راه امام در کلام امام

لطفا در مورد نقش و اهمیت انتخابات توضیح دهید ؟
امام خمینی : گمان نمی کنم که نقش و اهمیت انتخابات و مجلس شورای اسلامی بر کسی پوشیده باشد . بحمدالله هرچه از عمر با برکت انقلاب شکوهمند اسلامی ما می گذرد ، مردم مسلمان و متعهد کشورمان به اهمیت حضور و نقش تعیین کننده خود در تمامی صحنه های انقلاب آشناتر می شوند و راز دوام و بقا و استحکام قیام اللهی خود را بهتر کشف می نمایند .
صحیفه امام ج 20 ص ۱93
 
ما بارها شاهد تاکیدات حضرتعالی بر هوشیاری امت اسلامی خصوصآ جوانان در امر انتخابات بوده ایم . لطفا علت آنرا توضیح دهید ؟
امام خمینی : خوف آن دارم که تبلیغات برای اشخاصی که به اسلام و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان شاهد آن است و اکنون برای راه پیدا کردن به مجلس و برای کارشکنی و جنجال در محیط مقدس مجلس شورای اسلامی خود را هوادار اسلام و مسلمانان جا میزنند در قشری از ملت و جوانان پاکدل تاثیر کند و آراء مقدس خود را به کسانی دهند که به نفع اجانب با اسلام و جمهوری اسلامی مخالفت اساسی دارند .
صحیفه امام ج 12 ص 3
آیا خانم ها هم میتوانند در انتخابات نقشی داشته باشند ؟
امام خمینی : همانطوری که مرد ها فعالیت می کنند برای انتخابات ، خانم ها هم باید فعالیت بکنند ... سرنوشت ایران سرنوشت همه است .
صحیفه امام ج 18 ص 263
توصیه ی شما به روحانیت و مراجع عظام در امر انتخابات چیست !
امام خمینی : به جامعه محترم روحانیت خصوصآ مراجع معظم وصیت میکنم که خود را در مسائل جامعه خصوصآ مثل انتخابات رئیس جمهور و وکلای مجلس کنار نکشند و بی تفاوت نباشند . همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج ها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند و صحنه را به دست غرب زدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد
صحیفه امام ج 21 ص 186

امید است علمای اعلام کثرّهم الله امثالهم ، هم خود شرکت نمایند و هم ملت را ارشاد فرمایند .

صحیفه امام ج 17 ص 103

ائمه جمعه و جماعت در انتخابات چه نقشی می توانند داشته باشند و توصیه حضرتعالی به ایشان چیست ؟
امام خمینی : [اولا] باید تمام قدرتمان را جمع کنیم که بازیگرها دوباره پیدا نشوند و آقایان ائمه جمعه علاوه بر اینکه با هم سمینار دارند ، با سایر علمای بلاد تهران و قم در ارتباط داشته باشند که انتخابات خوب باشد و این ماسله ، مساله شخصی نیست ، بلکه برای اسلام و از امور مهمه است و امروز عمده مسئولیت ها به عهده شماست و کسی نباید کنار برود و شانه خالی کند .
صحیفه امام  ج 18 ص 152
[ثانیا] شما ائمه جمعه موظفید برای جلوگیری از شیطنت هایی که این ها میکنند و میگویند مردم اعراض کرده اند و در انتخابات شرکت نمیکنند ، مردم را به شرکت در انتخابات دعوت کنید .
صحیفه امام ج 17 ص 83
[ثالثا] حضرات روحانیون از ائمه جمعه و جماعات یا سایر آقایان محترم توجه کنند که شهرهای خود را از خدمتگزاران به ملت و بندگان صالح خدا خالی نکنند ... مگر آنکه بدانند وجود آنها در مجلس برای خدمت به اسلام مفید تر است .صحیفه امام ج 18 ص 232
 

اخلاق انتخاباتی از ديدگاه امام خمينی(ره)

انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مى‏شود
اگر آقايان از اين ديدگاه كه همه مى‏خواهند نظام و اسلام را پشتيبانى كنند به مسایل بنگرند، بسيارى از معضلات و حيرت ها برطرف مى‏گردد ولى اين بدان معنا نيست كه همه افراد تابع محض يك جريان باشند. با اين ديد گفته‏ام كه انتقاد سازنده معنايش مخالفت نبوده و تشكل جديد مفهومش اختلاف نيست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مى‏شود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدايت دو جريان مى‏شود. 

هيچ كس نبايد خود را مطلق و مبرّاى از انتقاد ببيند. البته انتقاد غير از برخورد خطى و جريانى است. اگر در اين نظام كسى يا گروهى خداى ناكرده بى‏جهت در فكر حذف يا تخريب ديگران برآيد و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پيش از آن كه به رقيب يا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد كرده است. در هر حال يكى‏ از كارهايى كه يقيناً رضايت خداوند متعال در آن است، تأليف قلوب و تلاش جهت زدودن كدورت ها و نزديك ساختن مواضع خدمت به يكديگر است. بايد از واسطه‏هايى كه فقط كارشان القاى بدبينى نسبت به جناح مقابل است، پرهيز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترك داريد كه بايد با همه توان در برابر آنان بايستيد، لكن اگر ديديد كسى از اصول تخطى مى‏كند، در برابرش قاطعانه بايستيد. صحيفه امام، ج‏21، ص: 181 

هيچ عذر و بهانه‏اى براى ترك صحنه انقلاب پذيرفته نمى‏شود
اما چيزى كه از همه اينها مهم تر است، اين كه چه آنهايى كه به مجلس راه يافته‏اند و خادم منتخب شده‏اند و چه آنها كه به وظيفه خود عمل نموده‏اند ولى به مجلس راه نيافته‏اند و همچنين طرفداران هر دو گروه بايد بدانند كه همه اين امور اعتبارى و زودگذر است و همه در محضر حق هستيم و آنچه در صحيفه كردار ما ماندنى است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگى ما مى‏شود، صفاى معنويت و ثمرات خلوص بندگى است، و ما هم نبايد خلوص عمل و جامعه اسلامى خودمان را به زنگار كدورت ها و اختلافات آلوده كنيم و رقابت هاى گذشته انتخاباتى هم هرگز نبايد موجبات تفرقه و جدايى را فراهم نمايد.

و من احتمال مى‏دهم كه عوامل و دست هاى ناپاكى بخواهند از رقابت هاى انتخاباتى در رسيدن به آرزوهاى خود استفاده كنند و با طرح مسایل پوچ و بى‏معنا دل ها را از يكديگر جدا سازند و يا با ترديد و ايجاد ذهنيت ها، صحت و سلامت انتخابات و نهايتاً مشروعيت مجلس را زير سؤال برند، كه در اين شرايط همه آحاد ملت ايران و همه روحانيون و دست اندركاران كشور بايد در كنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند. 

و صاحبان قلم و سخن و مطبوعات نيز به‏طور جدّ مواظب نوشته‏ها و گفته‏هاى خود باشند و نمايندگان مجلس نيز به عدالت و عطوفت با يكديگر برخورد كنند و به مسایل‏ دامن نزنند و خصوصاً در اعتبارنامه‏ها به مسایل شخصى و گروهى نپردازند و در نطق هاى قبل از دستور و غير آن به شخصيت و اعتبار نمايندگى مجلس توجه كنند و حرمت مجلس و نظام و اخلاق كريمه اسلامى را مقدّم دارند و خلاصه كلام اين كه مجلس و نمايندگان بايد مؤيد وحدت و انسجام جامعه باشند و مسوولين در كنار مردم و مردم همراه و پشتيبان مسوولين به وظيفه خود عمل كنند و از بركات مادى و معنوى اتحاد مقدس خود بهره مند شوند و از صحنه‏ها كنار نروند كه امروز شايد گناهى بالاتر از كناره گيرى نباشد و هيچ عذر و بهانه‏اى براى ترك صحنه انقلاب پذيرفته نمى‏شود. صحيفه امام، ج‏21 ص : 50 

مكلف بودن همه بر اجتناب از اختلاف
مردم در انتخابات موظفند، موظف شرعى هستند كه اختلافات كوبنده را از آن دست بردارند، و اين يك امرى است كه بين همه هست، يعنى يك تكليفى متوجه به همه هست، به من طلبه كه اينجا نشسته‏ام و به شما علما و همه علماى بلاد و همه قشرهاى ملت، همه روشنفكران، همه نويسندگان، گويندگان، به همه تكليف شرعى است كه نگذاريد مساله مثل مساله مشروطيت بشود. 

عبرت بگيريد از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهايى كه مخالف با اسلام و جمهورى اسلامى هستند و بازيگر هستند، آنها مى‏آيند قبضه مى‏كنند. يكى از امورى كه خيلى لازم است، همين مساله است كه بايد تذكر بدهند آقايان، تنبه بدهند آقايان و آن مطلب اول هم كه عرض كردم تذكر بدهند به مردم به اينكه امروز ايران، اينهايى كه در كار هستند، اينهايى كه متكفل امور هستند، چه مجلس و چه دولت و چه قوّه قضایيه و همه اينها يك راه دارند مى‏روند. 

البته نادر تويشان هست كه شيطان است، لكن به حسب نوع امور، اينها دارند يك راه مى‏روند، خطوط مختلفه در كار نيست. اين توطئه را كه مى‏خواهند با اسم خطوط مختلفه، يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند و يك دسته را طرفدار يك جبهه بكنند، و در صورتى كه خود آنها با هم اختلاف ندارند، مريدها به اختلاف بيفتند و كم كم در همه جا همان حرف‏هايى كه در مشروطه بود، كه در يك شهر يك دسته اهل منبر مشروطه بودند، يك دسته اهل منبر مستبد بودند، و در خانه‏ها همين مسایل بود و در بازار همين مسایل بود، يك وقت اين طور نشود كه مردم را به جان هم بيندازند، اين براى طرفدارى از فلان شخصيت و آن براى طرفدارى از فلان شخصيت، در صورتى كه همه‏اش توهّم بيشتر نيست.

و همين‏طور در انتخابات توجه كنند، مردم را توجه بدهيد به اينكه شما مى‏خواهيد اسلام را حفظ كنيد، بايد منتخبين شما اشخاصى باشند كه توجه به اسلام داشته باشند، متعهد به اسلام باشند، بازيگر نباشند، به شرق و غرب توجه نداشته باشند. 

بايد تكليف كرد به مردم كه وقتى انتخابات پيش آمد به‏طور شايسته، روحانيين عمل كنند، وعاظ عمل كنند و مردم هم به تبع آنها عمل كنند تا يك مجلسى داشته باشيم كه ديگر در آن هيچ اشخاصى كه مخالف با وجهه جمهوريت هستند نداشته باشيم. صحيفه امام، ج‏18، ص: 174 

انتخاب اصلح
و اما مساله انتخابات آينده از اهم امورى است كه مسووليت آن با همه ماست. و توجه داريد كه دشمنان اسلام در نظر دارند كارى بكنند كه انتخابات درست صورت نگيرد و از دست مسلمان ها و متعهدين خارج شود. ولى شما بايد تمام قدرت‏تان را صرف كنيد كه به خوبى انجام شود. انتخابات يك محكى هم براى خودتان است كه ببينيد آيا مى‏خواهيد انتخاب اصلح بكنيد براى خودتان، يا براى اسلام؟ اگر براى خودتان باشد، شيطانى است.

و اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمان‏هاست، «كى و از كجاست» مطرح نيست، از هر گروهى باشد، حزب باشد يا غيرحزب، نه حزب اسباب اين مى‏شود كه غير آن فاسد، و نه صددرصد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست. و انتخاب اصلح براى مسلمين يعنى انتخاب فردى كه تعهد به اسلام و حيثيت آن داشته باشد؛ و همه چيز را بفهمد، چون در مجلس، اسلام تنها كافى نيست، بلكه بايد مسلمانى باشد كه احتياجات مملكت را بشناسد و سياست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد كشور باشد، و ممكن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد. اگر اصلح را انتخاب كرديد، كارى اسلامى مى‏كنيد و اين يك محكى است براى خودتان كه تشخيص بدهيد انتخاب براى اسلام است، يا براى صلاح خودتان. اميدوارم كه تا آخر هم اينطور باشد، و هر روز و هر دوره انتخابات بهتر انجام شود. صحيفه امام، ج‏18، ص: 197 

آن‏طور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند
چند وقت ديگر هم انتخابات شروع مى‏شود. از قرارى كه من شنيدم به‏ طور حاد دارند اشخاص عمل مى‏كنند. اشخاصى هستند كه به جمهورى اسلامى هيچ اعتقاد ندارند، لكن براى خاطر شكستن جمهورى اسلامى در تبليغات انتخاباتى مى‏خواهند شركت كنند، نه از باب اينكه مى‏خواهند وكيل بشوند، از باب اين كه مى‏خواهند شكست بدهند جمهورى اسلامى را. اشخاصى هستند كه به وسوسه، اشخاص مؤمن را وادار مى‏كنند كه به‏طور حاد دخالت بكنند در اين امور. 

ممكن است كه اگر اشخاص هوشمند تنبّه ندهند و بيدار نشوند، اين انتخابات موجب اين بشود كه دو دستگى‏هاى زيادى ايجاد بشود و اين همان مساله مشروطه است. بايد مردم توجه كنند، و خصوصاً روحانيون، روحانيون مبارز تهران، مدرسين محترم قم، روحانيون مشهد، اصفهان، همه جا توجه كنند كه مساله، مساله مشروطه نشود. مساله اين نشود كه يك دسته براى خاطر اين كه يك كانديدايى دارند، ديگران را بكوبند، آن دسته هم براى همين كانديداى خودشان، اين را بكوبند.

اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم كنيد. البته تبليغ هيچ مانعى ندارد، لكن مثل مشروطه نشود. آن‏طور نشود كه هر كدام ديگرى را بكوبند و آنى كه دشمن ما مى‏خواهد، خطوط مختلفه را در انتخابات عملى كند. شما همه مى‏خواهيد كه اسلام در اين مملكت تحقق پيدا كند، همه مى‏خواهيد كه اين جمهورى اسلامى ادامه پيدا بكند، ادامه اين به اين است كه شما در مواردى كه مى‏بينيد كه دارند شياطين نقشه مى‏كشند و توطئه مى‏كنند تا شما را به جان هم بيندازند، بنشينيد با هم و تفاهم كنيد و آنها را مأيوس كنيد. امروز دارند تهيه مى‏بينند مخالفين شما، مخالفين جمهورى اسلامى، كه براى انتخابات ايجاد نفاق كنند، و اين يك خطرى است براى كشور ما. اينها با زور نمى‏توانند كارى انجام بدهند، نه آمريكا، نه شوروى، با فشار و زور به يك كشورى كه همه با هم هستند نمى‏توانند آسيب برسانند، لكن با توطئه و وادار كردن عمال خودشان در داخل مى‏توانند ايجاد نفاق كنند و بهانه هم انتخابات.
صحيفه امام، ج‏18، ص: 173 


از هرگونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد خوددارى كنيد
از آقايان كانديداها و دوستان آنان انتظار دارم كه اخلاق اسلامى - انسانى را در تبليغ براى كانديداى خود مراعات؛ و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل كه موجب اختلاف و هتك حرمت باشد خوددارى نمايند، كه براى پيشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتكاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگيزه‏هاى غير اسلامى است.

اينجانب بنا ندارم از كسى تأييد نمايم، چنان كه بنا ندارم كسى را رد كنم. و از تمام احزاب و گروه ها و افراد مى‏خواهم از نسبت دادن كانديداى خود به من كه از آن استفاده تأييد و يا تعيين و يا رد شود، خوددارى كنند. من بسيار مايل هستم كه گروه هايى كه متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتى كمال آرامش را در تبليغ كانديداهاشان رعايت نمايند، و نسبت به يكديگر تفاهم و صميميت و اخوت اسلامى داشته باشند، و از تفرقه و كدورت شديداً احتراز كنند كه تفرقه و تشتت، دوستان را نگران و دشمنان را كامياب مى‏كند و موجب تبليغات سوء مى‏شود.
صحيفه امام، ج‏12، ص: 13

قهر نكنيد و رشد خودتان را نشان بدهيد به دنيا
همه با هم به پاى صندوق برويد. مطلب ديگر اين كه پاى صندوق ها كه مى‏رويد اين طور نباشد كه با هم اختلاف پيدا بكنيد يك مساله‏اى است كه براى كشور است. هر يك از اينها كه ببرند، براى كشور لابد خدمت خواهند كرد. و اگر خدمت نكنند ملت هست و آنها را بر كنار خواهد كرد. از اين جهت به‏طور خصمانه با هم رفتار نكنيد. برادر باشيد با هم. اگر يكى ریيس جمهور شد، شما هم به او اعانت كنيد. اين طور نباشد كه قبل از اين كه ریيس جمهور بشود بريزيد به جان هم. فردا پاى اين صندوق ها بريزيد به جان هم. يا بعض از قشرها شركت نكنند. من از همه قشرهاى ملت، چه فارس، چه ترك و چه كرد و چه بلوچ و چه تركمن و چه بختيار[ى‏] و چه ساير قشرهايى كه و طوايفى كه هستند در ايران، از اينها تقاضا مى‏كنم، عاجزانه تقاضا مى‏كنم كه طورى نكنيد كه در خارج منعكس بشود كه شما يك مردمى هستيد كه تربيت اسلامى نداريد. شما يك مردمى هستيد كه با هم سردنيا نزاع مى‏كنيد. 

صحيفه امام، ج‏12، ص: 128

شركت در انتخابات و مقابله با توطئه‏ها
دشمنان اسلام و نهضت، در خارج و داخل، تبليغات زهرآگين خود را شروع كردند، و چنين وانمود مى‏كنند كه مردم در اين انتخابات بى‏تفاوتند و به سردى و سستى گراييده‏اند. مى‏خواهند شما را متهم كنند كه از جمهورى اسلامى رو برگردانيده ايد. 

از شما ملت مبارز انتظار دارم كه با شركت همگانى خود ياوه سرايان را رسوا كنيد. و نيز اطلاع دادند كه در اطراف دانشگاه -كه محل اقامه نماز جمعه است- گروهى براى اخلال در شركت در انتخابات بپا خاسته‏اند. دولت موظف است از آنان جلوگيرى كند، و مردم موظفند به تبليغات آنان اعتنا نكنند.
صحيفه امام، ج‏9 ،ص: 259

بايدها و نبايدهای انتخابات از ديدگاه امام خمينی (ره)  

اصطلاح « جمهوري اسلامي » را امام ابتدا در پاريس در توصيف نظام مطلوب و مورد نظر خود به كار برد. « جمهوريت » مورد نظر به همان معناي رايج يعني مردمي بودن حكومت است . ايشان در پاسخ به سوال خبرنگاري مبني بر چيستي حكومت در جمهوري اسلامي در تاريخ ۲۰ مهر ۵۷ مي فرمايد : « رژيم اسلامي و جمهوري اسلامي يك رژيمي است متكي بر آراي عمومي و رفراندوم عمومي » .
بنابراين « جمهوريت » نظام به پذيرش حق مردم در انتخاب نوع نظام سياسي و حاكمان اشاره داشته و شكل و قالب حكومت مورد نظر امام را تشكيل مي دهد و در اين نظام مردم به عنوان يكي از اركان مشروعيت نظام سياسي جمهوري اسلامي تلقي مي شوند به گونه اي كه نظر و راي مردم فقط در مراحل اوليه تاسيس نظام شرط نبود بلكه جمهوري اسلامي به حضور دائمي و نظارت هميشگي آنها بر مسئولين مقيد مي باشد.
البته در كنار آن « اسلاميت » هم ركن مهم ديگر نظام مورد نظر امام است كه بارها بر آن تاكيد نمودند. و در واقع اين ركن است كه جمهوري اسلامي را از دموكراسي هاي غربي جدا مي سازد. اسلام محتوا و ماهيت اصلي اين نظام را تشكيل داده و ضوابط و احكام و مقررات اسلامي مبناي اصلي سياستها و قوانين آن محسوب مي شوند.
يكي از مهمترين ابزارهاي مشاركت سياسي مردم و تحقق نظام « جمهوري اسلامي » عرصه انتخابات مختلف مي باشد كه اگر با دورانديشي و اتخاذ تدابير و مقدمات آن از سوي مسئولان و ساير دست اندركاران عملي شود مي تواند « جمهوري اسلامي » را در برابر تمامي توطئه ها بيمه نموده و از آسيبها و خطرات داخلي و خارجي مصون دارد.
در اينجا به برخي بايدها و نبايدها در عرصه انتخابات كه در ديدگاه و انديشه هاي معمار كبير جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (ره ) به آنها پرداخته شده است مي پردازيم .

اهميت انتخابات و نقش مردم
انتخابات تجلي حضور و مشاركت سياسي مردم و عرصه تحقق اراده ملت براي تعيين سرنوشت خويش است از اينرو انتخابات داراي اهميت و جايگاه بلندي است و مردم نقش بزرگي در ايفاي اين رسالت و تكليف بزرگي بر دوش خواهند داشت .
امام خميني (ره ) درباره اهميت حضور و شركت مردم در انتخابات مي فرمايند : « اين وظيفه اي است الهي وظيفه اي است ملي وظيفه اي است انساني وظيفه اي است كه ما بايد به آن عمل بكنيم همه مان بايد در انتخابات شركت بكنيم . »
با توجه به اين اهميت و نقش حضور مردم در صحنه انتخابات است كه بايد همت و تلاش تمامي مسئولان دست اندركاران كانديداها و رسانه ها به اين امر معطوف شود كه با اقدامات سنجيده و تدابير لازم و فضاسازي مناسب زمينه هاي حضور حداكثري مردم در انتخابات را فراهم ساخته تا موجب اميد بيشتر دوستداران و نااميدي و شكست دشمنان اسلام را فراهم نمايند.

انتخابات تجلي وحدت
انتخابات يكي از عرصه هاي تجلي وحدت و نمايش وحدت مردم است و بايد تمامي تلاشها و اقدامات در اين راستا صورت گيرد. متاسفانه گاهي در انتخابات وحدت ملي جامعه دچار آسيب شده و ضربات و خسارتهاي بزرگي را بر مردم و جامعه تحميل مي نمايد در اين زمينه اگر مسئولان كانديداها طرفداران آنها رسانه ها و بويژه جناحها و گروههاي سياسي روش معقول منطقي و در چارچوب اصول را در پيش گيرند. اين اصل مهم نه تنها آسيب نمي بيند بلكه موجب وفاق ملي و وحدت و انسجام بيشتر جامعه مي شود.
اين نكته مهم نبايد مورد غفلت و يا احيانا شيطنت برخي قرار گيرد.
امام خميني با توجه به وجود دو ديدگاه و دو تفكر در جامعه ضرورت وحدت و پرهيز از اختلاف را مورد تاكيد قرار داده و فرمودند « البته دو تفكر هست بايد هم باشد دو راي هست بايد هم باشد سليقه هاي مختلف بايد باشد لكن سليقه هاي مختلف اسباب اين نمي شود كه انسان با هم خوب نباشد.... اگر در يك ملتي اختلاف سليقه نباشد اين ناقص است .
اگر در يك مجلس اختلاف نباشد اين مجلس ناقص است . اختلاف بايد باشد اختلاف سليقه اختلاف راي مباحثه جار و جنجال اينها بايد باشد لكن نتيجه اين نباشد كه ما دو دسته بشويم دشمن هم بايد دو دسته باشيم در عين حالي كه اختلاف داريم دوست هم باشيم . »
بنابراين نبايد رقابتهاي انتخاباتي زمينه اي را براي پراكندگي و اختلاف در جامعه و ملت را فراهم سازد. بويژه احزاب و جناحهاي سياسي بايد مواظب عوامل و دستهاي ناپاك باشند كه در آنها رسوخ نكنند.
« من احتمال مي دهم كه عوامل و دستهاي ناپاكي بخواهند از رقابتهاي انتخاباتي در رسيدن به آرزوهاي خود استفاده كنند و با طرح مسائل پوچ و بي معنا دلها را از يكديگر جدا سازند . »
از اين رو بر همگان است كه با هوشياري و درايت كامل مواظب القائات وسوسه انگيزان و نفاق تفرقه افكنان و وحدت شكنان بوده و در راه اتحاد و همدلي تمامي نيروهاي متعهد و دلسوز نظام حركت نمايند و انتخابات را به عرصه اتحاد و انسجام ملت و جامعه تبديل نمايند.

لیست های انتخاباتی گروههاو جریانات سیاسی

لیست جبهه متحد اصول گرایی

 به گزارش پايگاه اطلاع رساني جبهه متحد اصولگرايان،آخرین تغییرات ليست "جبهه متحد" به اين شرح می باشد:

 1-غلامعلي حداد عادل

2-حجت الاسلام  سيدمحمدحسن ابوترابي فرد


3- حجت الاسلام حسين ابراهيمي


4- لاله افتخاري


5- زهره الهيان


6-الهام امين زاده


7- ابراهيم انصاري


8-اسدالله بادامچيان


9-محمدرضا باهنر


10-مهرداد بذرپاش


11-احمد توكلي


12-محمدنبي حبيبي


13-علي اصغر خاني


14- مجتبي رحماندوست


15-محمدنبي رودكي


16-فاطمه رهبر


17-عليرضا زاكاني


18- پرويز سوري


19-زهره طبيب زاده


20-حسين فدايي آشياني


21-محمود فرشيدي


22- حميد فرماني


23-حجت الاسلام  دكتر محسن كازروني


24-اسماعيل كوثري


25-عليرضا مرندي


26-حجت الاسلام  غلامرضا مصباحي مقدم


27-حسين مظفر


28-مسعود ميركاظمي


29-الياس نادران


30-حسين نجابت


 فهرست 30 نفره ائتلاف کاندیداهای مستقل در تهران جمعه اعلام می شود


 حضور چهره های سرشناسی چون آقایان علی مطهری، احمد توکلی و علی عباسپور در این فهرست قطعی شده است.فهرست 30 نفره ائتلاف کاندیداهای مستقل سراسر کشور در حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر جمعه اعلام می شود. بنابر گزارش روابط عمومی ائتلاف کاندیداهای مستقل سراسر کشور، حسین رمضانی دبیر شورای هماهنگی ائتلاف طی گفتگویی اعلام کرد: ائتلاف خودجوش و مردمی کاندیداهای مستقل سراسر کشور علاوه بر تهران با بیش از 100 نامزد اصلح در حوزه های انتخابیه اقصی نقاط کشور حضوری فعال و پر نشاط در انتخابات دوره نهم خواهد داشت. وی خاطر نشان کرد: تاکنون حضور چهره های چون آقایان علی مطهری، احمد توکلی و علی عباسپور در این فهرست قطعی شده است. وی اضافه کرد: در پی اعلام فهرست نهایی کاندیداهای مورد نظر این ائتلاف در تهران، فهرست نامزدهای شهرستان ها نیز متعاقباً در اختیار رسانه های گروهی قرار خواهد گرفت. رمضانی با اشاره به ضرورت انسجام کاندیداهای مستقل و فارغ از منابع و کانون های قدرت و ثروت در یک تشکل سیاسی خاط نشان ساخت: این ائتلاف در انتخابات مجلس هشتم در سال 86 نیز با معرفی70 کاندیدا از 16 استان کشور موفق شد 9 نفر از نامزدهای خود را به مجلس وارد نماید. وی با تاکید بر اینکه واژه « مستقل» برای کاندیداها به مفهوم ارزش ذاتی و شخصیتی استقلال در وجود داوطلبان نمایندگی مجلس است گفت: کاندیداهای مستقل می توانند با هر نوع گرایش مرسوم سیاسی در قالب های اصلاح طلبی و اصولگرایی، فارغ از تمایلات و خواسته های حزبی و گروهی به مجلس راه یافته و در چارچوب قانون، مسیر توسعه و عدالت را طی نمایند.


 لیست جبهه پایداری


به گزارش خبرگزاری فارس،کامران باقری لنکرانی سخنگوی جبهه پایداری در آخرین نشست مطبوعاتی خود،اسامی کاندیداهای  جبهه پایداری به شرح زیر اعلام کرد:


1_ آقاتهرانی


2_ حسینیان


3_ زارعی


4_ نبویان


5_ حداد عادل


6_ سقای بی ریا


7_ میرکاظمی


8_ سلیمانی


9_ کوثری


10_ کوچک زاده


11_ رسایی


12_ روانبخش


13_ آلیا


14_ طیب زاده


15_ لاجوردی


16_ نامجو


17_ حمیدزاده


18_ نوباوه


19_ مهدی هاشمی


20_ خطیبی


21_ کفایتی


22_ مرندی


23_ خلیلیان


24_ باباپور


25_ طلا


26_ جوانمردی


27_ دهقانی


28_ استادآقا


29_ محمدی


30_ صفارزاده



فهرست 15 نفره اصلاح طلبان در تهران 


سخنگوي جبهه مردم سالاري اعلام كرد ليست اين جبهه در تهران 15 نفره شده است.سخنگوي جبهه مردم سالاري در مصاحبه با خبرنگار ما با اعلام اين خبر افزود: فهرست اين جبهه در حوزه انتخابيه تهران تاكنون با 15 عضو نهايي شده كه سرليست آن سيد حسين هاشمي رئيس كنوني كميسيون صنايع و معادن مجلس است.مجيد محتشمي؛ آقايان عليرضا محجوب و علي مطهري را نفرات دوم و سوم فهرست جبهه مردم سالاري در تهران اعلام كرد. وي گفت: فهرست تهران جبهه مردمسالاري با تركيبي از يكي دو نماينده كنوني منتقد دولت، كانديداهاي كارگري و افرادي با گرايش هاي اصلاح طلبي تنظيم شده است. محتشمي با اشاره به رد صلاحيت شماري از نامزدهاي جبهه مردم سالاري در شوراي نگهبان افزود: تاكنون اسامي 15 نفره از اعضاي فهرست تهران نهايي شده است و به تعداد داوطلباني كه صلاحيت آنان تاييد شود به اين فهرست افزوده مي شود. وي گفت: همه تشكل هاي 14گانه جبهه مردمسالاري فهرست هاي انتخاباتي خود را به شوراي مركزي اين جبهه ارائه كرده اند و اين جبهه با حداقل صد نامزد در سراسر كشور در نهمين دوره انتخابات مجلس شركت مي كند.


شيخ الاسلام: مستقل شركت مي كنم


حسين شيخ الاسلام داوطلب نمايندگي مجلس شوراي اسلامي از شهر تهران، طي اطلاعيه اي اعلام كرد كه به صورت مستقل در انتخابات شركت خواهد كرد.مشاور امور بين الملل رئيس مجلس همچنين تاكيد كرده است: اين تصميم در پاسخ به تشويق جمعي از دوستان و دلسوزان نظام مقدس جمهوري اسلامي و در راستاي كمك به مشاركت گسترده تر شهروندان محترم تهراني در انتخابات كه ممكن است نظرات و مواضع اينجانب را بويژه در سياست خارجي و به طور اخص در احقاق حقوق مردم مظلوم فلسطين مورد تاييد مي دانند، اتخاذ شده است.


لیست ۲۰ نفره جبهه ایستادگی اعلام شد


به گزارش پایگاه بصیرت :اسامی ۲۰ نفر از لیست جبهه ایستادگی ایران اسلامی در حوزه انتخابی تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر نهایی شد. به گزارش خبرگزاری فارس،‌ در جلسه شورای عالی جبهه ایستادگی ایران اسلامی پس از بررسی و تبادل نظراعضاء اسامی 20 نفر از لیست تهران این جبهه نهایی شد. در این لیست همچنان سیدمحمود علوی به عنوان سرلیست گنجانده شده و این در حالی است که علوی تاکنون جزء ردصلاحیت‌ شده‌های انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی است. لیست 20 نفره اعلامی جبهه ایستادگی به شرح ذیل است:


1-حجت‌‌الاسلام والمسلمین سید محمود علوی 2- امیدوار رضایی 3- حجت‌‌الاسلام والمسلمین سید محمدحسن ابوترابی فرد 4- حجت‌الاسلام والمسلمین محسن کازرونی 5- علی مطهری 6- حسین مظفر 7- محمدرضا باهنر 8- علی عباسپور تهرانی فرد 9- حمیدرضا کاتوزیان 10- حسین فدایی آشیانی 11- پرویز سروری 12- محمد سلیمانی 13- حجت‌الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی مقدم 14- بهنام ملکی 15- وهاب عزیزی 16- حبیب‌الله حبیبی 17- طاهره صاحب‌الزمانی 18- ایراندخت فیاض 19- لاله افتخاری 20- فرشته محمدعلی


سه جريان حامي دولت در انتخابات حضور دارد


امیر محبیان: يك جریان‏‏«احمدی‌نژاد آری، مشایی نه»است که جبهه پایداری آن را نمایندگی می‌کند.جریان دیگر«احمدی‌نژاد آری، سکوت در مقابل مشائی»است که جبهه حامیان گفتمان انقلاب اسلامی نماد آن است وجریان سوم،«هم مشائی‏ هم احمدی‌نژاد» است...یک فعال سیاسی اصولگرا به تقسیم بندی سه گروه از حامیان دولت پرداخت که نقطه افتراق آن‌ها موضعشان در مقابل اسفندیار رحیم مشائی رئیس دفتر محمود احمدی‌نژاد است. امیر محبیان در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا، در پاسخ به سوالی در مورد دلیل حرکت آرام و چراغ خاموش جریان حامی دولت در فعالیت‌های انتخاباتی مجلس نهم اظهار داشت: از لحاظ صوری رئیس جمهور اعلام کرده که در انتخابات شرکت نمی‌کند، اما مسلم است که هواداران وی از مدت‌ها پیش وارد شده‌اند که بخشی از آن‌ها در قالب جبهه پایداری آشکارا فعالیت می‌کنند و عده‌ای هم می‌خواهند تا بعد از مرحله تایید صلاحیت‌ها چراغ خاموش حرکت کنند. ضمن آنکه این طیف می‌خواهند در شهرستان‌های کوچک کار کنند که در آن‌ها نیاز چندانی به تبلیغات مرسوم نیست و مستقیما می‌توانند با مردم ارتباط برقرار کنند. وی افزود: در عین حال، استراتژی حامیان دولت همچنان مشخص نیست و باید منتظر مشخص شدن آن ماند. استاد دانشگاه تربیت مدرس گفت: حامیان دولت را به سه جریان می‌توان تقسیم کرد؛ ‎ یک جریان‏‏ جریان» احمدی‌نژاد آری، مشایی نه» است که جبهه پایداری آن را نمایندگی می‌کند. جریان دیگر،» احمدی‌نژاد آری، سکوت در مقابل مشائی «است که جبهه حامیان گفتمان انقلاب اسلامی نماد آن است و جریان سوم،» هم مشائی‏ هم احمدی‌نژاد «است که تا کنون رسما اعلام موضع نکرده است. محبیان در خصوص آغاز روند افشاگری‌های سیاسی توسط جریان نزدیک به دولت در سایت‌های اینترنتی، با بیان اینکه آنچه مهم است اینکه رقابت‌ها بتواند فضا را پرشور کند، اظهار داشت: متاسقانه افکار عمومی به این افشاگری‌ها توجه می‌کنند که البته این مساله به معنای قبول آن‌ها نیست. اما باعث گسترش بی‌اخلاقی سیاسی می‌شود. این فعال سیاسی اصولگرا همچنین در مورد آرایش احتمالی مجلس آینده، گفت: این مساله مقداری پیچیده است و باید منتظر ماند تا جریانات مختلف وارد شوند و شعارهای خودشان را بیان کنند.


 لیست انتخاباتی «جبهه اصلاح‌طلبان معتدل»


سایت « امید اصلاحات» از نهایی شدن فهرست گروه موسوم به «جبهه اصلاح طلبان معتدل» برای انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی خبر داد.بنابر این گزارش :جبهه اصلاح طلبان معتدل سرانجام فهرست نهایی نامزدهای خود برای انتخابات مجلس نهم در تهران را اعلام کرد.


علیرضا محجوب


الهه راستگو


سهیلا جلودارزاده


محمدرضا هاشمی


مسعود فرامرزی


فرشاد بشیرزادگان


مهرداد کاظم زاده


مسعود سیلاخوری


مسعود بوجاری


سارا پارسا


رضا جلالی


محمد جلیلیان


امین یونس سنبلکی


زهیر طیب


پیام عرب زاده


امیر عباس سیاه پوش


کتایون عزیززاده


مریم راجی کاشانی


حامد ملک نژاد


محمدمقیسی


احمد اتابکی مهر


فرشته موسوی نیشابوری


مجید کریملو


مرجان لحمی


غلامحسین مقصودی


اکبر ولی زاده


مریم ناژداکی


محمود حسن زاده


فرهاد شیخی


جواد شرف خانی


 لیست 30 نفره جبهه بصیرت و بیداری اسلامی  در تهران


 به گزارش بصیرت :لیست جبهه بصیرت و بیداری اسلامی چهره‌هایی از اعضای جبهه پایداری، جبهه ایستادگی و جبهه متحد اصولگرایان دیده می‌شود.شنیده می‌شود از لیست 30 نفره منتشر شده، 3 نفر تغییر خواهند کرد، لیست جبهه بصیرت و بیدار اسلامی بدین شرح است:


 1. سید شهاب الدین صدر


2. مرتضی آقا تهرانی


3. سید مهدی هاشمی


4. حسن غفوری فرد


5. سید محمود علوی


6. طیبه صفایی


7. روح الله حسینیان


8. علی اصغر زارعی


9. صفار زاده


10. سید علی ریاض


11. سید محمود نبویان


12. قاسم روانبخش


13. حمید رسایی


14. فاطمه آلیا


15. مهدی کوچک زاده


16. امیدوار رضایی


17. محمد سلیمانی


18. ناصر سقایی بی ریا


19. سید کمال سجادی


20. مهرداد بذرپاش


21. بیژن نوباوه وطن


22. محمد رضا مرندی


23. زهره سادات لاجوردی


24. سعید قاسمی


25. محمدهادی زاهدی وفا


26. حسن حمید زاده


27. مسعود میرکاظمی


28. محمد کوثری


29. حمید فرمانی


30. سید محمد طباطبایی


جبهه بصیرت و بیداری اسلامی چندی پیش  از سوی شهاب الدین صدر با ائتلاف برخی انجمن‌ها نظیر انجمن اسلامی پزشکان ایران، انجمن اسلامی فرهنگیان ایران، جامعه اسلامی کارگران، جامعه اسلامی دانشجویان، کانون دانشگاهیان ایران اسلامی، حزب اعتدال‌طلبان ایران اسلامی، حزب اسلامی ایران زمین، انجمن اسلامی فارغ‌التحصیلان ایتالیا، ژاپن، انگلستان، جمعیت پیروان ولایت مطلقه فقیه، کانون اسلامی جوانان ایران، جمعیت جهادگران ولایی، جمعیت اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی فرهیختگان ولایی تشکیل شد


لیست‌های انتخاباتی صدای ملت"


 جبهه "صدای ملت" که علی‌مطهری، حمیدرضاکاتوزیان و علی‌عباس‌پور تهرانی مؤسس آن هستند، تاکنون هشت نامزد مدنظر خود را برای شهر تهران به طور قطعی مشخص کردند.به  گزارش خبرگزاری فارس،اعضای جبهه صدای ملت عموما منتقدان دولت دهم هستند که در لیست جبهه متحد اصولگرایان جای نگرفته‌‌اند.برخی مواضع و عملکرد کاتوزیان، علی مطهری و علی‌ عباس‌پور بخصوص در ایام فتنه ۸۸ به شدت از سوی اصولگرایان مورد انتقاد قرار گرفته بود که به نظر می‌رسد همین امر موجب قرار نگرفتن نام آنان در لیست جبهه‌های مطرح اصولگرایان از جمله جبهه متحد و جبهه پایداری شده است.


حمیدرضا کاتوزیان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ رئیس ستاد اصولگرایان حامی موسوی بود.علی عباس‌پور تهرانی فرد برادر همسر عبدالله جعفرعلی جاسبی رئیس سابق دانشگاه آزاد است.پیش از این علی‌مطهری درباره این لیست گفته بود: اگر مشارکت مردم در انتخابات  بالا باشد، لیست ما رای خواهد آورد اما اگر مشارکت بالا نباشد، جبهه پایداری و متحد از شانس پیروزی بیشتری برخوردار خواهند بود

محورهایی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش (19/11/1390)

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 خوشامد عرض ميكنيم به شما عزيزان، برادران، جوانان، و تبريك عرض ميكنيم اين ايام متبرك و پرخاطره را؛ هم عيد شريف ميلاد پيامبر مكرم و امام صادق (عليهما السّلام)، هم بيست و دوى بهمن، و هم نوزدهم بهمن، كه يك خاطره‌ى فراموش نشدنى و يك نقطه‌ى درخشان در اوراق نورانى ايام انقلاب محسوب ميشود.

 *بزرگداشت نوزده بهمن ضمن اینکه یک ارزش است حاوی دو نکته میباشد:

1- درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته: درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور،(مثل حادثه 19 دی)

 بزرگداشت نوزده بهمن كه ما اصرار داريم هر سال اين بزرگداشت صورت بگيرد و در اين سالهاى متمادى در چنين روزى ما با عزيزان نيروى هوائى ديدار كرديم و شنيديم و گفتيم، فقط به منظور زنده نگهداشتن يك خاطره نيست - اگرچه خود زنده نگهداشتن خاطرات گرامى و باشكوه، يك ارزش است - آنچه براى ما مهم است، دو نكته‌ى ديگر است: يكى درس گرفتن و عبرت گرفتن از گذشته است. وقتى ما مثلاً خاطره‌ى نوزدهم بهمن را مرور ميكنيم، يك درسى از اين حادثه فرا ميگيريم؛ آن درس، درس اقدام، ابتكار، ايستادگى، كار بهنگام و تأثير آن در حركت جامعه و كشور است؛ اين يك عبرت شد. درست است كه بدنه‌ى ارتشِ دوران قبل از انقلاب، بدنه‌ى طاغوتى نبود؛ سران طاغوتى بودند، بدنه جزو ملت بودند؛ اين چيز روشنى است، براى ما از اول روشن بود، براى مردم هم در طول سالهاى متمادى واضح و روشن شد؛ ليكن بروز اين مردمى بودن، نقش‌آفرينى در عرصه‌ى حركت مردمى، يك چيز ديگر است. اين نميشد، مگر آن وقتى كه از درون ارتش يك حركتى كه برجسته باشد، چشم‌نواز باشد، چشمگير باشد، به وقوع بپيوندد؛ و نوزده بهمن اين كار را انجام داد.

 * حادثه‌ى نوزده بهمن يك خطشكنىِ بزرگ بود، يك كار عظيم بود

  شما امروز وقتى به حادثه‌ى نوزده بهمن نگاه كنيد، ممكن است اهميت آن حادثه خيلى به چشم نيايد؛ ولى ما كه آن روز بوديم، بنده كه آن روز خودم ناظر اين جريان بودم و در مدرسه‌ى علوى در جمع برادران نيروى هوائى حضور پيدا كردم و حركت شجاعانه‌ى آنها را ديدم، احساس من و احساس افرادى از قبيل من كه آن اوضاع را ديدند، احساس ديگرى است. حادثه‌ى نوزده بهمن يك خطشكنىِ بزرگ بود، يك كار عظيم بود. افسر، درجه‌دار و همافر بيايند، علناً و با صراحت با انقلاب هم‌آوائى كنند و نگاه كنند تو چشم نگهبانان رژيم طاغوت و به آنها «نه» بگويند؛ اين خيلى كار بزرگى بود. اين اقدام اثر خودش را بخشيد. يك اقدام بجا و بهنگام كارى كرد كه احساسات خفته و بدون تظاهر، آن كار را نميتوانست انجام بدهد. در همه‌ى عرصه‌ها و زمينه‌ها، اقدام و ابتكار، يك چنين اثرى دارد. آن روز ميدان و عرصه، آن ميدان بود؛ در دوران جنگ، عرصه، عرصه‌ى ديگرى بود؛ امروز عرصه، عرصه‌ى ديگرى است. در هر برهه‌اى، در هر ميدان و عرصه‌اى، حضور بهنگام، كار بهنگام، اقدام بموقع، ميتواند چنان اثر بزرگى را داشته باشد. اين يك.

 2- درس گرفتن ما از اين حادثه براى آينده ( يكى از آفات اجتماعات و مجموعه‌ها و ملتها و گروهها، متوقف ماندن در افتخارات گذشته است)

  دوم: ما از اين حادثه درس بگيريم براى آينده؛ در گذشته متوقف نشويم. يكى از آفات اجتماعات و مجموعه‌ها و ملتها و گروه‌ها، متوقف ماندن در افتخارات گذشته است. هى افتخارات گذشته را به ياد خودمان بياوريم، به آنها بباليم، اما متناسب با آنها، در زمان حاضر، در حال، حركتى انجام ندهيم. البته امروز نيروى هوائى و ارتش ما با آن روز قابل مقايسه نيست؛ زمين تا آسمان تفاوت پيدا كرده است. كارهاى بزرگى انجام گرفته، كارهاى ماندگارى انجام گرفته - در اين شكى نيست - ليكن به آينده نگاه كنيد. آينده، آينده‌ى مهمى است؛ آينده‌ى خطيرى است. يك كشور اگر بخواهد عزت خود را، هويت خود را، منافع خود را، امنيت خود را به دست بياورد، احتياج دارد به ابتكار، به كار. با نشستن، با خوابيدن، با غفلت از اطراف، نميشود به اهداف عالى دست پيدا كرد. اينكه مى‌بينيد جامعه‌ى اسلامى و كشورهاى اسلامى چند صد سال - دويست سال، سيصد سال – دچار عقب‌ماندگى شدند، كه امروز چوب آن عقب‌ماندگى را همه‌ى ما داريم ميخوريم، اين به خاطر غفلتها بود. در اينجا، در منطقه‌ى غربى ما، در مناطق ديگر اسلامى، كبكبه‌ى ظاهرى حكومتها بود، اما حركتِ متناسب با زمان و آينده نبود. ديگران علم آموختند، تجربه آموختند، فناورى آموختند، حركت خودشان را براى فتح دنيا آغاز كردند؛ ما در شبكه‌ى صيد آنها قرار گرفتيم، همه چيزمان را از دست داديم. منظورم از «ما» فقط ايران نيست؛ ايران، كشورهاى منطقه، كشورهاى شمال آفريقا، كشورهاى شرقى ما؛ همه‌ى منطقه‌ى اسلامى دچار غفلت شديم. اين غافل شدن، به دبدبه و كبكبه‌ى ظاهرى دل‌خوش كردن، به فكر حركت كردن نبودن، به فكر ساختن آينده نبودن، اينجور ضررهائى را دارد.

البته وقتى ملتها بيدار شدند، اين بيدارى به دنبال خودش، به طور خودكار تحركاتى را مى‌آورد؛ منتها سرعت و بُطئ دارد. اين حركتها ميتواند حركتهاى سريع و كارآمد و خوبى باشد كه از متوسط سرعت دنيا پيشى بگيرد، ميتواند حركتهاى بطيئى باشد كه باز به ديگران نرسيم؛ چون ديگران هم كه بيكار نيستند. ما داريم كار ميكنيم، تلاش ميكنيم، همت ميكنيم، ميسازيم. مگر ديگران اين كار را نميكنند؟ ديگران هم در جبهه‌ى مقابل ما دارند همت ميكنند، ميسازند، تلاش ميكنند. ما بايد كارى كنيم كه سرجمع تلاشهاى ما شتابى به ما بدهد كه از شتاب جبهه‌ى مقابلمان بيشتر باشد؛ آن وقت ميتوانيم به آينده اميدوار باشيم.

 *تلاش مضاعف (تلاشهاى هدفدار و پرمغز و پرمايه ) توصيه‌ى هميشگى من به:

1- همه‌ى جوانان و امروز به شما عزيزان نيروى هوائى و به همه‌ى ارتش و به همه‌ى نيروهاى مسلح، هم در سازماندهى، هم در ساخت ابزار و تجهيزات و قطعات، هم در آموزش، هم در تربيت اخلاقى و تقويت آن عامل اصلى معنوى

2- دولت، مسئولين، بخشهاى مختلف كشور

 اين توصيه‌ى هميشگى من است به همه‌ى جوانان اين كشور، و امروز به شما عزيزان نيروى هوائى و به همه‌ى ارتش و به همه‌ى نيروهاى مسلح. هم در سازماندهى، هم در ساخت ابزار و تجهيزات و قطعات، هم در آموزش، هم در تربيت اخلاقى و تقويت آن عامل اصلى معنوى بايد تلاش را مضاعف كنيد. همه بايد تلاش را مضاعف كنند؛ دولت، مسئولين، بخشهاى مختلف كشور، از جمله نيروهاى مسلح كه يك بدنه‌ى عظيمى از اندامهاى مؤثر كشور را تشكيل ميدهند. اين تلاشها بايستى تلاشهاى هدفدار و پرمغز و پرمايه‌اى باشد.

 *ما نميگوئيم اين حركتها را ما به وجود آورديم؛ اين حرف منطقى نيست؛ اما منطقى هم نيست كه بگوئيم بيدارى يك ملت با اين هياهوى عظيمى كه اين بيدارى در طول اين سه دهه ايجاد كرده، تأثيرى در بيدارى ديگران نداشته

*نظام اسلامی ما، مادرِ بيدارى و حركت اسلامى بود.

 خوشبختانه امروز حقانيت حركت جمهورى اسلامى آشكار شده. شما مى‌بينيد شعارهائى كه تا ديروز ملت ايران بر زبان جارى ميكرد، امروز در كل اين منطقه همه‌گير شده است. كشورهائى كه جزو دنباله‌روان و پياده‌نظامهاى حقير جبهه‌ى استكبار بودند، امروز به همت مردمشان جزو نيروهاى ترقى‌خواه در كنار ملت ايران قرار دارند؛ همان هدفها را دنبال ميكنند، همان شعارها را ميدهند؛ اين پيشرفت شماست؛ اين معنايش اين است كه ملت ايران توانسته است در طول سه دهه براى خود ياورانى، همراهانى، همگامانى پيدا كند. ما نميگوئيم اين حركتها را ما به وجود آورديم؛ اين حرف منطقى نيست؛ اما منطقى هم نيست كه بگوئيم بيدارى يك ملت با اين هياهوى عظيمى كه اين بيدارى در طول اين سه دهه ايجاد كرده، تأثيرى در بيدارى ديگران نداشته؛ اين هم منطقى نيست، اين هم كاملاً مسلّم است. امروز هم در دنيا تحليلها و تفسيرها همه‌اش همين است؛ ميگويند اينجا مادر بيدارى و حركت اسلامى بود. همين روزها در تحليلهاى تحليلگران خارجى كه در مطبوعات و رسانه‌ها و سايتهاى گوناگون خبرى منعكس ميشود،

روى همين معنا تكيه ميشود. اين، حقانيت حركت ما را نشان ميدهد.

  *حركت نظام اسلامى ،به سمت:

يك هويت حقيقىِ ماندگارِ مستحكمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمها

هويت اسلامى

اتكاء به خداى متعال

احساس عزت از مسلمان بودن

تكيه‌ى بر ظرفيتها و نيروهائى كه خداى متعال به ما بخشيده است :(چه نيروهاى شخصى يك‌يك ما،چه نيروهاى عظيم جمعىِ ملى،چه نيروهاى انسانى،چه نيروهاى طبيعى ما )

فراخوانى دنيا به سمت ارزشهاى معنوى.

 حركت نظام اسلامى و جمهورى اسلامى و انقلابى كه اين حركت را به وجود آورد، به سمت يك هويت حقيقىِ ماندگارِ مستحكمِ قابل دوام و دفاع در مقابل تهاجمهاست؛ هويت اسلامى، اتكاء به خداى متعال، احساس عزت از مسلمان بودن، تكيه‌ى بر ظرفيتها و نيروهائى كه خداى متعال به ما بخشيده است - چه نيروهاى شخصى يك‌يك ما، چه نيروهاى عظيم جمعىِ ملى، چه نيروهاى انسانى و چه نيروهاى طبيعى ما - و فراخوانى دنيا به سمت ارزشهاى معنوى.

 *اثرات تمدن مادى غرب :

عدم سود بردن ازمادیگری، رواج دادن آزادى‌هاى جنسى- رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى-

عدم تأمین عدالت، رفاه عمومى ، امنيت

عدم حفظ خانواده و انجام تربيت درست نسلهاى بعدى

عدم دستاورد بشرى،انسانى  

عدم خوشبخت کردن خودشان

عدم خوشبخت کردن جوامعى كه در زير سايه‌ اينها و با تقليد از اينها زندگى كردند.

عدم سود بردن ازمادیگری، رواج دادن آزادى‌هاى جنسى- رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى-

عدم تأمین عدالت، رفاه عمومى ، امنيت

دستیابی، يك عده‌اى كمپانى‌دارها، بانكدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف

  دنيا از غرق شدن در ماديگرى سودى نبرد؛ دنيا از رواج دادن آزادى‌هاى جنسى سودى نبرد؛ بشريت از آنچه كه حركتهاى مادى در اروپا به وجود آوردند - رهائى از معنويت، رهائى از قيود الهى - سودى نبرد؛ نه عدالت را تأمين كرد، نه رفاه عمومى را تأمين كرد، نه امنيت را تأمين كرد، نه خانواده را حفظ كرد، نه توانست تربيت نسلهاى بعدى را بدرستى انجام دهد؛ در همه‌ى اينها ضرر كردند. بله، يك عده‌اى كمپانى‌دارها، بانكدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف دست پيدا كردند - اينها بود - اما تمدن مادى غرب دستاورد بشرى نداشت، دستاورد انسانى نداشت؛ خودشان را خوشبخت نكردند، جوامعى را هم كه در زير سايه‌ى اينها و با تقليد از اينها زندگى كردند، خوشبخت نكردند.

 * خط اسلام:

خط ميانه وخط عدالت است در همه‌ى زمينه‌ها ( يعنى هر چيز را به جاى خود نهادن )

خط متوسط انسانى

نه افراط كليساهاى كاتوليكى و ارتدوكسى و سختگيرى‌هاى غلط

نه ولنگارى‌هائى كه نقطه‌ى مقابل آن در جوامع غربى بر اثر حركت مادى‌شان به وجود آمد

 پيام انقلاب اسلامى، پيام رهائى از اين حركت بدبختى‌زا و فلاكت‌آور است. توجه به معنويت، توجه به اخلاق الهى، در عين حال پرداختن به نيازهاى بشرى؛ همان چيزى كه در اسلام هست؛ حد متوسط. نه افراط كليساهاى كاتوليكى و ارتدوكسى و سختگيرى‌هاى غلط، نه ولنگارى‌هائى كه نقطه‌ى مقابل آن در جوامع غربى بر اثر حركت مادى‌شان به وجود آمد؛ هيچكدام از اينها درست نيست؛ هر دو غلط است. خط اسلام، خط ميانه است؛ خط عدالت است. عدالت يك معناى فراگير و شاملى دارد. در همه‌ى زمينه‌ها عدالت - يعنى هر چيز را به جاى خود نهادن - بايد مد نظر باشد؛ خط متوسط انسانى؛  "و كذلك جعلناكم امّة وسطا لتكونوا شهداء على النّاس ".(1)

امروز ملت ايران جزو پيشروان اين حركت است. جامعه‌سازى ميكنيم، نظام‌سازى ميكنيم، حركت عمومى و مردمى داريم. سى و سه سال از انقلاب ميگذرد. در هيچ جاى دنيا جشنِ يادبود و سالگرد انقلاب، اينجور مردمى نيست. اين تنها انقلاب ماست كه در هر بيست و دوى بهمنى، جشن را مردم ميگيرند. در سرتاسر كشور ميليونها انسان به خيابانها مى‌آيند، تظاهرات ميكنند، شعار ميدهند؛ اين در هيچ انقلابى وجود نداشته. انقلابهاى بزرگى بوده؛ بعضى از اينها را ما در زمان خودمان شاهد قضايايش بوديم، بعضى‌ها را هم در تاريخ خوانديم: سالگرد انقلابها بيايند، چند نفر آنجا بايستند، يك

گروهى هم جلويشان رژه بروند، سلام نظامى بدهند. سالگرد انقلابها اينجورى برگزار ميشد. يك جشنى بگيرند، يك عده‌اى دعوت بشوند، بخورند و بنوشند. برگزارى سالگرد انقلاب به وسيله‌ى خود مردم، مخصوص انقلاب اسلامى است. بيست و دوى بهمنِ هر سال، در آن سرماهاى گوناگون، گاهى برف، گاهى يخبندان، گاهى هواى سردِ سوزنده، مردم آمدند توى ميدان؛ امسال هم به توفيق الهى، با هدايت الهى، با دست قدرت الهى، خواهيد ديد كه باز مردم به ميدان مى‌آيند. اين حركت، حركت مردمى است؛ و اين به توفيق الهى ادامه دارد. حركتِ عمومى است در كشور، و نيروهاى مسلح يك بخش عمده‌اى از اين حركت مردمى را برعهده دارند.

 * خصوصيات يك مجموعه‌ى نظامىِ اسلامى

1- پرداختن به خودسازی و تربيت معنوى

2- تقویت سطح آموزشها، سازماندهى، انضباط ، آگاهیها ، برادرى و مهربانى در بين رده‌هاى مختلف

3- رقابت مثبت بین رسته‌هاى گوناگون و بخشهاى مختلف - فنى، پشتيبانى، رزمى - اما با روح برادرى، همكارى، هم‌افزائى و صميميت

4- از همه بالاتر، روحيه‌ى آمادگى و فداكارى ( آن چيزى كه ديگر هيچ كس از جبهه‌ دشمنان شما آن را ندارد.)  

 من به همه‌ى جوانهاى عزيزمان در نيروهاى مسلح، در نيروى هوائى سفارش ميكنم كه به خودسازى بپردازند، به تربيت معنوى خود بپردازند؛ سطح آموزشها را، سطح سازماندهى  را، انضباط را، آگاهى‌ها را، برادرى و مهربانى در بين رده‌هاى مختلف را هرچه ميتوانند، تقويت كنند؛ اينها نشانه‌هاى ارتش اسلامى و دينى است. انضباط هست، برادرى بين رده‌هاى مختلف هم هست؛ انضباط هست، رقابت مثبت بين رسته‌هاى گوناگون و بخشهاى مختلف - فنى، پشتيبانى، رزمى - وجود دارد، اما با روح برادرى، همكارى، هم‌افزائى و صميميت؛ اين آن خصوصيات يك مجموعه‌ى نظامىِ اسلامى است. و از همه بالاتر، روحيه‌ى آمادگى و فداكارى است؛ كه اين آن چيزى است كه ديگر هيچ كس از جبهه‌ى دشمنان شما آن را ندارد. جوانهاى ما در دوره‌ى جنگ هم اين را عملاً نشان دادند؛ بعد از جنگ هم تا امروز در هر جائى كه لازم شده، اين را ارائه كردند و نشان دادند. آنها حاضرند جانشان را كف دست بگيرند، بيايند وسط ميدان؛ اين آن چيزى است كه خيلى ارزش دارد. اين روحيه‌ى فداكارى و ايستادگى و حساب كردن پاى خدا را حفظ كنيد؛ پاكيزگى و طهارت و تقواى معنوى را روزبه‌روز افزايش دهيد؛ ان‌شاءاللَّه خداى متعال هم از همه جهت به شما كمك خواهد كرد.

 از خداى متعال ميخواهيم ان‌شاءاللّه مسئولان نيروى هوائى، كاركنان نيروى هوائى، خانواده‌هاى محترمشان و فرزندانشان و همسرانشان را مشمول تفضلات خودش قرار بدهد و توفيق بدهد كه در هر بخشى از بخشهاى اين سازمان مهم و عظيم و تعيين‌كننده، افراد بتوانند وظائفشان را به بهترين وجهى ايفاء كنند                                                                        والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته     

 1) بقره: 143

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهایی از بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه

بسم الله الرحمن الرحیم

خطبه اول

* تقواى الهى ، اصلِِ حركت يك انسان به سمت كمال و تعالى

 *دو تشکر در دهه فجر:

1- شكر الهى به جهت توفیق تشکیل این نهضت تاریخ ساز به دست ملت ايران و رهبرى امام بزرگوار

 

 2- تشكر از ملت ايران  به جهت وفادارى ، جوانمردى ، گذشت ، ايثار ، شجاعت ، بصيرت و حفظ حضور دائمى خود در طول اين سى و سه سال

  * ملت ايران با پيروزىِ اين انقلابها، به‌طور نسبى از غربت در آمد

     بخش اول:مسیر طی شده در این سه دهه،دستاوردها و آینده ای که در انتظار انقلاب ماست.

    *خصوصیات انقلاب ما:

1-از بین بردن رژیم ضد اسلام، ديكتاتور و مستبد و سر کار آوردن رژیم اسلامی و مردمسالار

2-از بین بردن وابستگى‌اى كه در دوران پهلوى‌ها به فجيع‌ترين و فضيح‌ترين وضع خود رسيده بود و ارائه استقلال همه جانبه به ملت ما

3-ازبین بردن اختناق نفسگير و دادن آزادى به اين ملت

 4- ازبین بردن تحقیر شدگی و دادن عزت ملی به اين ملت

 5- ازبین بردن ضعف نفس و خودكم‌بينى در ملت ودادن اعتماد به نفس ملی به ملت

 6-ملت ما از مسائل سياسى منزوى بود انقلاب ما را تبديل كرد به يك ملت آگاه و سياسى

 *تثبیت این اصول و نهادینه شدن آنها و عدم سطحی و مقطعی بودن این تحولات

* شعارها مثل انگشت اشاره‌اى هستند كه به هدفها اشاره ميكنند و آنهارا ترسيم ميكنند.

*باقی ماندن شعارهای تثبیت شده دریک نظام،به معنای عدم تغییر هدفها و وجود آنها به همان شکل اول است.

 *لزوم شناخت پیشرفتها و ضعفهای کشور،چرا که تجاهل،پنهان کردن و نشناختن ضعفها موجب نهادینه شدن ، ماندن و برطرف نشدن آنهاست. 

*مهم حرکتی است که با وجود نقاط مثبت و منفى و اُفت و خیزها ادامه داشته و هرگز متوقف نشده.  

 نقاط قوت:

 1- غلبه‌ى بر چالشها

2- گسترش خدمات به ملت كماً و كيفاً

 3- پيشرفتهای علمى:

 فناورى هسته‌اى  علوم هوافضا

علوم پزشكى

زيست‌فناورى

نانوفناورى 

سلولهاى بنيادى 

شبيه‌سازى

ساخت ابررايانه‌ها

فناورى انرژى‌هاى نو

راديوداروهاى مهم

داروهاى ضد سرطان

*به اذعان مراکز علمی معتبر دنیا سریعترین رشد علمی در دنیا در ایران اتفاق افتاده است.رتبه اول علمی در منطقه و هفدهم در دنیا

 4- پيشرفتهاى كشور در زمینه:

ارتباطات

راه‌ها

ارتباطاتِ مخابراتى

 زيرساختهاى گوناگونِ فنی ،مهندسی ،صنعتى

5- انتقال ارزشهاى انقلاب به نسل دوم و سوم:

- شهیدان احمدی روشن و رضایی نژاد نسل سوم انقلابندکه اینجور با شجاعت و شهامت درس          خوانده،مقامات عالی را طی کرده،و با فهم اینکه مورد تهدیدند،میروند.

- حرکت عظیم جوانها بعد از شهادت شهید احمدی روشن

 6- ارتقاء جهش‌وار در اثرگذارى در مسائل عمده‌ى منطقه و مسائل جهان

7-بنيه‌ى قوى و ساخت محكم كشور و نظام در مواجهه‌ى با دشمنى‌ها

8- ارتقاء كمّى و كيفى مراكز علمى

*اتفاق افتادن همه‌ پيشرفتهاى علمى ،اجتماعى و فنى در شرائط تحريم

 ضعفها:

1- گرايش به دنياطلبى

2- اسراف و مصرف‌زدگى

3-عدم پيشرفت اخلاقى و تزكيه‌ى اخلاقى و نفسى به موازات پيشرفتهاى علمى

4-نرسیدن به نقطه مورد نظر اسلام در عدالت اجتماعی

*برای از بین بردن این ضعفهاباید:

1- نگاه به آينده

2- مسئولیت پذیری به خصوص مسئولين كشور و خدمتگزاران مردم

 ۳- تقصيرها را گردن هم نيندازيم

 ۴- عدم غفلت از ارزشهای اصولی

 ۵- حفظ اتحاد و همدلى

 ۶- فريب لبخند دشمن و وعده‌هاى دروغ جبهه‌ى دشمن را نخوريم

 ۷- پرهيز از تنبلى و كم ‌كارى و کار جهادی

  بخش دوم :مسایل منطقه و جهان

 الف) مسایل منطقه

*موفقیت ملتهاى منطقه در به زیر کشیدن چهار طاغوت خطرناكِ خبيث

*رأی مردم مصر و تونس به اسلام ، در مصر حدود هفتاد و پنج درصد و در تونس هم شبيه همين

* ضعف و انزواى رژيم صهيونيستى،که از آثار این حرکتهاست

*ملت بحرین مظلومتر از همه ،چرا که  مورد سكوت و بايكوت همه‌ى رسانه‌هاى دنيا قرار دارند.

*ادعای دروغ حکام بحرین مبنی بر دخالت ایران در قضایای بحرین

ما اگر در بحرين دخالت ميكرديم، اوضاع در بحرين جور ديگرى ميشد!

* ما در آنجا یی که دخالت میکنیم صریح میگوئیم، از جمله: دخالت در قضایای ضدیت با اسرائیل که نتیجه آن پيروزى جنگ سى و سه روزه و پيروزى جنگ بيست و دو روزه بود.

 ب)مسائل جهان

1- آمریکا :

در قضایای داخلی: دچار ضعف شده؛ هم ضعف اقتصادى و مالى، هم ضعف سياسى

در قضایای منطقه ای ، شکست در سياست خاورميانه‌اى وشکست در قضيه‌ى فلسطين و عراق

2- اروپا:

- دچار مشکلات لا ینحل اقتصادی است، (ضعف اقتصادى و مالى و پولی، ضعف سياسى) 

  3- غربیها:

در مسائل اقتصادى و سياسى و در تصميمات بين‌المللى دچار ضعفند؛ از جمله همين تصميم به تحريم ما

*تحریمها به دو جهت به نفع ماست:

الف)رو آوردن ما به استعداد و ظرفيت داخلى و در نتیجه شکوفایی  روزبه‌روز استعدادها مثل چشمه ا‌ى جوشان

ب)هدف غربیها از فشار به ایران عقب نشینش از قضایای هسته ای است ،ایران عقب نشینی نخواهد کرد پس موجب:

شکسته شدن هیبت غرب و تهدیدهای آنها درچشم ملتهای قیام کننده

افزایش عزت و قدرت ملت ایران در چشمشان

* تهديدهاى آمريكا:

الف) تهدید به جنگ، به ضرر آمريكاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمريكاست،چون نشان‌دهنده عجز آمريكا از مقابله‌ منطقى و گفتمانى است،  

ب) شکسته شدن اعتبار آمريكا در چشم ملتها و در چشم ملت خودش،در نتیجه: وقتی ، يك نظامى از لحاظ گفتمان، از لحاظ منطق، در چشم مردم خودش ساقط بشود، ديگر اميدى به بقاى اين رژيم نيست ،"مثل رژيم شوروى سابق"

 ج) آنها و ديگران بدانند - ميدانند هم - كه ما هم در برابر تهديد به جنگ و تهديد به تحريم نفتى، تهديدهائى داريم كه در وقت خودش، - وقتى كه لازم باشد- ان‌شاءاللَّه اعمال خواهد شد.

 بخش سوم:انتخابات

* از مظاهر حضور مردمی : بيست و دوى بهمن و انتخابات که :

 مصونيت‌بخش كشور

حافظ هیبت این ملت

قدرت معنوی ملت را به رخ دشمنان  می کشد

موجب بالا رفتن اعتبار و ارزش ملى

تضمین کننده آینده کشور باشد 

مانعی  است برای تعرض دشمن

مجلس صالح و سالم و قوى ميتواند تأثیر گذار باشد بر عملكرد همه دستگاه‌هاى كشور(عملكرد دولت، قوه‌ى قضائيه و حتّى نيروهاى مسلح)

*تلاش دشمن در جهت مأیوس کردن و ناامیدی مردم از شرکت در انتخابات و همصدا شدن افراد غافل با آنها

*لزوم بزرگ نکردن مسائل کوچک و القاء بحران نکردن

*آنچه در انتخابات لازم است:

-رقابت سالم، بدون تهمت‌زنى و بدگوئى به يكديگر

-مردم در صورت شناخت نامزدهاى انتخاباتى طبق تشخیص خودشان ، عمل کنند و اگر نميشناسند، از افراد بصير و متدين در گزينشهاى انتخاباتى استفاده کنند.

- دقت كامل مجريان انتخابات در اجراى درست

- پیرامون مسئله صلاحیتها،شوراى نگهبان:

- از لحاظ قانونى موظف است صلاحيتها را احراز كند، ، يك قدرى سطح آن را باسماحت‌تر نگاه كنند

- تسلیم بودن و تبعیت همگی ما در برابر تصمیمی که یک مقام مسئول قانونیِ مورد اعتماد میگیرد

- افراد رد صلاحيت شده ، لزوماً آدمهاى بى‌صلاحيتى نيستند.بلکه طبق قانون، در انتخابات نميتواند به عنوان نامزد شركت كنند، ممكن است مقامى كه او را رد صلاحيت كرده، اشتباه كرده باشد،ممكن است براى اين كار صلاحيت نداشته باشد،ولی صلاحيتهاى فراوان ديگرى داشته باشد.  

 -عدم غفلت مسئولان از توطئه دشمن

 - رأی نیاورندگان درانتخابات، مواظب باشند ،كلاهى كه بر سر رأى‌نياوردگان سال 88 رفت، بر سر آنها نرود؛  همه‌ى - نامزدهاى انتخابات و همه‌ى هوادارانشان: خودشان را در مقابل توطئه‌ى احتمالى دشمن مسئول امنيت بدانند، انتخابات را متهم نكنند

- كسى آب به آسياب دشمن نريزد

- در تبليغات، القاء فضاى اختلاف و نااميدى نشود

خطبه دوم 

*تبریک نخستین سالگرد بهار بیداری اسلامی

* تعلق رأی مردم به اسلامگرایان ،از جمله در تونس و مصر

*اسلامگرایی با صفاتی همچون: ضدّصهيونيستى بودن، ضدّ ديكتاتورى بودن، استقلال‌طلبى، آزاديخواهى و پيشرفت‌طلبى در سايه قرآن، مسير محتوم و اراده قاطع همه ملتهاى مسلمان

 * مگر جوانان و روشنفكران در واشنگتن و لندن و مادريد و رُم و آتن، با الهام از ميدان تحرير به خيابانها نيامدند؟!

*مخالفت ملتهای عرب با دیکتاتورهایشان سیطره دست نشاندگان و طواغیت ،فقر و عقب ماندگی ، تحقیر و وابستگی، افراطی گری ،خشونت مذهبی ،بازگشت به عقب، تعصبات فرقه ای و قشری گری با برچسب اسلامگرایی

*رهایی مسلمان معاصر، بدون افراط خشك‌سرانه و تفريط غربگرايانه ،با ترکیب معنویت عدالت و عقلانیت  و با روش مردم سالاری دینی از پسِ تحقير و استبداد و عقبماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعيض صدساله

 *خصوصیات رژیمهای عربی كه در معرض خشم مردم‌شان قرار گرفته‌اند:

دين‌ستيزى، سرسپردگى و دست‌نشاندگى غرب (آمريكا، انگليس و ...) همكارى باصهيونيست‌ها و خيانت به فلسطين، ديكتاتورى‌هاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقب‌ماندگى كشور در كنار ثروتهاى انبوه خانواده‌هاى حاكم، تبعيض  و بى‌عدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگويى قانونى

*معيار اصالت يا انحراف انقلابها همين آرمانها خواهد بود

*تلاش غرب برای سیطره دوباره خود بر جهان عرب با:

بازسازى رژيمهاى قديمى به شيوه جديد

 تخليه احساسات توده‌ها

 جابجايى اصول و فروع

  تغيير مهره‌هاى خود

 اصلاحات صورى و تصنّعى

 ظاهرسازى دمكراتيك

 *غرب پس از شكست تاكتيك اسلام‌ستيزى و خشونت علنى، به تاكتيك بَدَل‌سازى و توليد نمونه‌هاى تقلّبى روی آورده جهت قلمداد کردن:

عمليات تروريزم ضد مردمی  به جای «شهادت‌طلبى»

«تعصّب و تحجّر و خشونت»  بجاى «اسلام‌گرايى و جهاد»

«قوميت‌گرايى و قبيله‌بازى»، بجاى «اسلام‌خواهى و امّت‌گرايى»

«غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى»  بجاى «پيشرفت مستقل»

 «سكولاريزم» را بجاى «علم‌گرايى»،

«سازشكارى» بجاى «عقلانيت»،

 «فساد و هرج و مرج اخلاقی را بجاى«آزادى»،

 «ديكتاتورى» را بنام «نظم و امنيت»،

«مصرف‌زدگى، دنياگرايى و اشرافى‌گرى» بنام «توسعه و ترّقى»

 «فقر و عقب‌ماندگى» را بنام «معنويت‌گرايى و زهد»

*دو قطبی امروز ميان مستضعفين جهان به رهبرى جنبش مسلمين با مستكبران به رهبرى آمريكا و ناتو و صهيونيزم

مؤلّفه‌هايى كه از اطراف گوناگون در صحنه انقلابها حضور دارند:

 1- آمريكا، ناتو، رژيم صهيونيستى و متحدّين و وابستگانشان در برخى رژيم‌هاى عربى

2 - ملتها و جوانان

3- احزاب و فعالان سياسى اسلامى و غيراسلامى

*اهداف و موقعیت هر کدام:

الف-گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و ساير نهضت‌ها بوده و خواهند بود.به دلیل:

1-خطر اضمحلال مشروعيت و اينك موجوديّت قطب سرمايه‌دارى و الگوى ليبرال دمكراسى غرب حتى در خود اروپا و آمريكا

2- فروپاشى اخلاقى و  اجتماعى

3- بحرانهاى بى‌سابقه اقتصادى،

4- شكستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزّه

5- سقوط يا تزلزل اكثر ديكتاتورهاى وابسته و دست‌نشانده آنان در كشورهاى مسلمان و عربى و بويژه از دست دادن مصر

6- بخطر افتادن رژيم صهيونيستى از شمال و غرب و از درون بنحوى بى‌سابقه

7- افشاء شدن ماهيت وابسته سازمانهاى بين‌الملل و برخوردهاى گزينشى و سياسى با مسئله دمكراسى و حقوق بشر

8- تناقض‌گويى و پريشانگويى در موضعگيرى دوگانه در برابر مسايل ليبى، مصر، بحرين، يمن، ...

بزرگترین هدف گروه اول پس از ناتوانی از مهار  وسرکوب ملتها:

تلاش در جهت تسلّط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثّر

 حفظ حدّاكثرى ساختارهاى قبلى رژيم‌هاى فاسد و اكتفاء به رفورم‌هاى سطحى و نمايشى

 بازسازى نيروهاى بومى خود در كشورهاى انقلاب كرده

 تطميع، تهديد و احتمالاً در آينده، ترور

 تلاش براى خريدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن يا ارتجاع در انقلابها

سردكردن، مأيوس كردن يا درگير كردن مردم با مسائل فرعى و با يكديگر

دامن زدن به تضادهاى قومى و قبيله‌اى يا مذهبى و يا حزبى

جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغيير ماهيت جنبش‌ها

كنترل مستقيم يا غيرمستقيم بر ذهن و زبان انقلابيون و كشاندن آنان به درون بازيهاى سياسى و يا تفرقه‌اندازى ميان آنان و از طريق آنان، ميان گروههاى مردمى

 تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعده‌هايى دروغ همچون كمك مالى

هدف اصلى برخى رژيم‌هاى وابسته و محافظه‌كار عرب با سرمایه دلارهای نفتی، شكست مردم مصر، تونس، يمن، ليبى و بحرين و ... و حفظ ثبات و تضمين بقاء رژيم صهيونيستى و ضربه به جبهه مقاومت در منطقه است.

 ب- گروه دوم و اصلى: ملتها

*مردم مصر و تونس و ليبى بدانند كه آنچه اينك دارند، هنوز يك انقلاب ناتمام است

 *امروز مصر، بايد دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطين قرار گيردبا:

زير پا گذاشتن و سوزاندن پيمان خيانت كمپ‌ديويد

عدم تأمین انرژى و گاز رژيم رو به زوال صهيونيستى  از جيب ملت فقير و گرفتار خود

 ج-گروه سوم: احزاب و نخبگان سياسى در مصر و ساير كشورهاى بپاخاسته

*دو آفت بزرگ پس از پیروزی: غرور و ساده‌انگاری

*افکار شیطانی قدرتهاى ضربه خورده جهان و منطقه برای احزاب و نخبگان سیاسی:

حذف و انتقام

فريب دادن و متزلزل كردن و ترساندن و به طمع انداختن شما

نابود كردن انقلابها و پديد آوردن اوضاع – و العیاذ بالله – بدتر از گذشته

این دوره شب قدر تاریخ کشورهای شماست

* به آمریکا و ناتو اميد نبنديد و از آنان، حساب نبريد

*تنها به خداى متعال، اعتماد كنيد و فقط مردم خود را باور كنيد

*شروع انحراف در نهضت‌هاى كنونى، تن دادن به بقاء رژيم صهيونيستى است

 *مسئله اصلی شما در صورت ماندن وادامه انقلابها چگونگى نظام‌سازى، قانون‌نويسى و مديريت كشور و انقلابها است که همان مسئله مهم تمدن‌سازى اسلامى مجدّد در عصر جديد است.

 کار اصلی شما در این جهاد بزرگ:

جبران یک تاريخِ عقب‌ماندگى و استبداد و بى‌دينى و فقر و وابستگى حاكم بر كشورهايتان در كوتاهترين زمان‌ها

جامعه سازی با رويكرد اسلامى، و به شيوه‌اى مردم‌سالارانه و رعايت عقلانيت و علم

از سر گذراندن تهدیدهای داخلى و خارجى

نهادینه کردن «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «ليبراليزم» و «برابرى» منهاى «ماركسيزم» و «نظم» منهاى «فاشيزم غرب»

حفظ تقيّد خويش به شريعت مترقّى اسلام  بى‌آنكه گرفتار جمود و تحجّر شويد

چگونه مستقل شويد بى‌آنكه منزوى شويد، چگونه پيشرفت كنيد بى‌آنكه وابسته شويد، چگونه مديريت علمى كنيد بى‌آنكه سكولاريزه و محافظه‌كار شويد.

*پیشنهاد دو الگوی «اسلام تكفيرى» و «اسلام لائيك»، از سوى غرب به جای اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى

*همه دمکرات باشید :اگر معنای دمکرات  مردمی بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابها است

*هیچ کدام دمکرات نباشید: اگر بمعناى افتادن به دام ليبرال دمكراسى درجه دوم و تقليدى باشد

*همگی سلفی باشید اگر سلفی گری به معنای : اصولگرايى در كتاب و سنّت و وفادارى به ارزشهاى اصيل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احياء شريعت و نفى غربزدگى

*سلفی گری اگر به معنای تعصّب و تحجّر و خشونت ميان اديان يا مذاهب اسلامى باشد  باعث ترويج سكولاريزم و بى‌دينى خواهد شد

* بدبین بودن به اسلامی که:

مطلوب واشنگتن و لندن و پاريس است چه از نوع لائيك و غربگرا و چه از نوع متحجّر و خشن آن

كه رژيم صهيونيستى را تحمل مى‌كند ولى با مذاهب اسلامى ديگر بيرحمانه مواجه مى‌شود

دست آشتى به سوى آمريكا و ناتو دراز مى‌كند ولى در داخل به جنگهاى قبيله‌اى و مذهبى دامن مى‌زند

اشداء بامؤمنين و رحماء با كفّار است

اسلام آمريكايى و انگليسى كه شما را به دام سرمايه‌دارى غرب و مصرف‌زدگى و انحطاط اخلاقى مى‌كشانند.

* غرب در صدد انتقام اقتصادى، نظامى، سياسى و تبليغاتى است

 * اعلام آمادگى جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران براى همكارى و خدمت به شماست و خدمت ما و شما به همدیگر.

 *انقلاب اسلامى ايران، موفق‌ترين تجربه اسلامى عصر جديددر عرصه های: خودباورى ملتها، مردم‌باورى نخبگان، نفى اسطوره شكست‌ناپذيرى رژيم‌های طاغوتی و ارباب‌شان، شكستن غرور كمونيزم و سرمايه‌دارى، ارائه مدلهاى كارآمد در پيشرفت‌هاى بزرگ كشور با حفظ مردم‌سالارى و دفاع از ارزشهاى اساسی

* حقيقت در مورد ايران اسلامى:

 متهم شدن ایران در رسانه های سرمایه داری و صهیونیزم به علت تنها نگذاشتن برادران عرب خود در فلسطین ،لبنان و عراق و به رسمیت نشناختن اشغالکران

  ما به آزادى قدس شريف و تمامی سرزمين فلسطين می‌انديشيم، اين است آن جرم بزرگ ملت ايران و جمهوری اسلامی

 ما هرگز انقلاب اسلامى را، انقلابى صرفاً شيعى يا ملى‌گرا و ايرانى ندانسته و نخوانده‌ايم

 گامهای بزرگ و بی نظیر ایران اسلامی در عرصه های: علم، تكنولوژى، حقوق اجتماعى، عدالت اجتماعى، توسعه، بهداشت، تأمين كرامت زنان و حقوق اقليتهاى دينى

  معادله مقاومت در منطقه با كمك جمهورى اسلامى تغيير يافت

 براى انقلاب اسلامى، كمك به مجاهدان اهل سنّت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شيعى حزب‌الله و أمل، به يك اندازه، واجب شرعى است

 اعتقاد و التزام ملت  و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع به:

قيام ملتها و نه به ترور

وحدت اسلامى نه غلبه و تضادّ مذاهب

برادرى مسلمين نه به برترى قومى و نژادى

به جهاد اسلامى نه خشونت عليه بيگناهان

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

گزیده‌ای از بیانات مقام معظم رهبری در طول ۲۱ سال اخیر درباره «جوانان و بیداری اسلامی»

 http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gifامروز مسجد‌ها كانون جنبش‌هاست
در مقابل فرهنگ كفر و استكبار، مسلمين را ضعيف بار آورده بودند كه احساس ضعف مى‌كردند. در جاهايى كه امروز ميليونها مسلمان توانسته‌اند سهم و حقى در حكومتها به دست بياورند، تا قبل از انقلاب اسلامى، كسى جرأت نمى‌كرد دم از اسلام بزند. در اين كشورهاى اسلامى كه امروز ائمه‌ى جمعه و جماعاتشان، تشكيلات به وجود مى‌آورند و مسجدها رونق پيدا مى‌كنند و كانون تحرك مى‌شوند، تا ديروز مسجدها متعلق به يك‌مشت پيرمرد از كار افتاده بود. امروز آن مسجدها، جاى جوانان‌ و كانون جنبش‌هاست.
سخنرانى در ديدار با كاركنان قوه قضائیه و سازمان تبلیغات اسلامی ۰۶/۰۴/۱۳۶۹

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif حركتی به نام خدا
در مصر هم جوانها هستند كه دارند خيلى كارها را ميكنند؛ همچنين كسانى كه با جسم خودشان، با جان خودشان، با همه‌ى وجود خودشان، رنج و محنت حاكميت آن طواغيت را، آن طاغوت را لمس و حس كردند. حركت، حركت از مساجد است؛ حركت نمازجمعه‌اى است؛ حركت به نام خداست؛ اينها خيلى ارزش دارد. و حركت، حركت عمومى است.
بیانات در مردم آذربایجان شرقی ۲۷/۱۱/۱۳۸۹

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif اسلام؛ یگانه امید جوانان مسلمان
اسلام كه بتدريج به دست فراموشى سپرده مى‌شد و هرگز هيچ اميدى را در دل جستجوگر انسانهاى دردمند و بى‌تاب بر نمى‌انگيخت، اكنون به يگانه اميد روشن ملتهاى مسلمان، مخصوصا جوانان و بيداردلان و دردمندان تبديل يافته است؟ آرى، فهم و تحليل درست اين حوادث شگفت‌آور، اگرچه براى مغزها و ذهنهاى بيگانه از حقيقت اسلام و بى‌خبر از سرگذشت واقعى اسلام ناممكن است، ليكن براى صاحبان بصيرت،پاسخ در يك كلمه است: معجزه‌ى انقلاب.
پيام به مناسبت اولين سالگرد ارتحال حضرت امام خمينى(ره) ۱۰/۰۳/۱۳۶۹

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif نسل جوان اسلام را فراموش نكرده است
حقيقت آن است كه مسلمين در يكى دو دهه‌ى اخير در شرق و غرب جهان اسلام و حتى در كشورهاى غير اسلامى، نهضت حقيقى و عميقى را شروع كرده‌اند، كه بايد نهضت «تجديد حيات اسلام» ناميده شود. اينك، اين نسل جوان و تحصيلكرده و برخوردار از معارف زمان است، كه بعكس توقّع مستعمران ديروز و مستكبران امروز، نه تنها اسلام را، فراموش نكرده، بلكه با ايمانى پر شور، كه با استفاده از پيشرفت معارف بشرى، بسى روشن‌بينانه‌تر و ژرف‌تر نيز شده است، بدان روى آورده و گمشده‌ى خود را در آن مى‌جويد.
پيام به حجاج بيت‌الله الحرام ۲۸/۰۲/۱۳۷۲

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif توجه جوانان به جنبه سیاسی دین
امروز دين در مركز توجّهات جهانى قرار دارد. امروز براى سياسيّون، متفكّران، متخصّصان مسائل و علوم اجتماعى و بسيارى از توده‌هاى مردم بخصوص جوانان‌ در بسيارى از نقاط عالم و به‌طور خاص در كشورهاى اسلامى، دينِ مورد توجّه، اسلام شريف و احكام مقدّس اسلامى است. يقيناً بخش عمده از حادثه‌اى كه برخلاف انتظار و برخلاف طبيعت جريان عادّى جهانى در يكى، دو دهه اخير به وجود آمده است، مربوط به پيروزى دين و اسلام در اين كشور و تشكيل نظام اسلامى است. لذاست كه امروز مطالعات بر روى دين در سرتاسر دنيا، از جنبه سياسى دين جدا نيست؛ دين را مجرّد از تأثير سياسى آن نگاه نمى‌كنند و موضع‌گيريها بر اين اساس است؛ همچنان كه دلهايى كه متوجّه دين شده است مثل جوانان‌ و نسلهاى نوخاسته دنياى اسلام و بعضى از مناطق ديگر عالم دنبال دينِ مجرّد از حضور سياسى و اجتماعى نيست‌.
بیانات در آغاز درس خارج فقه 28/06/1378

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جوانان با شعار اسلام وارد میدان میشوند
سياست بسيار حساسِ تعيين‌كننده‌ى خاورميانه‌اى آمريكا بكلى شكست خورده است؛ اين را همه دارند مى‌بينند و همه به آن اعتراف ميكنند. در فلسطين شكست خوردند. مزدوران و ياران و همپيمانان نزديك خود را از دست دادند. يك روز فقط رژيم طاغوتِ فاسدِ پهلوى از دست آنها رفته بود؛ امروز رژيمهاى ديگرى از دست آنها رفتند يا در شرف از دست رفتنند؛ بنابراين متزلزلند. امروز آمريكا در منطقه‌ى غربى آسيا - يعنى همين منطقه‌ى شمال آفريقا و منطقه‌اى كه اسم آن را «خاورميانه» گذاشتند - منزوى است. امروز اسلام در اين منطقه زنده است. امروز جوانان با شعار اسلامى وارد ميدان ميشوند. يك روزى در سى سال پيش، چهل سال پيش، در همين كشورهاى شمال آفريقا، اگر كسى ميخواست از انگيزه‌هاى ملى و انقلابى حرفى بزند، به شعارهاى چپ متوسل ميشد؛ امروز اين حرفها دورافتاده است، اين حرفها به زباله‌دان تحويل داده شده است. امروز در اين منطقه، حرف رائج، سكه‌ى رائج، سخن قاطع، اسلام است و قرآن.
بیانات در دانشگاه امام حسین(ع) ۱۰/۰۳/۱۳۹۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جوانان محاسبات استكبار را به هم ریخته‌اند
جوانان و جوانمردان بسيارى در كشورهاى مسلمان به نام اسلام و در آرزوى حكومت عدل اسلامى به جهاد سياسى و فرهنگى و اجتماعى روى آورده‌اند و عزم ايستادگى در برابر تحميل و سلطه بيگانگان مستكبر را در جوامع خود گسترش مى‌دهند. در مناطقى از دنياى اسلام كه نقطه اوج آن كشور مظلوم فلسطين است، مردان و زنان بى‌شمارى با بذل جان در زير پرچم اسلام و با شعار استقلال و عزت و آزادى، حماسه‌اى دايمى و همه روزه پديد آورده و قدرت‌هاى مادى مستكبر را در برابر دليرى خود، زبون ساخته‌اند. آرى، بيدارى اسلامى، محاسبات استكبارى را به هم ريخته و معادلات جهانى مطلوب مستكبران را تغيير داده است.
پيام به حجاج بيت الله الحرام ۰۸/۱۱/۱۳۸۲

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif برنامه‌ریزی دشمن برای نسل‌ جوان
جوان در هر جامعه و كشورى، محور حركت است.... جوان و جوانى، يكى از درخشندگى‌هاى آفرينش الهى است. دشمنان جوامع از جمله جوامع اسلامى اين نكته را خوب تشخيص داده‌اند و بخصوص روى آن انگشت گذاشته‌اند. اين مربوط به امروز نيست؛ از يك قرن پيش تاكنون اين‌گونه بوده است.

در كشورهاى اسلامى، براى ضايع كردن نسل جوان، برنامه‌ى همه‌جانبه‌يى شروع شد. مى‌دانيد كه دوران استعمار يعنى دست‌اندازى كشورهاى غربى به كشورهاى آسيايى و آفريقايى نزديك به دويست سال قبل شروع شد. آن‌ها مى‌دانستند كه اين وضع ادامه پيدا نمى‌كند، و اگر جوانان رشد كنند، بافرهنگ بشوند، بااراده باشند، نمى‌گذارند آب خوش از گلوى بيگانگان و چپاولگران پايين برود؛ لذا براى فاسد كردن نسل جوان برنامه‌ريزى كردند... البته كشورهاى اسلامى خصوصيتى داشتند، كه همان «اسلام» بود؛  اسلام و تبليغات اسلامى، جلوى آن موج سهمگين ايستاد... امروز يكى از كارهاى اساسى استكبار اين است كه نسل جوان را در كشورهاى اسلامى و هر كشور اسلامى كه بيدارتر است، بيشتر از صحنه بيرون كند.

هر حركتى كه منجر به اين بشود كه نسل جوان احساس كند بايد از صحنه‌ى مقاومت كناره بگيرد، اين حركت، با واسطه يا بى‌واسطه، مربوط به امريكا و نظام استكبارى است؛ اين يك معيار كلى است.
بیانات در ديدار دانشجويان و دانش‌آموزان، به مناسبت سيزدهم آبان ماه ۱۵/۰۸/۱۳۷۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif جوانان از قرآن درس بگیرند!
امروز جوانان‌ به بخشى از آيات قرآن خيلى احتياج دارند و آن، چيزهايى است كه عزت اسلام و عزت جامعه‌ى اسلامى و توحيد عملى جوامع اسلامى در آن‌هاست. جوانان‌ ما در همه جاى دنياى اسلام بايستى اين‌گونه آيات را روان و حفظ باشند و از آن‌ها درس بگيرند. حتّى من يك‌وقت به اين ائمه‌ى جماعتى كه در بعضى از كشورهاى عربى و اسلامى، آياتى را در قرائت نماز انتخاب مى‌كنند، گفتم آياتى را انتخاب بكنيد كه مى‌تواند در سرنوشت ملتهاى اسلامى به طور ويژه اثر بگذارد.

البته مردم بايد همه‌ى آيات الهى را ياد بگيرند و ياد هم مى‌گيرند، ليكن بعضى از مفاهيم قرآنى وجود دارد كه دست استعمار سعى كرده است ماها را از آن‌ها دور نگه بدارد. ما را از جهاد دور نگهداشتند. ما را از اينكه كفار نبايد بر مسلمين مسلط باشند، دور نگهداشتند. ما را از آياتى كه وحدت مسلمين در آن‌ها هست، دور نگهداشتند. همين آياتى كه الآن تلاوت شد «و ما ارسلنا من رسول الّا ليطاع باذن الله» و آياتى كه معنايش حاكميت عملى اسلام بر زندگى جوامع است، بايستى همه‌ى مردم آنها را ياد بگيرند.
بيانات در ديدار با قاريان قرآن: محمّد محمود طبلاوى، ابو العينين شعيشع و احمد رزيقى ۱۶/۰۳/۱۳۷۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif خودتان را آنطور كه اسلام می‌پسندد بسازید!
عزيزان من اسلام به جوانان‌ مؤمن و عالم و شجاع و سالم نيازمند است تا بتوانند در مقابل دشمنان از آن دفاع كنند و دين خدا را كه مايه‌ى سعادت انسانها است به انسانها هديه كنند. سعى كنيد خود را آن‌طور كه اسلام مى‌پسندد، بسازيد و براى آينده‌ى اسلام و مسلمين مفيد باشيد و خدا را از خود خشنود نماييد.
پاسخ به نامه‌ى يك نوجوان لبنانى ‌۰۴/۰۴/۱۳۷۵

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif توصیه به جوانان: دشمن را بشناسید!
شناختن دشمن مهم‌ است. دشمن سعى مى‌كند خود را دوست جلوه دهد و شعارهاى ملتها را عوض كند؛ كمااينكه شعار ضدّيت با صهيونيسم را در ميان بعضى از دولتمردان عرب، تبديل به يك شعار انحرافى كردند! يكى از كارهايشان تبديل كردن شعارهاست. ملت و دولتى تسليم مى‌شود كه دشمن را درست نشناسد، يا دچار فساد و بدبختى باشد؛ اما اگر دشمن‌شناسى بود كه من اين توصيه را به جوانان‌ دارم آن‌وقت شعارها،شعارهاى روشن و آگاهانه‌اى خواهد بود و آنچه كه دشمن مى‌خواهد، به فضل پروردگار به دست نمى‌آورد.
بيانات در ديدار دانشجويان و دانش‌آموزان به‌مناسبت سالروز تسخير لانه‌ى جاسوسى امريكا ۱۲/۰۸/۱۳۷۸

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif امروز افق ديد جوانان دنياى اسلام و مد نگاه آنها به سوى اسلام است
امروز دلهاى امت مسلمان نسبت به اسلام گرايش بى‌سابقه‌يى در طول قرنهاى متمادى پيدا كرده است. بعد از تسلط سياسى و فرهنگى غليظ و گسترده‌ى غرب و شرق در طول دهها سال بر كشورهاى اسلامى، امروز افق ديد جوانان دنياى اسلام و مد نگاه آنها به سوى اسلام است؛ اين يك واقعيت است؛ خود غربى‌ها و مستكبران عالم هم به اين اعتراف مى‌كنند. آنها بارها تكرار كرده‌اند كه در هر كشورى از كشورهاى اسلامى اگر انتخابات آزادى انجام بگيرد، منتخبان ملت، عناصر معتقد و پايبند به اسلام و مروج اسلام خواهند بود. براى همين است كه ادعاى دمكراسى‌خواهى غرب امروز دچار تناقض است. از يك طرف پرچم دمكراسى و مردم‌سالارى را در دست گرفته‌اند؛ از سوى ديگر جرات نمى‌كنند اين پرچم را در دنياى اسلام به معناى واقعى كلمه برافرازند؛ چون مى‌دانند در هر كشورى از كشورهاى اسلامى اگر آرا و انتخاب مردم در آن نقش پيدا كند، بدون ترديد اسلام‌خواهان زمام قدرت و حكومت را در دست خواهند گرفت و منتخبان ملت، مسلمانها خواهند بود.
بيانات در ديدار كارگزاران نظام و قشرهاى مختلف مردم‌‌ ۱۱/۰۶/۱۳۸۴

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif افقهای ناكامی صهیونیزم
بیداری اسلامى، شرق و غرب جهان اسلام را به جنب و جوش آورده و احساس هويت و شخصيت را در آنان باز آفريده است. پرچم عزت و اقتدار اسلامى در ايران به اهتزاز در آمده؛ ملت مظلوم فلسطين با تمسك به شعار اسلام، افقهاى صهيونيزم را به ياس و ناكامى انباشته؛ جوانان در كشورهاى اسلامى به ميدان مطالبات آرمانى پانهاده و در برابر تجاوزگران و مستكبران عالم تهديدى بزرگ آفريده‌اند.
پيام به كنگره‌ی عظیم حج ۳۰/۱۱/۱۳۸۰

http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/li_star_1.gif پیش به سوی هدف نهائی...
هدف نهائى را بايد امت واحده‌ى اسلامى و ايجاد تمدن اسلامى جديد بر پايه‌ى دين و عقلانيت و علم و اخلاق، قرار داد. آزادى فلسطين از چنگال درنده‌ى صهيونيستها نيز هدفى بزرگ است. كشورهاى بالكان و قفقاز و آسياى غربى پس از هشتاد سال از چنگال شوروى سابق نجات يافتند؛ چرا فلسطين مظلوم نتواند پس از هفتاد سال از اسارت صهيونيستهاى ظالم نجات يابد؟

نسل امروز كشورهاى اسلامى اين ظرفيت را دارد كه به چنين كارهاى بزرگى بپردازد. نسل جوان امروز مايه‌ى افتخار نسلهاى پيشين خويش است. به قول شاعر عرب:

قالوا: ابوالصخر من شيبان قلت لهم/كلا لعمرى ولكن منه شيبان‌ و كم اب قد علا بابن ذرى شرف/كما علا برسول الله عدنان‌

به نسل جوان خود اعتماد كنيد، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده كنيد، و از تجربه‌هاى مجربان و پيران، آنها را بهره‌مند سازيد.
بیانات در اجلاس بین‌المللی بيدارى اسلامى‌ ۲۶/۰۶/۹۰
 

محورهایی از بیانات مقام معظم رهبری در 19 دی 1390

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(دوشنبه) در دیدار هزاران نفر از علما، فضلا، طلاب و قشرهای مختلف مردم قم در سخنان مهمی حادثه نوزدهم دی قم را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا دانستند و با اشاره به نقش صبر و بصیرت در موفقیت‌های مستمر نظام اسلامی، به تبیین دو عامل مهم ناكارآمدی توطئه‌های دشمنان و استمرار زنجیره‌های اقتدار ملت ایران یعنی ایستادگی قاطعانه نظام بر اصول، و حضور هوشمندانه مردم در صحنه پرداختند و تأكید كردند: بر خلاف تصور و تحلیل‌های جبهه استكبار، نظام جمهوری اسلامی امروز نه تنها در شرایط شعب ابی طالب نیست بلكه در شرایط بدر و خیبر قرار دارد و به لطف و فضل الهی حضور مردم در انتخابات آینده مجلس به عنوان یكی از مظاهر دخالت مردم در سرنوشت كشور، حضوری پرشور و دشمن‌شكن خواهد بود و همه مسئولان و نامزدها نیز وظیفه دارند كه با پایبندی كامل به قانون، زمینه یك انتخابات سالم و رقابتی را بوجود آورند.
در این دیدار كه همزمان با سالروز قیام مردم قم در نوزدهم دی سال 1356، برگزار شد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، این حركت ماندگار مردم قم را به مثابه جرقه‌ای در فضای بشدت خفقان‌آمیز و اختناق‌آور دوران رژیم ستمشاهی دانستند و افزودند: این قیام سرآغاز حوادث گوناگون بعدی و سلسله اربعین‌ها در كشور شد و حادثه نوزدهم دی قم، در واقع زمینه‌ساز پیروزی انقلاب اسلامی، ایستادگی مردم ایران و شكسته شدن ابهت پوشالی امریكا و رژیم صهیونیستی، الگو شدن ملت ایران و در نهایت شكل‌گیری بیداری اسلامی و حوادث مهم و سرنوشت‌ساز منطقه بود.
ایشان صبر و بصیرت را دو عامل مهم برای استمرار موفقیت‌ها و پیروزی‌های ملت‌ها برشمردند و خاطرنشان كردند: ملت ایران تجربه بزرگ موفقیت‌های ناشی از بصیرت و صبر را در مقابل چشم ملت‌های دیگر قرار داده است.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: بصیرت یعنی گم نكردن راه و هدف و گرفتار بیراهه‌ها نشدن و صبر هم به معنای ایستادگی قاطعانه نسل‌های پی در پی در مسیر است و هنر انقلاب اسلامی این بوده است كه مردم در مدت بیش از سی سال، این دو عامل را حفظ كرده‌اند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تقویت بصیرت و صبر و استمرار موفقیت‌ها و زنجیره‌های اقتدار ملت ایران در مقابل زورگویی و زیاده‌خواهی‌های جبهه كفر و استكبار را منوط به دو عامل دیگر دانستند و افزودند: ایستادگی قاطعانه هویت جمعی نظام اسلامی بر اصول و منحرف نشدن از آن‌ها و همچنین حضور هوشمندانه مردم در صحنه، موجب می‌شود كه هیچیك از توطئه‌ها و كیدهای دشمن تأثیرگذار نباشند.
ایشان با اشاره به تلاش گسترده و متراكم جبهه استكبار به سردمداری امریكا و صهیونیست‌ها برای تضعیف این دو عامل، خاطرنشان كردند: با وجود همه تلاش‌ها، این دو عامل همچنان وجود دارد و به لطف خداوند در آینده هم خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر این دو عامل از هم جدا می‌شدند، قطعاً، موفقیت‌های نظام اسلامی دچار اختلال می‌شد، زیرا اگر مسئولان و مدیران نظام مصمم باشند اما مردم در صحنه نباشند،  كارها پیش نمی‌رفت، همانگونه كه اگر مسئولان و مدیران نظام دچار تردید می‌شدند، این موضوع در فهم و درك و تصمیم‌گیری آنان در مقابل لشكر كفر و ضلالت، تأثیرگذار بود و نظام دچار اختلال می شد و به دنبال آن نیز مردم از صحنه خارج می‌شدند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به توسل جبهه استكبار به همه ترفندها و روش‌ها برای ایجاد رخنه و تردید در اراده مسئولان و همچنین مأیوس كردن مردم، تأكید كردند: مقامات غربی بارها تكرار كرده اند كه هدف از تحریم‌ها و فشارها بر ضد ایران، خسته و از صحنه خارج كردن مردم و وادار كردن مسئولان به تجدید نظر در محاسبات خود است، اما آنها اشتباه می‌كنند و به هدف خود نخواهند رسید زیرا این روسیاه‌های بد محاسبه‌گر، تصور می‌كنند نظام اسلامی در شرایط شعب ابی طالب است، در حالیكه ملت ایران امروز در شرایط بدر و خیبر قرار دارد.
ایشان افزودند: در شرایطی كه ملت ایران با سرافرازی به بسیاری از مراحل پیروزی دست پیدا كرده است و نشانه‌های پیروزی‌های جدید را نیز به چشم می‌بیند، جبهه استكبار تلاش دارد با ترساندن مردم و مسئولان از تحریم‌ها، در اراده آنان اختلال ایجاد و مردم را از صحنه خارج كند، در حالیكه ملت ایران این راه پرافتخار را با بصیرت انتخاب كرده است و برای پیمودن آن مجاهدت فراوان كرده و خون عزیزترین‌های خود را نثار كرده است.
رهبر انقلاب اسلامی حركت مستمر ملت ایران در مسیر رسیدن به قله‌ها را متوقف ناشدنی خواندند و خاطرنشان كردند: دشمن در حالی قصد دارد در عزم و اراده مردم و مسئولان رخنه ایجاد كند كه اقتدار و توانایی‌های امروز نظام جمهوری اسلامی ایران با 20 و یا 30 سال پیش قابل مقایسه نیست و هیمنه ظاهری جبهه استكبار در سال‌های گذشته نیز، اكنون جای خود را به ضعف و ناتوانی روزافزون داده است.
حضرت آیت‌الله خامنه ای افزودند: اراده مسئولان برای حركت در مسیر الهی، دین و سعادت دنیا و آخرت، مستحكم است و مردم نیز همواره پای ثابت این حركت عظیم خواهند بود.
ایشان، انتخابات را یكی از عرصه‌های نمایش حضور مردم دانستند و خاطرنشان كردند: از مدتها قبل، از مركز و قرارگاه فرماندهی جبهه كفر و استكبار گرفته تا پادوها و پیاده‌نظام این جبهه در داخل و خارج، تلاش گسترده‌ای  بكار گرفته شده تا حضور مردم در انتخابات مجلس كمرنگ باشد اما به لطف و فضل الهی، حضور مردم در این انتخابات دشمن‌شكن خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی با تأكید بر اینكه انتخابات موجب نشاط جدید و دمیده شدن خون تازه در پیكره نظام اسلامی خواهد شد، افزودند: عرصه انتخابات در كنار این ویژگی‌های برجسته و مهم، آفت‌هایی هم دارد كه باید مراقب بود این آفت‌ها پیش نیایند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای انتخابات سال 88 را یادآور بهترین و بدترین خاطره‌ها دانستند و تأكید كردند: بهترین خاطره‌ها، حضور عظیم و خیره‌كننده چهل میلیونی مردم در پای صندوق‌های رأی بود و بدترین خاطره‌ها مربوط به جرزنی‌های سیاسی برخی افراد ناباب، نادان و بعضاً معاند، در انتخابات بود.
ایشان با تأكید بر اینكه در هر انتخاباتی ممكن است عده‌ای معترض باشند، خاطرنشان كردند: در چنین شرایطی، قانون، راه را معین كرده است، اما در انتخابات سال 88 عده ای راه قانون‌شكنی، تحمیل هزینه به كشور و مردم، شاد كردن دشمن، و اجرای برنامه‌های مورد نظر دشمن را برگزیدند ولی راه به جایی نبردند زیرا مردم در صحنه بودند و تا زمانی كه ملت در صحنه است، هیچكس در كشور، نمی تواند، كارهای خلاف قانون را به پیش ببرد.
رهبر انقلاب اسلامی قضایای بعد از انتخابات سال 88 را یك تجربه و درس، خواندند و افزودند: انتخابات مظهر حضور مردم و نتیجه آن، مظهر خواست و رأی مردم است و همه باید به آن احترام بگذارند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأكید بر لزوم برگزاری انتخاباتی سالم و رقابتی خاطرنشان كردند: رقابت غیر از خصومت و تهمت‌زنی متقابل است، رقابت به معنای اثبات خود با نفی دیگران نیست. رقابت، دادن وعده‌های خلاف قانون، برای جلب نظر مردم نیست.
ایشان همه مجریان و مسئولان، و نامزدها را به رعایت آداب و شروط انتخابات سالم فراخواندند و افزودند: مجریان برگزاری انتخابات اعم از دولت و وزارت كشور و همچنین شورای نگهبان باید تمام تلاش خود را برای امانت‌داری رأی مردم و برگزاری انتخاباتی سالم انجام دهند و همه بدانند هیچ چیزی بالاتر از قانون نیست.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری برگزاری بیش از 30 انتخابات سالم در 32 سال گذشته، خاطرنشان كردند: در انتخابات مختلف، چه در زمان حیات امام(ره) و چه بعد از ایشان، هیچ موردی كه انتخابات را ناسالم كرده و یا نتیجه آنرا تغییر داده باشد، وجود نداشته و همان رأی و انتخاب مردم، واقع شده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه سخنان خود نكاتی را درخصوص نامزدهای انتخابات گوشزد كردند و از همه مردم خواستند این نكات را به دقت دنبال كنند.
ایشان افزودند: نامزدها باید با قصد خدمت وارد عرصه انتخابات شوند زیرا اگر كسانی با هدف قدرت‌طلبی و بدست آوردن ثروت و یا انگیزه‌های ناسالم دیگر وارد انتخابات شوند، به مردم و كشور خدمت نخواهند كرد.
رهبر انقلاب اسلامی، ارتباط نامزدها با مراكز ثروت و قدرت را بسیار مخرب دانستند و خاطرنشان كردند: این، همان شیوه‌ای است كه در به‌اصطلاح دموكراسی های دنیا بویژه در امریكا مرسوم است و نامزدها با حمایت مالی كمپانی‌ها، شركت‌ها و افراد ثروتمند، وارد انتخابات می‌شوند و بعد از پیروزی در انتخابات نیز وامدار این افراد هستند و به جای خدمت به مردم، در جهت منافع صاحبان قدرت و ثروت، قانون وضع می‌كنند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای استفاده از بیت‌المال برای انتخابات را یكی دیگر از نكاتی دانستند كه مردم باید بشدت در مورد آن حساس باشند.
ایشان افزودند: استفاده از بیت‌المال در انتخابات اشكال مضاعف دارد، ضمن آنكه هر فردی را هم نمی‌توان براحتی متهم به اینگونه مسائل كرد.
ایشان مردم را به دقت و حساسیت در انتخاب نامزدها فراخواندند و تأكید كردند: برای تشخیص درست دو راه وجود دارد : یا انسان خودش تحقیق كند و به نتیجه برسد و یا استفاده از نظرات افرادی كه بین انسان و خدا حجت ایجاد می‌كنند.
رهبر انقلاب اسلامی اظهار امیدواری كردند با لطف خداوند و حضور پرشور مردم و انتخاب درست آنان، مجلسی در شأن نظام اسلامی تشكیل شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتخابات مجلس را برای  ملت‌های اسلامی نیز مهم و تأثیرگذار خواندند و افزودند: به همین دلیل است كه دستگاه‌های خبیث استكبار اعم از امریكا، انگلیس، صهیونیست‌ها و دیگران تلاش دارند تا این انتخابات را مخدوش و برای ملت‌های دیگر مأیوس‌كننده جلوه دهند.
ایشان تأكید كردند: ملت ایران در زمینه انتخابات و انقلابی بودن، پیشكسوت ملت‌ها است و قطعاً نگاه ملت‌های دیگر، به این انتخابات دوخته شده است.

امام خامنه اي: فتنه ۸۸ يک "بيماری" بود که با حضور عظيم مردمی دفع شد

امام خامنه ای به نقش عاشورای حسینی و محرم، در تحقق حماسه نهم دی هم اشاره کردند و افزودند: همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی (ره) فرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای 9 دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.

 

حضرت آیت الله خامنه‌ای با یادآوری وقایع تلخ فتنه ۸۸ افزودند: این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.

به گزارش دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه نهم دی، اراده خداوند متعال و ایمان به توفیق الهی را عامل اصلی هدایت قلبها و دلهای ملت ایران برای حضور در عرصه‌های مختلف برشمردند و خاطرنشان کردند: حضور عظیم و خروشان مردمی در ۹ دی ۸۸، تجلّی بارزی از هویت و ماهیت انقلاب یعنی روح دیانت حاکم بر دلهای مردم بود.

ایشان در تبیین حقیقت حماسه نهم دی به دو عنصر "حضور گسترده مردمی" و " ایمان دینی مردم " اشاره کردند و خاطرنشان کردند: نهم دی ۸۸، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده های الهی تبیین شود.

حضرت آیت الله خامنه‌ای در تشریح اولین عنصر یعنی اهمیت حضور گسترده مردم در صحنه های مختلف افزودند: هنر اصلی امام خمینی(ره)، وارد کردن مردم به صحنه بود و در هرجایی که مردم با شجاعت، بصیرت و عمل متناسب با ایمان خود، وارد میدان شدند تمام مشکلات، و بزرگترین موانع در مقابل اراده مردم از بین می‌رود.

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در هر نقطه از جهان چنانچه مردم با هدف و شعار مشخص و ایمان و عمل متناسب، به عرصه بیایند هیچ عاملی قادر به مقاومت نیست و این یک نسخه کلی برای تمام ملتهاست، که امام خمینی (ره) به آن عمل کرد و ملت ایران هم با اعتماد به امام راحل عظیم الشان، آن را بصورت عملی اثبات کرد.

رهبر انقلاب اسلامی همچنین در تبیین ایمان دینی مردم، به عنوان دومین عنصر اهمیت حادثه ماندگار نهم دی افزودند: آن معجزه‌گری که همه مردم را بسیج کرده، به صحنه می آورد و با وجود همه سختی ها آنان را در صحنه نگه می‌دارد، ایمان قلبی و دینی است چرا که بر اساس ایمان دینی، شما در هر شرایطی پیروز خواهید بود و شکست معنایی ندارد.

رهبر انقلاب اسلامی، حماسه نهم دی را از این منظر کاملاً شبیه صدر اسلام و همچنین روزهای پیروزی انقلاب دانستند و خاطرنشان کردند: در این روز، مردم براساس وظیفه دینی خود به میدان آمدند تا نشان دهند بر خلاف تبلیغات فتنه گران، مردم ایران ضمن پایبندی به نظام جمهوری اسلامی از عزم و اراده دینی استوار برخوردارند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای با یادآوری وقایع تلخ فتنه ۸۸ افزودند: این فتنه، صرفا منحصر به حضور عده‌ای افراد در خیابانها نبود، بلکه ناشی از یک بیماری بود که با اقدامات سیاسی و امنیتی قابل دفع شدن نبود، و به یک حضور عظیم مردمی نیاز داشت، که چنین هم شد.

رهبر انقلاب اسلامی به نقش عاشورای حسینی و محرم، در تحقق حماسه نهم دی هم اشاره کردند و افزودند: همانگونه که در ابتدای انقلاب، محرم به کمک این مردم آمد و امام خمینی (ره) فرمود؛ خون بر شمشیر پیروز است، در قضایای ۹ دی هم، عاشورا به کمک ملت آمد و حماسه بزرگ و ماندگاری را خلق کرد.

ایشان بر ضرورت پاسداشت این حماسه بزرگ تأکید کردند و دو توصیه نیز به دست اندرکاران ستاد بزرگداشت نهم دی داشتند: اولاً در بزرگداشت نهم دی جنبه های شعاری غلبه پیدا نکند و ثانیاً به عمق شعارها که حرف اصلی ملت ایران بود، توجه شود.

در ابتدای این دیدار آیت الله جنتی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با اشاره به عملکرد ۳۲ ساله این شورا در هماهنگی مراسمهای بزرگ و گسترده مردمی گفت: حماسه مردم در ۹ دی ۸۸ بسیار فراتر از پیش بینی ها بود و ضد انقلاب را به کلی مأیوس کرد.

منبع: http://www.basirat.ir/

تبيين جايگاه بسيج از ديدگاه حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبري در دهه چهارم انقلاب اسلامي-1

گفتار اول:

آيا دوران بسيج پايان يافته است؟

حوادث پر التهاب ماههاي ابتدايي شکل‌گيري انقلاب اسلامي، ضرورت بسيج همگاني ملت براي دفاع از امنيت کشور در برابر ناآراميهاي ايجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ايجاد کرده بود. در اين ميان ماجراي تسخير لانه جاسوسي توسط دانشجويان پيرو خط امام و آشکار شدن تبديل اين سفارتخانه به پايگاهي براي جاسوسي و توطئه‌افکني عليه نظام جمهوري اسلامي، انقلاب اسلامي را در شرايط ويژه "رويارويي مستقيم امريکا با ايران" قرار داد. تهديد امريکاييها براي حمله نظامي به ايران به قصد آزادي جاسوسان، دغدغه اي بود که ضرورت وجود نيروي منسجم، آموزش ديده، نظامي، انقلابي و مردمي براي دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامي را بيش از گذشته فراهم آورد.

در چنين شرايطي بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني(ره) در 5 آذر 1358 تشکيل گرديد. حضرت امام در همان ايام در ديدار با جمعي از پاسداران درباره ضرورت دفاع از کشور فرمودند:

«مملكت اسلامى بايد همه‏اش نظامى باشد. تعليمات نظامى داشته باشد... يك مملكت بعد از يك چند سالى بشود يك كشورى با 20 ميليون جوان كه دارد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد. بيست ميليون ارتش داشته باشد. و اين يك همچه مملكتى آسيب بردار نيست.»(1)

با تشكيل بسيج رهبر كبير انقلاب اسلامي در ضرورت تشكيل اين نهاد مردمي و اهميت آن بيانات وپيام هاي زيادي ابراز فرمودند. ايشان در پيام سال 1367 كه به مناسبت هفته بسيج صادر نمودند، مي فرمايند: «تشكيل بسيج درنظام جمهوري اسلامي ايران يقينا از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاي فراواني كه با ايثاروخلوص و فداكاري و شهادت طلبي، كشور و انقلاب اسلامي را بيمه كردند ولي حقيقتاً اگر بخواهيم مصداق كاملي از ايثار و خلوص و فداكاري و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهيم چه كسي سزاوارتر از بسيج و بسيجيان خواهد بود.»

حضرت امام خميني (ره) در همين پيام مي فرمايند:

بسيج شجره طيبه و درخت تناور و پرثمري است كه شكوفه هاي آن بوي بهار وصل و طراوت يقين و حديث عشق ميدهد.

بسيج مدرسه عشق و مكتب شاهدان و شهيدان گمنامي است كه پيروانش برگلدسته هاي رفيع آن، اذان شهادت و رشادت سرداده‌اند.

بسيج ميقات پابرهنگان و معراج انديشه پاك اسلامي است كه تربيت يافتگان آن، نام و نشان در گمنامي و بي نشان گرفته‌اند.

بسيج لشگر مخلص خداست كه دفتر تشكل آن را همه مجاهدان از اولين تا آخرين امضاء نموده‌اند.

من همواره به خلوص و صفاي بسيجيان غبطه ميخورم و ازخدا ميخواهم تا با بسيجيانم محشور گرداند، چرا كه دراين دنيا افتخارم اين است كه خود بسيجي‌ام.

از آن روز تا کنون بسيج در عرصه‌هاي مختلفي حضور موفقيت آميز داشت که بي شک هيچ مجموعه ديگري نمي‌توانست جايگزين آن شود. رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با فرماندهان گردانهاي عاشوراي بسيج سراسر کشور اين دوران باشکوه حضور بسيج در صحنه دفاع از انقلاب را چنين توصيف مي‌کنند:

«اين نيروهاي مردمي، كه اگر نبودند - اين بسيج اگر نبود، اين نيروي عظيم حزب الله اگر نبود - در جنگ هم شكست مي‌خورديم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم در اين چندسال شكست مي‌خورديم و آسيب‌پذير بوديم. كارخانه‌ي ما را مي‌خواستند به تعطيلي بكشانند؛ نيروي حزب‌اللهي از داخل كارخانه مي‌زد به سينه‌شان. مزرعه‌ي ما را در اوايل انقلاب مي‌خواستند آتش بزنند؛ نيروي حزب‌اللهي از همان وسط بيابانها و روستاها و مزارع، مي‌زد توي دهانشان. خيابانها را مي‌خواستند به اغتشاش بكشند؛ نيروي حزب‌اللهي مي‌آمد سينه سپر مي‌كرد و در مقابلشان مي‌ايستاد. جنگ هم كه معلوم است! اين، آن نيروي اصلي كشور است. نظام اسلامي متكي به اين نيروست.»( 2)

پايان 8 سال دفاع مقدس و مقاومت همه جانبه ملت در برابر متجاوزين, سرآغاز فصلي نو پيش روي انقلاب اسلامي بود: "دوران بازسازي و سازندگي"! در اين ميان برخي زمزه ها به گوش مي‌رسيد که با پايان يافتن شرايط جنگي کشور, و فرا رسيدن دوران صلح و آرامش، زمان آن فرا رسيده است که برخي نهادهاي انقلابي - از جمله مجموعه بسيج مستضعفين - نيز به پايان کار خود رسيده و انحلال خود را اعلام نمايند. به عبارتي ديگر پايان جنگ تحميلي به معناي پايان عمر بسيج تعبير گرديد. اين نداهاي شوم از سه خاستگاه متفاوت مطرح شنيده مي‌شد:

1- دشمنان انقلاب اسلامي و در راس آنها امريکا که بيشترين ضربه را از بسيج و بسيجيان خورده بودند، از طريق جنگ تبليغاتي و رسانه‌اي خود اين خط را دنبال مي‌کردند.

2- خاستگاه دوم اين ادعا نزد کساني بود که در طول دهه اول انقلاب بطور مستقيم در صحنه‌هاي پرخطر انقلاب حضور نداشتند و تنها از دور نظاره‌گر حوادث بودند. عافيت طلباني که مشکلات و مصائب را از نزديک لمس نکرده و در يک همسويي با بيگانگان متاثر از القائات ايشان همان سخنان را تکرار مي‌کردند.

3- گروه سوم نيز برخي جريانهاي سياسي بودند که به نهادهاي انقلابي از جمله بسيج به عنوان مانعي پيشروي اغراض و اهداف سياسي خويش در بهره گيري بيشتر از قدرت مي نگريستند, و بدين جهت طرح بازنشستگي بسيج را مطرح مي ساختند.

در اين بين ايدئولوگ و مفسر بزرگ انقلاب اسلامي چنين ابراز مي‌دارند که: «من در جواب آن سؤال آغازين كه جايگاه بسيج در كشور ما بعد از دوران جنگ كجاست؟ مي‌گويم كه بسيج بايد با همان روحيه و شور و قدرت دوران جنگ باقي بماند و جوانان آموزش ببينند و سازماندهي شوند و آمادگي و حضور پيدا كنند.»(3)

معظم له در نقد ديدگاه سه جريان مذکور مي‌فرمايند: «خيلي ها مي‌خواستند بعد از تمام شدن جنگ، چنين وانمود كنند كه بسيج تمام شد. اين، يك تلقين شيطاني بود، كه شايد دستهاي دشمن هم در آن بي‌تأثير نبود. اما من عرض مي‌كنم كه بسيج تمام شدني نيست. بسيج بايد روزبه‌روز توسعه پيدا كند و قوي شود. روحيه‌ي بسيجي و معرفت بسيجي بايد فراگير شود، تا اين كشور بتواند بار سنگيني را كه بردوش دارد - كه همان بار هدايت الهي و سعادت انسانهاست - به سر منزل برساند. لذا، بسيج، تمام شدني نيست.»( 4)

ايشان در جايي ديگر تاکيد مي‌فرمايند: «بعضي تصور كردند كه با پايان جنگ، بسيج هم پايان خواهد گرفت. بعضي هم صلاح‌انديشي كردند كه با پايان دوران جنگ، ديگر احتياجي به بسيج نيست! فكرهايي كه از نور بصيرت معنوي برخوردار نيست، بهتر از اين محصولي نمي‌دهد. بسيج، آن روز از مرزهاي نظامي جغرافيايي كشور دفاع كرد و در ميدان رزم توانست خود را نشان دهد؛ اما مگر مرزهاي دفاعي انقلاب فقط به مرزهاي جغرافيايي منحصر مي‌شود؟»(5)

مواضع حکيمانه رهبر معظم انقلاب اسلامي پاياني است بر جنگ رواني که بر عليه بسيج آغاز شده و تداوم دارد. هر چند هنوز برخي نداها با تاکيد بر ادعاهاي گزاف پيشين به گوش مي‌رسد، اما امروز آنچه بايد مورد توجه بسيج و بسيجيان قرار گيرد تبيين چگونگي تداوم بسيج در سير تکامل انقلاب اسلامي است.

در آستانه ورود انقلاب اسلامي به دهه چهارم حيات طيبه خويش، لازمه تداوم حضور پرشور بسيج در صحنه دفاع از انقلاب اسلامي، ارائه پاسخي صحيح و دقيق به سه سوال اساسي است؛ سوالاتي که عدم ارائه پاسخ صحيح به آن حضور دقيق و پرثمر بسيج در اين دوران را کمرنگ خواهد نمود. اين سوالات را چنين مي‌توان مطرح کرد:

بسيجي کيست و از چه ويژگيها و شاخصه هايي برخوردار است؟

مهمترين وظايف و اولويتهاي امروز بسيج و بسيجي چيست؟

دشمنان بسيج چه کساني هستند؟

پاسخ به سوالات فوق را در گفتارهاي بعدي دنبال مي‌کنيم.

ادامه دارد.....

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در دانشگاه افسرى امام على (ع ) 19/8/1390

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

لزوم سپاس خداوند بر اين توفيقهاي بزرگ

به همه‌ى دانش‌آموختگان عزيزِ دانشگاه‌هاى ارتش جمهورى اسلامى ايران و نيز به همه‌ى جوانان عزيزى كه سردوشى گرفتند و وارد خيل عظيمِ مجاهدان ارتش جمهورى اسلامى ايران شدند، تبريك عرض ميكنم.براى ما هم عيدى است، شايسته‌ى تبريكى است كه اين تعداد جوانهاى مؤمن، باصفا، نورانى، دانش‌آموخته و دانش‌طلب، وارد مجموعه‌ى عظيم نيروهاى مسلح و ارتش جمهورى اسلامى ميشوند. حقيقتاً در هر يك از بازديدهائى كه با شما جوانان مؤمن ديدارى هست، خداى متعال را از اعماق جان سپاس ميگوئيم، خدا را شكر ميكنيم. شما هم بر اين توفيقهاى بزرگ، خدا را سپاس بگوئيد.

 دانشگاههاي ارتش از جهات علمي ،دانشجويان،اساتيد وفرمانده و آمادگي هاي مجاهدانه ي مومنانه در ميان نيروهاي مسلح در دنياي اسلا م بي سابقه است


دانشگاه‌هاى ارتش جمهورى اسلامى ايران كانون علم و جهاد است. آنچه انسان روزبه‌روز بيشتر احساس ميكند، عطر معنويت و تدين و ايمانى است كه در اين دانشگاه‌ها استشمام ميشود؛ اين جاى خرسندى است، جاى خوشحالى است. دانشگاهى از جهات علمى، فعال؛ دانشجويان علاقه‌مند، اساتيد خوب، فرمانده‌اى كه خود يك چهره‌ى علمى است؛ علاوه‌ى بر اين، فضاى آمادگى‌هاى مجاهدانه‌ى مؤمنانه؛ رزمايش و آموزشهاى رزمى در هواى گرم ماه رمضانِ مرداد ماه و تير ماه؛ روزه گرفتن جمع زيادى از دانشجويان دانشگاه در همه‌ى هفته‌ها - هفته‌اى يك روز و بعضى بيشتر؛ اين اطلاعى است كه من دارم - اينها چيزهائى است كه نه در كشور و ميهن ما، در دنياى اسلام، در ميان نيروهاى مسلح، بى‌سابقه است.

 نيروهاي مسلحي كه براي خدا درس مي خوانند آموزش مي بينند و زحمت ميكشند عزت اسلام مسلمين و كشورند

 اينها آفريده‌ى همت بلند ملتى است كه بر برافراشتن پرچم ايمان و اسلام و ديانت، همت گماشته است. نيروهاى مسلحى كه براى خدا، در راه خدا و براى آرمانهاى الهى درس ميخوانند، آموزش مى‌بينند، زحمت ميكشند، خود را آماده ميكنند و هنگامى كه فرصت مجاهدت و دفاع دست بدهد، با فداكارى وارد ميدان ميشوند، عزت اسلام و مسلمينند، عزت كشورند.

 عزت نيروهاي مسلح ازدو جهت است:

 1-در راه علم ،جهاد وبازلال معنويت و ايمان جواني خود را مي گذرانيد

 شما عزيز و عزتمنديد. عزت شما از دو جهت است: يكى از اين جهت كه در راه علم، در راه جهاد و با زلال معنويت و ايمان، جوانىِ ارجمند خودتان را ميگذرانيد؛ اين عزت است. «و للَّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين»؛(1) عزت متعلق به خدا و پيامبر و مؤمنان است. و شما با اين شيوه، در خيل مؤمنان داخليد.

 2- مايه‌ى عزت كشور خود و ملت خود هستيد

 جهت دوم اين است كه شما مايه‌ى عزت كشور خود و ملت خود هستيد. آن كشور و آن ملتى كه بتواند ثابت كند كه آماده است براى استقلال خود، براى حفظ هويت خود، براى آرمانهاى خود، براى موجوديت خود، ايستادگى كند و مردانه دفاع كند، عزيز است. عزت آن ملت را حتّى دشمنان در اعماق وجود خودشان تصديق ميكنند؛ اگرچه از روى عناد حاضر نباشند بر زبان بياورند. امروز عزت شما را - كه نوك پيكان استوارِ دفاع ملى هستيد - دشمنان شما هم تصديق ميكنند؛ بسيارى بر زبان هم مى‌آورند.

دشمن بيمناك است نه از تجاوز شما كه از ايستادگي شما و از فكر حمله به شما

 خداى متعال ميفرمايد: «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخيل ترهبون به عدوّ اللَّه».(2) آمادگى شما، دشمن را بيمناك ميكند؛ نه بيمناك از تجاوز شما - كه شما اهل تجاوز نيستيد - بيمناك از ايستادگى شما، بيمناك از فكر حمله‌ى به شما.

در دنياى مادى  آن ملتى از آسيب محفوظ ميماند كه ثابت كند آماده‌ى دفاع است. نيروهاى مسلح ما،  اين را ثابت كردند. 

  در دنيائى كه هنوز متأسفانه تكيه‌ى به قدرت سرنيزه و اسلحه ميتواند در ارتباط ميان ملتها و كشورها تعيين‌كننده باشد، در دنيائى كه قلدرانى با داشتن مشتهاى پولادين بخواهند سرنوشت ملتها را در دست بگيرند - در دنياى مادى - آن ملتى از آسيب محفوظ ميماند كه ثابت كند آماده‌ى دفاع است. نيروهاى مسلح ما، ارتش جمهورى اسلامى عزيز ما، اين را ثابت كردند. اين، عزت است؛ اين براى يك كشور، عزت‌آفرين است؛ اين را بايد حفظ كنيد. همه‌ى سرمايه‌هاى مادى و معنوى خودتان را بايد حفظ كنيد؛ ديانتتان را، ايمانتان را، انگيزه‌تان را، تقوا و پاكدامنى و پارسائى‌تان را، و عزم راسختان براى دفاع را در طول مدت خدمت و در همه‌ى عمر.

 ما اهل تجاوز به هيچ ملت و كشوري نيستيم،اما هرگونه تجاوز بلكه هر گونه تهديد را با استواري و قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم.

  ما اهل تجاوز به هيچ ملتى و هيچ كشورى نيستيم؛ ما هرگز اقدام به جنگ خونين نميكنيم - ملت ايران اين را به اثبات رسانده است - اما ما ملتى هستيم كه هرگونه تجاوز را، بلكه هرگونه تهديد را، با استوارى و با قدرت كامل پاسخ خواهيم داد. ما ملتى نيستيم كه بنشينيم تماشا كنيم قدرتهاى پوشالىِ مادى كه از درون كرم‌خورده و موريانه‌خورده‌اند، ملت استوار و پولادين ايران را تهديد كنند. ما در مقابل تهديد، تهديد ميكنيم.

آمريكا ،دست نشاندگانش و سگ نگهبانش رژيم صهيونيستي بدانندپاسخ ملت ايران به هر گونه تعرض ،تجاوز بلكه هر تهديدي ،پاسخي خواهد بود كه آنها را از درون متلاشي خواهد كرد

  هر كسى فكر تجاوز به جمهورى اسلامى ايران در مخيله‌اش خطور كند، بايد خود را آماده‌ى دريافت سيلى‌هاى محكم و مشتهاى پولادين كند؛ از سوى ملت مقتدر ايران، از سوى نيروهاى مسلح؛ ارتش جمهورى اسلامى ايران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسيج مردمى، و پشت سر همه، ملت بزرگ ايران. و بدانند؛ هم آمريكا بداند، هم دست‌نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژيم صهيونيستى در اين منطقه بداند؛ پاسخ ملت ايران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلكه هر گونه تهديدى، پاسخى خواهد بود كه از درون، آنها را از هم خواهد پاشيد و متلاشى خواهد كرد.

 در عرصه علم،كار،صنعت،مديريت و سياستو نيروهاي مسلح در عرصه رزم نظامي همه بايد آماده باشند


 خود را براى تداوم اين عزت ملى و اقتدار بين‌المللى آماده نگه داريد. همه بايد آماده باشيم. همه بايد براى حفظ ارزشهاى والاى ماندگار در طول تاريخ، خود را آماده نگه دارند؛ در عرصه‌ى علم، در عرصه‌ى كار، در عرصه‌ى صنعت، در عرصه‌ى مديريت و سياست، و در نوك پيكان، براى دفاع ملى، نيروهاى مسلح؛ عرصه‌ى رزم نظامى.

 ساخت مستحكم نظام جمهورى اسلامى و اتحاد ملى، بزرگترين بازدارنده ،لزوم حفظ اين ساخت مستحكم و استوار توسط همه


 ما مطمئنيم كه ساخت مستحكم نظام جمهورى اسلامى و اتحاد ملى و نزديكى دلها ميان آحاد ملت، بزرگترين بازدارنده است. همه موظفند اين ساخت استوار و مستحكم را حفظ كنند و استحكام بيشترى به آن ببخشند. از خداوند متعال براى يكايك شما جوانان عزيزم، فرزندان عزيزم، و براى اساتيد شما، براى فرماندهان شما، براى همه‌ى كسانى كه در پديد آمدن اين پديده‌ى زيبا و پرشكوه دخيل بوده‌اند، توفيق، حسن عاقبت و عزت و سربلندى مسئلت ميكنم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) منافقون: 8

2) انفال: 60

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از پيام مقام معظم رهبري به گنگره‌ی عظيم حج

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

الحمد للَّه ربّ العالمين و صلوات اللَّه و تحيّاته على سيّد الأنام محمّد المصطفى و ءاله الطّيّبين و صحبه المنتجبين.

*خانه خدا كانون هدايتي است كه آياتٍ بيّنات الهي از آن ساطع ميشود

 اكنون بهار حج، با طراوت و صفاى معنوى و شكوه و حشمت خداداد، فرا رسيده و دلهاى مؤمن و مشتاق را پروانه‌وار بر گرد كعبه‌ى توحيد و وحدت، به پرواز درآورده است. مكه و منا و مشعر و عرفات، منزلگاه انسانهاى خوشبختى است كه به نداى: «و اذّن فى النّاس بالحجّ ...» پاسخ گفته و به حضور در ميهمانى خداى غفور و كريم سرافراز گشته‌اند. اينجا همان خانه‌ى مبارك و كانون هدايتى‌است كه آياتٍ بيّنات الهى  از آن ساطع و چتر امان برفراز سر همگان در آن گسترده است.

*توصيه ها:

شستشو ي دل در زمزم صفاو ذكر وخشوع

گشودن چشم باطن به آيات روشن حضرت حق

روي اوردن به اخلاص و تسليم كه نشانه هاي عبوديت حقيقي اند

زنده كردن خاطره پدري كه اسماعيلش را به قربامگاه برد

شناخت راه روشن و آشكار رسيدن به دوستي رب جليل

قدم نهادن در راه دوستي رب جليل با همت مومنانه و نيت صادقانه


 دل را در زمزم صفا و ذكر و خشوع شستشو دهيد؛ چشم باطن را به آيات روشن حضرت حق بگشائيد؛ به اخلاص و تسليم، كه نشانه‌ى عبوديت حقيقى است، روى آوريد؛ خاطره‌ى آن پدرى را كه با طوع و تسليم، اسماعيلش را به قربانگاه برد، بارها و بارها در دل زنده كنيد؛ و بدينگونه راه روشن و آشكارى را كه براى رسيدن به دوستى ربّ جليل در برابر ما گشوده است، بشناسيد و قدم نهادن در آن را به همّت مؤمنانه و نيت صادقانه‌ى خود بسپاريد.

*مقام ابراهيم يكي از آيات بينات است كه نشانه:

1-مقام اخلاص و گذشت و ايثار اوست

2-مقام ايستادگي او در خواست نفساني ،عواطف پدرانه و سيطره كفر و شرك و نمرودِ زمانه

 مقام ابراهيم يكى از همان آيات بيّنات است. جاى پاى ابراهيم (عليه‌السّلام) در كنار كعبه‌ى شريف، تنها نمادى از مقام ابراهيم است. مقام ابراهيم، مقام اخلاص و گذشت و ايثار اوست؛ مقام ايستادگى او در برابر خواست نفسانى و عواطف پدرانه و نيز در برابر سيطره‌ى كفر و شرك و سلطه‌ى نمرود زمانه است.

*همت و شجاعت و عزم راسخ هر يك از ما مي تواند ما را به هدفهايي كه پيامبرا ن الهي ما را به آن فراخوانده و و عده عزت و سعادت در دنيا و آخرت را به رهپو يان آن داده اند،روانه سازد

 اين هر دو راه نجات، هم‌اكنون در برابر يكايك ما آحاد امت اسلامى گشوده است. همت و شجاعت و عزم راسخِ هريك از ما ميتواند ما را روانه به سوى همان هدفهائى سازد كه پيام‌آوران رسالت الهى، از آدم تا خاتم، بشر را به سوى آن فراخوانده و وعده‌ى عزت و سعادت در دنيا وآخرت را به رهپويان آن داده‌اند.


*قيام وانقلاب در برخي كشورهاي مهم اسلامي در رأس همه مسائل

 در اين محضر عظيمِ امت اسلامى، شايسته است كه حج‌گزاران به مهمترين مسائل جهان اسلام بپردازند. اكنون در رأس همه‌ى اين مسائل، قيام و انقلاب در برخى كشورهاى مهم اسلامى است. در ميانه‌ى حجّ سال گذشته و حج امسال، حوادثى در دنياى اسلام پديد آمده است كه ميتواند سرنوشت امت اسلامى را دگرگون ساخته و آينده‌اى درخشان و سرشار از عزت و پيشرفت مادى و معنوى را نويد دهد. در مصر و تونس و ليبى طاغوتهاى ديكتاتور و فاسد و وابسته، از سرير قدرت سرنگون شده‌اند و در برخى كشورهاى ديگر، امواج پرخروش قيام مردمى، كاخهاى زر و زور را به ويرانى و نابودى تهديد ميكند.

*حقايق آشكار شده از صحفه تازه گشوده تاريخ امت ما

 اين صفحه‌ى تازه گشوده از تاريخ امت ما، حقايقى را آشكار ميسازد كه همه از آيات بينات الهى است و به ما درسهاى  حياتبخش ميدهد. اين حقايق بايد در همه‌ى محاسبات ملتهاى مسلمان به كار گرفته شود.
 

۱-سر برآوردن نسل جوان  با اعتماد به نفس
 

نخست آنكه اكنون از دل ملتهائى كه دهها سال در سيطره‌ى سياسى بيگانگان بوده‌اند، نسل جوانى‌سر برآورده است كه با اعتماد به نفسِ تحسين‌برانگيز به استقبال خطر رفته و به روياروئى  با قدرتهاى مسلّط برخاسته و همت به دگرگون‌سازىِ وضعيت گماشته است.


2-نفوذ و حضور نمايان و پرشكوه اسلام علي رغم تسلط و تلاش حاكمان سكولار براي دين زدايي در اين كشورها


 ديگر آنكه به رغم تسلط و تلاش حاكمان سكولار و تلاشهاى پيدا و پنهان آنان براى دين‌زدائى در اين كشورها، اسلام، با نفوذ و حضورى نمايان و پرشكوه، هدايتگر دلها و زبانها گشته و چون چشمه‌اى جوشان در گفتار و كردار توده‌هاى ميليونى، به اجتماعات و رفتارهاى آنان طراوت و حيات بخشيده است. مأذنه‌ها و مصلاّها و تكبيرها و شعارهاى اسلامى، نشانه‌ى آشكارى از اين حقيقت، و انتخابات اخير تونس برهان قاطعى بر اين مدعا است. بى‌گمان انتخابات آزاد در هر كشور اسلامى ديگر هم نتيجه‌اى جز آنچه در تونس پيش آمد، نخواهد داشت.


3-ملتها با نيروي خداد عزم و اراده قادر به تغيير سرنوشت خود هستند


 ديگر آنكه در حوادث اين يك سال، به همه نشان داده شد كه خداوند عزيز و قدير، در عزم و اراده‌ى ملتها آنچنان قدرتى تعبيه كرده است كه هيچ قدرت ديگر را ياراى مقاومت در برابر آن نيست. ملتها با اين نيروى خداداد قادرند سرنوشت خويش را تغيير دهند و نصرت الهى را نصيب خود سازند.


4- جغرافياى سياسى اين منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال كامل آنان رقم خواهد خورد،علي رغم تلاشهاي آمريكا براي سيطره بر اين بخش حساس جهان

 ديگر آنكه دولتهاى مستكبر و در رأس آنان امريكا، كه در طول دهها سال با ترفندهاى سياسى و امنيتى، دولتهاى منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود، جاده‌ى بى‌مانعى براى سيطره‌ى روزافزون اقتصادى و فرهنگى و سياسى بر اين بخش حساس جهان پديد آورده بودند، اكنون نخستين آماج بيزارى و نفرت ملتهاى اين منطقه‌اند. اطمينان بايد داشت كه نظامهاى برآمده از اين انقلابها هرگز به نامعادله‌ى خفتبار پيشين تن نخواهند داد و جغرافياى سياسى اين منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال كامل آنان رقم خواهد خورد.


5-آشكار شدن طبيعت مزور و منافقِ قدرتهاي غربي براي مردم اين كشورها


 ديگر آنكه طبيعت مزوّر و منافقِ قدرتهاى غربى براى مردم اين كشورها آشكار شد. در مصر و تونس و ليبى - هركدام به نوعى - آمريكا و اروپا تا توانستند، در نگهدارى از مهره‌هاى خود كوشيدند و هنگامى كه عزم ملتها برخواست آنان فائق آمد، به روى مردم پيروز لبخند مزورانه‌ى دوستى زدند.

*نياز امت اسلامي به دو عنصر اساسي

 حقايق گرانبها و آيات بينات الهى در حوادث يك سال اخير در اين منطقه بيش از اينها است و براى‌اهل تدبر، ديدن و شناختن آن دشوار نيست. ليكن با اين همه، امروز همه‌ى  امت اسلامى و بويژه ملتهاى به‌پاخاسته، نيازمند دو عنصر اساسى‌اند:


1- تداوم ايستادگى و پرهيز شديد از سست شدن عزم راسخ


 نخست: تداوم ايستادگى و پرهيز شديد از سست شدن عزم راسخ. فرمان الهى به پيامبر اعظم (صلّى اللَّه عليه و ءاله و سلّم) در قرآن چنين است: «فاستقم كما امرت و من تاب معك و لاتطغوا» و «فلذلك فادع و استقم كما امرت»، و نيز از زبان حضرت موسى (عليه‌السّلام): «و قال موسى لقومه استعينوا باللَّه و اصبروا انّ الارض للَّه يورثها من يشاء من عباده و العاقبه للمتقين».


*مصداق بزرگ تقوا در اين دوره براي ملتهاي به پا خاسته فمتوقف نساختن حركت مبارك خود و سرگرم نشدن به دستاوردهاي اين مقطع


 مصداق بزرگ تقوا در اين دوره براى ملتهاى به‌پاخاسته آن است كه حركت مبارك خود را متوقف نسازند و خود را سرگرم دستاوردهاى اين مقطع نكنند. اين است بخش مهم از تقوائى كه دارندگان آن، به وعده‌ى «عاقبتِ نيك» سرافراز گشته‌اند.


2- هشيارى در برابر حيله‌هاى مستكبران بين‌المللى و قدرتهائى كه از اين قيامها و انقلابها لطمه ديده‌اند. ابزار آنان تطميع ،تهديد و فريب است


 دوم: هشيارى در برابر حيله‌هاى مستكبران بين‌المللى و قدرتهائى كه از اين قيامها و انقلابها لطمه ديده‌اند. آنها بيكار نميمانند و با همه‌ى توان سياسى و امنيتى و مالى، براى برقراريِ دوباره‌ی نفوذ و قدرت خود در اين كشورها، به ميدان مى‌آيند. ابزار آنان، تطميع و تهديد و فريب است. تجربه‌ها نشان داده است كه درميان خواص، هستند كسانى كه اين ابزارها در آنان كارگر ميشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته يا ندانسته به خدمت دشمن درمى‌آورد. چشم بيدار جوانان و روشنفكران و عالمان دينى بايد بدقت مراقبت كند.


*مهمترين خطر دخالت و تأثيرگذاريِ جبهه‌ی كفر و استكبار در ساخت نظام جديد سياسی در اين كشورها


 مهمترين خطر، دخالت و تأثيرگذاريِ جبهه‌ی كفر و استكبار در ساخت نظام جديد سياسی در اين كشورها است. آنان همه‌ى كوشش خود را به كار خواهند برد تا نظامهاى جديد، هويت اسلامى و مردمى نيابد.

*لزوم تلاش جهت تامين اسلاميت و مردمي بودن نظام نوين با توجه به برجستگي نقش قانون اساسي و شرط اتحاد ملي جهت پيروزيهاي آينده

همه‌ى دلسوزان در اين كشورها و همه‌ى آنان كه به عزت و كرامت و پيشرفت كشور خود دلبسته‌اند، بايد تلاش كنند تا اسلاميت و مردمى بودن نظام نوين، به تمام و كمال تأمين شود. نقش قانون اساسى‌ها در اين ميان، برجسته است. اتحاد ملى و به رسميت شناختنِ دگرسانى‌هاى مذهبى، قبيله‌اى و نژادى، شرط پيروزى‌هاى آينده است.

*نجات ملتهاي بيدار و مبارز از ظلم وكيد آمريكا و مستكبران غربي در گرو برقراري تعادل قوا در جهان به نفع آنان و رسيدن به مرز قدرت بزرگ جهاني است

 ملتهاى شجاع و به‌پاخاسته در مصر و تونس و ليبى و ديگر ملتهاى بيدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و كيد آمريكا و ديگر مستكبران غربى، تنها و تنها در آن است كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان براى اينكه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّى با جهانخواران حل كنند، بايد خود را به مرز قدرت بزرگ جهانى برسانند؛ و اين جز با همكارى و همدلى و اتحاد كشورهاى‌اسلامى به دست نخواهد آمد. اين، وصيت فراموش‌نشدنى امام خمينى عظيم است.

*نجات از خطرهاي ايجاد شده توسط آمريكا و ناتو جز با تشكيل قطب قدرتمند جهان اسلام ميسر نيست

 آمريكا و ناتو به بهانه‌ى قذافىِ خبيث و ديكتاتور، ماهها بر سر ليبى و مردم آن آتش ريختند. و قذافى همان كسى بود كه پيش از قيام شجاعانه‌ى ملت ليبى، درشمار دوستان نزديك آنان به شمار ميرفت؛ او را در آغوش ميگرفتند، با دست او از ثروت ليبى ميدزديدند و براى خام كردن او، دستش را ميفشردند يا ميبوسيدند. ... پس از قيام مردم، همين او را بهانه كردند و تمام زيرساختهاى ليبى را به ويرانى كشاندند. كدام دولت توانست از فاجعه‌ى كشتار مردم و ويرانى كشور ليبى به دست ناتو جلوگيرى كند؟ تا چنگ و دندان قدرتهاى خونخوار و وحشى غربى شكسته نشود، هميشه چنين خطرهائى براى كشورهاى‌اسلامى  متصور است و نجات از آن، جز با تشكيل قطب قدرتمند جهان اسلام ميسر نيست.

*نشانه هاي ضعيف تر شدن غرب و آمريكا و  صهيونيزم از هميشه :

گرفتاريهاي اقتصادي

ناكاميهاي پي در پي در افغانستان و عراق

اعتراضهاي عميق مردمي در آمريكا و ديگر كشورهاي غربي

مبارزات و جانفشانى‌هاى مردم فلسطين و لبنان،

قيامهاى دليرانه‌ى مردم در يمن و بحرين و برخى ديگر از كشورهاى زير نفوذ آمريكا

 غرب و آمريكا و صهيونيزم، امروز از هميشه ضعيف‌ترند. گرفتاريهاى اقتصادى، ناكامى‌هاى‌پى‌درپى‌در افغانستان و عراق، اعتراضهاى عميق مردمى در آمريكا و ديگر كشورهاى غربى - كه دامنه‌ى آن روزبه‌روز گسترده‌تر شده است - مبارزات و جانفشانى‌هاى مردم فلسطين و لبنان، قيامهاى دليرانه‌ى مردم در يمن و بحرين و برخى ديگر از كشورهاى زير نفوذ آمريكا، همه و همه حامل بشارتهاى بزرگى براى امت اسلامى و بويژه كشورهاى انقلابى جديد است.

*لزوم بهره بري بيشتر مردان و زنان مومن در سراسر جهان به ويژه در مصر و تونس و ليبي براي تشكيل قدرت بين الملل اسلامي واعتماد خواص به وعده نصرت الهي

 مردان و زنان مؤمن در سراسر جهان اسلام و بويژه در مصر و تونس و ليبى، از اين فرصت براى تشكيل قدرت بين‌الملل اسلامى، بيشترين بهره را ببرند. خواص و پيشروان نهضتها به خداى بزرگ توكل و به وعده‌ى نصرت او اعتماد كنند و صفحه‌ى تازه‌گشوده‌ى تاريخ امت اسلامى را با افتخارات ماندگار خود، كه مايه‌ى رضاى‌الهى  و زمينه‌ساز نصرت اوست، مزين سازند.

والسّلام على عباد اللَّه الصّالحين‌

سيّدعلى حسينى خامنه‌اى‌
5 آبان 1390
29 ذيقعده 1432

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در ديدار دانش‌آموزان و دانشجويان(11/8/90)

در آستانه‌ى روز ملى مبارزه با استكبار جهانى‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 *سيزده آبان روز مبارزه با استكبار، در واقع روز شروع سقوط هيبت استكباري آمريكا

خوشامد عرض ميكنم به همه‌ى شما جوانان عزيز، دانش‌آموزان، دانشجويان و مسئولان محترم. مبارك باد بر شما سيزدهم آبان، كه روز مبارزه‌ى با استكبار نام نهاده شده. در واقع بايد گفت: روز شروع سقوط هيبت استكبارى آمريكا.

*مايه و قوام اصلي هم هحركتهاي بزرگ و پيروز،ذكر الهي است

 اين ايام، ايام دهه‌ى ذى‌حجه است. شما جوانان عزيز، دلهاى نورانى، روحيه‌هاى شاداب، فرزندان عزيز من، توجه داشته باشيد كه يكى از بهترين روزها و شبهاى دوره‌ى سال، از لحاظ فضيلت و امكان ارتباط دلها با خدا، همين روزهاست. مايه و قوام اصلى همه‌ى حركتهاى بزرگ و پيروز، ذكر الهى است؛ ياد خدا بودن، با خدا ارتباط داشتن. در قرآن ميفرمايد: «و يذكروا اسم الله فى ايّام معلومات».(1) در حديث دارد كه «ايام معلومات» كه خداى متعال به ذكر در اين ايام دستور داده است، همين ده روز اول ذى‌حجه است.

* همچنان كه امروز فرصت پيشرفت، شكوفائى، حركتهاى بزرگ سياسى و انقلابى و اجتماعى مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خداى متعال و ذكر الهى و مستحكم كردن رابطه‌ى قلبى با خدا هم متعلق به شماست.

 در اين ده روز، روز عرفه وجود دارد، كه روز دعا و استغفار و توجه است. دعاى سراسر عشق و شور و سوز در روز عرفه، كه سيدالشهداء امام حسين (عليه‌السّلام) در مراسم عرفات انشاء فرموده است، نشان‌دهنده‌ى آن روحيه‌ى شيدائى و عشق و شورى است كه پيروان اهل‌بيت در يك چنين ايامى بايد داشته باشند. اين ايام را قدر بدانيد. فرصت مال شماست. همچنان كه امروز فرصت پيشرفت، فرصت شكوفائى، فرصت حركتهاى بزرگ سياسى و انقلابى و اجتماعى مال شما جوانهاست، فرصت توجه به خداى متعال و ذكر الهى و مستحكم كردن رابطه‌ى قلبى با خدا هم متعلق به شماست.

* بهترين وسيله‌براي زنده كردن ذكر الهي، ترك گناه است.

بهترين وسيله‌اى كه ميتواند ذكر الهى را براى شما و براى ما زنده كند، ترك گناه است. اين كار، براى شما آسانتر از پيرهاست. شما جوانها دلهاى نورانى داريد، زمينه‌هاى آماده‌اى داريد؛ از خداى متعال كمك بخواهيد. قدر اين دوره‌ى درخشان جوانى را بدانيد، رابطه‌ى خودتان را با خدا مستحكم كنيد و در اين راه پرافتخارى كه ملت ايران آغاز كرده است و شما امروز در نقاط اوج اين راه قرار داريد، ان‌شاءالله با همه‌ى وجود، با همه‌ى توان، ادامه بدهيد و پيش برويد.

*برجستگي سيزده آبان به علت:قدرت الهي،اراده مبارزه و ايستادگي در راه مبارزه

 سيزدهم آبان هم - كه دو روز ديگر است - در حقيقت به معناى واقعى كلمه، يكى از ايام‌الله است؛ فرصتى است براى فكر كردن و استنتاج كردن و بر اساس اين استنتاج، آينده را ساختن و براى آينده برنامه‌ريزى كردن؛ چون آينده مال شماست. چگونه حركت كنيم كه بتوانيم خودمان را، ملتمان را، كشورمان را، تاريخمان را، بلكه امت اسلامى را به اوج برسانيم؟ راه چيست؟ اين را بايد با تفكر و تدبر در اين عبرتها به دست آورد. يكى از اين عبرتها در همين سيزدهم آبان است. قدرت الهى از يك طرف - كه همه‌چيز در همين جمله‌ى «قدرت الهى» مندرج است - و بعد اراده‌ى مبارزه و ايستادگى در راه مبارزه، كه متكى به قدرت الهى و توفيق الهى است، از طرف ديگر، سيزدهم آبان را يك برجستگى بخشيده است.

*  امام به خاطر ايستادگي در مقابل طرح كاپيتولاسيون به وسيله مزدوران آمريكا در 13 آبان 43 تبعيد شدند پانزده سال بعد  فرزندان امام، يعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان  آمريكا را از ايران تبعيد كردند

 امام عزيز ما، آن مرد يگانه‌ى تاريخ ما، در مقابل طرح كاپيتولاسيون و مصونيت آمريكائى‌ها - كه آن روز در ايران همه‌كاره بودند - ايستاد و به خاطر اين اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائى، به وسيله‌ى مزدوران آمريكا از ايران تبعيد شد. در آن روز و در اين تبعيد، هيچ كس در كنار امام نبود. البته دلهاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانه‌اش ربودند و در غربت كامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ايران تبعيد كردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زيادى نيست؛ مثل برق ميگذرد - فرزندان امام، يعنى جوانان انقلابى دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ى جاسوسى آمريكا در تهران را تسخير كردند؛ آمريكا را از ايران تبعيد كردند. ببينيد فعل و انفعال حركت مردمىِ متكى به اراده‌ى الهى و قدرت الهى، چه كار ميكند.

*مردم در انقلاب، شاه را از ايران راندند؛ در 13 آبان، آمريكا را از ايران راندند

امام در آن غربت در تبعيد ايستاد، با كمال استقامت راه را دنبال كرد و مردم را كم‌كم و بمرور آورد وارد صحنه كرد. امام مردم را بيدار كرد؛ احساس استقلال و آرمان‌خواهىِ همراه با مجاهدتى كه در آن هيچ خوف و ترسى وجود ندارد، در مردم زنده كرد. مردم به ميدان آمدند و انقلاب پيروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ايران راندند؛ در 13 آبان، آمريكا را از ايران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگتر از انقلاب اول. اين يك عبرت است. يعنى يك ملت وقتى در راه درست، با هدايت صحيح و با بصيرت، ايستادگى و استقامت ميكند، هيچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همه‌ى مانعها برداشته شد. اين مسئله، محال به نظر مى‌آمد. حكومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتيبانى همه‌ى قدرتهاى مادى دنيا، از ايران برچيده شود؟ باوركردنى بود؟ اما اراده‌ى اسلامى و ايمانى ملت ايران به رهبرى امام، اين امر محال را ممكن كرد؛ اين امر نشدنى، واقع شد. همه در مقابل چشمشان اين را بوضوح ديدند و آن را لمس كردند.

* پرچم تسلطِ ظالمانه‌ى متكبرانه‌ى آمريكا از بام ايران پائين كشيده شد؛ زير پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد

 و از اين بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانه‌ى متكبرانه‌ى آمريكا از بام ايران پائين كشيده شد؛ زير پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد. اين هم نشدنى به نظر ميرسيد. اين هم يك كار ناممكن به نظر ميرسيد. تحليل ميكردند، ميگفتند، مينوشتند كه ايران اسلامى چون در مقابل آمريكا ايستاده است، پس قطعاً شكست ميخورد و مجبور به عقب‌نشينى ميشود. تحليلهاى مادى اين را ميگفت، اين را نشان ميداد. خيلى از روشنفكرنمايان ما كه خود را اهل تحليل سياسى و زير و رو كردن حوادث و استنتاج از حوادث ميدانستند، اينجور تحليل ميكردند. اما بعكس شد؛ اسلام پيروز شد، جمهورى اسلامى پيروز شد، آمريكا مجبور به عقب‌نشينى شد.

*به فضل الهي و همت مردم و پيشروي جوانان عزيز ،ايران اسلامي در همه توطئه هاي 32 ساله استكبار پيروز شد. بعد از اين هم همين جور خواهد بود

 از آن روز تا امروز، سى و دو سال ميگذرد. جوانهاى عزيز! در اين سى و دو سال، هيچ سالى نبوده است كه از سوى استكبار به رهبرى آمريكا و صهيونيسم، عليه ايران توطئه‌اى يا توطئه‌هائى شكل نگيرد؛ به قصد شكست دادن ملت ايران، به قصد شكست دادن انقلاب و نظام جمهورى اسلامى. و به فضل الهى، به حول و قوه‌ى الهى، به همت مردم عزيز ما، و در هر دوره، به همت پيشروى جوانان عزيز ما، ايران اسلامى در همه‌ى اين توطئه‌ها پيروز شد و آمريكا شكست خورد. بعد از اين هم همين جور خواهد بود. تحليل درست، اين است. نگاه درست به آينده، اين است.

*  تصميم بگيريد، هدف را درست انتخاب كنيد و دنبال اين هدف(در زمينه‌ى  علمى،اقتصادى،اجتماعى،اخلاق، گسترش تفكر اسلامى و بيدارى اسلامى در جهان )، با استقامت حركت كنيد

شماها ان‌شاءالله پنجاه سال، شصت سال، هفتاد سال، پيش روى خودتان عمر داريد. براى اين عمر طولانى - كه خداى متعال ان‌شاءالله با بركت و رحمت و فضلِ خود به شما عنايت كند - بايد برنامه‌ريزى كنيد. پايه‌ى برنامه‌ريزى اين است: تصميم بگيريد، هدف را درست انتخاب كنيد و دنبال اين هدف، با استقامت حركت كنيد؛ در اين صورت هيچ قدرتى در مقابل شما ياراى ايستادگى نخواهد داشت. هدفهاى شما در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى اقتصادى، در زمينه‌ى اجتماعى، در زمينه‌ى اخلاق، در زمينه‌ى گسترش تفكر اسلامى و بيدارى اسلامى در جهان است؛ اينها آرزوهاى بزرگ شماست.

* دشمنان شما هر كه باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتى كه در دنيا باشد، مجبور به عقب‌نشينى خواهد شد

 راه فقط همين است. درست تشخيص بدهيد، تصميم قطعى بگيريد، حركت كنيد، راه بيفتيد، به خداى متعال تكيه و اعتماد كنيد؛ به نتيجه خواهيد رسيد. دشمنان شما هر كه باشد، هر چه باشد، با هر حجم قدرتى كه در دنيا باشد، مجبور به عقب‌نشينى خواهد شد؛ همچنان كه در قضيه‌ى انقلاب، در قضيه‌ى 13 آبان، در قضاياى جنگ تحميلى، در قضيه‌ى محاصره‌ى اقتصادى و در همه‌ى توطئه‌هاى ديگر تا امروز اينجورى بوده.

* مردم سالاري ديني كه متكي به فلسفه درست و متكي به زمينه فكري و اعتقاديِ مستحكم  و از لحاظ علمي پيشرونده و قابل اجرا است ،دست ما را پر كرده است.

 دست ما پر است. ما فكر درست داريم. جمهورى اسلامى يك انديشه‌ى سياسىِ نوئى به دنيا عرضه كرده است: مردم‌سالارى دينى. اين انديشه‌ى سياسى نو، متكى به فلسفه‌ى درست، متكى به زمينه‌هاى فكرى و اعتقادىِ مستحكم و از لحاظ عملى قابل اجرا و پيشرونده است. اين فكر، اين راه، اين فلسفه و اين تجربه‌اى كه در طول اين سى و دو سال در اختيار ملت ايران است، دست ما را پر كرده است.

* قصد دشمن ازمتهم كردن جمهوري اسلامي به يك حركت تروريستي مهمل و بي منطق و غلط ،نجات از گرفتاريهاي خودشان و متهم كردن شريف ترين عناصر مبارز و مجاهد در جمهوري اسلامي است

دشمن تلاش ميكند. نبايد فكر كرد كه دشمن از فعاليت منصرف خواهد شد؛ نه، داريد مى‌بينيد. در همين روزها، در بحبوحه‌ى گرفتارى‌هاى آمريكا در قضيه‌ى اين حركت مردمىِ وسيعِ جنبش وال استريت در نيويورك و در ساير شهرها و ايالات آمريكا، دولت آمريكا به نظرش رسيد كه به خيال خودش و به قول خودش، باز يك برگ ديگرى رو كند. يك سناريوى مسخره‌ى تروريستى درست كردند كه جمهورى اسلامى را متهم كنند به يك حركت تروريستىِ مهمل، بى‌منطق و غلط؛ كه هر كس از اهل معرفت و فن در دنيا آن را ديد، رد كرد، محكوم كرد. متوسل و متشبث به اين چيزها ميشوند، براى اينكه شايد بتوانند خودشان را از آن گرفتارى‌ها نجات بدهند، آن را تحت تأثير و تحت‌الشعاع قرار بدهند؛ شايد بتوانند بر جمهورى اسلامى فشار وارد كنند. البته اين مسئله را دنبال خواهند كرد. قصدشان اين است كه شريف‌ترين عناصر مبارز و مجاهد در جمهورى اسلامى را متهم به تروريست كنند. آنها خودشان تروريستند. امروز تروريست بزرگ در دنيا، دولت آمريكاست.

* ما امروز صد سند غير قابل خدشه در اختيار داريم كه نشان ميدهد دولت آمريكا پشت سر ترورها و تروريستهائى بوده است كه در ايران يا در منطقه واقع شده است. ما با اين صد سند، آبروى آمريكا را در دنيا خواهيم برد

در اين قضيه هم دست ما پر است. ما امروز صد سند غير قابل خدشه در اختيار داريم كه نشان ميدهد دولت آمريكا پشت سر ترورها و تروريستهائى بوده است كه در ايران يا در منطقه واقع شده است. ما با اين صد سند، آبروى آمريكا را در دنيا خواهيم برد؛ آبروى اين مدعيان حقوق بشر و مبارزه‌ى با تروريسم را در دنيا پيش افكار عمومى خواهيم ريخت؛ اگرچه امروز هم آبروئى ندارند.


*شكست آمريكا در افغانستان ، عراق ، شمال آفريقا ،خود آمريكا و كشورهاي غربي و نظام سرمايه داري

 آمريكا شكست‌خورده است. آمريكا در افغانستان شكست‌خورده است. در مقابل ملت افغانستان، آمريكا نتوانسته است وجهه‌ى خود را حفظ كند؛ ادعاهاى دروغ خود را ثابت كند. در مقابل ملت عراق، آمريكا شكست‌خورده است. همين چند روز قبل از اين، نمايندگان و نخبگان سياسى ملت عراق به اتفاق، مصونيت نظاميان آمريكا در عراق را رد كردند؛ نظر دادند كه بايد آمريكا از عراق بكلى خارج شود. و خارج خواهد شد؛ چاره‌اى ندارد. آمريكا بعد از سالها تلاش و هزينه‌هاى مادى و انسانى فراوان، ناچار است از عراق خارج شود؛ ناچار است از افغانستان خارج شود؛ ناچار است شكست را بپذيرد.
 اينها در شمال آفريقا شكست خوردند؛ حسنى مبارك را نتوانستند حفظ كنند، بن‌على را نتوانستند حفظ كنند - اينها همه مزدورهاى آمريكا بودند، اما ملتها بر اينها فائق آمدند - در ليبى، رفيقشان قذافى را نتوانستند حفظ كنند. تا همين آخر هم، قبل از مرگ ذليلانه‌ى قذافى، اينها ارتباطاتى داشتند، شايد بتوانند با هم تفاهم كنند. ملتها نفاق استكبار را، نفاق آمريكائى‌ها و غربى‌ها را، چه در قضيه‌ى مصر، چه در قضيه‌ى تونس، چه در قضيه‌ى ليبى ديدند، در قضاياى ديگر هم خواهند ديد. اينها منافقند، اينها دورويند.

*مبارزه حق با باطل تا سرنگوني استكبار ادامه پيدا خواهد كرد. 

امروز در خود آمريكا، در خود كشورهاى غربى، در خود نظام سرمايه‌دارى و به اصطلاح ليبرال‌دموكراسى - كه هم «ليبرال»اش دروغ است، هم «دموكراسى»اش دروغ است - اينها شكست‌خورده‌اند. امروز مردم آمريكا در سرتاسر ايالات آمريكا، و مردم در هشتاد كشور جهان عليه اين نظام ايستادگى كردند. ممكن است مردم را سركوب كنند، اما اين آتش خاموش نخواهد شد. نميتوانند دفاع كنند؛ دستشان خالى است. دنيا جريان ديگرى پيدا كرده است و بدانيد به حول و قوه‌ى الهى، مبارزه‌ى حق - كه با سردمدارى ملت ايران و با پرچم اسلام آغاز شده است - با باطل، با طاغوتها، با فرعونها و با فرعون استكبار، تا سرنگونى استكبار ادامه پيدا خواهد كرد.

* مبارزه‌ى با يك ملت بصير،صبور، آگاه و  ملتى كه جوانانش متكى به خدا و پايدار در اين راهند، به جائى نميرسد؛ آنها شكست ميخورند، اما ملت ايران پيروز خواهد شد.

 تحليلگران - به قول خودشان - در اتاقهاى فكرشان مى‌نشينند مطالعه ميكنند، بررسى ميكنند، مى‌بينند نقطه‌ى كانونى و مركزى اين حركت، جمهورى اسلامى است؛ لذا متوجه شماها ميشوند؛ متوجه جوانهاى ما، متوجه مسئولان ما كه محكم ايستادند و اين راه را با جرأت، با قدرت، با توكل به خدا، با خوشبينى به آينده و با اميدِ تمام دارند ادامه ميدهند. آن وقت عليه ملت ايران توطئه ميكنند؛ خب، بكنند. سى و دو سال است كه دارند عليه ملت ايران توطئه ميكنند. البته در هر توطئه‌اى، براى ملت ايران زحمت‌افزائى كردند، اما ملت ايران پيروز شده است و پس از هر توطئه‌اى كه خنثى شده، ملت ايران يك پله بالاتر رفته. ما را تحريم ميكنند. ممكن است تحريم فشارى به وجود بياورد، اما ملت ايران را يك درجه جلو ميبرد؛ توانائى او را بيشتر ميكند. به خيال خودشان علم و فناورى را بر روى جوانهاى ايرانى بستند، اما جوانان ايرانى خودشان از درون خودشان جوشيدند. امروز در زمينه‌ى علم و فناورى، پيشرفت ما نسبت به گذشته، نميشود گفت دو برابر و سه برابر است؛ ده‌ها برابر است. مبارزه‌ى آنها به جائى نميرسد. مبارزه‌ى با يك ملت بصير، ملت صبور، ملت آگاه، ملتى كه جوانانش متكى به خدا و پايدار در اين راهند، به جائى نميرسد؛ آنها شكست ميخورند، اما ملت ايران پيروز خواهد شد.

* قطعاً ملت ايران در همه‌ى اين چالشهائى كه امروز با آن مواجه است و احياناً در آينده هم با آنها مواجه خواهد بود، بينى دشمن را به خاك خواهد ماليد.
 

شما جوانها بايد براى آينده، بيشترين بار اين مسئوليت را بر دوش بگيريد و خودتان را بسازيد؛ نگذاريد دشمن با توطئه‌هاى تبليغاتى، با دروغ‌پردازى، اميد را از دلها بزدايد؛ نگذاريد بين شما اختلاف ايجاد كنند؛ نگذاريد بين ملت و مسئولين، ايجاد اختلاف و جدائى كنند؛ آنها اين را ميخواهند؛ آنها از اين يكپارچگى ميترسند؛ آنها از اين شعارهاى مستحكم شما ميترسند؛ آنها از عزم و اراده‌ى جدى مسئولين ميترسند؛ ميخواهند اين عزم و اراده را متزلزل كنند. وقتى ملت در كنار مسئولين ايستاده است، هيچ مسئولى احساس ترديد نميكند؛ احساس تزلزل نميكند و پيش ميرود. اين براى كشور ما لازم است؛ تا امروز بوده است، ان‌شاءالله در آينده هم خواهد بود. قطعاً ملت ايران در همه‌ى اين چالشهائى كه امروز با آن مواجه است و احياناً در آينده هم با آنها مواجه خواهد بود، بينى دشمن را به خاك خواهد ماليد.

 رحمت خدا بر شهداى عزيز ما. رحمت خدا بر صبر ملت ما. رحمت خدا بر پدران و مادران صبورى كه مشكلات را تحمل كردند، فقدان جوانهاشان را تحمل كردند و ايستادند و به نسلهاى بعدى درس دادند. و رحمت خدا بر امام بزرگوار ما، كه اين راه را او باز كرد، او جلو افتاد، او ايستاد تا همه‌ى ما دلگرم شديم و به دنبال او حركت كرديم و اين راه طولانى را طى كرديم. اميدواريم همه‌ى شما مشمول ادعيه‌ى زاكيه‌ى حضرت بقيةالله باشيد.

والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

 1) حج: 28

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

جنايتهاي آمريكا

الف) جنایات آمریکا قبل از انقلاب اسلامی:

۱ـ نقش مهم و پررنگ آمریکا در طراحی و اجرای کودتای 28 مرداد.

۲ـ نقش و کمکهای امنیتی آمریکا در راه اندازی سازمان مخوف و نفرت انگیز ساواک

۳ـ حمایت شدید آمریکا از سرکوب مخالفان رژیم شاه و اطاعت بی چون و چرای شاه مخلوع از اوامر آمریکا

۴ـ طراحی کشتار و قتل دانشجویان و دانش آموزان در جلوی سر در دانشگاه تهران در ۱۳ آبان 1357

۵ـ طراحی کودتای نظامی و قلع و قمع کردن گسترده مردم مسلمان ایران با مأموریت مخفی ژنرال هایزر در سال 1357

ب) جنایات آمریکا در فاصله پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی

۱ـ حمایت از گروه های به اصطلاح میانه رو (نهضت آزادی ـ جبهه ملی و سایر ملی گراهای ضد مذهب)

۲ـ طراحی نقشه تجزیه ایران و حمایت از گروههای تجزیه طلب 1358

۳ـ اعمال فشار اقتصادی پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران؛ دستور قطع خرید نفت از ایران؛ دستور توقیف همه دارایی های دولت ایران در آمریکا و منع اغلب صادرات و معاملات مالی با ایران

۴ـ حمله نظامی به طبس برای نجات گروگانها و بمباران پایگاههای هوایی سراسر ایران در اردیبهشت 1359

۵ـ طراحی کودتای نوژه به منظور حمله به فرودگاه و ایستگاه رادیویی و محل سکونت امام خمینی(ره) در تیرماه 1359

ج) جنایات آمریکا در دوران دفاع مقدس

۱ـ تشویق و تحریک عراق به آغاز جنگ تحمیلی در شهریور 1359

۲ـ حمایت سیاسی، حقوقی و تبلیغاتی از بنی صدر مزدور در خرداد 1360

۳ـ بکارگیری خط مشی براندازی و مهار علیه ایران

۴ـ حمایت از تحرکات تجزیه طلبانه در آذربایجان، خوزستان، کردستان و…

۵ـ ارایه کمکهای وسیع مالی، تسلیحاتی و اطلاعاتی به عراق در جنگ تحمیلی (روزنامه البیان مدعی شد تنها در یک مورد، رژیم عراق 40 میلیارد دلار از آمریکا وام بلاعوض دریافت کرده است.)

۶ـ مجهز ساختن عراق به سلاح های شيميايي و میکروبی علیه ایران

۷ـ حمله به سکوهای نفتی ایران در سال 1366

۸ـ حمله به چند فروند از ناوگان دریایی ایران در خلیج فارس در سال 1366

۹ـ سرنگون کردن هواپیمای مسافر بری ایران بر فراز خلیج فارس در تیرماه 1367

د) جنایات آمریکا پس از دوران دفاع مقدس

۱ـ تشدید تحریم های اقتصادی علیه ایران در دوران بوش پدر، کلینتون و بوش پسر

۲ـ ممانعت از اجرای قرارداد احداث نیروگاه اتمی بوشهر میان ایران و آلمان

۳ـ اعمال سیاست مهار دوگانه علیه ایران در سال 1372

۴ـ تحریک امارات متحده عربی برای مطرح ساختن ادعاهای ارضی علیه جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس در سال 1372

۵ـ مخالفت شدید با قرارداد تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر توسط روسیه در سال 1372

۶ـ معرفی ایران به عنوان بزرگترین مانع پروسه صلح خاورمیانه

۷ـ معرفی ایران به عنوان طراح انفجار بوئینس آیرس در آرژانتین

۸ـ تصویب بودجه در کنگره آمريكا برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی ایران در سال 1377

۹ـ طراحی قطعنامه های متعدد علیه وضعیت حقوق بشر در ایران

۱۰ـ ترویج مستمر سکولاریسم و لائیسم در کشور برای تخریب فرهنگ اسلامی

۱۱ـ طراحی برای فروپاشی جمهوری اسلامی ایران به سبک فروپاشی شوروی

۱۲ـ سرمایه گذاری برای ایجاد مطبوعات مجری طرح فروپاشی

۱۳ـ نفوذ در مراکز دانشگاهی، دانشجویان و اساتید از طریق شبکه جهانی روشنفکران وابسته

۱۴ـ تلاش برای دامن زدن به اختلافهای داخلی و تبدیل اختلافات دیدگاهی به تخاصمات فرسایشی.

۱۵ـ برنامه ریزی برای حذف اسلامیت از جمهوریت و جداکردن دین از سیاست

۱۶ـ اتهام محور شرارت به ایران

۱۷ـ طراحی تهاجم و شبیخون فرهنگی علیه فرهنگ ایران اسلامی

۱۸ـ تلاش فزاینده برای محروم ساختن ملت ایران از دانش صلح آمیز هسته ای

۱۹ـ اتهام تروریسم به بهانه های مختلف بر ضد ایران

۲۰ـ تلاش گسترده برای جلوگیری از دستيابی دانشمندان ایرانی به علوم پیشرفته

 

کشتار سرخ‌پوستان

در 29دسامبر 1890 (8 دي 1269 خورشیدی) گردان هفتم سواره نظام ایالات متحده در محل زانوی زخمی در داكوتاي جنوبي 400 تن از مردان، زنان و کودکان سرخ پوستان آمريكايي را قتل عام کرد.

جنايات آمريكا در جنگ جهاني دوم:

    1. کشتار داخائو: نیروهای آمریکایی تمام آلمانی های عضو وافن اس‌اس را که در داخائو در سال 1945به اسارت گرفته بودند در دم تیرباران کردند.

    1. کشتار بیسکاری: نیروهای لشکر 45 پیاده نیروی زمینی ارتش آمریکا, 75 اسیر جنگی ایتالیایی را قتل عام کردند

    1. کشتار کانیکاتی: نیروهای ارتش آمریکا پس از اشغال سیسیل، هشت غیر نظامی ایتالیایی را به قتل رساندند

    1. کشتار شینونه: در روز اول ژانویه 1945 (روز سال نو) سربازان آمریکایی بیش از 60 اسیر جنگی آلمانی وافن اس‌اس را در نزدیکی روستای شینونه در بلژیک قتل عام کردند.

    1. در بمباران درسدن در جنگ جهانی دوم 5500 بمب‌افکن نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا و نیروی هوایی ارتش آمریکا 3900تن بمب انفجاری قوی و بمب‌های آتش‌زا را طی ۴ یورش، در کمتر از 15 ساعت بر روی درسدن ریختند و 34 کیلومتر مربع از شهر را ویران كردند. در تعداد کشته شدگان حاصل از این بمباران اختلاف نظر هست که از 34000 نفر تا 134000نفر گفته شده است که اکثر قریب به اتفاق غیر نظامی بودند

    1. بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی

جنگ ویتنام

در 16 مارس 1968 میلادی (26 اسفند1346)، 347 تا 504 شهروند غیرنظامی جمهوری ویتنام جنوبی توسط سربازان ارتش آمریکا به قتل رسیدند. اکثر قربانیان غیرنظامیان زن و کودک بودند. قبل از قتل، برخی از قربانیان مورد تجاوز، شکنجه و قطع اعضا نیز قرار گرفته بودند. برخي از اجساد نیز در جریان کشتار توسط سربازان قطعه‌قطعه شده بودند

جنگ کره

کشتار غیرنظامیان کره جنوبی در طول جنگ کره بود که طی آن 300 شهروند توسط نیروهای ارتش آمریکا و بین 26 تا 29 ژوئیه 1950 (۴ تا ۷ اسفند 1329) در روستای نوگون ری كشته شدند

جنگ عراق

  1. کشتار محمودیه : كشتار محمودیه به قتل عام یک خانواده عراقی و تجاوز دست جمعی به دختر 14 ساله آن خانواده توسط نیروهای ارتش آمریکا در تاریخ ۱۲ مارس 2006در خانه‌ای در روستای یوسفیه در غرب شهر محمودیه که در جنوب شهر بغداد واقع است، اطلاق مي‌شود. در این واقعه دختر چهارده ساله‌ای به نام عبیر الجنابی توسط ۵ نیروی ارتش آمریکا مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و سپس به قتل رسید. همچنین مادر 34 ساله، پدر 45 ساله و خواهر ۶ ساله وی نیز قبل از انجام تجاوز به عبیر توسط نظامیان آمریکایی به قتل رسيدند

    1. شکنجه و آزار زندانیان ابوغریب

محورهايي از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نخبگان و برگزیدگان كرمانشاه(26/7/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

*اين جلسه موجب معرفت بيشتر نسبت به كرمانشاه و برگزيدگان اين استان

 اين جلسه، بسيار جلسه‌ى شيرين و مطلوب و به‌يادماندنى‌اى بود، متنوع، با مطالبى پرمغز و پرمضمون. از بياناتى كه كردند، من حقيقتاً بهره بردم و استفاده كردم. همچنين اين جلسه موجب ميشود كه يك معرفت بيشترى نسبت به كرمانشاه و برگزيدگان اين استان و استعداد نخبه‌پرورى اين استان، براى بنده و امثال بنده به وجود بيايد. يكى از آقايان فرمودند كه استان سينه‌ى ستبر ايران است - كه چه تعبير زيبا و پرمغزى است - ميخواهم عرض بكنم كه علاوه‌ى بر اين، چهره‌ى زيباى ايران هم هست؛ علم و هنر و ادب و تلاش انقلابى و ورزش و روحيه‌هاى پهلوانى و همه چيز بحمدالله با هم در اين استان جمع شده است.

*آشنايي با برخي چهره هاي نخبه اين استان 

البته من از قبل از انقلاب با بعضى از چهره‌هاى نخبه و برجسته‌ى استان آشنا بودم؛ از جمله، مرحوم يدالله بهزاد كه دوست قديمى ما بود. ايشان مكرر مشهد مى‌آمدند. مرحوم بهزاد ضمن دارا بودن از طبع شعرِ خيلى خوب - بخصوص در قصيده و قطعه، كه ايشان انصافاً در كشور برجسته و ممتاز بود - همان روحيه و خلقيات پهلوانىِ كرمانشاه هم در ايشان بود. ايشان يك سفر مشهد آمده بود، و همان موقع من تحت تعقيب بودم؛ از مشهد خارج شده بودم، رفته بودم يك محل دوردستى. يك وقت ديدم آقاى بهزاد و بعضى از دوستان ديگرِ انجمن ادبى مشهد آمدند آنجا براى ديدن ما؛ با اينكه اين كار خطرناك بود. اين مرد اهل كارهاى مبارزاتى به آن شكل نبود، اما رفاقت و دوستى و صميميت، او را به اين وادى كشانده بود. اينها تحسين‌برانگيز است.

با مرحوم كيوان سميعى هم - كه حقاً و انصافاً يك دانشمند محقق و كم‌نظير بود - آشنا بودم. ايشان علاوه بر كتابى كه در شرح حال مرحوم سردار كابلى نوشته - كه خود آن كتاب با اينكه شرح حال است، اما پر از مطلب و تحقيق و مضمون است - يك كتاب ديگرى هم دارد كه هر چه فكر كردم، اسمش يادم نيامد ...(1) بله، درست است؛ «تحقيقات ادبى» است. واقعاً  انسان احساس ميكند كه اين مرد در حد محمد قزوينى و شخصيتهاى اينجورى قرار ميگيرد، از لحاظ تحقيق، اطلاعات وسيع در زمينه‌ى ادبيات، تاريخ و همه چيز؛ انصافاً شخصيت برجسته‌اى بود.مرحوم آقاى نجومى (رضوان‌الله عليه) هم كه ما از اوائل انقلاب خدمت ايشان رسيديم و با ايشان آشنا شديم؛ انصافاً مرد جامعى بود - هم فقيه بود، هم اديب بود، هم هنرمند بود - شخصيت كم‌نظيرى در بين روحانيون بود.البته در گذشته، از دوران قم هم با نخبگان روحانى اين استان آشنا بوديم؛ مرحوم آقاى حاج آقا مجتبى حاج آخوند (رحمة الله عليه)، مرحوم شهيد حاج آقا بهاء محمدى عراقى و بعضى ديگر از دوستان؛ در عين حال بايد عرض كنم كه چهره‌ى حقيقى علمى و هنرى و ادبى كرمانشاه، آنچنان كه بايد، شناخته شده نيست؛ و اين جاى افسوس و دريغ است.

 * حق اين است كه مسئولين تبليغات كشور و صدا و سيما، به كمك خود زبدگان و نخبگان اين منطقه، كرمانشاه را معرفى كنند

 حق اين است كه مسئولين تبليغات كشور و صدا و سيما، به كمك خود زبدگان و نخبگان اين منطقه، كرمانشاه را معرفى كنند. حالا يك بخش، مربوط به گذشته‌ى كرمانشاه است، يك بخش مربوط به امروزِ كرمانشاه است. امروز خوشبختانه استعدادها خيلى بالاست؛ كه امروز در بياناتى كه دوستان در اينجا كردند، نمونه‌اى از اين استعداد بالاى استان مشاهده شد. كسى مثل آقاى پروفسور شمسى‌پور واقعاً جزو مفاخرند. اينها نه فقط مايه‌ى افتخار استان هستند، بلكه حقاً و انصافاً جزو مفاخر كشورند. شناخته شدن اينها اميدبخش است. اين جوانهاى عزيزى كه صحبت كردند، هر كدام در بخش خود نويدبخشند؛ نويدبخش يك آينده‌ى بهتر براى كل كشورند.دو روز پيش هم كه در دانشگاه بوديم، بعضى از جوانها در آنجا مطالبى گفتند و پيشنهادهائى كردند كه من لذت بردم. ممكن است برخى از آنچه كه در ذهن و آرزوى اين جوانان هست، با واقعيت تطبيق نكند، يعنى بلندپروازى به حساب بيايد؛ ليكن همين خوب است، همين مطلوب است كه جوانهاى ما بلندپروازى كنند، افقهاى بلند و دوردست را در نظر بگيرند و به سمت آن حركت كنيم.

 *در دوران رژيم طاغوت، زمينه براى رشد استعدادهاى گوناگون واقعاً وجود نداشت، امروز اين زمينه و فضا هست

امروز خوشبختانه در كشور، اين همت، اين انگيزه و اين زمينه وجود دارد؛ اما يك روزى نبود. در دوران رژيم طاغوت، زمينه براى رشد استعدادهاى گوناگون واقعاً وجود نداشت. آن كسانى كه در خودشان به صورت شخصى انگيزه‌هائى وجود داشت، دنبال انگيزه‌هاى شخصى حركت كرده بودند؛ هميشه هم همين جور است. يك وقت هست يك كاروان به راه مى‌افتد، يك كاروان ملى حركت ميكند؛ اين، زمينه لازم دارد، فضا لازم دارد. امروز اين زمينه و فضا هست، اما ديروز نبود. لذا آنچه كه ما از مفاخر علمى و ادبى و هنرى و دينى و غيره در گذشته داريم، ميتوانيم اميدوار باشيم كه در آينده ان‌شاءالله به همت و توان و تلاش و كوشش جوانان ما و مردان و زنان مؤمن ما و به توفيق الهى، چندين برابرِ آنها موجودى خواهيم داشت.

 انگيزه هاي ديدار با برگزيدگان:

 1-تكريم برگزيدگان در جامعه به صورت يك سنت درآيد

 ديدار برگزيدگان - كه من در استانهاى مختلف اينجور ديدارى را معمولاً تدارك ميكنم و اين ديدارها براى خود من خيلى مفيد است - در درجه‌ى اول، براى تكريم برگزيدگان است؛ تكريم خلاقيت است. ما ميخواهيم اين را به صورت يك سنت در جامعه شاهد باشيم كه به كسانى كه صاحب دانشند، صاحب خلاقيتند، يك تلاش برجسته‌اى را كرده‌اند يا ميتوانند بكنند، احترام گذاشته شود. بسيارى از كسانى كه كشورها را با تلاش علمى خودشان، با فكر خودشان پيش ميبرند، انتظار پاداش مادى ندارند؛ اما انتظار قدرشناسى دارند. ما ميخواهيم اين قدرشناسى انجام بگيرد. نه اينكه فقط اين بنده‌ى حقير قدرشناسى كنم - كه خب، اين چيز مهمى نيست - ميخواهيم اين به صورت يك سنت در كشور ما، در جامعه‌ى ما، در بين مردم ما رائج شود؛ كه اگر يك نقطه‌ى برجسته‌اى در انديشه، در فكر، در تلاش و مجاهدت ديده شد، به آن احترام گذاشته شود. انگيزه‌ى اول ما اين است.

* اطلاع و آگاهى و آشنائى با چهره هاي برجسته، اولين مرتبه‌ى تقدير از اينهاست.

  خوشبختانه در همه‌ى نقاط كشور هم از اين نقطه‌هاى برجسته وجود دارد. من در بعضى از استانها مشاهده كردم كه يك دانشمندى، عالمى، كتابى را در زمينه‌ى مورد علاقه‌ى بنده منتشر كرده، بنده هم با اينكه اهل كتاب خواندنم و غالباً از منشورات و كتابها مطلعم، اما اسم اين كتاب حتّى به گوش من نرسيده، حتّى اسم اين مؤلف را هم نشنيده‌ام؛ تعجب كردم. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه ما ذخائر و گنجينه‌هاى فراوانى داريم كه پنهان است؛ بايد اينها را آشكار كنيم، چهره‌هاى برجسته‌مان را بايد بشناسيم، بايد مردم بدانند. نفس اين اطلاع و آگاهى و آشنائى، اولين مرتبه‌ى تقدير از اينهاست.

 2-الگو سازي

 علاوه بر اين، آن نكته‌ى دومِ مورد نظر ما به وجود مى‌آيد؛ كه انگيزه‌ى دوم من از تشكيل اين جلسات، الگوسازى است.

 امروز سعى ميشود در زمينه‌هاى گوناگون براى جوامع مختلف الگو تراشيده بشود. حقيقتاً سياستهائى اين را دنبال ميكنند. وقتى شما مى‌بينيد فرضاً يك موجود منحرف دوجنسى بدون اينكه يك هنر فوق‌العاده برجسته‌اى داشته باشد، يكهو اول در تمام رسانه‌هاى آمريكائى و بعد غربى، اسم و رسم پيدا ميكند و مجلات معتبر و پرتيراژ غربى عكسهاى او را، زندگينامه‌ى او را، سنين مختلف او را، شكلهاى گوناگون زنانه و مردانه‌ى او را منعكس ميكنند، اين را نميشود حمل بر يك امر تصادفى كرد؛ اين، فكرشده است. اينها الگوسازى‌هائى است براى منحرف كردن نسلهاى بشرى. آماج حمله هم فقط ايران نيست.

 *يكي از مواد پروتكلهاي صهيونيستي ،دور نگه داشتن نسلهاي بشري از رويه ها و روشهاي انساني متعارف،با الگوسازي

  با مشاهده‌ى اين چيزها، در ذهن انسان تأييد ميشود آن چيزى كه سالها قبل به عنوان پروتكلهاى صهيونيستى در دنيا منتشر شد و به زبانهاى مختلف ترجمه شد؛ كه يكى از مواد آن پروتكلها اين بود كه بايد نسلهاى بشرى از رويّه‌ها و روشهاى انسانىِ متعارف دور بشوند؛ دچار انحرافات اخلاقى بشوند. حالا هدف چيست، جاى بحث فراوانى دارد. يكى از اصول كارهاى فراهم كنندگان اين تفكر انحرافى و خطرناك صهيونيستى، همين بوده. انسان روزهاى اول شايد باور نميكرد، اما بتدريج انسان باور ميكند. ميخواهند الگوسازى كنند؛ حالا اين نوعِ بدترش است، اما شكلهاى گوناگون ديگرى هم دارد.

 *يكي از كارهاي لازم :ارائه الگو در بخشهاي مختلف، براي نسل جوان و نونهال

 ما نياز داريم براى جوان خودمان، براى نسل نونهال خودمان، الگوهائى را از بخشهاى مختلف مشخص كنيم؛ آن كس كه علاقه‌ى به علم دارد، آن كس كه علاقه‌ى به هنر دارد، آن كس كه علاقه‌ى به ادبيات دارد، آن كس كه علاقه‌ى به تاريخ دارد، آن كس كه علاقه‌ى به كارهاى عملى دارد، آن كس كه علاقه‌ى به كشاورزى يا صنعت يا فناورى دارد، هر كدام بتوانند الگوهاى شايسته‌ى خودشان را پيدا كنند. اين يكى از كارهاى لازم ماست، كه تشكيل اين جلسات به ما كمك ميكند.

 3- نشان دادن استعداد ذاتى كشور و ملت ؛ نه به بيگانگان، بلكه به خودمان

 يك نكته‌ى ديگر هم كه مهم است، نشان دادن استعداد ذاتى كشور و ملت ماست؛ نه به بيگانگان، بلكه به خودمان. يكى از چيزهائى كه ما را بايد نسبت به موقعيتهاى خودمان بشدت هوشيار كند، اين است كه در طول ده‌ها سال تبليغات شده بود كه ايرانى ناكارآمد است؛ بايد از ديگران بياموزد، بايد از ديگران تقليد كند، بايد به دامن ديگران متوسل و متشبث شود. در دوران جوانى و نوجوانى‌هاى ما اين جزو چيزهاى رائج بود. تا صحبت يك چيزى ميشد، ميگفتند اينجا كه خب، نميشود اين چيزها را بسازند. ميخواستند توى يك شهر بر روى يك خيابانى پل بسازند، بايد مهندس خارجى مى‌آمد؛ اگر ميخواستند يك سد بسازند، بايد چندين شركت خارجى و مهندسين  و متخصصين خارجى مى‌آمدند؛ يكى ديواره‌ى سد را ميساخت، يكى توربين را ميساخت، يكى بقيه‌ى دستگاه‌ها را ميساخت؛ اصلاً تصور نميشد. حتّى تا اوائل انقلاب، اين فكر بود. من فراموش نميكنم؛ بنا بود يك نيروگاه گازى را يك جائى بسازند - از قبل از انقلاب نيمه‌كاره مانده بود - به مسئولينش ميگفتيم اين كار را انجام بدهيد؛ آمدند پيش من - من آن وقت رئيس جمهور بودم - گفتند آقا اصلاً امكان ندارد. آنها باورشان نمى‌آمد. خب، امروز مهندسين كشور ما، جوانان ما، پيشرفته‌ترين نيروگاه‌ها را در شكلهاى مختلف، در انواع مختلفِ خودش دارند ميسازند. ما امروز ميتوانيم نيروگاه هسته‌اى بسازيم. اين استعدادها شناخته شده نبود.

 *گذشته ما نشان‌دهنده‌ى وجود يك استعداد برتر و يك ذخيره‌ى استعدادىِ سرشار در اين منطقه‌ى از جغرافياى عالم است

 سالهاى متمادى روى اين قضيه كار شد. از حدود صد و پنجاه سال پيش كه بتدريج فرهنگ غربى، روش غربى، نمودارهاى تمدن غربى و پيشرفت فناورى غربى وارد كشور شد، بتدريج اين مسئله جا افتاد؛ هم گفته شد و تأكيد شد، هم در عمل اينجور معلوم شد كه از ايرانى كارى برنمى‌آيد. فراموش كردند كه تاريخ ما، ميراث گذشته‌ى ما سرشار از افتخارات علمى است. آن روزى كه در دنياى غرب خبرى نبود، آن روزى كه آنجا اگر يك پيشرفت علمى به وجود مى‌آمد، يك كشف علمى ميشد، كاشف را به جرم جادوگرى آتش ميزدند، آن روزى كه تاريكى علمىِ مطلق بر منطقه‌ى اروپا حاكم بود - كه در اين زمينه حرفها هست - آن روز كشور ما پيشرو كشورهاى اسلامى بوده. اين پيشرفتها مال دنياى اسلام است، اما ايران پيشانى كشورهاى اسلامى بود در پيشرفتهاى گوناگون علمى؛ در فلسفه، در علوم عقلى، حتّى در علوم شرعى، در فقه، در حديث. بيشترين كتابهاى حديث در آن دوره‌ها - چه حديث اهل سنت، چه حديث شيعه - مال ايرانى‌هاست؛ نويسندگان ايرانى، محدثين ايرانى، فقهاى ايرانى؛ آن وقت تا برسد به علوم طبيعى، در پزشكى، در داروسازى، در مهندسى، در ستاره‌شناسى و در بقيه‌ى علوم. خب، اين گذشته‌ى ماست؛ اين نشان‌دهنده‌ى وجود يك استعداد برتر و يك ذخيره‌ى استعدادىِ سرشار در اين منطقه‌ى از جغرافياى عالم است. ما چرا بايد اين را فراموش ميكرديم؟ فراموش كرديم. امروز ميخواهيم نشان بدهيم كه اينجورى نيست.

خب، البته در زبان بارها بنده گفته‌ام، اين قضيه را تكرار كرده‌ام، شايد اوائل هم شعارى به نظر مى‌آمد، كه ميگفتيم استعداد ايرانى از متوسط استعداد بشرىِ بين‌المللى بالاتر است؛ اين را ما اطلاع داشتيم. بعضى‌ها فكر ميكردند اين شعار است؛ اما خب، الحمدلله دارد يواش يواش نشان داده ميشود.

 *در رشد پيشرفت علمي حركتمان به سمت جلو، سرعت بسيارى داشته؛ چندين برابر سرعت متوسط عالم

 همين رشد پيشرفت علمى كه اشاره كردند - كه بنده هم بارها اين را گفته‌ام - اين يك واقعيتى است؛ اين آمارهاى بين‌المللى است. درست است كه ما آنجائى كه بالفعل از لحاظ علمى رسيديم، عقب‌تر از بالفعل دنياست، به مراحلى و منازلى؛ اما اين به خاطر عقب‌ماندگى قديمى ماست. حركتمان به سمت جلو، سرعت بسيارى داشته؛ چندين برابر سرعت متوسط عالم. اگر همين سرعت را حفظ كنيم، بلكه افزايش بدهيم، مسلّماً به خطوط مرزى علم خواهيم رسيد و اين خطوط مرزى را خواهيم شكست و جلو خواهيم رفت؛ اين اتفاق خواهد افتاد. جوان كشور ما بايد اين را باور كند؛ يكى از راه‌هاى باورش همين است. امروز اينجا جوان مى‌آيد صحبت ميكند؛ حرف نو، نكته‌ى نو و پيشنهاد جديد را با روحيه‌ى خوب در اينجا ارائه ميدهد. استادان برجسته و بزرگ در علم، در هنر، در خطاطى، در بقيه‌ى رشته‌ها مى‌آيند حرف ميزنند؛ مطالب نو، نكته‌هاى نو ميگويند. اينها بايد منعكس بشود تا جوان كشور ما باور كند.

 *امروز علم در دنيا يك ابزارى براى تبعيض و عدم تعادل اجتماعات و عقب‌رفتگى اجتماعات شده. ما بايد اين را برگردانيم.

 نكته‌ى ديگرى هم كه من بايد عرض كنم، اين است كه برجستگى‌هاى يك جامعه در اين زمينه‌هاى ذهنى و فكرى و علمى بايد در خدمت تعالى انسان قرار بگيرد. امروز در دنيا اينجور نيست؛ امروز در دنيا نه علم در خدمت تعالى انسان است، نه هنر و نه بقيه‌ى چيزها. خب، يك نمونه‌ى هنر، سينماست. قله‌ى سينماى دنيا، هاليوود است. اين دستگاه‌هاى هنرى دنيا چقدر به اخلاق بشرى، به معنويت انسان، به اميدبخشى به انسان كمك ميكنند؟ عكس قضيه است؛ نميشود گفت صفر، مبالغى زير صفر! يعنى بنيانهاى اخلاقى را، بنيانهاى فكرى را، تعالى بشرى را تخريب ميكنند. امروز در دنيا، هنر در خدمت تعالى انسان نيست؛ علم هم همين جور. علم در خدمت سرمايه‌دارى است، در خدمت ثروت‌اندوزان است. دانش بشرى امروز در خدمت كسانى است كه كمپانى‌هاى بزرگ اقتصادى مال اينهاست؛ جنگها را اينها راه مى‌اندازند، انسانها را اينها ميكُشند، كشتارهاى جمعى را اينها ميكنند؛ علم در خدمت اينهاست. علم در خدمت مردم محروم افغانستان نيست. علمى كه به افغانستان رفته، همان هواپيمائى است كه بالاى سرشان ميرود، بمبارانشان ميكند. علمى كه آن روز به عراق آمد، ابزارهاى شيميائى بود كه حلبچه را به آن روز درآورد. در اين مناطق، علم اينجورى است. علم در خود كشورهاى غربى هم همين طور است. بله، ثروتِ يك جمعى را، يك اقليتى را بالا برده؛ خود آن ثروت موجب شده كه علم پيشرفت پيدا كند؛ اما علم شده يك ابزارى براى تبعيض و عدم تعادل اجتماعات و عقب‌رفتگى اجتماعات. ما بايد اين را برگردانيم.

 *علم به طور طبيعى و ذاتى يك پديده‌ى الهى است ،ما بايستى برجستگى‌هاى جامعه را در خدمت معنويت انسان قرار بدهيم.

 ذات علم، اينجورى نيست. علم به طور طبيعى و ذاتى يك پديده‌ى الهى است، يك نعمت الهى است، يك موهبت الهى است؛ هنر هم همين جور، قريحه‌هاى هنرى هم همين جور؛ اينها همه موهبتهاى پروردگار است. اختيار و انتخاب انسان است كه اين موهبتها را در راه درست يا در راه غلط قرار ميدهد. انسان مادىِ بى‌خداىِ تمدن صنعتى اينها را در خدمت غير خدا قرار داده، انسان خدائىِ الهىِ معنوىِ جمهورى اسلامى و دنياى اسلام ميتواند همه‌ى اينها را در خدمت انسان قرار بدهد. اين را بايد هدف قرار داد، اين را بايد مورد توجه قرار داد. ما بايستى برجستگى‌هاى جامعه را در خدمت معنويت انسان قرار بدهيم.

 *از جمله واجبترين كارهاي مسئولان،قدر دانستن استعدادها و نبوغهاي برتر است

 من آنچه كه در پايان عرايضم - چون اذان نزديك است - عرض ميكنم، اين است كه خوشبختانه ما در سرتاسر كشور نشانه‌هاى وجود نبوغها و برجستگى‌ها و برترى‌هاى استعدادى را شاهديم؛ اين را بايد قدر بدانيم. مسئولين كشور، از جمله واجبترين كارهايشان همين است. امروز در ميان همين پيشنهادهائى كه شد، يكى اين بود كه اساتيد برجسته متمركز بشوند، در جاهائى مورد توجه قرار بگيرند، از وجود اينها استفاده بشود؛ اين كاملاً درست است. جوانهاى برجسته همين جور. بنياد نخبگان - كه الحمدلله تلاشهاى خوبى دارد - همين جور بايد دنبال كند. ما بايستى اين جريان نوآور جامعه را كه به معناى واقعى كلمه مشغول خلاقيت است، تقويت كنيم. ان‌شاءالله اين به آينده‌ى خوبى براى كشور منتهى خواهد شد.

من از ديدار امروز خوشحالم. همه‌ى شما برادران و خواهران عزيز را به خدا ميسپارم. از اين كتابها و نوشته‌ها و مدالى(2) كه شما عزيزان، اينجا به ما لطف كرديد، من تشكر ميكنم. اميدوارم ان‌شاءالله همه‌ى شما مشمول لطف و تفضل پروردگار قرار بگيريد.

 والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1)يكى از حاضران: «تحقيقات ادبى»

2)خانم مريم هاشمى فرود، بانوى ووشوكار كرمانشاهى كه در رقابتهاى ووشوى جهان توانست به مقام قهرمانى دست يابد، مدال طلاى خود را تقديم رهبر معظم انقلاب اسلامى كرد.

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان كرمانشاه(24/7/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 براى من اين جلسه‌ى پرشكوه و پرمغز، بسيار شيرين و دلنشين است؛ جمع عظيم و كثير جوانان دانشجو و اساتيد محترم اين استان، كه بايد به اين تعداد بزرگ و كميت عظيم دانشجو و استاد در اين استان، ماشاءالله گفت. مطالبى هم كه دوستان بيان كردند، چه آنچه كه رئيس محترم، دانشمند و مؤمن اين دانشگاه بيان كردند، چه آنچه كه جوانان عزيزمان گفتند، در اينها مطالب قابل توجه و قابل پيگيرى‌اى بود.

*اهميت ديدار با جوانان از دو جهت:

 1-حضور در ميان جوانان به انسان روحيه جواني و نشاط ميبخشد 

 براى من ديدار با شما جوانان عزيز از دو جهت مهم است: يكى اينكه خود حضور در ميان جوانان، شنيدن از آنها، گفتن با آنها، به انسان روحيه‌ى جوانى و نشاط ميبخشد؛ كه ما امروز در مسئوليتهاى مختلف به اين روحيه‌ى نشاط نيازمنديم. در يك چنين جمعهائى، حالت ابتكار و نوآورى و طلبگارىِ قله‌هاى بلند موج ميزند؛ و اين همان چيزى است كه براى ما مطلوب است.

2-نسل جوان، بار انقلاب را بر دوش داشته است و دارد و در آينده هم خواهد داشت

 جهت دوم اين است كه نسل جوان، بار انقلاب را بر دوش داشته است و دارد و در آينده هم خواهد داشت. اين مخصوص جوان دهه‌ى 60 نيست؛ جوان دهه‌ى 90 هم كه شما هستيد، بار سنگينى را بر دوش داريد. و من مى‌بينم و مشاهده ميكنم كه بحمدالله جوان كشور ما، بخصوص جوانان دانشجو و تحصيلكرده، اين بار را بخوبى پيش ميبرند و ان‌شاءالله به منزل خواهند رساند. هم امروز كه روز مجاهدت و ايستادگى و بصيرت و صبر در گذرگاه انقلاب است، و هم در آينده كه مسئوليتها و مأموريتهاى زيادى در عرصه‌هاى مختلف بر دوش شما جوانان خواهد بود - در عرصه‌ى علمى، در عرصه‌ى سياسى، در عرصه‌ى اجتماعى، در عرصه‌هاى ديپلماسى، در عرصه‌هاى اقتصادى و فنى و همه‌ى عرصه‌هاى زندگى - نقش جوانان برجسته است. پس شما، هم امروز مسئول و مشغول تلاش هستيد، هم ان‌شاءالله در آينده چنين خواهد بود. بنابراين ديدار با جوانان، گفتن با آنان و شنيدن از آنان، داراى اهميت است.

 *بهره مندي از جواني به معناي لذت بردن از شهوات مادي نيست ،بهره مندي از جواني اين است كه جواني را در اطاعت خدا بگذراند،يكي از مهمترين مصداقهاي اطاعت خدا ترك گناه است.

 پيغمبر اكرم از جوانى از صحابه‌ى خودشان خوششان آمد و براى او دعائى كردند و فرمودند: «اللّهمّ امتعه بشبابه»؛(1) يعنى پروردگارا ! او را از جوانىِ خود متمتع كن، بهره‌مند كن. معلوم ميشود همه‌ى جوانان از جوانىِ خود بهره‌مند نميشوند كه پيغمبر براى اين جوان چنين دعائى را كرد. تمتع از جوانى، بهره‌مندى از جوانى به چه معناست؟ خطاست اگر خيال كنيم بهره‌مندى از جوانى به معناى لذت بردن از شهوات مادى جوانى است، سرگرمى‌هاى جوانى است، استفاده‌ى از لهويات در دوره‌ى جوانى است؛ اين نيست بهره بردن از جوانى. در يك بيان ديگرى پيغمبر اكرم فرمودند: «ما من شابّ يدع لذّة الدّنيا و لهوها و اهرم شبابه فى طاعة الله الّا اعطاه الله اجر اثنين و سبعين صدّيقا»؛(2) يعنى جوانى كه دامن خودش را پاك نگه ميدارد، از شهوات مادى دورى ميگزيند، در پيش خداى متعال اجر هفتاد و دو صديق را دارد. «در جوانى پاك بودن شيوه‌ى پيغمبرى است». مثالى هم كه خداى متعال به عنوان الگو در مقابل جوانان گذاشته است، يوسف پيغمبر است. تمتع از جوانى به اين نيست؛ تمتع از جوانى اين است كه انسان - همچنان كه در اين حديث هست - «اهرم شبابه فى طاعة الله»؛ جوانى را در اطاعت خدا بگذراند. اطاعت خدا هم فقط نماز خواندن نيست. البته نماز خواندن خيلى با فضيلت و مهم است و سازنده است، اما فقط اين نيست. در عرصه‌ى وسيع زندگى، مصداقهاى زيادى براى اطاعت خدا هست؛ كه يكى از مهمترين آنها ترك گناه است، آلوده نكردن دامن است. درس هم كه شما ميخوانيد، اطاعت خداست؛ ابتكار هم كه ميورزيد، اطاعت خداست؛ همين كارهائى كه اين جوانهاى عزيز اينجا گفتند - در زمينه‌ى مسائل شيمى، انرژى، علوم انسانى، پزشكى و غيره - تلاش در اين راه‌ها، همه اطاعت خداست.

 خب، در جمع جوانان حرفهاى گفتنى زياد است و ما خيلى حرف براى گفتن داريم؛ البته جوانها هم براى گفتن به ما خيلى حرف دارند؛ بايد از همين فرصتها استفاده كرد؛ ليكن به مناسبت مسائلى كه در منطقه است، اين انقلابهائى كه واقع شد، نهضتهائى كه به وجود آمد، نظامهاى طاغوتىِ مرتجعِ مستكبرِ وابسته‌اى كه برخلاف انتظار و برخلاف همه‌ى تحليلها سرنگون شد و همچنين پيامدهاى اينها، لازم است بحثهائى با نگاه به اين قضيه اتفاق بيفتد؛ كه من ان‌شاءالله شرح خواهم داد.

*تلاشها براي ايجاد نظام جايگزين در انقلابهاي منطقه( يا نظام وابسته به غرب يا نظام سكولار يا نظام اسلامي)

 اين پيامدهائى كه گفتم، كشمكشهاى آشكار و پنهانى است كه الان بر سر نظامهاى جايگزين وجود دارد. فرض كنيد در مصر - كه البته اين براى كسانى كه قضايا را دنبال ميكنند، محسوس و مشهود است - يقيناً دستهاى استكبار و عوامل استكبار سعى ميكنند حالا كه نظام وابسته ساقط شد، شايد بتوانند يك نظامى را سر كار بياورند كه باز وابستگى‌اش به غرب محفوظ باشد؛ يك نظامى بر سر كار بيايد كه وابسته‌ى به غرب باشد؛ برنامه‌هاى غرب را، برنامه‌هاى آمريكا را بر طبق ميل آنها اجرا كند؛ منتها با يك شكل مدرنترى. عده‌اى مايلند اين نظام جديد از شكل پيرِ فرسوده‌ى منفورِ حسنى مباركى در بيايد، يك شكل ظاهرالصلاح‌ترى به خودش بگيرد. يك عده‌اى دنبال اين هستند و دارند تلاش ميكنند و پول خرج ميكنند. بعضى اين را نميخواهند، اما دنبال اين هستند كه يك نظام سكولار بر سر كار بيايد؛ نظامى كه تعهد دينى نداشته باشد. اينها هم دارند كار ميكنند، تلاش ميكنند. عده‌اى هم به دنبال ايجاد يك نظام اسلامى هستند. البته تفسيرها و تعبيرها از نظام اسلامى مختلف است. بنابراين كشمكشهائى در اين زمينه‌ها وجود دارد؛ تلاش براى ايجاد نظام جايگزين.

 * شاكله‌ى نظام جمهورى اسلامى(خوب بودن ما ،خوب عمل كردن ما ،آبرومند بودن ما) يكي از عوامل اثر گذار در عرصه كشاكش و تصميم گيري انقلابها است
 

 به طور طبيعى يكى از عواملى كه ميتواند در اين عرصه‌ى كشاكش و تصميم‌گيرى و اثرگذار براى آينده، اثر بگذارد، نظام جمهورى اسلامى ايران، رفتار دولتمردان، رفتار مردم و به طور كلى شاكله‌ى نظام جمهورى اسلامى است. من آن روز هم در جمع مردم عزيز كرمانشاه گفتم؛ امروز خوب بودن ما، خوب عمل كردن ما، آبرومند بودن ما اثرگذار است در كشورهائى كه يا انقلاب كردند يا در شرف انقلابند. خداى نكرده بى‌آبرو شدن ما، ناكارآمد نشان داده شدن ما، مكدر بودن چهره‌ى ما، تأثيرات منفىِ متقابلى روى آنها خواهد گذاشت. لذا اين مهم است كه ما چه هستيم، چه باشيم و چگونه عمل كنيم.

*اهميت بازخواني از هويت كلي و شاكله كلي انقلاب

 خب، به اين جهت، من امروز اينجا يك بازخوانى‌اى از هويت كلى و شاكله‌ى كلى انقلاب مطرح ميكنم. براى خود ما هم مهم است. ما نميتوانيم سرمان را پائين بيندازيم و نفهميم در دنيا چه ميگذرد، همين طور جلو برويم. اينجور حركت كردن كه انسان چشم و گوش بسته، بدون توجه، بدون نگاه به اطراف، بدون نگاه به واقعيتها، بدون نگاه به افقهاى دوردست حركت كند، غالباً به گمراهى و اشتباه منجر خواهد شد. پس خودمان هم بايد يك نگاهى بكنيم، يك بازخوانى‌اى بكنيم.من امروز بخشى از اين بازخوانى را اينجا انجام ميدهم. البته ان‌شاءالله اين، برنامه‌ى كلى‌تر و عمومى‌تر ما خواهد بود. اگر به خودمان نگاه كرديم، ديديم انحرافى در ما وجود دارد، ببينيم اين زاويه در اين مسير ما كجا پيدا شده است؟ زاويه‌ى از خط مستقيم در چه نقطه‌اى به وجود آمده است؟ عامل آن چيست؟ اينها بايد بررسى شود. سؤالهائى مطرح ميشود. تا جائى كه وقت باشد، من دو سه تا سؤال را عرض ميكنم و درباره‌اش توضيح ميدهم.

سوال:

  مسئله‌ى پيرى و جوانى نظام چگونه قابل تحليل است؟آيا نظام اسلامي پيرو فرسوده خواهد شد؟آيا راهي براي پير نشدن نظام اسلامي وجود دارد؟اگر نظام اسلامي پير و فرسوده شد آيا راه علاجي براي آن وجود دارد؟

 يك سؤال اين است كه مسئله‌ى پيرى و جوانى نظام چگونه قابل تحليل است؟ هر موجود زنده‌اى دوران جوانى‌اى دارد، دوران پيرى‌اى دارد. وضع نظام اسلامى در اين زمينه چيست و چگونه خواهد شد؟ آيا نظام اسلامى پير خواهد شد؟ فرسوده خواهد شد؟ ازكارافتاده خواهد شد؟ براى اينكه چنين وضعى پيش نيايد، آيا راهى وجود دارد؟ اگر يك وقتى چنين حالتى پيش آمد، آيا علاجى براى آن متصور است و وجود دارد؟ اينها سؤالات مهمى است. اين سؤالات بايد در مراكز فكر و تصميم‌گيرى و تصميم‌سازى - عمدتاً در حوزه و دانشگاه - بين اصحاب فكر مطرح شود؛ بايد روى اينها فكر شود، بحث شود؛ شما جوانها هم رويش فكر كنيد.

* زنجيره منطقي نظام اسلامي:

 1-انقلاب اسلامي(حركت انقلابي كه نظام مرتجع ،وابسته و فاسد راسرنگون مي كند)

 2-تشكيل نظام اسلامي(هويت كلي كه تعريف مشخصي دارد ،جمهوري اسلامي ، يعنى نظامى كه در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است)

 3-تشكيل دولت اسلامي(منظور از دولت، فقط قوه‌ى مجريه نيست؛ يعنى مجموع دستگاه‌هاى مديريتى كشور كه اداره‌ى يك كشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره كننده‌ى كشور)

 4-تشكيل جامعه اسلامي(جامعه‌اى كه در آن، آرمانهاى اسلامى، اهداف اسلامى، آرزوهاى بزرگى كه اسلام براى بشر ترسيم كرده است، تحقق پيدا كند )

 5-تشكيل امت اسلامي

 من يك نكته‌اى را در اينجا عرض بكنم. يك زنجيره‌ى منطقى وجود دارد؛ پيش‌ها اين را گفتيم، بحث شده. حلقه‌ى اول، انقلاب اسلامى است، بعد تشكيل نظام اسلامى است، بعد تشكيل دولت اسلامى است، بعد تشكيل جامعه‌ى اسلامى است، بعد تشكيل امت اسلامى است؛ اين يك زنجيره‌ى مستمرى است كه به هم مرتبط است. منظور از انقلاب اسلامى - كه حلقه‌ى اول است - حركت انقلابى است؛ والّا به يك معنا انقلاب شامل همه‌ى اين مراحل ميشود. اينجا منظور ما از انقلاب اسلامى، يعنى همان حركت انقلابى و جنبش انقلابى كه نظام مرتجع را، نظام قديمى را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون ميكند و زمينه را براى ايجاد نظام جديد آماده ميكند. حلقه‌ى بعد، نظام اسلامى است. منظور من در اينجا از نظام اسلامى، يعنى آن هويت كلى كه تعريف مشخصى دارد، كه كشور، ملت و صاحبان انقلاب - كه مردم هستند - آن را انتخاب ميكنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب كردند: جمهورى اسلامى. جمهورى اسلامى يعنى نظامى كه در آن، مردم‌سالارى از اسلام گرفته شده است و با ارزشهاى اسلامى همراه است. ما از اين حلقه هم عبور كرديم. منظور از دولت اسلامى اين است كه بر اساس آنچه كه در دوره‌ى تعيين نظام اسلامى به وجود آمد، يك قانون اساسى درست شد؛ نهادها و بنيانهاى اداره‌ى كشور و مديريت كشور معين شد. اين مجموعه‌ى نهادهاى مديريتى، دولت اسلامى است. در اينجا منظور از دولت، فقط قوه‌ى مجريه نيست؛ يعنى مجموع دستگاه‌هاى مديريتى كشور كه اداره‌ى يك كشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره كننده‌ى كشور. بخش بعد از آن، جامعه‌ى اسلامى است؛ كه اين، آن بخش بسيار مهم و اساسى است. بعد از آنكه دولت اسلامى تشكيل شد، مسئوليت و تعهد اين دولت اسلامى اين است كه جامعه‌ى اسلامى را تحقق ببخشد. جامعه‌ى اسلامى يعنى چه؟ يعنى جامعه‌اى كه در آن، آرمانهاى اسلامى، اهداف اسلامى، آرزوهاى بزرگى كه اسلام براى بشر ترسيم كرده است، تحقق پيدا كند. جامعه‌ى عادل، برخوردار از عدالت، جامعه‌ى آزاد، جامعه‌اى كه مردم در آن، در اداره‌ى كشور، در آينده‌ى خود، در پيشرفت خود داراى نقشند، داراى تأثيرند، جامعه‌اى داراى عزت ملى و استغناى ملى، جامعه‌اى برخوردار از رفاه و مبراى از فقر و گرسنگى، جامعه‌اى داراى پيشرفتهاى همه‌جانبه - پيشرفت علمى، پيشرفت اقتصادى، پيشرفت سياسى - و بالاخره جامعه‌اى بدون سكون، بدون ركود، بدون توقف و در حال پيشروى دائم؛ اين آن جامعه‌اى است كه ما دنبالش هستيم. البته اين جامعه تحقق پيدا نكرده، ولى ما دنبال اين هستيم كه اين جامعه تحقق پيدا كند. پس اين شد هدف اصلى و مهمِ ميانه‌ى ما.

 *هدف نهايي كمال الهي ومعنوي است،و تشكيل جامعه اسلامي هدف مياني براي رسيدن به آن هدف نهايي است  

 چرا ميگوئيم ميانه؟ به خاطر اينكه اين جامعه وقتى تشكيل شد، مهمترين مسئوليت اين جامعه اين است كه انسانها بتوانند در سايه‌سار چنين اجتماعى، چنين حكومتى، چنين فضائى، به كمال معنوى و كمال الهى برسند؛ كه: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا ليعبدون»؛(3) انسانها به عبوديت برسند. «ليعبدون» را معنا كردند به «ليعرفون». اين معنايش اين نيست كه «عَبَدَ» به معناى «عَرَفَ» است - عبادت به معناى معرفت است - نه؛ بلكه به معناى اين است كه عبادت بدون معرفت معنى ندارد، امكان ندارد، عبادت نيست. بنابراين جامعه‌اى كه به عبوديت خدا ميرسد، يعنى به معرفت كامل خدا ميرسد، تخلق به اخلاق‌الله پيدا ميكند؛ اين، آن نهايت كمال انسانى است. بنابراين هدف نهائى، آن است؛ و هدف قبل از آن، ايجاد جامعه‌ى اسلامى است، كه هدف بسيار بزرگ و بسيار والائى است. خب، وقتى يك چنين جامعه‌اى به وجود آمد، زمينه براى ايجاد امت اسلامى، يعنى گسترش اين جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ كه حالا آن مقوله‌ى ديگرى و بحث ديگرى است.


*مفاهيمي مانند :عدالت،آزادي،تكريم انسان، با معانى اسلامىِ خودش مورد نظر ماست، نه با معانى غربى خودش

  اين چيزى كه به عنوان هدف ذكر شد، يك امر بسيار والاست. من اول اين را عرض بكنم؛ اين مفاهيمى كه گفته شد - مفهوم عدالت، مفهوم آزادى، مفهوم تكريم انسان - با معانى اسلامىِ خودش مورد نظر ماست، نه با معانى غربى خودش. آزادى در منطق اسلامى معنائى دارد، غير از آن معنائى كه آزادى در منطق غرب دارد. تكريم انسان، احترام به انسان، ارزش دادن به انسانيتِ انسان در مفهوم اسلامى مغاير است با اين مفهوم در معناى غربى و تلقى غربى. يكى از مشكلات ما در طول اين سالها اين بوده كه افرادى آمده‌اند مفاهيم اسلامى را با مفاهيم غربى ترجمه كرده‌اند، حرفهاى غربى‌ها را تكرار كرده‌اند، دنبال تحقق آنها بودند؛ در حالى كه انقلاب اسلامى براى اين نيست.آزادى غربى در زمينه‌ى اقتصاد، همين مطالبى است كه مى‌بينيد؛ همين «اقتصاد آدام اسميتى» و رسيدن به اين وضع ديكتاتورى اقتصادى موجود دنيا، كه الان دارد انحلال و فروريختگى خودش را بتدريج نشان ميدهد. مراد ما از آزادى كه اين نيست. آزادى انسانى به معناى آزادى اخلاقىِ بى‌بندوبارىِ فرهنگىِ غربى نيست. ما نبايد براى اينكه خودمان را در چشم غربى‌ها شيرين كنيم، دم از حرفى بزنيم كه آنها ميزنند؛ كه حرفِ غلط است، باطل است و امروز دارد بطلان خودش را نشان ميدهد. ما از احترام به انسان، احترام به زن حرف ميزنيم؛ اين نبايستى اشتباه بشود با آنچه كه در غرب در زير اين مفاهيم ترجمه ميشود و گفته ميشود و بيان ميشود. مفاهيم اسلامى مورد نظر است؛ عدالت با معناى اسلامى خود، آزادى با معناى اسلامى خود، كرامت انسان با معناى اسلامى خود؛ كه اينها همه در اسلام روشن است، مبيّن است. غربى‌ها هم براى خودشان يك حرفهائى دارند. در اين زمينه‌ها، در اين ارزشگذارى، راه آنها، راه كج و منحرفى است.


* غربى‌ها به همان مفاهيمِ مورد ادعاى خودشان هم هرگز عمل نكردند؛

حمله به افغانستان به بهانه ايجاد دموكراسي ،در صورتيكه باطن قضيه اين است كه آمريكا يا ناتو به افغانستان احتياج دارد

 البته در عمل - اين را همه بدانند؛ البته شما ميدانيد - غربى‌ها به همان مفاهيمِ مورد ادعاى خودشان هم هرگز عمل نكردند. يعنى سررشته‌داران، سردمداران و قدرتمندان غربى هرگز پاى همان عدالتى كه گفتند، پاى همان آزادى‌اى كه گفتند، نايستادند؛ اينها را به عنوان يك تابلو مطرح كردند و زير اين تابلو هر كار خواستند، كردند. فرض بفرمائيد به افغانستان حمله ميكنند، زير تابلوى ايجاد دموكراسى، اما باطن قضيه اين نيست؛ باطن قضيه اين است كه آمريكا يا ناتو به افغانستان احتياج دارد، براى اينكه آنجا يك پايگاه ثابت بسازد، از آن پايگاه چين را بپايد، هند را بپايد، ايران را بپايد، آسياى جنوب غربى را بپايد.

تهاجم به عراق به بهانه مبارزه با سلاح اتمي،اما هدف، تسلط بر يك كشور ثروتمندِ نفت‌خيز در همسايگى جمهورى اسلامى، و تسلط بر دنياى عرب، و حمايت از اسرائيل، و تكميل زنجيره‌ى استكبار در اين منطقه بود.

عراق را با عنوان مبارزه‌ى با سلاح اتمى مورد تهاجم قرار ميدهند، اما باطن قضيه اين نيست. البته بعد آمدند داستانسرائى كردند و گفتند بله، گشتيم، پيدا نكرديم؛ اشتباه كرده بوديم! اينجورى نيست. مگر ميشود كسى به خاطر يك گزارش غلط و اشتباه و تأييد نشده، اين همه خرج، هزينه‌ى انسانى، هزينه‌ى مالى بر خودش هموار كند و به عراق حمله كند؟ هدف از حمله‌ى به عراق، مبارزه‌ى با سلاح شيميائى نبود؛ بلكه تسلط بر يك كشور ثروتمندِ نفت‌خيز در همسايگى جمهورى اسلامى، و تسلط بر دنياى عرب، و حمايت از اسرائيل، و تكميل زنجيره‌ى استكبار در اين منطقه بود.

 حمله هوايي به ليبي به بهانه زدن قذافي،اما هدف جاده صاف كردن براى شركتهاى نفتى است،داشتن مركزي براي حكومت بر اين منطقه

 همين حالا نيروهاى ناتو مرتباً به ليبى حمله‌ى هوائى ميكنند. الان چند ماه است كه اين حملات هوائى بدون هيچگونه مجوز واقعى، انسانى، قانونى و بين‌المللى ادامه دارد؛ حرفشان اين است كه ميخواهيم قذافى را بزنيم! قضيه اين نيست. مسئله، جاده صاف كردن براى شركتهاى نفتى است. ليبى يك منطقه‌اى است كه هم مشرف به مصر است، هم مشرف به تونس است، هم مشرف به سودان است، هم مشرف به الجزائر است، كنار مديترانه است، يك قدمى اروپاست. اينها ميخواهند اينجا يك مركزى داشته باشند، بتوانند بر اين منطقه حكومت كنند؛ اسمش را ميگذارند مبارزه‌ى با قذافى! در حالى كه قضيه اين نيست.

 * دموكراسى‌اى كه امروز در غرب رائج است  عمدتاً اين دموكراسى دروغين است؛ واقعى نيست

 يعنى غرب همين مفاهيم و اهدافى را هم كه خودش ادعا ميكرد، غالباً پوششى قرار داد براى مقاصد شيطانى. بنابراين اگر ما ميگوئيم عدالت، اگر ما ميگوئيم آزادى، مقصودمان همان حرفهائى نيست كه آنها ميگويند؛ همان دموكراسىِ دروغين. من با قاطعيت عرض ميكنم؛ دموكراسى‌اى كه امروز در غرب رائج است - حالا يك جاهائى استثناء است - عمدتاً اين دموكراسى دروغين است؛ واقعى نيست. پس منظور ما مفاهيمى است برگرفته‌ى از منطق اسلام و قرآن و آنچه كه در معارف اسلامى است.

* تشكيل جامعه اسلامي هدفي است كه كهنه شونده نيست 

 پس تشكيل جامعه‌ى اسلامى شد هدف؛ با همين خصوصيات، با همين شاخصهائى كه گفته شد. اين هدف هرگز كهنه‌شونده نيست. مطالبه‌ى عدالت هرگز منسوخ نميشود. از اولِ تاريخ بشر تا امروز، انسانها به دنبال عدالت بوده‌اند. هر جا قيامى از طرف مردم هست، غالباً بر ضد بى‌عدالتى است، بر ضد تبعيض است. انسانها دنبال آزادى هستند. خداى متعال انسان را آزاد آفريده است؛ «لا تكن عبد غيرك و قد جعلك الله حرّا»؛(4) خدا تو را آزاد آفريده است. انسان دنبال آزادى است؛ اين يك خواسته‌ى فطرى است، اين كهنه‌بشو نيست.

 بنابراين وقتى انسان اهداف و آرمانهاى نظام اسلامى را نگاه ميكند - يعنى جامعه‌ى اسلامى با اين خصوصيات - مى‌بيند اينها هيچ وقت كهنه نميشود. انسان هميشه دنبال اين آرمانهاست. هرچه هم كه حركت بكند، جا براى حركتِ بيشتر وجود دارد. مثلاً يكى از آرمانهاى شما پيشرفت است. پيشرفت نهايت ندارد، آخر ندارد. «فوق كلّ ذى علم عليم»؛(5) هرچه شما دانش داشته باشيد، بالاتر از آن، دانشى متصور است. يعنى عرصه، يك عرصه‌ى تمام‌شدنى نيست. پس اينها كهنه نميشود؛

 *ساز و كارها ونهادسازي ها براي ايجاد جامعه اسلامي ممكن است كهنه شود كه قابل نو شدن است

  ليكن در راه رسيدن به اينها، آن حلقه‌ى قبلى، گفتيم دولت اسلامى است. دولت اسلامى، يعنى سازوكارها و نهادسازى‌هاى لازم براى ايجاد آن جامعه‌ى اسلامى؛ اينها چرا، ممكن است كهنه شود. ممكن است اقتضائات در دنيا جورى بشود كه اين سازوكار، اين هندسه‌ى نظام، كامل نباشد، مطلوب نباشد، لازم باشد عوض شود؛ هيچ اشكال ندارد. نظام اسلامى اين ظرفيت را دارد. اگر نظامى دنبال آن آرمانهاست، آن آرمانها كهنه‌بشو نيست؛ اما سازوكارها، چينش اين نهادهائى كه ميخواهد ما را به آن آرمانها برساند، قابل نو شدن است.

 * نو شدن به معناى اين است كه اقتضائات بيرونى و واقعيتها گاهى يك چيزى را اقتضاء ميكند، يك روز چيز ديگرى را اقتضاء ميكند؛ اين، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است.

 البته نو شدن به معناى اين است كه اقتضائات بيرونى و واقعيتها گاهى يك چيزى را اقتضاء ميكند، يك روز چيز ديگرى را اقتضاء ميكند؛ يك نمونه‌ى عملىِ عينى‌اش همين سياستهاى اصل 44 در باب اقتصاد است. يك روز تقسيم منابع اقتصادى در كشور به آن شكلى بود كه در صدر اصل 44 قانون اساسى آمده است. اسم آوردند؛ اين نهادها، اين بنيادها متعلق به بخش عمومى است، اينها متعلق به بخش خصوصى است - احصاء كردند، مشخص كردند - ليكن در ذيل همين اصل آمده است كه اين تا هنگامى است كه به شكوفائى اقتصاد كشور كمك كند. معنايش چيست؟ معنايش اين است كه اگر شرائط جورى شد كه اين تنظيم و اين ترتيب به شكوفائى و پيشرفت اقتصاد كمك نميكند، ميتواند تغيير پيدا كند؛ و تغيير پيدا كرد. اين، همان جابه‌جا كردن خطوط هندسى نظام است.

 فرض بفرمائيد ما يك روزى در قانون اساسى نخست‌وزير و رئيس جمهور داشتيم، با يك شكل خاصى؛ بعد تجربه به ما نشان داد كه اين درست نيست. امام دستور دادند گروهى از خبرگان ملت، از دانشگاهيان، از روحانيون، از مجلس شوراى اسلامى، از برجستگان و نخبگان بنشينند و آنچنان كه بر طبق نياز است، آن را تغيير بدهند. همين كار را هم كردند. يا در زمينه‌ى قضا همين جور. در آينده هم اينها قابل تغيير است.

 امروز نظام ما نظام رياستى است؛ يعنى مردم با رأى مستقيمِ خودشان رئيس جمهور را انتخاب ميكنند؛ تا الان هم شيوه‌ى بسيار خوب و تجربه‌شده‌اى است. اگر يك روزى در آينده‌هاى دور يا نزديك - كه احتمالاً در آينده‌هاى نزديك، چنين چيزى پيش نمى‌آيد - احساس بشود كه به جاى نظام رياستى مثلاً نظام پارلمانى مطلوب است - مثل اينكه در بعضى از كشورهاى دنيا معمول است - هيچ اشكالى ندارد؛ نظام جمهورى اسلامى ميتواند اين خط هندسى را به اين خط ديگر هندسى تبديل كند؛ تفاوتى نميكند. و از اين قبيل.

 *همين نگاهِ دوباره و نوسازى و بازسازى هم بايستى ناظر به اصول باشد(اصولي مانند شايسته سالاري و عدالت)

 البته همين تغيير هم بايد متكى به اصول باشد. همين نگاهِ دوباره و نوسازى و بازسازى هم بايستى ناظر به اصول باشد؛ برگرفته و برخاسته‌ى از اصول اسلامى باشد. مثلاً فرض بفرمائيد شايسته‌سالارى. احساس بشود كه شايسته‌سالارى، به اين شكل، بهتر تحقق پيدا ميكند؛ يا عدالت، به اين شكل، بهتر تحقق پيدا ميكند.

 *در همه‌ى نظامات جمهورى اسلامى، اصل شايسته‌سالارى بايد رعايت شود.گزينش بايد بر طبق معيارها و صلاحيتها باشد، نه بر طبق اميال و چيزهاى شخصى

 در زمينه‌ى شايسته‌سالارى، من باز اين حديث را از پيغمبر اكرم براى شما بخوانم. در فتح مكه، پيغمبر يك جوان نوزده ساله را گذاشتند حاكم مكه. پيغمبر مكه را كه فتح كردند، لازم بود حاكم يا فرماندارى آنجا بگذارند. اين همه پيرمردها و بزرگان بودند، اما پيغمبر يك جوان نوزده ساله را منصوب كرد. بعضى‌ها اشكال كردند كه آقا اين سنش كم است، چرا او را گذاشتيد؟ طبق اين روايت، پيغمبر فرمود: «لا يحتجّ محتجّ منكم فى مخالفته بصغر سنّه»؛ كسانى كه با انتصاب اين شخص براى فرماندارى مكه مخالفند، استدلالشان را اين قرار ندهند كه چون سنش كم است، جوان است؛ اين استدلال، استدلال درستى نيست. يعنى اگر استدلال ديگرى داريد، خيلى خوب، بيائيد بگوئيد؛ اما كم بودن سن، جوان بودن، استدلال درستى نيست. «فليس الاكبر هو الافضل بل الافضل هو الاكبر»؛(6) آن كسى كه بزرگتر است، لزوماً برتر نيست؛ بلكه آن كسى كه برتر است، در واقع بزرگتر است. افضل، يعنى شايسته‌تر. اين شايسته‌سالارى است؛ خب، اينها بايد رعايت شود. در همه‌ى نظامات جمهورى اسلامى، در قوه‌ى مجريه، در قوه‌ى مقننه، در قوه‌ى قضائيه، در نيروهاى مسلح، در نهادهاى گوناگون، اين اصل شايسته‌سالارى بايد رعايت شود. شايسته‌گزينى؛ گزينش بايد بر طبق معيارها و صلاحيتها باشد، نه بر طبق اميال و چيزهاى شخصى. اين در اسلام خودش يك اصل است. تمام اين تغييرها و تبديلهائى كه در اسلام وجود دارد، بر اساس اين است.

*سياستهاي نظام در زمينه اقتصادي و ديپلماسي ممكن است تغيير كند، ليكن اين تغيير هم بايد بر اساس اصول اسلامى باشد

 سياستها هم همين جور. سياستهاى نظام هم ممكن است تغيير پيدا كند؛ يك روزى يك سياست اقتصادى در كشور حاكم باشد، يك روز ديگر به اقتضاى نيازها، يك سياست ديگر؛ منتها هر دو بايد از اسلام گرفته شده باشد. اين تغيير هم بايستى مبتنى باشد بر اصول اسلامى. سياست ديپلماسى ما ممكن است در يك شرائطى تغيير پيدا كند، ليكن اين تغيير هم بايد بر اساس اصول اسلامى باشد. اينجور نيست كه اگر چنانچه كسى سليقه‌اش اينجور است، يا منفعت شخصى‌اش اينجور است، يا بقايش در مسند قدرت اينجور اقتضاء ميكند، حق داشته باشد كه اين سياست را يا اين خط را تغيير دهد؛ نه، لازم است بر طبق معيارها باشد. البته در خود قانون اساسى تضمينهاى لازم براى اين معنا هم پيش‌بينى شده است.

*آرمانهاي نظام به دليل فطري بودن قابل تغيير نيست؛ اما نظاماتى كه ما را به اينها ميرساند، احياناً قابل تغيير است؛ بستگى به اين دارد كه اقتضائات زمانه چگونه باشد.

  بنابراين نتيجه‌اى كه ميتوانيم بگيريم، اين است كه نظام اسلامى آرمانهايش غير قابل تغيير است؛ علت اين است كه آرمانها، آرمانهاى فطرى است. نگاه به اين آرمانها، نگاه هوس‌گونه و از سر هوسِ گذرا نيست؛ بلكه نياز طبيعى و جوشيده‌ى از فطرت انسان است. نياز به عدالت، نياز به آزادى، نياز به پيشرفت، نياز به رفاه عمومى، نياز به خُلقيات عالى، اينها نيازهاى فطرى انسان است. جامعه‌ى اسلامى يعنى اين. ما دنبال اين هستيم. اين قابل تغيير نيست؛ اما نظاماتى كه ما را به اينها ميرساند، احياناً قابل تغيير است؛ بستگى به اين دارد كه اقتضائات زمانه چگونه باشد.

*نظام اسلامي هم ثبات دارد هم تحول
 

 بنابراين با اين ديد، نظام جمهورى اسلامى، هم ثبات دارد، هم تحول دارد. ثبات وجود دارد،يعنى حركت، يك حركت مستمرى است به سمت آرمانها؛ تذبذب و عوض كردن راه وجود ندارد؛ حركت در خط مستقيم به سمت آرمانهاى معين است؛ اما سازوكارها عوض ميشود. يك وقت انسان به سمت يك هدفى ميرود، ناچار است سوار اتومبيل بشود، در يك بخشى ناچار است سوار قطار بشود، در يك بخشى ناچار است سوار هواپيما بشود، در يك بخشى هم ممكن است لازم باشد پياده حركت كند؛ اما هدف تغييرناپذير است، اگرچه شكل حركت تغييرپذير است.

 پاسخ به سوال:  مسئله‌ى جوانى و پيرى نظام چگونه قابل حل است؟

 1- نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجديدنظر در آرمانها نيست؛ زيرا اين آرمانها فطرى است

 2- نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد

 3- اين تغيير بايد بر اساس اصول باشد

 

"پس نظام اسلامي فرسوده بشو نيست،متحجر بشو و از راه باز مانده نيست"

 بنابراين اگر بخواهيم اين بخش را خلاصه كنيم، در پاسخ به اين سؤال كه مسئله‌ى جوانى و پيرى نظام چگونه قابل حل است، بايد بگوئيم: اولاً نوسازى نظام ممكن است، اما به معناى تجديدنظر در آرمانها نيست؛ زيرا اين آرمانها فطرى است. دوم، نوسازى به معناى تغيير نظامات، تغيير سازوكارها، تغيير سياستها، عملى است، ممكن است، در مواردى هم لازم است و مانع از تحجر است؛ منتها بايد بر طبق اصول باشد. نكته‌ى سوم هم همين است كه اين تغيير بايد بر اساس اصول باشد. پس آرمانها كه شاكله‌ى كلى نظام از آنها الهام گرفته، قابل تغيير نيست. نظام جمهورى اسلامى يك چنين نظامى است. با اين نگاه، نظام فرسوده‌بشو نيست، متحجربشو نيست، از راه‌بازمانده نيست و نخواهد شد؛ هميشه ميتواند جوان باقى بماند.

* جوانى و پيرى، ملاك كاملى نيست. بعضى از نظامها در همان جوانى‌شان هم بدند. نظام سلطنتى، نظام استبدادى. . نظامى كه بر مبناى اخلاق است، بر مبناى معرفت است، بر مبناى اصول اسلامى است، بر مبناى آرمانهاى فطرى است، اگر صدها سال هم از عمرش بگذرد، پيربشو نيست

 البته اين را هم اضافه بكنيم؛ جوانى و پيرى، ملاك كاملى نيست. بعضى از نظامها در همان جوانى‌شان هم بدند. نظام سلطنتى، نظام استبدادى، نظامى كه با زور يا با كودتا به وجود مى‌آيد، همان اوّلش هم كه جوان است،  نظام ملعون و مطرودى است. نظامى كه بر مبناى اخلاق است، بر مبناى معرفت است، بر مبناى اصول اسلامى است، بر مبناى آرمانهاى فطرى است، اگر صدها سال هم از عمرش بگذرد، پيربشو نيست؛ ميتواند هميشه زنده باشد، هميشه شاداب باشد، هميشه زاينده و پيشرونده باشد؛ مهم اين است. با اين ديد به نظام جمهورى اسلامى نگاه كنيد. البته نظام ما با گذشت سى سال، در اول عمرش قرار دارد؛ يعنى در مقابلِ رژيمهائى كه در دنيا حاكمند - دويست سال، سيصد سال - اين نظام هنوز نظام جوانى است. نظام ما از نشاط جوانى - به معناى واقعى كلمه - برخوردار است. اما در افق آينده هم كه نگاه ميكنيم، اين حالت، حالت ماندگار و هميشگى است. يك نظام بالنده، بانشاط، پيشرونده و پيرنشونده؛ اين نظامِ جمهورى اسلامى است.

 *ولايت فقيه يعني يك مديريت زنده و بالنده و پيشرونده

 يك مسئله، مسئله‌ى رهبرى است؛ چيزى كه در دنيا معمول نيست، در جمهورى اسلامى هست. ولايت فقيهى كه امام بزرگوار ما معنا كردند، تعريف كردند، مطرح كردند و بعد پياده كردند و بعد خود آن بزرگوار مظهر تام و تمام و كاملش بود - كه هر كس ايشان را از نزديك ميشناخت، هرچه كه ميگذشت، خصوصيات برجسته و ممتاز اين مرد بيشتر براى او آشكار ميشد - يعنى يك مديريت زنده و بالنده و پيشرونده.

 *رهبري يك مديريت اجرايي نيست بلكه ناظر بر مديران اجرايي است ، به اين معنا كه از حركت كلى نظام مراقبت كند.

  يك جمله‌اى را امام بيان كردند: ولايت مطلقه‌ى فقيه. يك عده‌اى با مغالطه خواستند اين قضيه را به نحوى مشوب كنند و يك معناى غلط و تفسير غلطى بدهند. گفتند معناى ولايت مطلقه اين است كه رهبرى در نظام جمهورى اسلامى، مطلق از همه‌ى قوانين است؛ مثل يك اسبِ مهار كنده شده‌اى، هر جا بخواهد، هر كار بخواهد، ميتواند بكند. مسئله اين نبود، اين نيست. امام بزرگوار خودش از همه بيشتر به رعايت قوانين، به رعايت اصول، به رعايت مبانى، به رعايت جزئيات احكام شرعى مقيد بود؛ و اين وظيفه‌ى رهبرى است. در نظام جمهورى اسلامى، رهبرى فقط تابع اين نيست كه كسى او را به خاطر اينكه شرائط را از دست داده، عزل كند؛ اگر اين شرائط در او وجود نداشته باشد، خودش به خودى خود عزل‌شده است؛ اين خيلى چيز مهمى است. رهبرى يك مديريت است؛ البته مديريتِ اجرائى نيست. اين اشكال و اشتباه هم در طول زمان، از اول انقلاب تا امروز، در بعضى از تبليغات ادامه دارد. اينجور تلقى كنند كه رهبرى يك مديريت اجرائى است؛ نه، مديريت اجرائى، مشخص است. مديريت اجرائى در بخش قوه‌ى مجريه ضوابط مشخصى دارد، معلوم است، مسئولين معينى دارد؛ در قوه‌ى قضائيه هم - كه آن هم مديريت اجرائى است - همين طور، هر كدام مسئوليتهائى دارند؛ قوه‌ى مقننه هم كه معلوم است. رهبرى، ناظر بر اينهاست. به چه معنا؟ به اين معنا كه از حركت كلى نظام مراقبت كند.

 *رهبرى، يك مديريت كلان ارزشى است. گاهى اوقات فشارها، مضيقه‌ها و ضرورتها، مديريتهاى گوناگون را به بعضى از انعطافهاى غير لازم يا غير جائز وادار ميكند؛ رهبرى بايستى مراقب باشد، نگذارد چنين اتفاقى بيفتد

 در واقع رهبرى، يك مديريت كلان ارزشى است. همين طور كه اشاره كردم، گاهى اوقات فشارها، مضيقه‌ها و ضرورتها، مديريتهاى گوناگون را به بعضى از انعطافهاى غير لازم يا غير جائز وادار ميكند؛ رهبرى بايستى مراقب باشد، نگذارد چنين اتفاقى بيفتد. اين مسئوليتِ بسيار سنگينى است. اين مسئوليت، مسئوليت اجرائى نيست؛ دخالت در كارها هم نيست. حالا بعضى‌ها دوست ميدارند همين طور بگويند؛ فلان تصميمها بدون نظر رهبرى گرفته نميشود. نه، اينطور نيست. مسئولين در بخشهاى مختلف، مسئوليتهاى مشخصى دارند. در بخش اقتصادى، در بخش سياسى، در بخش ديپلماسى، نمايندگان مجلس در بخشهاى خودشان، مسئولان قوه‌ى قضائيه در بخش خودشان، مسئوليتهاى مشخصى دارند. در همه‌ى اينها رهبرى نه ميتواند دخالت كند، نه حق دارد دخالت كند، نه قادر است دخالت كند؛ اصلاً امكان ندارد. خيلى از تصميمهاى اقتصادى ممكن است گرفته شود، رهبرى قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نميكند؛ مسئولينى دارد، مسئولينش بايد عمل كنند. بله، آنجائى كه اتخاذ يك سياستى منتهى خواهد شد به كج شدن راه انقلاب، رهبرى مسئوليت پيدا ميكند. در تصميم و عملِ رهبرى بايد عقلانيت در خدمت اصول قرار بگيرد، واقع‌بينى در خدمت آرمان‌گرائى‌ها قرار بگيرد.

*  در قضيه‌ى هسته‌اى، در آن دوره‌ى اول كه تلاطمهائى بود، بعضاً اقدامهائى انجام ميگرفت كه شايد مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانى عمومى گفتم اگر چنانچه اين كارها انجام نگيرد، خودم وارد ميشوم. و همين هم شد. اين معناى رهبرى است

  در قضيه‌ى هسته‌اى، در آن دوره‌ى اول كه تلاطمهائى بود، بعضاً اقدامهائى انجام ميگرفت كه شايد مطلوب نبود. من آنجا در سخنرانى عمومى گفتم اگر چنانچه اين كارها انجام نگيرد، خودم وارد ميشوم. و همين هم شد. اين معناى رهبرى است؛ اين يك چيزى است كه از اسلام گرفته شده است؛ يك نكته‌ى مثبتى است در نظام اسلامى.

 دستگاه‌هاى گوناگون - قوه‌ى قضائيه، قوه‌ى مجريه، قوه‌ى مقننه - مثل همه‌ى دنيا، كارهاى موظف قانونى خودشان را دارند انجام ميدهند، با اختيارات كاملى كه در قانون اساسى معين شده؛ اما حركت كلان و كلى نظام اسلامى به سمت آن آرمانها بايد منحرف نشود؛ اگر منحرف شد، بايد گريبان رهبرى را گرفت، او را بايستى مسئول دانست؛ او مسئول است كه نگذارد. البته اين مسئله، مثالهاى زيادى دارد؛ چون وقت كم است، به يكى از آنها اشاره‌ى مختصرى ميكنم.

 * مسئله‌ى روابط با آمريكا،  اين به حركت عمومى نظام ضرر ميزد، فايده‌اى هم براى وضع معيشت و زندگى مردم نداشت. اينجا ممانعت شد.

 مسئله‌ى روابط با آمريكا، كه در اين چند سال چه كارها كردند، چه تلاشها كردند، در دوره‌هاى مختلفِ دولتهاى گوناگون، تحت تأثير عوامل مختلف. خب، اين به حركت عمومى نظام ضرر ميزد، فايده‌اى هم براى وضع معيشت و زندگى مردم نداشت. اينجا ممانعت شد. و مسائل گوناگونى از اين قبيل هست.

 * با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم. حزبى كه مورد نظر ماست، عبارت است از يك تشكيلاتى كه نقش راهنمائى و هدايت آحاد مردم را به سمت يك آرمانهائى ايفاء ميكند.


يك مسئله‌ى ديگر هم در ذهنم بود كه مطرح كنم - مسئله‌ى حزب و تحزّب - گمان ميكنم وقت كم است؛ لذا مختصر عرض ميكنم. در كشورهائى كه ملاحظه ميكنيد انقلاب شده، احزاب وسط ميدانند. اين سؤال پيش مى‌آيد كه نگاه ما به تحزّب و حزب چيست. الان وقت كم است و من نميتوانم تفصيلاً بگويم؛ ان‌شاءالله يك وقتى در اين باره به تفصيل صحبت ميكنم. به طور اجمال بگويم ما با تحزّب مطلقاً مخالف نيستيم. اين كه خيال كنند ما با حزب و تحزّب مخالفيم، نه، اينطور نيست. قبل از پيروزى انقلاب، پايه‌هاى يك حزب بزرگ و فعال را خود ما ريختيم؛ اول انقلاب هم اين حزب را تشكيل داديم، امام هم تأييد كردند، چند سال هم با جديت مشغول بوديم؛ البته بعد به جهاتى تعطيل شد. همان وقت به ما اشكال ميكردند كه تحزّب با وحدت عمومى جامعه مخالف است. من آن وقت يك سخنرانى مفصلى كردم، كه بعد هم پياده شد و چاپ شد و پخش شد؛ تحت عنوان «وحدت و تحزّب». تحزّب ميتواند در جامعه انجام بگيرد، در عين حال وحدت هم صدمه‌اى نبيند؛ اينها با هم منافاتى ندارد. منتها آن حزبى كه مورد نظر ماست، عبارت است از يك تشكيلاتى كه نقش راهنمائى و هدايت آحاد مردم را به سمت يك آرمانهائى ايفاء ميكند.

دو جور حزب داريم:

 1- كانال‌كشى براى هدايتهاى فكرى(سياسي يا ديني و عقيدتي) اين مورد تأييد است

 ما دوجور حزب داريم: يك حزب عبارت است از كانال‌كشى براى هدايتهاى فكرى؛ حالا چه فكرى به معناى سياسى، چه فكرى به معناى دينى و عقيدتى. اگر چنانچه كسانى اين كار را بكنند، خوب است. قصد عبارت از اين نيست كه قدرت را در دست بگيرند؛ ميخواهند جامعه را به يك سطحى از معرفت، به يك سطحى از دانائى سياسى و عقيدتى برسانند؛ اين چيز خوبى است. البته كسانى كه يك چنين توانائى‌اى داشته باشند، به طور طبيعى در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأى خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ ليكن اين هدفشان نيست. اين يك جور حزب است؛ اين مورد تأييد است. ميدان باز است؛ هر كس ميخواهد بكند، بكند.

2- مجموعه‌اى براى كسب قدرت. من اينجور حزبى را تأييد نميكنم

 يك جور حزب، تقليد از احزاب كنونى غربى است - حالا من گذشته را كارى ندارم - احزاب كنونى غربى به معناى باشگاه‌هائى براى كسب قدرت است؛ اصلاً حزب يعنى مجموعه‌اى براى كسب قدرت. يك گروهى با هم همراه ميشوند، از سرمايه و پول و امكانات مالىِ خودشان بهره‌مند ميشوند، يا از ديگران كسب ميكنند، يا بندوبست‌هاى سياسى ميكنند، براى اينكه به قدرت برسند. يك گروه هم رقيب اينهاست؛ كارهاى مشابه اينها را انجام ميدهد تا آنها را از قدرت پائين بكشد، خودش بشود جايگزين. الان احزاب در دنيا غالباً اينگونه‌اند. اين دو حزبى كه در آمريكا به نوبت در رأس كار قرار ميگيرند، از همين قبيلند؛ اينها در واقع باشگاه‌هاى كسب قدرتند. اين نه، هيچ وجهى ندارد. اگر كسانى در داخل كشور ما با اين شيوه دنبال تحزّب ميروند، ما جلويشان را نميگيريم. اگر كسى ادعا كند كه نظام جلوى تشكيل احزاب را گرفته است، يك دروغ واضحى گفته؛ چنين چيزى نيست؛ اما من اينجور حزبى را تأييد نميكنم. اينجور حزب‌سازى، اينجور حزب‌بازى معنايش عبارت است از كشمكش قدرت؛ اين هيچ وجهى ندارد. اما حزب به معناى اول، يعنى يك كانال‌كشى در درون جامعه، براى گسترش فكر درست - چه فكر عقيدتى و اسلامى، چه فكر سياسى و تربيت كادرهاى گوناگون - بسيار خوب است؛ اين چيز نامطلوبى نيست. اجمال قضيه اين است؛ حالا تفاصيلش را ان‌شاءالله در وقتهاى ديگرى عرض ميكنيم.

 * مسئله‌ى ترور و جنجال تبليغاتى اخير يك سناريو است. بدانند جمهورى اسلامى با هر توطئه‌اى، با هر حركت مخرب و مزاحمى، با همه‌ى توان مقابله خواهد كرد

 يك جمله هم اشاره بكنم به اين سناريوى اخير آمريكائى‌ها. اين مسئله‌ى ترور و جنجال تبليغاتى اخير يك سناريو است. آمريكائى‌ها يك حرفى بزنند، از آن طرف هم آنهائى كه در اروپا هستند، به كمكشان بيايند - مثل اين كه آن پاس بدهد، اين بزند - يك بازى سياسى را در دنيا راه بيندازند؛ عوامل گوناگون خودشان، از وابستگانشان در منطقه و خارج منطقه را هم به كار بگيرند و يك جنجال درست كنند؛ اين يك سناريوى آمريكائى است. البته ما با دقت رصد ميكنيم. ما مراقبت ميكنيم ببينيم پشت صحنه‌ى اين سناريو چيست. و بدانند جمهورى اسلامى با هر توطئه‌اى، با هر حركت مخرب و مزاحمى، با همه‌ى توان مقابله خواهد كرد. قطعاً نيات شيطانى‌اى وجود دارد. ما اين نيات را تا حدودى شناسائى كرديم، بيشتر هم شناسائى خواهيم كرد. ما نگاه ميكنيم ببينيم اينها چه كار ميخواهند بكنند.

 * مطمئناً ملتهاى اروپا آن روزى كه بفهمند مشكلاتشان ناشى از سلطه‌ى صهيونيزم است، اين حركتها تشديد هم خواهد شد.

 البته يكى از هدفهاى ابتدائى‌شان احتمالاً اين است كه مسائل آمريكا را تحت‌الشعاع قرار بدهند. در هشتاد كشور، از اين حركت عظيمى كه امروز به وجود آمده، مردم دارند دفاع ميكنند؛ از اين جنبش فتح «وال استريت» دارند حمايت ميكنند؛ اين چيز كوچكى نيست، خيلى چيز مهمى است. مطمئناً ملتهاى اروپا آن روزى كه بفهمند مشكلاتشان ناشى از سلطه‌ى صهيونيزم است، اين حركتها تشديد هم خواهد شد.

 امروز بسيارى از مشكلاتى كه در كشورهاى اروپائى، مثل انگليس، مثل فرانسه، مثل آلمان، مثل ايتاليا وجود دارد، ناشى از اين است كه سياستهاى شبكه‌ى خبيث صهيونيستى بر دولتهاى اين كشورها حاكم است. اينها از سرمايه‌داران و كمپانى‌داران صهيونيست كه در دنيا زيادند، چشم ميزنند و حساب ميبرند. در آمريكا هم همين جور است. تملق‌گوئى به صهيونيستها، يك شيوه‌ى معمول در بين قدرتمندان آمريكاست. در اروپا هم كم و بيش همين جور است.

  * اين حركت سركوب ميشود، اما از بين نميرود؛ آتش زير خاكسترى خواهد ماند و يك روزى آنچنان شعله خواهد كشيد كه همه‌ى اين بناى پوشالى استكبارى و سرمايه‌دارى را خواهد سوزاند و خاكستر خواهد كرد.

وقتى ملتها - چه ملت آمريكا، چه ملتهاى اروپا - بدانند كه خيلى از اين بدبختى‌ها ناشى از سلطه‌ى شيطانى و اهريمنى اين شبكه است، يقيناً انگيزه‌شان بيشتر خواهد شد، حركتشان شديدتر خواهد شد. ممكن است امروز آمريكا با پليس، بلكه با ارتش، مردم را سركوب كند - كه سابقه هم دارد؛ چند سال قبل از اين در شيكاگو يك حركتى به وجود آمد، ارتش را وارد كردند؛ گمانم زمان كلينتون بود، حاكميت آن مجموعه‌ى قبل از بوش - هيچ ابائى ندارند؛ ارتش را وارد ميكنند، مردم را سركوب ميكنند، ميزنند، ميكُشند، زندانهاى سخت ميكنند؛ اين حركت سركوب ميشود، اما از بين نميرود؛ آتش زير خاكسترى خواهد ماند و يك روزى آنچنان شعله خواهد كشيد كه همه‌ى اين بناى پوشالى استكبارى و سرمايه‌دارى را خواهد سوزاند و خاكستر خواهد كرد.

 * ما همه در صحنه هستيم، همه جزو ملتيم، همه سربازان انقلاب و نظام اسلامى هستيم. بدانند اينجا يك پيكرِ يكپارچه‌ى متحدِ مستحكمى است در مقابل هر توطئه‌اى خواهد ايستاد و باج هم به كسى نميدهيم

 البته ما در حال حاضر مسئولين آمريكائى را برحذر ميداريم از اين كه حركت ناشايست و شيطانى‌اى - چه در زمينه‌هاى سياسى، چه در زمينه‌هاى امنيتى - از آنها سر بزند. بدانند جمهورى اسلامى زنده است، بيدار است. آنها اگر چنانچه پشت به مردم خودشان دارند، ما رو به مردم خودمان داريم. آنها اگر چنانچه منفور مردم خودشان هستند، منفور اكثريتشان هستند - كه قضيه اينجور است - در جمهورى اسلامى قضيه بعكس است. اين اجتماعات عظيم مردم، امروز و در همه‌ى موارد ديگر، نشان‌دهنده‌ى عزم راسخ مردم است. ما همه در صحنه هستيم، همه جزو ملتيم، همه سربازان انقلاب و نظام اسلامى هستيم. بدانند اينجا يك پيكرِ يكپارچه‌ى متحدِ مستحكمى است، در مقابل هر توطئه‌اى خواهد ايستاد و باج هم به كسى نميدهيم. خطاست اگر خيال كنند فشار مى‌آورند، بعد باج ميگيرند. البته اين، كار معمول قدرتهاست. از كارهاى رائج قدرتهاى مستكبر بين‌المللى همين است؛ يك دولتى را پيدا ميكنند، آدمهاى ضعيف و غير متكى به مردم در رأس اين دولتهايند؛ به آنها يك فشارى مى‌آورند، يك شايعه‌اى درست ميكنند، سپس از آنها باج ميگيرند. جمهورى اسلامى در اين سى و دو سال نشان داده كه به كسى باج نخواهد داد، اين فشارها هم روى او اثر نميكند؛ «و لمّا رءا المؤمنون الاحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الّا ايمانا و تسليما».(7) ما وقتى اين فشارها را ملاحظه ميكنيم، اين شيطنتها و توطئه‌ها را از طرف خبيث‌ترين شياطين عالم نسبت به خودمان مشاهده ميكنيم، ميفهميم وعده‌ى الهى راست است؛ ميگوئيم «هذا ما وعدنا الله و رسوله». خدا وعده فرموده بود كه وقتى در راه مستقيم حركت كنيد، شيطانها و كجروان با شما مقابله ميكنند؛ بسم‌الله، اين نمونه‌اش است. اين را خدا قبلاً به ما فرموده بود، آيات قرآن به ما گفته بود. «و صدق الله و رسوله»؛ سخن خدا راست است. «و ما زادهم الّا ايمانا و تسليما»؛ اين، ايمان ما را به وعده‌ى الهى بيشتر ميكند. خداوند فرموده است: «لينصرنّ الله من ينصره».(8) هر كس خدا را نصرت كند، دين خدا را نصرت كند، راه خدا را نصرت كند، آرمانهاى الهى را نصرت كند، خدا يقيناً او را نصرت و پيروز خواهد كرد. و بدانيد اين در انتظار ملت عزيز ايران است.

 بسيار جلسه‌ى خوبى بود. براى من، اين اجتماع عظيم، اين اجتماع پرشور، اين دلهاى پاك و صاف، فراموش‌نشدنى است.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد، فضل و لطف و رحمت خود را بر اين جوانان عزيز، بر مردم عزيز كرمانشاه نازل كن. پروردگارا! دشمنان ملت ايران را منكوب و نابود كن. پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را در صراط مستقيم خود ثابت‌قدم بدار. قلب مقدس ولى‌عصر را از ما راضى و خشنود كن. روح مطهر شهيدان و روح مطهر امام بزرگوار را از ما راضى و خشنود بفرما.

    والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1) الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 52
2) مجموعة ورام، ج 2، ص 60
3) ذاريات: 56
4) نهج البلاغه، نامه‌ى 31
5) يوسف: 76
6) بحارالانوار، ج 21، ص 121
7) احزاب: 22
8) حج: 40

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

پيام مقام معظم رهبري به  بيستمين اجلاس سراسری نماز (19/7/1390)

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم

انسان، به سرشت و طبيعت خود، مشتاق و نيازمندِ نيايش و خشوع در برابر خداوند است كه آفريننده‌ی همه‌ی نيكيها و زيبائيها است؛ و نماز، برآورنده‌ی اين نياز است. اديان الهی با تشريع نماز، كام تشنه‌ی فطرت انسان را سيراب ميكنند و او را از سرگشتگی و گمراهی در فرو نشاندن اين عطش طبيعی نجات می‌بخشند. تكرار نماز در هر روز و شب، فرصت و نعمتی است كه آدمی را از غرقه شدن در غفلت ميرهاند؛ به او مجال حضور دلْ ‌آگاهانه در برابر خدا می‌بخشد؛ جان او را صيقل ميدهد و گوهر باطن او را درخشان می‌سازد.

ذِكر و نماز و نيايش آنگاه كه با سامان زندگی اجتماعی درهم می‌آميزد معجزه‌ی اسلام را در آرايش منظومه‌ی احكام عباديِ آن آشكار ميسازد. مسجد، مظهری از اين درهم‌ آميختگی است. نماز در مسجد و با جماعت مؤمنان، همگانی نشستن بر گِردِ سفره‌ی ميهمانی خداوند است، و اين خود، بارِشِ رحمت الهی را انبوه‌تر و دل‌نشين‌تر می‌سازد.

به بركت نماز، فضای مسجد نورانی و عطرآگين ميگردد و سخن حق و ‌آموزش دين و اخلاق و سياست در آن بيش از هر جای ديگر بر دل و جان می‌نشيند و به زندگی فرد و جامعه، سمت و سوی خدائی ميدهد.

مسجد را با اين نگاه بايد نگريست. روح مسجد، كالبد زندگی را پرنشاط و پرانگيزه ميسازد. در هر جا سامان زندگی است، مسجد، مركز و كانون اصلی است. در بنای شهر و روستا، در مدرسه و دانشگاه، در مراكز جمعيتی از بازارهای كسب و كار تا فرودگاهها و جاده‌ها و پايانه‌های سفری و تا آسايشگاهها و بيمارستانها و بوستانها و گردشگاهها، در همه و همه بايد مسجد را همچون قطب و محور بنا نهاد.

مسجد در همه جا بايد پاكيزه، زيبا و آرامبخش باشد. مديريت محتوايی و معنويِ مسجد كه بر دوش روحانی مسجد است بايد خردمندانه و مسئولانه، و حتی عاشقانه باشد. حوزه‌های علميه برای آماده‌سازی روحانيانی در اين طراز، وظيفه‌ئی ذاتی و طبيعی دارند.

اگر مسجد، كيفيت شايسته‌ی خود را بيابد، هزينه‌های مادی و معنوی بسياری از دوش جامعه و مردم و مسئولان برداشته خواهد شد.

به اميد آن روز، و با سلام بر حضرت بقية‌الله اروحنا فداه.
                                                                     والسلام عليكم و رحمة‌الله
  
                                                                        سيد علی خامنه‌ای

                                                                          19/ مهر/1390

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع مردم گيلان‌غرب(23/7/1390)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

و الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين‌ سيّما بقيّةاللَّه فى الأرضين‌.

خداى متعال را بسيار سپاسگزارم كه عمرى داد و توانستيم بار ديگر اين شهر مقاوم و مردم غيور و عزيز آن را از نزديك زيارت كنيم. حقاً در دوران دفاع مقدس، اين شهر امتحان خوبى پس داد. جوانان عزيزى كه امروز در مجموعه‌ى مردم گيلانغرب و مجموعه‌ى شهرستان زندگى ميكنند، بايد به خود ببالند كه پدران آنها، مادران آنها، گذشتگان آنها يك چنين عظمت و شكوهى را در يك دورانِ بسيار سخت از خود نشان دادند. من آن روزها چند بار به گيلانغرب آمدم؛ هم در خود شهر، هم در ارتفاعات نزديك به اين شهر - منطقه‌ى كوه‌هاى برآفتاب و مناطق استقرار نيروهاى خودمان - و غربت نيروهاى مدافع را در اين منطقه به چشم ديدم؛ ليكن با همه‌ى اين غربت، نشانه‌هاى شجاعت و دلاورى اين مردم هم آشكار بود. شهرى كه نه فقط به وسيله‌ى بمباران، بلكه به وسيله‌ى تهاجم زمينى هم تهديد ميشد، توانست بايستد، مقاومت كند و مردم، شهر را تخليه نكنند. اين يادبود بسيار عظيمى است از آن دوران سخت، و واقعاً جاى افتخار دارد.

 بعضى از شما جوانهاى عزيز در ايام جنگ نبوديد، بعضى كودكان خردسالى بوديد. من نميخواهم بگويم جوانهاى ما به كار پدران خود و گذشتگان خود ببالند - اگرچه جاى باليدن و افتخار كردن هست - ميخواهم اين نكته را عرض بكنم كه جوانِ امروز بداند در يك چنين فضائى، در يك چنين منطقه‌اى، با يك چنين خاندانهائى، پرورش يافته است.

*امروز دفاع ازمرزهاي هويت ملي ،شخصيت ديني و اسلامي،و مرزهاي عقيدتي هست،جوان امروز ميتواند در ميدان شرف و افتخارِ دفاع از شخصيت ملى، از عزت ملى، از هويت ملى، از عقيده‌ى مستحكم اسلامى نقش ايفاء كند

 درست است كه امروز دفاع از مرزهاى جغرافيائى نيست، دوران جنگ مسلحانه‌ى دفاع از كشور امروز در اينجا مطرح نيست، اما دفاع از مرزهاى هويت ملى چرا؛ اين مطرح است؛ دفاع از مرزهاى شخصيت دينى و اسلامى چرا؛ دفاع از مرزهاى عقيدتى چرا؛ اينها هست. همه‌مان مسئوليم. جوانِ امروز اگر در آن دوره نبوده است تا در مقابل دشمن بايستد و از هجوم او ممانعت كند و از خانه‌ى خود و شهر خود دفاع كند، امروز ميتواند در ميدان شرف و افتخارِ دفاع از شخصيت ملى، از عزت ملى، از هويت ملى، از عقيده‌ى مستحكم اسلامى نقش ايفاء كند. دختران و پسران جوان، زنان و مردان مؤمن، در اين منطقه‌ى دفاعىِ حساسِ كنونى، همه ميتوانند نقش ايفاء كنند. اين روحيه بايد حفظ شود. مسئولان اين منطقه بايد توجه كنند كه يك چنين زمينه‌ى با ارزش انسانى و معنوى و روحى در اين منطقه وجود دارد؛ همچنان كه زمينه‌هاى مادى وجود دارد.

من در كرمانشاه گفتم، به شما هم عرض ميكنم؛ اين منطقه، منطقه‌ى مستعدى است؛ از لحاظ آب، از لحاظ خاك، از لحاظ آب و هوا، از لحاظ جهات گوناگون، استعدادهاى بالفعل‌نشده‌اى وجود دارد؛ آن وقت همان طور كه امام جمعه‌ى محترم شما الان گفتند و درست گفتند - و من خوشم آمد از اين كه امام جمعه نيازهاى مردم را، نيازهاى شهر را، مسئله‌ى خود بداند و دنبال كند - نرخ بيكارى بالاست و علاوه‌ى بر آن، عوارض بيكارى، يعنى چيزهائى از قبيل اعتياد، در اين منطقه وجود دارد.

 *جوانها با بروز و رواج اعتياد و با رسوخ فرهنگهاي فساد انگيز در جامعه تان مبارزه كنيد

 من ميخواهم از جوانها اظهار توقع كنم. جوانهاى عزيز! با بروز و رواج اعتياد در جامعه‌تان مبارزه كنيد؛ با رسوخ فرهنگهاى فسادانگيز در جامعه‌تان مبارزه كنيد. امروز شما مرزدارانِ منطقه‌ى دفاع مقدسِ از عقيده و عمل و رفتار اجتماعى هستيد؛ همچنان كه همه‌ى ملت ايران مدافعانِ از هويت ملى و از شخصيت عظيم ملت ايران هستند.
 مسئولان هم بايستى ان‌شاءاللَّه به فكر باشند. ما در اين سفر اطلاعات خودمان را تكميل كرديم. مسئولين هم ان‌شاءاللَّه مى‌آيند، با آنها هم در ميان گذاشته خواهد شد. به قدرى كه براى دولت امكان باشد، توانائى داشته باشد، قطعاً خدمات لازم ارائه خواهد شد.

*حفظ خاطرات دوران دفاع مقدس، يكى از چيزهائى كه در حفظ همين مرز هويت ملى تأثير زياد دارد

  يكى از چيزهائى كه در حفظ همين مرز هويت ملى تأثير زياد دارد، عبارت است از حفظ خاطرات آن دوران دفاع مقدس و دوران باشكوه. اين كه در شهر شما يك بانوى مسلمان و شجاع در مقام دفاع ميتواند سرباز دشمن را اسير كند و نيروى مهاجم را به خاك و خون بكشد، اين را نگه داريد و براى خودتان حفظ كنيد. اين كه اين شهر توانسته است در سخت‌ترين شرائط در مقابل تهاجم دشمن بايستد، اين را براى خودتان نگه داريد و حفظ كنيد. البته براى گيلانغرب حفظ خاطرات دوران دفاع مقدس لازم است؛ عيناً حفظ اين خاطرات، براى مردم قصر شيرين، براى مردم اسلام‌آباد غرب لازم است. در آن مناطق هم مردان و زنان مدافع و مبارزى حضور داشتند، تلاش كردند و با همه‌ى وجود در مقابل دشمن ايستادند. اين حفظ هويت اسلامى ملت ايران آنقدر اهميت دارد كه براى آن، مردان بزرگ، دانشمندان بزرگ، مجاهدان بزرگ، شخصيتهاى برجسته بايد احساس مسئوليت كنند.

* امروز دنياى استكبار همه با هم يكى شدند، جمع شدند، براى اينكه هويت اسلامى ملت مبارز و قهرمان ايران را به انزوا بكشانند

  شما ببينيد امروز دنياى استكبار همه با هم يكى شدند، جمع شدند، براى اينكه اين هويت را انكار كنند؛ براى اينكه هويت اسلامى ملت مبارز و قهرمان ايران را به انزوا بكشانند. هر كس امروز عرصه‌ى سياستهاى بين‌المللى و بازى‌هاى بين‌المللى را در مقابل چشم داشته باشد، ببيند مستكبرين در آمريكا، در اروپا، در كشورهاى وابسته‌ى به آنها، براى در هم شكستن مقاومت ملت ايران دارند خودشان را ميكُشند، يقه ميدرانند، شايد بتوانند ملت ايران را وادار به عقب‌نشينى كنند، ميفهمد كه اين ايستادگى عمومى مردم بر سر آرمانها و ارزشهاى انقلاب چقدر ارزشمند و مهم است.

*تهمت بي معني و مهمل مدافع تروريسم بودن جمهوري اسلامي بي فايده و بي اثر است 

 هر چند صباحى يك بار سياستگذارانشان، طراحانشان - به قول خودشان - در اتاقهاى فكر مى‌نشينند و عليه نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران يك طرحى ميريزند؛ اما خداى متعال اين طرحهاى عقيم را خنثى ميكند. در اين چند روز اخير، در همه‌ى مطبوعات و رسانه‌هاى تصويرى و صوتى و مكتوب و غيره - كه وابسته‌ى به شبكه‌ى صهيونيستى بين‌المللى بود - هياهو و جنجال كردند، يك تهمت بى‌معنى و مهملى را به چند نفر ايرانى در آمريكا نسبت دادند، اين را بهانه‌اى قرار دادند براى اينكه جمهورى اسلامى را به عنوان مدافع تروريسم مطرح كنند! نگرفت، نميگيرد. اينگونه توطئه‌ها مرتب و پى‌درپى از سوى آنها انجام ميگيرد، اما بى‌فايده و بى‌اثر.

 * امروز در ميان ملتها، هيچ دولتى در دنيا به قدر آمريكا منفور و منزوي نيست

 ميگويند ميخواهيم ايران را منزوى كنيم؛ اما خودشان منزوى شدند. امروز در ميان ملتها، هيچ دولتى در دنيا به قدر آمريكا منفور نيست. امروز آمريكا منفورترين دولتها و رژيمها در چشم ملتهاى منطقه است. شما منزوى هستيد كه منفوريد.

 رئيس جمهور آمريكا دو سال قبل به مصر رفت تا يك مقدار تملق اسلام و مسلمانها بكند، بلكه بتواند افكار عمومى دنياى اسلام را به خودش متوجه و منعطف كند. نتيجه چه شد؟ يك اقليت كوچك - يعنى گروه حاكم؛ همين حسنى مبارك معزولِ بركنار شده - طرفدارى كردند، اما عموم ملت مصر و عموم ملتهاى منطقه فريب اين ظاهرسازى را نخوردند. امروز شما مى‌بينيد شعار ضد آمريكا در همان كشورها برپاست.

* جنبش وال استريت نشانه منزوي بودن آمريكا

 رئيس جمهور آمريكا به كشور افغانستان - كه كشور تحت اشغال آنهاست و صد و چند ده هزار نيروى آمريكائى و ناتو در افغانستان هستند - سفر ميكند، اما جرأت نميكند از پايگاه بگرام، كه پايگاه آمريكائى است، خارج شود؛ با هيچكدام از رجال سياسى افغانستان در كابل  و غير كابل نتوانست ملاقات كند؛ رفت به پايگاه، از پايگاه آمد بيرون! شما از اكثريت مردم ميترسيد، از اكثريت ملتها ميترسيد. امروز شما از اكثريت ملت خودتان در آمريكا هم ميترسيد؛ نشانه‌اش اين حركت و جنبش وال استريت است كه به نيويورك محصور نماند؛ در شهرهاى متعدد ديگر در آمريكا مردم اظهار نفرت ميكنند. پس شما منزوى هستيد.

 *ايران طرفدار ملتهاست، طرفدار مظلومين است. جمهورى اسلامى با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه ميكند، در مقابل زورگوئى و زياده‌خواهى ظالمان و مستكبران هم با همه‌ى وجود مى‌ايستد و عقب‌نشينى نميكند.

 براى اينكه جمهورى اسلامى را منزوى كنند، «ايران‌هراسى» را عمومى كنند، مرتباً حرف پشت سر حرف مى‌آورند. نه؛ ايران طرفدار ملتهاست، طرفدار مظلومين است. جمهورى اسلامى با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه ميكند، در مقابل زورگوئى و زياده‌خواهى ظالمان و مستكبران هم با همه‌ى وجود مى‌ايستد و عقب‌نشينى نميكند. براى همين است كه ملتها هر جائى كه جمهورى اسلامى را ميشناسند، به جمهورى اسلامى علاقه‌مندند، طرفدار جمهورى اسلامى‌اند، شعارهاى جمهورى اسلامى براى آنها دلنشين است؛ بعكسِ شما سران رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا، كه در عراق منفوريد، در افغانستان منفوريد، در مصر منفوريد، در تونسِ بعد از انقلاب منفوريد، در ليبى كه نيروهاى نظامى وارد كرديد و تحرك نظامى داريد، منفوريد؛ حتّى در اروپا منفوريد.

* دشمن با تلاش خود، با فعاليت خود، با جان كندن خود، در مبارزه‌ى با ملت ايران به جائى نميرسد و ايستادگى ملت، ايستادگى جوانان ما براى حفظ هويت ملى و شخصيت اسلامى‌شان، بر همه‌ى اين تلاشها فائق مى‌آيد.

  چند سال قبل در يكى از كشورهاى اروپائى طبق معمول يك اقليتى نشستند جايزه‌ى صلح نوبل را براى رئيس جمهور فعلى آمريكا تصويب كردند - اينها يك اقليتى بودند؛ انگيزه‌هاى سياسى، روابط سياسى بر اين كار آنها حاكم بود - بعد رئيس جمهور آمريكا رفت كه جايزه را بگيرد، مردم همان كشور عليه رئيس جمهور تظاهرات كردند! شما با اقليتها هستيد، شما با مجموعه‌هاى يك درصدى هستيد، مجموعه‌هاى عظيمِ نود درصدى مردم با شماها مخالفند؛ اين درست نقطه‌ى مقابل جهتگيرى و حركت جمهورى اسلامى است. لذا دشمن با تلاش خود، با فعاليت خود، با جان كندن خود، در مبارزه‌ى با ملت ايران به جائى نميرسد و ايستادگى ملت، ايستادگى جوانان ما براى حفظ هويت ملى و شخصيت اسلامى‌شان، بر همه‌ى اين تلاشها فائق مى‌آيد. و من از شما جوانهاى عزيز ميخواهم قدر اين وضعيت را بدانيد و خودتان را روزبه‌روز براى آينده‌ى پرافتخارِ سربلند آماده‌تر كنيد.

*جوانها با نفوذ دشمنان، با تأثير فرهنگى دشمنان، با عوامل سست‌كننده‌اى كه دشمن در جامعه تزريق ميكند، مقابله و مبارزه كنيد

خوشبختانه امروز ميدان علم باز است، ميدان فعاليتهاى فناورى باز است؛ مسئولين كشور ميدانهاى اقتصادى را هم بايد باز كنند تا جوانهاى اين كشور با اعتماد به نفس وارد ميدانهاى گوناگون بشوند. اين كشور مال شماست. نسل ما آنچه كه در توان داشته است، در طول سالهاى متمادى انجام داده است. امروز كشور مال جوانهاست، متعلق به جوانهاست. در بخشهاى گوناگون، جوانها بايد خودشان را آماده نگه دارند. با نفوذ دشمنان، با تأثير فرهنگى دشمنان، با عوامل سست‌كننده‌اى كه دشمن در جامعه تزريق ميكند، شما جوانها مقابله و مبارزه كنيد. اسلام را به عنوان نجاتبخش مادى و معنوى بدانيد و بشناسيد.

* پرچم اسلام ان‌شاءاللَّه همه‌ى اين منطقه را نجات خواهد داد

 پرچم اسلام ان‌شاءاللَّه همه‌ى اين منطقه را نجات خواهد داد. امروز ما داريم مشاهده ميكنيم كه روزبه‌روز نهضت اسلامى در اين منطقه‌ى عظيم اسلامىِ خاورميانه رو به گسترش است؛ دشمن در حال انزواست، در حال عقب‌نشينى است و حركت اسلامى على‌رغم حركتى كه دشمن براى خاموش كردن آن ميكند، در راه پيشروى است.

* من ترديدى ندارم كه آينده متعلق به اسلام است

 من ترديدى ندارم كه آينده متعلق به اسلام است، آينده در قلمرو اسلام است و شما جوانها ان‌شاءاللَّه به توفيق الهى آن روزى را كه پرچم اسلام در همه‌ى اين مناطق به اهتزاز دربيايد و يك مجموعه‌ى متحد اسلامىِ مقتدر و باعزت تشكيل بشود، خواهيد ديد.

 من مجدداً ابراز خرسندى ميكنم از حضور در ميان مردم عزيز گيلانغرب و همچنين مردم اسلام‌آباد و قصرشيرين كه زحمت كشيدند تشريف آوردند و در اين اجتماع، بعضى حضور دارند. همچنين عذرخواهى ميكنم اگر نتوانستم به شهرهاى ديگر بروم. فرصتها و امكانات محدود است؛ اگرچه ميل ما و ارادت ما به مردم اين مناطق، يك ارادت همگانى است.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد، ما را به خدمتگزارىِ واقعى و مخلصانه براى اين ملت موفق بفرما. پروردگارا! دشمنان اين ملت را مغلوب و منكوب كن. پروردگارا! آرزوهاى بزرگ و آرمانهاى والاى اين ملت را برآورده بفرما. قلب مقدس ولى‌عصر (ارواحنا فداه) را از همه‌ى ما راضى و خشنود كن. ارواح طيبه‌ى شهدا و روح مطهر امام بزرگوار را از ما راضى كن.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار بسيجيان استان كرمانشاه(22/7/1390)


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

والحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيةاللَّه فى الأرضين‌.

 اگرچه از گذشته، هم از دور، هم از نزديك، منطقه‌ى  كرمانشاه و مردم كرمانشاه را تا حدود زيادى ميشناختم، اما در اين دو سه روز كوتاهى كه خداوند توفيق داد با شما مردم عزيز در بخشهاى مختلف ملاقات كردم و مطالعه كردم و رفتارها را ديدم، ارادتم به كرمانشاه و كرمانشاهى بيشتر شد. خدا را سپاسگزاريم كه توفيق و هدايت خود را شامل اين مردم باصفا، مؤمن، صادق، داراى مروت و فتوت و جوانمردى كرده و بحمداللَّه نسل جوان و رو به رشدِ اين منطقه و اين استان، همان خصوصيات مثبت و برجسته و ممتازى را كه گذشتگان آنها از خلقيات اجتماعى براى آنها به ارث گذاشتند، حائز شده و مهمتر اين كه فكر انقلاب، جريان انقلاب، روحيه‌ى انقلابى، منطق انقلاب و سخن انقلاب در اين استان زنده است.

 * سلامت جسمى و توانائى جسمانى، براى مردانى كه اهل معنا، معنويت، فكر و  اهداف والا هستند، چيز لازمى است و بسيار مفيد و كمك‌كار آنهاست.


برنامه‌هاى امروز هم برنامه‌هاى خوبى بود. از برنامه‌ريزان محترم اين جلسه هم تشكر ميكنيم؛ هم سرود دسته‌جمعى‌شان، هم ورزش باستانى‌شان خوب بود. از جوانهائى كه ميل به ورزش دارند، آمادگى ورزش دارند، بجد ميخواهيم كه اين احساس توانائى را در خودشان جدى كنند. مجموعه‌ى نسل حاضر ما در كنار پيشرفتهاى معنوى، پيشرفتهاى فكرى و چيزهائى كه انقلاب به ما هديه داده است - كه من اجمالاً عرض خواهم كرد - آمادگى‌هاى جسمانى خودشان را تأمين كنند. سلامت جسمى و توانائى جسمانى، براى مردانى كه اهل معنا، اهل معنويت، اهل فكر و اهل اهداف والا هستند، چيز لازمى است و بسيار مفيد و كمك‌كار آنهاست.

*مورد توجه قراردادن سپاه به عنوان يك نهاد و شاخه‌ى برآمده‌ى برومندى از ريشه‌ى اين انقلاب و بسيج هم به عنوان يك حادثه‌ى بديع و بى‌نظير در مجموعه‌ى حوادث انقلاب

 امروز در اين جلسه، مسئله و بحث بر سر سپاه و بسيج است. سپاه به عنوان يك نهاد، يك شاخه‌ى برآمده‌ى برومندى از ريشه‌ى اين انقلاب و اين نظام، و بسيج هم به عنوان يك حادثه‌ى بديع و بى‌نظير در مجموعه‌ى حوادث انقلاب، بايد مورد توجه قرار بگيرد.

*لزوم واژه سازي و نهاد سازي در هر نهضتي بر اساس تفكرات و مباني پايه اي نهضت  

 يكى از چيزهائى كه در هر حركت عمومى و در هر نهضت لازم است، اين است كه بر اساس تفكرات و مبانى پايه‌اى اين نهضت و اين جريان، هم بايستى «واژه‌سازى» بشود، هم بايستى «نهادسازى» بشود. وقتى يك فكر جديد - مثل فكر حكومت اسلامى و نظام اسلامى و بيدارى اسلامى - مطرح ميشود، مفاهيم جديدى را در جامعه القاء ميكند؛ لذا اين حركت و اين نهضت بايد واژه‌هاى متناسب خودش را دارا باشد؛ اگر از واژه‌هاى بيگانه وام گرفت، فضا آشفته خواهد شد، مطلب ناگفته خواهد ماند.

* ما براى نظام مطلوب خودمان، اسم جديد ميگذاريم؛ ميگوئيم مردم‌سالارى اسلامى، يا جمهورى اسلامى. ليبرال‌دموكراسى را قبول نداريم

 ما مردم‌سالارى را قبول داريم، آزادى را هم قبول داريم، اما ليبرال‌دموكراسى را قبول نداريم. با اينكه معناى لغوى «ليبرال‌دموكراسى»، همين آزادى و همين مردم‌سالارى است، اما واژه‌ى ليبرال‌دموكراسى در اصطلاح مردم عالم، در معرفت و شناخت مردم عالم، با يك مفاهيمى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم؛ نميخواهيم آن اسم را بر روى مفهوم پاكيزه و سالم و صالح و خالصِ خودمان بگذاريم؛ لذا ما براى نظام مطلوب خودمان، اسم جديد ميگذاريم؛ ميگوئيم مردم‌سالارى اسلامى، يا جمهورى اسلامى؛ يعنى نام جديد انتخاب ميكنيم.

 *انقلاب اصطلاح استكبار ، استضعاف ، مردمى بودن را آورد

 يا براى تقسيم درست ثروت و استفاده‌ى همگان از ثروتهاى عمومى، كه يكى از اهداف والا و اساسى اسلام است، از واژه‌ى «سوسياليسم» استفاده نميكنيم. با اينكه سوسياليسم هم از لحاظ معناى لغوى ناظر به همين معناست، ليكن با يك مفاهيم ديگرى همراه است كه ما از آن مفاهيم بيزاريم؛ با يك واقعيتهائى در تاريخ و در جامعه همراه شده كه ما آنها را قبول نداريم. لذا ما به جاى استعمالات و اصطلاحاتى كه بين چپ‌روها و ماركسيستها و اينها معروف بود، اصطلاح «استكبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمى بودن» را مطرح كرديم و آورديم. ما آورديم، يعنى انقلاب آورد، نه اينكه اشخاص خاصى در اين زمينه تأثير حتمى و قاطعى داشته باشند.

* نهادسازي يعني يك انقلاب بايد دستگاههاي مجري خود را بوجود آورد،متحول كردن دستگاههاي موجود و بوجود آوردن دستگاه متناسب با خواست خود

 همين طور است نهادسازى. وقتى يك انقلاب و يك حركت تحقق پيدا ميكند، بايستى دستگاه‌هاى مجرى خود را - آن مجموعه‌هائى كه آن هدفها را بايد دنبال كنند - به وجود بياورد. يكى از كارها اين است كه دستگاه‌هاى موجود جامعه را متحول كند، يكى ديگر اين است كه دستگاه متناسب با خواست خود را به وجود بياورد. هر دو سخت است، هر دو جزو كارهاى دشوار است.

 *انقلاب اسلامي هم واژه سازي را انجام داد هم نهاد سازي را.ارتش تبديل شد به يك ارتش انقلابي . در كنار اين، نهاد نوپا و تازه‌اى از خود انقلاب روئيد و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود

  انقلاب اسلامى هر دو را انجام داد. فرض كنيد در مقوله‌ى نظامى، ارتش كه ساخته و پرداخته‌ى فرهنگ ديگرى و نظام ديگرى و كسان ديگرى بود، تبديل شد به يك ارتش انقلابى، به يك ارتش متدين و مؤمن؛ ساختهايش هم تغيير پيدا كرد، روشهايش هم تغيير پيدا كرد، شعارهايش هم تغيير پيدا كرد؛ در آن، تحول به وجود آمد.

 *روئیدن نهاد سپاه از خود انقلاب

 در كنار اين، نهاد نوپا و تازه‌اى از خود انقلاب روئيد و آن، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى بود؛ كه اگر اين دومى نميشد، اوّلى هم امكان‌پذير نبود. اينها هنرهاى انقلاب است كه امام بزرگوار ما مظهر اِعمال اين هنرها و فهم دقيق از نياز جامعه و نياز آينده بود و اين را با قدرت، با قاطعيت و با پيگيرى انجام داد.

* اقدام امام در سازماندهي بسيج يكي از كارهاي معجزه آساي انقلاب بود

 اين حركت عظيم بسيج، اين اقدامى كه امام در سازماندهى بسيج كرد - مطالبه‌ى سازماندهى بسيج را امام كرد، ارتش بيست ميليونى را امام مطرح كرد - يكى از همان كارهاى معجزآساى انقلاب بود كه امام انجام داد.

 *يكي از اركان آمادگي در مقابله با دشمنان مسئله بسيج بود

 من آن روز عرض كردم؛ وقتى يك نظامى، يك كشورى، يك ملتى با اين آرمانهاى والا و بظاهر دست‌نيافتنى - مقابله‌ى با ظلم جهانى، مقابله‌ى با سلطه‌ى بين‌المللى قدرتها، مقابله‌ى با نظام سلطه، مقابله‌ى با استضعاف و استكبار، هر دو - سر كار مى‌آيد، طبعاً دشمنان گردن‌كلفتى دارد، دشمنان بزرگى دارد، قدرتهاى بزرگى به ميدان او مى‌آيند براى مقابله‌ى با او؛ لذا بايد آمادگى‌هاى لازم را در خود به وجود بياورد. يكى از اركان اين آمادگى‌ها، همين مسئله‌ى بسيج بود.

 *«ارتش بيست ميليونى» را امام مطرح كردند؛ ما عرض كرديم «ارتش ده‌ها ميليونى»

امام با اين مضمون فرمودند كه وقتى بيست ميليون انسانِ آماده‌ى مبارزه‌ى با سلاح در يك جامعه‌اى باشد، هيچ قدرتى در دنيا طمع نميورزد؛ ميفهمد هزينه‌ى تهاجم به اين مجموعه، هزينه‌ى زيادى است. «ارتش بيست ميليونى» را امام مطرح كردند؛ البته بيست ميليون در مقايسه‌ى با جمعيت آن روز كشور كه حدود چهل ميليون بود؛ بعد ما عرض كرديم «ارتش ده‌ها ميليونى». واقع قضيه هم همين است.

*معناي ارتش بيست ميليوني:همه آماده دفاع و مبارزه اند

  البته اين معنايش اين نيست كه همه‌ى جامعه نظامى ميشوند، همه تفنگ دست ميگيرند؛ معنايش اين است كه همه آماده‌ى دفاع ميشوند، آماده‌ى مبارزه‌اند. ملتى كه همه آماده‌ى مبارزه‌اند، اين ملت ديگر شكست نخواهد خورد. هر توطئه‌اى در مقابل اين ملتِ اينچنينى، اينجور با اين سطح از آمادگى، نقش بر آب خواهد شد. امام يك چنين ابتكارى را كرد.

 *نگاه اهتمام ورزانه امام نسبت به بسيج تا آخر عمر، نشانه شناخت درست نياز ملت در حال و آينده است 

 لذا در آذر 58 امام بسيج را اعلان كردند، تشكيل دادند؛ تا آخر عمر هم امام نسبت به بسيج، همين نگاه اهتمام‌ورزانه را داشتند. «بسيج مدرسه‌ى عشق است»، «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام است»، «بسيج لشكر مخلص خداست»؛ اينها تعبيرات امام بزرگوار است. اين نشانه‌ى درست شناختن نياز اين كشور و اين ملت و اين نظام است در حال و آينده؛ اين يك چيزى است كه هميشه به آن احتياج است؛ پنجاه سال ديگر هم همين نياز وجود دارد.

*بسيج سال 58 نيازهاي آن روز را تأمين كرد ، امروز بسيج ما در زمينه‌ى علم، ابتكارونوآورى، پيشرو است

 البته بسيجى كه در سال 58 تشكيل شد، نيازهاى آن روز را تأمين ميكرد - اين يك نياز بود - امروز بسيج نوع نيازهاى ديگرى را برآورده ميكند. مسائلى كه امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسيج ما در زمينه‌ى علم، در زمينه‌ى ابتكار، در زمينه‌ى نوآورى، پيشرو است. اين هم هنر امام بود.

 *درخواست امام براي تشكيل بسيج دانشجو و طلبه،نشان دهنده نياز كشور به روحيه بسيجي در همه زمينه ها

  امام در همين نوشته‌اى كه در آذر 67 مرقوم كردند - يعنى آخر عمرشان، تقريباً ده سال بعد از آن نوشته‌ى اول - از دانشجويان و طلاب ميخواهند كه بسيج تشكيل بدهند؛ بسيج دانشجو و بسيج طلبه. اين نشان‌دهنده‌ى اين است كه نيازى كه كشور به روحيه‌ى بسيجى دارد، مربوط ميشود به همه‌ى زمينه‌ها، از جمله زمينه‌هائى كه در قلمرو حوزه‌هاى علميه است و زمينه‌هائى كه در قلمرو دانشگاه‌هاست.

 *امامِ با آن عظمت، ميگفت من افتخارم اين است كه يك بسيجى‌ام.

  امروز در حوزه‌ى علميه هم فضلاى بسيجى ما، علماى بزرگ بسيجى ما حضور دارند، افتخار هم ميكنند. امام هم افتخار ميكرد. امامِ با آن عظمت، ميگفت من افتخارم اين است كه يك بسيجى‌ام. در دانشگاه هم همين جور است. در دانشگاه هم بسيج دانشجو، بسيج استاد، يك پديده‌ى پيشرونده و پيشرو محسوب ميشود.

* بسيج، حركت برخاسته‌ى از ايمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتكار است.

 امروز ما در همه‌ى زمينه‌ها مسائلى داريم كه آن روز نداشتيم. آن روز اين پيشرفتهاى علمى نبود. اول انقلاب، همّ و غمّ نظام و بسيج و سپاه و همه‌ى مسئولين كشور و انقلاب اين بود كه اين موجوديت جديد را حفظ كنند؛ اين نهالى كه تازه از سرزمين اين مملكت روئيده بود، نگذارند از بين برود و بركنده شود. در همين غرب كشور، در منطقه‌ى جنوب شرقى كشور، در منطقه‌ى شمال شرقى كشور، در منطقه‌ى جنوب غربى كشور، در مناطق گوناگون، مستكبرين، دشمنان انقلاب، دشمنان اسلام، دشمنان ايران حوادثى را به راه انداخته بودند. آن روز جوانان مؤمن و دلباخته، با روحيه‌ى خودجوش بسيجى توى ميدان مى‌افتادند و جان خودشان را فدا ميكردند؛ كه من مثالهاى كرمانشاه‌اش را، هم ديروز در ديدار با خانواده‌هاى شهدا بعضى را اشاره كردم، هم در صحبت پريروز؛ كه يك ماه بعد از انقلاب، انسان ميديد اين حركتهاى خودجوش مردمى، اين جوانها، از همين كرمانشاه دارند حركت ميكنند. بسيج اين است. بسيج، حركت برخاسته‌ى از ايمان، از عشق، از اعتماد به نفس و توأم با ابتكار است.

 *در همه‌ى زمينه‌ها بايد ابتكار كرد

 در همه‌ى زمينه‌ها بايد ابتكار كرد. من حالا نگاه ميكردم به همين ورزش باستانى؛ به قول قديمى‌ها، اين نيم‌گودى كه اينها اجرا كردند، پر از ابتكار بود. خب، ما گودهاى ورزش باستانى را در دوران جوانى ديديم؛ مكرر، همه جا، همه جور؛ يك روش ثابت و مستقرى داشت، هميشه و همه جا هم همان تكرار ميشد. البته بد هم نبود، خوب بود، اما اين همه نوآورى در آن نبود. امروز من مى‌بينم كه اين جوانها همان پايه‌هاى ورزشىِ قديمى را گرفته‌اند، اين را با انواع و اقسام ابتكارها و زيبائى‌ها و ظرافتها مُذهّبش كردند، خراطى كردند، نقاشى كردند، يك چيز زيبائى از آب درآوردند؛ اين ابتكار است. حالا اين در زمينه‌ى ورزش باستانى است؛

 *ابتكار در نيروهاي مسلح: ابتكار در نوع فرماندهى،در نوع جنگيدن، در نوع جنگ‌افزار و  در نوع سازماندهى

 در همه‌ى زمينه‌ها اين ابتكار ممكن است. ابتكار در نوع فرماندهى، ابتكار در نوع جنگيدن، ابتكار در نوع جنگ‌افزار، ابتكار در نوع سازماندهى؛ اين مال محدوده‌ى نيروهاى مسلح.

 *ابتكار در بيرون نيروهاي مسلح:

الف- ابتكار در عرصه ديپلماسي كه ناشي از روحيه بسيجي، روحيه‌ى جوان، مبتكر، پيشرو، داراى اعتماد به نفس است

بعد برويم بيرونِ نيروهاى مسلح. ابتكار در نوع ديپلماسى. عرصه‌ى عظيم ديپلماسى با انواع شيطنتها همراه است. عرصه‌ى ديپلماسى، عرصه‌ى شيطنت است؛ مى‌بينيد ديگر. البته خدا را شكر كه دشمنان ما را از كسانى قرار داده كه نميفهمند چه كار بايد بكنند؛ هى اقدام ميكنند، هى غلط ميكنند، اشتباه ميكنند، هى پاشان توى چاله ميرود؛ عبرت هم نميگيرند، دوباره همان را تكرار ميكنند؛ مثل همين حرفهائى كه در تبليغاتشان، در اظهاراتشان ميگويند و انجام ميدهند. عرصه‌ى ديپلماسى، يك چنين عرصه‌اى است؛ هوشمندى لازم است، ابتكار عمل لازم است، نوع برخورد مبتكرانه لازم است؛ اينها ناشى از همين روحيه‌ى انقلابى‌اى است كه ما از آن تعبير ميكنيم به روحيه‌ى بسيجى، روحيه‌ى جوان، مبتكر، پيشرو، داراى اعتماد به نفس.

ب-ابتكار در زمينه اقتصاد، فعاليتهاى توليدى ، در زمينه‌ى پيشرفت علمى و تحقيقى

 در زمينه‌ى اقتصاد هم همين جور، در زمينه‌ى فعاليتهاى توليدى هم همين جور، در زمينه‌ى پيشرفت علمى و تحقيقى هم همين جور. بنابراين منطقه‌اى كه ما نام بسيج را بر آن اطلاق ميكنيم و روحيه‌ى بسيجى را در آن گسترش ميدهيم، يك منطقه‌ى محدود نيست، فقط منطقه‌ى نظامى نيست؛ همه‌ى بخشهاى كشور ميتوانند داراى روحيه‌ى بسيجى باشند.

 علم‌آموزى بسيجى، ثروت‌اندوزى بسيجى، ديپلماسى بسيجى، سياست‌ورزى بسيجى، مديريت بسيجى، سازماندهى بسيجى؛ مفهوم بسيج شامل حال همه‌ى اين زمينه‌ها ميشود؛ معنايش هم عبارت است از نوآورى و ابتكار و اخلاص.

 *پايه‌ى اصلى كار بسيجى، اخلاص است.گمنام يعنى دنبال نام و نشان نبودن كه اين ناشى است از روحيه‌ى اعتماد به خدا 

پايه‌ى اصلى كار بسيجى، اخلاص است. «گمنام»، از جمله‌ى تعبيرات امام است: «مكتب شاهدان و شهيدان گمنام». گمنام يعنى دنبال نام و نشان نبودن. گفت: «در كيش ما تجرد عنقا تمام نيست/در قيد نام ماند اگر از نشان گذشت».(1) براى خدا كار كردند، كه اين ناشى است از روحيه‌ى اعتماد به خدا؛ ميدانيم كه پيش خداى متعال ضايع نميشود. شما در خلوت عبادت ميكنيد، با خدا حرف ميزنيد، كسى هم نميفهمد؛ خاطرتان هم جمع است كه خدا دارد مى‌بيند، اين عبادت را محسوب ميكند؛ كرام‌الكاتبين الهى نميگذارند اين عبادت شما مثل عملى كه انجام نشده، بماند؛ نه، تحقق پيدا كرده، اين را يادداشت ميكنند؛ آن وقت «فمن يعمل مثقال ذرّة خيرا يره»؛(2) همين را مى‌بينيد. عين همين در فعاليتهاى اجتماعى است. شما يك حركتى را انجام ميدهيد براى خدا، يك اقدامى را ميكنيد براى خدا، يك تصميمى را ميگيريد براى خدا، هيچ كس هم نميفهمد؛ براى اين تصميم، پيش هيچ كس هم تفاخر نميكنيد؛ اين را خداى متعال ميفهمد، ميداند، مينويسد. به خداى متعال اعتماد داريد، به خداى متعال حسن ظن داريد. حالا گيرم ديگران نفهميدند. مگر ديگران چقدر به ما مزد ميدهند؟ در مقابل مزد الهى، اين مزدهاى دنيوى مگر چقدر است؟ بسيجى اينجورى فكر ميكند؛ لذاست كه اخلاص به خرج ميدهد، مخلصاً للَّه كار را انجام ميدهد. اخلاص، يكى از خصوصيات است. اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستى‌ها و خودمحورى‌ها و اينها بركنار خواهد شد؛ ثروت‌اندوزى براى خود، دست دراز كردن به اينجا، به آنجا، ديگر ممنوع خواهد شد. اينها همه‌اش ناشى از شرك است؛ شرك پنهان. وقتى كه اخلاص بود، شرك نبود، اينها ديگر از بين خواهد رفت. روحيه‌ى بسيجى اين است. در مديريتهاى كشور، در نظام عمومى كشور و سازماندهى عمومى كشور، در فعاليتهاى گوناگون، در فعاليتهاى مرسوم دولتى، در فعاليتهاى شخصى، همه جا روحيه‌ى بسيجى ميتواند خودش را نشان بدهد.

 *آمادگي دفاعي همراه با ابتكا رو نو آوري لازم است.حمايت كامل از سازماندهي هاي بسيج ،با در نظر گرفتن عمق فكر و بصيرت

 البته براى بخش نظامى و آمادگى‌هاى دفاعى، يك امتياز وجود دارد. وقتى ما ميگوئيم همه جا بسيج هست، معنايش اين نيست كه از بسيجِ بيست ميليونى‌اى كه امام گفت - يا ده‌هاميليونىِ بعد از امام - غفلت كنيم؛ نه، نه؛ آن لازم است. با آرزوها و آمال و نگاه‌هاى بلندنظرانه‌اى كه ملت ما دارد، آمادگى دفاعى لازم است و هميشه بايد وجود داشته باشد؛ همراه با ابتكار، همراه با نوآورى. لذاست كه ما از سازماندهى‌هاى بسيج كاملاً حمايت ميكنيم. عمق فكر و بصيرت هم در اين سازماندهى‌ها بايد مورد ملاحظه قرار بگيرد. يعنى جوانان عزيز ما بدانند، آگاهانه حركت كنند؛ بدانند دنبال چه هستند.

*درفضاي نظام سلطه و استكبار ،ملتي پيدا شده كه حرف حق مي زند،پاي اين حرف ايستاده و به خاطر اين ايستادگي اين فكر به تدريج جاي خود را در منطقه و جهان باز كرده است

 در بين مجموعه‌ى اين حركاتى كه در اطراف جهان وجود دارد؛ اين آميختگى حق و باطل، اين تسلط و هيمنه‌ى ظالمانه و شيطانىِ انسانهاى شيطان‌صفت بر زندگى ديگران؛ در اين فضاى كذائى، كه فضاى استكبار است، همان فضاى نظام سلطه است كه ما بارها تكرار كرده‌ايم، يك ملتى پيدا شده كه حرف حق ميزند، دنبال حق است، دنبال حقوق انسانهاست، دنبال استقرار عدالت است. اين ملت، ملت عزيز ايران است؛ به بركت اسلام، به بركت انقلاب. ملت ايران پاى اين حرف ايستاده است. به خاطر ايستادگى ملت ايران، اين فكر بتدريج جاى خود را در اين منطقه باز كرده، بلكه در جهان باز كرده؛ حالا ما در اين منطقه‌اش را داريم مى‌بينيم. اين يك حقيقتى است.

 *شیطانهای عالم زور خودشان را ميزنند و همه‌ى همت خودشان را به ميدان مى‌آورند براى مقابله‌ى با نظام اسلامی.اگر اين طرف ايستادگى داشته باشد، ، اميد را در دل خود از دست ندهد ، قطعاً پيروزى با اين طرف است؛ اين يكى از سنتهاى الهى است.

بديهى است كه شيطانهاى عالم دست برنميدارند؛ تا وقتى از پا نيفتند، دست برنميدارند. حكومت منحرف و كج و غلط شوروى تا وقتى بود، مثل همين نظام ليبرال‌سرمايه‌دارى و - به قول خودشان - ليبرال‌دموكراسى، با اسلام و جمهورى اسلامى مخالف بود. ميدانيد اينها در صد تا مسئله با هم مخالف بودند، اما در چند مسئله با همديگر توافق داشتند؛ يكى از آن مسائل و در رأس آنها، مبارزه‌ى با قيام اسلام و پيشرفت اسلام و نظام جمهورى اسلامى بود. ولى خب، نظام منحرفِ شيطانىِ شوروى نابود شد، اين يكى هم نابود خواهد شد؛ اما تا هستند، زور خودشان را ميزنند و همه‌ى همت خودشان را به ميدان مى‌آورند براى مقابله‌ى با نظام اسلامى؛ البته بلاشك بى‌فايده است. اگر اين طرف ايستادگى داشته باشد، صبر داشته باشد، اميد را در دل خود از دست ندهد و دنبال كند، قطعاً پيروزى با اين طرف است؛ اين يكى از سنتهاى الهى است. خداى متعال صادق است، اصدق القائلين است؛ «و لينصرنّ اللَّه من ينصره»،(3) «ان تنصروا اللَّه ينصركم».(4)

* شما پيروز خواهيد شد، چون برحقيد، و چون ايستادگى ميكنيد ولى تا فرا رسيدن آن پيروزى نهائى، مبارزه، درگيرى و چالش ادامه دارد.


يك جبهه‌اى دارد حق را تعقيب ميكند، دنبال ميكند؛ جبهه‌ى مقابل او به دنبال باطل است. يك وقت هست كه اين جبهه‌ى حق ميترسند؛ خب بله، معلوم است كه شكست ميخورند؛ حقند، اما شكست ميخورند. يك وقت هست كه بى‌صبرى نشان ميدهند، البته شكست ميخورند؛ يك وقت حرف حق دارند، اما به لوازمش عمل نميكنند، دنبال دنيا و ماديت و عشرتند، البته شكست ميخورند. خداى متعال چك سفيدى نداده است كه شما چون برحقيد، حتماً پيروز خواهيد شد؛ نه، شما پيروز خواهيد شد، چون برحقيد، و چون ايستادگى ميكنيد. اگر بايستيد، پيروز خواهيد شد. ولى تا فرا رسيدن آن پيروزى نهائى، مبارزه، درگيرى و چالش ادامه دارد.

*پيروزى حتمى و سريع با روحيه بسيجي در ارتش،سپاه،يگانهاي بسيج،دستگاههاي دولتي،دستگاههاي انتظامي،دستگاه ديپلماسي

 در دل نظام اسلامى بايد يك نيروى دفاعىِ قادر، بيدار، مستحكم و آماده به كارى هميشه وجود داشته باشد؛ اين همان روحيه‌ى بسيجى است. ارتش هم ميتواند روحيه‌ى بسيجى داشته باشد، سپاه هم ميتواند روحيه‌ى بسيجى داشته باشد، يگانهاى بسيج هم كه با همين مبنا تشكيل شدند، ميتوانند روحيه‌ى بسيجى داشته باشند، دستگاه‌هاى دولتى هم ميتوانند روحيه‌ى بسيجى داشته باشند، دستگاه‌هاى انتظامى هم ميتوانند روحيه‌ى بسيجى داشته باشند، دستگاه ديپلماسى هم ميتواند روحيه‌ى بسيجى داشته باشد. اگر اين شد، پيروزى حتمى و سريع خواهد شد. به بسيجى با اين چشم نگاه كنيم، به روحيه‌ى بسيجى با اين چشم نگاه كنيم؛ و اين روحيه را هرچه ميتوانيم، زنده بداريم.

*از اساسي ترين كارهايي كه بر عهده بسيج است ، حمايت و دفاع از اصول مسلّم اسلامى است. مراقب است كه انحراف به وجود نيايد؛ هر جا انحرافى مشاهده شد، بسيج در مقابل آن مى‌ايستد

 از جمله‌ى اساسى‌ترين كارهائى كه بر عهده‌ى بسيج است و در بافت درونىِ هويت بسيج دخالت دارد، عبارت است از حمايت و دفاع از اصول مسلّم اسلامى. اين هم در بيانات امام هست؛ اصول تغييرناپذير اسلامى. اينجا بسيج، يك نقش فرادوره‌اى پيدا ميكند. بسيج نگاه ميكند ببيند كه اين حركت عمومى انقلاب و نظام از مسيرِ درست منحرف نشود؛ مراقب است كه انحراف به وجود نيايد؛ هر جا انحرافى مشاهده شد، بسيج در مقابل آن مى‌ايستد. اين از جمله‌ى خصوصياتى است كه مربوط به بسيج است؛ يعنى در مقابل انحرافات مى‌ايستد.

 * از خصوصيات بسيج ،خط مستقيم به سمت اهداف والاى انقلاب اسلامى، بدون هيچگونه انعطاف و انحراف

 خط مستقيم به سمت اهداف والاى انقلاب اسلامى، بدون هيچگونه انعطاف و انحراف؛ از خصوصيات بسيج اين است. اين ديگر نگاهى از بالاست، نگاهى فرادوره‌اى است؛ در واقع فرازمانى است. در بعضى از بخشها ممكن است اشكالاتى پيش بيايد؛ حركت عمومى بايد حركت مستقيمى باشد. اين نگاه، نگاه بسيجى است.

 *يك عده‌اى اشتباه ميكنند؛ خيال ميكنند بسيجى يعنى كسى كه پابند به مقررات نيست، پابند به قوانين نيست، پابند به ضوابط مستقر در جامعه نيست

 يكى از چيزهائى هم كه من لازم است عرض كنم، اين است كه بسيج با همين خصوصياتى كه گفته شد، پايبند به قوانين و مقررات و ارزشهائى است كه در قالب نظام مجسم شدند. ابتكار بايد به وجود بيايد، نوآورى بايد به وجود بيايد، اما بى‌انضباطى نه. يك عده‌اى اشتباه ميكنند؛ خيال ميكنند بسيجى يعنى كسى كه پابند به مقررات نيست، پابند به قوانين نيست، پابند به ضوابط مستقر در جامعه نيست؛ نخير، اين اشتباه است، اين خطاست. البته اگر چنانچه هويت كلى بسيج كه گاهى در مجموعه‌ى نظام خودش را نشان ميدهد - يعنى شامل رهبرى و مجموعه‌ى قانونگذار و اينها - ببيند يك ضابطه‌اى مانع است، آن ضابطه را عوض ميكند. ضابطه را عوض ميكند، نه اينكه بى‌ضابطگى و بى‌انضباطى به خرج بدهد. از دوره‌ى جنگ، در زبان بعضى‌ها بود كه بسيج بى‌هوا حركت ميكند - ميگفتند بسيجِ بى‌ترمز - علت هم اين بود كه در ميدانهاى جنگ، در عرصه‌هاى نبرد، بسيجى‌ها همين طور هى پا به زمين ميكوبيدند، اصرار داشتند كه حمله انجام بگيرد؛ ميخواستند زودتر تهاجم كنند. آن روحيه‌ى هيجان و نشاط جوانى، آنها را به سمت ميدانها ميكشاند. خب، فرمانده‌ها همه جا مصلحت نميدانستند؛ نگه ميداشتند. يك نوع كشمكشِ اينجورى هميشه در بخشهاى مختلف جبهه‌هاى نبرد وجود داشت.

 *ميگفتند بسيج بى‌ترمز است. اين به اين معنا نيست كه بسيج بى‌انضباط است، يا بايد بى‌انضباط باشد، يا بى‌انضباطى يك ارزش است؛ ابداً. انضباط و بر طبق مقررات عمل كردن يك ارزش است

 ميگفتند بسيج بى‌ترمز است. اين به اين معنا نيست كه بسيج بى‌انضباط است، يا بايد بى‌انضباط باشد، يا بى‌انضباطى يك ارزش است؛ ابداً. خود نفس انضباط، منضبط بودن، منتظم بودن، يك ارزش است. اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) به فرزندانش وصيت ميكند: «اوصيكم بتقوى اللَّه و نظم امركم»؛(5) كارتان را منظم داشته باشيد، نظم داشته باشيد. اگر نظم از بين رفت، اگر اين آهنگِ درست از بين رفت، ناهنجارى به وجود مى‌آيد؛ در همه جا همين جور است. نظم است كه زمينه براى موفقيت فراهم ميكند. يك نيروى نظامى هم اگر نظم نداشته باشد، بكلى بى‌فايده ميشود. اين تشريفاتى كه شما در نيروهاى نظامى ملاحظه ميكنيد، اين رژه و سان و درجه و لباس و منظم بودن، اينها همه‌اش اين نيست كه بخواهند ظاهر را درست كنند؛ نه، اين عادت دادن نيروى نظامى به انضباط است، به نظم است. شما از اينجا بايد حركت كنيد، از اين خط يك قدم آن طرف‌تر نبايد پا را بگذاريد؛ اين نظم است. خوشبختانه امروز، هم در سپاه، هم در ارتش مى‌بينيم كه اين چيزها كاملاً رعايت ميشود. نظم چيز لازمى است. اگر نظم را از يك مجموعه‌ى نظامى، از يك واحد نظامى بگيرند، هيچ فايده‌اى ندارد. فرض كنيد يك تيپ نظامى هزار نفر آدمند. خب، هزار نفر آدم كه اين كارائى‌ها را ندارد. هزار نفر آدم وقتى در قالب يك تيپ، چند گردان، هر گردانى چند گروهان، هر گروهانى چند دسته، با فرماندهى‌هاى منظم، با حد مشخص، با دستور كارىِ منظم تشكيل شد، آنگاه اين تيپ اين توانائى را پيدا ميكند؛ والّا هزار نفر آدم، بدون اين نظم، بدون اين برنامه، بدون اين دستور، از او كارى برنمى‌آيد. نظم اينقدر مهم است. بنابراين انضباط ارزش است، بى‌انضباطى ارزش نيست؛ بى‌قانونى ارزش نيست، بر طبق مقررات عمل كردن ارزش است؛ اين را توجه داشته باشند.

 *اگر يك وقتى واقعاً ديده شد مقرراتى وجود دارد كه جلوى ابتكار را، جلوى حركت را، جلوى پيشرفت را ميگيرد، آن كسانى كه بايد آن مقررات را تغيير بدهند، تغيير بدهند و مانع را بردارند

 اين از اين طرف؛ از آن طرف هم بعضى‌ها براى اينكه حركتهاى ابتكارى را، حركتهاى برخاسته‌ى از روحيه‌ى بسيجى را به حاشيه و انزوا برانند، به بعضى از مقررات دست‌وپاگير تمسك نكنند؛ اين هم اين طرف قضيه است. اگر يك وقتى واقعاً ديده شد مقرراتى وجود دارد كه جلوى ابتكار را، جلوى حركت را، جلوى پيشرفت را ميگيرد، آن كسانى كه بايد آن مقررات را تغيير بدهند، تغيير بدهند و مانع را بردارند. از آن طرف، بى‌قانونى و خروج از مقررات انجام نگيرد؛ از اين طرف، دست‌وپاگيرى مقررات و مزاحمت مقررات از ميان برداشته شود. مديريتهاى كلان در بخشهاى مختلف بايد به اين چيزها توجه كنند. به هر حال اين يك بخشى بود از نگاهى كه ما به بسيج داريم.

* حركت انقلاب اسلامى، يك حركت موفق است؛ تجربه‌ى روى زمين ما اين را نشان ميدهد

 من به شما عرض بكنم؛ آينده‌ى كشور، آينده‌ى بسيار روشنى است. على‌رغم همه‌ى آنچه كه دشمنان ما هى خواسته‌اند و هى گفته‌اند و بعضى حنجره‌هاى غرض‌ورز و زبانهاى آلوده‌ى به بدخواهى آنها را تكرار كردند، تبليغ كردند، يك عده‌اى هم ساده‌لوحانه باور كردند، حركت انقلاب اسلامى، يك حركت موفق است؛ تجربه‌ى روى زمين ما اين را نشان ميدهد. ما خيالبافى نميكنيم؛ نميخواهيم توهّم‌سازى كنيم و خودمان را با توهّماتِ خودمان خوشحال كنيم؛ نه، واقعيات را نگاه ميكنيم، مى‌بينيم نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران در سايه‌ى اين نظام، در اين سى و دو سال، روزبه‌روز پيشرفت كردند؛ آن هم پيشرفتهائى بسيار برجسته‌تر از پيشرفتهاى متعارف و معمول ملتها. بعضى از ملتها هستند كه مديريتهاى خوبى دارند، كارهاى خوبى ميكنند؛ ولى اين حركت ملت ايران، موفقانه‌تر و كاميابانه‌تر بوده از آنچه كه در دنيا وجود دارد و متعارف است. در همه‌ى زمينه‌ها همين جور است؛ ما پيشرفت كرده‌ايم.

 *پيشرفت كردن معنايش اين نيست كه مشكلات نيست؛ معنايش اين است كه حركت به سمت كامل شدن و بهتر شدن است؛ و اين وجود دارد

 بعضى از مشكلات در جامعه وجود دارد. پيشرفت كردن معنايش اين نيست كه مشكلات نيست؛ معنايش اين است كه حركت به سمت كامل شدن و بهتر شدن است؛ و اين وجود دارد. در همه‌ى زمينه‌ها همين‌طور است؛ در زمينه‌ى سياسى، در زمينه‌ى علمى، در زمينه‌ى تجربه‌هاى مختلف در عرصه‌هاى گوناگون، كه ميتواند الهام‌بخش مديرانى باشد كه در قسمتهاى مختلف كشور يا در مديريتهاى كلان كشور حضور دارند؛ اين ميتواند به آنها كمك كند.

*به اعتقاد من، با نگاه و تشخيص من، امروز  پايبندى به مبانى و ارزشهائى كه انقلاب بر اساس آنها به وجود آمد، بيشتر از گذشته است

  و از همه مهمتر، پايبندى به ارزشهاست. پايبندى به مبانى و ارزشهائى كه انقلاب بر اساس آنها به وجود آمد، خيلى چيز مهمى است. به اعتقاد من، با نگاه و تشخيص من، امروز اين پايبندى بيشتر از گذشته است. خب، اول انقلاب هيجانهاى جوانها خيلى زياد بود - كه ناشى از همان شعله‌ى انقلاب بود - اما عمق در همه جا وجود نداشت.

*جوانِ امروز ما عميق‌تر است. ناهنجارى هست؛ بايد نگاه كنيم ببينيم اين ناهنجارى‌ها به سمت سلامت يافتن و عافيت يافتن است يا نه؛ اگر ديديم به سمت سلامت است، بفهميم كه كار، كار موفقى است

 بنده آن روز هم با دانشجوها سر و كار داشتم؛ هفته‌اى يك بار ميرفتم دانشگاه، پاسخ به سؤالات ميدادم. در تهران و هر جاى ديگر هم كه ميرفتم، همين جور بود؛ با سؤالات دانشجوها و ذهن دانشجوها مواجه بودم. امروز نگاه‌ها خيلى عميق‌تر، بنيانى‌تر و برخاسته از ژرف‌نگرى بيشتر در مبانى است. آن روز هيجان بود، حركت بود، حركت هم حركت بسيار موفق و باارزشى بود، فداكارى‌هاى فراوانى هم شد؛ اما جوانِ امروز ما عميق‌تر است. امروز آن مايه‌هاى هيجانى هم نيست، تبليغات دشمن هم فراوان است، در عين حال جوانِ امروز اينجورى است. حالا بعضى‌ها از همه‌ى اين مثبتات چشم ميپوشند، نگاه ميكنند به موارد آسيب‌يافته و ناهنجار؛ فقط ناهنجارى‌ها را مى‌بينند؛ اين غلط است. ناهنجارى هست؛ بايد نگاه كنيم ببينيم اين ناهنجارى‌ها به سمت سلامت يافتن و عافيت يافتن است يا نه؛ اگر ديديم به سمت سلامت است، به سمت درست شدن است، به سمت فهميدن است، بفهميم كه كار، كار موفقى است؛ آن هم در اين دنيا؛ دنيائى كه مسائل تبليغاتى از اطراف به جوان مؤمن و سالم ما تهاجم كردند.

 *آگاهى‌هاى اسلامىِ عميق را در حوزه‌ى كارىِ خودتان گسترش بدهيد

جوانهاى عزيز! اين ديدگاه را پايه‌اى قرار بدهيد براى حركت خودتان. سعى كنيد در محيط پيرامونى اثر بگذاريد. سعى كنيد اين تعمق را بيشتر كنيد. سعى كنيد آگاهى‌هاى اسلامىِ عميق را در حوزه‌ى كارىِ خودتان گسترش بدهيد. امروز خوشبختانه وسائل اين كارها هم فراهم است. همين نوشته‌هاى شهيد مطهرى و نوشته‌هاى فضلا و علماى برجسته‌اى كه امروز در قم و تهران و جاهاى ديگر هستند، چيزهاى خوبى است، معارف خوبى است، مطالب خوبى است؛ در آنها معنويت هست، عقلانيت هست، دقت هست، آينده‌نگرى هست. ذهن خودتان را به اين معارف تبديل كنيد و اين را در محيط پيرامون خودتان گسترش بدهيد.

 *هرچه ميتوانيد، ارتباط معنوى و شخصى خودتان با خداوند متعال را تقويت كنيد

 البته يك روحى هم در اينجا وجود دارد و آن، ارتباط با خداست. هرچه ميتوانيد، ارتباط معنوى و شخصى خودتان با خداوند متعال را تقويت كنيد؛ اين خيلى باارزش است. اين نگاه جوانانه‌ى شما، يك سخن گفتنِ از روى دل با خدا، يك استغفار، يك تهليل و تكبير، يك استغاثه، تضرع پيش پروردگار عالم، از شما جوانها، آثار خيلى زيادى را بر جا ميگذارد؛ اين را فراموش نكنيد.

 *جلسات معنويت و دعا همراه با شناخت مفاهيم و معرفت باشد

 اين جلساتى هم كه داريد - جلسات معنويت و دعا و اينها - سعى كنيد آنها را همراه كنيد با معرفت. دعاى كميل، همراه با شناخت مفاهيم دعاى كميل و معرفت دعاى كميل؛ دعاى ندبه، همين جور؛ و بقيه‌ى كارهائى كه انجام ميگيرد، با معرفت باشد. از علماى محترم، خوب و صاحب فكر - كه بحمداللَّه هستند - استفاده بشود.

*ملت ايران به كمك همين روحيه‌هاى جوان و مؤمن و بسيجى و داراى ابتكار، ان‌شاءاللَّه قله‌هاى اقتدار جهانى را فتح خواهد كرد

 اين حركت، حركت موفقى است و ملت ايران به كمك همين روحيه‌هاى جوان و مؤمن و بسيجى و داراى ابتكار، ان‌شاءاللَّه قله‌هاى اقتدار جهانى را فتح خواهد كرد و به دست خواهد آورد و ان‌شاءاللَّه پرچم اسلام را بر اين قله‌ها خواهيد كوبيد؛ همچنان كه سى سال پيش كسى خيال نميكرد كه شعار اسلام و قرآن و ايمان به مبانى اسلامى در كشورى مثل تونس يا در كشورى مثل مصر بلند شود. امروز اين شعارها را مشاهده ميكنيد. ان‌شاءاللَّه اين روند رو به گسترش است.

 پروردگارا ! به محمد و آل محمد، فضل و رحمت و كرامات خود را بر اين دلهاى پاك و روشن نازل بفرما. پروردگارا ! به محمد و آل محمد، ما را در هر نقطه‌اى از كشور و در هر بخشى از بخشهاى مجموعه‌ى اين كشور قرار داريم، موفق بدار كه بتوانيم بر طبق رضاى تو عمل كنيم. پروردگارا ! دشمنان اين ملت را منكوب و سركوب كن. پروردگارا ! وسائل عزت و شرف و افتخار دينى و اسلامى اين ملت را روزبه‌روز براى او فراهم‌تر بفرما. پروردگارا ! ارواح طيبه‌ى شهيدان عزيز ما را با پيغمبر و اوليائش محشور بفرما. پروردگارا ! روح مطهر امام بزرگوار ما را با اوليائش محشور كن.

 والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) كليم كاشانى‌
2) زلزال: 7
3) حج: 40
4) محمد: 7
5) نهج‌البلاغه، نامه‌ى 47

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در مراسم مشترك نيروهاى مسلح‌ كرمانشاه(21/7/1390)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 به همه‌ى فرماندهان عزيز و آحاد يگانهاى مستقر در اين ميدان و همه‌ى نيروهاى مسلح فداكار و شجاع در استان كرمانشاه، از ارتش، سپاه، بسيج، نيروى انتظامى و عشاير، درود ميفرستم و از خداوند متعال توفيقات روزافزون براى همه‌ى شما مسئلت ميكنم.

 اين پادگان و اين منطقه، يادآور خاطرات بسيار شكوهمندى است. دلاورمردان، فداكاران، كسانى كه دلهاشان لبالب از عشق به اسلام و ايران عزيز بود، در اين منطقه فداكارى‌ها كردند. همت آنان بر كوه‌هاى استوار اين منطقه فائق آمد. دشمن مسلحِ مؤيدِ از سوى شياطين را به مدد الطاف الهى و نزول ملائكه‌ى الهى توانستند شكست بدهند و براى كشورشان آبرو، حيثيت، عزت و مصونيت به وجود بياورند. ياد آن روزها را فراموش نخواهيم كرد. آن روزها براى ما درس است و همواره اين نويد را به خودمان داديم و ميدهيم كه جوانان ما، عزيزان ما، نيروهاى مسلح ما در سازمانهاى مختلف، روزبه‌روز آمادگى‌شان، ايمانشان، عزم و تصميمشان، بيشتر، پيشتر و استوارتر خواهد شد.

*امتيازنيروهاي مسلح در بين همه خدمتگذاران اسلام و كشور:

 1-حافظ امنيتند

  نيروهاى مسلح اين امتياز را در بين همه‌ى خدمتگزاران اسلام و كشور دارا هستند كه اولاً حافظ امنيتند. اگر امنيت از يك كشورى، از يك ملتى سلب شود، راه همه‌ى پيشرفتها به روى او بسته خواهد شد. امنيت، بستر و فضاى اساسى و لازم و حياتى براى همه‌ى كارهاست. علم، پيشرفت، تكنولوژى، ثروت و معنويت در سايه‌ى امنيت حاصل خواهد شد. نيروهاى مسلح نظام جمهورى اسلامى ايران، حافظان امنيتند؛ وظيفه‌ى خود را حفظ امنيت مرزهاى كشور و فضاى عمومى كشور ميدانند؛ و اين امتياز بزرگى است.

2- در عرصه‌ى خدمت، جان خود را در كف ميگيرند و به ميدان مى‌آيند

 دومين امتياز نيروهاى مسلح اين است كه در عرصه‌ى خدمت، جان خود را در كف ميگيرند و به ميدان مى‌آيند. جوانان و فرماندهان و رزمندگان نيروهاى مسلح، در عرصه‌ى خدمت، خود را با شوق آماده‌ى فداكارى ميكنند و وارد ميشوند؛ اين خاصيت ايمان اسلامى آنهاست. اينجا خبرى از تحميل نيست، خبرى از فشار نيست؛ اينجا انگيزه از درون ميجوشد.

3- در ميدان با انگيزه ايمان حاضر مي شوند

 اگر قدرتهاى مادى دردسرِ اعصابِ فروريخته‌ى سربازان خود را در مناطق گوناگون عالم دارند، نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى از اين امتياز و افتخار برخوردارند كه نيروهاى آنها با انگيزه‌ى ايمان در ميدان حاضر ميشوند؛ اين امتياز بزرگى است. جانبازى، فداكارى و آمادگى براى دادن جان، اينهاست كه پوشيدن لباس مقدس رزمندگى و نظامى را براى هر انسانى داراى افتخارى بزرگ ميكند؛ اين را قدر بدانيد، به آن بباليد و به شرائط آن عمل كنيد.

 4- نيروهاى مسلح در چشم مردم، محترم و داراى تكريمند

 عزيزان من! نظام جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ايران و كشور عزيز ما در طول سه دهه‌ى گذشته نشان داده است كه داراى اقتدار روزافزون است. جنگ تحميلىِ هشت ساله بر كشور ما و مردم ما به همه نشان داد كه تهاجم به جمهورى اسلامى پرهزينه است. فقط رژيم صدام در مقابل ما نبود؛ رژيم صدام و نيروهاى مسلح صدامى از سوى شياطين بزرگ عالم و شيطان بزرگ - آمريكا - تأييد ميشد، حمايت ميشد. شكست نيروهاى مهاجم به كشور ما، در واقع شكست عمده قواى قدرتهاى مسلح عالم و سياستهاى شيطانى آنها بود؛ فهميدند با كى طرفند؛ با نظام اسلامى. مردم شجاع كشورمان پشتيبان نيروهاى مسلح بوده‌اند و هستند. خداى متعال به شما كمك ميكند؛ دلهاى مردم را نسبت به شما مهربان كرده است. امروز نيروهاى مسلح در چشم مردم، محترم و داراى تكريمند. اينها امتيازات بزرگى است.

 *توسعه اسلام هراسي و ايران هراسي با شيوه هاي احمقانه و ابلهانه و بارها تكرار شده توسط قدرتهاي استكباري،كه تا كنون نتيجه اي نداشته است

 برادران عزيز! جوانان عزيز! فرماندهان محترم! وظيفه‌ى امروز ملت ما يك وظيفه‌ى خطير و حساسى است. امروز فرصتهاى بسيارى در مقابل ما قرار دارد. قدرتهاى استكبارى با سياستهاى گوناگون سعى ميكنند ايران‌هراسى و اسلام‌هراسى را در دنيا توسعه بدهند. مى‌بينيد كارهاى گوناگون آنها را. براى ايران‌هراسى، براى اسلام‌هراسى، شيوه‌هاى احمقانه، ابلهانه، بارها تكرار شده و بى‌خاصيتى آنها نشان‌داده‌شده، مجدداً به وسيله‌ى سياستگذاران درمانده و پريشان غربى و همپيمانانشان تكرار ميشود. اين شيوه‌ها تاكنون نتيجه‌اى نداشته است. اينها نتوانسته‌اند مقصود شيطانى خود را عمل كنند.

 *امروز ايران، ملت ايران، نيروهاى مؤمن كشور ما در چشم كشورهاى اسلامى و ملتهاى منطقه عزيز است

امروز ايران، ملت ايران، نيروهاى مؤمن كشور ما در چشم كشورهاى اسلامى عزيزند؛ امروز نظام جمهورى اسلامى در چشم ملتهاى منطقه عزيز است؛ اين درست نقطه‌ى مقابل آن سياستى است كه آنها خواسته‌اند اعمال كنند. باز هم اين سياستها را تكرار ميكنند، باز هم تودهنى خواهند خورد؛ باز هم آزموده‌ها را مى‌آزمايند، باز هم طعم تلخ شكست را خواهند چشيد.

 *رژيم آمريكا نميتواند از باتلاقى كه به دست خودش در افغانستان به وجود آورده، خودش را خارج كند؛ چون راهش را بلد نيست.با راه‌هاى مادى، با نگاه مادى، با نگاه متكبرانه، با روحيه‌ى تجاوزكارانه و طلبگارانه نميشود  كارها را پيش برد. كار، با منطق، با عقل، با معنويت پيش ميرود.

امروز رژيم مستكبر آمريكا دچار مشكلات است. باتلاق فراهم‌آورده‌ى به دست خودشان در مناطق گوناگون، آنها را دارد غرق ميكند. رژيم آمريكا نميتواند از باتلاقى كه به دست خودش در افغانستان به وجود آورده، خودش را خارج كند؛ چون راهش را بلد نيست. آنها نميتوانند خودشان را خلاص كنند. با راه‌هاى مادى، با نگاه مادى، با نگاه متكبرانه، با روحيه‌ى تجاوزكارانه و طلبگارانه نميشود در دنيائى كه امروز مردم در آن بيدارند، كارها را پيش برد. كار، با منطق، با عقل، با معنويت پيش ميرود؛ اين همان روشى است كه نظام جمهورى اسلامى در پيش گرفته.

 عزيزان من! خوشوقت باشيد، خوشحال باشيد. ان‌شاءاللَّه مشمول رحمت الهى هستيد، مشمول تأييدات الهى هستيد. خداى متعال به شما كمك ميكند. آياتى را در ابتداى مراسم تلاوت كردند: «انّ الّذين قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا تتنزّل عليهم الملائكة الّا تخافوا و لا تحزنوا»؛(1) بيم نكنيد، اندوهگين نشويد، خدا با شماست. «نحن اوليائكم فى الحياة الدّنيا و فى الاخرة»؛(2) فرشتگان در همين دنيا هم به امر پروردگار پشتيبان شما هستند.

 پروردگارا ! تو را به اوليائت، به كلام مقدس قرآن و به روح مؤمن شهيدان سوگند ميدهيم، ما را روزبه‌روز به عهد و پيمانى كه با تو بسته‌ايم، پايبندتر قرار بده. پروردگارا ! اين جوانان عزيز را، اين فرماندهان مسئول و متعهد را مشمول لطف و رحمت و هدايت خود قرار بده. ارواح شهيدان ما را با اوليائشان، با پيغمبر و شهداى كربلا محشور كن.

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1) فصلت: 30
2) فصلت: 31

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در جمع خانواده‌هاى شهدا و ايثارگران كرمانشاه(21/7/1390)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

خداى متعال را سپاسگزارم كه اين توفيق را امروز داد كه در اين مجلسِ داراى عظمت معنوى شركت كنم. براى من در سفر به شهرهاى مختلف، يكى از مهمترين و باعظمت‌ترين ديدارها، ديدار با خانواده‌ى معظم شهيدان و ايثارگران و جانبازان است. علت اين است كه در مسئله‌ى ايثار، عظمتى نهفته است كه هيچ جامعه‌اى بدون دارا بودن يك چنين نقطه‌ى مهم و تعيين‌كننده‌اى نخواهد توانست به عزت و عظمت دست پيدا كند.

   *يكي از جهات و معاني مختلف ايثار،فرصت شناسي و پاسخگويي به نياز لحظه هاست

ما در قضيه‌ى شهادت شهيدان و مجاهدت ايثارگران و جانبازان معمولاً جوانب محدودى را مى‌بينيم و مشاهده ميكنيم؛ در حالى كه خود عمل و حركت ايثار در جامعه كه منجر به شهادت يا جانبازى ميشود، معانى متعددى دارد؛ جهات مختلفى دارد كه هر كدام از اينها درخور بررسى است. يكى از اين جهات، فرصت‌شناسى و پاسخگوئى به نياز لحظه‌هاست. ممكن است احساس مسئوليت در كسانى باشد، اما در لحظه‌ى نياز، اين مسئوليت را نه تشخيص بدهند و نه عمل كنند؛ اين خيلى تفاوت دارد با آن حركت و اقدامى كه درست در لحظه‌ى نياز اتفاق مى‌افتد و انجام ميگيرد. جوانان شجاع و باغيرت و مؤمن و فداكارى كه نياز كشور را احساس كردند و به سراغ خطر رفتند و به استقبال خطر شتافتند، اينها اين امتياز برجسته را دارند كه نياز را در زمان خود فهميدند و به آن پاسخ گفتند. اين يك بعد بسيار مهمى است، اين براى ما درس است.
 من ديروز اشاره كردم كه جوانهاى كرمانشاهى يك ماه بعد از پيروزى انقلاب احساس كردند نياز هست كه بروند. شهيد سيد محمدسعيد جعفرى - شهيد پيشرو و پيشتاز - با جمع رفقاى خودش رفتند از پادگان لشكر سنندج دفاع كردند؛ فهميدند كه معناى اين دفاع چيست؛ تسلط ضد انقلاب بر يك پادگان نظامى، معنايش چيست. اين زود فهميدن، بوقت فهميدن، بهنگام عمل كردن و پاسخ به نياز دادن، آن نقطه‌ى برجسته‌اى است كه نبايد مغفول بماند.

 *احتياج هميشگي به هوشمندي،موقع شناسي و فرصت شناسي

شهداى عزيز ما در سرتاسر كشور اين خصوصيات را دارند. دوستان و برادران نام شهرها را ذكر كردند، خاطره‌هائى از مناطق مقاومت در اين استان بيان كردند. البته از سرتاسر كشور آمدند، شهداى برجسته و نامدارى در اين سرزمين به خاك و خون غلتيدند كه از مناطق ديگر آمدند؛ ليكن نقش مردم اين استان، نقش جوانان باايمان، نقش آن احساس عظيم و عزيز و كميابى كه در اين جوانها بود - هوشمندى آنها، موقع‌شناسى آنها، فرصت‌شناسى آنها - نبايستى نديده گرفته شود؛ و اين همان چيزى است كه ما هميشه به آن احتياج داريم.

*ضربه خوردن جوامع از ندانستن موقعيت و نشناختن فرصت 

 غالباً كشورها و جوامع از ندانستن موقعيت و نشناختن فرصت، ضربه ميخورند. وقتى دشمنى كمين ميگيرد و ما نميدانيم كه او كمين گرفته است، نميشناسيم؛ يا اگر چنانچه اطلاع پيدا كرديم، علاج را زود و بهنگام ارائه نميدهيم؛ آن وقت ضربه ميخوريم.

*دشمن را از دور بايد ديد، از دور بايد شناخت

 جمله‌ى خوبى را اين برادر عزيز اينجا گفتند. گفتند خانواده‌ها ميگفتند اگر اين رزمنده را ما از خانه بيرون نفرستيم، فردا دشمن دم در خانه مى‌آيد، بايد بجنگيم. اين خيلى نكته‌ى مهمى است؛ اين همان نكته‌اى است كه اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) فرمود: هر جماعتى كه در داخل خانه‌ى خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگيرند، غفلت كنند از اين كه دشمن دارد مى‌آيد، اينها شكست خواهند خورد، مغلوب خواهند شد. دشمن را از دور بايد ديد، از دور بايد شناخت؛ اين غفلتى بود كه آن روز آن كسانى كه بايد ميديدند، نديدند. در تهران هى گفته ميشد و خبر ميرسيد كه در منطقه‌ى كرمانشاه، در منطقه‌ى ايلام - بيشتر در اين مناطق - دشمن مشغول آرايش نظامى است. آنجا كه گفته ميشد، سياسيونى كه مسئول كار بودند، انكار ميكردند؛ ميگفتند نه، چنين خبرى نيست. تا وقتى تهران را بمباران كردند. در روز 31 شهريور 59 جنگ در واقع آغاز نشد - آن روز تهران بمباران شد - جنگ از پيش شروع شده بود. اگر مسئولانى كه آن روز در رأس كار بودند - همان كسانى كه بعد هم نشان دادند لياقت اداره‌ى كشور را ندارند - ميفهميدند، تشخيص ميدادند و آمادگى خود را بالا ميبردند، نه خرمشهر آنجور ميشد، نه قصرشيرين آنجور ميشد، نه برخى از مناطق ديگر مرزى.

 * وقتى استعدادهاى مردمى و حضور مردمى ميدان پيدا كند كه وارد عرصه شود، اين غفلتها پيش نمى‌آيد. اين چيزى بود كه آن روز اجازه نميدادند

 آن غفلت اوليه موجب شد كه بر اين منطقه و منطقه‌ى خوزستان، آنطورى كه من در برهه‌ى كوتاهى از نزديك مشاهده كردم، آنچنان فضاى غم‌آلودى حاكم شود كه بعضى از مناظر آن را كه من از نزديك ديدم، نميتوانم فراموش كنم. كار وقتى دست مردم باشد، وقتى استعدادهاى مردمى و حضور مردمى ميدان پيدا كند كه وارد عرصه شود، اين غفلتها پيش نمى‌آيد. اين چيزى بود كه آن روز اجازه نميدادند. در همين مناطق، اينجا و آنجا، گروه‌هاى مردمى گرد هم مى‌آمدند، به زحمت زياد قبضه‌هاى سلاحى را براى خودشان فراهم ميكردند، مشغول دفاع ميشدند؛ آنها آنجا ناراضى بودند، در جلسات رسمى گله و شكايت ميكردند كه چرا فلانى در فلان‌جا اسلحه جمع كرده است! عده‌اى جوان داشتند دفاع ميكردند؛ بنابراين نميتوانستند تحمل كنند. اين براى ما درس است.

 *نظام جمهوري اسلامي با اين آرمانها و هدفها با چالشهاي گوناگون مواجه ميشود ،؛ لذا بايد آماده باشد. اين آمادگى، بيش از همه چيز متكى به ايمانهاى مردم  وآگاهي مردم است

 من ديروز عرض كردم؛ نظامى مثل نظام جمهورى اسلامى، با اين آرمانها، با اين هدفها، با اين داعيه‌ى بزرگى كه دارد - دشمن ظلم است، دشمن استكبار است، دشمن زياده‌خواهىِ متكبرانه‌ى قدرتهاى بين‌المللى است - با چالشهائى مواجه ميشود؛ به رنگهاى مختلف، به شكلهاى گوناگون؛ لذا بايد آماده باشد. اين آمادگى، بيش از همه چيز متكى به ايمانهاى مردم است. آن حصار پشتيبان، آن پاسدار اعظم در دفاع از هويت يك ملت و عزت يك ملت و نجات يك ملت از كيد دشمنان، آگاهى مردم است؛ اين را ما در جنگ تجربه كرديم. امروز هم در هر بخشى، در هر مجموعه‌اى از كار كه مسئولان آگاهانه متوجه باشند و به مردم نقش بدهند، همين اتفاق خواهد افتاد.

 *جمهوري اسلامي مردمسالاري است .شهدا، جانبازان، آزادگان و خانواده‌هاى آنها در اين راه با صبر عظيم خود بهترين آزمايش را دادند

 جمهورىِ اسلامى است، مردم‌سالارى است؛ مردم‌سالارى اسلامى. مردم‌سالارى بايد معنائى داشته باشد؛ معناى واقعى دارد، تعارف نيست. شهدا، جانبازان، آزادگان و خانواده‌هاى آنها در اين راه، بهترين آزمايش را دادند. اين صبر عظيمى كه خانواده‌هاى شهيدان نشان دادند، خيلى ارزش دارد. اگر خانواده‌ها بى‌صبرى نشان ميدادند، بى‌معرفتى نشان ميدادند، بى‌بصيرتى نشان ميدادند، فضاى مجاهدت سرد ميشد؛ دلها مشتاق فداكارى و ايثارگرى باقى نميماند. خانواده‌ها صبر نشان دادند. سالهاى متمادى از آن دوران دفاع مقدس گذشته است، اما باب شهادت بسته نشده؛ باز هم مشاهده ميكنيم خانواده‌هائى داغدار عزيزانى ميشوند كه به مناسبتهاى گوناگون وادى شهادت بر روى آنها در باز ميكند، آنها پر ميگشايند و ميروند. اگر اين بصيرت و اين صبر در ملتى باشد، بدون ترديد اين ملت قله‌ها را درخواهد نورديد.

*ما در تشخيص هدفهامان و تعيين راهِ به اين هدفها، هرگز دچار ترديد نشديم

ما در تشخيص هدفهامان و تعيين راهِ به اين هدفها، هرگز دچار ترديد نشديم؛ در راهِ خودمان شك نكرديم؛ خدا را شكر ميكنيم. خداى متعال هيچگاه دلهاى ما را خالى از نور اميد نگذاشت. و در واقعيت ديديم كه اين اميدها، اميدهاى واهى نبود؛ اميدهاى درستى بود.
 يك روزى بود كه وقتى كسانى به صحنه نگاه ميكردند، بظاهر هيچ چيز اميدبخشى در صحنه به چشم نمى‌آمد؛ اما مردمان بصير - در رأس همه، امام بزرگوار - به ما اميد ميدادند، نويد ميدادند. گاهى ما تعبداً گوش ميكرديم، اما قادر به تحليل نبوديم. تعبداً قبول ميكرديم، بعد ميديديم همين جور شد؛ بعد ميديديم همين اميد الهى، همين نويد آسمانى تحقق پيدا كرد. و امروز وقتى به تجربه‌ى سى و دو ساله‌ى انقلاب نگاه ميكنيم، پى‌درپى موفقيتهاى نظام جمهورى اسلامى را مى‌بينيم.

*روحيه ايثارگري،گذشت ،فداكاري،شناخت وقت انجام وظيفه و انجام دادن به وقت و به موقع  

در ديدارهاى با خانواده‌هاى معظم شهيدان و جانبازان عزيز و ايثارگران، آن چيزى كه در درجه‌ى اول مورد اهتمام اين حقير است، بعد از تجليل و احترام و تقديم مراتب تشكر و قدردانى به خانواده‌هاى عزيز، اين است كه مجموعه‌ى ملت عزيز ما توجه كنند كه روحيه‌ى ايثارگرى نجاتبخش يك كشور است، نجاتبخش يك ملت است. روحيه‌ى گذشت، روحيه‌ى فداكارى، وقت انجام وظيفه را شناختن، كار را بوقت و بموقع انجام دادن، نجاتبخش است.

*مشاهده آثار پيشرفت و موفقيت در كشور

خوشبختانه امروز ما آثار پيشرفت و موفقيت را در كشورمان مشاهده ميكنيم؛ مى‌بينيم كه داريم پيش ميرويم؛ البته تلاش لازم است، كار لازم است. كارها به سمت ظريف‌تر شدن و پيچيده‌تر بودن پيش ميرود. هوشمندى امروز مردم ما هم بمراتب از سالهاى گذشته بيشتر است. بحمداللَّه مردمان مؤمن، پايبند، معتقد و متعهد به آرمانها در جامعه‌ى ما زياد است؛ در اين استان عزيز هم همين جور. در اين استان، ما آنچه كه ديديم، آنچه كه شنيديم، مردانگى و فتوّت و دلاورى و جوانمردى و - همان طور كه ديروز عرض كرديم - خصال نيكِ پهلوانى در مرد و زن بوده است.

*شما در پيشانى دفاع مقدس قرار گرفتيد. پشتيبانى كرديد، گذشت كرديد؛ خداوند ان‌شاءاللَّه اجرها و پاداشهاى معنوى را به شما خواهد داد؛ همچنان كه اجر دنيوى آن را - كه عزت كشور است - به شما و به ملت ايران بخشيد.

اشاره كردند كه خانمى در گيلانغرب از دشمن اسير گرفت؛ يك زن، يك بانوى مؤمن و شجاع. آنچنان نمودارهاى شجاعت در اين استان زياد است كه انسان نميتواند بشمرد. از اوّلى كه اينجا تشكيل شد، نيروهاى مردمى و سپاهى در كنار نيروهاى مبارز ارتش فداكارى كردند. افسران شجاع و لايقى در اينجا بودند؛ فرمانده هوانيروزى كه شهيد شيرودى و ديگران از امكانات و پشتيبانى او استفاده ميكردند و اين پروازهاى عجيب را انجام ميدادند؛ چه در لشكر 81، و چه در بخشهاى گوناگون؛ كه بعضى از افسران شجاع و مؤمن را ما در همين پادگان ابوذر كه ايشان ذكر كردند، از نزديك ديديم. آنها آنچنان با اخلاص و فداكارى كار ميكردند كه فضاى اين منطقه را پر كرده بودند از همين نشانه‌هاى اخلاص و فداكارى و پهلوانى و گذشت و ايثار؛ و اين جزو افتخارات استان شماست، و اين براى شما خواهد ماند. شما در پيشانى دفاع مقدس قرار گرفتيد. افتخارات دفاع مقدس بسيارى‌اش مربوط به اين استان است. پشتيبانى كرديد، گذشت كرديد؛ خداوند ان‌شاءاللَّه اجرها و پاداشهاى معنوى را به شما خواهد داد؛ همچنان كه اجر دنيوى آن را - كه عزت كشور است - به شما و به ملت ايران بخشيد.

 *لزوم پيگيري كمبودهاي اين استان با تلاش و كار مسئو لين

 اين سفر براى ما سفر بسيار مطلوب و شيرينى است، به خاطر ديدار با مردم عزيز و چهره‌ى شاد و خندان آنها؛ كه ديروز در اين مسير، ده‌ها هزار چهره‌ى شاد و خندان را انسان مشاهده ميكرد؛ اين نشانه‌ى چهره‌ى باطراوت اين استان است. اميدواريم ان‌شاءاللَّه مسئولين بتوانند كارهائى را كه در اين استان لازم است انجام بگيرد - كه كارهاى فراوانى هم در اين استان بايستى ان‌شاءاللَّه صورت بگيرد - انجام بدهند. استانِ بسيار بااستعدادى است و كمبودهائى هم دارد؛ اين كمبودها ان‌شاءاللَّه بايستى با تلاش و كار مسئولين پيگيرى شود.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در اجتماع بزرگ مردم كرمانشاه‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

و الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةاللَّه فى الأرضين‌.

 بسيار خرسندم و خداى متعال را شاكرم كه اين توفيق را امروز - اگرچه ديرهنگام - به اين بنده‌ى حقير داد كه در جمع شما مردم عزيز و وفادار و مؤمن كرمانشاه حضور پيدا كنم. اگر ديدار از شهر شما و استان شما تأخير افتاد، اين از اهميت اين استان و مردم عزيز آن نميكاهد. اين استان از لحاظ جايگاه انسانى و جايگاه طبيعى و جايگاه جغرافيائى، يكى از استانهاى ممتاز كشور عزيز و پهناور ماست. در آغاز عرايض، چند جمله‌اى در مناقب كرمانشاه و مردم عزيز كرمانشاه عرض كنيم.

* امتیازات استان کرمانشاه:
 
 ۱-خصوصیات مثبت مردم کرمانشاه
 
برخى از خصوصيات مثبت، بين مردم سرتاسر كشور مشترك است؛ ولى بعضى از خصوصيات در برخى از استانها برجسته‌تر و پررنگ‌تر است. مردم كرمانشاه را از ديرباز به جوانمردى و سلحشورى و وفادارى و مهربانى شناختيم؛ مردمى غريب‌نواز، مردمى مهمان‌نواز، و به طور خلاصه، داراى صفات نيكِ پهلوانى. اين جزو خصوصياتى است كه در كرمانشاه ميدرخشد؛ از دور و نزديك، همه اين را ميدانند و احساس ميكنند.

 آنچه كه اين بنده را در مورد كرمانشاه، هميشه وادار به تحسين ميكرده است، اين است كه مردم اين استان با وجود چندگونگى، از لحاظ قومى، از لحاظ مذهبى، حتّى از لحاظ گويشى، در كنار هم، مهربان، با سلم و مدارا و برادروار زندگى ميكردند و ميكنند؛ اين خصوصيت بسيار مثبتى است كه بايد بر آن پافشارى كرد، آن را حفظ كرد و افزايش داد. عشاير و مرزداران غيور اين استان، در همه‌ى نقاط اين استان، با همان خصوصيات عشايرى و غيرتمندى شناخته ميشوند.

 من در سال 59، اوائل جنگ تحميلى، سرتاسر اين استان را رفتم و از نزديك ديدم. در گيلانغرب و اسلام‌آباد كه مردم شيعه هستند، در پاوه و اورامانات كه مردم سنى هستند، در ريجاب و دالاهو كه گروهى مردمِ اهل حق هستند؛ همه جا مردم در حال دفاع، در حال اظهار ارادت به نظام جمهورى اسلامى بودند. من همان روحيه‌اى را كه در مناطق گوناگون اين استان ديدم، در مركز استان هم كه مجموعه‌اى از نمونه‌هاى اقوام و عشاير گوناگون در اينجا هستند، مشاهده كردم. اين، صفت برجسته‌اى است.

 ۲-نقش مردم کرمانشاه در دفاع مقدس و انقلاب
 
دوران دفاع مقدس، آزمايش بزرگى براى اين استان بود. جنگِ هشت ساله از اين استان شروع شد و در اين استان ختم شد. اولين حملات هوائى رژيم بعثى عراق به اين استان و به شهرهاى اين استان - به همين اسلام‌آباد و گيلانغرب و بقيه‌ى مناطق مرزى - و اولين تجاوز مرزى به قصر شيرين در اين استان بود. هشت سال بعد هم باز جنگ در اينجا خاتمه پيدا كرد. آخرين حركت دفاعى كشور ما و مردم عزيز ما در قضيه‌ى مرصاد، باز در اين استان بود. يعنى سراسر اين هشت سال، اين استان در حال دفاع، در حال ايستادگى و شجاعت بود. قبل از شروع جنگ تحميلى هم از اول انقلاب همين جور بود. يك ماه بعد از پيروزى انقلاب - يعنى در اسفند سال 57 - جوانهاى كرمانشاهى بودند كه رفتند تا از پادگان لشكر سنندج دفاع كنند؛ اولين گروه‌هائى كه براى دفاع در مقابل ضد انقلاب بسيج شدند و راه افتادند رفتند، كه بعضى از همانها جزو شهداى نام‌آور كرمانشاه‌اند.

 ۳-برجستگی استان کرمانشاه از لحاظ نیروی انسانی
 
شخصيتهاى برجسته و ممتازى در ادبيات، در انواع هنر، در شعر، در خط، در علوم - علوم فنى و مهندسى، علوم پايه، علوم دينى - در ورزش، در گذشته‌ى دور و نزديك در اين استان وجود داشتند؛ امروز هم بحمداللَّه هستند. خاندانهاى علمىِ معروفى كه سابقه‌ى حضور علمى آنها در اين شهر و در اين استان بعضاً به بيش از يك قرن و دو قرن ميرسد، در اين استان حضور دارند. يعنى از لحاظ نيروى انسانى، اين استان يك چنين استان برجسته‌اى است.

۴-نقش برجسته زنان استان
 
 نقش زنان در اين استان، يكى از نقشهاى برجسته است. ما در تمام استانهاى كشور - بجز يك استان ديگر غير از استان كرمانشاه - اين همه زن شهيده و زن جانباز كه در قضاياى دفاع مقدس به شهادت رسيدند يا جانباز شدند، نداريم. در اينجا زنانى كه در جبهه شهيد شدند و همچنين كسانى كه در بمبارانهاى دشمن به شهادت رسيدند، فقط يك نمونه‌ى ديگر در سرتاسر كشور دارد. اين هم يكى از امتيازات است.

 ۵-خصوصیات ممتاز طبیعی و جغرافیایی
 
وضع طبيعى استان هم متناسب با همين وضعيت انسانى است؛ يك وضع طبيعىِ ممتازى است. هم از لحاظ اوضاع طبيعى، هم از لحاظ موقعيت جغرافيائى، اين استان ممتاز است. اين استان استعداد عالى كشاورزى دارد، آب سطحىِ فراوان و البته متأسفانه مهار نشده دارد؛ كه يكى از كارهائى كه بايد در اين استان انجام بگيرد، مهار بيش از پيش آبهاى سطحى است. اين استان زمينهاى حاصلخيز، خاك حاصلخيز، اراضى قابل كشت دارد. در اين استان، بيش از هشتصد هزار هكتار زمين قابل كشت و زراعت وجود دارد. اين استان آب و هواى متنوع دارد، قابليتهاى صنعتى و معدنى دارد. به خاطر موقعيت جغرافيائى‌اى كه دارد، از لحاظ ارتباط با خارج و ارتباط با بخشهاى گوناگون كشور، اين استان قابليت حمل و نقل و بازرگانى دارد. چندين مركز مهم اقتصادى كشور در فاصله‌هاى برابر و متقاربى با اين شهر و اين استان قرار دارند. همچنين به خاطر طبيعت زيبا و آثار منحصربه‌فرد تاريخى‌اى كه در اين استان هست، قابليت گردشگرى دارد. اينها خصوصيات طبيعى و جغرافيائى و انسانى اين استان است.

*جوان اين استان بايد سرشار از اميد و نشاط و ميل به كار باشد
 
 با توجه به اين نقاط مثبت و برجسته، جوان اين استان بايد سرشار از اميد و نشاط و ميل به كار باشد. جوانهاى استان توجه كنند و بدانند كه در چه موقعيتى، در چه منطقه‌ى حساس و داراى امتيازى زندگى ميكنند. البته مشكلات وجود دارد، كه ان‌شاءاللَّه بايد مسئولين همتهاى خودشان را بگمارند بر رفع كامل مشكلات؛ كه در رأس مشكلات اين استان، مسئله‌ى اشتغال است. مسئله‌ى اشتغال در اينجا، از متوسط كشور، حساس‌تر است و بايد نسبت به امر اشتغال در اين استان توجه ويژه‌اى بشود.

*ضرورت نگاه جامع ملت ایران به وضع خود و نگاه بصیرانه به وضع جهان با توجه به شرایط حساس جهانی 
 
خب، سفر امروز ما كه چند روز هم به طول خواهد انجاميد و من برنامه‌هاى گوناگونى را با شما مردم عزيزمان، چه در اين شهر، چه در بعضى از شهرهاى ديگر دارم، در يك موقعيت حساس زمانى قرار گرفته است. هر روز از منطقه و از جهان، خبرهاى تازه‌اى ميرسد. مسائلى كه امروز در منطقه‌ى ما هست و در سرتاسر جهان بروز ميكند، مسائل بى‌سابقه‌اى است؛ چه مسائل منطقه، چه مسائلى كه در غرب دارد اتفاق مى‌افتد؛ چه در اروپا و چه در آمريكا. شرائط جهان، شرائط حساسى است؛ و البته به نفع ما. در چنين شرائطى، خيلى خوب است كه ملت ايران يك نگاه جامعى به وضع خود داشته باشند و يك نگاه بصيرانه‌اى به وضع جهان.

۱- مسایل داخلی
 
مسأله اصلی ما مسأله مردم است
 
من امروز از اين فرصت استفاده ميكنم و برخى از مسائل مهمى را كه در رابطه‌ى با ملت عزيزمان و كشورمان در اين برهه قابل توجه است و لازم به يادآورى است، عرض خواهم كرد. مسئله‌ى اصلى ما، مسئله‌ى مردم است؛ حضور مردم، ميل مردم، اراده‌ى مردم، عزم راسخ مردم. اين را بايد عرض كنيم؛ در همه‌ى تحولات و جنبشهاى گوناگون اجتماعى بزرگ، نقش مردم، نقش معيار است. يعنى گسترش يك تحول، گسترش يك فكر، گسترش نفوذ يك مصلح اجتماعى، وابسته‌ى به اين است كه با مردم چقدر ارتباط داشته باشد. هرچه ارتباط او و آن جريان و آن جنبش و آن تحول با مردم بيشتر باشد، امكان موفقيت او بيشتر است؛ اگر از مردم منقطع شد، ديرى نخواهد پائيد، كارى نخواهد كرد. البته در تاريخ كشور ما جابه‌جائى‌هاى قدرت، آمدن سلسله‌هاى سلاطين و رفتن آنها، به مردم ارتباطى نداشته است؛ ليكن همين سلسله‌هاى حكومتى و سلطنتى‌اى كه در طول تاريخ ما وجود داشته‌اند، هر كدام از آنها كه توانسته‌اند رابطه‌ى خودشان را با مردم به يك نحوى محكم و گرم و دوستانه كنند، پايدارى‌شان، موفقيتشان در اداره‌ى كشور و در عزت ملى بيشتر بوده است؛ هر كدام، از مردم منقطع شدند، همه چيز را از دست دادند؛ كه نمونه‌ى اتمّ آن، سلسله‌ى قاجار و سلسله‌ى منحوس پهلوى در اين دوره‌هاى اخير است. ما يك تجربه‌ى مشروطيت را داريم در دوران نزديك خودمان، و يك تجربه‌ى ملى شدن صنعت نفت را.
 
در نهضت مشروطيت، انگليسها با مكر و كلك خودشان، مردم و رهبران مردمى را كنار زدند؛ مشروطيت سر از قلدرى رضاخان درآورد.

در اين دو، مردم حضور داشتند، شركت داشتند؛ عامل پيروزى هر دو نهضت، مردم بودند؛ ولى از مردم جدا شدند. در نهضت مشروطيت، انگليسها با مكر و كلك خودشان، با حيله و خدعه‌ى خودشان، آمدند بر امواج مشروطيت سوار شدند، مردم و رهبران مردمى را كنار زدند؛ مشروطيت سر از قلدرى رضاخان درآورد.

در قضيه‌ى صنعت نفت و ملى شدن نفت ، به مردم پشت كردند؛ كودتاى آمريكائى آمد امور را قبضه كرد.

 در قضيه‌ى صنعت نفت و ملى شدن نفت هم در اول دهه‌ى 30 شمسى در كشورمان، مردم عامل بودند، مردم مؤثر بودند، حضور آنها موفقيت‌آور بود؛ ليكن ديرى نپائيد كه از مردم جدا شدند، به مردم پشت كردند؛ كودتاى آمريكائى آمد امور را قبضه كرد و كشور را مجدداً به استبداد كشاند.

 نقش مردم در پیروزی انقلاب و حوادث بعد از آن
 
در طول تاريخ ما، هيچ حادثه‌اى مثل حادثه‌ى پيروزى انقلاب اسلامى و حوادث بعد از آن نبوده است كه مردم در آن، نقش مستقيم داشته باشند. در انقلاب اسلامى مردم آمدند؛ همه‌ى مردم، همه‌ى قشرهاى مردم، از شهرى و روستائى، از زن و مرد، از پير و جوان، از تحصيلكرده و بيسواد، همه و همه در كنار هم حضور پيدا كردند. با اينكه متكى به قدرت و زور هم نبودند، سلاح هم نداشتند، اگر هم داشتند، به كار نميبردند، اما در عين حال توانستند يك رژيمِ تا دندان‌مسلحِ متكى به قدرتهاى استكبارى را بكلى از پا در بياورند و انقلاب را پيروز كنند.
 
نقش مردم با پيروزى انقلاب تمام نشد؛ و اين از حكمت امام بزرگوار ما و ژرف‌نگرى آن مرد حكيم و معنوى و الهى بود
 
منتها نكته‌ى اساسى در انقلاب ما اين بود كه نقش مردم با پيروزى انقلاب تمام نشد؛ و اين از حكمت امام بزرگوار ما و ژرف‌نگرى آن مرد حكيم و معنوى و الهى بود. او ملت ايران را بدرستى شناخته بود، ملت ايران را باور كرده بود، به سلامت و صداقت و عزم راسخ و توانائى‌هاى ملت ايران ايمان داشت. همان روزها بعضى‌ها بودند كه ميگفتند خيلى خوب، انقلاب پيروز شد، مردم برگردند بروند خانه‌هاشان. امام محكم ايستاد و كارها را به مردم سپرد.
 
۱-تعیین نظام سیاسی کشور به وسیله مردم
 
 
يعنى پنجاه روز بعد از پيروزى انقلاب، نظام سياسى كشور به وسيله‌ى رفراندوم مردم تعيين شد. شما به انقلابهاى گوناگون نگاه كنيد تا معلوم شود كه اهميت اين حرف چقدر است. پنجاه روز بعد از پيروزى انقلاب، مردم فهميدند چه نظامى را ميخواهند. خودشان پاى صندوقهاى رأى آمدند و با آن رأى عجيب و تاريخى مشخص كردند كه نظام جمهورى اسلامى را ميخواهند. در اين دويست سال اخير - كه سالهاى انقلابهاى بزرگ است - در هيچ انقلابى چنين اتفاقى نيفتاده است كه با اين فاصله‌ى كم، نظام جديد به وسيله‌ى خود مردم، نه به وسيله‌ى يك عامل ديگر، تعيين شود.
 
۲-تعیین نمایندگان خبرگان قانون اساسی
 
 بعد بلافاصله امام بزرگوار دنبال قانون اساسى بود. من فراموش نميكنم؛ در ماه‌هاى ارديبهشت يا خرداد سال 58 - يعنى سه ماه چهار ماه بعد از پيروزى انقلاب - امام شوراى انقلاب را كه ماها بوديم، براى يك كار مهمى به قم خواستند. ما خدمت امام رفتيم. من از ياد نميبرم چهره‌ى خشمگين امام را كه نظير آن را من در امام كم ديدم. حرفشان اين بود كه چرا براى قانون اساسى فكرى نميكنيد. اين در حالى بود كه هنوز سه ماه از پيروزى انقلاب بيشتر نگذشته بود. همان جلسه تصميم‌گيرى شد كه انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود. مسئولين كشور - كه دولت موقت بود - آمدند انتخابات را برگزار كردند. مردم در يك انتخاباتِ سراسرى شركت كردند، نمايندگان خود را - كه خبرگان قانون اساسى بودند - معين كردند. خبرگان هم در ظرف چند ماه قانون اساسى را تدوين كردند.
 
۳-تصویب قانون اساسی با رأی بالا توسط مردم
 
 بعد امام باز دوباره فرمودند كه اين قانون اساسى‌اى كه تدوين شده است، بايد به رأى مردم برسد. با اينكه نمايندگان مردم آن را تدوين كرده بودند، اما امام فرمود باز هم بايستى رأى مردم باشد. لذا آمدند رفراندوم قانون اساسى كردند، مردم هم با رأى بالائى قانون اساسى را تصويب كردند. بنابراين نقش مردم بعد از پيروزى انقلاب تمام نشد. در خصوصيات اداره‌ى كشور، اين نقش ادامه پيدا كرد.
 
۴-انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان مجلس شورای اسلامی ،خبرگان رهبری و شوراها تا کنون توسط مردم
 
 هنوز يك سال از پيروزى انقلاب نگذشته بود كه رئيس جمهور بر طبق قانون اساسى انتخاب شد. بعد از چند ماه، مجلس شوراى اسلامى انتخاب شد. از آن تاريخ تا امروز، در طول اين سى و دو سال، مرتباً خبرگان رهبرى، رئيس جمهور، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، نمايندگان شوراها، به وسيله‌ى مردم انتخاب شدند. مردم خودشان هستند كه تصميم ميگيرند، شركت ميكنند، انتخاب ميكنند؛ كار دست مردم است. حضور مردم، يك چنين حضور برجسته‌اى است.

 به خاطر حضور ، ايمان  و پايبندى مردم به نظام اسلامى؛ نظام توانسته همه مشکلات را در خود  حل و هضم کند
 
 در طول اين سالهاى متمادى، دولتهاى گوناگون و ذائقه‌هاى سياسى گوناگون بر سر كار آمدند - چه در مجلس با سلائق سياسى مختلف، چه در قوه‌ى مجريه - بعضى‌ها حتّى با اصول نظام زاويه هم داشتند؛ ليكن ظرفيت عظيم نظام، بدون اينكه ناشكيبائى نشان بدهد، توانسته است همه‌ى اين مسائل را از سر بگذراند؛ توانسته است همه‌ى اين مشكلات را در خود حل و هضم كند؛ به خاطر حضور مردم، به خاطر ايمان مردم، به خاطر پايبندى مردم به نظام اسلامى؛ يعنى خودشان را صاحب كشور دانستن. در گذشته هميشه ميگفتند كشور صاحب دارد؛ منظورشان اين بود كه فلان امير و فلان حاكم و فلان سلطان صاحب كشور است! مردم نقشى نداشتند، كاره‌اى نبودند. امروز به بركت انقلاب اسلامى، مردم ميدانند كشور صاحب دارد؛ صاحب كشور هم خود مردمند.

هر نظامی مثل نظام ما بخواهد بماند، بايد يك نيرو و ظرفيت عظيمى از او نگهبانى كند، اين نيروى نگهبان عبارت است از اراده‌، عزم و حضور مردم
 
 ما وقتى تجربه‌ى سى و دو ساله‌ى انقلاب را بازخوانى ميكنيم، ژرفِ ژرفائى حكمت امام و تدبير امام را درمى‌يابيم؛ چرا؟ چون هر نظامى مثل نظام جمهورى اسلامى، با اين آرمانهاى بلند، با اين ضديت و مخالفتى كه با استكبار و بى‌عدالتى بين‌المللى دارد، با ايستادگى‌اى كه در مقابل شياطين قدرت در سرتاسر جهان دارد، دشمنهاى گردن‌كلفتى دارد. چالش ايجاد ميكنند، مشكل به وجود مى‌آورند. اگر اينچنين نظامى بخواهد بماند، بايد يك نيرو و ظرفيت عظيمى از او نگهبانى كند، تا بتواند ايستادگى كند، تا بتواند پيشرفت كند و متوقف نماند. در انقلاب اسلامى، با تدبير امام - كه از متن اسلام گرفته شده بود - اين نيروى نگهبان عبارت است از اراده‌ى مردم، عزم مردم، حضور مردم. لذا نظام اسلامى چالشها را درنورديد و بر چالشها پيروز شد.
 
پیروزی جمهوری اسلامی بر همه چالشهای سخت و نرم تا امروز
 
 
به اطمينان كامل ميشود گفت كه جمهورى اسلامى تا امروز بر همه‌ى چالشهاى سخت و نرم كه در مقابل او قرار گرفت، پيروز شده است و به عون الهى، به فضل الهى، به هدايت الهى، بر هر چالش ديگرى هم در آينده پيروز خواهد شد.

۱-چالش جنگ تحمیلی
 
 يكى از چالشهاى بزرگى كه همان اول انقلاب به سراغ كشور آمد، همين جنگ تحميلى هشت ساله بود. شوخى نيست؛ هشت سال! جنگى را بر اين كشور تحميل كردند. هر نظامى باشد، با ناآمادگى‌اى كه در اول انقلاب به طور طبيعى هست، در يك چنين چالشى شكست ميخورد؛ اما كشور عزيز ما، نظام مقدس جمهورى اسلامى شكست نخورد؛ پيروز شد. جنگ به وسيله‌ى مردم اداره شد. هم ارتش و هم سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و هم نيروهاى گوناگون، متكى به مردم بودند؛ به ايمان مردم، به عشق مردم، به صفاى مردم. از خط مقدم تا همه‌ى صفوف عملياتى، تا پشت جبهه و پشتيبانى، مردم با صفا و صداقتى مثال‌زدنى و فراموش‌نشدنى، براى فداكارى آمادگى داشتند. آن كسانى كه در سنين جوانىِ بعد از آن دوران هستند، متأسفانه به ياد نميدهند. چقدر خوب است كه آن حوادث ممتاز و برجسته و زيبا بازخوانى شود.

 در همين شهر كرمانشاه براى من نقل كردند كه جعفرآباد بمباران شده بود، يك خانواده‌اى زير آوار مانده بودند. بچه‌هاى فرماندارى رفتند كمك كردند، اينها را از زير آوار بيرون آوردند. پيرمردِ پدر اين خانواده بعد براى تشكر به فرماندارى آمده بود. تشكر ميكرد كه به من كمك كرديد. مسئولين فرماندارى به او گفتند شما فهرست خسارتهاتان را بدهيد كه ما به شما كمك كنيم و جبران خسارتهاتان بشود. در اين نقل، اين پيرمرد گفت: حيف است از تو همشهرى! مگر من براى جيفه‌ى دنيا اينجا آمده‌ام؟ ببينيد، او كرمانشاهى است ها! اين تعبير، همان تعبير پرگذشت و پر اغماضى است كه يك انسان والا انجام ميدهد. از اين نمونه‌ها در اين شهر شما و استان شما فراوان است. در همه‌ى مناطق عملياتى غرب و جنوب غربى و شمال غربى، از اين نمونه‌ها ميشود پيدا كرد. اينها چيزهائى است كه در ملتهاى ديگر پيدا نميشود. يك نمونه‌هاى برجسته‌ى اينچنين را، آن هم با اين فراوانى، نميشود پيدا كرد. جنگ را مردم اداره كردند؛ مردم پاى كار بودند.

۲-چالش فشارهاى اقتصادى و تحريمها
 
 يكى ديگر از چالشهاى بزرگ، همين چالش فشارهاى اقتصادى و تحريمها بود. امروز سخن از تحريم ميگويند؛ تحريم براى ما چيز تازه‌اى نيست. از سال اول پيروزى انقلاب، تحريمهاى يكجانبه از طرف آمريكا و كشورهاى اروپائى شروع شد و در طول جنگ، اين تحريمها و محدوديتها به اوج خود رسيد. من يك وقتى گفته‌ام؛ ما ميخواستيم از خارج از كشور سيم خاردار تهيه كنيم. كشورى كه اين سيم خاردار بايد از آنجا عبور ميكرد - شوروى سابق - اجازه نميداد كه اين كالا از داخل خاك او عبور كند، بيايد ايران! حالا كالا نه كالاى نظامى است، نه سلاح تهاجمى است؛ سيم خاردار است! اينقدر محدوديت عليه كشور ما به وجود آوردند.
 
*غرض دشمن از تحریمهای اقتصادی :به زانو درآوردن نظام و ملت
 
در همه‌ى زمينه‌هاى اقتصادى به دنبال ايجاد تحريم بودند؛ غرضشان هم اين بود كه ملت ايران را به زانو در بياورند، نظام را به زانو در بياورند؛ اما نظام جمهورى اسلامى به كمك صبر و بصيرت شما مردم، همه‌ى آن سياستها و  سياستگذاران را به زانو درآورد.

 *استفاده ما از محدو دیتها به عنوان یک فرصت و دستیابی ما به پیشرفتها
 
ما توانستيم از همين محدوديتها به عنوان يك فرصت استفاده كنيم. همين منعها و تحريمها و محدوديتها موجب شد كه ما در ميدانهاى نوآورى و ابتكار، در همه‌ى زمينه‌ها، به پيشرفتهائى دست پيدا كنيم كه كشورهاى منطقه در طول سالهاى متمادى هم نتوانستند به آن پيشرفتها دست پيدا كنند. ملت ما، مردم ما، جوانان ما، دانستند. من مثالهائى دارم در انقلابها، كه حالا مجال نيست من اينها را عرض كنم؛ شايد در خلال بعضى از ديدارهاى ديگر گفتم. انقلابهائى كه در دهه‌ى 70 ميلادى - يعنى چند سال قبل از انقلاب ما - در بعضى از كشورها اتفاق افتاده بودند، وضع رقتبارى داشتند؛ قابل مقايسه نبودند. انقلاب عظيم ما توانست اينجور پيشرفت كند.

 ۳-چالشهای فتنه انگیز ،مثل فتنه ۱۸ تیر ۷۸ وفتنه سال ۸۸
 
يكى ديگر از چالشها - كه البته اين چالش پيچيده‌ترى بود - چالشهاى فتنه‌انگيزى بود كه در فتنه‌اى مثل هجدهم تير سال 78 و فتنه‌ى سال 88، با فاصله‌ى ده سال، اينها در تهران راه انداختند. اميدوار بودند كه بتوانند با اين فتنه، نظام را شكست بدهند؛ ضربه وارد كنند؛ اما بعكس شد. در فتنه‌ى هجدهم تير، پنج روز بعد از اينكه فتنه‌گران فتنه‌ى خود را شروع كردند، مردم آن حركت عظيمِ 23 تير را، نه فقط در تهران، بلكه در ساير شهرها به راه انداختند. در فتنه‌ى 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضيه‌ى عظيم نهم دى به راه افتاد. همان وقت بعضى از ناظران خارجى كه از نزديك ديده بودند، در مطبوعات غربى نوشتند و ما ديديم، كه گفته بودند آنچه در نهم دى در ايران پيش آمد، جز در تشييع جنازه‌ى امام، چنين اجتماعى، چنين شورى ديده نشده بود. اين را مردم كردند. حضور مردم اينجورى است.

۴-چالش مسئله هسته ای
 
 مسئله‌ى هسته‌اى، يكى ديگر از چالشهاست. آن حصار مستحكمى كه توانست به مسئولان جرأت بدهد، قدرت بدهد و آنها در مقابل زورگوئى و تحميل دشمنان در قضيه‌ى هسته‌اى بايستند، اراده‌ى مردم بود، پشتيبانى مردم بود؛ پايگاه اقتدار مردمى بود كه توانست اين موفقيت بزرگ را نصيب كشور كند.

 *عرصه‌ى علم و فناورى يكى از صحنه‌هاى بسيار مهم نقش آفرینی مردم
 
يكى از صحنه‌هاى بسيار مهم ديگرى كه مردم عزيز ما در آن نقش ايفاء كردند و كسى هم تصور نميكرد كه اين صحنه اينجور براى نقش‌آفرينى ظرفيت داشته باشد، عرصه‌ى علم و فناورى است. كى خيال ميكرد جوانان ما اينجور وارد اين ميدان شوند؟ بمجرد اينكه نهضت توليد علم و جنبش نرم‌افزارى با نخبگان و زبدگان دانشگاهى مطرح شد، آنچنان حركت عظيمى به وجود آمد كه شد يك گفتمان عمومى، شد يك حركت همگانى. امروز در سرتاسر كشور، در استانهاى مختلف، در شهرهاى كوچك و بزرگ، بخصوص در مراكز علمى و حساس، جوانهاى ما كارهاى حساسِ بزرگى را از لحاظ علمى و فناورى دارند انجام ميدهند؛ كارهائى است كه بعضى از آنها صددرصد به نتيجه رسيده است، بعضى هم در راه است. اينها را ملت ايران خواهند ديد. اين كارهاى علمى مايه‌ى اعتماد به نفس ملت ايران است، مايه‌ى رونق اقتصادى است. تجارتهاى پرسود مادى، ناشى از پيشرفتهاى علمى است. جوانان ما در اين زمينه وارد شدند. آمارهاى جهانى هم اين را تأييد كرد. البته مسئولان هم تلاشهاى باارزشى ميكنند.

 *نتیجه گیری:
 
الف-همه‌ى دنيا بداند، دشمنان غربى ما بدانند كه اين نظام به خاطر حضور مردم، يك نظامِ داراى استحكام و اقتدار است واگر يك مسئولى هم بخواهد كجروى كند، بخواهد حركت ديگرى در قبال حركت انقلاب به راه بيندازد، مردم او را حذف ميكنند
 
خب، من از اين بخش از عرايضم ميخواهم دو تا نتيجه بگيرم: اولاً همه‌ى دنيا بداند، دشمنان غربى ما بدانند كه اين نظام به خاطر حضور مردم، يك نظامِ داراى استحكام و اقتدار است. سياستگذاران غربى، اينجا را اشتباه نكنند با بعضى از كشورهائى كه انقلاب كردند، بعد هم همان جورى كه غرب مايل بود راهشان را تغيير بدهد، تغيير دادند. اينجا مردمند. اينجا بافت عمومى كشور - يعنى مردم در بخشهاى مختلف كشور و از طبقات مختلف - در اين انقلاب ذى‌سهمند، ذى‌نظرند، اراده و عزم آنها تأثير ميگذارد. اگر يك مسئولى هم بخواهد كجروى كند، بخواهد حركت ديگرى در قبال حركت انقلاب به راه بيندازد، مردم او را حذف ميكنند. اين آن چيزى است كه همه‌ى مردم دنيا و سياستگذاران كشورهاى گوناگون بايد اين را بدانند؛ و البته ميدانند، اين را احساس هم كردند. امثال همين حضور مردمىِ امروز شما، به نظام استحكام و اقتدار بخشيده است؛ كه من واقعاً لازم است هم تشكر كنم از اين حضور گرم و صميمانه‌ى شما در اين خيابانها، و هم معذرت‌خواهى كنم. من واقعاً راضى نيستم به اينجور زحمت كشيدن مردم و اين رنجى كه در اين استقبالها بر آنها وارد ميشود. ...(1) خيلى متشكر، خيلى متشكر، خيلى متشكر. پس نتيجه‌ى اوّلى كه از اين بحثِ حضور مردم گرفتيم، اين است كه ديگران بدانند، دنيا بداند، سياستگذاران استكبار و غير استكبار بدانند كه ايران اين است؛ اينجا مردمند، ملتند، عزم عمومى است، عزم ملى است.

 ب-هر جائى كه مسئولين كشور توانائى‌هاى مردم را شناختند و به كار گرفتند، ما موفق شديم. هر جائى كه ناكامى هست، به خاطر اين است كه ما نتوانستيم حضور مردم را در آن عرصه تأمين كنيم.
 
اما نتيجه‌ى دومى كه ميخواهم بگيرم، در واقع خطاب به همه‌ى مسئولين محترم كشور است. هر جائى كه مسئولين كشور توانائى‌هاى مردم را شناختند و به كار گرفتند، ما موفق شديم. هر جائى كه ناكامى هست، به خاطر اين است كه ما نتوانستيم حضور مردم را در آن عرصه تأمين كنيم. ما مسائل حل نشده كم نداريم. در همه‌ى مسائل گوناگون كشور، مسئولين بايد بتوانند با مهارت، با دقت، با ابتكار، راه‌هائى را براى حضور مردم پيدا كنند - همچنان كه در عرصه‌ى بسيار دشوارِ جنگ اين اتفاق افتاد، راه باز شد؛ كسانى توانستند راه را باز كنند - تا هر جوانى، هر پيرى، هر مردى، هر زنى كه بخواهد در اين كار بزرگ شركت كند، راه برايش باز باشد. در زمينه‌هاى گوناگون هم ميشود، در اقتصاد هم ميشود. اقتصاد كشور، توليد كشور ميتواند به وسيله‌ى همت مردم، با پول مردم، با ابتكارهاى مردم، با انگيزه‌هاى مردم، چندين برابر شكوفائى پيدا كند. سياستهاى اصل 44 را كه ما تدوين كرديم، بر اساس همين نكته بود. براى آينده‌ى كشور، هدفهائى مشخص شده است. ما اين دهه را «دهه‌ى پيشرفت و عدالت» ناميديم؛ ما سياستهاى اصل 44 را تدوين كرديم؛ ما چشم‌انداز بيست‌ساله را تدوين كرديم؛ سياستهاى برنامه‌هاى پنج‌ساله را تدوين كرديم و ميكنيم. همه‌ى اين سياستگذارى‌ها بر اساس واقع‌بينى است. اينجور نيست كه يك عده‌اى نشسته باشند و با توهمات خودشان سياست پنج‌ساله يا چشم‌انداز بيست‌ساله بنويسند؛ نه، اين با واقعيتها تطبيق ميكند؛ متكى به واقعيتهاى كشور است.

اگر حضور مردم براى هدفها تأمين شود، اين هدفها حتّى زودتر از دورانى كه در نظر گرفته شده است، حاصل خواهد شد
 
 خب، اينها هدفهاى تعيين شده است. اگر حضور مردم در اين راه‌ها و براى اين هدفها تأمين شود، اين هدفها حتّى زودتر از دورانى كه در نظر گرفته شده است، حاصل خواهد شد. حضور مردم چه جورى است؟ اين، همان نكته‌ى اصلى است. اينجاست كه مسئولين بايد زمينه‌ها را، مدلها را، فرمولهاى عملى و قابل فهم عموم را، فرمولهاى اعتمادبخش را براى مشاركت مردم فراهم كنند. در هر بخشى ميشود اين كارها را كرد. هم قوه‌ى مجريه، هم قوه‌ى قضائيه، هم قوه‌ى مقننه به شيوه‌ى خاص خود ميتوانند اين را تأمين كنند؛ از ابتكار مردم، از فكر مردم، از نيرو و انگيزه‌ى مردم، از نشاط جوانىِ جوانان ما - كه قشر عظيم و وسيعى هستند - ميتوانند استفاده كنند؛ اين جزو كارهائى است كه بايد ان‌شاءاللَّه با سازوكار شفاف از سوى مسئولين انجام بگيرد. البته كارهائى در زمينه‌هاى مختلف شده است، راه‌هائى باز شده است؛ اما بيش از اين ميشود كار كرد و حضور همه‌ى مردم را تأمين كرد، تا يك جوان، يك پير، يك صنعتگر، يك مبتكر بداند كه در اين حركت عمومى در كجا قرار ميگيرد. همه چيز با يك چنين سازوكارى به سامان ميرسد؛ مثل گذشته.

* توقع مردم از مسئولین:
تعامل،وحدت و همکاری در سطوح بالا و میانه
تمرکز بر اولویتهای کشور
عدم سرگرم شدن به مسائل فرعی و حاشیه ای
کار و تلاش بی وقفه
صداقت ،عمل به وعده ها،پرهیز از مناقشات
امانت و پاکدستی و برخورد با متخلف و خائن
 ا قدام مدبرانه، عزم راسخ، عدالت‌خواهى،
مسئله‌ى مبارزه با فساد ادارى و فساد مالى
 
البته مردم انتظاراتى دارند؛ اين انتظارات بجا هم هست. مسئولان بايد قدردان مردم باشند. حضور مردم، آمادگى مردم، نعمت بسيار بزرگى است كه همه بايد قدردان آن باشيم. مسئولان نيت خدمتگزارى خالص داشته باشند. آنچه كه مردم از مسئولين - بخصوص رده‌هاى بالاتر - توقع دارند، اين است كه با هم تعامل داشته باشند، وحدت داشته باشند، همكارى داشته باشند؛ هم در سطوح بالا، هم در سطوح ميانه؛ بر اولويتهاى كشور تمركز داشته باشند، مسائل اصلى را جلو بيندازند، سرگرم مسائل فرعى و حاشيه‌اى نشوند، كار و تلاش بى‌وقفه انجام بدهند. مردم صداقت را توقع دارند، عمل به وعده‌ها را توقع دارند، پرهيز از مناقشات را توقع دارند، پرهيز از سرگرم شدن به حواشى و مسائل فرعى را توقع دارند، امانت و پاكدستى و برخورد با متخلف و خائن را توقع دارند؛ اينها در صدر مطالبات مردم قرار دارد. اگر ما مسئولين كشور يك وقتى يك كارى را نتوانيم انجام بدهيم - يك جاده‌اى، يك سدى، يك كار اقتصادى - بيائيم به مردم بگوئيم نميتوانيم انجام بدهيم، مردم حرفى ندارند. اگر چنانچه مسئولين كشور بگويند آقا اين امكانات نيست، نميتوانيم اين كار را انجام بدهيم، مردم حرفى ندارند؛ اما مردم حرفشان آنجاست كه ما در زمينه‌ى برخورد با متخلف كوتاهى كنيم، در دنبال‌گيرى از عدالت كوتاهى كنيم؛ مردم اينها را نمى‌پسندند، مردم از اين چيزها عصبانى ميشوند. اقدام مدبرانه، عزم راسخ، عدالت‌خواهى، مسئله‌ى مبارزه با فساد ادارى و فساد مالى، مهم است.
 
*در فساد اخير بانكى قوای سه گانه بايد اين مسئله را دنبال كنند، به نتيجه برسند، متخلف را - هر كه هست - مجازات كنند، تا اين براى ديگران عبرت شود
 
در همين فساد اخير بانكى كه پيش آمد و همه را متوجه خودش كرد، من مى‌بينم و شاهدم كه خوشبختانه سه قوه با هم همكارى بسيار خوبى دارند؛ هم از مجلس، هم از دولت، هم از قوه‌ى قضائيه، با همديگر دارند كار ميكنند براى اينكه اين را دنبال كنند. بايد اين مسئله را دنبال كنند، به نتيجه برسند، متخلف را - هر كه هست - مجازات كنند، تا اين براى ديگران عبرت شود.
 
*در مبارزه‌ى با فساد، در درجه‌ى اول، مسئله‌ى پيشگيرى است؛ اما اگر در پيشگيرى كوتاهى شد، به يك نحوى يك فساد واقع شد، درمان، دنبال‌گيرى است؛
 
 
 البته در مبارزه‌ى با فساد، در درجه‌ى اول، مسئله‌ى پيشگيرى است؛ اما اگر در پيشگيرى كوتاهى شد، به يك نحوى يك فساد واقع شد، درمان، دنبال‌گيرى است؛ اين نبايد مورد غفلت قرار بگيرد، كه ان‌شاءاللَّه نميگيرد، و ان‌شاءاللَّه مراقبت هم ميشود كه نگيرد.
مسئله‌ى فرهنگ اسلامى و ارزشهاى انقلاب
 مسئله‌ى فرهنگ اسلامى و ارزشهاى انقلاب هم مسئله‌ى مهمى است، كه اين هم توقع مردم است. در سرتاسر كشور، من  هر جائى كه رفتم، نه فقط خانواده‌هاى شهدا، بلكه بسيارى از مردم توقع دارند و درخواستشان اين است كه ظواهر اسلامى و فرهنگ اسلامى در جامعه رعايت شود؛ بخصوص مسئولين رعايت كنند.

 مسئله‌ى اشتغال
 
مسئله‌ى اشتغال هم مسئله‌ى مهمى است، كه عرض كرديم. البته در اين استان و بعضى از استانهاى ديگر، اشتغال اهميت بيشترى دارد. در بعضى جاها كارهاى بهترى شده است، كه ان‌شاءاللَّه بايد دنبال‌گيرى شود. مسئله‌ى تقويت توليد داخلى، مسئله‌ى كشاورزى، مسئله‌ى صنعت، اينها كارهائى است كه بايد انجام بگيرد.

 * انتخابات
 
با هر انتخاباتى، خون تازه‌اى در رگهاى كشور تزريق ميشود؛ روح تازه‌اى در كالبد كشور دميده ميشود
هميشه دشمن خواسته است كه يا انتخابات نباشد يا كمرنگ باشد
 
آنچه كه من در اين بخش عرض ميكنم، مسئله‌ى انتخاباتى است كه در پيش است. مظهر حضور مردم، از جمله، انتخابات است. البته تا انتخابات، سه چهار ماه وقت داريم. من هم اگر عمرى باشد، فرصتهائى خواهم داشت كه به مردم مطالب خودم را عرض كنم و ان‌شاءاللَّه عرض خواهم كرد. آنچه كه امروز لازم است عرض كنم، اين است كه با هر انتخاباتى، خون تازه‌اى در رگهاى كشور تزريق ميشود؛ روح تازه‌اى در كالبد كشور دميده ميشود - اين را بدانيد - و به خاطر همين هم هست كه در طول اين سالهاى متمادى، هميشه دشمن خواسته است كه يا انتخابات نباشد يا كمرنگ باشد. در هيچ انتخاباتى ما سراغ نداريم كه قبل از انتخابات، بوقهاى تبليغاتى دشمن به كار نيفتاده باشد براى اينكه كارى كنند كه انتخابات در ايران كمرنگ شود. در همه‌ى انتخاباتها، به شكلهاى مختلف، اين كار صورت گرفته است. شما هوشمنديد، زيركيد؛ خودتان ميتوانيد تشخيص بدهيد كه براى بى‌رونق كردن انتخابات، بى‌شوق و ذوق كردن مردم به حضور در انتخابات، چه حرفهائى زده ميشود و چه كارهائى ميشود. شما اين را در سه چهار ماه آينده هم خواهيد ديد.
 
انتخابات براى كشور، در همه‌ى دوره‌ها يك دستاورد بزرگ است
 
بدانيد انتخابات براى كشور، براى نظام، براى مردم، در همه‌ى دوره‌ها يك دستاورد بزرگ است. وضع مجلس در وضع عمومى كشور تأثيرگذار است. مجلس محور اصلى تصميم‌گيرى در كشور است. اينها همه‌اش اهميت انتخابات را نشان ميدهد.

دو مسئله مهم در انتخابات:
 
۱-حضور وسیع و گسترده مردم
 
در انتخابات، دو تا مسئله از همه مهمتر است: مسئله‌ى اول، حضور مردم، شركت مردم - كه بايستى وسيع و گسترده باشد -
 
 
 
۲-قانونگرایی و احترام به رأی مردم
 
مسئله‌ى دوم، قانون‌گرائى در انتخابات، وفادارى به قانون، احترام به رأى مردم. اينجور نباشد كه اگر چنانچه انتخابات بر طبق نظر و ميل ما انجام گرفت، اين را ما قبول داشته باشيم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، «و ان يكن لهم الحقّ يأتوا اليه مذعنين».(2) اگر حق را به ما دادند، آنى كه ما ميخواهيم، سر كار آمد، قانون را قبول داريم؛ اگر آنى كه ما ميخواهيم، سر كار نيامد، ميزنيم زير قانون؛ نه قانون را قبول داريم، نه رأى مردم را قبول داريم؛ اين نميشود.
 
*در فتنه سال ۸۸ ادعا كردند كه قانون‌گرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأى ندادند، اينها بنا كردند دعوا راه انداختن كه چرا!
 
فتنه‌ى 88 همين جور بود. ادعا كردند كه قانون‌گرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأى ندادند، اكثريت مردم به كس ديگرى رأى دادند؛ اينها بنا كردند دعوا راه انداختن كه چرا! كشور را، ملت را مدتى مضطرب كردند، دشمن را خوشحال كردند؛ البته آخرش هم در مقابل مردم ديگر تاب نياوردند و عقب نشستند.

 *عدم تمکین به قانون و رأی مردم ،گناه آتش‌افروزان فتنه‌ى 88
 
گناه آتش‌افروزان فتنه‌ى 88 همين بود كه به قانون تمكين نكردند، به رأى مردم تمكين نكردند. ممكن است كسى بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خيلى خوب، اين اعتراض ايرادى ندارد؛ اما راهِ قانونى دارد كه چگونه بايد اين اعتراض را بيان و دنبال كرد. اگر قانون را قبول داريم، بايد از آن راه برويم. اين هم نكته‌ى اصلى است.

 *معیارهای انتخاب نماینده دلسوز و مومن و علاقمند:عدم اتصال به کانونهای ثروت و قدرت،مردم آنها را واقعا بخواهند،رفتار بر طبق وجدان، دین و وظایف انقلابی
 
يك نكته هم البته انتخاب نماينده‌ى دلسوز و مؤمن و علاقه‌مند است، كه آن هم مسئله‌ى بسيار مهمى است، اما بعداً زمان كافى داريم. مردم بايد كسانى را انتخاب كنند كه به كانونهاى ثروت و قدرت متصل نباشند؛ كسانى باشند كه واقعاً مردم اينها را بخواهند؛ بر طبق وجدانشان، بر طبق دينشان، بر طبق وظائف انقلابى‌شان عمل كنند؛ كه حالا بحث در اين باره زياد است.

مسایل منطقه:
 
۱--نمود اصلى اين حركتها و اين حوادث مصر و تونس و بقيه‌ى كشورها، شكست سياستهاى استكبار است؛
 اما مسائل منطقه. درباره‌ى حوادث منطقه‌ى كشورهاى اسلامى - مصر و تونس و ليبى و يمن و بحرين و بقيه‌ى كشورها -  خبرهاى فراوانى را شنيده‌ايد، تحليلهاى زيادى هم شنيده‌ايد، بنده هم چند بار در اين زمينه صحبت كرده‌ام. امروز من دو تا مطلب را در اين زمينه عرض ميكنم. يكى اين كه آنچه نمود اصلى اين حركتها و اين حوادث مصر و تونس و بقيه‌ى كشورهاست، شكست سياستهاى استكبار است؛ اين اساس قضيه است. سالها بود كه آمريكا در اين منطقه حكمرانى ميكرد. دولت مصر، دولت تونس، اين سالهاى آخر، قذافىِ بظاهر انقلابى و سابقه‌ى انقلابى‌دار، و همچنين حاكمان بعضى از كشورهاى ديگر، گوش به فرمان آمريكا بودند. آمريكا در اين منطقه يكه‌تاز بود. اين وضعيت عوض شد، صفحه‌ى ديگرى گشوده شد. البته آمريكائى‌ها دارند زور خودشان را ميزنند، براى اينكه شايد بتوانند بر اوضاع مسلط شوند؛ اما فايده‌اى ندارد، ملتها بيدار شده‌اند، ملتها جرأت پيدا كرده‌اند. هيچ كس نميتواند با اراده‌ى ملتها مبارزه كند. اين نكته‌ى اول و اصلى.

۲-تأثیر حوادث کشور ما بر این کشورها
 
 نكته‌ى دوم هم اين است كه مردم عزيز ما در همه جاى كشور بدانند كه حوادث كشور ما در اين كشورها بشدت داراى تأثير است. آنها به كشور ما نگاه ميكنند؛ اگر ما داراى  پيشرفت باشيم، داراى امنيت باشيم، مشاركت عمومى داشته باشيم، اعتماد به نفس ملى داشته باشيم، وحدت ملى داشته باشيم، اينها راه را در اين جهت انتخاب خواهند كرد؛ اما اگر خداى نكرده ما ناامنى داشته باشيم، ضعف داشته باشيم، ركود داشته باشيم، تفرقه داشته باشيم - همين چيزهائى كه دشمن ميخواهد ما داشته باشيم -  اين آنها را مأيوس خواهد كرد، نشاط آنها را از بين خواهد برد. لذا ما يك مسئوليت مهمى در اين زمينه داريم، كه بايستى خودمان را - كه ملت ايران به عنوان الگو شناخته شده است - جورى پيش ببريم كه براى اين ملتها داراى ارزش باشد؛ نشاط ايجاد كند، آنها را به آينده‌شان اميدوار كند.

 مسایل مربوط به غرب:
 
چيزى كه به عنوان «جنبش وال استريت»، مردم آمريكا را به هيجان آورده، مهم است
 
نكته‌ى آخر هم در مورد مسائل غرب است. اين مسئله‌ى آمريكا، مسئله‌ى مهمى است. اين چيزى كه به عنوان «جنبش وال استريت»، مردم آمريكا را به هيجان آورده، مهم است. سعى كردند اين را كوچك نشان بدهند، الان هم سعى ميكنند كوچك نشان بدهند. همين آقايانى كه مدعى هستند آزادى بيان لازم است و طرفدار آزادى بيانند، تا دو سه هفته از شروع اين جنبش، از همه‌ى روزنامه‌هاى مهم آمريكا، فقط يك روزنامه خبر اين حركت را منتشر كرد؛ بقيه به سكوت برگزار كردند! اينهائى كه اگر در گوشه‌اى از دنيا - آنجائى كه با سياستهاى اينها مخالف است - يك چيز كوچكى اتفاق بيفتد، صد برابر آن را بزرگ ميكنند، يك حركت به اين عظمت را بكلى مورد سكوت قرار دادند؛ مسكوت گذاشتند. ولى خب، بالاخره ديدند چاره‌اى نيست. خود همان كسانى كه آنجا جمعند - اين چندين هزار نفرى كه در نيويورك در وال استريت جمع شده‌اند - و اشباه آنها در شهرهاى ديگر و ايالات ديگر آمريكا، آنها را مجبور كردند؛ لذا حالا به اين حادثه اقرار ميكنند. البته ميخواهند موج‌سوارى كنند؛ اما قضيه، قضيه‌ى مهمى است.

 
*بالاخره يك روزى اين حركت آنچنان خواهد باليد كه نظام سرمايه‌دارى آمريكا و غرب را بكلى به زمين خواهد زد
 
يك مسئله اين است كه فساد رژيم سرمايه‌دارى براى آن مردم، محسوس و عينى شده است. ممكن است اين حركت را سركوب كنند، اما نميتوانند ريشه‌هاى اين حركت را از بين ببرند؛ .

 رژيم فاسد سرمايه‌دارى نه فقط به مردم كشورهاى افغانستان و عراق و بقيه‌ى جاها رحم نميكند، بلكه به مردمِ خودش هم رحم نميكند. مردم در اين اجتماعات و تظاهرات چندين هزار نفرى نيويورك يك تابلوئى بلند كردند كه رويش نوشته بود: «ما 99 درصديم». يعنى 99 درصد ملت آمريكا - اكثريت ملت آمريكا - محكومِ يك درصدند. جنگ عراق و افغانستان را آن يك درصد راه مى‌اندازد، اما كشته و غرامتش را آن 99 درصد ميدهد. اين آن چيزى است كه مردم را بيدار كرده، وادار به اعتراض كرده. البته شيوه‌هاى تبليغاتى و جنگ روانى مسئولان آمريكائى و سازمان سيا و ديگران، شيوه‌هاى بسيار قهار و جبارى است؛ ممكن است بر اينها فائق بيايند؛ اما بالاخره حقيقت قضيه روشن شد و بيشتر روشن خواهد شد. با اين همه ادعا، رژيم سرمايه‌دارى اين است؛ ليبرال دموكراسى غرب اين است.

*امروز نظام سرمايه‌دارى در يك بن‌بست كامل است. ممكن است نتائج اين بن‌بست سالها بعد به نتائج نهائى برسد، اما بحران غرب به طور كامل شروع شده.
 حمايت از اسرائيل را همين يك درصد ميكنند. مردم آمريكا انگيزه و علاقه‌اى به حمايت از اسرائيل ندارند، كه پول بدهند، ماليات بدهند، خرج كنند، براى اينكه بتوانند غده‌ى سرطانى اسرائيل، دولت جعلى اسرائيل را در يك منطقه‌اى سر پا نگه دارند. بعد هم نوع برخوردشان؛ آن از كتمان و مسكوت نگهداشتن، بعد هم شدت عمل؛ هم در آنجا، هم در بعضى كشورهاى اروپائى. در انگليس آنچنان شدت عملى به خرج دادند كه ده يكِ آن را انسان در كشورهاى عقب‌افتاده‌اى كه نظامهاى ديكتاتورى با مردم برخورد ميكنند، مشاهده نميكند. اينها آن وقت مدعى طرفدارى از حقوق بشر، مدعى آزادى بيان، مدعى آزادى اجتماعات، مدعى همه‌ى مردم دنيايند. آن كسانى كه توصيه ميكردند ما روشهاى نظام سرمايه دارى را دنبال كنيم، آنها را ياد بگيريم، آنها را عمل كنيم، به اين واقعيتها نگاه كنند، ببينند كه نظام سرمايه‌دارى چيست؛ بن‌بست كامل. امروز نظام سرمايه‌دارى در يك بن‌بست كامل است. ممكن است نتائج اين بن‌بست سالها بعد به نتائج نهائى برسد، اما بحران غرب به طور كامل شروع شده.

*دنيا در حال يك پيچ تاريخى است ،نظام جمهورى اسلامى ميتواند الگو بودن خودش را براى همه‌ى مردم دنيا اثبات كند.
 
 دنيا در حال يك پيچ تاريخى است. ملت عزيز ما، ملتهاى مسلمان، امت عظيم اسلامى، ميتوانند نقش ايفاء كنند. اينجاست كه اسلام، تعاليم اسلام، روش اسلام به كار نياز مردم دنيا مى‌آيد؛ و اينجاست كه نظام جمهورى اسلامى ميتواند الگو بودن خودش را براى همه‌ى مردم دنيا اثبات كند.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد، توفيقات خودت را بر ملت ايران و بر مسئولان كشور نازل كن. پروردگارا! آنچنان كه به بندگان خالص خود وعده فرموده‌اى كه به آنها نصرت خواهى داد، به ملت ايران نصرت كامل عنايت كن. پروردگارا! رحمت خود، لطف خود، فضل خود را بر مردم اين شهر، بر مردم اين استان، بر اين دلهاى پاك و بافتوّت نازل بفرما. پروردگارا! جوانان ما را دستگيرى كن. پروردگارا! ما را جزو كسانى قرار بده كه در قرآن فرمودى: «يحبّهم و يحبّونه».(3) پروردگارا! قلب مقدس ولى‌عصر را از ما راضى و خشنود بفرما.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در ديدار دست‌اندركاران برگزارى كنگره‌ى بزرگداشت يكصدمين سالگرد رحل

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌


اين بياناتى كه آقاى نجفى(1) كردند - كه واقعاً بسيار پرنكته و درست بود - اگر همين مطالب در مجموعه‌ى كار بزرگداشت و آثارى كه به دنبال او پخش خواهد شد رعايت بشود، به نظر من ما كار بزرگى انجام داده‌ايم؛ به همين نكات بايد توجّه بشود.

*حضور عالم شيعي در حوادث بزرگ اجتماعي به آن مسايل اجتماعي معنا و مفهوم خاصي مي دهد

يك نكته‌ى اساسى اينجا وجود دارد كه به نظر من شايد مؤثّر است در همه‌ى اين نكاتى كه گفته شد، و آن حضور روحانيّت است. حضور روحانيّت - با خصوصيّاتى كه روحانيّت شيعه دارد، حالا آن كه ما در بين خودمان در تاريخ ديده‌ايم - در مسائل اجتماعى، به طور طبيعى معنا و هويّت خاصّى ميدهد به آن مسائل اجتماعى. وقتى كه عالم شيعى در حوادث بزرگ اجتماعى حضور دارد، اين طبعاً اسلاميّت درش هست، مقابله‌ى با هر دستگاه ظلم و استعمار و استكبار - اعمّ از استعمار خارجى يا استبداد داخلى - درش هست، مردمى بودن قهراً درش هست، امتداد داشتن در متن مردم و در خودِ روحانيّت درش هست. خب شما ملاحظه كنيد، همين كارى كه مرحوم آقاى آقانجفى اصفهانى و اخوى ايشان مرحوم حاج آقا نورالله انجام دادند، اين كار از قبل از مشروطه شروع شده - يعنى از زمان تحريم تنباكو - و تا زمان رضاخان ادامه پيدا كرده؛ در حالى كه در خلال اين مدّت چه حوادث تلخى براى اينها پيش آمده: هم براى خود مرحوم آقانجفى كه تبعيد شد، مورد تحقير قرار گرفت، به او اهانت شد، همين طور كه شما ميگوئيد مورد تهمت قرار گرفت و ابهاماتى در مورد ايشان به ذهنها القاء شد؛ مرحوم حاج آقا نورالله(2) هم كه معلوم است، بعد آمد و مسموم شد و به شهادت رسيد. بنابراين نفسِ حضور روحانى -  عالم برجسته‌ى دينى - خودش يك موضوعيّتى دارد.

*  يكى از نكاتى كه غالباً در علماى اصفهان و در محيط دينى و علمى اصفهان نظر من را جلب ميكند، اين است كه خانواده‌هاى پرعالم در اصفهان زياد است

 بخصوص حالا اين خانواده. يكى از نكاتى كه غالباً در علماى اصفهان و در محيط دينى و علمى اصفهان نظر من را جلب ميكند، اين است كه خانواده‌هاى پرعالم در اصفهان زياد است؛ ما كمتر جاهاى ديگر اين را ديده‌ايم. مثلاً خود همين خانواده: مرحوم حاج شيخ محمّدتقىِ صاحب‌حاشيه(3) - حاشيه‌ى «هداية المسترشدين»(4) كه كتاب اصولىِ عميقِ قوىِّ ماندگارى است و داراى حرفهاى نو - كه شخصيّت معروفى است در حوزه‌هاى علميّه؛ بعد فرزند ايشان مرحوم حاج شيخ محمّدباقر؛ بعد پسرهاى مرحوم حاج شيخ محمّدباقر كه همين چهار پنج تا برادرند كه ظاهراً از همه بزرگتر مرحوم آقاى آقانجفى بوده، حاج شيخ محمّدعلى، حاج شيخ محمّدحسين؛ بعد پسر حاج شيخ محمّدحسين كه مرحوم حاج شيخ محمّدرضاى اصفهانى است - معروف به آقا رضاى اصفهانى - كه امام و ديگران در قم توانستند يك مدّت كوتاهى از درس او استفاده كنند و همين براى اينها يك نكته‌اى است، امام در بحث مكاسب محرّمه مطلب مرحوم آقا رضاى اصفهانى را حدود دو سه صفحه تلخيص ميكنند و نقل ميكنند، ايشان‌ از لحاظ ادبى شخصيّت معروفى است، حالا ايشان در اصفهان خيلى مردمى و بين مردم نبوده بلكه‌ بيشتر نجف و در حوزه‌هاى نجف و بخصوص در بين ادبا و اينها معروف است؛ بعد مرحوم حاج آقا نورالله است؛ بعد مرحوم حاج آقا جمال(5) است - برادر ديگرشان - كه سالها در تهران بودند؛ يك خانواده‌ى علمى. بقيّه‌ى خانواده‌هاى اصفهان هم همين جورند: خانواده‌ى كلباسى‌ها - كه خب عدّه‌شان هم زياد بوده - خانواده‌ى شفتى‌ها، خانواده‌ى درچه‌اى‌ها - همين آقايان درچه‌اى، مرحوم آ سيّد محمّدباقر درچه‌اى، آ سيّد مهدى درچه‌اى و بعضى از اولاد اينها - خانواده‌ى چهارسوقى‌ها -  كه اصلاً خوانسارى هستند و بعد آمدند اصفهان و چقدر عالم در بين اينها از علماى بزرگ و برجسته هست - هم‌ اين خصوصيّت علمى را دارند. حضور اينها خيلى مؤثّر بوده.

به هر حال كار بسيار خوبى است اين بزرگداشت صد سالگى رحلت ايشان. و ان‌شاءالله كه بتوانيد از آن استفاده كنيد در همين جهاتى كه ذكر كرديد؛ حرفهاى شما كامل و خيلى خوب بود. ان‌شاءالله موفّق باشيد.

1) گزارش دكتر موسی نجفی در ابتدای دیدار
2) برادر مرحوم آقانجفى‌
3) محمّدتقى رازى صاحب هدايةالمسترشدين‌
4) اين كتاب حاشيه‌اى بر معالم الاصول است.
5) جمال‌الدّين، برادر مرحوم آقانجفى‌

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com

 

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعى از نخبگان و برگزيدگان علمى(13/7/90)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 
*ديگر بيش از اين، يك ملت براى پيشرفت چه ميخواهد؟

 حقيقتاً از ته دل خدا را شاكرم و با همه‌ى وجود از خداى متعال سپاسگزارى ميكنم، به خاطر شما جوانهاى عزيز. به نظر من هر دلسوزى براى كشور، هر علاقه‌مندى به سرنوشت كشور، بايد از اين كه خدا امثال شماها را به كشور و به ما داده، از خداى متعال تشكر كند. من خيلى سپاسگزار اين نعمت بزرگ هستم. الحمدللَّه ما جوانهاى خوب، مؤمن، بااستعداد، آماده‌ى به كار، زنده و پرطراوت داريم؛ ديگر بيش از اين، يك ملت براى پيشرفت چه ميخواهد؟

*ملت ما امروز دارد يك ديكته‌ى سنگينى را مينويسد

 مطالبى كه دوستان اينجا گفتند، بسيار خوب بود؛ حقيقتاً فكر شده بود، كار شده بود. البته من اين را عرض بكنم، هر حركتى آسيبهائى دارد؛ به تعبير معروف، هر ديكته‌اى بالاخره غلطهائى دارد. راه غلط نكردن، ديكته ننوشتن است. ملت ما امروز دارد يك ديكته‌ى سنگينى را مينويسد؛ مسئولين، دولت، ملت، راه دشوارى را دارند طى ميكنند. يك جاهائى سكندرى خوردن، لغزش پيدا كردن، زمين خوردن، طبيعى است. يك جا يك قدرى خسته شدن، عقب ماندن، هيچ نبايستى ما را متوحش كند كه چرا اينجورى شد. نه اينكه من از ذكر اشكالات و ايرادها ناراحت بشوم؛ اصلاً، اين را مطمئن باشيد. يكى از دوستان به عنوان اعتذار ميگفتند نميخواهم انتقاد كنم؛ ميخواهم درددل كنم. انتقاد هم بكنيد، اشكال ندارد. ما كه از انتقاد و بيان عيوب و اشكالات هيچ ابائى نداريم. خود ما هم ميگوئيم، خوب هم حاضريم بشنويم؛ يعنى هيچ اشكالى ندارد. نبادا تصور شود كه گفتن ايرادها ايراد دارد؛ ليكن آنچه كه مهم است، اين است كه وجود ايرادها ما را در صحت راه مردد نكند؛ در درستى كار، ما را متزلزل نكند. بمجردى كه يكى از همراهان فرضاً خسته شد، يا نشست، يا خواست ذره‌اى آب بخورد، يا برايش اشكالى پيش آمد، فراموش نكنيم كه كجا داريم ميرويم. هميشه قله را در مقابل چشم داشته باشيم. حرف من اين است. مطالبى كه دوستان گفتند، بعضى از اينها البته مربوط به مسائل نخبگان است - كه به بنياد نخبگان مربوط ميشود - بعضى فراتر از مسئله‌ى نخبگان است، كه من اسمها را يادداشت كردم و ان‌شاءاللَّه گفته‌هاى برادران و خواهران هم در مجموعه‌ى دفتر مورد توجه قرار خواهد گرفت و به مسئولين منتقل هم ميشود. خب، بعضى از حضرات مسئولين هم اينجا حضور دارند، كه اين مطالب مورد توجه آنها قرار خواهد گرفت. بنابراين بعضى از اينها فراتر از مسئله‌ى نخبگان است؛ مربوط به مسئله‌ى علم است، مربوط به پيشرفت علم است. در اين زمينه‌ها نكاتى گفته شد كه به نظر من اينها بسيار درست بود. يك چيزهائى هم جنبه‌هاى اجرائى دارد، كه اين باز مربوط ميشود به خانم سلطانخواه، به حيث معاونت علمى رئيس جمهور. البته ايشان درست ميگويند؛ اين كار شبيه رشته‌هاى بين‌رشته‌اى دانشگاه است؛ يك كارِ بين‌رشته‌اى است و به نحوى به همه ارتباط پيدا ميكند. بايد دستگاه‌هاى مختلف هم به ايشان كمك كنند. من شنيده‌ام - نه از گزارشهاى رسمى؛ از گزارشهاى غير رسمى اطلاع دارم و شنيده‌ام - كه كارهاى خيلى خوبى انجام گرفته يا ان‌شاءاللَّه در شرف انجام است، كه اميدواريم خروجى آنها را مشاهده كنيم.


*اول شناسائى استعداد برتر ، بعد مسير اين صاحب استعداد برتر به سمت نخبه شدن، بعد رسيدن به نقطه‌ى ثمردهى - كه در واقع همان نقطه‌ى نخبه شدن است.

  همين جا من عرض بكنم؛ اين سندى كه ايشان ذكر كردند، كار بسيار مهمى است. اين كه گفتند سند ملى نخبگان تدوين شده يا دارد تدوين ميشود يا در مراحل تصويب است، براى من خبر خوشى بود. همه‌ى اين مشكلاتى كه گفته شد، ناشى از فقدان چنين سندى است. ما مسئله‌ى شناسائى نخبه را داريم. پيش از شناسائى نخبه، شناسائى استعداد برتر را داريم كه در طول زمان تبديل به نخبه خواهد شد؛ چون هر صاحب استعداد برتر كه نخبه نيست؛ بتدريج به نخبه تبديل ميشود. پس اول شناسائى استعداد برتر است، بعد مسير اين صاحب استعداد برتر به سمت نخبه شدن، بعد رسيدن به نقطه‌ى ثمردهى - كه در واقع همان نقطه‌ى نخبه شدن است، كه معمولاً در مقطع تحصيلات تكميلىِ كارشناسى ارشد و دكترى يك چنين چيزى پيش مى‌آيد و اين جوان به نخبه تبديل ميشود - بعد از آن، ادامه‌ى كار نخبه.

 * خطاست اگر خيال كنيم كه حالا كسى نخبه شد، پس خيالش راحت، نه، وقتى كه نخبه شديم، اين اول راه است

 همه توجه داشته باشند - شايد هم همه‌تان توجه داريد - وقتى كسى حائز عنوان «نخبه» ميشود، تازه كار او شروع ميشود. خطاست اگر خيال كنيم كه حالا كسى نخبه شد، پس خيالش راحت، يك امتيازاتى هم دارد، يك نامى هم دارد؛ نه، وقتى كه نخبه شديم، اين اول راه است. خب، اگر بخواهيم همه‌ى اين مراحل را ببينيم و درست دنبال كنيم و تدوين كنيم، احتياج است به همين سندى كه ايشان اشاره كردند. بنابراين، اين سند مهم است. من تأكيد ميكنم؛ حالا كه تدوين شده، ان‌شاءاللَّه زودتر تكميل بشود يا اصلاح بشود يا تصويب بشود - هر كارى كه بناست بشود - و به مرحله‌ى اجرا دربيايد و عملياتى شود.

*اشاره به برخي مطالب نخبگان:

  *مسئله‌ى اَشرافيت فرهنگى و آقازاده‌هاى فرهنگى ، من در اين زمينه واقعاً چيزى نشنيده‌ام .اگر چنين پديده‌اى وجود داشته باشد، بايد جلويش را گرفت

 به چند مطلبى كه دوستان بيان كردند، اشاره ميكنم. راجع به آن مسئله‌ى اَشرافيت فرهنگى و آقازاده‌هاى فرهنگى كه آن دختر عزيزمان گفتند، من در اين زمينه واقعاً چيزى نشنيده‌ام. با اينكه تصور خودم اين است كه در مسائل گوناگون گزارشهاى متنوعى را ميشنوم، اما اين براى من خيلى حرف تازه‌اى بود. ايشان گفتند مصاديقى هم در اختيار دارند. حتماً به من منعكس بشود، يعنى گزارش بنويسيد. واقعاً اگر چنين چيزى هست، خيلى بد است. من چيز قابل توجهى در اين زمينه نشنيده‌ام. البته ممكن است پسر يا دخترِ فلان مسئول توى دبيرستان يا توى دانشگاه پُز بدهد كه من مثلاً پسر فلانى‌ام، اما اين به صورت يك فرآيند تربيتى دربيايد، تأثيراتى بگذارد بر روى گزينش، بر روى سوادِ بيشتر پيدا كردن و چه و چه، خيلى چيز بدى است. اگر چنين پديده‌اى وجود داشته باشد، بايد جلويش را گرفت. من از خانمى كه اين مطلب را بيان كردند، ميخواهم كه اين موارد را بنويسند و براى من ذكر كنند.

*اينجور نيست كه در همه‌ى بخشهاى گوناگون، حضور جوان مثبت باشد.

  نكته‌ى ديگر اين است كه يكى از دوستان گفتند جوانها كارهاى خوبى دارند ميكنند، در مسائل گوناگون فكر ميكنند، منتها براى اينها مجالى به منظور مطرح شدن و منشأ اثر قرار گرفتن وجود ندارد. فرض بفرمائيد در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، يا در همان نشستهاى راهبردى كه اشاره كردند - كه ان‌شاءاللَّه ادامه پيدا ميكند - جوانها هم حضور پيدا كنند. البته اين حرفِ منطقى است، اين حرف درستى است؛ حتماً حضور جوانها در بعضى از بخشها تأثير ميگذارد. اين را من بگويم؛ ببينيد شماها همه‌تان جوانيد و من در حضور شما جوانهاى عزيز - كه خب، همه‌تان بچه‌هاى من هستيد، فرزندان من هستيد - دوستانه و پدرانه به شما عرض ميكنم؛ اينجور نيست كه در همه‌ى بخشهاى گوناگون، حضور جوان مثبت باشد. يكى از خانمها در مورد قضا انتقاد كردند و گفتند وارد كردن قاضى‌هاى جوان، به ناكارآمدى دستگاه قضا منتهى ميشود؛ قاضى‌ها بايست پخته باشند. خيلى خوب، اين خيلى حرف جالبى بود؛ من اين حرف را يادداشت كردم. يك جاهائى همين جور است. البته در يك بخشهائى - كه بخشهاى محدودى هم نيست - حضور جوان تأثيرات بسيار مثبت و سازنده و پيشبرنده‌اى دارد؛ اصلاً فضاى جديد و افق جديدى را در مقابل چشم همه باز ميكند؛ اما همه جا اينجور نيست.

 *يكى از مهمترين تأثيرات همين فكر كردنها اين است كه شما فضاسازى ميكنيد، گفتمان‌سازى ميكنيد.

 به هر حال حتماً بايستى از جوانها استفاده بشود، منتها من اين نكته را بگويم؛ ببينيد عزيزان! فكر شما و كارى كه كرديد و راه نوئى كه پيدا كرديد، پيشنهادى كه به نظرتان رسيده، تأثيرگذارى‌اش فقط اين نيست كه اين فوراً به دستگاه اجرائى منتقل بشود و فوراً يك ترجمه‌ى عملياتى بشود و اجرائى و عملياتى شود؛ نه، اين تنها تأثير نيست. يكى از مهمترين تأثيرات همين فكر كردنها اين است كه شما فضاسازى ميكنيد، گفتمان‌سازى ميكنيد. در نتيجه، در يك فضاى معتقد به يك مبناى فكرى يا عملى، رئيس جمهور هم همان جور فكر ميكند، وزير هم همان جور فكر ميكند، مديركل هم همان جور فكر ميكند، كاركنان هم همه همان جور فكر ميكنند؛ اين خوب است. و شما اين كار را انجام ميدهيد. فكر كنيد، بگوئيد، بنويسيد، در مجامعِ خودتان منعكس كنيد؛ آن كرسى‌هاى آزادانديشى را كه من صد بار - با كم و زيادش - تأكيد كردم، راه بيندازيد و اينها را هى آنجا بگوئيد؛ اين ميشود يك فضا. وقتى يك فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فكر ميكنند، همه در آن فضا جهتگيرى پيدا ميكنند، همه در آن فضا كار ميكنند؛ اين همان چيزى است كه شما ميخواهيد. بنابراين اگر چنانچه اين كارى كه شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعه‌ى دانشجوئى‌تان كرديد، فكرى كه كرديد، ترجمه‌ى عملياتى نشد، به صورت يك قانون يا به صورت يك دستورالعمل اجرائى درنيامد، شما مأيوس نشويد؛ نگوئيد پس كار ما بى‌فايده بود؛ نخير. و من به شما عرض بكنم؛ در اين پانزده شانزده سال اخير، همين حركت علمى‌اى كه آغاز شده، همين جور آغاز شده؛ همين جور امروز علم شده يك ارزش؛ چند سال قبل اينجورى نبوده. ما همين طور روزبه‌روز هى پيش رفتيم.
 يك روزى يك چيزهائى گفته ميشد كه به گوشها سنگين مى‌آمد. من يك روزى مسئله‌ى «توليد علم» را مطرح كردم، بعد ديدم بعضى جاها نشسته‌اند روى كلمه‌ى «توليد علم» دارند خدشه ميكنند - حالا يك مناقشه‌ى لفظى - كه علم قابل توليد نيست! امروز اين به صورت يك گفتمان قطعى در آمده؛ شماها گله‌منديد از اين كه اين كار در مقطع خاص خودش پيش نميرود. اين خيلى پيشرفت است. بنابراين بايستى كار كرد. و كار كنيد، فكر كنيد؛ حتماً تأثير دارد.

 *علوم پايه در مقايسه‌ى با علوم كاربردى‌اى ، مثل يك ذخيره‌ى بانكى است

 از من سؤال شد نظرم در مورد علوم پايه چيست؟ همين طور كه اشاره كردند، من چندين بار راجع به علوم پايه بحث كرده‌ام. من علوم پايه را خيلى مهم ميدانم. من يك وقتى گفتم علوم پايه در مقايسه‌ى با علوم كاربردى‌اى كه ما داريم، مثل يك ذخيره‌ى بانكى است در مقابل پولى كه شما توى جيبتان ميگذاريد. شما براى خودتان يك مقدار ذخائر بانكى داريد كه پشتوانه‌ى كار شما، مايه‌ى اميد شما، منشأ درآمدهاى شما آن است. البته يك مقدار هم پول توى جيبتان ميگذاريد و خرج ميكنيد. نميخواهيم جسارت كنيم؛ واقع قضيه اين است. اين علوم كاربردى‌اى كه امروز وجود دارد، اينها همه‌اش همين پولهائى است كه ما داريم خرج ميكنيم. يك ملت مجبور است مهندسى داشته باشد، شهرسازى داشته باشد، صنايع داشته باشد، پزشكى داشته باشد، سلامت و درمان داشته باشد؛ اينها پولهائى است كه روزانه داريم خرج ميكنيم؛ اما مايه و ريشه‌ى اصلى اين علوم، علوم پايه است.

 *علوم انسانى روح دانش است.

 من امسال ماه رمضان هم راجع به علوم انسانى يك صحبتى با همين دانشجوها و جوانها كردم، قبلاً هم يك صحبتهائى داشتم، ان‌شاءاللَّه بعداً هم ما يك جلسه‌اى مخصوص علوم انسانى با همين اصحاب فكر و فرهنگ و امثال شما جوانهاى خوب خواهيم داشت. علوم انسانى روح دانش است. حقيقتاً همه‌ى دانشها، همه‌ى تحركات برتر در يك جامعه، مثل يك كالبد است كه روح آن، علوم انسانى است. علوم انسانى جهت ميدهد، مشخص ميكند كه ما كدام طرف داريم ميرويم، دانش ما دنبال چيست. وقتى علوم انسانى منحرف شد و بر پايه‌هاى غلط و جهان‌بينى‌هاى غلط استوار شد، نتيجه اين ميشود كه همه‌ى تحركات جامعه به سمت يك گرايش انحرافى پيش ميرود. امروز دانشى كه غرب دارد، شوخى نيست؛ چيز كوچكى نيست. دانش غرب يك پديده‌ى بى‌نظير تاريخى است؛ اما اين دانش در طول سالهاى متمادى در راه استعمار به كار رفته، در راه برده‌دارى و برده‌گيرى به كار رفته، در راه ظلم به كار رفته، در راه بالاكشيدن ثروت ملتها به كار رفته؛ امروز هم كه مى‌بينيد چه كار دارند ميكنند. اين بر اثر همان فكر غلط، نگاه غلط، بينش غلط و جهتگيرى غلط است كه اين علم با اين عظمت - كه خود علم يك چيز شريفى است، يك پديده‌ى عزيز و كريمى است - در اين جهتها به كار مى‌افتد. البته در مورد علوم انسانى نكات خوبى را يكى از دوستان اينجا بيان كردند.

 *كشور نياز دارد به دانشمندانى كه عاشق كشور و عاشق مردم و عاشق هويت خود و سرنوشت ملت خودشان باشند

 من چند تا نكته را اينجا يادداشت كرده‌ام كه به شما عرض بكنم. يك مسئله اين است كه كشور نياز دارد به دانشمندانى كه عاشق كشور و عاشق مردم و عاشق هويت خود و سرنوشت ملت خودشان باشند. بدون اين احساس دلبستگى، كار پيش نميرود. آن دانشمندى كه دانش برايش ابزارى است براى پول درآوردن و اينها، او نميتواند خيلى به سرنوشت كشورش كمك كند. من به شما عرض بكنم؛ در طول زمان - البته هميشه همين جور بوده، اما امروز بيشتر است - دنيا يك مصاف بوده است، محل درگيرى بوده است، يك عرصه‌ى معارضه و مبارزه‌ى انسانها بوده است به خاطر طبيعت انسانها؛ هر كسى كه احساس قوّت كرد، پنجه مى‌اندازد در آن فرد ضعيف؛ ترحمى وجود ندارد. مگر اينكه مهار و زمام دين و اعتقاد دينى وجود داشته باشد. سرداران صدر اسلام وارد كشورها كه ميشدند، هرچند آن ملتهاى مغلوب نهايت سختگيرى را با آنها كرده بودند، اما وقتى وارد ميشدند، با اخلاق وارد ميشدند و رفتار دينمدارانه ميكردند. حتّى تا زمان جنگهاى صليبى - چند قرن بعد از آغاز اسلام - همين معنا وجود داشته. وقتى مسيحى‌ها كه از اروپا آمده بودند، وارد بيت‌المقدس ميشدند، مسلمانها را قتل‌عام ميكردند - ميدانيد جنگهاى صليبى نزديك دويست سال طول كشيده، هى رفت و برگشت داشته - وقتى مسلمانها غالب ميشدند، بعكس؛ نسبت به آنها محبت ميكردند. در صدر اسلام، در همين منطقه‌ى شامات كه متعلق به امپراتورى روم شرقى بود، يك اقليت يهودى وجود داشتند؛ وقتى مسلمانها آمدند، اينها قسم ميخوردند - عين عبارت آنها در تاريخ ثبت شده - ميگفتند به تورات قسم، شماها بهترين مردمانى هستيد كه تا حالا اينجا بر ما حكومت كرده‌ايد. واقع قضيه هم همين بود. اين به خاطر مهار دين است. دين كه نبود، يك ملت غالب، ملت مغلوب را ميفشرد؛ دينش را، فرهنگش را، اخلاقش را، حيثيتش را، غرورش را نابود ميكند، افتخاراتش را محو ميكند. من نميخواهم از بعضى از دولتهاى غالب اسم بياورم. البته آمريكا و غرب و اينها ظلم و جنايت ميكنند، اما مخصوص آنها نيست؛ بعضى از كشورهاى ديگر هم اينطور هستند؛ يك جاهائى غلبه پيدا كردند، آنقدر وحشيگرى كردند كه بعد از گذشت سالهاى متمادى، از خواندن آن وقايع و از شدت قساوتى كه اينها به خرج دادند، مو بر تن انسان راست مى‌ايستد.

 *بدون دلبستگى‌هاى معنوى، يك مجموعه‌ى نخبه، نميتوانند كشورشان را حفظ كنند؛ نميتوانند به او قدرت بدهند.

خب، يك ملت حالا ميخواهد قدرت خودش را حفظ كند؛ مانع بشود از اين كه به او هجوم بياورند؛ چه هجوم ظاهرى و مادى و نظامى و امنيتى، چه هجوم نرم‌افزارى، هجوم اخلاقى، هجوم فرهنگى، تحقير فرهنگى - كه در دهه‌هاى اخير در دنيا باب شده - بايد چه كار كند؟ بايد هم سياستمدارش، هم دانشمندش از خود فداكارى نشان بدهند. مقصودم اين نيست كه حالا شما كه نخبه هستيد، جوانيد، برويد خودتان را فدا كنيد، هيچ چشمداشت مادى نداشته باشيد؛ نه، ما اين پرتوقعى‌ها را هم نداريم. اما بدون دلبستگى‌هاى معنوى، يك مجموعه‌ى نخبه - چه نخبه‌ى سياسى، چه نخبه‌ى علمى - نميتوانند كشورشان را حفظ كنند؛ نميتوانند به او قدرت بدهند.

 *اگر سياستمدار به فكر خودش بود، به فكر راحتى خودش بود، اين كشور شكست خواهد خورد

 در بين سياستمدارها هم همين جور است. اگر سياستمدار به فكر خودش بود، به فكر راحتى خودش بود، به فكر جيب خودش بود، به فكر شهوترانى خودش بود، نخواست بپردازد به آن همّ و غم اساسى و اصلى كه به طور طبيعى آسايش خودش را تحت تأثير قرار ميدهد، اين كشور شكست خواهد خورد؛ نشانه‌اش شكست سلسله‌هاى پادشاهىِ متمادىِ پشت سر هم است. صفويه يك دولت مقتدر بود؛ با اقتدار سر كار آمد، با ايمان سر كار آمد؛ بعد به خاطر همين ضعفها، به خاطر غلبه‌ى همين خصوصيات، كارش به آنجا رسيد كه ميدانيد. قاجاريه بدتر از آنها، پهلوى از همه‌شان بدتر.

*اگر اين ايمان بود، كشور پيشرفت ميكند

  در زمينه‌ى علم هم همين جور است. اگر دانشمندِ علاقه‌مند به سرنوشت كشور، آماده‌ى فداكارى در اين راه - فداكارى به حسب خودش - در يك كشورى وجود داشت، آن كشور رشد ميكند. چيزى كه ميتواند اين نيرو را به وجود بياورد، اين پيشرفت را به وجود بياورد، بهتر از همه چيز، ايمان است. اگر اين ايمان بود، كشور پيشرفت ميكند. پيشرفتهاى علمى‌اى كه امروز در كشورمان وجود دارد - كه البته حتماً به آنها قانع نيستيم - ارزش و قيمت ذاتى‌اش از پيشرفتهاى متعارف علمى در دنيا بمراتب بيشتر است. چرا؟ چون ما از تبادل علمى، از استفاده‌ى علمى، از كمك علمى ديگران محروم بوديم. ما زير فشار بوديم، درها به روى ما بسته بود؛ در عين حال شخصيتهاى برجسته‌اى پيدا شدند، «شهيد شهريارى»اى پيدا شد - كه البته ده‌ها نفر مثل او در بين ما بودند و الحمدللَّه هستند - ده‌ها و صدها نفر در رشته‌هاى مختلف پيدا شدند كه اينها كارهاى برجسته‌اى كردند؛ هيچ استفاده‌اى هم از دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌هاى غرب و از اساتيد غربى نكردند. البته از دستاوردهاى غرب حتماً استفاده كردند؛ بايد هم بكنيم.

*بيگانه‌ستيزى يا بيگانه‌گريزى، معنايش اين نيست كه ما از دانش و دستاورد او خودمان را محروم كنيم .منتها هميشه نبايد شاگرد بمانيم

  يكى از دوستان حرف درستى زدند؛ گفتند بيگانه‌گريزى و بيگانه‌ستيزى، ما را به جائى نميرساند. بله، همين جور است؛ منتها توجه داشته باشيم؛ اين كه ما گاهى ميگوئيم بيگانه‌ستيزى يا بيگانه‌گريزى، معنايش اين نيست كه ما از دانش و دستاورد او خودمان را محروم كنيم؛ ابداً. من بارها گفته‌ام: ما كاملاً حاضريم شاگردى كنيم، براى اينكه ياد بگيريم؛ منتها هميشه نبايد شاگرد بمانيم؛ نكته اين است. ملت ما ميتواند به جائى برسد كه ديگران بيايند شاگردى او را بكنند. من آن قله را در نظر دارم؛ بايد به آن سمت پيش برويم. بنابراين براى مجموعه‌ى علمى تلاش و همت مخلصانه و خالصانه لازم است تا بتوانند كار كنند. الحمدللَّه شماها اين ظرفيت را داريد، اين استعداد را داريد؛ خدا را شكر. شماها ميتوانيد عزت اين ملت را برگردانيد.

 *از ده‌ها سال، عزت ملت ما، غرور ملت ما، افتخار ملت ما پامال شد. انقلاب، ما را به خود آورد و متوجه به خودمان كرد

 عزيزان من! بيش از ده‌ها سال، عزت ملت ما، غرور ملت ما، افتخار ملت ما پامال شد. انقلاب، ما را به خود آورد و متوجه به خودمان كرد. كشور ما با اين سابقه‌ى تاريخى، با اين سابقه‌ى علمى، با اين ذخائر عظيم علمى و فكرى كه ما داشتيم، با آن بزرگان علمى‌اى كه كشور ما در دوران جهالت و غفلت دنيا اينها را تربيت كرده - «ابن‌سينا»ها، «محمدبن‌زكريا»ها، «فارابى»ها، «خواجه نصير»ها و چه و چه، اينها مال دوران جهالت بشريت است؛ مال قرون وسطى است كه هيچ خبرى از دانش، هيچ فروغى از دانش در دنيا نبود - اين كشورى كه يك چنين ظرفيتى و يك چنين استعدادى دارد، كارش به جائى برسد كه براى اوّليات زندگى خودمان هم بايد چشم به دست ديگران داشته باشيم. سياستمداران ما - بى‌عرضه‌هاى عقب‌افتاده - ميگفتند ايرانى يك لولهنگ هم نميتواند بسازد! لولهنگ اين آفتابه‌هاى گِلى بود. خاك بر سر آن سياستمدارى كه از ملتش اينجورى حرف بزند. يا آن يكى ميگفت كه ما از فرق سر تا نوك پا بايستى فرنگى بشويم تا بتوانيم پيش برويم! خب، اينها بى‌عرضگى است؛ اينها عقب‌افتادگى است كه يك عده‌اى به خاطر ضعفهاى خودشان، اين ضعفها را بر ملت تحميل ميكنند؛ ملت تحقير ميشود. انقلاب اينها را از بين برد؛ ما به خود آمديم. خوشبختانه كارهاى خوبى انجام گرفته، ظرفيتهاى خوبى آشكار شده؛ ما پيشرفت كرديم و ان‌شاءاللَّه پيشرفت خواهيم كرد.

 *سرمايه‌گذارى براى توليد علم و براى نوآورى‌هاى علمى و براى پيشرفت علمى بايستى روزبه‌روز بيشتر شود

 من ميخواهم اين را به مسئولين دولتى بگويم كه سرمايه‌گذارى در توليد علم و نوآورى علمى، براى كشور ما و ملت ما سود مضاعف داشته؛ اين راه را رها نكنيد. سرمايه‌گذارى براى توليد علم و براى نوآورى‌هاى علمى و براى پيشرفت علمى بايستى روزبه‌روز بيشتر شود؛ نبايد كم شود. البته امروز حتّى به اندازه‌اى كه مثلاً كشور انگليس يا ايتاليا يا فرانسه در آن اوائل ورودشان در عالم صنعت و علم، سرمايه‌گذارى ميكردند، ما آنقدر سرمايه‌گذارى نميكنيم؛ سرمايه‌گذارى‌مان كمتر است. هرچه ممكن است، بايستى سرمايه‌گذارى علمى بيشتر شود.

*سرمايه‌گذارى‌ها بايد با ارتقاء مديريت هم همراه باشد

 البته اين سرمايه‌گذارى‌ها بايد با ارتقاء مديريت هم همراه باشد؛ من اين را بخصوص به مسئولين محترم دولتى تأكيد ميكنم. اگر ما منابع مالى را افزايش هم بدهيم، توزيع هم بكنيم، سرريز هم بكنيم، پخش هم بكنيم، اما ارتقاء مديريت در اين بخش وجود نداشته باشد، منابع مالى هدر خواهد رفت. در دانشگاه‌ها، در مجموعه‌ى علمى كشور، در همين بخش معاونت علمى رئيس جمهور، ارتقاء مديريت لازم است. اين مراكز دولتى‌اى كه با مسئله‌ى علم و دانشگاه ارتباط پيدا ميكند، حتماً بايد ارتقاء مديريتى پيدا كند و البته سرمايه‌گذارى هم بكند.

 *صنايع ما اگر بخواهند از رقابتهاى بازار عقب نمانند، به پيشرفت علمى و نوآورى احتياج دارند

 يك نكته‌ى ديگر، مسئله‌ى ارتباط صنعت و دانشگاه است، كه يك مسئله‌ى قديمى است. البته پانزده شانزده سال پيش - حالا خوب است تاريخچه‌اش را نگويم - اين مسئله مطرح و دنبال شد و بالاخره به صورت يك فكر رائج درآمده كه همه مايلند. خب، ما اين كار را چگونه تحقق ببخشيم؟ صنايع ما اگر بخواهند از رقابتهاى بازار عقب نمانند، به پيشرفت علمى و نوآورى احتياج دارند. اين نوآورى، زمينه‌اش در دانشگاه‌هاى ما، پژوهشكده‌هاى ما، پژوهشگاه‌هاى ما كاملاً فراهم است. اين پژوهشگاه‌هائى كه چند بار توصيه شد كه در كنار دانشگاه‌ها و وابسته‌ى به دانشگاه‌ها به وجود بيايد، ميتواند يك بخشى را در اختيار صنايع بگذارد كه آنها در اين پژوهشگاه‌ها شركت كنند و از ناحيه‌ى آنها نيازهاى خودشان را برطرف كنند. اين كارى است كه هماهنگى‌اش در همين بخش دولتى ميسر است. بايد بنشينند براى اين كار برنامه‌ريزى كنند؛ هم براى صنعت خوب است، هم براى دانشگاه خوب است. دانشگاه وقتى ناظر به نياز جامعه و نياز بازار و بازار كار بود، طبعاً جهت خودش را پيدا ميكند؛ شور و نشاط بيشترى هم پيدا ميكند؛ البته براى دانشگاه‌ها درآمدزا هم هست. صنعت هم وقتى متكى بود به نگاه نو و فكر نو و توليد علم و فناورى - كه اين در دانشگاه‌ها تحقق پيدا ميكند - طبعاً پيشرفت پيدا ميكند. ما به اين نيازمنديم؛ اين هم بايستى حتماً انجام بگيرد.

*دستگاههاي دولتي در محصولاتي كه مشابه داخلي دارند،از خارج چيزي وارد نكنند، آقاى رئيس جمهور به دستگاه‌هاى دولتى دستور بدهد.

  همين جا من راجع به محصولات توليدى كشور - كه يكى از دوستان اينجا اشاره كردند، من هم يادداشت كرده بودم كه بگويم - نكته‌اى را عرض كنم. خوشبختانه ما در كشور و در بخشهاى مختلف، محصولات كيفى داريم. قسمت عمده‌اى از توليدات كشور، مصرف كننده‌اش دستگاه‌هاى دولتى ما هستند. دستگاه‌هاى دولتى بايستى جزم و عزم داشته باشند بر اين كه جز توليدات داخلى - در آن مواردى كه توليد داخلى وجود دارد - هيچ چيز ديگر مصرف نكنند. يعنى واقعاً در محصولاتى كه مشابه داخلى دارد، مطلقاً ممنوع بشوند كه از خارج چيزى وارد نكنند. اين را بخواهيد، در دولت مطرح كنيد، آقاى رئيس جمهور به دستگاه‌هاى دولتى دستور بدهد؛ و اين ممكن است. ما اين را تجربه كرده‌ايم. در مواردى به صورت قاطع به يك دستگاهى گفته شد كه اين كارى كه دارد انجام ميگيرد، بايد هيچ محصول غير ايرانى در آن به كار نرود؛ و شد، و به بهترين وجهى هم انجام شد. اگر مديران ما عزم را جزم كنند براى اينكه محصول ايرانى را، توليد ايرانى را به كار بگيرند، هم توليداتِ باكيفيت هست، هم خود اين كار موجب ميشود كه در توليدات داخلى كيفيت بالا برود. اين كار را حتماً بايستى انجام بدهند.

 *لزوم مقابله جدي دولت باعدم حمايت دستگاهها و بانكها از توليدات داخلي

 البته من شنيدم كه دستگاه‌ها و بانكها و اينها حمايتشان از توليدات داخلى هم ضعيف است؛ يك جاهائى آن توليدكننده‌ها به خاطر عدم حمايت، به ورشكستگى كشيده ميشوند. با اين مسئله هم بايستى حتماً در خود دولت مقابله بشود؛ يعنى دستور داده بشود.

*لزوم مقابله با بد حسابي دستگاه دولتي با توليد كننده داخلي

 بله، يك نكته‌اى هم گفته شد، كه اتفاقاً من هم همين را اينجا يادداشت كردم؛ كه گاهى اوقات در معاملاتى كه دستگاه دولتى با توليدكننده‌ى داخلى ميكنند، بدحسابى هست؛ در حالى كه وقتى اين معامله را با يك صنعتگر خارجى ميكنند، پول را نقد ميدهند؛ اما اين را همين طور كش ميدهند - يك سال، دو سال - طلب او را هم نميپردازند. بايد جلوى اينها گرفته شود.

* توليد مقاله هدف نيست،كيفيت و جهت مقاله و اينكه مقاله بر طبق نياز كشور باشد،مهم است

 يك مسئله هم مسئله‌ى مقالات علمى است. خوشبختانه مقالات از لحاظ كمّى، و در مواردى از لحاظ كيفى، پيشرفت خيلى خوبى داشته؛ منتها يك نكته‌ى مهمى وجود دارد كه من چند بار تا حالا مطرح كردم و خوشبختانه ديدم امروز هم در حرفهاى بعضى از دوستان همين نكته تكرار ميشود، و آن اين است كه توليد مقاله هدف نيست. اولاً كيفيت مقاله مهم است. از اين مهمتر، جهت مقاله است؛ اين مقاله را براى چه مينويسيم؟ اين افزايش تعداد مقالات بايد خودش را در بازار كار ما و توليد ما و زندگى واقعى ما نشان بدهد. مقاله بايد بر طبق نياز كشور نوشته بشود؛ اين خيلى مهم است. بنابراين هم مسئله‌ى كيفيت مقاله‌هاست كه مهم است، هم اينكه مقاله بايد براى رفع يك نيازى در كشور تهيه بشود. اگر اين شد، حالا گيرم يكى هم يك مقاله‌اى نوشت و به ديگرى فروخت. گفت: «تو بدم؛ هر جور ميخواهى، بدم». حالا ما آنجورى نگوئيم. مقاله اگر به نفع كشور است، به نفع يك جهتى است، به هر شكلى باشد، خوب است؛ اما صرف اينكه يك مقاله‌اى نوشته بشود، اين هدف نيست. رشد ميزان مقاله، هدف نيست؛ در صنايع و در بازار بايد خودش را نشان بدهد.

 *اهميت بخش كشاورزي

 مسئله‌ى كشاورزى هم كه مطرح كردند، مسئله‌ى بسيار مهمى است و راست است؛ كشاورزى از بخشهائى است كه در همه‌ى دنيا مورد حمايت ويژه‌ى دولتى قرار ميگيرد. اين بخش بايد حتماً مورد توجه باشد.

 به هر حال جلسه‌ى امروز جلسه‌ى خيلى خوبى بود. من ان‌شاءاللَّه اين نوشته‌ها را از دوستان ميگيرم و مطالعه و پيگيرى ميكنم. اميدواريم خداوند متعال به شماها توفيق بدهد و كمك كند و فرداى كشور با دست شما جوانان عزيز ان‌شاءاللَّه به آنچه كه هدفهاى متعالى اين انقلاب است، هرچه نزديكتر باشد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در كنفرانس حمايت از مردم فلسطين

بسم الله الرحمن‌ الرحیم

السلام علیكم و رحمة‌ الله
الحمدلله رب‌ العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و صحبه المنتجبین و علی من تبعهم باحسانٍ الی یوم الدین.
قال الله الحكیم: أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ﴿٣٩﴾  الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْكَرُ فِیهَا اسْمُ اللهِ كَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿٤٠﴾

* فلسطین مسأله‌ی اول در میان همه‌ی موضوعات مشترك كشورهای اسلامی است،زيرا:

1-غصب يك كشور مسلمان وتحويل آن به يك جامعه يي جعلي و موزاييكي

2-كشتار و جنايت و ظلم و اهانت مستمر

3-تهديد به تخريب و توهين و زوال قبله اول مسلمانان وبسياري از مراكز محترم ديني

4-اين دولت جعلي نقش يك پايگاه نظامي،امنيتي،سياسي براي دولتهاي استكباري بازي كرده و محور غرب استعماری از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده كرده است

5-صهيونيسم اين جاي پا راوسيله اي براي گسترش نفوذ و سلطه خود در جهان قرار داده است.

6-پرداخت هزينه هاي مالي و انساني سنگين توسط كشورهاي اسلامي

7-اشتغال ذهني دولتها و ملتهاي مسلمان

8-رنج ميليونها آواره فلسطيني

9- انقطاع تاریخ یك كانون مهم تمدنی در جهان اسلام
10-نهضت بيداري اسلامي كه بخش مهمی از نیرو و حماسه‌ی خود را از قضیه‌ی فلسطین گرفته است

به میهمانان عزیز و همه‌ی حضار گرامی خوشامد میگویم . در میان همه‌ی موضوعاتی كه شایسته است نخبگان دینی و سیاسی از سراسر جهان اسلام به آن بپردازند ، مسأله‌ی فلسطین دارای برجستگی ویژه‌‌ئی است . فلسطین مسأله‌ی اول در میان همه‌ی موضوعات مشترك كشورهای اسلامی است . مشخصات منحصر به فردی در این مسأله وجود دارد :

اوّل : اینكه یك كشور مسلمان از ملت آن ، غصب و به بیگانگانی كه از كشورهای گوناگون گردآوری شده و جامعه‌ئی جعلی و موزائیكی تشكیل داده‌اند ، سپرده شده است .
دوم : آنكه این حادثه‌ی بی‌سابقه در تاریخ ، با كشتار و جنایت و ظلم و اهانت مستمر انجام گرفته است .
سوم : آنكه قبله‌ی اوّل مسلمانان و بسیاری از مراكز محترم دینی كه در این كشور قرار دارد ، به تخریب و توهین و زوال تهدید شده است.
چهارم : آنكه این دولت و جامعه‌ی جعلی در حساسترین نقطه‌ی جهان اسلام،‌ از آغاز تا كنون ، نقش یك پایگاه نظامی و امنیتی و سیاسی را برای دولتهای استكباری بازی كرده و محور غرب استعماری كه به علل گوناگون ، دشمن اتحاد و اعتلاء و پیشرفت كشورهای اسلامی است ، از آن همواره چون خنجری در پهلوی امت اسلامی استفاده كرده است .
پنجم : آنكه صهیونیزم كه خطر اخلاقی و سیاسی و اقتصادی بزرگی برای جامعه‌ی بشری است ، این جای پا را وسیله‌ئی و نقطه‌ی اتكائی برای گسترش نفوذ و سلطه‌ی خود در جهان قرار داده است .

نكات دیگری را هم میتوان بر اینها افزود : هزینه‌ی مالی و انسانی سنگینی كه كشورهای اسلامی تا كنون پرداخته‌اند ؛ اشتغال ذهنی دولتها و ملتهای مسلمان ؛ رنج میلیونها آواره‌ی فلسطینی كه بسیاری از آنان پس از ٦ دهه هنوز در اردوگاهها زندگی میكنند ؛ انقطاع تاریخ یك كانون مهم تمدنی در جهان اسلام و و و .. .
امروزه بر این دلائل ، یك نكته‌ی كلیدی و اساسی دیگر افزوده شده است و آن نهضت بیداری اسلامی است  كه سراسر منطقه را فرا گرفته و فصل تازه و تعیین كننده‌ئی در سرگذشت امت اسلامی گشوده است . این حركت عظیم كه بیگمان میتواند به ایجاد یك مجموعه‌ی مقتدر و پیشرفته و منسجم اسلامی در این نقطه‌ی حساس جهان منتهی شود و بحول و قوه‌ی الهی و با عزم راسخ پیشروان این نهضت، نقطه‌ی پایان بر دوران عقب ماندگی و ضعف و حقارت ملتهای مسلمان بگذارد ،‌ بخش مهمی از نیرو و حماسه‌ی خود را از قضیه‌ی فلسطین گرفته است .

ظلم و زورگوئی روز افزون رژیم صهیونیستی و همراهی برخی حكّام مستبد و فاسد و مزدور آمریكا با آن از یك سو ، و سر بر آوردن مقاومت جانانه‌ی فلسطینی و لبنانی و پیروزیهای معجزه آسای جوانان مؤمن در جنگ‌های ٣٣ روزه‌ی لبنان و ٢٢ روزه‌ی غزه از سوی دیگر ، از جمله‌ی عوامل مهمّی بودند كه اقیانوس بظاهر آرام ملتهای مصر و تونس و لیبی و دیگر كشورهای منطقه را به تلاطم درآوردند .
این یك واقعیت است كه رژیم سراپا مسلّح صهیونیست و مدعی شكست ناپذیری ، در لبنان در جنگی نابرابر ، از مشت گره شده‌ی مجاهدان مؤمن و دلاور ، شكست سخت و ذلتباری خورد ، و پس از آن در برابر مقاومت مظلومانه و پولادین غزه ، بار دیگر شمشیر كُند خود را آزمود و ناكام ماند .
اینها باید در تحلیل اوضاع كنونی منطقه مورد ملاحظه‌ی جدّی قرار گیرد و درستی هر تصمیمی كه گرفته میشود با آن سنجیده شود .
پس این ، قضاوت دقیقی است كه مسأله‌ی فلسطین ، امروز اهمیت و فوریت مضاعف یافته است و ملت فلسطین حق دارد كه در اوضاع كنونی منطقه ، انتظار بیشتری از كشورهای مسلمان داشته باشد .

نگاهی به گذشته و حال بیندازیم و برای آینده ، نقشه‌ی راهی ترسیم كنیم . من رؤس مطالبی را در میان میگذارم .
 

*تاريخچه غصب فلسطين و مقاومتهاي شكل گرفته

بیش از ٦ دهه از فاجعه‌ی غصب فلسطین میگذرد . عوامل اصلی این فاجعه‌ی خونین ، همه شناخته شده‌اند و دولت استعمارگر انگلیس در رأس آنها است كه سیاست و سلاح و نیروی نظامی و امنیتی و اقتصادی و فرهنگی آن و سپس دیگر دولتهای مستكبر غربی و شرقی در خدمت این ظلم بزرگ به كار افتاد. ملت بی پناه فلسطین در زیر چنگال بیرحم اشغالگران ، قتل عام و از خانه و كاشانه‌ی خود رانده شد . تا امروز هنوز یك صدم فاجعه‌ی انسانی و مدنی‌ئی كه به دست مدعیان تمدن و اخلاق ، در آن روزگار اتفاق افتاد به تصویر كشیده نشده و بهره‌ئی از هنرهای رسانه‌ئی و تصویری نیافته است . اربابان عمده‌ی هنرهای تصویری و سینما و تلویزیون و مافیاهای فیلم‌سازی غربی این را نخواسته و اجازه‌ی آن را نداده‌اند . یك ملت در سكوت ، قتل عام و آواره و بی‌خانمان شد .
مقاومتهائی در آغاز كار پدید آمد كه با شدت و قساوت سركوب شد . از بیرون مرزهای فلسطین و عمدتاً از مصر ، مردانی با انگیزه‌ی اسلامی تلاشهائی كردند كه از حمایت لازم برخوردار نشد و نتوانست تأثیری در صحنه بگذارد .
پس از آن نوبت به جنگهای رسمی و كلاسیك میان چند كشور عرب با ارتش صهیونیست رسید . مصر و سوریه و اردن نیروهای نظامی خود را وارد صحنه كردند ولی كمك بیدریغ و انبوه و روز افزون نظامی و تداركاتی و مالی از سوی امریكا و انگلیس و فرانسه به رژیم غاصب ، ارتشهای عربی را ناكام كرد . آنها نه فقط نتوانستند به ملت فلسطین كمك كنند ، كه بخشهای مهمی از سرزمینهای خود را هم در این جنگها از دست دادند .
با آشكار شدن ناتوانی دولتهای عرب همسایه با فلسطین ، به تدریج هسته‌های مقاومت سازمان یافته در غالب گروههای مسلح فلسطینی شكل گرفت و پس از چندی از گرد آمدن آنها « سازمان آزادی بخش فلسطین » تشكیل یافت . این برق امیدی بود كه خوش درخشید ولی طولی نكشید كه خاموش شد . این ناكامی را میتوان به علل متعددی منسوب كرد ولی علت اساسی ، دوری آنان از مردم و از عقیده و ایمان اسلامی آنان بود . ایدئولوژی چپ و یا صرفاً احساسات ناسیونالیستی آن چیزی نبود كه مسأله‌ی پیچیده و دشوار فلسطین به آن نیاز داشت . آنچه میتوانست ملتی را به میدان مقاومت وارد كند و نیروئی شكست ناپذیر از آنان فراهم آورد ، اسلام و جهاد و شهادت بود . آنها این را به درستی درك نكردند . من در ماههای اول انقلاب كبیر اسلامی كه سران سازمان آزادی بخش روحیه‌ی تازه‌ئی یافته و به تهران مكرراً آمد و شد می‌كردند ، از یكی از اركان آن سازمان پرسیدم : چرا پرچم اسلام را در مبارزه‌ی به حق خود بلند نمی‌كنید . پاسخ او این بود كه در میان ما بعضی هم مسیحی‌اند . این شخص بعدها در یك كشور عربی به دست صهیونیستها ترور و كشته شد و انشاءالله مشمول مغفرت الهی قرار گرفته باشد ولی این استدلال او ناقص و نارسا بود . به گمان من یك مبارز مسیحی مؤمن در كنار یك جمع مجاهد فداكاری كه خالصانه با ایمان به خدا و قیامت و با امید به كمك الهی می‌جنگد و از حمایت مادی و معنوی مردمش برخوردار است ، انگیزه‌ی بیشتری برای مبارزه مییابد تا در كنار گروه بی ایمان و متكی به احساسات نا پایدار و دور از پشتیبانی وفادارانه‌ی مردمی .
نبود ایمان راسخ دینی و انقطاع از مردم ، به تدریج آنان را خنثی و بی‌تأثیر كرد. البته در میان آنان مردان شریف و پرانگیزه و غیور بودند ولی مجموعه و سازمان به راه دیگری رفت . انحراف آنان به مسأله‌ی فلسطین ضربه زد و هنوز هم میزند . آنها هم مانند برخی دولتهای خائن عربی به آرمان مقاومت كه تنها راه نجات فلسطین بوده و هست ، پشت كردند ،‌ و البته نه فقط به فلسطین ، كه به خود هم ضربه‌ی سختی وارد كردند . بقول شاعر مسیحی عرب :
 لئن اضعتم فلسطیناً فعیشكم            طول الحیاة مضاضات و آلامٌ

* تأثيرات شگرف  انقلاب اسلامي بر مسئله فلسطين

سی و دو سال از عمر نكبت بدین ترتیب سپری شد .. ولی ناگهان دست قدرت خداوند ورق را برگرداند . پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ١٩٧٩ (١٣٥٧ هجری شمسی) اوضاع این منطقه را زیر و رو كرد و صفحه‌ی جدیدی را گشود. در میان تأثیرات شگرف جهانیِ این انقلاب و ضربه‌های شدید و عمیقی كه بر سیاستهای استكباری وارد ساخت ، از همه سریعتر و آشكارتر ، ضربه به دولت صهیونیست بود . اظهارات سران آن رژیم در آن روزها خواندنی و حاكی از حال و روز سیاه و پر اضطراب آنها است .  در اولین هفته‌های پیروزی ، سفارت دولت جعلی اسرائیل در تهران تعطیل و كاركنان آن اخراج شدند و محل آن رسماً به نمایندگی سازمان آزادی بخش فلسطین داده شد كه تا امروز هم در آنجا مستقرند . امام بزرگوار ما اعلام كردند كه یكی از هدفهای این انقلاب آزادی سرزمین فلسطین و قطع غده‌ی سرطانی اسرائیل است . امواج پرقدرت این انقلاب كه آن روز همه‌ی دنیا را فراگرفت ،‌ هر جا رفت با این پیام رفت كه : فلسطین باید آزاد شود . گرفتاریهای پیاپی و بزرگی كه دشمنان انقلاب بر نظام جمهوری اسلامی ایران تحمیل كردند كه یك قلم آن جنگ ٨ ساله‌ی رژیم صدام حسین به تحریك آمریكا و انگلیس و پشتیبانی رژیمهای مرتجع عرب بود ، نیز نتوانست انگیزه‌ی دفاع از فلسطین را از جمهوری اسلامی بگیرد .
بدین گونه خون تازه‌ای در رگهای فلسطین دمیده شد . گروههای مجاهد فلسطینی مسلمان سر برآوردند . مقاومت لبنان جبهه‌ی نیرومند و تازه‌ئی در برابر دشمن و حامیانش گشود . فلسطین به جای تكیه به دولتهای عربی و بدون دست دراز كردن به سوی مجامع جهانی از قبیل سازمان ملل ـ كه شریك جرم دولتهای استكباری بودند ـ به خود ، به جوانان خود ، به ایمان عمیق اسلامی خود و به مردان و زنان فداكار خود تكیه كرد .
این كلید همه‌ی فتوحات و موفقیتها است.
در سه دهه‌ی گذشته این روند روز به روز پیشرفت و افزایش داشته است . شكست ذلتبار رژیم صهیونیستی در لبنان در سال ٢٠٠٦ (١٣٨٥ هجری شمسی) ، ناكامی فضاحتبار آن ارتش پر مدعا در غزه در سال ٢٠٠٨ (١٣٨٧ هجری شمسی) ، فرار از جنوب لبنان و عقب نشینی از غزه ، تشكیل دولت مقاومت در غزه و در یك جمله تبدیل ملت فلسطین از مجموعه‌ئی از انسانهای درمانده و نا امید ، به ملت امیدوار و مقاوم و دارای اعتماد به نفس ، مشخصه‌های بارز سی سال اخیر است .

*نگاهي به تحركات سازشكارانه و خيانتبار در مسئله فلسطين

این تصویر كلی و اجمالی آنگاه كامل خواهد شد كه تحّركات سازشكارانه و خیانتباری كه هدف از آن ، خاموش كردن مقاومت و اعتراف گیری از گروههای فلسطینی و دولتهای عرب به مشروعیت اسرائیل بود ، نیز به درستی دیده شود .
این تحركات كه آغاز آن به دست جانشین خائن و ناخلف جمال عبدالناصر در پیمان ننگین كمپ دیوید اتفاق افتاد ، همواره خواسته است نقش سوهان را در عزم پولادین مقاومت ایفاء كند . در قرارداد كمپ دیوید برای نخستین بار یك دولت عرب ، رسماً به صهیونیستی بودن سرزمین اسلامی فلسطین اعتراف كرد و پای نوشته‌ئی كه در آن « اسرائیل ، خانه‌ی ملی یهودیان » شناخته شده است ، امضای خود را گذاشت .
از آن پس تا قرارداد اسلو در سال ١٩٩٣ (١٣٧٢ هجری شمسی) و پس از آن در طرحهای تكمیلی كه با میدان داری آمریكا و همراهی كشورهای استعمارگر اروپائی، پی در پی بر دوش گروههای سازشكار و بی‌همتی از فلسطینیان گذاشته شد ، همه‌ی سعی دشمن بر آن بود كه با وعده‌های پوچ و فریب آمیز ، ملت و گروههای فلسطینی را از گزینه‌ی مقاومت ، منصرف كند و به بازی ناشیانه در میدان سیاست سرگرم سازد . بی‌اعتباری همه‌ی این معاهدات بسیار زود آشكار شد و صهیونیستها و حامیان آنها بارها نشان دادند كه به آنچه نوشته شده است به چشم ورق پاره‌‌های بی‌ارزشی مینگرند . هدف از این طرحها ، پدید آوردن دو دلی در فلسطینیان و به طمع‌ انداختن افراد بی‌ایمان و دنیا طلبِ آنان و زمینگیر نمودن حركت مقاومت اسلامی بوده است و بس.

مظاهر نصرت الهي:

* ایستادگی غزه با وجود محاصره‌ی كامل

* سقوط رژیم خائن و فاسد حسنی‌ مبارك

* پدید برافتادن آمدن موج پر قدرت بیداری اسلامی در منطقه

* بر افتادن پرده‌ی نفاق و تزویر از چهره‌ی آمریكا و انگلیس و فرانسه و تنفّر روز افزون ملتهای منطقه از آنان

* گرفتاریهای پی در پی و بی‌شمار رژیم صهیونیست ، از مشكلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داخلی‌اش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتی دانشگاههای اروپائی از آن

پادزهر همه‌ی این بازیهای خیانت آمیز تاكنون ، روحیه‌ی مقاومت در گروههای اسلامی و ملت فلسطین بوده است . آنها به اذن خدا در برابر دشمن ایستادند و همانطور كه خداوند وعده داده است كه : وَلَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُهُ ، إِنَّ اللهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ  ، از كمك و نصرت الهی برخوردار شدند . ایستادگی غزه با وجود محاصره‌ی كامل ، نصرت الهی بود ؛ سقوط رژیم خائن و فاسد حسنی‌ مبارك، نصرت الهی بود ؛ پدید آمدن موج پر قدرت بیداری اسلامی در منطقه ،‌ نصرت الهی است ؛ برافتادن پرده‌ی نفاق و تزویر از چهره‌ی آمریكا و انگلیس و فرانسه و تنفّر روز افزون ملتهای منطقه از آنان ، نصرت الهی است ؛ گرفتاریهای پی در پی و بی‌شمار رژیم صهیونیست ، از مشكلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی داخلی‌اش گرفته تا انزوای جهانی و انزجار عمومی و حتی دانشگاههای اروپائی از آن ، همه و همه مظاهر نصرت الهی است .
امروز رژیم صهیونیستی از همیشه منفورتر و ضعیفتر و منزوی‌تر ، و حامی اصلی‌اش آمریكا از همیشه گرفتارتر و سردرگُم‌تر است .
اكنون صفحه‌ی كلّی و اجمالی فلسطین در شصت و چند سال گذشته ،‌ پیش روی ما است . آینده را باید با نگاه به آن و درس‌گیری از آن تنظیم كرد .

دو نكته را پیشاپیش باید روشن كرد :

 2نكته مهم:

1- مدّعای ما آزادی فلسطین است ، نه آزادیِ بخشی از فلسطین.طرح پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل یعنی  پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین

اول : اینكه مدّعای ما آزادی فلسطین است ، نه آزادی بخشی از فلسطین . هر طرحی كه بخواهد فلسطین را تقسیم كند ، یكسره مردود است . طرح دو دولت كه لباس حق به جانبِ « پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل » را بر آن پوشانده‌اند ، چیزی جز تن دادن به خواسته‌ی صهیونیستها یعنی « پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین » نیست . این به معنی پایمال كردن حق ملت فلسطین ، نادیده گرفتن حق تاریخی آوارگان فلسطینی ، و حتی تهدید حق فلسطینیان ساكن سرزمینهای ١٩٤٨ است . به معنای باقی ماندن غده‌ی سرطانی و تهدید دائمی پیكره‌ی امت اسلامی ، مخصوصاً ملتهای منطقه است . به معنای تكرار رنجهای دهها ساله و پایمال كردن خون شهدا است .
*فلسطین ، فلسطینِ « از نهر تا بحر » است ، نه حتی یك وجب كمتر

هر طرح عملیاتی باید بر مبنای اصل : « همه‌ی فلسطین برای همه‌ی مردم فلسطین » باشد . فلسطین ، فلسطینِ « از نهر تا بحر » است ، نه حتی یك وجب كمتر . البته این نكته نباید نادیده بماند كه ملت فلسطین همانطور كه در غزه عمل كرده‌اند ، هر بخش از خاك فلسطین را كه بتوانند آزاد كنند ، به وسیله‌ی دولت برگزیده‌ی خود ، اداره‌ی امور آن را برعهده خواهند گرفت ولی هرگز هدف نهائی را از یاد نخواهند برد .

2- برای دستیابی به این هدف والا ، كار لازم است نه حرف ؛ جدی بودن لازم است نه كارهای نمایشی ؛ صبر و تدبیر لازم است نه رفتارهای بی‌صبرانه و دچار تلوّن

نكته‌ی دوم : آن است كه برای دستیابی به این هدف والا ، كار لازم است نه حرف ؛ جدی بودن لازم است نه كارهای نمایشی ؛ صبر و تدبیر لازم است نه رفتارهای بی‌صبرانه و دچار تلوّن . باید به افقهای دور نگریست و قدم به قدم با عزم و توكّل و امید به پیش رفت . دولتها و ملتهای مسلمان ، گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر كشورها ، هر یك میتوانند نقش و سهم خود از این مجاهدتِ همگانی را بشناسند و باذن‌ الله جدول مقاومت را پر كنند .

*طرح جمهوري اسلامي براي حل قضيه فلسطين: نه جنگ كلاسیك ارتشهای كشورهای اسلامی  ، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر  ، و نه البته حكمیّت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین‌‌المللی  . ما همه پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد میكنیم

طرح جمهوری اسلامی برای حلّ قضیه‌ی فلسطین و التیام این زخم كهنه ، طرحی روشن ، منطقی و منطبق بر معارف سیاسی پذیرفته شده‌ی افكار عمومی جهانی است كه قبلاً به تفصیل ارائه شده است . ما نه جنگ كلاسیك ارتشهای كشورهای اسلامی را پیشنهاد میكنیم ، و نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را ، و نه البته حكمیّت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین‌‌المللی را . ما همه پرسی از ملت فلسطین را پیشنهاد میكنیم . ملت فلسطین نیز مانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین كند و نظام حاكم بر كشورش را برگزیند . همه‌ی مردم اصلی فلسطین از مسلمان و مسیحی و یهودی ـ نه مهاجران بیگانه ـ در هر جا هستند ؛ در داخل فلسطین ، در اردوگاهها و در هر نقطه‌ی دیگر ، در یك همه پرسی عمومی و منضبط ، شركت كنند و نظام آینده‌ی فلسطین را تعیین كنند . آن نظام و دولت برآمده از آن پس از استقرار ، تكلیف مهاجران غیر فلسطینی را كه در سالیان گذشته به این كشور كوچ كرده‌اند ، معین خواهد كرد . این یك طرح عادلانه و منطقی است كه افكار عمومی جهانی آن را به درستی درك میكند و میتواند از حمایت ملتها و دولتهای مستقل برخوردار شود . البته انتظار نداریم كه صهیونیستهای غاصب به آسانی به آن تن در دهند ، و اینجا است كه نقش دولتها و ملتها و سازمانهای مقاومت شكل میگیرد و معنی می‌یابد .

*سند صداقت دولتهای مسلمان در جانبداریشان از ملت فلسطین ، قطع روابط آشكار و پنهان سیاسی و اقتصادی با آن رژیم است

 مهمترین ركن حمایت از ملت فلسطین ، قطع پشتیبانی از دشمن غاصب است ، و این وظیفه‌ی بزرگ دولتهای اسلامی است. اكنون پس از به میدان آمدن ملتها و شعارهای قدرتمندانه‌ی آنان بر ضد رژیم صهیونیست ، دولتهای مسلمان با چه منطقی روابط خود با رژیم غاصب را ادامه میدهند ؟ سند صداقت دولتهای مسلمان در جانبداریشان از ملت فلسطین ، قطع روابط آشكار و پنهان سیاسی و اقتصادی با آن رژیم است . دولتهائی كه میزبان سفارتخانه‌ها یا دفاتر اقتصادی صهیونیستهایند نمیتوانند مدّعی دفاع از فلسطین باشند و هیچ شعار ضد صهیونیستی از سوی آنان ، جدی و واقعی تلقی نخواهد شد.

*تروریست آشكار ، رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنهایند ؛ و مقاومت فلسطینی ، حركتی ضّد تروریستهای جراّر و حركتی انسانی و مقدس است .

سازمانهای مقاومت اسلامی كه بار سنگین جهاد را در سالهای گذشته بر دوش داشته‌اند ، امروز نیز با همان تكلیف بزرگ روبرویند . مقاومت سازمان یافته‌ی آنان ، بازوی فعالی است كه میتواند ملت فلسطین را به سوی این هدف نهائی به پیش ببرد. مقاومت شجاعانه از سوی مردمی كه خانه و كشورشان اشغال شده ، در همه‌ی میثاقهای بین‌المللی ، به رسمیت شناخته شده و مورد تحسین و تجلیل قرار گرفته است . تهمت تروریزم از سوی شبكه‌ی سیاسی و رسانه‌ئی وابسته به صهیونیزم ، سخن پوچ و بی‌ارزشی است . تروریست آشكار ، رژیم صهیونیستی و حامیان غربی آنهایند ؛ و مقاومت فلسطینی ، حركتی ضّد تروریستهای جراّر و حركتی انسانی و مقدس است .

*آن روزی كه ملتهای اروپا و آمریكا دریابند كه بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأ گرفته از سلطه‌ی اختاپوسی صهیونیزم بین‌الملل بر دولتهای آنهاست ، آنچنان جهنّمی برای آنان به وجود خواهند آورد كه هیچ راه خلاصی از آن متصور نیست .

در این میان ، كشورهای غربی نیز شایسته است صحنه را با نگاهی واقع بینانه بنگرند . غرب امروز بر سر دو راهی است . یا باید دست از زورگوئی طولانی مدت خود بردارد و حق ملت فلسطین را بشناسد و بیش از این از نقشه‌ی صهیونیستهای زورگو و ضّد بشر پیروی نكند ، و یا در انتظار ضربه‌های سخت‌تر در آینده‌ی نه چندان دور باشد . این ضربه‌های فلج كننده فقط سقوط پی در پی حكومتهای گوش به فرمان آنان در منطقه‌ی اسلامی نیست ، بلكه آن روزی كه ملتهای اروپا و آمریكا دریابند كه بیشترین گرفتاریهای اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی آنان منشأ گرفته از سلطه‌ی اختاپوسی صهیونیزم بین‌الملل بر دولتهای آنهاست ، و دولت مردان آنان به خاطر منافع شخصی و حزبی خود ، مطیع و تسلیم در برابر زورگوئیهای كمپانی‌داران زالو صفت صهیونیست در آمریكا و اروپایند ، آنچنان جهنّمی برای آنان به وجود خواهند آورد كه هیچ راه خلاصی از آن متصور نیست .

*آن روزی كه ملت آمریكا به درستی دریابد كه شماها برای چند صباح بیشتر باقی ماندن در قدرت ، تن به ذلت و تبعیت و خاكساری در برابر زر سالاران صهیونیست داده‌اید و مصالح ملت بزرگی را در پای آنان قربان كرده‌اید با شما چه خواهد كرد؟

رئیس جمهور آمریكا میگوید كه امنیت اسرائیل خط قرمز اوست . این خط قرمز را چه عاملی ترسیم كرده است ؟ منافع ملت آمریكا یا نیاز شخص اوباما به پول و پشتیبانی كمپانیهای صهیونیستی برای به دست آوردن كرسی دومین دوره‌ی ریاست جمهوری ؟ تا كی شماها خواهید توانست ملت خود را فریب دهید ؟ آن روزی كه ملت آمریكا به درستی دریابد كه شماها برای چند صباح بیشتر باقی ماندن در قدرت ، تن به ذلت و تبعیت و خاكساری در برابر زر سالاران صهیونیست داده‌اید و مصالح ملت بزرگی را در پای آنان قربان كرده‌اید با شما چه خواهد كرد؟

*تهديد حقيقي رژيم صهيونييسيتي عزم راسخ مردان و زنان و جوانان كشورهای اسلامی است نه موشكهای ایران یا گروه‌های مقاومت. البته آن موشكها هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز كند وظیفه‌ی خود را انجام خواهند داد .

حضار گرامی و برادران و خواهران عزیز بدانید این خط قرمز اوباما و امثال او به دست ملتهای به پا خواسته‌ی مسلمان شكسته خواهد شد . آنچه رژیم صهیونیست را تهدید میكند ، موشكهای ایران یا گروه‌های مقاومت نیست تا در برابر آن سپر موشكی در اینجا و آنجا به پا كنند ؛‌ تهدید حقیقی و بدون علاج ، عزم راسخ مردان و زنان و جوانانی در كشورهای اسلامی است كه دیگر نمیخواهند آمریكا و اروپا و عوامل دست نشانده‌شان بر آنان حكومت و تحكم و آنان را تحقیر كنند. البته آن موشكها هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز كند وظیفه‌ی خود را انجام خواهند داد .

فاصبر ان وعد الله حق ولا یستخفنّك الذین لا یوقنون .
والسلام علیكم و رحمة‌ الله

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري در ديدار جمعی از جانبازان قطع نخاعى (6/7/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

اهميت  ديدار با جانبازان:

1-نفس تجليل از جانبازان ضايعه‌هاى سنگين، يك كار بزرگ است، به دليل اينكه مثالها و نمونه‌ها و نمادهاى ايثار در جامعه  مشخص و بارز ميشوند

خيلى فكر خوبى كردند دوستانى كه اين برنامه را طراحى و اجرا كردند. اولاً نفس تجليل از جانبازان ضايعه‌هاى سنگين - مثل شماها - يك كار بزرگ است؛ نه فقط به اين دليل كه تعدادى از عزيزترين‌هاى ما، كه شما باشيد، خشنود ميشوند، خوشحال ميشوند، دلشاد ميشوند، بلكه علاوه‌ى بر اين، به دليل اينكه مثالها و نمونه‌ها و نمادهاى ايثار در جامعه - كه امروز جامعه‌ى ما به اين نمادها خيلى هم احتياج دارد - مشخص و بارز ميشوند و تجسم پيدا ميكنند. گاهى انسان به يك معنائى، به يك مفهومى باور و ايمان دارد؛ خب، خوب است؛ اما گاهى اين مفهومِ مورد ايمان و باور، در مقابل انسان تجسم پيدا ميكند. قبل از پيروزى انقلاب، در دوره‌ى طاغوت، ماها اسم جهاد را شنيده بوديم، احكام جهاد را بلد بوديم، ايستادگى در مقابل دشمن را، فداكارى را، ازخودگذشتگى را در كتابها خوانده بوديم، به مردم هم هى ميگفتيم، اما آن را نديده بوديم و لمس نكرده بوديم. اين كجا - كه انسان از دور دستى بر آتش داشته باشد - و اين كه انسان از نزديك، جهاد را، فداكارى را، ايثار را، از جان گذشتن را ببيند و مشاهده كند؛ كه ديديم.

 2-تجليل و تكريم جانبازان به معناي به ميان آوردن و به عرصه آوردن تمثل واقعي ايثار است

امروز جانبازها وقتى به طور متمايز و شاخص در جامعه نشان داده بشوند، معرفى بشوند، تجليل بشوند، احترام بشوند و مورد تكريم قرار بگيرند، اين به معناى به ميان آوردن و به عرصه آوردن تمثل واقعى ايثار است؛ اين خيلى اهميت دارد. لذا ما به اين تكريم و تجليل احتياج داشتيم، نظام به اين احتياج داشت.

3-سپاسگذاري كوچك از اين مجموعه فداكار و خانواده هاشان

 علاوه بر اينها، جهت سوم، يك نوع سپاسگزارى كوچكى هم از اين مجموعه‌ى فداكار و خانواده‌هاشان به حساب مى‌آيد. بنابراين كار خيلى خوبى كرديد كه اين مراسم تجليل و ايثار را طراحى و اجرا كرديد. ان‌شاءالله اين كار هر سال انجام بگيرد و آدمهاى صاحب فكر و صاحب ذوق بنشينند فكر كنند و اين مراسم را تكامل ببخشند.

 *بشارت باد به شما، با اين معامله‌اى كه با خدا كرديد.

البته زبان ما قاصر است كه بخواهيم از شماها كه هستى‌تان را، وجودتان را، سلامتى‌تان را، آسايش يك عمر را در پاى انقلاب و اسلام نثار كرديد، تشكر كنيم. واقعاً زحمتِ بيهوده است كه امثال من بخواهيم از شماها سپاسگزارى كنيم. شماها با خدا معامله كرديد، و واقعاً بايد خطاب به شماها گفت: «فاستبشروا ببيعكم الّذى بايعتم به»؛(1) بشارت باد به شما، با اين معامله‌اى كه با خدا كرديد.

 *خدمت صادقانه و با روي خوش همسران جانبازان يكي از بزرگترين ايثارها و برجسته ترين جهادها است

همين اندازه ابراز احترام و تكريم را لازم است من به اين خانمها عرض بكنم؛ پرستاران و همسران و كسانى كه به تعبير اين برادر عزيزمان، پروانه‌وار گرد جانباز قطع نخاعى، جانباز گردنى ميچرخند، براى اينكه آسايش او را فراهم كنند، ادامه‌ى زندگى راحت او را ممكن كنند. من واقعاً از همه‌ى اين همسران محترم، صميمانه و از ته دل تشكر ميكنم. اين خانمها بدانند كه اجر آنها در خدمت صادقانه و با روى خوش به اين جانباز، يكى از بزرگترين ايثارهاست، يكى از برجسته‌ترين جهادهاست؛ پيش خداى متعال اجرهاى بزرگ دارد.

 *در اين رنجهاست كه ميشود خدا را از نزديك ديد

ما همه احتياج داريم. لحظه‌اى فرا خواهد رسيد كه انسان احساس ميكند دستش خالى است. روزى فرا خواهد رسيد كه انسان احساس ميكند در مقابل خداى متعال، در مقابل محاسبه‌ى الهى، مؤاخذه‌ى الهى، ملاقات الهى، كفه‌ى اعمال او سبك است، خالى است. اين خدماتى كه شماها ميكنيد، آنجا به درد ميخورد. لحظه لحظه‌ى صبرى كه در طول اين سى سال، بيست و پنج سال، از اول جانبازى تا حالا كرديد و سالهاى بعد هم خواهيد كرد - كه ان‌شاءالله خدا به جانبازان شفا عنايت كند - و هرچه كه اين حالات وجودداشته باشد، باز صبر خواهيد كرد، خداى متعال آن را محاسبه ميكند. در محاسبات الهى، هيچ چيز فوت نميشود. انسان يك ساعت درد ميكشد، يك ناراحتى احساس ميكند، يك حسرتى ميخورد كه رنجى دارد، اما آن را براى خدا تحمل ميكند، اين نوشته‌شده است. اينها قابل توصيف هم نيست. غير از ذات مقدس پروردگار و مأموران او - كه كرام‌الكاتبين باشند - از افراد بشر، هيچ كس نميتواند اين احساسى را كه در شما هست، درك بكند؛ اصلاً قابل بيان نيست؛ اما خداى متعال احساس ميكند، ميداند، ميفهمد و ثبت ميشود. ثبت كه شد، ان‌شاءالله پاداشش به شما داده خواهد شد. قدر اين لحظه‌ها را بدانيد. گفت:

هر بلائى كز تو آيد، رحمتى است‌
هر كه را رنجى دهى، خود راحتى است‌

زان به تاريكى گذارى بنده را
تا ببيند آن رخ تابنده را

تيشه زان بر هر رگ و بندم زنند
تا كه با عشق تو پيوندم زنند

به اين حالتى كه به آن ابتلاء پيدا كرده‌ايد، با اين ديد نگاه كنيد. وقتى كه انسان در تاريكى قرار ميگيرد، روشنائى و نور را بيشتر مى‌بيند و حس ميكند. در اين رنجهاست كه ميشود خدا را از نزديك ديد؛ اين مهم است. به هر حال ان‌شاءالله خداى متعال به شماها اجر بدهد.

 *آن حادثه‌اى كه در ايران اتفاق افتاد و مسير تاريخ را عوض كرد، واقعاً در قالب الفاظ نميگنجد

يك نكته‌ى ديگرى كه در اينجا هست، اين است كه كشور ما، نظام جمهورى اسلامى و ملت ايران كار بزرگى را انجام داد. آن حادثه‌اى كه در ايران اتفاق افتاد و مسير تاريخ را عوض كرد، واقعاً در قالب الفاظ نميگنجد. حالا سى سال از انقلاب گذشته؛ وقتى سيصد سال بگذرد، كسانى كه ناظرند و اين حادثه‌ى عظيم را مى‌بينند، آنها حس ميكنند كه چه اتفاقى افتاده؛ چه پيچ عظيمى در تاريخ امت اسلامى، و فراتر از آن، در تاريخ بشريت، اتفاق افتاده. كار بزرگى شده؛ ماها بخشهاى كوچكى از آن را حس كرديم و لمس كرديم و ديديم و مى‌بينيم.

 *كار بزرگى كه ملت ايران در انقلاب به رهبرى امام بزرگوار انجام داد، براى اين ملت هزينه دارد

خب، اين كار بزرگى كه ملت ايران در انقلاب به رهبرى امام بزرگوار - آن مرد الهى و آسمانى - انجام داد، براى اين ملت هزينه دارد. كار بزرگى بود، هزينه‌اش هم سنگين است؛ اينها جزو هزينه‌هايش است. ملت بزرگ ما تعدادى را از دست داد - كه شهيد شدند - تعدادى مثل شماها شدند، تعدادى يك درجه از شماها پائين‌تر هستند؛ اينها جزو آن هزينه‌هائى است كه براى آن كار بزرگ، اين ملت دارد ميدهد.

 *مسئله‌ى جانباز هفتاد درصد و جانباز قطع نخاعىِ گردنى ، مهمتر از مسئله‌ى شهيد شدن است ... وزنه‌ى اين ايثار از آن ايثارى كه اسمش شهادت است، سنگين‌تر است

البته من اگر بخواهم قضاوت خودم را عرض بكنم، بايد بگويم مسئله‌ى جانباز هفتاد درصد و جانباز قطع نخاعىِ گردنى - همين وضعى كه شما داريد - مهمتر از مسئله‌ى شهيد شدن است؛ چون شهادت يك بار است و تمام ميشود، بعد هم انسان ميرود عروج ميكند. اين وضعى كه شما داريد، با قضاوتى كه من امروز دارم، اينجور به نظرم ميرسد كه وزنه‌ى اين ايثار از آن ايثارى كه اسمش شهادت است، سنگين‌تر است؛ به خاطر رنجهايش، به خاطر مشكلاتش، هم براى خودتان، هم براى پدر و مادرهاتان، كسانتان، هم براى همسرانتان، هم براى فرزندانتان. اين جزو آن رقمهاى بسيار درشت اين كار بزرگى است كه انجام گرفته. ان‌شاءالله به همين نسبت هم خداى متعال به شما اجر بدهد و اجر شما را سنگين كند.

*احتساب(پاي خدا نوشتن)بيشترين تأثير را در عروج به مقامات عاليه و احراز اجر و پاداش الهي دارد 

البته اين را هم به شما عرض بكنم؛ خود شماها خيلى نقش داريد در اين كه اين اجر را بيشتر كنيد، يا از كنارش يك قدرى بزنيد. همين آيه‌اى كه الان تلاوت كردند: «الّذين استجابوا لله و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذين احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظيم»،(2) به همين نكته اشاره ميكند: آن كسانى كه زخمى شدند، مجروح شدند، اجر عظيمى دارند، به شرط تقوا و احسان. هيچ وقت قاطعيت اختيار از انسان گرفته نميشود؛ يعنى شما هميشه در حال اِعمال اختيار هستيد؛ شما هستيد كه داريد انتخاب ميكنيد. تا آخر، اين صبر شما، اين ايستادگى شما، اين احتساب شما، اجر شما را اضافه ميكند. احتساب يعنى پاى خدا نوشتن. آدم با خدا حرف بزند، بگويد پروردگارا! اين جسم من، اين تن من، اين آسايش من، اين جوانى من، اينها را به تو دادم، صرف تو كردم، الان هم راضى‌ام. اين، احتساب است. اين بيشترين تأثير را در عروج به مقامات عاليه و احراز اجر و پاداش الهى دارد.

 خب، به نظرم ديگر كافى است؛ زياد صحبت كرديم. من مجدداً از خانمها تشكر ميكنم و عذرخواهى ميكنم كه نشد همين طور كه با جانبازان عزيز از نزديك تك‌تك احوالپرسى كرديم، با آنها تك‌تك احوالپرسى كنيم. حالا همين طور دورادور به خانمها عرض ارادت ميكنيم. ان‌شاءالله همه‌ى شماها موفق و مؤيد باشيد.

 ما حالا از شما تعريف كرديم، تعريف بجائى هم بود، درست هم بود، اما شما هم قدر اينها را بدانيد؛ اينها نعمتهاى الهى هستند. ان‌شاءالله خداوند همه‌ى شما را حفظ كند.

    والسّلام عليكم و رحمةالله‌

1) توبه: 111
2) آل عمران: 172

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در اجلاس بين‌المللی بيدارى اسلامى‌(26/6/90)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌

  السّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
الحمدللَّه ربّ العالمين و الصّلوة والسّلام على سيّدنا محمّد و آله الطّيّبين و صحبة المنتجبين.
 قال اللَّه العزيز الحكيم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم. «يا أيّها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الكافرين و المنافقين انّ اللَّه كان عليماً حكيماً. واتّبع ما يوحى اليك من ربّك انّ اللَّه كان بما تعملون خبيراً. و توكّل على‌اللَّه و كفى باللَّه وكيلاً».(1)

*بيداري اسلامي يعني: حالت برانگيختگى و آگاهى‌اى در امت اسلامى كه اكنون به تحولى بزرگ در ميان ملتهاى اين منطقه انجاميده

 به حضار گرامى و ميهمانان عزيز خوشامد ميگويم. آنچه ما را در اينجا گرد آورده، بيدارى اسلامى است؛ يعنى حالت برانگيختگى و آگاهى‌اى در امت اسلامى كه اكنون به تحولى بزرگ در ميان ملتهاى اين منطقه انجاميده و قيامها و انقلابهائى را پديد آورده كه هرگز در محاسبه‌ى شياطين مسلط منطقه‌اى و بين‌المللى نمى‌گنجيد؛ خيزشهاى عظيمى كه حصارهاى استبداد و استكبار را ويران و قواى نگهبان آنها را مغلوب و مقهور ساخته است.

*  تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متكى به پشتوانه‌هاى تاريخى و تمدنى و محصول تراكم معرفتها و تجربه‌ها است:

1- حضور شخصيتهاى فكرى و جهادى بزرگ جريانساز اسلامى در مصر و عراق و ايران و هند و كشورهاى ديگرى از آسيا و آفريقا

 شك نيست كه تحولات بزرگ اجتماعى، همواره متكى به پشتوانه‌هاى تاريخى و تمدنى و محصول تراكم معرفتها و تجربه‌ها است. در صدوپنجاه سال اخير حضور شخصيتهاى فكرى و جهادى بزرگ جريانساز اسلامى در مصر و عراق و ايران و هند و كشورهاى ديگرى از آسيا و آفريقا، پيش‌زمينه‌هاى وضع كنونى دنياى اسلامند.

2- تحولات دهه‌هاى پنجاه و شصت ميلادى  كه به رژيمهاى غالباً متمايل به تفكرات و ايدئولوژيهاى  مادى منتهى شد و به اقتضاى طبيعت خود پس از چندى در دام قدرتهاى استكبارى و استعمارى غرب گرفتار آمد

 همچنانكه تحولات دهه‌هاى پنجاه و شصت ميلادى در تعدادى از اين كشورها كه به رژيمهاى غالباً متمايل به تفكرات و ايدئولوژيهاى  مادى منتهى شد و به اقتضاى طبيعت خود پس از چندى در دام قدرتهاى استكبارى و استعمارى غرب گرفتار آمد، تجربه‌هاى درس‌آموزى‌اند كه سهم وافرى در شكل دادن به انديشه‌ى عمومى و عميق كنونى دنياى اسلام دارند.

3-تأثير انقلاب كبير اسلامي در ايران در بيداري اسلامي امروز

 ماجراى انقلاب كبير اسلامى در ايران كه در آن به تعبير امام خمينى عظيم، خون بر شمشير پيروز شد و تشكيل نظام ماندگار و مقتدر و شجاع و پيش‌رونده‌ى جمهورى اسلامى و تأثير آن در بيدارى اسلامى امروز، نيز خود داستان مفصل و در خور بحث و تحقيقى است كه يقيناً فصل مشبعى در تحليل و تاريخ‌نگارى  وضعيت كنونى دنياى اسلام را به خود اختصاص خواهد داد.

*حقايق رو به افزايش كنوني در دنياي اسلام موجي گذرا و در سطح نيست تا دشمنان با تحليلهاي انحرافي و غرض آلود مشعل اميد را در دل ملتها خاموش كنند.

 حاصل آنكه حقايق رو به افزايش كنونى در دنياى اسلام، حوادث بريده از ريشه‌هاى تاريخى و زمينه‌هاى اجتماعى و فكرى نيستند تا دشمنان يا سطحى‌نگران بتوانند آن را موجى گذرا و حادثه‌اى در سطح بينگارند و با تحليلهاى انحرافى و غرض‌آلود، مشعل اميد را در دل ملتها خاموش سازند.

 من در اين گفتار برادرانه ميخواهم بر روى سه نقطه‌ى اساسى درنگ كنم:

 1- نگاهى اجمالى به هويت اين قيامها و انقلابها.

 2- خطرات و آسيبهاى بزرگى كه بر سر راه آن قرار دارد.

 3- پيشنهادهائى در علاج‌جوئى و پيشگيرى از آسيبها و خطرها.

بخش اول: نگاهى اجمالى به هويت اين قيامها و انقلابها

 مهمترين عنصر در اين انقلابها ،حضور واقعى و عمومى مردم در ميدان عمل و صحنه‌ى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان.

  در موضوع اول، به نظر من مهمترين عنصر در اين انقلابها، حضور واقعى و عمومى مردم در ميدان عمل و صحنه‌ى مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ايمانشان، بلكه علاوه بر آن، با جسم و تنشان.

 فاصله‌ى عميقى است ميان چنين حضورى با قيامى كه به وسيله‌ى يك جمع نظامى يا حتى يك گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بى‌تفاوت مردم يا حتى مورد رضايت آنان انجام ميگيرد.

*  در حوادث دهه‌ى پنجاه و شصت در تعدادى از كشورهاى آفريقا و آسيا بار سنگين انقلاب را دستجات كودتاگر يا هسته هاي كوچك مسلح بر دوش داشتند نه مردم

 در حوادث دهه‌ى پنجاه و شصت در تعدادى از كشورهاى آفريقا و آسيا، بار سنگين انقلاب را نه قشرهاى گوناگون مردم و جوانان از همه جاى كشورها، كه دستجات كودتاگر يا هسته‌هاى كوچك و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصميم گرفتند و عمل كردند و آنگاه كه خودشان يا نسل پس از آنها بر اثر انگيزه‌ها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض كردند، انقلابها به ضد خود تبديل شد و دشمن بار ديگر بر آن كشورها تسلط يافت. اين بكلى متفاوت است با تحولى كه بر دوش توده‌ى مردم است و آنهايند كه جسم و جان خود را به ميدان مى‌آورند و با مجاهدت و فداكارى، دشمن را از صحنه بيرون ميرانند.
 در اينجا اين مردم‌اند كه شعارها را ميسازند، هدفها را معين ميكنند، دشمن را شناسائى و معرفى و تعقيب ميكنند، آينده‌ى مطلوب را، اگر چه به اجمال، ترسيم ميكنند و در نتيجه اجازه‌ى انحراف و سازش با دشمن و تغيير مسير را به خواص سازشكار و آلوده و به طريق اولى به عوامل نفوذى دشمن نميدهند.
 در حركت مردمى ممكن است كار انقلاب با تأخير انجام گيرد، ولى از سطحى‌گرى و ناپايدارى به دور است؛ كلمه‌ى طيبه‌اى است مصداق كلام خداوند كه فرمود:

 «ألم تر كيف ضرب اللَّه مثلاً كلمة طيّبة كشجرة طيّبة اصلها ثابت و فرعها فى السّماء».(2) من وقتى پيكر دلاور ملت پر افتخار مصر را از تلويزيون در ميدان تحرير ديدم، يقين كردم كه اين انقلاب پيروز خواهد شد. حقيقتى را بگويم: پس از پيروزى انقلاب اسلامى و تشكيل نظام اسلامى در ايران كه زلزله‌ى عظيمى را در حكومتهاى دنياطلبان شرق و غرب پديد آورد و ملتهاى مسلمان را در جوش و خروشى بى‌سابقه انداخت، ما غالباً انتظار داشتيم كه مصر پيش از همه جا به پا خيزد. سابقه‌ى جهاد و روشنفكرى و تربيت شخصيتهاى بزرگ مجاهد و متفكر در مصر، اين توقع را در دل ما برمى‌انگيخت. اما از مصر صداى واضحى شنيده نميشد. من در دل، خطاب به ملت مصر اين شعر ابوفراس را زمزمه ميكردم: اَراكَ عَصِيَّ الدَّمعِ شيُمتُك الصبر/اَما لِلهوى نهىٌ عليك و لا امرٌ

 وقتى ملت مصر را در ميدان تحرير و ميادين ديگر شهرهاى مصر ديدم، پاسخ خود را شنيدم. ملت مصر با همان زبان دل به من ميگفت:

 بَلى اَنَا مُشتاقٌ و عِندِىَ لَوعةٌ/ولكنَّ مِثلى لايُذاعُ لهُ سِرٌّ

 اين سرّ مقدس؛ يعنى انگيزه و عزم قيام، بتدريج در ذهنيت ملت مصر قوام يافت و شكل گرفت و در لحظه‌ى مناسب تاريخى، عريان در صحنه‌اى پرشكوه به ميدان آمد.

 تونس و يمن و ليبى و بحرين هم دقيقاً محكوم به همين حكمند؛ «و منهم من ينتظر و ما بدّلوا تبديلاً.»(3)

 در چنين انقلابهائى، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانيفستهاى پيش‌ساخته‌ى گروهها و حزبها، بلكه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهاى آنان اعلام و تثبيت ميشود.

*اصول انقلابهاي كنوني:

 با اين محاسبه بروشنى ميتوان تشخيص داد كه اصول انقلابهاى كنونى منطقه، مصر و ديگر كشورها، در درجه‌ى اول اينها است:

1- احياء و تجديد عزت و كرامت ملى كه در طول زمان با ديكتاتورى حاكمان فاسد و با سلطه‌ى سياسى آمريكا و غرب، در هم شكسته و پايمال شده است.

2- برافراشتن پرچم اسلام كه عقيده‌ى عميق و دلبستگى ديرين مردم است و برخوردارى از امنيت روانى و عدالت و پيشرفت و شكوفائى‌اى كه جز در سايه‌ى شريعت اسلامى به دست نخواهد آمد.

3-  ايستادگى در برابر نفوذ و سلطه‌ى آمريكا و اروپا كه در طول دو قرن بيشترين لطمه و خسارت و تحقير را بر مردم اين كشورها وارد آورده‌اند.

4- مبارزه با رژيم غاصب و دولت جعلى صهيونيست كه استعمار چون خنجرى در پهلوى كشورهاى منطقه فرو برده و وسيله‌اى براى ادامه‌ى سلطه‌ى اهريمنى خود ساخته و ملتى را از سرزمين تاريخى خود بيرون رانده است.

 بى‌شك اين حقيقت كه انقلابهاى منطقه متكى به اين اصول و خواستار تحقق آنها است، مورد پسند آمريكا و غرب و صهيونيسم نيست و آنها همه‌ى تلاش خود را به كار ميبرند تا آن  را انكار كنند، ولى واقعيت با انكار آن دگرگون نميشود.

*قدرتهاي خارجي حق ندارند خود را در پيروزي اين انقلابها سهيم بدانند،مردم و نخبگان مردمي صاحب اين انقلابها،متعهد به حراست از آن و ترسيم كننده مسير آينده مي باشند و خواهند بود.

 مردمى بودن اين انقلابها مهمترين عنصر در تشكيل هويت آنها است. قدرتهاى خارجى كه با آخرين توانائيها و شگردهاى خود سعى ميكردند حكام مستبد و فاسد و وابسته را در اين كشورها حفظ كنند و تنها هنگامى از حمايت آنها دست برداشتند كه قيام و عزم مردم، هيچگونه اميدى براى آنها باقى نگذاشت، حق ندارند خود را در پيروزى اين انقلابها سهيم بدانند. در جائى مانند ليبى هم، ورود و دخالت آمريكا و ناتو نميتواند حقيقت را مشوب كند. در ليبى، ناتو ضايعه‌هاى بى‌جبران آفريده است. اگر دخالت نظامى ناتو و آمريكا نبود، ممكن بود مردم اندكى ديرتر پيروز شوند، ولى در عوض اين همه زيرساخت نابود نميشد؛ اين همه نفوس بى‌گناه از زنان و كودكان كشته نميشدند و آنگاه دشمنانى كه خود سالها همراه و همدست قذافى بوده‌اند، مدعى حق دخالت در اين كشور مظلوم و جنگ‌زده، نميشدند.
 مردم و نخبگان مردمى و كسانى كه از مردم برآمده‌اند، خود صاحبان اين انقلابها و متعهد به حراست از آن و ترسيم‌كننده‌ى مسير آينده و رو به تكامل آن ميباشند و خواهند بود ان‌شاءاللَّه.

بخش دوم:آسيبها و خطرها

 

 * خطر هست، ولى راه مصونيت از آن نيز هست. توجه به خطر نبايد ملتها را بترساند. بگذاريد دشمنانتان از شما بترسند

 نخست بايد تأكيد كنم كه خطر هست، ولى راه مصونيت از آن نيز هست. توجه به خطر نبايد ملتها را بترساند. بگذاريد دشمنانتان از شما بترسند و بدانيد كه : «انّ كيد الشّيطان كان ضعيفا».(4) خداوند درباره‌ى گروهى از مجاهدان صدر اسلام ميفرمايد: «الّذين قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لكم فاخشوهم فزادهم ايماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوكيل. فانقلبوا بنعمة من اللَّه و فضل لّم يمسسهم سوء و اتّبعوا رضوان اللَّه و اللَّه ذو فضل عظيم».(5)
 خطرها را بايد شناخت تا در مواجهه با آن حيرت و ترديد پيش نيايد و چاره و علاج، شناخته شده باشد.

*انقلاب اسلامي و روبرو شدن با خطرها

 ما با اين خطرها پس از پيروزى انقلاب اسلامى روبه‌رو شديم و آنها را شناختيم و تجربه كرديم و به خواست خدا و رهبرى امام خمينى و بصيرت و فداكارى مردممان، از بيشتر آنها بسلامت گذشتيم. البته توطئه‌ها از سوى دشمن و عزم راسخ از سوى ملت ما همچنان ادامه دارد.

 من اين آسيبها را به دو قسم ميكنم: آنها كه در درون خود ما ريشه دارد و از ضعفهاى ما بر ميخيزد، و آنها كه دشمن به طور مستقيم آن را برنامه‌ريزى ميكند.

1-آسيبهايي كه در درون خود ما ريشه دارد:

احساس تمام شدن كار با سقوط حاكم وابسته و فاسد و ديكتاتور

راحتي خيال ناشي از پيروزي

كم شدن انگيزه ها و سست شدن عزمها

خطر مهيبتر كه اشخاص در صدد تصاحب سهم ويژه  در غنيمت به دست آمده

 

 دسته‌ى اول، چيزهائى از اين قبيل است: احساس و گمان اينكه با سقوط حاكم وابسته و فاسد و ديكتاتور، كار تمام شد. راحتىِ خيالِ ناشى از احساس پيروزى و به دنبال آن كم شدن انگيزه‌ها و سست شدن عزمها، نخستين خطر است. و آنگاه اين خطر مهيبتر ميشود كه اشخاص در صدد تصاحب سهم ويژه در غنيمتِ به دست آمده باشند. ماجراى جنگ اُحد و غنيمت‌جوئى مدافعان تنگه كه به شكست مسلمانان انجاميد و مجاهدان از سوى خداوند متعال سرزنش شدند، يك نمونه‌ى نمادين است كه هرگز نبايد از يادها برد.

مرعوب شدن از هيمنه ظاهرى مستكبران و احساس ترس از آمريكا و ديگر قدرتهاى مداخله‌گر

 مرعوب شدن از هيمنه ظاهرى مستكبران و احساس ترس از آمريكا و ديگر قدرتهاى مداخله‌گر، آسيب ديگرى از اين دسته است كه بايد از آن پرهيز كرد. نخبگان شجاع و جوانها بايد اين ترس را از دلها بيرون كنند.

اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمايتهاى آنها افتادن

اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمايتهاى آنها افتادن نيز آسيب بزرگ ديگرى است كه به طور ويژه بايد پيشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس بايد شناخت و از كيد او كه در مواردى در پسِ ظاهرِ دوستى و كمك پنهان ميشود، بايد ملت و انقلاب را مصون ساخت.

مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است

 روى ديگر اين صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را بايد با تدبير و حزم در هم آميخت. در مقابل شيطان جن و انس، بايد همه‌ى ذخائر الهى در وجود خود را به كار گرفت.

ايجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابيون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه

 ايجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابيون و رخنه در پشت جبهه‌ى مبارزه، نيز آفتى بزرگ است كه با همه‌ى توان بايد از آن گريخت.

2-آسيبهايي كه دشمن به طور مستقيم برنامه ريزي ميكند:

بر روى كار آوردن عناصرى است كه خود را متعهد به آمريكا و غرب ميدانند

 آسيبهاى دسته‌ى دوم را غالباً ملتهاى اين منطقه در حوادث گوناگون آزموده‌اند. نخستين آسيب، بر روى كار آوردن عناصرى است كه خود را متعهد به آمريكا و غرب ميدانند. غرب ميكوشد پس از سقوط ناگزير مهره‌هاى وابسته، اصل سيستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ كند و سر ديگرى را بر روى اين بدن بگذارد و بدين وسيله سلطه‌ى خود را همچنان ادامه دهد. اين به معناى هدر رفتن همه‌ى تلاشها و مجاهدتها است.

بديلهاى انحرافى گوناگون در پيش پاى نهضت و مردم بگذارند

در اين مرحله اگر با مقاومت و هشيارى  مردم مواجه شوند، ميكوشند تا بديلهاى انحرافى گوناگون در پيش پاى نهضت و مردم بگذارند. اين سناريو ميتواند پيشنهاد مدلهاى حكومتى و قانون اساسى‌هائى باشد  كه كشورهاى اسلامى را بار ديگر در دام وابستگى فرهنگى و سياسى و اقتصادى به غرب بيفكند، و ميتواند نفوذ ميان انقلابيون و تقويت مالى و رسانه‌اى يك جريانِ نامطمئن و به حاشيه راندن جريانهاى اصيل در انقلاب باشد. اين نيز به معنى بازگرداندن سلطه‌ى غرب و تثبيت مدلهاى نوسازى شده‌ى غربى و بيگانه از اصول انقلاب و در نهايت، تسلط آن‌ها بر اوضاع است.

هرج و مرج و تروريزم و جنگ داخلى ميان پيروان اديان يا قوميتها يا قبائل و احزاب و يا حتى ميان ملتها و دولتهاى همسايه

 و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحريم و بلوكه كردن سرمايه‌هاى ملى

 و نيز هجوم همه جانبه‌ى تبليغاتى و رسانه‌اى،براي خسته،نوميد و پشيمان كردن مبارزان

 اگر اين تاكتيك نيز به نتيجه نرسد، تجربه‌ها به ما ميگويد كه آنگاه روشهائى چون هرج و مرج و تروريزم و جنگ داخلى ميان پيروان اديان يا قوميتها يا قبائل و احزاب و يا حتى ميان ملتها و دولتهاى همسايه، و همراه با آن، حصر اقتصادى و تحريم و بلوكه كردن سرمايه‌هاى ملى و نيز هجوم همه جانبه‌ى تبليغاتى و رسانه‌اى را در پيش خواهند گرفت. مقصود آنان از اين همه، خسته و نوميد كردن مردم و مردد و پشيمان كردن مبارزان است، كه ميدانند در اين صورت، شكست دادن انقلاب، ممكن و آسان خواهد شد.

  ترور نخبگان صالح و مؤثر يا بدنام كردن برخى از آنان

و از سوئى خريدن كسانى از سست‌عنصران، نيز در شمار روشهاى متداول قدرتهاى غربى و مدعيان تمدن و اخلاق است.

 در ايران اسلامى، اسناد لانه‌ى جاسوسى كه به دست انقلاب افتاد، نشان داد كه همه‌ى اين توطئه‌ها، بدقت از سوى رژيم ايالات متحده‌ى آمريكا براى ملت ايران برنامه‌ريزى شده بود. براى آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاكميت وابسته در كشورهاى انقلابى، اصلى است كه همه‌ى اين روشهاى كثيف را تجويز ميكند.

بخش سوم: پيشنهادهائى در علاج‌جوئى و پيشگيرى از آسيبها و خطرها

 در آخرين بخشِ سخنانم، توصيه‌هائى را بر اساس تجربه‌ى عينى خودمان در ايران و آنچه از مطالعه‌ى دقيق ديگر كشورها به دست آمده است، در معرض ديد و تشخيص و انتخاب شما ميگذارم. شك نيست كه شرائط ملتها و كشورها در همه چيز يكسان نيست، ولى بيناتى وجود دارد كه ميتواند براى همه مفيد باشد.

1-توكل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعده‌هاى مؤكد نصرت الهى ،به كارگيرى خرد و عزم و شجاعت

 اولين سخن آن است كه با توكل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعده‌هاى مؤكد نصرت الهى در قرآن و به كارگيرى خرد و عزم و شجاعت، ميتوان بر همه‌ى اين موانع فائق آمد و پيروزمندانه از آنها عبور كرد. البته كارى كه شما بدان همت گماشته‌ايد، بسى بزرگ و سرنوشت‌ساز است. پس بايد زحمات بزرگ را هم به خاطر آن تحمل كرد. اميرالمؤمنين على (عليه السّلام) در خطبه‌ای فرموده است: فانّ اللَّه لم يقصم جبّارى دهر قطّ الّا بعد تمهيل و رخاء و لم يجبر عظم أحد من الامم الّا بعد أزل و بلاء و فى دون ما استقبلتم من عتب و ما استدبرتم من خطب معتبر.(6)

2- خود را همواره در ميدان بدانيد، هميشه خداوند را حاضر و كمك‌كار خود بدانيد و پيروزيها ما را دچار غرور و غفلت نكند

 توصيه‌ى مهم آن است كه خود را همواره در ميدان بدانيد: «فاذا فرغت فانصب».(7) هميشه خداوند را حاضر و كمك‌كار خود بدانيد: «و الى ربّك فارغب».(8) و پيروزيها ما را دچار غرور و غفلت نكند: «اذا جاء نصراللَّه و الفتح و رأيت النّاس يدخلون فى دين اللَّه افواجاً فسبّح بحمد ربّك واستغفره انه كان توابا».(9) اينها پشتوانه‌هاى حقيقى‌يك ملت مؤمن است.

3- بازخوانى دائمى اصول انقلاب (استقلال، آزادى، عدالتخواهى، تسليم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفى تبعيضهاى قومى و نژادى و مذهبى، نفى صريح صهيونيزم)

 توصيه‌ى ديگر، بازخوانى دائمى اصول انقلاب است. شعارها و اصول بايد تنقيح و با مبانى و محكمات اسلام تطبيق داده شوند. استقلال، آزادى، عدالتخواهى، تسليم نشدن در برابر استبداد و استعمار، نفى تبعيضهاى قومى و نژادى و مذهبى، نفى صريح صهيونيزم؛ اينها اركان نهضتهاى امروز كشورهاى اسلامى است و همه برگرفته از اسلام و قرآن است.

*اصولتان را روى كاغذ بنويسيد؛ نگذاريد اصول نظام آينده‌ى شما را دشمنان شما بنويسند؛ نگذاريد اصول اسلامى در پاى منافع زودگذر قربانى شود

 اصولتان را روى كاغذ بنويسيد؛ اصالتهاى خود را با حساسيت بالا حفظ كنيد؛ نگذاريد اصول نظام آينده‌ى شما را دشمنان شما بنويسند؛ نگذاريد اصول اسلامى در پاى منافع زودگذر قربانى شود. انحراف در انقلابها، از انحراف در شعارها و هدفها آغاز ميشود.

 *هرگز به آمريكا و ناتو و به رژيمهاى جنايتكارى چون انگليس و فرانسه و ايتاليا ، اعتماد نكنيد؛ به آنها سوء ظن داشته باشيد و لبخند آنها را باور نكنيد

 هرگز به آمريكا و ناتو و به رژيمهاى جنايتكارى چون انگليس و فرانسه و ايتاليا كه زمانى دراز سرزمين شما را ميان خود تقسيم و غارت كردند، اعتماد نكنيد؛ به آنها سوء ظن داشته باشيد و لبخند آنها را باور نكنيد؛ پشت اين لبخندها و وعده‌ها، توطئه و خيانت نهفته است.

 *راه حل خود را خود با بهره‌گيرى از سرچشمه‌ى فياض اسلام به دست آوريد و نسخه‌هاى بيگانه را به خودشان پس دهيد.

 راه حل خود را خود با بهره‌گيرى از سرچشمه‌ى فياض اسلام به دست آوريد و نسخه‌هاى بيگانه را به خودشان پس دهيد.

4- پرهيز از اختلافات مذهبى، قومى، نژادى، قبيله‌اى و مرزى

 توصيه‌ى مهم ديگر پرهيز از اختلافات مذهبى، قومى، نژادى، قبيله‌اى و مرزى است. تفاوتها را به رسميت بشناسيد و آن را مديريت كنيد. تفاهم ميان مذاهب اسلامى كليد نجات است. آنها كه آتش تفرقه‌ى مذهبى را با تكفير اين و آن دامن ميزنند، اگر خودشان هم ندانند، مزدور و عمله‌ى شيطانند.

5- نظام‌سازى

 نظام‌سازى كار بزرگ و اصلى شما است. اين كارى پيچيده و دشوار است. نگذاريد الگوهاى لائيك يا ليبراليسم غربى، يا ناسيوناليسم افراطى، يا گرايشهاى چپ ماركسيستى، خود را بر شما تحميل كند.

 اردوگاه شرق چپ فرو ريخت و بلوك غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خيرى براى آن متصور نيست. گذشت زمان به زيان آنها و به سود جريان اسلام است. هدف نهائى را بايد امت واحده‌ى اسلامى و ايجاد تمدن اسلامى  جديد بر پايه‌ى دين و عقلانيت و علم و اخلاق، قرار داد.
6-  آزادى فلسطين از چنگال درنده‌ى صهيونيسته
 آزادى فلسطين از چنگال درنده‌ى صهيونيستها نيز هدفى بزرگ است. كشورهاى بالكان و قفقاز و آسياى غربى پس از هشتاد سال از چنگال شوروى سابق نجات يافتند؛ چرا فلسطين مظلوم نتواند پس از هفتاد سال از اسارت صهيونيستهاى ظالم نجات يابد؟

 نسل امروزِ كشورهاى اسلامى اين ظرفيت را دارد كه به چنين كارهاى بزرگى بپردازد. نسل جوان امروز مايه‌ى افتخار نسلهاى پيشين خويش است. به قول شاعر عرب:

 قالوا: ابوالصَّخر مِن شَيبان قُلتُ لَهُم/كلاّ لَعمَرى ولكن منهُ شيبانٌ‌

 وَ كَم اَبٍ قد عَلاَ بِابنٍ ذُرى شَرَفٍ/كما عَلا برسول اللَّه عدنانٌ‌

*اعتمادبه نسل جوان خود

 به نسل جوان خود اعتماد كنيد، روح اعتماد به نفس را در آنان زنده كنيد، و از تجربه‌هاى مجربان و پيران، آنها را بهره‌مند سازيد. دو نكته‌ى مهم در اينجا وجود دارد:

دو نكته مهم:

1-ملتهاي انقلاب كرده چون مؤمن به اسلامند،پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است.

 اول آنكه ملتهاى انقلاب كرده و آزاد شده، يكى از مهمترين خواسته‌هايشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مديريت كشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالارى اسلامى» است؛ يعنى حاكمان با رأى مردم برگزيده ميشوند و ارزشها و اصول حاكم بر جامعه، اصول مبتنى بر معرفت و شريعت اسلامى است. اين خود ميتواند در كشورهاى گوناگون به اقتضاى شرائط، با شيوه‌ها و شكلهاى گوناگون تحقق يابد، ولى با حساسيت كامل بايد مراقب بود كه اين با دموكراسى ليبرال غربى اشتباه نشود. دموكراسى لائيك و در مواردى ضد مذهب غربى با مردمسالارى اسلامى كه متعهد به ارزشها و خطوط اصلى اسلامى در نظام كشور است، هيچ نسبتى ندارد.

2- اسلامگرائى نبايد با تحجر و قشرى‌گرى و تعصبهاى جاهلانه و افراطى مشتبه گردد.

 نكته‌ى دوم آن است كه اسلامگرائى نبايد با تحجر و قشرى‌گرى و تعصبهاى جاهلانه و افراطى مشتبه گردد. مرز ميان اين دو نيز بايد پر رنگ باشد. افراطهاى  مذهبى كه غالباً با خشونت كور همراه است، عامل عقب‌ماندگى و دور شدن از هدفهاى والاى انقلاب است، و اين به نوبه‌ى خود مايه‌ى جدا شدن مردم و در نتيجه شكست انقلاب خواهد بود. خلاصه كنم:

* سخن از بيدارى اسلامى، سخن از يك واقعيت خارجىِ مشهود و محسوس است كه فضا را انباشته ، با اين حال، صحنه همچنان سيال و نيازمند شكل دادن و به سرانجام رساندن است.

 سخن از بيدارى اسلامى، سخن از يك مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تأويل و تفسير نيست؛ سخن از يك واقعيت خارجىِ مشهود و محسوس است كه فضا را انباشته و قيامها و انقلابهاى بزرگى  را پديد آورده و مهره‌هاى خطرناكى از جبهه‌ى دشمن را ساقط كرده و از صحنه بيرون رانده است. با اين حال، صحنه همچنان سيال و نيازمند شكل دادن و به سرانجام رساندن است.

 *در پايان: ، تقوا با همان معنى  بلند و گسترده‌اش، و سپس سرپيچيدن از فرمانبرى كافران و منافقان، و پيروى از وحى الهى، و سرانجام توكل و اعتماد به خداوند، دستورالعمل كامل و كارسازى است؛ براى هميشه و بويژه در اين برهه‌ى حساس و سرنوشت‌ساز.

 آياتى كه در طليعه‌ى سخن تلاوت شد، دستورالعمل كامل و كارسازى است؛ براى هميشه و بويژه در اين برهه‌ى حساس و سرنوشت‌ساز. خطاب به پيامبر اكرم (صلّى اللَّه عليه و آله و سلم) است، ولى در واقع ما همگى بدان مخاطب و مكلفيم. در اين آيات، تقوا با همان معنى  بلند و گسترده‌اش، اولين توصيه است، و سپس سرپيچيدن از فرمانبرى كافران و منافقان، و پيروى از وحى الهى، و سرانجام توكل و اعتماد به خداوند.

 بار ديگر اين آيات را مرور كنيم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم. «يا أيها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الكافرين و المنافقين انّ اللَّه كان عليماً حكيماً. واتّبع ما يوحى اليك من ربّك انّ اللَّه كان بما تعملون خبيراً. و توكّل على اللَّه و كفى باللَّه وكيلاً».

    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه‌

1) احزاب: 3 - 1
2) ابراهيم: 24
3) احزاب: 23
4) نساء: 76
5) آل‌عمران: 174 - 173
6) نهج‌البلاغه: خطبه‌ى 88
7) شرح: 7
8) شرح: 8
9) نصر: 3 - 1

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى (‌ 17/6/1390)

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌


خيلى خوش آمديد آقايان محترم، برادران عزيز. اين ديدارِ شش ماه يك بار، علاوه بر جنبه‌هاى قانونى و موقعيتى، براى ما اين حسن را هم دارد كه دوستان و رفقا و اعزّه و برادران خوبمان را از نزديك زيارت ميكنيم؛ كه اين هم براى من مغتنم است.

خوشبختانه اين اجلاس شما در دنباله‌ى فضاى معنوى ماه رمضان اتفاق افتاد، كه خود اين حتماً بر فضاى اين جلسه حاكم بوده؛ و آنطورى كه از گزارشها برمى‌آمد و بنده هم قبلاً تا حدودى در جريان قرار گرفتم، نكاتى كه آقايان تذكر دادند، نكات خوب و مهمى بود؛ كه اينها همه نشانه‌ى رحمت الهى است و بايد خدا را شكر كرد.

*نشانه هاي رحمت ،لطف و دست قدرت الهي در ماه مبارک رمضان:
 

1- انس با قرآن و تلاوت قرآن

 ماه رمضانِ امسال با يك نگاه اجمالى كه انسان نگاه ميكند، باز هم بهتر و شيرين‌تر و باصفاتر از ماه رمضانهاى گذشته بود؛ و ما اين را بحمداللَّه هر سال احساس ميكنيم. جلسات تلاوت قرآن، كه گاهى در يك روز شايد هزار نفر يا بيشتر مى‌نشينند و تلاوتها را استماع ميكنند، اين نه در يك شهر، نه در دو شهر، در بسيارى از شهرهاى كشور تكرار ميشود. واقعاً انسان نميداند چطور خدا را شكر كند كه كشورِ دورافتاده‌ى از قرآن و تلاوت قرآن و انس با قرآن در دوران طاغوت، امروز اينجور آميخته باشد با آيات كريمه‌ى الهى. انسان مى‌بيند جوانهائى را، نوجوانهائى را كه آنجا نشسته‌اند و يك ساعت تلاوت ميكنند؛ چه تلاوت شيوائى؛ صحيح، دقيق، متوجه به معنا، و مردم هم گوش ميكنند. اگر در سطح كشور انسان ملاحظه كند، ميتوان گفت اين انس با قرآن و تلاوت قرآن در ماه مبارك رمضان، اعداد ميليونى دارد.

 2-جلسات دعا

همين طور، جلسات دعا. شما تصور بفرمائيد كه در شبهاى ماه رمضان و سحرهاى ماه رمضان، يك جمعيت ميليونى دارند دعاى ابوحمزه ميخوانند؛ چه آنهائى كه در جلسات حضور دارند، چه آنهائى كه از طريق تلويزيون و راديو اين دعا را ميشنوند و داخل منزل حال ميكنند، صفا ميكنند، اشك ميريزند؛ اينها چيزهاى كمى نيست؛ اينها نشانه‌هاى لطف الهى است.

 3-حضور سياسي مردم در روز قدس

بعد نوبت ميرسد به حضور سياسى مردم در روز قدس. باز انسان دست قدرت الهى را مشاهده ميكند كه اينطور دلهاى مردم را جذب ميكند و مى‌آورد توى آن هواى گرم، با دهان روزه، وسط خيابانها؛ وفادارى خودشان را به انقلاب، به آرمانهاى انقلاب نشان ميدهند، فرياد ميكنند؛ پيرمرد مى‌آيد، بچه‌ى كوچك مى‌آيد، زنها مى‌آيند، مردها مى‌آيند.

4-روز عيد فطر و نماز عيد فطر

 بعد نوبت ميرسد به روز عيد فطر و نمازهاى عيد. اين تضرع و دعائى كه در روز عيد فطر در سرتاسر كشور خوانده ميشود، مردم جمع ميشوند، دعا ميخوانند، تضرع ميكنند، از خداى متعال عالى‌ترين خواسته‌ها را درخواست ميكنند، با حالت توجه، با حالت تضرع، ما كِى اين چيزها را داشتيم؟ كِى در طول تاريخ - تاريخ قرنها، نه تاريخ سالها - كشور ما اينجور مشحون به آيات الهى و كلمات تضرع‌آميز در مقابل پروردگار و دعا و توجه و ذكر بوده؟ كِى اين همه مردم در اين وادى وارد ميشدند؟ براى كى مى‌آيند؟ به كى ميخواهند خودشان را نشان بدهند؟ جز اخلاص، جز ايمان، جز علاقه و عقيده‌ى به مبانى اسلامى، هيچ عامل و انگيزه‌ى ديگرى در اينجا قابل تصور نيست. خب، اينها همه‌اش موجبات رحمت الهى است؛ «اللّهمّ انّى اسئلك موجبات رحمتك».(1) اينها همان چيزهائى است كه باران فيض الهى را بر سر ما ميبارد.

*دست الهي و قدرت الهي است كه مؤمنين رابه ميدان مي آورد

 البته ما اشتباه ميكنيم؛ گاهى نميفهميم اين تفضل الهى را، نمى‌بينيم دست عطوفت الهى را در قضاياى مختلف كه بر سر ما گذاشته ميشود. گاهى هم از اين جهت اشتباه ميكنيم كه خيال ميكنيم مائيم كه داريم اين كارها را ميكنيم، در حالى كه ما نيستيم؛ «لو انفقت ما فى الارض جميعا ما الّفت بين قلوبهم و ليكنّ اللَّه الّف بينهم».(2) «قلب المؤمن بين اصبعى الرّحمن». كى اين مؤمنين را ميكِشد مى‌آورد توى اين ميدانها، اينجور اينها را متوجه به خدا ميكند؟ جز دست الهى، جز قدرت الهى، چيز ديگرى نيست. اينهاست كه ما را اميدوار ميكند.

 * مردم ما به توفيق الهى، به لطف پروردگار، مردم خوبى هستند؛ خوبى‌شان هم به وفادارى آنها به ايمان است، به رسوخ ايمان در دلهاست.

من نميخواهم فقط شرح ماوقع را عرض كنم - كه خب، اين ماوقع را همه داريم مى‌بينيم - من ميخواهم اين استنتاج را بكنم: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين»؛(3) خداى متعال تأييد خودش را در كنار نصرت به وسيله‌ى مؤمنين ميگذارد، كه على‌الظاهر مراد در اينجا نصرتهاى معنوى است؛ مثل همان «انّى ممدّكم بألف من الملائكة مردفين»(4) و امثال اينها. «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين»؛ مؤمنين هستند كه موجب نصرت ميشوند؛ مؤمنين هستند كه نظام را پابرجا نگه ميدارند؛ مؤمنين هستند كه در ميدانهاى مختلف، جاده را صاف ميكنند تا نظام اسلامى بتواند كارهاى بزرگى را انجام دهد. ما اينها را «انّما اوتيته على علم عندى»(5) نبايد تصور كنيم؛ خيال نكنيم ما هستيم داريم ميكنيم؛ اينها را خدا دارد ميكند. اين نكته‌ى اول؛ كه به نظر من مردم ما به توفيق الهى، به لطف پروردگار، مردم خوبى هستند؛ خوبى‌شان هم به وفادارى آنها به ايمان است، به رسوخ ايمان در دلهاست.

 *امروز عليرغم وسايل اغواء كننده دلهاي جوانان(ماهواره ها،اينترنتها)اكثر شركت كنندگان در مراسمهاي ماه رمضان ،جوانهايند.

 شما ببينيد امروز وسائلى كه براى اغواى دل جوانها هست، چقدر است؛ قابل مقايسه‌ى با گذشته نيست. اين ماهواره‌ها، اين اينترنت‌ها، اين انواع و اقسام وسائل ارتباطات، اينها دلها را اغوا ميكند، جذب ميكند، از راه به در ميبرد، انگيزه‌هاى معنوى را در انسان سست ميكند، شهوات را در انسان بيدار ميكند. با وجود همه‌ى اينها، اين مجالسى كه اشاره شد و شما ديديد، اكثرشان همين جوانهايند. بعضى اوقات شايد ظواهرشان هم نشان نميدهد كه اينها دل در گرو محبت الهى دارند، اما دارند؛ مى‌آيند، با خدا حرف ميزنند، اشك ميريزند. اشك آنها مايه‌ى غبطه‌ى انسان است. انسان نگاه ميكند، مى‌بيند اين جوان آنجا نشسته، همين‌طور اشك بر روى چهره‌ى او جارى است. انسان به حال اينها غبطه ميخورد. اينها دلهاشان پاك است، اينها صافند، نزديك به خدايند؛ همين، مايه‌ى نصرت است؛ «هوالّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين».

*سابقه فقه سياسي در شيعه،از اولِ تدوين فقه است (روایت تحف العقول که سیاسیات را از اقسام معاملات بیان میکند.) 

 مطلبى كه من امروز ميخواهم عرض بكنم - كه ان‌شاءاللَّه سعى كنم كوتاه عرض بشود - اين است كه فقه سياسى در شيعه، سابقه‌اش از اولِ تدوين فقه است. يعنى حتّى قبل از آنكه فقه استدلالى در قرن سوم و چهارم تدوين بشود - در عهد روايات - فقه سياسى در مجموعه‌ى فقه شيعه حضور روشن و واضحى دارد؛ كه نمونه‌اش را شما در روايات مى‌بينيد. همين روايت «تحف‌العقول» كه انواع معاملات را چهار قسم ميكند، يك قسمش سياسات است - امّاالسّياسات - كه خب، در آنجا مطالبى را بيان ميكند. در اين روايت و روايات فراوان ديگر، شاخصها ذكر ميشود. اين روايت معروف صفوان جمّال: «كلّ شى‌ء منك حسن جميل الّا اكرائك الجمال من هذا الرّجل» و ديگر رواياتى كه فراوان است، از اين قبيل است. بعد كه نوبت به عصر تدوين فقه استدلالى ميرسد - دوران شيخ مفيد و بعد از ايشان - باز انسان مشاهده ميكند كه فقه سياسى در آنجا وجود دارد؛ در ابواب مختلف، آن چيزهائى كه مربوط به احكام سياست و اداره‌ى جامعه است، در اينها هست.

*اما نظام سازي بر اساس فقه سياسي ،يك چيز جديد است ،كه امام بزرگوار اول كسي بود كه در مقام نظر وعمل،توأما يك نظام ايجاد كرد،مردمسالاري ديني و ولايت فقيه را مطرح كرد  

 بنابراين سابقه‌ى فقه سياسى در شيعه، سابقه‌ى عريقى است؛ ليكن يك چيز جديد است و آن، نظام‌سازى بر اساس اين فقه است؛ كه اين را امام بزرگوار ما انجام داد. قبل از ايشان كس ديگرى از اين ملتقطات فقهى در ابواب مختلف، يك نظام به وجود نياورده بود. اولْ كسى كه در مقام نظر و در مقام عمل - توأماً - يك نظام ايجاد كرد، امام بزرگوار ما بود؛ كه مردم‌سالارى دينى را مطرح كرد، مسئله‌ى ولايت فقيه را مطرح كرد. بر اساس اين مبنا، نظام اسلامى بر سر پا شد. اين، اولين تجربه هم هست. چنين تجربه‌اى را ما در تاريخ نداريم؛ نه در دوران صفويه داريم، نه در دوره‌هاى ديگر. اگرچه در دوران صفويه كسانى مثل «محقق كركى»ها وارد ميدان بودند، اما از اين نظام اسلامى و نظام فقهى در آنجا خبرى نيست؛ حداكثر اين است كه قضاوت به عهده‌ى يك ملائى، آن هم در حد محقق كركىِ با آن عظمت بوده است؛ ايشان ميشود رئيس قضات، تا مثلاً قضات را معين كند؛ بيش از اينها نيست؛ نظام حكومت و نظام سياسى جامعه بر مبناى فقه نيست. ايجاد نظام، كارى است كه امام بزرگوار ما انجام داد. همان طورى كه جناب آقاى مهدوى در نطقشان اشاره كردند - كه من اجمالاً اطلاع پيدا كردم - امام مسئله‌ى ولايت فقيه را در نجف استدلالى كردند و بحث كردند؛ بعد هم در مقام عمل، اين را پياده كردند و آوردند، شد يك نظام اسلامى. خب، اينجا دو تا مطلب وجود دارد كه ما بايد به اين دو مطلب توجه كنيم.
 

 1-چون هدفهاى مترتب برمبانى نظام، هدفهاى زودرسى نيست، اين وسوسه به سراغ نخبگان و زبدگان و مسئولان مى‌آيد كه نكند پايبندى ما به اين اصول است كه مانع ميشود ما به اين اهداف دست پيدا كنيم. اين يك چالش بسيار مهمى است.

 يك مطلب اين است كه يك چالش بزرگى همواره بر سر راه حفظ هويت اين نظام وجود داشته است؛ الان هم وجود دارد، بعد از اين هم خواهد بود. آن چالش عبارت است از چالش بين وفادارى و حفظ خطوط اصلى - يعنى اصول و مبانى نظام - از يك طرف، و دستاوردهاى پيشرفت مادى و معنوى براى نظام از طرف ديگر. اين فكر گاهى اوقات پيش مى‌آيد؛ البته دليل هم دارد كه اين فكر پيش مى‌آيد؛ چون آن هدفهاى مترتب بر آن مبانى، اينجور نيست كه هدفهاى زودرسى باشد، كه حالا در ظرف ده سال و بيست سال حتماً اين هدفها تأمين شود؛ گاهى اوقات بايد نسلها بگذرد تا اين اهدافى كه بر مبناى آن اصول ترسيم شده است، تحقق پيدا كند. وقتى كه اين اهداف در ميان‌مدت يا در كوتاه‌مدت تحقق پيدا نكرد، اين وسوسه به سراغ نخبگان و زبدگان و مسئولان مى‌آيد كه نكند پايبندى ما به اين اصول است كه مانع ميشود ما به اين اهداف دست پيدا كنيم. اين يك چالش بسيار مهمى است.

*يكي از مظاهر عظمت امام،صبر امام در برابر فشارها بود،به خاطر مشكلات(جه داخلي،جه بين المللي)از مباني و اصول كوتاه نيامد.(نمونه آن قضيه سلمان رشدي) 

 من مدتها قبل در يك صحبتى اشاره كردم كه يكى از مظاهر عظمت امام بزرگوار عبارت بود از صبر در اين قضيه. البته دوران ايشان، دوران كوتاهى بود - ده سال بيشتر طول نكشيد - اما در همين دوران، ايشان پايه‌ها را محكم چيد. يكى از كارهاى امام اين بود كه به خاطر مشكلاتى كه احياناً پيش مى‌آمد - چه در زمينه‌ى مسائل داخلى، چه در زمينه‌ى چالشهاى بين‌المللى - ايشان از مبانى و اصول كوتاه نيامد؛ يعنى صبر كرد. من تعبير كردم به صبر امام. صبر ايشان به اين معنا بود كه تحمل كرد. در برابر فشارهائى كه مى‌آمد، كه آقا اگر چنانچه اين حكم را نكنيد، اگر قضيه‌ى سلمان رشدى را مطرح نكنيد، اگر چه نشود، اگر چه نشود، ممكن است ما به اين موفقيتها دست پيدا كنيم، ايشان تسليم نشد؛ ايشان پافشارى كرد. اين چالش تا امروز هم وجود دارد.

 *حفظ هويت نظام و دستيابي به اهداف نظام(چه اهداف مادي،چه اهداف معنوي)با يكديگر سازگار است. حالت قناعتِ حداقلى پيدا نكنيم؛ و بدانيم كه اگر ما از اصول دست برداشتيم، حتّى هويت نظام كه از بين خواهد رفت، به آن هدفها هم نميرسيم

 خب، عده‌اى ممكن است به اين فكر بيفتند كه پايبندى ما به اصول موجب شده است كه ما به اين اهداف دست پيدا نكنيم؛ ناكامى‌هائى در سطح اداره‌ى داخلى يا در سطح مسائل بين‌المللى، ما را دچار مشكل كند. اين چالش مهمى است؛ با اين چالش بايد هوشيارانه برخورد كرد. نه، درست، عبارت است از اينكه ما هر دو هدف را به موازات يكديگر دنبال كنيم و بدانيم كه اين دو هدف با يكديگر سازگار است؛ يعنى حفظ اصول و مبانى نظام و در واقع حفظ هويت نظام از يك طرف، و از طرف ديگر، دست يافتن به آن اهدافى كه نظام تعريف كرده است؛ چه اهداف مادى و پيشرفتهاى مادى و علمى و معيشتى و تمدنى و امثال اينها، و چه اهداف معنوى مثل استقرار عدالت و از اين قبيل چيزها. بايد بدانيم اينها سازگار است. و ما نميتوانيم به آن اهداف برسيم، مگر اينكه به اين اصول پابند باشيم. يعنى به خاطر اينكه مشكلاتى در رسيدن به آن هدفها پيش مى‌آيد، از اصول دست برنداريم، حالت قناعتِ حداقلى پيدا نكنيم؛ و بدانيم كه اگر ما از اصول دست برداشتيم، حتّى هويت نظام كه از بين خواهد رفت، به آن هدفها هم نميرسيم. ما در همين انقلابهاى گوناگون، نظائرش را ديديم. البته اصول آنها، اصول باطلى بود؛ اما تنازلهاى آنها به هيچ وجه به آنها كمك نكرد.

 *به عنوان يك اصل قطعىِ موضوعى، بايد اين را مسلّم گرفت كه پايبندى به اصول و حفظ خطوط اصلى نظام اسلامى، اصل است.

اينكه ما بيائيم مسئله‌ى عقلانيت را مطرح كنيم و بگوئيم «بر سر عقل آمدن انقلاب»، اين ما را به نتيجه نميرساند. من يادم هست آن سالهاى اول انقلاب، از جمله‌ى حرفهائى كه زده ميشد، اين بود كه بايستى ما انقلاب را سر عقل بياوريم! يعنى عقلانيت را به عنوان يك وسيله، بهانه قرار بدهند و از اصول و مبانى و پايه‌هاى اصلى صرف نظر كنند؛ اين نبايد انجام بگيرد. «و ان تطع اكثر من فى الارض يضلّوك عن سبيل‌اللَّه ان يتّبعون الّا الظّنّ و ان هم الّا يخرصون».(6) نبايستى اصول را پامال كرد. البته اين كار مهمى است؛ پيچيدگى‌هائى دارد، سختى‌هائى دارد و گاهى در موارد گوناگون، براى نخبگان و زبدگان ترديدهائى پيش مى‌آيد. به عنوان يك اصل قطعىِ موضوعى، بايد اين را مسلّم گرفت كه پايبندى به اصول و حفظ خطوط اصلى نظام اسلامى، اصل است.

 *ميشود اصول را حفظ كرد، به پيشرفتها هم رسيد. اگر جائى از اصول كوتاه گذاشته باشيم، بايد از آن توبه كنيم،و بدانيم نصرت الهي بستگي به حفظ اصول و مباني دارد

 بر اساس اين، بايد دنبال پيشرفتها گشت. ما امتحان كرديم، ديديم كه ميشود اصول را حفظ كرد، به پيشرفتها هم رسيد. امروز كشور ما از لحاظ پيشرفت علمى، از لحاظ پيشرفت فناورى، از لحاظ آگاهى‌ها و پختگى‌هاى سياسى، از لحاظ پيدا كردن راه و رسم‌هاى گوناگون در نهادهاى مختلف - نهادهاى اقتصادى و غيره - با اوائل انقلاب قابل مقايسه نيست؛ ما خيلى جلو رفتيم، خيلى پيشرفته‌تريم؛ در عين حال اصول را هم حفظ كرديم. اگر جائى از اصول كوتاه گذاشته باشيم، بايد از آن توبه كنيم. از اصول نبايستى كم گذاشت. همچنين بايد بدانيم نصرت الهى هم بسته‌ى به همين است كه ما اين مبانى و اصول را حفظ كنيم. اين يك نكته.

2-نظام سازي یک امر دفعی و یکباره نیست ،یک امر جاري است و روز به روز بايد تكميل شود،يعني آنچه را ساختيم ،حفظ كنيم ،نواقصش را بر طرف كنيم و آن را تكميل كنيم. 

 نكته‌ى دومى كه در اين زمينه عرض ميكنيم، اين است كه نظام‌سازى - كه گفتيم امام بزرگوار ما بر اساس مبانى فقهى، نظام‌سازى كرد - يك امر دفعى و يكباره نيست؛ معنايش اين نيست كه ما يك نظامى را بر اساس فقه كشف كرديم و استدلال كرديم و اين را گذاشتيم وسط، و اين تمام شد؛ نه، اينجورى نيست. نظام‌سازى يك امر جارى است؛ روزبه‌روز بايستى تكميل شود، تتميم شود. ممكن است يك جائى اشتباه كرده باشيم اما مهم اين است كه ما بر اساس اين اشتباه، خودمان را تصحيح كنيم، خودمان را اصلاح كنيم؛ اين جزو متمم نظام‌سازى است. نه اينكه گذشته را خراب كنيم. اينكه ما ميگوئيم نظام‌سازى جريان دارد، معنايش اين نيست كه هرچه را ساختيم و بنا كرديم، خراب كنيم؛ قانون اساسى‌مان را خراب كنيم، نظام حكومتى و دولتى‌مان را ضايع كنيم؛ نه، آنچه را كه ساختيم، حفظ كنيم، نواقصش را برطرف كنيم، آن را تكميل كنيم. اين كار، يك كار لازمى است.

 *قيد اطلاق كه امام منضم كردند به ولايت فقيه ؛ يعنى انعطاف‌پذيرى.دستگاه ولايت ،كه در رأسش رهبرى قرار دارد، بايد بتواند به طور دائم خودش را پيش ببرد، متحول كند.تحول يعنى تكميل، پيش رفتن به سمت آنچه كه درست‌تر است، آنچه كه كاملتر است.

 من تصورم اين است كه بُعد مهمى از قيد اطلاق كه امام منضم كردند به ولايت فقيه - كه در قانون اساسىِ اول قيد «مطلقه» نبود؛ اين را امام اضافه كردند - ناظر به همين است؛ يعنى انعطاف‌پذيرى. دستگاه ولايت - كه دستگاه عظيم ولايت، يعنى در واقع مجموعه‌ى آن دستگاه‌هاى تصميم‌ساز و تصميم‌گير كه در رأسش رهبرى قرار دارد؛ اما مجموعه، يك مجموعه است - بايد بتواند به طور دائم خودش را پيش ببرد، متحول كند؛ چون تحول جزو سنتهاى زندگى انسان و تاريخ بشرى است. ما اگر چنانچه خودمان تحول ايجاد نكنيم و پيش نرويم، تحول بر ما تحميل خواهد شد. تحول يعنى تكميل، پيش رفتن به سمت آنچه كه درست‌تر است، آنچه كه كاملتر است. يعنى آنچه را كه ساختيم، ببينيم نقصهايش كجاست، آن را برطرف كنيم؛ ببينيم كجا كم داريم، آن را اضافه كنيم. اين جريان بايستى ادامه پيدا كند.

*ولايت مطلقه فقيه اين است كه، يك حالت انعطافى در دست كليددار اصلى نظام وجود دارد كه ميتواند در آنجائى كه لازم است، مسير را تصحيح و اصلاح كند، بنا را ترميم كند.

 البته دشمنان، «ولايت مطلقه» را به معناى «استبداد» گرفته‌اند؛ يعنى ميل فقيه عادل به صورت دلبخواه. اين معنا در دلِ خودش يك تناقض دارد: اگر عادل است، نميتواند مستبد باشد؛ اگر مستبد است و بر اساس دلخواه عمل ميكند، پس عادل نيست. دشمنان، اين را ملتفت نميشوند و اين معنا را نميفهمند. اين نيست مسئله‌ى «ولايت مطلقه» كه فقيه هر كار دلش خواست، بكند؛ يك وقت يك چيزى به نظرش رسيد كه بايد اين كار انجام بگيرد، فوراً انجام دهد؛ قضيه اين نيست. قضيه اين است كه يك حالت انعطافى در دست كليددار اصلى نظام وجود دارد كه ميتواند در آنجائى كه لازم است، مسير را تصحيح و اصلاح كند، بنا را ترميم كند.

*تصور اينكه اين انعطاف بايستى تحت تأثير فشارهاى بيرونى و تغييرِ در جهت انعطاف به قالبهاى غربى باشد،اين انحراف است.

 البته در اينجا هم خطرى كه وجود دارد - كه بايد از اين خطر برحذر بود - اين است كه ما تصور كنيم اين انعطاف بايستى تحت تأثير فشارهاى بيرونى و تغييرِ در جهت انعطاف به قالبهاى غربى باشد. سر قضيه‌ى قصاص به ما اعتراض ميكنند و فشار مى‌آورند، سر قضيه‌ى ديه به ما فشار مى‌آورند، سر قضاياى گوناگون در مسائل مختلف به ما فشار مى‌آورند؛ لذا ما تسليم شويم؛ انعطاف به اين معنا باشد. نه، اين انحراف است؛ اين انعطاف نيست. بايد توجه كنيم، همان آيه‌ى شريفه‌ى «و ان تطع اكثر من فى الارض» اينجا هم جارى است. نبايد به خاطر اينكه راديوهاى بيگانه و تبليغات خصمانه و اتاقهاى فكر دشمن و كمربسته‌ى عليه نظام اسلامى، راجع به فلان حكم، راجع به فلان مبنا اعتراض ميكنند، فرياد ميكشند، ما بيائيم بگوئيم حالا تجديد نظر كنيم براى اينكه با دنيا هماهنگ شويم؛ نه، اين خطاست، اين انحراف است؛ به اين انحراف نبايد دچار شد.

 *متكفل مسائل جديد ،در زمينه اقتصاد (مثلا بانكداري اسلامي)فقه است.

 در عين حال مسائل جديدى وجود دارد. در زمينه‌ى اقتصاد، مسائل تازه‌اى وجود دارد. مثلاً ما بانكدارى اسلامى را به وجود آورده‌ايم. امروز مسائل تازه‌اى در زمينه‌ى پول و بانكدارى وجود دارد؛ اينها را بايستى حل كرد؛ بايد اينها را در بانكدارى اسلامى - بانكدارى بدون ربا - ديد. كى بايد اينها را انجام بدهد؟ فقه متكفل اين چيزهاست.

 *لزوم درسهايِ خارجِ استدلاليِ قوي اي مخصوص فقه حكومتي،جهت مشخص كردن مسائل جديد حكومتي از لحاظ فقهي تا اين كاوشهاي عالمانه در معرض استفاده ملتها و نخبگان ديگر كشورها قرار گيرد.

 البته من همين‌جا عرض بكنم كه نياز ما به كرسى‌هاى بحث آزاد فقهى در حوزه‌ى قم - كه مهمترين حوزه‌هاست - برآورده نشده است. من اين را الان اينجا عرض ميكنم - آقايانى هم از قم اينجا تشريف داريد - اين نياز برآورده نشده. در قم بايد درسهاى خارجِ استدلالىِ قوى‌اى مخصوص فقه حكومتى وجود داشته باشد تا مسائل جديد حكومتى و چالشهائى را كه بر سر راه حكومت قرار ميگيرد و مسائل نو به نو را كه هى براى ما دارد پيش مى‌آيد، از لحاظ فقهى مشخص كنند، روشن كنند، بحث كنند، بحثهاى متين فقهى انجام بگيرد؛ بعد اين بحثها مى‌آيد دست روشنفكران و نخبگان گوناگون دانشگاهى و غير دانشگاهى، اينها را به فرآورده‌هائى تبديل ميكنند كه براى افكار عموم، براى افكار دانشجويان، براى افكار ملتهاى ديگر قابل استفاده است. اين كار بايستى انجام بگيرد، ما اين را لازم داريم. محصول اين كاوشهاى عالمانه ميتواند در معرض استفاده‌ى ملتها و نخبگان ديگر كشورها هم قرار بگيرد.

 دو احتمال براي انقلابهاي كشورهاي اسلامي:

۱- نخبگان دينى زمام امور را به دست گيرند و راه درست را براي مردم ترسيم كنند

 الان شما ملاحظه كنيد؛ تقريباً در مدت هشت ماه، در يكى از آرامترين و ساكت‌ترين نقاط عالم - يعنى شمال آفريقا و حول و حوش شمال آفريقا و جزيرةالعرب - چهار تا نظام سرنگون شده؛ يعنى چهار تا ديكتاتورِ چسبيده به صندلىِ متكى به غرب و متكى به آمريكا، زير و رو شدند: مصر، تونس، ليبى و يمن. خب، اين خيلى حادثه‌ى مهمى است. من عرض كرده‌ام، باز هم عرض ميكنم؛ ما واقعاً نميتوانيم الان ابعاد عظمت اين حادثه را درست ترسيم كنيم. خيلى كار بزرگى انجام گرفته است. خب، اينجا ملتها در معرض حوادثى هستند. يكى از اين حوادث - كه ان‌شاءاللَّه اين پيش بيايد - اين است كه نخبگان دينى ملتها بتوانند زمام امور اين ملتها را در دست بگيرند و راه درست را كه برخاسته‌ى از اسلام و برخاسته‌ى از شريعت و برخاسته‌ى از نيازهاى بومى و اقليمى باشد، براى مردم ترسيم كنند؛ اين بهترين راه است. اما چقدر احتمال دارد كه اين راه پيش بيايد؟ انسان دلش ميلرزد.

2- ايجاد يك نظام ديكتاتوري ديگر، يا روي كار آمدن يك نظامهاى الگوگرفته‌ى كامل از غرب.
 

يك احتمال ديگر اين است كه همان كسانى كه عواملشان از در بيرون رفته‌اند، دوباره از پنجره وارد شوند؛ همان كسانى كه در مقابل اسلام، در مقابل حركت ضد صهيونيستى ملت مصر، سى سال از يك ديكتاتورى حمايت كردند، باز زمينه‌ساز يك ديكتاتورى ديگرى بشوند. خب، اول كه ديكتاتور نميگويد من ديكتاتورم؛ يك شكلى به آن ميدهند؛ دستگاه‌هاى تبليغاتى هم دارند، پول هم دارند، امكانات هم دارند، مزدور و آدم هم حتماً دارند. بنابراين يك بيم اين است كه اينها باز بيايند يك نظامهائى را خودشان درست كنند، يا يك نظامهاى الگوگرفته‌ى كامل از غرب روى كار بيايند. اين خطر بسيار بزرگى است براى همين كشورها، كه به اسم دموكراسى و به اسم آزادى و اين حرفها بيايند نظامهاى غربى را در اينجا حاكم كنند. و انواع و اقسام خطرهائى كه در اينجا وجود دارد.
 

*لزوم تبيين و تفهيم مردم سالاري ديني ،ودر اختيار گذاشتن اين نسخه به همه اين كشورها به عنوان يك هديه،تا دشمنان از اين خلأ به وجود آمده استفاده نكنند.

آن چيزى كه اينجا ميتواند به اين كشورها كمك كند، تفكر مردم‌سالارى دينى است. مردم‌سالارى دينى كه ابتكار امام بزرگوار ماست، ميتواند نسخه‌اى براى همه‌ى اين كشورها باشد؛ هم مردم‌سالارى است، هم از متن دين برخاسته است.
البته ممكن است فقهاى اهل سنت - چه فقهاى شافعى در مصر، چه مالكى‌ها در بعضى ديگر از كشورهاى آن منطقه، چه حنفى‌ها در بعضى از كشورهاى ديگر - معتقد به ولايت فقيه نباشند؛ خيلى خوب، ما نميخواهيم حتماً مبناى فقهى خودمان را به آنها عرضه كنيم يا اصرار بورزيم؛ اما مردم‌سالارى دينى ممكن است شكلهاى گوناگونى پيدا كند. بايد اين مبناى مردم‌سالارى دينى را ما براى اينها تبيين كنيم، تفهيم كنيم؛ مثل هديه‌اى در اختيارشان بگذاريم. مطمئناً اين مردم، مردم‌سالارى دينى را خواهند پسنديد. اين كارى است كه بر عهده‌ى ماست و بايستى انجام بگيرد تا دشمنان اين ملتها از خلأيى كه به وجود آمده، استفاده نكنند. اين خلأ را بايد به وسيله‌ى اسلام پر كنند.

اميدواريم خداوند متعال به ما توفيق بدهد، بتوانيم اولاً وظائفمان را بشناسيم، ثانياً ان‌شاءاللَّه به بهترين وجهى عمل كنيم.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌

1)مفاتيح الجنان، تعقيب نماز ظهر
2)انفال: 63
3)انفال: 62
4) انفال: 9
59قصص: 78
6)انعام: 116

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي از بيانات مقام معظم رهبري در ديدار مسئولان نظام و سفراى كشورهاى اسلامى‌(9/6/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

 تبريك عرض ميكنم عيد سعيد و بزرگ فطر را به شما حضار محترم، مسئولان دلسوز كشور، و به سفراى محترم كشورهاى اسلامى كه در مجلس حضور دارند، و همچنين به همه‌ى ملت بزرگ ايران، و همچنين به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان.

*عيد فطر عيد حقيقي و روز پاداش گرفتن از خداي متعال به خاطر يك ماه رياضت اختياري

 مسلمانها در هر نقطه‌ى عالم كه حضور دارند، امروز را عيد ميگيرند. حقيقتاً عيد فطر، عيد حقيقى است براى انسانهاى سعادتمند و مؤمن؛ در واقع روز پاداش گرفتن از خداى متعال است، به خاطر يك ماه رياضت اختيارى، گرسنگى كشيدن و تشنگى كشيدن اختيارى، يك ماه مهار كردن شهوات بشرى و انسانى در طول روز؛ اينها خيلى ارزشمند است. اين تمرينها براى انسان ذخيره‌اى ميشود تا بتواند در طول زندگى، با اراده و عزم راسخ، بر اميال گمراه كننده‌ى خود دهنه بزند و مهار كند. ما افراد بشر، براى مهار كردن نفس خود، به اين عزم راسخ احتياج داريم. تخطى‌ها و طغيانهاى نفس ماست كه روزگار را براى خود ما و براى ديگران دشوار ميكند. اين تمرينى كه خداى متعال براى آحاد بشر قرار داده است - كه مؤمنين اين دعوت الهى را اجابت ميكنند و اين رياضت و اين تمرين را در طول يك ماه بر خود هموار ميكنند - در واقع علاج درد بزرگ بشر است، كه عبارت است از پيروى از هواى نفس، پيروى از هوسها، تسليم شدن در مقابل زياده‌خواهى‌هاى نفسمان. اين تمرين را بايد قدر دانست. بحمدالله مسلمانان عالم، ماه روزه را گرامى ميدارند. ملت عزيز ما هم حقاً و انصافاً اين ماه را گرامى داشت، آن را بزرگ شمرد و به وظائف خود در اين ماه عمل كرد. اميدواريم روز عيد فطر، خداى متعال به همه‌ى امت اسلامى عيدى عنايت كند.

*بيداري اسلاميِ منجر به حضور مردم در عرصه ي تعيين سرنوشتِ خود،از تجربه هاي بسيار مهم و ارزشمند تاريخ اسلام است كه ميتواند براي مدتهاي طولاني، مسير تاريخ امت اسلام و اين منطقه را تعيين كند.

 امروز امت اسلامى درگير حوادث بزرگى است. آنجورى كه ما ميفهميم و ما احساس ميكنيم، اين تجربه‌اى كه امروز در كشورهائى از دنياى اسلام تحقق پيدا كرده و بيدارى اسلامى منجر به حضور مردم در عرصه‌ى تعيين سرنوشت خود شده، يكى از آن تجربه‌هاى بسيار مهم و ارزشمند تاريخ اسلام است. آنچه كه شما ملاحظه ميكنيد در مصر، در تونس، در ليبى، در يمن، در بحرين و در برخى از كشورهاى ديگر اتفاق افتاده است، كه مردم خودشان وارد صحنه شده‌اند، ملتها خودشان همت گماشته‌اند بر اينكه سرنوشت خودشان را در دست بگيرند، اين از آن حوادث فوق‌العاده بزرگ و تعيين كننده است؛ اين ميتواند براى مدتهاى طولانى، مسير تاريخ امت اسلام و مسير اين منطقه را تعيين كند.
 

*اگر ملتهاي مسلمان از حركت خود مراقبت كنند تا مدتهاي طولاني ،كشورهاي اسلامي يك حركت پيشرونده خواهند داشت و اگر خداى نكرده دنياي استكباربتوانند بر عزم ملتها فائق بيايند، مسلّماً دنياى اسلام باز تا ده‌ها سال دچار مشكلات بزرگ خواهد بود.

اگر ملتهاى مسلمان در اين حركتى كه آغاز كرده‌اند، ان‌شاءالله بتوانند مراقبت كنند، بتوانند اراده‌ى خودشان را بر اراده‌ى كسانى كه سعيشان مداخله‌ى در كشورهاى اسلامى است، غلبه بدهند، تا مدتهاى طولانى كشورهاى اسلامى يك حركت پيشرونده را خواهند داشت؛ اما اگر خداى نكرده دشمنان اسلام و مسلمين - يعنى دنياى استكبار، سردمداران سلطه، صهيونيسم جهانى، رژيم مستكبر و ظالم آمريكا - بتوانند بر اين امواج سوار شوند، اگر خداى نكرده بتوانند بر عزم ملتها فائق بيايند و كنترل كار را به دست بگيرند و حوادث را به سمت آنچه كه خودشان ميخواهند، هدايت كنند، مسلّماً دنياى اسلام باز تا ده‌ها سال دچار مشكلات بزرگ خواهد بود. امت اسلامى نبايد بگذارد. نخبگان سياسى و فرهنگى نبايد اجازه دهند كه دشمنان كشورهاى اسلامى بر عزم ملتهاى مسلمان فائق بيايند.

* امروز ملتها ميدانند كه چه قدرتى دارند واين شناختِ ملتها از خود، نعمت بزرگى است و در مقابل نقشه دشمنان را در پي دارد.

روز امتحان بزرگى است براى كشورهاى اسلامى و ملتهاى مسلمان. تاكنون خود ملتها هم تا اين حد به توانائى‌هاى خودشان واقف نبودند. امروز ملتها ميدانند كه چه قدرتى دارند و اراده‌ى آنها چقدر ميتواند كارساز باشد. اين شناخت ملتها از خود، نعمت بزرگى است. البته سلطه‌گران عالم و سردمداران امپراتورى‌هاى سلطه و قدرت هم فهميده‌اند در دنياى اسلام چه خبر است؛ لذا بيكار نميمانند، آنها هم نقشه ميكشند.


* لزوم تجلي بخشيدن به قدرت ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرتِ پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال ،در دل و در عمل

امروز روزى است كه ملتهاى مسلمان به هويت اصيل و اسلامىِ خودشان برگردند. آنچه در درون ما از نيرو و عظمت و شكوه وجود دارد، ناشى از ايمان به اسلام و اعتقاد به قدرت پشتيبان الهى و اتكال به خداى متعال است؛ اين است آن قدرتى كه هيچ قدرتى بر آن فائق نمى‌آيد؛ اين را بايستى هرچه بيشتر در دل خودمان، در عملِ خودمان تجلى ببخشيم.

 *علي رغم خواست استكبار ملت ايران با استقامت و پيمودن صراط مستقيم:عزيز،پيشرونده،مقتدر، داراي اتكا به نفس،داراي چشم انداز و اميد فراوان نسبت به آينده است.

ملت عزيز ايران تاكنون توانسته‌اند اين استقامت در راه و پيمودن صراط مستقيم را با تمام قدرت و توان ادامه دهند و اثراتش را دارند مى‌بينند. اين مقطع سى ساله‌ى انقلاب و كشور ما، يكى از درخشانترين مقاطع حيات تاريخى ماست. در طول سى سال، نسلهاى متعددِ پى‌درپى، جوانان ديروز، جوانان امروز، نوجوانان امروز - كه جوانان فردايند - همه با يك هدف، با يك نفس، با يك انگيزه، در اين ميدانهاى دشوار به سمت جلو حركت ميكنند. ما ملت ايران سى سال است كه در مقابل خباثت و فشار استكبار - فشار تحريم، فشار تهديد؛ تهديد نظامى، تهديد سياسى، تهديد امنيتى - ايستاده‌ايم و به توفيق الهى بر دشمنان خودمان فائق آمده‌ايم. آنها نميخواستند ملت ايران را عزيز و مقتدر و پيشرونده و اميدار ببينند؛ اما على‌رغم آنها، امروز ملت ايران عزيز و پيشرونده و مقتدر و داراى اتكاء به نفس و داراى چشم‌انداز و اميد فراوان نسبت به آينده است.

 از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه براى ما، براى ملت ايران و براى ملتهاى مسلمان، عزت روزافزون را مقدر فرمايد. پروردگارا! اسلام و مسلمين را روزبه‌روز سربلندتر بفرما.

والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/

محورهايي ازبيانات مقام معظم رهبري درخطبه‌هاى نماز عيد سعيد فطر(9/6/90)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌

  خطبه‌ى اول‌

الحمد لله ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما بقيّةالله فى الأرضين‌.
 عيد سعيد فطر را به همه‌ى شما برادران و خواهران نمازگزار عزيز و به همه‌ى ملت ايران و به امت بزرگ اسلامى در سراسر جهان تبريك عرض ميكنيم. از خداوند متعال مسئلت ميكنيم كه در اين روز شريف و مبارك، رحمت خود را، تفضل خود را بر همه‌ى برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان ببارد؛ طاعات آنها را، عبادات يكماهه‌ى آنها را به احسن وجه از آنها قبول كند و ان‌شاءالله اين روز را روز عيد واقعىِ امت اسلامى قرار بدهد.

محصولات با بركت ماه مبارك رمضان:

۱-انس ، بهره مندي از معارف و انس با قرآن

۲-انس و مناجات با خدا

۳- صفا و نورانيت نفس كه منشأ بركات بسيار زيادي در زندگي فردي و اجتماعي است.

۴-کسب نیک اندیشی به واسطه صفای نفس

۵-تطهیر نفس از حسد،بخل،كبر وشهوت

۶-محيط جامعه، محيط امن و امان روحى و معنوى 

۷-نزديكي دلها به يكديگر و گسترش ترحم به يكديگر در جامعه اسلامي

 در ماه مبارك رمضان، بسيارى از مردمِ موفق و باسعادت توانستند محصول زيادى را بردارند؛ محصولى كه براى دوره‌ى سال آنها، بلكه در مواردى براى سراسر عمر آنها، داراى بركات خواهد بود. عده‌اى انس با قرآن پيدا كردند، از معارف قرآنى بهره بردند، تدبر كردند؛ عده‌اى انس و مناجات با خدا را در اين ماه براى خودشان رويّه و روش قرار دادند و دلهاى خودشان را نورانى كردند. مردم روزه گرفتند؛ با روزه، در نفس خود صفا به وجود آوردند؛ كه همين صفا و صميميت و نورانيت، منشأ بركات بسيارى در زندگى فردى و اجتماعى است. اين صفاى نفسانى به انسان نيك‌انديشى ميدهد، تطهير نفس از حسد و بخل و كبر و شهوت ميدهد. صفا در نفس انسان، محيط جامعه را محيط امن و امان روحى و معنوى قرار ميدهد؛ دلها را به هم نزديك ميكند؛ مؤمنان را به يكديگر مهربان ميكند؛ ترحم به يكديگر را در ميان جامعه‌ى ايمانى گسترش ميدهد. اينها همه محصولات ماه مبارك رمضان است براى مردم موفق و باسعادت.

۸-تقوا ،كه به معناي مراقبت از خود براى حركت در صراط مستقيم الهى؛ يافتن علم و معرفت و بصيرت، و بر اساس علم و معرفت و بصيرت، حركت كردن.

 محصول عمده‌ى ديگر اين ماه، تقواست؛ كه فرمود: «لعلّكم تتّقون».(1) «دستى كه عنان خويش گيرد»؛ معناى تقوا اين است. عنان ديگران را گاهى درست ميتوانيم بگيريم؛ اگر بتوانيم عنان خودمان را بگيريم، خودمان را از چموشى، از وحشيگرى، از عبور از خطوط قرمز الهى باز بداريم، اين هنر بزرگى است. تقوا يعنى مراقبت از خود براى حركت در صراط مستقيم الهى؛ يافتن علم و معرفت و بصيرت، و بر اساس علم و معرفت و بصيرت، حركت كردن. خوشبختانه جامعه‌ى ما در ماه رمضان از اين افراد باسعادتى كه توانستند اين بركات را كسب كنند، بسيار داشت. ميشود گفت چهره‌ى غالب كشور و مردم ما بحمدالله چنين چهره‌اى بود. در مجالس گوناگون، در مجالس ذكر و دعا، در مجالس تلاوت قرآن، در شبهاى قدر، در مراسم گوناگون - آنجورى كه ما خبرهايش را دنبال كرديم، تصويرهايش را ديديم، اطلاع پيدا كرديم - جوانهاى ما، مردان و زنان ما، طبقات مختلف ما، گروه‌هاى مختلف اجتماعى ما، با رويّه‌هاى مختلف، با سليقه‌هاى مختلف، همه بر سر اين سفره‌ى ضيافت الهى در ماه رمضان جمع شدند و همه بهره بردند.
اگر شاعر يك روزى ميگفت «دستى كه عنان خويش گيرد / امروز در آستين كس نيست»، اما در زمان ما دستهائى كه عنان خود را بگيرند، كم نيستند. اين جامعه‌ى جوان كشور، اين مجموعه‌ى نسل باطراوتِ بر روى كار آمده‌ى كشور، در راهِ درست حركت ميكنند، تمرين تقوا ميكنند؛ اين براى آينده‌ى اين كشور، بلكه آينده‌ى امت اسلامى مژده‌ى بزرگى است.

*نگذاريم صاعقه‌ى گناه، اين خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند

 آنچه لازم است، اين است كه ما اين دستاوردها را حفظ كنيم، اين محصول را حفظ كنيم؛ نگذاريم صاعقه‌ى گناه، اين خرمن ارزشمند محصول را آتش بزند و از بين ببرد. راه خدا را، راه توجه را، راه صفاى نفس را، راه انس با قرآن را، راه باز نگهداشتن رابطه‌ى خود با خدا، درد دل كردن به خدا و گفتن به خدا را به روى خودمان باز نگه داريم. اگر شما با خدا حرف زديد، خدا هم با شما حرف ميزند؛ «فاذكرونى اذكركم».(2)
 پروردگارا! به محمد و آل محمد جامعه‌ى ما را همواره جامعه‌ى قرآنى، جامعه‌ى باصفا، جامعه‌ى اهل محبت و وداد، جامعه‌ى هماهنگ و همدل قرار بده. پروردگارا! اين ملت بزرگ را، اين جوانان عزيز را به آرزوهاى بلند و آرمانهاى ارزشمندشان برسان؛ آنها را بر دشمنانشان پيروز كن. پروردگارا! قلب مقدس ولى‌عصر را از ما خشنود بفرما؛ ما را مشمول دعاى آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! روح مطهر امام بزرگوارمان و ارواح طيبه‌ى شهدا را از ما راضى و خشنود بفرما.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الّذين ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(3)

خطبه‌ى دوم‌

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
و الحمد لله ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نستغفره و نتوكّل عليه و نصلّى و نسلّم على حبيبه و نجيبه سيّد خلقه سيّدنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين سيّما علىّ اميرالمؤمنين و الصّدّيقة الطّاهرة و الحسن و الحسين سيّدى شباب اهل الجنّة و علىّ‌بن‌الحسين و محمّدبن‌علىّ و جعفربن‌محمّد و موسى‌بن‌جعفر و علىّ‌بن‌موسى و محمّدبن‌علىّ و علىّ‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علىّ و الخلف القائم المهدىّ حججك على عبادك و امنائك فى بلادك و صلّ على ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين‌.

*شكر خدا وتشكر از ملت شريف ايران به خاطر حضور ارزشمند و با شكوه در راهپيمايي روز قدس

 در خطبه‌ى دوم، يك اشاره‌اى بكنيم به وضع خودمان و وضع دنيا. اولاً لازم ميدانم از ملت شريف و عزيزمان به خاطر حضور ارزشمند و باشكوه در راهپيمائى روز قدس تشكر و تقدير كنم. من قابل نيستم كه بخواهم از اين ملت بزرگ تقدير يا تشكر كنم؛ صاحب چيزى هم نيستم؛ متعلق به خود مردم است؛ براى خودشان كردند و درست قدم برداشتند. ما لازم است خدا را شكر كنيم، به خاطر اين بصيرت عمومى، اين همت عمومى، اين انگيزه‌ى گسترده‌ى در دلهاى زن و مرد مسلمان. امسال روز قدس، روز بسيار پرشكوهى بود. حوادثى كه در منطقه اتفاق افتاده است، موجب شد برخى ملتهاى مسلمانِ ديگر هم امسال بيش از سالهاى گذشته در اين آزمايش بزرگ، در اين حركت عظيمِ ضد استكبارى همراهى كنند. اميدواريم خداوند متعال شرّ وجود صهيونيستهاى ظالم و خونخوار را از سر فلسطينيان و از سر منطقه كم و كوتاه كند.

*شكر خدا به خاطر حضور معنوي مردم در مراسم ماه رمضان،كه اين حضور نشانه لطف و رحمت الهي است.

 همچنين به خاطر حضور معنوى مردم در مراسم ماه رمضان، باز لازم است خداى متعال را سپاسگزار باشيم و شكر كنيم. آنجورى كه گزارش دادند، امسال حضور مردم در مراسم مختلف ماه رمضان، يك حضور بسيار چشمگير و بسيار گسترده‌اى در سراسر كشور بوده است؛ كه اين هم نشانه‌ى رحمت خداست، نشانه‌ى لطف خداست. هر وقت ديديد توفيقى به شما دست ميدهد كه ميتوانيد يك كار صالح را، يك حسنه را انجام دهيد، خدا را شكر كنيد؛ چون اين نشانه‌ى آن است كه خداى متعال به شما لطف دارد، توجه دارد، به شما توفيق ميدهد. آن وقتى كه بى‌توفيق ميمانيم، بايد به خود بلرزيم، بترسيم، به خدا پناه ببريم، مراقب باشيم ببينيم چه گناهى از ما سر زده است كه خدا توفيقش را از ما سلب كرده است. امسال بحمدالله توفيقات الهى گسترده بود. از اين فضاى معنوى استفاده كنيم.

ضرورتهاي امروز ما:

1- اتحاد و همدلى ميان مردم با يكديگر، و ميان مردم با مسئولين، و ميان مسئولين با يكديگر

 به ملت عزيزمان بارها عرض كرديم كه امروز ما به چند چيز احتياج داريم: اول، اتحاد و همدلى ميان مردم با يكديگر، و ميان مردم با مسئولين، و ميان مسئولين با يكديگر. اين، نياز بزرگ كشور ماست. امروز دنيا دارد يك بخش مهمى از تاريخ خود را ميگذراند. ما بايد در اين فصل، در اين بخش، در اين مقطع، خيلى بهوش باشيم، خيلى مراقب باشيم؛ بفهميم چه كار داريم ميكنيم. اگر در بين خودمان كدورتها و بددلى‌ها و بدجنسى‌ها و ناسازگارى‌ها وجود داشته باشد - چه بين آحاد مردم، چه بين مسئولين و مردم، چه بين مسئولين با يكديگر - نخواهيم توانست به اين وظائف بزرگى كه امروز متوجه به ماست، عمل كنيم. اين يك توصيه‌ى مهم است، يك ضرورت اصلى است.

2-احساس كار و تحرك،در زمينه هاي علمي،اقتصادي ،سياسي،اجتماعي

 ضرورت ديگر، احساس كار و تحرك است. همه‌ى كشور، همه‌ى آحاد مردم، همه‌ى مسئولين - كه «كلّكم مسئول»(4) - بايستى تحرك و نشاط كار داشته باشند. بايد از خودمان تنبلى و توانى و زمينگيرى را دور كنيم. امروز به كار نياز هست؛ كار علمى، كار اقتصادى، كار سياسى، كارهاى بزرگ اجتماعى. هر كسى در هر جا هست، ميتواند براى خودش برنامه‌ى كارى را تعريف كند؛ اين يكى از ضرورتهاست، كه اميدواريم خداى متعال به همه‌ى ما توفيق بدهد.

*انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثه‌ى چالش‌برانگيز است ،مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. همه مراقب باشند، از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند.

 امسال ما در آخر سال، انتخابات را داريم. انتخابات هميشه در كشور ما تا حدودى يك حادثه‌ى چالش‌برانگيز است. اگرچه در مقايسه‌ى با انتخاباتهائى كه در بعضى از كشورهاى دنيا - چه كشورهاى به اصطلاح پيشرفته، و چه بعضى از كشورهاى ديگر - برگزار ميشود، كه تويشان چه خباثتها، چه خيانتها، چه درگيرى‌ها، حتّى چه كشت و كشتارها اتفاق مى‌افتد، بحمدالله اين حوادث در كشور ما نيست، اما بالاخره يك چالشى است؛ مردم را متوجه ميكند. مراقب باشيد اين چالش به امنيت كشور صدمه نزند. انتخابات كه مظهر حضور مردم است، مظهر مردم‌سالارى دينى است، بايد پشتوانه‌ى امنيت ما باشد. نبايد اجازه داد كه اين چيزى كه ذخيره‌ى امنيت است، پشتوانه‌ى امنيت است، به امنيت ما صدمه وارد كند. ديديد، حس كرديد، از نزديك لمس كرديد آن وقتى را كه دشمنان ميخواهند از انتخابات عليه امنيت كشور سوء استفاده كنند. بايد همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سياسى، كسانى كه ميتوانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند يك نعمت الهى پاسدارى كنند. البته ما حرفهاى گوناگونى درباره‌ى انتخابات داريم كه در زمان خود به مردم عرض خواهيم كرد.


* دنياى اسلام عظمت حضور مردم در صحنه را به همه‌ى جهانيان و به همه‌ى تاريخ نشان داد:

1-سي و دو سال قبل ملت ايران اين عظمت را نشان داد.

2- امروز بار ديگر مردم در صحنه هستند. حضور مردم در صحنه، گره‌هاى ناگشودنى را، قفلهاى بازنكردنى را باز كرد. كى فكر ميكرد عوامل آمريكا و صهيونيسم در منطقه، يكى پس از ديگرى سقوط كنند؟

 دنياى اسلام هم در اين ماه‌هاى اخير، حوادث بزرگى را دارد از سر ميگذراند. دنياى اسلام عظمت حضور مردم در صحنه را به همه‌ى جهانيان و به همه‌ى تاريخ نشان داد. يك بار در سى و دو سال قبل از اين، ملت ايران اين عظمت را، اين اقتدار بزرگ را نشان داد. مردم ما با تنِ خودشان جانها را كف دست گرفتند و در خيابانها وسط ميدان آمدند و توانستند تحولى ايجاد كنند كه مسير تاريخ منطقه را، بلكه به يك معنا مسير تاريخ جهان را تغيير داد. امروز بار ديگر مردم در صحنه هستند. حضور مردم در صحنه، گره‌هاى ناگشودنى را، قفلهاى بازنكردنى را باز كرد. كى فكر ميكرد عوامل آمريكا و صهيونيسم در منطقه، يكى پس از ديگرى سقوط كنند؟ كى فكر ميكرد دستى هست كه بتواند اين بتها را بشكند؟ اما اين دست، بود. اين دست، دست ملتها بود. همه بايد به امت اسلامى با اين چشم نگاه كنند. امت اسلامى چنين دست مقتدرى دارد؛ آن هم با اتكاء به ذكر الهى، با گفتن تكبير، با گفتن نام خدا و آوردن ياد خدا، اين نشاط و اقتدار را پيدا كردند و اين كار را كردند؛ كار عظيمى است.

*ملتهاى مسلمان( چه در مصر، چه در ليبى، چه در تونس، چه در يمن و چه در بقيه‌ى كشورها)بايد نگذارند پيروزى‌هائى كه به دستشان آمده است، به وسيله‌ى دشمنان مصادره شود.

 البته مسائل به اينجا تمام نشده است و تمام نميشود؛ اين شروع است، اين آغاز يك راه طولانى است. ملتها بايد هوشيار باشند. ما همين تجربه را داريم. بعد از آنكه صحنه‌ى انقلاب، با آن عظمت و شكوه، از حالت انقلابىِ خودش خارج شد و حكومت و دولتى بر سر كار آمد، فوراً راه افتادند، براى اينكه بيايند؛ شايد بتوانند با شيوه‌هاى خودشان و ترفندهاى خودشان امور را قبضه كنند؛ بر روى موج سوار شوند؛ از موقعيتِ پيش‌آمده باز سوءاستفاده كنند. هوشيارى ملت و رهبرى پيامبرگونه‌ى امام بزرگوار ما نگذاشت. ملتهاى مسلمان، چه در مصر، چه در ليبى، چه در تونس، چه در يمن و چه در بقيه‌ى كشورها، امروز اين هوشيارى را احتياج دارند. بايد نگذارند پيروزى‌هائى كه به دستشان آمده است، به وسيله‌ى دشمنان مصادره شود. فراموش نكنند؛ آنهائى كه امروز در صحنه‌ى ليبى حضور پيدا كردند و خودشان را صاحب قضيه ميدانند، همان كسانى هستند كه تا چند صباح قبل با همان كسانى كه بر ملت ليبى ستم ميكردند، مى‌نشستند و همپياله ميشدند. امروز آنها آمده‌اند و ميخواهند از موقعيت استفاده كنند؛ ملتها بايد هوشيار باشند، بيدار باشند.

*نگراني از وضع بحرين

 البته ما از وضع بحرين بسيار نگرانيم. به مردم بحرين جفا ميشود، ظلم ميشود؛ وعده‌هائى داده ميشود، اما به آن وعده‌ها عمل نميشود. ملت بحرين، ملت مظلومى است. البته هر حركتى، هر اقدامى وقتى براى خداست، وقتى عزم و اراده پشت آن هست، اين حركت به طور قطع به پيروزى خواهد رسيد؛ اين در همه جا صادق است، در آنجا هم صادق است.

*غصه‌ى بزرگى كه امروز بر دل ما سايه افكنده است، غصه‌ى مردم سومالى است

 مطلب آخر درباره‌ى سومالى است. غصه‌ى بزرگى كه امروز بر دل ما سايه افكنده است، غصه‌ى مردم سومالى است. خوشبختانه مردم ما خوب وارد ميدان شدند، خوب كمك كردند؛ اما هرچه ميتوانيد - مسئولين و غير مسئولين - ان‌شاءالله كمك كنيد تا خداى متعال اين گرفتارى را هم برطرف كند.

 پروردگارا! به محمد و آل محمد امت اسلامى را، ملتهاى مسلمان را روزبه‌روز با عزت و شرفِ بيشتر قرار بده.

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌
اذا جاء نصرالله و الفتح. و رأيت النّاس يدخلون فى دين الله افواجا. فسبّح بحمد ربّك و استغفره انّه كان توّابا.(5)

والسّلام عليكم و رحمةالله و بركاته‌

1) بقره: 183
2) بقره: 152
3) عصر: 1 - 3
4) جامع‌الاخبار، ص 119
5) نصر: 1 - 3

منبع: http://www.moghtadaamin.blogfa.com/