اخبارويژه روزنامه هاي 9آبان 89
هراس ضدانقلاب از عضويت ايران در شوراي زنان سازمان ملل
خبر اول اين كه خبر عضویت قریب‌الوقوع جمهوری اسلامی ایران در نهاد زنان سازمان ملل که به منزله یک تأیید بین‌المللی برای پایبندی ایران به مسائل زنان و حقوق آنان ارزیابی می‌شود، با واکنش افراد، رسانه‌ها و نهادهای مخالف ایران روبرو شده است. در همين راستا سخنگوی هیأت نمایندگی ایالات متحده امریکا در سازمان ملل گفته است که عضویت ایران در نهاد زنان سازمان ملل، نشانه یک اشتباه بزرگ است! از سوی دیگر، جمعی از افراد مخالف با نظام جمهوری اسلامی ایران که سال‌هاست در راستای پیگیری سیاست غرب، ادعاهای مختلفی را درباره «نقض حقوق زنان» در ایران مطرح می‌کنند؛ نظیر شیرین عبادی و شادی صدر؛ به اظهار نارضایتی شدید از این موضوع پرداخته‌اند.
رژیم صهیونیستی در جهان اول شد!
خبر ديگر اينكه براساس نظرسنجی مؤسسه آلمانی - یهودی «ماگرموشت»، رژیم صهیونیستی در رأس منفورین جهان قرار دارد. مؤسسه آلمانی ـ یهودی ماگرموشت اعلام کرده كه براساس یک نظرسنجی، رژیم صهیونیستی در زمینه نامطلوب‌ترین و منفورترین‌ها، نخستین جایگاه را در جهان دارد. این در حالی است که رسانه‌های امريكایی همواره رژیم صهیونیستی را مورد حمایت قرار داده‌اند. براساس نتایج این نظرسنجی 81 درصد از شرکت‌کنندگان اسرائیلی ساکن سرزمین‌های اشغالی معتقدند که وجهه این رژیم در جهان منفی، 15 درصد از شرکت‌کنندگان نیز معتقدند چهره صهیونیست‌ها مثبت است و چهار درصد هم نظری نداده‌اند.
عصبانيت همسر تاج‌زاده از روشنگري روزنامه ايران
شنيديم كه فخرالسادات محتشمي‌پور، همسر مصطفي تاج‌زاده از عوامل دستگير شده در اغتشاشات و فتنه پس از انتخابات سال 88 با حضور در غرفه كانون هابيليان (خانواده 16 هزار شهيد ترور) در هفدهمين نمايشگاه مطبوعات و خبرگزاريها با اعتراض به محتواي تصاوير و مطالب عنوان شده در اين غرفه، روزنامه ايران را مورد توهين‌هاي لفظي قرار داده است. وي به همراه يك عكاس و فيلمبردار و خانمي كه از مسئولان سايت‌هاي مدافع فرقه سبز بود، در ابتدا غرفه روزنامه ايران را جويا شد كه پس از ديدن عكس خود در تصويري با عنوان «حضور سران فتنه در منزل عامل منافقين» به تصوير خود اشاره كرد و با عصبانيت گفت: شما بايد پاسخ خدا را بدهيد و فرشتگان خدا شما را لعنت مي‌كنند.
انتشار سند چشم‌انداز جریان فتنه در ارگان رسمی سیا
دست آخر اين كه ارگان رسمی سازمان جاسوسی امريكا (سیا) همزمان با اذعان به مرگ جریان فتنه، هدف نهایی و سند چشم‌انداز این جریان را به سران فتنه یادآور شد. اين سایت در همين راستا در مطلبي به ناتوانی‌های جریان فتنه اشاره کرده و از «اپوزیسیون دموکرات، جمهوریخواه و لائیک» خواسته است که در شرایط کنونی «همچنان و بیش از گذشته بر بنیادها، اصول، اهداف مبارزه، آرمان‌ها و ارزش‌های خود ایستادگی و پافشاری کنند» و در جریان فتنه نقش‌آفرینی بیشتری داشته باشند. اين سايت در عین حال در موضعی عجيب خواستار «تعطیلی قانون اساسی» از سوی فتنه‌گران شده و این اقدام را تنها راه آنچه برگزاری انتخابات آزاد نامیده، دانسته است. ارگان رسمی سازمان جاسوسی امريكا در آخرین تکلیفی که برای سران فتنه مشخص کرده، هدف نهایی این جریان را ایجاد يك جمهوری آزاد، مستقل، دموکراتیک و لائیک! ترسیم کرده است.
كيهان
من خودم آخر بي ديني ام اما نبايد احساسات مذهبي مردم را برانگيخت (خبر ويژه)
يكي از كارگزاران صهيونيست و ضددين رژيم پهلوي ضمن حمايت چند باره از منافقين جديد در ايران اعلام كرد فعلا وقت شعار سكولاريسم و مخالفت با مذهب نيست.
داريوش همايون وزير اطلاعات و جهانگردي (سانسورچي ارشد) رژيم پهلوي، درباره اين كه چرا با شعار سكولاريسم براي جنبش سبز مخالف است، مي گويد: من مخالف سكولاريسم نيستم. 18 سال پيش در منشور حزب مشروطه از جدايي دين و سياست دفاع كردم، اما امروز براي نخستين بار بر همگرايي بر سر دموكراسي و حقوق بشر رسيده ايم كه سكولاريسم را هم در بر مي گيرد. سران جنبش سبز در ايران كمتر از بيروني ها به اهميت كوتاه كردن دست مذهب از حكومت آگاه نيستند ولي مبارزه براي آنان تفنن نيست و هزينه هايش به برپايي نشست ها محدود نمي شود. آنها در جامعه اي عميقا مذهبي براي دموكراسي ليبرال كار مي كنند و از برانگيختن بيهوده احساسات مذهبي مي پرهيزند. سكولاريسم آنان، هوشمندانه، بخشي از يك برنامه سياسي پردامنه است نه موتور يا پرچم آن.
داماد سرلشكر زاهدي (عامل كودتاي 28 مرداد 32) كه با نشريه ضدانقلابي تلاش مي كرد، با اين سؤال مواجه شد كه «آيا به هم رسيدن نيروهاي ظاهراً متفاوت اپوزيسيون، از چپ و راست، پادشاهي و جمهوري تا قومگرا و ناسيوناليست را نبايد يك موفقيت تلقي كرد؟». همايون در پاسخ گفت: من به نتايج آن تاكنون مي نگرم و چيز قابلي نمي بينم. هر به هم رسيدني موفقيت نيست. اگر گروهي از چپ و راست و جمهوري خواه و سلطنت طلب و ناسيوناليست به هم برسند و در سكولاريسم متوقف شوند يا دعواي رهبري جنبش داشته باشند چه جاي شادي است.
سؤال ديگر از همايون اين بود، «گذاشتن همه تخم مرغ ها در يك سبد شرط عقل نيست، آيا عاقلانه نيست با احتمال تسليم يا نابودي چهره هايي چون موسوي و كروبي و..، چيزي براي روز مبادا داشته باشيم؟ اگر مخالفان تعهد نداده اند كه تا ابد پاي اين چهره ها بنشينند، آيا تدارك بديل ديگري، به ياري آنها در مبارزه نيست؟».
اين سلطنت طلب فراري در پاسخ گفت: «اين كلمه «بديل» هم هر بار مانند كلمات «تعميق جنبش» و «هجمه» مثل صدايي ناخوش در گوش مي پيچد. درست است كه اگر موسوي و كروبي را بگيرند سخنگويان ديگري لازم است اما جايگزين ها اگر در ايران نباشند بيش از آنچه كه هستند مي توانند بكنند؟ جايگزين سازي در اين مرحله به فرض اگر به جايي هم برسد به انحراف و تكه تكه شدن جنبش كمك خواهد كرد. من اصلا بختي براي مدعيان نمي بينم.
يادآور مي شود داريوش همايون سردبير نشريه صهيونيستي آيندگان بود و بارها اعلام كرده كه وقوع انقلاب اسلامي بزرگترين كابوس زندگي 85 ساله اش بوده است.
اين زبان بسته چه گناهي دارد كه اصلاح طلبان عقده ها را سر او خالي مي كنند؟! (خبر ويژه)
محافل ضد انقلاب اظهارات اخير اكبر گنجي در رد «تقلب انتخاباتي» و «پيروزي موسوي» را نشانه ضعيف تر شدن موقعيت اصلاح طلبان مي دانند و متقابلاً حمله به گنجي را نشانه هراس در اين طيف ارزيابي كرده اند.
سايت ايران گلوبال با اشاره به اظهارات گنجي در رد تقلب نوشت: نه حملات برنامه ريزي شده تعدادي داراي دفتر و دستك و صاحب تريبون اصلاح طلب مقيم خارج كشور و نه سكوت منتقدين به دليل ترس از متهم شدن به ايجاد تفرقه از سوي اصلاح طلبان هيچكدام به معناي آن نيست كه نظرات آقاي گنجي مورد كنكاش بي طرفانه قرار نگيرد. آنچه كه روشن است اصلاح طلبان مهاجم به گنجي از صراحت لهجه او سخت برآشفته اند و واكنش هاي تهاجمي غيرمنطقي آنها و اخيراً نوشته غيراخلاقي آقاي ابراهيم نبوي به بهانه طنز(!) نشانگر اين واقعيت است كه اصلاح طلبان نگران خارج شدن كنترل جنبش سبز از دست خود هستند. غافل از اين نكته كه اين اتفاق يعني خارج شدن كنترل جنبش از دست اصلاح طلبان مدت هاست كه افتاده است و آنها نمي خواهند به آن اعتراف كنند. جنبش سبز زماني از دست اصلاح طلبان خارج شد كه آقاي كديور آن شعار دروغين «هم غزه هم لبنان و هم ايران» را از قول سبزها مطرح كرد.
سايت ياد شده مي نويسد: اصلاح طلبان در وضعيتي كه كنترل جنبش از دستشان خارج شده، به روش تخريب و توهين به منتقدين واقع بين- روشي كه طي يك سال و نيم گذشته بارها عليه منتقدين استفاده كرده و با عوام فريبي محض، منتقدين را دشمنان جنبش سبز معرفي كرده اند- متوسل مي شوند و اين بار هم همان روش را عليه اكبر گنجي به كار گرفته اند. آنها با وارونه جلوه دادن حقايقي كه خود نيز از آن آگاهند سعي در تخريب دارند. اما حقيقت چيست؟ گنجي چه مي گويد كه كساني اين چنين برآشفته اند؟ آنچه كه از متن گفتارهاي آقاي گنجي مي توان استنباط كرد اين است كه تمام تلاش او بر اين نكته تمركز يافته كه جنبش سبز را به جنبشي فارغ از وابستگي هاي حزبي و سازماني تبديل نمايد. او نه تنها دشمن جنبش سبز نيست بلكه در تلاش است جنبش سبز را از اين بن بست تاكتيكي كه اصلاح طلبان گرفتارش كرده اند نجات دهد. گنجي مي گويد كه آقايان موسوي و كروبي! اگر 27ميليون نفر طبق ادعايتان به شما راي داده بودند و تقلب شده، اين لشكر 27ميليون نفري كجا هستند؟ و چرا كسي پاي شما نايستاد.
از سوي ديگر سايت ضد انقلابي خودنويس با اعتراض به طنز تمسخرآميز «ا.ن» در سايت روزنت كه گنجي را به عنوان فردي «پرت» و «سم دار» توصيف كرده و كوشيده بود همه شكست هاي افراطيون مدعي اصلاح طلبي را پاي وي بنويسد، نوشت: اين نامه را به آقاي ]ن[ نوشتيم ولي پاسخي نداد. آقاي]ن[ شايد يادتان نباشد، ولي در كشاكش بستن مطبوعات، عضو كانون فيلم يكي از دانشگاه هاي تهران بودم و براي جلسه نقد و بررسي يك فيلم با شما تماس گرفتم، صداي تان پر از استرس بود و با تشكر و نگراني دعوتمان را رد كرديد و گفتيد. «اينها بماند براي بعد، فعلاً وقت اين كارها نيست». آن روزها و روزها و ماه هاي قبلش چند درصد از نگراني تان از حرف هاي آقاي گنجي بود؟ شايد آقايان گنجي و عبدي و ... آن روزها علمدار مبارزه با هاشمي بودند، ولي بقيه اصلاح طلبان چه كردند؟ انتقاد كردند يا در گوشه اي نظاره گر بودند يا هورا مي كشيدند؟ شما آن روزها چه مي كرديد؟ آن روزها كه همه نگران بودند مبادا هاشمي به مجلس بيايد و رئيس مجلس شود و اصلاحات منحرف شود! مگر نه اينكه وقتي در زمان انتخابات مجلس ششم زيبا كلام از كوبيدن آقاي هاشمي انتقاد كرد همه او را محكوم كردند؟ مگر نه اينكه اينقدر اصلاح طلبان (كه آن روزها به اصلاح طلبان دولتي و غيردولتي تقسيم شده بودند) آنقدر بد عمل كردند كه شوراي شهر دوم را در آزادترين انتخابات كل دوران جمهوري اسلامي (شوراهاي شهر سال 1381) به راحتي به اصول گرايان تقديم كردند.
نويسنده همچنين به طنزنويس فراري كه سناريوي اسب تروا را براي 22 بهمن مطرح كرده بود، يادآور شده است: «پارسال كه يادتان هست، 22بهمن را مي گويم و طرح اسب تروا، مي دانستيد كه من آن روز در ميدان آزادي بودم و گريه كردم، آن روز در پايان سخنراني آهنگران آمد و از همه خواست كه در نوحه اش فرياد بزنند يا حسين! بازهم گريه كردم كه چه كرديم كه شعارمان اينقدر آسان مصادره شد. حتماً به ياد داريد كه بعد از آن موضوع شما از همه معذرت خواهي كرديد، بعداً چه شد؟ چقدر خودتان را نقد كرديد؟ «جرس» را چقدر نقد كرديد؟ اثر حرف هاي آن روزهاي شما و جرس (و طرح اجتماع در فلكه صادقيه آقاي كروبي) بر عملكرد جنبش چقدر بود و اثر حرف هاي امروز آقاي گنجي چقدر است؟ شخصاً خيلي از حرفهاي آقاي گنجي را قبول ندارم ولي معتقدم قبل از جوالدوز زدن به ديگران، سوزن زدن به خودتان را فراموش نكنيد. اتفاقاً بد هم نيست بخشي از حرف هاي آقاي گنجي را جدي بگيريم، اينكه ماهيت جنبش سبز چيست؟
گنجي در نوشته هاي اخير خود ضمن رد ادعاي تقلب- به استناد اظهارات فعالان جبهه اصلاحات نظير بهزاد نبوي، تاج زاده، عبدي و رمضان زاده- تصريح كرده بود اين ادعا نمي تواند مبناي تعريف جنبش سبز باشد ضمن اينكه در تعريف كلاسيك، جنبش داراي رهبري و هويت و تشكيلات است كه جنبش سبز فاقد آن است.
منتظري در مذاكرات منافقين با رئيس استخبارات صدام چه مي كرد؟! (خبر ويژه)
سركرده گروهك تروريستي منافقين، جريان منتظري در ايران را نزديك ترين جريان سياسي به گروه متبوع خود مي دانست.
رجوي در آخرين ماه هاي سال 2000 ميلادي (3 سال قبل از سقوط صدام) ديداري با سران حزب بعث و از جمله طاهر جليل حبوش رئيس استخبارات عراق داشت. به گزارش بولتن نيوز به نقل از كتاب «منافقين خلق»، حبوش در اين ملاقات از رجوي مي پرسد غير از دو جناح درگير در ايران، كدام يك از جريان ها به گروه شما نزديك است.
سركرده منافقين در پاسخ مي گويد: منتظري! اگر الان وقت بود برايتان شرح مي دادم. وقتي ما روحيه و فضاي اجتماعي را عوض كرديم ]!
رهبر نشوی تنها، من يار تو میگردم