اخبارويژه روزنامه هاي 29تير89
هرچه زنگ زدند پدرم گفت نماز جمعه نميآيم!
خبر اول اين كه فائزه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با یك سایت، در مورد علت عدم حضور پدرش در نماز جمعه در ادعایی جالب گفته: تا آنجایی كه می دانم تا قبل ازعید مرتب برای نمازجمعه به ایشان زنگ زده شد كه مثلاً شما می روید این هفته برای نماز و ایشان می گفتند نه نمی روم. فائزه هاشمی علت این اظهارات پدرش را «آسیب دیدن مردم در نماز جمعه 26 تیر» دانسته است. البته او اشاره نكرده كه این آسیب دیدن به خاطر سخنان آقای هاشمی در نمازجمعه بوده یا مسئلهای دیگر. دختر رئیس مجمع تشخيص مصلحت درباره فعالیتها و مسئولیتهایی كه دارد هم گفته است: من از همان سال اولی كه وارد فعالیتهای اجتماعی شدم اصلاً حقوق نگرفتم و تنها منبع تأمين زندگيام درآمد شوهرم بودهاست.
دوست دارم رئيسجمهور ايران يك دزد حرفهاي باشد!
خبر ديگر اين كه طنزپرداز سابق نشریات اصلاحطلب ضمن اعتراف به ساده زیستی رئیس جمهور، اعلام كرده است كه دوست دارد رئیس جمهور ایران یك دزد باشد نه كسی مثل احمدینژاد! ابراهيم نبوي كه چند سالی است به خارج از كشور پناهنده شده در پاسخ به اعتراض یكی از مخاطبان خود مبنی بر اشرافیگری برخی افراد نظیر عطاءالله مهاجرانی - وزیر ارشاد دولت اصلاحات - ضمن اعتراف به ساده زیستی رئیس جمهور، نوشته است: شما بهتر از من میدانید كه آقای احمدینژاد، نه حقوق كلاني می گیرد، نه خانهای در لواسانات دارد، نه در تورنتو برای خودش خانهای خریده است و موجودی پاكدست و شریف است كه دزد نیست.
تدارک اطرافیان برای بیانیهای که کروبی باید امضا کند
شنيديم كه اطرافیان و مشاوران کروبی درصدد هستند تا بیانیه جدیدی را با محوریت موضوع بازداشتگاه کهریزک به نام شیخ اصلاحات منتشر کنند. گفته ميشود این بیانیه به مناسبت گذشت یک سال از انتشار نامه اول آقای کروبی درباره این مسئله است. هرچند محتویات این نامه به دنبال عدم وجود داشتن هرگونه مدرک و سند، از سوی خود آقای کروبی رد شد، اما این دروغ بزرگ کماکان به عنوان یکی از دستاویزهای ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
ابراز نگراني سيا از فاش شدن اطلاعات اين سازمان در ايران
با خبر شديم كه مقامات سابق سيا با اشاره به بازگشت كارشناس ايراني ربوده شده توسط اين سازمان به ايران، از فاش شدن اطلاعات مربوط به فعاليتهاي محرمانه اين سازمان جاسوسي امريكا در داخل ايران، ابراز نگراني كردند. مقامات سابق سيا در خصوص اين نگراني خود به پرونده «ويتالي يورچنكو» پليس مخفي شوروي سابق (KGB) اشاره كرد كه در سال 1985 به امريكا آمد اما سه ماه پس از آن بار ديگر به شوروي سابق بازگشت. به گفته اين جاسوسان، اميري همچون يورچنكو اعلام كرد كه توسط سازمان سيا شكنجه شده است و به سفارت جماهير شوروي در واشنگتن پناه برده است و وي نيز همچون اميري در يك كنفرانس خبري شركت كرد و اعلام كرد كه سيا تلاش كرده بود تا با پرداخت يك ميليون دلار وي را در امريكا نگاه دارد.
تشكيل كميته مردمي حمايت از طلبه سيرجاني
دست آخر اين كهكميته مردمي حمايت از طلبه سيرجاني اعلام موجوديت كرده است. اين كميته تأكيد كرده كه براي احقاق مطالبات حجتالاسلام جهانشاهي مشهور به طلبه سيرجاني برنامههاي متفاوتي جهت اجرا دارد. گفتني است طلبه سيرجاني طي چند ماه اخير براي پيگيري مطالباتش در حرم حضرت عبد العظيمالحسني ساكن شد كه عليرغم تمامي حمايتهاي مردمي با بيتوجهي برخي مسئولان مواجه شد.
كيهان
سوغات كديور از دومين سفر به تل آويو
علاقه افراطي آقاي دوربيني حلقه لندن به خودنمايي و نامه پراكني باعث حرف و حديث هايي درباره او شده است.
كديور پس از نامه نگاري سرگشاده به سيدحسن خميني و طرح اين توقع كه وي سيره امام خميني و حاج سيداحمدآقا- رضوان الله تعالي عليهما- را نقد و رد كند، نامه سرگشاده اي هم به هاشمي و عليه رهبري منتشر كرد.
هرچند كه با توجه به سوابق قلم به مزدي برادرزن مهاجراني، سفارشي و رپرتاژ بودن نامه هاي اخير از سوي محافل آمريكايي دور از ذهن نيست و از طرفي نمي توان سفر اخير وي به تل آويو را در اين ميان ناديده گرفت، اما شهرت طلبي زياده از حد و ميل افراطي كديور به هر قيمت گمانه ديگري است كه اتفاقا مورد توجه سايت ضدانقلابي خودنويس قرار گرفته است.
خودنويس در تحليل خودنمايي حجت الامسال هرمنوتيك نوشت: آيا نامه به نوه امام خميني مبني بر رد نظريه ولايت فقيه، كه پدربزرگش با آن جمهوري اسلامي را بنيانگذاري كرد و پدربزرگ و پدرش براي حفظ آن هر تلاشي انجام دادند، تا آنجا كه پدربزرگ گفت حفظ نظام از اوجب واجبات است، انتظاري واقعي را دنبال مي كرد؟ آيا حسن خميني، كه هرچه دارد ناشي از پدر و پدربزرگش هست، مي تواند به كل به ميراث آن دو پشت پا بزند و همه آنها را رد كند؟ اگر سيدحسن خميني با ولايت فقيه مخالف باشد، آيا در شرايط كنوني كشور رد علني آن ركن اساسي قانون اساسي براي او مقدور است؟ اگر نيست، متن نامه دال بر چه چيزي است؟ وقتي هدف اصلي نگارش نامه محقق شدني نباشد، نامه چه دستاوردي خواهد داشت؟ نويسنده مي تواند دهها مقاله و كتاب بنويسد و در آنها ولايت فقيه را رد كند. اما نامه و درخواست از ديگري چيز ديگري است. متن نامه سرگشاده كديور به هاشمي رفسنجاني هم همين مشكل را دارد. اگر يك درهزارم هم براي هاشمي رفسنجاني و ديگر اعضاي مجلس خبرگان چنان درخواستي امكان طرح ندارد، اين متن چه دستاوردي دارد؟ كديور آن قدر هوشيار است كه تند تند نامه هاي بدون رسيدن به هدف اصلي و تصريح شده ننويسد. برخي مدعي هستند كه چون هاشمي رفسنجاني از طريق مهدي هاشمي هزينه مالي جرس را تامين مي كند (گفته مي شود آقاي كديور به يكي از روشنفكران ديني كه از او پرسيده بود منابع مالي شما از كجا تامين مي شود؟ گفته بود كه از يكي از بزرگان از طريق فرزندش كه در خارج از كشور است هزينه هاي جرس را مي پردازد) حجت الاسلام كديور بايد هواي هاشمي رفسنجاني را داشته باشد و نه تنها در جرس انتقادي از او نشود، بلكه او را مخاطب درخواست هاي حل بحران هاي جمهوري اسلامي قلمداد كنند. اما رسيدن به اين هدف بدون نگارش اين نامه هم قابل دستيابي است. اين نامه يك در ميليون امكان تحقق ندارد. پس متن نامه چه مقصودي را برآورده خواهد كرد؟
اين سايت ضدانقلابي مي افزايد: «نامه هايي كه به هيچ وجه به اهداف تصريح شده نمي رسند، به چه چيز مي رسند؟ نامه تك نفره، با درخواست هايي ناممكن از نظر تجربي، چه نتيجه اي دارد؟ شايد تنها نتيجه عملي اين نوع نامه ها، خود نامه تك نفره باشد؟ مگر اين كم نتيجه اي است كه حجت الاسلامي وجود دارد كه نامه هاي تك امضايي بدون نتيجه مي نويسد؟ به جاي آنكه به محال تجربي بودن اهداف مصرح توجه كنيد، به خود نامه بنگريد كه نويسنده اي دارد كه از موضع بالا نامه مي نويسد. درست است كه سياست محل كارهاي شدني و نتيجه بخش است. اما اگر خواننده نامه به اين نكته بينديشد كه نويسنده در آمريكا نشسته و از فلوشيپ هاي آمريكايي استفاده مي كند و بدون ترس از پرداخت كمترين هزينه اين نامه ها را مي نويسد، باز هم نگاه نادرستي به متن دارد و خوانش او به تفسيري درست منتهي نمي شود. نامه اي داريم و نويسنده اي. نويسنده اي كه شعارهاي معترضان پس از انتخابات را عوض مي كند. نويسنده اي كه حد و مرز جنبش سبز را تعيين مي كند كه چه كساني عضو آنند و چه كساني بيرون آن؟ نويسنده اي كه به همه نامه مي نويسد و براي آنها تعيين تكليف مي كند. نويسنده مهم است، نه نامه. نتيجه مهم است، اما نتيجه آني نيست كه به عنوان هدف تصريح شده، نتيجه اين است كه نويسنده بسيار مهم است»(!)
شايان ذكر است كديور اخيرا در گفت وگو با صداي آمريكا مدعي شد آشوبگران در تظاهرات روز قدس شعار «هم غزه هم لبنان سر مي دادند» و نه شعار «نه غزه، نه لبنان».
اين ادعا باعث هو شدن وي از سوي ضدانقلاب و رد كردن انبوه فيلم هاي تظاهرات آن روز شد.
كديور در پوشش لباس آخوندي پيش از اين ارتباطاتي با بيت منتظري از يك سو و برخي حلقه هاي بهايي در خارج از طرف ديگر داشت و از اين طريق مورد عنايت محافل اطلاعاتي آمريكا بود. اما گويا با درگذشت آقاي منتظري و سرآمد عمر فتنه سبز با پوشش دين، تاريخ انقضاي مزدوري او هم رسيده است. شايد به همين دليل هم هست كه او مي كوشد با انكار واقعيات از طرفي و قلمبه گويي و موج سازي از طرف ديگر، به اربابان خود چنين القا كند كه هنوز هم به درد مي خورد.
امنيت مردم در خاورميانه يا امنيت صهيونيست ها؟!
وزيرخارجه عربستان گفت: ايران درصدد است به يك رهبر برتر در منطقه تبديل شود و استحقاق آن را نيز دارد اما بايد مانند يك رهبر رفتار كند و به ثبات خاورميانه كمك كند و تلاش كند كه بحران ايجاد نشود.
سعود الفيصل كه با روزنامه فرانسوي ليبراسيون گفت وگو مي كرد، بدون در نظر گرفتن بدعهدي كشورهاي غربي در تبادل اورانيوم كم غني سازي شده با اورانيوم 20 درصدي براي مقاصد پزشكي، گفت: «تهران مي گويد كه مقاصدي كاملاً صلح آميز دارد. بنابراين ديگر چه اصراري است كه به غني سازي كامل ادامه دهد؟»
فيصل گفت: رياض ترجيح مي دهد كه از اجراي تحريم ها خودداري كند اما ايران نيز بهتر است پيشنهاد 1+5 كه در مسير اهداف تهران قرار دارد را بعنوان يك فرصت تلقي كند.
اظهارات اين مقام سعودي در زمينه ثبات در منطقه و نگراني از بحران در حالي است كه ردپاي اين رژيم در ناامني هاي عراق، يمن و برخي كشورهاي ديگر منطقه ديده مي شود. عربستان تا همين اواخر پايگاه حمايت مالي و ايدئولوژي از گروهك طالبان بود، و هم اكنون نيز از گروه هاي افراطي سلفي و وهابي در زمينه هاي تروريستي پشتيباني مي كند. سعودالفيصل توضيح نداده كه آيا منظور وي از ثبات خاورميانه، ثبات و امنيت براي ملت هاي منطقه است يا رژيم اشغالگر صهيونيستي كه در جنگ افروزي هاي 33 روزه و 22 روزه عليه ملت هاي لبنان و فلسطين، حمايت بي سابقه رژيم سعودي را در كنار خود داشت.
گفتني است روند تحولات چند سال اخير در عراق، افغانستان، فلسطين و لبنان ضربه شديدي به موقعيت رژيم سعودي در منطقه زده است.
رفيق شهرام جزايري از خجالت سلطنت طلبان درآمد
رقيب ناكام آراي باطله در انتخابات سال گذشته مدعي شد: رژيم شاه رفتاري را كه جمهوري اسلامي با خانواده زندانيان انجام مي دهد، انجام نمي داد و من به عنوان عضوي از اين نظام شرمنده هستم.
مهدي كروبي كه به منزل يكي از عناصر بازداشت شده رفته بود، افزود: اين رفتارها را به حساب اسلام و امام نگذاريد وي در عين حال حاضر نشد علناً عليه تروريست هايي كه جنايت انفجار بمب را در مسجد جامع زاهدان ترتيب دادند و 330 نفر را به خاك و خون كشيدند موضع بگيرد. كروبي در جملاتي قابل تأمل گفت « وقوع چنين حوادثي در كشور مايه شرمساري و ناراحتي است»!
ترجيح رژيم پهلوي بر جمهوري اسلامي از سوي اين عنصر جاه طلب و ساده لوح در حالي است كه پيش از اين سلطنت طلبان فاسدي چون رضا پهلوي و مادر وي، داريوش همايون وزير اطلاعات رژيم پهلوي و داماد زاهدي عامل كودتاي 28مرداد، نوري زاده، عبادي و... بارها از خيانت ها و دروغ پراكني هاي كروبي تمجيد و تعريف كرده اند كه لابد همه اين تمجيدها نيز در راستاي توبه اين عناصر فاسد و طرفداري شان از اسلام و امام است!!
كروبي در انتخابات يك سال پيش 330 هزار رأي كسب كرد كه 85 صدم درصد (زير يك درصد) كل آراي مأخوذه و كمتر از آراي باطله بود و اين در حالي بود كه وي تمام سرمايه سياسي خود را به حراج ضد انقلاب گذاشته بود.
نتانياهو: آمريكا مثل موم در دستان ماست
نخست وزير رژيم صهيونيستي با تحقير هيئت حاكمه آمريكا گفت: آمريكا مومي در دستان اسرائيل است.
نتانياهو در اين اظهارات كه به صورت ويدئو در اينترنت منتشر شده مي گويد: آمريكا مانند موم در دستان اسرائيل است و مي توان به راحتي آن را به هر طرف كشاند.
اين اظهارات در حالي است كه اوباما به تازگي در واشنگتن ميزبان نتانياهو بود و پس از ملاقات با وي در جمع خبرنگاران گفت: من قبل از انتخاب به رياست جمهوري با او ملاقات كردم و به او اعتماد داشته ام. ما از سياست ابهام اتمي و سياست هاي دفاعي اسرائيل دفاع مي كنيم و حاضر نيستيم اسرائيل قدمي عقب بگذارد.
شورش ژنرال هاي ناتو عليه پروژه آمريكا در افغانستان
تشديد اعتراض ژنرال هاي ناتو به سياستمداران آمريكايي و اروپايي درباره جنگ افغانستان حاكي از تشديد و تعميق اين بحران است.
سايت ضدانقلابي اخبار روز نوشت: «در طول يك سال اخير اظهارنظرهاي صريح و شفافي از سوي بلندپايگان نظامي ارتش هاي عضو ناتو در انتقاد از استراتژي هاي ناكارآمد غرب در مبارزه با طالبان و تثبيت امنيت در افغانستان، بيان شده است. اين اظهارات نشانه هاي روشني از يك گسست سياسي- نظامي در وضعيت تعميق بحران مي باشد. يك اصل خدشه ناپذير در نظام دمكراتيك وجود دارد كه اجازه نمي دهد نظاميان در امور سياسي دخالت كنند و به همين دليل حساسيت نسبت به نقض اين موضوع به شدت برانگيخته مي شود. معمولا در شرايط ثبات و موقعيت بهنجار چنين اصلي هرگز مورد ترديد قرار نمي گيرد ولي در شرايط تعميق بحران و سلب مسئوليت از پذيرش تبعات يك شكست متصور، نرم معمول و قاعده كلي به هم مي ريزد. اين كه ژنرال «استنلي مك كريستال» با لحني گزنده سياست و استراتژي دولت «باراك اوباما» رئيس جمهوري آمريكا در افغانستان را به زير سؤال مي برد، دقيقا زاييده چنين شرايطي بوده است. چند روز بعد از مصاحبه مك كريستال كه به بركناري وي نيز منجر گرديد، ژنرال «دپورت» رئيس كالج دفاعي فرانسه در مصاحبه با روزنامه لوموند، هم چون همتاي آمريكايي خود ضمن انتقاد از استراتژي واشنگتن در جنگ افغانستان، گفت كه «به نظر نمي رسد كه اين استراتژي كارآيي لازم را داشته باشد.» فرمانده ستاد كل ارتش فرانسه ضمن غيرمسئولانه خواندن اين اظهارات، وي را براي پاره اي توضيحات به وزارت دفاع فرا خوانده است. قبلا هم ژنرال ريچارد فرمانده ارتش انگليس انتقادهاي مشابهي را مطرح كرده بود. سير تحولات در جنگ افغانستان و عرصه ميداني اين نبرد نشان مي دهد كه ژنرال هاي نظامي از ناكامي هاي فزاينده در عرصه اين جنگ و تعميق بحران به شدت آشفته شده و اعتماد خود را به تصميم گيري هاي سياستمداران از دست داده اند.»
سايت مذكور اضافه مي كند: نارضايتي بلندپايگان نظامي ناتو كه در عرصه ميداني جنگ حضور دارند گوياي گسست هاي اجتناب ناپذير ايجاد شده در يك بحران عميق است. ناتو براي پاسخ به تهديد در حوزه جغرافيايي خود بنا شده اما اكنون اين سازمان در خارج از مرزهاي خود ايفاي نقش مي كند. از سويي ديگر از آنجا كه ماهيت پيمان نظامي ناتو و اصولا ساختار نيروهاي مسلح كشورهاي غربي براساس عكس العمل واكنش سريع و دستيابي به نتيجه در كمترين زمان ممكن بنا شده است، فرسايشي شدن جنگ و عدم نتيجه گيري مطلوب در جنگ افغانستان، جدا از سرريز شدن هزينه هاي تصاعدي، اتوماتيك وار ميزان آسيب پذيري و خلاء انگيزه را موجب شده است. در چنين وضعيتي به طور كلي اولين نيروهايي كه دچار فروپاشي يا ضعف ناشي از ترديد مي شوند، صفوف مقدم در ميدان منازعه مي باشند كه به جهت اشراف بر موقعيت ميداني و پرداخت هزينه مستقيم تر، خود را بيش از ديگران محق به اظهارنظر يا دخالت در موضوع مي دانند. نتيجه اين روند، ناخشنودي و ايجاد بن بست در روند اجرايي امور صف مقدم خواهد بود و مي تواند به ابعاد فزون تر بحران بينجامد.
چوب جايگزيني موسوي با خاتمي يا چوب ارتباط با بيگانگان؟!
يك عضو اقليت مجلس با بيان اينكه اصلاح طلبان چوب اشتباهات خود را خوردند، گفت كنار رفتن خاتمي و جايگزيني موسوي در انتخابات يك اشتباه بزرگ بود.
احمدرضا دستغيب در گفت وگو با ايلنا و درباره سخنان اخير خاتمي مبني بر اشتباه اصلاح طلبان در غفلت از فرهنگ و جامعه و متمركزشدن در حوزه سياست و قدرت گفت: اصلاح طلبان در دوران اصلاحات عجله كردند و روي اصول و مباني تكيه كمتري داشتند. آنها به صرف داشتن مناصب سياسي كفايت كردند كه در نتيجه آن تا حد زيادي از لايه هاي دروني جامعه انقطاع يافته و همين باعث ضعف آنها شد.
وي با اذعان به فاصله گرفتن افكار عمومي از مدعيان اصلاحات گفت: اصلاح طلبان بايد با برنامه ريزي براي آينده، اهداف خود را به لايه هاي پايين جامعه تزريق مي كردند. زيرا تئوري هايي را كه فقط مختص روشنفكران است بايد با زبان لايه هاي جامعه مطرح كرد.
به گفته وي «اگر جنبش اصلاحات به 10سال پيش برگردد، بسياري از حركات را انجام نمي دهد و به طور مثال مانند انتخابات دوره نهم رياست جمهوري با چند كانديدا وارد عرصه نمي شوند. زيرا اصلاحات چوب اشتباهات خود را مي خورد و اگر به گذشته باز مي گشتند شايد در رفتار خود كاملا تغيير جهت مي دادند. در انتخابات دهم رياست جمهوري كنار رفتن خاتمي از عرصه يك اشتباه بزرگ بود. زيرا شناخت مردم نسبت به وي، وصف ناشدني است و جايگزيني موسوي براي ستادها و مردم دشوار بود.
شايان ذكر است در انتخابات سال گذشته اعلام نامزدي موسوي و كناره گيري خاتمي با اعتراضات گسترده در ميان طيفي از اصلاح طلبان روبرو شد اما بي ميلي خاتمي براي هزينه شدن و نگراني از تشديد شكاف ها باعث تن دادن به نامزدي موسوي شد. بعدها خاتمي در برخي جلسات از اينكه همه سرمايه و آبروي اصلاح طلبان نزد نظام خرج اقدامات كور و راديكال موسوي شد، گله كرد. هرچند كه به تازگي اين دو ديدار آشتي كنان برگزار كردند تا معلوم شود سروته اصلاح طلبي كذايي از كرباس تندروي است.
گفتني است در همان هنگام كه خاتمي نامزدي خود را براي رياست جمهوري دهم اعلام كرده بود، روزنامه كيهان طي يادداشتي تصريح كرد كه خاتمي كانديداي اصلي نيست و اين اظهارنظر با توجه به اعلام حمايت همه گروههاي مدعي اصلاحات از خاتمي، براي بسياري از صاحب نظران تعجب آور بود، اما بعدها، پيش بيني كيهان تحقق يافت و خاتمي به نفع موسوي كنار رفت. پيش بيني كيهان به اين علت بود كه فتنه 88 براساس يك فرمول ديكته شده از سوي بيگانگان مديريت مي شد و مختصات خاتمي با مختصاتي كه در فرمول مشترك جين شارپ، ريچارد رورتي و جرج سوروس درباره كانديداي جريان فتنه ذكر شده بود، همخواني نداشت. ظاهرا نماينده اقليت مورد اشاره در اين خبر، به علت ناآگاهي و يا با تجاهل سعي دارد رد پاي بيگانگان در وادار كردن خاتمي به كناره گيري از كانديداتوري رياست جمهوري دهم و نيز روابط خيانت آميز خاتمي با بيگانگان را، پاك كند!
جمهوري اسلامي
***ترويج خرافات و موهومات، كه از مدتها قبل در دستور كار مخالفان و دشمنان نظام جمهوري اسلامي قرار دارد، اين روزها بار ديگر توسط عناصر مشكوك دامن زده ميشود. توزيع كتابهاي خرافي، بيان مطالب خرافي در محافل، ظهور مدعيان عرفان و تلاش آنها براي جلب نظر جوانان و منحرفساختن آنها از مسير تعاليم ناب اسلامي، ازجمله اين اقدامات است. از رسانه ملي كه وظيفه آگاهيبخشي به مردم و مبارزه با خرافات را برعهده دارد، انتظار ميرود برنامه روشني در اين زمينه داشته باشد و نمايندگان مجلس نيز بايد مبارزه با خرافات و موهومات را قانونمند كنند.
*** مديركل روابط عمومي قوه قضائيه با ارسال نامهاي اعلام كرد: مطلب مندرج در ستون جهت اطلاع روزنامه شماره 8948 مورخ 28/4/89 درخصوص نتيجه رسيدگي به يكي از پروندههاي مفاسد اقتصادي توسط هيئت 3 نفره (اقايان حجج اسلام رئيسي، اژهاي و خلفي) كه منبع خبر به گزارش البرز به نقل از مشرق بوده صحت نداشته و خلاف واقع ميباشد. مديركل روابط عمومي قوه قضائيه اعلام كرد دستگاه قضائي به وظيفه خود در رسيدگي به كليه پروندههاي مفاسد اقتصادي برابر قانون عمل خواهد كرد.
رسالت
اپوزيسيون گيج شده
شبکه تلويزيوني “اي بي سي” آمريکا وضعيت اپوزيسيون ايران را گيج توصيف کرد. شبکه تلويزيوني اي بي سي آمريکا گزارش تهيه شده از سوي گزارشگران اين شبکه درباره وضعيت اپوزيسيون در ايران را منتشر کرد.
جم اسکوتو و برونو رابر که اخيرا از سوي اين شبکه تلويزيوني به ايران سفر کرده بودند پس از بازگشت در گزارشي وضعيت اپوزيسيون در ايران را وخيم توصيف کردند.
در گزارش اين دو گزارشگر شبکه تلويزيوني آمريکا آمده در سالگرد انتخابات به طور پنهاني با برخي اعضاي اپوزيسيون ايران گفتگو کرديم. آنها دنبال پنهان شدن هستند و گيج به نظر مي رسند. ترس عميقي در آنها ديده مي شود و روحيه آنها تضعيف و به هم ريخته به نظر مي رسد.
گزارشگران شبکه “اي بي سي” گفته اند يکي از فعالان اپوزيسيون به ما گفت: ديگر از انقلاب خبري نيست و ما بايد به دنبال تغيير تدريجي باشيم که ممکن است10 سال طول بکشد.
تحرکات صانعي در کاشان و اراک
صانعي در سفر به کاشان مقدمات راه اندازي دفترش در اين شهر را فراهم کرد.
آيت الله صانعي که در سال هاي اول پيروزي انقلاب مواضع تند و انقلابي داشت اما در سال هاي اخير به سوي اصلاح طلبان گرايش پيدا کرد اخيرا به فکر تاسيس دفتر در شهرهايي خارج از حوزه علميه قم برآمده است.
صانعي اخيرا به کاشان سفري داشته و آقاي م.ص از اعضاي شوراي شهر کاشان ميزباني وي را بر عهده داشت. صانعي در اقامت کوتاه خود در کاشان با تعدادي از اصلاح طلبان اين شهر ديدار کرد. نزديکان صانعي گفته اند وي در اين سفر مقدمات راه اندازي دفتر خود در کاشان را فراهم کرده است. برخي از عناصر نزديک به دفتر صانعي در قم معتقدند وي پس از رحلت آقاي منتظري تلاش کرد تا محوريت جريان روحانيت در جريان اصلاحات را در اختيار خود بگيرد و انتظار داشت نماز بر پيکر مرحوم آقاي منتظري را او بخواهد اما مخالفت هايي که از سوي نزديکان آن مرحوم شد باعث دلخوري صانعي گرديد و از سوي ديگر فتاواي عجيب و غريب صانعي با مخالفت برخي علماي برجسته حوزه علميه قم روبه رو شد و موجب گرديد جامعه مدرسين حوزه علميه قم با صدور اطلاعيه اي آقاي صانعي را فاقد صلاحيت لازم براي تصدي امر مرجعيت بداند. علاوه بر اين دستگيري مسئول دفتر وي در يکي از استان هاي جنوبي و... باعث شد صانعي حوزه فعاليت خود را از قم به ساير نقاط منتقل کند که کاشان و اراک براي اين منظور آماده شده است.
ملاقات کروبي با گروهک مطرود امام
شيخ شجاع اصلاح طلبان با چند عضو گروهک جبهه ملي ديدار کرد. مهدي کروبي که به واسطه اقدامات افراطي و طرح اتهامات بي اساس به نظام مانند تقلب و ادعاي شکنجه و تجاوز به زندانيان که هرگز نتوانست اثبات کند به روحاني محبوب رسانه هاي ضد انقلاب تبديل شده و لقب شيخ شجاع را از دشمنان کينه توز امام و انقلاب دريافت کرده است اخيرا با برخي اعضاي گروهک جبهه ملي ديدار کرده است.
در اين ديدار که به بهانه عيادت از پيمان عارف صورت گرفت تعدادي از اعضاي شاخص اين گروهک حضور داشتند کروبي در اين ديدار مدعي شد تمامي تلاش اصلاح طلبان معطوف به امر به معروف و نهي از منکر است!
اما وي توضيح نداد آشوبگري و طرح اتهامات بي اساس به نظام و تهيه خوراک تبليغاتي براي دشمنان مردم و نظام چه ربطي به اين ادعاي خنده دار او دارد؟کروبي در اين ديدار در يک حکم کلي مدعي شد تمامي دانشجويان به خاطر گفتن واقعيت ها دچار زندان و حکم قضائي شده اند!پيمان عارف عضو گروهک جبهه ملي در اين ديدار فرصت را مناسب ديد تا نوشابه اي براي جبهه ملي مرتد باز کند. اين عضو فعال جنبش فتنه مدعي شد ضربه نهايي به رژيم شاه را کريم سنجابي و بازرگان زدند زيرا آنها در ديدار با امام خميني(ره) در نوفل لوشاتو اعلام کردند که پيشنهاد نخست وزيري از سوي شاه را نمي پذيرند. گفتني است جبهه ملي در سال60 به خاطر غير انساني ناميدن حکم قرآني قصاص از سوي امام خميني مرتد شناخته شدند و تعدادي از عناصر آن به خارج فرار کرده و بقاياي آنها هم در داخل زمينه اي براي فعاليت سياسي ندارند اما جاي تعجب اين جاست که کروبي که همواره خود را در صف ياوران حقيقي امام معرفي مي کند چگونه حاضر شده با اعضاي اين گروهک مطرود امام خوش و بش کند؟!
رهبر نشوی تنها، من يار تو میگردم