تصويب قطعنامه ضد ايراني در شوراي حكام

آژانس بين المللي انرژي اتمي روز پنجشنبه اين قطعنامه را كه «نگراني جدي» آن ها درباره پيشرفت هاي برنامه هسته اي ايران ابراز مي كند، تصويب كردند، اما علاوه بر آن تأكيد كردند كه خواستار حل صلح آميز موضوع برنامه هسته اي ايران هستند.

به گزارش خبرگزاري رويترز، كوبا به اين قطعنامه راي مخالف داد و به گفته ديپلمات هايي كه در اين نشست كه پشت درهاي بسته در مقر آژانس بين المللي انرژي اتمي در وين برگزار شد سه كشور تونس، مصر و اكوادور به اين قطعنامه راي ممتنع دادند.كشورهاي 1+5 متن اين قطعنامه را كه هدف از آن افزايش فشار به ايران است روز چهارشنبه تهيه و تنظيم كردند و در آن درخواست هاي غيرقانوني شوراي امنيت از ايران را مورد استناد قرار دادند.

آفريقاي جنوبي صبح روز پنجشنبه با ارائه اصلاحيه اي كه به گفته برخي ديپلمات هاي غربي مي توانست زبان اين قطعنامه را در قبال ايران تضعيف كند اين نشست را دچار سردرگمي و آشفتگي كرد، اما در طول يك نشست سه ساعته به مصالحه دست يافتند.پيشنهاد آفريقاي جنوبي مطابق با موضع برخي از كشورهاي عضو جنبش غيرمتعهدها (نم) بود كه برنامه هسته اي ايران را تهديدآميز نمي دانند.اصلاحيه پيشنهادي آفريقاي جنوبي درباره بخشي از متن قطعنامه بود كه از ايران مي خواهد يك توافق نامه چارچوبي با آژانس بين المللي انرژي اتمي را كه هنوز مورد توافق قرار نگرفته است و چگونگي تحقيقات آژانس درباره مطالعات ادعايي را مشخص مي كند، بلافاصله به اجرا بگذارد.بي بي سي درباره پيشنهاد آفريقاي جنوبي به عنوان عضو شاخص نم گفته است اين پيشنهاد به كلي فضا را به نفع ايران تغيير داد و تعديل كرد.اين شبكه انگليسي تأكيد كرد درخواست آفريقاي جنوبي بر انجام تغييرات در بيانيه و تعويق راي گيري براي آن از آنجا كه اين كشور عضو نم است، اولين نشانه مؤثر واقع شدن برگزاري اجلاس غيرمتعهدها بر مصوبات شوراي حكام است.

شبكه آمريكايي سي ان ان نيز اعلام كرده است آمريكا از اينكه متن پيشنهادي اش در مورد ايران در شوراي حكام به نفع ايران تغيير كرد، ناراضي است.خاطرنشان مي شود جلسه شوراي حكام به علت اختلاف نظر اعضا درباره تصويب قطعنامه پيرامون برنامه هسته اي ايران دو بار به تعويق افتاد.گفتني است علي اصغر سلطانيه، نماينده كشورمان در آژانس در اين جلسه با ارائه گزارشي از همكاري هاي قانوني و فراقانوني ايران در موضوع فعاليت هاي صلح آميز هسته اي خود، تداوم اين پرونده را سياسي و عاري از دلايل فني و مستند دانست.

وي پس از نشست نيز گفت؛ قطعنامه مذكور از ايران و آژانس مي خواهد تا به گفت وگوهاي خود براي حل مسائل في مابين ادامه دهند و مديركل آژانس قرار است در گزارش بعدي خود نتايج گفت وگوهاي ايران و آژانس را اعلام كند. سلطانيه تأكيد كرد، در اين قطعنامه هيچ ضرب الاجلي براي ايران تعيين نشده است.وي ادامه داد، تصويب چنين قطعنامه هايي تنها حل و فصل مسائل ميان ايران و آژانس را پيچيده مي كند.

بيانيه «نم»

همچنين در واكنش به صدور اين قطعنامه، جنبش عدم تعهد (نم) بيانيه اي 15 بندي صادر و ديپلماسي و گفت وگو را تنها راه حل پرونده هسته اي ايران دانست.در بخشي از اين بيانيه آمده است؛ «ايران هنوز اسناد مربوط به مطالعات ادعايي را دريافت نداشته است. در اين چارچوب جنبش عدم تعهد از درخواست هاي پيشين مديركل خطاب به آن دسته از اعضايي كه اطلاعاتي را در ارتباط با «مطالعات ادعايي» به دبيرخانه ارائه كرده اند، براي موافقت با اينكه آژانس تمامي اسناد مربوطه را با ايران ارائه كند، كاملاً حمايت مي كند. جنبش عدم تعهد يكبار ديگر نگراني هاي خود را نسبت به ايجاد موانع در اين خصوص كه فرآيند راستي آزمايي آژانس را با مانع مواجه مي سازد، ابراز مي دارد. جنبش عدم تعهد در اين رابطه، خاطرنشان مي سازد كه مديركل قبلاً طي سند GOV/2009/55 گزارش كرده:

الف. آژانس بطور مستقل ابزارهاي محدودي را براي اثبات صحت مدارك ارائه شده كه اساس مطالعات ادعائي را تشكيل مي دهند در اختيار دارد.

ب. محدوديت هاي اعمال شده از سوي برخي اعضا در قبال در اختيار گذاشتن اطلاعات به ايران، انجام مذاكرات مشروح را با ايران در اين خصوص براي آژانس مشكلتر مي سازد.»

لزوم مسدود کردن راه هتاکان

 استهزا و اهانت به پیامبران الهی(علی نبینا و آله و علیهم‌السلام) ریشه‌ای به قدمت بعثت انبیای الهی دارد. منشأ این روش پلید که از همان ابتدا آگاهی و جهالت بود، همچنان ادامه دارد. در این میان، جاهلان بازی‌خورده بودند و آگاهان طراح و برنامه‌ریز. با بعثت پیامبر اعظم(ص) به‌عنوان اشرف مخلوقات و آخرین فرستاده خداوند سبحان، هزینه مقابله با پیامبر(ص) به‌ویژه با سلاح دشنام و توهین، آنچنان سنگین شد که کمتر کسی جرئت می‌کرد به آن روی آورد، آنانی هم که گستاخانه به این عمل شنیع روی آوردند، سزایشان مرگ بود. پس از قدرت‌نمایی اسلام در دنیای معاصر و تغییر دادن معادلات قدرت جهانی، دست‌های پشت پرده سیاست به‌گمان باطل و شیطانی اینکه با اهانت به پیامبر اعظم(ص) می‌توانند تغییراتی به‌نفع خود در وضع موجود ایجاد کنند، به این عمل نفرت‌انگیز روی آوردند؛ اما با وجود تلاش و ترفندهای گوناگون، به سبب هوشیاری عالمان دین و مسلمانان غیور و باحمیت، راه به جایی نبردند. زندگی سیاهچالی نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی و همچنین طراح دانمارکی کاریکاتورهای اهانت‌آمیز، نمونه بارز آن است. درباره فیلم «جنگجوی بیابان» که اخیراً فردی صهیونیستی – آمریکایی به نام «سام باسیل» آن را ساخت نیز وضع به همین منوال است. با اینکه نظر قوی این است که پشت تمام این اقدامات پلید و نفرت‌آور، اهداف سیاسی مشخصی وجود دارد که باید با دقت شناسایی شود و برخورد لازم با آن صورت گیرد؛ اما یک طرف قضیه که در برخورد با موضوع، رکن محسوب می‌شود، واکنش مسلمانان است که معمولاً در این قضایا بسیار هوشمندانه عمل کرده‌اند. کشته شدن سفیر آمریکا به همراه سه دیپلمات دیگر این کشور در لیبی و حمله به سفارت‌خانه‌های آن در بسیاری از کشورهای اسلامی، هزینه کمی برای آمریکا نیست؛ اما به‌نظر می‌رسد نباید به این مقدار بسنده کرد و باید ممنوعیت چنین اقدامات سخیفی را در مجامع حقوقی بین‌المللی دنبال کرد تا صحنه‌گردانان این امور به بهانه آزادی دروغین از برخورد با این هتاکان که خودشان به آن‌ها برنامه و فرمان هتاکی داده‌اند، طفره نروند.
منبع: http://www.basirat.ir/

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش چهارم

آمريكا و جهان سوم

ــ تحميل سلطه و ايجاد وابستگي

ــ ترويج فساد اخلاقي

ــ مديريت بحرانها

ادامه نوشته

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش سوم

آمريكا و سازمانهاي بين المللي

سازمان ملل محلي است كه درآن بايد از حقوق ملتها دفاع شود؛ اما رئيس جمهور آمريكا همانند يك جبار و زورگو از تريبونهاي سازمان ملل عليه ملت مظلوم فلسطين و در دفاع از رژيم دژخيم و نژادپرست صهيونيستي سخنراني كرده است. امروز حيله گري آنها همين ايجاد كنفرانس است براي شناسايي اسرائيل؛ همين كنفرانس ژنو و مجامع جهاني كه امريكا كارگرداني مي كند.سازمان ملل و كميتة حقوق بشر و سازمانهاي مختلف گوشه و كنار عالم منتظرند ببينند امريكا با چه كسي بد است، تا به بهانة حقوق بشر روي او فشار بياورند.

حكومت صهيونيستي، با بولدوزر خانه هاي مردم را در بيت المقدس ويران مي كند و زن و مرد و بچة كوچك و نوعروس و خانوادة تازه ازدواج كرده و خانواده هايي را كه چند قرن در اين سرزمين زندگي كرده اند، آواره مي كند تا شهرك يهودي نشين بسازد. دنيا در مقابل اين فاجعه ـ به هر حال ـ فريادي بلند مي كند، اعتراضهايي مي كند؛ اما تا مي خواهند در شوراي امنيت عليه اين حادثة ظالمانة واضح ـ كه هيچ انسان با انصافي نمي تواند بگويد چقدر اين ظلم بزرگ است ـ قطعنامه اي گذرانند، رژيم ايالات متحدة آمريكا اين قطعنامه را وتو مي كند. قطعنامه اي كه يقيناً يكي از معدود قطعنامه هاي عادلانة شوراي امنيت است، به وسيلة آمريكاي ظالم زورگوي هيچ چيز نفهم قلدر، وتو مي شود و رد مي گردد! وضعيت سياست بين المللي اين است.

حادثة ديگر كه اوج رذالت و دنائت دشمن را نشان داد، سرنگون شدن هواپيماي ايراني به وسيلة مزدوران امريكايي بود. با آنكه امريكاييها مي دانستند هواپيماي ما مسافربري و بي دفاع و غير نظامي است؛ ولي با كمال وقاحت آن را سرنگون كردند وقعر آبهاي دريا فرستادند. دنيا با اين جنايت چگونه برخورد كرد؟

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش دوم

آمريكا و ملت آمريكا

الف ـ افكار عمومي ملت آمريكا

ب ـ خيانت دولت آمريكا به ملت آمريكا

 

ادامه نوشته

آمريكا از ديدگاه مقام معظم رهبري - بخش اول

 1- روحيه استكباري آمريكا

2- آمريكا مظهر سلطه

3- جنايتهاي آمريكا

4- قدرت پوشالي آمريكا

5- قدرت حيواني آمريكا

 

ادامه نوشته

وهابيت و حاکمیت در عربستان

در سال / 1902‌م عبدالعزيز بن عبدالرحمان معروف به ابن سعود و ملقب به شاهين صحرا  در بيست سالگي خود با اقدامي اسطوره مانند موفق شد رياض را تصرّف کند و سلطنت عربستان سعودي را بنيان نهد. مباني دولتي که وي تأسيس کرد مبتني برشمشيربوده و پيشينه آن به قرن هجدهم ميلادي مي رسد ، و هدف از  حکومت درواقع ترويج مذهب حنبلي( وهابي) بود. يک روحاني متعصب نجدي به نام شيخ محمد بن عبدالوهاب در اواسط قرن هجدهم موفق شد تحصيلات «سلفي» و نظرات نوظهور خود را در نجد ترويج کند و امير شهر دِرِعيَّه را مريد و طرفدار خود سازد. در سال/1744 م  بين اين به ظاهرعالم نجدي و امير محمد ابن سعود، امير دِرعيه پيماني بسته شد که به موجب آن، امير سعودي از سوي  خويش پشتيباني و اطاعت از شيخ و ساير علماي وهابي را برعهده گرفت و شيخ نيز قبول کرد که خود و اولاد و پيروانش پيوسته راهنما و مدافع و ياور امير سعودي باشند و تمام نيرو و نفوذ خود را در حمايت از آن خاندان به کار برند. اين همان پيماني است که عبدالعزيز و ساير ملوک سعودي و نيز مشايخ آل شيخ پيوسته محترم شمرده اند. ابن عبدالوهاب و فرزندانش تا امروز حامي جدي سلطنت سعودي و عهده دار امور شرعي و فرهنگي و قانوني و قضائي بوده اند و شاهان سعودي پيوسته فرمان پذير ايشان بوده و به حکم و فتواي شوراي ديني وهابي به شاهي مي رسند يا از سلطنت ـ چنانکه درباره سعود بن عبدالعزيز عمل شد ـ خلع مي گردند.

عرصه های نفوذ وهابیت :

الف) حوزه‌های دينی

حوزه‌های علميه وهابيت، به تدريج به شكل دانشگاه درآمده است كه مهم ترين آنها عبارتند از: 1- دانشگاه اسلامی مدينه منوّره ؛ اين دانشگاه كه اكنون به يك مركز اسلامی جهانی تبديل شده، دارای پنج دانشكده شريعت، تبليغ و اصول دين، قرآن و مطالعات سياسی، روايات شريفه و مطالعات اسلامی و زبان عربی است. 2- دانشگاه ام القرای مكه؛ اين مركز علمی، دارای دانشكده‌های تعليم و تربيت، مطالعات و كتابداری است و كتابخانه مجهز آن بيش از 000/50 جلد كتاب دارد و بيش از 000/20 دانشجو از سراسر جهان در آن به تحصيل اشتغال دارند.

 گفتنی است در اين دو دانشگاه، دانشجويان خارجی همراه دانشجويان داخلی، با هزينه دولت عربستان و با دريافت كمك هزينه تحصيلی، به تحصيل، اشتغال دارند و پس از بازگشت به كشورشان، به تبليغ وهابيت می‌پردازند .البته دانشگاه ملك سعود رياض، با ايجاد دانشكده آداب و دانشگاه ملك عبدالعزيز جده با ايجاد دانشكده تربيت در مدينه نيز به گونه‌ای در اين امر سهيم هستند.

ب( رهبران مذهبی

رهبران مذهبی وهابيت، نقش مهمی در مسائل مختلف اين كشور دارند. در دوران معاصر، آنان دارای گرايشات گوناگون بوده‌اند و بر يك گونه و يك نظر نيستند؛ قشر سنتی آنها، تندرو و مدافع سياست و عملكرد حكومت است.روحانيون جوان و بنيادگرايی به وجود آمده‌اند كه به عنوان جناح غير رسمی، خود را احياگر واقعی سلفی گری و وهابيت می‌دانند و از سياست‌های دولت به ويژه در مورد ارتباط با جهان غرب انتقاد می‌كنند. عبدالله العبيكان، سفر الحوالی، سلمان العودة، الشعيبی، شيخ طريری و... نماد اين طرز تفكر هستند. آنان پس از جنگ دوم خليج فارس، نامه سرگشاده  اعتراضي به پادشاه نگاشته و منتشر ساختند.

افزون بر آن، اخيراً گرايشات اعتدالی در ميان روحانيون وهابی، رو به افزايش نهاده است و برخی از آنان بدفهمی نسبت به آموزه‌های اعتقادی و فقهی ديگر مذاهب اسلامی و تكفير و مشرك خواندن آنها را برنتافته، به انتقاد از تندروی‌های مذهبی وهابيت پرداخته‌اند.

نهاد‌های دينی درعربستان  :

1-         خاندان آل شيخ

بر اساس توافق نخستين، رهبری مذهبی و اداره وزارت و سازمان‌های آموزشی، مذهبی و فرهنگی و قضايی در اختيار شيخ محمد بن عبدالوهاب، فرزندان و نوادگان وی می‌باشد؛ بدين رو طايفه آل شيخ دارای موقعيت و جايگاه خاصی در رهبری دينی وهابيت و عربستان می‌باشند.

2- هيأت علمای بزرگ(هيئت كبار العلماء )

در رأس مؤسسه‌های دينی عربستان، «هيأت علمای بزرگ» قرار دارد. اين سازمان كه در سال 1373 قمری در زمان ملك فصيل تأسيس شد و اكنون مركب از 21 تن از علمای برجسته عربستان می‌باشد.

وظيفه اصلی اين سازمان صدور فتوی در مسائل مذهبی و سياسی است. رياست اين سازمان كه به حكم پادشاه منصوب می‌گردد، مفتی كل كشور «مفتی المملكة» ناميده می‌شود.  اكنون مفتی كل و رئيس اين سازمان، شيخ عبدالعزيز بن عبداله آل الشيخ است كه از سال 1420 پس از مرگ بن باز، توسط ملك فهد به اين سمت منصوب شده است.

3- امامان جمعه و جماعت و مبلغان

در عربستان، بيش از 6 هزار نماز جمعه و در اغلب 30 هزار باب مسجد جامع و معمولی آن، نماز جماعت برگزار می‌گردد. در اين مساجد، حدود 90 هزار امام جماعت و مؤذن به انجام وظيفه مشغول هستند.

افزون بر امامان جمعه و جماعت، پژوهشگران و مبلّغان وهابيت نيز برای تعميق فضای دينی كشور از كليه وسايل و امكانات اطلاع رسانی بهره برداری نموده و به ترويج وهابيت در كشورهای مختلف می‌پردازند..

4- مراكزو سازمان‌های وابسته

در تشكيلات حكومتی عربستان، سازمان هايی همچون وزارت حج، اوقاف و ... برای انجام امور مذهبی تأسيس شده و به انجام امور دينی می‌پردازند.

عربستان و پتانسيل  تغییر:

1- تغییرات اجتماعی

رشد طبقه متوسط شهرنشین، افزایش شمار افراد تحصیل کرده و سیر صعودی استفاده از وسایل ارتباطی جدید همچون اینترنت از مظاهر اصلی تحولات اجتماعی اخیر در عربستان بوده است. نسل جدید  متفاوت از پدران خود می اندیشد   امروزه  تاثیر وسائل ارتباط جمعی بر کسی پوشیده نیست  لذا جوان عربستانی نمی تواند شاهد تحولات گسترده فرهنگی و علمی در پیرامون خود باشد در حالیکه  در داخل کشورش،  باید  خطوط قرمز طراحی شده از سوی  حاکمیت را محترم بشمارد . مقایسه زندگی در ابعاد  گوناگون آن می تواند این  پتانسیل  قوی را آماده  دریافت  نسخه جدید از  بیرون نماید  که اکنون شرایط رخ داده  در پیرامون  عربستان فرصت مغتنمی برای  نیروهائی می باشد که  ثبات عربستان را   یک رکود در حوزه های مختلف ارزیابی می کنند.

بنابر آماری که یکی از موسسات معتبر در سال 2005 میلادی اعلام کرد، 40 درصد از جمعیت عربستان را کودکان و نوجوانان زیر 15 سال تشکیل می دهند. این جمعیت در کنار جمعیت قابل توجه افراد 15 تا سی ساله این کشور بیانگر این است که عربستان در آینده ای نزدیک به یکی از جوان ترین کشورهای خاورمیانه تبدیل می شود. بدون ترديد  این جوانان به دلیل تحصیلات و آگاهی بالا و استفاده از وسایل ارتباطی جدید دارای ارزش هایی بسیار متفاوت با نسل های پیش از خود و نیز با ساختارها و ارزش های رسمی کنونی در کشورشان هستند.

 2- نارضایتی عمومی

 الف) اقتصادی

فقر در عربستان یکی از معضلاتی است که نظام این کشور سالها است که با ان  درگیر می باشد . اگر چه  کشورها ی دیگر نیز با این پدیده  روبرو می باشند  ولی نکته ای که  در مورد عربستان  جای تامل دارد  این است که  ریاض با برخورداری از 261 میلیارد  بشکه نفت  که قریب  یک چهارم نفت  جهان را در خود  جای داده است ،شكاف عميق فقر و غنا  قابل توجيه نمي باشد . به گونه اي كه  امروز فقر  و بی عدالتی در توزیع  ثروت  تبدیل به چالشی  مهم برای حاکمیت سعودی گردیده است.

شاهزاده‌ها و خانواده‌های حاکم که دستشان در خزانه است و بی هیچ محدودیتی برداشت می‌کنند، دولت دلارهای نفتی را با سخاوت تمام بین شاهزاده های خانواده حاکم تقسیم می‌کند. بزرگ‌ترین و رایج‌ترین شیوه رسمی توزیع ثروت در خاندان سعودی پرداخت حقوق ماهیانه به تک تک اعضای خاندان پادشاهی است.

 بر اساس آمار دفتر رفاه و خدمات خاندان پادشاهی حقوق این افراد از کمترین فرد که کوچکترین عضو و فرعی‌ترین شاهزاده است از 800 دلار آغاز و تا 270 هزار دلار در هر ماه به یکی از نوادگان عبدالعزیر بن سعود می‌رسد. ولی فرزندان و نوه‌ها ماهیانه حدود13 هزار دلار دریافت می‌کنندكه این مبالغ جدای از هزینه‌های ازدواج و ساخت کاخ‌هاست.

سرمایه های کلان نفتی عربستان تنها در اختیار چندین شاهزاده است که فرزندان ملک عبدالله و نوادگان ملک عبدالعزیز هستند، عدد دقیقی در اختیار نیست ولی معارضان عربستانی می‌گویند برای مثال نزدیک به یک هشتم درآمد نفتی تنها در اختیار حلقه محدودی از شاهزاده ها و پسران ملک عبدالله است و با در نظر گرفتن این نکته که عربستان روزانه 8 میلیون بشکه تولید نفت دارد با احتساب قیمت های نفت در بازار جهانی اعدادی نجومی بدست می‌آید.

شاهزاده "طلال بن عبدالعزیز" رییس برنامه توسعه موسوم به "اجفند" از آغاز حرکتی اصولی برای مبارزه با فقر در عربستان سعودی پرده برداشت . وی حرکت کند یا بی توجهی برخی از افراد را دلیل نرسیدن به نتایج قوی در این زمینه عنوان کرد. ولي اشاره ای به نام این افراد نکرد  طلال بن عبدالعزیز در همین رابطه پیشنهاد کرد بانک فقرا در عربستان تأسیس شود. اينكه گفته مي شود اکثریت مردم عربستان خانه مسکونی و خودروی شخصی دارند اشتباه است زیرا بیشتر مردم عربستان از داشتن خانه شخصی محرومند. براساس این گزارش چهل درصد از مردم عربستان فقیر هستند و هفتاد درصد توان خرید خانه شخصی ندارند و از پایین بودن سطح آموزش رنج می برند. درهمین حال نود درصد از کارکنان بخش خصوصی در عربستان نیز اتباع خارجی هستند.

شیخ 'یوسف الاحمد' عضو هيئت تدريس در دانشگاه محمد بن سعود ، در یک فیلم ویدیویی که در اینترنت منتشر شد، اعلام کرد با توجه به میزان بالای فقر و نرخ 22 درصدی بیکاری در عربستان، بزرگترین کشور صادرکننده نفت در جهان ممکن است به قیام مردمی این کشور منجر شود و انقلاب، گریبان حکام آل‌سعود را نیز بگیرد  روزنامه العرب به نقل از شیخ الاحمد نوشت: کوتاهی دولت پس از سیل ویرانگر سال گذشته و امسال در شهر جده - دومین شهر بزرگ عربستان که دهها کشته و هزاران بی خانمان برجای گذاشت، خشم مردم عربستان را برانگیخت. بنابر آمارهای دولتی معلمان بیکار  تعدادشان از مرز 12 هزار نفر نیز گذشته و  بیش از 7 سال است که نتوانسته اند شغلی در مدارس عربستان پیدا کنند.

ب) سیاسی

اکنون نظام مطلقه  عربستان با هر معترضی  برخورد  و آنها را به بهانه های مختلف راهی زندانهای  مخوفی می کنند که  به هیچ یک از معیارهای انسانی  قابل تطبیق نمی باشد به نحوی که سازمان‌های دیده بان حقوق بشر نیز اقدامات دولت عربستان در سرکوب فعالان سیاسی را محکوم کرده و تاکید دارد، زندانیان سیاسی از شرایط غیر انسانی در عربستان برخوردار هستند .

 سازمان‌های بین المللی بارها در مورد وضعیت عقب مانده حکومت سیاسی در عربستان و عدم مشارکت مردم هشدار داده‌اند ولی دولت ریاض بی توجه به این هشدارها بوده است.

برخی جمعیتهای مدنی در عربستان شمار زندانیان سیاسی را 3000 نفر می دانند و این رقم برای جمعیتی که تعداد آن فراتر از 25 میلیون نفر نیست، رقم بسیار بالایی است.مردم عربستان از فوریه ۲۰۱۱ میلادی تاکنون به طور مرتب با برگزاری تظاهرات مسالمت‌آمیز در استان الشرقیه و عمدتا در منطقه قطیف و شهر عوامیه ، اصلاحات، آزادی بیان و آزادی زندانیان سیاسی و پایان دادن به تبعیض گسترده را خواستار هستند.مفتی عربستان سعودی نیز هشدار داده، ادامه بی توجهی دولت به فقر و بیکاری در این کشور، به بروز انقلابی مشابه مصر و تونس در عربستان می انجامد.

بیداری اسلامی:

موضوع  حضور ملت ها در صحنه برای  احیا مطالبات دینی و  اقتصادی  در  مناطقی رخ داده است که  واشنگتن آنها  را   با سرمایه گذاری های کلان  در راستای اهداف و سیاستهای  کاخ سفید هدایت می نمود . خیزش ملتها کشورهائی را در بر گرفت  که حاکمان آنها  يا وابسته به کاخ سفید بودند  و یا مراودات آشکار و پنهانی با  ولد نامشروع واشنگتن (اسرائيل) در منطقه داشتند . این زلزله  دولتمردان تل آویو را نگران و هم پیمانانش را در  خاورمیانه  مستاصل نمود.  به بیان دیگر  شعار  اسلام گرایان  که عامل وحدت بخش می باشد با نفرت نسبت به   صهیونیست ها ارتباط مستقیم دارد .خواسته های مردم در کشورهائی که بیداری اسلامی را تجربه کردند در سپهر دیانت  توام با مرگ و نیستی برای  اسرائیل غاصب  می باشد.

شکل گیری بیداری اسلامی در منطقه تبدیل به دومینیوی  سقوط حاکمان  مستبد  و وابسته  جهان  عرب گردید که  کشورهای عربی در مقابل این موج بیداری اسلامی  به سه دسته تقسیم گردیدند. 

گروه اول  توان مقاومت در مقابل  طوفان سهمگین  دگرگونی را  نداشته  و نهایت  تسلیم اراده مرد م شدند  و قدرت  نامشروع را به صاحبان  اصلی آن واگذار کرده مانند  کشورهای تونس ، لیبی  و مصر.

گروه دوم کشورهائی که با حمایت خارجی  و استفاده از  ضعف  مردم در نداشتن  لیدر  قوی  در کشمکش قدرت  همچنان در فرازو فرود قرار دارند ؛ مانند بحرین و یمن .

گروه سوم کشورهائی هستند که  امواج متلاطم  مردمی آنها را وادار نمود که با دادن امتیازهائی  مردم را  وادار به عقب نشینی نموده و فعلا  بر کرسی  متزلزل قدرت تکیه بزنند که این کشورها  با سرکوب و  وبرخورد پلیسی شدید  ضمن انکه وعد ه هائی نیز به مردم دادند  فعلا توانستند ادعا کنند در زمره کشورهای نوع اول و دوم نیستند . عربستان و اردن و دیگر شیوخ  حاشیه خلیج فارس  را می توان در  ردیف این کشورها  مطرح نمود.

بیداری اسلامی   جغرافیای  این کشور را به گونه ای تحت تاثیر قرار داد که افزون بر  شرق عربستان و پتانسیل  شیعیان ، اهل سنت نیز  مراتب اعتراض خود را به نابسامانی های موجود اعلام کردند . گفتنی است  ملک عبد ا ... برای  نجات از  سرنوشت محتوم  هم قطاران عرب خود  اصلاحاتی  محدود انجام داد تا از این رهگذر  این دوران  سخت  را سپری کند.

به گفته 'یوگنی ساتانوفسکی' رییس مؤسسه خاورمیانه در مسکو، موج انقلابی به زودی تمام عربستان را در بر خواهد گرفت و این کشور را به دو قسمت شرقی و غربی تجزیه خواهد کرد.

'رابرت فیسک' خبرنگار خاورمیانه روزنامه انگلیسی 'ایندیپندنت' در گزارشی اختصاصی نوشت: بدترین کابوس عربستان سعودی، رسیدن بیداری و خیزش عربی جدید به این کشور است که اکنون در حال انداختن سایه طولانی خود بر خاندان آل سعود است. بدون تردید  موضع گیری دولتمردان  ریاض در قبال  بیداری اسلامی  خشم مردم این کشور را برانگیخت زیرا   دولت سعودی گزینه  واشنگتن در منطقه بود که  در مقابل ملت های منطقه ایستاد . این کشور  پناهگاه بن علی  دیکتاتور تونس گردید ، علی عبد ا صالح خونریز یمن را مدتی  میزبانی نمود . شورای نظامی مصر را  تطمیع كرد  که در صورت امکان  از محاکمه مبارک  منصرف شوند . این  اقدامات  سعودی سبب گردید  معترضین و مخالفین در  عربستان  به صحنه آمده  و  خواهان  مطالبات  سرکوب شده خود باشند  ضمن انکه  تاکنون هزینه های آن را نیز  پذیرفته اند . بدون شک  بیداری اسلامی  یکی از مهمترین مولفه های  تغییر در عربستان می باشد که می تواند بین شیعه نابرخوردار و منزوی  با اهل سنت معترض  به سلطنت مطلقه،  مخرج مشترکی ایجاد کند و از انها  ظرفیت قابل اعتنائی برای سرنگونی  سیستم  پادشاهی فرزندان  عبد العزیز فراهم نماید .

شیعیان عربستان :

الف ) جایگاه شیعه در عربستان

شیعیان حدود 15 درصد از مردم عربستان را تشکیل می دهند. آنان غالبا در مناطق شرقی (احساء ، قطیف) سکونت دارند. این مناطق در سال 1913م به دولت جدید عربستان ملحق شده است. هنگامی که ملک عبدالعزیز منطقه شرقی را به قلمرو خود ضمیمه کرد شیعیان با او توافق کردند که بتوانند شعایر مذهبی خود را آزادانه به جا آورند. برخی از شیعیان نیز در حجاز و بویژه مدینه منوره سکونت دارند. شیعیان اسماعیلی و زیدی نیز در “نجران” و جنوب سکونت دارند. تنها در ریاض 30 هزار شیعه هستند که برای کار و تجارت به آنجا آمده اند.

با وجود در اقلیت بودن شیعیان در عربستان، سکونت آنان در ناحیه استراتژیک و میادین نفتی «قوار» و «قطیف» جایگاه ممتازی به آنان داده است. شایان ذکر است که میدان نفتی قوار، بیش از 60 میلیارد بشکه که دو برابر کل ذخایر نفتی آمریکا است، ذخیره قطعی نفتی دارد. هزینه استخراج نفت از این منطقه در حدود هر بشکه، سه دلار ارزیابی می‌شود. این در حالی است که تنها هزینه استخراج کمتر از این رقم در منطقه خلیج فارس متعلق به عراق می باشد .

ب) تبعیض علیه شیعه

1- سیاسی

پیوند  آل سعود  با  وهابیت  مخرج مشترک محرومیت شیعه  از حضور در  مسئولیت های مهم این کشور شده است . حکام فعلی تا زمانی که در مصدر قدرت باشند  و همچنان مطیع آموزه های  وهابی  قرار گیرند امیدی  به رفع تبعیض های سیاسی در جامعه عربستان نمی رود . شیعیان از تصدی پست‌های میانی و عالی در حاکمیت محرومند. مقامات امنیتی، کشوری، نظامی و پلیس به‌طور کامل در اختیار وابستگان سعودی و سنی‌ها است. حتی در استان شرقی هم شیعیان به مشاغل مهم منصوب نمی‌شوند. مدیریت مدارس، دانشگاه‌ها، سفارتخانه‌ها به جز موارد نادر همچون شیعه بودن سفیر عربستان در ایران در اوایل دهه 1380 (ه.ش) و ارگان‌های دیگر در زادگاه شیعیان، متعلق به آنان نیست. شیعیان استان «الاحساء» حتی از تصدی معاونت دبستان هم محرومند. به عبارت دیگر  شیعه در این کشور به عنوان شهروند درجه 2 مورد توجه قرار می گیرد .

2- اقتصادی

شیعیان با وجود برخورداری از انگیزه و توان فراوان، و قرار گرفتن در  جغرافیای نفت خیز  این کشور ،  محروم‌ترین گروه در عربستان هستند.  به عنوان نمونه  بعد از درخواست های  فراوان  و اعتراضات  گسترده  در خصوص کمبودها و  نداشتن  زیر ساخت های اقتصادی و محروم بودن از امکانات بهداشتی ، در سال 1987 نخستین بیمارستان در قطیف  ساخته شد . «رابرت لاسی» پژوهش‌گر دانشگاه واشنگتن اظهار می‌دارد: «اگر استان شرقی (عربستان) تحت حاکمیت حکام سعودی نبود، غنی‌ترین کشور حوزه خلیج‌فارس شده و از تمامی کشورهای منطقه ثروتمندتر بود.» کمیته بین‌المللی حقوق بشر در سال 1996.م اعلام کرد: استان شرقی عربستان یکی از محروم‌ترین مناطق عربستان است، دولت در قیاس با سایر مناطق، در استان شرقی بسیار کند عمل کرده ‌است‌ و در بخش‌های آموزشی، پزشکی و جاده‌سازی سرمایه‌گذاری مناسبی نمی‌کند.

 3-‌ مذهبي

دولت سعودی گرچه مذهب تشیع را عملا پذیرفته اما قانونی در این باره وضع نکرده و شیعیان در قبال فشارها و حملات رسانه ای، دستاویز قانونی محکمی برای دفاع از خود ندارند. در امور دینی مثل نماز جماعت و جمعه و جلسات قرآن آزادی وجود دارد. هر چند اگر احساس شود که این فعالیت ها در حال گسترش است، جلوگیری می کنند. اهانتهای نویسندگان سلفی به شیعیان در روزنامه ها و شبکه های تلوزیونی و سایتهای اینترنتی عربستان همواره بوده و ممانعت نشده است .آل‌سعود حتی برای ساختن بناهای مذهبی مانند حسینیه و مسجد، پوشیدن لباس مخصوص (به عنوان نمونه لباس مشکی در ایام سوگواری) بر زبان آوردن اعتقادات و برگزاری مراسم مذهبی، محدودیت‌های خاصی را به‌طور قانونی و به‌طور عرفی برای شیعیان به‌وجود ‌آورده‌ است.

فساد خاندان آل سعود :

سلطه اختاپوسی  فرزندان عبد العزیز بر سرزمین وحی  آنها را وادار به غارت  سرمایه های ملی نموده است  به گونه ای که  اکنون  اسم برخی از آنها  انعکاس رسانه ای داشته است . من جمله شاهزاده «عبدالعزیز بن فهد بن عبدالعزیز آل سعود»، یکی از وزرای سعودی و رئیس سابق دفتر نخست‌وزیری و شاهزاده «طلال بن عبدالعزیز آل سعود»، دو چهره ای هستند که از انها به عنوان راس هرم فساد  مالی در  عربستان یاد می شود.

قدرت مالی و ثروت نفتی هنگفت شاهزاده‌های سعودی تضادی اساسی را با مردم این کشور ایجاد کرده است. شاهزادگان در رفاه، ثروت و فساد غرق شده‌اند و از طرفی مردم عادی اکثراً زندگی سختی را می‌گذرانند. به گونه ای که  برخی از افراد ناگزیرند برای گذران زندگی خود  حتی در قبرستانهای ریاض زندگی کنند . در این میان وضعیت اقلیت‌ها شامل شیعیان، اسماعیلی‌ها، زیدی‌ها وحتی بعضی از عشایر بدتر است.خیلی از این شاهزاده‌ها هم اکنون در عربستان حضور فیزیکی ندارند، اما در بسیاری از کشورهای جهان سرمایه‌گذاری‌های گسترده داشته‌اند. 50 درصد از درآمدهای نفتی بین همین 6 هزار شاهزاده تقسیم می‌شود.هم‌چنین 700 میلیارد دلار از سرمایه‌های بورس «وال استریت»، بزرگ‌ترین بورس جهان در اختیار شاهزاده‌های سعودی است. آنان ثروت‌های مردم عربستان را می‌بلعند و بدترین ستم‌ها را بر مردم به ویژه شیعیان در القطیف، الاحساء و ... روا می‌دارند.

 یکی از دیپلمات‌های سابق آمریکا در این باره می‌گوید: هزینه‌های هواپیمای "تورنادو" 25 میلیون دلار در بازارهای جهانی است، اما عربستانی‌ها در مقابل هر هواپیمایی از این نوع بین 75 تا 65 میلیون دلار هزینه می‌کنند و در یک پیام تلگراف محرمانه‌ای که برای یکی از سفارت‌خانه‌های غربی ارسال شده،‌ آمده است که یک سوم درآمدهای کشور به بودجه کشور اختصاص پیدا نمی‌کند، بلکه به جیب خانواده سلطنتی می‌رود. بنابراین باید گفت که درآمدهای نفتی کشور عربستان صرف خانواده سلطنتی می‌شود.

بنابراین  یکی از  مولفه های  اشتیاق افکار عمومی در عربستان برای  تغییر  نارضایتی گسترده از فساد  اقتصادی  خاندان حاکم می باشد که فقط به 2 نفر اشاره گردید . هر کدام از شاهزاده ها به فراخور برخورداری از قدرت  از نعمت  موجود این کشور برخوردار می گردند.

زنان:

در عربستان زنان از زمان تولد تا مرگ زیر سایه مردان زندگی می کنند. تربیت زنان طوری است که نه فقط خود را زیردست مردان می دانند بلکه این باور در ذهن و روح آنها کاشته می شود که زن عامل گناه و منشأ بدبختی است! قوانین این کشور در مورد حق مالکیت و ازدواج زنان به گونه ای است که آنها پس از مردان در درجه دوم اهمیت قرار دارند. قشر زنان به دلیل  نوع جنسیت  از حقوق اجتماعی محروم می باشند  که عقبه فکری و تئوریک  نظام سلطنتی یعنی  وهابیت  بر محرومیت  زنان از حقوق اجتماعی  صحه می گذارد.شيوخ وهابي  كه اسلام را  با نسخه محمد بن عبد الوهاب  تئو ريزه مي كنند ، نگاه بسيار بد بينانه اي را به جنس زن داشته و با  صدور فتاواي عجيب و غير عقلائي  بيشترين ظلم را به قشر زن در كشور عربستان روا مي دارند . كه ذيلا به دو نمونه از فتاوا ي آنان  در مورد زنان اشاره مي گردد .

دست زدن زنان به موز و خیار حرام است!

يكي از روحانيون القاعده فتوا داده است که زنان حق دست زدن به موز و خیار را ندارند. این مفتی وهابی در فتوای خود در این باره مدعی تحریک زنان توسط این دو میوه شده است. این مفتی در ادامه این فتوای مضحک خود آورده بود که در صورتی که زنان تمایل به خوردن این دو نوع میوه دارند، باید از شخص دیگری، برای مثال یک مرد مانند همسر و یا پدر خود کمک بگیرند و از آنان بخواهند این میوه ها را بریده و در اختیار آنان قرار دهند.

جايز نبودن صحبت كردن دختر با پدر!

شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت در عربستان سعودی در فتوایی که اخیرا صادر کرد، صحبت کردن دختر با پدرش را تنها در صورتی حلال دانست که مادرش نیز حضور داشته باشد. این مفتی وهابی در ادامه گفت: نشستن دختر نزد پدر و صحبت کردن با وی اگر در حضور مادرش نباشد، شیطان را به میان می کشاند و ممکن است به گناه منجر شود، به ویژه اگر آن دختر لباس های نامناسب پوشیده باشد.

تا چندی پیش، زنان عربستان از شرکت در انتخابات و داشتن حق رأی محروم بودند. آنها حق داشتن تلفن همراه و حق رانندگی ندارند و بدون اجازه یکی از اقوام مذکر نزدیک خود، امکان رفتن به مسافرت یا انجام هر گونه فعالیتی را نخواهند داشت. مواردی که در هیچ کجای پهنه این گیتی  نمی توان نمونه ای برای آن  در نظر گرفت . زن  موجودی ضعیف  ، ناقص  و فاقد ارزش در مقایسه با مرد تلقی شده که  جامعه و سنتهای اجتماعی  امکان هر گونه برخوردی را با ان دارد .زنان این کشور مجبورند که برای رفت و آمد از تاکسی استفاده کنند و یا با خرید خودرو شخصی و استخدام راننده به رفت و آمد بپردازند که در این صورت باید مقدار زیادی از حقوق ماهیانه خود را صرف این کار کنند.

علاوه بر این مسائل، تعدد زوجات یکی از بدترین مشکلات زنان عربستان است. خیلی از مردان سعودی شریک زندگی خود را عوض می کنند. اما زنی که طلاق داده می شود بدون حامی و بی سرپناه می شود. بسیاری از زنان این کشور حاضرند زن سوم یا چهارم مردی بشوند اما در اجتماع تنها و بی سرپناه نمانند و گرفتار فقر نشوند. شیخ البراک مفتی  وهابی  در اظهار نظری  دایره محرومیت اجتماعی زنان را  افزایش داده است  : مشارکت زنان در انتخابات با توجه به اینکه تشبه به کفار به شمار می آید شرعا حرام است و هیچ زنی حق ندارد در انتخابات شرکت کند یا در پست های مشاورتی دولتی استخدام شود. اکنون زنان در چنین  شرایطی که  نظام سیاسی  برای آنها ایجاد نموده است  به عنوان یک مولفه  انقلاب و انفجار در این سرزمین مطرح می باشند. همچنانکه تا کنون  بارها  در فراخوانی های مختلف  تلاش نموده اند جنبش اجتماعی زنان را  راه اندازی و با موضوع رانندگی زن  گام به گام مطالبات  دیگر را نیز  خواستار شوند.

چالش قدرت در عربستان :

1- سنت و مدرنیته

پیوند  آل سعود و ال شیخ اکنون تبدیل به یک چالش  مذهبی برای خاندان حاکم گردیده است که حل این مشکل  در شرایط کنونی بعید به نظر می رسد  وهابیون  سنتی  خواهان برخورد  و سخت گیری در اجرای  احکام اسلامی با تفسیر خودشان  هستند . انان با هر گونه مظاهر تمدنی مخالفند  به نحوی که برخی  ساختمانها به دلیل  عدم وجود دستشوئی و آسانسور جداگانه برای  بانوان مورد تحریم  علمای متعصب وهابی قرار می گیرد . نوگرائی در درون حاکمیت  با سنت گرائی  نیروهای تامین کننده مشروعیت  حاکمیت در تضاد و چالش جدی قرار دارد که حکومت تلاش می کند با افزایش اعتبارات  اسلامی منتقدین را  جذب نماید. 

اقدام وزارت آموزش عربستان‌سعودي در مختلط كردن مدارس كه به دستور هيات بازنگري در ساختار آموزشي اين كشور انجام شده است يكي از دلايل اصلي بالا گرفتن اختلاف بين هواداران عبدالله بن‌عبدالعزيز، پادشاه اين كشور و تندروهاي سلفي ارزيابي می شود . ملك‌عبدالله  طي حكمي شيخ سعدبن‌ ناصرالشتري را به خاطر انتقاد شديدش از مختلط بودن كلا‌س‌هاي درس دانشگاه جديدالتأسيس علوم و تكنولوژي ملك‌ عبدالله  در جده از عضويت در شوراي عالي علماي عربستان‌سعودي بركنار كرد.رسانه‌هاي مستقل عربستان‌سعودي اين اقدام را به مثابه ضربه مهلكي به پيكره سلفي‌ها ارزيابي كرده و اعتقاد دارند اين حكم زمينه‌ساز بروز اختلاف بين خاندان آل‌سعود و افراطيون خواهد بود.

شایان ذکر است که  چالش های مشابه  در گذشته نیز  در عرصه سیاسی  به ویژه سیاست خارجی  از انعکاس گسترده رسانه ای برخوردار بود ه است . در نوامبر 1979 میلادی  وهابیان افراطی که حاکمان ریاض را مرتد دانسته و خواستار بازگشت به اصول، سنت‌ها و ارزش‌های دینی بودند، با غلبه بر نیروهای امنیتی سعودی، مسجدالحرام را به تصرف خود در آوردند. در سال 1991 میلادی (1370 ه.ش) به دنبال افزایش حضور آمریکایی‌ها در خلیج فارس و عربستان، 700 نفر از علمای وهابی به رهبری «عبدالعزیز بن‌باز» مفتی بزرگ عربستان بیانیه‌ای عمومی صادر کردند که با انتقاد از سیاست‌ها و رویه‌های دولتی، اعلام نمودند که خواهان اجرای کامل اصول سلفی‌گری هستند. اقدام‌های این چنینی از سوی وهابیون افراطی تفاوت فاحش دیدگاه آنان را با رهبران ریاض هویدا ساخته و چالشی آشکار را در برابر خاندان آل سعود به وجود آورده است.

- فرزندان

عبدالعزیز بن سعود در سال 1932 پس از غلبه بر سایر قبایل این سرزمین توانست بر اریکه قدرت تکیه بزند و سلسله پادشاهی آل سعود را بنیان گذارد، سلطنتی که تا به امروز با به تخت نشستن پسران وی همراه بوده است.

ابن سعود با تكيه بر مذهب وهابيت و بر اساس آداب قبيله ای، به وسيله رؤسای قبايل صحراگرد، آنها را در اختيار گرفت و با ازدواج با دختر سران قبايل، با آنان پيوند سببی ايجاد نمود و تعداد 30 پسر و بسياری دختر از زنان گوناگون باقی گذاشت و از اين طريق حاكميت خود بر عربستان را تضمين نمود. بعد از مرگ عبد العزیز تاکنون  5 فرزند وی  عهده دار  حکومت گردیده که اکنون  بعد از فوت 2 ولیعهد در  مدت 8 ماهه چالش هائی برای  جایگزینی  مطرح گردیده است .

- ملك سعود بن عبدالعزيز: 1373 الی1384 ﻫ . ق. به مدت 11 سال

- ملك فيصل بن عبدالعزيز: 1384 الی 1395 ﻫ . ق. به مدت 11 سال

- ملك خالد بن عبدالعزيز: 1395 الی 1402 ﻫ . ق. به مدت 7 سال

- ملك فهد بن عبدالعزيز: 1402 الی 1426 ﻫ . ق. به مدت 24 سال

- ملك عبدالله بن عبدالعزيز : 1426 ﻫ . ق. ادامه دارد

 نزاع بر سر قدرت میان شاهزادگان سعودی به عنوان مسئله‌ای دیرینه در خاندان پادشاهی، همواره حاکمیت را با چالش مواجه کرده است. دلیل این امر منشور عبدالعزیز است.ملک عبدالعزیز، اولین پادشاه عربستان منشوری دارد که به نام منشور عبدالعزیز معروف است. در این منشور آمده است: "تا زمانی که پسران من زنده‌اند، قدرت به نوه‌هایم نخواهد رسید." از این حیث برخلاف نظام‌های سلطنتی دیگر که قدرت از پدر به پسر می‌رسد، در خاندان سعودی، قدرت به برادران پادشاه انتقال می‌یابد.

پس از مرگ سلطان ، منشور عبد العزیز مبنی براین که   بايد پادشاهي در ميان بزرگترين افراد شما باشد؛ مگر آنكه فرد بزرگتر از پذيرش آن كناره گيري كند. آنگاه قدرت به بزرگترين فرد از نظر سني پس از وي واگذار مي شود و  مدل انتخاب هیئت بیعت که مسئولیت انتخاب ولیعهد را به عهداه دارد ،   زیر سوال رفت و موجب  اعتراض برخی از فرزندان عبدالعزیز گردید ، ولی  اقدامات  قبلی  ملک عبد ا ... فرصت هر گونه اعتراض را از منتقدین و مخالفین سلب نمود و نایف را به ولیعهدی انتخاب نمود.

پس از مرگ نایف  موضوع انتخاب  امیر سلمان بدون مشورت با هیئت بیعت صورت پذیرفت و بار دیگر ناکارآمدی این  فرمولی انتقال مسالمت امیز قدرت را  تحت الشعاع قرار داد  و اعتراضات در مقابل اقدامات  پادشاه  که در موضوع  انتخاب نایف نیز مسبوق به سابقه بود  حکایت از  رویاروئی قدرت در خاندان سعودی می نماید . به عبارت دیگر این  رفتار  پادشاه بیانگر این واقعیت می باشد که به هنگامه افزون طلبی  منشور پدر و  مکانیزم انتقال قدرت  رنگ می بازد .  شایان ذکر است که  ملک عبد ا .. مدعیان قدرت را با پرداخت رشوه های کلان  متقاعد نموده است . که برخی خبرها این رقم را تا 350 میلیون دلار  عنوان نموده اند.

نزاع شاهزادگان  سنت گرا‌ها و غرب گراها:

شکاف دیگری  که در میان شاهزادگان سعودی شکل گرفته است  را می‌توان حاصل نزاع میان شاهزادگان غرب گرا و شاهزادگان سنت گرا عنوان کرد. در کنار شاهزادگان سنت گرایی که حفظ جایگاه و منزلت خود را تداوم ساختار قبیله‌ای در عربستان می‌دانند، گروهی از شاهزادگان سعودی نیز که معمولا تحصیل کرده کشورهای اروپایی و آمریکا هستند، خواستار مدرن شدن ساخت حکومت در این کشور هستند. هرچند سیستم حکومتی عربستان تلاش می‌کند تا هیچ گاه اختلاف‌های درون خاندان سعودی به بیرون درز نکند با این حال مخالفت‌های علنی شاهزادگان غرب گرا هر از چند گاهی برای سعودی‌ها دردسر ساز می‌شود. از جمله شاهزادگان غرب گرای سعودی می‌توان به" بسمه بنت فهد بن عبدالعزیز"، که بارها سیاست علمای وهابی در رابطه با زنان را مورد انتقاد قرار داده است، "طلال بن عبدالعزیز"، شاهزاده لیبرالی که در دهه شصت به دلیل حمایت از اصلاحات در قانون اساسی به مصر گریخت اما پس از عفو "فیصل" پادشاه وقت عربستان، به این کشور بازگشت و اخیرا از عضویت در هیات بیعت عربستان استعفا داده است .

همچنین "ولید بن طلال بن عبدالعزیز"، میلیاردر سعودی و موسس و مدیر مجموعه کانالهای موسیقی روتانا را مي توان  نام برد كه در زمره غرب گرا جاي مي گيرد.

شکل گیری اپوزیسیون :

سیستم بسته و  استبدادی  عربستان  به گونه ای در  نقض حقوق شهروندان  افراط نمود تا این که  از درون خاندان سعودی  اپوزیسیون  در خارج از کشور اعلام موجودیت نمود .شاهزاده "طلال محمد الرشید" درباره اعلام موجودیت جبهه معارض خود چنین می‌گوید: "ما تولد جبهه معارض دمکراتیک سعودی را اعلام و تأکید می ‌کنیم، این جبهه تلاش خواهد کرد که پایه‌ های دموکراسی و آزادی برحق را در سراسر عربستان سعودی پایه‌‌گذاری و مؤسسات و نهادهایی را در کشور تأسیس کند که تضمین کننده ارزش‌‌هایی همچون مساوات و برابری و عدالت در عربستان باشند .

شاهزاده طلال که از سال 1980 میلادی پناهنده فرانسه شده، در پیام خود افزوده است: "این جبهه رژیم سعودی را بین دو گزینه مخیر می‌‌کند، یا آزادی سلب شده از ملت را به آنها بازگرداند و زندگی شهروندان عربستانی را بر عدل و مساوات و برابري پایه‌‌ریزی کند یا اینکه به صورت مسالمت‌‌آمیز از قدرت کناره ‌گیری کند. معارضان  حکومت فعلی عربستان را غارتگر اموال مردم   و ناقض حقوق آنها معرفی می کند و اعلام نموده است  در صورت عدم اعاده  حقوق  مردم  ،  شهروندان عربستانی را به قیام عمومی علیه حاکمیت دعوت خواهند نمود . محمد دوم فرزند طلال رشید، اعلام نموده است در این مسیر با دیگر گروههای  مخالف  هماهنگ خواهیم بود از جمله  "جنبش اسلامگرای اصلاح طلب" که مقر آن در لندن است، تا از این رهگذر انتقال مسالمت قدرت را  پیگیری نمائیم.

نسل دومی ها  مدعیان جدید قدرت:

منشور عبد العزیز ، کهولت سن  فرزندانش ، تحولات پیرامونی  عربستان  و جهان معاصر  همگی  نسل دوم  عبد العزیز را بر آن داشته  تا منتظر  مکانیسم انتقال قدرت به شکل مسالمت آمیز نمانند زیرا اين امكان وجود داردكه  سازو کار  طراحی شده ،آنها را از رسیدن به قدرت  مورد نظر محروم نماید .  به همین دلیل  بتدریج  موضوع ورود  نوه ها به عرصه  کلان قدرت در ساخت سنتی و  استبدادی عربستان  از انعکاس گسترده ای رسانه ای برخوردا ر بوده است . نوه هاي زيادي  شيوه معمول و موجود را  بر نمي تابند ولي  هنوز اسامي انها  رسانه اي نگرديده است  ولي در بين طيف  ياد شده 2 نفر  اقداماتشان و خواسته هاي آنها  انعكاس رسانه اي داشته كه ذيلا به انها اشاره مي گردد .

1- بندر  بن سلطان

بندر بن سلطان برادر زاده ملک عبدالله و پسر امیر سلطان ولیعهد  متوفي  عربستان سعودی است. وی نیز همانند پدر و عمویش بیمار است و به لطف داروهای گران قیمت و درمان های سلطنتی در بیمارستان های آمریکا روزگار می گذراند. بندر بن سلطان شاید از معروف ترین و پر نفوذ ترین افراد خاندان سعودی به حساب آید. او 22 سال و در بین سال های 1983 تا 2005 میلادی سفیر عربستان در آمریکا بود و نزدیکی بسیاری با خانواده بوش –رئیس جمهور پیشین آمریکا- دارد. وی از حمایت آمریکائی ها برخوردار است و شاید  همین موقعیت و ولیعهدی پدرش  جسارت وی را به گونه ای  افزایش داد که دست به کودتا بزند که البته این کودتا نافرجام باقی ماند .

 گفتنی است  مدتی که  بند رسفیر در امریکا بوده است  با سیا  ارتباطات  زیادی داشته است. روزنامه فایننشیال تایمز در آگوست سال 2009 در مقاله‌ای نوشت، بندربن سلطان در سال 2008 قصد داشت، تا از طریق کودتا قدرت را در عربستان بدست بگیرد و کل نظام حاکم بر این کشور را تغییر دهد. گفته شده که در پی این کودتا چندین افسر ارشد ارتش عربستان بازداشت و بندربن سلطان از نظر سیاسی منزوی شد. او که مدتی در خارج از کشور بود، دوباره به عربستان بازگشت و مورد استقبال شدید تعدادی از عموها و برادرانش قرار گرفت.

2- متعب بن عبدالله

از دیگر کسانی که از او به عنوان پادشاه بعدی عربستان سعودی نام برده می شود «متعب بن عبدالله» پسر ملک عبدالله است. او چندی پیش از سوی ملک عبدالله به عنوان رئیس گارد ملی انتخاب شد و از آنجا که معمولاً رئیس گارد ملی، ولیعهد محسوب می‌شود بسیاری دلیل انتصاب او به این سمت از سوی پدرش را آمادگی برای احراز وظیفه سلطنت می دانند. وی همچنین به عضویت شورای وزیران عربستان سعودی نیز درآمده است.

حال باید دید در آینده چه سرنوشتی برای حکومت خاندان آل سعود رقم می خورد. کودتای بندر بن سلطان برادر زاده پادشاه و پسر ولیعهد این مسئله را در صحنه سیاسی حکومت پادشاهی عربستان تداعی می کند که در آینده نیز هیچ کس نمی‌تواند تضمین کند شاهزادگان سعودی که علی الظاهر فعلا مهر سکوت بر لب زده‌اند اقدامی علیه پادشاه و ولیعهد  کشور خود انجام ندهند یا حداقل پس از مرگ آنها ریاض را به صحنه تاخت و تاز قدرت تبدیل نکنند.

نتیجه :

حوادث داخلی عربستان  و شتاب  جابجائی قدرت  که عنصر اصلی آن  کهولت سن  فرزندان  عبد العزیز می باشد بیانگر وقوع یک رخداد سیاسی  قابل اعتنائی در  سرزمین وحی می باشد . مدل  حکومتی  ریاض امروزه در  جهان نمونه منحصر به فردی است که  این کشور را از همه مدل های موجود جهان متمایز کرده است . سرعت  تحولات  پیرامونی  و شکل گیری نظامهای جدید مبتنی بر حقوق ملتها در جهان عرب  چالشی   در بین  مدعیان قدرت ایجاد کرده و آنها را به لیبرال و سنتی  تقسیم نموده است . عربستان در انتظار  انفجار یک  انقلاب  مطالبات مردمی  به سر می برد . لذا به نظر می رسد شاهزادگان سعودی  باید کاخ های ریاض و جده را با لباس مبدل ترک کرده و به سرعت از کشور متواری شوند . در گیری  مدعیان قدرت بستر  حضور بیشتر  مردم را در  صحنه میدانی  فراهم خواهد نمود . بدون شک  رخدادهای  کشورهای عربی که منجر به بیداری اسلامی شد،  دامن  حاکمان  ریاض را نیز خواهد گرفت و آنها ناگزیر یا  اصلاحات  را پذیرفته و نظام تبدیل به دموکراسی (مبتني بر آراء مردمي )خواهد شد  و یا اینکه  مسیر استقامت در مقابل مردم را طی خواهند نمود که در آن صورت  وقوع یک زلزله سیاسی  در این کشور اجتناب ناپذیر خواهد بود .

 در فوريه 2005- اسفندماه 1384- ساموئل هانتينگتون استراتژيست معروف آمريكايي و صاحب تئوري «جنگ تمدن ها» در يك همايش بين المللي با عنوان دموگرافي كه در نيكوزيا، پايتخت قبرس برپا شده بود گفت؛ «مرتجع ترين كشور منطقه خاورميانه يعني عربستان سعودي كه در آن هيچگونه انتخاباتي نيست و مردم آن كمترين نقشي در حاكميت ندارند و يك خانواده به گونه قرون وسطايي بر آن كشور ثروتمند حكومت مي كند، نزديك ترين روابط دوستانه را با آمريكا دارد و در همان حال، آمريكا با جمهوري اسلامي ايران كه دموكراتيك ترين كشور منطقه است و مجلس و دولت آن با رأي مردم انتخاب مي شوند، بيشترين دشمني ها را دارد. البته مي دانم كه ديپلماسي آمريكا در نگاه به عربستان و ايران، قابل توضيح نيست و متناقض به نظر مي رسد، اما در آينده از كشور عربستان خبرهاي قابل توجهي به گوش خواهد رسيد.»

منبع:http://www.basirat.ir/

بان‌کی‌مون در دیدار با رهبر معظم انقلاب چه گفت؟

اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل در پاسخ به مطلب منتشر شده در شبکه «بی‌بی‌سی» به نقل از «مارتین نسیرکی»، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل، بیانیه‌ای صادر کرد.به گزارش فارس، در بیانیه دفتر دکتر علی اکبر ولایتی که در اختیار این خبرگزاری قرار داده شده، آمده است:

آنچه جناب آقای دکتر ولایتی از سخنان بان کی مون دبیرکل سازمان ملل متحد در جلسه‌ی دیدار وی با رهبر معظم انقلاب نقل کرده است، برگرفته از سخنان شخص آقای بان کی مون می‌باشد و طبیعتاً اسناد صوتی و تصویری این جلسه که با حضور خبرنگاران برگزار شد، موجود است. در آن جلسه دبیرکل سازمان ملل از حضرت آیت الله خامنه‌ای چنین یاد کرد:

«As a supreme leader and also religious leader of not only Iran, but also this region, you can play crucially important role.»

«به عنوان رهبر معظم و همچنین رهبر مذهبیِ نه تنها ایران بلکه این منطقه، شما می‌توانید نقش بسیار مهمی ایفا نمائید.»

در جای دیگر نیز دبیرکل اینگونه اظهار داشت:

«You have an important role to play; you have been playing in the situation in Lebanon, Iraq. I know you are very much concerned for situation in Bahrain.

These are all the areas that Iran has been playing and will continue to play an important role.

I like to focus on one area today, on Syria. One of my main purposes of coming to meet you is to ask you to exercise maximum influence in resolving this crisis in Syria.

I think in this region, only Iran can play this crucially important role...... »

«ایران دارای نقش مهمی است و شما این نقش را در ارتباط با وضعیت لبنان و عراق ایفا کرده‌اید و من معتقد هستم که شما بسیار نگران اوضاع بحرین می‌باشید.اینها موضوعاتی هستند که ایران تاکنون نقش مهمی ایفا نموده و در آینده نیز این نقش را ادامه خواهد داد.من مایلم امروز راجع به یک موضوع تأکید نمایم و آن موضوع سوریه است. یکی از اهداف ملاقات بنده با جنابعالی درخواست از شما برای بکارگیری حداکثر نفوذ خود جهت حل و فصل بحران در سوریه می‌باشد.من عقیده دارم که در این منطقه تنها ایران می‌تواند چنین نقش بسیار مهمی را ایفا نماید.......»

البته مناسب بود که مسئولان سازمان ملل متحد به اندرز رهبر معظم انقلاب مبنی بر شنیده نشدن سخن آمریکا از زبان آنان توجه نموده و چنین بیان آشکاری از دبیرکل را مورد انکار قرار نمی‌دادند.

***

دکتر علی اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین‌الملل پس از برگزاری اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران، در گفت‌وگو یی با اشاره به دیدار رهبر معظم انقلاب با دبیرکل سازمان ملل گفت: دبیرکل سازمان ملل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را رهبر جهان اسلام خواند.

در همین حال رسانه دولتی انگلیس (بی‌بی‌سی) که چندان از برگزاری اجلاس نم در تهران خشنود به نظر نمی‌رسید و سیاست سانسور و به حاشیه کشاندن نشست تهران را در پیش گرفته بود، این بار روز یکشنبه پس از مصاحبه دکتر ولایتی با فارس درصدد تشکیک در حرف وی برآمد. رسانه‌های غربی وقتی نتوانستند مستقیما نشست تهران را زیر سوال ببرند با استفاده از حربه‌های رسانه‌‌ای سعی دارند تا اهمیت و فایده اجلاس نم و ریاست ایران بر این جنبش را کمتر نشان دهند، چرا که قرار گرفتن ایران در جایگاه فعلی‌اش، آن هم همزمان با کمپین سیاسی و اقتصادی غرب علیه ایران یک پیروزی دیپلماتیک تهران علیه طرح انزوای ایران است.

منبع: http://www.basirat.ir/

دنیا گفتمان برتر ایران را چشید

سعيد جليلي، مهمان ویژه اجلاس دوازدهم خبرگان، در اين اجلاس با اشاره به دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران به‌ویژه در عرصه تثبیت اندیشه دینی به‌عنوان خاستگاه مطالبات مردم منطقه و نیز انزوای رژیم صهیونیستی در عرصه منطقه و جهان تصریح كرد: سایه اقتدار فراگیر جمهوری اسلامی ایران، امنیت و ثبات را در منطقه حاكم گردانیده است.
   وي با اشاره به اظهارنظر یكی از مقام‌های سابق عالی‌رتبه آمریکا مبنی بر اینكه خاورمیانه كلید تسلط بر دنیاست و قلب خاورمیانه نیز ایران است، تصریح كرد: هرچند آمریکایی‌ها از هیچ‌گونه تهدید و فشاری علیه ملت ایران فروگذار نمی‌كنند؛ ولی جمهوری اسلامی ایران توانسته است تا با منطقی روشن، گفتمان انقلاب اسلامی در تقابل با آمریکا و رژیم صهیونیستی را به گفتمان برتر ملت‌های منطقه تبدیل كند، به گونه‌ای كه به اذعان مبانی غربی، میزان تنفر از آمریکا در مردم منطقه رو به فزونی است.
   وي طراحی آمریکا برای ساماندهی ظرفیت رژیم صهیونیستی براي تقابل جریان انقلاب اسلامی و تأكید ظرفیت‌های آزاد شده در منطقه ناشی از بیداری اسلامی را مورد توجه قرار داد و خاطرنشان كرد: امروز تدبیر برای بقای رژیم صهیونیستی به مهم‌ترین چالش دولتمردان آمریکایی تبدیل شده است.
منبع: http://www.basirat.ir/

اقتصاد مقاومتي در برابر تحريم اقتصادي

اعمال تحريم هاي يك جانبه و محدوديت هاي مالي و تجاري، همواره يكي از ابزارهاي غيرقانوني نظام سلطه براي وارد آوردن فشار به نظام جمهوري اسلامي ايران در طول سي ودو سال گذشته بوده و مرتباً بر حجم اين تحريم ها افزوده است. اين وضعيت با اجراي تحريم خريد نفت، بانك مركزي، كشتيراني، بيمه و... از سوي نظام سلطه به اوج خود رسيده است. در مقابل اتخاذ چنين رويكردي از سوي غرب، مقام معظم رهبري بحث اقتصاد مقاومتي را مطرح و آن را يك روش مهم در تغيير مسير حركت اقتصادي كشور عنوان كردند. پيش از ورود به بحث، لازم است اين نكته تبيين شود كه معناي اقتصاد مقاومتي اين گونه نيست كه مردم كشور ما مثل كشورهاي بحران زده غرب تن به رياضت اقتصادي دهند و عرصه زندگي براي آنها سخت شود. بلكه اقتصاد مقاومتي اين امكان را فراهم مي كند تا سبك زندگي مردم به سمت حركت جهادگونه و ايستادگي در برابر نقشه هاي دشمن هدايت شود و مردم از سبك زندگي مبتني بر فرهنگ غرب پرهيز كنند و روش زندگي خود را بر اساس الگوي اسلامي- ايراني تنظيم كنند. در اقتصاد مقاومتي، مديريت ارز، مقابله با قاچاق كالا، افزايش ثروت ملي، توجه جدي به علوم دانش بنيان، مقابله با فرهنگ اسراف در مصرف، راه هاي گريز از تحريم ها و ... كه خود آنها كاهش آسيب پذيري كشور در تحريم ها را موجب مي شود بحث مي شود. درباره اقتصاد مقاومتي ابتدا بايد درك صحيح از اقتصاد ملي و همچنين فضاي اقتصاد جهاني و متعاقباً فشار مضاعفي كه نظام سلطه نسبت به ايران داشته است به دست آوريم. به عبارتي؛ نظام سلطه بعد از نااميدي كه در فضاي تخاصم با محوريت نظامي روبه رو شد، در حوزه اقتصاد به طمع افتاد. در همين راستا، اقداماتي را يكي پس از ديگري براي تحت تأثير قرار دادن محيط اقتصادي با هدف هايي كه منجر به تضعيف نظام و فشار روي آحاد مردم شود، در دستور كار قرار داده است تا با اين روش، جورچين خود را كامل كند. بعد از اين توضيح مختصر خوب است در بدو ورود، اقتصاد مقاومتي تعريف شود. برخي از صاحب نظران اقتصادي، در تعريف اقتصاد مقاومتي بيان كرده اند اقتصاد مقاومتي يعني تشخيص حوزه هاي فشار و متعاقباً، تلاش براي كنترل و بي اثر كردن آن و در شرايط آرماني، تبديل چنين فشارها به فرصت؛ كه نتيجه اقتصاد مقاومتي است، سبب كاهش وابستگي ها و تأكيد روي مزيت هاي توليد داخل و تلاش براي خوداتكايي است. براي عملياتي كردن الگوي اقتصاد مقاومتي، چند كار در روزهاي گذشته توسط دولت محترم صورت گرفته كه علاوه بر تداوم اين گونه اقدامات، در كنار آنها يك سري اقدامات ديگر نيز ضروري است كه به جد بايد در دستور كار قرار گيرد كه به اهم آنها اشاره مي شود.

هدفمند شدن ارز مسافرتي؛ يكي از اقدامات بجا و منطقي بانك مركزي، تغييرات جديد در مقررات ارزي است كه بسيار بر روند عملياتي شدن اقتصاد مقاومتي تأثير دارد. بانك مركزي در ابلاغيه اي، شرايط فروش ارز مسافري به جز شهرهاي زيارتي [در عراق و عربستان] به ميزان 200 دلار با تأييد سازمان حج و زيارت، بقيه را حذف كرده است. ساليانه چند ميليارد دلار ارز مسافرتي از كشور خارج مي شد در حالي كه هيچ توجيه اقتصادي براي آن وجود نداشت. «محمود بهمني» رئيس كل بانك مركزي در گفت وگو با خبرگزاري فارس درباره منفعت اين اقدام بيان كرد: «حجم ارز مسافرتي مورد نياز كشور در سال حدود 5/6 تا 7 ميليارد دلار است كه از اين ميزان، بالغ بر 70 درصد به مسافران غير از عتبات عاليات و حج اختصاص پيدا مي كرد كه با حذف اين دسته از مسافران از دايره دريافت كنندگان ارز دولتي، مصرف ارز مسافرتي به حدود يك ميلياردونيم تا دو ميليارد دلار كاهش خواهد يافت كه در كل، پنج ميليارد دلار در مصارف ارزي صرفه جويي مي شود.» اين آمار در صورتي بهتر درك مي شود كه بدانيم اخيراً واحد اطلاعات اكونوميست برآورد كرده است به دليل فشار تحريم ها و محدوديت مالي و تجاري بر ضد اقتصاد ايران، جمهوري اسلامي در مدت زمان يك سال 14 ميليارد و 200 ميليون دلار با كاهش صادرات مواجه مي شود. در اين صورت، يك سوم كمبود منابع ارزي پيش بيني شده با يك تصميم كارشناسي و منطقي جبران مي شود.

واگذاري ارز مرجع به كالاهاي اولويت دار؛ يكي ديگر از اقدامات صورت گرفته براي تحقق اقتصاد مقاومتي، اولويت گذاري كالا ها به 10 گروه و تخصيص ارز با نرخ مرجع 12260 ريال به برخي از اولويت هاي اساسي است. دولت چند ماه پيش اعلام كرد مبلغ 24 ميليارد دلار براي واردات كالاها تخصيص داده است. در اين بخش، كالاها به 10 گروه تقسيم شدند كه كالاهاي اساسي كشور كه به نوعي با زندگي روزانه مردم مرتبط است در جايگاه اول و دوم قرار گرفتند. مسئولان به صراحت به سيستم بانكي اعلام كردند كه در مرحله اول تأمين ارز مرجع، ارجحيت با جايگاه هاي اول و دوم است و چنانچه بانك ها بتوانند مشكل نقل و انتقالات ارزي را حل وفصل كنند، اولويت هاي بعدي نيز مي توانند ارز 1226 توماني دريافت كنند. مرتبه اول شامل كالاهاي اساسي نظير؛ گوشت قرمز، گوشت مرغ، گوسفند زنده، جو، ذرت، دانه سويا، كنجاله، روغن خام، شكر خام و شيرخشك صنعتي؛ و مرتبه دوم نيز شامل كالاهايي نظير؛ داروهاي ساخته شده، مواد اوليه دارو و تجهيزات پزشكي كه در داخل كشور توليد نمي شود، است. اولويت هاي بعدي هم در صورت تأمين منابع و حل نقل و انتقال پول، اگر ارز با نرخ مرجع باشد خوب است.

توجه جدي به شركت هاي دانش بنيان؛ شركت ها و موسسات دانش بنيان شركت يا موسسه خصوصي يا تعاوني هستند كه به منظور هم افزايي علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانش محور، تحقق اهداف علمي و اقتصادي (شامل گسترش و كاربرد اختراع و نوآوري) و تجاري سازي نتايج تحقيق و توسعه (شامل طراحي و توليد كالا و خدمات) در حوزه فناوري هاي برتر و با ارزش افزوده فراوان به ويژه در توليد نرم افزارهاي مربوط تشكيل شده اند. منظور از توليد ثروت از دانش در شركت هاي دانش بنيان اين است كه اين شركت ها بتوانند با توليد محصولات علمي، ارزش افزوده آنها را هم افزايش دهند تا در دنياي رقابتي، از استانداردهاي لازم برخوردار باشند و مطلوبيت خود را براي مشتريان حفظ كنند. امروزه دانش مهم ترين دارايي يك كشور است و سرمايه هاي فكري ابزار اصلي توسعه و پيشرفت محسوب مي شوند. بر اين اساس، حمايت هاي ويژه اي نظير معافيت از پرداخت ماليات، عوارض، حقوق گمركي، سود بازرگاني و عوارض صادراتي، تأمين تمام يا بخشي از هزينه توليد، عرضه يا به كارگيري نوآوري و فناوري با اعطاي وام كم بهره يا بدون بهره و ... از اين شركت ها صورت گيرد. از منظر مقام معظم رهبري، يكي از بهترين مظاهر و موثر ترين مولفه هاي اقتصاد مقاومتي، شركت هاي دانش بنيانند كه مي توانند اقتصاد مقاومتي را پايدار تر كنند. رهبر معظم انقلاب اسلامي، رشد اقتصادي حقيقي را در گرو توليد ثروت از طريق دانش و علم مي دانند و مي فرمايند: «اگر شركت هاي دانش بنيان جدي گرفته شوند و از توسعه كمي و كيفي آنها حمايت شود، به واسطه ثروت آفريني از طريق علم، اقتصاد كشور به شكوفايي حقيقي خواهد رسيد.» در حال حاضر بيش از سه هزار شركت دانش بنيان در پارك هاي علمي و فناوري كشور فعاليت دارند و با توجه به قانون حمايت از شركت هاي دانش بنيان، تعداد آنها تا پايان برنامه پنجم توسعه به 20 هزار شركت افزايش مي يابد.

جلوگيري از خام فروشي نفت؛ تحريم نفت فرصت مناسبي است تا به جاي خام فروشي آن، با تبديل نفت به مي كند كه كشور قادر باشد با اختيار خودش اعلام كند كه من مصلحت مي دانم امروز توليدم را فلان قدر كم كنم؛... امروز مي خواهم صادرات نفتم را اين قدر كم كنم و نفت را در كارهاي غيرسوخت مصرف كنم. سوخت، بدترين استفاده از نفت است و دنيا الي ماشاء الله استفاده هاي بهتر از سوخت نفت را كشف مي كند و پيش مي رود. آن روز ما مي توانيم خوشحال باشيم و به نفت خشنود باشيم.» حضرت آيت الله العظمي خامنه اي توليد است كه دولت با طيب خاطر مي تواند روي درآمدهاي آن حساب باز كند. اگرچه در طرح تحول اقتصادي، يكي از هفت نظام، اصلاح ماليات بود و قدم هاي خوبي هم برداشته شد و در سال گذشته 1392 درصد بودجه مالياتي(28 هزار ميليارد تومان) تحقق پيدا كرد، اما هنوز فاصله درآمد مالياتي ما با ميانگين جهاني و بسياري از كشورها فاصله زيادي دارد. اما در اين بين، موضوع فرار مالياتي، اهميت خاصي دارد كه بايد براي آن تدابير ويژه اي صورت بگيرد، چون برخي برآوردها نشان مي دهد ميزان فرار مالياتي حداقل دو برابر درآمد مالياتي بالقوه فعلي است!

مديريت واردات؛ يكي ديگر از راهكارهاي موفق و كم دردسر، مديريت بر واردات است كه مي توان از آن براي تحقق اقتصاد مقاومتي سود جست. البته در اينجا يك تفكيكي بايد صورت بگيرد، كالاهاي غيرضروري و حتي مضر كه هم در برخي موارد موجب ضربه به توليد داخلي است و هم توان ارزي كشور را پايين مي آورد مثل؛ واردات 70 ميليون دلاري اسباب بازي در سال گذشته يا 150 ميليون دلاري لوازم آرايشي يا رقم بالايي كه هر ساله براي سيگار، ماشين هاي لوكس، برخي پرندگان و حيوانات و... كه علاوه بر خروج ارز از كشور، اكثر اين گونه ارزها، به جيب كساني سرريز مي شود كه تحريم ها را عليه كشور ما تدارك مي بينند. توجه به توصيه مقام معظم رهبري در اين باره مي تواند ملاك عمل متوليان اين بخش قرار گيرد. معظم له مي فرمايند: «من نسبت به مسئله مديريت واردات به دولتي ها سفارش كردم؛ الآن هم تأكيد مي كنم. من نمي گويم واردات متوقف بشود؛ چون يك جاهايي لازم است كه واردات انجام بگيرد؛ اما واردات بايد مديريت بشود. يك جايي واردات مطلقاً نبايد بشود؛ يك جاهايي بايد انجام بگيرد. با مديريت، واردات انجام بگيرد.»( 27/5/89)

تداوم هدفمندي يارانه ها؛ استمرار هدفمندي يارانه ها هم به جهت مقابله با فرهنگ اسراف در مصرف - از جمله كاهش مصرف سوخت- علاوه بر آنكه مي تواند به اقتصاد كشور كمك كند، آسيب پذيري كشور را نيز در تحريم ها كاهش مي دهد. علاوه بر آن، به جهت مقابله با قاچاق سوخت و هم از جهت تشويق بنگاه هاي توليدي به استفاده از فناوري هايي با مصرف بهينه انرژي براي رقابت پذيري با محصولات خارجي ضرورت دارد، هدفمندي يارانه ها تداوم يابد. البته حمايت از طريق يارانه، به ويژه در بخش هاي حساس توليدي مثل كشاورزي يا كالاهاي استراتژيك براي عبور از اين مرحله گذار خوب است، اما بازگشت به دوره پيش از آن، به هيچ وجه به صلاح اقتصاد كشور نيست كه برخي ها توصيه مي كنند.

آنچه بيان شد بخشي از راهكارها بود كه با عملياتي شدن آنها با يك حساب سرانگشتي مي توان قاطعانه گفت عبور از اين مرحله، بسيار آسان تر آن چيزي است كه دشمن به قول خودش براي فلج كردن اقتصاد ايران تدارك ديده است. از سوي ديگر، نظام جمهوري اسلامي ايران با پشتوانه حمايت ملت ايران در طول سه دهه گذشته ثابت كرده است كه ضمن احترام به همه مقررات بين المللي به هيچ وجه از حقوق قانوني و بين المللي خود نخواهد گذشت و زير بار سياست هاي سلطه جويانه قدرت هاي بزرگ نخواهد رفت. ملت بزرگ ايران بار ها ثابت كرده است كه با اتكا به ذات اقدس الهي و بهره گيري از توانمندي هاي ملي، تحريم ها و فشارهاي اقتصادي را به يك فرصت تبديل مي كند، كاري كه در سه دهه گذشته بار ها آن را ثابت كرده است و اين بار نيز با الگوي اقتصاد مقاومتي به سرانجام خوشي خواهد رساند.

ان شاء الله

 

نویسنده: علی قاسمی

 

تداوم اتهام‌های واهی علیه ایران؟!

روزنامه واشنگتن‌پست 21 ژوئیه 2012 (31 تیر) در مقاله‌ای به طرح ادعاهایی در مورد ایران پرداخت و نوشت: بمب‌گذاری در اتوبوس حامل گردشگران اسرائیلی در بلغارستان در روز چهارشنبه این واقعیت تلخ را برجسته می‌کند که ایران، جنگ در فضای تروریسم را آغاز کرده است. ایران با استفاده از خاک کشورها و گاهی به کارگیری نیروهای خودی یا دست‌نشانده‌هایی مانند حزب‌الله لبنان به طور هدفمند نه‌تنها دیپلمات‌های دشمنان خود مانند اسرائیل و عربستان، بلکه غیرنظامیان را نیز مورد حملات تروریستی قرار می‌دهد. حمله تروریستی در بلغارستان که در آن پنج اسرائیلی کشته شدند، نهمین توطئه تروریستی ایران در سال جاری و سومین مورد در این ماه بوده است.
   در ادامه مقاله آمده است: مقامات ایرانی اشاره کرده‌اند به‌دنبال انتقام ترور دانشمندان هسته‌ای خود و اقدام متقابل به دلیل حملات سایبری اسرائیل و آمریکا هستند. اما در بیانیه شورای امنیت در روز پنج‌شنبه آمده است: «هر گونه حمله تروریستی فارغ از انگیزه آن، جنایتکارانه و غیرقابل توجیه است.» سه دور گفت‌وگوهای هسته‌ای میان ایران و شش کشور، سازنده نبود و هیلاری کلینتون، وزیر خارجه آمریکا نیز این هفته بر آن تأکید کرد. به هر حال، دولت اوباما ظاهراً به تداوم مسیر دیپلماتیک در قبال مسئله هسته‌ای ایران علاقه‌مند است تا از حمله یکجانبه اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران جلوگیری کند. تا زمانی که اثرگذاری تحریم‌ها علیه صادرات نفتی ایران مشخص نشده، اقدام نظامی باید از نظر دور نگه داشته شود.
   در پایان مقاله آمده است: به هرحال، باوجود این سیاست‌ها، پاسخ بین‌المللی به اقدامات تروریستی ایران باید جدی‌‌تر از گذشته باشد. باوجود شواهد و مدارک محکم که حزب‌الله و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به این حملات مرتبط می‌کند، حتی برخی کشورها که خاکشان مورد هجوم تروریست‌ها قرار گرفته، واکنش جدی نشان نداده‌اند. سفیر هند در سازمان ملل، ترور این هفته مقامات ارشد سوری در دمشق را محکوم کرد، اما باید ایران را به دلیل بمب‌گذاری ماه فوریه مسئول بدانند. در صورتی که ایران از پیامدهای اقدامات تروریستی خود در امان باشد، همچنان در مسیر تروریسم گام خواهد گذاشت. اسرائیل گفته است به روش خود انتقام خواهد گرفت. اما «جنگ در سایه» نباید تنها پاسخ باشد. شورای امنیت باید شواهد و مدارک فراوان در مورد دخالت حزب‌‌الله و سپاه پاسداران ایران در این حمله تروریستی را بررسی و این دو سازمان و دولت ایران را با تصویب تحریم‌هایی مجازات کند.
منبع: http://www.basirat.ir/

يكي به نعل يكي به ميخ خاتمي

حال و هواي انتخابات رياست جمهوري دوره يازدهم، اصلاح طلبان را هوايي كرده و سعي دارند خود را وارد عرصه سياسي كشور كنند تا شايد بتوانند حيثيت از دست رفته خود را باز يابند.چند زماني است كه زمزمه‌هايي از اردوگاه اصلاح طلبان شنيده مي‌شود و اين صداها نشان از بازيابي در عرصه سياسي كشور دارد.

پافشاري بر اقدامات و عملكرد گذشته و تبري نجستن از اتفاقات فتنه ۸۸ در مواضع و سخنان اصلاح طلباني كه از آن تاريخ تاكنون موضع روشني در قبال آن اتفاقات نگرفته‌اند همچنان در ميان اردوگاه اصلاح طلبان موج مي‌زند.شكل گيري اين فضا شايد به خاطر اختلافات اصولگرايان، برخي اقدامات در مجلس هشتم و حاشيه‌سازي‌هايي كه در دولت ايجاد مي‌شود، فضايي را براي بهره برداري سياسي اصلاح طلبان آماده ساخته است.

سایت رسمی سيد محمد خاتمی نوشته، وی اخیرا در دیدار جمعی از ایثارگران گفته است: ظرفیت و امکانات برای تحقق خواست مترقی مردم -که به نظر من جمهوری اسلامی اگر درست مستقر شود آن خواست را پاسخ می گوید- مهیا نیست و ما و روشنفکران هم به جای بالابردن این ظرفیت، بیشتر به پرمدعایی و دعوا با هم پرداخته‌ایم. می خواهم این را بگویم که اگر ظرفیت جامعه را بالا برده بودیم، خواست ها عملی می شد و آن وقت انتظار نداشتیم که یک نفر یا یک گروه خاص بیاید و همه بارها را به دوش بکشد.

سيد محمد خاتمي بدون آن كه به دلايل حصر و حذف برخي افراد مورد نظر وي اشاره كند گفته است؛ از جمله مطالبی که بارها به آن پرداخته ام این است که نتیجه حذف و حصر تقویت حکومت و جلب و جذب نیروهای مأیوس نیست. حاصل حذف و حصر نومیدی از اصلاح در جامعه است و نتیجه تداوم آن این که گروه گروه از جوانان و مردم رو به کسانی بیاورند که می گویند اسلام یا حداقل حکومت اسلامی نباشد و این فاجعه ای است که بیش و پیش از همه حکومت باید به آن بیندیشد و آن را حل کند.

خاتمي با طرح اين موضوعات علاوه بر اين كه سعي دارد اينگونه القا كند جامعه رو به بي ديني و فرار از اسلام توسط جوانان پيش مي‌رود،شرايط حاكم بر جهان اسلام را ناديده گرفته كه تحولات و بيداري اسلامي در كشورهاي عربي اسلامي نشأت گرفته از پيام انقلاب اسلامي ايران است.

خاتمي و همراهانش كه در اتفاقات فتنه ۸۸ رويكردي مسئله دار از خود نشان دادند و حتي برخي از ياران وي از جمله مهاجراني وزير ارشاد دولت اصلاحات اكنون در انگليس به سر مي‌برد و هر از گاهي با شبكه سخن پراكني بي بي سي فارسي هم گفت‌وگو مي‌كند در ادامه سخنانش تاكيد مي‌كند؛باز هم می گویم: آری، ما نظام را قبول داریم و انقلاب اسلامی را واقعه بزرگی می دانیم که منجر به استقرار جمهوری اسلامی شد. واقعه بزرگی که نه می توان آن را نادیده گرفت و نه به مصلحت جامعه و ملت ما است که این کار را بکند.

عملكرد وي و ديگر هم‌طيفي‌هاي او از جمله موسوي و كروبي در انتخابات رياست جمهوري به خوبي نشان مي‌دهد كه اگر آنها نظام را قبول دارند و انقلاب اسلامي را واقعه‌اي بزرگ مي‌دانند پس چرا آن اغتشاشات را در كشور ايجاد كردند و حتي پس از آن هم از مردم و نظام اسلامي عذرخواهي نكردند؟!

خاتمي در بخش ديگر سخنان خود جمهوري اسلامي را زير سوال مي‌برد،جمهوري اسلامي كه خود وي با راي مردم و بر اساس قوانين جاري كشور دو دوره به عنوان رئيس جمهور ايران انتخاب شده است؛وي در اين باره مي‌گويد؛ جمهوری اسلامی به نظر ما همان است که می تواند پاسخگوی نیاز جامعه ما باشد؛ جامعه‌ای که طالب آزادی و استقلال و سربلندی و امنیت است. به شرط آن که واقعاً «جمهوری اسلامی» باشد، یعنی رأی و نظر مردم در تعیین حکومت مؤثر باشد و حکومت هم خود را در برابر مردم مسؤول بداند و لوازم جمهوریت یعنی آزادی اندیشه و بیان و نقد و اجتماعات را فراهم آورد و موازین اسلامی، به ویژه معنویت و اخلاق و عدالت در جامعه حاکم گردد و همگان، با هر عقیده و گرایشی شهروند محترم به حساب آیند و از حقوق شهروندی برخوردار باشند. اصلاحات هم همین را می خواهد. اصلاح در جهت رفع کاستی ها و سامان یافتن امور براساس موازین و آرمان هایی که در انقلاب ما مطرح شده است. حال اگر دیگرانی، خواستار راه و سامان و نظام و انتظامی دیگر و در پی براندازی هستند، دچار اشتباه بزرگی شده اند و طبعاً راه ما هم از آنان جداست.

وي وضعيت كشور را وضعيتي امنيتي توصيف مي‌كند و ادامه مي‌دهد؛ این همه تأکید و تلاش برای رفع حصرها و حبس‌ها و عبور از وضعیت امنیتی به وضع امن و آزاد و قانونی، نشانه دلبستگی ما به اصل نظام و جلوگیری از تحریف نظام و ارائه چهره نامطلوب از جمهوری اسلامی است.

منبع: http://www.basirat.ir/

راهبردهای ایران در مهار پیامدهای تحریم نفتی

پایگاه اینترنتی وال استریت ژورنال 1 ژوئیه 2012 (11 تیر) به اقدامات ایران برای مهار اثرگذاری منفی تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه صادرات نفتی ایران پرداخت و نوشت: به موازات اجرایی شدن تحریم‌های اتحادیه اروپا، ایران تلاش‌های خود به‌منظور متوازن‌سازی تحریم‌ها را از طریق معامله پایاپای با چین و فروش تولیدات نفتی بیشتر پالایش شده مانند بنزین به همسایگان افزایش داده است. راهبرد ایران از نزدیک مورد نظاره قرار می‌گیرد، زیرا در صورت عدم موفقیت آن، ممکن است برخی از چاه‌های نفتی ایران بسته شود. این مسئله با گذشت زمان می‌تواند به منابع نفتی ایران آسیب بزند و بهای نفت جهانی را بالا ببرد.

در ادامه مقاله آمده است: کاخ سفید روز یکشنبه اعلام کرد: «با این تصمیم شرکای ما در اتحادیه اروپا، جدیت جامعه بین‌الملل در برابر چالش بلندپروازی‌های هسته‌ای ایران مورد تأکید قرار گرفت... ایران فرصت پیگیری گفت‌وگوهای واقعی را دارد که این هفته در استانبول در سطحی پایین‌تر انجام می‌شود.»

در پایان مقاله آمده است: ایران روابط خود با چین را که روزانه 500 هزار بشکه نفت خام از ایران خریداری می‌کند، تقویت کرده است. چین تحریم‌های بانکی را با پرداخت یوان (ارز خود) به ایران دور می‌زند. ایران از این درآمدها برای پرداخت هزینه تجهیزات و خدمات نفتی استفاده می‌کند. تصمیم ماه گذشته آمریکا برای معافیت چین، هند و سایر کشورها از تحریم‌ها برای دوره‌ای 180 روزه به چین اجازه می‌دهد به خرید نفت خام ایران ادامه دهد. هند سازوکاری را برای شرکت‌های نفتی به منظور پرداخت پول نفت به ایران ایجاد کرد. ایران گزینه‌های جایگزین خود را برای حفظ تولید و متوازن‌سازی آسیب‌های ناشی از کاهش فروش نفت خام گسترش داده است. که نمونه آن، سرمایه‌گذاری جدی بر بخش‌های پالایشی و برقی با سوخت نفت و گاز طبیعی است. ایران مطابق طرح توسعه پنج‌‌ساله در نظر دارد 5/47 میلیارد دلار در پالایش و توزیع صرف کند تا ظرفیت تولید برق خود را تا 40 درصد (25 هزار مگاوات) افزایش دهد. بیشتر این اقدامات، بر صادرات به کشورهای همسایه ایران مانند افغانستان، پاکستان و عراق متمرکز است. به این ترتیب، ایران تلاش می‌کند با پیامدهای منفی تحریم‌های نفتی مقابله کند. همچنین ایران آماده ساخت خط لوله سوخت به منظور انتقال به افغانستان است و رسانه‌های خبری ایران می‌گویند، ایران ساخت خط لوله نفت خام به تاجیکستان را نیز مد نظر قرار داده است.

بصیرت: غربی‌ها برای برآورد تحریم‌ها باید چند ماه صبر کنند؛ اما فقط چند ماه؛ اگر در این چند ماه هدف آن‌ها محقق نشود، در ادامه شیب پیامدهای منفی تحریم‌ها به سمت آن‌ها سوق پیدا می‌کند و روند رو به رشدی می‌گیرد، سازگاری ایران با وضعیت تشدید تحریم‌ها، پاسخ کوبنده به عمل غیرقانونی و غیرانسانی آن‌هاست.
منبع: http://www.basirat.ir/

نشست 1+5مسكو

اهميت نشست مسكو براي ايران و اوباما/رضا گرمابدري

الف- چند روز پيش از مذاكرات بغداد «يعكوف آميدور» رئيس شوراي امنيت ملي رژيم صهيونيستي براي رايزني درباره قضيه هسته اي ايران به لندن، برلين و بروكسل سفر كرد و متعاقب آن كاترين اشتون مسئوليت سياست خارجي اتحاديه اروپا به عنوان نماينده گروه 1+5 به سرزمين هاي اشغالي سفر كرد تا نظر صهيونيست ها را براي برگزاري نشست بغداد جلب كند. در همين سفر بود كه بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي، براي نشست بغداد خط مشي تعيين كرد و گفت: «براي موفقيت آميز بودن مذاكرات بغداد، ايران بايد همه فعاليت هاي غني سازي را تعليق كند، همه اورانيوم غني شده خود را به بيرون از كشور انتقال دهد و تأسيسات هسته اي فردو را نيز تعطيل كند.» هر سه درخواست نتانياهو بدون كم و كاست از سوي غربي ها در نشست بغداد مطرح شد.

ب- يك هفته پس از نشست بغداد، بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي در كنفرانسي امنيتي در دانشگاه تل آويو با انتقاد از 1+5 گفت: «1+5 در برابر ايران خيلي ملاطفت به خرج مي دهد. پس از چند دور گفت وگو فقط از ايراني ها درخواست شده، غني ساز در سطح پايين را متوقف كنند. غرب بايد درخواست هايش از ايران جدي تر باشد و ايران بايد كليه (فعاليت هاي) غني سازي را متوقف و كليه موادي كه تاكنون غني سازي شده اند، از سرزمينش خارج و تأسيسات زيرزميني فردو را تخريب كند.» نارضايتي نتانياهو از نتيجه مذاكرات بغداد به حدي بود كه حاضر نشد با هيئت آمريكايي به سرپرستي«وندي شرمن» نماينده آمريكا در مذاكرات با ايران كه بلافاصله پس از پايان مذاكرات بغداد، راهي تل آويو شد، ديدار كند. در آن زمان يكي از مقامات آمريكايي درباره اين سفر گفته بود: «ما پيش از آنكه دولت خود را از جزئيات مذاكرات بغداد، مطلع كنيم؛ اسرائيلي ها را به طور كامل در جريان مذاكرات قرار داديم.»

ج- علي باقري، معاون دبير شوراي عالي امنيت ملي ايران، پنج روز، پس از گفت وگوهاي بغداد، با ارسال نامه اي به «هلگا اشميت» معاون كاترين اشتون ضمن اعلام آمادگي براي نشست كارشناسان تصريح كرد: «موفقيت مذاكرات مسكو در گرو تمهيد مقدمات لازم و تدوين دستور كار جامع توافق شده است.» پس از اينكه طرف مقابل پاسخ اين نامه را نداد و براي برگزاري چنين نشستي اعلام آمادگي نكرد، باقري در نامه ديگري كه رونوشت آن را براي نمايندگان شش كشور حاضر در گفت وگوها ارسال شد، با اشاره به نزديك بودن زمان مذاكرات مسكو، خطاب به اشميت، بر ضرورت برگزاري نشست مذكور در فرصت اندك باقي مانده تأكيد كرد تا زمينه پيشرفت مورد انتظار در انجام توافق هاي مذاكرات استانبول 2 و بغداد فراهم آيد. اشميت پس از دريافت نامه دوم خطاب به باقري نوشت: «اجازه دهيد بگويم از موضوعاتي كه در نامه هاي اخيرتان مطرح كرده ايد، قدري متعجب شدم. تمايل دارم خاطرنشان كنم كه در خلال مذاكرات مان در بغداد، گروه 3+3، طرح مشخصي ارائه كرد كه در آن از يك سو نگراني هاي اصلي ما از فعاليت هاي غني سازي 20 درصدي شما مشخص شده بود و از سوي ديگر فرصت هاي جالبي براي همكاري ايران، هم در زمينه مسائل هسته اي هم در حوزه هاي ديگري كه به نفع ايران خواهد بود، ارائه شده بود... متأسفانه در بغداد، ايران حاضر نبود پيشنهاد ما براي بحث در مورد اصل اين طرح را بپذيرد... ما در خلال مذاكرات استانبول و پس از آن، چارچوب مشخص و مثبتي براي ادامه فرايند مذاكره مشخص كرده ايم. من و شما گفت وگوهاي تلفني متعدد و جلسات طولاني مدتي براي حركت به سمت اين هدف داشته ايم. اكنون نياز به تعهد جدي در موضوعات اصلي است تا بتوانيم در مورد گام هاي اعتمادساز ملموسي كه بايد سريعاً اجرا شوند، توافق كنيم.بسيار اميدواريم شاهد تعهدات سياسي از جانب شما باشيم.» اشميت در پايان نامه تصريح كرد: «هدف عيني و مشترك ما بايد دستيابي به نتايج ملموس باشد.» برخي درباره نامه اشميت به باقري، نوشته اند: اشميت به باقري نوشته 1+5 در مذاكرات مسكو از ايران خواهد خواست كه غني سازي 20 درصدي اورانيوم را متوقف كند.

د- هيلاري كلينتون وزير امور خارجه آمريكا در آستانه گفت وگوهاي مسكو در سخناني در اسلو، پايتخت نروژ گفت: «مايليم گام هاي عملي ايران براي حل مسئله هسته اي ايران را شاهد باشيم؛ چراكه گفت وگوها هيچ گاه بر سر نشان دادن نيات و صداقت نبوده؛ بلكه بر سر اقدام عملي و نتايج آن بوده است.»پس از مرور روند پيش گفته، در پاسخ به اين پرسش كه چرا غربي ها در آستانه مذاكرات مسكو از توافقات استانبول 2 و نشست بغداد سر باز مي زنند و با طرح ادبيات گذشته، عقبگرد مي كنند؟ به اختصار مي توان گفت حداقل يكي از عوامل اصلي آن فشار سنگين رژيم صهيونيستي است كه به غير از يك مورد در مقطعي كوتاه و لحظه اي، از آن دست برنداشته است؛ اما براي كامل كردن اين پاسخ بايد به موارد زير اشاره كرد:1- پس كشيدن از مذاكره مقدماتي با باقري؛ همانطور كه از دو نامه باقري به اشميت و از پاسخ اشميت به باقري برمي آيد، طرف مقابل قصد دارد، در روند مذاكرات استانبول 2 و بغداد تجديدنظر كند و مسير و محتواي مذاكرات را تغيير دهد. اين امر از پاسخ اشميت و نيز سخنان كلينتون در اسلو به وضوح برمي آيد.

2- سوزاندن برگ مسكو؛ طرف غربي برگزاري مذاكرات هسته اي در استانبول، بغداد و مسكو را موفقيت قرار گرفتن مذاكرات در مسير پيروزي ايران به حساب مي آورد و در واقع تا حدودي نيز همين طور است به ويژه درباره مسكو، كه كشور روسيه با كليه ديدگاه ها و تصميمات طرف غربي عليه ايران موافق نيست و بارها علناً با آن مخالفت كرده است. از اين رو غرب تلاش مي كند با نشان دادن موضعي سخت از جنس مناقشات سختگيرانه گذشته، هم ايران را از توافق برد : برد كه اميدهاي حصول به آن در استانبول2 و بغداد تقويت شد محروم كند و هم اجازه ندهد روس ها از امتياز ميزباني به نفع ايران و به سود موقعيت منطقه اي و بين المللي خودشان استفاده كنند. غربي ها با اين موضعگيري قصد دارند برگ مسكو را براي روسيه و ايران بسوزانند تا اگر در پايان نشست قرار شد مذاكرات ادامه پيدا كند، آن را به يك كشور اروپايي بكشانند، هر چند كه هنوز گزينه هايي مانند چين و برخي كشورهاي ديگر براي ايران وجود دارد.

3- نزديك بودن زمان آغاز تحريم ها؛ كاهش قيمت جهاني نفت و افزايش توليد نفت عربستان و نيز تطبيق نسبي كشورهايي كه مشتري نفت ايرانند و زيرفشار آمريكا مجبور شده اند خريد نفت از ايران را كاهش دهند، با وضعيت جديد، غربي ها را به اين تصور دچار كرده كه ايران در تنگنا قرار گرفته و مي داند چنانچه در نشست مسكو كوتاه نيايد، تحريم هاي اصلي بانك مركزي ايران و تحريم نفتي، چند روز پس از نشست مسكو در تيرماه آغاز مي شود و با افزايش مشكلات ايران توان تحمل آن را از دست مي دهد و بنابراين اگر موضع غرب را جدي بداند تمكين مي كند، غربي ها با اين تصور به زعم خود فرصت طلبي كرده اند تا بتوانند مسير و نتيجه مذاكرات را تغيير دهند.

4- زنگ خطر انتخاباتي براي اوباما؛ آخرين نظرسنجي در آمريكا حاكي از آن است كه «ميت رامني» رقيب اوباما موفق شده به ميزان يك درصد از اوباما جلو بزند و امكان افزايش اين درصد نيز وجود دارد. ياران دولتي اوباما و اتاق فكر تبليغات وي براي جلب نظر افكار عمومي مردم آمريكا، بر موفقيت هاي جنگ با تروريسم متمركز شده اند و نيويورك تايمز گزارش هايي را درباره حملات هواپيماهاي بدون سرنشين و حملات ويروسي به برنامه اتمي ايران منتشر كرد كه اطلاعات تازه اي درباره نقش باراك اوباما رئيس جمهوري آمريكا در آنها را فاش مي كرد. اين افشاگري سر و صداي نمايندگان سنا و كنگره را بلند كرد و اين دو مجلس درز اين اطلاعات را تهديدي براي امنيت ملي آمريكا دانسته و نگراني عميق خود را نسبت به اين حوادث با كاخ سفيد در ميان گذاشته اند. حال بايد با در نظر گرفتن اين وضعيت كه رئيس جمهور آمريكا را براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري واداشته است در برابر ديدگان مردم آمريكا و نمايندگان قوه مقننه به موضوعات امنيتي دست اندازي كند، پرسيد اوباما با چه قصد و انگيزه اي، مذاكرات هسته اي را دنبال مي كند. اگر اوباما به اين نتيجه برسد كه بختي براي پيروزي در انتخابات ندارد، مذاكرات هسته اي ارزشش را براي وي از دست مي دهد و فاقد اولويت مي شود و وي سعي مي كند با آن در حد يك موضوع معمولي برخورد كند و تعيين تكليف آن را به عهده رئيس جمهور بعدي بگذارد.

حال اگر اوباما احساس كند فاصله اش با رقيبش اندك است و با يك شوك و يا شتاب سياسي مي تواند از وي پيشي بگيرد، نگاهش به مذاكرات هسته اي عوض مي شود و آن را يك فرصت، ابزار و امكان مي بيند. در حال حاضر كه فاصله اوباما با رقيبش يك درصد است، اوباما به وضعيت دوم نزديك تر است و با شواهد موجود، معلوم مي شود بر روي نتيجه مذاكرات هسته اي براي پيروزي در انتخابات حساب ويژه اي باز كرده است و شايد زميني كه بايد در آن به دنبال نتيجه برد- برد، بود همين جا باشد. يعني اوباما بتواند براي بار دوم در كاخ سفيد را به روي خود گشوده شده ببيند و جمهوري اسلامي ايران نيز بتواند به حقوق هسته اي اش برسد. تنها راهي كه مي تواند به اين نقطه ختم شود، اين است كه ايران بدون توجه به بهانه جويي هاي جديد غرب كه براي اين دوره جديد است و پيش از اين در دوره هاي پيش مسبوق به سابقه بوده، مسير قاطع و مستحكمش را ادامه دهد و به طرف مقابل تفهيم كند كه به هيچ وجه نگران بازي جديد غرب و بازگشت به نقطه صفر و سوختن برگ مسكو و تشديد تحريم ها نيست و اينكه براي استقبال از اين مسائل آمادگي كامل دارد. با اينكه غربي ها بارها تكرار كرده اند زمان براي ايران رو به پايان است، بايد دو طرفي كه خواهان بازي برد- برد هستند دقيقاً اين واقعيت را درك كنند كه اين بار زمان براي اوباما در حال پايان يافتن است و مرحله جبراني هم ندارد. در اين ميان آنچه كه براي پايان دادن به اين ماراتن طاقت فرسا باقي مي ماند انتخاب شخص اوباماست، زيرا اوباما در وضعيتي قرار دارد كه بايد از دو گزينه موجود يكي را انتخاب كند كه از دو حالت خارج نيست يا رضايت خودش و خشم مقامات صهيونيسم را به دنبال دارد و يا خشنودي مقامات صهيونيسم و ناكامي و شكست خودش را. مشكل بعدي اوباما هم زمان به سرعت سپري شونده است. يعني اوباما نمي تواند دست دست و تعلل كند، زيرا هر لحظه ممكن است فرصت انتخاب را نيز از دست بدهد و جمهموري اسلامي با صلابت و اقتدارش در انتظار فردي بماند كه جايگزين اوباما خواهد شد. 

جایزه اجرای حکم ارتداد شاهین نجفی

یک سایت شیعی جایزه اجرای حکم ارتداد خواننده هتاک ایرانی مقیم آلمان را ۱۰۰هزار دلار اعلام کرد.

سایت شیعه آنلاین برای اجرای حکم ارتداد «شاهین نجفی» خواننده هتاک ایرانی‌تبار مقیم آلمان، مبلغ "۱۰۰ هزار دلار" جایزه تعیین کرد.

براساس این گزارش، این مبلغ توسط یک بانی خیر از یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تأمین شده است.

شاهین نجفی خواننده ایرانی مقیم آلمان است که اخیرا آهنگی به شدت توهین آمیز به امام هادی علیه السلام روانه بازار کرد و این اقدام به شدت خشم عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را بر انگیخته و قلبشان را به درد آورده است.

در پی انتشار این آهنگ توهین آمیز، حضرت آیت الله لطف الله صافی گلپایگانی از مراجع عظام تقلید شیعه، با صدور فتوایی حکم جسارت کنندگان به امام هادی (ع) را "ارتداد"اعلام کردند.

در عین حال حضرت آیت الله مکارم شیرازی از دیگر مراجع برجسته تشیع نیز در پاسخ به استفتائی در مورد توهین به ائمه و به ویژه امام هادی علیه السلام، حکم این اقدام را "ارتداد" اعلام کردند.

صدور حکم ارتداد خواننده هتاک از سوی مراجع عظام تقلید

 حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به استفتاء هیئت الرضا(ع) پاسخ گفتند.

متن سوال هیئت الرضا(ع) بدین شرح است :

محضر مبارک مرجع تقلید جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

با سلام و احترام؛

نظر به این که اخیرا فردی به نام شاهین نجفی که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور است در قالب متن شعر و ارائه تصویری موهون به ساحت مقدس حضرت بقیه الله (عج) و امام علی النقی الهادی (ع) و گنبد مقدس حضرت امام رضا(ع) اهانت کرده و در جهت ترویج این اهانت فایل صوتی و تصویری آن را در پربیننده ترین سایت های اطلاع رسانی قرار داده اند.

تصویر و اصل فایل اهانت آمیز فوق به پیوست ارسال می گردد.

خواهشمند است تکلیف شرعی شیعیان و دوست داران اهل بیت (ع) را در این خصوص بیان فرمائید.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ به این سوال بیان نمودند:

 هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم (ع) و توهین آشکار به آنها اگر توسط فرد مسلمانی صورت گیرد موجب ارتداد است و اگر توسط غیر مسلمانی باشد داخل در عنوان سابّ النبی(ص) می‌باشد.

حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی حکم ارتداد خواننده هتاک را صادر فرمودند.

حضرت آیت الله العظمی علوی گرگانی در پاسخ به استفتایی فرمودند :

اهانت به اهل بیت(ع) حرام است و هر کس عمدا و با قصد اهانت این کار را انجام دهد و بداند که عمل او مصداق توهین است و مرتد.

*************************************************************

حضرت آیت الله العظمی حسین نوری همدانی از مراجع تقلید، روز چهارشنبه 27 اردیبهشت 91 در درس خارج خود که با حضور طلاب و روحانیان در مسجد اعظم قم برگزار شد، اهانت به مقدسات مسلمانان و شیعیان را محکوم کرد.
وی با محکوم کردن اهانت صورت گرفته از سوی یک خواننده خارج نشین به ساحت امام هادی(ع) اظهار داشت: ما شکی نداریم که هرگونه اهانت و سبّ پیامبر(ص)، حضرت فاطمه زهرا و ائمه علیهم السلام موجب ارتداد است و هر کس مرتد شد حکم او معلوم است و این فرد نیز محکوم به ارتداد است.

*************************************************************

حضرت آیت الله العظمی شیخ جعفر سبحانی صبح پنجشنبه 28 اردیبهشت 91 در جشنواره نوآوری تبلیغ دینی که در سالن اجتماعات مدرسه علمیه فیضیه قم برگزار شد، با اشاره به اهانت یکی از خوانندگان خارج از کشور به امام‌هادی (ع)، فرمودند: این خواننده خبیث که به همه قید و بندها پشت‌پا زده و  به ساحت مقدس امام‌هادی (ع)‌ اهانت کرده است، در حقیقت آدم مرتد به تمام معنی و یا در حکم ساب‌النبی است.

 

دیدگاه علمای جهان اسلام و علمای الأزهر درباره وهابيت

علمای الازهر و صاحبنظران و پژوهشگران جنبش های اسلامی تأکید می‌کنند که وهابیت خطرناک‌ترین اندیشه و فکر و ‌دشمن نه‌تنها برای جهان اسلام و بلکه برای غیر اسلام است و خطر آن کمتر از خطر صهیونیسم نیست و افکار و اندیشه‌ها و کردار آنها تشویق کنند و ترویج کننده خشونت و تروریسم و نفرت و تکفیر تمام کسانی است که برخلاف آنها فکر و عمل کنند و با رفتار و عملکرد و تعامل آنها بود که چهره مقاومت اسلامی در فلسطین و عراق اندکی تحریف شد و از این حیث این فریضه و واجبی شرعی است که در برابر این مکتب و پیروانش به هر طریق مجاز و ممکن مقاومت کرد.به‌تازگي همايشي اسلامی در قاهره برگزار شد با عنوان "وهابیت: خطری علیه اسلام و جهان" بود که در آن اندیشمندان و علمای بزرگ جهان اسلام حضور داشتند.

این همايش در بیانیه پاياني خود پیشنهادها و توصیه‌هایی به اين شرح ارائه کرده است:یک: کارشناسان و صاحب‌نظران و علمای جهان اسلام طی هفت پژوهشی که به‌تازگي درباره وهابیت انجام دادند و بر سر این فرقه بحث و مناقشه کردند، به این نتیجه رسیدند که وهابیت برپایه نفی و تکفیر دیگران استوار است و امنیت و صلح تمام کشورهای جهان اسلام را تهدید می‌کند و مهم‌ترین و بارزترین نماد این مکتب "سازمان القاعده" است و در این میان بی‌تردید اگر اموال و دارایی‌‌های سعودی و فتنه‌انگیزی آمریکا نبود وهابیت هیچ‌گاه نه رشد می‌کرد و نه توسعه و گسترش مي‌يافت و نه اتهاماتی به اسلام و مسلمانان در جهان وارد مي‌شد و چهره اسلام در سطح جهان زیر سؤال نمی‌رفت.

دو: شرکت‌کنندگان در همايش تأکید کردند که وهابیت دیدگاهی منفی نسبت به موضوعاتي مثل زنان، دانش، هنر، اديان، مذاهب اسلامی از جمله تشیع و غیره داشته و در واقع آن را باید دعوتی به جاهلیت و خصم خونین حقایق حاکم بر جهان و عقل‌گرایی برشمرد، به همین دلیل بسیاری آن را دینی غیر از دین اسلام می‌دانند، چون با تمام اصول و مبادی اسلامی در تعارض مطلق است.

سه: شرکت‌کنندگان در همايش بر ضرورت تهیه و تدوین راهبرد اسلامی و جهانی در حوزه‌هاي فرهنگی و سیاسی براي مقابله با وهابیت تأکيد کردند و در این میان الازهر باید نقش بسیار مهمی را در این راه ایفا کند و به برملا کردن ماهیت واقعی این فرقه بپردازد.

متن کامل گزارش آژانس اتمی درباره برنامه هسته‌ای ایران

به گزارش فارس، "یوکیو آمانو" مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی روز جمعه جدیدترین گزارش خود درباره برنامه هسته‌ای ایران را منتشر کرد که متن کامل آن به شرح زیر است.

اجرای توافق پادمان‌های ان‌پی‌تی و مفاد مرتبط با قطعنامه‌های شورای امنیت در جمهوری اسلامی ایران

گزارش مدیر کل

A. مقدمه

1. این گزارش مدیر کل به شورای حکام و همزمان به شورای امنیت درباره اجرای توافق پادمان‌های ان‌پی‌تی و مفاد مرتبط با قطعنامه‌های شورای امنیت در جمهوری اسلامی ایران است.

2.شورای امنیت تایید کرده است که گام‌هایی که توسط شورای حکام در این قطعنامه‌ها مورد درخواست واقع شده برای ایران الزام آور است. مفاد مرتبط قطعنامه‌های شورای امنیت که به آن اشاره شد بر اساس فصل چهارم منشور سازمان ملل تصویب شده و بر طبق بندهای آن قطعنامه‌ها اجباری است.

3.بر پایه "توافقنامه روابط" آن با سازمان ملل، آژانس ملزم به همکاری با شورای امنیت برای اجرای مسئولیت شورای امنیت به منظور حفظ یا احیای صلح و امنیت بین‌المللی است. تمام اعضای سازمان ملل موافق پذیرش و انجام تصمیمات شورای امنیت هستند و در این خصوص موافق اتخاد اقداماتی هستند که منطبق با تعهدات آنها بر اساس منشور سازمان ملل است.

4. این گزارش به تحولاتی که از گزارش قبلی (24 فوریه 2012) روی داده می‌پردازد و همچنین موضوعات قدیمی‌تر. این گزارش بر مواردی که ایران به طور کامل به تعهدات الزام آور خود عمل نکرده مانند اجرای کامل این تعهدات که برای اعتمادسازی بین‌المللی در خصوص ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته‌ای ایران مورد نیاز است، تمرکز می‌کند.

B. شفاف‌سازی درباره موضوعات حل نشده

همانطور که قبلا گزارش شد، در تاریخ 18 نوامبر 2011 شورای حکام قطعنامه GOV/2011/69 را تصویب کرد که در میان مواردی که وجود داشت تاکید داشت برای ایران و آژانس ضروری است تا گفت‌وگوهای خود را با هدف حل فوری تمام موضوعات اصلی باقیمانده شدت ببخشند تا شفاف سازی در خصوص آن موضوعات از جمله دسترسی به تمام اطلاعات، اسناد، سایت‌ها مواد و پرسنل مرتبط در ایران فراهم شود.

شورای حکام همچنین از ایران خواسته است تا به طور جدی و بدون پیش شرط وارد گفت‌وگوها با هدف احیای اعتماد بین‌المللی در خصوص ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته‌ای ایران شود. در این خصوص، تیم آژانس به منظور برگزاری دو دور گفت‌گو در ماه‌های ژانویه و فوریه 2012 از ایران بازدید کرد. در طی این گفت‌وگوها، ایران و آژانس نتوانستند بر سر یک رویکرد سازمان‌یافته به منظور شفاف سازی در زمینه تمام موضوعات باقیمانده مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران به توافق برسند؛ ایران اظهارنامه‌ای ابتدایی ارائه داد که در آن نگرانی‌های آژانس را رد می کرد؛ آژانس سوالاتی ابتدایی درباره پارچین و کارشناس خارجی برای ایران مطرح کرد که تا کنون آژانس هنوز پاسخی در این باره دریافت نکرده و ایران اظهار کرده است که قادر به دادن دسترسی به سایت پارچین نیست.

6. مدیر کل، شورای حکام را در نشست مارس 2012 آن از این امر آگاه ساخت که آژانس به پرداختن به موضوع هسته‌ای ایران از طریق گفت‌وگو و در مسیری سازنده ادامه می‌دهد. بلافاصله پس از آن نشست، تبادلات بیشتر میان آژانس و ایران برای بررسی چگونگی ادامه گفت‌وگوها روی داد.

7. ایران و آژانس دور سومی از گفت‌وگوها را در وین در تاریخ 14 و 15 می 2012 برگزار کردند که در طی آن مباحث بر سر یک رویکرد سازمان یافته به منظور شفاف سازی تمام موضوعات باقیمانده ادامه یافت. پیشرفت در این گفت‌وگوها به صورت یک سند پیش نویش منعکس شد که بر موضوعات گفته شده در ضمیمه گزارش نوامبر 2011 مدیرکل آمده است. موضوعات مرتبط با صحت و تکمیل بودن اظهارات ایران به غیر از مواردی که در ضمیمه گزارش نوامبر 2011 آمده، به طور جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ایران در پاسخ به درخواست آژانس برای دسترسی به سایت پارچین (پاراگراف شماره 24 را ببینید) اعلام کرد که چنین دسترسی تا پیش از حصول توافقی که درباره یک رویکرد سازمان یافته به آن دست یافته شده، غیرممکن است.

8. مدیر کل در نامه‌ای به تاریخ 17 می 2012 به آقای سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران اعلام کرد که در پرتو پیشرفتی که بر سر توافق در خصوص یک رویکرد سازمان یافته صورت گرفته، شرایط برای او هم اکنون به منظور پذیرش دعوت ایران برای سفر به این کشور صحیح است. مدیر کل اعلام کرد که هدف از این سفر بحث درباره موضوعات علاقه مندی مشترک و به ویژه نهایی کردن این توافق بر اساس ملاحظات درباره یک رویکر سازمان یافته است. در جواب نامه‌ای به تاریخ 18 می 2012 علی اصغر سلطانیه سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مدیر کل را از پاسخ مثبت ایران در خصوص این سفر آگاه کرد.

9. در تاریخ 21 مه 2012، مدیر کل جلساتی رادر تهران با آقای جلیلی، فریدون عباسی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران برگزار کرد. در طی این گفت‌وگوها، شماری از موضوعات مورد علاقه دوطرف مورد بحث قرار گرفت به ویژه موضوعات شفاف سازی مرتبط با ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران. در طی دیدار با آقای جلیلی، در خصوص توافق بر سر یک رویکرد سازمان یافته تصمیم گیری شد. با اینکه برخی از اختلافات میان ایران و آژانس هنوز در زمینه سند منتج از گفت‌وگوهای 14 و 15 مه 2012 باقی مانده بود، آقای جلیلی تصریح کرد که این اختلافات مانعی برای رسیدن به توافق نیست.

C. تاسیسات اعلام شده بر اساس توافق پادمانی ایران

10. ایران بر اساس توافق پادمانی خود به آژانس درباره 16 تاسیسات هسته‌ای و 9 محل خارج از تاسیسات که مواد هسته‌ای به طور عادی استفاده می‌شوند (LOFs) اطلاع رسانی کرده است. با وجود اینکه چنین فعالیت‌هایی توسط ایران در برخی تاسیسات انجام می‌شوند که مغایر با قطعنامه‌های شورای حکام و شورای امنیت هستند، که در زیر می‌آیند، آژانس به اجرای پادمان‌ها در این تاسیسات و LOFs ادامه می‌دهد.

D. فعالیت‌های مرتبط با غنی سازی

11. بر خلاف قطعنامه‌های مرتبط با شورای حکام و شورای امنیت، ایران تا کنون فعالیت‌های مرتبط با غنی سازی خود در تاسیسات اعلام شده‌ای که در زیر به آن اشاره می‌شود و همگی تحت پادمان‌های آژانس هستند، به حالت تعیلیق در نیاورده است. بر اساس جدیدترین آماری که در اختیار آژانس قرار گرفته، ایران 6197 کیلوگرم هگزا فلوراید اورانیوم را به اورانیوم 235 پنج درصد غنی کرده است و 146.5 کیلوگرم  هگزافلوراید اورانیوم را به اورانیوم 235 بیست درصد از زمانی که به تولید چنین موادی دست زده، تبدیل کرده است.

D.1. نطنز: تاسیسات غنی سازی سوخت و تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی

12. تاسیسات غنی سازی سوخت (FEP): این تاسیسات یک مجتمع غنی سازی سانتریفیوژی برای تولید اورانیوم با غنای پایین است یعنی تا غنای پنج درصد اورانیوم 235 است که برای اولین بار در سال 2007 عملیاتی شد. این تاسیسات شامل دو سالن آبشاری است: سالن تولید A  و سالن تولید B. بر اساس اطلاعات طراحی تسلیمی از جانب ایران، هشت واحد برای سالن تولید A طراحی شده است که شامل 18 آبشار در هر واحد است. هیچ اطلاعات طراحی مفصلی تاکنون در خصوص سالن تولید B  ارائه نشده است.

13. تا تاریخ 19 می 2012، 54 آبشار در 3 واحد از 8 واحد سالن تولید A نصب شده، که بنا بر اعلام ایران، 52 مورد آن با UF6 تغذیه شده است. در حالی که آبشارها در ابتدا از 164 سانتریفیوژ تشکیل شده بود، ایران بعدا 30 آبشار را بهینه‌سازی کرده و تعداد سانتریفیوژهای آن را به 174 عدد رسانده است. تا تاریخ 19 می 2012، یک آبشار دیگر نیز شامل 174 سانتریفیوژ در واحد چهارم سالن تولید A نصب شده است، اگرچه که UF6 به این آبشار تزیرق نشده است. از 17 آبشار دیگر واحد 4، 16 آبشار که هر یک 174 محفظه خالی سانتریفیوژ نوع IR-1 داشت، در محل قرار گرفته بود، و آبشار دیگر نیز خالی بود. تمام سانتریفیوژهای نصب شده در سالن تولید A از نوع IR-1 هستند. تا تاریخ 19 می 2012، هیچ سانتریفیوژی در چهار واحد باقی مانده دیگر نصب نشده است، اگرچه که اقدامات نصب اولیه در یکی از واحدها کامل شده است، که شامل قرار دادن محفظه‌های خالی سانتریفیوژ IR-1 در هر 18 آبشار است، و این روند پیشرفت در سه واحد دیگر نیز ادامه داشته است. تا تاریخ 19 می 2012، هیچ عملیات نصبی در سالن تولید B انجام نشده است.

14. همانطور که پیش از این گزارش شده، آژانس مشخص کرد که، تا تاریخ 16 اکتبر 2011، و از زمان آغاز به کار در فوریه 2007،  55683 کیلوگرم UF6 طبیعی به آبشارها تزریق شده است، و مجموعا 4871 کیلوگرم UF6 نیز تا میزان U-235 غنای 5%، غنی‌سازی شده است. ایران تخمین زده است که، بین 17 اکتبر 2011 و 11 می 2012، 1326 کیلوگرم UF6 را تا دستیابی به U-235 با غنای 5% غنی‌سازی کرده است، و از آنجا که عملیات تولید از فوریه 2007 آغاز شده، می‌توان نتیجه گرفت که مجموعا 6197 کیلوگرم UF6 تا میزان U-235 غنای 5% غنی‌سازی شده است. مواد اتمی در تاسیسات غنی سازی سوخت(شامل تزریق، تولید و دورریز)، همچنین تمام آبشارهای نصب شده و ایستگاه‌های تزریق و تخلیه تحت محدودیت و نظارت آژانس قرار دارد.

15. بر اساس نتایج آنالیز نمونه‌های محیطی گرفته شده از تاسیسات غنی سازی سوخت از فوریه 2007 و دیگر فعالیت‌های بازرسی، آژانس به این نتیجه رسیده است که کارکرد تاسیسات مطابق با گزارش ایران در پرسشنامه اطلاعات طراحی (DIQ)، بوده است.

16. تاسیسات غنی‌سازی سوخت آزمایشی (PFEP): تاسیسات غنی‌سازی سوخت آزمایشی یک مرکز تحقیقات و توسعه و یک مرکز تولید اورانیوم با درصد غنای پایین آزمایشی است که اولین بار در اکتبر 2003 شروع به کار کرده است. این مرکز یک سالن آبشار دارد که می‌تواند 6 آبشار را در خود جای دهد، و به یک بخش طراحی شده برای تولید اورانیوم با درصد غنای پایین تا سقف 20% (آبشار 1 و 6) و بخشی برای تحقیق و توسعه (آبشارهای 2، 3، 4، و 5)، تقسیم شده است.

17. بخش تولید: ایران اولین بار در فوریه 2010 تزریق UF6 با غنای پایین به آبشار 1 را آغاز کرده، که هدف از آن تولید UF6 غنی شده تا U-235 غنای 20 درصد و در جهت تولید سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران اعلام شده است. ایران بعدا اعلام کرده است که این کار همچنین با هدف تولید سوخت برای رآکتورهای تحقیقاتی انجام گرفته که ایران قصد خود برای ساخت آن ها را گزارش کرده است. از 13 جولای 2010، ایران UF6 با غنای پایین را به دو آبشار متصل به هم (آبشارهای 1 و 6) تزریق کرده، که هریک از آن‌ها از 164 سانتریفیوژ IR-1 تشکیل شده است.

18. همانطور که پیش از این گزارش شده، آژانس مشخص کرد که، تا تاریخ 13 سپتامبر 2011، و از زمان آغاز به کار 720.8 کیلوگرم UF6 با غنای پایین تولیدی در تاسیسات غنی سازی سوخت به آبشارهای بخش تولید تزریق شده، و اینکه مجموعا 73.7 کیلوگرم UF6 غنی شده تا رسیدن به U-235 با غنای 20% تولید شده است. ایران برآورد کرده است که، بین 14 سپتامبر 2011 و 18 می 2012، مجموعا 269.5 کیلوگرم UF6 غنی شده در تاسیسات غنی سازی سوخت به آبشارهای مرتبط به هم در تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی تزریق شده و اینکه حدودا 36.4 کیلوگرم UF6 تا غنای U-235 20% تولید شده است. از این می‌توان نتیجه گرفت که از تاریخ آغاز به کار در فوریه 2010، مجموعا 110.1 کیلوگرم UF6 غنی‌سازی شده تا U-235 20% در تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی تولید شده است.

19. در طول دوره 9 تا 14 آوریل 2012، اپراتور تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی حدود 1.6 کیلوگرم از UF6 غنی‌سازی شده تا U-235 20% را با حدود 7.5 کیلوگرم UF6 طبیعی ترکیب کرده است. خروجی این ترکیب کاهشی در چهار سیلندر قرار گرفت که هریک محتوی حدود 2.1 کیلوگرم UF6 با غنای به ترتیب 1.5%، 2.4%، 4.6% و 4.7% U-235 بودند. در همین مدت، آژانس نمونه‌هایی از UF6 موجود در هریک از چهار سیلندر را برداشته و سپس آن‌ها را مهر و موم کرده است.

20. بخش تحقیق و توسعه: در بخش طراحی شده برای آبشارهای 2 و 3، ایران متناوبا UF6 طبیعی را به دستگاه‌های تکی، آبشارهای 10 تایی و آبشارهای 20 تایی از سانتریفیوژهای IR-1، IR-2m، و IR-4 تزیرق کرده است. همانگونه که پیش از این گزارش شده، ایران قصد خود برای نصب سه نوع جدید از سانتریفیوژها (IR-5، IR-6، و IR-6s) به صورت تکی، را به اطلاع آژانس رسانده است. تا تاریخ 18 می 2012، هیچ نمونه‌ای از این سانتریفیوژها نصب نشده است. تا تاریخ 6 می 2012، ایران 129 سانتریفیوژ IR-4 را در آبشار 4 نصب کرده است. تا تاریخ 1 مارس 2012، ایران متناوبا به 104 سانتریفیوژ آبشار 4، UF6 طبیعی تزریق کرده است. از نوامبر 2011، ایران متناوبا به 164 سانتریفیوژ IR-2m در آبشار 5، UF6 طبیعی تزریق کرده است، اگرچه که برای یک باز کوتاه، به جای UF6 طبیعی، UF6 تضعیف شده، تزریق شده است.

21. بین 12 فوریه 2012 و 18 می 2012، مجموعا حدود178.8 کیلوگرم UF6 طبیعی و 11.4 کیلوگرم UF6 تضعیف شده به سانتریفیوژهای بخش تحقیق و توسعه تزریق شده است، اما هیچ اورانیوم با درصد غنای پایین به نوان محصول به دست نیامده و باقی مانده‌ها در پایان پروسه مجددا با هم ترکیب شده‌اند.

22. بر اساس نتایج به دست آمده از آنالیز نمونه‌های محیطی گرفته شده در تاسیسات غنی سازی سوخت آزمایشی و دیگر فعالیت های بازرسی، آژانس به این نتیجه رسید که عملکرد این تاسیسات مطابق گزارش ایران در پرسشنامه اطلاعات طراحی بوده است.

D.2. مجتمع غنی سازی سوخت فردو

23. مجتمع غنی سازی سوخت فردو بر اساس گزارش ارائه شده در پرسشنامه اطلاعات طراحی به تاریخ 18 ژوئن 2012، یک مجتمع سانتریفیوژ غنی سازی است برای تولید UF6 غنی سازی شده تا U-235 غنای 20% و تولید UF6 غنی سازی شده تا U-235 غنای 5% است. تاسیسات برای میزبانی 16 آبشار که به صورت برابر به دو واحد تقسیم شده (واحد 1 و واحد 2) با حدود 3000 سانتریفیوژ، ساخته شده است. مجتمع اولین بار در سال 2011 عملیاتی شد.

24- همانطور که پیشتر گزارش شده است، ایران در تاریخ 25 ژانویه سال 2012 میلادی تزریق هگزافلورید اورانیوم (UF6) با غنای 3.5 درصد به دومین مجموعه از دو آبشار متصل شده در واحد 2 را آغاز کرد؛ از تاریخ 9 ماه مه سال 2012 میلادی، ایران تمام 174 سانتریفیوژ "IR-1" در هر یک از آبشارهای پنجم و ششم در واحد 2 و 20 سانتریفیوژ "IR-1" در آبشار هفتم واحد 2 را نصب کرده بود؛ از تاریخ 9 ماه مه سال 2012 میلادی نمونه هایی از سانتریفیوژهای خالی " "IR-1" در بقیه واحد 2 و تمام واحد 1 در محل قرار گرفتند و تمام لوله کشی ها نصب شده بودند.

25- آژانس در نامه ای به مورخ 7 مارس سال 2012 میلادی از ایران درخواست کرد تا تعداد و مکان مربوط به آبشارهای موجود در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو " FFEP" را که به تولید اورانیوم با غنای پائین 20 درصد از نوع اورانیوم 235 اختصاص دارند را ارائه کند؛ ایران در نامه ای به مورخ 2 آوریل سال 2012 میلادی پاسخ داد که به محض نصب آبشارهای اضافی به چهار آبشاری که نصب آنها اخیرا تکمیل شده بود، به آژانس از پیش درباره پیشرفت های بیشتر اطلاع رسانی خواهد شد؛ آژانس در نامه ای به مورخ 21 ماه مه سال 2012 میلادی از ایران درخواست کرد تا اطلاعات مربوط به هدف استفاده از آبشارهای پنجم و ششم که در حال حاضر در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو نصب شده اند را ارائه کند؛ ایران در نامه ای به مورخ 23 ماه مه سال 2012 میلادی پاسخ داد که نصب سانتریفیوژها در سایر آبشارهای واحد 2 (آبشارهای 5 -8) هنوز در حال تکمیل است و اینکه ممکن است چندین ماه زمان ببرد تا تاسیسات مرتبط برای راه اندازی آماده شوند؛ ایران علاوه بر این اعلام کرد که به آژانس درباره تولید سطح این آبشارها پیش از آغاز عملیات آنها اطلاع رسانی خواهد شد.

26- آژانس تائید کرده است که تاسیسات غنی سازی سوخت فردو بر اساس آخرین پرسشنامه اطلاعات طراحی ارائه شده از سوی ایران در حال طرح ریزی است؛‌ همانطور که پیشتر گزارش شده است، ایران برخی اطلاعات مرتبط با زمان بندی اولیه و شرایط مرتبط با تصمیم خود برای ساخت تاسیسات غنی سازی سوخت فردو در تاسیسات دفاعی موجود را در سال 2011 میلادی ارائه کرد؛ با این حال ارائه اطلاعات اضافی مربوط به این تاسیسات به ویژه به لحاظ تفاوت های موجود میان هدف اصلی بیان شده (برای استفاده از ) این تاسیسات و هدفی که این تاسیسات در شرایط فعلی مورد استفاده قرار گرفته اند از سوی ایران مورد نیاز است.

27- ایران اعلام کرده است که بین فاصله زمانی 14 دسامبر سال 2011 میلادی و زمانیکه تزریق اولین مجموعه از دو آبشار متصل آغاز شد و 13 ماه مه سال 2012 میلادی، در مجموع 259 کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم به اورانیوم 235 تا پنج درصد تبدیل شد و به دو مجموعه آبشار متصل در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو تزریق شده است و اینکه تقریبا 35.5 کیلوگرم هگزافلوراید اورانیوم با غنای 20 درصد از نوع اورانیوم 235 نیز تولید شده است که از این میزان 25.1 کیلوگرم از روند خارج شده و توسط آژانس تائید شده است.

28- نتیجه تحلیل های مربوط به نمونه های محیطی گرفته شده در تاسیسات غنی سازی سوخت فردو در تاریخ 15 فوریه سال 2012 میلادی، وجود ذراتی را سطح غنای 27 درصد از نوع اورانیوم 235 نشان داد که این میزان بالاتر از سطحی است که در پرسشنامه اطلاعات طراحی بیان شده است؛ آژانس در نامه ای به مورخ 4 ماه مه سال 2012 میلادی از ایران درخواست کرد تا توضیح بیشتری درباره وجود این ذرات ارائه کند؛ ایران در پاسخ مورخ 9 ماه مه سال 2012 میلادی اعلام کرد که تولید چنین ذراتی که "بالاتر از مقدار هدف" است ممکن است به دلایل فنی خارج از کنترل اپراتور اتفاق افتاده باشد؛ آژانس در حال ارزیابی توضیح ایران است و خواستار دریافت جزئیات بیشتری شده است؛ آژانس در 5 ماه مه سال 2012 میلادی نمونه های محیطی بیشتری را از همان محل (تاسیسات غنی سازی سوخت فردو) تهیه کرد؛ محلی که ذرات مورد بحث پیدا شده بودند؛ این نمونه ها در حال حاضر در حال تجزیه آزمایشی هستند.

D.3. سایر فعالیت‌های مرتبط با غنی‌سازی

29- آژانس همچنان منتظر پاسخ اساسی از سوی ایران به درخواست های آژانس در رابطه با اطلاعات بیشتر مرتبط با اطلاعیه هایی است که ایران در ارتباط با ساخت 10 تاسیاست جدید مربوط به غنی سازی اورانیوم ارائه کرده است؛ بر اساس اعلام ایران در مورد مکان (ساخت) 5 مورد از این 10 تاسیسات جدید غنی سازی تصمیم گیری شده است؛ ایران اطلاعات مورد درخواست آژانس در ارتباط با اعلام 7 فوریه سال 2010 میلادی خود مبنی بر اینکه دارای فناوری غنی سازی لیزری است را در نامه مورخ 18 آگوست سال 2012 میلادی تامین نکرده است؛ در نتیجه عدم همکاری ایران در رابطه با این مسائل، آژانس نمی تواند به طور کامل این موضوعات را بررسی کند و گزارش دهد.

E- فعالیت های بازفرآوری

30- بدنبال قطعنامه های مرتبط با شورای حکام و شورای امنیت، ایران ملزم است تا فعالیت های بازفرآوری و از جمله فعالیت های تحقیق و توسعه خود را به حالت تعلیق در بیاورد؛ ایران در نامه ای به مورخ 15 فوریه سال 2008 میلادی به آژانس اعلام کرد که "فعالیت های بازفرآوری ندارد"؛ آژانس در این زمینه به نظارت بر استفاده از سلول های داغ در "رآکتور تحقیقاتی تهران" و تولید "مولیبدنوم"، "ید"، "رادیو اکتیو زنون" (MIX) در تاسیسات ادامه داده است؛ آژانس در تاریخ 28 آوریل سال 2012 میلادی یک بازرسی و راستی آزمایی اطلاعات طراحی را در "رآکتور تحقیقاتی تهران" و یک راستی آزمایی اطلاعات طراحی را نیز در تاریخ 7 ماه مه سال 2012 میلادی در تاسیسات " MIX" انجام داد؛ این راستی آزمایی صرفا راجع به "رآکتور تحقیقاتی تهران" و تاسیسات " MIX" و سایر تاسیساتی صورت گرفت که آژانس به آنها دسترسی دارد و می تواند تائید کند که هیچ فعالیت مرتبط با بازفرآوری در حال اجرایی در ایران وجود ندارد.

F- پروژه های مرتبط با آب سنگین

31- ایران برخلاف قطعنامه های مرتبط با شورای حکام و شورای امنیت، کار روی پروژه های مرتبط با آب سنگین از جمله ساخت رآکتور تحقیقاتی تعدیل شده آب سنگین در اراک، رآکتور تحقیقات هسته ای ایران (رآکتور (IR-40) که تحت پادمان های آژانس است را به حالت تعلیق در نیاورده است.

32- آژانس در تاریخ 16 ماه مه سال 2012 میلادی یک راستی آزمایی اطلاعات طراحی را در رآکتور " IR-40" اراک انجام داد و مشاهده کرد که اگرچه ساخت این تاسیسات همچنان در جریان بود اما از زمان راستی آزمایی پیشین اطلاعات طراحی هیچ بخش عمده ای در این رآکتور نصب نشده بود؛ علاوه براین، این اپراتور در تاریخ 16 ماه مه سال 2012 میلادی به آژانس اطلاع داد که بر اساس برنامه ریزی ها، عملیات رآکتور IR-40 در سه ماه سوم سال 2013 میلادی آغاز خواهد شد.

33- آژانس از زمان بازدید خود از تاسیسات تولید آب سنگین " HWPP" در تاریخ 17 آگوست سال 2011 میلادی تاکنون سه نامه به ایران فرستاده و درخواست دسترسی بیشتر به تاسیسات تولید آب سنگین کرده است؛ آژانس هنوز پاسخی به آن نامه ها دریافت نکرده است؛ ایران علاوه بر این، درخواست آژانس در جریان راستی آزمایی های اطلاعات طراحی فوق الذکر برای دسترسی به تاسیسات تولید آب سنگین را رد کرده است؛ در نتیجه آژانس بار دیگر روی تصاویر ماهواره ای برای نظارت بر وضعیت تاسیسات تولید آب سنگین تکیه می کند؛ بر اساس تصاویر ماهواره ای اخیر به نظر می رسد که تاسیسات تولید آب سنگین در حال کار است؛ تا به امروز، ایران به آژانس اجازه نمونه گیری از آب سنگین ذخیره شده در تاسیسات تبدیل اورانیوم " UCF" را نداده است.

G. تبدیل و تولید سوخت

 34- با اینکه ایران متعهد است تمامی فعالیتهای مرتبط با غنی سازی و پروژه های آبهای سنگین خود را به حالت تعلیق درآورد، اما در UCF، تأسیسات تولید سوخت و تأسیسات ساخت صفحه سوخت در اصفهان فعالیتهایی از این دست را نجام می دهد؛ که این امر چنانکه در زیر آمده است، نقض تعهدات این کشور محسوب می شود ـ اگرچه این تأسیسات همگی تحت نظارت پادمان های آژانس قرار دارند.

 

 

 

35- تأسیسات تبدیل اورانیوم: بین 5 و 9 مارس، آژانس اقدام به راستی آزمایی اقلام فیزیکی در UCF نمود که نتایج آن در حال ارزیابی توسط آژانس می باشد. ایران در حال حاضر فعالیتهای تحقیق و توسعه خود در UCF، شامل تبدیل UF6 غنی شده تا 34/3 درصد U-235 به Uo2.37 را متوقف نموده است. آژانس تأیید کرده است که ایران در خلال این فعالیت ها 24 کیلوگرم اورانیوم در قالب UO2 تولید نمود و 6/13 کیلوگرم از اورانیوم UO2 بعدا به FMP منتقل شد که در آنجا از این اورانیوم برای تولید دو مجموعه سوختی، هر کدام متشکل از 12 میله سوختی برای TRR، استفاده شد. تا تاریخ 13 می 2012 ایران حدود 1500 کیلوگرم اورانیوم طبیعی در قالب UO2 تولید کرده بود. آژانس تأیید کرده است که ایران 7/758 کیلوگرم اورانیوم در قالب UO2 را به FMP منتقل کرده است.

36- در 22 آوریل 2012، ایران 25 محفظه استوانه ای حاوی 6560 کیلوگرم کنسانتره سنگ اورانیوم تولید داخل و 25 محفظه استوانه ای حاوی تقریبا 9180 کیلوگرم UOC ـ که از مخزن UOC وارد شده به ایران استخراج شده بود ـ را وارد منطقه فراوری UCF کرد. ایران خاطرنشان کرد که UOC این 50 محفظه با یکدیگر مخلوط شده و برای تولید UO2 طبیعی مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

 

37- تأسیسات تولید سوخت: آژانس در تاریخ 12 می 2012، اقدام به انجام «راستی آزمایی اطلاعات طراحی» و بازرسی در FMP کرد و تأیید نمود که ساخت مجموعه های ساخته شده از 12 میله سوختی ـ که شامل UO2 غنی شده تا U-235 34/3 % بود ـ متوقف شده بود و ساخت ساچمه های مربوط به رآکتور IR-40 که از UO2 طبیعی استفاده می کرد، همچنان ادامه داشت. آژانس تأیید کرد که ساخت مجموعه های سوخت غیرهسته ای برای IR-40 ادامه داشت.

38- تأسیسات ساخت صفحه سوخت: ایران در نامه ای به تاریخ 2 می 2012 به آژانس اطلاع داد که تصمیم گرفته است در یکی از تأسیسات خود فعالیتهای مربوط به تبدیل UF6 غنی شده به U-235 بیست درصد و ساخت مجموعه های سوختی تشکیل شده از صفحه های سوختی حاوی U3O8 ـ که در آن زمان به ترتیب در UCF و FMP انجام می شدند ـ را وارد کند. ایران در همان نامه، «پرسشنامه اطلاعات طراحی» مربوط به این تأسیسات، که به آن نام «تأسیسات ساخت صفحه سوخت» می دهد، را نیز آورده بود. یک روش پادمان بین ایران و آژانس مورد موافقت قرار گرفت که در حال حاضر  این پادمان در حال اجرا شدن است. بین زمان آغاز فعالیتهای تبدیل در 17 دسامبر 2011 و 15 می 2012، ایران 43 کیلوگرم UF6 غنی شده به U-235 بیست درصد را وارد این فرایند نموده و 14 کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصد در شکل U308 تولید کرده است. آژانس در 15 می 2012 اقدام به راستی آزمایی اطلاعات طراحی و بازرسی در تأسیسات ساخت صفحه سوخت نمود و وجود دو صفحه سوخت و یک مجموعه سوخت استاندارد متشکل از 19 صفحه ـ که همه انها در نهایت به TRR منقل شدند ـ را تأیید نمود. در 20 می آژانس وجود یک مجموعه دوم سوخت، شامل 19 صفحه را قبل از انتقال به TRR تأیید کرد.

H.  جنبه های نظامی احتمالی

39- گزارش های قبلی  از سوی مدیر کل آژانس، مسائل قابل توجه زیادی را در ارتباط با جنبه های نظامی احتمالی در برنامه هسته ای ایران مشخص کرده و بر اقدامات لازم از سوی ایران برای حل آنها تأکید کرده اند. آژانس از سال 2002 نگرانی های روزافزونی در مورد وجود فعالیت های هسته ی افشا نشده در ایران و از جمله سازمانهای مرتبط نظامی که فعالیت های مرتبط با ساخت بار هسته ای لازم برای موشک انجام می دهند، داشته است؛ آژانس مرتبا اطلاعات تازه ای در مورد چنین فعالیت-هایی دریافت کرده است.

40- قسمت پیوست گزارش مدیر کل آژانس در نوامبر 2011 تحلیل مفصلی از اطلاعاتی داشت که در دسترس آژانس بود و در آن تأکید شده بود ایران فعالیت هایی در راستای ساخت یک بمب هسته ای انجام داده است. آژانس این اطلاعات که از منابع مستقل متنوعی ـ از جمله تعدادی از کشورهای عضو، تلاشهای خود آژانس و اطلاعات داده شده توسط خود ایران ـ  به دست آمده است را در مجموع موثق ارزیابی می کند. این اطلاعات نشان می دهند که قبل از پایان سال 2003، این فعالیت ها تحت یک برنامه ساختار یافته انجام می شده اند؛ بعضی از آنها تا بعد از 2003 ادامه یافتند و بعضی ممکن است هنوز هم ادامه داشته باشند.

41- در قطعنامه 1929 (2010)، شورای امنیت مجددا بر تعهدات ایران برای انجام گامهای تعیین شده از سوی شورای حکام در قطعننامه های GOV/2006/14 و GOV/2009/82 تأکید کرد و از ایران خواست تا با آژانس در زمینه تمام موضوعات برجسته و به خصوص موضوعات مربوط به جنبه های نظامی احتمالی در برنامه هسته ایش همکاری کامل کند و از جمله از ایران خواست بدون معطلی اجازه دهد آژانس به تمام سایتها، تجهیزات، افراد و مدارک مورد درخواستش دسترسی داشته باشد. شورای حکام در قطعنامه GOV/2011/69 خود نگرانی عمیق و روزافزون خود را در مورد مسائل حل نشده برنامه هسته ای ایران و من جمله مسائلی که ایران باید با روشن کردن آنها شبهه نظامی بودن برنامه خود را از بین ببرد، ابراز کرد.

42- آژانس در نامه ای مورخ 2 می 2012 مجددا درخواست خود مبنی بر اینکه ایران به آژانس اجازه دسترسی به منطقه خاصی در سایت پارچین را بدهد، مطرح کرد. آزانس در همان نامه به اطلاع رساند که تصاویر ماهواره ای نشان می دهند در ساختمان های مد نظر آژانس که چندین سال بود در آنها فعالیتی انجام نمی شد در حال حاضر فعالیت های گسترده ای در حال انجام هستند که این امر توانایی آزانس برای انجام راستی آزمایی موثر را مختل می کند. از نوامبر 2011 آژانس اطلاعات بیشتری در مورد موضوعات مرنبط با سایت پارچین به دست اورده است و این امر تحلیل های ارائه شده در قسمت پیوست گزارش دبیر کل آزانس در نوامبر 2011 را تقویت می کند.

43- همان طور که پیشتر گزارش شد، در خلال دور دوم گفتگوها در تهران، در پاسخ به درخواست آژانس، ایران اظهارنامه ای خطاب به آژانس در ارتباط با موضوعات مطرح شده در بند C قسمت پیوست گزارش دبیر کل آزانس در نوامبر 2011 فراهم نمود. با این وجود، ایران در این اظهارنامه، نگرانی های آژانس در ارتباط با موضوعات قبلا مطرح شده را برطرف نکرده است که این امر تا اندازه زیادی ناشی از این بود که ایران نگرانی های آژانس را مبتنی بر ادعاهای بی اساس فرض می نمود.

I. اطلاعات طراحی

 

44. برخلاف پادمان و قطعنامه‌های مربوط به شورای حکام و شورای امنیت، ایران در حال انجام مفاد کد تعدیل شده 3.1 مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان نیست.

45. ایران آخرین بار در سال 2006 پرسشنامه اطلاعات طراحی رآکتور IR40 را به آژانس داده و در سال 2007 بعضی از اطلاعات در این تاسیسات خود را ارائه کرده بود. از آن زمان، ایران طرحهای اضافی مهم دیگری را راه اندازی کرده است و همچنین کار ساخت بر روی یک رآکتور را، علیرغم مفاد کد تعدیل شده 3.1 مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان، اطلاعات بیشتری در اختیار آژانس نگذاشته است. کمبود اطلاعات به روز شده در مورد این رآکتور، اکنون تاثیر معکوسی بر توانایی آژانس برای توضیح موثر در مورد طرحهای تاسیساتی گذاشته است.

با توجه به این موضوع، در نامه تاریخ 2 مه 2012، آژانس درخواست کرد که ایران در اسرع وقت یک پرسشنامه اطلاعات طراحی برای رآکتور IR40 فراهم کند.

46. همانطور که در گذشته نیز گزارش شد، در پاسخ به ایران درخواست شد که توضیح یا اطلاعات بیشتری در مورد مقاصد و نیات خود برای ساخت رآکتور هسته ای ارائه کند و آژانس را با اطلاعات مورد نیاز و به موقع با توجه به آنچه که در مفاد کد 3.1 مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان آمده است مطلع کند.

J .پروتکل الحاقی

47. برخلاف قطعنامه های شورای حکام و شورای امنیت، ایران پروتکل الحاقی را اجرا نکرده است. آژانس نمیتواند تضمین معتبری برای فعالیتهای هسته ای اعلام نشده بدهد مگر اینکه ایران همکاریها و شرایط لازم را برای آژانس فراهم کند و پروتکل الحاقی را اجرا کند.

K. دیگر موضوعات

48. همانطور که در گذشته گزارش شد، آژانس اختلاف 19.8 کیلوگرمی در میزان مواد هسته ای اعلام شده کشف کرده است. این اختلاف اندازه در آزمایشات صورت گرفته در فاصله سالهای 1995 تا 2002 توسط ایران در آزمایشگاه تحقیقاتی چندمنظوره جابر ابن حیان انجام شده است.به عنوان یک راه حل احتمالی برای پرداختن اختلاف، ایران پیشنهاد فرآوری تمام مواد زائد و استخراج اورانیوم درون آن را ارائه داده است. در نامه‌ای به تاریخ سوم آوریل 2012، آژانس توضیح داد که چرا اینگونه در نظر گرفته است که پیشنهاد ایران به حل این موضوع کمک نخواهد کرد و یک روش جایگزین را پیشنهاد داد که به این اختلاف می‌پرداخت. هر دو پیشنهاد توسط آژانس و ایران در 22 آوریل 2012 در تهران مورد بحث قرار گرفت و رایزنی‌ها در این باره ادامه دارد.

49.ایران به پرتوافکنی مجموعه سوخت شامل 14 صفحه سوختی که حاوی U3O8 غنی شده تا 20 درصد است ادامه داده است. ایران همچنین به استفاده از یک مجموعه سوختی شامل 12 میله UO2 که تا 3.34 درصد غنی شده به عنوان یکی از مجموعه‌های کنترل در هسته TRR ادامه داده است. در پاسخ به درخواست آژانس، در نامه‌ای به تاریخ 13 مارس 2012، ایران اطلاعاتی مرتبط با پرتوافکنی مواد هسته‌ای دریافت شده از FMP ارائه کرده است. آژانس در نامه‌ای به تاریخ 19 مارس 2012 درخواست اطلاعات بیشتر از جمله طرح‌های اپراتور TRR برای پرتوافکنی چنین موادی، کرده است. آژانس هنوز پاسخی در این زمینه دریافت نکرده است.

50. همانطور که در گذشته گزارش شد، ایران آژانس را از طرحهای راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر مطلع کرده است که نشان می‌دهد فعالیتهای مربوط در 31 ژانویه 2010 آغاز شده است. در 22 و 23 آوریل 2012، آژانس یک راستی آزمایی فهرست اقلام فیزیکی در نیروگاه هسته ای بوشهر انجام داد درحالیکه رآکتور با قدرت متعارف 75 درصد در حال فعالیت بود.

خلاصه

 

51. درحالیکه آژانس به بررسی  عدم انحراف مواد هسته ای اعلام شده در تاسیسات و محل هایی واقع شده در خارج از تاسیسات اعلام شده در توافقات پادمان ادامه می‎دهد، ایران درحال انجام همکاری‌های مورد نیاز از جمله اجرا و انجام پروتکل الحاقی نیست. آژانس قادر نیست تضمینهای معتبری درباره فعالیتهای هسته ای اعلام نشده ارائه و نتیجه گیری کند که همه مواد هسته ای در ایران برای فعالیتهای صلح آمیز است.

52. پیشرفتها برمبنای رویکردهای مورد نظر برای روشن شدن مسائل در پیوست گزارش مدیرکل آژانس در نوامبر 2011 بود. مدیر کل از ایران دعوت می کند در مورد توافقات نهایی بر اساس رویکردهای مورد نظر و توافق شده با دکتر جلیلی که در روز 21 مه در تهران صورت گرفت تسریع کند و از ایران می خواهد با آژانس در مورد مسائل ذکر شده از جمله دسترسی به سایت پارچین تعامل کند.

3. مدیر کل از ایران می خواهد طبق قطعنامه های شورای حکام و قطعنامه های الزام آور شورای امنیت، گامهای مشخصی نسبت به انجام کامل وظایف و تعهدات خود در پادمان از جمله تعهداتش در پروتکل الحاقی، اجرای مفاد کد 3.1 مربوط به بخش عمومی ترتیبات اجرایی و توافقنامه پادمان، تعلیق فعالیتهای مربوط به غنی سازی و تعلیق فعالیتهای مربوط به آب سنگین بردارد.

54. مدیر کل به گزارشهای خود به طور مقتضی ادامه خواهد داد.

نظر بی‌بی‌سی درباره جليلی

بی‌بی‌سی فارسی درباره مسئول تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران نوشت: سیاستمداری که راه رفتن او به سبب پای مصنوعی‌اش، صدمات جنگ ایران و عراق را تداعی می‌کند و شیوه رفتار ساده‌اش که رسانه‌های ایران با انتشار تصاویر پی‌درپی سعی در تثبیت آن دارند، بیش از هرچیز یادآور رفتار سیاستمداران صدر انقلاب (بهمن ۱۳۵۷) است.
   پایگاه اینترنتی خبری دولتی انگلیس درباره دكتر سعید جلیلی، دبیر شورای امنیت ایران، تأکید‌ می‌کند: سعید جلیلی همچون حسن روحانی دوستی نزدیکی با دیپلمات‌های اروپایی ندارد و مثل علی لاریجانی در توصیف شرایط از تعابیر فلسفی استفاده نمی‌کند. او حتی انتقاد‌های آتشین مرسوم از شیوه مذاکراتی پیشین را هم تکرار نمی‌کند.
   به نوشته این پایگاه اینترنتی:
   * هیچ‌یک از اعضای گروه‌های پیشین مذاکراتی، همچون این گروه آشکارا رفتارهای مذهبی از خود نشان نداده‌اند. چنانکه آقای جلیلی یک‌بار هم در دور پیشین مذاکرات استانبول در مسجد سلطان احمد این شهر به نمازجمعه ایستاد. این شاید به‌دلیل پیوند عمیقی است که او تلاش کرده به‌صورت تئوریک میان دیپلماسی و دین برقرار کند.
   * آقای جلیلی تاکنون برای دیدار با نماینده آمریکا در گروه 1+5 مقاومت زیادی از خود نشان داده است. او با اینکه معاون اروپا و آمریکا در وزارت خارجه ایران بوده، از منتقدان سیاست نزدیکی ایران به غرب است.
   * رسانه‌های نزدیک به حکومت ایران سعید جلیلی را «هوشمند و نفوذناپذیر» می‌خوانند؛ اما دیپلمات‌هایی که از نزدیک با او دیدار کرده‌اند، او را فرد آرام و غیرمنعطفی توصیف می‌کنند که هرچند اشاره مستقیمی به پای قطع‌شده‌اش نمی‌کند؛ اما به‌وضوح، غرب را مسبب جنگ ایران و عراق و تجهیز حکومت صدام به سلاح‌های کشتار جمعی می‌داند.

گزارش جديد آمانو

یک روز پس از مذاکرات هسته‌ای بغداد، گزارش جدید فصلی «یوکیا آمانو» مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، درباره فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران منتشر شد و در اختیار اعضای شورای حکام قرار گرفت. در این گزارش چند نکته کلیدی وجو دارد:
1- تصریح اینکه آژانس، نداشتن انحراف در فعالیت‌های هسته‌ای اعلام شده ایران را که تحت نظارت قرار دارند، تأیید می‌کند. این اعتراف صریح ضمن اینکه بی‌اساس بودن بسیاری از تبلیغات مغرضانه گذشته علیه ایران را باطل اعلام می‌کند، سند محکمی در دست ایران است برای مقابله با تبلیغات سوء پیش‌رو و اثبات ادعاهای ایران در صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای‌اش.
2- اذعان به اینکه بدون شک پیشرفت‌هایی درباره شفاف‌سازی در مواردی که در گزارش نوامبر 2011 مدیر کل آژانس آمده بود، صورت گرفته است. این بیان آمانو نیز حاکی از آن است که ایران با اعتماد به قانونی و صلح‌آمیز بودن فعالیت‌های هسته‌ای‌اش حاضر به شفاف‌سازی و همکاری با آژانس برای رفع ابهامات و سوءتفاهمات است.
3- مشاهده شدن اورانیوم غنی‌شده در مقیاس 27 درصد که بهانه جدیدی برای جوسازی علیه ایران است. در گزارش آمانو ضمن اشاره به یافت آثار چنین اورانیومی تأکید شده که این مسئله لزوماً به معنای قصد ایران برای غنی‌سازی در چنین سطحی نیست و ممکن است براساس یک خطای فنی چنین اتفاقی افتاده باشد که کارشناسان خارج از آژانس نیز این نظر را تأیید می‌کنند.
علی‌اصغر سلطانیه، سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس، نیز در راستای این گزارش اعلام کرد: «تاکنون 6 هزار و 197 کیلو اورانیوم با غنای تا 5 درصد و نیز 6/145 کیلو اورانیوم تا غنای 20 درصد زیر نظارت کامل آژانس تولید شده که این نشان از موفقیت کشورمان در غنی‌سازی اورانیوم دارد.»
با اینکه گزارش آژانس بسیار محتاطانه نوشته شده تا ایران نتواند از آن بهره‌برداری سیاسی کند؛ اما شفافیت فعالیت‌های هسته‌ای ایران، آژانس را مجبور ساخت در عین اینکه برای خودش فضاهایی را حفظ می‌کند، واقعیت‌های فعالیت ایران را نیز صریح‌تر باز گوید.

چرايي حمايت ايران از سوريه

از زمان شكل گيري و پيدايي انقلاب ها، جنبش ها و ناآرامي ها در كشورهاي اسلامي- عربي شمال آفريقا و خاورميانه، اين سوال در اذهان عده اي پديدار شد كه چرا جمهوري اسلامي ايران، سياست دو گانه اي را در قبال اين تحولات اتخاذ كرده است؟ ايران از يك طرف در كشورهاي تونس، ليبي، مصر، بحرين و يمن از حركت هاي انقلابي و اعتراضات مردمي در برابر حكومت هاي شان حمايت كرده و از طرف ديگر در سوريه، به صورت جدي از رژيم حاكم در اين كشور در برابر معارضان حمايت مي كند؟

منشأ پيدايي اين سوال واقعيت هاي موجود است. سياست خارجي جمهوري اسلامي در قبال قيام هاي مردمي در كشورهاي مختلف عربي- اسلامي، دفاع و حمايت از حقوق ملت هاي به پا خاسته و در كشور سوريه، حمايت از رژيم و حاكميت در اين كشور به موازات دفاع از حقوق ملت سوريه است؛ حقوقي كه بايد از طريق اصلاحات سياسي تأمين شود و اكنون حاكميت چنين اصلاحاتي را در كشور سوريه آغاز كرده است. بنابراين اصل دفاع از حقوق ملت ها و توده هاي مردم در همه كشورها به عنوان يك اصل خدشه ناپذير در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، همواره رعايت شده و در تحولات كنوني منطقه نيز، بر اساس همين اصل عمل مي شود. اگر جمهوري اسلامي ايران در برخي ازاين كشورها به صورت كامل از قيام هاي مردمي كه با هدف ساقط كردن حكومت ها به صحنه آمده اند، حمايت مي كند و اين نوع حمايت در صحنه تحولات سوريه نه تنها ملاحظه نمي شود، بلكه بر عكس، سياست ايران حمايت از حاكميت در اين كشور است، دلايلي دارد از جمله:

1- ماهيت تحولات در كشورهاي تونس، مصر، ليبي، يمن و بحرين متفاوت از آن چيزي هست كه در سوريه در جريان است. از زمان پيدايي اين تحولات در منطقه، مقام معظم رهبري فرمودند، جمهوري اسلامي از تحولاتي حمايت مي كند كه داراي سه ويژگي مردمي، اسلامي و ضد استكباري باشد. در تمامي كشورهاي ياد شده به جز سوريه، قيام ها و انقلاب ها از اين سه ويژگي برخوردار است. در سوريه، گروه هايي كه به عنوان مخالفان حاكميت دست به مبارزه مسلحانه زده اند، نه تنها از اين ويژگي ها برخوردار نبوده، بلكه تكيه گاه اصلي آنان استكبار جهاني است.

2- دو نشست با عنوان «دوستان سوريه» در تركيه و فرانسه با دو هدف اصلي حمايت از مخالفان و معارضان در سوريه از يك طرف و فشار بر بشار اسد جهت كناره گيري از قدرت از طرف ديگر، نشان داد كه ناآرامي ها و تحولات در سوريه، بيش از آنكه منشأ دروني و مردمي داشته باشد، منشأ خارجي دارد.

3- مديريت اصلي معارضان در سوريه كه داراي ماهيتي تروريستي هستند، در اختيار آمريكايي ها و صهيونيست ها است. كشورهايي پشت سر اين تروريست ها قرار دارند و رسماً اعلام حمايت، تجهيز به سلاح و پرداخت حقوق ثابت به آنها را اعلام كرده اند كه در صحنه هايي چون بحرين به طور كامل در مقابل مردم قرار داشته و از ديكتاتور خون آشامي چون آل خليفه حمايت مي كنند. بنابراين، شعار اين گروه كشورها تحت عنوان حمايت از مردم سوريه، پوششي براي توجيه حمايت هاي شان از تروريست ها است.

4- در ميان تمامي كشورهاي عربي- اسلامي، رژيم سوريه و شخص بشار اسد، از بيشترين حمايت هاي مردمي برخوردار است. علت اصلي مقاومت و ايستادگي حاكميت در برابر تمامي فشارها طي يك سال گذشته، همين حمايت هاي مردمي است. كساني كه در وراي مرزهاي اين كشور توطئه سرنگوني بشار اسد را طراحي كردند و گروه هايي را بدين منظور مسلح كرده و به درگيري ها و بحران آفريني ها در سوريه دامن زدند، گمان مي كردند ظرف يكي دو ماه مي توانند بشار اسد را ساقط كرده و عوامل خود را در دمشق بر كرسي قدرت بنشانند.

اگر اين پيش بيني تحقق نيافت، دليل اصلي آن برخورداري حكومت اسد از حمايت فراگير و گسترده مردمي است. دليل اصلي حمايت هاي مردمي از حاكميت در سوريه و مخالفت هاي مردمي با حاكميت در ديگر كشورهاي عربي- اسلامي را بايد در سياست هاي حكام به ويژه در عرصه سياست خارجي اين كشورها طي سال هاي گذشته جست وجو كرد. در حالي كه سياست خارجي كشورهايي چون مصر مبني بر هم پيمان شدن با آمريكا و رژيم صهيونيستي براي مردم مصر طي دهه هاي اخير، توليد حقارت و خفت و خواري كرده، سياست خارجي سوريه مبني بر حضور در جبهه مقاومت ضدصهيونيستي و حمايت همه جانبه از فلسطيني ها، براي سوري ها توليد افتخار كرده است. در خلال جنگ هاي 33 روزه و 22 روزه، كشورهايي چون مصر و عربستان در كنار صهيونيست ها براي شكست حزب الله در لبنان و حماس در غزه تلاش كردند، اما كشور سوريه در خلال اين دو جنگ، حامي سرسخت حزب الله و حماس بود. مردم مسلمان در كشورهاي عربي- اسلامي به خوبي با اين نوع سياست هاي متفاوت آشنا بوده و به همين دليل در مصر، مردم به صورت يكپارچه عليه حسني مبارك قيام كرده و او را عامل آمريكا و رژيم صهيونيستي معرفي مي كنند، لكن همين مردم در سوريه از بشار اسد در مقابل تروريست هايي كه خود را مردم معرفي مي كنند، حمايت مي نمايند.

5- مواضع مقام هاي غربي و رژيم صهيونيستي، به خوبي پرده از پشت صحنه هاي فشار بر رژيم سوريه بر مي دارد. مقام هاي صهيونيستي كه از عوامل اصلي پشت صحنه ناآرامي ها در سوريه هستند و تاكنون ارتش سوريه، بسياري از تجهيزات و بمب هايي كه تروريست ها در اختيار داشته اند را كشف كرده و اسرائيلي بودن اين تجهيزات آشكار شده، طي ماه هاي اخير اظهاراتي داشته اند كه اين اظهارات اهداف پنهاني تروريست ها و حاميان آنها را آشكار مي سازد. در چندين نوبت مقامات رژيم صهيونيستي از جمله نتانياهو اعلام كرده اند كه در صورت سقوط اسد در سوريه ضربه كاري بر پيكر حز ب الهي لبنان وارد مي شود. همچنين اعلام كرده اند چنانچه طرح ساقط كردن اسد در سوريه با شكست مواجه شود، بزرگ ترين شكست راهبردي در تاريخ رژيم صهيونيستي به اين رژيم وارد خواهد شد. چند روز پيش وزير دفاع رژيم صهيونيستي اعلام كرد: «سقوط اسد ضربه اي جدي به ايران خواهد بود و واسطه هاي ضداسرائيلي ايران در لبنان و غزه آسيب خواهد ديد.»

موارد ذكر شده براي فهم چرايي دفاع ايران از سوريه در حوادث اين كشور كفايت مي كند. دقت و تأمل در اين موارد آشكار مي كند كه جبهه مقابل حاكميت در سوريه داراي ماهيتي آمريكايي- صهيونيستي است. متأسفانه برخي از كشورهاي همجوار با سوريه با وجود ادعاهاي اسلام گرايي و ضديت با نظام استكبار جهاني و طرفداري از حقوق مسلمانان و به ويژه فلسطيني ها، هم اكنون درهمراهي با ديگر متحدان عرب آمريكا در منطقه مانند عربستان، قطر، اردن و ... در ماجراي سوريه در پازل آمريكا و براي تأمين منافع رژيم صهيونيستي بازي مي كنند.

دکتر یدالله جوانی
منبع: http://www.basirat.ir/

انتخابات فراموش نشود

مردم ایران با هوشیاری و زمان‌شناسی بسیار دقیق و به‌موقع برای انتخابات مجلس نهم در 12 اسفند سال گذشته، بسیار باشکوه و حماسی پای صندوق‌های رأی حاضر شدند و با حضور اعجاب‌آورشان بیشتر نمایندگان‌شان را انتخاب و بسیاری از توطئه‌های برملانشده دشمن را خنثی کردند. در این میان، 65 کرسی مجلس خالی ماند که تکلیف آن و اینکه چه کسی برای چهارسال آینده آن را در اختیار می‌گیرد، باید دو روز دیگر یعنی 15 اردیبهشت روشن شود. حضور مردم شهرهایی که نمایندگانشان در مجلس کامل نشده، در پای صندوق‌های رأی بسیار ضروری است؛ چراکه نامزدهای متعدد مرحله اول در رقابت با رقبا غربال شده‌اند و با آمدن دو رقیب برای رقابت بر سر یک کرسی، کار را برای رأی‌دهنده آسان کرده‌ و در عین‌حال، اهمیت آن را نیز بالا برده‌اند. در برخی شهرها مانند تهران برگزاری مرحله دوم بسیاربسیار مهم است؛ زیرا باید 25 نماینده از 30 نماینده آن انتخاب شوند. نقش پررنگ نمایندگان تهران در فعالیت‌های مجلس حکم می‌کند که باید برای تکمیل سهم تهران، حضور گسترده و مدبرانه‌ای صورت گیرد تا مابقی نمایندگان، شایستگان حقیقی باشند که به مجلس نهم راه پیدا می‌کنند.

آيا اوباما در موضع‌گيري جنگي عليه ايران جدي است؟

پايگاه اينترنتي «وال استريت ژورنال» 5 مارس 2012 (15اسفند) در مقاله‌اي به تهديدات اوباما عليه ايران پرداخت و نوشت: تغيير لحن اوباما در قبال ايران در يک هفته گذشته چشمگير و جدي بوده است. حال پرسش اين است که آيا اسرائيل و به‌ويژه ايران حرف‌ها و تهديدات اوباما را جدي خواهند گرفت. اين در حالي است که باراک اوباما از زمان به قدرت رسيدن تلاش کرده، ايران را به سر ميز مذاکره بکشاند. روز يکشنبه آقاي اوباما در آغاز نشست سالانه آيپک (کميته آمريکايي امور عمومي اسرائيل) سخنان جدي و تندي عليه ايران گفت که حاضران را شگفت‌زده کرد. سخنراني او، پس از مصاحبه هفته گذشته وي با نشريه آتلانتيک صورت گرفت که در آن، ايران هسته‌اي را غيرقابل پذيرش خوانده بود. او به «بخش نظامي» سياست‌هاي آمريکا اشاره کرد و گفت: «تصور مي‌کنم دولت اسرائيل تشخيص دهد که من به عنوان رئيس جمهور آمريکا بلوف نمي‌زنم.»
   در ادامه مقاله آمده است: همزمان با اين موارد، نتانياهو امروز (دوشنبه) در حالي با اوباما ديدار مي‌کند که خطر حمله اسرائيل به ايران بسيار جدي شده است. محاسبات نظامي اسرائيل در قبال ايران به‌شدت تحت تأثير اين درک است که برنامه هسته‌اي ايران به‌زودي وارد «مرحله مصونيت» مي‌شود و بنابراين حمله غيرهسته‌اي اسرائيل نيز به‌طور مؤثر نخواهد توانست به آن آسيب بزند؛ اما وحشت اسرائيل از اين مسئله نيز ناشي مي‌شود که دولت اوباما حتي در صورت عدم کارآمدي ديپلماسي، تحريم و عمليات‌هاي پنهان، آماده به کارگيري گزينه نظامي نخواهد بود. در عين حال، باوجود امضاي قانون تحريم‌هاي ايران با بي‌ميلي، از طريق دستياران خود تلاش مي‌کند قانون حذف ايران از تبادلات اقتصادي موسوم به کنسرسيوم بانکي سويفت را لغو کند.
   در پايان مقاله آمده است: در مورد حملات نظامي نيز مقامات دولتي ارشد آمريکا بارها طوري رفتار کرده‌اند که گويي اولويت مهم آن‌ها به‌جاي توقف برنامه تسليحاتي ايران، بازداشتن اسرائيل از حمله يکجانبه است. آقاي اوباما به نشريه آتلانتيک گفت: «آيا مي‌خواهيم ايران خود را به عنوان قرباني نشان دهد؟...» در صورتي که تصور اوباما اين باشد که حمله اسرائيل تأثيرگذاري اندکي دارد و پيامدهاي غيرقابل پيش‌بيني‌تري در مقايسه با حمله آمريکا در پي خواهد داشت، درست است، مي‌توان گفت حق با اوباماست. اسرائيلي‌ها منابع نظامي مشابه آمريکا در اختيار ندارند. مسئله پيش روي آقاي نتانياهو و رهبران اسرائيل بايد اين باشد که آيا آقاي اوباما آنچه را که مي‌گويد، باور دارد؟ تمام آنچه اسرائيلي‌ها مي‌دانند، اين است که آمريکا در سال انتخابات قرار دارد و آقاي اوباما ظاهراً در حال حاضر تلاش مي‌کند چهره‌اي طرفدار اسرائيل به خود بگيرد. اساساً وقتي اوباما به عنوان رئيس‌جمهور مي‌گويد بلوف نمي‌زنم، بايد صحت آن را به اثبات رساند.     
   اخبار و تحليل‌ها: مطلب اين پايگاه اينترنتي طرفدار رژيم صهيونيستي تند و باشدت شروع شد؛ ‌اما واقعيات موضوع، آن راواداشت تا در بخش‌هاي پاياني لحنش تغيير یابد و اعتراف کند حمله به ايران، موانع جدي دارد و چون تهديد اوباما را جدي نيافته، او را تشويق و ترغيب به اثبات کرده حال آنکه مسئله اصلي اين روزهاي اوباما انتخابات است که جنگ در نقطه مقابل آن قرار دارد.
منبع:http://www.basirat.ir/

ياوه‌هايي براي تسلي خود و هواداران!

جريان فتنه که در انتخابات اخير مجلس نتوانست ادعاي نخ‌نماشده تقلب را دوباره مطرح کند، اکنون همسو با منافع غرب براي کم‌رنگ جلوه دادن مشارکت شکوهمند مردم در انتخابات 12 اسفند، دروغ‌هايي را شايع مي‌کند تا باوجود واضح بودن عدم مطابقت آن‌ها با واقع، صرفاً خاطر هواداران اندک خود را تسلي دهد.
«دويچه وله» در همين‌باره اعلام کرد: «اردشير اميرارجمند» و «اسماعيل گرامي‌مقدم»، مشاوران موسوي و کروبي، در گفت‌وگو با اين رسانه، آمار رسمي وزارت کشور ايران درباره مشارکت بيش از 64 درصدي در انتخابات مجلس شوراي اسلامي را رد کردند.
   وب‌سايت دويچه وله افزود: اردشير اميرارجمند درباره ارزيابي خود از مشارکت مردم در انتخابات مجلس مي‌گويد: «طبق اطلاعاتي که ما داريم، ميزان مشارکت از دفعات قبل بسيار پايين‌تر بوده و در شهرهاي بزرگ نيز مشارکت خيلي پايين‌تر از دفعات قبل بوده است[!]... البته از قبل کاملاً قابل پيش‌بيني بود. باقي مسائل هم نوعي صحنه‌آرايي تبليغاتي است که به همت صداوسيما، طبق معمول، اتفاق مي‌افتد و به‌نظر مي‌رسد در مورد بعضي ديگر از مسائل انتخابات هم قبلاً تصميم‌گيري شده و فقط اعلام نتيجه مي‌شود.»!

منبع:http://www.basirat.ir/

باباجان سبز مُرد، اصلاحات را دريابيد!

 سيدمحمد خاتمي پس از شرکت مخفيانه در انتخابات مجلس نهم، در جلسه‌اي که با برخي مشاوران و نزديکان خود داشته، به‌شدت از عملکرد اصلاح‌طلبان انتقاد کرده است. خاتمي گفت: «مشکلات ما از اين مشاورين عزيز است، چرا من بايد جواب نتيجه راهنمايي‌هاي شما را بدهم، مدام هزينه داده‌ام، با فشار شما عدم شرکت در انتخابات را مطرح کردم، آقايان در زندان و بيرون مرزها ما را تا تحريم پيش بردند، مرا به سازش‌کاري متهم کردند، چه مي‌خواستيد بکنيد که نکرديد؟ بعد مي‌گويند برو يواشکي رأي بده، حالا فحش مي‌دهيد!»
   وي افزود: «اگر دو تا از اين پيرمردها و پيرزن‌ها که رفتند رأي دادند، مشاور ما باشند والله بهتر است. ما با چه سازي بايد بسازيم، خدا عالم است. مثال ما مانند روي اره نشستن است نه راه پيش داريم نه راه پس!»
   خاتمي در ادامه اين جلسه با انتقاد از ديگر سران فتنه 88 اظهار داشت: «موسوي و کروبي با ما چه کردند؟ تا کجا بايد به‌خاطر آن‌ها هزينه بدهيم؟ دوستان بنشينند فکر اساسي کنيم، ديديد در اين انتخابات هم برآورد درست نداشتيم و به خطا رفتيم، باباجان، سبز مرد، اصلاحات را دريابيد!»
   وي در پايان گفت: «چاره‌اي جز برگشت نداريم، رأي بهتر است يا برويم بگوييم... غلط کرديم. مردم، نظامي را که پايش خون دادند ول نمي‌کنند و به دوستان لس‌آنجلسي و ما بچسبند. مرا مجبور نکنيد باز حرف‌هاي نخ‌نماشده بزنم.»

منبع: http://www.basirat.ir/

پيام ملت در رفتار انتخاباتي 12 اسفند

حماسه بزرگ ملت و حضور بيش از 30 ميليون واجدان شرايط در پاي صندوق هاي رأي در حالي كه نظام سلطه فشارهاي همه جانبه نظامي، اقتصادي و تبليغاتي خود را براي كاستن از مشاركت سياسي ملت به كار برده و ايادي آن نيز انتخابات را تحريم كرده بودند، رفتار معناداري است كه براي فهم آن بايد عينك بدبيني و كج انديشي را كنار زد و صادقانه به نظاره و انديشه نشست. در نگاهي بي طرفانه به رفتار سياسي ملت ايران در اين دوره از انتخابات مي توان رفتار سياسي ملت را حاوي اين پيام ها دانست:

اول اينكه، حضور گسترده و قابل توجه واجدان شرايط رأي در اين انتخابات نشان داد نظام جمهوري اسلامي همچنان از حمايت اكثريت ملت برخوردار بوده و شالوده محكمي داشته و به شجره طيبه اي مبدل شده كه ريشه در قلوب ملت ايران زمين دارد. به واقع مردم كليت نظام سياسي را پذيرفته و خواهان رشد و پيشرفت كشور در اين چارچوب هستند.

دوم اينكه، اين انتخابات نشان داد هرچه فشار دشمنان نظام اسلامي بيشتر شود، حضور آحاد ملت هم بيشتر خواهد شد. اين انتخابات نشان داد ضدانقلاب خارج نشين درك درستي از شرايط داخلي نداشته و حربه تحريم آنها نه تنها كارساز نيست، بلكه سبب مشاركت بيشتر آنها نسبت به دو دوره قبلي مجلس هم شد. در حالي كه آمار ثبت شده ميزان مشاركت را در انتخابات دوره هفتم و هشتم مجلس حدود 51 نشان مي داد، افزايش تقريباً 14 درصدي آرا در اين دوره حكايت از آن دارد كه تحريم انتخابات، تحريم اقتصادي و تهديد نظامي انگيزه ملت براي حضور در پاي صندوق هاي رأي را بيشتر كرده است.

سومين پيام انتخابات براي جريان هاي سياسي است كه با نظام و مردم برخورد صادقانه نداشتند و رفتار و مواضع شان دشمن را خوشحال مي كرد، آنها بايد بدانند اگر در مسير ساختارشكني و هم پيماني با بيگانگان قدم برداشته و منافع جناحي را بر منافع ملي مقدم بدانند و حاضر به تمكين به قانون نباشند، راهي جز انزوا و انفعال نداشته و ملت آنان را به سادگي طرد كرده و به فراموشي خواهد سپرد.

چهارمين پيام ملت را مي توان خطاب به جريان هاي اصولگرا دانست، مبني بر آنكه خواهان كارآمدي، اعتدال، تلاش براي همگرايي و پرهيز از اختلاف هستند. امروز ملت اصولگرايي را در ساده زيستي، صداقت، آرمان خواهي و واقع گرايي دانسته و به همين خاطر به فردي چون دكتر غلامعلي حدادعادل بيشترين رأي را مي دهند كه با شاخصه هاي مذكور بيش از ديگران قرابت دارد و لذا تا زماني كه اصولگرايان به آرمان هاي اصولگرايي پايبند باشند، همچنان انتخاب اول ملت ايران خواهند بود.

پنجمين پيام ملت براي رهبر معظم انقلاب اسلامي است كه اي رهبر و آقا و سيد ما! تا آخرين قطره خون خود در دفاع از راهي كه با تو آغاز كرده ايم و بر سر پيماني كه با تو بسته ايم استوار خواهيم ماند و نخواهيم گذاشت كه تاريخ تكرار شده و امام عدالتخواه زمانه مظلوم و تنها بماند.

منبع: http://www.basirat.ir/

10 خرابکار انتخاباتی بازداشت شدند

رئیس کمیته امنیتی، انتظامی ستاد انتخابات استان تهران گفت: تا کنون ده نفر از خراب‌کارانی که از خارج از کشور به استان تهران وارد شده‌اند، دستگیر کرده‌ایم و اکنون در بازداشگاه هستند.

 

محمدتقی باقری رئیس کمیته امنیتی انتظامی ستاد انتخابات استان تهران در نشست خبری با بیان اینکه 12اسفندماه روز حماسه تاریخی دیگری برای ملت ایران اسلامی اظهار داشت: قطعاً مردم ایران این نماد ملی را با موفق و سربلندی پشت سر می‌گذارند.رئیس کمیته امنیتی‌، انتظامی ستاد انتخابات استان تهران یادآور شد: جمهوری اسلامی ایران به عنوان الگویی برای کشورهای این منطقه که در بیداری اسلامی نقش داشته‌اند، به شمار می‌روند.وی بر همین اساس به کمیته امنیتی انتظامی ستاد انتخابات استان تهران اشاره کرد که قبل از تشکیل ستاد انتخابات فعالیت خود را شروع کرده‌ است و گفت: به دلیل اینکه این کمیته پیش‌بینی، پیشگیری و مقابله در دستور خود قرار داده است، کار خود را قبل از تشکیل کمیته ستاد انتخابات آغاز کرد.باقری با تأکید بر اینکه در مرحله پیش‌بینی کمیته امنیتی انظامی و دستگاه‌های امنیتی طرح و برنامه خود را مطرح می‌کردند، افزود: این برنامه‌ها در کمیته امنیتی انتظامی ستاد انتخابات تجزیه و تحلیل می‌شد.رئیس کمیته امنیتی، انتظامی ستاد انتخابات استان تهران با تأکید بر اینکه این کمیته زیرمجموعه ستاد شورای تأمین استان است، اظهار داشت: کمیته امنیتی انتظامی کار خود را با جدیت آغاز کرد و طبق آخرین اطلاعات تمام شهرستان‌ها وضعیف امنیتی مناسبی دارند و مسائل مختلف را پیگیری و رصد می‌کنند.وی با تأکید بر اینکه تمام تهدیدات دشمن و تبلیغات سوء آنها با برنامه‌های خوب و پیشگیری‌های مناسب خنثی شد افزود: طبق گزارشات رسیده از ساعت 5صبح امروز تاکنون وضعیت همه شعبه‌ها خوب بوده و مشکلی وجود ندارد و امیدواریم این روند تا پایان رأی‌گیری ادامه داشته باشد.باقری بر همین اساس تعداد محافظین شعب اخذ رأی را به میانگین سه نفر عنوان کرد و افزود: با توجه به حساسیت‌ها و الزام‌هایی که در برخی از شعب استان وجود دارد، پیش‌بینی ‌های خاص امنیتی صورت گرفته و ممکن است نیروهای مجرب‌تر و زیادتری به کار گرفته شوند و این اقدام نیز صورت گرفته‌ است.رئیس کمیته امنیتی، انتظامی ستاد انتخابات استان تهران با تأکید بر اینکه جلسات بسیاری به صورت روزانه در ستاد انتخابات برگزار شده است، افزود: البته جلسات رسمی کمیته یک روز در میان بوده و با تبادل اطلاعات لحظه به لحظه با مسئولان امنیتی این ارتباطات صورت گرفته و منقطع نمی‌شد.وی با بیان اینکه در شعباتی که ازدحام بوده یا سوابقی در گذشته وجود داشته، نیروها بیشتر شده‌اند و افراد مجرب‌تر به کار گرفته شده‌ است، یادآور شد: البته ما اعتقادی به امنیتی کردن شعبه‌های اخذ رأی نداریم.باقری با تأکید بر اینکه ما پیش‌بینی‌های لازم را برای تهدیدات متصور انجام داده‌ایم، گفت: کمیته امنیتی انتظامی نسبت به سایر کمیته‌ها در بحث انتخابات پیشروتر از سایر کمیته‌ها بوده است.رئیس کمیته امنیتی، انتظامی ستاد انتخابات استان تهران بر همین اساس به تهدیدات دشمن همچون بمب‌گذاری و تهدیدات تروریستی اشاره و خاطرنشان کرد: تمام افرادی که با عوامل خارجی در ارتباط بوده‌اند، از طریق ارتباطات مجازی شناسایی شده‌اند؛ تاکنون ده نفر از کسانی که از خارج کشور به استان تهران وارد شده‌اند، دستگیر شده و در بازداشگاه هستند.وی در خاتمه گفت: بیش از 15هزار نیرو برای محافظت از صندوق‌ها در شعبات اخذ رأی وجود دارند؛ چشم همه مردم دنیا به انتخابات استان تهران است و حساسیت مسئولان امنیتی استان تهران چندین برابر استان‌های دیگر است.

منبع: www.basirat.ir

فشارها از حرف تا عمل

از زماني كه قطعنامه 1737 عليه ايران صادر شد، عمليات رواني گسترده اي نيز به دنبال آن با مديريت غرب و بويژه آمريكا جهت اثرگذاري قطعنامه مزبور براه انداخته شد.

يكي از تكه هاي پازل عمليات رواني آمريكا و غرب در حوزه اقتصادي و بزرگنمايي تبعات قطعنامه مي باشد. اين حركت رواني گسترده آمريكا از آن جهت است كه قطعنامه 1737 را ضعيف دانسته و معتقدند محتواي قطعنامه 1737 تاثير تعيين كننده اي بر رفتار ايران نخواهد گذاشت. چنانچه جان بولتون در مصاحبه با فاكس نيوز تصريح كرد:«قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل عليه ايران بسيار ضعيف است . ابزارهاي ديپلماتيك كه رئيس جمهور آمريكا براي متوقف كردن برنامه هاي هسته اي ايران انتخاب كرده ممكن نيست به نتيجه مورد انتظار دست يابد.»

آمريكا براي پوشش دادن ضعف هاي قطعنامه فشارهاي بيشتري بر اروپا در جهت توسعه تحريم‌هاي اقتصادي و مالي ايران وارد كرده است. نشست وزراي خارجه اتحاديه اروپا در بروكسل و اعلام اين كه آنها توافق كرده اند تا تحريم هاي وضع شده از سوي شوراي امنيت عليه ايران را به طور كامل و بدون تاخير به اجرا در آورند ، بخشي از فشارهاي آمريكا محسوب مي شود.

نكته قابل توجه اين كه عمليات رواني آمريكا بر بخشي از مطبوعات داخلي و شخصيت هاي سياسي نيز تاثير گذاشته و با ابراز نگراني از وضعيت موجود، آنرا بسيار خطرناك و تهديد آميز توصيف كرده اند. سئوال اساسي اين است كه موقعيت اقتصادي اروپا با ايران چگونه است و قطعنامه 1737 تا چه ميزان مي تواند تاثيرگذار بر مناسبات اقتصادي ايران و اروپا باشد؟ و آيا اتحاديه اروپاعملا مي تواند ايران را ناديده بگيرد؟

 ميزان تبادلات اقتصادي

1- اتحاديه اروپا با ارائه گزارش مفصلي حجم كل مبادلات تجاري ايران با اين اتحاديه در سال 2005 را 254/24 ميليارد يورو اعلام و جمهوري اسلامي ايران را به عنوان بيست و چهارمين شريك تجاري اين اتحاديه در سال 2005 معرفي نمود.

علاوه بر مراودات تجاري ، وابستگي اروپا به انرژي ايران نيز قابل توجه است. بر اساس گزارش موسسه تحقيقات كنگره آمريكا بازار نفت ، با از دست دادن نفت ايران فلج خواهد شد. اين موسسه جزئيات صادرات نفت ايران را چنين اعلام كرد: 4 درصد به چين، 7 درصد به فرانسه،14 درصد به بلژيك ، 11 درصد به ايتاليا ، 22 درصد به يونان ، 9 درصد به كره جنوبي، 22 درصد به تركيه و ...

اسپانيا بر اساس چينن وابستگي هشدار داد كه «اتحاديه اروپا در يك موقعيت بسيار حساس قرار گرفته است چون ايران يكي از اصلي‌ترين تأمين كنندگان انرژي نفت و گاز اروپاست و ما در وضعيت مشابه آمريكا نيستيم كه سالها است تجارت نفت با ايران ندارد. ما يك وابستگي شديد به نفت ايران داريم و در نتيجه نسبت به تحريم‌ها حساس‌تر هستيم.»

بنابر اين با توجه به موقعيت ايران در شبكه اقتصادي و مالي اروپا، سياست هاي تحريمي در اين خصوص بسيار دشوار و در صورت اجرا دوام زيادي نخواهد آورد. به همين جهت اروپايي‌ها در برابر درخواست هاي آمريكا در خصوص توسعه تحريم‌هاي مندرج در قطعنامه 1737 واكنش نشان داده و اعلام كردند:

«از نظر حقوقي تحميل تحريم بر مؤسسات و شخصيت‌هايي كه صريحا در قطعنامه شوراي امنيت به نام آنها اشاره نشده كاري دشوار است.» به همين ترتيب ، گروه 7 كشورهاي صنعتي از درخواست آمريكا براي تحريم بانكي ايران مخالفت كردند.

چنين واكنش هايي نشان مي دهد كه ادعاي برخي از افراد در داخل مبني بر اين كه كميته تحريم كه بر اساس قطعنامه 1737 در شوراي امنيت تشكيل شده مي تواند موضوعات تحريمي جديدي را افزايش دهد، نادرست است و بسادگي چنين اتفاقي نخواهد افتاد. در اين خصوص مواضعي كه روس ها و چيني ها در خصوص تداوم همكاريهاي اقتصادي خود با تهران گرفتند نيز آشكار كننده نادرستي تحليل برخي از شخيصت هاي سياسي داخل كشور است.

 2- تجربه روابط اروپا و ايران طي 28 سال انقلاب نيز نشان مي دهد كه اروپا نمي تواند دنبال روي مستمر سياست هاي آمريكا باشد . چند مقطع از فراز و نشيب مناسبات اروپا وايران مثال زدني است.

 اول؛ پس از جنگ تحميلي اروپايي ها با فتواي قتل سلمان رشدي از سوي امام راحل تمام سفراي خود را از ايران فراخواندند و مناسبات خود را با ايران معلق ساختند اما ديري نپاييد كه درخواست بازگشت سفراي خود به تهران را كردند.

 دوم؛ زماني كه آقاي هاشمي رفسنجاني در واكنش به ترور اسحاق رابين نخست وزير رژيم صهيونيستي گفته بود كه تير غيبي او را به هلاكت رساند، اروپايي ها واكنش نشان داده و طي اقدامي سفراي خود را از ايران فراخوانده و روابط خود را با ايران قطع كردند. اين مساله نيز طولي نكشيد كه اتحاديه اروپا سفراي خود را به ايران برگرداند.

 سوم؛ اروپايي ها بخاطر اخراج سفير آلمان، سفراي خود را از ايران فراخواندند و بار ديگر مناسبات خود را با ايران معلق كردند. كشورهاي اروپايي پس از مدت كوتاهي به بهانه انتخابات دوم خرداد 1376 خواهان بازگشت سفراي خود به تهران شدند اما جمهوري اسلامي ايران براي اين بازگشت شرطي گذاشت و با تحقق آن روابط دوطرف برقرار گرديد.

نكته اساسي فراز و نشيب روابط ديپلماتيك اروپا و ايران در اين است كه كشورهاي اروپايي نمي‌توانند جمهوري اسلامي ايران را ناديده بگيرند.

 زيرا ايران كشور بزرگي است و داراي موقعيت هاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي و ديپلماتيك بالايي مي باشد. چنين شرايط و موقعيتي قابل انزوا و محصور سازي نيست . مبارزه با كشورهايي مانند ايران ، هيچوقت مبارزه برد-باخت نخواهد بود بلكه ضربه زنندگان به ايران خود نيز آسيب خواهند ديد. به تعبير فني آن، مبارزه باخت-باخت خواهد بود. اين فرايند همان عاملي است كه همواره اروپايي ها را پس از يك دوره كوتاه قطع روابط به تجديد مناسبات با ايران وادار ساخته است. نكته ديگري كه در اينجا حائز اهميت است اين است كه عده اي در داخل همواره تهديدات بيروني را بسيار بزرگ و هيولايي مي بينند و در سايه چنين تصويري ايران اسلامي را بسيار ضعيف و آسيب پذير و بدون كمترين شاخص قدرت ارزيابي مي كنند. در حالي كه در صورت تكيه بر  توانمنديهاو فرصت‌هاي ايران مي توان راه حلهاي عزتمندانه در برابر فشارها پيشنهاد داد.

 3- چشم انداز روابط اقتصادي ايران با كشورهاي اروپايي نشان ميدهد كه قطعنامه 1737 قادر به تاثير در حوزه هاي خارج از فناوري هسته اي نيست . اساسا قرداردهايي كه در شرايط فشار سياسي عليه ايران با جمهوري اسلامي منعقد مي شود، بيانگر اين پيام است كه اروپايي ها حاضر نيستند محمل سرمايه گذاري هاي خود را از ايران بي ثبات سازند. به عنوان نمونه پس از قطعنامه 1737 آمريكايي‌ها كشورهاي اروپايي را تحت فشار قرار دادند تا تحريم هايي فراتر از قطعنامه 1737 عليه ايران وضع كنند، اما با واكنش منفي اين كشورها مواجه شدند . جالب اينكه همزمان با فشارهاي گسترده‌ آمريكا كمپاني نفتي دولتي اسپانيا «ريسول» به همراه كمپاني هلندي-انگليسي «شل» پيش قراردادي به مبلغ 3/4 ميليارد دلار با شركت ملي نفت ايران به امضا رساندند.

منبع:http://www.basirat.ir/

بهره‌برداري آمريكا از منافقين قبل از فروپاشي

بعد از پايان ضرب الاجل دولت عراق بر خروج گروهك تروريستي منافقين از عراق،  رايزني‌ها توسط برخي از كشورهاي اروپايي و آمريكا مبني بر حذف برخي از محدوديت‌هاي مالي اين گروهك آغاز شده است. در اين ميان راي دادگاه لوگزامبورگ در خصوص آزادسازي دارايي‌هاي مسدود شده منافقين قابل توجه بود، بعد از آن مصوبه كنگره آمريكا در برداشتن محدوديت‌هاي مالي از منافقين با پاسخ منفي دادگاه عالي آمريكا مواجه شد.

بعد از شكست رژيم ديكتاتور صدام بستر خوش خدمتي منافقين به اجنبي‌ها هم محدود گشت، تا اينكه سياست‌هاي آمريكا در عراق با چالش جدي مواجه شد، از طرفي رويكرد آمريكا هم تا حد زيادي دستخوش تغييرات اساسي شد. اين بار آمريكا براي فائق آمدن بر برخي از مشكلات پيش‌رو در عراق بصورت محرمانه دست به دامن منافقين شد تا مفري هر چند جزيي براي خويش بيايد. دامنه بهره‌كشي آمريكا از منافقين از چند زوايه قابل تامل و بررسي است.

 1- جاسوسي؛ منافقين بزرگترين و سازمان‌يافته‌ترين گروه اپوزيسيون جمهوري اسلامي ايران هستند كه طبق آمارها حدود شش تا ده هزار عضو و حامي دارند، با توجه به اينكه آمريكا هيچگونه شبكه اطلاعاتي در داخل ايران ندارد ، حمايت از منافقين مي‌تواند براي دولت آمريكا به منزله راهي آسان و سريع در گماردن جاسوساني از اين گروه در داخل ايران و كسب اطلاعات مربوط به فعاليتهاي هسته‌اي ايران باشد. همانطور كه در سال 2002 با افشاي برنامه‌هاي هسته‌اي ايران در نطنز و اراك ثابت كردند توانايي بالايي براي جمع‌آوري اطلاعات و جاسوسي دارند.

ادعاهاي گروهك منافقين طي ماه‌هاي اخير در مورد تلاش ايران براي دستيابي به تسليحات هسته‌اي، از پوشش خبري گسترده‌اي برخوردار شده است و رسانه‌هاي مختلف پيرامون آن به بحث پرداخته‌اند. در حال حاضر حاميان منافقين در دولت آمريكا، از اين سازمان با نام « گزينه سوم»‌ياد مي‌كنند . پشتيباني آنها بر اين توهم غلط استوار است كه منافقين در داخل ايران از حمايت عمومي برخوردار هستند و از اين راه مي‌توانند در كنار گزينه‌هاي ديپلماسي و حمله نظامي به عنوان گزينه سوم مطرح شوند.

 2- استخدام اعضاي منافقين جهت پروژه‌هاي بي ثبات سازي؛ در خبرهاي متعددي آمده است كه ارتش آمريكا با استخدام اعضاي گروهك منافقين مستقر در كمپ اشرف در عراق آنها را براي اقدام عليه جمهوري اسلامي ايران آموزش مي‌دهد. يك مقام آمريكايي  در گزارشي گفته است: از آنجاييكه بر اساس قوانين پنتاگون (وزارت دفاع آمريكا) استخدام اين افراد غير قانوني است، آنها براي آموزش به اسراييل فرستاده مي‌شوند. با اينكه آمريكا از سال76 منافقين را در فهرست سازمان‌هاي تروريستي خود قرار داده است اما براي رسيدن به اهداف مورد نظرش عليه ايران بهره‌برداري‌هاي ويژه‌اي از منافقين در فواصل زماني مختلف بوده است.

 3- بهره‌برداري ابزاري در ناامن سازي عراق؛ با توجه به پايان ضرب‌الاجل دولت عراق، گروهك تروريستي منافقين هنوز خاك عراق را ترك نكرده‌اند. برخي از گزارشها از تلاش اشغالگران براي تحميل اعضاي اين گروه تروريستي بعنوان پناهنده به دولت عراق حكايت دارد. اين در حالي است كه مشاور امنيتي نخست وزير عراق در مصاحبه‌اي با تلويزيون الفرات از همپيماني اين گروهك با عناصر القاعده خبر داده است. به گفته مشاور امنيتي ، منافقين همچنين از طريق برخي از سياستمداران و نمايندگان پارلمان براي كارشكني در دولت تلاش مي‌كنند. استاندارد دياله عراق هم در مصاحبه‌اي تلويزيوني گفته است سازمان منافقين از گروههاي تروريستي پشتيباني مي‌كند. از اين رو ايجاد ناامني و ناكارآمد جلوه دادن دولت شيعي عراق كه روابط دوستانه و خوبي با ايران دارد، يكي از خواسته‌هاي آمريكاست كه از مجاري منافقين پي‌گيري و عملياتي مي‌شود.

 4- استفاده از منافقين در ترور و ربايش ايرانيان؛ با توجه به سياست جديد آمريكا مبني بر ربايش و دستگيري ايرانيان در عراق به احتمال قوي يكي از روشهاي عملي كردن اين دستور از طريق منافقين پيگيري و اجرايي خواهد شد.

 5- قرابت منافقين با رژيم صهيونيستي؛  يكي از سياست‌هاي ديگر آمريكا نزديكي منافقين به رژيم صهيونيستي است. رژيم صهيونيستي علاوه بر ايجاد نوعي همگرايي در پرونده هسته‌اي با منافقين از ظرفيت‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي آنها به نفع خويش بهره‌برداري مي‌نمايد. در همين رابطه پايگاه خبري «النهرين نت» به نقل از مطبوعات نروژي نوشت:«مريم رجوي از سران گروهك منافقين در سفرش به «اسلو» در دو مرحله با ديپلماتهاي رژيم صهيونيستي ديدار كرده است و در خصوص موضوع هسته‌اي ايران با همديگر گفتگو و تبادل نظر كرده‌اند.»

 6- ايجاد بي‌ثبات سازي ايران؛ هماهنگونه در استراتژي امنيت ملي آمريكا كه در 16 مارس 2006 منتشر شده آمده است:«جنگ را بايد به خانه دشمن كشاند تا او را به عقب‌نشيني وادار كنيم» آمريكا از تمام ظرفيت‌هاي ايراني مثل منافقين، خلق عرب، حزب منحله دمكرات، كومله و .. جهت نيل به اهداف مورد نظرش استفاده خواهد برد تا استراتژي فشار از بيرون و تغيير از درون را با كمترين هزينه اجرا كند.

رويهمرفته سياست آمريكا با منافقين همان سياست يك بام و دو هواست، از طرفي بهره‌برداري سياسي و امنيتي از منافقين مي‌كند و از جهتي هنوز از ليست سازمان‌هاي تروريستي آنرا حذف ننموده است. در حال حاضر دولتهاي اروپايي از همكاري آشكار با اين گروه تروريستي اكراه دارند و هنوز 51 عضو ارشد منافقين در فهرست تحت تعقيب پليس بين‌الملل (اينترپل) قرار دارد. با توجه به وضعيت منافقين در عراق كه نيمي از سكنه اردوگاه اشرف خواهان جدايي آغاز زندگي غير سياسي و غير سازماني در مكاني ديگر هستند، اين سازمان رو به انحلال و فروپاشي به پيش مي‌رود.

منبع: http://www.basirat.ir/

راه سعادت در كلام ولايت

چرا دشمنان نمی خواهند مردم در انتخابات شرکت چشمگیر داشته باشند
امام خامنه ای : دشمن می خواهد مردم را نسبت به آینده ی خودشان بدبین و نا امید کند ... دشمن می خواهد بگوید مردم ایران نسبت به مسئولینشان خوش بین نیستند و به آنها اعتماد ندارند  . دشمن می خواهد بگوید فاصله میان مردم و مسئولین به وجود آمده و این فاصله هر روز بیشتر میشود . این چیزها را دشمن دارد تفهیم میکند و سمپاشی میکند . دشمن میخواهد بذر تردید و شک و بی اعتمادی و بدبینی در جامعه بپاشد .27/8/68  

نظرتان در مورد افرادی که به نوعی مردم را نسبت به انتخابات نا امید می کنند چیست ؟
امام خامنه ای : هر کس مردم را نسبت به انتخابات بدبین کند یا آنها را از نتیجه انتخابات نا امید کند یا فضا را با شایعه پراکنی و تهمت زنی و درگیریهای دروغین ملتهب بکند و از آرایش بیرون بیاورد ، خیانت کرده است ، هرکس میخواهد باشد .
13/11/77

معمولآ در فصل انتخابات شایعه میشود که در این انتخابات تقلب میشود و یا اینکه این انتخابات صوری است . به نظر شما علت آن چیست ؟
امام خامنه ای : دشمن به همان اندازه ای که از اجتماع آراء در روز انتخابات ناراحت است ، به همان اندازه هم در صدد است که اگر این تجربه به وسیله ی ملت ایران با موفقیت انجام شد ، شیرینی انتخابات را به دهان مردم تلخ کند . از مدتی پیش دارند برای این قضیه برنامه ریزی میکنند . شایعه ی تقلب در انتخابات و صوری بودن آنرا مطرح کردند ، لطیفه و مثل درست کردند و در دهان مردم انداختند ، بعضی هم البته نا آگاهانه آنها را تکرار می کنند .
من باید عرض بکنم ، شایعه ی این که در انتخابات تقلب شده از طرف دشمن است .31/2/76


چه چیزهایی آفت یک انتخابات اسلامی است ؟
امام خامنه ای : دروغ ، اهانت ، دستگاه های یکدیگر را متهم کردن ، شایعه پراکنی ،افترا به رقیب ، تحریک عصبیت های گوناگون ، این ها هیچکدام با انتخابات اسلامی سازگار نیست .

15/5/82

چه نصیحتی برای آن دسته از افراد دارید که دائم در حال متشنج کردن فضای سیاسی جامعه هستند ؟
امام خامنه ای : من به این کسانی که همینطور یک گوشه نشسته اند و فضا را با تشنج سیاسی و با پر کردن از موهومات و شایعات خراب میکنند نصیحت میکنم که دست از جان مردم بردارند ، بگذارند مردم کار خودشان را بکنند .26/11/78


پیام حضرتعالی برای آن دسته از افرادی که ژست ملی گرایی و علاقه به کشور را میگیرند و از طرفی انتخابات را تحریم میکنند چیست ؟
امام خامنه ای : هرکس که می خواهد این کشور و این ملت عزیز ، سربلند و موفق باشد ، باید در صحنه های اجتماعی و سیاسی این کشور حضور داشته باشد ، که مظهر اعلای آن هم ، همین انتخابات است .
15/7/77