پيش‌بينى به وقوع پيوست؛ همچنان كه سقوط حكومت شوروى را پيش‌بينى كرد و خداى متعال آن را تحقق بخشيد. امروز عرايض من در دو بخش است، كه اميدوارم بتوانم در مدت كوتاهى اين دو بخش را عرض كنم. يك بخش، مرورى است بر درس بزرگ امام بزرگوار ما؛ مرورى بر مكتب ماندگار امام عزيز ما كه ذخيره‌ى ملت ايران است؛ سرمايه‌اى است كه ملت ايران با تكيه‌ى بر آن، با در دست داشتن اين سرمايه، توانسته است گذرگاه‌هاى دشوارى را كه به طور معمول و متعارف در سر راه ملتى با چنين آرمانهائى قرار دارد، طى كند. يك بخش هم نگاه به مسائل منطقه است.

  •  ارادت مردم به امام،به معني پذيرش مكتب امام است

 در باب مكتب امام، اين نكته را ملت عزيز ايران كاملاً ميدانند كه ارادت و محبت مردم به امام بزرگوار، صرفاً از نوع يك علقه‌ى قلبى و احساسى و عاطفى نيست. اگرچه از لحاظ احساسات و عواطف، محبت امام در دلها موج ميزند، اما اين همه‌ى مسئله نيست؛ بلكه ارادت مردم به امام بزرگوار، به معنى پذيرش مكتب امام به عنوان راه روشن و خط روشن حركت عمومى و همگانى ملت ايران است؛ يك راهنماى نظرى و عملى است كه كشور و ملت را به عزت و پيشرفت و عدالت ميرساند. در طول اين سى و دو سال گذشته، عملاً هم همين بوده است. يعنى هر جا ما توفيق پيدا كرديم كه به توصيه‌هاى امام جامه‌ى عمل بپوشانيم، هر جا توانستيم خط انگشت اشاره‌ى امام را دنبال كنيم، توفيقات فراوانى نصيب ما شد. مردم با اين چشم، به راه امام و خط امام و ميراث ماندگار امام نگاه ميكنند.

  • ايستادگي ملت ايران در مقابل تو طئه هاي نظامي ،امنيتي،اقتصادي،تبليغاتي به بركت مكتب امام

 در اين سى سال، ملت ما توانسته است در مقابل سنگين‌ترين توطئه‌ها ايستادگى كند. عليه ملت ايران توطئه‌ى نظامى بود، توطئه‌ى امنيتى بود، توطئه‌ى اقتصادى بود - اين تحريمهاى گسترده در طول اين سى سال وجود داشته است - توطئه‌ى تبليغاتى بود - امپراتورى گسترده‌ى رسانه‌اى و تبليغات، عليه ملت ايران به طور كامل مشغول كار و تحريك بوده است - توطئه‌ى سياسى بود. ملت ايران به بركت مكتب امام و راه امام، در مقابل اين توطئه‌ها ايستادگى كرد.

  • ابعاد مكتب امام:معنويت،عقلانيت،عدالت

 مكتب امام يك بسته‌ى كامل است، يك مجموعه است، داراى ابعادى است؛ اين ابعاد را بايد با هم ديد، با هم ملاحظه كرد. دو بُعد اصلى در مكتب امام بزرگوار ما، بُعد معنويت و بُعد عقلانيت است. بُعد معنويت است؛ يعنى امام بزرگوار ما صرفاً با تكيه‌ى بر عوامل مادى و ظواهر مادى، راه خود را پى نميگرفت؛ اهل ارتباط با خدا، اهل سلوك معنوى، اهل توجه و تذكر و خشوع و ذكر بود؛ به كمك الهى باور داشت؛ اميد او به خداى متعال، اميد پايان‌ناپذيرى بود. و در بُعد عقلانيت، به كار گرفتن خرد و تدبير و فكر و محاسبات، در مكتب امام مورد ملاحظه بوده است. من نسبت به هر كدام، چند جمله‌اى عرض خواهم كرد.

 بُعد سومى هم وجود دارد، كه آن هم مانند معنويت و عقلانيت، از اسلام گرفته شده است. عقلانيت امام هم از اسلام است، معنويت هم معنويت اسلامى و قرآنى است، اين بُعد هم از متن قرآن و متن دين گرفته شده است؛ و آن، بُعد عدالت است. اينها را بايد با هم ديد. تكيه‌ى بر روى يكى از اين ابعاد، بى‌توجه به ابعاد ديگر، جامعه را به راه خطا ميكشاند، به انحراف ميبرد. اين مجموعه، اين بسته‌ى كامل، ميراث فكرى و معنوى امام است. خود امام بزرگوار هم در رفتارش، هم مراقب عقلانيت بود، هم مراقب معنويت بود، هم با همه‌ى وجود متوجه به بُعد عدالت بود.

  •  مظاهر عقلانيت امام 

1- گزينش مردمسالاري براي نظام سياسي كشور

 من چند نمونه از مظهر عقلانيت امام عرض ميكنم. اولين نمونه، همين گزينش مردم‌سالارى براى نظام سياسى كشور بود؛ يعنى تكيه‌ى به آراء مردم. انتخاب مردم‌سالارى، يكى از مظاهر روشن عقلانيت امام در مكتب حياتبخش و نجاتبخش او بود. قرنهاى متمادى حكومتهاى فردى بر كشور ما حكومت كرده بودند و حتّى در دورانى كه در ايران جريان مشروطه به وجود آمد و بظاهر جريان قانون در كشور رسمى شد، عملاً استبداد و ديكتاتورى دوران پهلوى از استبداد گذشتگانشان گزنده‌تر و سخت‌تر و مصيبت‌بارتر بود. در كشورى با اين سابقه، امام بزرگوار ما اين امكان را پيدا كرد، اين توفيق را يافت كه مسئله‌ى حضور مردم و انتخابات مردمى را به يك حقيقت نهادينه شده تبديل كند. مردم ما هرگز مزه‌ى انتخابات آزاد را، جز در برهه‌هاى بسيار كوتاه در صدر مشروطه، تجربه نكرده بودند. در يك چنين كشورى، در يك چنين فضائى، امام بزرگوار ما از اولين قدم، انتخابات را در كشور نهادينه كرد. بارها شنيديد كه در طول اين سى و دو سالى كه از پيروزى انقلاب اسلامى ميگذرد، در حدود سى و دو يا سى و سه انتخابات در كشور اتفاق افتاده است، كه مردم آزادانه پاى صندوقهاى رأى آمدند و رأى خودشان را به صندوق انداختند و منشأ تشكيل مجلس و دولت و خبرگان و شوراهاى شهر و امثال اينها شدند. اين، بارزترين نمونه‌ى عقلانيت امام بزرگوار ما بود.

2-سرسختي و عدم انعطاف در مقابله با دشمن مهاجم

  يك نمونه‌ى ديگر از عقلانيت امام و تكيه‌ى او به خرد و هوشمندى، عبارت است از سرسختى و عدم انعطاف او در مقابله‌ى با دشمن مهاجم. امام به دشمن اعتماد نكرد. بعد از آنكه دشمن ملت ايران و دشمن اين انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل كوه ايستاد. آن كسانى كه خيال كردند و خيال ميكنند عقل اقتضاء ميكند كه انسان گاهى در مقابل دشمن كوتاه بيايد، امام درست نقطه‌ى مقابل اين تصور حركت كرد. عقلانيت امام و آن خرد پخته‌ى قوام‌يافته‌ى اين مرد الهى، او را به اين نتيجه رساند كه در مقابل دشمن، كمترين انعطاف و كمترين عقب‌نشينى و كمترين نرمش، به پيشروى دشمن مى‌انجامد. در ميدان روياروئى، دشمن از عقب‌نشينى طرف مقابل، دلش به رحم نمى‌آيد. هر يك قدم عقب‌نشينى ملت مبارز در مقابل دشمنان، به معناى يك قدم جلو آمدن دشمن ومسلط شدن اوست. اين، يكى از مظاهر عقلانيت امام بزرگوار بود.

3-تزريق روح اعتماد به نفس و خود اتكايي در ملت

 يك مظهر ديگر عقلانيت امام، تزريق روح اعتماد به نفس و خوداتكائى در ملت بود. در طول سالهاى متمادى، از آغاز تسلط و ورود غربى‌ها در اين كشور - يعنى از اول قرن 19 ميلادى كه پاى غربى‌ها به ايران باز شد - دائماً به وسيله‌ى عوامل و دستيارانِ خودشان، با تحليلهاى گوناگون، توى سر ملت ايران ميزدند؛ ملت ايران را تحقير ميكردند، به ملت ايران ميباوراندند كه نميتواند، عُرضه‌ى اقدام علمى و پيشرفت علمى ندارد، توانائى كار كردن و روى پاى خود ايستادن را ندارد. سردمداران رژيم پهلوى و قبل از او، مكرر ملت ايران را تحقير ميكردند. اينجور وانمود ميكردند كه اگر پيشرفتى متصور است، اگر كار بزرگى بايد بشود، بايد به وسيله‌ى غربى‌ها بشود؛ ملت ايران توانائى ندارد. امام بزرگوار به يك چنين ملتى روح اعتماد به نفس را تزريق كرد، و اين نقطه‌ى تحول ملت ايران شد. پيشرفتهاى ما در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى صنعتى، در انواع و اقسام عرصه‌هاى زندگى، معلول همين اعتماد به نفس است. امروز جوان ايرانى ما، صنعتگر ايرانى ما، دانشمند ايرانى ما، سياستمدار ايرانى ما، مبلّغ ايرانى ما احساس توانائى ميكند. اين شعار «ما ميتوانيم» را امام بزرگوار در اعماق جان اين ملت قرار داد. اين، يكى از مظاهر مهم عقلانيت امام بزرگوار بود.

4-تدوين قانون اساسي

  يك مظهر ديگر، تدوين قانون اساسى بود. امام خبرگان ملت را از طريق انتخابات مأمور كرد كه قانون اساسى را تدوين كنند. آن تدوين‌كنندگان قانون اساسى، با انتخاب ملت اين كار را انجام دادند. اينجور نبود كه امام يك جمع خاصى را بگذارد كه قانون اساسى بنويسند؛ به عهده‌ى ملت گذاشته شد. ملت خبرگانى را با شناسائى خود، با معرفت خود انتخاب كردند و آنها قانون اساسى را تدوين كردند. بعد امام همين قانون اساسى را مجدداً در معرض آراء مردم قرار داد و رفراندوم قانون اساسى در كشور تشكيل شد. اين، يكى از مظاهر عقلانيت امام است. ببينيد، پايه‌هاى نظام را امام اينجور مستحكم كرد. هم از لحاظ حقوقى، هم از لحاظ سياسى، هم از لحاظ فعاليت اجتماعى، هم از لحاظ پيشرفتهاى علمى، امام يك قاعده‌ى محكم و مستحكمى را به وجود آورد كه بر اساس اين قاعده ميشود تمدن عظيم اسلامى را بنا نهاد.

5-تفهيم اين موضوع به مردم كه آنها صاحب و مالك كشورند

 از جمله‌ى مسائلى كه مظهر عقلانيت امام بزرگوار بود، اين بود كه ايشان به مردم تفهيم كرد كه آنها صاحب و مالك اين كشورند. مملكت صاحب دارد. اين حرف را در دوران حكومتهاى استبدادى بر زبان جارى ميكردند كه آقا مملكت صاحب دارد. مرادشان از صاحب مملكت، ديكتاتورها و مستبدينى بودند كه بر كشور حكمرانى ميكردند. امام به مردم تفهيم كرد كه مملكت صاحب دارد و صاحب مملكت، خود مردم هستند.

  •  مظاهر معنويت امام

1-اخلاص

 مظهر معنويت در امام بزرگوار، در درجه‌ى اول، اخلاص خود او بود. امام كار را براى خدا انجام داد. از اول، هرچه كه احساس ميكرد تكليف الهى اوست، آن را انجام ميداد. از فداكارى در اين راه، امام ابا نكرد. از شروع مبارزات در سال 1341، امام اينجور عمل كرد؛ با تكليف پيش رفت. به مردم و مسئولين هم اين درس را بارها گفت و تكرار كرد كه آنچه مهم است، تكليف است. ما تكليف را انجام ميدهيم، ترتّب نتيجه بر كار ما دست خداست. بنابراين مظهر مهم معنويت در رفتار امام، اخلاص او بود. براى خاطر تعريف و تمجيد اين و آن، حرفى نزد، كارى نكرد، اقدامى نكرد. آنچه كه براى خدا انجام داد، به وسيله‌ى خداى متعال به آن بركت داده شد؛ ماندگار شد. خاصيت اخلاص اين است. امام همين توصيه را به مسئولين هم تكرار ميكردند. امام ماها را امر ميكردند به اين كه اهل توكل باشيم، اهل اعتماد به خدا باشيم، اهل حسن‌ظن به پروردگار باشيم، براى خدا كار كنيم. خود او اهل توكل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود. بعد از پايان ماه رمضان، انسان وقتى امام را ميديد، به طور محسوسى در او احساس نورانيت ميكرد. از فرصتهاى زندگى براى تقرب به خداى متعال، براى پاكيزه‌كردن دل و جان مطهرِ خودش استفاده ميكرد. ديگران را هم امر ميكرد و ميگفت: ما در محضر خدا هستيم. عالَم، محضر خداست. عالَم، محل حضور جلوه‌هاى الهى است. همه را به اين راه سوق ميداد.

 2-اخلاق

 خود او اهل رعايت اخلاق بود، ديگران را هم به اخلاق سوق ميداد. بخش مهمى از معنويت در اسلام عبارت است از اخلاق، دورى از گناه، دورى از تهمت، دورى از سوءظن، دورى از غيبت، دورى از بددلى، دورى از جداسازى دلها از يكديگر. خود امام بزرگوار اين چيزها را رعايت ميكرد، به مردم هم سفارش ميكرد، به مسئولين هم سفارش ميكرد. امام ماها را توصيه ميكردند به اين كه مغرور نشويم، خودمان را بالاتر از مردم ندانيم، خودمان را بالاتر از انتقاد ندانيم، بى‌عيب ندانيم. همه‌ى مسئولين طراز اول كشور اين را از امام شنيده بودند كه بايستى آماده باشيم؛ اگر چنانچه از ما عيب گرفتند، نگوئيم ما بالاتر از اينيم كه عيب داشته باشيم، بالاتر از اينيم كه به ما انتقادى وارد باشد. خود امام هم همين جور بود. ايشان، هم در نوشته‌هاى خود - بخصوص در اواخر عمر شريفش - هم در اظهارات خود، بارها گفت من در فلان قضيه اشتباه كردم. اقرار كرد به اين كه در فلان قضيه خطا كرده است؛ اين خيلى عظمت لازم دارد. روح يك انسانى بايد بزرگ باشد كه بتواند يك چنين حركتى را انجام دهد؛ خودش را منسوب كند به اشتباه و خطا. اين معنويت امام بود، اين اخلاق امام بود؛ اين يكى از ابعاد مهم درس امام به ماست.

  •  مظاهر بعد عدالت در مكتب امام:

1-رسيدگي به طبقات محروم و پرهيز از اشرافيگري

 بُعد عدالت هم در مكتب امام بسيار برجسته است. اگرچه به يك معنا عدالت هم از همان عقلانيت و نيز از معنويت برميخيزد، اما برجستگى بُعد عدالت در منظر امام بزرگوار، آن را به طور مشخص‌ترى در مقابل ما قرار ميدهد. از اول پيروزى انقلاب، امام تكيه‌ى بر طبقات ضعفا را اصرار كردند، تكرار كردند، توصيه كردند. تعبير «پابرهنگان» و «كوخ‌نشينان» جزو تعبيراتى بود كه در كلام امام بارها و بارها تكرار شد. به مسئولين اصرار داشتند كه به طبقات محروم برسيد. به مسئولين اصرار داشتند كه از اشرافيگرى پرهيز كنند. اين، يكى از توصيه‌هاى مهم امام بزرگوار بود. ما نبايد اينها را فراموش كنيم. آفت مسئوليت در يك نظامى كه متكى به آراء مردم و متكى به ايمان مردم است، اين است كه مسئولين به فكر رفاه شخصى بيفتند؛ به فكر جمع‌آورى براى خودشان بيفتند؛ در هوس زندگى اشرافيگرى، به اين در و آن در بزنند؛ اين آفت بسيار بزرگى است. امام خودش از اين آفت بكلى بركنار ماند و مسئولين كشور را هم بارها توصيه ميكرد كه به كاخ‌نشينى و به اشرافيگرى تمايل پيدا نكنند، سرگرم مال‌اندوزى نشوند، با مردم ارتباط نزديك داشته باشند. ماها كه آن روز جزو مسئولين بوديم، امام دوست ميداشت كه با مردم ارتباط داشته باشيم، مأنوس باشيم؛ اصرار داشت كه خدمات به اقصى‌ نقاط كشور برده شود؛ مردم نقاط دور، از خدمات عمومى كشور بهره‌مند شوند. اينها ناظر به آن بُعد عدالت امام بزرگوار بود.

 2-انتخاب مسئولين از ميان مردم

  امام اصرار داشت كه مسئولين از ميان مردم انتخاب شوند، از خود مردم باشند، وابستگى‌ها ملاك قبول مسئوليتها نباشد. وابستگى به شخصيتها، به فاميلها، بلاى هزار فاميلى كه در دوران قاجار و دوران پهلوى بر سر اين كشور آمد، امام بزرگوار ما را نسبت به اين قضيه حساس كرده بود. گاهى در مقام تعريف از يك مسئولى ميگفتند: اين از دل مردم برخاسته است. ملاك را اين ميدانستند. از نظر امام بزرگوار، تكيه‌ى به ثروت و تكيه‌ى به قدرت براى گرفتن مسئوليت، جزو خطرهاى بزرگ براى كشور و براى انقلاب بود. خب، اينها ابعاد خط امام است.

  •  ايجادانحراف درخط ومكتب امام با :

1-عدول از ارزشهاي اسلامي وانقلابي به نام عقل گرائي

  برادران و خواهران من! ملت عزيز ايران! اين مكتب، ما را در طول اين سى و دو سال از گردنه‌هاى خطرناكى عبور داده است؛ سطح عزت ملى و شرافت بين‌المللى ما را بالا آورده است. كشور به بركت پيمودن اين راه، در همان حدى كه رعايت كرده است، پيشرفت كرده است؛ به سمت آرمانهاى خود پيش رفته است. ما بايد رعايت كنيم، منتها همه‌ى جوانب را با هم. اگر كسى يا جريانى بخواهد به نام عقل‌گرائى، از ارزشهاى اسلامى و انقلابى عدول كند، اين انحراف است. اگر كسى بخواهد به وسيله‌ى عقل‌گرائى، در مقابل دشمن بى‌تقوائى به خرج بدهد، وابستگى به وجود بياورد، اين انحراف است، اين خيانت است. آن عقلانيتى كه در مكتب امام بزرگوار ما هست، اقتضاء نميكند كه ما از خدعه‌ى دشمن غافل شويم، از كيد او غافل شويم، از نقشه‌ى عميق او غافل شويم، به او اعتماد كنيم، در مقابل او كوتاه بيائيم. هرچه كه انسان در مقابل دشمن كوتاه بيايد، پشتوانه‌ى عظيم معنوى در درون كشور و درون ملت را از دست خواهد داد.

2-زير پا گذاشتن اخلاق به نام عدالت خواهي وانقلابيگري

  همين طور در نقطه‌ى ديگر: اگر به نام عدالت‌خواهى و به نام انقلابيگرى، اخلاق را زير پا بگذاريم، ضرر كرده‌ايم؛ از خط امام منحرف شده‌ايم. اگر به نام انقلابيگرى، به نام عدالت‌خواهى، به برادران خودمان، به مردم مؤمن، به كسانى كه از لحاظ فكرى با ما مخالفند، اما ميدانيم كه به اصل نظام اعتقاد دارند، به اسلام اعتقاد دارند، اهانت كرديم، آنها را مورد ايذاء و آزار قرار داديم، از خط امام منحرف شده‌ايم.

3- سلب امنيت از بخشي از مردم جامعه و كشور به نام انقلابيگري

 اگر بخواهيم به نام انقلابيگرى و رفتار انقلابى، امنيت را از بخشى از مردم جامعه و كشورمان سلب كنيم، از خط امام منحرف شده‌ايم. در كشور آراء و عقايد مختلفى وجود دارد. اگر چنانچه يك عنوان مجرمانه‌اى بر يك حركتى، بر يك حرفى منطبق شود، اين عنوان مجرمانه البته قابل تعقيب است؛ دستگاه‌هاى موظف بايد تعقيب كنند و ميكنند؛ اما اگر عنوان مجرمانه‌اى نباشد، كسى است كه نميخواهد براندازى كند، نميخواهد خيانت كند، نميخواهد دستور دشمن را در كشور اجرا كند، اما با سليقه‌ى سياسى ما، با مذاق سياسى ما مخالف است، ما نميتوانيم امنيت را از او دريغ بداريم، عدالت را دريغ بداريم؛ «و لايجرمنّكم شنئان قوم على الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور ميدهد و ميگويد: مخالفت شما با يك قومى، موجب نشود كه عدالت را فرو بگذاريد و فراموش كنيد. «اعدلوا»؛ حتّى در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهيد. «هو اقرب للتّقوى»؛(2) اين عدالت، نزديكتر به تقواست. مبادا خيال كنيد تقوا اين است كه انسان مخالف خودش را زير پا له كند؛ نه، عدالت ورزيدن با تقوا موافق است. همه هوشيار باشيم، همه بيدار باشيم. اين بُعد هم نبايد ابعاد ديگر را در سايه قرار بدهد.

4- سياست زدايي جامعه و جوانان با تكيه به دينداري

  بُعد معنويت هم همين جور. ما اهل معنويتيم، اهل توسليم، اهل توجهيم، اهل ذكريم؛ خدا را شكر. فضاى جامعه‌ى ما، مالامال از توجه به خداست. ماه رمضان كشور ما، يك ماه رمضان تماشائى است؛ بهار معنويت است. اين جوانهاى عزيز ما در جلسات قرآن، در جلسات ذكر و دعا، در جلسات توسل، آنچنان حضور نورانى‌اى دارند كه انسان لذت ميبرد. در روزهاى آينده، همين مراسم اعتكافى كه جوانان ما راه مى‌اندازند، پديده‌ى شگفت‌آورى است.
 در دوران جوانى ما، در حوزه‌ى علميه‌ى قم، ايام نيمه‌ى رجب كه روزهاى معروف اعتكاف است، شايد در مسجد امامِ آن روز، ده نفر، پانزده نفر، بيست نفر طلبه - آن هم در مركز حوزه‌ى علميه، كه قم باشد - اعتكاف ميكردند؛ اين كار معمول نبود، بلد نبودند. امروز در دانشگاه‌هاى كشور، هزاران نفر از جوانان دانشجو - دختران و پسران - در مساجد دانشگاه‌ها اعتكاف ميكنند، سه روز عبادت ميكنند، خلوت ميكنند، با خداى خود ارتباط برقرار ميكنند؛ مساجد بزرگ و مجامع بزرگ كه جاى خود دارد. اينها معنويت است. كشور ما اهل معنويت است، اما معنويت ما همراه و همروال است با احساس مسئوليت. اين معنويت به هيچ وجه نبايد ما را از مسئوليت عظيم انقلابىِ خودمان جدا كند، بلكه كمك به حركت انقلابى است. آن كسانى كه با تكيه‌ى به ديندارى و با عنوان كردن ديندارى، سعى ميكنند جامعه را سياست‌زدائى كنند، جوانان را سياست‌زدائى كنند، جوانان را از حضور در عرصه‌هاى كشور دور نگه دارند، اشتباه ميكنند، راه خطا ميروند، دچار انحرافند؛ اين ابعاد با همديگر است.

  •  شهادت ميدهم كه ملت اين راه را خوب حركت كرده است

  من در اينجا، در جوار مرقد مطهر امام، در جوار ارواح طيبه‌ى شهدائى كه در اين گلزار معنوى - بهشت زهرا - به خاك سپرده شده‌اند، شهادت ميدهم كه ملت ما اين راه را خوب حركت كرده است، راه امام را حفظ كرده است. من به چشم مى‌بينم و ميتوانم گواهى بدهم كه جوانان انقلابى امروز ما، از جوانان انقلابى آغاز انقلاب، اگر از لحاظ ايمان و تقوا و استحكام عقيده بهتر نباشند، عقب‌تر نيستند. من از صميم قلب و از بن دندان گواهى ميدهم و  اعتقاد دارم كه بهترين نقش را مردم ايفاء كرده‌اند؛ ارزشها را نگه داشته‌اند، حفظ كرده‌اند و پاى آن ايستاده‌اند؛ مردم بودند كه نقشه‌هاى دشمنان ما را خنثى كردند.

  

  • يأس دشمن ازخاموش شدن چراغ نظام با :  

۱-حضورمردم در تشييع  جنازه امام وحمايت از كارخبرگان

 نميخواهم به تفصيل در اين باره صحبت كنم؛ هم وقت نيست، هم شايد الان وقت اين صحبت نيست؛ اما به اجمال و اشاره عرض ميكنم كه دشمنان ما تصور ميكردند با رحلت امام، آغاز فروپاشى اين نظام مقدس كليد زده خواهد شد. آنها خيال ميكردند امام كه رفت، بتدريج اين شعله خاموش خواهد شد، اين چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشييع جنازه‌ى امام، آن احساسات مردم، آن حركت عظيم مردم در حمايت از كارى كه خبرگان كردند، اينها را مأيوس كرد.

2-حضور مردم در23 تير سال 78

 يك برنامه‌ريزى ده ساله كردند - اين تحليل من است، اين به معناى اطلاع نيست؛ تحليلى است كه قرائن آن را براى ما اثبات ميكند - ده سال بعد اميدوار بودند كه نتيجه بدهد. سال 78 كه آن حوادث پيش آمد، آن كسى كه اين حوادث را خنثى كرد، مردم بودند. روز بيست و سوم تير سال 78 مردم آمدند در خيابانها، توطئه‌ى دشمن را كه سالها برايش برنامه‌ريزى كرده بودند، در يك روز باطل كردند.

3-حماسه 9 دي و 22بهمن 88

  آن روز گذشت. موج دوم، باز يك برنامه‌ريزى ده‌ساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتى به دست مى‌آمد. به خيال خودشان زمينه‌ها را آماده كرده بودند. مطالباتى هم مردم داشتند - مردمى كه وابسته‌ى به نظامند، وفادار به نظامند - فكر كردند از اين مطالبات بتوانند استفاده كنند؛ لذا آن قضاياى سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم كردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول كنند. اينجا هم مردم آمدند توى ميدان. بعد از آنكه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم ديدند كه اينها حرف دلشان چيست، در روز عاشورا فهميدند كه اينها عمق خواسته‌هاشان تا كجاست، مردم عزيز ما به ميدان آمدند و حماسه‌ى نُه دى را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلكه در سراسر كشور، ميليونها نفر در روز نهم دى، بعد هم بلافاصله در بيست و دوى بهمن آمدند توى ميدان، غائله را ختم كردند. اين، هنر مردم است. درود به مردم ايران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصير و آگاه ايران. ان‌شاءاللَّه به توفيق الهى، مردم همين راه را و همين خط را و همين آرمان را و همين عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.

  •   ثمرات حركت عظيم مردم:

1-انجام كارهاي زير بنايي عظيم در كشور

  خوشبختانه اين حركت عظيم مردم ثمرات خودش را هم بخشيده است. به بركت اعتمادى كه مردم به مسئولان كشور از خودشان نشان دادند، به بركت امنيتى كه با حضور مردم در سرتاسر كشور برقرار است، مسئولين توانسته‌اند خدمت‌رسانى را گسترش بدهند و كارهاى بزرگى انجام دهند؛ كارهاى زيربنائى عظيمى در كشور انجام بگيرد، كه شرط لازم براى پيشرفت هر كشورى، همين كارهاى زيربنائى است كه امروز دارد يكى پس از ديگرى انجام ميگيرد؛ مردم دارند اين را مى‌بينند و ان‌شاءاللَّه ثمراتش را در كوتاه‌مدت و بلندمدت خواهند ديد.

2 -خنثي شدن توطئه هاي امنيتي،تبليغاتي دشمن و پيشرفت علمي و فناوري در سطح عالي

 به بركت همين امنيتى كه با حضور مردم به وجود آمده است، توطئه‌هاى امنيتى دشمنان خنثى ميشود، توطئه‌هاى تبليغاتى دشمنان خنثى ميشود. به بركت همين حضور مردم است كه پيشرفت علمى و فناورى كشور در سطح عالى است. امروز طبق آمارهاى بين‌المللى - نه آمارهاى ما - طبق محاسبات بين‌المللى كه اعلام رسمى هم ميكنند، سرعت پيشرفت علمى كشور ما، يازده برابر يا دوازده برابرِ متوسط دنياست؛ اين چيز كمى نيست. اين را مخالفين ما ميگويند، دشمنان ما آن را اعلام ميكنند. امروز جوانان دانشمند شما در بيش از ده رشته‌ى مهم درجه‌ى اول علمى و فناورى كشور آنچنان پيشرفتى كرده‌اند كه در رديفهاى اول دنيا - يعنى در رديفهاى كمتر از دهم دنيا - قرار گرفته‌اند؛ اينها به بركت حضور مردم است. اين حضور، اين اعتماد متقابل، اين احساس مسئوليت عمومى هرچه ادامه پيدا كند، كشور پيشرفت بيشترى پيدا خواهد كرد. خط امام، اين است.

  •  حركت مردم در ليبي،يمن و بحرين محكوم به پيروزي است

 چند جمله هم درباره‌ى مسائل منطقه عرض بكنم. اولاً آنچه كه در منطقه‌ى شمال آفريقا و منطقه‌ى ما اتفاق افتاده است، حوادث بسيار مهم و تاريخ‌سازى است. آنچه در مصر اتفاق افتاد، آنچه در تونس اتفاق افتاد، اين بيدارى عظيمى كه در كشورهاى اسلامى اتفاق افتاده است، از آن حوادثى است كه گاهى دو قرن، سه قرن ميگذرد تا يك چنين حادثه‌اى به وجود بيايد؛ از آن حوادث بسيار مهم و تأثيرگذار و تاريخ‌ساز است. البته ملت مصر موفق شد، ملت تونس موفق شد؛ بخصوص پيروزى انقلاب مصر، پيروزى بسيار درخشانى است؛ بسيار كار عظيمى است. در برخى كشورهاى ديگر، مثل ليبى، مثل يمن، مثل مردم مظلوم بحرين، مبارزاتى دارد انجام ميگيرد؛ هر كدام هم حكم خودش را دارد. آنجا هم حركات مردم محكوم به پيروزى است؛ دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. وقتى مردم بيدار شدند، وقتى يك ملت احساس قوت و قدرت و توانائى كرد، هيچ چيزى نميتواند راه او را سد كند. البته دشمنان ملتهاى مسلمان - يعنى نظام سلطه، آمريكاى شيطان بزرگ، صهيونيستهاى غدار و حيوان‌صفت - مشغول فعاليتند و دارند تلاش ميكنند؛ ميخواهند نگذارند اين پيروزى‌ها به كام مردم شيرين بيايد و به معناى واقعى كلمه به پيروزى نهائى برسد؛ اما اگر ما ملتهاى مسلمان بيدار باشيم، به نداى قرآن - كه ما را به صبر و استقامت و ثبات امر ميكند، به ما اميد ميدهد - گوش كنيم، به خداى متعال سوء ظن نداشته باشيم، به وعده‌ى الهى اميدوار باشيم و براى آن تلاش و كار كنيم، بدون شك اين ملتها به پيروزى ميرسند.

  •  سياست دولتهاي غربي در ليبي،يمن و بحرين:

1- در ليبي: ادامه جنگ داخلي،به علت منابع سرشار نفت وقرار گرفتن در يك قدمي اروپا  

  البته در ليبى سياست دولتهاى غربى اين است كه كشور ليبى را ضعيف كنند، كم‌خون كنند؛ سياستشان اين است كه جنگ داخلى ادامه پيدا كند تا كشور از رمق بيفتد، بعد يا خودشان مستقيم يا غيرمستقيم بيايند امور آن كشور حساس را به دست بگيرند. كشور ليبى اولاً داراى منابع سرشار نفت است، ثانياً يك قدمى اروپاست؛ بنابراين براى مستكبرين جهانى، براى آمريكا، براى كشورهاى مستكبر در اروپاى غربى بسيار مهم است؛ نميخواهند آسان از او دست بردارند، ميخواهند ضعيف كنند. اگر آن كشور را وا ميگذاشتند، مردم ميتوانستند غلبه كنند، حكومت مردمى و اسلامى بر سر كار مى‌آمد، براى آنها خطرى بود؛ لذا ميخواهند نگذارند اين اتفاق بيفتد.

 2-در يمن:به پيروزي نرسيدن  مردم،به علت سوق الجيشي بودن وجغرافياي سياسي

 در يمن هم چيزى شبيه اين است. يمن هم از لحاظ سوق‌الجيشى مهم است؛ از لحاظ همسايگى با بعضى از كشورهاى مرتبط با آمريكا و جغرافياى سياسى، بسيار مهم است؛ آنجا هم نميخواهند بگذارند مردم به پيروزى برسند. سياست آمريكا و غرب در اين دو كشور اين است كه مردم به پيروزى نرسند.

3-در بحرين:معرفي كردن حركت مردم به عنوان يك حركت  طايفه اي و مذهبي

  مردم بحرين هم در مظلوميت مطلق به سر ميبرند. در آنجا هم به عنوان اينكه اينها شيعه هستند، ميخواهند حركت را حركت طائفى و مذهبى معرفى كنند؛ در حالى كه قضيه اين نيست. البته مردم بحرين شيعه‌اند، در طول تاريخ شيعه بودند، اكثريت شيعه‌اند؛ اما مسئله، مسئله‌ى شيعه و سنى نيست؛ مسئله اين است كه اين ملت، مظلوم است؛ از حقوق اوليه‌ى يك شهروند در كشور خود، در خاك خود، در سرزمين خود محروم است. حق خود را مطالبه ميكند، حق رأى دادن خود را مطالبه ميكند؛ ميگويد بتوانم رأى بدهم، بتوانم در تشكيل دولت و حكومت نقش ايفاء كنم؛ اين كه جرم نيست؛ اين يك حق مشروع است. آن وقت آمريكائى‌هاى دروغگوى رياكار و خدعه‌گر كه ادعاى حقوق بشر و ادعاى دموكراسى ميكنند، در قضيه‌ى بحرين اينجور عليه مردم وارد ميدان ميشوند. البته انكار ميكنند، ميگويند ما نيستيم، سعودى‌ها هستند؛ اما سعودى‌ها بدون چراغ سبز آمريكا نميتوانستند وارد بحرين شوند و اينجور حوادث تلخ و خونبار را در بحرين به وجود بياورند. لذا آمريكائى‌ها هم مسئولند.

  •  شاخص عمده در حركت  مردميِ  كشورهاي اسلامي   

1- اسلامي

2- ضدآمريكا  و صهيونيست

3- مردمي بودن

  شاخص عمده در حركت مردمىِ اين كشورها سه چيز است: يكى اسلامى بودن، يكى ضد آمريكا و صهيونيست بودن، و يكى مردمى بودن. اين شاخص در همه‌ى اين كشورها مشترك است. ملت مصر كه يك ملت شاخص در دنياى عرب و دنياى اسلام است، ملتى است كه اين نهضت را به راه انداخته است، اين انقلاب را در كشور خودش به وجود آورده است، هم اسلامى است، هم مردمى است، هم صريحاً ضد آمريكا و ضد صهيونيستى است. بقيه‌ى كشورها هم همين جور.

  •  موضع ما در مقابل حركتهاي مردمي  

موضع ما در مقابل اين حركتهاى مردمى روشن است: هر جا حركت اسلامى است، مردمى است، ضد آمريكائى است، ما با اين حركت همراهيم؛ اما اگر در جائى ببينيم با تحريك آمريكائى‌ها، با تحريك صهيونيستها، يك حركتى به راه افتاده است، با آن حركت همراهى نميكنيم. ما با حركتهاى ضد آمريكائى و ضد صهيونيستى همراهيم. آنجائى كه خود آمريكا و خود صهيونيستها وارد ميدان ميشوند تا يك رژيمى را ساقط كنند، تا يك كشورى را اشغال كنند، آنجا ما نقطه‌ى مقابل حركت آمريكائى‌ها قرار ميگيريم. آمريكا نميتواند به نفع ملتهاى اين منطقه فكرى بكند و كارى بكند؛ هر كارى ميكنند و هر كارى تا امروز كردند، بر عليه ملتهاى اين منطقه بوده است. اين موضع ماست.

  •  لزوم مراقبت ملتها از پيروزيهاي بدست آمده

   اين كشورهائى كه بحمداللَّه به پيروزى رسيدند - مخصوصاً مصر كه كشورى بزرگ و داراى ميراث غنى اسلامى و معنوى و فرهنگى است - بايد مراقب باشند؛ دشمن از در بيرون رفته است، از پنجره برنگردد. اين كمكهائى كه ميگويند آمريكا ممكن است به مصر يا به هر كشور ديگرى بكند، خودش مايه‌ى گرفتارى است. آمريكائى‌ها از راه همين كمكها و همين دلارهاست كه تسلط خود را بر كشورها تحكيم ميكنند، توقعات خودشان را تحميل ميكنند؛ ملتى كه آزادى به دست آورده است، او را دوباره در زير پنجه‌ى اقتدار ظالمانه‌ى خود قرار ميدهند.

 همه بايد بيدار باشند. البته ملت مصر بيدارند. اين حركت عظيمى كه ملت مصر در اعتراض به موضع رژيم قبلى مصر در زمينه‌ى فلسطين و غزه و گذرگاه رفح انجام دادند، حركت بسيار باارزشى بود؛ بايد ادامه پيدا كند. مصر كشور تأثيرگذارى در دنياى عرب است؛ به همين مناسبت هم بود كه آن كسانى كه ميخواستند كشورهاى عربى را در مقابل رژيم غاصب صهيونيست به زانو دربياورند، رفتند سراغ مصر. پيمان ننگين كمپ‌ديويد را در مصر تحميل كردند. بعد از قبول پيمان كمپ‌ديويد در مصر بود كه بتدريج كشورهاى ديگر عرب هم تسليم شدند، در مقابل آمريكا خاشع شدند؛ مسئله‌ى فلسطين از صحنه‌ى تصميم‌گيرى كشورهاى عربى بكلى خارج شد. بايد مراقب باشند. روى مصر حساسند. يك روز بعد از دوران جمال عبدالناصر كه غربى‌ها و استكبار رانده شده بودند، دوباره برگشتند؛ اين تجربه نبايد در مصر تكرار شود. ملت مصر بيدارند، هوشيارند و اميدواريم خداوند به آنها در اين زمينه هم كمك كند.

  •  سياست دشمن:

 1-ايجاد فاصله هاي قومي،مذهبي بين ايران اسلامي واين كشورها

  اين سركوبها فايده‌اى ندارد. ملتها بالاخره وقتى بيدار شدند، وقتى قدرت خودشان را شناختند، اين راه را دنبال خواهند كرد و ان‌شاءاللَّه حركت ملتهاى منطقه - چه در آن كشورهائى كه امروز حركت هست، چه آن كشورهائى كه بالقوه در آنها اين حركات وجود دارد - به پيروزى خواهد رسيد. مردم در اين كشورها پيروز خواهند شد، منتها بايد مراقب حركات تفرقه‌افكنانه‌ى دشمنان باشند. امروز، هم در مصر، هم در تونس، در شمال آفريقا و در ساير كشورهاى اسلامى، دشمنان در پى ايجاد تفرقه‌اند. بخصوص چون ايران اسلامى كانون حركت در مقابل استكبار است، ميخواهند بين ايران اسلامى و كشورها فاصله بيندازند؛ فاصله‌هاى قومى، فاصله‌هاى مذهبى.

 2-ايجادتفرقه در داخل خود اين كشورها   

حتّى در داخل خود اين كشورها ميخواهند تفرقه ايجاد كنند. امروز در مصر كسانى از اين گروه‌هاى تكفيرى و وهابى و اينها تلاش ميكنند به بهانه‌هاى مختلف بين مردم مصر با يكديگر هم اختلاف بيندازند؛ بايد در مقابل اين اختلاف‌افكنى‌ها هوشيار بود.

  •  موضع ما در قبال فلسطين: برگزاري همه پرسي و رفراندوم از مردم فلسطين براي تعيين رژيم حاكم بر فلسطين   

 موضع ما در مقابل فلسطين هم موضع روشنى است. ما معتقديم سرزمين فلسطين، كشور فلسطين، يكجا متعلق به فلسطينى‌هاست. آن كسانى كه سعى كردند نقشه‌ى فلسطين را از روى صفحه‌ى جغرافيا پاك كنند، اشتباه كردند؛ چنين اتفاقى نخواهد افتاد. فلسطين باقى است. چند دهه‌اى غاصبان آن را غصب كردند، اما بدون ترديد دوباره به مردم فلسطين و به آغوش اسلام برخواهد گشت؛ و اين اتفاق خواهد افتاد. مردم فلسطين هم بيدارند. فلسطين تجزيه‌پذير هم نيست؛ فلسطين يكپارچه متعلق به فلسطينيان است. جمهورى اسلامى از چند سال پيش راه حل را اعلام كرده است. راه‌حل مسئله‌ى فلسطين، اين راه‌حلهاى آمريكائى و امثال آنها نيست؛ اينها راه به جائى نخواهد برد. راه حل اين است كه يك رفراندوم و همه‌پرسى‌اى از مردم فلسطين انجام بگيرد؛ هر رژيمى را كه آنها بر طبق رفراندوم رأى دادند، آن رژيم بايد بر كل فلسطين حاكم شود. بعد آنها خودشان تصميم خواهند گرفت كه با اين صهيونيستهائى كه از خارج وارد كشور فلسطين شدند، چه معامله‌اى بكنند؛ اين بسته به نظر آن رژيمى است كه برخاسته‌ى از آراء مردم فلسطين است.

با تشكر فراوان از خواهران كريمي

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در دانشگاه افسري امام حسين (عليه السلام)

  • نقش سپاه پاسداران ازپيدايش تاكنون 

 سپاه پاسداران در يكى از حساس‌ترين و پيچيده و غامض‌ترين شرائط تاريخ اين كشور متولد شد. آسان هم متولد نشد. از آغاز پيدايش و ولادت اين نهاد مبارك، مسئوليتهاى دشوار بر دوش او قرار گرفت. سرمايه‌ى سپاه در آن روزهاى آغازين، جز ايمان و انگيزه و شور انقلابى، چيز ديگرى نبود. البته جوانها صلاحيتهاى گوناگونى داشتند؛ از دانشگاه‌ها آمده بودند، از بعضى از مراكز نظامى آمده بودند، سابقه‌هاى شخصى و صلاحيتهاى شخصى داشتند؛ اما هيچ تجربه‌اى و نيز هيچ ابزارى براى آن ميدان دشوار در اختيارشان نبود. سرمايه‌ى ارزشمندِ گرانقدر آنان، ايمانشان، شور انقلابى‌شان، آمادگى‌شان براى مجاهدت و جانِ بر كف نهاده‌شان در اين ميدانِ دشوار بود، و موفق شدند. هنوز دوران كوتاهى از آغاز حيات سپاه پاسداران نگذشته بود كه درگيرى‌هاى جدى شروع شد. جوانان مؤمن در اطراف و اكناف كشور يا در خود تهران مواجه شدند با ميدانهاى رزم واقعى. اولين رزمايشهاى سپاه، رزمهاى واقعى بود. حقيقتاً بايد جانهاشان را كف دست ميگرفتند و وارد ميدان ميشدند، و اين كار را كردند.به بركت همان شور انقلابى، همه‌ى عناصر لازمِ ديگر به دست آمد: تجربه كسب كردند؛ روح ابتكار در آنها به جوشش در آمد؛ يادگيرى و فراگيرى نسبت به هر آنچه لازم داشتند، در ميان آنها يك غلغله‌ى علمى و دانائى عظيمى را به وجود آورد. هرچه لازم داشتند، ياد گرفتند. آنچه كه براى ميدان رزم معنوى و مادى آنها لازم بود، آن را با ابتكارِ خودشان به وجود آوردند و در ميدانهاى رزم درخشيدند؛ هم در رزم مرزى با دشمنان مهاجم و متجاوز، هم در رزم جهادىِ انقلابى در ميدانهاى بشدت مغشوش و آميخته و مبهم درون جامعه؛ و موفق شدند.

 

  •  نياز كشور به نيروهاي جهادِمبتكرانه وپرشور وبرخاسته ي از بصيرت

 

 جوانان عزيز من! آن مردان صادق و پاكبازى كه قاعده‌ى سپاه را چيدند و پايه و بنيان اين نهاد مبارك را بنا نهادند، يك چنين مردانى بودند. به بركت اينها بود كه سپاه توانست در كشور به عنوان يك نهاد انقلابىِ فعال و مبتكر و داراى صادرات نيروى انسانى به ديگر دستگاه‌ها، خود را معرفى و تثبيت كند. در طول اين سالهاى متمادى - در اين سى و دو سال - به بركت همان قاعده‌ى مستحكمى كه انسانهاى مؤمن به وجود آورده بودند، سپاه در صحنه‌هاى گوناگون حضور داشت و درخشيد و خوب عمل كرد و تأثير خودش را در روند حركت انقلابى و رو به جلوى اين جامعه بروشنى نشان داد. البته بعضى از آنها به فيض شهادت نائل آمدند، به افتخار شهادت رسيدند و دست يافتند، بسيارى هم بحمداللَّه زنده ماندند و نقش‌آفرينى كردند. ليكن مسائل كشور، نياز كشور به نيروهاى جهادِ مبتكرانه و پرشور و برخاسته‌ى از بصيرت، روزبه‌روز رو به افزايش است. قاعده‌ى روزبه‌روز نو شونده‌ى سپاه بايد در همين آموزشگاه‌ها، در همين دانشگاه و در برخورد با حوادث گوناگون شكل بگيرد. امروز آن قاعده، شما هستيد. شما فرداى سپاه را تشكيل ميدهيد. شما آن نهالهاى مباركى هستيد كه اين بناى مستحكم در دهه‌هاى آينده، در سالهاى آينده، با آزمونهاى گوناگونى كه با آن مواجه خواهد شد، بر شما متكى و از شما ناشى خواهد شد. خودتان را براى يك چنين رسالت مهم و دشوارى آماده كنيد.

 اگر پايه‌ها و قواعد در يك نهادى مستحكم و سالم نباشد، بنائى كه شكل خواهد گرفت، اطمينان‌بخش نخواهد بود. بناى اطمينان‌بخش سپاه در طول اين سالهاى متمادى، به بركت ايمان و تلاش مجاهدانه‌ى مردانى بود كه قاعده‌ى اصلى سپاه را آنها بنا نهادند. خداى متعال هم به آنها كمك كرد، ميدان دفاع مقدس هم مركز آزمون آنها شد، حضور امام و بركات بيانات آن بزرگوار هم همواره چراغ راه بود؛ لذا توانستند اين رسالت را بدرستى ايفاء كنند. شما هم امروز بايد خود را براى ساختن آن آينده آماده كنيد.

  •  مردان اين نظام به موازات پيشرفت جامعه، بايد عالمتر، مهذبتر، شجاعتر و بصيرتر از گذشته باشند.

 و من به شما عرض كنم؛ به موازات پيشرفت جامعه، به موازات پيشرفت فنون و علوم در دنياى بشرى، و به موازات حركت تكاملى طبيعى انسان، كار امروز شما از كار اسلاف خودتان در سى سال قبل، مهمتر، پيچيده‌تر، ظريف‌تر و نيازمندتر به دقت و ابراز توانائى‌ها و ابتكارهاى ذاتى است. همچنان كه امروز انقلاب ما و نظام برآمده‌ى از آن انقلاب، نسبت به سى سال قبل در مراتب بسيار بالاترى قرار دارد، مردان اين نظام، مبتكران مجاهد در اين نظام و در صفوف مقدم اين نظام هم بايستى به همين نسبت جلوتر باشند، پيشتر باشند؛ عالمتر، مهذبتر، شجاع‌تر و بصيرتر از آن گذشته‌ى پرافتخار باشند. و همين هم هست.

 من به شما عرض بكنم؛ امروز جوان مؤمن بصير ما، به خاطر اوضاع و شرائطى كه در حركت تاريخى ملت ما و حركت تاريخى جهان مشاهده ميكند، از آن جوانانِ دوران اول انقلاب جلوتر است. در دوران اول انقلاب، آن كسانى كه در ميدان انقلاب جانفشانى ميكردند، با انگيزه‌ى ايمان و اعتقاد به آينده‌ى روشن پيش ميرفتند؛ اما جوانِ امروز آن آينده را دارد در مقابل چشم خود مى‌بيند.

  •  خداي متعال در مقابل اين ملت به وعده خود وفا كرد.

 خداى متعال در مقابل اين ملت به وعده‌ى خود وفا كرد. خداى متعال وعده كرده است كه اگر با ايمان، در ميدان سعى و مجاهدت قدم برداريد، به شما كمك خواهد كرد و به شما نصرت خواهد داد: «ان ينصركم اللَّه فلا غالب لكم»؛(1) وقتى خدا به شما كمك برساند و شما را نصرت كند، هيچ قدرتى نميتواند بر شما غلبه كند. اين وعده‌ى الهى است؛ اين وعده را ملت ما و جوانان امروز ما در مقابل چشم دارند مى‌بينند.

  •  بر خلاف تلاش شيطان بزرگ، امروز در اين منطقه سكه رائج اسلام است وقرآن

امپراتورى نظامى و مالى و تبليغاتى و سياسى مسلط بر دنيا - يعنى شيطان بزرگ، آمريكا - با همه‌ى توان، با همه‌ى آنچه كه در چنته داشت، به ميدان نظام جمهورى اسلامى آمد، به ميدان انقلاب آمد و خاطرجمع بود كه انقلاب را به زانو در مى‌آورد. امروز بعد از سى سال، شما نگاه كنيد ببينيد چه اتفاقى در دنيا افتاده؛ آنها به زانو درآمدند. سياست بسيار حساسِ تعيين‌كننده‌ى خاورميانه‌اى آمريكا بكلى شكست خورده است؛ اين را همه دارند مى‌بينند و همه به آن اعتراف ميكنند. در فلسطين شكست خوردند. مزدوران و ياران و همپيمانان نزديك خود را از دست دادند. يك روز فقط رژيم طاغوتِ فاسدِ پهلوى از دست آنها رفته بود؛ امروز رژيمهاى ديگرى از دست آنها رفتند يا در شرف از دست رفتنند؛ بنابراين متزلزلند. امروز آمريكا در منطقه‌ى غربى آسيا - يعنى همين منطقه‌ى شمال آفريقا و منطقه‌اى كه اسم آن را «خاورميانه» گذاشتند - منزوى است. امروز اسلام در اين منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامى وارد ميدان ميشوند. يك روزى در سى سال پيش، چهل سال پيش، در همين كشورهاى شمال آفريقا، اگر كسى ميخواست از انگيزه‌هاى ملى و انقلابى حرفى بزند، به شعارهاى چپ متوسل ميشد؛ امروز اين حرفها دورافتاده است، اين حرفها به زباله‌دان تحويل داده شده است. امروز در اين منطقه، حرف رائج، سكه‌ى رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن. اين، كم دستاوردى است؟ اين همان چيزى است كه وقتى انقلاب اسلامى پيروز شد، جمهورى اسلامى به نام اسلام و قرآن در اين منطقه پرچم برافراشت، آنها به خودشان لرزيدند. گفتند ممكن است چنين چيزى پيش بيايد، لذا تلاش كردند كه نگذارند؛ اما على‌رغم آنها، امروز پيش آمده. جوانِ امروز ما دارد اين را در مقابل خودش مى‌بيند.

  •  تحقق وعده هاي نقد خداوند، به شرط اينكه قدممان را سست نكنيم وحواسمان جاي ديگري نرود

 وقتى مادر حضرت موسى، موسى را به آب مى‌انداخت، خداوند متعال دو وعده به او داد. فرمود: «انّا رادّوه اليك و جاعلوه من المرسلين»؛(2) او را به تو برميگردانيم و او را پيامبر مرسل خودمان قرار ميدهيم. به فاصله‌ى كوتاهى بچه به مادر برگشت. خداوند ميفرمايد: «فرددناه الى امّه كى تقرّ عينها و لا تحزن و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ»؛(3) بچه را به مادر برگردانديم تا مادر يقين كند كه وعده‌ى ما وعده‌ى درستى است. ما دو وعده داده بوديم، اين اوّلى‌اش؛ پس اى مادر موسى! بدان كه وعده‌ى دومى هم حق است: او پيغمبر مرسلى است كه خواهد آمد و بساط فرعون را به هم خواهد ريخت. خداى متعال بخشى از وعده را نقد در اختيار مادر موسى گذاشت تا به آن وعده‌ى نسيه يقين كند.

 بخشى كه خداى متعال به صورت نقد در اختيار ملت ايران قرار داده، خيلى بيشتر از اينهاست. كى تصور ميكرد جوانان فلسطينى جرأت كنند به نام اسلام متشكل شوند، به نام اسلام شعار بدهند، به نام اسلام به نيروهاى غاصبِ ظالمِ بى‌رحمِ صهيونيست حمله كنند؟ اين اتفاق افتاده. در دو هفته‌ى گذشته، در «يوم‌النكبة» جوانها مرزهاى اسرائيل را براى اولْ‌بار بعد از گذشت شصت سال شكستند. اينها همان «و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ» است. اين دارد نشان ميدهد كه بدانيد وعده‌ى الهى كه فرمود: «ليظهره على الدّين كلّه»(4) - خداى متعال اين دين را، اين رسالت را بر همه‌ى فرآورده‌هاى فكرى و دينى عالم پيروز خواهد كرد - درست است. خدا دارد اين وعده‌هاى نقد را تحقق ميبخشد؛ فقط شرطش اين است كه من و شما كه در اين راه سربازان پيشروِ اين حركت در دوران معاصر بوديم، قدممان را سست نكنيم، حواسمان جاى ديگر نرود.

  •  گناه كساني كه در حركت ملت پا سست كردند،گناه بزرگ ونا بخشودني

 گناه بزرگ و نابخشودنى آن كسانى كه در حركت عظيم انقلابى ملت ايران به پشت سر نگاه كردند، به خود نگاه كردند - به شهوات خود، به قدرت‌طلبى‌هاى خود - يادشان رفت كه اين ملت براى چه انقلاب كرده است و اين حركت معنايش چيست، اين است كه پا سست كردند. البته ملت بحمداللَّه از آنها ياد نگرفت و ياد نخواهد گرفت، اما همه‌مان بايد مواظب باشيم. در اين حركت عظيم شتابان به سمت جلو، كه خداى متعال هم دارد بشائر پيروزى را پى‌درپى در مقابل چشم ما قرار ميدهد، بايد كسى پا سست نكند.

  •  توصيه:احتياج به علم،تهذيب نفس،تجربه ودرمحيط نظامي : انضباط برخاسته از انگيزه هاي معنوي 

 جوانان عزيز من! شما جزو برگزيدگان اين حركت پيشرو هستيد؛ خودتان را آماده كنيد. شما احتياج به دانش داريد، فرا بگيريد؛ احتياج به تهذيب نفس داريد، به آن بپردازيد. اگر ما خودمان را تهذيب نكنيم، جلوه‌هاى فريبنده‌ى مادى دنيا ما را مشغول خواهد كرد. وقتى در بين يك راه، روندگان اين راه فراموش كنند هدفشان چيست، قهوه‌خانه‌ى سر راه آنها را به خودشان مشغول كند، يادشان برود كجا ميرفتند، خطر بزرگى آنها را تهديد خواهد كرد. مراقب باشيد؛ علم، تهذيب نفس، تجربه، و در محيط نظامى، انضباط. انضباطِ برخاسته‌ى از انگيزه‌هاى معنوى، يقيناً تأثير آن از انضباطهاى مقرراتى و صورى بسيار بيشتر خواهد بود. خوشبختانه امروز نيروهاى مسلح در سازمانهاى مختلف - هم در ارتش، هم در سپاه، هم در نيروى انتظامى، هم در مجموعه‌ى عظيم بسيج - از اين سرمايه‌ى معنوى برخوردارند. امروز جوانان ما در نيروهاى مسلح به معنا مى‌انديشند؛ و اين فرصت بزرگى است و آينده‌ى بزرگى را نويد ميدهد.

با تشکر فراوان از خواهران کريمی

از انتخاب صحيح خود پشيمان نيستيم

بصيرت :مدتي است كه حوادث ناگوار طرح ريزي شده توسط فرقه انحرافي، كام شيرين حاميان پرشور دكتر احمدي نژاد - كه حماسه باشكوه 22 خرداد را آفريده اند - تلخ كرده است. اين تلخكامي وقتي به اوج خود رسيد كه فتنه گران مطرود ملت نيز وارد معركه شده و تلاش كردند تا از آب گل آلود شده توسط فرقه انحرافي، ماهي خود را صيد نمايند. فتنه گران كه تمامي تلاششان براي ريزش آراي دولت اصولگرا تا به حال ناكام مانده بود، با خوشحالي تمام از فرصت به دست آمده اين چنين طعنه زدند كه ملت در انتخاب رئيس جمهور اشتباه كرده است، چرا كه سرانجام مشخص شد «احمدي نژاد» نيز در برابر رهبري خواهد ايستاد و تسليم حكم حكومتي نخواهد شد!

كمي دقت نظر در اين ادعا مي تواند مغالطه فتنه گران را آشكار ساخته و نقشه و ترفند اين جريان را براي تخريب رئيس جمهور دولت اصولگراي دهم نقش بر آب سازد. براي اين كار كافي است تصور شود كه اگر موسوي به قدرت رسيده بود، چه وضعيتي در كشور حاكم بود.

1- اگر امروز بعد از گذشت شش سال از قرار گرفتن «مردي از جنس مردم» در رأس قوه مجريه، شاهد بروز برخي خطاها در تصميم گيري به واسطه نفوذ برخي جريان هاي انحرافي هستيم و همين قدر خطا را نيز هواداران رئيس جمهور تاب نمي آورند، بايد گفت كه در صورت به قدرت رسيدن سران فتنه، هر روز بايد منتظر چنين اقداماتي با شدت و حدت بيشتري مي بوديم.

عدم تبعيت از رهبري و ايستادگي در برابر حكم ولايي، يكي از اولويتهاي اصلي و استراتژيهاي كليدي بود كه فتنه گران براي دولت آينده به رياست موسوي طرح ريزي كرده بودند. اين جريان بر اين باور بود كه آنچه موجب شد تا جريان دوم خرداد ناكام بماند، عدم ايستادگي و مخالفت صريح خاتمي با فرامين و رهنمودهاي رهبري بود! و همين امر موجب شد تا برنامه هاي ساختارشكنانه دوم خرداد كه در قالب سناريوي توسعه سياسي دنبال مي شد، بي اثر بماند. همه به خاطر دارند كه «مصطفي معين» در انتخابات رياست جمهوري نهم به عنوان نماد اين جريان ساختارشكن با اين شعار به ميدان آمده بود كه چيزي به نام «حكم حكومتي» را قبول نداشته و تسليم آن نخواهد شد!

هر چند معين در آن انتخابات با بي رغبتي ملت، جايگاهي بهتر از مقام پنجم را كسب نكرد و توطئه فتنه گران شكست خورد، اما بار ديگر اين جريان آمده بود تا كار ناتمام دوران دوم خرداد و خاتمي و معين را اين بار با چهره بازي خورده و متوهمي چون ميرحسين موسوي در دوره دهم رياست جمهوري به اتمام رساند. توطئه اي كه با عدم اقبال اكثريت ملت در 22 خردادماه 88 بار ديگر ناكام ماند.

2- سناريوي فتنه گران براي عبور از ولايت فقيه، برنامه اي نبود كه توسط لايه اي از مشاوران و افراد ذي نفوذ طرح ريزي و به سران فتنه القا شود، بلكه توطئه اي بود كه بي شك در صورت رسيدن به قدرت، رأساً توسط سران فتنه دنبال مي شد. اين در حالي است كه حادثه پيش آمده در دولت دهم، سناريويي بود كه توسط جرياني انحرافي و نفوذ كرده طرح ريزي شده و متأسفانه با ترفندي، رئيس جمهور را نيز غافلانه وارد اين بازي كردند.

حوادث پس از انتخابات و تلاش سران فتنه براي تحقق سناريوي براندازانه كودتاي مخملي و ايستادگي تمام عيار در برابر فرامين رهبر معظم انقلاب اسلامي اين ادعا را به خوبي ثابت مي كند كه اين افراد در صورت كسب قدرت نيز قصد ايستادگي در برابر ولي فقيه را در سر مي پروراندند. اين در حالي است كه رئيس جمهور منتخب مردم بارها تبعيت و ارادت خود را به رهبري انقلاب اعلام داشته و خود را ملزم به پيروي از فرامين ايشان مي داند.

3- نكته ديگر واكنش هواداران اين دو گروه نسبت به حادثه پيش آمده است. تقريباً مي توان گفت تمامي دوستداران و علاقه مندان دكتر احمدي نژاد هنگامي كه از اين حوادث تلخ مطلع شدند، بلافاصله ضمن ابراز نگراني و انتقاد، خواستار بازگشت وي از راه اشتباه و تبعيت مطلق و بدون چون و چرا از مقام معظم رهبري شدند. به واقع اين هواداران در اختلاف پيش آمده همچنان در خط صحيح اصولگرايي - كه حمايت از ولي فقيه زمان است - باقي ماندند و نامزد مورد علاقه خود را مقصر دانستند.

اما در صورت به قدرت رسيدن بازي خورده اي چون موسوي، به ضرس قاطع مي توان گفت كه در سناريوي تقابل رئيس جمهور با رهبري، اغلب رسانه ها، گروه ها و شخصيتهاي حامي وي، به دفاع از موسوي و به مخالفت با رهبري وارد ميدان مي شدند؛ اقدامي كه متأسفانه نمونه هايي از آن در دوران دوم خرداد، همچنان در اذهان به خاطر مانده است.    مهدى سعيدى

اخبار ويژه برخي روز نامه هاي سه شنبه 10 خرداد 1390

ايران

توهين يك نماينده مجلس به رئيس‌جمهور يك روز پس از بيانات رهبر معظم انقلاب

 بصيرت :خبر اول اين كه غلامرضا مصباحي مقدم يکي از نمايندگان تهران يك روز پس از بيانات رهبر معظم انقلاب درباره ضرورت وحدت و همدلي در كشور و تعامل مجلس و دولت، رئيس‌جمهوري را متهم به ديكتاتوري كرده است. مصباحي مقدم در گفت‌وگو با يك سايت خبري گفته: رئيس‌جمهور اعتقادش بر اين نيست که مجلس بايد در رأس امور و مستقل باشد. حتي نقلي هم کرده‌اند که «لعنت بر بنيانگذار تفکيک قوا»! البته لابد منظورشان مونتسکيو بوده است. وي همچنين افزوده: منطق ديکتاتورها هم همين است که مي‌گويند، کافي است کشور را به ما بدهند و از ما بخواهند که تمام توانمان را در راه پيشرفت کشور به کار بگيريم. رضاخان هم شايد همين منطق را داشت و در خارج از کشور هم کساني مشي ديکتاتورمآبانه داشته و دارند البته تصورشان اين است که وجودشان را وقف کشورشان مي‌کنند. در حالي كه همه بر فصل‌الخطاب بودن سخنان رهبر معظم انقلاب تأكيد دارند، معلوم نيست اين سخنان تعجب‌برانگيز مصباحي مقدم با چه هدفي عنوان شده است و واكنش مدعي‌العموم در اين خصوص چيست. بعد از اين سخنان توهين‌آميز مصباحي مقدم، خبرنگار ، صحت و سقم اين خبر را از وي جويا شد كه اين نماينده مجلس بار ديگر بر سخنان خود تأكيد كرد. از سوي ديگر سايت خبري مجلس شوراي اسلامي نيز در گفت‌وگوهاي خود به جاي تأكيد بر تعامل مجلس و دولت، يك رويكرد تخريبي عليه دولت را در پيش گرفته است.

مشاوران هاشمي بيشتر دقت کنند

خبر ديگر اينكه رسانه وهابيون با برجسته‌سازي موضعگيري اخير اكبر هاشمي رفسنجاني درباره مثبت بودن تحرکات عوامل رژيم صهيونيستي و عربستان سعودي در کشور سوريه، اين اظهارات را به طور ويژه بازتاب داده است. براساس اين گزارش، پايگاه خبري شبکه تلويزيوني سعودي «العربيه» در خبري، به انعکاس موضع بي‌سابقه

اکبر هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام درباره تحرکات مشکوک بيگانگان در کشور سوريه پرداخته است. العربيه با درج اين عنوان که «هوشياري ملت‌ها در سطح منطقه گسترده شده و هرگز به حاکمان رحم نخواهد کرد» چنين تيتر زد: «هاشمي رفسنجاني: آنچه در سوريه جريان دارد، جنبش يک ملت مقاوم است.» اگرچه هاشمي اين جمله را بدين صورت بيان نکرده است اما طبق خبر منتشر شده از سوي پايگاه اطلاع‌رساني وي در اينترنت، از اغتشاشات تعدادي از سلفي‌هاي لبنان و وهابيون عربستان سعودي در مرزهاي اين کشور، با عنوان «مقاومت مردم» ياد کرده که براي مقام مسئولي که سال‌ها در حساس‌ترين مناصب نظام جمهوري اسلامي فعاليت داشته، عجيب به نظر مي‌رسد.

سرقت اطلاعات محرمانه نظامی و استمداد کاخ سفید

دست آخر اين كه به دنبال حمله هکری گسترده و بی سابقه به شرکت لاکهید مارتین، ده‌ها نهاد و مؤسسه دولتی و خصوصی در امريكا برای کمک به این شرکت بسیج شده‌اند. به گزارش بلومبرگ، لاکهید مارتین یکی از بزرگ‌ترین پیمانکاران پنتاگون و ارتش امریکا به شمار رفته و از بسیاری از اسرار نظامی آن مطلع است. از جمله این اطلاعات می‌توان به اسرار مربوط به هواپیماهای جنگنده اف -22 و اطلاعات برخی زیردریایی‌های جدید اشاره کرد. افشای این اطلاعات از سوی هکرها می‌تواند امنیت ملی امریکا را به مخاطره بیندازد و این همان مسئله‌ای است که موجب نگرانی جدی کاخ سفید شده است. با اين حال وزارت امنیت داخلی امریکا با صدور اطلاعیه‌ای، عنوان کرده از تأثیرات مخرب این حمله هکری آگاه است و با همکاری وزارت دفاع تلاش می‌کند شدت و وسعت آن و اطلاعات سرقت شده را تجزیه و تحلیل کند تا از خسارات بیشتر جلوگیری کند. این وزارتخانه همچنین توصیه‌هایی به منظور جلوگیری از وقوع خطرات بیشتر ارائه کرده است.

خراسان

تابناک نوشت

خباز عضوکميسيون اقتصادي مجلس گفت: تکليف ما نمايندگان در مجلس اين است که مردم، نظام و مسئولان، از قوه مجريه و قضائيه گرفته تا خودمان را دعوت به اجراي قانون کنيم. همه مشکلات از اينجا آغاز مي شود که وقتي قانون در کشوري حرمت پيدا نکرد و قانون شکني به عنوان يک رويه درآمد، بايد منتظر بود که خودسري ها به دنبال آن رواج يابد؛ اين خودسري ها مربوط به امروز و ديروز نيست.

تابناک خبرداد:

در پي تعيين روزي براي اعتراض به ممنوعيت رانندگي زنان در عربستان که خواسته چندين ساله زنان عربستاني است برخي چهره هاي سرشناس و افراطي وهابي، شيعيان و شبکه «العالم» وابسته به ايران را در اين زمينه متهم کرده اند.

 اعتدال مدعي شد

با توجه به احضار مديرمسئول صراط نيوز به دادسراي کارکنان دولت به وي اعلام شد که اسفنديار رحيم مشايي 13 شکايت از اين رسانه مطرح کرده است .رکورد شکايت دفتر رئيس جمهور از اخبار منتشر شده در صراط نيوز در باره فرقه انحرافي در حالي است که پيش از اين معاون حقوقي دفتر رئيس جمهور از محمد باقر قاليباف، علي مطهري، حاج منصور ارضي، حاج سعيد حداديان و تعدادي ديگر از رسانه هاي اصولگرا نزد مراجع قضائي طرح دعوي کرده بود .

عصر ايران خبر داد

چند ساعت قبل از پرواز هواپيماي ويژه حامل هيئتي 50نفره از شخصيت هاي مصري به سمت ايران، خبر بازداشت يک ديپلمات ايراني در مصر منتشر شد که همين موضوع باعث شد اين سفر به زمان نامعلومي درآينده موکول شود.

عصر ايران نوشت

سردار حسين همداني فرمانده سپاه تهران گفت: اگر ما بسيج را به عنوان همه مردم حساب کنيم، چرا نبايد کار سياسي کند؟! پس چه کساني بايد کار سياسي کنند؟! اما اينکه از ورود به حزب و جريان‌هاي سياسي پرهيز کنيم من نيز قبول دارم.

عصر ايران مدعي شد

دولت در بخشنامه اي جديد، فضاي اداري مورد نياز وزرا و مسئولان اجرايي را به شکلي جالب تعيين و ابلاغ کرد. براساس اين بخشنامه اتاق وزرا بايد 80متر، استانداران 70و کارمندان 6 متر باشد.

  جمهوري اسلامي

*تظاهر كنندگان خشمگين در سوريه به يك اتوبوس متعلق به زائران در يكي از شهرهاي سوريه حمله ور شدند و با شكستن شيشه‌هاي اتوبوس اقدام به غارت كردن اجناس موجود در ساك‌هاي زائران نمودند. تصاوير صحنه حمله تظاهر كنندگان سوري و ترساندن زائران بر روي سايت "يوتيوب" قرار دارد و متعلق به روز يكشنبه هفته جاري است. در اين كليپ كوتاه كه به مدت 5/3 دقيقه بر روي اين سايت قرار گرفته است معلوم نيست مسافران اين اتوبوس پس از شكستن شيشه‌ها و غارت اجناس، به چه سرنوشتي دچار شدند.

* مقامات رژيم صهيونيستي با نزديك شدن انتخابات تركيه كه قرار است در اواخر خرداد ماه جاري برگزار شود، نسبت به اين انتخابات و نتايج آن حساسيت زيادي نشان مي‌دهند بطوري كه اين حساسيت‌ها در رسانه‌هاي وابسته به صهيونيست‌ها انعكاس پررنگي دارد. روزنامه صهيونيستي هاآرتص پيش‌بيني كرده است رجب طيب اردوغان در اين انتخابات به پيروزي قاطعي دست يابد و با دست باز بار ديگر دولت عثماني را تأسيس نمايد. اين روزنامه نوشت: در آنصورت، اردوغان بلند پرواز مي‌تواند با كمك اخوان المسلمين حماس و ايران، نفوذ آمريكا را از خاورميانه قطع نمايد.

كيهان

لعنت بر هر چه توهم است كه... (خبر ويژه)

دروغپردازي و توهم پراكني انبوه توسط رسانه هاي مجازي و به ويژه سايت بالاترين صداي اعتراض محمدعلي ابطحي را هم درآورد.

معاون پارلمان خاتمي در دولت اصلاحات و حامي كروبي در انتخابات سال 88 كه به اعتبار نقش آفريني در فتنه 88 مدتي را هم در بازداشت به سر برد، در «وب نوشت» خود ضمن تمجيد از بالاترين خاطرنشان كرد: سايت بالاترين به دليل اينكه اخبار سايت ها و وبلاگهاي مختلف، توسط كاربران علامت مثبت مي گيرند و خبر بالا مي شود، يك ابتكار جالبي بود كه به صورت ترمينال همه اخبار را مي شد در آن ديد. اما اين امكان خوب مدتها است كه به نظر مي رسد مورد هجوم يك جمع خاص قرار گرفته و نتيجه اش هم اين مي شود كه مخاطب ها اگر باور كنند كه اينها نظر بالاترين بخش جامعه است، از واقعيت هاي درون جامعه غافل مي شوند.

ابطحي مي افزايد: مهمترين اصل براي هر تحليلگر و جامعه آشنا، اين است كه واقعيت ها را ببينند تا بتوانند تحليل واقعي ارائه كنند. اين آفت متاسفانه در بخش سياسي حوزه نت فراگيرتر از بالاترين است. در مواردي كه فراخوان به لايك كردن و دادن علامت مثبت مي شود و يا در موارد فراواني كه گروهي با داشتن چندين اكانت بالاترين تلاش مي كنند يك مطلب را به زور داغ كنند، و يا برعكس تلاش مي كنند جلو داغ شدن طبيعي يك مطلب را بگيرند، به فهم و انديشه مخاطبان بزرگترين توهين را روا مي دارند.

معاون خاتمي يادآور شده است: سايت بالاترين معمولاً و در بيشتر اوقات به ارگان يكي از افراطي ترين لايه هاي سياسي تبديل مي شود. اين آفت بدترين ويروسي است كه در حوزه سياسي به جان و روح مخاطبان در فضاي مجازي رخنه كرده است و بدتر آن كه به دليل كمبود رسانه هاي آزاد، تصميم گيران و تأثيرگذاران سياسي هم نظرات خود را در مواردي براساس اين داده ها ارائه مي كنند و فرايند اين نظرات با واقعيت هاي جامعه فاصله زيادي پيدا مي كنند.

گفتني است بسياري از افراد بازداشت شده در فتنه سبز مكرراً و از جمله در دادگاه اعلام كردند كه فتنه سبز و همراهي آنان با اين فتنه در كليت خود محصول اغوا و توهم زدگي بوده است.

همزمان با تحليل ابطحي، سايت ضد انقلابي خودنويس كه توسط شماري از عناصر فراري مديريت مي شود، اعلام كرد رسانه هاي اپوزيسيون و سبز «در وضعيت سرگيجه رسانه اي به سر مي برند.»

خودنويس خاطرنشان كرده است: رسانه هاي دولتي وابسته به كشورهاي خارج در جهت حفظ منافع كشورهاي متبوع خود برنامه سازي و پخش برنامه مي كنند و هرگز نبايد از نحوه اداره و يا برنامه هاي غيرهمسو با مردم و اراده واقعي مردم ايران در آن رسانه ها متعجب بود چرا كه اين رسانه ها، رسانه و يا صداي مردم ايران نيست بلكه تنها و تنها به زبان فارسي برنامه اجرا مي كند و «تنها» مجريان و مهمانان آنها از بين ايرانيان انتخاب مي شوند تا به لحاظ تأثير رواني بر مخاطب؛ ميزان تأثيرگذاري و جذب مخاطب در آنها افزايش يابد و بدين شكل قدرت تأثير سياسي دولت متبوعه آن رسانه ها بر حركات سياسي مردم ايران افزايش يابد. در يك جمله مي توان گفت كه اين رسانه ها گرچه منابع عظيم مالي و معنوي دولت هايي مانند آمريكا را پشت سر خود دارند اما هرگز كار حرفه اي و بي طرفانه از خود ارائه نمي دهند و به نوعي به دليل وابستگي مالي و اداري به يك دولت خاص نمي توانند اين كار را انجام دهند.

اميرارجمند و مزروعي هم مي خواهند توبه نامه بنويسند و برگردند؟! (خبر ويژه)

انتشار يك بيانيه مغشوش و سردرگم با امضاي «شوراي هماهنگي سبز» از خارج كشور بار ديگر موجبات مجادله در محافل ضدانقلاب را فراهم كرد.

شوراي مذكور كه گويا توسط دو نفر (امير ارجمند و مزروعي) در پاريس راه اندازي شده، در اين بيانيه مناسبت هاي سوم خرداد، 14 خرداد و 15 خرداد را گرامي داشته و ضمناً تجليلي هم از 25 خرداد (اولين روز اغتشاشگري ضد انقلاب در سال 88) به عمل آورده است. نويسندگان اين بيانيه رياكارانه نامي هم از امام خميني(ره) آورده اند.

در پي انتشار اين بيانيه، شبكه بالاترين نوشت: «بالاخره پس از مدتها انتظار و بي تحركي، بيانيه اي از سوي شوراي هماهنگي راه سبز اميد منتشر شد. با اشتياق زياد سايت كلمه را باز كرده و بيانيه مذكور را خواندم؛ خط به خط، كلمه به كلمه. قسمت هاي ابتدايي بيانيه نسبتاً خوب و اميدواركننده بود اما دريغا كه هرچه به پايان بيانيه نزديك مي شدم، اميد و شور ابتدايي، جاي خود را به تلخي و نااميدي مي داد. برخلاف انتظار خبري از مشخص كردن موعد تظاهرات بعدي يا حتي اعلام فراخوان براي الله اكبر گفتن نبود! تنها در پاراگراف آخر به صورت كوتاه وعده هايي داده شده بود. در عوض بيانيه پر بود از كلمه هاي تكراري و تلخي همچون «معمار بزرگ انقلاب»، «آرمانهاي انقلاب» و «اسلام رحماني»! اين بيانيه به گونه اي نوشته شده كه گويي شوراي مذكور در سوگ امام راحل به سر مي برد. با خواندن اين جملات و اين كلمات، خشم و اندوه همزمان بر وجودم چيره شد. خشم از آن جهت كه باز از جانب جنبش سبز ادعا شده است كه به دنبال بازگشت به آرمان هاي امام و انقلاب است و ناراحتي از اينكه شوراي مذكور بازهم فرصت ديگري براي فراخواندن به راهپيمايي و تظاهرات خياباني را از دست داده است. اعضاي ناشناس شوراي راه سبز اميد، پيش خود چه فكر كرده ايد؟! از كدامين آرمانها سخن مي گوئيد؟!

نويسنده بالاترين اضافه كرد: ما را به خير شوراي هماهنگي اميدي نيست لطفاً ما را به حال خود واگذاريد.

اين شبكه ضدانقلابي در تحليل ديگري تصريح كرد: بيانيه شورا درباره فوايد خرداد ماه است و به روزهاي گذشته مي پردازد. آيا آنها از تحولات ماه هاي اخير بي خبرند. شكي نيست كه اين شورا از سياستمداري، شهامت، پختگي انديشه و عمل و ژرف انديشي محروم است. با غمگيني بايد گفت شوراي مذكور نه تنها كارنامه مناسبي نداشته كه به باور بسياري، باعث كم اثر كردن و نااميد كردن بدنه جنبش سبز هم شده است.

انقلاب خاورميانه خيزش ملت ها عليه تحقيرهاي اسرائيل و آمريكاست (خبر ويژه)

«بروز انقلاب هاي مردمي در كشورهاي عربي خاورميانه و شمال آفريقا، محصول تحقير مردم از سوي رژيم هاي وابسته به آمريكا و اسرائيل است.»

اين مطلب را عضو حزب سوسياليست فرانسه عنوان كرد. به گزارش راديو زمانه، كريم پاكزاد كه در موسسه مطالعات بين المللي و استراتژيك فرانسه نيز عضويت دارد، گفته است: سياستي كه كشورهاي غربي و به خصوص آمريكا در مورد كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا اتخاذ مي كنند منجر به چه مي شود؟ منجر به حالتي مي شود كه رژيم هاي به ظاهر قوي در اين كشورها به وجود مي آيد؛ رژيم هايي كه بر ارتش يا قواي انتظامي بيشتر استوار هستند و اقتصادشان بيشتر وابسته است. هم زمان با آن چه حالتي نزد شهروندان اين كشورها به وجود مي آيد؟ به تدريج، به خصوص در اين 30 سال اخير، نوعي حالت تحقير در آنها به وجود مي آيد. شما با مردم اين كشورها درباره اين مسائل صحبت كنيد. علي رغم سياست دولت قبلي مصر در برابر اسرائيل، اين كشور نخستين كشوري بود كه با اسرائيل قرارداد امضا كرد. اين روابط كه تحت فشار خارج، يعني آمريكا به وجود آمده بود، حس تحقير را در مردم به وجود آورده بود.

پاكزاد كه در دانشگاه سنت دني پاريس سخن مي گفت، به بررسي جنبش مردم مصر پرداخت و گفت: «تمام اين مسائل موجب شده است كه اين حس در مصر به وجود بيايد اگر بدين ترتيب پيش برود، ما شاهد برگشت شرايط قبلي مصر خواهيم بود. اگر مصر مي خواهد جايگاهي را در بعضي از كشورهاي مهم شرقي باز بيابد، بايد داراي يك سياست مستقل شود. وقتي مي گوييم مستقل، يعني بيش از پيش مستقل در برابر آمريكا. اين مسئله بسيار اساسي و مهم است. عناصر اوليه را از همين حالا مشاهده مي كنيم. در كمپين انتخاباتي اي كه اكنون در مصر در جريان است، عمروموسي روي اين مسئله تاكيد دارد كه مصر بايد دوباره به جايگاهي برگردد كه قبلا داشت. از اين رو من فكر مي كنم مصر دوباره به جايگاه نخست خود باز نمي گردد؛ مگر آن كه به واكنش هاي مستقل روي بياورد. فقط 19درصد مردم نسبت به آمريكا حس اطمينان دارند.»

اميرحسين گنج بخش از عناصر اپوزيسيون مقيم آمريكا نيز كه در نشست «انجمن گفت وگو و دموكراسي» حضور داشت، جريان سبز را به خاطر شعار نه غزه نه لبنان مورد مذمت قرار داد و گفت: اين شعار خيلي معناي سياسي دارد، مبادا وارد دعواهايي بشويم كه منافع ايدئولوژيك حكومت را تامين مي كند. ايران نقش جنگ سرد را با غرب و براي جايگاه منطقه اي خود ايفا مي كند، حالا چه از طريق سوريه يا لبنان.

سايت دويچه وله آلمان نيز از قول مهرداد خوانساري از عناصر ضدانقلاب مقيم خارج نوشت: بي ترديد دولت مصر بعد از سقوط مبارك، سعي كرد، تعريف جديدي از روابط منطقه اي اش بكند. آنچه مسلم است، رودررويي سابق بين حكومت مبارك و دولت ايران، امروز ديگر وجود ندارد. مبارك، به عنوان وارث حكومت سادات، ناچار بود كه موضعي در ارتباط با جمهوري اسلامي بگيرد. دولت فعلي مصر، عليرغم ديدگاههاي مختلفي كه بي شك كماكان ميان مصر و ايران در ارتباط با مسائل منطقه وجود دارد، علاقه مند است كه روابط ايران و مصر را كه از سال 1991 به اين طرف، در سطح كاردار بوده، به سطح سفارت ارتقاء بدهد. دولت جديد مصر علاقه مند است نوعي توازن در زمينه روابطش با اسرائيل، آمريكا، عربستان سعودي و كشورهايي مانند ايران و سوريه برقرار كند؛ يعني مي خواهد آن روشي كه دولت مبارك در مسائل منطقه اي دنبال مي كرد را دنبال نكند.

التماس اصلاح طلبان لندن براي عضويت در جبهه اپوزيسيون (خبر ويژه)

بعضي وقت ها شيرين كاري به حد سياه بازي تنزل مي يابد از جمله آنجا كه شبه اصلاح طلبان فراري وامانده، براي اپوزيسيون ضد انقلاب دلسوزي و چاره جويي مي كنند.

سايت جرس (ارگان حلقه از هم پاشيده لندن) كه به صورت زيگزاگي ميان وفاداري به قانون اساسي و هم كاسگي با اپوزيسيون ضد انقلاب در تردد بوده، اين بار به نسخه پيچي براي اپوزيسيون پرداخت. جرس با «رژيم ديكتاتوري منفور» معرفي كردن جمهوري اسلامي مي نويسد: مدت هاست اين پرسش منطقي در اذهان مطرح است كه چرا سي سال پس از استقرار چنين رژيمي، هنوز اپوزيسيون نتوانسته كوچك ترين گام مثبتي در تقابل با رژيم بردارد؟ اين پرسش جداً جاي طرح دارد تا بلكه با شناخت نقاط ضعف چاره انديشي و رفع معضل شود.

آيينه چون عيب تو بنمود راست                 خودشكن آيينه شكستن خطاست.

هر چند كه به وضوح آشكار است به دليل بيگانگي عنصر ايراني به ويژه اپوزيسيون با مقوله انتقاد و انتقادپذيري نگارش اين مقاله تيرهاي بلا را از هر سو به سمتم روانه مي كند، اما غير از اين چاره اي نيست. ذيلاً اهم انتقادات وارده بر اپوزيسيون را برمي شمريم.

عدم درك واقع بينانه از شرايط جامعه ايراني، بيگانگي با فرهنگ دموكراتيك، جزم انديشي و مطلق نگري، خودمحوري و انحصارطلبي و ركود، جمود و عدم اقدام عملي.

جرس آنگاه تمام گروهك هاي ضد انقلاب را دعوت به وحدت كرده و مي نويسد: در حالي كه عملاً در ايران اصلاح طلبان از سوي رژيم فلج شده اند، اما متأسفانه اپوزيسيون خارج از كشور به جاي شناخت دقيق الگوي جامعه شناسي سياسي ايران و تشخيص درست دوست از دشمن و يارگيري از تمام گروه ها بر عليه انحصارطلبان حاكم با نابخردي ناموجه و غيرقابل فهمي در تلاش است تا با طرح اتهامهاي مختلف و حملات بي وقفه بر عليه اپوزيسيون داخل كشور كه در حال پرداخت بيشترين هزينه در مبارزه با جناح حاكم است، آنها را به داخل جناح حاكم براند. حتي در ميان خود گروه هاي اپوزيسيون خارج از كشور نيز با نقب زدن دايمي به تاريخ نزاعي آشتي ناپذير در جريان است كه واقعاً جاي تأسف دارد، به طوري كه گروه هاي سلطنت طلب و كمونيست در حال كوبيدن يكديگر، هر دو بر عليه جبهه ملي، هر سه مخالف مجاهدين خلق و همگي در حال حمله به اپوزيسيون داخلي يا همان اصلاح طلبان پيشين هستند.

اين نسخه پيچي جرسي ها در حالي است كه بنا بر برخي گزارش ها اختلافاتي ميان كديور و مهاجراني بروز كرده و به همين دليل هم مدت هاست كه مهاجراني در جرس آفتابي نمي شود. اكبر گنجي و سروش هم پيش از اين از اتاق فكر لندن اعلام جدايي كرده بودند.

خاتمي اگر تكليفش را نمي داند از خواهرزاده خود بپرسد (خبر ويژه)

«وقتي محمدرضا تابش نماينده مجلس و از اقوام خاتمي به صراحت مي گويد كه شرط حضور در انتخابات، اعلام برائت از فتنه گران است، تكليف خاتمي روشن است».

پايگاه اينترنتي روزنت وابسته به شماري از روزنامه نگاران فراري با انتشار اين مطلب نوشت: در چند ماه گذشته، در سخنراني خاتمي درباره انتخابات، جنجالي شده و واكنش هاي زيادي را برانگيخته است. تعيين شروطي از سوي وي براي حضور اصلاح طلبان در انتخابات و سپس دعوت براي عفو عمومي در عرصه سياسي، باعث شد تا منتقدان خاتمي بار ديگر سخن به نقد وي بگشايند. بسياري هم با يادآوري عملكرد خاتمي، اعلام كردند او اساساً اهل پافشاري روي خواسته ها- بعضاً حداقلي و حتي آن ها كه خود وي مطرح كرده- نيز، نيست اما آن گونه كه برخي از حاميان خاتمي پس از آن مطرح كردند، مخاطب وي در اين سخنان حاكميت بوده و خاتمي در واقع خواسته با چنين سخناني از سويي نسبت به حضور در انتخابات آينده مجلس، با شرايطي، اعلام آمادگي كند و از سويي ديگر واكنش طرف مقابل را بسنجد. سخنراني اول خاتمي اما پاسخي از سوي حاكميت دريافت نكرد. البته بودند افرادي چون آيت الله جنتي و يا احمد خاتمي كه به اين سخنان واكنش نشان دادند.

روزنت با اشاره به سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع نمايندگان مجلس و اشاره به اينكه عدم مراقبت و تقواي جمعي باعث شد تا جريان چپ تكيه گاه فتنه گران ضد امام حسين(ع) و ضد اسلام(ره) شود، نوشت: به نظر مي رسد اين سخنان را بايد سوت پاياني بر رؤياهاي خاتمي دانست. به نظر مي رسد نظام به هيچ روي قصد ندارد تا اجازه حضور در انتخابات را به جريان مذكور بدهد.

اين پايگاه ضد انقلابي اضافه مي كند: «سخنان آيت الله خامنه اي زماني نمود بيشتري مي يابد كه خبرگزاري فارس مصاحبه اي با محمدرضا تابش از نمايندگان مجلس هشتم و از اقوام [خواهرزاده] خاتمي را منتشر كرده كه وي در آن به صراحت اعلام كرده است شرط حضور در انتخابات مجلس نهم اعلام برائت از گروه هاي مختلف و از جمله فتنه گران است. آشنايي بسيار ابتدايي با وضعيت دو سال گذشته عرصه سياست در ايران، نشان دهنده اين نكته است كه كلمه فتنه در واقع اسم رمز جنبش سبز و حاميان كروبي و موسوي است وقتي يك نماينده مجلس- كه مدعي اصلاح طلبي هم هست- با چنين ادبياتي، چنين خواسته هايي را از كانديداها مطرح مي كند، احتمالاً بايد متوجه بود كه در ذهن سران نظام چه مي گذرد؛ تشويق به حضور در عرصه قدرت با اعلام موضع عليه فتنه گران مسأله اي كه مي تواند در صفوف جنبش سبز ايجاد انشقاق كند.

روزنت سخنان رهبرمعظم انقلاب را آب سردي برروي سناريوي اصلاح طلبان عنوان كرده است، تعبيري كه پايگاه ضد انقلابي خودنويس نيز بر آن تأكيد كرده است.

خاطرنشان مي شود حضور سران جبهه موسوم به اصلاحات در مركزيت كارگرداني آشوب و فتنه سال 88، ادعاي اصلاح طلبي در چارچوب قانون اساسي و التزام به جمهوري اسلامي و آرمان هاي انقلاب و امام را به شكلي دروغي در حد دزدي خروس و قسم حضرت عباس» درآورد، چه آن كه اصلاح طلبي و رفورميسم در ذات خود در تناقض با قانون شكني، مقابله با جمهوريت، دعوت به آشوب و اغتشاش و هم داستاني با بيگانگان و دشمنان يك ملت دارد.

براين مبنا طبيعي است كه تكليف نهادهاي نظارتي با نقش آفرينان و ياري دهندگان فتنه مشخص است و به تعبير روزنت، اين تكليف را حتي خواهرزاده خاتمي هم به وي يادآور شده است.

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعي ازشاعران وذاكران اهل بيت 3/3/1390

از خصوصيات بارز انقلاب ما:مطرح شدن مكرر نام حضرت زهرا و حضرت مهدي(عليهما السلام)در تمام دوران انقلاب

 يكى از خصوصياتى كه در انقلاب ما بارز است، مطرح شدن مكررِ مضاعف نام مبارك حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها) و نام مبارك حضرت بقيةاللَّه مهدى صاحب‌زمان (صلوات اللَّه عليه) است. اين دو نام مبارك، در تمام دوران انقلاب، به مناسبتهاى مختلف، بيش از ساير معارف الهى و معارف اسلامى و معارف شيعى تكرار شده است؛ اين يك پديده است. در دوران پيش از انقلاب، نه در محافل مذهبى، نه در محيط عمومى، نه در زبان شعرا و گويندگان و خواص و عوام و ديگران، اينقدر نام مبارك زهرا (سلام اللَّه عليها) تكرار نميشد. متدينين بودند، مجالس بود، محافل بود، گويندگان بودند، اسم مبارك هم برده ميشد، اما نه اينجور، با اين وسعت و با اين عمق نگاه. هيچ كس هم اين را به مردم ياد نداد. يعنى ما در شعارهامان، در حرفهامان، اين قضيه را مطرح نكرديم. اين يك پديده‌ى الهى است، يك امرِ برخاسته و روئيده‌ى از دلها و عواطف و ايمانهاست. هيچ كس - نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب - در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت كه رمز «يا زهرا» براى حملاتتان بگذاريد، يا سربند «يا زهرا» ببنديد؛ اما هرچه كه شما نگاه ميكنيد، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارك حضرت زهرا از همه‌ى نامهاى مطهر و مبارك ديگر بيشتر مطرح است، بيشتر آورده ميشود؛ همچنين نام مبارك حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه). اين دو نام در انقلاب، به طور طبيعى، بدون دستور، بدون يك مطالعه‌ى قبلى، همين طور از دلها و از ايمانها و از عواطف روئيده است؛ اين نشانه‌ى مباركى است؛ نشانه‌ى توجه آن بانوى دو عالم، آن عنصر ملكوتىِ الهىِ بى‌نظير در عرصه‌ى وجود از لحاظ نورانيت - بعد از پدر بزرگوار و اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) - است. بعضى از اهل معنا هم اين توجه ويژه را ميگفتند. ما شنيديم از بعضى‌ها كه ميگفتند بانوى دو عالم توجه ويژه‌اى دارند. اين خيلى باارزش است، اين اميدبخش است؛ ما را در دلهامان، در اعماق جانمان، به دست يافتن به اهداف نهائى، مطمئن و خاطرجمع ميكند؛ گامها محكم و استوار برداشته ميشود. وقتى انسان چشمش به هدف است، هدف را ميشناسد، رسيدن به هدف براى او يك آرزوى خام به حساب نمى‌آيد، اميدوار است، هم قدمها را محكم برميدارد، هم راه را گم نميكند و چپ و راست نميشود.

  • خط مستقيم در انقلاب مطلقا زاويه پيدا نكرده است

 يكى از مهمترين خصوصيات انقلاب اسلامى ايران اين است كه در طول اين سى و دو سال، با وجود راهى دشوار و طولانى، با اين همه مزاحمت، با اين همه معارضه، با اين همه سياستهاى برخورد گوناگون، با شكلهاى مختلف و از جوانب مختلف، اين خط مستقيم در انقلاب مطلقاً زاويه پيدا نكرده است؛ شعارها همان شعارهاست، اهداف همان اهداف است، خط همان خط است، راه همان راه است. به بركت بيان روشن و رساى امام بزرگوارمان - كه خوشبختانه مضبوط هم هست - تفسير و تأويلى وجود ندارد؛ راه، راه مستقيمى است؛ اين راه را انقلاب پيش رفته است. و من به شما عرض بكنم؛ تا آن وقتى كه من و شما قدمهامان را محكم برميداريم، چشممان را از هدف برنميداريم، با اميد حركت ميكنيم، هيچ قدرتى در دنيا نميتواند راه ما را سد كند؛ و همين در روياندن شكوفه‌هاى اميد در دل مسلمانان و ملتهاى اسلامى بيشترين اثر را داشته است.

 

  • بهار انقلاب تا امروز خزاني نداشته 

وقتى يك انقلاب اتفاق مى‌افتد، خيلى‌ها را در دنيا خوشحال ميكند؛ توده‌هاى مردم معمولاً اينجورند. من يادم هست كه در دوران اختناق، ديكتاتور اسپانيا از دنيا رفت. اگرچه فوت او هيچ ربطى هم به ما نداشت، ولى ما اينجا در تهران يا در مشهد خوشحال شديم؛ كأنه براى ما يك جشنى بود كه آن ديكتاتورى كه سالها در اسپانيا حكومت ميكرد، از بين رفته. يا يك ديكتاتور ديگرى در پرتغال - كه حالا در اين كشورها سر و صدا بزرگ است ديگر؛ حركت، خيلى حركت عظيمى است - از دنيا رفت، ما اينجا خوشحال شديم. بنابراين وقتى انقلابها پيش مى‌آيند، هر كسى كه در دلش اميدى هست، آرزوئى هست، يك ايده‌ى بلندى در او وجود دارد و از وضع موجود محيط خود و نظام خود ناراحت است، خوشحال ميشود. انقلاب ما كه به وجود آمد، خيلى‌ها خوشحال شدند. ليكن در بسيارى از اين پديده‌ها، اين خوشحالى ديرپا نيست. حوادثى پيش مى‌آيد، اين خوشحالى‌ها را زائل ميكند. حالا مختلف است؛ گاهى ده سال طول ميكشد، گاهى بيست سال طول ميكشد؛ گاهى به اين مقدارها هم نميرسد، راه‌ها كج و معوج ميشود.

  در دهه‌ى 60 ميلادى تقريباً در همين كشورهاى شمال آفريقا انقلاب شد - در مصر، در سودان، در تونس، در الجزائر - ليكن ديرى نپائيد؛ يا آدمهائى كه در رأس كار بودند و سررشته‌دار انقلاب بودند، يك جور زير پاشان جارو شد، رفتند، جاى خودشان را به دست‌نشاندگان دادند، يا خود آنها دست‌نشانده شدند. زخارف دنيا انسانها را راحت كه نميگذارد؛ اين وسوسه‌ها به طور دائم در دل انسان مشغول كار و فعاليتند. اگر زره و سپر تقوا نباشد، اينها در انسانها زود اثر ميگذارد؛ راه‌ها عوض ميشود. لذا اميدها كه بر اثر انقلابها ميشكفد، بر اثر ارتجاعها افسرده ميشود؛ يك بهارِ زودرسى است و تمام ميشود.

 خصوصيت اين انقلاب عظيم اسلامى كه شما ملت ايران راه انداختيد، اين بود كه به فضل الهى آن بهار تا امروز خزان نداشته. اين ايستادگى، اين ثبات، اين تداوم، اين پايبندى به ارزشها و اصولى كه انقلاب براى اين مردم آورد، همان چيزى است كه اميدها را در دلهاى ناظران در سرتاسر دنيائى كه مى‌بينند و نگاه ميكنند، پايدار ميكند. اين اتفاق در انقلاب ما افتاده است.

  • بارور شدن نهالهاي اميد در دل ملتهاي ديگر با ايستادگي ملت ما   

نه اينكه ما بخواهيم همين طور منم منم كنيم، به خودمان غره شويم، بيخودى افتخارهاى پوچ به خودمان نسبت دهيم، هى بگوئيم بله، فلان كشور از ما ياد گرفت، فلان كشور از ما ياد گرفت؛ نه، هيچ كشورى از كشور ما ياد نگرفت؛ ليكن اين به طور قطع وجود دارد كه آن بذر اميدى كه در دل ملتها ريخته شد و كاشته شد و آبيارى شد و روئيد و گل كرد، ناشى از ايستادگى ملت ايران بود. اگر ملت ايران عقب‌نشينى ميكرد، اگر ما از شعارهامان دست برميداشتيم، اگر در مقابل هارت و پورت استكبار جهانى و تهديدهاى استكبار و فشارهاى استكبار زانومان خم ميشد و ميلرزيد، اين گلهاى اميدى كه در دل ملتها روئيده بود، پژمرده ميشد و باقى نميماند. ايستادگى شما بود كه اجازه داد اين نهالهاى اميد بارور شود؛ و اين اتفاق افتاد؛ و اين به بركات معنوىِ الهى است كه از طريق اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) و نام مبارك زهراى اطهر و نام مبارك حضرت بقيةاللَّه و توجهات اين بزرگوار براى ما حاصل شده؛ اينها را بايد نگه داريم؛ اينها را بايد دودستى براى خودمان حفظ كنيم. اين توجه را، اين توسل را، اين توجه به اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) را، اين از خدا دانستن را، به خود غره نشدن را بايد براى خودمان نگه داريم.

  • بايسته هاي حرفه مداحي:

 1)انتخاب شعر خوب

 مقوله‌ى ديگر، مربوط به حرفه‌ى زيباى ظريفِ مؤثر مداحى است؛ كه حالا از جمع حاضر اگر همه هم نباشند، لابد جمع كثيرى از جمع حاضر را مداحان محترم تشكيل ميدهند. من در طول سالهاى متمادى، در همين مناسبت و در مناسبتهاى ديگر، در اين باره خيلى صحبت كردم؛ ولى باز هم تأكيد ميكنم. شعرى كه شما با صداى خوش و با آهنگِ زيبا ميخوانيد، تأثير آن در بسيارى از موارد از يك گفتار علمىِ منطقىِ فلسفى يا غير فلسفى بيشتر است؛ اگر آنچه كه خوانده ميشود، بدرستى انتخاب شده باشد و جهات صورى و معنوى در آن لحاظ شده باشد. جهات صورى، زيبائى شعر است؛ شعر را بايستى درست و خوب انتخاب كرد. شعر يكى از نمادهاى برجسته‌ى هنر است. هر بافته‌ى نظمى، شعر نيست؛ شعر خصوصيات خودش را دارد؛ بايد شعر انتخاب كرد. خوشبختانه شعراى خوبى هم داريم؛ شعرائى كه درباره‌ى اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) با زبانهاى مختلف ميسرايند و زيبا و شيوا و خوب ميسرايند؛ و وقتى شما مشترى‌اش باشيد، اين تقاضا، عرضه را هم به دنبال خودش مى‌آورد. پس شعر خوب، آهنگ خوب و صوت خوب مهم است.

2)پرهيز از آهنگهاي لهوي

 البته آهنگ خوب به معناى تقليد از آهنگ موسيقى‌هاى لهوىِ مضلّ عن سبيل اللَّه نيست؛ اين را توجه داشته باشيد. بعضى از آهنگها، آهنگهاى بدى است، آهنگهاى غلطى است، آهنگهاى لهوى است؛ اين را نبايد به وادى حرفه‌ى مداحى و خواندن مداحى كشاند. عيبى ندارد كه شكلهاى جديدى را در خواندن و قرائت اشعار و آهنگ‌سازى‌هاى گوناگون ابتكار كنيد؛ اما از اين تشابه و تداخل بپرهيزيد. البته آهنگهاى لهوىِ مضلّ عن سبيل اللَّه را ميگويم، نه حالا هر آهنگى كه يك وقتى در يك مضمون ديگرى خوانده شده، آن را بخواهيم منع كنيم؛ نه، آهنگهائى كه لهوى است و مضلّ عن سبيل اللَّه است؛ اينها را نياوريد.

3)توجه به مضمون اشعار

       الف)ذكر مناقب متقن

مسئله‌ى بعد، مضمون است. بهترين مجموعه‌ى شعرى كه ميشود در يك منبرِ مداحى انسان فكر كند، چيزى است كه در آن، اولاً منقبت اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) باشد. ذكر مناقب آنها دلها را روشن ميكند، شاد ميكند، شوق را در انسان برمى‌انگيزد، اشك را از چشمها جارى ميكند. البته منظور، مناقب متقن است. اينجور نباشد كه انسان به حرفهاى سست تكيه كند. اين همه مناقب اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) در كتابهاى معتبر وجود دارد؛ از آنها استفاده بشود؛ از گفته‌هاى افرادى كه خودشان سندند، ثقه و معتبرند؛ مثل همين شعرى كه امروز يكى از آقايان از مرحوم آشيخ محمدحسين اصفهانى - مفتقر - خواندند. خب، اين بزرگوار استاد مجتهدين است. مجتهدين بزرگ و مراجع تقليد بزرگ، در فقه و اصول و فلسفه شاگردهاى او هستند. ايشان شاعر هم بوده. خب، اين شعر ميشود سند. يا روايات گوناگونى كه در كتب مناقب وجود دارد، شرح حال ائمه (عليهم‌السّلام)، مناقب معتبر. پس يك بخش، بخش مناقب اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) است.

       ب)ذكر نصا يح از كلمات ورفتار ائمه

 بخش ديگر، نصايح است، كه اين نصايح هم ميتواند از زندگى خود اين بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصيحتيم. براى رشد اخلاق در جامعه، براى گسترش خلقيات خوب، براى اعتلاى روحيه‌ى همدلى و برادرى و صفا و اخوتى كه در جامعه‌ى دينى مطلوب است، احتياج داريم به نصيحت. اينها را از كى ياد بگيريم؟ پايه‌هاى اخلاق در كلمات ائمه (عليهم‌السّلام) است، در رفتار ائمه (عليهم‌السّلام) است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهيم؛ مردم را به خيرخواهى، به اميد، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شكر، به احسان، به ايثار، به گذشت دعوت كنيم؛ از اخلاق بد، از تنگ‌نظرى، از نااميدى، از بدبينى، از بدخواهى براى اين و آن، از حسد، از بخل و بقيه‌ى سيئات اخلاقى، مردم را پرهيز بدهيم. اين كار با زبان شعر خيلى بهتر است و بهتر ادا ميشود تا زبان نثر و زبان نصيحت‌آميز.

 گوينده‌اى مثل ما بنشيند به مردم نصيحت كند، خيلى معلوم نيست تأثير عميقى ببخشد؛ اما وقتى خواننده‌اى همين مضمون را در يك شعرِ زيبا و خوب و با لحن خوب بيان ميكند، مثل آب گوارائى است كه انسان مينوشد؛ تمام سلولهاى بدن انسان از اين آب بهره‌مند ميشود، تا اعماق وجود انسان اثر ميگذارد. البته اخلاقيات بايد تكرار شود. گفتن اثر دارد، شنيدن اثر دارد؛ اما اين اثر، دائمى و ابدى نيست؛ مؤثرات ديگرى هم در جامعه هست كه در جهت عكس آن كار ميكند. لذا بايستى اخلاقيات هى گفته بشود، باز گفته بشود، باز تكرار بشود.

       ج) بصيرت بخشي نسبت به مسائل جامعه

 يك بخش هم آگاهى‌ها و بصيرت‌بخشى‌هاى نسبت به مسائل زندگى است. البته من با اين كه در منبرهاى مداحى، هى تعرض به اين، بدگوئى به آن بشود، موافق نيستم  و اينها را دوست نميدارم؛ اما بصيرت‌بخشى خوب است، آگاهى پيدا كنند. امروز ملت ما بر اثر بصيرت است كه توانسته است بايستد. ملت ما ميداند عليه او چه توطئه‌هائى هست، چه كسانى توطئه ميكنند، هدف از اين توطئه‌ها چيست، از چه چيز ملت ايران ناراحتند؛ اينها را مردم ما ميدانند. ملت ايران ميدانند كه روحيه‌ى ايمان، اسلام، آزاديخواهى، استقلال‌طلبى، ايستادگى در راه درست، دشمن را عصبانى كرده. مردم ما دشمن را هم ميشناسند. شيوه‌هاى او را هم بتدريج همه‌مان ياد گرفتيم، فهميديم شيوه‌هاى دشمن چيست. اين بصيرت خيلى چيز باارزشى است. اگر اين بصيرت نبود، ملت ما نمى‌ايستادند. تبليغاتى هم كه دشمنان ميكنند؛ چه آنهائى كه خودشان مستقيماً تبليغ ميكنند، چه آنهائى كه به زبان بلندگوها و بوقهاى اجاره‌اى‌شان ميدمند و از زبان آنها پخش ميكنند، همه‌اش در جهت اين است كه اين بصيرت را از مردم بگيرند؛ امر را بر مردم مشتبه كنند؛ آنها را از ايمانشان، از اسلامشان، از استقامتشان، از ايستادگى‌شان در اين راه، از معرفت درستشان نسبت به حوادث زندگى دور كنند. خب، يك برنامه‌ى مجلسىِ مداحى ميتواند يك بخشى را به اين اختصاص دهد. شعرش را پيدا كنيد، جملاتش را انتخاب كنيد. در يك لحظه‌ى مناسب، گاهى اوقات يك كلمه به قدر يك كتاب در دلها اثر ميگذارد. در دلها اثر بگذاريد. من مى‌بينم كه خوشبختانه امروز جامعه‌ى مداحان انصافاً در اين جهت خيلى پيش رفته‌اند؛ حالا آن برنامه‌هائى كه ما توفيق پيدا ميكنيم بشنويم، يا اينجا برگزار ميشود، يا بعضاً از تلويزيون مى‌بينيم.

      د) نياز يك مداح به مطا لعه و كار و انس با قرآن وآشنايي با حديث

مطلب آخر اينكه: صاحب حرفه‌ى مداحى كه خود را مفتخر كرده است به اينكه در اين راه خدمت و كار كند، اگر بخواهد همه‌ى اين خصوصيات را جمع كند، اولاً احتياج دارد به مطالعه و كار. به قول معروف، بى‌مايه فطير است. احتياج به مطالعه هست، احتياج به كار هست. البته مداحهاى قديمى ما مقيد بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد ميدانستند كه از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اينجور نيست. هيچ لازم نيست كه حالا مثلاً ساعتها صرف وقت كنند، قصيده‌اى را، شعرى را حتماً حفظ كنند؛ نه، از رو هم بخوانند. منبرى‌ها هم همين جورند. ما در دوران جوانى و نوجوانى هرگز نديده بوديم كه منبرى از جيبش كاغذ در بياورد، حديث را از رو بخواند؛ اين را بد ميدانستند. مرحوم آقاى فلسفى (رضوان اللَّه عليه) اين سنت غلط را شكست؛ از جيبش كاغذ در آورد، روايت را از رو خواند. خب، ايشان واعظ درجه‌ى يك كشور بود. حالا هم وعاظ ياد گرفته‌اند. براى اينكه درست بخوانند، براى اينكه بجا بخوانند، براى اينكه آنچه ميخواهند بخوانند، بخوانند، كاغذ را از جيبشان در مى‌آورند، حديث را ميخوانند؛ مطلب را كه نوشته‌اند، ميخوانند؛ شعر را ميخوانند؛ اين خيلى كار را آسان كرده. مداحى هم همين جور. بنابراين مطالعه كردن، يادداشت كردن، يادداشت داشتن، با حساب و كتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است.

  شرط دوم اين است كه در مطالعات خود، با قرآن و حديث آشنا شويد. انس با قرآن براى همه لازم است؛ اين را ما به همه توصيه ميكنيم، به همه‌ى جوانهاى كشور توصيه ميكنيم. امروز خوشبختانه همين جور هم شده؛ انسان در ميان دانشجوها، در ميان طلاب، در بين جوانهاى غير دانشگاه و حوزه، عناصرى را مى‌بيند كه با قرآن انس دارند؛ بعضى‌شان قرآن را حفظ هم دارند؛ بعضى هم كه حفظ ندارند، قرآن را فى‌الجمله درك ميكنند؛ يعنى ولو حالا تمام جزئيات را هم ندانند، مضمون را ميفهمند؛ اين خيلى چيز مغتنمى است.

 امروز را كه انسان با بيست سال قبل، بيست و پنج سال قبل مقايسه ميكند، مى‌بيند زمين تا آسمان تفاوت كرده. حساب دست خيلى‌ها نيست. بنده چون به اين مسئله اهتمام داشتم، حساب دستم هست؛ ميدانم در امر آشنائى و انس با قرآن چه اتفاقى افتاده و دارد مى‌افتد. قبلها قارى ما كه قرآن ميخواند، خيلى اوقات معناى آيات را نميفهميد؛ جائى كه بايد وصل كند، قطع ميكرد؛ جائى كه بايد قطع كند، وصل ميكرد. امروز اصلاً اينجور نيست؛ همه آشنايند. بنابراين آشنائى با قرآن و حديث توصيه‌ى ما به همه است؛ اما مبلغان دين و جامعه‌ى مداحان طبعاً مخاطب ويژه‌ى اين حرف هستند؛ با قرآن بايد انس پيدا كنند. قرآن را حتماً بخوانيد، با توجه به ترجمه بخوانيد، اين ترجمه را به ياد بسپريد. در آياتى كه نصيحت هست، متضمن يك معرفتى است كه انسان ميفهمد، آنها را ثبت كنيد، ضبط كنيد، يادداشت كنيد، از آن بهره‌مند شويد؛ هم بگوئيد، هم عمل كنيد. حديث هم همين جور.

خوشبختانه كتب معتبر حديثى ما امروز همه ترجمه شده است. «كافى» ترجمه شده است، «من لا يحضره الفقيه» ترجمه شده است، «نهج‌البلاغه» ترجمه شده است، كلمات حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها) ترجمه شده است. يعنى اينجور نيست كه اين متون، مخصوص عربى‌دان‌ها باشد؛ نه، عربى‌دان و غير عربى‌دان همه ميتوانند از اين كلمات استفاده كنند؛ اينها فرصت است. از اين فرصتها بايد استفاده كرد. بنابراين توصيه‌ى ما اين است: تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با حديث، آشنائى با معارف اهل‌بيت از طريق حديث، و بالاتر از همه، توجه به خداى متعال، حفظ و تقويت رشته‌ى ارتباط قلبى با ذات اقدس احديت، با دعا، با توسل، با ذكر، با خشوع، با نماز نافله.

 اگر اين رشته محفوظ بماند و تقويت شود، همه‌ى كارهاى دشوار بتدريج حل ميشود؛ اصل كار اين است. اين رشته‌ى ارتباط با مقام احديت هم - كه خشوع و ذكر و توسل باشد - مرتبط و متصل با اهل‌بيت (عليهم السّلام) است؛ تفكيك‌پذير نيستند - «من اراد اللَّه بدأ بكم»(1) - اما خب، دعاهاى صحيفه‌ى سجاديه، مناجات خمس عشر و دعاها و مناجاتهاى گوناگونى كه هست، دل را صفا ميدهند، ذهن را صفا ميدهند، ذهن را هم فعال ميكنند. خيلى از معارف را انسان از اين طريق به دست مى‌آورد .  

با تشکر از خواهران محترم کريمی

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در ديدار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي 8/3/1390

  • هدف از تبليغات وسيع مستكبران غبارآلود و ابري كردن فضا

حقيقت هم اين است كه يكى از مشكلات و گرفتارى‌هاى ملتها، نداشتن اين آگاهى يا غفلت از آنهاست، كه در تحولات عالم و در حوادث گوناگون به آنها ضرر ميزند و سر پيچهاى تند و سخت سياسى، آنها را دچار اشتباه ميكند. اگر جناح‌بندى‌هاى جهان، جناح‌بندى‌هاى بزرگ و كلان دنيا در عالم سياست، در عالم اقتصاد، براى ملتها روشن باشد، با آن آگاهانه بينديشند، هدفها را در اين جناح‌بندى‌ها مدنظر داشته باشند، تيغ مستكبرين عالم كند خواهد شد. هدف از اين تبليغات وسيعى كه شما ملاحظه ميكنيد - چقدر ابزارهاى رسانه‌اى و تبليغاتى، امروز در خدمت سياستهاى مستكبرين است - عمدتاً غبارآلودكردن و ابرى كردن فضاست، تا ملتها نتوانند همين آگاهى را، همين بصيرت را به دست بياورند، يا نتوانند حفظ كنند. ملت ما اين را حفظ كرده است، و اين جاى سپاس فراوانى دارد.

  • شكست قطعي دشمن: باحدس سناريوي  دشمن وبرنامه ريزي رفتار واعمال خوددر قبال اين سناريو

 بنده بايد از مجلس محترم تشكر كنم به خاطر اينكه اين مواضع را در طول اين دوره تا امروز و ان‌شاءالله تا آخر دوره، به طور واضح از خود بروز و نشان داده است. خيلى براى كشور و براى انقلاب سرشكستگى داشت اگر مجلس احياناً در يكى از اين قضاياى مهم سياسى و اين حوادث گوناگون دچار خطا ميشد يا موضعگيرى نميكرد يا بدتر از آن، موضعگيرى غلط ميكرد. اينكه مجلس در قضاياى مختلف سياسى دنيا، در هجمه‌هاى دشمنان به جمهورى اسلامى، قرص و محكم، واضح و آشكار ايستاد و موضع گرفت، واقعاً جاى افتخار دارد، جاى تشكر دارد. من صميمانه تشكر ميكنم و اصرار دارم بر اينكه اين مواضع، همچنان با همين استحكام، با همين قوت ادامه داشته باشد؛ چون چالش ميان انقلاب اسلامى و استكبار جهانى، چالش مستمرى است، چالش ادامه‌دارى است. البته به حول و قوه‌ى الهى تا ابد طول نخواهد كشيد؛ هرچه زمان ميگذرد، كفه‌ى نظام اسلامى سنگين‌تر ميشود، قوى‌تر ميشود. آن روزى كه دشمنان احساس نوميدى كنند، هجمه‌ها كم خواهد شد، بتدريج زائل خواهد شد؛ ليكن تا آن روز، ايستادگى ملت، ايستادگى نخبگان ملت، يك امر ضرورى و لازم است؛ اين را بايد ادامه داد. مبادا ظرافتهائى كه در نوع برخورد انقلاب با دشمن مورد نظر است، مورد غفلت قرار بگيرد. ببينيم كه امروز نقشه‌ى دشمن در مورد انقلاب چيست. به تعبير متعارف و رائج، سناريوى دشمن را حدس بزنيم، ببينيم دنبال چيست. اگر توانستيم درست بفهميم، درست حدس بزنيم و در مقابل سناريوى دشمن رفتار و اعمال خودمان را برنامه‌ريزى كرديم، قطعاً دشمن شكست خواهد خورد.

  •   كارهاي اساسي دشمن:

1-به زانو در آوردن كشور از لحاظ اقتصادي

 همه‌ى شواهد نشان‌دهنده‌ى اين است كه دشمن امروز بر روى چند نقطه تكيه‌ى اساسى دارد. از واضح‌ترينهايش انسان شروع كند، يكى مسئله‌ى اقتصاد است. اينكه ما امسال گفتيم »سال جهاد اقتصادى«، ناظر به اين بخش قضيه است. به زانو درآوردن كشور از لحاظ اقتصاد، عقب راندن و پس راندن كشور در زمينه‌ى اقتصاد، كه منتهى بشود به فلج پايه‌هاى اقتصادى، منتهى بشود به نوميدى مردم، يكى از كارهاى اساسى است. خب، اين چيز واضحى است؛ خودشان هم اين را دارند بيان ميكنند و ميگويند. اين، هم براى مجلس، هم براى دولت، هم براى يكايك مسئولانى كه در بخشهاى مختلف مشغول تلاش هستند، خط روشنى را ترسيم ميكند كه چه بايد كرد.

2-ايجاد اختلاف بين دستگاههاي مديريتي كشور

 يك نقطه‌ى ديگر - كه آن هم خيلى واضح است - ايجاد اختلاف بين دستگاه‌هاى مديريت‌كننده‌ى كشور است؛ اين هم يكى از كارهاى اساسى آنهاست. اين مسئله را پنهان هم نميكنند. نه اينكه نميخواهند پنهان كنند؛ پنهان‌كردنى نيست. نوع كار دشمنان در اين قضاياى مهم و كلان و بين‌المللى اقتضاء ميكند كه يك كارهائى را بكنند، يك چيزهائى را بگويند، اظهاراتى را داشته باشند؛ لذا اين تدابير و سياستهاى دشمنان در پرده نميماند. ميخواهند اختلاف ايجاد كنند.

 

اين اختلاف را به هر شكلى بتوانند، تزريق ميكنند؛ ما بايستى بيدار باشيم. اختلاف سليقه، اختلاف نظر، اختلاف عقيده در مسائل سياسى، نبايد به چالش ميان جناحهاى كشور، ميان عناصر كشور منتهى شود.

  •  گناه بزرگ وغير قابل اغماض فتنه گران درسال88: ايجاد چالش براي  نظام اسلامي

 گناه بزرگ فتنه‌گران در سال 88 اين بود كه اگر خوشبينانه نگاه كنيم و بگوئيم اينها يك شبهه‌اى، خدشه‌اى در ذهنشان بود، اين خدشه را به صورت ايجاد چالش براى نظام اسلامى مطرح كردند. اين گناه بزرگ، قابل اغماض هم نيست؛ آثار آن هم همچنان در جامعه‌ى ما موجود است. البته ملت، ملت بيدارى است. نصاب لازم در فهم و بصيرت اين ملت موجب ميشود كه خيلى از اين حوادث پوشيده بشود و بتدريج آثار آن زائل شود؛ ليكن اينها به خاطر همين، ضربه زدند. ايجاد دعوا، گريبان يكديگر را گرفتن، ايجاد اختلاف عميق، يكى از كارهاى بسيار بد، بسيار بزرگ و نكوهيده است؛ اين همان چيزى است كه دشمن ميخواهد.

  •  مسئله دفاع ازانقلاب واسلام بين همه جناحهاي معتقد درمجلس، مشترك است

شما در مجلس شوراى اسلامى سهم خودتان را در اين زمينه ايفاء كنيد. ربطى ندارد اين مطلب به اينكه آن كسى كه در مجلس است، مال چه نحله‌ى سياسى است، چه مذاق سياسى‌اى دارد؛ فرقى نميكند؛ مسئله، مسئله‌ى دفاع از كشور، دفاع از انقلاب، دفاع از اسلام، دفاع از دستاورد بزرگ ملت ايران است؛ اين ديگر بين همه‌ى جناحها مشترك است، مگر آن كسانى كه بيگانه‌اند؛ والّا بين جناحهائى كه معتقدند - حالا وابسته به هر نحله‌ى سياسى ميخواهند باشند - مشترك است.

3-رقيق كردن اعتقادات اسلامي ورسوخ تفكرات الحادي وشبه الحادي

 يكى ديگر از قلمهاى واضحِ اساسى، رقيق كردن اعتقادات اسلامى و احساسات اسلامى و رسوخ دادن تفكرات الحادى و شبه‌الحادى از طرق مختلف است؛ اين جزو سياستهاى اينهاست. دستگاه‌هاى گوناگونِ تبليغاتى را با مبالغ كلان، با پيگيرى‌هاى همه‌جانبه و گسترده، در خدمت تغيير فكر جوانان ما به كار ميگيرند. البته اين مخصوص جوانان ما هم نيست. امروز در همين كشورهاى عربى كه اين قيامها و انقلابها اتفاق افتاد، عين همين قضيه دارد با شدت پيگيرى ميشود؛ دارند دنبال ميكنند. ميلياردها دلار خرج كردند براى اينكه بتوانند ذهن و فكر جوانانى كه در فلان ميدان قاهره يا فلان ميدان تونس اجتماع كردند و آن حوادث بزرگ را به وجود آوردند، تغيير دهند، عوض كنند. اينها اتفاقاتى است كه دارد مى‌افتد. اينها حدس و تحليل نيست؛ اينها اطلاع است. خب، دشمن مشغول است؛ با همه‌ى قوا مشغول است. از اين قبيل كارها به وسيله‌ى دشمن انجام ميگيرد. ترويج فساد هست، ترويج فحشا هست، ايجاد ترديد در عقايد هست.

  • كفايت ما در برخورد با سناريوي دشمن به شرط عدم غفلت وغرور

 دشمن يك سناريوى جامع و سر و ته دارى را براى نظام اسلامى و براى حركت اسلامى و بيدارى اسلامى تدارك ديده است. خوشبختانه ما كفايت برخورد با اين سناريو را داريم؛ در اين ترديدى نيست. اين را من با قاطعيت عرض ميكنم: با مايه‌هاى اعتقادى و فلسفى و عقيدتىِ غنى و قوى‌اى كه در بين ما بالفعل وجود دارد - حالا آن كارهاى بالقوه به جاى خود - با نيروى انسانىِ علاقه‌مند و كارآمد، اين كفايت در نظام جمهورى اسلامى هست كه در مقابل اين هجمه مقابله كند؛ همچنان كه در طول اين سى و دو سال، جمهورى اسلامى اين كفايت را نشان داده. در اين سى و دو سال بيكار كه نبودند. مرتباً تلاش شده، مرتباً فكر شده، به قول خودشان اتاقهاى فكرشان مشغول كار بوده است. پول خرج كرده‌اند، مرتباً طرح بيرون داده‌اند، آدم معين كرده‌اند، مأمور گذاشته‌اند، رفت و آمد كرده‌اند؛ در زمينه‌هاى ديپلماسى هرچه توانسته‌اند، كرده‌اند؛ ولى خب، نتيجه اين شده است كه جمهورى اسلامى جلو آمده، آنها عقب رفته‌اند. البته اگر برخى كوتاهى‌هاى ما نبود، برخى از ضعفهاى اخلاقى و غير اخلاقى ما نبود، ما از اين هم جلوتر ميرفتيم. بالاخره اشكالاتى در ما وجود داشته؛ ليكن با وجود اشكالات، امروز ما به طور واضح و بيّن جلو رفته‌ايم، و دشمن به طور واضح و بيّن عقب رفته. آمريكاى دوره‌ى ريگان با آمريكاى دوره‌ى اوباما زمين تا آسمان تفاوت كرده. جمهورى اسلامىِ سال 60 هم با جمهورى اسلامىِ سال 90 زمين تا آسمان تفاوت كرده. ما جلو رفته‌ايم، آنها عقب رفته‌اند. بنابراين كفايت برخورد وجود دارد، منتها بيم آن هست كه ما يا غافل شويم يا مغرور شويم؛ هر دو تاى اينها خطر است. نه بايد غفلت كرد و سرگرم كارهاى حاشيه‌اى شد، نه بايد مغرور شد و دشمن را خرد و بيچاره شمرد؛ بايد هشيارى باشد. تك تك ماها مخاطب اين حرف هستيم. 

  • همه مسئوليم

 يعنى شما دويست و نود نماينده در مجلس، هر يك يكتان جداگانه مخاطب اين خطاب الهى و اين مسئوليت الهى هستيد؛ بايد مواظب باشيد. دولت هم همين جور، مسئولين قضائى هم همين جور، مسئولين بخشهاى گوناگون كشور هم همين طور؛ نظامى‌ها يك جور، غير نظامى‌ها يك جور، آحاد مردم هم همين جور؛ همه مسئوليم؛ منتها مسئوليت مسئولان حكومتى، مسئوليت محدّد و روشن و غالباً تعريف شده‌اى است. همه مسئوليم، يعنى با اين ديد به مشاغل خودمان نگاه كنيم؛ بنده در شغل خودم، شما در شغل خودتان، ديگرى در شغل خودش. ما بار امانت سنگينى را بر دوش گرفته‌ايم. خداى متعال اين بار امانت را بر دوش ما گذاشته. اختيارى هم نيست كه بگوئيم خيلى خوب، ما اين امانت را نميخواهيم؛ نه، اين امانتى است كه بايد آن را مقتدرانه و امينانه به سرمنزل رساند. هر كارى كه ميكنيم - كار سياسى ميكنيم، كار فكرى ميكنيم، كار اقتصادى ميكنيم، كارهاى مديريتى ميكنيم - همه بايد با اين نگاه باشد. اگر فارغ از اين نگاه كار كرديم، بيم آن هست كه كار ما در جهت خلاف اين اهداف به كار بيفتد؛ آن وقت مؤاخذه‌ى الهى است. خداى متعال از اينگونه گناهان بزرگ نميگذرد. امام (رضوان الله تعالى عليه) در چند مورد از مسائل اجتماعى و گناهان اجتماعى و تخلفات سياسى و اينجورى، همين تعبير را داشتند: اين گناهى است كه خداى متعال از آن نخواهد گذشت، چون توبه‌اش آسان نيست. خب، انسان از هر گناهى توبه كند، خدا ميگذرد؛ اما وقتى انسان يك حركتى كرد، يك ضربه‌اى به يك ملت وارد شد، چطور ميشود اين را توبه كرد؟ چطور ميشود جبران كرد؟ چطور ميشود از تك تك كسانى كه آسيب ديده‌اند، انسان استحلال و طلب عفو كند؟ لذا خدا از اين گناهان نميگذرد. حساسيت موضع من و شما از اين جهت است.

  • پشت حرف نرم دشمن خنجر آخته اي  وجود دارد :لزوم حفظ هوشياري وبيداري

 خب، حالا يك نگاه به مسائل منطقه و مسائل جهان و مسائل عمومى كشور است، كه عرض كرديم. خوشبختانه مواضع مجلس و دولت خوب بوده است؛ ايستادگى كردند. مسئولين كشور خوشبختانه در مناسبتهاى مختلف توانسته‌اند صداى رساى انقلاب را از فراز اين هياهوهاى گوناگونى كه منطقه را فرا گرفته، به گوش مردم منطقه هم برسانند. على‌رغم هياهو و جنجال و شلوغ بازى‌اى كه دشمنان درآوردند، ملت ايران و مسئولين كشور توانستند حرف درست را، حرف متين و منطقى را به گوشها برسانند. اين خوشبختانه اتفاق افتاده است و بايد هم ادامه پيدا كند.
 خب، ميدان جنگ است ديگر. ميدان جنگ، آدم ميزند؛ انتظار خوردن هم بايد داشته باشد. دشمن بيكار نيست، او هم ضربه ميزند. انسان بايد در اين عرصه‌ى وسيع بين‌المللى، خود را در ميدان جنگ مشاهده كند. بحث صلح و نوازش و اينها نيست. حتّى آنجائى هم كه حرف نرم ميزنند، پشت حرف نرم، يك خنجر آخته‌اى وجود دارد كه منتظر غفلتى هستند تا دسته در جگر طرف مقابلِ خودشان فرو كنند. لذا بايد بيدار بود، بايد هشيار بود. اين هشيارى هست، اين بيدارى هست. من توصيه و تأكيدم اين است كه اين را حفظ كنيم، نگه داريم.

  •  انواع تقوا:

1-تقواي فردي

  البته من اين را عرض بكنم؛ اينجا جاى تقواى جمعى است. ما يك تقواى فردى داريم، كه هر كسى خود را تحت مراقبت دائم داشته باشد. تقواى كامل اين است كه انسان به طور دائم خود را تحت مراقبت داشته باشد؛ مثل كسى كه در يك محوطه‌ى پوشيده‌ى از خارهاى دامنگير دارد حركت ميكند - اين مثال، هم در روايات هست، هم در كلمات بزرگان هست - بايد دائم حواسش باشد؛ يعنى زير پايش را نگاه كند. اگر غفلت كنيد، خار دامن شما را ميگيرد، لباس شما را پاره ميكند، پاى شما را مجروح خواهد كرد. تقوا را تشبيه كرده‌اند به حركت در خارستان. خب، اين تقواى فردى است و لازم است؛ راه دستيابى به فوز و فلاح هم فقط همين است. اگر كسى بخواهد به فلاح برسد، به فوز برسد، به نجات ابدى برسد، بايستى تقوا داشته باشد. هر مقدار اين حالت بيشتر بود، فوز و فلاح بيشتر است.

  2-تقواي جمعي

 يك تقواى جمعى هم داريم. تقواى جمعى اين است كه جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حيث جمع، مراقب خودشان باشند. بى‌مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه‌ى خودشان، موجب ميشود كه حتّى آدمهائى هم كه در بين آن جمعها تقواى فردى دارند، با حركت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند كه نميخواهند. در طول اين سى سال، ما از اين ناحيه ضربه خورده‌ايم. يكى از جاهائى كه ضعف نشان داده‌ايم، همين بوده.

 

 در دهه‌هاى قبل، يك جريانى در كشور وجود داشت به نام جريان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم ميدادند، اما خودشان را مراقبت نكردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در ميانشان آدمهائى بودند كه تقواى فردى هم داشتند، اما نداشتن تقواى جمعى، كار آنها را به جائى رساند كه فتنه‌گرِ ضد امام حسين و ضد اسلام و ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تكيه كند! آنها نيامدند شعار ضد امام و ضد انقلاب بدهند، اما شعار دهنده‌ى ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تكيه كند؛ اين خيلى خطر بزرگى است. آنها غلتيدند. بنابراين تقواى جمعى لازم است.

  • خود نظارتي مجلس همان تقواي جمعي است

 من پارسال به شما عرض كردم كه در داخل مجلس شوراى اسلامى، خودنظارتى بگذاريد. اين، همان تقواى جمعى است. مجموعه، خود را بپايد. حالا حرفهائى گوشه كنار زدند كه نماينده بايد آزاد باشد، چه باشد. كسى با آزادى نماينده مخالف نيست؛ با كجرفتارى نماينده مخالف است. يك نماينده‌ى كجرفتار ممكن است مجلس شوراى اسلامى را بدنام كند، متهم كند؛ حيف نيست؟ مجلسِ به اين عظمت، اين نهاد قانونىِ اساسى در كشور.
 اول انقلاب خدمت امام رفتيم، براى اينكه يكى از بزرگانِ بين خودمان را به عنوان رئيس جمهور به امام معرفى كنيم تا امام ايشان را قبول كنند و ما بيائيم ايشان را در حزب جمهورى اسلامى به عنوان رئيس جمهور مطرح كنيم. امام به دليلى قبول نكردند. بعد به ما گفتند كه برويد سراغ مجلس؛ مجلس مهم است. از نگاه رهبر انقلاب و بنيانگذار اين نظام و پديد آورنده‌ى اين مجموعه، مجلس يك چنين جايگاهى دارد. خب، اين را بايد نگه داشت، بايد آبرويش را حفظ كرد، بايد چهره‌اش را حفظ كرد؛ اين، خودنظارتى لازم دارد. اگر اين خودنظارتى نباشد، اشكال به وجود مى‌آيد؛ خود شما هم داريد مى‌بينيد. من پارسال در اين خصوص سفارش كردم. البته اخيراً در مجلس نسبت به اين قضيه كاركى انجام گرفت، اما اهميت اين قضيه درست به دست نيامد. اين خودنظارتى، تقواى جمعى است.

  • وظائف جريانهاي داخل مجلس

1-اختلاف سليقه به كشمكش منجر نشود

در مجلس، سلائق مختلف و جريانهاى مختلف هستند. بنده هيچ اصرار ندارم كه جريانها بيايند همه يكى بشوند؛ نه، اختلاف سليقه، اختلاف فكر، اختلاف مذاق و اختلاف عقيده‌ى سياسى وجود دارد و طبيعى است. اين اختلاف سليقه‌ها در موارد بسيارى مفيد است؛ حالا ممكن است يك جاهائى هم ضررهائى داشته باشد. اصرارى نيست بر اين كه اين خطوط حتماً برداشته شود؛ اصرار اولاً بر آن چيزى است كه قبلاً گفتم: يقه‌ى يكديگر را نگيرند؛ اختلاف سليقه منتهى نشود به كشمكش و دعوا و چالش و دشمن خونى همديگر شدن و فراموش كردن آمريكا. متأسفانه بعضى از جناحهاى ما اينجورى‌اند. وقتى با طرف مقابل مخالف ميشوند، ديگر آمريكا فراموش ميشود، اسرائيل فراموش ميشود، مخالفين انقلاب و دشمنان امام فراموش ميشوند؛ تضاد اصلى، ميشود همينى كه در مقابلش قرار دارد! خب، اين غلط است. پس جناحها با همديگر اينجور جنجال و دعوا نداشته باشند

 2-داشتن خود كنترلي درداخل جريان

 دوم هم اينكه در بين خودشان خودكنترلى داشته باشند، خودمراقبتى داشته باشند، نگذارند جريانشان انحراف پيدا كند؛ والّا در ميان اين جريانات، آدمهاى خوب كم نيستند؛ اما وقتى جريان اشكال پيدا كرد، آدمِ خوب را هم با خودش ميغلتاند و ميبرد. اين نكات، جزو چيزهاى روشن و طبيعى است. من خيلى بنا ندارم براى برادران و خواهران، توسّع در حرف و بيان داشته باشم.

  • توصيه ها:

1-سال آخر نمايندگي منجر به ركود مجلس نشود

 نكته‌اى را من الان لازم ميدانم عرض بكنم. چون امسال آخرين سال نمايندگىِ اين مجلس و دوستان و عزيزان است، مراقب باشيد به خاطر انتخابات آخر سال در اسفند، اين ده ماهى كه باقى مانده، مجلس دچار ركود و كم‌كارى نشود. بيم آن هست كه توجه دوستان و نمايندگان محترم به حادثه‌ى دوازده اسفند آينده موجب بشود كه همه‌ى كارهاى لازمِ فاصله‌ى بين امروز و دوازده اسفند تحت‌الشعاع قرار بگيرد. خواهشم اين است كه اين اتفاق نيفتد. من در همه‌ى دولتها اين سفارش را به دولتى‌ها ميكردم كه مراقب باشيد سال آخر سست نشود. اين در مورد مجلس اهميتش بيشتر است، چون خطرش بيشتر است. سال آخر براى دولتى‌ها فقط همين است كه سال آخرشان است؛ خودشان تلاش و تحركى براى تداوم مسئوليت نميتوانند داشته باشند؛ اما نماينده‌ى

مجلس چرا، ميخواهد تلاش كند، چه كند. اين تلاش نبايستى وظيفه‌ى امروز را - كه وظيفه‌ى نقد و لازمى است - تحت‌الشعاع قرار بدهد. من جداً درخواستم از برادران و خواهران اين است كه اين را رعايت كنند.

2- نزديكي به صاحبان قدرت وثروت براي تامين نمايندگي دريك دوره خطري بزرگ ومايه انتقام الهي

 يك مسئله‌ى ديگر هم نزديك شدن به صاحبان قدرت و ثروت است؛ اين را ما با شما بى‌رودربايستى عرض كنيم. بالاخره ما برادرانِ هم هستيم؛ همديگر را بايستى تواصى به حق و تواصى به خير كنيم. اين خيلى خطر بزرگى است كه كسى به خاطر تأمين نمايندگى در يك دوره، نزديك بشود به صاحبان ثروت يا به صاحبان قدرت؛ اين خيلى چيز بدى است؛ اين از آن چيزهائى است كه خداى متعال از آنها نميگذرد و انتقام خواهد گرفت. اين چيزها روى شخص، روى عاقبت - عاقبت به خيرى كه اينقدر برايش اهميت قائليم - و روى جامعه اثر منفى ميگذارد.

 در اين طرح نظارت هم كه حالا كلياتش تصويب شده، دوستان جورى تنظيم كنند كه يك نظارت واقعى انجام بگيرد؛ يعنى حالت سازوكار بده بستانى پيش نيايد. جورى عمل كنيد كه واقعاً يك چشم بصير و بينائى از خود مجلس مراقبت كند. اينجور نباشد كه رودربايستى و بده بستان و اينها بر اين قضيه حاكم شود.

3-هم افزايي مجلس با قوه مجريه

 مطلب ديگر هم همين توصيه‌اى است كه من هميشه دارم و آن، هم‌افزائى با قوه‌ى مجريه است - قوه‌ى مجريه و قوه‌ى قضائيه، ليكن عمدتاً قوه‌ى مجريه؛ چون سر و كار مجلس با قوه‌ى مجريه است - بايد هم‌افزائى كرد. نبايستى كار را جورى تنظيم كرد، جورى پيش برد كه معنايش دعوا و اختلاف باشد؛ اين در بيرون، روى مردم، خيلى تأثيراتش بد است. گاهى ديده ميشود كه مثلاً در مجلس، در يك نطقى، در يك اظهار نظرى، يك حرفى زده ميشود. خب، حرف كه زده شد، پرتاب شد ديگر. اگر خداى نكرده حرفى باشد كه كسى را يا جمعى را متهم كند، جبرانش به‌آسانى ممكن نيست؛ مردم را نااميد ميكند. امروز مسئولين دارند تلاش ميكنند، كار ميكنند. نگوئيد فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد. بنده به ضعفها آگاهم. شايد بنده بعضى از ضعفها را هم بدانم كه خيلى‌هاى ديگر ندانند. با وجود اين ضعفها، آن چيزى كه امروز در قوه‌ى مجريه وجود دارد، يك شاكله‌ى خوب و مطلوب است. در كشور دارد كار انجام ميگيرد. خب، بايستى همكارى كرد، بايد كمك كرد؛ هم مجلس كمك كند به دولت، هم دولت كمك كند به مجلس؛ هم قانون فصل‌الخطاب است براى عمل دولت، هم گرايشهاى دولت و تشخيصهاى دولت يك اشاره است به قانونگذار براى كيفيت قانونگذارى. اين مسئله با استقلال مجلس منافات ندارد. من نماينده‌ى مجلس هم بودم، رئيس دولت هم بودم؛ من هر دو جا را تجربه كردم. در طول اين سالهاى متمادى هم، هم مجالس را ديدم، هم دولتها را ديدم. هيچ اشكالى ندارد كه يك مجلسى قانون صحيح و درست و قوى و منطقى را جورى تنظيم كند كه براى دولت، رفتار طبق آن قانون، عملى باشد، ممكن باشد، آسان باشد. اگر اين شد، معنايش اين نيست كه مجلس استقلال ندارد. بعضى‌ها كه شايد ميخواهند سر به تن اين مجلس هم نباشد، آدم مى‌بيند كه شده‌اند دلسوز استقلال مجلس: آقا مجلس استقلال داشته باشد! اين هيچ منافاتى با استقلال مجلس ندارد. انسان نگاه كند ببيند دولت چه جورى ميتواند عمل كند، چه جورى بهتر ميتواند عمل كند، چه جورى آسانتر ميتواند عمل كند، قانون را تنظيم كند و در اين مجرا بيندازد؛ اين ممكن است، هيچ اشكالى هم ندارد. از آن طرف هم وقتى قانون تهيه شد، منجّز شد، دولت موظف است با همه‌ى وجود، با همه‌ى قوا، بدون بهانه‌گيرى، طبق آن قانون عمل كند. دو طرف قضيه، اينجورى است؛ يعنى هر دو ميتوانند به هم كمك كنند، هم‌افزائى كنند؛ اين لازم است، اين بايد انجام بگيرد. اگر چنانچه از هر دو طرف يك بهانه‌هائى اتفاق افتاد؛ اين طرف گفت نه، اين قانون را چون دولت اينجورى ميخواهد، ما نميكنيم؛ آن طرف هم گفت چون اين قانون، اين گوشه‌اش كج است، ما هم زير بار نميرويم؛ خب، اين كه نميشود؛ اوضاع مملكت نميچرخد. رفق، خوب است؛ رفق، همسازى، هميارى، مدارا. در باب رفق رواياتى داريم. رفق يعنى سازگارى؛ انسان سازگارى نشان بدهد. آن كه آدم نبايد با او سازش كند، دشمن است؛ آدم با دوست بايد سازگارى نشان دهد. بالاخره بايد تحمل كنند؛ يك چيزى را اين از آن تحمل كند، يك چيزى را آن از اين تحمل كند.

  • انتخابات شاخص و علَم جمهوري اسلامي،پرچم افتخار ونشانه مردم سالاري ديني است                       

 خب، انتخابات هم در پيش است. انتخابات هم مهم است. انتخابات، شاخص و عَلم نظام جمهورى اسلامى است. به كورى چشم دشمنها، ما الحمدلله انتخابات را بدون اندك تأخيرى، هميشه سر وقت انجام داديم؛ اين خيلى مهم است. از سال 58 كه اولين انتخابات انجام گرفته است تا امروز، سى و يكى دو تا انتخابات انجام گرفته؛ سر وقت، با دقت. واقعاً خودشان را كُشتند كه شايد بتوانند در يك برهه‌اى انتخابات مجلس را عقب بيندازند، اما نتوانستند. رؤساى قوا با همديگر همدست شدند كه نگذارند انتخابات مجلس شوراى اسلامى سر وقت انجام بگيرد، اما نتوانستند. خيلى تلاش كردند، آمدند، بحث كردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع كردند، مأمورين دولتى را بسيج كردند، ولى الحمدلله نتوانستند. بعد از اين هم به توفيق الهى همين جور خواهد بود. انتخابات مهم است. انتخابات براى ما يك پرچم افتخار است؛ نشانه‌ى مردم‌سالارى دينى است. انتخابات بايستى خوب انجام بگيرد. تا امروز هم با همه‌ى بداخلاقى‌هائى كه از اطراف مختلف و در دوره‌هاى گوناگون اتفاق افتاده و همين طور نق و نوق كرده‌اند و از قبل از انتخابات شروع ميكنند كه آره، نبادا در انتخابات تخلف بشود، فلان بشود، اما خوشبختانه هيچ چيز را نتوانستند اثبات كنند. در دوره‌هاى مختلف بحمدالله انتخاباتِ خوب، روشن و شفافى انجام گرفته، اين دوره هم ان‌شاءالله همين جور خواهد بود. البته تا انتخابات وقت خيلى زياد است، منتها من ميخواهم سفارش كنم كه مسئولين كشور مراقب باشند احترام انتخابات را نگه دارند. هم مجلس، هم دولت، هم قوه‌ى قضائيه، احترام انتخابات را نگه دارند. اگر كسى به انحاء مختلف دخالت كند، هيچ روا نيست، جايز نيست. بايد مردم بر طبق روال قانونى ببينند، تشخيص بدهند، بشناسند و انتخابات انجام بگيرد.

  با تشکر از خواهران محترم کريمی

جزئيات رانت‌خواری زن 27ساله باحمايت مشايی

سخنگوی کمیسیون اصل 90 از اطلاع رسانی به رئیس جمهور درباره زنی که با حمایت رئیس دفترش از برخی رانت ها استفاده کرده خبر داد.

 

بصیرت :سخنگوی کمیسیون اصل 90 از اطلاع رسانی به رئیس جمهور درباره زنی که با حمایت رئیس دفترش از برخی رانت ها استفاده کرده خبر داد.

حجت‌الاسلام حسین اسلامی نماینده مردم ساوه و سخنگوی کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی درباره پرونده های زمین خواری در دولت دهم با بیان اینکه در دولت هم پرونده وجود دارد،اما خیلی کم شده است، افزود: «این موضوع به سازو کار مربوط است. یک بخش از این مشکل را مجلس حل کرد که در زمین های منابع طبیعی به هیچ عنوان سند مالکیت به طرف داده نشود بلکه به عنوان اجاره تلقی شود. این قانون جلوی خیلی از زمین خواری را گرفت و انگیزه خاطیان را از بین برد.»

وی تصریح کرد: «زمین خواری در زمان آقای احمدی نژاد هم اتفاق افتاده است ولی واقعا بسیار بسیار پائین بوده است چون خود ایشان روی این بحث ها کاملا نظارت دقیق دارد؛ البته مواردی هم است که جای بحث دارد.»

اسلامی در این زمینه با اشاره به گرفتن 1000مجوز توسط یک فرد 26-27ساله که تعدادی از آن در شهرستان ساوه است،خاطر نشان کرد: «این فرد در کل کشور مجوز 1000 مرکز بین راهی تفریحی و سرویس های بهداشتی گرفته بود که 10 موردش در شهرستان ساوه بود. این فرد مدعی بود هر کسی در مقابلش باشد، به آقای مشایی اطلاع می دهم و از طریق ایشان پوستش را می کنم؟!»

نماینده ساوه در مجلس شورای اسلامی، ادامه داد: «فرماندار ما می گفت این خانم تهدید می کند که اگر فلان کار را نکنید، من به آقای مشایی می گویم! شما بگویید در کشور ما می شود به یک فرد 1000 مجوز نه، 10 مجوز داد؟ آیا این توزیع عدالت است؟»

اسلامی با بیان اینکه این موضوع را به آقای احمدی نژاد وقتی برای ارائه بودجه به مجلس تشریف آورند،عرض کردم، گفت: «این شیوه اعطاء مجوز، همان رانتی است که همه درباره آن مشکل داریم. در دولتهای قبلی بحث زمین خواری وجود داشت، در این دولت، امتیازهای بی حد و حصری به برخی افراد داده می شود.»

سخنگوی کمیسیون اصل نود موضوع رستورانهای بین راهی را از دیگر موارد امتیازهای بی حد و حصری دانست که در یک مورد آن به یک نفره 10 مجوز اعطا شده است.

وی در پاسخ به اینکه شاید این افراد می توانند این سرمایه گذاری را انجام دهد؟، اظهار داشت: «کدام توان مالی؟همه این افراد، 80 درصد از میراث فرهنگی وام می گیرند، سازو کاری وجود ندارد.البته این را هم بگویم که آقای احمدی نژاد درمواردی که ما به ایشان اطلاع دادیم، واکنش نشان داده است و در این مورد هم قول داد که با این موضوع برخورد جدی شود.»

بيانات مقام معظم رهبري  در ديدار جمعی از شاعران و ذاكرين اهل بيت(ع)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا محمّد و اله الطّاهرين. اللّهمّ صلّ على فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها.

 تبريك عرض ميكنيم اين روز شريف و متلألئ ‌از انوار معنوى را به همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز، به ستايشگران خاندان پاك پيغمبر، بلبلان خوشخوان بوستان نبوى و علوى و حسينى، كه شما هستيد. حقيقتاً هم جا دارد كه انسان اين روز را به شما مداحان عزيز، خوانندگان محافل مذهبى، نرم كنندگان دلهاى مستمعان در برابر مواعظ الهى، تبريك عرض كند. خدا را شاكريم كه اين جلسه‌ى مبارك در طول سالهاى متمادى - كه الان شايد حدود سى سال است - هر سال در مثل چنين روزى تشكيل ميشود؛ شايد بيش از سن بعضى از حضار محترم. البته ما در طول سال هم متوسليم به اين بزرگوار و متبركيم به ذكر آن حضرت. امروز هم روز ولادت است. طبعاً شادى يادبود ولادت آن بزرگوار هم بر اين توجه و تذكر و خشوع قلبى همه‌ى ما مى‌افزايد؛ ان‌شاءاللَّه.

 تقارن با ولادت امام بزرگوار هم - كه روز بيستم جمادى‌الثانى است - براى ما يك پديده‌ى بسيار شيرينى است. اين بزرگوار هم كه ما در طول ساليان متمادى محضرش را درك كرديم، حقيقتاً يك نمونه و مستوره‌اى بود از همان حقيقت عظيم و درخشنده‌اى كه ما از ائمه‌ى بزرگوارمان شنيده‌ايم و در آثار دانسته‌ايم و از ام الائمة النجباء (سلام اللَّه عليها) در خاطره‌هاى ما هست. البته نبايد مقايسه كرد و نميشود مقايسه كرد؛ ولى خب، همان راه، همان نشانه در اين بزرگوار هم بود؛ همان ايمان، همان اخلاص، همان عبادت، همان غيرت، همان ايستادگى در راه خدا. چيزهائى كه امام ما را در زمين و آسمان و نزد بندگان شايسته‌ى خدا عزيز كرد، اين خصوصيات بود. اين هم عيد مضاعفى است. امسال اين عيد با سوم خرداد هم هماهنگ و همزمان شده است، كه اين هم يك داستانى است. اين برادر عزيزى كه ظاهراً جانباز هستند، اين اشعار شيوا را ايشان هم در اينجا خواندند؛ يادگارهاى آن روزهاى دفاع مقدس. بنابراين امروز جلوه‌اى از آن هم هست. خب، امروز روز بزرگى است.

 يكى از خصوصياتى كه در انقلاب ما بارز است، مطرح شدن مكررِ مضاعف نام مبارك حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها) و نام مبارك حضرت بقيةاللَّه مهدى صاحب‌زمان (صلوات اللَّه عليه) است. اين دو نام مبارك، در تمام دوران انقلاب، به مناسبتهاى مختلف، بيش از ساير معارف الهى و معارف اسلامى و معارف شيعى تكرار شده است؛ اين يك پديده است. در دوران پيش از انقلاب، نه در محافل مذهبى، نه در محيط عمومى، نه در زبان شعرا و گويندگان و خواص و عوام و ديگران، اينقدر نام مبارك زهرا (سلام اللَّه عليها) تكرار نميشد. متدينين بودند، مجالس بود، محافل بود، گويندگان بودند، اسم مبارك هم برده ميشد، اما نه اينجور، با اين وسعت و با اين عمق نگاه. هيچ كس هم اين را به مردم ياد نداد. يعنى ما در شعارهامان، در حرفهامان، اين قضيه را مطرح نكرديم. اين يك پديده‌ى الهى است، يك امرِ برخاسته و روئيده‌ى از دلها و عواطف و ايمانهاست. هيچ كس - نه امام بزرگوار، نه بزرگان انقلاب - در دوران دفاع مقدس به رزمندگان نگفت كه رمز «يا زهرا» براى حملاتتان بگذاريد، يا سربند «يا زهرا» ببنديد؛ اما هرچه كه شما نگاه ميكنيد، در طول دوران دفاع مقدس، اسم مبارك حضرت زهرا از همه‌ى نامهاى مطهر و مبارك ديگر بيشتر مطرح است، بيشتر آورده ميشود؛ همچنين نام مبارك حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه). اين دو نام در انقلاب، به طور طبيعى، بدون دستور، بدون يك مطالعه‌ى قبلى، همين طور از دلها و از ايمانها و از عواطف روئيده است؛ اين نشانه‌ى مباركى است؛ نشانه‌ى توجه آن بانوى دو عالم، آن عنصر ملكوتىِ الهىِ بى‌نظير در عرصه‌ى وجود از لحاظ نورانيت - بعد از پدر بزرگوار و اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) - است. بعضى از اهل معنا هم اين توجه ويژه را ميگفتند. ما شنيديم از بعضى‌ها كه ميگفتند بانوى دو عالم توجه ويژه‌اى دارند. اين خيلى باارزش است، اين اميدبخش است؛ ما را در دلهامان، در اعماق جانمان، به دست يافتن به اهداف نهائى، مطمئن و خاطرجمع ميكند؛ گامها محكم و استوار برداشته ميشود. وقتى انسان چشمش به هدف است، هدف را ميشناسد، رسيدن به هدف براى او يك آرزوى خام به حساب نمى‌آيد، اميدوار است، هم قدمها را محكم برميدارد، هم راه را گم نميكند و چپ و راست نميشود.

 يكى از مهمترين خصوصيات انقلاب اسلامى ايران اين است كه در طول اين سى و دو سال، با وجود راهى دشوار و طولانى، با اين همه مزاحمت، با اين همه معارضه، با اين همه سياستهاى برخورد گوناگون، با شكلهاى مختلف و از جوانب مختلف، اين خط مستقيم در انقلاب مطلقاً زاويه پيدا نكرده است؛ شعارها همان شعارهاست، اهداف همان اهداف است، خط همان خط است، راه همان راه است. به بركت بيان روشن و رساى امام بزرگوارمان - كه خوشبختانه مضبوط هم هست - تفسير و تأويلى وجود ندارد؛ راه، راه مستقيمى است؛ اين راه را انقلاب پيش رفته است. و من به شما عرض بكنم؛ تا آن وقتى كه من و شما قدمهامان را محكم برميداريم، چشممان را از هدف برنميداريم، با اميد حركت ميكنيم، هيچ قدرتى در دنيا نميتواند راه ما را سد كند؛ و همين در روياندن شكوفه‌هاى اميد در دل مسلمانان و ملتهاى اسلامى بيشترين اثر را داشته است.

 وقتى يك انقلاب اتفاق مى‌افتد، خيلى‌ها را در دنيا خوشحال ميكند؛ توده‌هاى مردم معمولاً اينجورند. من يادم هست كه در دوران اختناق، ديكتاتور اسپانيا از دنيا رفت. اگرچه فوت او هيچ ربطى هم به ما نداشت، ولى ما اينجا در تهران يا در مشهد خوشحال شديم؛ كأنه براى ما يك جشنى بود كه آن ديكتاتورى كه سالها در اسپانيا حكومت ميكرد، از بين رفته. يا يك ديكتاتور ديگرى در پرتغال - كه حالا در اين كشورها سر و صدا بزرگ است ديگر؛ حركت، خيلى حركت عظيمى است - از دنيا رفت، ما اينجا خوشحال شديم. بنابراين وقتى انقلابها پيش مى‌آيند، هر كسى كه در دلش اميدى هست، آرزوئى هست، يك ايده‌ى بلندى در او وجود دارد و از وضع موجود محيط خود و نظام خود ناراحت است، خوشحال ميشود. انقلاب ما كه به وجود آمد، خيلى‌ها خوشحال شدند. ليكن در بسيارى از اين پديده‌ها، اين خوشحالى ديرپا نيست. حوادثى پيش مى‌آيد، اين خوشحالى‌ها را زائل ميكند. حالا مختلف است؛ گاهى ده سال طول ميكشد، گاهى بيست سال طول ميكشد؛ گاهى به اين مقدارها هم نميرسد، راه‌ها كج و معوج ميشود.

 در دهه‌ى 60 ميلادى تقريباً در همين كشورهاى شمال آفريقا انقلاب شد - در مصر، در سودان، در تونس، در الجزائر - ليكن ديرى نپائيد؛ يا آدمهائى كه در رأس كار بودند و سررشته‌دار انقلاب بودند، يك جور زير پاشان جارو شد، رفتند، جاى خودشان را به دست‌نشاندگان دادند، يا خود آنها دست‌نشانده شدند. زخارف دنيا انسانها را راحت كه نميگذارد؛ اين وسوسه‌ها به طور دائم در دل انسان مشغول كار و فعاليتند. اگر زره و سپر تقوا نباشد، اينها در انسانها زود اثر ميگذارد؛ راه‌ها عوض ميشود. لذا اميدها كه بر اثر انقلابها ميشكفد، بر اثر ارتجاعها افسرده ميشود؛ يك بهارِ زودرسى است و تمام ميشود.

 خصوصيت اين انقلاب عظيم اسلامى كه شما ملت ايران راه انداختيد، اين بود كه به فضل الهى آن بهار تا امروز خزان نداشته. اين ايستادگى، اين ثبات، اين تداوم، اين پايبندى به ارزشها و اصولى كه انقلاب براى اين مردم آورد، همان چيزى است كه اميدها را در دلهاى ناظران در سرتاسر دنيائى كه مى‌بينند و نگاه ميكنند، پايدار ميكند. اين اتفاق در انقلاب ما افتاده است.

 نه اينكه ما بخواهيم همين طور منم منم كنيم، به خودمان غره شويم، بيخودى افتخارهاى پوچ به خودمان نسبت دهيم، هى بگوئيم بله، فلان كشور از ما ياد گرفت، فلان كشور از ما ياد گرفت؛ نه، هيچ كشورى از كشور ما ياد نگرفت؛ ليكن اين به طور قطع وجود دارد كه آن بذر اميدى كه در دل ملتها ريخته شد و كاشته شد و آبيارى شد و روئيد و گل كرد، ناشى از ايستادگى ملت ايران بود. اگر ملت ايران عقب‌نشينى ميكرد، اگر ما از شعارهامان دست برميداشتيم، اگر در مقابل هارت و پورت استكبار جهانى و تهديدهاى استكبار و فشارهاى استكبار زانومان خم ميشد و ميلرزيد، اين گلهاى اميدى كه در دل ملتها روئيده بود، پژمرده ميشد و باقى نميماند. ايستادگى شما بود كه اجازه داد اين نهالهاى اميد بارور شود؛ و اين اتفاق افتاد؛ و اين به بركات معنوىِ الهى است كه از طريق اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) و نام مبارك زهراى اطهر و نام مبارك حضرت بقيةاللَّه و توجهات اين بزرگوار براى ما حاصل شده؛ اينها را بايد نگه داريم؛ اينها را بايد دودستى براى خودمان حفظ كنيم. اين توجه را، اين توسل را، اين توجه به اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) را، اين از خدا دانستن را، به خود غره نشدن را بايد براى خودمان نگه داريم.

 مقوله‌ى ديگر، مربوط به حرفه‌ى زيباى ظريفِ مؤثر مداحى است؛ كه حالا از جمع حاضر اگر همه هم نباشند، لابد جمع كثيرى از جمع حاضر را مداحان محترم تشكيل ميدهند. من در طول سالهاى متمادى، در همين مناسبت و در مناسبتهاى ديگر، در اين باره خيلى صحبت كردم؛ ولى باز هم تأكيد ميكنم. شعرى كه شما با صداى خوش و با آهنگِ زيبا ميخوانيد، تأثير آن در بسيارى از موارد از يك گفتار علمىِ منطقىِ فلسفى يا غير فلسفى بيشتر است؛ اگر آنچه كه خوانده ميشود، بدرستى انتخاب شده باشد و جهات صورى و معنوى در آن لحاظ شده باشد. جهات صورى، زيبائى شعر است؛ شعر را بايستى درست و خوب انتخاب كرد. شعر يكى از نمادهاى برجسته‌ى هنر است. هر بافته‌ى نظمى، شعر نيست؛ شعر خصوصيات خودش را دارد؛ بايد شعر انتخاب كرد. خوشبختانه شعراى خوبى هم داريم؛ شعرائى كه درباره‌ى اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) با زبانهاى مختلف ميسرايند و زيبا و شيوا و خوب ميسرايند؛ و وقتى شما مشترى‌اش باشيد، اين تقاضا، عرضه را هم به دنبال خودش مى‌آورد. پس شعر خوب، آهنگ خوب و صوت خوب مهم است. البته آهنگ خوب به معناى تقليد از آهنگ موسيقى‌هاى لهوىِ مضلّ عن سبيل اللَّه نيست؛ اين را توجه داشته باشيد. بعضى از آهنگها، آهنگهاى بدى است، آهنگهاى غلطى است، آهنگهاى لهوى است؛ اين را نبايد به وادى حرفه‌ى مداحى و خواندن مداحى كشاند. عيبى ندارد كه شكلهاى جديدى را در خواندن و قرائت اشعار و آهنگ‌سازى‌هاى گوناگون ابتكار كنيد؛ اما از اين تشابه و تداخل بپرهيزيد. البته آهنگهاى لهوىِ مضلّ عن سبيل اللَّه را ميگويم، نه حالا هر آهنگى كه يك وقتى در يك مضمون ديگرى خوانده شده، آن را بخواهيم منع كنيم؛ نه، آهنگهائى كه لهوى است و مضلّ عن سبيل اللَّه است؛ اينها را نياوريد.

 مسئله‌ى بعد، مضمون است. بهترين مجموعه‌ى شعرى كه ميشود در يك منبرِ مداحى انسان فكر كند، چيزى است كه در آن، اولاً منقبت اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) باشد. ذكر مناقب آنها دلها را روشن ميكند، شاد ميكند، شوق را در انسان برمى‌انگيزد، اشك را از چشمها جارى ميكند. البته منظور، مناقب متقن است. اينجور نباشد كه انسان به حرفهاى سست تكيه كند. اين همه مناقب اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) در كتابهاى معتبر وجود دارد؛ از آنها استفاده بشود؛ از گفته‌هاى افرادى كه خودشان سندند، ثقه و معتبرند؛ مثل همين شعرى كه امروز يكى از آقايان از مرحوم آشيخ محمدحسين اصفهانى - مفتقر - خواندند. خب، اين بزرگوار استاد مجتهدين است. مجتهدين بزرگ و مراجع تقليد بزرگ، در فقه و اصول و فلسفه شاگردهاى او هستند. ايشان شاعر هم بوده. خب، اين شعر ميشود سند. يا روايات گوناگونى كه در كتب مناقب وجود دارد، شرح حال ائمه (عليهم‌السّلام)، مناقب معتبر. پس يك بخش، بخش مناقب اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) است.

 بخش ديگر، نصايح است، كه اين نصايح هم ميتواند از زندگى خود اين بزرگواران گرفته شود. امروز ما محتاج نصيحتيم. براى رشد اخلاق در جامعه، براى گسترش خلقيات خوب، براى اعتلاى روحيه‌ى همدلى و برادرى و صفا و اخوتى كه در جامعه‌ى دينى مطلوب است، احتياج داريم به نصيحت. اينها را از كى ياد بگيريم؟ پايه‌هاى اخلاق در كلمات ائمه (عليهم‌السّلام) است، در رفتار ائمه (عليهم‌السّلام) است. ما اخلاق را در جامعه رشد بدهيم؛ مردم را به خيرخواهى، به اميد، به تعاون، به اخوت، به صبر، به حلم، به شكر، به احسان، به ايثار، به گذشت دعوت كنيم؛ از اخلاق بد، از تنگ‌نظرى، از نااميدى، از بدبينى، از بدخواهى براى اين و آن، از حسد، از بخل و بقيه‌ى سيئات اخلاقى، مردم را پرهيز بدهيم. اين كار با زبان شعر خيلى بهتر است و بهتر ادا ميشود تا زبان نثر و زبان نصيحت‌آميز.

 گوينده‌اى مثل ما بنشيند به مردم نصيحت كند، خيلى معلوم نيست تأثير عميقى ببخشد؛ اما وقتى خواننده‌اى همين مضمون را در يك شعرِ زيبا و خوب و با لحن خوب بيان ميكند، مثل آب گوارائى است كه انسان مينوشد؛ تمام سلولهاى بدن انسان از اين آب بهره‌مند ميشود، تا اعماق وجود انسان اثر ميگذارد. البته اخلاقيات بايد تكرار شود. گفتن اثر دارد، شنيدن اثر دارد؛ اما اين اثر، دائمى و ابدى نيست؛ مؤثرات ديگرى هم در جامعه هست كه در جهت عكس آن كار ميكند. لذا بايستى اخلاقيات هى گفته بشود، باز گفته بشود، باز تكرار بشود.

 يك بخش هم آگاهى‌ها و بصيرت‌بخشى‌هاى نسبت به مسائل زندگى است. البته من با اين كه در منبرهاى مداحى، هى تعرض به اين، بدگوئى به آن بشود، موافق نيستم  و اينها را دوست نميدارم؛ اما بصيرت‌بخشى خوب است، آگاهى پيدا كنند. امروز ملت ما بر اثر بصيرت است كه توانسته است بايستد. ملت ما ميداند عليه او چه توطئه‌هائى هست، چه كسانى توطئه ميكنند، هدف از اين توطئه‌ها چيست، از چه چيز ملت ايران ناراحتند؛ اينها را مردم ما ميدانند. ملت ايران ميدانند كه روحيه‌ى ايمان، اسلام، آزاديخواهى، استقلال‌طلبى، ايستادگى در راه درست، دشمن را عصبانى كرده. مردم ما دشمن را هم ميشناسند. شيوه‌هاى او را هم بتدريج همه‌مان ياد گرفتيم، فهميديم شيوه‌هاى دشمن چيست. اين بصيرت خيلى چيز باارزشى است. اگر اين بصيرت نبود، ملت ما نمى‌ايستادند. تبليغاتى هم كه دشمنان ميكنند؛ چه آنهائى كه خودشان مستقيماً تبليغ ميكنند، چه آنهائى كه به زبان بلندگوها و بوقهاى اجاره‌اى‌شان ميدمند و از زبان آنها پخش ميكنند، همه‌اش در جهت اين است كه اين بصيرت را از مردم بگيرند؛ امر را بر مردم مشتبه كنند؛ آنها را از ايمانشان، از اسلامشان، از استقامتشان، از ايستادگى‌شان در اين راه، از معرفت درستشان نسبت به حوادث زندگى دور كنند. خب، يك برنامه‌ى مجلسىِ مداحى ميتواند يك بخشى را به اين اختصاص دهد. شعرش را پيدا كنيد، جملاتش را انتخاب كنيد. در يك لحظه‌ى مناسب، گاهى اوقات يك كلمه به قدر يك كتاب در دلها اثر ميگذارد. در دلها اثر بگذاريد. من مى‌بينم كه خوشبختانه امروز جامعه‌ى مداحان انصافاً در اين جهت خيلى پيش رفته‌اند؛ حالا آن برنامه‌هائى كه ما توفيق پيدا ميكنيم بشنويم، يا اينجا برگزار ميشود، يا بعضاً از تلويزيون مى‌بينيم.

 مطلب آخر اينكه: صاحب حرفه‌ى مداحى كه خود را مفتخر كرده است به اينكه در اين راه خدمت و كار كند، اگر بخواهد همه‌ى اين خصوصيات را جمع كند، اولاً احتياج دارد به مطالعه و كار. به قول معروف، بى‌مايه فطير است. احتياج به مطالعه هست، احتياج به كار هست. البته مداحهاى قديمى ما مقيد بودند حتماً از حفظ بخوانند؛ بد ميدانستند كه از رو بخوانند. امروز خوشبختانه اينجور نيست. هيچ لازم نيست كه حالا مثلاً ساعتها صرف وقت كنند، قصيده‌اى را، شعرى را حتماً حفظ كنند؛ نه، از رو هم بخوانند. منبرى‌ها هم همين جورند. ما در دوران جوانى و نوجوانى هرگز نديده بوديم كه منبرى از جيبش كاغذ در بياورد، حديث را از رو بخواند؛ اين را بد ميدانستند. مرحوم آقاى فلسفى (رضوان اللَّه عليه) اين سنت غلط را شكست؛ از جيبش كاغذ در آورد، روايت را از رو خواند. خب، ايشان واعظ درجه‌ى يك كشور بود. حالا هم وعاظ ياد گرفته‌اند. براى اينكه درست بخوانند، براى اينكه بجا بخوانند، براى اينكه آنچه ميخواهند بخوانند، بخوانند، كاغذ را از جيبشان در مى‌آورند، حديث را ميخوانند؛ مطلب را كه نوشته‌اند، ميخوانند؛ شعر را ميخوانند؛ اين خيلى كار را آسان كرده. مداحى هم همين جور. بنابراين مطالعه كردن، يادداشت كردن، يادداشت داشتن، با حساب و كتاب و مطالعه حرف زدن، شرط اول است.

 شرط دوم اين است كه در مطالعات خود، با قرآن و حديث آشنا شويد. انس با قرآن براى همه لازم است؛ اين را ما به همه توصيه ميكنيم، به همه‌ى جوانهاى كشور توصيه ميكنيم. امروز خوشبختانه همين جور هم شده؛ انسان در ميان دانشجوها، در ميان طلاب، در بين جوانهاى غير دانشگاه و حوزه، عناصرى را مى‌بيند كه با قرآن انس دارند؛ بعضى‌شان قرآن را حفظ هم دارند؛ بعضى هم كه حفظ ندارند، قرآن را فى‌الجمله درك ميكنند؛ يعنى ولو حالا تمام جزئيات را هم ندانند، مضمون را ميفهمند؛ اين خيلى چيز مغتنمى است.

 امروز را كه انسان با بيست سال قبل، بيست و پنج سال قبل مقايسه ميكند، مى‌بيند زمين تا آسمان تفاوت كرده. حساب دست خيلى‌ها نيست. بنده چون به اين مسئله اهتمام داشتم، حساب دستم هست؛ ميدانم در امر آشنائى و انس با قرآن چه اتفاقى افتاده و دارد مى‌افتد. قبلها قارى ما كه قرآن ميخواند، خيلى اوقات معناى آيات را نميفهميد؛ جائى كه بايد وصل كند، قطع ميكرد؛ جائى كه بايد قطع كند، وصل ميكرد. امروز اصلاً اينجور نيست؛ همه آشنايند. بنابراين آشنائى با قرآن و حديث توصيه‌ى ما به همه است؛ اما مبلغان دين و جامعه‌ى مداحان طبعاً مخاطب ويژه‌ى اين حرف هستند؛ با قرآن بايد انس پيدا كنند. قرآن را حتماً بخوانيد، با توجه به ترجمه بخوانيد، اين ترجمه را به ياد بسپريد. در آياتى كه نصيحت هست، متضمن يك معرفتى است كه انسان ميفهمد، آنها را ثبت كنيد، ضبط كنيد، يادداشت كنيد، از آن بهره‌مند شويد؛ هم بگوئيد، هم عمل كنيد. حديث هم همين جور.

 خوشبختانه كتب معتبر حديثى ما امروز همه ترجمه شده است. «كافى» ترجمه شده است، «من لا يحضره الفقيه» ترجمه شده است، «نهج‌البلاغه» ترجمه شده است، كلمات حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها) ترجمه شده است. يعنى اينجور نيست كه اين متون، مخصوص عربى‌دان‌ها باشد؛ نه، عربى‌دان و غير عربى‌دان همه ميتوانند از اين كلمات استفاده كنند؛ اينها فرصت است. از اين فرصتها بايد استفاده كرد. بنابراين توصيه‌ى ما اين است: تلاوت قرآن، انس با قرآن، انس با حديث، آشنائى با معارف اهل‌بيت از طريق حديث، و بالاتر از همه، توجه به خداى متعال، حفظ و تقويت رشته‌ى ارتباط قلبى با ذات اقدس احديت، با دعا، با توسل، با ذكر، با خشوع، با نماز نافله.

 اگر اين رشته محفوظ بماند و تقويت شود، همه‌ى كارهاى دشوار بتدريج حل ميشود؛ اصل كار اين است. اين رشته‌ى ارتباط با مقام احديت هم - كه خشوع و ذكر و توسل باشد - مرتبط و متصل با اهل‌بيت (عليهم السّلام) است؛ تفكيك‌پذير نيستند - «من اراد اللَّه بدأ بكم»(1) - اما خب، دعاهاى صحيفه‌ى سجاديه، مناجات خمس عشر و دعاها و مناجاتهاى گوناگونى كه هست، دل را صفا ميدهند، ذهن را صفا ميدهند، ذهن را هم فعال ميكنند. خيلى از معارف را انسان از اين طريق به دست مى‌آورد.

 اميدواريم ان‌شاءاللَّه خداوند توفيق بدهد. حرف كه زياد است، اما وقت خيلى زياد نيست. امروز از زيارت آقايان و از استماع بيانات بزرگواران خيلى خوشوقت شديم.

 پروردگارا! به حق محمد و آل محمد ما را از پيروان اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) قرار بده. پروردگارا! ما را شيعه‌ى واقعى حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها) قرار بده. پروردگارا! ملت ايران را در همه‌ى صحنه‌ها موفق و كامياب بفرما. پروردگارا! براى مسلمانان، براى شيعيان بحرين، براى همه‌ى مستضعفان عالم، فرج عاجل خود را فرا برسان. پروردگارا! قلب مقدس ولى‌عصر را از ما راضى و خشنود كن؛ ما را مشمول دعاهاى آن بزرگوار قرار بده.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته

1) مفاتيح الجنان، زيارت جامعه‌ى كبيره

اخبار ويژه برخی روزنامه های 3خرداد1390

  ايران

اطلاعي از تذكر در دست نيست

خبر اول اين كه خبرگزاري فارس ساعت 13:02 روز گذشته براي چندمين بار با ناديده گرفتن اطلاعيه اخير دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامي در زمينه پرهيز از انتشار اخبار معظم‌له قبل از انتشار بر روي پايگاه اطلاع‌رساني اين دفتر، از حضور حضرت آيت‌الله‌خامنه‌اي در بيت خانواده شهيدان جنيدي خبر داده است. اين سايت خبري در حالي كه در اين خبر، نقل قولي را از رهبر معظم انقلاب اسلامي منتشر كرده بود، ساعاتي بعد، اين خبر را از خروجي خود حذف كرد. با توجه به اطلاعيه مورخ سوم ارديبهشت‌ماه سال‌جاري دفتر رهبر معظم انقلاب مبني بر پرهيز از انتشار اخبار غير از روال تعريف شده، اطلاعي از برخورد صورت گرفته با اين سايت خبري در دست نيست. اين در حالي است كه چند روز قبل نيز خبرگزاري فارس خبري را به نقل از شوراي نگهبان منعكس كرد كه باعث شد سخنگوي اين شورا در واكنشي خطاب به رسانه‌ها به طور جدي تذكر دهد كه به جاي شوراي نگهبان صحبت نكنند.

ياركشي نهضت‌آزادي‌ها از مشاركتي‌ها

خبر ديگر اين كه دفتر كار يكي از اعضاي گروهك نهضت‌آزادي به پاتوق سياسي مشاركتي‌ها تبديل شده است. اين گروه كه متشكل از اعضاي گروهك منحله نهضت آزادي و جبهه مشاركت است، به‌صورت مخفيانه دفتر كار يكي از اعضاي نهضت آزادي را به پاتوق سياسي و گفت‌و‌گوهاي تشكيلاتي خود تبديل كرده است. اين گروه كه در حال رايزني براي تشكيل يك انجمن جديد سياسي است، به‌ صورت مخفيانه برخي از اعضاي باسابقه و فعال سرخورده حزب مشاركت را به جلسات محفلي خود دعوت كرده است.

استراتژي جامع امريكا براي مقابله اينترنتي با ايران

شنيديم كه چند تن از نمايندگان امريكا از جمله بيرمان، رويس، شرمان، بورتون و چابوت، لايحه‌اي را ارائه کرده‌اند تا به موجب آن امريكا بتواند براي پيشبرد هر چه بهتر عمليات‌ رواني خود در ايران، دست به تنظيم يک استراتژي جامع بزند. در صورت تصويب اين لايحه، دولت امريكا مجاب مي‌شود براي انجام عمليات‌ رواني خود از طريق اينترنت، امکانات و تسهيلات لازم را به وجود آورد.

مذاکرات محرمانه واشنگتن و طالبان در آلمان

با خبر شديم كه مجله اشپيگل از مذاکرات محرمانه امريكا و نمايندگان گروه طالبان در آلمان خبر داده است. بر اساس گزارش اين مجله آلماني، «مايکل اشتاينز» نماينده ويژه برلين در افغانستان، به‌عنوان ميانجي اين مذاکرات بود که سومين و آخرين دور آن در بيست و هشتم مه در آلمان برگزار شد. اين مذاکرات در پائيز 2010 برگزار شد. بر اساس اين گزارش، کارمنداني از وزارت امورخارجه امريكا و سازمان سيا در اين مذاکرات نماينده امريكا بودند. رئيس هيأت طالبان نيز در اين ديدار از افراد نزديک به ملاعمر مسئول گروه طالبان افغانستان بود. مجله «نيويورکر» نيز در فوريه گذشته اعلام کرده بود که دولت باراک اوباما مذاکرات مستقيم و محرمانه‌اي را با اعضاي ارشد طالبان آغاز کرده است.

طرح امريكا براي تجزيه عربستان

دست آخر اين كه طرح تجزيه عربستان به سه کشور کوچک، در دستور کار مسئولان امريكايي قرار گرفته است. هفته نامه فلسطيني «المنار» در اين خصوص نوشت: مقامات امريكايي به دنبال آن هستند از طريق ايجاد تغييراتي در ترکيب جمعيتي برخي کشورها و انتقال ساکنان يک منطقه به منطقه ديگر، طرح خاورميانه جديد را عملياتي کنند. بر اساس اين گزارش، هدف اصلي امريكا از اين طرح برانگيختن اختلافات فرقه‌اي و تضعيف مسلمانان منطقه است.

قدس

روايت نماينده اصفهان از علت عزل چند وزير

مهر- حميدرضا فولادگر نماينده اصفهان در مجلس با بيان اينکه مراجع تقليد همواره نسبت به فعاليت جريان انحرافي هشدار داده اند، گفت: فتنه جديد از سوي جريان انحرافي ايجاد خواهد شد.

وي افزود: وزيراني که به تازگي عزل شدند مقابل جريان انحرافي ايستاده بودند و نتوانستند اين جريان را تحمل کنند.

بداغي: از متهمان مستند «ظهور» حمايت نمي کنيم

خبر آنلاين - فاطمه بداغي معاون حقوقي رئيس جمهور در خصوص اتهامات وارده به عباس اميري فر دبير کميسيون فرهنگي دولت و برخي ديگر از کارکنان نهاد رياست جمهوري مبني بر دست داشتن در تهيه سي دي «ظهور بسيار نزديک است» گفت: هيچ نمايندگي از اميري فر به عنوان معاونت حقوقي رئيس جمهور نداريم، وي وکيل دارد و دارند کارش را پيگيري مي کنند.

افشاگري ديپلمات ايراني

ايرنا - مجيد قائمي حيدري ديپلمات ربوده شده ايران در اربيل عراق گفت: نيروهايي آمريکايي مي خواستند از ما در راستاي برنامه هاي تبليغي خود استفاده کنند که ناکام ماندند.

وي يکشنبه شب در مسجد حاج صمدخان رشت افزود: آمريکايي ها با ربودن ما در عمليات کماندويي در نيمه شب، سعي داشتند آموزش به تروريستها و ورود اسلحه و پول به عراق را به ايران نسبت دهند اما موفق نشدند.

ميتينگ هاي مخفيانه دو حزب منحله

پايگاه خبري جامعه نو - اخبار رسيده از يارگيري دو حزب منحل شده «نهضت آزادي» و «مشارکت» براي ايجاد انجمن سياسي جديد حکايت دارد. شماري از اعضاي اين دو حزب، دفتر کار يکي از اعضاي نهضت آزادي را به پاتوق گفتگوهاي تشکيلاتي خود تبديل کردهاند.

نظر آيةا... جوادي آملي درباره مستند ظهور

مهر- حجة الاسلام مرتضي جوادي آملي فرزند آيةا... جوادي آملي گفت: ايشان، مستند«ظهور نزديک است» را چيزي جز تحريف و خرافه گويي نمي داند.

در اولين فرصت

ايرنا- معاون پارلماني رئيس جمهوري گفت: معرفي وزير ورزش و جوانان جزو برنامه هاي در دستور کار رئيس جمهوري است و طي روندي، وزير پيشنهادي به مجلس معرفي خواهد شد.

محمدرضا ميرتاج الديني با بيان اينکه اين کار در دست اقدام است، افزود: اکنون نمي توانم زمان معرفي وزير پيشنهادي براي ورزش و جوانان را بگويم اما در اولين فرصت وزير پيشنهادي به مجلس معرفي مي شود.

تقاضاي چند کشور از ايران

ايرنا- يحيي محمودزاده معاون برنامه ريزي و امور اقتصادي وزير کشور، در همايش معاونين برنامه ريزي استانداريهاي سراسر کشور گفت: با اجراي موفق هدفمندي يارانه ها از چند کشور براي ارائه مشاوره، از کارگزاران ايران دعوت به عمل آمده است .

دوربين مخفي در خوابگاه ها

برنا- در پي درخواست دانشجويي از وزير بهداشت براي پيگيري و نظارت بيشتر در امور خوابگاهي نظير تغذيه و نظافت و...، وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشکي از خبرنگار و فيلمبردار باشگاه خبرنگاران جوان خواست تا به درخواست اين دانشجو عمل کرده و گزارشي با دوربين مخفي براي مطالبات دانشجويي در خوابگاه ها تهيه کنند.

مرضيه وحيد دستجردي در ادامه گفت: در زمان تحصيل و دانشجويي خود هيچگاه در خوابگاه دانشجويي نبوده، چرا که در منزل پدري اش در تهران زندگي مي کرده است.

سفرها، بعد از ماه رمضان

فارس- مجتبي ثمره هاشمي دستيار ارشد رئيس جمهور در حاشيه جلسه هيأت دولت، درخصوص آغاز دور چهارم سفرهاي استاني گفت: دو سفر از دور چهارم سفرهاي استاني به احتمال زياد قبل از ماه رمضان و بقيه سفرها بعد از ماه رمضان و با انرژي بيشتري انجام خواهد شد.

وي در پاسخ به سؤالي مبني بر اينکه سفر استاني قم که از دور سوم باقيمانده چه زماني انجام مي شود، اظهار داشت: ان شاءا... اين سفر نيز به موقع انجام مي شود.

شعرخواني حدادعادل براي جوانها

مهر- رئيس کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در سفر يک روزه خود به خرم آباد براي شرکت در همايش تجليل از جوانان موفق لرستان به شعرخواني پرداخت.

رئيس کميسيون فرهنگي مجلس از دود و دم تهران هم گلايه کرد و گفت: من در سفر به لرستان حسرت خوردم که ما در تهران چه زندگي ماشيني و دودآلودي داريم و شما چه طبيعت سرسبزي داريد.وي خطاب به جوانان حاضر در سالن گفت:از راه مي رسند شتابان جوانه ها/ با هرکدامشان ز جواني نشانه ها/ بيم و اميد و عشق و تمنا و آرزو/ خواب و خيال و خاطره ها و فسانه ها/ با کاروان دانش و فرهنگ مي روند/ آکنده کوله بار خود از پشتوانه ها/ موجند و پاي بر سر دريا نهاده اند/ تا سرفرو نهند به پاي کرانه ها/ همچون پرنده هاي سبک بال مي پرند/ از شاخسار ها به سوي آشيانه ها/ در سينه هايشان ز آتش ايمان شراره ها/ در چشم هايشان ز شعله شادي زبانه ها/ سرمست از طراوت و سرشار از نشاط/ با نغمه ها و هلهله ها و ترانه ها/ در دستشان براي تماشا چراغ ها/ در پايشان براي تکاپو بهانه ها/ هرچند از بهار جواني گذشته ام/ زين پس من و جواني و عشق جوانه ها

جمهوری اسلامی

* مشاور سابق رئيس‌جمهور در امور علما و حوزه‌هاي علميه گفت جريان انحرافي در دولت درصدد منزوي كردن حوزه و روحانيت و تبديل كردن نقش رهبري و ولي فقيه به يك جايگاه تشريفاتي بود. مشروح اين خبر را در همين صفحه روزنامه امروز بخوانيد.

* نمايش برهنه بالا تنه بازيگران مرد در مجموعه تلويزيوني "مختارنامه" كه در قسمت‌هاي اخير بشدت افزايش يافته، موجب اعتراض مردم شده است. مردم، در تماس‌هائي كه مي‌گيرند مي‌گويند همانگونه كه نبايد بدن برهنه زنان از تلويزيون به نمايش در آيد بدن برهنه مردان نيز نبايد نمايش داده شود. آنها مي‌پرسند چه اصراري براي اين كار وجود دارد؟ مگر بدون اينكه مثلاً ابن زياد با بدن برهنه در ديگ آب نشان داده شود يا فلان شخص ديگر در استخر و حوض و حمام نشان داده شود نمي‌شود فيلم مختارنامه ساخت؟ مسئولان رسانه ملي چرا به اين بي‌مبالاتي‌ها ميدان مي‌دهند؟

* عليرغم گران شدن قيمت نان متأسفانه كيفيت آن در اغلب شهرهاي خوزستان همچنان نامرغوب است. كيفيت نامناسب نان موجب نارضايتي مردم اين استان شده و اخيراً برخي نانوايي‌ها كه نان با كيفيت‌تر ولي گرانتري مي‌پختند نيز تعطيل شده‌اند. مردم خوزستان انتظار رسيدگي مسئولان به وضعيت كيفيت نامرغوب نان را دارند تا اين نعمت الهي به هدر نرود.

* اتحاديه اروپا در جلسه ديروز خود در بروكسل 100 شركت و بانك ايراني ديگر را در فهرست تحريمي خود قرار داد. فرارو به نقل از رويترز گزارش داد اين تحريم‌ها كه شامل ممنوعيت صدور ويزا و مسدود كردن دارايي‌ها مي‌شود با اميد افزايش فشارهاي اقتصادي بر ايران به منظور متوقف كردن برنامه هسته‌اي تهران صورت گرفته است. قرار است اسامي اين شركت‌ها امروز در روزنامه رسمي اتحاديه اروپا به چاپ برسد. بعد از توقف مذاكرات مربوط به برنامه هسته‌اي ايران كاترين اشتون، مسئول سياست خارجه اتحاديه اروپا و مذاكره كننده ارشد گروه 1+5 گفت: ما خواستار بازنگري ايران در زمينه مذاكرات و بازگشت به ميز مذاكرات هستيم اما در نظر گرفتن نامه‌هايي كه اخيراً دريافت كرده ام، اين امر در شرايط فعلي انجام نخواهد شد. آمريكا و هم پيمانان اروپائي واشنگتن ايران را متهم به گسترش برنامه تسليحات هسته‌اي مي‌كنند ولي ايران بارها بر صلح آميز بودن اهداف هسته‌اي خود تاكيد كرده و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نيز خلاف آن را اثبات نكرده است.

کيهان

خاكشير و خردل و آفرينش -بي-ادبي!

عضو فراكسيون مشاركت در مجلس ششم مي گويد خاتمي ليوان خاكشير به دست روي پوست خربزه رفته است.

«جرس» با انتشار برخي شاهكارهاي شبه ادبي «احمد-پ»، از قول وي نوشت: خاتمي با يك ليوان خاكشير يخمال شايد خواسته وسوسه نوعي آتش بس را در ذهن حريف برانگيزد تا جنبش نفسي تازه كند اما ناخواسته با پاي برهنه روي پوست خربزه رفته است، نگذاريم بيفتد.

او در حالي در ادامه اين آفرينش ادبي! نوشت «شرم نمي كنيد مي دانم، شرمگاهتان سوخته...» كه چند سال پيش گفته بود خردل زير دم اصلاح طلبان ماليده اند و بعد توضيح داده بود كه براي خوراندن خردل به گربه، آن را زير دمش مي مالند و او مجبور مي شود تمام خردل را بخورد. حال اينكه آن ماجراي خردل با اين سوختگي چه ارتباطي دارد، تأويل و تعبيرش بماند براي اديب تازه از گرد راه رسيده.

اما غير از اين عضو فراكسيون مشاركت، محافل ديگري هم اظهارات چند روز پيش خاتمي مبني بر عفو طرفين حوادث سال 88 پرداخته اند از جمله يك نويسنده جرس كه مي نويسد: اگر سخنان خاتمي را بتوان پيشنهاد مذاكره با حاكميت تلقي نمود، در اين صورت در چارچوب مشخصات هر مذاكره اي قابل ارزيابي است. هر مذاكره دو سو دارد و حداقل آمادگي براي مذاكره آن است كه طرفين در ارزيابي از توان خود و طرف مقابل انجام مذاكره را در مقايسه با ساير راه حل هاي موجود براي دست يابي به اهدافي مشخص بهترين راه بدانند. با اين فرض آيا ارزيابي حكومت از موازنه قواي ميان خود و مخالفان به گونه اي است كه خود را ملزم به مذاكره بيابد؟ در گفتار و رفتار حكومت ايران نشانه اي به چشم نمي خورد. واكنش حكومت به پيشنهاد خاتمي نيز نشانه اي از استقبال از مذاكره نداشته است. در واقع امر نيز توان ما به عنوان تهديدي جدي كاهش قابل توجهي يافته است. پيشنهاد مذاكره از سوي طرف ضعيف در چنين شرايطي چگونه ارزيابي خواهد شد؟

سايت ضد انقلابي مردمك نيز درباره نسبت اصلاحات و سبزها نوشت: آنها ارابه اي با دو اسب اما با دو سودا هستند. اين مثل آن است كه قصاب گرد ران را با گردن بفروشد. جنبش سبز در صف اپوزيسيون است در حالي كه اصلاحات با اپوزيسيون سازگار نيست.

آيپك چگونه توانست رئيس جمهور آمريكا را به غلط كردن بيندازد؟

علت عقب نشيني رئيس جمهور آمريكا از پيشنهاد تشكيل دو كشور فلسطيني-اسرائيلي بر مبناي مرزهاي 1967، هراس وي از لابي پرنفوذ صهيونيست ها در آمريكا بود كه به او گفته بودند در حمايت خود نسبت به اوباما در انتخابات سال آينده تجديدنظر مي كنند.

سايت وزارت خارجه اسرائيل با استقبال از عقب نشيني اوباما اعلام كرد: اوباما معتقد است سخنانش بد تعبير شده و باعث سوءتفاهم گرديده است. او معتقد است پيوندهاي ميان آمريكا و اسرائيل ناگسستني است و تعهد آمريكا به امنيت اسرائيل قاطع و پولادين خواهد بود.

صداي آمريكا هم با انتشار اظهارات توأم با عقب نشيني باراك اوباما در لابي صهيونيستي (آيپك) نوشت: سخنان جديد اوباما بلافاصله پس از آن ايراد شد كه وي خواستار مبنا قرار دادن مرزهاي 1967 براي مذاكرات اسرائيل و فلسطين شد و واكنشي توأم با خشم را در ميان اسرائيلي ها برانگيخت. اوباما گفت در برداشت از سخنانش سوءتفاهم شده است.ميترا فرهمند خبرنگار صهيونيست مقيم فلسطين اشغالي نيز در تحليل عقب نشيني عجيب اوباما نوشت: «رهبران يهوديان آمريكا كه حاميان مهم باراك اوباما در انتخابات 2008 بودند، گفته اند كه ممكن است حمايت خود را از اوباما در انتخابات 2012 مورد بازنگري قرار دهند. نتانياهو در همايش آيپك با استقبال بسيار گرم رهبران «آيپك» روبه رو شد در حالي كه سران اين نهاد پرقدرت طرفدار اسرائيل، امسال چندان روي خوشي به باراك اوباما نشان نداده اند.

وي مي افزايد: بحران سياسي جديد ميان دولت هاي اسرائيل و آمريكا پس از آن در گرفت كه باراك اوباما پنجشنبه گذشته در سخنراني ساليانه در وزارت خارجه كشورش، بازگشت مرزهاي سال 1967 را با پاره اي تغييرات جزئي و ضمن در نظر گرفتن مبادله زمين، راهكار حل نزاع ديرينه اسرائيلي-فلسطيني عنوان كرد در حالي كه در تاريخ مداخلات دولت هاي آمريكا در خاورميانه، هيچيك از دولت هاي آمريكا صريحاً از اسرائيل نخواسته بودند كه به مرزهاي 1967 بازگردد. نتانياهو به اوباما گفت «مرزهاي پيش از سال 1967 تنها 16 كيلومتر عرض براي اسرائيل باقي مي گذارد و در چنين محدوده كوچكي، اسرائيل نمي تواند در برابر خطرهاي عظيمي كه متوجه اين كشور است، از خود دفاع كند. شرايط جمعيتي منطقه در 44 سال اخير كاملا تغيير كرده و بازگشت به مرزهاي 1967 امكان پذير نيست».

اين خبرنگار صهيونيست مي افزايد: «ناظران سياسي در اسرائيل معتقدند باراك اوباما با حضور خود در «آيپك» و سخنراني در آن، تلاش دارد تا اثرات بحران به وجود آمده در مناسبات شخصي خود با نتانياهو را بزدايد و از انتقادهاي يهوديان آمريكا و جمهوريخواهان كم كند.

در بهار 2008، هنگامي كه اوباما هنوز نامزد حزب دموكرات براي انتخابات رياست جمهوري بود، با سخنراني بسيار پرشوري نسبت به اسرائيل در «آيپك»، نظر يهوديان آمريكا را چنان به خود جلب كرد كه 78 درصد از يهوديان آمريكايي در انتخابات نوامبر آن سال، او را بر سناتور جان مك كين، رقيب جمهوريخواهي كه هميشه دوستدار بارز اسرائيل بود، ترجيح دادند».

وي گزارش مي دهد: صرف اينكه اوباما به عبارت «مرزهاي 1967» در برابر 8هزار مهمان آيپك اشاره مي كرد، نشان مي داد او درصدد عميق تر كردن بحران با اسرائيل است.

عمله دسته دسته... لس آنجلس نشسته...

مشاور كلاهبردار و فراري كروبي ادعا كرد حاميان فتنه سبز «مانند كارگران فصلي» هستند.

«م- و» در جمع برخي از عناصر فراري گفته است: مشكل نبود نيروهاي ثابت قدم است، ما با كساني طرفيم كه نقش كارگر فصلي را ايفا مي كنند. يا ما توان نداشتيم و يا واقعا در محاسباتمان اشكالي وجود داشته است. به نظر، ادامه اين روند و فعال كردن هواداراني از اين دست، پروسه اي باشد كه جواب نمي دهد.

به گزارش «نداي انقلاب» وي در اين محفل اضافه كرده است: براي خود من هم اين معمايي شده بود كه رژيم بر چه مبنايي، دائما اعلام مي كرد سبزها تمام شده اند و پيشتر اين تحليل را قبول داشتم كه اين ترفند يك عمليات رواني است و به نظرم سران جنبش هم بر اين رويه تحليل مي نمودند و استراتژي خود را براساس پيش ذهني هواداران بي شمار قرار داده بودند. ما سال گذشته دنبال زنده كردن راهپيمايي بوديم، بعضي دوستان مي گفتند اين مناسبت به خود هواداران سبز تعلق دارد و جنبه حيثيتي دارد، اما در واقع آنچه در ذهنمان بود و جرات بيانش را نداشتيم آشكار شد و باورمان آمد كه اين پديده ريزش هواداران واقعيت دارد.

«م- و» اين را هم گفته است كه اين چند دهمين بار است كه به هواي پايان كار رژيم خيز برداشته ايم اما باز سرجاي خودمان نشسته ايم.

تعبير نامبرده از نيروهاي هيجان زده و ميداني فتنه به عنوان كارگران فصلي در حالي است كه وي به همراه شماري ديگر از عناصر فرصت طلب، در همان ماههاي آغازين اغتشاشات از كشور گريخت و به عنوان كارگر فصلي صداي آمريكا مشغول شد. با اين حال بي كفايتي هاي وي باعث شده تا اين اواخر، هم رسانه هاي ضدانقلاب و هم شوراي هماهنگي سبز وي را كمتر به بازي بگيرند.

مركز مطالعات يافا: حوادث سوريه زير سر اسرائيل است

رئيس يك مركز مطالعاتي در قاهره، حوادث سوريه را تلاش سازمان جاسوسي آمريكا براي كودتا ارزيابي كرد و نقش آفريني عبدالحليم خدام در اين حوادث به واسطه رسانه هاي صهيونيستي را شرم آور توصيف كرد.

دكتر رفعت سيداحمد رئيس مركز مطالعات يافا در تحليلي كه پايگاه اينترنتي اين مؤسسه پژوهشي منتشر كرده، خاطرنشان مي كند: برخلاف انقلاب مردمي در مصر و بحرين و يمن، حوادث سوريه انقلاب نيست و قاطعانه مي گويم كه آمريكا در اين ماجرا نه تنها نظام سوريه بلكه مردم اين كشور را هدف قرار داده است.

به گزارش قدسنا وي در تحليل خود يادآور مي شود: وقتي شخصيت مطرودي چون عبدالحليم خدام معاون بركنار شده رئيس جمهوري سوريه از طريق تلويزيون اسرائيل صراحتاً از آمريكا و رژيم صهيونيستي مي خواهد ارتش سوريه را هدف قرار دهند، اين قطعاً نمي تواند نمادي از مردم شريف سوريه باشد بلكه او آمده است كه حتي چهره معارضان دولت سوريه را نيز تخريب نمايد.

وي در ادامه مقاله خود نوشت: آنچه در سوريه مي گذرد نوعي توطئه داخلي و خارجي بر مبناي طرح غرب و جهت فروپاشي دولت سوريه است تا به دنبال آن روابط قوي سوريه با نهضت هاي مقاومت عربي در لبنان، عراق و فلسطين را از بين ببرد.

دكتر رفعت سيداحمد با محكوم كردن تحركات شبكه هاي العربيه و الجزيره تاكيد كرد: اگر توطئه هاي آمريكا و اسرائيل عليه سوريه موثر بيفتد، آثار بسيار منفي عليه انقلاب نوپاي مصر خواهد داشت چرا كه اين انقلاب اساساً انقلابي عليه هيمنه نظام سلطه و رژيم وابسته به اسرائيل و آمريكا بود. در مقابل سوريه متحد استراتژيك انقلاب هايي از نوع انقلاب مصر است كه بر ضد گنج اسرائيل (مبارك) رخ داد.

رئيس مركز مطالعات يافا در قاهره در پايان خاطرنشان كرده است: هدف استراتژيك غرب در سوريه، حمايت از اسرائيل و نابودي جبهه مقاومت است. ما در مصر از انقلاب هاي حقيقي نظير بحرين و يمن حمايت مي كنيم نه كودتاهايي كه سازمان سيا به نام انقلاب ترتيب مي دهد.

چرا باعث مي شويد كيهان به ما بخندد!

آقايان اصلاح طلب و سبزهاي سايبري بيش از اين خودتان را خسته و ضايع نكنيد تا جمهوري اسلامي و روزنامه كيهان هم هي به ما و شما بخندند.

نويسنده وبلاگ ضدانقلابي «فريدام-سايه» كه با شبكه بالاترين همكاري مي كند، مطلب فوق را در مذمت بالاتريني هايي نوشت كه چند روز پيش خواستار شعار دادن الله اكبر گفتن شده و خود را سنگ روي يخ كرده بودند. وي در انتقاد به اين وضعيت رقت بار مي نويسد: اين روزها اصلاح طلبان و سبزهاي سايبري دائماً از خود سوال مي كنند چرا مردم به خاطر موسوي و كروبي تظاهرات نمي كنند. چرا كسي الله اكبر نمي گويد. جواب اين است كه مردم حاضر نيستند به خاطر شما هزينه بپردازند. آنها ديدند كه شماها چگونه جنبش شان را دزديديد. ديدند چگونه گروهي را به خيابان كشانديد تا كتك بخورند و دستگير بشوند و آن وقت در لحظه حساس، خودتان فتيله را پايين بكشيد و دنبال سازش باشيد و امتياز بخواهيد (كه خوشبختانه رژيم خوب دستتان را خواند و تودهني بهتان زد). حالا هم مي گويم بيش از اين خودتان را ضايع نكنيد تا رژيم و كيهان به شما پوزخند بزنند.

يك همكار بالاترين نيز پرسيده است: از الله اكبري كه وعده مي داديد چه خبر؟ فعالان محترمي كه هويتشان براي كسي مشخص نيست، لطفاً از اين برنامه ريزي ها تجويز نكنند. اين شيوه جز سرخوردگي و تحقير نتيجه اي دربرنخواهد داشت.

ضدانقلاب ديگري كه از خارج كشور و در پوشش وبلاگ «ايران گرين» فعاليت مي كند، خطاب به سناريست هاي از صحنه غايب تصريح كرد: در بخش لينك هاي داغ و بهترين ها همه جور لينك هست جز داغ كردن فراخوان هايي كه صورت مي گيرد. اين جوري پيش برويم پيروزيم(!)

همكار ديگر شبكه مذكور با سرزنش شعبده بازي هاي رايج در رسانه هاي ضدانقلاب خاطرنشان كرده است: برخي از ما فكر مي كنيم كه با گذاشتن چند لينك تزئيني، كار مهمي كرده ايم. غافل از اينكه رژيم چنين توقعي از ما دارد. اگر نگاهي به بسياري از مطالب وبلاگ هاي مخالف بيندازيم متوجه مي شويم كه بسياري از لينك ها تزئيني است و هيچ دليلي براي تبليغات گسترده در اين زمينه وجود ندارد. مثال همين سايت بالاترين كه خيلي از ما به ديدنش مي رويم يا در اون لينك مي گذاريم، براي يك خبر ورزشي خودمون رو مي كشيم، حالا چي شده؟ هيچي، فلان تيم به مشكل برخورده يا فلان تيم قهرمان شده.

آيا مشكل امروز ما قهرماني فلان تيم يا سقوط فلان تيمه؟ بسياري از ما فقط به فكر اين هستيم كه چند تا امتياز بيشتر بياريم؟

گزارش راديو فردا از يك استقبال بسيار سرد در خاورميانه

ارگان رسمي سازمان سيا اعلام كرد سخنراني پنجشنبه گذشته باراك اوباما درباره سياست جديد آمريكا با استقبال سرد در خاورميانه مواجه شده است.

راديو فردا اعلام كرد: سخنراني باراك اوباما در وزارت خارجه از پيش به عنوان يك سخنراني مهم يا سخنراني قاهره دوم تلقي مي شد ولي استقبال از آن در خود منطقه خاورميانه چنان سرد بود كه گويا مردم مصر اصلا خبر ندارند چنين سخنراني ايراد شده است. رابرت تيت خبرنگار راديو آزادي در اين باره مي نويسد با وجودي كه رئيس جمهور آمريكا در اين سخنراني مهم پس از حوادث سياسي اخير جهان عرب با صراحت به اين مسائل پرداخت ولي در پايتخت مصر اهميت چنداني پيدا نكرد. به نظر مي رسد كه وعده رئيس جمهور آمريكا براي اعطاي وام يك ميليارد دلاري و بخشش همين مبلغ از بدهي هاي مصر براي كمك به احياي اقتصادي افكار عمومي اين كشور را به خود جلب نكرد.

يكي از رهبران ارشد «جامعه ملي براي تغيير» كه از گروههاي مخالف دولت مصر است در مصاحبه اي با مطبوعات داخلي گفت: «سخنان باراك اوباما عمق و اهميت چنداني ندارد. دولت آمريكا از رژيم هاي ديكتاتوري مصر و كشورهاي ديگر عرب همواره حمايت كرده و مردم، آمريكا را مجبور كردند كه از انقلاب و خيزش هاي اخير حمايت كند.»

خبرنگار راديو آزادي در قاهره مي گويد: «فضاي افكار عمومي اين كشور در مورد سخنراني آقاي اوباما، يا بي تفاوتي و يا بي اهميت شمردن آن بود، برخلاف سخنراني سال 2009 قاهره كه مردم مصر آن را با دقت دنبال كردند، برخي از مردم با يادآوري تعلل و سردرگمي دولت آمريكا در موضع گيري هاي اوليه خود در قبال انقلاب مصر مي گويند رهبران آمريكا تازه از خواب بيدار شده اند».

گزارش ارگان سازمان سيا حاكي است: «بي اعتنايي نسبت به سخنراني باراك اوباما به مصر محدود نمي شود. افكار عمومي جهان عرب به خاطر عدم اشاره مستقيم باراك اوباما به رژيم عربستان سعودي ناراضي هستند. دولت عربستان سعودي براي مقابله با اعتراض هاي مخالفان در بحرين به اين كشور نيروي نظامي اعزام كرده است.»

اين شبكه بهائيت هم لو رفت

شبكه اي از وابستگان به بهائيت كه اقدام به تاسيس مخفيانه دانشگاه مجازي كرده و با اين بهانه با دست اندركاران اين شبكه در آمريكا و كانادا در ارتباط بودند، دستگير شده اند.

گزارش رسانه هاي بيگانه حاكي است حداقل 10 و حداكثر 30 تن از سران و مديران اين شبكه بهائي در شهرهاي مختلف دستگير شده اند. خانواده برخي از دستگيرشدگان در ويرجينياي آمريكا و تورنتوي كانادا اقامت دارند. برخي از بهائيان مقيم آمريكا و كانادا به بهانه اين دانشگاه مجازي اقدام به جذب نيرو و رابط مي كردند.

برخي سران گروهك انگليس ساخته بهائيت به اتهام جاسوسي، اقدام عليه امنيت ملي و افساد في الارض در بازداشت به سر مي برند. در حرمت شكني روز ششم دي ماه 1388 (عاشورا) نيز چند تن از نيروهاي ميداني بهائيت كه در اغتشاش آن روز نقش آفريني مي كردند، بازداشت شدند. سران فراري بهائيت پيوند فلسطيني با رژيم صهيونيستي و لابي صهيونيست ها در آمريكا دارند.

خراسان

جهان مدعي شد

آيت ا... نوري امام جمعه خرمشهر در آستانه سوم خرداد روز آزاد سازي خرمشهر گفت: رئيس جمهور بداند که آبرساني به خرمشهر و آبادان دروغ بود، دروغ!

اعتدال نوشت

در آستانه دوم خرداد، سيدمحمدخاتمي در ديدار با جمعي از جوانان اصلاح طلب گفت: «ايجاد فضاي امن و آزاد و گذر از فضاي امنيتي به فضاي سالم سياسي و تأمين آزادي‌هاي مشروع و در طليعه آن آزادي زندانيان سياسي و فضاي پرنشاط و پراميدي را فراهم خواهد آورد که بيشترين بهره آن را خود نظام خواهد برد».

جهان نوشت

اسدا... بادامچيان نماينده تهران ديروز در صحن مجلس نظر سنجي در خصوص انتخابات هيئت رئيسه مجلس انجام داده که نتايج جالبي بدست آمد. بر اساس يک نظر سنجي در مجلس، براي آخرين سال فعاليت مجلس هشتم رئيس و ۲ نايب رئيس فعلي مجلس در سمت خود ابقا خواهند شد.

مشرق مدعي شد

تنوع فعاليت هاي اقتصادي جريان انحرافي و حضور پررنگ و بدون سر و صداي حلقه اول وابسته به اين جريان در بانک هاي به ظاهر خصوصي حکايت دارد.

فردا خبرداد

به زودي منشوري از نبايدهاي اصولگرايي از سوي جامعتين (جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم) منتشر خواهد شد، منشوري براي وحدت و در عين حال کوتاه کردن دست منحرفان.

اعتدال نوشت

تمدن ،استاندار تهران در جشنواره خيرين مدرسه ساز تهران از مسئولين آموزش و پرورش و استانداري خواست تا با همکاري هم به جهت تجليل از اين خيرين يک راهپيمايي ميليوني در شهر تهران برگزار شود!!

آينده نوشت

در پي انتشار شايعاتي درباره اقدام به خودکشي عباس اميري فر، رئيس شوراي فرهنگي نهاد رياست جمهوري، فرزندان وي در وبلاگي به انتقاد از اين شايعه پرداختند .در اين نوشتار اميري فر روحاني معتقد به ولايت فقيه و فردي انقلابي و شکنجه شده ساواک معرفي شده که در طول 8 سال دفاع مقدس به مبارزه در برابر تجاوز دشمن بعثي پرداخت و از بازنشستگان سپاه پاسداران معرفي شده است.

اعتدال نوشت

عضو کميته فقهي بعثه مقام معظم رهبري گفت: زائراني که معتاد هستند و واقعا نمي‌توانند مصرف مواد مخدر را ترک کنند، حتي اگر مستطيع نيز شده باشند، حج بر آنها واجب و جايز نيست.

خبرآنلاين نوشت

شبکه تلويزيوني استان قم روز گذشته از سفر قريب الوقوع احمدي نژاد به اين استان خبر داد. اين خبر به صورت زيرنويس در بخش خبري استان قم پخش شد.

جهان نوشت

داوود احمدي نژاد مسئول سابق بازرسي ويژه نهاد رياست جمهوري گفت: اسناد زيادي درباره گروه انحرافي در دست دارم که اين گروه مي‌خواهد تنها خواسته خود حذف نظام ولايي را در اين کشور پياده کند.

فردا مدعي شد

در پي تغيير و تحولات اخير در سمت‌هاي مديريتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، شنيده‌ها حاکي از آن است که مديران تعدادي ديگر از نهادها و دفاتر زيرمجموعه اين وزارت‌خانه، به ويژه در معاونت امور فرهنگي، در روزهاي آينده با پست‌هاي خود خداحافظي خواهند کرد.

فردا نوشت

احمدزاده رييس جديد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري با اشاره به اهداف سازمان ميراث در آينده،در کاخ سعد آباد و مقابل بقائي تصريح کرد:‌ سازمان ميراث، مجدانه و با حداکثر توان،‌آماده هرگونه مساعدت و همکاري با کساني است که دلشان براي ايرانيت اين کشور مي‌سوزد.

مهم‌ترين عناوين برخي روزنامه‌هاي 3خرداد1390

 * همشهري

- نابساماني در پولسازترين وزارتخانه؛ وزارت نفت را دريابيد

- انتقاد سخنگوي قوه قضاييه: دولت به بدهكار هزار ميليارد توماني دوباره وام داد

- مشاور رئيس سازمان بازرسي كل كشور تشريح كرد: جزئيات تخلف اعطاي بزرگ‌ترين تسهيلات بانكي

- ديدار رهبر معظم انقلاب با خانواده 4 شهيد

- مصوبه شوراي شهر براي پيشگيري از گودبرداري غير اصولي

* شرق

- سخنگوي قوه قضاييه: فساد اقتصادي جريان انحرافي در حال رسيدگي است

- نماينده حماس در تهران خبر داد: تشكيل دولت تكنوكرات در فلسطين

- سيد حسن خميني فردا نماز را بر پيكر ناصر حجازي مي‌خواند: حجازي رفت اسطوره ماند

- يادداشتي از سردار حسين علايي: فتح خرمشهر حماسه‌اي عبرت‌انگيز

- مصطفي رحماندوست: قانون اساسي چاپ كتاب را آزاد مي‌داند

* جام جم

- تجليل رئيس جمهور از 50 نز برگزيده كشور، رئيس مجلس: فضاي سالم براي فعاليت زنان، نيازمند جامعه‌اي سالم و اسلامي است

- فردا؛ وداع با دروازه‌بان فراموش ناشدني ايران

- 8 پرونده مفاسد اقتصادي روي ميز دادستان

- انتصاب اعضاي شوراي عالي مركز الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت با حكم رهبر انقلاب

* ايران

- در مذاكرات وزراي خارجه 2 كشور تأكيد شد: تجارت ايران و چين از 30 ميليارد دلار فراتر مي‌رود

- رئيس سازمان بسيج مستضعفين تأكيد كرد: بسيج و سپاه حامي دولت احمدي‌نژاد

- از سوي رهبر معظم انقلاب صورت گرفت: انتصال اعضاي شوراي عالي مركز الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت

- براي سال جاري: اجزاه واردات 11 مدل خودرو صادر شد

* دنياي اقتصاد

- رييس كميسيون ويژه مجلس از ناكافي بودن منابع براي امسال خبر داد: يارانه توليد منتفي است؟

- وزير امور خارجه در چين

- معاون رئيس جمهور خبر داد: احمدي‌نژاد سرپرست نفت

- ركوردشكني مطالبات معوق

* تهران امروز

- هشدار رئيس مجلس خبرگان به جريان انحرافي، آيت الله مهدوي كني: جريان انحرافي اقدامات ايذايي انجام مي‌دهد ولي موفق نخواهد شد

- پشت پرده 9 هزار ميليارد بدهي 90 بدهكار، بهمني: مطالبات معوق بانك‌ها به 42 هزار ميليارد تومان رسيد

- ناهنجاري‌ تازه در ميان برخي از جوانان: هشدار رفتارشناس‌ها درباره شيوع پديده‌اي جديد در بين پسران

- بوستان ولايت امروز افتتاح مي‌شود: گلستان عدالت با «بوستان ولايت»

* جوان

- در نشست خبرنگاران رسانه‌ها با سخنگوي قوه قضاييه تشريح شد: پرونده‌هاي مهم قضايي به روايت محسني اژه‌اي

- گفت‌وگوي «جوان» با زهرا سعيدي: ايفاي نقش مادر امام (ره) خاطره زيباي من است

- واكنش «فون تريه» به اخراجش از «كن»: افتخار مي‌كنم عنصر نامطلوب «كن» باشم

- از سوي رهبر معظم انقلاب صورت گرفت: انتصاب اعضاي مركز الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت

- گزارش «جوان» از تاخت و تاز تاريخي يك عنصر مشكوك اقتصادي: «العقيلي» از كيسه سيمان عربي تا مكتب ايراني

* ملت ما

- نمايندگان مجلس اعلام كردند: نگراني از تأثيرگذاري دولتي‌ها در انتخابات مجلس

- ناصر حجازي درگذشت: پرواز عقاب آسيا به آسمان آبي

- از سوي رهبر معظم انقلاب صورت گرفت؛ انتصاب اعضاي شوراي عالي مركز الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت

- زيان 277 ميليون دلاري نفت بر اقتصاد ايران

- روز زن كه نمي‌دانيم اندازه‌اش چقدر است

* سياست روز

- ارزيابي كارشناسان درباره خيزش‌هاي كشورهاي اروپايي: حباب ديكتاتوري در معرض انفجار

- رئيس جمهور در همايش بانوي بصير: زن ايراني موجب افتخار همه انسان‌هاي آزاده و عدالتخواه جهان است

- ياد خرمشهر روي پرده سينما

- چند خط براي مردي كه ايستاده مرد: خرم آن نغمه كه مردم بسپارند به ياد

* رسالت

- روايت بتول جنيدي مادر چهار شهيد از ديدار سرزده مقام معظم رهبري: آقا فرمودند؛ در پس ناراحتي‌ها اجر عظيمي نهفته است

- سخنگوي قوه قضاييه: مفسد اقتصادي ديگر نمي‌تواند مجري عدالت در حكومت باشد

- آل اسحاق: كم توجهي به محوريت توليد و بهبود فضاي كسب و كار مشهود است

- آيت الله جوادي آملي: سي‌دي ظهور نزديك است انحراف و خرافه‌گرايي مي‌باشد

* باني فيلم

- آيين پاياني چهارمين جشنواره فيلم شهر با معرفي برگزيدگان و تجليل از هنرمندان برگزار شد، شهردار تهران: رسالت سنگيني بر دوش اصحاب فرهنگ و هنر است

- گزارش باني فيلم از غفلت سينماي ايران در پرداختن به موضوع آزادي در خرمشهر: جاي خالي حماسه خرمشهر در پرده نقره‌اي

- شجاعان ايستاده مي ميرند؛ ناصر حجازي براي هميشه چشم‌هايش را بست

- با اضافه شدن تعداد ديگري بازيگر، «قلاده‌هاي طلا» كليد خورد

- گزارش باني فيلم از غفلت سينماي ايران در پرداخت به موضوع آزادي خرمشهر: جاي خالي حماسه خرمشهر در پرده نقره‌اي

* مردم سالاري

- رئيس مجلس خبرگان: جريان انحرافي موفق نمي‌شود

- ناصر حجازي اسطوره فوتبال ايران درگذشت

- سخنگوي قوه قضاييه: اجازه ندارم جزئيات پرونده همسر دكتر فاطمي را بيان كنم

- يورش به پايگاه هوايي كراچي در سايه عمليات محرمانه محو شد: روز پرتلاطم طالبان و مرگ احتمالي ملا عمر

- نايب رئيس كميسيون اصل 90 مجلس اعلام كرد: شركت انتظار ايرانيان، واردكننده سيگار مارلبرو

* وطن امروز

- «وطن امروز» از آخرين وضعيت اجاره‌نشيني در سال جاري گزارش مي‌دهد: بازار سياه اجاره‌بها

- سخنگوي قوه قضاييه تشريح كرد: جزئيات احضار فائزه هاشمي

- اعتراض مردمي به فساد و جنگ طلبي دولت‌ها ادامه دارد: اروپاي ناآرام

- محمد كوثري در گفت‌وگو با «وطن امروز»؛ استقامت خرمشهر به انقلاب‌هاي منطقه ختم شد

- استقلال بي‌اسطوره شد: خداحافظ شماره يك

* جهان اقتصاد

- حل معماي معوقات بانكي: برداشت از حساب بدهكاران بزرگ بانكي ممكن شد

- رخت سياه بر تن فوتبال ايران

- محسني‌اژه‌اي: نمي‌توانم درباره جزييات پرونده همسر دكتر فاطمي چيزي بگويم

- ابراز نظر نمايندگان مجلس در خصوص سال جهاد اقتصادي: گروه انحرافي ارتقاي شاخص‌ها در سال جهاد اقتصادي را مختل كرده است

- نياز فوري بيش از يك ميليون خودرو دو گانه سوز به بازرسي فني

* جمهوري اسلامي

- انتقاد رئيس مجلس از بي‌توجهي مسئولان به بدحجابي

- تظاهرات مردم بحرين در محكوميت حكم اعدام معترضان

- طي حكمي از سوي رهبر انقلاب: اعضاي شوراي عالي مركز الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت منصوب شدند

- سخنگوي قوه قضاييه: 80 پرونده مفسدان اقتصادي در حال پيگيري است

- تجليل از زنان برگزيده كشور

*كيهان

- موج بيداري اسلامي به كويت هم رسيد: جمعه خشم در كويت آل صباح به وحشت افتاد

- معامله سهام خودروسازان غير قانوني است

- تروريست‌ها در كراچي پايگاه هوايي پاكستان را به آتش كشديند

- دادستان كل كشور: مشكلات جريان انحرافي فراتر از فساد اقتصادي است

- انتصاب رئيس و اعضاي شوراي عالي مركز الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت از سوي رهبر معظم انقلاب

* تفاهم

- رئيس شوراي رقابت: معامله سهام خودروسازان غير قانوني است

- داد و ستد 208ميليون سهم در بورس: آرامش تالار شيشه‌اي

- وزير نيرو: تابستان امسال خاموشي نداريم

- فتح خرمشهر حماسه ملي

- پرواز بلند اسطوره فوتبال

علامه مصباح يزدي: خطرناك‌ترين دام‌ شياطين جداكردن مردم از رهبران شايسته ديني است

عضو خبرگان رهبري با اشاره به اين‌كه يكي از مصائب بزرگ اميرمؤمنان عليه‌السلام اين بود كه روزگار به قدري پست شد كه مردم او را با معاويه مقايسه مي‌كردند، گفت: امروز هم برخي، رهبري را با افرادي معلوم‌الحال مقايسه مي‌كنند

عضو خبرگان رهبري با اشاره به اين‌كه يكي از مصائب بزرگ اميرمؤمنان عليه‌السلام اين بود كه روزگار به قدري پست شد كه مردم او را با معاويه مقايسه مي‌كردند، گفت: امروز هم برخي، رهبري را با افرادي معلوم‌الحال مقايسه مي‌كنند.
به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني آثار حضرت آيت‌الله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) ظهر امروز 26 ارديبهشت در ديدار با جمعي از پاسداران گفت: برقراري نظام اسلامي در چنين عصري، يكي از بزرگ‌ترين نعمت‌هاي الهي است كه خداوند در طول تاريخ به بشريت داده است.
علامه مصباح يزدي با اشاره به اينكه شناخت و خود‌سازي مهم‌ترين عوامل ترقي بشر هستند، گفت: هرچه شناخت بيشتر باشد، تأثير آن در عمل نيز افزون مي‌‌گردد.
اين استاد فلسفه و تفسير با اشاره به آيه‌اي از قرآن كريم گفت: همانطور كه در راه رسيدن به كمال اسباب هدايت و اولياي الهي وجود دارند، شياطيني از جن و انس نيز مانع رسيدن به كمال هستند و سنت خداوند بر اين است كه همواره تعادلي بين عوامل خير و شر برقرار باشد.
استاد اخلاق حوزه علميه گفت: شياطين جن و انس دقيقا همان دو عامل ترقي و رسيدن به سعادت را مورد هدف قرار مي‌دهند؛ از طرفي با القاي شبهات در جهت تضعيف باورها مي‌کوشند و از سوي ديگر تمايلات انسان را نسبت به گناه زياد مي‌كنند.
علامه مصباح يزدي با اشاره به صدر اسلام گفت: خداوند والاترين مخلوقش يعني پيامبر اكرم صلي‌الله‌عليه‌وآله را براي كساني كه دورترين افراد نسبت به فهم و فرهنگ بودند فرستاد و پيامبر نيز با تحمل سختي‌هاي بسيار سطح فرهنگ و فهم مردم را به طور غيرقابل باوري در مدت كوتاهي ارتقا بخشيد.
وي ادامه داد: اما همين مردم مرتكب جناياتي شدند كه نمي‌توان آن‌ها را با جنايتكارترين افراد در طول تاريخ مقايسه كرد.
عضو خبرگان رهبري با بيان اين مطلب كه هيچ گونه نقصي در برنامه و مديريت پيامبر اكرم نبوده گفت: كم بودن ظرفيت مردم و وجود عوامل شيطاني سبب وقوع چنين جناياتي شد، بايد توجه داشته باشيم كه اين مطلب اختصاص به صدر اسلام نداشته و امروز هم ناممكن نيست.
استاد اخلاق حوزه‌هاي علميه در ادامه سخنانش با اشاره به پيروزي انقلاب اسلامي گفت: عزت امروزه نظام اسلامي به بركت مجاهدت‌هاي خالصانه امام(ره) و خون شهداست و به قدري برنامه‌هاي تربيتي امام كامل و مناسب بود كه جوانان را جمع كرده و از آنها گل‌هايي پروراند كه در جبهه‌ها جان خود را براي دفاع از اسلام دادند، اما با وجود اين حتي بين خانواده شهدا كساني پيدا شدند كه در آلودگي و تعفن بي‌نظيرند، پس بايد توجه داشت تنها رهبر با برنامه‌اي كامل نمي‌تواند نجات‌بخش ابدي باشد بلكه مردم هم بايد با شناخت و خودسازي خود را در برابر دام‌هاي شياطين حفظ كنند.
علامه مصباح يزدي گفت: امروز نهالي كه امام غرس كرده و با خون شهدا آبياري شده، با باغباني رهبري بي‌نظير به بار نشسته است، اما بايد توجه داشت كه در كنار اين درخت تنومند علف‌هاي هرز زهرآگيني مي‌رويد كه مي‌تواند ريشه درخت را بخشكاند، پس بايد آنها را بشناسيم و راه صحيحي براي كندن اين علف‌ها و خشكاندنش بيابيم.
وي با اشاره به ضرورت پرورش نيروي انساني براي مبارزه با اين علف‌هاي هرز و شياطين خاطر نشان كرد: بزرگ‌ترين و پيچيده‌ترين خطر‌ها، تضعيف باورهاي اسلامي و دادن باورهاي غلط است، بنابر اين بايد باورهاي اسلامي را خوب تقويت كنيم تا در مقابل طوفان‌ها نلرزيم.
علامه مصباح يزدي خاطر نشان كرد: شكر نعمت عظيم انقلاب اسلامي جهاد بزرگي است که با افزايش آگاهي ديني، بصيرت اجتماعي و سياسي و خودسازي صورت مي‌پذيرد.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به ويژگي‌هاي رهبري نظام اسلامي گفت: تنها عاملي كه كشورهايي چون مصر، تونس، يمن، بحرين و افغانستان براي رسيدن به پيروزي كم دارند، نداشتن رهبري همچون امام خميني(ره) است و هرجا بويي از رهبري مانند امام (ره) وجود داشته باشد بسيار موفق‌ترند.
وي با اشاره به اينكه امروز شخصيت امام (ره) متجسد در رهبري است، اظهار داشت: حضرت علي عليه‌السلام دردهاي بسياري داشت و يكي از بزرگترين دردها اين بود كه مردم وي را با معاويه مقايسه مي‌كردند، نكند روزي آن‌قدر پست شويم كه علي زمان را با كساني كه ده‌ها و صدها درجه پايين‌تر هستند مقايسه كنيم.
علامه مصباح يزدي با اشاره به اين‌كه برخي ولايت‌فقيه را از آن جهت كه در قانون اساسي آمده قبول دارند، گفت: مشروعيت قانون اساسي به ولي‌فقيه است و اگر قانون اساسي امضاي ولي‌فقيه را نداشت كاغذ پاره‌اي بيش نبود چرا كه وي جانشين امام زمان (عج) است و پيروي از او بر همگان واجب است و حتي مراجع تقليد نيز نمي‌توانند با حكم او مخالفت كنند.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره) با اشاره به اين‌كه همان‌گونه كه وقتي شخصي مريض مي‌شود به پزشك مراجعه مي‌كند گفت: روحانيت و فقها نيز پزشك دين هستند و تابع هر جن گيري نمي‌تواند فتوادهنده و تابع اسلام باشد.
عضو خبرگان رهبري در پايان سخنانش ابراز داشت: خطرناك‌ترين دام‌هاي شياطين جداكردن مردم از رهبران شايسته ديني است و هر لغزشي در طول تاريخ پيدا شده است به خاطر جدا شدن مردم از رهبران شايسته بوده است.

آيت‌الله مصباح: تجزيه و تحليل حوادث، دورنماي تاريكي را براي نظام نمايان مي‌كند كه شايسته است مسئولان

عضو خبرگان رهبري ادامه داد: ‌البته تدبير و بصيرت رهبري در كنار بيداري مردم، ما را در مقابل اين حوادث بيمه مي‌كند، اما ما هم بايد نسبت به وظيفه خود چشم‌پوشي نكنيم و آگاهانه و مدبرانه در مقابل انحرافات فكري و عقيدتي ايستادگي کنيم و زمينه ايجاد اين انحرافات را از بين ببريم

عضو خبرگان رهبري ادامه داد: ‌البته تدبير و بصيرت رهبري در كنار بيداري مردم، ما را در مقابل اين حوادث بيمه مي‌كند، اما ما هم بايد نسبت به وظيفه خود چشم‌پوشي نكنيم و آگاهانه و مدبرانه در مقابل انحرافات فكري و عقيدتي ايستادگي کنيم و زمينه ايجاد اين انحرافات را از بين ببريم.

به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني آثار حضرت آيت‌الله مصباح، ايشان در ديدار با اعضاي حزب مؤتلفه اسلامي در تاريخ 21/2/90 با اشاره به تقابل حق و باطل خاطر نشان کرد:‌ قرآن و روايات و سخنان اسلام‌شناسان به ما مي‌آموزند که همواره تقابلي ريشه‌دار بر اساس گرايش حق و باطل ميان انسان‌ها وجود داشته است.
عضو مجلس خبرگان رهبري يادآور شد:‌ ساير اختلافات و تقابلات جنبه فرعي دارد و آنچه در سعادت و شقاوت انسان مؤثر است، همان پيروي از حق ودوري از باطل است.
رئيس مؤسسه امام خميني (ره)‌ افزود:‌ وابستگي‌هاي قومي، نژادي و خانوادگي ملاک حق و باطل نيست و اينها تنها زماني که در جهت تقويت حق باشند مي‌توانند مورد توجه قرار ‌گيرند.
ايشان با الگو دانستن تاريخ پيامبر اسلام اظهار داشت:‌ بيش‌ترين ظلم و ستمي که بر پيامبر صلي‌الله‌عليه‌وآله وارد شد از طرف قوم و طايفه ايشان بود و بيشترين تبعيت و پيروي از مقام شامخ ايشان را طوايفي مانند انصار داشتند و همين نمونه‌اي بارز براي درک عدم اصالت وابستگي‌هاي قومي و نژادي و خانوادگي در شناخت حق و باطل است.
اين استاد حوزه و دانشگاه تأکيد کرد:‌ براي تشخيص حق و باطل، خداوند قرآن را نازل کرد که مفسر و مبين آن، کلمات اهل‌بيت (عليهم‌السلام) و متخصص آن علما و دين‌شناسان هستند.
آيت‌الله مصباح با اشاره به ابعاد مختلف حوادثي که در جامعه رخ مي‌دهد، گفت:‌ انقلاب اسلامي ما هم ابعاد مختلفي داشت و مديريت و تدبير امام خميني(ره) نشان از جامعيت ايشان در تمام اين ابعاد دارد و اين تدبير و اداره جامعه، چيزي شبيه معجزه بود.
وي افزود: احاطه امام بر همه اين ابعاد انساني و ديني؛ جرح و تعديل‌هاي به‌جا؛ برخورد با هر فرد به مقتضاي شخصيت سياسي ـ اجتماعي؛ نگاه ويژه به اولويت‌ها و درک صحيح موقعيت‌ها و موضع‌گيري صحيح و به موقع، از ويژگي‌هاي ممتازي بود که به ندرت در افراد ديگر ديده مي‌شود.
عضو خبرگان رهبري، با اشاره به ويژگي‌هاي مقام معظم رهبري، تصريح کرد: ايشان بدلي شايسته و بي‌بديل براي امام خميني (ره) است و هر چه خداوند را به خاطر اين نعمت شکر گزاريم، نمي‌توانيم حق شکر را به جا آوريم.
وي با اشاره به تدبيرهاي مقام معظم رهبري در طول مدت مديريت ايشان، افزود:‌ ايشان در تمام اين اتفاقات بهترين موضع را اتخاذ کرده و با مديريت قاطع و تأثيرگذار، جامعه را از انحرافات دور و به سمت آرامش هدايت کرده است.
استاد اخلاق حوزه خاطر نشان كرد: ‌بعد از انتخاب مقام معظم رهبري، روز به روز شايستگي‌هاي ايشان بيشتر براي ديگران روشن شد، و امروز وقتي تاريخ زندگي مقام معظم رهبري را مي‌بينيم، بعد از امام (ره) واقعا ايشان نمونه ديگري از اعجاز است.
علامه مصباح يزدي با يادآوري ضرورت حساسيت نسبت به انحرافات فكري گفت: ما وظيفه داريم در اين حيطه وارد شويم و انحرافات را بازگو و براي از بين بردن توطئه‌ها تلاش كنيم، هر چند گاهي اوقات با سرزنش دوستان مواجه مي‌شويم.
وي افزود: امروز ما با دو مسأله مواجه هستيم، از طرفي بايد قدردان خدمات دولت باشيم و از طرفي بايد از رسوخ انحرافات فكري جلوگيري كنيم.
اين استاد فلسفه و تفسير، با اشاره به انحرافاتي كه ممكن است جامعه دچار آن‌ها شود، اظهار داشت: اين كه بعضي تكرار مي‌كنند جامعه را مستقيما امام زمان اداره مي‌كند، جمله‌اي است كه در معرض برداشت نادرست قرار گرفته، بعضي مي‌خواهند با اين حرف‌ها لزوم ولي‌فقيه را زير سؤال ببرند.
عضو خبرگان رهبري تأكيد كرد: اين طرز فكر، در كنار قدرت، ‌سرمايه و حمايت‌هاي خارجي، چيزي مانند حكايت علي محمد باب را به دنبال دارد.
وي ادامه داد: كنارهگيري از شعائر اسلامي و بلند كردن شعائر انساني و ايراني از ديگر انحرافاتي است كه كنار زدن دين، اسلام و روحانيت را در درون خود پنهان كرده است.
رئيس مؤسسه آموزشي پژوهشي امام خميني (ره) افزود:‌ مسأله ديگر ارتباطاتي است که با شخصيت‌هاي بزرگ غربي و شرقي صورت مي‌گيرد كه گاهي اين ارتباطات حتي براي مسئولان عالي‌رتبه نظام هم فراهم نمي‌شود، اين ديدار‌ها مي‌تواند در كنار ساير قرائن، افكار ناخوشايندي را در فكرها زنده كند كه نياز است انسان محتاطانه رفتار كند وتمام جوانب را بسنجد.
آيت‌الله مصباح يادآور شد:‌ كنار هم گذاشتن اين حوادث و تجزيه و تحليل آن‌ها، دورنماي تاريكي را براي نظام جمهوري اسلامي نمايان مي‌كند كه شايسته است مسئولان و مردم نسبت به آن توجه ويژه داشته باشند.
عضو خبرگان رهبري ادامه داد: ‌البته تدبير و بصيرت رهبري در كنار بيداري مردم، ما را در مقابل اين حوادث بيمه مي‌كند، اما ما هم بايد نسبت به وظيفه خود چشم‌پوشي نكنيم و آگاهانه و مدبرانه در مقابل انحرافات فكري و عقيدتي ايستادگي کنيم و زمينه ايجاد اين انحرافات را از بين ببريم.
ايشان در پايان بيان داشت: اتفاقات و رفتارهاي اخير در كشور، توجيه منطقي ندارند و جا دارد انسان نسبت به آن توجه و احتياط را مراعات كند.

آيت‌الله مصباح يزدي: شيطان وسايلي فراهم كرده كه در دل يك كشور اسلامي با شعارهاي ديني، نطفه يك حركت ض

آيت‌الله مصباح تصريح كرد: كمال استادي اين شياطين در اينجا ظاهر مي‌شود كه با القاي اين فكر كه امام زمان (عج) كشور را اداره مي‌كند، سعي در تضعيف جايگاه ولي‌فقيه دارند و نياز به وجود ولي‌فقيه را زير سؤال مي‌برند

آيت‌الله مصباح تصريح كرد: كمال استادي اين شياطين در اينجا ظاهر مي‌شود كه با القاي اين فكر كه امام زمان (عج) كشور را اداره مي‌كند، سعي در تضعيف جايگاه ولي‌فقيه دارند و نياز به وجود ولي‌فقيه را زير سؤال مي‌برند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيت‌الله مصباح يزدي، ايشان در ديدار با سردار رحيم صفوي و جمعي از سرداران سپاه پاسداران، درباره نگرش اسلام نسبت به جهان گفت:‌ بينش اسلام اين نکته را الهام مي‌کند که مسيرهاي پر پيچ و خم و پرفراز و نشيبي براي افراد و گروه‌ها و جوامع وجود دارد که براي رسيدن به سر منزل مقصود و قرب الهي، بايد از اين مسيرها با سلامت عبور کرد. و به همين دليل است که حوادث پيش‌بيني نشده و غافل‌گير کننده اتفاق مي‌افتد و شيطان در صدد است در اين موقعيت‌ها، هم افراد و هم جامعه را به انحرافات خطرناک سوق دهد.
آيت‌الله مصباح تأکيد کرد:‌ هر چه سطح کمال افراد واجتماع بالاتر رود، امتحانات سنگين‌تر و پيچيده‌تر مي‌شود و سختي امتحان دليل رشد جامعه است تا پاداش بالاتري به دست آيد.
وي اظهار داشت: برقراي نظام اسلامي زير سايه رهبري و نائب امام زمان (عج) از نعمت‌ها و موهبت‌هاي ويژه الهي است بنابراين وظيفه ما در چنين جامعه‌اي سخت‌تر است و امتحانات الهي نيز شکل خاص‌تري پيدا مي‌کند.
ايشان دو اصل کلي مرتبط با جامعه اسلامي را مورد توجه قرار دادند و گفتند: باورها، اعتقادات و بينش‌هاي ما نسبت به خود، جامعه و جهان هستي و هم‌چنين گرايش‌ها از عواملي است که بايد مراقب آنها بود و محتاطانه عمل کرد، و از باورهاي غلط و گرايش‌هاي انحرافي که انسان را از اهداف اصيل دور و سرگرم لذت‌هاي زودگذر مي‌کنند پرهيز کرد.
عضو خبرگان رهبري با اشاره به گذشت بيش از چهارده قرن از ظهور اسلام، يادآور شد: استفاده از تجربيات دوران طولاني، ملت ما را آماده کرده تا از بسياري از امتحانات سربلند بيرون بيايد و توطئه‌هاي شيطاني را خنثي کند؛ زيرا سختي‌هايي که از سوي بيگانگان و مزدوران داخلي بر ملت ما تحميل شده، ‌موجب شده تا مردم در راه حفظ نظام اسلامي فداکاري کنند و چه بسا دليل اين‌که امام خميني (ره) اين ملت را از مسلمانان صدر اسلام بهتر معرفي کردند همين باشد.
وي اضافه کرد: در مقابل اين فتنه‌هاي پيچيده، بسياري از افراد زيرک و با فراست هم فريب مي‌خورند و بايد براي نجات از اين فتنه‌ها به فضل الهي و توسل به اهل‌بيت عليهم‌السلام اميد داشت.
ايشان ادامه داد: استفاده از همين تجربيات اخير هم، نياز به تدبر و عبرت‌گيري دارد، چرا که هر گاه مردم احساس مسئوليت را رها کردند و خود را نسبت به حوادث بي‌تفاوت نشان دادند، شيطان بر آن‌ها مسلط مي‌شود. بنابراين بايد خيلي هشيار باشيم، حساسيت نشان داده، وظيفه خود را به درستي انجام دهيم.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) بيان داشت:‌ از طرف ديگر شيطان با اين تجربيات طولاني که از فريب انسان‌هاي مختلف به دست آورده، مي‌داند از کجا شروع کند. او از نقطه‌اي بسيار کم‌رنگ شروع مي‌کند وتدريجا پيش مي‌رود به طوري که حساسيتي ايجاد نشود و بعضي‌ها هم به خاطر صداقت و صفا و اندکي سادگي، حساسيتي نشان نمي‌دهند؛ يا توجيه مي‌کنند و يا گمان مي‌کنند که مبارزه با اين انحرافات به هزينه‌هايش نمي‌ارزد.
وي خاطرنشان کرد: بعضي‌ها نسبت به خطر اطلاع دارند ولي آن را ساده مي‌انگارند و مسامحه مي‌کنند، بعضي هم که عمق خطر را بيشتر درک مي‌کنند، ‌به خاطر تعلق به گروه خاص، واکنش به خطر را به مصلحت گروه خود نمي‌بينند و عکس‌العملي نشان نمي‌دهند.
عضو مجلس خبرگان اضافه کرد: ‌تنها افراد اندکي هستند که چشم تيزبيني دارند، خطر را مي‌بينند، آينده‌اش را درک و ارزيابي مي‌کنند و طبعا حساسيت نشان مي‌دهند، اما غالبا با چنين افرادي رفتارهاي نامهربانانه مي‌شود، و اين نامهرباني‌ها نه تنها از سوي دشمنان بلکه گاهي اوقات از طرف دوستان نيز ديده مي‌شود که جاي تعجب دارد.
آيت‌الله مصباح تصريح کرد:‌ ما بايد به اين هشدارها توجه كنيم، مخصوصا اگر تجربه مثبتي نسبت به اين هشدارها در گذشته وجود داشته باشد.
وي اظهار داشت:‌ در چند سال اخير، چنين احساسي پيش آمده كه خطري پيچيده نسبت به اساس فكري جامعه در حال شکل‌گرفتن است و شيطان تمام تجربيات وحيله‌هاي خود را به كار گرفته تا طرز فكري انحرافي را در جامعه القاء كند.
استاد اخلاق حوزه علميه به نقطه شروع اين تفكر اشاره كرد وگفت: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي كه با بينش عميق و درك خاص امام (ره) نسبت به مسائل سياسي و اجتماعي و مديريت شايسته ايشان و هم‌دلي و يكپارچگي ملت به‌وقوع پيوست، دشمنان کوشيدند نقش امام (ره) را در ايجاد اين تحول عظيم اسلامي كم‌رنگ كنند.
عضو خبرگان رهبري يادآور شد:‌ ظهور يك رهبر ديني و نفوذ فوق‌العاده او در تودة‌ مردم، ‌دشمنان را نسبت به روحانيت حساس كرد بنابراين کوشيدند از اين محبوبيت ونفوذ جلوگيري كنند و تفكر ضد روحانيت را در ميان اقشار جامعه رواج دهند.
ايشان ادامه داد: استراتژي قطعي شيطان اين است كه بتواند مرتبه و قداست روحانيت شيعه را تضعيف كند چون تنها راه تضعيف اقتدار اسلام و دور كردن جامعه از خداوند، تضعيف روحانيت است.
رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني با اشاره به چند نمونه از اين اقدامات بعد از پيروزي انقلاب اسلامي خاطر نشان كرد:‌ قدم اول در القاي اين تفكر، سعي در کاستن از محبوبيت روحانيت با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف برخي روحانيان و حتي لغزش‌هاي ايشان در تكلم و پوشش، و قدم دوم مطرح كردن اسلام منهاي روحانيت بود.
علامه مصباح اضافه كرد: اين استراتژي تمام نشده و امروز هم با الگو قرار دادن اروپا در كنار زدن كليسا، تلاش مي‌كنند تا روحانيت را مانع پيشرفت ايران جلوه دهند و با اين ايده، درصدد كنار گذاشتن روحانيت و القاي تفكر ضد روحانيت در جامعه هستند.
عضو مجلس خبرگان رهبري يادآور شد:‌ امام خميني (ره) ايران را براي اسلام مي‌خواست، اما اين گروه اسلام را فداي ايران مي‌كنند.
استاد اخلاق حوزه علميه تأكيد كرد:‌ كمال استادي اين شياطين در اينجا ظاهر مي‌شود كه با القاي اين فكر كه امام زمان (عج) كشور را اداره مي‌كند، سعي در تضعيف جايگاه ولي‌فقيه دارند و نياز به وجود ولي‌فقيه را زير سؤال مي‌برند.
وي اظهار داشت:‌ اين طرز فكر به سمتي در حال حركت است كه مي‌گويد ما با رابطه‌اي معنوي مي‌توانيم خواسته امام زمان (عج) را به دست آوريم و كشور را بي‌واسطه و بدون نياز به متخصصان اسلام‌شناس اداره كنيم.
اين استاد فلسفه و تفسير قرآن تأكيد كرد:‌ هدف اين تفكر انحرافي آن است که در آينده اين تصور القا شود كه تمام فعاليت‌ها، طرح‌ها و خدمات‌ انجام‌شده در اين چند سال از جانب يك نفر منحرف بوده و او بزرگ‌ترين استراتژيست عالم است، و هر كاري كه انجام داده‌ايم از او الهام گرفته‌ايم و بنابراين او بايد رئيس‌جمهور آينده شود و كشور را اداره كند.
آيت‌الله مصباح تصريح كرد: اين خطر بزرگي است كه به نام اسلام، با استفاده از خون شهيدان و بعد از تحمل اين همه سختي‌ها بگويند انتخاب شدن چنين کسي که نه شناخت درستي از اسلام دارد و نه سوابق روشني در انقلاب، مرتبه‌اي از ظهور است! بدين ترتيب شيطان وسايلي فراهم كرده كه در دل يك كشور اسلامي با شعارهاي ديني، نطفه يك حركت ضد اسلامي منعقد گردد.
ايشان افزود: اکنون اگر احتمال ضعيفي هم بدهيم که شيطان چنين نقشه‌اي كشيده است، بايد حواسمان جمع باشد، احتياط كنيم و نسبت به حوادث و فتنه‌ها حساسيت وعكس العمل مناسب انجام دهيم.

اخبار و تحليل ها

 

مقام معظم رهبري:

هدف ما رسيدن به نظريه اسلامي ناب و خالص در باب عدالت است.(27/2/1390)

دست مريزاد!

وزارت اطلاعات ديروز اطلاعيه‌اي صادر كرد كه در آن خبر از دستگيري 30 نفر از جاسوسان آمريكايي در ايران مي‌داد. شايد برخي چون از موفقيت‌هاي سربازان گمنام امام زمان(عج) در چند سال اخير زياد شنيده‌اند، خبر اين موفقيت براي‌شان مانند ساير اخباري است كه هر روز مي‌شنوند؛ در حالي كه اين خبر حاوي نكات مهمي است كه از زواياي مختلفي قابل توجه، تأمل و بررسي است كه به بخشي از آن مي‌پردازيم:

1- پيچيدگي و دقت اقدامات اطلاعاتي و ضداطلاعاتي و حجم گسترده دستگيري جاسوسان در اين عمليات، به حدي است كه در كارهاي اطلاعاتي و ضداطلاعاتي كشورها يك ركورد محسوب مي‌شود.

2- شناسايي و لو رفتن 42 نفر از افسران اطلاعاتي - عملياتي سيا در ساير كشورها به يك معنا شكست بزرگ پيچيده‌ترين و مخوف‌ترين و بزرگ‌ترين سازمان اطلاعاتي جهان است.

3- نوع پوشش، دام‌گستري و عضويابي سيا براي پيدا كردن و گزينش افراد مستعد ايراني براي جاسوسي و تخليه اطلاعاتي اين افراد جاي تأمل بسيار دارد. تمامي اين افراد، فريب امور خدماتي عرضه شده را خوردند و اين امر مبتلابه بيشتر كساني است كه قصد خروج از كشور را دارند.

4- موفقيت‌هاي چند سال گذشته سربازان گمنام امام زمان(عج) به‌ويژه مورد اخير، بيانگر ضرورت حاكميت ثبات و آرامش در اين وزارت‌خانه راهبردي است كه نبايد دستخوش اميال شخصي و سليقه‌اي قرار گيرد.

سپاه پاسداران؛ تهديد اصلي

گروه ترجمه - پايگاه اينترنتي «فرانت لاين» 20 مي 2011 (30 ارديبهشت) در مقاله‌اي با عنوان «سپاه پاسداران، تهديد اصلي» به قلم «اي‌تريسي ساموئل» به نگاه صهيونيست‌ها به سپاه پاسداران پرداخت و نوشت: سپاه پاسداران اولين بار در سال 1982 و پس از اشغال لبنان توسط اسرائيل، وارد لبنان شد تا شبه‌نظاميان شيعه دره بقاع را به يک گروه مقاومت مسلح در برابر رژيم صهيونيستي تبديل کند. اين طرح در جهت پيش بردن دو هدف ايران بود: صدور انقلاب اسلامي و نابودي اسرائيل. تشکيل حزب‌الله به بزرگ‌ترين موفقيت سپاه پاسداران تبديل شد. وقتي به تهديد ايران توجه مي‌کنيم، سپاه پاسداران بخش «واقعي» آن را تشکيل مي‌دهد. «تريتا پارسي» که مطالب متعددي درخصوص روابط رژيم صهيونيستي و ايران منتشر کرده، مي‌گويد: «اسرائيل مايل است دولت ايران و بازوي سپاه آن را با آميزه‌اي از تحقير، احترام و اعتقاد مفرط به توانمندي‌هاي افسانه‌اي نگاه کند. مقامات اسرائيلي در خفا مي‌پذيرند که چالش آن‌ها با سپاه در واقع معکوس است؛ يعني حساب شده و مبتني بر نظم و محاسبات دقيق است. همين مسئله، سپاه را به چالشي بسيار بزرگ‌تر از دشمناني تبديل کرده که اسرائيل قبلاً با آن‌ها مواجه بوده است.» بنابراين، هرچند ادعاي نابودي اسرائيل با بزرگ‌نمايي و سروصدا همراه بوده است؛ اما افرادي که مسئول امنيت اين کشور هستند احساس مي‌کنند قدرت ناديده گرفتن اين ادعاها را ندارند.»

اخبار و تحليل‌ها: سركردگان رژيم صهيونيستي با دو انگيزه درباره سپاه بحث مي‌كنند: يكم) در هول و هراس نگه داشتن صهيونيست‌ها؛ تا پيوسته آن‌ها را مجبور به پذيرش سياست‌هاي خود كنند كه به آن، جنبه امنيتي مي‌دهند. دوم) در حوزه برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري؛ كه از توانمندي‌هاي سپاه در دفاع از كشور و دادن پاسخ سريع و كوبنده به هر اقدام تجاوزكارانه‌اي به‌شدت نگران هستند و وحشت دارند؛ از اين‌رو دست و پاي خود را در حوزه تهديد و اقدام كاملاً بسته مي‌بينند.

جهل و فقر، عوامل فرقه‌گرايي

  تعدادي از مبلغان بهائيت در شهرهاي اطراف کرج، با دادن کمک‌هزينه‌هاي مختلف به افراد بي‌بضاعت و داراي مشکلات مادي، آنان را جذب اين فرقه ضاله مي‌كنند. بنا بر اخبار رسيده در يکي از شهرهاي اطراف کرج حدود 50 خانواده بهائي زندگي مي‌كنند که باتوجه به سطح پايين درآمد، از طريق کمک‌هاي مالي بلاعوض، جذب اين فرقه شده‌اند. البته اين روش مختص به بهائيت نيست و پيش از اين نيز وهابيت در استان‌هايي چون سيستان و بلوچستان، هرمزگان، خوزستان،كردستان و... با دادن پول، مردم محلي به‌ويژه جوانان اين مناطق را جذب كرده است. به نظر مي‌رسد اين موضوع بايد به دقت مورد توجه دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي كشور قرار گيرد.

جبران يك غفلت و فريب

  چندي پيش، بيانيه‌اي با امضاي 13 استاندار با رهبري فردي که هم‌اکنون در دولت مسئوليت گرفته، منتشر شد که درآن حمايت‌هايي از جريان انحرافي صورت گرفته بود. استانداران مذکور در اين بيانيه، ضمن حمايت از جريان انحرافي در دولت، انگشت اتهام تخريب عليه دولت را به سمت جريان ديگري كه از وفاداران به نظام و انقلابند، بردند و آن را جريان انحرافي ناميدند؛ اما پس از انتشار اين بيانيه در رسانه‌ها، استانداران مذکور که متوجه سوءاستفاده‌هاي سياسي از اين جريان شدند و فهميدند که از سوي يکي از استانداران سابق، به‌نوعي بازي خورده‌اند، با صدور بيانيه‌اي جديد، ضمن اعلام برائت از بيانيه قبلي، تجديد ميثاق خود را با آرمان‌هاي امام(ره) و رهبري اعلام کردند.

مفسد اقتصادي در حين فرار دستگير شد

 فرمانده هنگ مرزي نگور و جكيگور در جنوب سيستان و بلوچستان گفت: يكي از مفسدان اقتصادي كشور، پيش از فرار، توسط مرزبانان در منطقه مرزي جكيگور نزديك مرز ايران با پاكستان دستگير شد.

سرهنگ «برات ميرشكاري» روز گذشته اظهار داشت: مرزبانان گمنام امام زمان(عج) با گسترش منابع و مخبران در سطح منطقه موفق شدند محل سكونت اين مفسد اقتصادي را در يكي از شهرهاي سطح حوزه استحفاظي خود شناسايي و در يك اقدام غافلگيرانه وي را دستگير كنند. فرمانده هنگ مرزي نگور و جكيگور افزود: مرزبانان با توجه به اعلام سازمان تعزيرات حكومتي مبني بر اينكه متهم فقط در يكي از پرونده‌هاي خود، بيش از يك ميليارد ريال جريمه به دولت بدهكار است، وي را براي سير مراحل قانوني تحويل مراجع قضايي دادند.

فاش شدن اسرارآميزترين جغرافياي آمريكا

  سازمان جاسوسي آمريكا اسناد 50 ساله منطقه 51، يکي از اسرارآميزترين مناطق نظامي روي زمين راکه تاکنون وجود آن انکار مي‌شد، همراه با سقوط يک هواپيماي جاسوسي 12-A منتشر کرد. منطقه 51 واقع در صحراي نواداي آمريكاست و يکي ازاسرارآميزترين نقاط کره زمين به‌شمار مي‌رود و تاکيلومترها نزديک شدن به آن غيرممکن است. اين اولين‌بار در طول تاريخ است که اسرار اين منطقه نظامي فوق‌سري که پيش از اين، وجود آن هميشه انکار مي‌شد، از سوي سازمان جاسوسي آمريکا، سي‌آي‌اي، منتشر مي‌شود. اين تصاوير که توسط نشنال‌جئوگرافيک منتشر شده و به‌تازگي از طبقه‌بندي خارج شده‌، سقوط يک هواپيماي جاسوسي 12-A را در جايي دور از اين پايگاه سري واقع در صحراي نوادا و تلاش براي از بين‌بردن شواهد اين سقوط را نشان مي‌دهند.

شايد راه‌حل باشد؛ اما كسي باور نمي‌كند

  به گزارش روزنامه كويتي الوطن، اداره كل مهاجرت كويت صدور هر نوع مجوز ويژه و ويزا براي سفر خانوادگي، گردشگري، بازرگاني همچنين پيوستن به خانواده، خواه به همسر يا فرزندان و ويزاهاي كار را براي شهروندان پنج كشور سوريه، عراق، ايران، پاكستان و افغانستان متوقف كرد اين ممنوعيت تا اطلاع بعدي معتبر است. يك منبع امنيتي كويت در اين‌باره گفت: دليل اين موضوع، مسائل امنيتي است به دليل اوضاع اين كشورها كه با تظاهرات و مطالبات براي سرنگوني حكومت‌ها روبه‌رو هستند، شمار زيادي از شهروندان اين پنج كشور مقيم كويت تلاش مي‌كنند خويشاوندان يا دوستان خود را كه ممكن است از سوي دولت‌هاي خود تحت تعقيب باشند يا ترس از بازداشت داشته باشند، به كويت منتقل كنند(!) از اين‌رو تا اطلاع بعدي از صدور ويزا براي ورود اتباع اين كشورها به كويت جلوگيري مي‌شود.

اخبار و تحليل‌ها: شايد اين تنها راهي براي رفع نگراني از مسائل داخلي كويت باشد كه به ذهن مسئولان اين كشور رسيده؛ اما كسي آن را باور نمي‌كند. همه مي‌دانند كه كويت نگران اعتراضات عمومي در كشورش است كه نشانه‌هاي آن مشهود است.

اخبار كوتاه:                                      

·         نيروهاي امنيتي سوريه يک خانه تيمي را که محل اختفا و مرکز عمليات‌هاي تروريستي در اين کشور بود، کشف و متلاشي کردند. به گزارش خبرگزاري سانا، اين گروه تروريستي که مجهز به سلاح‌هاي سنگين و مواد منفجره بودند، دو روز پيش در شهر الدامير در نزديکي دمشق کشف و اعضاي آن بازداشت شدند. شهر الدامير به دليل وجود پايگاه‌هاي اصلي هوايي سوريه از شهرهاي راهبردي و مهم سوريه محسوب مي‌شود.

·         برنامه «ايرانيان» که با همکاري شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور و صدا و سيما از شبکه تهران پخش مي‌شود، اخيراً ميزبان خانم دکتري بوده که در سال‌هاي اول انقلاب با عنوان پزشک مخصوص امام(ره)، از مردم کلاهبرداري مي‌کرده و به همين اتهام نيز مدتي در بازداشت به سر برده است. شنيده شده برادر اين خانم دکتر نيز به علت همکاري با ساواک از صدا و سيما اخراج شده است.

·         به گزارش شبکه خبري بي‌بي‌سي، مشاور مهدي کروبي خبر داد کروبي و همسرش به منظور انتقال به ساختمان ديگر به طور موقت از حصر خارج شده‌اند. بنا به اين خبر، انتقال کروبي و همسرش از محل سکونت فعلي به مکاني ديگر به درخواست خودشان صورت مي‌گيرد.

·         به گزارش سايت الملتقي‌الوطني بحرين، دادگاه سلامت ملي اين كشور، حجت‌الاسلام شيخ محمد حبيب‌المقداد، استاد حوزه علميه و رئيس جمعيت الزهرا، اين کشور را به اتهام ربودن يکي از نيروهاي امنيتي(!) به 20 سال زندان محکوم کرد. دولت بحرين تاکنون هيچ گزارشي از نحوه ربوده شدن اين نظامي صادر نکرده است.

·         «علي عسيري» سفير عربستان سعودي در لبنان اعلام كرد كه يازده فرد سعودي به اتهام اقدامات تروريستي در لبنان تحت محاكمه هستند. وي افزود: چهار نفر از اين افراد محاكمه خود را به پايان رسانده‌اند و حكم آنان در خصوص برخي مسائل، صادر شده است؛ ولي هفت نفر ديگر در انتظار صدور حكم به سر مي‌برند.

·         حجت‌الاسلام والمسلمين مختاري، امام جمعه سابق نيوكاسل، با هشدار به فعاليت‌هاي گسترده تبليغي وهابيت در كشورهاي آفريقايي گفت: امروز زمينه تبليغ در كشورهاي آفريقايي بيش از اروپا است و از آنجا كه موقعيت شيعه در كشورهايي مانند كنيا رو به‌ رشد است، از اين‌رو وهابيت احساس خطر كرده و با پشتيباني‌هاي مالي برخي كشورها فعاليت خود را در اين قاره تشديد كرده است.

·         خبرگزاري‌هاي جهان، عكس سه خانم مسلمان برقع‌پوش را در مقابل محل برگزاري جشنواره فيلم كن منتشر كرده‌اند كه چك جريمه براي حجاب اسلامي‌شان را به خبرنگاران نشان مي‌دهند تا جهان معناي آزادي را در مهد آزادي (فرانسه) ببيند! فرانسه اولين كشوري بود كه حضور زنان برقع‌پوش را در جامعه ممنوع اعلام كرد.

·         به گزارش خبرگزاري فرانسه، ولاديمير پوتين، رئيس‌جمهور پيشين روسيه، در سال 2006 شخصاً دستور خرابکاري در برنامه هسته‌اي ايران را صادر کرده بود.

نشريه بصيرت، اخبارو تحليل ها سال چهاردهم شماره ۳۱۶۹ يکشنبه ۱خرداد ۱۳۹۰

بيانات  مقام معظم رهبري در ديدار جمعی از بانوان نخبه

در آستانه‌ى ميلاد حضرت فاطمه‌ى زهرا (سلام اللَّه عليها)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

اولاً تبريك عرض ميكنم ايام متعلق به ولادت بانوى دو عالم، سيده‌ى زنان اهل بهشت، حضرت صديقه‌ى طاهره (سلام اللَّه عليها) را. اين جلسه بحمداللَّه جلسه‌ى بسيار مهم و باارزشى از آب در آمد. اولاً حضار محترم، بانوان برجسته‌ى بخشهاى مختلف زندگى اجتماعى و زندگى علمى ما و نخبگان حقيقى جامعه‌اند؛ چه استادان محترم و برجستگان ميدانهاى مختلف علمى و فنى و غيره، و چه خانواده‌هاى محترم شهيدان، اين همسر محترم شهيد و مادر چهار شهيد؛ كه اينها نمونه‌اى هستند از اوج حركت بانوان به سمت كمال و تعالى. بحمداللَّه اين مجلس از همه جهت مجلس برجسته و ممتازى است. اهميت ديگر اين جلسه، جنبه‌ى نمادين بودن آن است. يقيناً در سرتاسر كشور بانوان محترم ديگرى هستند كه برجستگى‌هائى را كسب كرده‌اند، از خود نشان داده‌اند و سرمايه‌هائى براى پيشرفت كشور و آينده‌ى كشورند. اين جلسه، نمادى از مجموعه‌ى حركت عظيم بانوان كشور ماست.

 مطالبى كه خانمها اينجا بيان كردند، تقريباً مشتمل بود بر همه‌ى جوانب بحث مربوط به زن، از آن جهتى كه نظام اسلامى و جمهورى اسلامى بايد به اين مسئله نگاه كند و آن را دنبال كند. من با دقت حرفها را گوش كردم. تقريباً همه‌ى آن چيزهائى كه امروز در مورد مسئله‌ى زنان ميتواند عنوان بحث و تحقيق و مطالعه و بر اساس آن، برنامه‌ريزى در كشور صورت بگيرد، در بيانات خانمها بود. اين خيلى براى من جالب و خرسند كننده است.

 خب، حالا تا همين جاى قضيه اگر بخواهيم يك قضاوتى را مطرح كنيم، آن قضاوت اين خواهد بود كه نظام جمهورى اسلامى توانسته است به يك قله‌اى دست پيدا كند كه عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب انديشه و صاحب رأى و نظر در ظريفترين و حساسترين مسائل يك جامعه، كه حالا عرض خواهم كرد. مسئله‌ى زن - كه امروز در دنيا بايد به عنوان «بحران زن» آن را ناميد - يكى از اساسى‌ترين مسائل هر تمدنى، هر جامعه‌اى و هر كشورى است. در اين مورد، شما توانسته‌ايد به ريزه‌كارى‌هائى، به دقتهائى، به سرفصلهاى مهمى دست پيدا كنيد و درباره‌ى اين مسئله بينديشيد. بنابراين آن قضاوت اين شد كه جمهورى اسلامى به يك قله‌اى دست يافته است كه اى بسا بسيارى از كشورهاى عالم به آن دست نيافته‌اند.

 يك مطلب را من اينجا عرض بكنم. مسئله‌ى زن و خانواده، با همه‌ى كارى كه شده است - شما كرده‌ايد، ديگران كرده‌اند - همچنان يك مسئله‌ى مهم و قابل بحث و قابل توسّع در انديشه‌ورزى است. اين موضوعِ يكى از نشستهاى انديشه‌هاى راهبردى است كه ان‌شاءاللَّه در آينده آن را خواهيم داشت. نشستهاى انديشه‌هاى راهبردى كه تاكنون دو نشست آن انجام گرفته و كارهاى آن از لحاظ فكرى و ان‌شاءاللَّه بعداً برنامه‌ريزى و عمل دنبال خواهد شد، متكفل بررسى اساسى‌ترين و راهبردى‌ترين مسائل فكرى جامعه است. يكى از اين مسائل، مسئله‌ى زن و خانواده است كه در فهرست اين مسائل پيش‌بينى شده و در آينده برگزار خواهد شد. من همين جا از بانوان محترم، انديشه‌ورزان زن - كه امروز نمونه‌هائى از آن را بحمداللَّه اينجا ديديم - درخواست ميكنم كه در اين كار مشاركت جدى بكنيد؛ بحث كنيد، فكر كنيد، مطالعه كنيد؛ فصول مربوط به مسئله‌ى زن را به طور جداگانه، به طور تخصصى، به شكل علمى، با تكيه‌ى به منابع اسلامى و فكر ناب انقلابى - كه خوشبختانه در شما هست - در نشستِ مربوط به اين موضوع بررسى كنيد؛ مطرح بشود، بحث بشود و ان‌شاءاللَّه براى برنامه‌ريزى و عمل دنبال‌گيرى شود.

 درباره‌ى مسئله‌ى زن در جامعه، اساس مشكل، دو چيز است؛ دو نقطه‌ى اساسى است كه اگر درباره‌ى اين دو نقطه بشود فكرى كرد، طرحى نو در انداخت و كار پيگير و مستمرى انجام داد، ميتوان اميدوار بود كه در طول زمان - ميان‌مدت يا بلندمدت - آن چيزى كه امروز ميتوان آن را بحران مسئله‌ى زن در دنيا دانست، حل شود. آن دو چيز، يكى عبارت است از نگاه غلط و بد فهميدن جايگاه زن و شأن زن در جامعه؛ كه اين نگاه و اين بدفهمى از غرب شروع شده و خيلى هم قديمى و ريشه‌دار نيست. آن كسانى كه مدعى شدند كه در پروتكلهاى انديشمندان صهيونيست اين مسئله وجود داشته، ميشود حدس زد كه اين، خلاف واقع نيست. يعنى اگر نگاه كنيم، مى‌بينيم اين نگاه غلط، اين كج‌فهمى و بدفهمى در زمينه‌ى شأن زن در جامعه، شايد در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بيشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرريز شده است به جوامع ديگر، از جمله جوامع اسلامى. اين يك نقطه است.

 نقطه‌ى دوم كه اساس مشكل است، بد فهميدن مسئله‌ى خانواده و بد عمل كردن در رفتارهاى داخل خانواده است. اين دو تا مشكل است كه به نظر ما بحران مسئله‌ى زن را - كه امروز يك مشكل اساسى در دنياست - به وجود آورده. شايد تعبير «بحران زن»، تعبير تعجب‌آورى باشد. امروز مسئله‌ى بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژى، بحران گرم شدن زمين، به عنوان مسائل اصلى بشريت مطرح ميشود؛ اما هيچكدام از اينها مسائل اصلى بشريت نيست. بيشترِ آن چيزهائى كه مشكلات اصلى بشريت است، برميگردد به مسائلى كه ارتباط پيدا ميكند با معنويت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعى انسانها با يكديگر؛ كه يكى از آنها مسئله‌ى زن و مرد، جايگاه زن، مسئله‌ى زن و شأن زن در جامعه است؛ كه اين حقيقتاً يك بحران است، منتها به رو نمى‌آورند، مطرح نميكنند و سياستهاى مسلط در دنيا به صرفه‌ى خودشان نميدانند و شايد برخلاف راهبردهاى اصلى خودشان ميدانند كه اين مسئله را مطرح كنند.

 در مورد مسئله‌ى اول، كه جايگاه زن در زندگى و در جامعه است - با هر تعبيرى كه ميخواهيد مطرح كنيد، ميشود از آن اسم برد - اشكال اينجاست كه يك نامعادله‌اى را بتدريج به وجود آورده‌اند؛ يك طرف ذى‌نفع، يك طرف مورد انتفاع؛ بشريت را اينجورى تقسيم كرده‌اند. طرفِ ذى‌نفع مرد است، طرفِ مورد انتفاع عبارت است از زن. اين به طور آرام، با تدريج، با شيوه‌هاى گوناگون، با تبليغات مختلف، در طول ده‌ها سال - كه شايد به صد سال، صد و پنجاه سال برسد، كه من دقيق نميتوانم بگويم و اين مسئله قابل تحقيق است - در جوامع غربى در درجه‌ى اول، و بعد در جوامع ديگر جا افتاده. شأن اجتماعى زن را اينجورى معرفى كردند، اينجورى تعريف كردند: زن به عنوان يك موجودى كه مورد انتفاع مرد بايد قرار بگيرد. لذا در فرهنگ غربى اگر زن بخواهد در جامعه نمود پيدا كند، شخصيت پيدا كند، حتماً بايد از جذابيتهاى جنسىِ خودش چيزى را ارائه بدهد. حتّى در مجالس رسمى، نوع پوشش زن بايد جورى باشد كه براى طرف ذى‌نفع و منتفع - يعنى طرف مرد - چشم‌نواز باشد.

 به نظر من بزرگترين ضربه، بزرگترين اهانت، بزرگترين حق‌كشى كه در زمينه‌ى مسئله‌ى زن انجام گرفته، همين است. در محيط اجتماعى، فرهنگى شكل بگيرد كه زن به عنوان يك طرفِ مورد انتفاع، براى استفاده‌ى يك طرفِ ذى‌نفع مطرح شود؛ اين متأسفانه امروز در فرهنگ غربى وجود دارد. ديگران هم از آنها تقليد كردند، در راهش كوشش كردند، تلاش كردند و اين در دنيا جا افتاده. اگر كسى خلاف اين را بگويد، عليه او جنجال ميكنند. فرض كنيم اگر در يك جامعه‌اى مسئله‌ى آرايش زنان و تبرّج زنان در محيطهاى عمومى محكوم شود، جنجال بلند خواهد شد. اگر نقطه‌ى مقابل آن انجام بگيرد -  يعنى در يك جامعه‌اى عريانى زنان مطرح شود - هيچ سر و صدائى در دنيا بلند نميشود. اما وقتى پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرايش نكردن زن در جامعه مطرح شود، دستگاه‌هاى مسلط تبليغاتى دنيا سر بلند ميكنند، جنجال ميكنند؛ اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه يك فرهنگى، يك سياستى، يك راهبردى وجود دارد كه سالهاى متمادى است دنبال ميشود و پايه‌اش اين است كه اين جايگاه، اين شأن، اين موقعيت غلط و اهانت‌آميز را براى زن تثبيت كنند؛ و متأسفانه كردند.

 لذا شما مى‌بينيد در غرب با حجاب تدريجاً به صورت علنى دارد مخالفت ميشود. عنوانى كه براى اين مخالفت ذكر ميكنند، اين است كه ميگويند حجاب نماد يك حركت مذهبى است؛ ما نميخواهيم در جوامع ما - كه جوامع لائيك هستند - نمادهاى مذهبى مطرح شوند. به نظر من اين دروغ است؛ بحث مذهب و غير مذهب نيست؛ بحثِ اين است كه سياست راهبردىِ اساسىِ بنيانى غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّى اگر چنانچه حجاب ناشى از يك انگيزه و ايمان دينى هم نباشد، با آن مخالفت ميكنند؛ مشكل اساسى اين است.

 اين مسئله آن وقت دنباله‌هاى خودش را، تبعات بسيار جانكاه خودش را در جوامع بشرى به وجود آورده: مسئله‌ى سست شدن بنيان خانواده - گزارشهاى تكان‌دهنده‌اى كه يك نمونه‌اش را يكى از خانمهاى محترم اينجا اشاره كردند - مسئله‌ى آمار گريه‌آور و تأسفبار تجارت زنان. امروز در دنيا طبق گزارشى كه داده شده است - كه اين گزارش به نظرم گزارش سازمان ملل است؛ گزارش يك مركز رسمى است - سريع‌الرشدترين تجارتهاى دنيا، تجارت زنان و قاچاق زنان است. بدترين كشورها هم در اين زمينه، چند تا كشورند؛ از جمله رژيم صهيونيستى است. زنان و دختران را با عنوان پيدا كردن كار و عنوان ازدواج و اين حرفها، از كشورهاى فقير، از آمريكاى لاتين، از برخى كشورهاى آسيا، از برخى كشورهاى فقير اروپا جمع ميكنند و ميبرند آنها را در شرائط بسيار سختى تحويل مراكزى ميدهند كه انسان از تصور آنها و نام آنها تنش ميلرزد. همه‌ى اينها مبتنى است بر اين نگاه غلط، اين نامعادله‌ى ظالمانه در مورد جايگاه زن در جامعه. پديده‌ى كودكان نامشروع - كه بالاترين آمار كودكان نامشروع هم در آمريكاست - پديده‌ى زندگى‌هاى مشتركى كه بدون ازدواج انجام ميگيرد؛ يعنى در حقيقت نابود كردن كانون خانواده و محيط گرم و صميمى خانواده و بركات خانواده، محروم كردن بشر از اين بركات، اينها همه ناشى از مشكل اول است؛ بايد براى اين، يك فكرى كرد. بايد جايگاه زن را تعريف كرد و در مقابل منطق هوچيگرانه‌ى غربى بجد ايستاد.

 من يك وقتى گفتم؛ از من سؤال كردند كه شما در مقابل آنچه كه غربى‌ها درباره‌ى مسئله‌ى زن در كشور ميگويند، چه دفاعى داريد؟ من گفتم: ما دفاع نداريم، ما هجوم داريم! ما در مسئله‌ى زن، از غرب طلبگاريم؛ ما مدعى غربيم؛ آنها هستند كه دارند به زن ظلم ميكنند، زن را تحقير ميكنند، جايگاه زن را پائين مى‌آورند؛ به اسم آزادى، به اسم اشتغال، به اسم مسئوليت دادن، آنها را مورد فشارهاى روحى، روانى، عاطفى و اهانت شخصيتى و شأنى قرار ميدهند؛ آنها بايد جواب بدهند. جمهورى اسلامى در اين زمينه يك مسئوليتى دارد. جمهورى اسلامى در مسئله‌ى زن بايد به طور صريح و بدون هيچ مجامله، حرف خودش را - كه عمدتاً اعتراض به نگاه غربى و اين نامعادله‌ى ظالمانه‌ى غربى است - بگويد. با اين نگاه، آن وقت مسئله‌ى حجاب، مسئله‌ى نوع ارتباط زن و مرد، همه معنا پيدا ميكند. اين يك مسئله است.

 مسئله‌ى بعدى - كه در قضيه‌ى زن مشكل دومى است - مسئله‌ى خانواده است. نظر اسلام در باب خانواده و جايگاه زن در خانواده، نظر خيلى روشنى است. «المرأة سيّدة بيتها»؛(1) بزرگ خانه، زن خانه است؛ اين از پيغمبر اكرم است. جايگاه زن در خانواده، همانى است كه در گفتارهاى گوناگون ائمه (عليهم‌السّلام) آمده: «المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة».(2) در تعبيرات عربى، قهرمان يعنى كارگزار، پادو، يك خدمتگزار محترم. ميفرمايد: در داخل خانه، زن قهرمانه نيست؛ ريحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان ميفرمايد: بهترين شما كسانى هستند كه بهترين رفتارها را با همسرانشان دارند. اينها نظرات اسلام است و از اين قبيل الى ماشاءاللَّه وجود دارد. ولى در عين حال تحقق خواسته‌ى اسلام در خانواده، يك امرى است كه با اين بيانات تمام نميشود، حل نميشود؛ احتياج به پشتوانه‌ى قانونى، پشتوانه‌ى اجرائى و ضمانت اجرائى دارد؛ و اين كار بايد انجام بگيرد. اين كار در طول سالهاى متمادىِ گذشته انجام نگرفته است. خانواده‌هائى كه متدين بودند، مردانى كه از اخلاقِ خوب برخوردار بودند و پايبندى‌هاى شرعى داشتند، ملاحظاتى كردند؛ اما در مواردى كه اين خصوصيات نبوده، اين ملاحظات نشده؛ به زن در داخل خانواده ظلم شده.

 البته اينجور نيست كه ما فكر كنيم غربى‌ها در اين زمينه از ما جلويند؛ ابداً. بنده آمارهاى زيادى دارم، اين خانم محترم هم آمارهائى را ذكر كردند؛ وضع داخلى خانواده‌هاى غربى از لحاظ مظلوميت زن و از لحاظ عدم رعايت حقوق زن، از وضع خانواده‌هاى اسلامى و ايرانى و شرقى يقيناً بدتر است؛ بهتر نيست، اگر بدتر نباشد؛ در مواردى حتماً بدتر است. ما به آنها كه نگاه نميكنيم، آنها كه الگوى ما نيستند. ما در محيط خانواده كمبودهاى زيادى داريم؛ احتياج دارد به پشتوانه‌ى قانونى، به تضمين قانونى، به تضمين اجرائى؛ و اين بايد تحقق پيدا كند. اين مسئله از جمله‌ى عرصه‌ها و ميدانهائى است كه در داخل كشور در اين زمينه كم كار شده و بايد كار شود.

 از لحاظ نظر اسلام و متون اسلامى هم در اين بخش از مسئله هيچ كمبودى وجود ندارد. ما مى‌بينيم گاهى اوقات كسانى كه منتقد تفكرات اسلامى هستند، سر قضيه‌ى ارث و ديه و اين چيزها اشكال ميكنند، در حالى كه اشكالها وارد نيست؛ آنها پاسخهاى منطقى و قوى دارد. اما در زمينه‌ى رفتارهاى داخل خانواده، متأسفانه غالباً به غفلت گذرانده ميشود؛ در حالى كه نظر اسلام، نظر كاملاً روشنى است. محيط خانواده براى زن بايد محيط امن، محيط عزت و محيط آرامش خاطر باشد تا زن بتواند آن وظيفه‌ى اساسى خودش را - كه همين حفظ خانواده است - به بهترين وجهى انجام دهد.

 در مورد نگاه اسلام به زن بحثهاى زيادى شده است، ما هم بارها گفتيم. من مكرراً عرض كردم كه نمونه براى انسان مؤمن و مرضى الهى، و انسان كافر و مردود درگاه پروردگار در قرآن، زن مطرح شده؛ اين چيز جالبى است. قرآن وقتى ميخواهد براى انسان خوب و انسان بد نمونه ذكر كند، هر دو را از زنان انتخاب ميكند: «ضرب اللَّه مثلا للّذين كفروا امرأة نوح و امرأة لوط».(3) قرآن دو زن را به عنوان «مثل»، يعنى نمونه و نماد زنانِ بد معرفى ميكند؛ همسر نوح و همسر لوط. بعد نقطه‌ى مقابل: «و ضرب اللَّه مثلا للّذين امنوا امرأة فرعون».(4) به عنوان نماد زن خوب، زن برتر و زن مؤمن، دو نفر را معرفى ميكند: يكى همسر فرعون است، يكى هم حضرت مريم است؛ «و مريم ابنت عمران الّتى احصنت فرجها».(5) جالب اين است كه هر چهار تاى اين زنها خوبى و بدى‌شان مربوط به محيط خانواده است. در مورد آن دو زن بد - «امرأة نوح و امرأة لوط» - ميفرمايد: «كانتا تحت عبدين من عبادنا صالحين فخانتاهما»؛(6) اين دو زن به همسرانشان - كه دو پيغمبر عالى‌شأن و عالى‌مقام بودند - خيانت كردند. مسئله، مسئله‌ى خانواده است. موضوع آن دو زن ديگر هم مربوط به خانواده است؛ اوّلى كه زن فرعون است، ارزش و اهميت او اين است كه يك پيغمبر اولوالعزم را، يك موساى كليم‌اللَّه را در آغوش خود پرورش ميدهد و به او ايمان مى‌آورد و به او كمك ميكند؛ لذا فرعون از او انتقام ميگيرد. مسئله، مسئله‌ى درون خانواده است با اين تأثير و شعاع عظيم كارى كه او كرده است، كه يك موسائى را تربيت كرده. در مورد حضرت مريم هم همين جور است: «الّتى احصنت فرجها»؛ ناموس خود را حفظ كرد، عفت خود را حفظ كرد. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه در محيط زندگى حضرت مريم (سلام اللَّه عليها) عواملى وجود داشته كه ميتوانسته است تهديدكننده‌ى عفت و ناموس يك زن عفيف باشد و او توانسته مبارزه كند. بنابراين همه‌اش ناظر به همين جنبه‌هاى مهمى است كه عرض شد؛ جنبه‌ى خانواده و مسئله‌ى شأن زن در جامعه. بنابراين مسئله، مسئله‌ى مهمى است.

 البته ما در جمهورى اسلامى پيشرفت داشتيم. نگاه من، نگاه خوشبينانه است. ما قبل از انقلاب را از نزديك ديديم. وضعى كه آن روز كشور ما و جامعه‌ى ما و زنان ما به سمت آن ميتاختند، وضعيت بسيار هولناك و خطرناكى بود. به خاطر خاصيت تقليدى بودن كار در اينجا، گاهى وضعيت ظاهر زنان از آنچه كه ما در عكسها و نقلها و گزارشها از زنهاى اروپائى ميديديم يا ميخوانديم هم بدتر بود! يك چنين وضعى را داشتند ترويج ميكردند. البته زن ايرانى به خاطر گوهر ايمان كه در او نهادينه بود، توانست بر اين موج مخرب فائق بيايد؛ در انقلاب مشاركت اساسى داشته باشد؛ هم با حضور خود، هم با تشويق مردان؛ و يك پايه‌ى اساسى پيروزى انقلاب بشود. بعد از انقلاب هم كه حركت زنان، حركت فوق‌العاده‌اى است.

 من لازم است عرض بكنم؛ اين همسران مجاهدان راه حق و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقيقتاً آيتى هستند از صبر و مقاومت. شرح حال اينها را كه انسان نگاه ميكند و ميخواند، رنجهاى اينها را كه ملاحظه ميكند - البته بانوانى كه قبل از انقلاب همسر مبارزينى بودند كه سختى‌هائى را تحمل ميكردند، نمونه‌هائى هم در آنجا ديده ميشد؛ ليكن نمونه‌هاى كامل در دوره‌ى دفاع مقدس بود - مى‌بيند اين همسران چه كشيدند، اين مادران چه كشيدند. اينها فرزندان را فرستادند جبهه‌ها؛ بسيارى از آنها شهيد شدند، جانباز شدند و اين اسوه‌هاى صبر و مقاومت مثل كوه، استوار ايستادند. اين در عرصه‌ى مسائل معنوى و انسانى. در عرصه‌ى مسائل سياسى و در عرصه‌ى مسائل علمى هم كشور بحمداللَّه پيشرفت فوق‌العاده‌اى داشته است. اين همه زنان دانشمند، استاد در رشته‌هاى مختلف علمى، در علوم حوزوى، در علوم دانشگاهى - كه نمونه‌اى از آنها خوشبختانه شما حضار محترم هستيد كه در اينجا حضور داريد - همه نشان‌دهنده‌ى موفقيت جمهورى اسلامى است. نگاه من، اين نگاه است. اين نگاه، دل را به آينده اميدوار ميكند. ما با همين حركت و با همين شتاب ان‌شاءاللَّه پيش برويم، قطعاً خواهيم توانست بر فرهنگ غلط غربى و رائج در دنيا فائق بيائيم. بايد كار كرد، بايد تلاش كرد، بايد دنبال‌گيرى كرد. نگاه، نگاه خوشبينانه است؛ منتها اين نگاه خوشبينانه نبايد مانع بشود از اينكه ضعفها را ببينيم. ما درجاتى پيش رفتيم، اما اى بسا ده برابر اين ممكن بود پيش برويم. آنچه كه موجب شد نتوانيم در آن حد جلو برويم، همين ضعفها و مشكلاتى است كه وجود داشته؛ كه شما به بعضى از آنها اشاره كرديد، و مشكلات ديگرى هم وجود داشته كه بايد برطرف شود.

 آنچه كه من ميخواهم در پايان عرايضم عرض كنم، اين است كه عمده‌ى كار را خود بانوان بايد انجام بدهند. شما هستيد كه ميتوانيد فكر كنيد، انديشه‌ورزى كنيد، مطالعه كنيد، معضلات را در مقام نظر و انديشه حل كنيد و در مقام عمل راهكار اجرائى ارائه بدهيد. اين، كار را بسيار آسان و نزديك خواهد كرد. البته در اين جلسه بانوان محترم پيشنهادهائى هم دادند؛ بعضى از اينها كاملاً عملى است و دم دست است و ميشود اجرا كرد، اقدام كرد، براى بعضى هم ميتوان زمينه‌سازى كرد.

 به هر حال اميدواريم ان‌شاءاللَّه جامعه‌ى زنان كشورمان جزو موفق‌ترين جوامع باشند و دختران جوان ما ان‌شاءاللَّه بتوانند در اين زمينه‌اى كه شما به وجود آورديد، گامهاى بلندترى بردارند و روزبه‌روز ان‌شاءاللَّه به اهداف عاليه‌ى اسلامى نزديكتر شويم. ان‌شاءاللَّه اين جلسه هم بركات خودش را در اين عرصه باقى خواهد گذاشت.

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

اخبار ويژه برخي روزنامه هاي 2 خرداد 1390

كيهان

فرانت لاين: سپاه پاسداران تهديدي واقعي براي موجوديت اسرائيل است

يك نشريه آمريكايي در گزارشي فاش كرد رژيم صهيونيستي به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به چشم يك تهديد واقعي و نه تبليغاتي مي نگرد.

مجله فرانت لاين در گزارشي نوشت: تهديد واقعي براي اسرائيل آن گونه كه نتانياهو به تازگي گفت، ايران است. به گفته سران اسرائيل، ايران خطري واقعي عليه موجوديت اين دولت است. شيمون پرز نخست وزير وقت اسرائيل در سال 2002 گفت ايران دست به كار عملي كردن وعده خود براي نابودي اسرائيل از طريق سپاه پاسداران شده است. سپاه پاسداران در سال 1982 و پس از اشغال جنوب لبنان از سوي اسرائيل، وارد لبنان شد تا شبه نظاميان شيعه را در دره بقاع تبديل به گروه مقاومت كند. تشكيل حزب الله به بزرگترين موفقيت ايران تبديل شد.

مجله آمريكايي مي افزايد: به دنبال خروج اسرائيل از جنوب لبنان در سال 2000، حمايت هاي ايران و سپاه پاسداران از حزب الله فزوني يافت و اين، حزب الله را به پيكره اي نيمه نظامي و آماده مقابله با اسرائيل تبديل كرد. پيش بيني شيمون پرز در سال 2002 مبني بر اينكه سپاه پاسداران به لبنان آمده تا قلب اسرائيل را با موشك هدف بگيرد، تنها 4 سال بعد و در جريان جنگ دوم لبنان در ژوئيه و اوت 2006 جامه واقعيت به خود پوشيد.

فرانت لاين از قول زئيف شف استراتژيست و تحليلگر مطرح صهيونيستي نوشت «تشكيلات نظامي اسرائيل كه حزب الله را يگان خط مقدم سپاه پاسداران در نظر مي گيرد، جنگ دوم لبنان را به عنوان نبرد ميان اسرائيل و ايران نگاه مي كرد.» و افزود: البته به اسارت گرفتن دو سرباز اسرائيل با كسب اجازه از ايراني ها انجام نشده بود. با اين حال، اسرائيلي ها شاهد حمايت ايران از حزب الله در اين نبرد بودند.

فرانت لاين تاكيد مي كند: وقتي به تهديد ايران توجه مي كنيم، سپاه پاسداران بخش واقعي آن را تشكيل مي دهد. تريتا پارسي كه مطالب متعددي درخصوص روابط اسرائيل و ايران منتشر كرده، مي گويد «اسرائيل مايل است دولت ايران و بازوي سپاه آن را با آميزه اي از سرزنش، احترام و اعتقاد مفرط به توانمندي هاي افسانه اي نگاه كند. مقامات اسرائيلي نيز در خفا مي پذيرند كه چالش آنها با سپاه در واقع معكوس است؛ يعني حساب شده و مبتني بر نظم و محاسبات دقيق است. همين مساله، سپاه را به چالشي بسيار بزرگتر از دشمناني تبديل كرده كه اسرائيل قبلا با آنها مواجه بوده است.»

فرانت لاين در پايان تصريح كرد: بنابراين، هرچند ادعاي نابودي اسرائيل با بزرگنمايي و سرو صدا همراه بوده، اما افرادي كه مسئول امنيت اين رژيم هستند احساس مي كنند قدرت ناديده گرفتن اين ادعا را ندارند.

خاطرنشان مي شود هر چند مقامات ارشد رژيم صهيونيستي بر اقتدار نظامي ايران و توان نابودكننده آن تمركز مي كنند اما واقعيت اين است كه براساس گزارش ها و شواهد و حقايق موجود، رژيم جعلي صهيونيستي بدون حمله نظامي فرو خواهد پاشيد، همچنان كه طليعه اين واقعيت در روز نكبت و خيزش مردم منطقه عليه اشغالگران در مرزهاي فلسطين پديدار شد.

ارتش رژيم صهيونيستي در سال هاي 2006 و 2008 دو شكست خفت بار را در مقابل حزب الله و حماس تجربه كرد.

حالتان از حزب بادي ها به هم نمي خورد؟!

سبزها وقتي به روزنامه نگاران سابقا اصلاح طلب خود نگاه مي كنند كه از روزنامه هاي جبهه مقابل سر درآورده اند و نان به نرخ روز مي خورند، چه حسي پيدا مي كنند؟

به گزارش «مشرق»، نويسنده وبلاگ «اين روزها» با اشاره به حضور برخي همكاران نشريات زنجيره اي در روزنامه هاي دولتي و ادعاهايي نظير تقلب و... مي نويسد: سبزها حس نمي كنند تكيه بر باد داده بودند؟ زير پايشان خالي نمي شود از اين همه دورويي و نان به نرخ روز خوري؟

نويسنده اين روزها ادامه مي دهد: «حالا ما هيچي. ما كه نه سر پياز بوده ايم و نه ته پياز. نه براي جنبش سبز كتك خورده ايم و نه آواتار فيس بوك مان را سبز كرده بوديم. ما هيچي. اما خداييش، خدا وكيليش، كساني كه در اين ماجراها آب خنك خوردند، زندان را تجربه كردند، باتوم خورده اند، برچسب خورده اند، اينها كه اين وسط گاهي زندگي شان را باخته اند، الان كه روزنامه نگارهاي به اصطلاح سبزشان دارند در روزنامه ها و هفته نامه هاي طيف مقابل قلم مي زنند و جيبشان را باد مي كنند، چه حسي دارند؟! حس نمي كنند تكيه بر باد داده بودند؟ زير پايشان خالي نمي شود از اين همه دورويي و نان به نرخ روز خوري و مزدوري؟ من اگر بودم خيلي حالم گرفته مي شد».

گفته مي شود برخي از اين روزنامه نگاران در برابر انتقادها گفته اند ما سياسي نيستيم و كار ما مثل مرده شور است اما به نظر مي رسد كار آنها به مرده خوري و كفن دزدي نزديكتر باشد تا مرده شوري.

تورم اپوزيسيون و ديپورت از آمريكا و اروپا

تعارف مبالغه آميز وزير خارجه آمريكا مبني بر تسهيل رفت و آمد ايرانيان به آن كشور، با واكنش جالب توجه محافل ضد انقلاب مواجه شد كه معتقدند نه آمريكا و نه ديگر كشورهاي غربي برخورد احترام آميزي با اين محافل و افراد طالب پناهندگي ندارند.

پايگاه اينترنتي «راديو كوچه» وابسته به اپوزيسيون مقيم خارج درباره سخنان اخير كلينتون نوشت: در خبري كه در رسانه هاي فارسي زبان بازتاب هاي گسترده اي داشت «هيلاري كلينتون» اعلام كرد در راستاي حمايت از جوانان ايراني كه آينده ايران را رقم خواهند زد، آمريكا بخشي از محدوديت هاي زماني ويزاي دانشجويي را برداشته و امكان ورود چندين باره آنان به آمريكا را برايشان فراهم كرده است. واقعيت آن است كه دولت «اوباما» در قبال اتفاقات پيش آمده پس از انتخابات در ايران مواضع روشن و شفاف تري را نسبت به دولت هاي پيشين آمريكا در برابر جمهوري اسلامي اتخاذ كرده است كه جاي قدرداني دارد. اما آيا حركاتي مانند تحريم افراد و شركت هاي ايراني اقدامي كافي بوده است؟ يكي از دغدغه هاي هميشگي دولت آمريكا در برخورد با جمهوري اسلامي، مسئله امنيت ملي آمريكا و بحث دست يابي حكومت ايران به انرژي هسته اي است. اين نگراني در جاي خودش قابل درك است اما تا زماني كه رويكرد آمريكاييان به ايران و دولتش از مسايل امنيتي و اقتصادي به سوي مسايل حقوق بشري تغيير جهت نيابد، نمي توان اميدي به تأثير اين حركات بر جمهوري اسلامي داشت.

سايت مذكور همچنين مي نويسد: روزنامه نگاران و فعالان سياسي در چند سال اخير مورد تهاجم جمهوري اسلامي بوده اند. اينان بازداشت شده يا از ايران خارج شده اند. اين افراد كه به عنوان پناهندگان انديشه و يا سياسي در كشورهاي دوم منتظر دريافت پاسخ براي پذيرش و ورود به كشورهاي سوم هستند، متأسفانه در بدترين شرايط روحي، جسمي و اقتصادي به سر برده و از امنيت برخوردار نيستند، چرا كه به سبب روابط خوبي كه كشورهايي همچون «تركيه»، «مالزي» و «قبرس» با ايران دارند، مأموران اطلاعاتي و امنيتي ايران به راحتي مي توانند در آن ها به هدف هايشان برسند.

راديو كوچه فاش كرد: با وجود آن كه مقامات آمريكايي بارها از مخالفان حمايت كرده اند اما متأسفانه تاكنون هيچ حمايت جدي و يا حركت مثبتي در راستاي بهبود و يا تسريع روشن شدن وضعيت پناهندگي اين گروه صورت نگرفته است. برخي از اين افراد ماه ها و سال ها بدون هيچ پشتوانه مالي و در شرايط وحشتناك اقتصادي و روحي- رواني در انتظار روشن شدن وضعيت پرونده هاي شان هستند كه در موارد بسياري منجر به پيش آمدهاي ناگواري براي آنان شده و به آساني جبران پذير نمي باشد. از وزارت خارجه آمريكا انتظار مي رود كه اين موضوع مهم را مورد نظر قرار دهد.

شايان ذكر است مقامات امنيتي و ديپلماتيك در كشورهايي نظير آمريكا و انگليس و... به ويژه طي يك سال اخير به اين نتيجه رسيده اند كه اولاً تعداد زيادي از اين افراد فراري مدعي داشتن سوابق معارضه با جمهوري اسلامي، در واقع فاقد هر نوع سابقه اي هستند و طرف غربي را فريب مي دهند. ثانياً كشورهاي مذكور دچار تورم و اشباع اپوزيسيون ايراني شده اند كه صرفاً تا قبل از دريافت پناهندگي تظاهر به مبارزه مي كنند و پس از آن همه چيز را رها مي كنند و به همين دليل معلق نگه داشتن آنها و احاله به آينده، روش بهتري براي دريافت انواع سرويس هاي اطلاعاتي و سياسي و حتي انتحاري از افراد فراري است. ثالثاً مبارزه اگر واقعيت داشته باشد بايد در ايران انجام شود نه هزاران كيلومتر دورتر از ايران و دركاباره ها و سواحل كشورهاي اروپايي و آمريكا! مشكل چهارم طرف غربي اين است كه ازدياد گروهك ها و افراد اپوزيسيون در خارج در عمل به جاي اينكه معارضه با جمهوري اسلامي را تقويت كند، اسباب تفرقه و نزاع بيشتر در ميان اپوزيسيون حقيقي شده است.

خاتمي استاد انهدام پروژه ها و ديوانه كردن آدم هاست!

سخنان اخير خاتمي در محافل اپوزيسيون همچنان محل بحث و مجادله است. هر چند برخي از اين محافل رسانه اي در صدد توجيه اظهارات از موضع پايين خاتمي برآمده و آن را به مصلحت مخالفان مي دانند اما اغلب محافل ياد شده معتقدند خاتمي در روزگار ضعف مفرط اپوزيسيون به دنبال راهي براي سازش و بازگشت به نظام است.

پايگاه اينترنتي جرس درباره سخنان خاتمي نوشت: دفاع از پيشنهاد خاتمي وظيفه ماست در مقابل انتقام جويي و پرداخت هزينه هاي سنگين، گزينه دوم عفو عمومي و كمتر شدن هزينه گذار به دموكراسي است. كساني كه از سخنان خاتمي برآشفته شده اند، يادشان باشد كه مهدي بازرگان را هم در سال 57 سازشكار مي خواندند.

«ا-ن» طنزنويس فراري نشريات زنجيره اي نيز كه در فترت و غيبت تحليلگران واقعي اپوزيسيون، تحليلگر شده، در وبلاگ خود اين گونه قلم بي قاعده گردانده است: سخنان آيت الله [!!؟] خاتمي موجب گفت وگوي فراواني شد. او در حقيقت نه به عنوان جانشين موسوي و كروبي بلكه به عنوان ميانجي [!؟] ميان جنبش سبز و حكومت سخن گفته است، كاري كه هاشمي براي آن كوشيده بود اما تندروها او را در موقعيت فشار قرار دادند تا نتواند به نقش خود ادامه دهد. اين كه پيشنهاد خاتمي ممكن است يا نه، موضوع ديگري است. عاقلانه است كه سبزها، دستمزد تلاش دوساله شان را به صورت امتيازات دموكراتيك بگيرند[!].

وي بي آن كه توضيح دهد «چه كسي خاتمي را ميانجي كرده و تلاش واقعي سبزها كه باعث امتيازگرفتن آنان شود، چه بوده»، با آشفتگي قلمي بيشتري مي نويسد: مخالفان سخن خاتمي بايد روي تغييري حساب كنند كه اصولا قابل محاسبه باشد. بنا كردن يك حركت براساس شورشي كه معلوم نيست واقع بشود يا نه، يا گروه هاي اجتماعي كه توانايي واقعي حضور اجتماعي ندارند، يا چهره هايي كه در فضاي عمومي سياست ايران پشتوانه اجتماعي ندارند، عملا نتيجه بخش نيست.

شبكه «بالاترين» نيز تحليل هاي جالبي را منتشر كرده است از جمله اين تحليل ها:

- به صحبت هاي خاتمي فكر كردم. ما الان در حالتي هستيم كه دستمان خالي است و بايد اين را قبول كنيم كه فعلا كاري از دست جنبش سبز برنمي آيد. پس سازش و مذاكره راهي كم خرج است براي به دست آوردن خواسته هايمان. پس بايد به جمله خاتمي نتازيم و موقعيت را درك كنيم. چاره اي جز اين نيست. شما ببينيد 100 روز از حصر موسوي گذشته اما او و ما كسي را در خيابان نمي بينيم.

- فروبستگي ذهني اصلاح طلبان از همين سخنان خاتمي روشن مي شود، از اينكه با وجود همه وعده هايي كه درباره آينده بهتر مي دهند، انديشه شان از عقب افتاده ترين نظرات سياسي است؟ بايد پرسيد خاتمي با چه چشم داشتي اين سخنان را مطرح كرده است؟ او كه اكنون برخلاف آن 8 ساله نماينده كسي نيست، مگر اين كه بخواهيم اين وصله كيهان (يكي از سران فتنه) را به او بدهيم.

«دلقك ايراني» هم در بالاترين نوشت: محمد خاتمي چنان عملگرايي مثل كروبي را تا سر حد جنون از خودش نااميد مي كند و مي داند كه باعث انشعاب كروبي از مجمع روحانيان مبارز مي شود و در همان حال چنان به هواداران دانشجوي هيجاني خود در دانشگاه «راديكال موهن» مي گويد كه مجبور از ترك دانشگاه و تعطيل ديدارهاي ادواريش با دانشجويان مي شود و در طرف سوم به طناب راديكاليسم نمايندگان مجلس ششم آويزان مي شود و در كمتر از يك ماه بعد انتخاباتي را برگزار مي كند كه خودش آن را قبول ندارد. خاتمي مردي است كه متخصص شكست دادن هر پروژه خوب و بد سياسي است. او با ادبيات روز و پيچيده؛ مفاهيم اخلاقي و سياسي و ايده آل هاي پست مدرن هاي غربي را توي يكديگر با مهارت مي پيچاند و مخاطب هايش را متحير و شيفته و بلا تلكيف و بلا تصميم سياسي رها مي كند تا هيچ كس ديگر قادر به استفاده از پتانسيل آنان براي پروژه هاي سياسي خودش نشود. او ابتدا پروژه هاي سياسي را به پروسه هاي فرهنگي و اخلاقي فرو مي كاهد و سپس با تمسك به اين اصل درست كه پروسه فرهنگي زمان بر و مدت دار نامحدود است از مخاطبانش مي خواهد كه بخودسازي بي پايان و نامشخص بپردازند. او چون رقيب و دشمني نمي شناسد و پروژه اي سياسي براي غلبه بر رقيب ندارد؛ هيچگاه مخاطب مشخصي ندارد. او يقه هيچكس را نمي گيرد. ولي با گرفتن يقه اخلاق و تربيت و تاريخ يقه همه را مي گيرد. او مقصري را نمي شناسد. او همه را خوب مي داند كه نتيجه اش همه را بد دانستن است.

نويسنده خارج نشين وبلاگ مذكور ادامه مي دهد: خاتمي هنرمند هم هست زيرا هيچ گاه مچاله نمي شود از درد. او همان سيدخندان بي اخم و گله است، گويي نه خاني آمده و نه خاني رفته. آيا موج اول مهاجران در دهه 80 حاصل شكست خاتمي نبود كه نتوانست عين جامعه را به ذهنيتي كه خودش و با وعده هايش ساخته بود سياست كند و نسل نيك آهنگ كوثر و ابراهيم نبوي و... را آواره كرد. چه اگر آن در باغ سبز را نشان نداده بود اين عزيزان با مناسبات واقعي جامعه رفتار مي كردند و مجبور به برون ريزي خسارت بار خود نبودند. و آيا شكست كروبي در 84 و شكست هم كروبي و هم ميرحسين در 88 علت و دليلي غير از توهم ايجاد كرده خاتمي داشت؟ و آيا اين همه خسارت و كساني كه اينك درغرب لب مي دوزند و به خواري مي افتند و بيچاره شده اند مسبب اوليه اي بنام خاتمي سرگردان فكري در مورد تعريف جايگاه خود ندارد. بي رحمانه ولي مستدل و منصفانه عرض مي كنم كه او يك متخصص شكست دادن هر پروژه سياسي است بدون اينكه پروژه اي تعريف شده براي پيروزي داشته باشد.

جمهوري

* از اردبيل خبر مي‌رسد يك گروه از زنان دوچرخه سوار با لباس و ظاهر نامناسب از درياچه شورابيل با عبور از خيابان شهيد باكري به مركز شهر وارد شده و با سوت و كف عده‌اي از جوانان موتورسوار مواجه شدند. اين وضعيت نامناسب، موجب اعتراض مردم متدين اردبيل قرار گرفت بطوري كه عده‌اي از مردم با اشاره به تكرار چنين صحنه‌هائي در همايش پياده روي پرحاشيه دختران دانشجو در اردبيل نسبت به فضاي مذهبي اين شهر احساس خطر نموده و خواستار جلوگيري از اين قبيل اقدامات شدند.

* منزل سفير ژاپن در تهران هم به محلي براي تشكيل پارتي دختران تبديل شد. به گزارش مشرق، سفير ژاپن در تهران از دانشجويان رشته زبان و ادبيات ژاپني دانشكده زبانهاي دانشگاه تهران براي حضور در يك پارتي در منزل خود دعوت كرد كه بسياري از دانشجويان دختر شركت كننده بدون حجاب و وضعيتي زننده در اين مهماني حضور يافتند. پيش از اين شركت كنندگان در مراسم تعدادي از سفارت‌خانه هاي غربي در تهران، چنين برنامه‌هائي داشتند. وزارت امور خارجه كشورمان بايد با چنين اقداماتي برخورد نمايد.

قدس

سال مدارا، 2 سال ساختارشکني

رسا - حجة الاسلام سقاي بي ريا مشاورسابق رئيس جمهور در امور روحانيت با بيان ناگفته هايي از نقشه ها و طرح هاي جريان انحرافي گفت: رأس جريان انحرافي گفته بود 6 سال اول، زمان مدارا با نظام اسلامي است و دو سال آخر، زمان ساختار شکني است. اينها قصدشان اين بود که نظام را با چالش مواجه کنند.

صدور دستورترور از سوي منافقين

نداي انقلاب - منافقين دستور ترور خانواده اعضاي خود را صادر کردند. به تازگي گروهک تروريستي منافقين تعدادي شرور را اجير کرده و به آنها وعده داده اند در صورت کشتن هريک از افراد ايراني که در درب پادگان اشرف تجمع مي کنند مبلغ 3000 دلار به آنها به عنوان پاداش پرداخت مي کنند.بيش از يک سال است که از حضور خانواده اسيران فرقه رجوي براي ديدار با فرزندانشان در پادگان اشرف مي گذرد، اما به فرمان سرکرده فراري منافقين، همچنان از ديدار خانواده ها با فرزندانشان ممانعت به عمل مي آيد.

بهائيان آنلاين دستگير شدند

عروج - نيروهاي امنيتي در يک اقدام هماهنگ سر پل هاي شبکه دانشگاه آنلاين بهاييان، موسوم به «بي آي اچ اي» را بازداشت و اين شبکه را متلاشي کردند.

اين به اصطلاح دانشگاه مجازي در واقع پوششي جهت ترويج فرقه ضاله بهائيت و افکندن تورهاي جاسوسي براي هموطنان و جمع آوري اخبار از داخل ايران بوده است.

سراب بي بي سي

البرز- شماري از خبرنگاران شبکه بي بي سي فارسي که جزو تيم روزنامه نگاران روزنامه هاي زنجيره اي و عمدتا اصلاح طلب بودند و پس از گذراندن دوره هاي خبرنگاري تلويزيون راهي لندن شدند، اکنون دچار درگيري هاي متعدد اخلاقي، خانوادگي و ... شده اند به نحوي که برخي از آنها تهديد به اخراج شده اند.

پيش بيني يکي از سران جريان انحرافي

آينده - به تازگي يکي از سران جريان انحرافي به برخي نزديکان خود گفته است به زودي اتفاق مهمي رخ خواهد داد که روند حوادث را در کشور به سود اين جريان تغيير خواهد داد.

اعتراف سرکرده گروهک تروريستي منافقين

جهان- مريم رجوي، سرکرده گروهک تروريستي منافقين، پس از خارج کردن گروهک متبوعش از ليست گروه هاي تروريستي از سوي دولت فرانسه، به کنفرانسي در پاريس هم دعوت شد تا در جمع تعدادي از نمايندگان مجلس فرانسه سخنراني کند. رجوي در اين مراسم اعتراف کرد که گروهک متبوعش در پشت آشوب هاي سال هاي گذشته در ايران «دست مؤثر» داشته است.

پريوش سطوتي آزاد شد

فارس- همسر دکتر حسين فاطمي با سپردن تعهد و وثيقه لازم شنبه شب از زندان آزاد شد.پريوش سطوتي چندي قبل به علت اتهامات امنيتي دستگير شده بود. وي به درخواست اسفنديار رحيم مشايي از فروردين سال 1388 به تهران بازگشته و تا زمان دستگيري در هتل لاله اقامت داشته است.

«ع.تبر» خودکشي کرد

جوان آنلاين- يکي از بازداشت شدگان اخير که مرتبط با جريان انحرافي بوده اقدام به خودکشي نافرجام کرده است.

«ع.تبر» از اعضاي حلقه يک جريان انحرافي بوده و چندي پيش به اتهاماتي چند دستگير شده بود که اخيرا در زندان پارچ پلاستيکي را به صورت چاقو درآورده و اقدام به خودکشي کرده بود که باهوشياري ماموران نجات پيدا کرده است. دليل اين اقدام وي ،عملي نشدن وعده هاي عناصر موثر جريان انحرافي براي آزادي وي بوده است.گفتني است شماري از سايت هاي بيگانه مدعي شده اند، «ع. تبر» همان «عباس اميري فر» است و تبر لقبي است که او قبل از انقلاب داشته است.

تخريب خانه يک جن گير

آتي- به درخواست يک نهاد امنيتي، خانه 5 طبقه يک جن گير در يکي از شهرهاي غربي کشور بزودي تخريب مي شود.

«ع- ر» فردي است که 48 سال دارد ودر اعترافات خود گفته است که با اعمال و رفتاري وهن آميز قدرت تسلط بر اجنه را بدست آورده و از اين طريق براي تعدادي از افراد بخت گشايي و.... مي کرده است.همچنين «ع- ر» با يک يهودي بنام شمعون در ارتباط نزديک بوده و با اين يهودي مسافرتهايي هم داشته است.

درخواست محسن رضايي از احمدي نژاد

تابناک- محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در نامه اي خطاب به محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران، خواستار تلاش دولت براي تشکيل جبهه حمايت از ملتها شد.

در اين نامه آمده است: از جنابعالي و مجلس محترم مي خواهم که با جديت بيشتري به حمايت معنوي و سياسي از ملتهاي به پا خاسته بشتابيد و از اتهام دخالت ايران در کشورهاي منطقه نترسيد. پيشنهاد مي شود که ايران، ترکيه و عراق «جبهه حمايت از ملتهاي منطقه» را تشکيل و با رايزني، فعاليت سازنده تري را در پيش گيرند.

خراسان

آينده مدعي شد

«هفت صبح» رسانه جريان مشايي با تکذيب در حبس بودن شريف ملک زاده نوشت: دکتر ملک زاده به اختيار خود و صرفا براي پاسخگويي به برخي ابهامات و سوالات به مدت يک الي دو ساعت جلسه اي با نهادهاي ذي ربط داشته است.به نظر مي رسد "جلسه پاسخگويي داوطلبانه نزد نهادهاي ذي ربط"، عنوان محترمانه اي براي بازجويي است.

تابناک نوشت

نيروهاي امنيتي در يک اقدام هماهنگ سر پل هاي شبکه دانشگاه آنلاين بهاييان، موسوم به «بي آي اچ اي» را بازداشت و اين شبکه را متلاشي کردند. اين به اصطلاح دانشگاه مجازي در واقع پوششي بوده جهت ترويج فرقه ضاله بهائيت و افکندن تورهاي جاسوسي براي هم وطنان و جمع آوري اخبار از داخل ايران.

فرارو نوشت:

روزنامه جوان از کليد خوردن پروژه‌اي براي تخريب آيت الله مصباح يزدي توسط جريان موسوم به انحرافي خبر داد.

تابناک نوشت

محسن رضايي دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در نامه سرگشاده اي خطاب به محمود احمدي نژاد رييس جمهوري اسلامي ايران، خواستار تلاش دولت براي تشکيل جبهه حمايت از ملت ها شد.

اعتدال نوشت

رييس فراکسيون روحانيون مجلس گفت: چرا براي ايرانيان و جشن نوروز و فيلم کيش صدها ميليارد خرج مي کنند، اما براي کشاورز اين خرج ها صورت نمي گيرد؟

اعتدال مدعي شد

يکي از بازداشت شدگان اخير که مرتبط با جريان انحرافي بوده اقدام به خودکشي نافرجام کرد.گفته مي‌شود دليل اين اقدام وي ،عملي نشدن وعده هاي عناصر موثر جريان انحرافي براي آزادي وي بوده است.

عصرايران خبرداد

هيات منصفه مطبوعات مديرمسوول روزنامه شرق را در خصوص اتهام استفاده ابزاري از تصاوير زنان با اکثريت آرا مجرم دانست و همچنين با اکثريت آرا وي را مستحق تخفيف تشخيص نداد.

خبرآنلاين نوشت

حجت الاسلام سقاي بي ريا مشاورسابق رئيس جمهور در امور روحانيت بيان داشت: آنهايي که از جريان انحراف حمايت کردند بايد جبران کنند، نه اينکه بتازند و جلو بروند و به کار خود ادامه دهند. وي با بيان ناگفته هايي از نقشه ها و طرح هاي جريان انحرافي افزود: راس جريان انحرافي گفته بود شش سال اول، زمان مدارا با نظام اسلامي است و دو سال آخر، زمان ساختار شکني است. اينها قصدشان اين بود که نظام را با چالش مواجه کنند.

جهان نوشت:

رئيس تجمع وحدت(!) ملي بحرين طي اظهارات عجيبي اعلام کرد: بحرين بخش جدايي‌ناپذيري از عربستان سعودي است.

محور بندي بيانات مقام معظم رهبری در دومين نشست انديشه‌هاى راهبردى‌ با موضوع عدالت

 *    ضرورت تبديل بحث عدالت به يك گفتمان نخبگاني

... بحث عدالت بايستى به يك گفتمان نخبگانى تبديل شود. بايد اين مسئله را دنبال كنيم و پيگيرى اين بحث را رها نكنيم؛ چون زمينه خيلى زياد است، نياز خيلى شديد است و در بيانات دوستان، بخشى از اين نياز محسوس بود. اين بحثهائى كه شما كرديد و ان‌شاءاللَّه در آينده خواهد شد، محصول آن براى نسل كنونى و نسلهاى آينده، محصول باارزش و بشدت مورد نيازى خواهد بود. شايد لازم باشد بعدها از صاحبنظران دنياى اسلام هم استفاده كنيم. شايد در كشورهاى ديگر صاحبنظرانى هستند كه ميتوانند در جمع‌بندى نهائى و به سرانجام رساندن بحث عدالت، به ما كمك كنند...

    *     نقش استثنايي اديان راجع به عدالت

 يك نكته اين است كه عدالت دغدغه‌ى هميشگى و تاريخى بشر بوده. به تبع احساس نياز به عدالت كه در طول تاريخ تا امروز در مردم عموميت داشته، متفكران بشر، فيلسوفان و حكما در اين مقوله وارد شدند و دغدغه‌ى آنها بوده است. بنابراين از قديم‌ترين دورانهاى تاريخ تا امروز درباره‌ى عدالت و عدالت اجتماعى به همين معناى عام، بحث شده، نظريه داده شده؛ ليكن نقش اديان استثنائى است. يعنى آنچه كه اديان در طول زمان راجع به عدالت گفتند و خواستند و اهتمام كردند، بى‌نظير و استثنائى است. در نظرات حكما و انديشمندان، آن اهتمام اديان مطلقاً مشاهده نميشود.

       1 - عدالت،هدف اديان

 اولاً به شهادت قرآن، اديان هدف خودشان را عدالت قرار دادند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم النّاس بالقسط».(1) قطعاً اين آيه حكم ميكند بر اينكه هدف ارسال رسل و انزال كتب و آمدن بيّنات - يعنى حجتهاى متقن و غير قابل ترديدى كه پيغمبران ارائه ميدهند؛ كتاب، يعنى منشور اديان در مورد معارف، احكام و اخلاقيات؛ ميزان، يعنى آن سنجه‌ها و معيارها - قيام به قسط بوده است؛ «ليقوم النّاس بالقسط». البته شكى نيست كه قيام به قسط و همه‌ى آنچه كه مربوط به زندگى دنيائى، اجتماعى و فردى افراد است، مقدمه‌ى آن هدف خلقت است: «و ما خلقت الجنّ و الانس الّا ليعبدون»؛(2) يعنى عبوديت. اصلاً هدف خلقت، عبد خدا شدن است؛ كه بالاترين كمالات هم همين عبوديت خداست. ليكن در راه رسيدن به آن هدف، هدف نبوتها و ارسال رسل است؛ كه از جمله‌ى آن، آن چيزى است كه اين آيه به آن تصريح ميكند. البته تصريحات ديگرى هم در آيات قرآن هست كه به ساير اهدافِ ارسال رسل اشاره ميكند، كه اينها با يكديگر قابل جمع است. پس هدف شد عدالت. هدف نظام‌سازى، هدف تمدنها، هدف حركت بشر در محيط جامعه، شد عدالت. در هيچ مكتب ديگرى اين وجود ندارد؛ اين مخصوص اديان است.

        2-  پيكار انبياء براي عدالت

 خصوصيت ديگر اديان اين است كه انبياء در طول تاريخ در كنار مظلومان قرار گرفته‌اند؛ يعنى براى عدالت عملاً پيكار كردند. ملاحظه كنيد؛ در قرآن كريم تصريح شده كه انبياء با طواغيت مواجه‌اند، با مترَفين مواجه‌اند، با ملأ مواجه‌اند؛ كه همه‌ى اينها جزو طبقات ستمگرند؛ مترَف و مترِف، از دو جهت، منطبق با يك طبقه‌ى خاصى است؛ هر دو درست است. البته در قرآن «مترَفين» هست، ليكن مترِف هم درست است. مترَفين در مقابل پيغمبرند؛ «ما ارسلنا فى قرية من نذير الّا قال مترفوها انّا بما ارسلتم به كافرون».(3) هيچ پيغمبرى نبوده كه در مقابلش مترَفين قرار نگيرند؛ يعنى پيغمبر با مترَفين ميجنگد. ملأ هم همين جور است. ملأ، آن اصحاب و دست‌اندركاران قدرتند. طاغوت هم يك معناى عامى است كه شامل همه‌ى اينها ميشود. بنابراين پيغمبران در معارضه‌ى بين ظالم و مظلوم، هميشه در طرف مظلوم قرار گرفتند؛ يعنى براى عدالت وارد ميدان شدند و جنگيدند؛ اين هم بى‌نظير است. حكما درباره‌ى عدالت حرف زدند؛ اما خيلى اوقات مثل بسيارى از روشنفكرانِ گوناگون حرفهائى ميزنند، ولى در مقام عمل وارد ميدان نميشوند. ما اين را در دوران مبارزات هم ديديم، بعد از مبارزات هم در دوران دفاع مقدس ديديم، تا امروز هم كم و بيش مى‌بينيم. انبياء اينجور نبودند؛ انبياء وارد ميدان ميشدند، سينه سپر ميكردند؛ حتّى آن وقتى كه مترفين به اينها ميگفتند شما چرا طرفدار طبقات مظلوم هستيد، از اينها جدا شويد، با اينها برخورد ميكردند. آيه‌ى شريفه‌ى «و لا اقول للّذين تزدرى اعينكم لن يؤتيهم اللَّه خيرا»(4) - كه بيانگر پاسخ حضرت نوح به مخالفين خودش است - در همين زمينه است. بنابراين آن كسانى كه از عدالت محروم بودند، اولين گروندگان به پيغمبران هم هستند.

 3 -  پايان حركت عظيم تاريخي، دوران عدل و استقرار دين كامل

 نكته‌ى سوم اينكه همه‌ى اديان متفقند در اينكه پايان اين حركت عظيم تاريخى، يك پايانِ اميد به عدل است. يعنى قاطعاً ميگويند كه يك دورانى خواهد آمد كه دوران عدل خواهد بود، كه آن دورانِ استقرار دين كامل است. در دعاى بعد از زيارت شريف آل‌ياسين آمده است: «يملأ اللَّه به الأرض قسطا و عدلا - يا «عدلا و قسطا»، كه در جاهاى مختلف تفاوت دارد - كما ملئت ظلما و جورا»؛ يك جاهائى هم دارد: «بعد ما ملئت ظلما و جورا». همه‌ى انبياء، همه‌ى اديان، همه‌ى نبوتها به اين نهايت اشاره كردند، روى آن تأكيد كردند، اصرار كردند و گفتند به سمت آن داريم حركت ميكنيم. پس در مبدأ، در مسير و در منتها، نبوتها تكيه‌شان بر روى عدل است؛ اين بى‌نظير است.

4- جايگاه ممتاز عدالت درانقلاب اسلامي  كه يك حركت ديني  است

 نكته‌ى ديگر اين است كه در انقلاب اسلامى ما - كه يك حركت دينى بود - به طور طبيعى عدالت جايگاه ممتازى داشت و دارد. در شعارهاى مردمى، در قانون اساسى، در بيانات امام راحل (رضوان اللَّه عليه)، در گفتمانهاى موضعى و در زمانهاى مختلف و به مناسبتهاى مختلف كه جمهورى اسلامى مطرح كرده، اين جايگاهِ ممتاز ديده ميشود. فرض كنيد در دوران دفاع مقدس كه هى مى‌آمدند فشار مى‌آوردند و شعار صلح را مطرح ميكردند براى اينكه جمهورى اسلامى را از ميدان خارج كنند، آنجا جمهورى اسلامى شعار «صلح عادلانه» را مطرح كرد. خب، صلح يك ارزش مطلق نيست، يك ارزش نسبى است؛ يك جائى صلح خوب است، يك جائى صلح بد است، جنگ خوب است. اما عدالت اينجور نيست؛ عدالت يك ارزش مطلق است؛ يعنى هيچ جا نداريم كه عدالت بد باشد. خب، در جمهورى اسلامى اين وضعيت وجود داشته، سرلوحه‌ى دغدغه‌هاى نظام از اول انقلاب بوده؛ در بخش اجراى عدالت، انصافاً كارهاى زيادى هم انجام گرفته؛ ليكن راضى كننده نيست. بعضى از دوستان در توصيف آنچه كه انجام گرفته، اطلاعات و آمارهاى خوبى دادند؛ در زمينه‌ى كارهائى كه انجام گرفته، شايد اطلاعات من بيشتر باشد؛ ميدانم كارهاى وسيعى از اول انقلاب انجام گرفته؛ ليكن مطلقاً راضى كننده نيست. آن چيزى كه ما نياز داريم، آن چيزى كه ما دنبالش هستيم، عدالت حداكثرى است؛ نه صرفاً در يك حد قابل قبول؛ نه، ما دنبال عدالت حداكثرى هستيم؛ ما ميخواهيم ظلم در جامعه نباشد. تا اين مرحله خيلى فاصله داريم. بنابراين براى اين بايد تلاش كرد.

   *  دلايل طرح موضوع عدالت در زمان كنوني

 ... امروز كه ما به بحث عدالت ميپردازيم - بحث اين نشست و مطرح شدن موضوع عدالت - اين دنباله‌ى همان دغدغه‌ى اساسى است؛ به اين معنا نيست كه در طول سالهاى متمادى، ما عدالت را نشناختيم يا نظام جمهورى اسلامى مطلقا تعريفى از عدالت نداشته و حركتى نكرده؛ نه، يك تعاريف اجمالى و كلى و يك قدر متيقن‌هائى هميشه وجود داشته؛ همه هم با آنها آشنا بودند، كارهاى زيادى هم - همين طور كه عرض كرديم - انجام گرفته. ليكن امروز كه ما اين را داريم مطرح ميكنيم :

1-   مطرح شدن گفتمان عدالت در جامعه به عنوان يك گفتمان زنده و  دائم

 اولاً به اين دليل است كه ميخواهيم گفتمان عدالت، يك گفتمان زنده و همواره حاضر در صحنه باشد. در ميان نخبگان، در ميان مسئولان، در ميان مردم، بخصوص در بين نسلهاى تازه، بايد عنوان عدالت و مسئله‌ى عدالت، به عنوان يك مسئله‌ى اصلى، به طور دائم مطرح باشد. يكى از اهداف اين نشست و طرح موضوع عدالت در اين نشست، اين است.

2- يافتن راهكارهاي جديد و مؤثر و شيوه  هاي كاربردي عدالت  

 يكى ديگر اين است كه ما اگر بخواهيم فاصله‌ى بين آنچه كه از عدالت لازم داريم و بايد باشد و آن وضعيت كنونى را - وضعيتى كه فعلاً مستقر است - كم كنيم، بايستى به روشها و راهكارهاى جديد و مؤثر دست پيدا كنيم. بايد بدانيم شيوه‌هاى كاربردى عدالت چه چيزهائى است؛ يعنى زمان آزمون و خطا را سپرى شده بدانيم. در اين سى سال، در موارد زيادى كارمان عبارت بود از آزمون و خطا؛ چه در آن دهه‌ى اول با گرايشى كه آن روز وجود داشت - كه بعضى از دوستان اشاره كردند - چه بعد، نقطه‌ى مقابل در دهه‌ى دوم و در خلال اينها، روشها و رويكردهاى گوناگونى ديده شده. ديگر صلاح نيست ما اينجور عمل كنيم. بايد بنشينيم روشهاى متقن و مبتنى بر تعاريف متقن را پيدا كنيم، تشخيص بدهيم، روى آنها مستقر شويم و حركت كنيم.

3- نقش عنصر عدالت در  پيشرفتهاي جهشي امروز

 جهت سوم هم اين است كه امروز كشور در مسير پيشرفتهاى جهشى است؛ اين يك واقعيتى است. خوشبختانه حركت كشور به سمت پيشرفت - به معناى عام - يك حركت سريعى است. امروز با بيست سال قبل حقاً قابل مقايسه نيست. امروز حركتِ رو به پيشرفت ما جهشى است. در موقعيتى كه يك چنين حركتهاى جهشى به وجود مى‌آيد، احتياج به تصميم‌گيرى‌هاى بزرگ است؛ بايد تصميم‌گيرى‌هاى بزرگى انجام بگيرد. خب، اگر چنانچه در اين تصميم‌گيرى‌هاى بزرگ، عنصر عدالت مغفولٌ‌عنه باقى بماند، آن وقت ضررها و ضايعاتش غير قابل محاسبه خواهد بود. لذا امروز بخصوص بايد توجه به عدالت زياد باشد؛ بخصوص رابطه‌ى پيشرفت و عدالت مشخص شود. اشاره كردند كه مركزى براى پيگيرى مسئله‌ى الگوى پيشرفت پيش‌بينى شده، مقدمات و تمهيداتش انجام گرفته؛ ان‌شاءاللَّه با جديت مشغول كار خواهد شد؛ بحث عدالت هم همان جا بايستى ان‌شاءاللَّه دنبال شود.

   *     اقدامات لازم در مرحله نظري   

1- يافتن نظريه ناب اسلامي  درباب عدالت 

 نكته‌ى بعدى اين است: در مرحله‌ى نظرى، آنچه كه ما ميخواهيم به آن برسيم، رسيدن به نظريه‌ى اسلامىِ ناب در باب عدالت است. البته بايد با نگاه متجددانه، با نگاه نوآورانه، به منابع اسلامى مراجعه كرد و آن نظريه را از متن منابع اسلامى - در چهارچوبهاى علمى و فنى خودش، كه بعضى از دوستان اشاره كردند - استخراج كرد. ما براى استنباط، شيوه‌ها، متدها و روشهاى علمىِ تجربه‌ى شده‌ى كاملاً حساب‌شده‌اى داريم؛ از اينها بايد استفاده شود. بنابراين در مرحله‌ى نظرى و نظريه‌سازى، بايد از منابع اسلامى و از متون اسلامى، نظريه‌ى ناب اسلام در باب عدالت به دست بيايد. من تكيه‌ام در اين نكته اين است كه نميخواهيم از مونتاژ و كنار هم چيدن نظريات گوناگونِ متفكرين و حكمائى كه در اين زمينه حرف زدند، يك نظريه به وجود بياوريم و توليد كنيم. يعنى در اين قضيه بايد جداً از التقاط جلوگيرى كرد، بايد پرهيز كرد. در موارد متعددى ما دچار اين اشتباه شديم. بدون اينكه بخواهيم، در مرداب التقاط لغزيديم. بيرون آمدنش خيلى سخت خواهد بود. نه، حقيقتاً بايد در منابع اسلامى جستجو كنيم. اين منابع، فراوان هم هست؛ كه دوستان هم اشاره كردند. در قرآن، در حديث، در نهج‌البلاغه، در نوشته‌هاى فقهى، كلامى و حِكمى بحثهاى زيادى وجود دارد كه همه‌اش ميتواند منبع مورد استفاده‌ى ما در پيدا كردن نظريه‌ى ناب اسلامى باشد.

 الف-   چرايي ناب و خالص بودن نظريه اسلامي

 البته مثل همه‌ى موارد ديگر، آشنائى با نظرات ديگران ميتواند در فهم متون اسلامى به ما كمك كند. در همه جا همين جور است، در بحثهاى حقوقى و فقهى ما هم همين جور است. ما وقتى با يك نظرِ بيگانه آشنا ميشويم و ذهن ما آن اتساع لازم را پيدا ميكند، از منبع اسلامىِ خودمان استفاده‌ى بهتر و كاملترى ميكنيم؛ اينجا هم همين جور است. ليكن ما بايد دنبال رسيدن به نظريه‌ى اسلامىِ ناب باشيم و از التقاط بپرهيزيم. البته بديهى است كه علت اينكه ميگوئيم نظريه‌ى اسلامى بايد خالص و ناب باشد، اين است كه مسئله‌ى عدالت مبتنى است بر پايه‌ها و مبانى هستى‌شناسى و معرفت‌شناسى و پايه‌هاى اساسى؛ و اگر بخواهيم به نظريات غربى - كه عمدتاً آنهاست - استناد كنيم، در واقع تكيه كرديم به مبانى فلسفى‌اى كه قبول نداريم و نميتوانيم آنها را بپذيريم، كه همان نظرات هستى‌شناسي است.

 ب- تفاوت رويكرد نگاه اسلامي با رويكرد نظامهاي غربي

 مكمل اين نكته اين است كه اساساً رويكرد نگاه اسلامى به عدالت، با رويكرد نظامهاى غربى و نظريه‌هاى غربى متفاوت است. در اسلام، عدالت ناشى از حق است؛ همان طور كه دوستان اشاره كردند - خوشبختانه حرفهاى خوبى در اين جلسه زده شد كه بنده را بى‌نياز ميكند از توضيح بيشتر و توسع در كلام - و علاوه‌ى بر اين، در عدالت «بايد» وجود دارد؛ يعنى از نظر اسلام، عدالت‌ورزى يك وظيفه‌ى الهى است؛ در حالى كه در مكاتب غربى اينجور نيست. در مكاتب غربى به اشكال مختلف عدالت مطرح ميشود - در سوسياليسم يك جور، در ليبراليسم يك جور - با همه‌ى تطورات و شكلهاى گوناگونى كه اين مكاتب داشته‌اند. در هيچكدام از اينها، نگاه به عدالت، يك نگاه بنيانى و اساسى و مبتنى بر ارزشهاى اصولى مثل دين و مثل اسلام نيست.

 

2- لزوم تضارب آراء در عرصه تفكر ونظريه  پردازي    

يك نكته‌ى ديگر اين است كه در عرصه‌ى تفكر و نظريه‌پردازى، ما احتياج داريم به تعدد آراء و تضارب آراء. يعنى اينكه ما ميگوئيم به يك نظريه بايد برسيم و نظريه‌ى ناب اسلامى را كشف كنيم، مبتنى بر يك مقدمات نسبتاً طولانى و گسترده‌اى است؛ كه اهم اين مقدمات همين است كه آراء متفكران تضارب پيداكند، آراء مختلفى مطرح شود؛ و اين لازم است؛ اين نشاط علمى است. نبايد تصور كرد كه ما يك پيشداورى‌اى داريم، يك چيزى را از قبل در نظر گرفته‌ايم و ميخواهيم حتماً به آن برسيم؛ نه، ميخواهيم با تضارب آراء بيابيم آنچه را كه حق است و آنچه كه درست است. بنابراين تضارب آراء لازم است. حد يقف هم ندارد. يعنى بعد از آنكه به نظر نهائى و مختار براى اين برهه‌ى از زمان رسيديم، باز احتمال اينكه آراء جديدى، نظرات جديدى، نكات تازه‌اى در آينده مطرح شود، هست؛ هيچ مانعى هم ندارد. ليكن به هر حال نياز هست به اينكه به يك جمع‌بندى قوى برسيم كه بر اساس آن، برنامه‌ريزى‌هاى درازمدت در كشور صورت بگيرد. بنابراين تضارب آراء لازم است؛ ليكن در نهايت اداره‌ى كشور نياز دارد به اينكه به يك جمع‌بندى قوى و متقن و مستدل در باب عدالت اجتماعى برسد كه بتواند بر اساس آن جمع‌بندى، برنامه‌هاى بلندمدت را طراحى كند.

    الف-   نياز به بحثهاي كاربردي،براي يافتن شيوه هاي اجرا و تحقق آن در جامعه

البته بعد از آنكه به اين جمع‌بندى  رسيديم، باز پژوهشهاى تازه‌اى شروع خواهد شد براى اينكه شيوه‌ها را پيدا كنيد؛ يعنى پژوهشهاى كاربردى. امروز من ملاحظه كردم كه بعضى از بخشهاى مباحث، مربوط به مباحث كاربردى است - بسيار هم خوب است - اين دامنه‌اش خيلى وسيع است؛ يعنى بعد از آنكه ما به يك نظريه‌ى متقن و جمع‌بندى شده‌اى در باب عدالت رسيديم، تازه براى پيدا كردن شيوه‌هاى اجرا و تحقق آن در جامعه، به بحثهاى كاربردى نياز داريم؛ كه اين خودش پژوهشهاى فراوانى را دنبال خواهد كرد. آن وقت در اينجاست كه ما ميتوانيم از تجربيات بشرى استفاده كنيم.

     ب-  استفاده از تجربيات ديگران در بخش  پژوهشهاي كاربردي

 من مطلبى را كه يكى از آقايان گفتند، قبول دارم كه روشها مطمئناً از اهداف تأثيرپذير هستند - در اين شكى نيست - اما اين معنايش اين نيست كه ما از روشها و تجربه‌هاى ديگران هيچ نتوانيم استفاده كنيم؛ نه، بلاشك ميتوانيم استفاده كنيم. اينجا در بخش پژوهشهاى كاربردى، نوبت استفاده‌ى از تجربياتى است كه ديگران انجام داده‌اند. فرض كنيد در زمينه‌ى بانكدارى يا در هر زمينه‌ى ديگرى در مسائل اقتصادى، يا در بحثهاى اجتماعى به يك شكل ديگرى، يا در بحثهاى قضائى به يك صورت ديگرى، تجربه‌اى را يك ملتى انجام داده و با آن تجربه مدتى را گذرانده، آثارش هم مشخص است؛ خب، از اين ميشود استفاده كرد؛ اين هيچ اشكالى ندارد. بنابراين از تجربه‌هاى ديگران بايستى بهره برد.

3- لزوم وجود يك رشته علمي در باب عدالت اجتماعي در حوزه و دانشگاه  

 نكته‌ى ديگر: يكى از مهمترين كارها در عرصه‌ى نظرى اين است كه ما عدالت‌پژوهى را در حوزه و دانشگاه به عنوان يك رشته‌ى تعريف شده‌ى علمى بشناسيم، كه اين امروز وجود ندارد؛ نه در حوزه وجود دارد، نه در دانشگاه. يعنى هيچ اشكال ندارد فرضاً در حوزه يكى از موضوعاتى كه محل بحث قرار ميگيرد، يك فقيه با روش فقيهانه بحث ميكند، مسئله‌ى عدالت باشد. حالا همين قاعده‌ى عدل و انصافى كه آقايان به آن اشاره كردند، بايستى تنقيح شود؛ اين غير منقح است. دليل عدم تنقحش هم اين است كه آدم مى‌بيند در بخشهاى مختلف فقهى استنادهائى به اين قاعده ميشود كه هيچ نميشود اينها را تمام كرد - يعنى قابل استدلال نيست - همين طور در بخشهاى مختلف گفته ميشود. چه اشكالى دارد كه در حوزه‌ى علميه - كه خب، بحمداللَّه فضلاى برجسته‌اى در جلسه حضور دارند - يكى از بخشهائى كه يك فقيه در درس فقه استدلالىِ خودش دنبال ميكند، مسئله‌ى عدالت باشد؛ «كتاب العدالة»؟ اين غير از آن بحث عدالتى است كه اشاره كردند شيخ (عليه الرّحمة) فرموده‌اند؛ آن بحث ديگرى است. در باب عدالت اجتماعى بحث شود؛ بحث فقهىِ قوى.

 در دانشگاه يك دانشِ ميان‌رشته‌اى به وجود بيايد و تعريف شود؛ بحث شود، كار شود، روى آن به طور مستقل سرمايه‌گذارى شود. به نظر من، اين در عرصه‌ى نظرى يك كار لازمى است؛ هم نظريه‌پردازى را گسترش ميدهد، هم نيروهاى توانمندى را در اين عرصه تربيت ميكند.

4- تعيين شاخصهاي عدالت   

 يك كار مهم ديگر، شاخص‌گذارى است؛ تعيين شاخصهاى عدالت. يكى از كارهاى مهم نظرى ما اين است كه شاخصهاى عدالت را پيدا كنيم. خب، امروز شاخصهائى كه در غرب مطرح است، به طور مشروط قابل قبول است؛ بعضى‌اش مطلقاً شاخص نيست، بعضى شاخصهاى ناقصى است، بعضى در شرائطى ممكن است شاخص باشد. ما بايد بنشينيم مستقلاً شاخصهاى عدالت را، استقرار عدالت در جامعه را پيدا كنيم؛ يكى از بخشهاى مهم كار اين است.

    *  توجه به مسأله عدالت در قانون گذاري در عرصه عمل 

 البته در عرصه‌ى عمل هم خيلى كارها بايد انجام بگيرد كه يكى از آنها اين است كه عدالت را يك معيار و يك سنجه‌ى اساسى در قانونگذارى بدانيم. اين نكته، قابل توجه نمايندگان محترم مجلس و شوراى نگهبان است كه در قانونگذارى بالخصوص به مسئله‌ى عدالت و همچنين رصد دائمى آن توجه شود.

    *  تذكرات:

1 -  عدم غفلت از اعتقاد به مبدأ و معاد در  پژوهشهاي مربوط به عدالت

دو تا نكته‌ى كوتاه را من در آخر عرض ميكنم، كه البته اينها خارج از متن بحث است، ليكن تنبه و تذكرش بد نيست. يكى اين است كه در مسئله‌ى عدالت، اعتقاد به مبدأ و معاد، يك نقش اساسى دارد؛ ما از اين نبايد غفلت كنيم. نميتوان توقع داشت كه در جامعه عدالت به معناى حقيقى كلمه استقرار پيدا كند، در حالى كه اعتقاد به مبدأ و معاد نباشد. هر جا اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، عدالت يك چيز سربار، تحميلى و اجبارى بيش نخواهد بود. علت اين هم كه بعضى از طرحهاى قشنگ غربى در باب عدالت مطلقاً در عمل تحقق پيدا نميكند، همين است؛ پشتوانه‌ى اعتقادى ندارد. حرف قشنگ است - حالا لااقل ظاهر قشنگى دارد، ولو خيلى برهانى نباشد - ليكن در عمل، در جوامع غربى، در زندگى غربى مطلقاً از آن خبرى نيست؛ اصلاً انسان تحقق آنها را مشاهده نميكند؛ بى‌عدالتى مطلق در آنجا وجود دارد. علت همين است كه پشتوانه‌ى اعتقاد به مبدأ و معاد در آن نيست. اعتقاد به معاد، اعتقاد به تجسم اعمال، اعتقاد به تجسم ملكات در قيامت، خيلى تأثير دارد. ما عادل باشيم، عدل‌خواه باشيم، عدل را ستايش كنيم، براى عدل تلاش كنيم؛ اينها در قيامت تجسم پيدا خواهد كرد. نقطه‌ى مقابلش هم همين است. اين اعتقاد، به انسان نشاط ميدهد، نيرو ميدهد. انسان بداند كه رفتار ظالمانه، حتّى انديشه‌ى ظالمانه، در عرصه‌ى تجسم اعمال در قيامت، چه بلائى به روز او مى‌آورد، طبعاً به عدالت نزديك ميشود.

                     اى دريده پوستين يوسفان                                گرگ برخيزى از اين خواب گران‌

 كسى به اين اعتقاد داشته باشد كه گرگ‌صفتى در اينجا، تجسمش در آنجا، گرگ برخاستن از خواب گرانِ مرگ است، اين خيلى تأثير ميگذارد. بنابراين در پژوهشهاى مربوط به عدالت، از اين نكته نبايستى غفلت كرد.

2-     عدم غفلت ازمسأله عدالت نسبت به خود    

 نكته‌ى دوم و پايانى...عدالتى است در رابطه‌ى با خود، كه ربطى به عدالت اجتماعى ندارد. در قرآن، ظلم به نفس در آيات متعددى تكرار شده. خب، ظلم، نقطه‌ى مقابلش عدل است. در دعاى كميل ميخوانيم: «ظلمت نفسى». در مناجات شريف شعبانيه عرض ميكنيم: «قد جرت على نفسى فى النّظر لها فلها الويل ان لم تغفر لها». گناهان، لغزشها، رفتن به دنبال شهوات، رفتن به دنبال اهواء، دور شدن از توجه و تذكر و خشوع در مقابل پروردگار، ظلم به خود است. اين هم يك عرصه‌ى مهمى است. ما وقتى كه در باب عدالت بحث ميكنيم - عدالت در روابط اجتماعى، عدالت در تشكيل نظام اجتماعى - نميتوانيم از عدالت نسبت به خودمان غفلت كنيم. به خودمان هم بايد ظلم نكنيم. به خودمان هم بايستى عدل بورزيم. نقطه‌ى مقابلِ اين «قد جرت على نفسى»، همان عدل است. جور نكنيم، عدل داشته باشيم. اگر خداى متعال توفيق بدهد كه ما از اين ظلم اجتناب كنيم، بنده اميد فراوانى دارم كه توفيق خواهد داد كه در محيط جامعه هم ان‌شاءاللَّه بتوانيم عدل را برقرار كنيم.